صفحه 1:
صفحه 2:
| فصل آزاد .
ادبیات بومی(1)
صفحه 3:
مردم ایران زمین
گنجینه ای است از
حكمت و انديشه:
فلسفه و عشق و
صفحه 4:
شناختن اثر بزرگ فردوسی و به روح و جوهر آن پی
بردن,برای مردم ایران وظیفه ای است خطیرو دلپذیر.
دکتر
: علامحسين (وشقى د -
تشفرکوز ce خلؤة كاه شكر و اندستقة نياكاة ها و
باو تاريخ انديشه و فرهنى ديريته سال اين سرزمين است.
aS cul sl fen! در دن «شكستهاءبيروزيها غارتها؛ همجنين
دستاوردهای فکری inst بشر دوستانه, از گذشته تا حال, به
نحوی Slaw و زلال نمود یافته است.
بش وا قاری همجین رال کارت رورخانه آی اس كه أكر
خوب گوش دهی«صدای پای آب» را می شنوی و اگر سیر آن را
به بستری گسترده و روشن می پیوندی, و اگر بخواهی ,۳
سر فود أورى : ادك الب كوارات أن وهای کرو را
در أن می بینی, أن وقت در می یابی که غرق دریایی شده ای
خود جزء ی از آن هستی و بعد «من» واقعی خويش را درآن مى
يابى و بة Sos aa و به گفته عطار نیشابوری» ذره ای
مى شوى بيدا در خورشيد كه در حكم خورشيد سك
صفحه 5:
صفحه 6:
چگونه زبان‌ف اسر ا حفظ کنیم؟_1
برای حفظ زبان و ادبیات فارسی کافی است
درست بنویسیم و از میزان غلط های املایی
.خود بکاهیم
از به کار بردن وازگان بیگانه ای که معادل
...فارسی دارند بپرهيزيم. و
فردوسودر اين عيتمشخصا به چه_2
چیزیاشارم دارد؟
بسی نج بردم در اين سال سى
صفحه 7:
eo
aS ز دیده فزون زان ببارید آب
بردارد از رود نیل آفتا
معنی بیت: ار گت کی تخارى كه به
.واسطه خورشید از نیل برآید و سپس فرو ریزد
گاهی شاعران ونويستدكان براى اينكه تاثیر و قدرت
تن ود ورويذاتها را يشير ار اه که در دار
رما در بیان ات «مبالفه» مي ae
مبالغه مناسبترین ترفند ادبی, براي تصویر کردن .
دای مایت اسیت tees ar lg وان حفت
بهترین مباله ها و اغراق ها را باید در شاهنامه
صفحه 8:
فعالیت های نوشتاری
چند غلط املاییدر متن‌زیر وجود دارد ؟ آنها را 1
.اصلاح كنيد 2
شعر کجن فارسی,بستر وجلوگاه تفکر و 2
انديشه نیاکان ما و بازگو کننده تاریخ اندیشه و فرهنگ
دیرینه سال این سرزمین است.شعر و ادپ فارسی
همچون ذلال جاری رودخانه ای است که اگر خوب
گوش دهی صدای پای آب را میشنوی و اگر مسیر Ol 4
.را تی کنی به بستری گسترده و روشن می پیوندی
غلط كهرخلوه كاه رال مصیرء Ab
asl.
کلمه هم خانواده , نود 2
صفحه 9:
إباداورده را باد مى برد
روزی مردی از لقمان یک هزار دینار گرفت. در
دل قصد کرد که آن را پس ندهد. ناگهان بادی آمد
پول ها را برد. مرد بار دیگر نزد لقمان آمد و هزار
دینار دیگر قرض گرفت: این بار با خود گفغفت: اگر
سود کردم, سودش را نزد او می برم. آن پول
برایش سه برابر سودآوری داشت. مرد بدهکار
موده را 0د لقمات ی ار
صفحه 10:
سعر
سر به سر زیر دست منست
هنر نزد ایرانیان است و بس ددادند
شیر ژیان را به كس
همه یک دلانند يزدان شناس نه یکی
a از بد هراس
زنده دشمر 0 شاد كام
اگر کشت خواهد تو را روزگار
صفحه 11:
