صفحه 1:
Terminology of Herbology of TIM Majid Avijgan MD. Isfahan University of Medical ‏ك2‎ 5 October 2011 Azad University of Sharekord

صفحه 2:
Terminology of Herbology of TIM *؟ طب سنتى شامل مجمو عه اى از دستاوردهاى تاريخى و فرهنكى است كه نسل به نسل به ارث رسانده شده است و هر ‎i 0‏ افزوده است. Pine tne. ee [is 2. UALS home 2 که گیاه درمانی سرامد آنان در هر طب سنتی می باشد.

صفحه 3:
Terminology of Herbology of TIM ‎aa‏ لك * داروهاى كياهى ‏#"همان طب «إشنتى رآ © همان صنعت دارو سازى است. ‎mite >‏ * از هر كياه با يك خاصيت ‎eRe ibe‏ كت درمانی می توان یک دارو به دارای موادایا خواص درمانی و دست أورد. ‏ذخ |

صفحه 4:
Terminology of Herbology of TIM ee Re eRe ae ‏ل‎ ee cee ERY ene ee ear ‏است پا طب سنتى چینی؟‎ را اب ی یرای ات ی ۱ ۱

صفحه 5:
Terminology of Herbology of TIM لا ا ا ‎Fe‏ ا ار و ‎Pee era‏ ‎EES)‏ ا ال ا sud 6 ‏ا ا‎ tle cglodl © * عدتتل: خاصيت جلا ذهنده دارد. باعث تغليظ خون ميكردد لذا كاهش دادن ادرار و خون قاعدكى را به همراه دارد.

صفحه 6:
Terminology of Herbology of TIM ؟ الحاوی, جلد بیست و یکم , صفحه 158, پودنک یا فودنج: ۱ جشم است. به علاوم نوع خشك شده به آسانى و به سرعت ‎ae‏

صفحه 7:
Terminology of Herbology of TIM * The treatment of pain with TCM: * P:441: Dang Gui nourish the blood 8 0000 ‏ات‎ 0 0 * Jiang Huang: » 00 the circulation of Qi and Blood and «>= © the pain. ۰ ‏6وهمعمطص1 ممامابه‌تامظ نان‎ ۲3 661 ۱09333 ۱۱۱۰ ‏رورت‎ Qi and Blood and «=>. )« Blood stasis.

صفحه 8:
Terminology of Herbology of TIM ‎sient‏ و ‎dics‏ ود در عول تاریخ ‎STR‏ دب اسان انار ‎RSG sles‏ ‏* 2برای هر کلمه پارسی باید که یک معنی خاص پیدا کرد كه به تواند (كلى شمول) باشد. يعنى هر جا كه استفاده شد ‎a) ee wal ve)‏ ا ال ‎PERSO ‏مداه من اذاات ب‎ pews ‏ویرایش و ترجمه آن پرداخت.‎

صفحه 9:
‎et‏ شیوین ا (کیف) متراکم متراكم يا كثيف 5 ونه لطيف) معدل (نه گرم معتدل ‎(oye a‏ معتدل ت نرم گردنیدن تغذيه اندم ‎Rr eer peer ‎ ‏كردن ‏*اندکی ‏*نرم کردن *مغذی ‎ ‏ترش ‎tabs‏ ‏مثلا قوره ‏سرد تراز 6 ‏سرد کودن تس ‏کننده ‎ ‏قابض ‎ ‏كس ‎nd‏ ‏ا 0 زد ید كرم(حرارت) ‎De‏ ی كرم ترسيده و يوششن سطح مت زبان زبان و داخل زبان تس عضو زودودن احتباس مواد شستن اسخت كردن 3000 از عفونت ‎ook‏ كت ‎Sra‏ ضعیف باشد) ‎BRS‏ ‎ ‏متراكم كردن ‎ ‎fod ‏مزه ‏(کیف)متراکد ‎POE‏ ‎d‏ ا 07 ا كن 5257 3 0 اخاصيت 507 اقطعه كتتدة ‎ ‏* جلا دادن با ‎

صفحه 10:
سردی ا 1

صفحه 11:
ل

صفحه 12:
+ فد ترا تسونه ین کرد زوف او اوه است. سس ee ere) 5 1 اتبديل مى كثند ضند جين دكي 1۳ ‎ree rere aa‏ ‎ene TIT‏ و كمتر هر يوست وخ جلا ههنده هستد ااا 0 ‎en eee‏ 1 قوم نام را ‎ed ere Tee ere te‏ وفع نوات راحت می شود ماه شب | اه تا به یل قیض بودن با حیس خلط سیب نع [یختن) لبط شده ا 00 eee ‏ا‎ ‎Beta nee hon er ene ean 08 err [مسخن) ‎rear‏ ‎(eee)‏ ‏تحليل برندم ‏ * |محلل) تبخیر ‎oe‏ ‎rane‏ ‏کننده (مقعطع] + oe ee ۳

صفحه 13:
00000 تفرق اتال در اتید و زدیکبه هم بوجود میآورد. ۰ ‎Peery eee ee ١‏ ا ‎Fee er te pet pent eee‏ سرخرگ است [کوتریزاسیون) و پوست در محل سفت می گرد زاج, ار کشیدن خلظ هایگزنه و خارش زابهسوی .> تاذ يوست بدون 7[ گشنیدنمدهبد به سطح پوست ‎Sl‏ 5 Reece aren] ۰ 1 (oe) میسوزانده میخورد نهرطوبت را میکشد بلکه رطوبت فاسدی را بر جای میناد گرمی بیان داشته و خاصیت تحلیل برنده درد هر درمان خلط سفت و ستگی ‏ خط را ریز ریز که وفرم .+ 3 به شدت خاصيت جلا دهنده دارد كه اجزاى فاسد يوست را جلامى دهد وص برد ‎eee 7‏ | يد ‎ee‏ ‎55 ‎ene ‏سرخ کننده‎ ees) ‏داغ کنده ۳ ‏خارثي زا ‎(coy‏ ‏ات ‎os)‏ ‏وت ‏سوزنده ‏(محرق) ‏کندانده, تا ‏كننده (معفن) ‎peor ‎( ‏نگ‎ ‎ ‏5-55 ‏بوست (قاشير) ‎535 ‎Peat ‎25 ‎1 ‎۷ ‎ry

صفحه 14:
خاصيت اعتدال بخشى يا معتدل كنتدكى دارد. سردتر را كرم و كرمتر را سرد ميكند تادر براي فضولات و هجوم أفات به عضو تقويت كردة مثل كاقور ‎orem ray‏ 00 ا ‎Cea pee eee nee ee es‏ 1 5 521210010001 00 erect Serer) با تراکماجزای وبا باق عضو سیب سردی عضو با با فسات ,از رسیدن به عضومانع میشود. دجبا ۳ ۰ rae aE gp Cen Pe BS) Sore seer) See ee ees iene Peas PR] ‏(مخدر)‎ 0000 تيزى اخلاط ‎(es)‏

صفحه 15:
۹ er 7" 2 7 ۳ و میت ‎wel ۳‏ رطوبتبدن را میافزایند. ۳ ‎ee‏ ‏(مرطب) es 1۱ ene rete etre Ope gee 55 27 (مانندماءالشعیر و آب) چرک و رطوبت را میافزاید و منع از خشکیدن و ایام آن میگردد . ‎ae‏ چرک اور ۳ رطويت أن با رطويت زخم مياميزد (موم روغن) 25 (موسخ ‎fe‏ + سطح جسم حبس شمده در مجرا را مرطوب كرده و اجزاء را ثرم كردة ‎a es‏ ‎Cer eee ae‏ (مزلق) Tee |e Fes ea eee ۳ ۷ ۱ + راو و كرماى غريزى بدن بر رطوبت اتر كند به سرعت تحليل نشده و به باد تبديل مى كردد. (منقغ) تری كه يا فقط در معده : يا فقط در رى ها يا ابتدا در معده بوجود آمده و بعد به ركها ميرود. 2007

صفحه 16:
+ محورطوت هیا خاصیت تحلیل بنده ول کننده گه اند مت درون ۱ گرد (هستهتمرهدی در مها 5 5711 lin ail ge hy ll cpl با خاصيت متراكم بودن: يوشاننده و جسبانتده خشكانتده : سب انسداد منافذ و مجرا مي ۹ أن روى مواد جسبناك سيال لغزائنده اثر كرده واسبب تبديل به مواد بوشانتده بند آونده حبس کنندهمیگردد. با اندک رطویت چسبناک دهانه را بسته و حبس مايع مي eee aT esp tera ae et Es eer ard ‏وجسبناك داده كه سب جسباندن ميكردف‎ ابا تعديل مزاج خون وارده به زخم و انعقاد و با خشكاندن خون وارد به خم أن را به گوشت 00 Ee nes eats tired (emer hone mae) اندک رطويت 50-35 ‏افشرنده‎ ‎(ote) ‎re] شنیه کته 5-0 550 سس ere (ax) 537 گوشت (متبت دلمه ساز اخاتم) 0

صفحه 17:
داروثى که طبيعت را به خواستن غذا تحریک می کند. (0 esr Ie ay rere eas ‏لطیف . خارج سرق می دهداناودی نید تقویت منز عواس نکر سای شم‎ 0 با گرمیمعتدل و رطوبت , محتویات معده و آعاء را خارج می کند 0ك ‎pepe‏ 000000 اه 5-0 ‎eres ee 5۹‏ 2ك 0 ees 127100111111511 9 11110117 سیب تباهى مزاج در حد افراط مى كردد.(اقربيون و فرفيرن). ضد سم بوده و تندرستی را حفظ میکند. تریاق وع پادزهر مصنوعی و پادزهر نوع طبیعی است" گرم کته 9 ۳ فرح آور (مفع) ۲ 5 ۷ ‎ae‏ 5 ۳ مدر 0 عرق اور ۷ (سرق) ‎rere |‏ (os) Cae ‏کشنده‎ پا زهر و تریاق ۱۰

صفحه 18:
ee tars

صفحه 19:
تا ‎ee eS een Ie ete‏ پاین آوردت 32211111 1 eee aren ee ee eed ‏ا لك‎ براكنده كردن س-- متقرقى كردن >-- متقرق ساختن ا ‎Pen‏ ‏بر أشفتن , بر انكيختن , تحريك كردن , القاء كردن ۱ بسط دادن , بسط يافتن , منبسط شدن , منبسط كردن , بيهن كردن , به تفصيل شرح داقن Ree cee Rane een Or eae ‏لذ كردن , بالا رقتن , مرتفع به نظر أمدن , بلند كرقن‎ تیا ‎eee mete‏ این آوردن ۳ پاکسازی کردن جمع و چورکردن پاین کشیدن (نشست) [فرود) ‏ پخش کردنپرکندن يخش وبلا كردن کرد تحریک کردن Peer eens ۳ هو کر یکی بان تیه انسداد, منع , جلوكيرى , كرفتكي , مسدود كردن , جلو جيزى را كرفتن , مائع شدن , ليجاد مائع مسدود كردن كره زدن 0 Foe eae Be ee ‏برشته‎ 55 - دم كشيدن تبخير كردن 0201111010 00 ‏ااا‎ eee ee atte شكافتن , رسوخ كردن ‎00١‏ باكسازى كردن . باك كردن ‎٠‏ تتهى كردن , خللى كردن , زدودن , تنقيه كردن , تطهير گر رنه پا 0 رونق دادن ترویج دادن روتق 0 پاکسازی , زدودن برخاستن ,ترقی دادن ,باند کردن , طتیان کردن, الا آمدن , ملوع کردن , سر بالا رفتن , صعود بالارفتن یی ‎eee)‏ ‏۷ 8۳09 ‎rg‏ ومتء رت ‎Drea}‏ Peas Pet etary ‏مومع‎ تا طعوعا in ‏لك‎ Parch ‏تس‎ ‏ونام‎ تن

صفحه 20:
9 000 ‎enn‏ ‏كينا ‏مالا لأساع "0000 winds, water pathogen متافذ پوست: 80۳6 ‎ame‏ دان ‎fluid (phlegm‏ ‎Emerald)‏ ‎Cc ae ‏تماریف و اصطلامات در طب ستتي آيراتي که قبل مقايشه با لسطلاحات طب سنتي چيني هسنند. ‏ماه :221110969 ومتطع ‎2500006 ‏لك ‏تنام ‏و ‎Peg‏ ‎ie‏ صعوه‌طاهم ‎Uda‏ ‏1 ها فان ‎eae aa ‎ ‏اس ری ‎0 ‎۱ ‏ان ‏7" ‏و ‏مایعات: ۷/۵6۲ ‎Eee Se ‎fire/heat/toxic ‏اسوء مزاج كرم: 886 مقعم ممع رطوبت بدن: 38:1 للا ‎pathogen‏ ‎ ‏حرکت و جریا ‎rien‏ ‎Pee‏ ‎Pees ‎ ‎ ‎Ocala) ‏خل و فرج:‎ 00 0 ‏اا‎ ‎heat Pela 0010000 Cee 22 ۵ ‎0022 ‎ ‎Fen a) ‏نو‎ ‎00 Pca ‎Cane) ‎Persie: Bey tesa ‏تبامی مزا: 06160 "نالا‎ Ci Pee erential ‎1 iart Ce rrenecars ‎11000 5 modification

صفحه 21:
با سپاس از توجه تان

Terminology of Herbology of TIM Majid Avijgan MD. Isfahan University of Medical Sciences October 2011 Azad University of Sharekord Terminology of Herbology ‏of TIM • طب سنتی شامل مجمو عه ای از دستاوردهای تاریخی و فرهنگی است که نسل به نسل به ارث رسانده شده است و هر نسلی بر آن افزوده است. • شامل :غذا ,گیاه ,اعمال دستی مثل حجامت ,فصد و بادکش و......است . • که گیاه درمانی سرآمد آنان در هر طب سنتی می باشد. Terminology of Herbology ‏of TIM • گیاهان داروئی: • همان طب سنتی شامل بخش گیاه درمانی است. • هر گیاه با یک خاصیت درمانی دارای مواد با خواص درمانی و موادی با خواص دیگری است. • داروهای گیاهی • همان صنعت دارو سازی است. • از هر گیاه با یک خاصیت درمانی می توان یک دارو به دست آورد. Terminology of Herbology ‏of TIM • به نظر شما طب سنتی ایرانی جهان شمول است یا طب سنتی چینی؟ • آیا به نظر شما طب سنتی ایرانی سرآمد دیگر طبهای سنتی است یا طب سنتی چینی؟ • آیا به نظر شما طب سنتی ایرانی ,قابلیت فهم جهانی دارد یا طب سنتی چینی؟ Terminology of Herbology ‏of TIM • الحاوی ,جلد بیست و یکم ,صفحه ,88صمغ: • صمغ خاصیت خشک کننده و چسباننده و پوشاننده در بر دارد و بنابراین زبری را از بین میبرد. • الحاوی ,جلد بیست و یکم ,صفحه ,113عدس: • عدس :خاصیت جال دهنده دارد .باعث تغلیظ خون میگردد لذا کاهش دادن ادرار و خون قاعدگی را به همراه دارد. Terminology of Herbology ‏of TIM • الحاوی ,جلد بیست و یکم ,صفحه ,158پودنک یا فودنج: • جال دادن آثار سیاه بدن ئ از بین بردن رنگ سیاه زیر چشم است .به عالوم نوع خشک شده به آسانی و به سرعت میسوزاند. Terminology of Herbology of TIM • The treatment of pain with TCM: • P:441: Dang Gui nourish the blood and regulate its circulation. • Jiang Huang: promote the circulation of Qi and Blood and sedate the pain. • Citri Reticulatae increase the effect of promoting the circulation of Qi and Blood and removing Blood stasis. Terminology of Herbology ‏of TIM • - 1ابتدا از اصحالحات و کلمات بیگانه که در طول تاریخ ایران به این طب اضافه شده است باید جایگزین گردد. • - 2برای هر کلمه پارسی باید که یک معنی خاص پیدا کرد که به تواند (کلی شمول) باشد .یعنی هر جا که استفاده شد بتوان همان معنی را بدهد. • - 3مترادف کلمه و اصطالح بین المللی باید پیدا کرد و به ویرایش و ترجمه آن پرداخت. بي­مزه معتدل(نه متراكم يا كثيف و نه لطيف) + معتدل (نه گرم و نه سرد) چرب لطيف + معتدل شيرين (كثيف) متراكم + معتدل ترش لطيف+ قابض معتدل+ گس (كثيف) متراكم+ سرد سرد سرد سرد < سرد < سرد ترش نرسيده ميوة كال مثال قوره سرد تر از گس پوشش سطح زبان پوشش سطح زبان و داخل زبان شور معتدل+ تلخ (كثيف) متراكم+ گرم(حرارت) گرم (حرارت) گرم 0 < گرم < زدودن زبر نمودن زودودن سرد كردن تكاثف عضو نضج ، شستن احتباس مواد بريدن نرم گردانيدن خشك كردن سخت كردن تغذيه اندام جلوگيري از عفونت °شوينده °جال دادن يا °قابض (اگر °قابض °نرم كننده °پخته گرداندن °سرد كننده (زداينده) °جال دهنده ضعيف باشد) °غليظ °ليز كردن °نرم كردن °قطعه قطعه °زبر كننده °زدانيده و بخشيدن كننده °مغذي °اندكي °متراكم كردن °افشرنده (اگر °خشك كننده پختن °منع عفونت قوي باشد) °سخت گردانيده °باز داشتن °حبس كردن تند ،گزنده لطيف+ مزه جوهر گرم (حرارت) طبيعت < گرم مزاج تحليل برنده و < قطعه قطعه كننده و جال دادن تحليل بردن! عفونت پذيري تباه و گنداننده عملكرد خاصيت °تباه كنندگي و °قطعه قطعه كنندگي عملكرد خاصيت عملكرد خاصيت طبيعت سردی پذيرش سرماي سريع و سرعت انجماد خشکی سرعت اشتعال تری گرمی (حرارت) پذيرش گرماي سريع خاصيت و عملكرد ضد رقیق غلیظ باز نرم تراکم؟ لطیف؟ کننده صاف (زبر) دفع جذب نفوذ گسترنده قابض محرک نرم لطیف؟ باز کننده ضد صاف (زبر) + رقیق غلیظ تراکم؟ + ضد تراکم ضد غلظت + دفع جذب نفوذ گسترنده قابض + نمونه اين گروه زوفا ،حاشاو بابونه است. + گرم کننده (مسخن) 2 لطیف کننده (ملطف-مرفق) + خلط را تجزيه (تغيير قوام) مي نمايند و به صورت اجزائ كوچك خارج مي سازنند. + + عدم تغيير قوام را به دنبال دارد .ولي به اجزائ كوچك تبديل مي كنند .ضد چسبندگي است. + تحلیل برنده (محلل) تبخیر کردن قطعه قطعه کننده (مقطع) 3 + زبر کننده (مخشن) 5 + جال دهنده، زداينده (جالی) 6 يا زبر كننده يا قابض و يا گزنده و با خاصيت قطعه قطعه كنندگي دارد .اكليا­للملك در استخوان و غضروف و كمتر در پوست + مواد تلخ جال دهنده هستند /جال دهنده سبب نرمي مي­شودند هر چند مسهل نباشند : MA .ظاهرا بدون اثر در ساختار ( مثل محلل ها) سبب حركت و دفع مي گردد .مثل ماءالعسل + محرک + قوام اندام را نرم كرده و منافذي كه متراكم بودند وسيع تر شده و دفع فضوالت راحت مي شود. ضماد شبت /دانه كتان به دليل قابض بودن با حبس خلط سبب نضج (پختن) خلط شده + قوام باد را رقيق و هوائي ميكند و آن را تحليل مي برد. + سردی پذيرش سرماي سريع و سرعت انجماد خشکی سرعت اشتعال تری گرمی داروهاي (حرارت) گرم كننده پذيرش گرماي سريع الف قويتر از جال دهنده و محرك /تحليل برنده ،قطعه قطعه ،شوينده (+لطيف) است .هر ماده تند و تلخ – ترش مزه – سيالي كه گرم يا معتدل باشد ،باز كننده است. ++ 1 4 7 سست کننده + (مرخی) 8 نضج دهنده + گرم و (منضج) معتدل 9 باد شکن + (کاسرالریح مفشی) باز کننده (مفتح) 10 + نرم باز کننده ضد صاف رقیق (زبر) لطیف؟ + غلیظ تراکم؟ دفع جذب رطوبت­ها را از اعماق بدن به طرف خود جذب مي­كند تفرق اتصال در منافذزياد و نزديك به هم بوجود مي آورد. + نفوذ گسترنده قابض خردل ،انجير ،پونه محرک سردی خشکی پذيرش سرعت سرماي اشتعال سريع و سرعت انجماد + جاذب 1 + گزنده (لذاع) 2 + سرخ کننده (محمر) 3 + داغ کننده (کاوی) 4 + خارش زا (محکک) 5 + + + + زخم کننده (مقّر ح) خورنده (اکال) 7 + اثري نزديك به داغ كننده­ها دارند پوست را مي سوزاند و خشك ميكند .جاي سوختگي را خشكريشه گويند كه براي بند آوردن خونريزي سرخرگ است (كوتريزاسيون) و پوست در محل سفت مي گردد .زاج ،قلقطار كشيدن خلط هاي گزنده و خارش زا به سوي منافذ پوست بدون توليد زخم است. + كشيدن ماده بد به سطح پوست + تحليل برنده و جال دهنده ،مثل زنجار + با تحليل اخالط ،خاكستر بجاي مي­گذارد( .فرفيون و زرنيخ) نه مي­سوزاند ،نه مي­خورد ،نه رطوبت را مي­كشد بلكه رطوبت فاسدي را بر جاي مي­گذارد .گرمي بيگانه داشته و خاصيت تحليل برنده دارد. در درمان خلط سفت و سنگي ،خلط را ريز ريز كرده و نرم ميكند. + به شدت خاصيت جال دهنده دارد كه اجزاي فاسد پوست را جال مي دهد و مي برد. بازرنيخ ،نوره ،سفيد آب ،خاكستر ،ريشه موي + تری گرمی داروهاي (حرارت) گرم كننده پذيرش پوستي گرماي سريع ب + 8 سوزاننده + (محرق) گنداننده ،تباه 9 + بيگانه کننده (معفن) +خرد کنندۀ تيزي سنگ (مفتت) 10 جدا کنندۀ پوست (قاشر) 11 سترنده موها 12 + +شديد 6 نرم لطیف؟ باز کننده ضد صاف (زبر) رقیق غلیظ تراکم؟ دفع جذب نفوذ گسترنده قابض خاصيت اعتدال بخشي يا معتدل كنندگي دارد .سردتر را گرم و گرمتر را سرد مي­كند تادر برابر فضوالت و هجوم آفات به عضو تقويت گردد محرک سردی پذيرش سرماي سريع و سرعت انجماد مثل كافور : MAظاهرا سردي در كل بدن را به همراه دارد + ضد مرخي(سست كننده) است .خاصيت و جوهر عضو را محكم و سفت مي كند. + ضد لطيف كننده است .يا با روش منجمد كردن يا با منعقد كردن يا مخلوط با رطوبت ،غليظ مي كند. + ضد تحليل برنده است .اخالط و رطوبت را منجمد مي كند. + خشکی سرعت اشتعال + + + اخالط رقيق و سيال را منجمد مي­كند .مثل موم ،كثيرا ،كهربا با تراكم اجزائ وبا قبض منافذ عضو سبب سردي عضو ،يا با ضد جذب انجماد مايعات ،از رسيدن به عضو مانع ميشود. (براي درمان ورم عنب­القلب) + + اخالط را منجمد كرده و منافذ عضو را مي­بندد .با منع نفوذ روح نفساني به عضو ،سبب بي حسي و بي حركتي مي گردد + + با سردي و اعتدال ،تيزي گرم و حاد ،اخالط يا سوء مزاج گرم را مي­شكند + تری + گرمی داروهاي عمومي ج (حرارت) سرد كننده پذيرش گرماي سريع تقویت کننده (مقوی) 1 سرد کننده (مبرد) 2 سخت کننده اندام (مصلب) 3 غلیظ کننده (مغلظ) 4 جامد کننده (مجمد) 5 قوام دهنده (جامد) 6 باز دارنده (رادع) 7 تخدیر کننده (مخدر) 8 فرونشانندۀ تیزی اخالط (مطفیء) 9 تری گرمی داروهاي (حرارت) عمومي پذيرش رطوبت زا گرماي سريع د ++ مرطوب کننده (مرطب) شوینده (غسال) 1 + چرک آور (موسخ للقروح) 3 + لغزاننده (مزلق) 4 داروي چسبنده است .كهبا رطوبتي كه دارد سطح زبر جسمي را صاف و هموار مي­كند. + هموار کننده 5 (مملس) مثل لوبيا در معده – زنجبيل و بزرالجرجير – توليد باد در رگ­ها ،نعوظ آور است .اگر گرماي غريزي بدن بر رطوبت اثر كند به سرعت تحليل نشده و به باد تبديل مي گردد. كه يا فقط در معده ،يا فقط در رگ ها يا ابتدا در معده بوجود آمده و بعد به رگها ميرود. + 6 نرم باز کننده ضد صاف لطیف؟ (زبر) رقیق غلیظ تراکم؟ دفع جذب رطوبت بدن را مي افزايند. نفوذ گسترنده قابض محرک سردی خشکی پذيرش سرعت سرماي اشتعال سريع و سرعت انجماد با نيروي تاثير ژذير رطوبت ،فضوالت را نرم كرده و سبب حركت و جريان آنها ميگردند. (مانند ماءالشعير و آب) چرك و رطوبت را مي افزايد و مانع از خشكيدن و التيام آن مي گردد . رطوبت آن با رطوبت زخم مي­آميزد (موم روغن) + + سطح جسم حبس شده در مجرا را مرطوب كرده و اجزاء را نرم كرده تا با قوه ثقل يا جريان حركت ،دفع گردد( .مانند آلو) + ضد خشكي نفخ آور (منفخ) تری بيگانه و غليظ 2 نرم لطیف؟ باز کننده ضد صاف (زبر) + رقیق غلیظ تراکم؟ دفع جذب نفوذ گسترنده قابض محرک محو رطوبت ها با خاصيت تحليل برنده و لطيف كننده كه دارند .مثل سندروس سردی پذيرش سرماي سريع و سرعت انجماد خشکی سرعت اشتعال تری گرمی داروهاي عمومي ذ (حرارت) خشك كننده پذيرش گرماي سريع + خشک كننده 1 (مجفف) با جمع كنندگي قوي سبب دفع رطوبت­ها بر اثر قبض يا فشردن يا جمع كنندگي عضو مي­- گردد( .هسته تمرهندي در دمل­ها) + + افشرنده (عاصر) 2 اجزاء اندام را گرد هم آورده ،متراكم كرده و مجرا را مي بندد. + + قابض 3 با خاصيت متراكم بودن ،پوشاننده و چسباننده خشكاننده ،سبب انسداد منافذ و مجرا مي­- گردد + مسدود کننده 4 منافذ (مسدد) آتش روي مواد چسبناك سيال لغزاننده اثر كرده و سبب تبديل به مواد پوشاننده ،بند آورنده ،حبس كننده مي­گردد .با اندك رطوبت چسبناك دهانه را بسته و حبس مايع مي دهد. + دم­االخوين ،صبرزرد ،كتيرا ،صمغ عربي + رطوبت بين دو زخم را غليظ كرده و به آن خاصيت ژوشاننده و چسبناك داده كه سبب چسباندن مي­گردد. با تعديل مزاج خون وارده به زخم و انعقاد و با خشكاندن خون وارد ،به زخم آن را به گوشت تبديل ميكند. با خشكي سطح زخم ،سبب توليد خشكريشه مي­گردد (داروي خشكاندن معتدل ،رويش پوست معتدل و بدون سوزش) پوشاننده (مغری) 5 + التیام بخش (مدمل) 6 + رویانندۀ گوشت (منبت للحم) 7 + دلمه ساز (خاتم) 8 ± اندك رطوبت چسبناك نرم لطیف؟ باز کننده ضد صاف (زبر) رقیق غلیظ تراکم؟ دفع جذب نفوذ گسترنده قابض محرک داروئي كه طبيعت را به خواستن غذا تحريك مي كند. + لطيف تعديل مزاج ،تلطيف روح حيواني و مفساني و اخالط و منبسط شده كه به خارج سوق مي دهد(.نابودي اندوه ،تقويت مغز ،حواس نيكو ،صافي ذهن، دور ي كسالت با شراب) براي دفع اخالط فاسد مفيد است +رقيق كننده + + +دفع كننده + +نفوذ كننده اخالط غليظ جمع شده در مجاري غذا و معده را رقيق كرده و با روش قي خارج ميكند. بخش مائي غذاها و فضوالت مايع را از راه ادرار ،خون قاعدگي ،عرق و شير دفع مي­كند . + اشتها آور (مشهي) براي دفع رطوبت حبس شده در پوست و اعضاء نزديك پوست است 1 فرح آور (مفرح) 2 با گرمي معتدل و رطوبت ،محتويات معده و امعاء را خارج مي كند. (مغز فلوس ،خيار شنبر ،تمرهندي ،شيرخشت) +جذب كننده سردی پذيرش سرماي سريع و سرعت انجماد خشکی سرعت اشتعال تری گرمی (حرارت) پذيرش گرماي سريع داروهاي عمومي ر + +مسهل كننده + ملین +گرم مسهل كننده 3 4 + قی آور (مقي) 5 + مدر 6 + عرق آور (معرق) 7 داراي خاصيت ضديت با بدن و نيز مزاج فاسد دارد. مسموم کننده 8 (سم) سبب تباهي مزاج در حد افراط مي گردد(.افربيون و فرفيرن) کشنده (قاتل) 9 ضد سم بوده و تندرستي را حفظ مي­كند .ترياق نوع پادزهر مصنوعي و پادزهر نوع طبيعي است پاد زهر و تریاق 10 Dictionary فرازیدن ---باال رفتن ---صعود کردن ---بلند شدن ---جلوس کردن بر پایین آوردن روشن کردن ,واضح کردن ,صاف کردن ,تبرئه کردن ,فهماندن ‏Persian فرازيدن (خیزش) (فراز) پايين آوردن تمیز کردن قرار دادن ,منقبض کردن ,منقبض شدن ,به هم کشیدن ,مخفف کردن پایین آمدن ---فرود آمدن ---نزول کردن پاکسازی کردن جمع و جوركردن پايين كشيدن (نشست) (فرود ) (نشیب) پراکنده کردن ---متفرق کردن ---متفرق ساختن پخش کردن پراکندن پخش وپال کردن تخليه كردن آب کشیدن از ,زهکشی مردن ,کشیدن ,زیر آب زدن تحريك كردن بر آشفتن ,بر انگیختن ,تحریک کردن ,القا .کردن (سرزندگی) ( ذوق زدگی) گستراندن فراخ کردن گشایش بسط دادن ,بسط یافتن ,منبسط شدن ,منبسط کردن ,پهن کردن ,به تفصیل شرح دادن بيرون كردن ,راندن بیرون انداختن ,منفصل کردن ,بزور خارج کردن شستن,شستو شو ,آبکشی ,دباغی صافی کردن ,از صافی گذراندن ,صافی ,شستن باال بردن بلند کردن ,باال رفتن ,مرتفع به نظر آمدن ,بلند کردن انسداد ,منع ,جلوگیری ,گرفتگی ,مسدود کردن ,جلو چیزی را گرفتن ,مانع شaaaaaدن ,ایجاد مانع مسدود كردن گره زدن کردن ,اشکال تراشی کردن برشته کردن ---بریان کردن ---نیم سوز کردن ---خشک شدن ---با حرارت تفیaaaaدن ----دم كشيدن تبخير كردن آفتاب سوخته کردن خلیدن ,سبوختن ,سوراخ کردن ( ,با نیزه ,چیز نوک تیز) سفتن ,فرو کردن ( نوک خنجaaر و عaaیره) شكافتن ،تركاندن خراشیدن شکافتن ,رسوخ کردن رونق دادن ترویج دادن رونق ,رواج ,تسریع ترفیع دادن ,ترقی دادن ,ترویج دادن پاکسازی کردن ,پاک کردن ,تهی کردن ,خالی کردن ,زدودن ,تنقیه کردن ,تطهیر کردن ,بترئaaه پاالیش ,پاکسازی ,زدودن کردن ,پاالیش کردن. برخاستن ,ترقی دادن ,بلند کردن ,طغیان کردن ,باال آمدن ,طلوع کردن ,سر باال رفتن ,صaaaaعود باال رفتن ‏Chinese ‏Ascend ‏Bring Down ‏Clear ‏Contracting ‏Descend ‏Disperse ‏Drain ‏Excite ‏Expand ‏Expel ‏Leach ‏Lift ‏Obstruction ‏Parch ‏Pierce ‏Promote ‏Purge ‏Rise .تعاريف و اصطالحات در طب سنتي ايراني كه قابل مقايسه با اصطالحات طب سنتي چيني هستند extent ion :انبساط :خلل و فرج expansion interstitial space water :رطوبت pathogen pathogen:ماده بد thing Clear Body :خلط fluid modified :گرمي معتدل heat organ :اجزاء اندام part Body:خلط رقيق سيال Fluid :خاكستر تحليل اخالط organ :اندام fluid :بخش مائي غذا part of food organ:اندام pore:منافذ پوست Turbid :فضوالت Fluid Yin turbid :فضوالت مايع fluid yin channel or :مجري mai water :مايعات رطوبت pathogen:فاسد Fluid Yang qi:گرماي غريزي damp :رطوبت حبس شده or phlegm pore:منفذ :گرم و حاد،اخالط تيز fire/heat/toxic گرماي pathogen qi:بيگانه wind:باد putrefied :فاسد orifice:دهانه bad :سوء مزاج گرم temperament TP/TF :هضم كنندگي water :رطوبت pathogen putrefied :تباهي مزاج fluid :حبس مايع stagnation water :رطوبت بدن pathogen Turbid Yin:فضوالت pore :منافذ پوست extreme: افراطcrude : يا دلمه:خشكريشه :حركت و جريان promote and purge pathogen:آفات Turbid :خلط هاي گزنده fluid (phlegm and Damp) pus :چرك :خاصيت و جوهر constitution clear:جال دادن lightening :تلطيف :تعديل مزاج modification TP/TF :پختن خلط با سپاس از توجه تان

51,000 تومان