صفحه 1:
علم و دین و معنویت در عصر ما
دکتر مهدی گلشنی
استاد دانشگاه صنعتی شریف
صفحه 2:
بسم الله الرحمن الرحيم
علم در پیآنلستکه نظم موجود در جهانرا کشفک ند و آنرا -1
.برحسبقولنينبياننمايد
©- دين در يى بيان معنا و غايت در جهان و موضع دهى به ما در مورد
آن است و پاسخی به یک موجود متعال است که حیات مارا تحول می
بخشد و به آن معنا می دهد.
© ستتاً معنویت وجهی از تجربه دینی بحساب می آمده و دين و معنويت
جدا ناپذیر بوده اند. امّا با تضعیف ادیان رسمی و رشد سکولاریسم در
جهان غرب دیدی وسیع تر در مورد معنویت بوجود آمد که اشاره به آن
جنبه هائی از تجارب انسانی دارد که وراء دید صرفا ماتریالیستی به
جهان می رود» بدون آنکه لزوماً یک واقعیت متعال را در کار آورد.
“)- به طور خلاصه سرگذشت رابطه علم و معنویت بطور غالب بر
سرگذشت رابطة علم و دین منطبق می شود و این صرفاً در قرن بیستم
بوده که معنویت به معنائی وسیعتر از آنچه در ادیان بزرگ مطرح است؛
ارجاع دارد.
صفحه 3:
انقلاب علمی وجریانات فلسفی
با انقلاب علمی در قرون 3 و 06 و ظهور فلاسفه در قرون هیجدهم
ونوزدهم. تجربه گرانی» به معنای اکتفا به حم فلسفة غالب شد و با آن
متافيزيك و دين و معنویت به حاشیه رفتند.
به طور خلاصه از قرن هیجدهم تا نیمه اول قرن بیستم» جریانهای
مختلفی دین را تضعیف کردند» و همراه با آن» جنبه های غیر فیزیکی
( معنوی) حیات انسانی را. امّا از نیمه دوم قرن بیستم جریان
پوزیتیویستی و تفکر مکانیکی رو به ضعف نهاد و از دهه SA OPO
حرکت قابل رویت بطرف دين و خصوصاً معنويت ( به معناى عام آن )
.مى بينيم
عوامل احياء دين و معنويت در نيمة دوم قرن بيستم
در نيمة دوم قرن بيستم» جند جريان براه افتاد كه به احياء دين و معنويت
کمک کرد و بعضی از دانشمندان به نام زمان ما - از جمله بعضی از
نامعتقدان به خدا- بر رفتن و راء جنبه های ماّی حیات و توجه به جنبه
صفحه 4:
آثار منفیعلم مدرن (1)
از دید شوماخر نگرش به علم از « علم برای شناخت » به « علم برای
oe برداری » تغییر یافت. علم جدید دغدغه های ابدی انسانها را نادیده
گرفته است و علم را به حوزه بهره برداری مادّی محدود ساخته و سطوح
بالاتر دانش را نا دیده گرفته است.
بروز منافع فردی- لجتماعیدینو معنویت (2)
- مطالعات چند دهه گذشته نشان داده است که دین در تقلیل جرائم و بهبود
امراض روحی موثر است. شواهد مثبتی در مورد اثر تعهد دینی روی
سلامت روانی و بدنی انسانها وجود دارد. بعضی از گروهها پژوهشی در
آمریکا نشان داده اند که ایمان دینی یکی ازموثرترین عوامل در تأمين
سلامت روحی و خوشی است. در اینجا چند نمونه از این مطالعات را
مختصرا ذکر می کنیم:
- دين تعاملات اجتماعي را افزايش میدهد واین خود حمایت اجتماعي را
به دنبال دارد که آن منبعی موثر برای ارتقاء سلامت است.
صفحه 5:
- مطالعات در " مرکز مطالعه دین » معنویت و سلامت"» در دانشکاه دوک
آمریکا نشان داده است که افرادی که مرتباً به کلیسا می روند ؛ دعا می کنند و
کتاب مقدس می خوانند » کمتر دچار فشار خون هستند » کمتر در بیمارستان
بستری می شوند » سیستم ایمنی قویتری دارند » کمتر دچار افسردگی می شوند »
سبک زندگی بهتری دارند » و ازدواجهایشان پایدارتراست
مرلکز درمانسرطاندر آمریکا برنامه ا ی را شروع کرده لند که در آن-
با | همکاریخانوادم بیمار به اومشاور؛ معنویمیدهند ( از طریقدعا یا مرلسم
رعدر دانشكام كا لِف نیا در سانفران پسکر » -
لینن تیچ 4 دلايلطبىو رولنشناخ لعدر نظ
كرفتنروح و جسم تولماً هسب ویرویمشاورم روحیییمارانتاکید کرد.در
يككزارشيزوهشىكه او در ©©19منتشر كردء بیمارلنیکه مشاورم
.روحىدريافتكردم بودند مدتكمترودر بيمارستانبسر بردم بودند
- در مطالعه دکتر آکسمن در دانشگاه دارت موت آمریکا روی 000 بیماری که
تحت جراحی باز قلب قرار گرفته بودند » هیچکدام از 070 نفری که خود را
عمیقاً مذهبی معرفی کرده بودند» نمردند.
و فد
صفحه 6:
(9) تضعیف تحویل گرائی
یکی از ایده های غالب که وسیله ای در دست دشمنان دین بوده است تحویل گرائی است
: كه بشکلهای مختلف ظاهر شده است
(الف) در تحویگرانی هستی شناختی اشیاء پیچیده بر حسب مولفه هایشان توضیح داده
می شوند و نهایتا همه جيز به ماده تقليل مى يابد. ماترياليست ها در سراسر تاريخ مدعی
بوده اند كه ماده تنها واقعيت اساسى جهان است.
نقد تحويل كرائى هستى شناختى
- مسائل تعبیری فیزیک کوانتوم منجر به این شد که فیزیکدانان در مورد محدودیت
واقعیت به حوزه واقعیت تجربی تردید کنند. پائولی که از بنیانگذاران نظریه کوانتوم بود»
نهایتا به اين نتیجه رسید که ما باید یک عنصر معنوی به تصویرمان از واقعیت اضافه
کنیم - عنصری که مکمّل عنصر مادی است. این عنصر معنوی را نمی توان از طریق
استدلال عقلانی بدست آورد.
-بعضی از عالمان برجسته زمان» معتقدند که شعور قابل توضیح از طریق فیزیک و
شیمی نیست.» مثلا نورولوژیست معروف انگلیسی و برنده جایزه نوبل در پزشکی. جان
اکلز» معتقد است که شعور مستقل از زمینه فیزیکی آن وجود دارد :
-« یک راز اساسی در وجود شخصی من وجود دارد» که وراء توضیح بیولوژیکی رشد
جسم و ذهن من است. این اعتقاد. البته همساز با ایده دینی روح است که خلقت خاص
آن توسط خداوند را در بر دارد. »
-هایزنبرگ » از فیزیکدانان برجسته قرن بیستم » نيز معتقد بود كه حيات و روح بر
حسب مفاهيم فيزيك موجود قابل توضيح نيستند.
صفحه 7:
(ب) در تحویلگربانی معرفت شناختی» برنامه اين است که همة علوم
را به یک علم ( مثلا فیزیک ) تقلیل دهند. مثلا فرانسیس کریک
صحبت از تحویل بیولوژی به فیزیک و شیمی می کند:
« هدف نهائی نهضت های مدرن در بیولوژی اين است که تمامی
بیولوژی را بر حسب فیزیک و شیمی توضیح دهند. »
نقد تحویلگرائی معرفت شناختی
-در فیزیک روشن شده است که نمی توان سیستم های پیچیده را
SUMS به مولفه هاى سازنده شان تقليل داد. وقتى از اجزاء به كل مى
رویم» خواص جدیدی بروز می کند.
- قضیه گودل در منطق ریاضی حاکی از اين است که در علم نمی
توان یک « نظریة همه چیز » ارائه داد که همه حقایق فیزیکی را
توضیح دهد.
صفحه 8:
)#( محدودیت های نظری و عملی علم
همانطور که تحقیقات و تجارب ما به حوزه های زیر هسته ای نفوذ کرده
اند و سراغ میدانهای گرانشی قوی و انرژیهای بالا و دماهای بسپار پایین
:رفته اند» واضح شده است که ما در کشف جهان محدودیتهای جذی داریم
(الف) اصل عدم قطعیت هایزنبرگ یک محدودیت تجاوز ناپذیر روی
نوانانى ما در بيش بينى هاى دقیق در مورد سیستم های فیزیکی می
رد.
(ب) نظریه آشوب حاکی از آن است که حتی بدون عدم قطعيت کوانتومی»
پیش بینی دقیق یک سیستم آشوبناک ممکن نیست.
i محدود بودن سرعت نورء محدودیتی روی آنچه ما می توانیم در
جهان بدانیم می گذارد. این امکان هست که جهان مرئی ما - یعنی آن
بخشی از جهان که ما می توانیم علی الاصول امروز ببیتیم - نتواند
أطاعات کامل در مورد مشخص کردن کامل قوائین فیزیکی به ما بدهد.
9 همانطور که بطرف جهان خرد پائین می رویم یا بطرف جهان کلان
بالا می رویم» هزینه ابزارهاى لازم براى تحقيق بسيار بالا مى رود. يس
مثلا ساختن شتاب دهنده های با انرژیهای بالاتر و بالاتر مشکل تر و
مشکل تر می شود.
صفحه 9:
(9) ناتوانی علم در پاسخ دهی به سوالات اساسی ما
در حالی که علم اطلاعات زیادی به ما در باره حوزه های میکرو و
ماکرو داده است. آن نتوانسته است به سوالات مربوط به دغدغه های
اساسی انسان پاسخ گوید : ما اینجا چکار می کنیم؟ هدف حیات چیست؟ آیا
جهان هدفی دارد؟ و غيره. ماتریالیست ها بر آنند که علم نهایتا به این
baer, ی تب به قول داكينز:
از كجا مى آيد و جيست ؟ جرا ما ايذ
هستيم و براى جه ؟ معناى حيات جيست
؟ خکمت متداول بر آن است که می گوید علم ندارد در باره اينها بكويد. خوبء أنجه
ae ca nia. aaa ى ندارد در اين باره بكويد» مطمئناً هيج
چیز دیگر نمی تواند اصلا در باره آن چیزی بگوید. اما در حقیقت علم مطالب زیادی در
مورد این سوالات می گوید. »
امّا بسیاری از دانشمندان یا فلاسفه هستند »که بعضی از آنها
خداباورهم نيستند؛ معتقدند که علم نخواهد توانست چیزیی در باریه این
سؤالات بكويد. مثلابيتر مداوار لاادرى كرا و برنده جايزه نويل
يزشكى » مى كوا ید :
بنابرلين به عهدم عم نیست ب لکه به عهده متافیزیکک ادبیاتق خیلییا »
ديناستكه ما بايد برلويافتنياسخ به سؤا_للوكه به اولو لخر
« .قضایا ارجاع دارد» رجوع كنيم
صفحه 10:
از طرف دیگرآرتورشالو » فیزیکدان برنده جایزه نوبل می گوید :
« به نظر من وقتی با عجایب حیات و جهان روبرو می شویم. بايد بيرسيم
چرا و نه فقط چطور. تنها پاسخهای ممکن» پاسخ های دینی هستند. »
الن ساندیج » یکی ار برجسته ترین کیهان شناسان معاصر ۰ همین را
مى كويد :
لينعلم منبود كه مرا به ليننتيجه رساند كه جهانبسيار ييجيدهم »
تر از آنلستکه بتولند با عم توضیح دادم شود... آنف قط از طریق
است که من می توانم راز حیات را بفهمم. »
(9) اهمیت مفروضات متافیزیکی در علم
تا اواسط دهه ۰19660 اين مورد قبول دانشمندان بود که علم خالی از تعهدات
فوق فیزیکی است . امّا تحولات در فلسفه علم نشان داد که مفروضات
متافیزیکی در ساختن نظریه هاء گزینش بین نظریه ها و متدولوژی ها و
مسائل علم بکار می روند. در اینجا ما چند نمونه آن را ذکر می کنیم :
صفحه 11:
- واقعیتی مستقل از ذهن ما وجود دارد که مسئول دریافت های
بحیتیها است,
- ما می توانیم طبیعت را از طریق ریاضیات توضیح دهیم.
به علاوه مفروضات متافیزیکی در گزینش یا تعبیر نظریه ها نقش
دارند. مثلا:
- بعضی از بیولوژیست ها نظریه تکامل را غیر خداباورانه تعبیر
کرده اند گرچه تعبیر خداباورانه این نظریه نیز ممکن است.
- بعضی ایده های دینی در ترویج یا پیشرفت بعضی از ایده ها در
علم موثر بوده اند. مثلا بعضی از فیزیکدانان برجسته زمان ما
معتقدند که اید؛ وحدت بخشی به نیروهای طبیعی ريشه در ادیان
ابراهیمی دارد. به قول لینده ( کیهان شناس برجسته معاصر) :
ینلید. که میتوانجهانرا از طریقیک" نظریه همه چیز" نهانی»
« .فهمید» ریشه در لعقاد به خدلییگانه دارد
صفحه 12:
(2) تضعيف ايدة تعارض علم و دين
ايده تعارض علم و دين به قرن هیجدهم بر می گردد. امّا آن با تكون
نظریه تکامل داروینی نقویت شد. دلایل چندی بر این تعارض ذکر
شده است :
- علم مبنی بر داده های تجربی است و با واقعیت عینی تأیید می
شود. امّا دین مبتنی بر وحی است ؛ که پذیرش آن یک مسأله
ایمانی است.
- نظریه های علمی قابل اتبات هستند» در حالیکه ادعاهای دینی به
صورت یک مسأله ایمانی پذیرفته می شوند.
- موضوع متدولوژی» هدف و زبان علم متفاوت با موضوع»
متدولوژی» هدف و زبان دين است.
يس علم و دين قياس نايذيرند و مى توان حداقل آنها را مستقل در
نظر كرفت. اما ماترياليستها فراتر از اين مى روند و مدّعى هستند
كه اين دو تعارض دارند و دين مانعى بر سر پیشرفت علم است.
صفحه 13:
نقد ادله تعارض علم ودین
پژوهشهای اخیر حاکی از آن است که آموزة تعاروض علم و
دینمشکلات فراوان دارد و مبتنی بر بعضی اغراقها است :
اول بنیانگذاران علم جدید خود معتقدان جدّی به خدا بودند و فعالیت
علمی خود را به عنوان عبادت خداوند تلقی می کردند .
ثانياً » چنانکه قبلا دیدیم» علم خود مبتنی بر بعضی مفروضات اثبات
نشده است.
ثالثاً » تمامی کشفیات علم مبتنی بر تجربه نیستند و شهود منشاء برخی
از مهمترین کشفیات بوده است.
رابعاً . قضية گودل کامل بودن نظریه های فیزیکی را مورد تردید
قرار داده است.
خامساً » علم و دین به جهات مختلف یک واقعیت یگانه ارجاع دارند
صفحه 14:
شواهدی بر احیاء دین و معنویت
اگر به وضعیت دین در محیطهای آکادمیک بپردازيم به نحو واضحى
احیاء علاقه به مطالعات دینی را می بینیم. البته بعضی از جوامع و
بعضی از دانشمندان برجسته علاقه به دین شخصی و یا عرفان و یا
معنویت سکولار ( فارغ از دین ) نشان داده اند. مثلا در سوئد یا سویس
افزايشى در دين شخصی و یا معنویت سکولار دیده می شود كه به
بعضی ارزشها ارج می نهند.
به علاوه:
-افزایش قابل توجهی در تعداد فیلسوفان خداباور ملاحظه می شود.
-بسیاری از دانشمندان که قبلا نگرش دینی خود را پنهان می کردند»
اکنون آنرا علناً ابراز می دارند .
-تعداد روز افزونی از سمینارها در زمینه رابطة علم و دين برگزار شده
است » وتعداد روزافزونی از مجلات در این حوزة مشترک منتشر شده
اند.
-تعداد روزافزونی از درسهای علم و دین در دانشگاههای سراسر جهان
ارائه شده است .
صفحه 15:
مساله معنویت و دين
دیدیم که جریاناتی در قرن بیستم باعث بازگشت به دين و معنويت
شد. البته بازگشت به معنوبت هم در زمینه دینی صورت گرفت وهم
فارغ از آن.
معنویت» به معنای کاوش برای معناء با سئوالات زير سروکار دارد :
- آیا جهان مورد بحث علم کل واقعیت را می پوشاند یا اینکه یک
واقعیت زير بنائی وجود دارد که وراء جهان پدیده ها است ؟ به
عبارت دیگر آیا یک محدودیت ذاتی در مورد ظرفیت دانش علمی
وجود دارد؟ مثلا آیا علم می تواند ارزشهای اخلاقی را توضیح دهد ؟
- آیا انسانها را می توان بطور کامل بر حسب علوم طبیعی فهمید پا
اینکه آنها بعدی فوق علمی دارند؟
- آیا جهان هدفی داد يا اينکه به وسیله شانس اداره می شود ؟
صفحه 16:
در مورد اين گونه سوالات عالمان فعلی به سه گروه تقسیم مى شوند:
بعضىعاماننظيرٍ دلكينز فكر مىك نند كه علم نهايتاً (اف4
44
تمامى اين سئوالات ياسخ خواهد داد.
(ب) بعضی عالمان دغدغه در مورد اين پرسشها دارند» امّا نمی
خواهند که به آنها در متن یک چهار چوب مرجع پاسخ دهند.اینها را
معنویون سکولار می نامند.
در یک پژوهش که اخیراً توسط یک جامعه شناس آمریکانی» خانم
۵ در ۵0 دانشگاه برتر آمریکانی در مورد معنویت
صورت گرفت » شصت در صد عالمان خود را ملحد یا لاادری گرا
دانستند » اما 60 در صد از ملحدان اظهار کردند که به نوعی
معنویت گرایش دارند» به اين معنا که در طبیعت زیبائی و شگفتی
می بینند. معنویون سکولار تأکید روی ترحم» تحمل» بخشش و
دغدغه برای دیگران دارند.... » امّا به هیچ واقعیت فوق طبیعی
ete دا و
صفحه 17:
(ج) بعضی عالمان بر آنند که سئوالات ذكر شده را نمی توان با علم
پاسخ داد و برای پاسخ یابی باید سراغ وراء علم رفت. به زبان راجر
پن رز :
« اصطلاح " تئوری همه چیز"همواره مرا ناراحت کرده است. نوعی غرور در
/ قوانين فيزيكى ما
یا تتوری همه چیز مشتمل بر شعور
هم مى اش د؟ آيا ان شامل اخادق يا ركثار | نی یا زیبائی شناسی می شود؟ اگر ایده
مادر بارة علم طورى توسعه بيدا كند كه اين امور را در بر بكيردء آيا هنوز آنرا
فيزيك در نظر مى كيريم يا قابل تقليل به فيزيك هست ؟ »
اما بعضى از عالمان برجسته بر آنند كه براى يافتن ياسخ به اين سئوالات
بايد سراغ دين رفت. به قول فريمان دايسون :
« بزركترين اسرار حل نشدهء اسرار هستى هاى ما به عنوان موجودات هشيار
در يك كوشه كوجك از جهان است. جرا ما اينجا هستيم ؟ آيا جهان هدفى
دارد؟ دانش ما در باره خير و شر از كجا مى آيد؟ اين ن اسرار و صدها اسرار
ديكر مشابه آنهاء وراء دسترس علم هستند. آنها در طرف ديكر مرز قرار
دارند» در حوزه حاكميت دين. »
صفحه 18:
بعضی نظرات در باره معنویت در محیط ما
در محیط ما بعضی معنویت را بر حسب بعضی لوازم و نتایج آن تعریف
كرده اند: نوعى سير از ظاهر به باطن و ارتباط دروني با امور متعالى و
حقايق غير مادى ء ويا كفته اند زندكى آرمانى بايد سه وي
خوبى و ارزشمندى را داشته باشد؟
سؤالات:
-اين ویژگیها را از كجا استنتاج كرده اند؟
- جرا دانش آموختكان بايد جهان هستى را فراختر از عالم طبيعت ببينند؟
- جرا بايد ارزشهاى اخلاقى را عينى بدانند؟
- آيا زندكى معنويون مشهور جهان همه اين سه ویژگی ذكر شده را در بر
داشته است؟
اكر اينها كاملا قابل استنتاج از عقل بود كه اينهمه اختلاف بين عقلاء نبود.
صفحه 19:
آیا پیروءاز برنامه لیکه به لنسانآرلمش شادیو لمید میدهد » لزوماً -
زندگیانسانرا معنویمیکند؟
اگرغرض ازمعنویت فراهم آوردن نوعی آرامش اعصاب است»چرا مواد مخر نه ؟
- آیا واضح است که عالم هستی منحصر به عالم مادی است ؟ اگر واضح
است» پس چرا اينهمه عقلا منکر آن شده اند ؟
جمع بندی اینجانب
-علم ارزشمند است» اما آن نمی تواند تمام ابعاد دغدغه های انسانی را در بر
بگیرد.
-اخلاق ومسئولیت انسانی در غیاب یک چهارچوب مرجع معنا ندارد.
يس ما به جهارجوبى وسيعتر نياز داريم كه نه تنها علم را در بر كيرد بلکه به دغدغه های
اساسى ما ياسخ دهد و ارزشهاى اخلاقى را در بر داشته باشد. به عبارت ديكر آن بايد بتواند
یک توضيح منسجم در باره همة تجارب انسانی داشته باشد.
جهان بينى دینی» خصوصاً ادیان ابراهیمی» چنین ظرفیتی را دارد. آن فعاليت
علمی را برسمیت می شناسد» و مبنا برای اعتماد به فعالیت علمی فراهم مى
کند» و می تواند تمام تجارب انسانی را معنا دار سازد.