صفحه 1:
صفحه 2:
موضوع ارائه: نهادهای آموزشی در تمدن اسلامی و هنر در تمدن اسلامی
(بخش چهارم و پنجم)
صفحه 3:
نهادهای آموزشی در تمدن اسلامی
صفحه 4:
دوره آموزشی و شرایط آن:
دوره آموزشى در هر دانشكاهى متفاوت بود و به مقتضيات علمى آن
مرکز بستگی داش
صفحه 5:
برای نمونه:
زمان تحصیل در مدارس مغرب(مراکش) 16سال به طول میانجامید و اين در
حالی بود که دوره تحصیلی مدارس تونس 5ساله بود. پایان دوره آموزشی,
بدون آزمون صورت میگرفت و کافی بود که دانشجو مدتی را که استاد صلاح
میدانست, در محضر او کسب علم نماید و در پایان اجازه علمیاش را
استاد دریافت کند. به دلیل توانایی ple CaaS yo als استاد تنها کسی بود كله
میتوانشهت بایان دوخ آموزشی تزا تشخیض(دهد. گات افراد با نيفق جون آئة
سینا و یا ملاصدرا در دورهای کوتاه همه معارف را میآموختند؛ حال آنکه پارهای
از دانشجویان سالها تنها محضر یک استاد را در درسی ویژه درک میکردند.
صفحه 6:
در بسیاری از مدارس اسلامی قرن چهارم و پنجم هجری در کنار پرداخت
مستمری به دانشجویان, امکانات دیگری چون وسایل تحصیل ( شامل
کاغذ و مرکب. روغن چراغ. فرض و مسکن) پرداخت میشد. برخی
دانشگاههای اسلامی"چنان مجهز بودند که علاوه بر مسکن و خوابگاه
دانشجویی ( موقت و شبانه روزی), غذای گرم نیز به دانشجویان داده
میشد.
صفحه 7:
* گفتنی است زمان تحصیل و فراگیری دانش در دانشگاههای اسلامی نه محدود
بود و نه مشخص؛ بدین بیان که تمامی روز برای پرداختن به درس مناسب بود و
استادان و دانشجویان برحسب شرایط و احوال شخصی خود و استاد ساعاتی
دلخواه را برای آموزش برمیگزیدند. گاه در خائه استاد گرد میآمدند و زماتی در
زاویه مسجد و در بسیاری از مواقع نیز در مکان خاصی که استاد تعیین میگرٍّ.
* در قرون بعد. دانشگاههایی با همان امکانات پیشین _ چون مسجد, خوابگاه.
آشپرخانه, حمام ونازار _ تأسیّش شد که به آنها جامعةامیگفتند.
* نمونه عالی این دانشگاهها الأزهر مصر ( قرن چهارم), نظامیه بغداد و ایران
(قرن پنجم), مستنصریههای بغداد ( قرن هفتم), منصوریه, صاحبیه و ظاهریه
صفحه 8:
اين شيوه نظام آموزشی مبتنی بر استاد و دانشجو, آزادی دانشجویان در
چگونگی تحصیل, حق انتخاب استاد. نبودن مشکل جدی در ورود به عرصه
آموزش دانشگاهی و نیز عدم منافات میان تحصیل و انجام کار و تأمین
معاش, دلبستگی, شور و هیجان ویژهای را در دانشجویان ایجاد کرده بیٌ
سبب رونق علم آموزی و دانش افزایی در تمدن اسلامی میشد. بی تردید
یکی از نتایج مهم سیاست, رسیدگی به امور رفاهی دانشجویان, ترغیب
علمآموزان به کسب دانش و معرفت بود.
صفحه 9:
اخلاق دانشجویی:
طالبان علم و راهیان ظریق معرفت میبایست صفائی را دارا باشند تا از درگران
متمایز گردند. وظایف و اخلاق دانشجویی موضوعی در خور عنایت است؛ تا
جایی که بسیاری از محققان به توصیف اخلاق دانشجویی پرداخته و وظایف
آنان زا جشريم کر ده ان
برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:
صفحه 10:
> خوش اخلاق و نیک روش باشد؛ زیرا بداخلاق از دانش سودی نمیبرد.
نت از همه چیز برای رسیدن به دانش و حتى ترك ديار و رحل غربت افکندن
< احترام به استاد و گوش جان سپردن به او
7
تمام تلاش خود را به کار بندد تا از دانش افزایی و معرفت جویی لذت برد
( از استادش فرمان برد و به او احترام گذارد و در راه رفتن بر او پیشی نگیرد
« پیش از وزود استاد, در کلاس درس حاضر شود و مودبانه ترين شیوه را در نشستن برگزیند |
حط( ۱۳6 ]عمجم
صفحه 11:
کین نب پدز دازه یکین آنکه :او را بولید کرده اسب دیگری آنگه اور
پرورانده است و دیگری آنکه او را آموزش داده است و اين سومی از همه
بهتر است
sly خودبینی و بالیدن و يا جلب توجه فرمانروایان و یا برای هرکار بیهوده
دیگری در جهان, دانش میندوز.
صفحه 12:
آداب و رسوم دانشگاهی:
یکی از آداب دانشگاهی برپایی جشن افتتاح مدرسه و یا دانشگاه بود که به عنوان
كسمي :تعمل موساط كيان كدارات :إن .اهز یمه ر سم افساح رها
تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز, و استادجدید توسط مدیر دانشگاه يا داتشكاه
معرفی میگردید. پس از معارفه, کلاسهای درس برگزار و سپس سفر:
پذیرایی پهن میشد. پس از ناهار نوبت به شعرا میرسید که با قرانت
سرودههای خود درباره فضیلت علم و یا کار نیک مدرسه سازی, بر شور و ش
دانشجویان و حاضران میافزودند.
صفحه 13:
لباس دانشگاهیان:
لباس بزرگان علم و ادب همان لباس ساده پیامبر اکرم(ص) بود. اين لباس همانا یک
|زار یا روپوشی بلند تا زیر زانو و زیر شلواری و یک پیراهن و یک ردا به رنگ سفید
بود كه روی شانههای مبارکش را میپوشاند. این پوشاک ساده با کفش و عمامهای
بیپیرایه تکمیل میشد. اما خلفای اموی به دلیل اقامت در نزدیکی مرزهای رومیان؛
لباسهای تقلیدی را ترجیح دادند و رفته رفته پوشاک بزرگان مسلمان در
بسترزمینها ی کستزدم؛ابقلامی, مققاشب با عفن HS glide cil plied lain
صفحه 14:
خلفای عباسی:
خلفای عباسی به دلیل حضور بیشائبه وزرا و-دانشمندان ایرانی بیشتر متأثر از
Kies ايراتى بؤأنة؛ تا جايئ کهقر توعنپوشاک آنچاربه وی ار نهاده بوقر مثلا
نخستین کسی که عمامه از سر گرفت و کلاه ایرانی بر سر نهاد و دیگران
تقلید کردند, "منصور" دومین خلیفه عباسی بود.
صفحه 15:
خلفای عباسی:
gaals لباسرانظراق وموولنمندانعیاشسی: شلوازهای کاددآیزایی الاصل يران
جلیقه, کت بلئد یا ردای بیرونی (جتّه) بود. اما تا اين زمان دانشمندان و اهل علم
لباس ویژهای به تن نمیکردند, تا اينکه در زمان خلافت هارون الرشید برای اولین
بار توسط قاضی ابویوسف , لباس دانشمندان تغییر کرد و پس از آن نه تنه لباس
yall afl; vale“ Jal قضات:و علماانیلغییر یافت: پوشیدن عنامه سیا6رو
طیلسان ویژه, اين گروه را ازدیگران جدا میکرد. هرچندگاه عرف منطقه و یا
سنن پوشاک محلی, بر جنس و مدل لباس تأثیری مستقیم مینهاد.
صفحه 16:
خلفای عباسی:
در.غصر عیاسیان پوشٌای:هر طبقه .و قضر و بهتیع آن پوشاک اهل؛علم مقفاوت,شد.
هر دانشمندی که در جایگاه دیگری انجام وظیفه میکرد, هنگام تدریس لباس
ویژه خود را میپوشید و در کلاس درس حاضر میشد. برای نمونه صاحببن DUS
(وزیر نامی عباسیان) هنگامی که میخواست به کلاس درس رود, لباس وزارت از
تن بر میگرفت و جامه درخور علما بر تن میکرد.
صفحه 17:
لباس دانشمندان در قرن هشتم هجری را میتوان اینگونه توصیف نمود:
لادهای گشاد و یکپارچه که از سوی شانهاش باز میشد و کلاهی دستارگونه با ابعادی
بزرگ به نام فینه که بخشی از آن از عمامه بیرون میماند و میان دو کتف اشتاد
آویزان میشد و قسمتی دیگر از آن بر کف چپ میافتاد. جنس لباس از پشم
سفید بود و برای زیرپوش آن از جامهای سبز و بدون حاشیه استفاده میشد. Gliz
که پیشتر اشاره شد. رنگ لباس و یا ترکیبات اضافی آن در مناطق مختلف
متناسب با عرف تغییر میکرد.
صفحه 18:
۱
به دست میدهد. وی مینوبسد
0ص
آنان که عمامههایی بلند که انتهاى هركدام ميان شانههایشان
میافتاد, میپوشیدند . گاهی آویخته این عمامهها به اندازهای
بلند بود که به زین مرکُبی که سوار میشدند. میرسید.
صفحه 19:
کزمغرب انتنلامی لباژتهای.مردمقر اقتفار تلف نزذیک به هم بو و تفاورة
اننتاینی ندانقتت: مگر دربزرگی عمامة و يا تدگی.لباس. 3 LoS arse yall
دستار بر سر نمینهادند. تنها اندکی از شیوخ, قاضیان و دانشمندان عمامه بر
سر میگذاشتند. لباسهای آنان در زمستان پارچه ماهوت و در تابستان پارّچه
کتان و يا لباسهای پنبهای سفید بود.
صفحه 20:
ایام تعطیل دانشگاه:
تعطیلات دانشگاهی در ایام مخصوصی از سال بود که با اعیاد و یا ایام ویژه سال
تطانق داشت. ماههای شغبان و رمضان و یا دهه-نخست ذیالحجه و اغیاد قربان
و فطر از مهمترین تعطیلات عمومی بود که مدارس و دانشگاههای اسلامی از آن
تبعیت میکردند. برخی از مدارس ایران در عهد آلبویه و مدارس و دانش
مصر در عصر فاطمیان, در روزهای تعطیلی شیعه چون دهه محرم و يا عید
غدیرخم نیز تعطیل میشدند.
صفحه 21:
هنر در تمدن اسلامی
صفحه 22:
مقدمه:
هنر یکی از ودیعههای الهی در وجود آدمی است. همه زیباییهای مصنوع بشر, از استعداد و
تبوغی حکایت دارد که خاشهگاهش همان ذات باری تعالن است:؛انین عاشقانه با کفادهای
زیبایی موجود در گیتی از اين روست که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. تعلق
داشتن به همه خوبیهای آسمانی و دل خوش کردند بشر به همه لطایف زمینی؛
فطری است وعرضه عجلی نا هرق آشب: که اسلامهرگز یذار؛برنتوجه نبوده]
این بخش تلاش دارد تا ضمن مطالعه تجلیات هنری در تاریخ تمدن اسلامی, ویژگیهای هنر
اسلامی را نیز معرفی نماید و تصوير کلی از هنر در ادوار مختلف تاریخی اموی و عباسی
و هفچنین آمویان اندلس و فأظمیان مصر ارائه دهد:
صفحه 23:
تعریف هنر:
غارنبشتهها و اشیای مکشوف باستانی که پیشینه آنها به طول حیات جمعی بشر
میرسد, موّید اين مدعاست که پیش از کلام. تصویر, حلقه ارتباط و کانون درک
بشری بود. اگر هنر را در معنایی عام, « استعداد بشر» بدانیم, بیگمان هنر همچون
بخشهای مختلف فرهنگ و تمدنی, ساحتی پر دامنه دارد. این گستره معنايى هنر
زمانی آشکار میشود که بتوان پذیرفت هنر از عناصر تعیین کننده تمدن است و
همه بخشهای Solo و معنوی جامعه تمدنی را نیز شامل میشود و از سویی همه
آقراد بشز ارآن لذب میبرید. هزچنه برد آقوام: علل و لان ی اريف آن
یکسان نیست
صفحه 24:
صفحه 25:
منشاً و زادگاه هنر منبعث از استعداد و نبوغ انسان, و وسیلهای برای بیان عواطف و
آمشاشات و زایته روم و آحشاس مقالن آذمى تفي اناس ستزميل نه
کمالجویی, ذوق به درک و وصول به زیبایی است؛ چنان که روح آدمی جلوهای از
عظمت آفریدگار و پرستش تنها معبود جهان هستی است. در واقع از همین رو
که"بسیاری از متخققان اصل و اساس هتر را «هتر ذینی» میدانتذ؛ هتری که موجه
حزکبت تان السو آامی :زا اتروطال ومسقی رهانیده و انم تما ای ی ربا کت
صفحه 26:
هر منضاً و,وشیلهای انتتت برایبیان همه خوییها و بدعهاء پیشرفتاها و
پسرفتها و بیداریها وغفلتها. هنر میتواند جامعهای را بسازد و يا ویران
کند, خادم فضیلتها و يا رذیلتها باشد, روح جمعگرایی را تقویت کند و یا
روحیه انزوا و عزلت را پرورش دهد. براساس این تعاریف, هنر یک سرزمُ
يا قوم نشاندهنده فرهنگ آن جامعه است.
صفحه 27:
هنر اسلامی:
هنر با گرفتن پسوند اسلامی موجودیتی صرفا دینی مییابد و به گونههای مختلف توصیف و
تعریف میشود. کلی ترین تعریفی که از هنر دینی به معنای اعم و هنراسلامی a, معنای
اخص به دست دادهاند, از اين قزار است:
هنر مکاشفهای است از صور گوناگون هستی در روند تجربه يا مهارتی عرفانی که در
قالب کلام. موسیقی, تصویر, تجسمی, نمایشی و يا معماری در دسترس همگان قرار
میگیرد
صفحه 28:
* هنر اسلامی مکاشفه ای است که حقیقت ماورایی را ترسیم میکند و هنرمند
میکوشد با اتصال به منبع عظیم فرهنگ اسلامی و پیوندی در خور با سرشت
اسلام که همان توحید و شهود رب اعلی است به خلاقیتی عظیم و شگرذ
برسد و هنری مانا را به جامعه ارزانی نماید.
* رب اعلی حقیقتی ماورای عقل است و جوهره ذات هنر اسلامی خواهد بود
صفحه 29:
روژه دوپاسکیه مینویسد:
زمینه بنیادین همه هنرهای صدر اسلام, خدای احد و واحد است و مظهر این «
وحدت در کثرت» است؛ یعنی هنری که بیشماری را در یکتایی , و یکتایی را در
بیشماری تشان میدهد و هترمند اسلامی بیآنکه از فردیت خود رهایی یابد,
نمیتواند به نمایش این وحدت در کثرت بپردازد.
صفحه 30:
هنرمند مسلمان با نگاهی ژرف, نکته سنج و آگاهانه به سیر و سلوک و معرفتی عالمانه
تیپرداز alas SS alle Seuss, so اسساش و ادرای هیور کر اف
خور توجه و خلاقیتی هنری (از جنس ماورایی) به کار میبندد. آدمی در اين تلاش
عاشقانه, بر گرد نظام هستی در تب و تاب است و اثری را خلق میکند که بخشی از
شکوه و عظمت کائنات در آن موج میزند. این مجموعه بدیع هنری با ترکیبی از بر
تذهب: اسلیمی((قظ: ورن و آهنگ فا آگزانرمان بافی میماند وتا هفرمند تلم
جهان هستی را با انجام و سرانجامی معلوم شهود میکند که هرگز بی هدف نیست.
هنرمند متعهد مسلمان, در اين مکاشفه به خوبی در مییابد که اين سرای فانی و موقت
als maa plow hats فراین مجا هه حدفدار یه وبال کم دوآنی اف ی گردد جا Pi
غم فراغ و غربت برهد و به دیدار معشوق که « لقاءالله» است, نایل آید.
صفحه 31:
نتیجه این نگاه و تکاپوی هدفمند, اثری هنری است که در آن مضامین زیبا و پرمفهوم
قدسی موح میزند و این از عنصر سازنده اندیشه اسلامی حکایت دارد. هنرمند
مسلمان مجموعهای منظم از نقوش و تذهیب و ... را به کار میبندد تا با
اماکن
مذهبی و دیوارنگارهای دینی پدید آورد. پس در طی این مسیر پر فراز و فروکر
هنرمند به « قرب الی الله » نایل میآید و هنری را خلق میکند که همواره م
aS Lis Loans Oeil Wb eas و راز زار پیکرهتتباجد و
به خداست.
صفحه 32:
شاید یادآوری اثر هنری قرآن به عنوان نمونهای بدیع و بیمثال و قابل درک عناصر
زمینی, چندان بیراه نباشد. داستانها و قصص قرآن کریم با وجود شباهتهای
مجتلف: در بهلزین شگل کودبا طراوتی همیشگی پایرجا مانده اند:
برای نمونه, داستان حضرت مریم (ع) و تجلیات زیبای هنری آکنده از
پاکدامنی و یا داستان یوسف و زلیخا که ضمن داشتن وجهه ها و عبرتهای
اخلاقی؛ اجتماعی و حتی اقتصادی, دارای اعتباری در خور توجه است که هرگز/
طراوت و شادابی آن از یاد نمیرود.
صفحه 33:
صفحه 34:
بی گمان یکی از ممیزات هنر اسلامی با سایر هنرهای هم مرز خود, در همین ساحت
است؛ چنان که برخی از هنرهای زمینی, طبیعت را عرصه پر شکوهی Sle پرواز
روح و انديشه هنرمند میدانند و همه مصادیق طبیعت را در هنر خود دنبال میکنند. 7
عده ای دیگر, ماورا و کائنات را عرصه ای برای پرواز اندیشه هنرمند داز
رستگاری روحانی را در آثار خود به تضویر میکشند.
صفحه 35:
قلمرو هنر اسلامی ته طبیعت محدود و دامنه تجرپی آن است و نه کائنات و ماورا
و دامنه تجدیدی آن , بلکه قلمرو آن تمامی جهان هستی است؛ از غیب تا
شهاذت از روتها طبرعت: از کتیتیا معآذرو زر یک كن از کیان خ لفات
گرفته تا لحظه دیدار حق تعالی.
اقرار پیوسته هنرمند اسلامی به احدیت و وسعت بیکران هستی و سیر آفاق در
همه مظاهر هنر چون معماری, موسیقی, تجسمی, صنایع دستی و حتی نمایش:
jaw ادبیات و ... نهفته و متجلی است.
صفحه 36:
صفحه 37:
هنر تجلی موجودیت زنده انسان و لازمه حیات بشری است. علاقه به
زیبایی و حب و عشق برنهاده در وجود و فطرت آدمی از ذات اقدس
اوست. هرآنچه در عرصه هنراسلامی متجلی است, نماد و نمودی از کل
نظام هستی است که بر مدار وحدانیت و کانون هستی میگردد و به ابتکار
wool
صفحه 38:
اين امر ما را بر اين میداردتا به همهی نشانههای زیباشناسی قرآن کریم توجه کنیم و
ارتباط مستحکم دین اسلام و فرهنگ و تمدن و هنر را بازياییم. به عبارتی, ابداعات
زیبایی که در قرآن آمده.همه برای وقوف انسانی است که به دنبال دانستن میگردیچه
و خداوند از او میخواهد تا در آیاتش تدبر نموده, به اسرار آفرینش وقوف یابد و از 7
آن لذت برد:
اوسنت کسی که از آسمان, آبی قروترآورد؛ پس به وسیله آن-از هرگونه گیاه برآورديم, و۱
[گیاه] جوانه سبزی خارج ساختیم که از آن, دانههای متراکمی برمیآوریم. و از شکوفه
درخت خرما خوشههایی است نزدیک به هم. و باغ هایی از انگور و زیتون و انار خارج
نمودیم. به میوه آن چون ثمر دهد و به طرز رسیدنش بنگرید. قطعا در اینها برای مردمی
که ایمان میآورند نشانه هاست.
صفحه 39:
اين نشانههای آفرینش الهی با مثالی زمینی و طبیعی است که میتواند در
فرآوری آدمی قرار گیرد و زمینه تفکر و تدبر را در آنها فراهم آورد. اما
هرگز قرآن به همین نمونه بلنننده نمیکلد و برای جلب نظر آدْمی به
آسمان و زینت های الهی و آنچه در بالای سر اوست, اشاره کرده و
میفرماید:
صفحه 40:
, ما آسمان اين دنیا را به زیور اختران آراستیم.
و آسمان اين دنیا را به چراخها آذین کردیم و آن را نیک نگاه داشتیم؛ اين است اندازهگیری
/آن نیرومند دانا.
و به یقین, ما در آسمان برجهایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم. و آن را از
هر شیطان رانده شدهای حفظ کردیم. مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابی
یشن او را دنبال میکند
مگر به آسمان بالای سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساخته و زینتش دادهایم
صفحه 41:
از اين رو میتوان پیوندی مستحکم میان آموزههای الهی و ابداعات انسانی ایجاد
نمود. « سبحان من لبس البهجه و الجمال.»
بنابر همین ارتباط, اسلام که براساس فطرت آدمی بنیان نهاده شده, هرگز هنر
متعالی را نفی نمیکند.آنچه اسلام به حرمت آن اعتراف دارد, هنری نازل, >
مبهم و نامفهوم و یا شبه هنر, بی هدف و مبتذل است:
ان الله جميل و يحب الجمال
همانا خداوند زیباست وزیبایی را دوشت دازق
صفحه 42:
نظر اسلام درباره هنر
صفحه 43:
اکنون که جایگاه هنر در اسلام و انواع هنر اصیل و غیر آن مشخص شد, میباید نظر
کلی اسلام درباره اصل هنر را نیز جویا شویم تا بتوانیم به بسیاری از پرسش های
اساسی تاریخ تمدن پاسخ دهیم.
همواره دو دیدگاه مخالفان و يا طرفداران هنر, برای نفی یا اثبات حرمت ويا
هنر در مقابل هم صف آرایی کرده ومقالات و آثار بیشماری را نگاشته اند. از
آنجا که پرداختن به همه آراء و دیدگاههای اين دو جریان فکری بسیار پردامنه
است و در اين مجال مختصر نمیگنجد, تنها به اختصار به کلیاتی اشاره خواهد
شد.
صفحه 44:
با بررسی تاریخ هنر میتوان به نیکی دریافت که همواره هنر با ساده ترین شکل خود در
خدمت دین اعم از الهی و غیرالهی بوده است. ساده ترین شکل معماری معابد و
سرودههای مذهبی و شمایل نگاری و اشکال مختلف هنرهای نمایشی و آیینی و با آثار
تجسمی و صنایع دستی, با دینهای الهی و غیرالهی ارتباط تنگاتنگ داشتهاند.
پیکرهتراشان زیده در خدمت بت و اصنام, شمایل نگاران برجسته در خلق تصاوی
مذهبی و الهههای خیالی و شبیه سازان موجودات زنده نیز مدتی در کنار سایر
بخشهای تمدنی میکوشیدند و بخشی از شاد خواری,لهو و لعب و خوشگذرانی گروه
فاسقان را تأمین, و از اين سو مظاهر یکتاپرستی را کم رنگ کرده بودند. ساختمان
معابد به بهترین شکل ممکن بنا میشد و هنرهای تجسمی نیز در زیباسازی محیط
پر نقش آفرین بودند
صفحه 45:
وضع به همین گونه بود, تا اینکه پیامبر اسلام آخرین دین آسمانی را به زمینیان ارزانی
داشت. در اين دوره نیز همچنان قریب به 360 بت کوچک و بزرگ فقط در کعبه جای
داشتند و تمام دیوارهای آن با شمایل نگاری پیامبران پیشین و حضرت مریم منقوش
بود. در اين شرایط , قرآن بر پیامبر اکرم نازل شد و همه آنچه در خدمت شرک و
بت پرستی بود. نفی کرد. طرد تفکر بت پرستی بدون نفی بتسازی , بی فا
نظر میرسید. از اين رو ایتدا قرآن و سپس مفاهیم اساسی اسلام در برابر هنر
شمایل نگاری و مجسمه سازی موضعی تند گرفت که نه به معنای نفی هنر مجسمه
سازی, بلکه به معنای طرد و نفی اسباب بت پرستی بود.
صفحه 46:
موضع پیامبر اکرم در شکستن بتهای کعبه و عدم تعرض
ایشان به تصاویر حضرت مریم(ع) و حضرت عیسی(ع)
خود بیانگر آن است که اسلام خطری را از سوی
تصویرگری مقدس احساس نمیکرد.
صفحه 47:
در اين میان پرسشهای اساسی از سوی انصار و مهاجرین مبنی بر نفی هنر مگر
مجسمه سازی و تصویرگری مطرح نشد. در واقع آنچه بیشتر مورد نهی قرار
گرفت, نقاش و پیکره تراش بود که با تمامی قوا در خدمت بت پرستی و شرک و
همه مظاكو مركوظ يذ آن یفن له دشتقستل موگفیت تا ریغ ی ورن یتلام
موضع آن نسبت به هنر به معنای عام نباید موقعیت جغرافیایی و فرهنگی
جزیره را فراموش کرد؛ چرا که تسلط آب و هوای خشک و بیابانی و نبود ارکان
اصیل تمدنی, بر محدودیت فراوان مقاهیم هنری افزوده بود.
صفحه 48:
هنرهای تزئینی ناشی از امیال زیباجویانه بشر نیز کمتر وجود داشت. اما
سالیانی پس از رحلت پیامبراکرم و گسترش فتوحات و آشنایی مسلمانان
با مظاهر تمدنی سایر سرزمینهای فتح شده, نوع نگرش اعراب مه
به هنر تغییر یافت و بدین رو ملاک قرآن برای تمییز میان هنر واقعی و
آضیل رو هنر فانتند و اعواگرگافی بو
صفحه 49:
بیترید در عصر فتوحات و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی نخستین تجلیات هنر
اسلامی و تغییر نگرش هنرمند مسلمان, در ساختن مساجد نمودار شد. مسجد به
عنوان خانه خدا همایش شکوهمند ترین مظاهر هنر اسلامی است. با مناره ها و
کنندها وكلاوطاف نزت فى مزهو ايزا هات فراع 3 اقا و تدای
le ab PAU wba; محمد(قع) وآيات #جدورههافقرآن كويقكه *
به گونهای, ملهم از تشویقهای قرآن درباره دقت در زیبایی خلقت و پرستش
خفای واجد. آفبانن تشگره تنم نگامهننهند آنبمسلغان: فنا جوف سومان ارا
که مسلمان نبودند, اما در فضای اسلامی سیر کردند, تغییر val
صفحه 50:
زیباترین تعبیرات قرآنی سرمشق خوب دیدن و بدیع تفسیر کردن را فرا روی هنرمند قرار
داد. مضامین و قالب های هنری تغییر کرد و و مفاهیم جدید ارزشی جانشین اصول
نامتعارف پیشین شد. عدم سختگیری و تنگ نظری مسلمانان در بهکارگیری هنرمندان چا
سایر سرزمین ها چون بیزانسی ها و ایرانی ها موجب شد تا خیل عظیمی از اين
شاخه های مختلف تقسیم شد. هرچند این جایگزینی به معنای محو هنر غیر اصیل
تیسشی, بلکه هموارن سرابو نقلیه هر ذرعصرهای.متاف جامعه باق ماند.و اسلام
صفحه 51:
افزون بر معماری, هنر خطاطی نیز از عرصه هایی بود که ضمن تجلی خلاقیت
میتوانست همه ذوق, ابداع و تعقل توأم با احساس هنرمند مسلمان را نمایان کند.
تحول نگارش ساده, به خط زیبا و فنی کوفی و بعدها تغییر آن به خط نسخ,
نستعلیق و شکسته نستعلیق و کاربرد تزئینی آن بسیار حائز اهمیت است.
صفحه 52:
پاین فشک ل وشفرية نودي باق تجلى 930132 وتعاليل آوشت و یکره
هنزو تماذهاع فرهتف اسلاض را در جوة دارد.
كتيبه هاى زيباى حاوى ييامهاى منثور و منظوم قرآن به همراه نام انبيا و احاديث
شرع وامير اكوم يا أسامي ككمداناندوجا متسداند حظاطان تحيق
علمی و ماهیث تمدن اسلامي را میسازند.
صفحه 53:
صفحه 54:
1 متدهد و راستين: اين ويزكى خلاقيت, هشيارى, سازندگی, اعتلا بحشی و جهت دهی هبر
را براى جامعه اسلامى به ارمقان مىآورد. بنابراين نتيجه هنر متعهد رشدء بالندگی و همدفمندی
جامعه اسلامى است.
2 روشتی و صراحی: مفاهيم هر اسلامی, عام فهم است. نبودن ابهام و قاط تاریک در هبر
اسلامی عرصه ای روشن, صریح و بی تکلف را برای هنر اسلامی قراهم میآورد.
۳1
لا eae pala و Ge pial ae we Slay alas yoy slots Uo GA tole
erg gaan esau, قلب و اعتماذ را ذر جامعه فزونی بحشد و در مقایل امبال شیطانی جامعه را
مقاوم تر سازد
4 هدفمند و متعالی: در عرصه هراسلامی نه خالی هر نه محصول و نه مصرف کننده آن
بىهدف و سردرگم نیستند. هدف هنراسلامی رسیدن به قرب الی الله است
صفحه 55:
5 پایا و ماندگار: از آنجا که منشاً هنر اسلامی فطرت آدمی و اساس آن تعالیم قرآنی و الهی
است, جاودانگی در اصل هنراسلامی موج میزند.هنرمند مسلمان میکوشد محصولی را تولید کند که
نامقهوم نباشد و همه پیام را دریافت کنند. بنابراین برای هميشه در تاریخ زنده است
6 اخلاقی بودن: هنر اسلامی هرگز برخاسته از امیال زودگذر بشری نیست, بلکه با نگاهی آسمانی
به جست و جوی زیبایی پرداخته, بهترین پیامهای اخلاقی را به جامعه عرضه میدارد.
fe
7 برآمدن از یک حقیقت اعتقادی: هنراسلامی اهدافی والا را دنبال میکند و همه جا را تجلی
ذات اقدس او میبیند.
8 وسیلهای برای رسیدن به قرب الهی: در سایه سار هنراسلامی میتوان به مجهولات جهان
خلقت بى برد. بر بايه اين تلقی, هنراسلامی بردبان معرفت الهی است
RWW
صفحه 56:
0 . مردمى و همكانى: اين هنرٍ عام فهم و عموم پسند در خدمت مردم و برای
آنهاست, از اين رو از متن جامعه برمیخیزد و همه آحاد ملت را در بر میگیرد.
صفحه 57:
