صفحه 1:
صفحه 2:
ابو عبدالله جعفر بن محمد
رودکی سمرقندی
© تهيه کننده : کیانوش کیانی =
صفحه 3:
زندگی نامه
٩ ابوعبدالّه جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی؛
زاده . اواسط قرن سوم هجری قمری ۲۶۶ قمری) از شاعران ایرانی دوره .
سامانی در سده . چبارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چپار
هجری قمری ایران است. رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده است و به
روایتی بعدها کور شد. او در روستایی بهنام بنج رودک در ناحیه , رودک در
نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی را نخستین شاعر بزرگ
پارسی گوی و پدر شعر پارسی میدانند. وی در دربار امیر نصر سامانی بسیار
محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد. با لین حال در ساللیای پایلنی عمر
مورد بیمیری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زاد گاهش بنجرود
© باز گشت و در همانجا به سال ۲۲۹ هجری (۹۶۱ میلادی) در گذشت.
صفحه 4:
سبك شعر و افکار رودکی
6 رودکی در انواع سخن استاد بوده .قصیده و قطعه و غزل و رباعی را
نیکو سروده است.زبان شعر او بسیار ساده وروان و دور از
تکلّف .و تشیییات وتصویرهای شعری او غالبا متحرّک و زنده است .
٩ رودکی را حقاً باید پدر شعر فارسی و پایه گذار سبک خراسانی یا
تر کستانی خواند.در اشعار او شور وشادی,و جدو ملال .زهر اندرزشک
ویقین به هم آمیخته است تخیل او بسیار قوی و تصویرهای شعریش
بسیار گویاست.
٩ رودکی پیش آهنگ قصیده سرایان نیز هست وکین ترین قصیده ی
کاملی که مشتمل بر تشبیب و تخلص به مدح باشد از وی یاد کار مانده
6 است .ابداع رباعی هم به گفته ی صاحب المعجم از اوست.
صفحه 5:
رودکی» شاعر روشن بین
٩ در پایان روز کار دراز او .تصویری که رودکی از سیمای خویش در طیّ یک
قصیده ی زیبا ترسیم می کند .با مطلع:
٩ «مرا سبود فرو ریخت هر چه دندان بود نبودندان لابل چراغ تابان بود.»
٩ لین استاد شاعران کین دا پیر مردی نشان می دهد خسته و فرسودهبا
دندان های فروریخته.موهایی از غبار ایام سفید و بالایی از فشار بار زن
وفرزند که از نداری و ناتوانی چاره ای ندارد جز آن که عصا و انبان
بردارد و شلید در کوی و برزن مثل گدایان دریوژه کند به لين صورت
فرسوده ی نحیف فرتوت.که دقیقی شاعر,دو چشم تیره دا هم که فروغ
خویش را از دست داده است و یا خوداز فروغ بی بیره بوده است می
افزاید:
7 « استاد شبيد زنده بايستى و ان شاعر تيره جشم روشن بين
7 واين مجموعه ى درد انكيز تصوير شاعرى را نشان مى دهد كه روزكارى
در دربار بخارا به شعر و آواز خویش. وبابربط و چنک دل های نازنینان و
کردنکشان را به دام آورده است.
صفحه 6:
آیا این رودکی کور مادر زاد بوده است؟
٩ از گوشه و کنایه هایی که شاعران نزدیک به روزکار او - مثل
دقیقی ابوذراعه جرجلنی و ناصر خسرو - در باب وی آورده لند پیداست
که او را شاعری نابینا می شناختند. گفت و شنودی که یک جا بین ابوحیّان
توحیدی و لبو علی مسکویه رفته است لین نکته را تأیید می کند. چنانکه
عوفی نيز آشكارا مى كويد که وی «اکمه» بود و «چشم ظاهر بسته
داشت .اما از سخن او بر نمی آید که همه ی عمر شاعر یا حتّی روزی از
عمر او در تن تاریکی های دنیای کوران گذشته باشد.نه فقط ادعای
«دیدن»در بعضی از اشعار او هست بلکه تشبیبات حشّی نیز در سخنان او
کم نیست خاضّه دنیای رنگ ها -که بر کوران مادر زاد فرو بسته است-
در شعر او جلوه یی تمام داردو به علاوه آن ملیه ی عاشقی ها و دلفریبی
های روز کار جولنی که یاد آن ها ایام سرد پیری و نیستی شاعر را گرم
می کرد البته از یک مردی عاجز برنمی آید و پیداست که بی چشم آهو
شاعر بخارا نمی توانسته است کنیز کان غزال رم و زیبا را چنان شیفته و
بى تاب خويش كند كه با وجود بیم رقیب شبیا به پنبان پیش وی بیایند .
«بسا كنيز نيكو كه ميل داشت بدو به شب زیارت او پیش او به پنبان بود»
صفحه 7:
٩ از آن گذشته روشنی و درخشندگی توصیفات و تشبیبات او آن مایه
هست که انسان را در قبول داستان کوری - کوری مادرزادی - او
به شک بیندازد یادی که شاعر بخارا از روز کار جولنی خویش می
کند چنان است که گویی کوری نیز مثل پیری وسستی وناتولنی فقط
در سال های پایان عمر به سراغ او آمده است.با لين همه شليد اين
احتمال درست نباشد که او درپایان عمر چنانکه در شرح یمینی
آورده لند در طی شکنجه کور کرده باشند هر چه هست تصویر
پایان عمر شاعر او را چیزی شبیه به هومر شاعر افسانه های یونان
-جلوه Ge دهد و بی شک رودکی نیز - تا حدّی مانند هومر- پدر
شاعران ديار خويش به شمار مى آيد.
صفحه 8:
رودکی - حافظ قرآن
٩ جعفر بن محمد علاوه بر لین که در هشت سالگی قر آن را حفظ
کرد آوازی خوش داشت 9 همین موهبت او را با خنیاگران و
رامشکران نام آور آشنا ساخت چنان که بختیار نامی که استاد
موسیقی بود وی رابه شاگردی گزید و بربط در آموخت وقتی به
بخارا رفت به درگاه پادشاهان آن سامان پیوست و از آنجا به
دستاویز هنرهای خویش نفوذ و حرمت بسیار یافت .نصربن احمد
پادشاه بخارا شیفته ی ذوق و قریحه ی او شد واز بس به او abo
داد توانگرش کرد.
او در شاعری قدرت و میارتی کم نظیر داشت خاصه در
توضیحات .هیچ کس به خوبی او شراب رابه عقیق گداخته و دندان
را به ستاره ی سحری و قطره ی باران مانند نکرده بود و از اين
گونه تشبییبات لطیف و درخشان در شعراو بسیار می توان یافت.
صفحه 9:
شیوه شاعری رودکی
57 شیوه ی شاعری وی بر سادگی معنی رولنی لفظ مبتنی است ودر همان
حال ab es Zils مایه ی
مرّیتشعر اوست آن جا که با توصیف یا تشبیه سرو کار دارد غالبا از
گزاف و مبالغه ی لاطلیل می پرهیزد. در مدح نیز بیشتر به همان که در
سخنش «لفظ همه خوب و هم به معنی آسان »باشد قناعت می کند و در
جستجوی تکلیف نیست با لين همه در ابداع معلنی قدرت تمام دارد و شعر
او در عین سادکی و رولتی از معلنی لطیف و مضامین تازه برخوردار است.
وی علاوه بر قصاید و مثنوی های کلیله و دمنه و منظومه ی سند باد نامه
و غزلیات. مرئیه هایی نیز در سوک ابوالحسن مرادی و شیید بلخی و
مرک دردناک فرزند محبوب ابوالفضل بلعمی وزیر دربار بخارا سرود.
صفحه 10:
تعلیم و پیام رودکی
٩ مثل هوراس شاعر رومی که دنیای آسوده اما شتابان بی ثبات خويش را
با چشم ذوق و لذت می دید ودر روزهای زرّین فرمانرولیی آ گوست
بلنگ «امروز را دریاب» می داد رودکی لدّت ها و رامش هلیی را که در
کنار «سیاه چشمان» بخارا درمی یافت قدر می شناخت و با همان آهنگ
هوراس می گفت:
«شاد زی با سیاه چشمان شاد که جهان نیست جز فسانه ویاد»
0 بدین گونه زندگی شاد و لذت انگیز دربار بخارا در شعر او -جلوه
دارد .و خواننده ی دقیق می تولند در لین مختصر مرده ریک شاعر مثل
خود او تپیدن دل های سیاه چشمان بخارا و اندو شادی نام آوران و
کردنکشان آن دیار از یاد رفته را در خاطر خود زنده کند.
صفحه 11:
موسیقی و رودکی
© در تذکرهها آمده رودکی چنگ نواز بودهاست. میگویند توان و چیرگی رودکی
در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی
وی در ابوتصر سامانی چنان تثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی
مولیان» بدون کفش, هرات رابه مقصد بخارا ترک کرد. لين داستان که در کتاب
چپار مقلله از نظامی عروضی آمدهاست بر لین قرار است که امیرنصر سامانی (یا
امیری دیکر) از بخارا به هرات میرود و دلبستة هواى هرات مى كردد. باز گشت
به بخارا را جنان فصل به فصل عقب میاندازد که مدت چیارسال او و ملازمانش
در هرات میمانند. لشکریلنش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی که در آن
زمان نزد امیرمحتشم و مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند اگر هنری
بورزد و شاه را به باز گشت به بخارا ترغیب کند پنجاه هزار درم به او پاداش
میدهند. رودکی نیز میدانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید
چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیف تر بنماید. از لین رو قصیده ای
میسراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود. چنگ نواخته و آن تصنیف
را با آواز میخواند. و امیر چنان تحت تاثیر قرار میگیردکه بدون آنکه کفش را
در پلیش کند سوار بر اسب میشود و مستقیم به سوی بخارا میتازد. و نقل است
که کفشهلیش را تا دو فرسنگ دنبال او میبردند. و رودکی پنجاه هزار درم از
لشكريان مى كيرد.
صفحه 12:
آثار رودکی
7 كليله و دمنه
۰ سند باد نامه
٩ مدایج
صفحه 13:
کلیله و دمنه
© میمترین لثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه Spite از او به ما رسیده و از بقیه
اشعارش جز اندکی نماندهاست. کلیله و دمنه در اصل کتابی ست هندی که در دوره ساسانیان
به دستور بزر گمپر و به وسیله برژویه طبیب به پارسی میلنه ترجمه شد. و داستانیست رمز
آمیز از زبان حیوانات. روزبه دادویه مشیور به اين مقفع پس از اسلام آن را به عربی
برکردلند و همان لثر لبن مقفع یا متن پیلوی بتوسط رودکی به شعر فارسی در آمد. نصراله
منشى از معاصران بیرامشاه غزتوی نیز در سده ششم ترجمه لبن مقفع را به تثر پارسی
کشید. داستان منظوم شدن کلیله و دمنه به توسط رودکی در شاهنامه نیز منقول است. شیخ
ببلیی در کتاب کشکول خود آوردهاست که منظومه کلیله و دمنه رودکی مشتمل بر دوازده
هزار بیت بودهاست. اینک نمونهای از اییات باقیمانده از منظومه کلیله و دمنه رودکی:
دمنه را کفتا که تا لین بلنک چیست با نییب و سیم لین آوای کیست؟ دمنه گفت اورا: جز اين
آوا دكر كار تو نه هست و سهمی بیشتر آب هرچه بیشتر نیرو کند بند ورغ سست بوده بقکند
دل کسسته داری از بانگ بلند رنجکی باشدت و آواز بلند
صفحه 14:
سند باد نامه
٩ از دیکر آثار رودکی میتوان به سندبادنامه اشاره نمود. لثر سندبادنامه هم از
اصلی هندی بوده که از عصر ساسانیان به ایران شده و از ایران به ادبیات عرب و
اروپا راه یافتهاست. سندبادنامه در دوره سامانیان یه فرمان نوح بن نصر سامانی
به فارسی ترجمه گشت. هم اکنون تنهایک سندبادنامه دردست داریم که تبذیب
کاتب سمرقندی میباشد و اصل آن نوشته ابوالفوارس قنازری ست. مطابق
پژوهشهای پاول هرن شرق شناس مشهور آلمانی مربوط به سندبادنامه
رودکی است:
٩ آن کرنج و آن شکر بردا
دکان فرود آمد چو باد پس فلرزنکش بدست اندر نیاد یا اين بیت:
پاک وندر آن دستار آن زن بست خاک آن زن از
تا به خانه برد زن را با دلام شادمانه زن نشست و شاد کام
صفحه 15:
اشعار غنابی
٩ عمده اشعار غنایی رودکی راغزل ها و رباعی های وی تشکیل میدهند. این اشعار که برپایه
دم غنیمت شمری و خوشی و گذران ژندگی و معاشقه استوار است شباهت زیادی با اشعار
هوراس و آناکرئون و ابونواس دارد و در حقیقت تجدید کر راهی ست که از اپیکور آغاز
شده در ايران به رودکی رسیده و از همین داه به دست خیام و حافظ سپرده شده است .
خمریات او بسیار شبیه به خمریات ابونواس است. در لين گونه خمریات و نیز در اوصاف
طبیعت و زیباییهای جیان او بسيار موفق عمل نموده که این موفقیت را در تاثیر بر
متاخرین میتوان جست. علت اصلی موفقیتش را میتوان در ذوق بالا در تصویرسازی و
تشبییات دقیق و لطیف دانست. همین تشیییات و جلوههای رنکارنک و کوناکون طبیعت در
شعر رودکی راه را برای شاعرانی مانند منوچیری دامغانی در وصف طبیعت کشود. یک
مورد از خمریات معروف رودکی بدین قرار است: (بیار آن میکه پنداری روان یاقوت
نابستی/و یا چون برکشیده ابر پیش آفتابستی//سحابستی قدح کویی و میقطره
سحابستی /طرب گویی که اندر دل دعای مستجابستی//اگر مینیستی یکسر همه دلها
خرابستی/اکر در کالبد جان را ندیدستی شرابستی)).
صفحه 16:
مدايج
© اولين مديحه در يارسى ظاهراً در سيستان بوسيله محمد سكزى و بسام كرد سروده شد. كه در مدح
يعقوب لیث بود: رودکی نیز مانند غللب شعرا شاعری درباری بود و درمدح و تكريم شاهان و قضلا بيت
میسرود. مدلیح او غالباً بصورت قصیده اند. گاهی تنیا در پایان قصیده چند پیت در مدح کسی نیز گفته و
اضافه میشود و کاهی نیز قصاید بلند باللیی در مدح بزر کان در اشعار او دیده میشود. میمترین و
معروفترین مدیعه او در مدح ایوجعفر احمدبن محمد امیر سیستان است وبا لين مطلع آغاز میشود
((مادر مىرا بكرد بليد قربان/بجه اورا گرفت و کرد به دندان) او بجز مدلیج مرلئی و هجویلتی نیز دارد
که البته تعدادشان چندان زیاد نیست. او در مدح بسیار میانه رو بوده و اثری از تعلق و چاپلوسی در
مدحبانش نمیتوان یافت. از مرائی معروف او نیز دو مورد که برای شهید بلخی و خواجه مرادی سروده
شدهاست شرت دارد.
در شعر رودکی پند و اندرژ و سخنان حکیملنه نیز به وفور یافت میشود که همین گونه در شعر کسایی
مروزی و فردوسی و ناصر خسرو نیز آمدهاست . بیشتر پند و اتدرزهای رودکی اخلاقی و درباب
هوشیاری و هشدار است که خواننده را به پند کیری و عبرت آموزی از جهان وا میدارد:
زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است به روز نیک کسان گفت تا که غم نخوری
زملنه كفت مرا: خشم خویش دار نگاه کرازبان نه به بند است پای
صفحه 17:
رودکی در ادبیات فارسی
٩ رودکی را پدر ادبیات فارسی دانستهاند. پیش از وی شعر فارسی سروده
میشد اما کیفیت اشعار رودکی آغازگر راه پیشرفت ادبیات فارسی
بود.ریچارد فری عقیده دارد که رودکی در تغییر خط از خط پیلوی به خط
فارسی نقش داشتهاست. در تذکرهها و کتب پارسی اشعار وی بارها ذکر
شدهاست که همینها اساس جمع آوری دیوان وی بودند. اشعار او بارها
بتوسط شاعران ایرلنی مورد استقبال قرار گرفت و بارها در تضمینها از
آنها استفاده شد. وی در میان شاعران فارسی بسیار مورد ارج و احترام
بوده و کمتر کسی زبان به نکوهش وی گشودهاست. او شعر فارسی را از
پیروی از شعر عربی جدا کرد و اوزان و قالبهای جدید فارسی بوجود
آورد و با ترجمه منظومههای مختلف و سرایش اشعار حکیملنه و تعلیمی و
نیز تغزلات و مدیحه راه را برای پیشرفت شعر فارسی بخوبی کشود.
صفحه 18:
fr
کیت
۱ 4
صفحه 19:
ادوار سبك خراسانى
7 دراين سبكىء سه دوره را مىتوان مد نظر قرار داد:
٩ دوره تکوین
٩ دوره سامانی
٩ دوره غزنوی و اوایل دوره سلجوقی
صفحه 20:
ویژگی های سبک خراسانی
از ویژگیهای سبک خراسانی - که به سبک تر کستانی هم معروف
است- میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
٩ آثار این سبک بر قیدها و ستثتهای لفظی و صوری تکیه دارد.
© لین آثار از تسلسلهای منطقی معلنی و شکوه الفاظ بر خوردار است
و بهصورتی متین. واقعیت رابه شکل دستگاهی منظم و قابل قبول
نمایش میدهد.
٩ این سبک کمی قبل از سده چیارم تا سده ششم هجری قمری
رواج داشت و پس از آن هم ادامه یافت.
7 تشبييات اين دوره اغلب حسی است و فاقد پیچید گی.
0 اشعار لین سبک از حیث نوع. بیشتر قصیده و از لحاظ لفظ. ساده.
روان, و عاری از ترکیبات دشوار بوده و واژههای عربی در آن
آند ک است. از لحاظ معنی نیز صداقت و صراحت لیجه. تعبیرات و
ات ملموس, از اختصاصات ميم اين سبك است.
صفحه 21:
مصمون
ضمون بیشتر اشعار این سبک. وصف طبیعت و مدیحه و شرح فتوحات
پادشاهان و گاه پندو اندرز بوده است.
٩ نمونه:
مرا بسود و فروریخت هرچه دندان بود نبود دندان. لا بل چراغ تابان بود
سپید سیم رده بود و درو مرجان بود ستار سحری بود و قطر باران
بود دلم خزانة پر کنج بود. كنج سخن نشان dob ما میر و شعر عنوان
بود هميشه شاد و ندانستمی که غم چه بود دلم نشاط و طرب را فراخ
میدان بود (رودکی)
٩ از صاحبان سبک این دوره میتوان به شاعران زیر اشاره کرد:
رودکی. شید بلخی, ابوشکور بلخی, منجیک ترمذی, کسایی مروزی.
دقیقی طوسی, فردوسی, عنصری بلخی, فرخی, غضایری رازی,
عسجدی, منو چبری دامغانی. قخرالدین اسعد کر کانی.
مسعود سعد سلمان. امير معزی. ابوالفرج رونی, ناصر خسرو و سنایی
غزنوی
صفحه 22:
گزیده ی اشعار
٩ جز حادثه هر کز طلیم کس نکند. یک پرسش كرم جز تيم کس
نکند
٩ ور جان به لب آیدم به جز مردم چشم یک قطره ی آب بر لبم
کس نکند
° شش
2 با داده قناعت کن وبا دادبزی در بند تکلّف مشو آزاد بزی
٩ در به ز خودی نظر مکن غصه مخور در کم زخودی نظر کنِ
وشاد بزی
Sead °
٩ بوی جوی مولیان آید همی یاد یار میربان آید همی
© ريك آموى ؟؟؟ودرشتی راه او زیر پایم پرنیان آید همی
٩ آن جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تامیان آید همی
© اى بخارا شاد باش و دير زى مير زى تو شادمان آيد همى
© مير ماهست وبخارا آسمان ماه سوى آسمان آيد همى
© 7 مير سروست بخارا بوستان سرو سوى بوستان آيد همى
7 آفرين ومدح سود آيد همى كر به كنج اندر زيان آيد همى
صفحه 23:
نکارینا شنیدستم که وقت صحبت وراحت
سه پیراهن سلب بوده است یوسف را به عمر اندر
یکی از کید شد پر خون دوم شد چاک از تیمت
سوم یعقوب دا از بوش دوشن کشت چشم تر
رخم ماند بدان اول دلم ماند بدان ثانی
نصیب من شود در وصل آن پیراهن دیگر
kK
من موى خويش نه از آن مى كنم سياه
تا نوجوان شوم و تو کنم کناه
يم جز حت eee سیه کنند
من موی از مصیبت پیری کنم سیاه
صفحه 24:
منابع
٩ خطیب رهبر. خلیل. گزیده اشعار رو دکی.
© سیاقی, محمد دبیر. پیشاهنگان شعر پارسی, شر کت انتشارات علمی و
فرهنگی
٩ شفیعی کد کنی. محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تبران. انتشارات نیل
۱۳۵۰
so © ذبیح الّه. تاریخ ادبیات در ایران. AZ
٩ نظامی عروضی سمرقندی. چپار مقاله. مصحح علامه محمد قزوینی.
٩ نفیسی. سعید. محیط زن دگی و احوال و اشعار رو دکی.
7 يوسفدهى. هومن. قصیده بوی جوی مولیان. نامواره دکتر محمود اقشار (مجموعه مقالات)؛ ج A
7 یوسفی. غلامحسین. چشمه روشن.
7 ديوان رودکی سمرقندی. سعید نفیسی, نشر نگاه.۰۱۳۸۲ تبران.
© تاريخ سامانيان عصر طلایی دانش در ایران. دکتر جواد هروی, نشر امیر کبیر. تبران ۱۳۸۲
صفحه 25:
ابوعبداهلل جعفر بن محمد
رودكي سمرقندي
تهیه کننده :کیانوش کیانی
زندگی نامه
ابوعبداهلل جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی؛
زاده ،اواسط قرن سوم هجری قمری ۲۴۴قمری) از ش,,,اعران ای,,,رانی دوره ،
سامانی در سده ،چهارم هجری قمری است .او استاد شاعران آغاز قرن چهار
هجری قمری ایران است .رودکی به روایتی از کودکی نابین,,ا ب,,وده اس,,ت و ب,,ه
روایتی بعدها کور شد .او در روس,,تایی بهن,,ام َبُنج رودک در ناحی,,ه ،رودک در
نزدیکی نخشب و س,,مرقند ب,,ه دنیا آم,,د .رودکی را نخس,,تین ش,,اعر ب,,زرگ
پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند .وی در دربار امیر نصر سامانی بس,,یار
محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد ،با این حال در سالهای پایانی عمر
مورد بیمهری امرا قرار گرفته بود .او در اواخر عمر ب,,ه زادگ,,اهش بنج,,رود
بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹هجری ( ۹۴۱میالدی) درگذشت.
سبک شعر و افکار رودکی
رودكي در انواع سخن استاد بوده ،قصيده و قطعه و غزل و رباعي
را نيكو سروده اس,,ت.زبان ش,,عر او بس,,يار ساده وروان و دور از
تكًابلاغ وا يرعش ياهريوصتو تاهيبشت و ،فّل متحّر ك و زنده است .
رودكي را حقًا بايد پدر شعر فارسي و پايه گذار سبك خراساني يا
تركس,,تاني خوان,,د.در اش,,عار او ش,,ور وش,,ادي،و ج,,دو مالل ،زهر
ان,,درز،ش,,ك ويقين ب,,ه هم آميخت,,ه اس,,ت تخيل او بس,,يار ق,,وي و
تصويرهاي شعريش بسيار گوياست.
رودكي پيش آهنگ قصيده سرايان نيز هست وكهن ترين قصيده ي
كاملي كه مشتمل بر تشبيب و تخلص به م,,دح باش,,د از وي يادگ,,ار
مانده است .ابداع رباعي هم به گفته ي صاحب المعجم از اوست.
رودكي ،شاعر روشن بين
در پايان روزگار دراز او ،تصويري كه رودكي از سيماي خويش در
طّي يك قصيده ي زيبا ترسيم مي كند ،با مطلع:
«مرا سبود فرو ريخت هر چه دندان بود
بود».
« استاد شهيد زنده بايستي
نبودندان البل چراغ تابان
اين اس,,تاد ش,,اعران كهن را پ,,ير مردي نش,,ان مي ده,,د خس,,ته و
فرسوده،با دندان هاي فروريخته،موهايي از غبار اّيام سفيد و بااليي از
فشار بار زن وفرزند كه از نداري و ناتواني چاره اي ندارد جز آن كه
عصا و انبان بردارد و شايد در كوي و برزن مثل گدايان دريوزه كن,,د
به اين صورت فرسوده ي نحيف فرتوت،كه دقيقي ش,,اعر،دو چش,,م
تيره را هم كه فروغ خويش را از دست داده است و يا خ,,,,وداز فروغ
بي بهره بوده است مي افزايد:
و ان شاعر تيره چشم روشن بين
و اين مجموعه ي درد انگيز تصوير شاعري را نشان مي دهد كه
روزگاري در دربار بخارا به شعر و آواز خويش ،وبابربط و چنگ دل
هاي نازنينان و گردنكشان را به دام آورده است.
آيا اين رودكي كور مادر زاد بوده است؟
از گوش,,ه و كنايه هايي كه ش,,اعران نزديك ب,,ه روزگ,,ار او – مث,,ل
دقيقي ،ابوذراعه جرجاني و ناصر خسرو – در باب وي آورده اند پيداس,,ت
كه او را شاعري نابينا مي شناختند.گفت و شنودي كه يك جا بين ابوحّي ان
توحيدي و ابو علي مسكويه رفته است اين نكت,,ه را تأييد مي كن,,د .چنانكه
عوفي نيز آش,,كارا مي گويد كه وي «اكم,,ه» ب,,ود و «چش,,م ظ,,اهر بس,,ته
داشت .اما از سخن او بر نمي آيد كه همه ي عمر ش,,,اعر يا حّتي روزي از
عمر او در آن تاريكي هاي دنياي كوران گذش,,ته باش,,د.نه فق,,ط ادعاي
«ديدن»در بعضي از اشعار او هست بلكه تشبيهات حّس ي ن,,يز در س,,خنان او
كم نيست خاّص ه دنياي رنگ ها –كه بر كوران مادر زاد فرو بس,,ته اس,,ت-
در شعر او جلوه يي تمام داردو به عالوه آن مايه ي عاشقي ها و دلفريبي
هاي روزگار جواني كه ياد آن ها اّيام سرد پيري و نيستي شاعر را گرم مي
كرد البته از يك مردي عاجز ب,,رنمي آيد و پيداس,,ت كه بي چش,,م آه,,و
شاعر بخارا نمي توانسته است كنيزكان غزال رم و زيبا را چن,,ان ش,,يفته و
بي تاب خويش كند كه با وجود بيم رقيب شبها به پنهان پيش وي بيايند .
«بسا كنيز نيكو كه ميل داشت بدو
به شب زيارت او پيش او به پنهان بود»
از آن گذشته روشني و درخشندگي توصيفات و تشبيهات او آن مايه
هست كه انسان را در قبول داستان كوري – كوري مادرزادي – او
به شك بيندازد .يادي كه شاعر بخارا از روزگ,,ار ج,,واني خ,,ويش مي
كند چنان است كه گويي كوري نيز مثل پيري وسستي وناتواني فقط
در سال هاي پايان عمر به سراغ او آمده است.با اين همه ش,,ايد اين
احتمال درست نباشد كه او درپايان عمر چنانكه در شرح يميني
آورده اند در طي شكنجه كور كرده باشند هر چ,,ه هس,,ت تص,,وير
پايان عمر شاعر او را چيزي شبيه به هومر شاعر افسانه هاي يون,,ان
–جلوه مي دهد و بي شك رودكي نيز – تا حّد ي مانند هومر -پ,,در
شاعران ديار خويش به شمار مي آيد.
رودکی = حافظ قرآن
جعفر بن محمد عالوه بر اين كه در هش,,ت سالگي قرآن را حف,,ظ
كرد آوازي خ,,,وش داش,,,ت و همين م,,,وهبت او را با خنياگران و
رامشگران نام آور آشنا ساخت چن,,ان كه بختيار ن,,امي كه اس,,تاد
موسيقي بود وي را به شاگردي گزيد و بربط در آموخت وقتي ب,,ه
بخارا رفت به درگ,,اه پادش,,اهان آن سامان پيوس,,ت و از آنجا ب,,ه
دستاويز هنرهاي خويش نفوذ و حرمت بسيار يافت .نصربن احم,,,د
پادشاه بخارا شيفته ي ذوق و قريح,,ه ي او ش,,د واز بس ب,,ه او ص,,له
داد توانگرش كرد.
او در ش,,,اعري ق,,,درت و مهارتي كم نظ,,,ير داش,,,ت خاص,,,ه در
توضيحات .هيچ كس به خوبي او شراب را به عقيق گداخته و دندان
را به ستاره ي سحري و قطره ي باران مانن,,,د نكرده ب,,,ود و از اين
گونه تشبيهات لطيف و درخشان در شعراو بسيار مي توان يافت.
شیوه شاعری رودکی
شيوه ي شاعري وي بر سادگي معني رواني لفظ مبت,,ني اس,,ت ودر همان
حال جزال,,,,,,,,,,,,,,,,,تي كم نظ,,,,,,,,,,,,,,,,,ير مايه ي
مًابلاغ دراد راك ورس هيبشت اي فيصوت اب هك اج نآ تسوا رعش تيّز
از
گزاف و مبالغه ي الطايل مي پرهيزد ،در مدح نيز بيشتر به همان كه در
سخنش «لفظ همه خوب و هم به معني آسان »باشد قناعت مي كن,,د و در
جستجوي تكليف نيست با اين همه در ابداع معاني قدرت تمام دارد و شعر
او در عين سادگي و رواني از معاني لطيف و مضامين تازه برخوردار است.
وي عالوه بر قصايد و مثنوي هاي كليله و دمنه و منظومه ي سند باد نامه
و غزليات ،مرثيه هايي نيز در س,,وگ ابوالحس,,ن مرادي و ش,,هيد بلخي و
مرگ دردناك فرزند محبوب ابوالفضل بلعمي وزير دربار بخارا سرود.
تعلیم و پیام رودکی
مثل هوراس شاعر رومي كه دنياي آس,,وده اّم ا ش,,تابان بي ثبات
خ,,,ويش را با چش,,,م ذوق و ل,,,ذت مي ديد ودر روزهاي زّر ين
فرمانروايي آگوست بانگ «امروز را درياب» مي داد رودكي لّ,,,ذ ت
ها و رامش هايي را كه در كنار «س,,ياه چش,,مان» بخ,,ارا درمي يافت
قدر مي شناخت و با همان آهنگ هوراس مي گفت:
«شاد زي با سياه چشمان شاد
كه جهان نيست جز فسانه وباد»
بدين گونه زندگي شاد و لذت انگيز دربار بخارا در ش,,عر او –جلوه
دارد .و خواننده ي دقيق مي تواند در اين مختصر مرده ريگ شاعر
مثل خود او تپيدن دل هاي سياه چش,,مان بخ,,ارا و ان,,دو ش,,ادي ن,,ام
آوران و گردنكشان آن ديار از ياد رفته را در خاطر خود زنده كند.
موسیقی و رودکی
در تذکرهها آمده رودکی چنگ نواز بودهاست .میگویند توان و چ,,یرگی
رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست ک,,ه ن,,یروی افس,,ونگری
شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از
شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش ،هرات را ب,,ه مقص,,د بخ,,ارا
ترک کرد .این داس,,تان ک,,ه در کت,,اب چهار مقال,,ه از نظ,,امی عروض,,ی
آمدهاست بر این قرار است که امیرنصر سامانی (یا امیری دیگر) از بخ,,ارا
به هرات میرود و دلبستٔه هوای هرات میگردد .بازگش,,ت ب,,ه بخ,,ارا را
چنان فصل به فصل عقب میاندازد که مدت چهارسال او و مالزمانش در
هرات میمانند .لشکریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی ک,,ه در
آن زمان نزد امیرمحتشم و مقبول القول ب,,ود روی آورده و ب,,ه او گفتن,,د
اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کن,,,,,د پنجاه هزار
درم به او پاداش میدهند .رودکی نیز میدانست در این هوای لطیف ن,,ثر
کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطی,,,,ف تر
بنماید .از این رو قصیده ای میسراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی
کرده بود ،چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز میخواند .و امیر چنان تحت
تاثیر قرار میگیردکه بدون آنکه کفش را در پایش کن,,د س,,وار ب,,ر اسب
میشود و مستقیم به سوی بخارا میتازد .و نقل است که کفشهایش را تا
دو فرس,,,نگ دنبال او میبردن,,,د .و رودکی پنجاه هزار درم از لش,,,کریان
میگیرد.
آثار رودکی
کلیله و دمنه
سند باد نامه
مدایح
کلیله و دمنه
مهمترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است .جز آن سه مثنوی از او به ما رس,,,یده و از
بقیه اشعارش جز اندکی نماندهاست .کلیله و دمنه در اصل کتابی س,,ت هن,,دی ک,,ه در
دوره ساسانیان به دستور بزرگمهر و به وسیله برزویه طبیب به پارسی میان,,ه ترجم,,ه
شد .و داستانیست رمز آمیز از زبان حیوانات .روزبه دادویه مشهور به ابن مقف,,ع پس
از اسالم آن را به عربی برگرداند و همان اثر ابن مقفع یا متن پهلوی بتوس,,ط رودکی
به شعر فارسی در آمد .نصراهلل منشی از معاصران بهرامش,,اه غزن,,وی ن,,یز در س,,ده
ششم ترجمه ابن مقفع را به نثر پارسی کشید .داستان منظوم شدن کلیله و دمن,,ه ب,,ه
توس,,ط رودکی در ش,,اهنامه ن,,یز منق,,ول اس,,ت .ش,,یخ بهایی در کت,,اب کش,,کول خ,,ود
آوردهاس,,ت ک,,ه منظوم,,ه کلیله و دمن,,ه رودکی مش,,تمل ب,,ر دوازده هزار بیت
بودهاست .اینک نمونهای از ابیات باقیمانده از منظومه کلیله و دمنه رودکی:
دمنه را گفتا که تا این بانگ چیست با نهیب و سهم این آوای کیس,,ت؟ دمن,,ه گفت اورا:
جز این آوا دگر کار تو نه هست و سهمی بیشتر آب هرچه بیشتر نیرو کن,,د بن,,د ورغ
سست بوده بفگند دل گسسته داری از بانگ بلند رنجکی باشدت و آواز بلند
سند باد نامه
از دیگر آثار رودکی میتوان به سندبادنامه اش,,اره نم,,ود .اثر س,,ندبادنامه هم از
اصلی هندی بوده که از عصر ساسانیان به ایران شده و از ایران به ادبیات عرب و
اروپا راه یافتهاست .سندبادنامه در دوره سامانیان به فرمان نوح بن نصر سامانی
به فارسی ترجمه گشت .هم اکنون تنها یک سندبادنامه دردست داریم که تهذیب
کاتب سمرقندی میباشد و اصل آن نوش,,ته ابوالف,,وارس قن,,ازری س,,ت .مط,,ابق
پژوهشهای پاول هرن شرق ش,,ناس مش,,هور آلمانی مرب,,وط ب,,ه س,,ندبادنامه
رودکی است :
آن گرنج و آن شکر برداشت پاک وندر آن دستار آن زن بست خ,,اک آن زن از
دکان فرود آمد چو باد پس فلرزنگش بدست اندر نهاد یا این بیت:
تا به خانه برد زن را با دالم شادمانه زن نشست و شادکام
اشعار غنایی
عمده اشعار غنایی رودکی را غزل ها و رباعی های وی تشکیل میدهند .این اشعار که
برپایه دم غنیمت شمری و خوشی و گذران زندگی و معاشقه استوار اس,,,ت شباهت
زیادی با اش,,عار ه,,وراس و آن,,اکرئون و ابون,,واس دارد و در حقیقت تجدی,,دگر راهی
ست که از اپیکور آغاز شده در ایران به رودکی رسیده و از همین راه به دست خیام
و حافظ سپرده شده است .خمریات او بسیار شبیه به خمریات ابون,,واس اس,,ت .در این
گونه خمریات و نیز در اوصاف طبیعت و زیباییهای جهان او بسیار موفق عمل نم,,وده
که این م,وفقیت را در تاثیر ب,ر مت,اخرین میتوان جس,ت .علت اص,لی م,وفقیتش را
میتوان در ذوق باال در تصویرسازی و تشبیهات دقیق و لطیف دانست .همین تشبیهات
و جلوههای رنگارنگ و گوناگون طبیعت در شعر رودکی راه را ب,,رای ش,,اعرانی مانن,,د
منوچهری دامغانی در وصف طبیعت گش,,ود .ی,,ک م,,ورد از خمریات معروف رودکی
بدین قرار است( :بیار آن میکه پنداری روان یاقوت نابستی/و یا چ,,ون برکش,,یده اب,,ر
پیش آفتابستی//سحابستی قدح گویی و میقطره سحابستی/طرب گویی که اندر دل
دعای مستجابستی//اگر مینیستی یکسر همه دلها خرابس,,,تی/اگر در کالب,,,د جان را
ندیدستی شرابستی)).
مدایح
اولین مدیحه در پارسی ظاهرًا در سیستان بوسیله محمد س,,گزی و بسام کرد سروده ش,,د .ک,,ه در م,,دح
یعقوب لیث بود .رودکی نیز مانند غالب شعرا شاعری درباری بود و درم,,دح و تکریم ش,,اهان و فض,,ال بیت
میسرود .مدایح او غالبًا بصورت قصیده اند .گاهی تنها در پایان قصیده چند بیت در مدح کسی ن,,یز گفت,,ه و
اضافه میشود و گاهی نیز قصاید بلن,,د باالیی در م,,دح بزرگ,,ان در اش,,عار او دی,,ده میش,,ود .مهم,,ترین و
معروفترین مدیحه او در مدح ابوجعفر احمد بن محمد امیر سیستان است و با این مطلع آغ,,از میش,,ود
((مادر میرا بکرد باید قربان/بچه اورا گرفت و کرد به دندان) .او بجز مدایح مراثی و هجویاتی نیز دارد که
البته تعدادشان چندان زیاد نیست .او در مدح بسیار میانه رو بوده و اثری از تملق و چاپلوس,,ی در م,,دحیاتش
نمیتوان یافت .از مراثی معروف او نیز دو مورد که برای ش,,هید بلخی و خواج,,ه مرادی سروده شدهاس,,ت
شهرت دارد.
در شعر رودکی پند و اندرز و سخنان حکیمانه نیز به وفور یافت میش,,ود ک,,ه همین گون,,ه در ش,,عر کسایی
مروزی و فردوس,,ی و ناصر خسرو ن,,یز آمدهاس,,ت .بیش,,تر پن,,د و ان,,درزهای رودکی اخالقی و درباب
هوشیاری و هشدار است که خواننده را به پندگیری و عبرت آموزی از جهان وا میدارد:
زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است به روز نیک کسان گفت تا ک,,ه غم نخ,,وری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است زمانه گفت مرا :خشم خویش دار نگاه کرا زبان ن,,ه ب,,ه بن,,د اس,,ت پای
دربند است
رودکی در ادبیات فارسی
رودکی را پدر ادبیات فارسی دانستهاند .پیش از وی شعر فارسی سروده
میش,,د اما کیفیت اش,,عار رودکی آغ,,ازگر راه پیشرفت ادبیات فارس,,ی
بود.ریچارد فری عقیده دارد که رودکی در تغییر خ,,ط از خ,,ط پهلوی ب,,ه
خط فارسی نقش داشتهاست .در تذکرهها و کتب پارسی اش,,,عار وی بارها
ذکر شدهاست که همینها اساس جمع آوری دیوان وی بودن,,د .اش,,عار او
بارها بتوس,,ط ش,,اعران ای,,رانی م,,ورد اس,,تقبال قرار گرفت و بارها در
تضمینها از آنها استفاده شد .وی در میان شاعران فارس,,ی بس,,یار م,,ورد
ارج و احترام بوده و کمتر کسی زبان به نکوهش وی گشودهاست .او ش,,عر
فارسی را از پیروی از ش,,عر عربی ج,,دا کرد و اوزان و قالبهای جدی,,د
فارسی بوجود آورد و با ترجم,,ه منظومههای مختلف و سرایش اش,,عار
حکیمانه و تعلیمی و نیز تغزالت و مدیحه راه را برای پیشرفت شعر فارسی
بخوبی گشود.
شع
س
گذری رب بک ر
ن
رخاسا ی
ادوار سبک خراسانی
در این سبک ،سه دوره را میتوان مد نظر قرار داد:
دوره تکوین
دوره سامانی
دوره غزنوی و اوایل دوره سلجوقی
ویژگی های سبک خراسانی
از ویژگیهای سبک خراسانی -ک,,ه ب,,ه سبک ترکس,,تانی هم معروف
است -میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
آثار این سبک بر قیدها و سّنتهای لفظی و صوری تکیه دارد.
این آثار از تسلسلهای منطقی معانی و شکوه الفاظ برخوردار اس,,ت
و بهصورتی متین ،واقعیت را به شکل دستگاهی منظم و قاب,,ل قب,,ول
نمایش میدهد.
این سبک کمی قبل از سده چهارم تا سده ششم هجری قمری رواج
داشت و پس از آن هم ادامه یافت.
تشبیهات این دوره اغلب حسی است و فاقد پیچیدگی.
اشعار این سبک از حیث نوع ،بیشتر قص,,,یده و از لحاظ لف,,,ظ ،ساده،
روان و عاری از ترکیبات دش,,,,وار ب,,,,وده و واژههای عربی در آن
اندک است .از لحاظ معنی نیز صداقت و صراحت لهج,,ه ،تعب,,یرات و
تشبیهات ملموس ،از اختصاصات مهم این سبک است.
مضمون
ضمون بیشتر اشعار این سبک ،وصف طبیعت و مدیحه و شرح فتوحات
پادشاهان و گاه پندو اندرز بوده است.
نمونه:
مرا بسود و فروریخت هرچه دندان بود نبود دندان ،ال ،بل چراغ تابان
بود سپید سیم رده بود و درو مرجان بود ستارٔه سحری بود و
قطرٔه باران بود دلم خزانٔه پر گنج بود ،گنج سخن نشان نامٔه ما
مهر و شعر عنوان بود همیشه شاد و ندانستمی که غم چه بود دلم
نشاط و طرب را فراخ میدان بود (رودکی)
از صاحبان سبک این دوره میتوان به شاعران زیر اشاره کرد:
د
رودکی ،شهید بلخی ،ابوشکور بلخی ،منجیک ترمذی ،کسایی مروزی،
عسج
قیقی طوسی ،فردوسی ،عنصری بلخی ،فرخی ،غضایری رازی،
دامغانی ،فخرالدین اسعد گرگانی ،مسعود سعد سلما
منوچهری دی
،
ن ام
،
ابوالفرج رونی ،ناصر خسرو و سنایی غزنوی
معزی
یر ،
گزیده ی اشعار
جز حادثه هرگز طلبم كس نكند
تبم كس نكند
ور جان به لب آيدم به جز مردم چشم
لبم كس نكند
با داده قناعت كن وبا دادبزي
آزاد بزي
در به ز خودي نظر مكن غصه مخور
كن وشاد بزي
بوي جوي موليان آيد همي
ريگ آموي ؟؟؟ودرشتي راه او
آن جيحون از نشاط روي دوست
اي بخارا شاد باش و دير زي
مير ماهست وبخارا آسمان
مير سروست بخارا بوستان
آفرين ومدح سود آيد همي
يك پرسش گرم جز
يك قطره ي آب بر
***
*
در بند تكّلف مشو
در كم زخودي نظر
****
ياد يار مهربان آيد همي
زير پايم پرنيان آيد همي
خنگ ما را تاميان آيد همي
مير زي تو شادمان آيد همي
ماه سوي آسمان آيد همي
سرو سوي بوستان آيد همي
گر به گنج اندر زيان آيد همي
نگارينا شنيدستم كه وقت صحبت وراحت
سه پيراهن سلب بوده است يوسف را به عمر اندر
يكي از كيد شد پر خون دوم شد چاك از تهمت
سوم يعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر
رخم ماند بدان اول دلم ماند بدان ثاني
نصيب من شود در وصل آن پيراهن ديگر
****
من موي خويش نه از آن مي كنم سياه
تا نوجوان شوم و نو كنم گناه
چون جامه ها به وقت مصيبت سيه كنند
من موي از مصيبت پيري كنم سياه
منابع
خطیب رهبر ،خلیل .گزیده اشعار رودکی.
سیاقی ،محمد دبیر .پیشاهنگان شعر پارسی ،شرکت انتشارات علمی و
فرهنگی
شفیعی کدکنی ،محمدرضا .صور خیال در شعر فارسی .تهران .انتشارات نیل
۱۳۵۰
صفا ،ذبیح اهلل .تاریخ ادبیات در ایران .ج.۱
نظامی عروضی سمرقندی .چهار مقاله .مصحح عالمه محمد
قزوینی.
نفیسی ،سعید .محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی.
یوسفدهی ،هومن .قصیده بوی جوی مولیان .نامواره دکتر محمود افشار (مجموعه مقاالت) ،ج
.۸
تاریخ سامانیان عصر طالیی دانش در ایران ،دکتر جواد هروی ،نشر امیرکبیر ،تهران ۱۳۸۲
یوسفی ،غالمحسین .چشمه روشن.
دیوان رودکی سمرقندی ،سعید نفیسی ،نشر نگاه ،۱۳۸۲،تهران.
م
ه
س
با پاس از را
هی
تان