علوم انسانی و علوم اجتماعیادبیات و زبانسایر

قصه غفلت و قصه طبل میان تهی از کلیله ودمنه

صفحه 1:

صفحه 2:
بود.مرد.همین طورعه از پیش شتر ‎eda eee re -e ew)‏ ناچا | | سر ناچاری ‎ee 9 im‏ وبز ‎ee‏ 5 .دودستش 2 لای_ جاه و روییده ‎Woy‏ ودوپایش 7 يى در درون جاه قرار داد. 02 ازمد تى بهتر كه ‎DP)‏ حول 93 ش خود: ‎es‏ 0 دو پای خودرابرسر جهارمار گذا شته است سر 2 مک ن آورده بودند.به قعر انداخت:دید که ‎alk‏ مس ا خودرا اباز کزّده.است ومنتظر است

صفحه 3:
اند ده او دست در ان ها زده است .مرد بیچاره,در این ‎ailro‏ راه گریزیاز چاه و جانوران خطرناک موجود در آن بودءكه نكاهش به لانه ى زنبور عسلى افتاد كه مقدارى ا كر ان بد 2( ازآن جه تهدیدش میکرد,دست به عسل ۳ از ان رابه لب مرد غافل

صفحه 4:
ل ا 5 وموش ها پیوسته, مشغول جویدن وبريدن شاخه ها هستند.همين ‎aS‏ ‏شاخه ها بريده 0 5 سر.به ته چاه سرنگون شدوخوراک .ازدها شد

صفحه 5:
تدشت. مجحشمس به طبلى ‎G9!‏ ‏در زبير درختى رها شده بود ۳5 بادى مى وزبد, شاخه های درخت به طبلوصدای بلند وسهمناکی به گوش روباه می آمد.روباه که 9 صدای برخوردشاخه های درخت باطبل را می 0 كمان افتاد که پوست وگوشت طبل,حتمابه فراخورصدای پلندی .است که از ان بر می 1"

صفحه 6:
روباه به طمع افتادوسعی درد به طبل را پاره کند.اين کار را هم کرد وپس از مدتی تلاش و زحمت, که طبل را درید, چیزی به جز اندکی

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
29,000 تومان