صفحه 1:
صفحه 2:
١
** آبتدا به تعريف هركدام از اين دو مفهوم به طور كافى و وافى مى يرذازيم و سيس به
بررسى نكات و حل مثال هاى مختلف خواهيم يرداخت .
صفحه 3:
مجموعة حروفی که یک واحد را تشکیل دهند واژه یا کلمه نام دارند در
دستور زبان فارسی معمولاً کلمه را به نه بخش تقشیم کنند:
اسم + صفت , عدد. کنایه ؛ فعل ؛ قید. حرف اضافه . حرف ربط : صوت
صفحه 4:
کوچکتزین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمه
برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی آپ
و وازه
صفحه 5:
& واژههای مورد مصرف انسان در
زبانهای طبیعی را میتوان به دو
دسته قسمت کرد:
& واژههای ساده
# کلمات پیچیده
# کلمات ساده آنهایی هستند که
نمیتوانیم به واحدهای معنادار
| ™ کوچکتر خردشان کنیم. در حالیکه.
© متشکله را دارا هستند.
صفحه 6:
٠ لاتكواق آزاد
يبه تكوازى مى كويند كه به تنهايى و به صورت مستقل در جمله
به کار رود. تکواژ آزاد خود به دو بخش تقسیم میشود: تکواژها از به هم پیوستن واحها
تیه تکواز آزاد دستوری: تکواژهایی را گویند که معنی مستقلی تشکیل میشوند و تکواژها را
2 ندارند؛ اما در ساخت دستوری جمله به صورت مستقل به کار نمیتوان به واحدهای دستوری
i 1 2 ,چکتر بخش إد. تكوازها را به
۰ برأی: باء را و... تملمى اين تك وازها كوجكتر خش كر تکواژه راب
دو دسته بخش میکنند: تکواژ آزاد
و تكواق وابست
م روليات Ba
درهر کنای جمله که باشند یک کلمه محسوب میشوند.
حتی اگر به کلمه دیگری چسبیده و مفهوم آن را تفییر دهند
در دانش زبانشناسی تکواژها را
٠ مانند؛ با تعصب. برای من. به او كه اين تركيبات در جمله — oe
معمولاً میان دوایرو قرار میدهند.
هو کلمه به حساب ميآیند.
Be | مانند: [ابر آو....
یه تکواژ آزاد قا (وازكانى): تكواؤى أست كه داراى معد 8 5 ee
se زاد قاموسی (واژگانی) ee ارای معنی شمار تکواژهای یک زبان خیا
امتتقل است و در فزهنگ تحت برای آن معنی مشخصی tht شجار وهات 11 1 تا
میتوان یافت. مانند: ابره ماه دست. اسب و..
صفحه 7:
بهشمار نمیآید و بر دو نوع است:
4 تکواژ وابسته ی تصریفی: تکواژهایی را گویند که وا تازهای نمیسازند؛
واژه را تغییر داده و آن را برای قرار گرفتن در جمله تغییر میدهد. ماثث
درختان؛ «ها» در گیاهان, «تر» در سریعتر و...
4# تکواژ وابسته ی اشتقاقی: تکواژهایی را گویند که باعث ایجاد واژها جدید با
ی
۰ دار» در رفتار. «چه» در بازیچه و
صفحه 8:
4# توجّه به نقش نماى اضافه و یک تکواژ محسوب کردن آن ؛عثل : جهان بدون
(۱ تکواژ ) . هواي پاک -- ( ی) ( ۱ تکواژ ) کشتي نوح < - ( دي » که دا
آید اقا در املا نوشته نمیشود ۰ ) ( ۱ تکواژ )
#* مصوّت - در واژههای مقابل تکواژ محسوب نمیشود بنابر ان هریک اه یک توا
هستند :۰« براي, مثل . مانند »
صفحه 9:
بى توهی به واجهای میانجی :
TF مثل « ی» در کلمات مختوم به مصوّت ؛ « نامهی . گوياي , دانشجوي , کشتي » در
ترکیب « ی » به همراه «-» را یک تکواژ محسوب میکنیم ( ي - ( ۱ تکواژ ) )
را یک تکواژ محسوب کرده واج میانجی «ی » را حذف میکنیم . 1
OF واجهای میانجی دیگر ؛ مثل : « ک » در کلماتی مانند « نیاکان . پلکان » ۰«
صفحه 10:
گوی » جوی , آی ... » ۰ اسمهایی مانند « خ
جای » بنابراین در هر دو صورت , جه با «ى » جه بدون «ى » يك تكوازٌ محسوب مي 1١
شوند . ؛ مثلا : كويم - كو ( كوى ) + تم يا خدايكان - خدا ( خدای ) + ان (گان) ,
a ۹
صفحه 11:
یه شناسهی صفر ( 6 )و محسوب کردن آن به عنوان یک تکواژ در افعالی که فاقد شناسه هستند.؛ 7 :
مثلاً: است + © ٠ نيست+ © , رفت + © Bese: هم مس 7 0 ate. | 9
=
a
+ © برو + © , نرو+ © ...
که واج و یا واجهای پایانی فعلها شناسه است یا نه . در واقع ما از محور جانشی رابت شاه بو 5
یا 1 کمک 3 ‘ ایا 8
يا نبودن واج يايانى كمك ميكيريم : ديد : ديدهرء ديدى » ديد - جون در يايا ان فيز ون خض جيذ 5
فعل افزوده نشدهاست يس بد راحتى ميتوان به وجود شتاسهى صفر ( © ) بى بر :كال دوم قعل « دوي
» که گاهی «د »و گاهی «ید »را در آن به عنوان شناسه فرض ميكدند اا با صرف آن ب زاتى به وجود
ّناسهی صفر میتوان پیبرد : ( دویدم ۰ دویدی , دويد 9 ... ) ويا مثالهاى مشابه ee
oly HE دوم اين که به آخر افعالی که شک داریم «ن » مصدری بیغزاییم : دوید < دویدن ۰ ید دیدیاو
جون ميتوان از اين وازهها مصدر ساخت يس ««د » در اين افعال تفناسه ديمست ؛ ازع ند رود» ٠
ae 5 اه let
صفحه 12:
. توخه به تکواژهای ماضی ساز و تجزیهی آنها و محسوب كردن آنها به عنوان يك تکواژ SF
7 ال از ین ماع اهداب گذهت plas نحوهی تشخیص تکواژهای ماضیساز : بايد به اين نكته توجّه كرد كه SF
| * زمان برخى از افعال از ريشهى خود دور شدهائد ولى در تعدادى از آنها هنوز بنهاى مضارع به شكل إل ود أدرون تعاس
3 افعال , :جد ماضى وجه مشارع باقى ماندهاست بس ميتوان در افعال ما هم بن مضارع آن فعل را يا
“Sica نکته نیزتوخه کرد که تن بنهای مضارعى را در افعال ماضى بايد تجزيه كرد كه بدون تخيير در افقال مضازع
دارت
: انواع پسوندهای ماضی ساز OF
0# « ید » : خندید , چرخید , گنجید , دوید : پرید , پاشید » جنبید و ...
... «د» :خورد , خواند , ماند گرداند ؛ دواند , خوراند » آورد ؛ افشاند , افکند و OF
آد» : افتاد. نهاد» ایستاد : فرستاد ؛ SE
. ست» (بست ) : زیست , مانست , آراست » توانست , گریست « OF
... «ت» :یافت شکافت و HF
يي بنابر ا لازم است در هنكام شمارش تكوازها ب
جزیه و شمارش |
صفحه 13:
© توجه و تجزیه و محاسبهی تکواژ
كذراساز د ان » به عنوان يك تکواژ :
رساند < رس ( بن مضارع ) + ان
( پسوند گذراساز + د ( پسوند ماضی
ساز ) + 0 (شناسهی صفر ) ۰ مر
جهانیدند - می + جه + آن (پسوند
گذرا ساز ) + ید ( پسوند ماضی ساز )
ب + تند ( شناسه ) یا افعالی مانند :
رهاند + 0 . خوراند + 0 » پراند +
0 دواند + © و
OF دکاتی در تعیین تعداد واژهها
-۱ OP نقش نمای اضافه یک واژه محسوب ميشود : کتاب کوچک
من -ه وازه ( كتاب/. / كوجك / ب / من /)
2 ۲- افعال چه یک تکواژ باشند و چه چند تکواژ با هم یک فعل
را تشکیل میدهند: گفت : كفتهاست كفته يود : گفتهشده:
بود: گفتهباشد : گفته شده باشد و ... هر یک تنها یک واژه
هستند .ويا افعال مركب با تعامى اجزا يك وازه محسوب مي
شوند : آوردن - يك واه » به دست آوردن ( به معناى كسب
كردن) - يك وازه , به حساب آوردن > يكدوازه . كللهبرد ارى
کردن « یک واژه ۰ کل به سر كسى كذاشتن و امثالهم نيز يك
واژه محسوب میشوند .
أ ۳- مواظلب باشیم گروه کلعه را هرچند اجزای کوچکی داشته
باشد یک واژه محسوب نکنیم : دلش میخواست . ( دل عیک
أؤازه ونش تيك واه ) ازع برسيد . ( از - يك وازه :
واه
Sei
١
صفحه 14:
تی + ست ( است ) + 0 (شناسهی صفر )
ما + ست ( است ) + 0 (شناسهی صفر )
شکاف + ت (پسوند ماضی ساز ) +نن
( پسوند صدر ساز )
بر + می +( آی ) + د (شناسه )
ادب + ی + ات
مان + د ( پسوند ماضی ساز ) گار
زيب (بن مضارع ) + | ( يسوتد صفت سا ]
+أىي( يى )( يسوند اسم ساز )
١
صفحه 15:
نمونه هایی از تجزیه ی جملات به گلواژ و واژه : ( اين جملات در سوالات (
آمره است)
4# « در شعر « باغ من ». شاعر به توصیف پاییز میپردازد و پاییز را نه فصل بی حاصلی و
خشكى و نازيبايى كه مظهر زيبايى و يادشاه فصل ها ميداند . » 1
فصلها / ميداتد / )
صفحه 16:
» . نثر تاريخى در قرن پنجم در کتاب تاریخ بیهقی اوج و اعتبار خاشی یافت « TF
/-/ #ه تكوازها : ( نثر /- / تاريخ /ی / در / قرن /-/پنج / نم / در / كتاب /- / تاريخ
/ © / اعتبار /-/ خاض / ی / يافت
له و
OF « قلمرو خیال آن قدر وسیع و پهناور است که هر چیز غیرممکن میتواند a
أ تكوازها : ( قلم / رو / ب / خيال / آن /قدر / وسيع / و / یهن /۱/ ور / مت / ۵ / که هر / جيز
۸ - / همك ن/ مى / توان /تد / در / آن / جا / شد / عن /ى / و / بو مد یقیقح
بودن » دو بن مضارع دارد : «بو و باش» ۰ ۲- پسوند ماضی ساز است.)
2# واژمها : ( قلمرو /-/ خیال / آن /قدر / وسیع / و / يهناور / اس ت© / كه / هر / چیز 71
تواتد / در / آن / جاشدّنى / و / بو دَنى / باشتد / "
صفحه 17:
واژه و تکواژ
ابتدا به تعریف هرکدام از این دو مفهوم به طور کافی و وافی می پردازیم و سپس به
بررسی نکات و حل مثال های مختلف خواهیم پرداخت .
واژه
مجموعة حروفی که یک واحد را تشکیل دهند واژه یا کلمه نام دارند در
دستور زبان فارسی معموال ً کلمه را به نه بخش تقسیم کنند:
www.aseman313.
r
اسم ،صفت ،عدد ،کنایه ،فعل ،قید ،حرف اضافه ،حرف ربط ،صوت
واژه و تکواژ
واژه کوچکترین شکل معنادار از حروف است که میتواند به تنهایی به کار رود .برای
نمونه «-انه» در واژههایی مHانند مرHدانه ،زنانه ،مهربانانه ،دارای معنی ویژه خود است
ولی از آنجا که نمیتوان آن را به تنهایی به کار برد واژه نامیده نمیشود .بسیاری از واژه
ها به بخشهای کوچکتری بخشپذیرند که به آنها تکواژ گفته میشود.تکواژه
کوچکترین بخش کلمه است که در بسیاری از موارد یک کلمه مستقل محسوب شده و در
برخی موارد نیز کلمه به حساب نمی آید.
انواع واژه
واژه به طور کلی به سه دسته کلی تقسیم میشود که عبارتند از :اسم ،فعل ،حرف .مثال
آHهو یک اسم ،سبز یک صفت و گفت یک فعل است.
صرف
واژههای مورد مصرHف انسان در
زبانهای طبیعی را میتوان به دو
دسته قسمت کرد:
واژههای ساده
کلمات پیچیده
کلمات ساده آHنهایی هستند ،که
نمیتوانیم به واحدهای معنادار
کوچکتر خردشان کنیم ،Hدر حالیکه،
کلمات پیچیده قابلیت تجزیه به اجزاء
متشکله را دارا هستند.
تکواژ آزاد
تکواژ
به تکواژی میگویند که به تنهایی و به صورت مستقل در جمله
به کار رود .تکواژ آزاد خود به دو بخش تقسیم میشود:
تکواژها از به هم پیوستن واجها
تکواژ ازاد دستوری :تکواژهایی را گویند که معنی مستقلی
تشکیل میشوند و تکواژها را
ندارند؛ اما در ساخت دستوری جمله به صورت مستقل به کار
نمیتوان به واحدهای دستوری
میروند .مانند :به ،از ،در ،برای ،با ،را و ...تما1می این تک واژها
کوچکتر بخش کرد .تکواژها را به
در هر کجای جمله که باشند یک کلمه محسوب میشوند.
حتی اگر به کلمه دیگری چسبیده و مفهوم آن را تغییر دهند
مانند :با تعصب ،برای من ،به او ...،که این ترکیبات در جمله
دو کلمه به حساب میآیند.
تکواژ آزاد قاموسی (واژگانی) :تکواژی است که دارای معنی
مستقل است و در فرهنگ لغت برای آن معنی مشخصی
میتوان یافت .مانند :ابر ،ماه ،دست ،اسب و...
دو دسته بخش میکنند :تکواژ آزاد
و تکواژ وابسته
در دانش زبانشناسی تکواژها را
معموال ً میان دوابرو قرار میدهند.
مانند{ :ابر}و....
شمار تکواژهای یک زبان خیلی
بیشتر از شمار واجهای آن است.
تکواژ وابسته
به تکواژی میگویند که کاربرد و معنای مستقل در جمله ندارد و به تنهایی یک واژه
بهشمار نمیآید و بر دو نوع است:
تکواژ وابسته ی تصریفی :تکواژهایی را گویند که واژهٔ تازهای نمیسازند؛ بلکه حالت
واژه را تغییر داده و آن را برای قرار گرفتن در جمله تغییر میدهد .مانند« :ان» در
درختان« ،ها» در گیاهان« ،تر» در سریعتر و...
تکواژ وابسته ی اشتقاقی :تکواژهایی را گویند که باعث ایجاد واژهای جدید با معنایی
مستقل میگردند .مانندَ -« :ک» در اتاقکH« ،ار» در رفتار« ،چه» Hدر بازیچه و...
نکته 1
توجِ ناهج :لثم؛ نآ ندرک بوسحم ژاوکت کی و هفاضا یامن شقن هب هّ بدون مرHز = ـِـ
کشتی نوح = ـِـ ( «ِ Hی » که در واج نگاری می
ِ
هوای پاک = ِـ ( ِی) ( 1تکواژ )
ِ
( 1تکواژ ) ،
آید ا ّما در امال نوشته نمیشود 1 ( ) .تکواژ )
مصوِـ تّـ در واژههای مقابل تکواژ محسوب نمیشود بنابر این هریک از آنها یک تکواژ
مانند »
ِ
مثل ،
برای ِ ،
ِ
هستند « :
نکته 2
بی تو ّجهی به واجهای میانجی :
کشتی » در این مواقع یا
ِ
دانشجوی ،
ِ
گویای ،
ِ
مثل « ی » در کلمات مختوم به مصوِیهمان « ؛ تّ ،
ترکیب « ی » به همراه « ـِـ » را یک تکواژ محسوب میکنیم ( ِی = ( 1تکواژ ) ) و یا به تنهایی « ـِـ
را یک تکواژ محسوب کرده واج میانجی « ی » را حذف میکنیم .
واجهای میانجی دیگر ؛ مثل « :ک » در کلماتی مانند « نیاکان ،پلّکان » « ،ج » در « Hترشیجات ،
مربِـب « دننام یتاملک رد » د « » ،ناگدنیوج ،ناگدنرپ ،یگدنز « رد » گ « » ،تاجاّدان ،بـِدین
» « ،هـ » در کلماتی مانند « بهش ، Hبهت » « ،و » در کلماتی مانند « آهوان ،زانوان ،بانوان »
نمونههایی از تجزیه به تکواژ :دانشجویان = دان +ـِش +جو +ان ( یان ) ،نیاکان = نیا +ان
( کان ) ،ترشیجات = ترش +ی +ات ( جات ) ،پرندگان = پر( بن مضارع ) +نده +ان ( گان )
نکته 3
باید
توج
ّHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHH
ه کرد که برخی از کلمات به دو شکل در واژگان ما ضبط و ثبت شدهاند ؛ مثل :بنهای
مضارع « Hگو ،جو ،آ = ..گوی ،جوی ،آی ، » ...اسمهایی مانند « خدا = خدای ،جا =
جای » Hبنابراین در هر دو صورت ،چه با « ی » چه بدون « ی » یک تکواژ محسوب می
شوند .؛ مثال ً :گویم = گو ( گوی ) +ـَم یا خدایگان = خدا ( خدای ) +ان ( گان )
نکته 4
تو ّجه به شناسهی صفر ( ) Øو محسوب کردن آن به عنوان یک تکواژ در افعالی که فاقد شناسه هستند ؛
مثال ً :است ، Ø +نیست ، Ø +رفت ، Ø +گفته بود ، Ø +شنیده است ، Ø +دیده بود ، Ø +میآمد
، Ø +برو ، Ø +نرو... Ø +
صرف فعل است ،به این صورت میتوان تشخیص داد
ِ
نحوهی تشخیص شناسه :بهترین راه تشخیص شناسه
که واج و یا واجهای پایانی فعلها شناسه است یا نه .در واقع ما از محور جانشینی برای اثبات شناسه بودن و
یا نبودن واج پایانی کمک میگیریم :دید :دیدم ،دیدی ،دید ـ چون در پایان فعل سوم شخص چیزی به
فعل افزوده نشدهاست پس به راحتی میتوان به وجود شناسهی صفر ( ) Øپی برد .مثال دوم فعل « دوید
» که گاهی « د » و گاهی « ید » را در آن به عنوان شناسه فرض میکنند ا ّما با صرف آن به راحتی به وجود
شناسهی صفر میتوان پیبرد ( :دویدم ،دویدی ،دوید ) ... Øو یا مثالهای مشابه ...
راه دوم این که به آخر افعالی که شک داریم « ن » مصدری بیفزاییم :دوید = دویدن ،دید = دیدن و
چون میتوان از این واژهها مصدر ساخت پس « د » در این افعال شناسه نیست ؛ ا ّما از افعالی مانند « رود ،
بیند ،جوید » چون نمیتوان مصدر ساخت پس « د » در آنها شناسه است .
نکته 5
تو ّجه به تکواژهای ماضی ساز و تجزیهی آنها و محسوب کردن آنها به عHنوان یک تکواژ .
نحوهی تشخیص تکواژهای ماضیساز :باید به این نکته تو ّجه کرد که تمام افعال از بن مضارع ساخته میشود ا ّما با گذشت
زمان برخی از افعال از ریشهی خود دور شدهاند ولی در تعدادی از آنها هنوز بنهای مضارع به شکل ا ّولیّه در درون تمامی
افعال ،چه ماضی و چه مضارع باقی ماندهاست پس میتوان در افعال ماضی هم Hبن مضارع آن فعل را یافت .باید به این
نکتHه نیزتو ّجه کرد که تنها بنهای مضارعی را در افعال ماضی باید تجزیه کرد که بدون تغییر در افعال مضارع کاربرد
دارند .
انواع پسوندهای ماضی ساز :
« ید » :خندید ،چرخـید ،گنجـید ،دوید ،پرید ،پاشـید ،جنبـید و ...
« د » :خورد ،خوانـد ،مانـد ،گردانـد ،دوانـد ،خورانـد ،آHورد ،افشانـد ،افکنـد و ...
« اد » :افتـاد ،نهـاد ،ایستـاد ،فرستـاد ،
« ست » ( ـِست ) :زیـست ،مانـِست ،آHراست ،توانـِست ،گریـست ،
« ت » :بافـت ،شکافـت و ...
بنابر این الزم است در هنگام شمارش تکواژها به تجزیه و شمارش این پسوندهای ماضی ساز نیز تو ّجه شود .
نکته 6و نکاتی در تعیین تعداد واژه ها
تو ّجه و تجزیه و محاسبهی تکواژ
گذراساز « Hان » به عنوان یک تکواژ :
رساند = رس ( بن مضارع ) +ان
نکاتی در تعیین تعداد واژهها
-1
نقش نمای اضافه یک واژه محسوب میشود :کتاب کوچک
من = 5واژه ( کتابِ /ـ /کوچک ِ /ـ /من ) /
-2افعال چه یک تکواژ باشند و چه چند تکواژ با هم یک فعل
( پسوند گذراساز +د ( پسوند ماضی
را تشکیل میدهند :گفت ،گفتهاست ،گفته بود ،گفتهشده
ساز ) ( Ø +شناسهی صفر ) ،می
بود ،گفته باشد ،گفته شده باشد و ...هر یک تنها یک واژه
جهانیدند = می +جه +ان (پسوند
گذرا ساز ) +ید ( پسوند ماضی ساز )
+ـَند ( شناسه ) یا افعالی مانند :
رهاند ، Ø +خوراند ، Ø +پراند +
، Øدواند Ø +و ...
هستند .و یا افعال مر ّکب با تمامی اجزا یک واژه محسوب می
شوند :آوردن = یک واژه ،به دست آوردن ( به معنای کسب
کردن) = یک واژه ،به حساب آوردن = یک واژه ،کالهبرداری
کردن = یک واژه ،کاله به سر کسی گذاشتن و امثالهم نیز یک
واژه محسوب میشوند .
-3مواظب باشیم گروه کلمه را هرچند اجزای کوچکی داشته
باشد یک واژه محسوب نکنیم :دلش میخواست ( .دل =یک
واژه و ـَش = یک واژه ) ازم پرسید ( .از = یک واژه ـَم = یک
واژه )
تجزیه ی تعدادی از کلمات مشکل به
تکواژ
نیست
نی +ست ( است ) ( Ø +شناسهی صفر )
ماست ( فعل )
ما +ست ( است ) ( Ø +شناسهی صفر )
شکافتن
شکاف +ت (پسوند ماضی ساز ) +ـَن
( پسوند صدر ساز )
برمیآید
بر +می +آ ( آی ) +ـَد (شناسه )
ادبیّات
ادب +ی +ات
ماندگار
مان +د ( پسوند ماضی ساز ) گار
زیبایی
زیب (بن مضارع ) +ا ( پسوند صفت ساز )
+ی ( یی ) ( پسوند اسم Hساز )
نمونه هایی از تجزیه ی جمالت به تکواژ و واژه ( :این جمالت در سؤاالت
کنکورهای گذشته آمده است)
« در شعر « باغ من » ، Hشاعر به توصیف پاییز میپردازد و پاییز را نه فصل بی حاصلی و
خشکی و نازیبایی که مظهر زیبایی و پادشاه فصل ها میداند » .
تکواژها = ( در /شعر ِ /ـ /باغ ِ /ـ /من /شاعر /به /توصیف ِ /ـ /پاییز/ Hمی /پرداز /
ـَد /و /پاییز / Hرا /نه /فصل ِ /ـ /بی /حاصل /ی /و /خشک /ی /و /نا /زیب /
ا /یی (ی) /و /پادشاه ِ /ـ /فصل /ها /می /دان /ـَد ) /
واژهها ( :در /شعر ِ /ـ /باغ ِ /ـ /من /شاعر /به /توصیف ِ /ـ /پاییز /می پردازد /و
/پاییز /را /نه /فصل ِ /ـ /بی حاصلی /و /خشکی /و /نا زیبایی /و /پادشاه ِ /ـ /
فHصلها /میدانـَد ) /
خاصی یافت » .
« نثر تاریخی در قرن پنجم در کتاب تاریخ بیهقی اوج و اعتبار
ّ
تکواژها ( :نثر ِ /ـ /تاریخ /ی /در /قرن ِ /ـ /پنج /ـُم /در /کتاب ِ /ـ /تاریخ ِ /ـ /بیهق /ی /اوج /و /
خاص /ی /یافت / Ø /
اعتبار ِ /ـ /
ّ
واژهها ( :نثر ِ /ـ /تاریخی /در /قرن ِ /ـ /پنجـُم /در /کتاب ِ /ـ /تاریخ ِ /ـ /بیهقی /اوج /و /اعتبار /
خاصی /یافت/ Ø
ِـ /
ّ
« قلمرو خیال آن قدر وسیع و پهناور است که هر چیز غیرممکن میتواند در آن جاشدنی و بودنی باشد » .
تکواژها ( :قلم /رو ِ /ـ /خیال /آن /قدر /وسیع /و /پهن /ا /ور /است / Ø /که /هر /چیز ِ /ـ /
غیر ِ /ـ /ممکن /می /توان /ـَد /در /آن /جا /شد /ـَن /ی /و /بو / 1د / 2ـَن /ی /باش /ـَد -1( /
« بودن » دو بن مضارع دارد « :بو و باش »
-2پسوند ماضی ساز است ) .
واژهها ( :قلمرو ِ /ـ /خیال /آن /قدر /وسیع /و /پهناور /است / Øکه /هر /چیز ِ /ـ /غیر ممکن /می
شدنی /و /بو َدنی /باشـَد /
توانـَد /در /آن /جا َ
پاینده باشید