صفحه 1:
5
الم
صفحه 2:
صفحه 3:
رویکردها نسبت به چیستی و چرایی سخنان
9 بایکوت و عدم انعکاس موضوع و یا تخفیف بیانات رهبر معظم انقلاب
برخورد مصداقی با سخنان مقام معظم رهبری
جریانشناسی در فضای سیاسی و فرهنگی کشور و تبدیل مباحث به گفتمان و
تنویر افکار عمومی
صفحه 4:
اهمیت فضای طرح بحث از سوی رهبر انقلاب
۱
دانشگاه: یکی از مهمترین مکان های | | دانشجویان: یکی از موثرترین و
تضارب آراء بزرگترین گروههای مرجع اجتماعی
#توجه بیش از پیش به مباحث جریانشناسی در دانشگاهها
##تبدیل مباحث مورد نظر ایشان به گفتمان توسط دانشجویان
صفحه 5:
نقل مشهورء شاه سلیمان پدر شاه سلطان
حسین به درباربانش گفته بود اگر طالب آسایش هستند» بعد از وی پسرش حسین میرزا را به سلطنت
برگزینند و کر حودای نام و تعالی و افتخار میباشند فرژند دیکرش مبرزا مرتضی را بر تخت بنشانند.
پس از مرگ شاه سلیمان» امرای مرعوب و مقهور» راحتطلب و منفعتجو پادشاه ضعیف و زبون را بر
یکت فرمانرواي کاردان و سلحشور ترجبح دادفه» جرا که حسین مزا را باب طبع خود میدیدند و بر
این اساس وی را در سال ۱۱۰۵ هجری قمری به سلطنت برگزیدند.
شاه سلطان حسین همچون دیگر شاهزادگان دست پرودهآزنان حرمسرا و غلاملان دربار بود و تا آن
هنگام (بیست و شش سالگی) از حرمسرای شاهزادگان بیرون نیامده بود. وی پس از به سطنت
زنسیدان, میدان سیاست و آذاره کشور را به وزبران و امرا سپرد. یعنی همانانی كه مطابّق طبع خویش»
ویرا برگزیده و او را بر برادر کاردانش ارجج دانتتهبودند:
صفحه 6:
نتیجه به سلطنت رسين كاكم ضعیف ال و Tyas
gblal.s وی توس مشاوران وزيران و امراق. Se
به هم ژیختکی اوضاع داخلی کشور و شورش «ازبکان» و «ابدالیهای افغان» از خراسان و کرمان و
تصرف پایتخت شیروان توسط «لزگیها»
آگاهی بیگانگان از نابسامانی کشور و ضَقف سلسله صفوی :
- امپراتوری روسیه به زهبری «پطر کبیر» در شمال
- «سلطان محمد عثمانی» در غرب
- کشورهای استعمارگر اروبایی از جمله انگلیس را در جنوب
صفحه 7:
| محمود يس از فتح كرمان نا بيت و پنج هزآز جنگجوی افقآن» به موی اصنهان خرکت کرد. شاه نبلطان حسين
ابتدا خواست اوررا با پانژده هزار تومان منصرف کند؛ اما محمود آفغان بيشنهاد شاه مفلوك را
هنکامی که لشکریان محمود افغان نا «کلون آباد» دو فرسخی اصفهان: بیشروی کردنق؛ شأه سلطان حسین
لشگری تَشتمل بر پنتاه هزار جنگجو و بیست عراده توب به مقابگه با افغانها قزبیتاد. لشکر شاه سلطان حسین با
000 اد ١ هرج ذو «جلفاء اش OA
557715555557 1 some
صفحه 8:
مردم اصفهان على رغم اينكه دجار قحطی و مرگ و میور شده بودند گروهی از قشون افغان را کشتند و شاه و
درباره را نيز به جنگ ترغیب و تحریک کردند. اما امرا و وزیران خود فروخته که وعد مقام و منصب دریافت کرده
بود مانع از مقابله با قشون اثغانها شدند و حتی یکی از امرای که از خود رشادت نشان داده بود را نیز مسموم
کردند.
سرانعَام و در حالق که هفت مها مجاصر اصنمان می گذشت تاه سلطان حسین ذلبلانه به اردوی محمود افغان
رفت و وی را به عنوان فرزنه خود خطاب کرد و سین با دیبت خود تاج سلطنت را از سر رداشت و بر سر محمود
افغان نهاد. فردای آن روز محمود با قشون خود وارد اصفهان شد و شهر را به تصرف در آورد و بو اریکه سلطنت
صفوی جلوس کرد و بدین سان شاه سلطان حسین و امرای او انحطاطی که از مدتها پیش به منصه ظهور رسیده
بود انه ترا واثمی ال لأندان مبدل لا تاق
صفحه 9:
تییین چرایی و چیستی موضوع شاه سلطان حسین
فر آیند انتخاب و انتصاب
پس از مرگ شاه سلیمان» خواص از سر حب جاه و مقام و همچنین راحتطلبی» از بين كزينه عدم
پایداری و انفعال و گزینه تعالی و افتخار» حسین میرزا را به عنوان نماد گزینه اول انتخاب کردند و با
انتصاب وی به عنوان نهمین پادشاه صفوی» مسیر تاریخ را به سوی انقراض سلسله صفوی هرج و مرج در
كشور و از دست رفتن مناقع ملى سوق دادندة بنابراي
ايد علاوه بر بى كفايتى شاه سلطان حسين به
فرآيند انتخاب وى و نقش خواص و جريان مقهور و واداده طرفدار او و تصمیمسازی آنان نیز توجه
بیشتری مبذول کرد.
صفحه 10:
| انطباق این رخداد تاریخی بامسائل سیاسی کشور
** فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دانشگاه علم و صنعت بر اهمیت موضوع انتخابات به عنوان
مهمترین و سرئوشتسازترین رخداد سیاسی کشور تأکید دارد و از سویی دیگر ناظر بر اهمیت کیفیت
انتخاب میباشد.
**همچنین ایشان نقش جریانهای سیاسی و رسالت تاریخی و انقلابی خواص را گوشزد کردهانده
چراکه آنه نقش تعین کنندهای در موضوع انتخابات و جهتگیری افکار عمومی (کیفیت انتخابات) ایفا
میکنند.
صفحه 11:
انطباق اين رخداد تاریخی بامسائل سیاسی کشور
بر این اساس ایشان فرمودند:
"اگر روزی در میان مسئولان کشور مسئولان بیجرات و ضعیفی همچون شاه سلطان حسین
پیدا شوند» حتی اگر در میان مردم نیز شجاعت و آمادگی وجود داشته باشد» کار مملکت و
جمهوری اسلامی تمام است» چرا که مسئولان ترسو و مقهورف ملت های شجاع را نیز به
ملتهای ضعیف تبدیل می کنند."
صفحه 12:
با بهرهگیری از منویات ایشان و شاخصهای ذکر شده در این سخنرانی» میتوان شاه سلطان
حسینها را شناسایی کرد و آگاهانه و به صورت فعال نه منفعل به استقبال مهتمرین رخداد
سیاسی کشور یعنی انتخابات ریاست جمهوری رفت.
مقام معظم رهبری در بخشی از سخنانشان به هویت حقیقی نظام اسلامی اشاره و تاکید
كردند كه هويت حقيقى نظام در حکم روح» معنا و مضمون نظام است که حفظ ساخت حقوقی
جمهوری اسلامی(ار کان و دستگاههای نظام) بدون حفظ این هویت حقیقی فایدهای ندارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی سپس مولفههای هویت حقیقی نظام اسلامی را برشماری کردند.
صفحه 13:
۱- اخلاق اسلامی و حفظ ارزشها و کرامت انسان
۲- عدالتخواهی و سعی برای ایحاد برابری و برادری
۳- مردمی بودن مسئولان
۴- کار و تلاش مخلصانه و خدمت به مردم و فداکاری برای آنان
۵- سادهزیستی و اجتناب از اشرافی گرایی مسئولان و در سطح توده مردم بودن
۶- ایستادگی قاطع در مقابل طمعورزی و سلطه بیگانگان
۷- طلب پویایی علمی بیوقفه
۸- دفاع شجاعانه از حقوق ملی
-٩ تکریم جهاد و شهادت
۰- اعتماد به مردم و اعتقاد عمیق به مشارکت آنها
۱- برخورداری از شجاعت و اعتماد به نفس
۲- حمایت از ملتهای مسلمان از جمله ملت مظلوم فلسطین
صفحه 14:
معظمله در اين خصوص فرمودند: "حمموری اسلامی انران نفی ها و اات هانی وارد که دلیل اصلی
دشمنی ها نیز همین نفیها و اثاتها است."
ایشان در بیان نفی های جمهیری اسلامی به شش مولفه اشاره نمودند و تاکید کردند: "نفی استنماره
| نفی سلطهپذبری» تفی تحقبر ملتها از جانب قدرتهای سیاسی دنباه نفی وابستگی ساسی, نفی تفوذ و
دخالت قدرتهای مسلط و نفی سکولاریسم اخلاقی و اباحی گری» نفیهای قطعی جمهوری اسلامی
آثباتهای جمهوری اسلامی ابران است که بر ابن اثباتها با فشارى نيز میشوا
تیب به راحتی میتوان با توجه به معیارهای تببین شده از سوی ایشان؛ بيرامون هود
همچنین نفیها و اثباتهای جمهوری اسلامی» مصادیق شاه سلطان حسینها را مهرد شناسایی قرار داد.
صفحه 15:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخش از بیاناتشان در دانشگاه علم و صنعت به تلاش سی ساله دشمنان به ویژه در
دو دهه پس از رحلت امام خمینی(ره) برای تمیکردن نظام اسلامی از روح و هویت واقعی آن (استحاله و
فروپاشی جمهوری اسلامی) اشاره کردند و فرمودند:
"بايد بسيار مراقب بود تا اين روح و سبرت نظام اسلام از دست نرود» به ویژه با توجه به اینکه تخیبر سرت و
هویت واقعی» تدریجی و آرام است و توجه خیلیها به آن جلب نمیشود و ممکن است افراد موقعی به خود
ببایند که کار از کار گذاشته باشد.*
عناصر مرعوب؛ واداده و مقهور دشمن (شاه سلطان حسینها) به دلیل اینکه همواره در زمین تعیین شده از
سوی دشمن بازی کنند در حقیقت به عنوان دنباله دشمن محسوب میشوند و کاملکننده پازل آنان میباشند.
بدين ترقيب» شاه سلطان حسين ها با تحميل اراده دشمن به افكار عمومى و كشورء در واقع به بازيكران بسيار
ناسى و مقابله با آنان» يى ضرورت
مهمی برای دشمن تبدیل میشوند. از این رو ابناپذیر است.
شاه سلطان حسين
مصداق يا جريان ؟!
رويكردها نسبت به چيستي و چرايي سخنان
مقام معظم رهبري
بايكوت و عدم انعكاس موضوع و يا تخفيف بيانات رهبر معظم انقالب
برخورد مصداقي با سخنان مقام معظم رهبري
جريانشناسي در فضاي سياسي و فرهنگي كشور و تبديل مباحث به
گفتمان و تنوير افكار عمومي
اهميت فضاي طرح بحث از سوي رهبر انقالب
هاي
مكانهاي
مهمترينمكان
يكيازازمهمترين
دانشگاه:يكي
دانشگاه:
آراء
تضاربآراء
تضارب
مؤثرترينوو
يكيازازمؤثرترين
دانشجويان:يكي
دانشجويان:
اجتماعي
مرجعاجتماعي
هايمرجع
گروهههاي
بزرگترينگرو
بزرگترين
ها
دانشگاههها
دردانشگا
شناسيدر
جرياننشناسي
مباحثجريا
پيشبهبهمباحث
بيشازازپيش
توجهبيش
**توجه
دانشجويان
توسطدانشجويان
گفتمانتوسط
ايشانبهبهگفتمان
نظرايشان
موردنظر
مباحثمورد
تبديلمباحث
**تبديل
حسين
سلطان حسين
شاه سلطان
رسيدن شاه
سلطنت رسيدن
به سلطنت
گونگي به
چچگونگي
ش اه سلطان حسين ،نهمين پادشاه سلسله صفويه بود .بنابر نقل مشهور ،شاه سليمان پدر شاه سلطان
حسين به درباريانش گفته بود اگر طالب آسايش هستند ،بعد از وي پسرش حسين ميرزا را به سلطنت
برگزينند و اگر جوياي نام و تعالي و افتخار ميباشند فرزند ديگرش ميرزا مرتضي را بر تخت بنشانند.
پس از مرگ شاه سليمان ،امراي مرعوب و مقهور ،راحتطلب و منفعتجو پادشاه ضعيف و زبون را بر
يك فرمانرواي كاردان و سلحشور ترجيح دادند ،چرا كه حسين ميرزا را باب طبع خود ميديدند و بر
اين اساس وي را در سال 1105هجري قمري به سلطنت برگزيدند.
ش اه سلطان حسين همچون ديگر شاهزادگان دست پروده زنان حرمسرا و غالمالن دربار بود و تا آن
هنگام (بيست و شش سالگي) از حرمسراي شاهزادگان بيرون نيامده بود .وي پس از به سطنت
رسيدن ،ميدان سياست و اداره كشور را به وزيران و امرا سپرد .يعني هماناني كه مطابق طبع خويش،
وي را برگزيده و او را بر برادر كاردانش ارجح دانسته بودند.
ترسو
النفسووترسو
ضعيفالنفس
حاكمضعيف
رسيدنحاكم
سلطنترسيدن
بهسلطنت
نتيجه به
نتيجه
مقهور
كفايتوومقهور
امرايببييكفايت
وزيرانووامراي
مشاوران،وزيران
توسطمشاوران،
ويتوسط
حاطهوي
ووااحاطه
به هم ريختگي اوضاع داخلي كشور و شورش «ازبكان» و «ابداليهاي افغان» از خراسان و كرمان و
تصرف پايتخت شيروان توسط «لزگيها»
آگاهي بيگانگان از نابساماني كشور و ضعف سلسله صفوي :
امپراتوري روسيه به رهبري «پطر كبير» در شمال «سلطان محمد عثماني» در غرب -كشورهاي استعمارگر اروپايي از جمله انگليس را در جنوب
افغان
«محمود افغان
»طغيان «محمود
»طغيان
محمود پس از فتح كرمان با ب يست و پنج هزار جنگجوي افغان ،به سوي اصفهان حركت كرد .شاه سلطان حسين
ابتدا خواست او را با پانزده هزار تومان منصرف كند ،اما محمود افغان پيشنهاد شاه مفلوك را نپذيرفت.
هنگامي كه لشگريان محمود افغان تا «گلون آباد» ،دو فرسخي اصفهان ،پيشروي كردند ،شاه سلطان حسين
لشگري مشتمل بر پنجاه هزار جنگجو و بيست عراده توپ به مقابله با افغانها فرستاد .لشكر شاه سلطان حسين با
لباس هاي فاخر ،اسبهاي لجام طال و ركابهاي زرين ،در مقابل سربازان گرسنه و برهنه افغان كاري از پيش
نبردند و به تأسي از امرا و وزيران مقهور و بيكفايت دربار ،شكست را پذيرا شدند.
محمود پس از تسخير «فرحآباد» و «جلفا» ،اصفهان را محاصر كرد.
افغان
«محمود افغان
»طغيان «محمود
»طغيان
مردم اصفهان عليرغم اينكه دچار قحطي و مرگ و مير شده بودند گروهي از قشون افغان را كشتند و شاه و
درباره را نيز به جنگ ترغيب و تحريك كردند .اما امرا و وزيران خود فروخته كه وعد مقام و منصب دريافت كرده
بود مانع از مقابله با قشون افغانها شدند و حتي يكي از امراي كه از خود رشادت نشان داده بود را نيز مسموم
كردند.
سرانجام و در حالي كه هفت ماه از محاصر اصفهان ميگذشت شاه سلطان حسين ذليالنه به اردوي محمود افغان
رفت و وي را به عنوان فرزند خود خطاب كرد و سپس با دست خود تاج سلطنت را از سر برداشت و بر سر محمود
افغان نهاد .فرداي آن روز محمود با قشون خود وارد اصفهان شد و شهر را به تصرف در آورد و بر اريكه سلطنت
صفوي جلوس كرد و بدين سان شاه سلطان حسين و امراي او انحطاطي كه از مدتها پيش به منصه ظهور رسيده
بود را به انقراض واقعي اين خاندان مبدل ساختند.
حسين
سلطان حسين
شاه سلطان
موضوع شاه
چيستي موضوع
چرايي وو چيستي
تبيين چرايي
تبيين
انتصاب
انتخاب وو انتصاب
رآيند انتخاب
ففرآيند
پس از مرگ شاه سليمان ،خواص از سر حب جاه و مقام و همچنين راحتطلبي ،از بين گزينه عدم
پايداري و انفعال و گزينه تعالي و افتخار ،حسين ميرزا را به عنوان نماد گزينه اول انتخاب كردند و با
انتصاب وي به عنوان نهمين پادشاه صفوي ،مسير تاريخ را به سوي انقراض سلسله صفوي هرج و مرج در
كشور و از دست رفتن منافع ملي سوق دادند؛ بنابراين بايد عالوه بر بيكفايتي شاه سلطان حسين به
فرآيند انتخاب وي و نقش خواص و جريان مقهور و واداده طرفدار او و تصميمسازي آنان نيز توجه
بيشتري مبذول كرد.
كشور
سياسي كشور
بامسائل سياسي
تاريخي بامسائل
رخداد تاريخي
اين رخداد
نطباق اين
اانطباق
فرمايشات رهبر معظم انقالب اسالمي در دانشگاه علم و صنعت بر اهميت موضوع انتخابات به عنوان
مهمترين و سرنوشتسازترين رخداد سياسي كشور تأكيد دارد و از سويي ديگر ناظر بر اهميت كيفيت
انتخاب ميباشد.
همچنين ايشان نقش جريانهاي سياسي و رسالت تاريخي و انقالبي خواص را گوشزد كردهاند،
چراكه آنها نقش تعيينكنندهاي در موضوع انتخابات و جهتگيري افكار عمومي (كيفيت انتخابات) ايفا
ميكنند.
كشور
سياسي كشور
بامسائل سياسي
تاريخي بامسائل
رخداد تاريخي
اين رخداد
نطباق اين
اانطباق
بر اين اساس ايشان فرمودند:
"اگر روزي در ميان مسئوالن كشور مسئوالن بيجرات و ضعيفي همچون شاه سلطان حسين
پيدا شوند ،حتي اگر در ميان مردم نيز شجاعت و آمادگي وجود داشته باشد ،كار مملكت و
جمهوري اسالمي تمام است ،چرا كه مسئوالن ترسو و مقهورف ملت هاي شجاع را نيز به
ملتهاي ضعيف تبديل مي كنند".
مانيفست جريانشناسي و شناخت شاه سلطان حسينها
با بهرهگيري از منويات ايشان و شاخصهاي ذكر شده در اين سخنراني ،ميتوان شاه سلطان
حسينها را شناسايي كرد و آگاهانه و به صورت فعال نه منفعل به استقبال مهتمرين رخداد
سياسي كشور يعني انتخابات رياست جمهوري رفت.
مقام معظم رهبري در بخشي از سخنانشان به هويت حقيقي نظام اسالمي اشاره و تاكيد
كردند كه هويت حقيقي نظام در حكم روح ،معنا و مضمون نظام است كه حفظ ساخت حقوقي
جمهوري اسالمي(اركان و دستگاههاي نظام) بدون حفظ اين هويت حقيقي فايدهاي ندارد.
رهبر معظم انقالب اسالمي سپس مولفههاي هويت حقيقي نظام اسالمي را برشماري كردند.
مانيفست جريانشناسي و شناخت شاه سلطان حسينها
-1اخالق اسالمي و حفظ ارزشها و كرامت انسان
-2عدالتخواهي و سعي براي ايحاد برابري و برادري
-3مردمي بودن مسئوالن
-4كار و تالش مخلصانه و خدمت به مردم و فداكاري براي آنان
-5سادهزيستي و اجتناب از اشرافيگرايي مسئوالن و در سطح توده مردم بودن
-6ايستادگي قاطع در مقابل طمعورزي و سلطه بيگانگان
-7طلب پويايي علمي بيوقفه
-8دفاع شجاعانه از حقوق ملي
-9تكريم جهاد و شهادت
-10اعتماد به مردم و اعتقاد عميق به مشاركت آنها
-11برخورداري از شجاعت و اعتماد به نفس
-12حمايت از ملتهاي مسلمان از جمله ملت مظلوم فلسطين
نفيها و اثباتهاي جمهوري اسالمي
معظمله در اين خصوص فرمودند" :جمهوري اسالمي ايران نفي ها و اثبات هايي وارد كه دليل اصلي
دشمني ها نيز همين نفيها و اثباتها است".
ايشان در بيان نفي هاي جمهوري اسالمي به شش مولفه اشاره نمودند و تاكيد كردند" :نفي استثمار،
نفي سلطهپذيري ،نفي تحقير ملتها از جانب قدرتهاي سياسي دنيا ،نفي وابستگي سياسي ،نفي نفوذ و
دخالت قدرتهاي مسلط و نفي سكوالريسم اخالقي و اباحيگري ،نفيهاي قطعي جمهوري اسالمي
ايران هستند.
رهبر فرزانه انقالب اسالمي همچنين در بيان اثباتهاي نظام اسالمي خاطر نشان كردند" :اثبات هويت
ملي و ايراني ،ارزشهاي اسالمي ،دفاع از مظلومان جهان و تالش براي فتح قلههاي علم و دانش،
اثباتهاي جمهوري اسالمي ايران است كه بر اين اثباتها پا فشاري نيز ميشود".
بدين ترتيب ،به راحتي ميتوان با توجه به معيارهاي تبيين شده از سوي ايشان ،پيرامون هويت نظام و
همچنين نفيها و اثباتهاي جمهوري اسالمي ،مصاديق شاه سلطانحسينها را مورد شناسايي قرار داد.
ضرورت بازشناسي شاه سلطان حسينها
رهبر معظم انقالب اسالمي در بخش از بياناتشان در دانشگاه علم و صنعت به تالش سي ساله دشمنان به ويژه در
دو دهه پس از رحلت امام خميني(ره) براي تهيكردن نظام اسالمي از روح و هويت واقعي آن (استحاله و
فروپاشي جمهوري اسالمي) اشاره كردند و فرمودند:
"بايد بسيار مراقب بود تا اين روح و سيرت نظام اسالم از دست نرود ،به ويژه با توجه به اينكه تغيير سيرت و
هويت واقعي ،تدريجي و آرام است و توجه خيليها به آن جلب نميشود و ممكن است افراد موقعي به خود
بيايند كه كار از كار گذاشته باشد”.
عناصر مرعوب ،واداده و مقهور دشمن (شاه سلطان حسينها) به دليل اينكه همواره در زمين تعيين شده از
سوي دشمن بازي كنند در حقيقت به عنوان دنباله دشمن محسوب ميشوند و كاملكننده پازل آنان ميباشند.
بدين ترتيب ،شاه سلطان حسينها با تحميل اراده دشمن به افكار عمومي و كشور ،در واقع به بازيگران بسيار
مهمي براي دشمن تبديل ميشوند .از اين رو بازشناسي و مقابله با آنان ،يك ضرورت اجتنابناپذير است.