پزشکی و سلامتطب سنتی

طب اسلامی - طب مسلمانان

صفحه 1:
" بسم القّه الر حمن الر حیم

صفحه 2:

صفحه 3:
۴ « در این مقدمه نخست اشاره مختصري به منابع پزشكي اسلامي که طب النبي و طب ايراني و طب هندي و طب يوناني است مي کنیم...» * « دانشمندان اسلامي آنچه را که در قرآن و احادیث پیغمبر اسلام (ص) درباره حفظ صحت و سلامتي و جلوگيري از بيماري وارد شده جمع آوري کرده آن را به طب النبي یا طب النبوي موسوم ساخته اند...»

صفحه 4:
يكي از مراکز عمده ‎eee Tune pat hon‏ .. نه تنها يزشكي بلکه داروسازي نیز در ایران در مرحله اي عالي بوده و جسته گریخته اثر آن بعد از اسلام دیده مي شود مثل شاپور بن سهل که رئیس بیمارستان جندي شاپور در شهر اهواز بوده و پیش از آنکه كتابهاي معروف داروشناسي يوناني به زبان عربي ترجمه گردد يعني در سال 255 وفات یافته است کتابي دارد به نام قرافادین في البیمارستانات...»

صفحه 5:
* :« يكي از منابع مهم مسلمانان طب هندي بوده است. علي بن زين,طيري كه از كديع تزين.رانةمنداني:اسيت كه در علم يزشكي كتاب تاليف كرده كفتار جهارم از كتاب خود يعني فردوس. الحكمه را تحت عنوان « من جوامع الکتب الهند» آورده و در سي و شش باب آراء و اقوال پزشکان قدیم هند را ذکر کرده است... و نیز کتاب چرك از منایغ مهم پزنشکي هندخ ,بودة انست که مسلمانان در اختیار داشتند... نیز از منابع علي بن ربن طبري در فردوس الحکمه و محمد بن زكرياي ‎SIL‏ در حاوي بوده است... ابن ندیم از نه دانشمند نام مي برد که آثار نجومي و پزشكي آنان از هندي به عربي ترجمه شده است»

صفحه 6:
* :« پس از آنکه پزشکان دانشگاه جندي شاپور به بغداد فراخوانده شدند و بیت الحکمه یا بقول بلعمي گنج خانه مامون در آن شهر استقرارياقت مسلمانان ورصدد اين برامديد'كه هيراث علفى كه نزد سایر اقوام بود به زبان عربي ترجمه کنند و در اين قسمت سهم بزرگ از یونان بود و دو چهره درخشان پزشكي یونان يعني بقراط و جالینوس از مهمترين منابع يزشكي اسلامي به شمار مف آسد::: كنات الفصول بقراط مورد استقيال يزشكان اسلامي قرار كرفت و دانشمنداني مثل رازي و ابن ابي صادق و ابن ميمون و ديكران بر آن شرح نوشتند... در مورد جالينوس اين تاثيز تديمرانب بيشعر ان يفراط بوده اسك جنانكه جين :ين اسحا قصدو بيست ونه كابيرا ذكر في كتد كه قود ويارانيق به زبان عربي از او ترجمه کرده اند... گذشته از اين دو تن ده ها پزشك دیگر هستند که نامشان در آثار رازي و طبري و مجوسي و أبن سينا آمده و نشان مي دهد که آثار آنان در اختیار مسلمانان تودم است»»

صفحه 7:
* « مهمترین منبع پزشكي اسلامي آثار دانشمندان يوناني به ویژه بقراط و جالینوس بوده است.))

صفحه 8:
* «دانشمندان اسلامي, آنچه را که در قرآن و احاديث درباره حفظ صحت و سلامتي و جلوگيري بیماریها وارد شده بود گردآوري کردند که از ‎ae‏ مهمترین این مجموعه ها مي توانیم «الطب في الکتاب و السئته» عبد اللطیف بغدادي, و «الطب النبوي» ذهبي, و «الطب النبوي» ابن القیّم و «الرحمه في الطب و الحکمه» سيوطي را نام ببريم))

صفحه 9:
1. قرآن و احادیث پیامبر اسلام (ص) 2. طب ايراني قبل از اسلام 3 طب هندي 4 طب يوناني. * از ميان اين چهار منیع ایشان مهمترین منبع پزشكي اسلامي را آثار دانشمندان يوناني به ویژه بقراط و جالینوس مي دانند.

صفحه 10:
‎gil *‏ انتلامي, نطب النبي, طب الحدینت» طب عربي و طب سنتي به جاي یکدیگر به کار رفته 8 ‎

صفحه 11:
* طب سنتي ایران و مباحث مربوط به آثار رازي: بوعلي و اهوازي wot ‏طب‎ ۴ نقش ابن رشد در تشريح؛ کتاب رازي در سرخك و آبله, زيبايي در کتاب ابن سیناء درمان شكستگي در طب اسلامي, زهراوي و جرجاني, مسئولیت طبي در طب قديمي اسلامي عربي و طب مدرن؛ بیماریهای دستگاه تناسلي از دیدگاه علي بن عباس مجوسي و...

صفحه 12:
* علي بن عباس اهوازي :« فاما الفاضل البقراط الذي کان امام هذه الصناعه...» «و اما جالینوس المقدم المفضل في هذه الصناعه...» «و قد وضع اريبا سيوس کتباً و فولس الاجبيطي کتابا...» * در مجلد اول كتاب:وي توسظ.مؤسمة اخياء:ظطب طبیعي چاپ فده است 27 باز از چالپنوین و ۸7 بار از بقراط نام برده است.

صفحه 13:
رازي نیز در الحاوي همین روش را داشته و مثلاً در باب ادویه مفرده عموما به دیسقوریدوس, جالینوس, بولس, ابن ماسویه, حنين و.. .. ارجاع مي دهند براي نمونه مراجعه كنيد به مجلد بيست و بيست و یکم ترجمه الحاوي که فرهنگستان علوم پزشكي منتشر کرده است.

صفحه 14:
* ((یافته هاي خود را با خواندن نوشته هاي حکیمان به ويزه وجيزه هلي به جاي مانده از مردم سوریه و ديكر كشورها كه تنها به يكي از رشته هاي متعدد طب پرداخته بود به کار گرفته در نهلیت كتابي را نهادم که دانش پیشینیان و معاصران را در بر .. اختصاص داده است. مثلاً بخش هفتم از گفتار ‎ass‏ از گونه چهارم کتاب را. گفته هاي بقراط درباره مغز و در بخش بیست و چهارم از گفتار دهم گونه چهارم به «بخشهايي از کتاب بقراط در ضرورت شناخت» اختصاص يافته است.

صفحه 15:
* «نگرش جالینوس و ارساجانس و دیگران به نبض)) * «فرازهايي از گفته هاي جالینوس حکیم))

صفحه 16:
* 49 بار به بقراط ارجاع داده است * در موارد بسیار معدودي به سخن پیامبر اسلام (ص) اشاره کرده است به عنوان مثال در انتخاب مرضعه مي گوید که مرضعه نباید مجنون باشد و بعد به سخني از پیامبر اکرم (ص) در اين زمینه اشاره مي کند. * کاسنی

صفحه 17:
* بیش از همه به جالینوس, بقراط و دیسقوریدوس ارجاع مي دهد

صفحه 18:
بنابراین همانطور که مشاهده مي شود از چهار منبع ذکر شده بیش از همه طب يوناني مطرح بوده و از آیات ‎Bie‏ و روایات نبوي یا استفاده اي نشده و یا صرفاً در حدي است که به يك روايت اشاره اي شده است., نه آنکه اين معارف مصدر و آبشخور مکتب ‎ub‏ ایشان باشد.

صفحه 19:
* دانشمندان اسلامي احادیث و روایات طبي منقول از پیغمبر اکرم را جمع آوري كرده اند كه از ميان آنان مي توان ابن جماعه و ذهبي و ابن القیم و سيوطي را نام برد که هريك کتابي جداگانه تحت عنوان طب النبي به رشته تحریر دراورده اند. از ميان دانشمندان تاريخ يزشكي اسلامي سيريل الگود مقاله اي تحت عنوان طب النبي نوشته که در مجله ازیریس سال 1962م. چاپ شده است»

صفحه 20:
نشریه حوزه و پژوهش در شماره 17 و 18 خود که مربوط به بهار و تابستان 1383 * الطب النبوي, الطب في القرآن, الطب في الکتاب و السثه. القران الکریم و الطب الحدیث, طب الائمه, طب الامام الصادق, ‎Ub‏ الامام الکاظم, طب الامام علي, طب الرضاء الطب الوقايي في الاسلام, الطب الوقايي التبوي و...

صفحه 21:
* محسن عقیل, علامه شيّر. طارق طنطاوی. شيخ حر عاملي * دانشنامه احادیث پزشكي (حجه الاسلام ري شهري (

صفحه 22:
* علامه مجلسي در چند مجلد از بحار اختصاصاً به روایات طبي پرداخته است

صفحه 23:
۰« چون مترجمان و ناقلان يوناني بیشتر مسيحي بودند و حتي پزشکي در خانواده هاي خاصي از غير مسلمانان همچون خانواده بختیشوع و حنین بن اسحاق و ثابت بن قره موروثي گردیده بود, مسلمانان مجال تبرز و تبحر در اين علم را نمي یافتند و به انزوا کشانده مي شدند... در قرن سوم هجري یکصد و سي پزشك مسيحي و سه پزشك يهودي و سه پزشك مشرك وجود داشته و پزشك مسلمان فقط پنج تن بوده اند.

صفحه 24:
* ترا یزدان همي گوید که در دنیا مخور باده ترا «ترسا» همي گوید که در صفرا مخور حلوا * ز بهر دین نبگذاري حرام از حرمت یزدان وليك از بهر تن ماني حلال از گفته«ترسا»

صفحه 25:
* « عن الربیع صاحب المنصور قال حضر ابوعبدالله جعفر بن محمد بن الصادق (ع) مجلس المنصور یوماً و عنده رجل من الهند يقرأ كتب الطب فجعل ابوعبدالله الصادق جعفر بن محمد (ع) ینصت لقرائته فلما فرغ الهندي قال له يا اباعبدالله اتريد مما معي :شيئا قال لا فانها نیز قما نع ... فقال الصادق (ع) افتراني عن کتب الطب اخذت قال نعم قال لا والله ما اخذت الا عن الله سبحانه»

صفحه 26:
* مأمون در نیشابور بود و در مجلس او امام رضا و جماعتي از متطببین و فلاسفه مثل یوحنا ابن ماسویه و جبرئیل بن بختیشوع و صالح بن سلهمه الهندي حضور داشتند و بحث در مورد طب جریان یافت * حضرت در نامه اي اصول حفظ سلامتي را نگاشتند و در پایان ان تضمین کردند که هرکس به آنچه در اين رساله گفته شده است عمل کند به اذن خداوند متعال از هر دردي یمن خواهد ماند و جسمش سالم خواهد ماند. * قأمون يس .از دريافت :نامه:دستور مي دهد این زساله‌را با آب طلا بنویسند فلذا در تاریخ به عنوان رساله المذهبة يا رساله ذهبیه مشهور است.

صفحه 27:
* جبرئيل بن بختيشوع بن جور جيس نوه جور جيس بن جبرئیل, برجسته ترين عضو خانواده بختيشوع جور جيس. را نخستين كسي مي دانند كه به ترجمه آثار يزشكي يوناني به عربي يرداخت. جبرئيل يزشك جعفر برمكي وزير مشهور بود و در دربار هارون الرشيد و مامون نیز خدمت مي کرد. او در گرداوري دست نویس هاي يوناني در دست نویس هاي ترجمه آنها شرکت ‎owen‏

صفحه 28:
* یوحنابن ماسویه در دوره خدمت هارون الرشید تا متوکل پزشك دربار عباسیان بود. در این زمان در بغداد بیت الحکمه تاسیس شده بود هارون الرشید تزتيب كار ترجمه:آثار يوناني را به ماسویه سپرد.

صفحه 29:
‎«sil‏ اهوازي و بوعلي به چهار منبع مهم براي دستيابي به علم طب دسترس داشته اند. ‏1 طب ايراني 2. طب هندي 3. طب يوناني ‏۴ 4. طب قرآني و حديثي ‏* از اين ميان طب يوناني که توسط مترجماني چون ابن ماسویه و حنین بن اسحاق به عربي ترجمه ‏شده بود نظر ایشان را بیشتر جلب نموده و مورد استفاده قرار گرفته است.

صفحه 30:
* قرآن و حدیث هیچگاه به عنوان يك مرجع براي حل مشکلات طبي یا پي ريزي مباني يك مکتب طبي مورد استفاده ایشان قرار نگرفته است. * علت اين غفلت براي ما روشن نيست

صفحه 31:
* شایدحجم وسیع کتب ترجمه شده يوناني ناشي از نهضت ترجمه طراحي شده از سوي حکومت عباسیان عرصه را بر حضور قرآن و حدیث در وادي طب تنگ نموده بود

صفحه 32:
اتفاقي که در مسیحیت نیافتاده و همواره طب و دین با هم آمیخته بود تا انجا که بسياري از اطباء بزرگ ایشان از راهبان و عالمان ديني ایشان بوده اند. اين اتحاد تا همین اواخر هم دیده مي شود مثلاً مندل که قوانین ژنتيك وي را همه اهل فن به خوبي مي شناسند يك کشیش بوده است و پرستاران بیمارستانها از راهبه ها بوده و یا از تیمازان دز میوها پوشتادي می‌شندم:است,

صفحه 33:
دانشمندان بزرگ مسلمان چون رازي,اهوازي, بوعلي و... در دامان اسلام رشد کرده اند و توصیه هاي اکید دین در مورد علم اندوزي و ارزش ‎ele‏ ‏طب قطعا در رشد ایشان موّثر بوده است ایشان مقلد متقدمین خویش نبوده و در بسياري از موارد به نقد يا رد نظرات گذشته از جمله نظرات بقراط و جالینوس نیز مي پرداخته اند. * الشکوك الي جالینوس رازي

صفحه 34:
* نقایص آنها را برطرف کردند و به آنها نظم و ترتیب بخشیده, آنها را مدون نمودند. ایشان به تجربه و آزمون باليني نیز ارزش فراواني قائل شدند و در نوشته هاي خود مکررا به آن اشاره کرده اند

صفحه 35:
* اهوازي در مقدمه کامل الصناعه مي گوید« و اذکر من امر المداواه و العلاج و التدبیر بالاغذیه و الادویه ما قد وقعت التجارب علیه و اختاره القدماء و ما صحت منفعته و امتحانه

صفحه 36:
* در هر حال قصد ما ایراد, توهين و تحقير طب سنتي ایران نیست که مولف خود از دانشجویان و مروجین و درمانگران این طب است, بلکه قصد ما ایجاد تفكيك و اصلاح در کاربرد واژگان و اصطلاحات مهم است.

صفحه 37:
1 تفاوت در مصادر * 2. تفاوت در روش: قیاس عقلاني به همراه تجربه در طب اسلامي با توجه به اینکه مصدر و منبع قران و حدیث است بايستي روش همان روش اصولي و اجتهادي حوزوي باشد که در استنباط احکام فقهي رايج است. در کنار اين اجتهاد اصولي, تجربه نیز حتماً بکار مي آید لکن تجربه به عنوان تعیین صحت آیات و روایات نیست بلکه صحت موضوع روشن است و تجربه جهت کاربردي کردن موضوع و فهم حکمت خبر وارده است

صفحه 38:
به عبارت دیگر بر خلاف تجربیات رایج که در آن آزمون و خطا مي کنیم و صحت و سقم يك فرضیه را بررسي مي کنیم. در برخورد با آیات و روایات صحت و دلالت با روش هاي اجتهادي تعیین شده است و ما فرضیه اي را امتحان نمي كنيم بلكه درصدد فهم و بهره برداري از گفته هايي هستیم که صحت و درستي آن بر ما کاملاً روشن است.

صفحه 39:
3 تفاوت در تعامل با احکام شرع: در کتب مشاهیر آن مصرف خمر هم براي حفظ صحت و هم براي درمان بیماران توصیه شده است. خوردن استخوان انسان, قضیب حمار و جند بیدستر و... در طب اسلامي يك قاعده مهم وجود دارد و آن قاعده این است که در حرام شفا نیست

صفحه 40:
* قال رسول الله (ص): من تداوي بحرام, * قال الامام الصادق (ع): ان لله لم یجعل

صفحه 41:
سد استفاده از شراب در به نظر مي ر طب سنتي به علت سيطره علميٍ مسيحيان در قووى أؤليه يودع ‎Sil‏ ‏مولفان كتب طبي در قرون 3 و 2 بوده اند.

صفحه 42:
* 1. قواعد طب علمي و عملي: شامل امور طبیعیه (ارکان, امزجه, اخلاط, ارواح, قوي, اعضا و افعال) , . احوال بدن انسان(صحت و مرض) ۰ * علم به اسباب(اسباب صحت و بيماري) , * علم به دلایل(نشانه شناسي بيماري) *ء 2.ادویه و اغذیه مفرده و مرکبه * 3. امراض مختص به هر عضو (و اسباب و علائم و معالجات آنها) * 4 در امراضي که به عضو خاصي اختصاص ندارد (و اسباب علائم و معالجات آنها) مانند تبها

صفحه 43:
* آیات و رواياتي که درباب خلقت انسان 9 سایر موجودات است., همچنین رواياتي كه در باب «ها به قوام بون الاسان و تشريح اعضائه» در جلد 61 بحار أمده ‎cul‏ عمدتاً در مورد اركان مزاجها و طبایع, اخلاط, اعضا و افعال است. راجع به ارواح و قوي مشاهده مي شود.

صفحه 44:
* در مجلد 62 بحار به فواید ادویه مفرده مانند كاسني, سنا, بنفشه, شونیز, عناب, حلبه, اسفند, کندر, سعد, هلیله, بلیله و امله و.. . و همچنین ادویه مرکبه مثل دواء جامع اشاره شده است. همچنین در قرآن به برخي مفردات چون انجیر, زيتون» عسل و.. . عنایت شده است.

صفحه 45:
* در همین مجلد معالچات بيماري هاي عموميٍ مثل : تب آمده است و همچنین صداع, به ‎Soles‏ چشم و كوشء, جنون, صرع. بيماريهاي دهان و دندان, کبد, درد

صفحه 46:
* يکي از مباحث مهم در طب سنتي ایران در باب اسباب, اسباب حفظ سلامتي یا همان سته ضروریه معروف است. در اين بخش در روایات دستورات فراواني یافت مي شود که کاملترین آنها رساله ذهبیه افام رضا علية السلام است.

صفحه 47:
« براي دانشمندان از دير زمان اين مسئله مطرح بوده كه انجه ييغمبر اسلام درباره امر يزشكي فرموده است تا جه اندازه به وحي مربوط است حجيت علمي دارد جاحظ مي گوید ید پیغمبر فرمودة است كة:< انا فيما لا يوحي الي كاحدكم»

صفحه 48:
* ابن خلدون نیز هنكام ذكر طب اهل بادیه مي كويد که اين طب بر اساس منقولات مشايخ و عجايز است و بر اساس قانون طبيعي و موافقت مزاج نيست. او سيس مي كويد طبي كه در شرعيات نقل شده است از اين قبيل است و ارتباطي با وحي ندارد زيرا بيغمير استلام از جائب خداوند :میعوث گردید تا مازا شرايع بياموزد نه اينكه يزشكي و ساير امور عادي را براي ما معرفي نمايد و حتي او وقتي در مورد تلقيح نخل نظر خود را اظهار داشت فرمود:« من نظر خود را مي گویم و شما خود داناتر به امور دنياي خود هستید»

صفحه 49:
خداوند متعال به پیامبر خود مي كويد كه ذكر را بر تو نازل كرديم تا براي مردم انجه را برايشان نازل شده تبيين كني (نحل/4) همجنين خداوند. اسلام را در سيره ييامبرش مجسم فرمود و مردم را به پيروي از او فرمان داد: لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه (احزاب/21) ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا (حشر/7) و ما ينطق عن الهوي ان هوالا وحي يوحي (نجم/3)

صفحه 50:
* بنابراین دو نوع وحي به پیامبر مي شده, وحي قراني که مفهوم و لفظ از جانب خدا بوده است و وحي غير قراني كه مفهوم از جانب خدا بوده اما ييامبر با لفظ و عبارات خود آن را براي مردم شرح مي داده است.

صفحه 51:
“در امت أسلام تحريق ماتتد ساير امتهاي يبشين اتفاق افتاد لكن اين تحريف بر خلاف ساير امتها در كتاب آسماني صورت نگرفته بلکه در حدیث پیغمبر و تفسیر ‎OLS‏ صورت گرفته است.

صفحه 52:
* از جمله تحريفهايي که برخي از زمامداران پس از پیامبر در حدیث پیغمبر صورت دادند شکستن شخصیت پیامبر بوسیله احادیث جعلي بود. در اين احادیث جعلی پیامبر مردم را بي مورد مورد لعنت قرار مي دهد و بعد از خدا مي خواهد که هرکس را لعنت مي کند اين لعنت کفاره گناه او باشد شیطان در وحي بر پیامبر مداخله کرده و ایات شيطاني بر زبان او جاري مي شود, پیامبر قرآن را فراموش مي کند و شخص ديگري باید قرآن را به او يادآوري کند, پیامبر از گوش 8 ۳ پرهیزد و با زنان بیگانه همنشین مي شود و از گوشت قرباني بتها مي خورد.

صفحه 53:
* اینها نمونه هاي كوچكي از احادیث دروغيني است که براي پایین آوردن اعتبار سخنان پیامبر ساخته شده است تا اگر مسلماني شنید که پیامبر در ‎re‏ گفته « من کنت مولاه فهذا علي مولاه» اين حرف براي او خيلي اعتباري نداشته باشد و آن را جدي نگیرد و یا اگر كساني چون معاویه مورد لعن پیامبر قرار گرفته اند براي او نقطه ضعفي محسوب نشود.

صفحه 54:
* اما جاعلان اصلي با اين روایات کوشیده اند تا شخصیت پیامبر را از يك انسان عادي هم پایین تر بیاورند تا اولا سخن او که بیان اسلام است از اعتبار ساقط شود و ثانیا خلفاي بعد با او قابل قیاس, بلکه برتر باشند, و بدین وسیله ‎plac‏ ‏خلافت ارزش و اعتبار لازم را به دست آورد»

صفحه 55:
به راستي چگونه مي توان پذیرفت پيامبري که مي گوید« انا مدینه العلم و علي بابها» از يك مسئله ساده که گرده افشاني نخلهاست بي اطلاع باشد. ‎cow‏ ‏که او را به معراج برده اند و قرآن گواهي مي دهد که آیات بزرگ پروردگار را در معراج مشاهده کرده است از مسائل پیش پا افتاده بي اطلاع باشد.

صفحه 56:
* عبدالله بن عمروعاص: « یا رسول الله اکتب کل ما اسمع؟ قال نعم. « في الرضا و الغضب» !> نعم, فاني, لا اقول في ذلك ‎als‏ الا الحق»

صفحه 57:
* جابر از امام باقر(ع) روايتي نقل مي کند که به شرح ذیل است:« همانا در انبیاء و اوصیاء, پنج روح است: روح القدس, رو الايمان. روح الحيوه, روح القوه و روح الشهوه. آنگاه فرمودند: به روح القدس مي شناسیم زیر عرش را تا زير ثري (همه هستي) سپس فرمودند جز روح القدس بقیه ارواح پذيراي حوادث روزگار مي باشند (احتمال خطا و اشتباه و معصيت در انها مي باشد) ولي روح القدس لهو و لعب بر آن نيست»

صفحه 58:
* مرحوم علامه عسگري (ره) در اين باب چنین مي كويد« امامان اهل البيت براي شناخت حديث صحيح از باطل قواعدي وضع كردند و فقيهان مكتب انان در طي قرونء اين قواعد را ميزاني براي شناخت حديث كرفتند. برخي از علما مانند شيخ حر عاملي اين قواعد رأ در فايده نهم و دهم پایان وسائل الشيعه و ميرزا حسين نوري در فائده جهارم مستدرك الوسائل جمع و تدوين كرده اند.

صفحه 59:
در اواخر قرن هفتم هجري قاعده نويني در شناخت حدیث رايج شد كه كشف أن به ابن طاوس احمد بن موسي حلي متوفاي 673 هجري و علامه حسن بن يوسف حلي متوفاي 6 هجري نسبت داده شده است. جون از زمان أن دو نفر بود كه حديث با توجه به راوي أن به جهار نوع تقسيم شد: 1. حديث صحيح... 2. حديث حسن... 3. حديث موثق يا قوي... 4. حديث ضعيف... قاعده مذكور از دوران علامه حلي به بعد شهرت يافت و برخي از علما بيش از حد لازم بر آن تكيه كردند و اخبار و احاديث را بر مبناي آن ارزيابي نمودند. مثلاً بخشي از احاديث سيره را كه نه محتوايش صحيح است و نه در خارج امكان وقوع دارد بر مبناي اين قاعده صحيح شمردند. جنانكه همين كروه از يذيرش احاديث صحيحي كه اين قاعده صحيح نمي داند ناتوان شدند

صفحه 60:
. از سوي دیگر جماعتي از اخباریان به مقابله ]این گروه برخاستند و أن شدند تا هرچه در مجموعه هاي حديئي چهارگانه (كافي و من لا بحضر و تهذیب و استبصار) و مشابه به ‎il‏ آمده. همه را صحیح انگارند و این گروه در پراکنده گوئي عجيبي گرفتار آمدند. ۰ و البته هر دو گروه از راه صحیح شناخت حدیث دور شدند. . به گونه اي که بحث و بررسي عمیق آن مجال ديگري مي طلبد

صفحه 61:
* حاصل آنکه بررسي احادیث طبي نیز مانند احادیث فقهي نیاز به کار اجتهادي داشته و صرفا توجه به سند نه چيزي را اثبات و نه چيزي را رد مي کند در اين زمينه يك همكاري نزديك ميان حوزویان و يزشكاني كه با مباني طب اخلاطي آشنايي داشته باشند مي تواند بسيار راهگشا باشد.

صفحه 62:
* اگر اين قاعده كلي را بپذيريم که سخن ييامبر يا امام مربوط به حوزه چغرافياي دستورات ديني را رير سؤال برده ايم متلا آنا بسي نوان أققت ماله و وفتو مدايل عدم وجود نظافت در أن زمان بوده و امروزه كه مردم مرتب به حمام مي روند نيازي به انها نيست و... معلوم است كه اين تفكر در اعتقادات اسلامي و بصورت استدلالي مردود شمرده شده است.

صفحه 63:
۰ ۰ رساله ذهبیه امام رضا که در پایان آن فرموده اند ((هرکس ))به محتوات ان عمل کند سالم مي ماند بنابراین مربوط به اقلیم ۳ زمان خاصي نیست بعلاوه همین روایت در ایران صادر شده است نه در حجاز. وقتي امام صادق مي فرماید من سرد را با گرم و گرم را با سرد درمان مي كنم اين يك قاعده كلي است.

صفحه 64:
* باید از كساني که دستورات طبي معصومين را مربوط به جغرافياي ‎wale‏ ‏طبي كه بر مبناي تحقيقات بر روي مردم امريكا نوشته مي شود مانند هاريسون مبناي طبابت در ايران قرار مي كيرد و كسي از جغرافيا و شرايط بومي خاص سخن نمي گوید؟

صفحه 65:
1- ماخذ و منبع ‎Ub‏ سنتي ایران بیشتر کتب یونانیان و سپس ایرانیان و هندیان بوده است و آیات و روایات به عنوان منبع علم طب مورد مراجعه دانشمندان بزرگ مسلمان چون رازي,اهوازي و بوعلي نبوده است. 2- طب اسلامي مكتبي است که با مراجعه به آیات قران و روایات و سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) شکل گیرد.

صفحه 66:
3-طب سنتي ایران و طب اسلامي دو مکتب طبي مستقل هستند که نقاط افتراق مهمي از جهت منایع و متدولوژي و نسبت آنها با احکام الهي دارند گرچه نقاط مشترك زيادي دارند از جمله عباراتي چون طبایع اربعه که در هر دو مکتب بکار مي رود. اين نقاط مشترك قاعدتاً ناشي از آن است که طب يوناني, ايراني و هندي نیز به گونه اي از تعالیم انبیاء سلف بهره برده اند اما گذر زمان خلوص آن را کاسته و تغییرات حاصل از اندیشه دانشمنداني که بسياري از ایشان مسيحي, يهودي یا مشرك و ملحد بوده اند أن را مشوب ساخته و نتیجه آن شده که نقاط افتراق مهمي با طب اسلامي پیدا کرده است

صفحه 67:
سپیاهران ورانمه‌هزانه علم ان هه وصاحب همه علوم و اعلم همه مردم مي باشند. لذا واجد علم طب نیز هستند و آن را در جامعه نشر داده و درمان دردمندان و يا آموزش راههاي حفظ سلامتي را در کنار هدایت مردم که وظیفه اصلي ایشان بوده است به انجام رسانیده اند

صفحه 68:
‎4a 8 alles‏ احادیت قرآغان معصونین در موضوع علم طب نا کنون مورد مراجعه جدي براي ساخت يك مکتب طبي نبوده است و امروز اين وظیفه احساس مي شود که با همكاري حوزه و دانشگاه با بررسي و کاربرد عقلاني و اصولي آنها مكتبي جامع. پویا و پاسخگو به نيازهاي مردم ایجاد گردد.

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
29,000 تومان