صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
ace ی ی سا
1 320 به آموزش بدیین نیست ۳
خر نا به آموزش بدبین نیستم ‘it
A 0
01 زنط تفریج واستراحت ۳ 1
‘NY حق دانش آموز است
صفحه 4:
به آموزش بدبین یستم
دومین درس که ازهسته مرکزی آموزش جهانی
آموختم
به آموزش بدبین نیستم
اثر : محمد فایق مجیدی دهكلان
صفحه 5:
به آموزش بدبین نستم
مولف : مدمد فایق مجیدی دهگلان
ویبراستار: بدالله محمدی
جاب وصحافى : بعشت
نوبت چاپ اول بهار ۱۳۸۸
شمارگان وقطع :۲۰۰ رقعی
قیمت ۲۰۰۰ تومان
صفحه 6:
به آموزش بدبین نبستم
مقدمه il اول
برضر چه همی لزری می دان که همان ارزی
زین روی دل عاشق از عرش گزون باشد
صفحه 7:
زنك نگریح واستراحت
حق دانش آموز است
صفحه 8:
به آموزش بدبین نبستم
معلم خوبم .و تو ادامه دادی
(پرندگان سینه سرخ خواندند و خواندند و خواندند .
اما تو معلم ادامه دادی در آخرین ساعت روز آخرین ساعت روز
آخرين زنك به حدا در آمد .
اما تو معلم ادامه دادی گلهای شمعدانی
روی تاقچه ی پنجره ه خاهمه مردنداما تو معلم ادامه دادی)
آلبر ت کو لوم
صفحه 9:
روزی چون شبی تیره وتار شد اما تو چراغ های کلاس را روشن کردی
یادم آمد و کاغذ های روى ميزت را به هم رينت
اما تو فقط پنجره را بستی
درختان كن و راست می شدند
كويى كه ما را قرا مى خواندند ٠٠٠:
gi Lal گفتی :
((صفحه 1۷ را بیاورید))
صفحه 10:
به آموزش بدبین نبستم
معلم خوبم تورا دوست دارم و ولی كويا
ثراموش می کنی گاهی که من کودکم
و یک ساعت ونیم نمی توانم به حرف های gi
كوش دهم
صفحه 11:
معلم خوبم می دانم تو فراموش کرده
اى كه يك ربع يبش زنك خورده و همه
هم كلاسى شاى عن به خانه هم رسيده
اند
صفحه 12:
به آموزش بدبین نبستم
معلم خوب و عزیزم می دانم که تو شغلت
مقدس است ولی هرگز خودت را مقدس
نشمرده اید وبارها گفته اید چشمان نیز بین
تأن را می ستایم تا عیب هایم را به من
بنمایاند
صفحه 13:
به آموزش بدبین یستم
به ابن خاطر مى كويم که : گلهای شمعدانی همه
مردند و تو ادامه دادی
معلم عزیزم می دانم که تو خودت را هرگز مبرا از
اشتباه وخطا نمیدانی وبارها به انتقادهای ماكوش
داده ايد
صفحه 14:
به آموزش بدبین نبستم
معلم خوبم تومی دانستید که یادگیری یک
لذت است .به شرطى كه زمينه وقرحت [ازم را
بواى جشيدن ابن لذات را برايم قراهم كنيد
تو به من آموختی که سهم هر دانش آموز
برایت اهمیت دارد
صفحه 15:
وبه ما یاددادی که هر دانش آموز و
تقکراتش موضوعی برای تدریس است
و تو برای ما فرهت های مناسب برای
احساس امنیت گراهم نمودی
صفحه 16:
به آموزش بدبین نبستم
به این خاطر بود من شم برای تو سرودم شعر
زیو وا :
پرندگان سینه سرخ خواندند و خواندند و
خواندند .
اما تو معلم ادامه دادی
صفحه 17:
به آموزش بدبین یستم
در آخرین ساعت روز آخرین ساعت روز
آخرين زنك به هدا در امد .اما نو معلم
ادامه دادی گلهای شمعدانی
روی تاقچه ی پنجره ه خاهمه مردند
اما تو معلم ادامه داددی
آلبر ت کو لوم
صفحه 18:
به آموزش بدبین نبستم
روزی چون شبی تیره وتار شد اما تو چراغ هاى کلاس را روشن کردی
يادم آمد و کاغذ های روی میزت را به هم ریخت
اما تو فقط .ینجره را بستی
درختان كن و راست مى شدند
كويى كه ما را فرا مى خوائتدند:»:٠.
اما نو كفتى :
صفحه 19:
به آموزش بدبین یستم
من دوست دارم تو وسایر معلمین به این گفته بنيامین
فرانکلین دانشمند و نویسنده قرن هجدهم یک بار هم
که شده عمل نمایید :
- اگر به من بگویی فراموش می کنم
-آگر یادم بدفی به خاطر می آورم
- اكر دركيرم كنى ياد مى گیرم
صفحه 20:
به آموزش بدبین نبستم
واين پایان نیست آغاز بادگیری احصول
جهانی آموزش است
