صفحه 1:
تاريخ ۱
روانشناسى انسان كرايى و شناختى
روانشناسى تربيتى
درس: تاريخجه و مكاتب روانشناسى
صفحه 2:
7 8 7 _— za
http://www.FKhandani.ir
صفحه 3:
0 جه رما Ordera Psycho
نوشته: سيدني الن شولتز ؛ دوان پي. شولتز
: دوران - دیدار (دیدآور)
شبک: 00606وه وه
تعداد صفحات: 670
كد كتاب در بخوان: 10066
اطلاعات چاپ: قطع وزیری - 1960
قیمت پشت جلد: 106600000 ربال
aie Bye Lys اا
صفحه 4:
و
فصل 49
* روانشناسی انسان گرایی و شناختی
* چشم انداز مکتبهای فکری
روانشناسی انسان گرایی : نیروی سوم
* _ نفوذ پیشینی بر روانشناسی انسان گرایی
* ماهیت روانشناسی انسان گرایی
٠ أبراهام مزلو
* زندكى مزلو
* خود شكوفايى
* اظهار نظر
۰ روان درمانیهای انسان گرایانه
سرنوشت رواتشئاسى انسان كرايئ
جنبش شناختی در روانشناسی
بر روانشناسی شناختی
در فیزیک
نفوذ پیش
روح زمان در حال تغيير
تاسيس روانشناسى شناختى
جرج ميلر
مركز مطالعه هاى شناختى
اولریک
استعاره کامپیوتر
ماهیت روانشناسی شناختی
نقش درون نگری
شناخت ناهشیار
شناخت حیوانی
اظهار نظر
سخن پایان
صفحه 5:
همه مکتبهای فکری به شیوه خاص خود موفق بوده اند .
همه مکتبها به تکامل روانشناسی خدمت عمده ای کرده اند.
هر چند پیشرفت مکاتب ساخت گرایی » کارکرد گرایی » گشتالت
شایان توجه بود. اما در مقایسه با نفوذ خارقلعاده رفتار گرایی و
روانکاوی در درجه دوم اهمیت قرار دارند
روانشناسی انسان گرایی و شناختی با عطف توجه
مجدد به هوشیاری به شکل دادن مجدد روانشناسی
کمک کرده اند.
صفحه 6:
روانشناسی انسان گرایی : نیروی سوم
۶ با ظهور روانشناسي انسانگرا «ریارماسرجم تصمسی» در دهه 190
که از آن به روانشناسي بشردوستانه نیز تعبیر ميشود «نيروي سوم» در
روانشناسي نوین شکل گرفت.
اين جنبش که در آمریکا پدید آمده بود مدعي شد كه
ميتواند جایگزین مناسبي براي 0 مکتب قبلي باشد.
آبراهام مزلو در مقام پدر معنوي روانشناسي انسانگرا
به پیشرفت و گسترش آن بسیار کمك کرد.
صفحه 7:
روانشناسى انسان كرايى:نيروى سوم
* زمينه هاى اصلى روانشناسى انسان كرايى:
0- تاكيد بر تجربه هوشيار
© اعتقاد بر تماميت طبيعت آدمى
توجه به آزادی اراده,خودانگیختگی,نیروی خلاق فرد
۶ مطالعه همه عاملهای مربوط به وضعیت
انسان
صفحه 8:
اندیشههای روان شناسان انسان گرا را مانند همه جنبشها میتوان در آثار
روانشناسان پیشین یافت.
« فرنتز برنتانو » اظهار داشته بود که روان شناسی باید هشیاری را به عنوان یک
کیفیت یکپارچه مطالعه کند.
« اوزالد کولپه » هم به روشنی نشان داد که تجربههای هشیار چندان ساده و ابتدائی هم
نیستند.
« ویلیام جیمز » در مورد تمرکز بر هوشیاری و توجه به کلیت فرد پافشاری کرد.
آدلر » هورنای » اریکسون و آلپورت با دیدگاه فروید مبنی
ینکه افراد زیر نفوذ نیروهای ناهشیار قرار دارند» مخالف
دند. آنها بر این باور بودند که ما در درجه نخست موجوداتی
هشیاریم و دارای اختیار و اراده آزاد هستیم.
صفحه 9:
* _ همانند دیگر جنبشها در روانشناسی نوین به نظر میرسد که روح زمان موجب
که اندیشههای پیشایند به یک جنیش واقعی تبدیل شود.
* _ روانشناسی انسان گرایی ظاهرا بازتابی از ندای ناآرامی و نارضایتی جوانان سالهای
(OOD +82 علیه جنبشهای ماشین گرایی و ماده گرایی فرهنگ معاصر غرب بود.
* جنبش روانشناسی انسان گرایی به وسیله تاسیس مجله روان شناسی انسانگرایی» در
سال [0©©6 ٠ انجمن روان شناسی انسان گرایی امریکا در سال 90 و شعبه
روانشناسی انسان گرایی انجمن روان شناسی امریکا در سال 1970
قوام یافت. اما برخلاف تمامی سمبلها و خصانص یک مکتب فکری »
روانشناسی انسان گرا عمدا یک مکتب نشد.
صفحه 10:
اس ۲۲۲
به نظر روانشناسان انسان گرا :
- رفتار گرایی با تاکید بر رفتار آشکار ضد انسانی است.
- گرایشهای جبر گرایانه روانکاوی فرویدی با به حداقل
رساندن نقش هوشیاری مورد تایید آنها نبود.
- هدف روانشناسی انسان گرایی این بود که جنبه هایی از طبیعت
ان که تاان زمان مورد غفلت قرار
گرفته بود به طور جدی مطالعه کند.
صفحه 11:
Obrdern (Mork!) Dosw 313 آبراهام كر ولد
در ۱ آوریل ۱۹۰۸ - ۸ ژونن ۱۹۷۰) روانشناس انسانگرای
آمریکایی میباشد.
امروزه برای نظریه «سلسله مراتب نیازهای انسانی»اش (هرم مزلو)
[۱] شناخته شدهاست.
مزلو همچنین به عنوان پدر روانشناسی انسان گرا شناخته میشود.
در سال ۱۹۵۴ کتاب «انگیزه و شخصیت» را درباره نظریه سلسله
مراتب نیازها منتشر کرد.
صفحه 12:
آبراهام مازلو در اول آوریل ۱۹۰۸ در محلهای فقیرنشین در بروکلین؛ ایالت نیویورک به دنيا
آمد. پدرش ساموئل؛ یک بهودی روس بود. وقتی ساموئل مزلوء از کی اف در اوکراین؛ به آمريكا
رسید. آبراهام کوچک اولین فرزند از هفت فرزند بود. خانواده آنها بسیار "خانه به دوش" بود.
تفاوت مزلو با فروید احساس وی نسبت به مادرش بود. رابطه آنها اصلا نزدیک نبود. ینک علت
آن این بود که بچهها با فواصل زمانی نسبتا کوتاهی به دنیا میآمدند (هر دو سال)؛ و با تولد هر
بچه جدید» رز علاقه خود به قبلی را از دست میداد.
بیرحمیهای مادر مزلو بسیار زیاد و متنوع بودند.
رابطه مزلو با پبرش نیز جالب نبود.تا آنجا که میتوانست از خانه و خانواده دوری
بر خلاف مادرش, پدرش در هیچ کاری دخالت نمیکرد و اکثر اوقات در خانه بيداد
نمی شد.
پدرش را دوست داشت اما از او میترسید. دوران نوجوانی وی مصادف شد با رکوا
اقتصادی بزرگ در آمریکا و بیزینس پدرش با رکود مواجه شد.
صفحه 13:
بعلت رکود اقتصادی پدرش در خانه ماند و به اين ترتیب» پدر و پسر با هم دوست شدند.
بنابراين» مزلو نیز مشل آدلر و برخلاف فروید یا سالیوان» پدرش را بیشتر از مادرش دوست
داشت.
مازلو مانند جولیان راتر ۰ ساعات زیادی را در کتابخانههای بروکلین می گذراند.
در مدرسه نیز بهودی ستیزی مشکلی روزمره بود.
یک مشکل دیگر مزلی ظاهرش بود. او نیز مانند هورنای احساس میکرد زشت است. او دراز و
21 وه ناخ بزرگ ر بت ر بهنی داشتو به همین تیک مورد See درك قد
تی پدر خودش هميشه از بقیه اعضای خانواده میپر به حال بچه به اين زشتی دیده اید؟
مواردی از اين قبیل باعث شدند مزلو شدیدا دچار عقده حقارت شود و کودکی خود را با عنوان
"دورهاى با نهايت بدبختى" توصيف كند. الم تير
او به دییرستانی مخصوص پسران باهوش (یا درسخوان) رفت و در آنجا در اکثر در وز _ ب
عملكرد بسيار خوبى داشت. بعد از ديبلم؛ از يك كالج به كالج ديكر رفت. لاك م
1
اكر نمىتوانست جيزى را تحمل كندء از انجام آن صرف نظر مىكرد. حتى اكر انجاا رابت
آن واقعا ضروری میبود. »>
صفحه 14:
مزلو مدتی کوتاهی به عنوان پادو کار کرد» اما احساس کرد با وی بی احترامی و بد رفتاری
میشود. بعد از آن كه يك ترم ديكر هم مشروط ab تصمیم گرفت به خواندن حقوق بپردازد.
هرگز مثل آدلر و فروم به یک فعال اجتماعی (اکتیویست) تبدیل نشد.
مانند سالیوان؛ دانشگاه کورتل برای مزلو تجربه بدی بود.
سیاستهای تبعیضانه بر علیه یهودیان» روحیه بهودی ستیزی. بسیار قوی بود.
هم همین روحیه حاکم بود.
بهار ۰۱٩۲۳ مزلو دوباره بی تاب وقرار شد. او که دانشگاه ویسکانسین فضای بسیار
مساعدی دارد و در دپارتمان روان شناسی آن» کرت کافکاء یکی از اولين روان شناسان
درس میدهد.
بنا بر اين» يك بار دیگر دانشگاهش را عوض کرد. در تابستان» و قبل از رفتن ؛
ویسکانسین» او به دیدن یکی از استادان سابق در سیتی کالج رفت. او کتاب روان
۵ را به مزلو معرفی کرد. مزلو میگوید که با خواندن مقاله واتسون ناگهان
در وی به وجود آمدهاست و احساس کردهاست چیزی به نام "علم روان شناسی"
امکان پذیر است.
> این دانشگا به رغم عدم دجو
شهر ایتاکا
صفحه 15:
با گذشت زمان و افزایش معروفیت مزلو» خشم ناشی از بدرفتاری در کودکی و ناراحتی ناشی
از یهودی ستیزی به تدریج از بین رفت.
* او کم کم محبت و اعتمادی را که تجربههایش در کودکی آنها را از وی دریغ کرده بودن کشف و
حس کرد. با اين حال» گاهی اوقات لایهای زبرین از خشم و ناراحتی باعث میشد نتواند جلوی
خودش را بگیرد.
* _مزلو به زحمت میتوانست گروههای آموزش حساسیت را اداره و رهبری کند.
* این گروهها مجموعههایی از افراد هستند که در کنار هم جمع میشوند تا درونی ترین احساسات
خود را افشا ساخته و به صمیمیت با دیگران دست یابند. مزلو که تحقیقات و تلاشهایش در اين
مورد نقش مهمی داشت. نمیتوانست رفتاری مطابق با همین موضوع داشته باشد. .. :8۵
* _ مزلو با شجاعت توانست از یک کودکی تراژیک سالم بیرون بياید اما آثار آن تا آذ 9 £
aA Say
عمر بر وی باقی ماندند.
صفحه 16:
مزلو به تحصیل و کار در ویسکانسین ادامه داد و بدون عجله روی پایان نامه خود کار میکرد
(که در ۱۹۳۴ آن را به پایان رساند).
از ۱۹۳۷ تا ied ۱
سرانجام» او شغلی دائم در دانشگاه برندیس به دست آورد (۱۹۵۱تا ۹ در آنجا او به مدت
ده سال رئيس دپارتمان روان شناسی بود
در سال ۱۹۶۸ به ریاست انجمن روان شناسی آمریکا رسید.
او که از میانسالی از دورههایی متناوب از بیماری رنج میبرد»
در سال ۱۹۷۰ در اثر حملة قلبی درگذشت.
صفحه 17:
خودشکوفایی
+رقسیبس(عج) اصطلاحی در روانشناسی انسانگرایانه و به معنی محقق ساختن حداکثر تواناییهای
بالقوه فرد توسط خودش است.
خودشكوفايى به اين يديده اشار:
هايى كه در هرم سلسله مرا:
ارد كه انسانها تمايل دارند فراتر از نيازهاى اوليه خود يعنى همان
نيازهاى مزلو فهرست شده بيشرفت كنند
انسانها مىكوشند از طريق خودشكوفايى؛ از امكانات به ث بهينه استفاده كرده و تمامى استعدادهاى
پنهان خود را شکوفا كنند» حال اين استعدادها هر جه میخواهد باشد
همان طور که آبراهام مزلو بیان د: «آنچه آنسان میتواند باشد» باید بشود».
صفحه 18:
ی فیزیولوژیک. مانتدخواب و خوراک و
اسالامت و ..
صفحه 19:
‘morality,
creativity,
spontaneity,
problem solving,
lack of prejudice,
acceptance of facts
security of body, of employment, of resources,
of morality, of the family, of health, of property
صفحه 20:
هرم مزلو
هرم سلسله مراتب نيازهاى مزلو
در اين نظريه؛ نيازهاى آدمى در بنج طبقه قرار داده شدءاند كه به ترتيب عبارتفد از
نيازهاى زيستى: نيازهاى زيستى در اوج سلسله مراتب قرار دارند و تا زمانيكه قدرى ارضا كردند؛ بيشترين تأثير را بر
رفتار قرددارند.نیازهای زیستی نیازهای آنمی برای حیات خودند؛ یعنی: خوراک» پوشاک؛نیاز جنسی و مسکن. تا
زمانی که نبزهای اساسي برای فعلیتهای بدن به حد کلفی ارضاه نشداند. ده فعاليشهاى شخص احتمالاً در اين
سطح بوده و بقیهنیازها انگیزش کمی ایجاد خواهد کرد؛
انيازهاى امنيتى: نياز به رهایی از وحشت. تأمین جانی و عدم محرومیت از نیازهای اساسی است؛ به عبارت دیگر نیاز
به حفاظت از خود در زمان حل و آبنده را شامل میشودا
نیازهای اجتماعی: یا احساس تعلق و محبت؛ انسان موجودی اجتصاعی است و هنگامی که نیازهای اجتصاعی ارچ
میگیرد؛ آدمی برای روابط معنیدار با دیگران» سخت میکوشد:
احترام: اين احترام قبل از هر جيز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فر
حاصل میشود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طريق رفتار سازنده برآورنده در اين حال
است فرد برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن, به رفتار خرابکارانه ی نسنجیده متوسل شود؛
خود شکوفایی: يعنى شكوفا كردن تمامى استعدادهاى بنهان آدمى؛ حال اين استعدادها هر جه میخواهد
باشد. همان طور که مزو بيان مىدارد: «أنجه آنسان مىتوائد باشده بايد بث
صفحه 21:
خسایس رد خرد شکرفا از دید مرلو
ادراک عینی از واقعیت
پذیرش کامل ماهیتهای خود
تعهد نسبت به نوعی کار و صرف وقت در راه آن
سادگی وطبیععی بودن رفتار
نیاز به خود پیروی با خود بودن واستقلال شخصی
تجارب عرفانی یا اوجی
همدلی با همه انسانها ومهر و عاطفه نسبت به آنان
صفحه 22:
* مقاومت در برابر همرنگی با جماعت
ساخت شخصیتی آزادمنشانه
* داشتن نگرش خلاق
* درجه بالایی از علاقه اجتماعی (مفهومی که از آدلر گرفته است)
* به نظر مزلو افراد خودشکوفا کمتر از ) درصد
جامعه را تشکیل میدهند.
صفحه 23:
9-9
* مزلو قبول داشت که پژوهشهایش با شرایط تحقیق علمی
سازگار نیست» اما میگت برای مسالعه خوده ۲
دیگری وجود ندارد.
۰ این نظریه در صنعت و تجارت. تعلیم و تربیت» پزشکی و
روان درمانی مورد استفاده قرار گرفته است
صفحه 24:
كارل راجرز
آنچه موجب شهرت راجرز شد. رویکرد درماني وي بود که
درمان متمركز بر شخص «ررومجها لجمججه دمجم »
ناميده ميشود.
فرانك برونو رويكرد درماني راجرز را جنين تعريف ميكند:
«درمان متمركز بر درمانجو (شخص) شيوماي است در ياري
دادن اشخاص مبتلا به مشکلات گوناگون که درمانگر در آن»
فضايي مملو از پذیرش عاطفي ایجاد ميکند.
این فضا توانايي درمانجو را براي بیان و کشف خود تقویت
کانون توجه درمانگر خود درمانجوست نه نشانههاي بيماري
او.
صفحه 25:
كارل راجرز
کارل راجرز موس بو
* (۸ ژانویسه ۴۰۱۹۰۲ فوریس» (VAY روانشسناس آمریکسایی؛ یکی از
نظریهپردازان معروف شخصیت و یکی از چهرههای اصلی در رویکرد انسان
گرایی و اگزیستانسیالیستی در روانشناسی است.
راجرز به عنوان یکی از پدرهای تحقیقات
است؛ نشان مشا
درمانی شناخته میشود و به دليل
کت علمی برجسته از سوی
* رویکرد فرد محور به عنوان رویکرد منحصر به فرد او در شناخت شخصیت و
روابط انسانی: کاربردهای بسیاری در حوزههای مختلف از جمله مشاوره و
رواندرمانی (درمان مخاطب محور)؛ آسوزش (آسوزش دانشآموز محور) و
دیگر سازمانهای گروهی مورد استفدهقرار گرفت.
در سال 1917 راجرز به دليل كارهاى حرفهاىاش؛ از سوی انجمن روانشناسی
آمریکا به عنوان شایستهترین فرد يراى درياقت تشان متداركت حرفااى برجسته
التتقاب شد.
* او بيش از مركش در سال 1187 به ياس فعاليتهايش در زمينه دركيرىهاى
داخلى افريقاى جنوبى و ايرلند شمالى؛ نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد
صفحه 26:
كارل راجرز
* كارل راجرز در ۸ ژانویه ۱۹۰۲ در اوك يارك در حومه شیکاگو به دنيا أمد
انام يدرش والتر و نام مادرش جوليا بود. أنها شش فرزند بودند و راجرز جهارمين بود.
* يدرش مهندس عمران و بيمانكار بسيار موفقى بود؛ و به همین دلیل» راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی
نداشت.
راجرز خودش را به این صورت توصیف میکند: "فرزند میانی در خانوادهای بزرگ و بسیار در هم بافته؛ كه
سخت کوشی و مسیحیت (پروتستان اصول گرا» حتی افراطی)» در آن ارزشمند بود.*
* _راجرز میگوید که "بچههایم باورشان نمیشود که آن زمان حتی آب گازدار نیز نوشابهای
میشد.
* یادم میآید که وقتی اولین
۶ والدین راجرز به او و دیگر بچهها اجازه نمیدادند با بجههاى غريبه دوست شوند زيرا هر كم
به غیر از خویشاوندان؛ به کارهای مشکوک مشغول بودند.
در نتیجه این پیش ذهنیت نسبت به "غیر خودیها"» راجرز مدت زمان زیادی را به تنهایی می
هر چه دم دستش میرسید را میخوانده از جمله داثرة المعارفها و لغتنامههای مختلف.
ابه كازدار را نوشیدم» احساس گناه به من دست داد."
صفحه 27:
كارل راجرز
در ۰۱۹۱۹ راجرز در دانشكاه ويسكانسين؛ در رشته كشاورزى ثبت نام كرد. اين همان دانشگاهی بود كه هم
يدر و هم مادرش؛ دو برادر و یک خواهرش در آنجا درس خوانده بودند.
راجرز در سالهای اول دانشگاه در امور مذهبی بسیار فعال بود. در ۱۹۲۲ با ثه نفر دیگر از دانشجویان برای
و كتفز الت هم 96( به پکن (چین) اعزام شد. اين سفر شش ماهه عمیقی روی راجرز
ذاشت.
او بدون واسطه و به طور مستقیم با مردمی از فرهنگها و مذاهب مختلف آشنا شد. راجرز در بازگشت از چین؛
در كشتى؛ ناگهان به ذهنش رسید که مسیح نباید خدا باشد» بلکه باید انسانی مثل انسانهای دیگر باشد.
ا د فار زكرت و در نامهای به والدینش نوشت که دیگر نمیخواهد به مذهب
راجرز از مذهب افراطى بروتستائيسم انصراف داد ولی ظاهرا میبایست بابت اين آزادی هز
مىبرداخت. در بازكشت از جين؛ او به دردهای معدوی شدیدی دچار میشد که سرانجام
زخم معده اثنا عشرى تشخيص داده شد. راجرز جندين هفته بسترى شد و شش ماه تمام تحت
مراقبت شديد قرار دا
در بازگشت به دانشگاه» راجرز از كشاورزى به تاريخ تغيير رشته ذاد.
او در ۱۹۲۴ مدرک لیسانس گرفت.
صفحه 28:
كارل راجرز
بعد از فارغ التحصيلى؛ راجرز با دوست دوران كودكى خود؛ هلن اليوت؛ ازدواج کرد هر جند كه والدينش با اين
کار بسیار مخالف بودند. آنها دو فرزند به دنیا آوردند (دیویده ۰۱۹۲۶ و ناتالى؛ ۱۹۲۸).
راجرز میگوید که مشاهده بزرگ شدن فرزندانش به او در باره انسانهاه رشد انسان؛ و روابط میان فردی آنها
چیزهایی ياد دادهاست که آموختن آنها از طریق شغلی و حرفهاى غير ممکن بود.
بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه» راجرز 39 LODE نیویورک ثبت نام کرد. اما احساس میکرد که به غير
از کمکهای مذهبی؛ باید روش دیگری برای کمک به مردم وجود داشته باشد. بعد از دو سال فعالیت در اين
سمینار» او به دانشگاه کلمبیا رفت و در رشته روان شناسی بالینی به تحصیل پرداخت و در ۱۹۲۸ فوق لیسانس,
و در ۱۹۳۱ دکترا گرفت. تز دکترای وی در باره اندازه گیری تنظیم یا سازگاری شخصیت در ک دکا, هد
راجرز اولین کتاب خود به نام درمان بالینی کودکان دشواررادرسال ۰۱۹۳۹ زمانی که هنوز در
دپارتمان مطالعات کودکان بوده نوشت.
در ۰۱۹۴۰ او از کار عملی به کار آکادمیک تغییر فعالیت داد. در اين سال» راجرز در دانشگاه
سمت استادی روان شناسی بالینی را به عهده گرفت. در همان جا بود که راجرز به فرمولبندی و
امتحان رویکرد خودش به روان درمانی پرداخت.
در ۰۱۹۴۲ کتاب مشاوره و روان درمانی: مفاهیم عملی نوین تر را نوشت. در این
برای روانکاوی را توصیف
صفحه 29:
كارل راجرز
*_ در ۱۹۴۴ به عنوان بخشی از فعلیتهای مربوط به جنگ راجرز ایالت اوهایو را ترک کرد و به نیویورک
رفت. در آنجا در سازمان 6960( به عنوان مدیر خدمات مشاوره به کار مشغول گشت. بعد از یک سال؛ به
دانشگاه شیکاگو رفت و در آنجا به عنوان استاد روان شناسی و مدیر مشاوره منصوب
ن دوران در دانشگاه شیکاگو بود که راجرز
: مفاهیم» شیوههاء و کاربردها(960).
۶ در ۰۱۹۵۷ راجرز دانشگاه شیکاگو را ترک کرد و به دانشگاه ویسکانسین رفت. در آنجا اوء هم به عنوان استاد
روان شناسی و هم به عنوان استاد روان پزشکی مشغول به کار شد.
۶ در ۰۱۹۶۸ راجرز و تتی چند از دیگر اعضایی که رویکردی انسانگرایانه تری داشتند؛ 209
را ترک کردند تا مرکز مطالعات شخص را باز هم در لاهویاء تاسیس کنند.
بسیاری از تغییر مسیرهای راجرز با یک تغییر جهت در علایق» تکنیکهاء یا فلسقهء همراه بود
تغییر مسیر وی» علاقه راجرز به "فرد» در همان زمانی که دنیا را تجربه میکند" را نشان م
راجرز میگفت که او به "شخص" علاقه مند است» ولی از روشهای قدیمی که انسان را به عد
"موضوع" تحقیق مورد مطالعه قرار میدهند منزجر است.
اب خود را نوشت: روان درمانی مراجع-
صفحه 30:
كارل راجرز
در اواخر فعالیت حرفهای خود» راجرز به ارتقاى صلح جهانى علاقه مند شد.
* او پروژه صلح ژنو را در سال ۱۹۸۵ سازمان دهی کرد
*_در سال ۱۹۸۶ نیز چندین ورکشاپ صلح در مسکو را رهبری کرد
* اوتاروز فوريه 1447 به اين فعاليتها ادامه داد. در اين روزء او به علت ايست قلبى در گذشت. او ۸۵ سال
داشت.
انظریه شخصبت راجرز فرضیههای نظریه راجرز آشکارا نشان میدهد که او در مطالسه شخصبت,ر
مرس را مرکز توجه قرار دادهاست. ws
به همين دليل» نظريه وى در روان درمانى؛ روان درمانی شخص-محور 6“
لصا ل
.نام دارد 2
( 2
صفحه 31:
el كك
۰ راجرز معتقد بود که نیروی برانگیزنده مهم شخصیت. تحقق خویشتن
است
كرجه اين كششء بسوی خود شکوفایی جنبه ذاتی دارد» تجارب کودکی
و یادگیری میتوانند آن را به پیش ببرند و يا موجب رکود آن شوند.
او به رابطه مادر و کودک و توجه مثبت غير مشروط
در دوره کودکی برای رسیدن به سلامت روانی تاکید
میورزید.
صفحه 32:
افراد خود شكوفا از ديد كارل راجرز
يذيرش همه تجارب
كرايش به زندكى كامل در هر لحظه از هستى
توانايى هدايت خود بوسيله غرايز خود بجا هدايت شدن بر اساس منطق يا
عقايد ديكران
احساس آزادى در تفكر و عمل
برخوردارى از خلاقيت سطح بالا
صفحه 33:
اظهار نظر : كارل راجرز
رويكرد متمركز بر شخص راجرز نسبت به روان درمانىء تاثير عمده اى در
روانشناسی داشته است.
* همچنین نظریه شخصیتی وی بویژه تاکید او بر اهمیت خود با استقبال روبرو
شد.
صفحه 34:
آيا همه بجه ها با هم مساوى تر هستند؟
صفحه 35:
و 1
روشهای درمانی انسان گرایی» درمان رشد دهنده» نامیده
میشد.
در مورد کسانی که از سلامت روانی بهنجار برخوردارند
بکار بسته میشوند تا باعث:
افزایش سطح هوشیاری خود
داشتن روابط بهتر با خود و دیگران
آزاد سازی توانایی های نهفته خود در
جهت خلاقیت و رشد
صفحه 36:
۱ ee ens Perego
* باوجود تأثیر شگرف روانشناسی انسانگراه هرگز عملا اين
رویکرد در قالب یک مکتب روانشناسی معرفی نشد. دلایل متعددی
برای چنین ناکامی میتوان ذکر کرد.
* در اين میان نبود پژوهشهای دانشگاهی» عدمتربیت دانشجویان
درمقاطع بالاتر برای ادامه سنت و رویکردانسانگرایانه را میتوان
از جمله مهمترین دلایل برشمرد.
صفحه 37:
شناختى در روانشناسى
* واتسون در بيانيه رفتاركرايى عنوان كرد:
روانشناسى بايد هر كونه اشاره به هوشيارى را كنار بكذارد.
* گفته مىشد كه روانشناسى براى هميشه هوشيارى يا ذهن خود را از
دست داده است.
جنبشی تازه» یعنی انقلابی دیگر در روانشناسی
آغاز شد که روانشناسی را بصورت علمی که رفتار
و فرایندهای ذهنی را مطالعه میکرد» معرفی شد
صفحه 38:
بر روانشناسى شناختى
* مانند همه جنبشها در روانشناسی» روانشناسى شناختى»
يكشبه ظهور نكرد.
* روانشناسی شناختی هم جدیدترین و هم قديمىترين (نوشته
های افلاطون و ارسطو) رشته در تاریخ این موضوع است.
* آغاز رسمی جنبش روانشناسی شناختی را
میتوان در سالهای 9600) ردیابی DS هر
چند نشانه های آن در سالهای 1960) بچشم
میخورد
صفحه 39:
* گاتری» تولمن» کارنپ» بریگمن و ژان پیاژه از پیشروان
جنبش شناختی بوده اند.
صفحه 40:
* رد كردن عينيت و ماشنگونه بودن موضوع علم و به
رسمیت شناختن ذهنی بودن آن از طرف فیزیکدانان» نقش
حیاتی تجربه هوشیار را در کسب دانش در مورد جهان از
نو احیا کرد.
* انقلاب در فیزیک دلیل نیرومندی» برای پذیرش هوشیاری
بعنوان بخش برحق موضوع علم
روانشناسی بود.
صفحه 41:
تاسیس روانشناسی شناختی
* جنبش شناختی مانند روانشناسی کارکرد گرایی مدعی است
که بنیانگذار منحصر بفردی ندارد.
* تاریخ دو دانشمند» جرج میلر و اولریک نیسر را بعنوان
پایه های اصلی توسعه روانشناسی شناختی معرفی کرده
است.
صفحه 42:
0
* شباهتهاى بين عمل كامييوتر و ذهن انسان او را تحت تاثير
قرار داد و علایق وی به یک روانشناسی دارای جهت گیری
شناختیتر معطوف شد
صفحه 43:
* میلر به کمک برونر یک مرکز پژوهشی در هاروارد برای
مطالعه ذهن انسان تاسیس کرد
* میلر و برونر برای مشخص کردن موضوع مطالعه خود
کلمه شناخت را انتخاب کردند و مکان جدید را مرکز
مطالعه های شناختی نامیدند
* میلر اعنقاد داشت روانشناسی شناختی» یک
رشد پیوسته(تغییر بصورت تدریجی و تراکمی)
است
صفحه 44:
موارد بررسی در مرکز مطالعه شناختی
صفحه 45:
و( ۳۲
نیسر در کیل» آلمان زاده شد و وا
۰ تحصیلات دانشگاهیاش را در هاروارد آغاز کرد و در فیزیک تخصص گرفت.
* _ پس از اينکه استاد جوانی به نام جورج میلر او را تحت تأثیر قرار داد» به اين نتيجه رسيد كه فيزيك او را
«ارضا» نمیکند و لذا به روانشناسی روی آورد.
او را در ۳ سالگی به آمریکا بردند
او یک درس افتخاری در مورد روانشناسی ارتباطات را که توسط میلر تدریس میشد انتخاب کرد و در آن
ی آشنا شد. او همچنین گزارش میدهد که از کتاب کافکا با عنوان اصول روانشناسی گشتالت
نیسر پس از گرفتن درجه کارشناسی از هاروارد در ۱۹۵۰ درجه کارشناسی ارشد خود
*_ در دانشگاه سوارتمور و زیر نظر ولفگانگ کهلر روانشناس گشتالتی دریافت کرد.
نیسر برای تحصیل در دوره دکتری به هاروارد برگشت و آن را در ۱۹۵۶ دریافت کرد.
برخلاف جاذبه فزاینده رویکرد شناختی به روانشناسی برای نیسرء او برای احراز شغلی/
دانشگاه گریزی از رفتارگرایی نداشت.
صفحه 46:
نیسر رفتارگرایی را نه تنها عجیب بلکه همچنین آن را «جنونآمیز» یافت اما اين شانس را داشت كه
اولیت حرفه دانشگاهیاش در دانشگاه برندیز بود که در آنجا ریاست گروه روانشناسی را آبراهام مزلو
برعیده داشت.
در آن هنگام» مزلو از آموزشی که براساس اصول را
انسانگرایانه در اين رشته را تدوين مىكرد.
مزلو نتوانست نیسر را در جهت روانشناسی انسانگرایی سوق دهد» يا روانشناسى انسانكرايى را به
روانشناسی نیروی سوم بركرداند» لما يراى نيسر فرصتى را فراهم کرد قاعلایق خود به موضوعهای
شناختی را دنبال کند. (نیسر بعدها ادعا کرد که «نیروی سوم» روانشناسی شناختی بود
انسانگرایی).
نیسر در ۱۹۶۷ کتاب روانشناسی شناختی[۱] را منتشر کرد کتابی که «اين ر:
و آن را سل تعمید داد» (گلمن» ۱۹۸۳ ص. ۵۲).
نیسر شناخت را برحسب فرآیندهایی تعریف کرد که «به وسیله آنها درونداد حسی
میکند. کاهش مییابد. بسط داده میشود» ذخیره میشود؛ بازیابی میشود و به کار بسته
میشود... شناخت شامل هر کاری است که ممکن است انسان انجام دهد»
اکنون عضو دانشگاه اموری در آتلانتا واقع در ایالت جورجیاست.
اركرايانه ديذه بود ذور میشد و زویکرد
شته را بر
صفحه 47:
نیسر شناخت را بر حسب فرایندهایی تعریف کرد:
"شناخت شامل هر کاری است که ممکن است انسان انجام دهد"
صفحه 48:
صفحه 49:
بدیهی است در قرن بیستم دیگر ساعت برای دیدگاهی
درباره ذهن الگوی مفیدی نیست.
ذهن و کامپیوتر هردو مقادیر زیادی از اطلاعات (محرک یا
داده) را از محیط دریافت و هضم میکنند.
آنها این اطلاعات را پردازش» دستکاری و بازیابی کرده و
به شیوه های گوناگون کار میکنند.
این دیدگاه پردازش اطلاعات توسط ذهن انسان پایهها
روانشناسی شناختی را تشکیل میدهد.
صفحه 50:
ماهیت روانشناسی شناختی
۶ نخست: توجه روانشناسان شناختی تنها به پاسخ دادن به
محرک معطوف نیست. بلکه آنان به فرآیند شناخت توجه
دارند
* دوم: روانشناسان شناختی به ساخت و سازماندهی تجربه
بوسیله ذهن علاقه دارند
* سوم: از دیدگاه شناختی شخص محرک را که
از محیط دریافت میکند» آن را به گونه ای
, خی سازمان میدهد
صفحه 51:
نقش درون نكرى
* ظهور روانشناسى شناختى با تاكيد مجدد آن بر تجربه هاى
هوشيار بازكشتى به نخستين روش يزوهش در روانشناسى
علمی بود كه بيش از یک قرن قبل توسط ویلهلموونت
معرفی شد: یعنی درون نگری
صفحه 52:
* اين ذهن ناهوشیارء نیست که زیگموند فروید درباره آن
صحبت میکرد
* ناهوشیار جدید(غیر هوشیار) بیشتر منطقی تلقی میشود تا
هیجانی که هنگام پاسخ دادن انسان به یک محرک نخستین
مرحله شناخت او را شامل میشود
* این ناهوشیاری بخش جدایی ناپذیر یادگیری
و پردازش اطلاعات است و میتوان آن را از
طریق روشهای مختلف آزمایشهای کنترل شده ES
مورد مطالعه قرار داد.
صفحه 53:
ors
لان شما کدام قسمت
ام قسمت رو میبینید؟
انا
و زمان اضطرارشما كدام قسمت
ام قسمت رو میبینید؟
صفحه 54:
درمان رفتاری شناختی چیست؟ م۳ سه() مهم
* _درمان رفتاری شناختی (260/0)) بر پایه این تصور کلی که رفتارها و الگوهای فکری منفی
متغیر تأثیر بسزائی بر عواطف شخصی دارد قرار گرفته است. 260/۳) به تشخیص تحلیل و
تغییر افکار و رفتارها کمک میکند؛ یعنی به تسکین احساس اضطراب و افسردگی کمک
میکند.
چگونه درمان رفتاری شناختی از روشهای درمانی دیگر متمایز است؟
* سالها تجربه و تحقیقات بالینی نشان دادهاند که درمان رفتاری شناختی (69/0()) روش درماني
بسیار موثری لست. این روش بر مداخلههای ساده ولی مؤثر» البنه ذه باب روزا
اثبات نشده متکی است.
بر مبنای روش علمی و قدرت عقل و ایمان شخص استوار است» اعمال» 62607۴
aL و افکر ملفی نها را کترل کرده و تخیر میدهد. این روش معمولاً کرت
.مدت و همراه با قدامی تنظیم شده است
صفحه 55:
* انقلاب شناختی» هوشيارى را نه تنها به انسان» بلکه به
حيوانات نيز باز كرداند.
* بعبارت ديكر نظام يردازش اطلاعات شبعكامييوترى كه قبلا
تصور ميشد در انسان رخ مىدهد اكنون در حيوانات مورد
مطالعه قرار ميكيرد.
* كه نشان دهنده پیچیدگی و انعطاف يذيرى
حافظه حيوان است
صفحه 56:
صفحه 57:
* روانشناسی شناختی را باید یک موفقیت تلقی کرد
* این چشم انداز که علم شناختی لقب گرفته است. تلفیقی از
روانشناسی شناختی » زبان شناسی, مردم شناسیی فلسفه
علوم کامپیوتری» هوش مصنوعی و علوم عصب شناسی
است.
* این جنبش هنوز در حال توسعه است و خیلی
زود است که درمورد تاثیر نهایی و خدمت آن
داوری شود.
صفحه 58:
* هر جنبشی بصورت یک مکتب رسمی درمیآید یک نیروی
حرکت آنی بدست میآورد که فقط با پیروزیاش در
براندازی دیدگاه استقراریافته متوقف میشود
صفحه 59:
صفحه 60:
COD GRREGCG 0 0 و(
۹۹/۹
۱
chops. @ hulk: prowvica approach ty uae to address the ره
بممتمصر تويك لمي لمميجيعمممن حصت هذا تمهخمصهم بلعب لحي الحميجم جمجم
ص لمي سمعمهت نمطا بمسستخص طامنا لامها امجاتجاتمرجر لحي اجمت بمسجمر
kdb people to cham ther Pepivle it order io achieve the opal belts 2
level, reeetebbyhiog the harwouy oP work oP the huurun extoteure bevy.
ترا سم ما ولا د مهس سا
Os he physio kvel, represeted لحي توممتصها راما مد با بو bolo
pun be wkteved by الوم مج physical mercies, baviery میات
nition, by سوه طلست I eatery سر ord avoid ther cee ee oP
ال ومیل
صفحه 61:
گرفتاری هاءعوامل آزاردهندهمحرک های استرس زاءرویدادها و تغییرات زندگی بخشی از چالش های
زندگی روزمره هستند. رویکرد ارتقای سلامت بکار گرفته شد تا پیشگیری»کنترل و اقدام اولیه به منظور
مدیریت استرس را مورد ملاحظه قرار دهد و همچنین سلامت روانی و روان شناختی مثبت را ارتقا بخشد.
ارتقای سلامت؛ دانش و فنی از کمک به انسانهاست تا روش زندگی شان را به منظور دستیابی به سطح
سلامت مطلوب تغییر دهند و هماهنگی را در هر سطوح از وجود انسان دوباره برقرار
ارتقای سلامت در مطوح متفاوت از وجود انسان
در سطح جسمانی؛ بوسیله بدن انسان نشان داده شد» هماهنگی و تعادل می تواند
با انجام ورزش های جسمانی منظم»داشتن تغذیه مناسببا اجتناب از افراط در
عادات غذایی و دوری از مصرف مواد خطرناک بدست آید.
صفحه 62:
Wow to Ded Oi Giress
* LiPe con be siressPul ور وود have to deol wil oocpiny ste
poste), Giress maa have a vane) of oes suck as Poi problews, iob
chor te Om موه pr pues thre tects of موم
he onees (sowe siress i oma) ond, F posable, سم ie Reporta tp *
fakes eps te dead ats thes ret 0B ما وه و و و ما Hor
و رگا مهو رو hr
cred rebate bs.
sk Por help Brow Pricads on, i severe owe,
صفحه 63:
Wye چکرنهم
زندگی میتواند استرس زا باشد.
گاهی اوقات باید با برخورد مثبت با استرسهای پیش آمده مقابله کنید.
استرس میتواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله؛ مشکلات خانوادگی » مشکلات شغلی»
مشکلات مالی» عدم برخورداری از سلامتی» ازکار افتادگی فیزیکی, انتظارات غلط یا حتی
مرگ کسی که با شما نزدیک بوده است.
تشخیص علت استرس( برخی استرسها طبیعی است) مهم است و در صورت امکان برای مقابله
با ريشه این مشکل مراحلی را انجام دهید یا کارهای ساده ای برای رفع استرس بکنید مثل
فشردن یک توپ استرس یا یک دوش داغ و آرامش بخش.
از دوستانتان » و در شرایط وخیم .از کارشناسان کمک بخواهید
صفحه 64:
با آرزوی موفقیت
hip: 1
صفحه 65:
قدر داتی
* با تشکر از استاد آقای دکتر محمدیآریا و دانشجویان محترم
صفحه 66:
تاريخ روانشناسی نوین
ا م
الا
an
۱/۱
soot ean ae دانشگاه آزاد
درس: ea تس
خرداد 1650