صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
:سوالات کلی عبارتست از
ست؟
فرق موسبقی وغنا چیست؟
موسیقی Spl a> برانسان دارد؟
نظرعلما و دانشمندان در مورد
۳ Fg. . YY. gl] ۰. = ۳۹ 5 J
صفحه 4:
موسيقى ارائه داده و با اقسام آن آشنا شويم
كه البثه محصوردر اين اقسام نبوده و ممكن
است به اعتبارهای مختلف, اقسام مختلفی
بيذاكرد. ولى ذر يى تقسيم بنذى كلى مى
توان آن را به اقسامى كه بعداً خواهد
صفحه 5:
تعریف موسیقی:
برای موسیقی تعریفهایزیادی ارئه شده و از زوایای مختلفی به آن نکریسته شده است . موسیقی را می توان هم ازلحاظ
لغوى و هم از لحاظ اصطلاحی مورد بررسى قرارداد. ابن وازه؛ يك وازْهُ يونانى است كه به آن «موسيقيا»كفته مى شود و
ازآن به عنوان غنا ولحن
يونان» لحن است و لحن عبارت است از اجتماع در نغم مختلفه كه آن را ترتيبى محدود باشد و
كه كلام مفيد بدان مقرون بود....و بعضى ابن قبد را زياده كنند كه آن كلام؛ دال بر معانى
كه محرّك نفس باشد به تحريكى كه ملايم غرض و لفظ او موزون باشد(1)هم جنين درتعريف موسيقى كفته شده عبارتست
ازاصوات وآهنكهابى كه انسان را در عالمى كه براى وى قابل توصيف نيست سير مى دهد و جنان بر اعصاب آدمى مسلّط
مى شودكه كاهى مى خنداند » كاهى مى كرباند كاهى اعضاء و جوارح انسان را بدون اختيار به حركت در مى آورده و
زمانى تهبيج عشق و شهوت مى كند و آدمى را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب» فکر » عقل و روانش فرمانروایی می
كند».(7)مانند ساز زدن فارابى دربزم سيف الدّوله كه با ساز زدن او مدّتى همه خنديدند و باتغيير آهنكىء همه را به
كريستن وا داشت و در آخر بانواختن آهنكى ديكر ؛ همه اهل مجلس را به خواب فروبرد و سبس ازآن مجلس خارج شدكه
ابن جريان در تاريخ » مشهور است.«ارسطو موسيقى را يكى از شعب رياضى دانسته و فيلسوفان اسلامى نيزاين قول
رابذيرفته اند ولى از آنجاكه همة قواعد موسيقى مانند رياضى مسلّم و غيرقابل تغيير نيست » بلكه ذوق و قريحة سازنده و
نوازنده هم در آن دخالت تام داردآن را هنر نیز محسوب دارند».(۳)زیبایی موسیقی بر حسب اثرى است كه درذهن و
احساسات شنونده می كذارد . اين هنر با دقّت و محاسبه و اندازه گیری دقیق انجام می كبرد شايد به همین خاطر است که
اه ام ای دا اد فص I a an سه
صفحه 6:
انواع موس
شاید دریک تقسسیم بندی بتوان موسیقی را به دو دسته تقسیم کرد : اس موسیقی طبیعی. ۲ موسیقی هنری,
موسیقی طبیعی : عبارت است از اصوات و نغمه هایی که از طببیعت و یا از حنجره حیوانات:
برکها و درختان هنگام وزیدن باد و یا مثل آواز پرندکان وموسیقی هنری : عبارت است از آهنگهایی که انسان با وسایل
مصنوعی(چون ویولون» گیتارو...) می سازد.تفاوت موسیقی طبیعی و مصنوعی يا هنری را شاید بتوان در این مسئله
دانست که آهنگ های طبیعی دارای سیر ملایم و یکنواخت هستند لذا همواره برای انسان ج
مفر
١ه مى شو د؛ مانند صدای
ج و مسرت بخش بوده و بر نشاط انسان به صورت واقعی می افزاید و اين مسئله کم و بیش شاید برای همه اتفاق افتاده
ولی آهنگهای مصنوعی این گونه نیستند بلکه دارای ارتعاشات وزیر وبم های گوناگونی هستند و لذا به نسبت این ارتعاشات
و زيرويم ها سلسله اعصاب از آن اثر می پذیرند و چون یکنواخت نیستند اثرات آن زیان بخش خواهد بود. در موسیقی
هفت دستگاه اصلی و البته دستگاههای فرعی نیز وجود دارد و هرگونه صدایی که انسان تولید کند در یکی از این
دستكاهها مى كنجد . بالأخره بعد از آن که موسیقی را به طبیعی و هنری تقسیم کردیم موسیقی هنری نیز خود ازلحاظ
فقهی به موسیقی حلال و موسیقی حرام تقسیم می شود.اگر موسیقی غنا باشد و جزء موسیقی حرام شناخته شده باشد»
قطعاً در انسان تاثیرات منفی
اری خواهد گذاشت . البته در برخی از مراکز انرژی درمانی ثابت شده است که اصوات
آثار بسیاری بر احساسات و روح بشر برجا میگذارد که هم ممکن است سودمند وهم زیانبار باشد و در آینده درباره اثرات
منفی یا مثیت آن مطالبی خواهد آمد.
صفحه 7:
انواع موسیقی» بدنیست به جواب سالی که در ذهن افراد زیادی هست بپردازیم
وآن اين که چه تفاوتی میان موسیقی و غنا وجود دارد؟ و مرز این دو کدام است؟ برای پاسخ به اين پرسشها از نظرات علما و
مراجع بهره می گیریم.
a الله خامنه اى (حفظه الله):
موسیقی نوا
به آن نحو نباشد فی نفسه جایز است و اشکال ندارد».(۴)
حضرت آبت الله صافى كلبايكانى (حفظه الله):
«غناعبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجبع و صوت و طرب انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غنا وگاه بر
آلات مختلف موسیقی مانند تاره سنتورء دف و غیره اطلاق می شود. موسیقی را اكر به همان معناى غنا و آوازها و سازها و بكار
گرفتن آنها بدانيم فراگرفتن موسیقی که از قدیم لیام بين اهل لهو و بزم متداول بود و در كشورها و مناطق مختلف انواعی از
آن بكار برده مى شده و مى شود همه حرام است».(8).
حضرت آبت الله فاضل لنكرانى(ره):
«غنا عبارتست از آوازى كه درآن صدا را در كلو مى كردانند كه به زبان عرفى جهجه مى كويند و طرب (تحول غير اختيارى در
مستمع) انكيز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد.... غنا صوتى است كه باترجيع و طرب همراه باشد ومناسب مجالس
لهو و لعب باشد».(ع)
صفحه 8:
لیقه بادگیری و ابراز اد
تعجن 27[ ججن موسیقی: یادگیری: و کنترل >"
احساسات رابطه مستقیمی وجود دارد.
دانشمندان آمریکایی میگویتد که افراد در موارد مختلف واکتش های متفاوتی به یک
موسیقی مشابه نشان میدهند که احتمال داده می شود که یک دلیل اين امرء شرایط
احساسی گوناگون اتسان ها در زمان های متفاوت باشد. اما آیا تنها شرایط احساسی
ماست که باعث شفابخشی يا بیماری زابی موسیقی در وجود ما می شود؟ یا اين مساله
به ذات موسیقی و نوع آن نیز بر می گردد؟
اولین مطلبی که باید بدانیم اين است که اصلا چه اتفاقی می افتد که یک موسیقی در
ذهن ما جای می گیرد؟
دانشمندان دانشگاه دارتموث در نیوهمپشایر در اين باره می گویند: علت تکرار شدن
ناخودآگاه برخی قطعات موسیقی در ذهن انسان به ناحیه ای در قشر جلوبی مغز باز
می گردد. این ناحیه از مغر مسوول یادآوری قطعات موسیقی است که فرد در گذشته
شنیده و با ناحبه گیچگاهی در ارتباط است.
ثاحیه گیجگاهی نیز خود وظبقه پردازش صداهای اولیه و ساده, استدلال و همچنین
صفحه 9:
سؤال : اکر استماع موسیقی هیچ کونه تأثیری در انسان نداشته باشد,آیاباز حرام است؟
جواب همه مراجع : اگر از نوع موسیقی حرام باشد» گوش دادن به
آن جایز نیست ؛ هر چند در شخص تأثیری نداشته باشد. (۷)تبصره:
موسیقی حرام » غالباً آثار ناپسندی دارد و باعث بیگانگی از خدا و
تحریک شهوت و آلودگی به مفاسد دیگر می شود ولی حکم» تابع ابن
امور نیست و اگر به فرض؛ در موردی موسیقی حرام » هیچ تأثیری در
روح و روان انسان برجای نگذارد باز گوش دادن به آن جایز نیست.
صفحه 10:
اولین غنا:
بنابر آنچه در معارف اسلامی آمده است:«اولین کسی که مرتکب غنا شد » شيطان
بود(۸)و از آن به بعد غنا رواج ببدا كرد. همجنين در روايتى از امام
جعفر صادق(ع) آمده است : «وقتی آدم رحلت نمود ابلیس و قابیل بارحلت او
خوشحال شدنده آن دو در اجتماع شرکت کردند و به نشانة شادی برای مرگ آدم
از تنبورها و وسائل لهو (موسيقى) استفاده كردند بس هركس در روى زمین از
ابن وسائل لذت مى برد از بيروان آن مى باشد» 4
بايد دانست در متون دينى وارهُ موسيقى به جشم نمى خورد ولى به جاى آآن
وازه هاى LE لهو » ملاهى و مصاديق آلات موسيقى مانند : مزمار(نی و فلوت)»
معزف (قار) » عود » طبل » تنبور و مانندآن به کار رفته است.
صفحه 11:
اثرات موسیقی برجسم و روان:
حال كه تفاوت موسیقی وغنا و احکام آنها دانسته شد به یکی ازمهمترین بخشهای این
نوشتاریعنی انواع اثرات موسیقی برجسم و روان انسان می پردازيم. دربارة حوزة
تأثیرگذاری موسیقی و این که اصالتاً مخاطب آن کدام یک از این دو (جسم و روان)
هست باید گفت : « مخاطب حقیقی این هنر » مغز و روان انسانها است » نه حس بینایی
و نه حس شنوایی ؛ زیرا اين دو حس چیزی جز واسطه انتقال اصوات فیزیکی به مغز و
روان انسانها نیست .تیز گوش ترین انسانها که دریافت درونی از معنای موسیقی ندارند
» هيج درکی درباره آن نمی توانند داشته باشند » حتی تفسیر و چگونگی برداشت
انسانهایی که در یک جامعه و در پوشش یک فرهنگ و یک محیط و سرگذشت زندگی
می کنند گوفاگون می باشد»اگرچه همه آنان از حس شنوایی مساوی بر خوردار بوده
باشند(۱۰)ولی بالاخره اثر موسیقی دوگونه است ١: اثرات معنوی ۲- اثرات جسمی
صفحه 12:
1( اثرات معنوی و روحی موسیقی:
روح انسان » مهم ترین جنبة وجودى انسان استء لذا هر آن چه که ب رآن اثر بگذارد می تواند در کمال و
سقوطشی مر باشد. از اين جا اهقیت اثر موسیقی بر روح و روان انسان مشخص می شود. ما در این بخش
مهمترین آثار موسیقی را بر روح بررسی می کنیم:
كمراهى و غفلت ازخدا :
گرایش به فساد :
سوء عاقبت :
قساوت قلب :
از بين رفتن حيا :
أز بين رفتن قَوَة تفكر:
از بين رفتن غيرت:
جنون و دیوانگی:
افسردگی:
تُزول بلاهای ناگهانی و عدم استجابت دعا :
صفحه 13:
صفحه 14:
صفحه 15:
صفحه 16:
صفحه 17:
صفحه 18:
صفحه 19:
صفحه 20:
: گمراهی و غفلت ازخدا ١
از بزرگ ترین آثاری که برای موسیقی ذکر شده است دور شدن از یاد و ذکر خداست . قرآن در
سورخ لقمان یکی از عوامل گمراهی و ضلالت را «لهو الحدیث» دانسته است. «ومن Gull ©
يشترى لهوالحديث ليُضل عن سبيل اللّه(۱۱) «لهویعنی غفلت +یعنی دورشدن از ذکرخدا » دورشدن
از معنویت » دورشدن از واقعیتهای زندگی » دورشدن از کار وتلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی
بند وباری».(۱۲) در روابات اسلامی از «لهو الحدیث» نیز به «غنا» تفسیر شده است.(۱۳) شنیدن
غنا و موسیقی آن چنان اراده انسان را سست و غریزه جنسی شخص را تحریک میکند که شخص
را از ياد خدا و قيامت باز می دارد لذا از عوامل گمراهی به حساب می آید.
صفحه 21:
۲- گرایش به فساد :
غنا و آواز مطرب و لهوی» انسان را به سوی شهوت و فساد اخلاقی میکشاند و از راه پرهیز کاری
باز میدارد.مجالس غنا و موسیقی» معمولا جزو مراکز مفاسد گوناگون است و این خود دلیل
روشنی است بر این که موسیقی درگرایش به فساد نقش
موی دارد . در حدیثی از نبی اکرم(ص) آمده است : «الغناء رقيةٌ الزنا»:«غنا نردبان زا
است»۱۴(۰)
صفحه 22:
سوم عاقبت :
برای اثبات سوء عاقبت؛ به واسطة غنا و موسیقی به یک داستان کوتاهی که در زمان امام صادق
(ع) اتفاق افتاده اکتفا می کنیم » چرا که آن چه در زمان آن بزرگواران رخ داده» صرفاً یک
داستان نيست بلكه بايد عبرت برای سایرین وآنان که در زمانهای بعد می آیند قرار بگیرد. مردی
به امام صادق(ع) عرض کرد: همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می خوانند و با عود (یکی از
آلات موسیقی) می نوازند . چه بسا به هنگام قضای حاجت نشستنم را طول می دهم» تا صدای آنها
را بیشتر بشنوم.امام فرمودند: «اين کار را نکن. در روز قيامت در برابر خداوند هیچ عذری
نداری ؛ مگر سخن حق را نخواندی که می فرماید : گوش» چشم» دل» مسئولند و در برابر کارهایی
که کرده اند» مورد سوال واقع مي شوند. » مرد عرض کرد : به خدا سوگند گویا این آیه را تاکنون
نخوانده و نشنیده بودم. دیگر به خدا این کارها را انجام نمی دهم و از ا وآمرزش می طلبم . امام
سپس فرمودند: «برخیز و سل کن و آن چه می توانی نماز بخوان» چون تا کنون به گناه بزرگی
مشغول بودی و چه بد حال وتیره بخت بودی اگر بدون توبه و بر این حال از دنیا می رفتی» (۱۵)
همين داستان كوتاه» خود مؤيّد بزركى بر مطلب ما مى باشد و تو خود حديث مفصّل بخوان از اين
محمل.
صفحه 23:
۴- قساوت قلب :
یکی از اثرات شوم موسیقی بر روان انسان ها پدید آوردن ب
سفارش رسول خدا (ص) به حضرت على (ع ) می باشد که به ایشان فرموده اند:«یا علی؛ سه کار دل راسخت کند: گوش
دادن به آواز و موسیقی و شکار و به دربار سلاطين رفتن(۱۶) افرادی که مداومت بر کوش دادن به موسیقی و مطربی
دارند قلبشان مريض می کردد. و نتيجه اين سختى و قساوت قلب اين مى شود که ديكر موعظه و يند در اين قلوب اثر نمی
كند. زيرا طبق آيات قرآنى از آثار كناهكارى » قساوت قلب است.خداوند متعال درقرآن مى فرمايد : قلوب افراد
كناهكار مانند سنى است يا سخت تر از سنك . زيرا برخى از سنك ها از ميانشان آب بيرون مى آيد يا از ترس خدا از
بلندى ها فرو مى افتد.(/11) ولى قلوب افراد كناهكار به قدرى سخت اسست كه ديكر جيزى از بندها و موعظه هاى الهى در
آن اثر نمى نمايد.نشانه وعلامت اين بيمارى آن است كه ابن كونه افراد وقتی در مجلسی قرار مى كيرند كه در آن سخن
از خدا و قرآن و یاد مرگ و آخرت است» اهل موسیقی؛ حالشان بد مى شود و دوست دارند زود از اين گونه مجالس
خارج شوند و بر عکس گر در جایی باشند که سخن از دنا و سرگرمی های کمرا ه كننده باشد . به اشتياق بر آن توجه مى
کنند و دوست ندارند که تمام شود و باز تابيد كنندة سخنان فوق» آیة ۶ و۷ سورغ لقمان است که در آیة ۶ در مورد اهل
«لهوالحديث» توضيح و بلافاصله در Y AT که مورد بحث ما است مى فرمايد: و جون آبات و كفتارما بر اهل لهو و موسيقى
خوانده شود دورى كزينند و روى بركردانند و تكذيب آن كفتار نمايند مانند كسى كه آن را نشنيده و كويا در كوش هاى
ابشان سنكينى است از شنیدن آیات ما پس به ایشان عذابی دردناک را مژده بده.
صفحه 24:
۵- از بین رفتن the
امام صادق(ع) در اين رابطه در حدیثی می فرمایند :«من شرب فى ب
شَيطانا يُقال له القَفَندَر فلا يَبقى عضو من أعضائه إلا قعد عليه فإذا كان كذلك نزعَ منه الحياءً ولم يُبال ما قال
و لاما قيل فيه»“(14)«كسى كه در خانه اش جهل روز بربط ( نوعى تار ) نواخته شود خداوند متعال شيطانى
را به نام قفندر بر او سلّط مى كند كه عضوى از اعضاى وى باقى نمى ماند مكر اينكه أو را در برمى كيرد و
هنكامى كه اين كونه شد حيا از او كرفته مى شود به كونه اى كه نسبت به آنجه به او كفته مى شود بى تفاوت
مى كردد».در خصوص اهمّيت حيا نيز خوب است بدانيد رسول خدا (ص) در اين باره فرموده اند : «حيا و
ایمان با همدیگر وابستهاند چون یکی از میان برود؛ ديكرى هم از ميان مىرود».(11)و باز در اهميّت حيا
در حدیثی آمده است که:«کسی که حبا نداردایمان ندارد(۲۰)شهید مطّری در کتاب تعلیم وتربیت در اسلام
به نقل از مسعودی در مرج الذهب می نویسد : در زمان عبدالملک یا یکی ازخلفای بنی اميّه که موسیقی
رایج بود خبربه خلیفه رسید که شخصی با
خلیفه دستور داد آنها را آوردند. آن مردکفت : معلوم نیست آنچه این کنیز می خواند غنا باشد و ازخليفه
خواست خودش امتحان کند. وقتی کنیز شروع به خواندن کرد کم کم دید سرخلیفه دارد تکان می خورد و
به جایی رسید که خلیفه جهار دست و با راه مى رفت و مى كفت : بيا به امركوب خودت سوارشو.
«وأقعاً موسیقی قدرت فوق العاده ای مخصوصاً ازجهت پاره کردن تقوا و عقت دارد».(۲۱)
رش خواننده هستند و تمام جوانان مدینه را به فساد می کشند .
صفحه 25:
۶س از بین رفتن قَوَهُ تفكر:
موسیقی بوسیله ارتعاشات خود؛ اعصاب راتحت تأثیر خودقرارداده وکم کم برقوای اذراکی چیره
می شود.به عبارت دیگر «موسیقی به حسب انواع هنری که دارد وهریک از آن انواع مختلف یک
حالت دراعصاب ادراکی بر می انگیزد» ازشهوت و بی بندوباری ویا شادی ونشاط و اندوه و یا
خیالات عرفان گونه و با دیگرحالات که همه آنهاحالاتی است خیالی و اوهام ساز ,دیکر ادراکات
را بر كنار کرده و همان خیالات جای آن راگرفته و در سیر انگیزه های موسیقی به حرکت در
می آورد . در اين حال پای عقل و ذهن و انديشه به همان خیالات و اوهام بسته شده و درهمان
مسير خیال بافی های موسیقی درحرکت است و دیگر نمی تواند به خود آید.»(۲۲)
صفحه 26:
حلی توتی ناه فلایغاژ.» (۲۳)«کسی که چهل روز در خانه اش بربط نوازند و مردمان بر او
وارد شوند شیطانی به نام قفندر اعضای خود را به تمام اعضای بدنش مس می نماید » پس غیرت
از آن مرد برداشته می شود تا به حدی که با زنانش اگر فعل قبیحی کنند بدش نمی آید ». با اين
روایت شاید بتوان به یکی از علل اصلی رواج بد حجابی و فحشا در جامعه پی برد» چراکه
براساس این روایت به هر مقدارموسیقی در جامعه رواج بيدا كند غيرت از مردان زايل شده و
نسبت به بد حجابی وتعزض نامحرمان به ناموسشان »بی تفاوت تر می شوند.
صفحه 27:
۸ - جنون و دیوانگی:
فشار شدید موسیقی بر روی اعصاب » قدرت اندیشه و تفگر را از انسان می كيرد لذا منجر به
انجام کارهایی که با عقل تضاد دارد می شود.نمونه ای ازاین کارهای جنون آمیز را ذکرمی کنیم
: «درملیون پنجاه هزار نفر بعد از گوش کردن به یک کنسرت موسیقی چنان موسیقی آنها را به
هیجان آوردکه ناگهان همه به هم ريختند و بدون جهت» هم دیگر را زخمی و مصدوم کردند و
قبل از اين كه پلیس خود را برساند چند نفر به ضرب چاقو از پای د رآمدند و به چندین دختر »
تجاوز شد وتعداد زیادی مجروح شدند»(۲۴) بلد درایالت «لتیل راک» جوانی پیانو یاد می گرفت
نغمات موسیقی چنان درروح اوهیجان ایجاد کرد که بدوندلیل ازجای بر خاست وبا؟اضربه
چاقو»معلّم خودرا ازبای در آورد».(۲۵)
صفحه 28:
افسردكى:
كسى كه درموسيقى غوطه ور شدء حالت خمودى وافسردكى»يكى ازحالاتى است كه بر او عارض
مى شود.اين مسئله در كسانى كه با مطالعه ودرس وبحث سروكار دارند بيشتر نمود دارد . به
كونه اى كه بعد از موسيقى رغبت آنها نسبت به مطالعه کمترشده و نیروی فکر آنها ضعيف مى
شود.روانشناس معروف » دکتر «الکسیس کارل» در کتاب «راه و رسم زندگی» می نویسد :
«برخی دانش آموزان می خواهند با توجه به رادیو درس خود را یاد بگیرند و در راه تحصیل
پیشرفت کنند » باید گفت رادیو نیز مانند سینما و موسیقی کاهلی کاملی می بخشد به کسانی که به
آن سرگرمند(۳۶)
صفحه 29:
۰- نزول بلاهای فاگهانی و عدم استجابت دعا:
هم اکنون بسیاری به دنبال پاسخ این پرسش می کردند که چرا زندگی هایمان با وجود رفاه
ظاهری با بلاها و مصیبت ها آمیخته شده و با اينكه جرا هرچه دعا می کنیم مستجاب نمی شود ؟
یکی از عوامل این گونه مسائل راید بتوان در روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده پیدا
كرد.كه فرموده اند : «بِيت الغناء لاثؤمن فيه الفجيعةٌ ولا جاب فيه الدّعوهٌ و لا يَدخله
المَلّكُ.»(/1؟)سدخانه اى كه در آن غناء خوانده مى شود از مصيبت و بلاى ناكهانى ايمن نيست و
دعا در آن مستجاب نمى شود و فرشته داخل آن نمی گردد .»اینها بخشهایی از مضرات موسیقی
بر روان و معنوّت انسان ها بود و اینک» اثرات جسمانی و مادی آن را بررسی می کنیم.
صفحه 30:
یکی و جسمانی نیز بررسی خواهیم
کنیم ابتدا به مقدمه ای باید اشاره
» اثرات موسیقی را از جنب
کرد ولی برای اين که بتوانیم زیان های جسمی موسیقی را بيا
کنیم:دربدن انسان» یک سلسله اعصاب وجود دارد که به آن» سلسله اعصاب نباتی می گویند. سلسله
اعصاب نباتی به دو دسته تقسیم می شوند : |- اعصاب سمپاتیک. ۲- اعصاب پار اسمپاتیک.اعصاب
سمپاتیک وظیفه اش تنگ کردن مردمک چشم» جلوگیری ازترشح » بالا بردن فشارخون» تنگ کردن
ضربان قلب و... می باشد و باعث می شود که انسان در کارهای زندگی بیدار و در امور کوشا و فقال
باشد.اعصاب پار اسمپاتیک برعکس اعصاب سمپاتیک عمل می کند . ارمغان آن برای انسان» رخوت
وسستی و بی حالی»خواب, غفلت» سهو و نسیان و اندوه حزن و ببهوشی است و وظیفه اش انقباض
عضلات صاف » ایجاد ترشج » تقلیل فشارخون» تنگ کردن مردمک چشم و کند کردن ضربان قلب و...
می باشد(۲۸)بدیهی است وقتی از خارج تحریکاتی روی اعصاب شروع می شود اعصاب سمپاتیک
وپار اسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پائین با بالا می روند. ازجلمه
تحریکات خارجی که منجر به عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک وپار اسمپاتیک می شود ارتعاشات
موسیقی است که باعث اثراتی دربدن می شود که ما به گوشه ای از آن ها اشاره خواهیم کرد:
صفحه 31:
اس ضعف اعصاب:
ازبین رفتن تعادل بدن که منوط به مختل شدن تعادل وتوازن بين دوسیستم اعصاب سمپاتیک
وپار اسمپاتیک است منجر به پدیدآمدن ضعف اعصاب می شود.دکتر «آرنولدفریدمانی» پزشک
بیمارستان نیویورک ورئیس کلینیک سردرد» باکمک دستگاههای الکترونی تعیین امواج مغز
وتجربیاتی که بدست آورده ثابت کرده که یکی از عوامل مهم خستگیهای روحی وفکری
وسردردهای عصبی؛ گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی آن
دفْت وتوخه می کنند(۲۹)شورای ole تحقیقات کانادا هم نتایجی از تحقیقات خود اعلام کرده که
قابل توخه است : صدای موسیقی » هر قدر هم که ضعیف باشد » آشفتگی فوق العاده شدیدی در
کار مغز ایجاد می کند » صدای ملایم موسیقی حتّی درموقع خواب دشمن سلامت است.خطر ناک
رین و بدترین عذاب برای کسی که به خواب رفته استءصداى آهستة موسیقی درحال پخش
است(۳۰)
صفحه 32:
ro gS oo a
گفته می شود عمر متوسط انسان» حدود ۱۲۰سال می باشد ولی علل وعوامل مختلفی در کاهش یا افزایش اين
مقدار مؤثر است . عواملی چون تغذیه؛تفریح »خنده؛ گنه و..امام صادق (ع ) می فرمایند: یال
فيه الفجيعة وَ لانُجابُ فيه الدَّعوَةٌ وَلايَدخُلُهُ المَلَكُرا 7).«خانه اى كه در آن غنا باشد» از مرگ و مصیبت
دردناك ايمن نيست و دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند».طبق یفته های
دانشمندان نيز از جملة عوامل كاهش طول عمر انسان» سرو صداها و صدای موسیقی می باشد به طوری که
اکثرموسیقی دان ها به نصف عمر طبیعی هم نرسیده اند و بعضاً با عوارض و مرى ناكهانى از دنا رفته انده حنّی
در قرون قبل هم که مردم از اين آلودگی ها به دور بوده ودارای عمرهای طولانی بوده اند کار گزاران
موسیقی از عمرطبیعی محروم بوده اند. آمارهایی که در این زمینه اعلام شده است موَیّد این مطلب است که
نوع موسیقی دانان؛ دارای عمرهای کوتاهی بوده اند و ما دراین نوشتار به جهت اختصار » فقط به ذکر نام برخی
از این موسیقی دانان بسنده می کنیم تا فقط شواهدی بر این مطالب ذکر شده؛ ارائه شده باشد و عزیزان را
جهت اطلاعات بیشتر به کتب مربوطه(۳۲) ارجاع می دهیم.تذ کر: الف - البنّه ممکن است ازموسیقی دانان
کسانی هم باشندکه عمرآنها بیش از ینها بوده باشد ولی در اینمورد آن چه راکه غالب بوده درجدول؛ بیان
کرده ایم.
ب بب ممکن است ce مرگ همة افراد ذکر شده » صرفا موسیقی نبوده و علل دیگری نیز دخیل باشد ولی آن جه
7
eS اهنا در ها ke اد وض ا
صفحه 33:
صفحه 34:
۳- گرایش به مواد مخذر:
بسیاری ازموسیقی دانان به علّت عارض شدن ضعف اعصاب گرایش به مواد مخذر پیدا کرده تا
شايد درمانى براى اين بيمارى يبداكنند. مواد مخدّر در نكاه اول مسكن خوبى براى اعصاب
وروان است لذا غافل از مضرّات زياد آن »به آن روى آورده و در دام آن كرفتار مى آيندكه
البنّه خود مواد مخذّر نیز درکاهش قوف بينايى نقش دارد و مضرّات مواد مخدّر » خود فصل
جداكانه اى مى طلبدكه از كنجايش بحث خارج است.
صفحه 35:
۴ س ضعف چشم:
از جمله حناسترین اعضای بدن چشم ها وگوش ها هستند. حرکت چشم ها توسط اعصاب
سمپاتیک و پاراسمپاتیک انجام مى شود وكفته شدكه بوسيله ارتعاشات موسيقى تعادل اين سيستم
به هم مى ريزد و موجب ضعف اعصاب مى شود ادامه اين عملكرد موجب تأثيرات عميق دراين
اعضاى حسّاس و در نتيجه با عث ضعف جشم و حتّی کوری می شود.
صفحه 36:
۵- فشارخون :
یکی دیگر از عوارض موسیقی پیدایش بیماری فشار خون است که اه این هم عوامل مختلفی دارد و موسیقی یکی از آن
عوامل است. اين مسئله را پزشکان با بررسی های خود دریافته اند و به کسانی که با موسیقی و سروصدای زیاد در ارتباط
اند در مورد عوارض آن هشدار داده اند. دکتر «گور لدواین» پس از مطالعات زیاد به اين نتيجه رسید که رادیوه علّت
اساسی فشارخون به شمار می رود و برای اطمینان از این موضوع بازوبند فشار خون را به خود بست و این نتیجه بدست
آمدکه هرقدر انسان از یک قطعُ موسیقی بدش بیایده همان اندازه فشار خون او بالا می رود » دکتر «واین» از تغیر فشار
خون در اثر شنیدن چند قطعة موسيقى درتعججب بود و بالأخره براى اين كه دجار خطر راديو نشود راديو را خاموش
كرد.از همه مهمتر مشاهده حالات روانى خود موسيقى دانان است كه بزركترين نمايش تجربيات و آزمايش هاى علمى و
عملى است كه زيان موسيقى را در اين قسمت براى ما تشريح مى كند » زيرا آنها به تدريج »كرفتار اختلالات عصبى و
حضاسیّت هاى بى جا شده و در نتيجه؛ اغلب دجار انقباض عروق و فشارخون و سكته هاى مغزى كرديده و حتّى بعضى ها
در هنگام نواختن موسیقی؛ فشار خون آنها بالارفته ودر اثر سكتة ناكهانى جان
خود را فداى تحريكات و ارتعاشات موسيقى کرده اند. آبا همین سکته های نوازند گان» در هنكام اجراى برنامه هاى
موسیقی؛ خود دلیل بارز دیگری نیست » مبنی براین که موسیقی تا چه اندازه در ايجاد فشار خون مدخليّت دارد؟
(۳۳۹اين ها بخشی از مضرّات موسیقی بود, چراکه موسیقی؛ مضرّات دیگری را نیز به همراه دارد؛ ازجمله: مشکلاتمفزی +
مشکلات قلبی » تهبيج و...كه به جهت جلو كيرى ازاطالة كلام به همین مقدار بسنده و از توضیحات بیشترخودداری می
نماییم.
صفحه 37:
ال محرومند» صدحلهزار آهنگ پرمعنی وزیا بنوازید ؛چه تأثیر مثبت در آنان ایجاد خواهد کردآدرنتیجه برای به ثمررسیدن تعلیم وتربیت.
مجبورهستيم قوای دفاعی وخودروان راتقوبت کنیم .نهخبالات وتجسمنات ونا هشیاریهای تصلعی. رین دلیل این مذع(که هر
اندازهموسیقی» آدمیان را به خود مشغول بداردء ازحالات روحانى وملكوتى خالص آنان مى كاهد) وضع روانى اكثريت قريب به اتفاق
مردم دوران معاصر ماست كه به جهت كسترش موسيقى در شرق و غرب حتّى متأسفانه درهمة كشورهاى اسلامى بك حالت لذّت كرابى
وتأثیر پذبری از موسيقى » روان آنان را فرا كرفته و از وجد و هيجانات و شهودهاى عالى ملكوتى والهى آنان به طور وحشتناك كاسته.
است.(۳۴) همچنین اكر قرار بود كه موسيقى » عاملى در تكامل انسان باشد و وسيله اى براى رسیدن بهمقامات الهی باشد بدون شک »
رهبران ما بعنى معصومين (عليهم السّلام) ابن مطلب را بای بيروان خويش بيان مى فرمودند و از بيان اين مسئله قرو كذار نمى كردند
جرا كه آنان براى رساندن انسان ها به كمال حقيقى خويش آمده اند و اكر چیزی راکه باعث رسیدن انسان به کمال است ذکر نکرده باشند
نقض غرض خواهد بود. لذا نمى توان اين حرف را بذيرفت.
مسئلة دبكراين است ؛كه درست است موسيقى بك هنر است ولى ازطرف ديكرء فقط یک
محر
ک براي روح و روان انسان است. بهعبارت دیگر موسیقی چیزی را به انسان نمی دهد و آن حالات مختلفی را که براى موسيقى كفته شد به
او اعطا نمی کند بلکه صرفاً یک محر کی است که آن حالاتی را که در انسان ها وجود دارد تحریک می کند و بر می انگیزد.س موسبقی
صفحه 38:
امّا محتوای موسیقی چیست؟
وقتی که آهنگ حماسه ای نواخته می شود آیا این آهنگ حماسه ای مانند مارش» در درون خود:
دهد با مانند کلمات با عدوات قراردادی تأثیری در من به وجود می آورد که حالت حماسه اي مرا می ج
یزی كه واقعيت داشته باشد به من می
bs من مى جوشم » نه ابن كه
محتواى موسيقى ابن حالت را در من به وجود مى آوردء بلكه عامل محرّك احساسات و هبجانات من عبارت است از واحدهاى مربوط به
GT حماسه که در محیط زندگی ام چه از سرگذشت خود و چه از تاریخ ملّت و قومى كه جزئى ازآن هستم .به وجودآمده است ء يا تاريخ
cle خود.پس موسیقی محتوایش حماسه و محبّت و عشق و اندوهنیست؛ بلکه این عناصر رسوب بافتهدردرون من است که با ورود امواج
موسیقی در درونم می جوشد و تحریک می شوم. این است معنای آن كه مى كويد موسیقی شکل دارد ولى محتوا ندارد با محتوا وشكل
درموسیقی یکی بیش نیست .(۳۵)
فصل چهارم : نظرعلمای اسلام و دانشمندان غرب راجع به آثارموسیقی:
حال که با اثرات موسیقی برجسم و روان انسان آشنا شدیدء سراغ دانشمندان غرب و علمای اسلام خواهیم رفت تا نظرات آنها را نيز راجع
به موسيقى بدانیم.« امام خمینی(ره) »: «از جمله چیزهایی که مغز جوان ها را تخدیر می کند» موسبقی است ... موسیقی؛ انسان را از
جدّيت بيرون مى برد. یک جوان که عادت کرده روزی چند ساعت را با موسیقی سر وکارداشتهباشدء یک جوانی كه اكثر اوقاتش را ياى
موسیقی بنشیند ...از مسایل زندگی و از مسايل جدى به كقى غافل مى شود عادت می کند همان طو ره بهمواد مختر عادت می
كند...موسيقى با ترباك فرقى ندارده ترياك يك جور خلسه مى آورد و اين يك جور خلسه مى ورد... نبايد دستكاه تلويزيون» جورى
باشد كه ٠١ ساعت موسيقى بخواند....اين عذر نيست كه اكر موسيقى نباشد در راديوء آنها مى روند از جاى ديكرى موسيقى مى كيرند حال
اكر از جاى ديكر مى گیرنده ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟...جوانی که به موسیقی عادت کرد دیگر نمی تواند كار انجام دهدء ديكرنمى
تواند قاطع باشد». (۳۶)
«امام خامنه ای(حفظه الله) »:+ به نظرم مى رسد كه موسیقی می تواند گمراه کننده باشده می تواند انسان را به شهوات دجار کند ؛ می
ذال و فساد و بستی کند ؛ می تواند هم این
صفحه 39:
ی (37)s = —=—
« علامه جعفری(ره) »: «عمده جداببّت و لذّت موسیقی و انبساط آوردن آن , معلول سلب ار
به وافعیتهای درون ذات و برون ذات و هم چنین سلب اختبار است...در حالی که موسیقی ها حلی
روحانی ترین آنها با دو حقیقت مزیور (هشیاری واختیار) سازگار نیست و این اصل را همة ما می
دانیم که هیچ حرکت ناهشیارانه و چبری نمی تواند تکاملی باشد, اگر چه با نظر به عوامل
گوناگون , دارای لدّت و جدّاببّت بوده باشد . جنبة تخدیری موسیفی را نبز می توان در نظر گرفت
لذا اگر درحال جذبة موسیقی, ذکر الله اکبر را به زبان بیاوریم : هیجان وتأُر از موسیقی مانع ازآن
خواهد بودکه ما معنای آن ذکر مقس را به طور معیّن و مستقیم درک کنیم و با همة قوای مغزی
باشیم».(38)
«ناپلئون هبل» (نويسندة آمریکایی) : «ده چیز است که باعث هیجان و تحریک مغز می شود اين
وسائل ده گانه که مغز انسان را به هیجان و فعّالیّت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلا درجه می
رساند عبارنند از:
1- اشتیاق وعلاقة جنسی 2 ... 3 - ... 4 موسیقی 5 - ...»(39)
پروفسور:«ولف آدلر»( استاد دانشگاه کلمبیا) : « بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی, شوم
ترین آثار را روی سلسله اعصاب می گذارد....موسیقی علاوه براین که سلسله اعصاب ما را در اثر
جلب دقت خارج از حدّ طبیعی آن سخت خسته می کند, عمل ارتعاش صوتی که در موسیقی انجام
مى شود تولید عرقی خارج از حدً طبیعی در پوست ایجاد می نماید که بسبار زیان بخش است و
ممکن است مبداً امراض دیگری قرارگیرد»(40)
«هگل» (فیلسوف شهیر فرانسوی) می گوید: «ادبیات عالی ترین هنرهاء و موسیقی پست ترین
هنتلژهاست زیرا اولی بیش از همه با فکر و معنا سر وکار دارد و موسیقی با حقیقت و معنا سر
وروانی متوجة
صفحه 40:
موسیقی درمانی
درمقابل همة اين حرف هابى كه زده شد و همه مضراتی که برای موسیقی گفته شد عده ای نیزادعا می کنند که موسیقی
در درمان بسیاری از بیماری ها کاربرد دارد
وال امروزه یکی از بحث های مهمء همین بحث درمان» بوسیله موسیقی است که اصطلاحا به آن موسیقی درمانی گفته
می شود. و با گفته می شود كه بخش موسيقى در كاو دارى ها بر روى شير دهى كاوها تأثير داشته و مقدار شیردهی آنان
را افزايش داده است و از اين قبيل مسائل.دراين موردتوجه به جند نكته لازم مى باشد: اولاباید دید که اين ادعاهاى
مطرح شده تا چه حد صحّت وسقم دارد وتاچه حد از جنبه های تبلیغاتی برخوردار است.:
معترف اند به اين كه نتيجة درمان با موسیقی بسیارضعیف است چنان که «اسکریل» در این زمینه می کوید: «من اقرارمی
کنم که عدم موفقت هایی در زمینة درمان با موسیقی وجود دارد ولی باید در ضمن» اثرتسکین دهنده و مشغول کننده آن
را نیز درنظرداشت(۴۲)». الا "بای نسبت بین کسانی راکه بوسیلةٌ موسیقی درمان شده اند و کسانی که از این طریق دچار
نیا بسیاری از روانپزشکان
بيمارى هاى روحى شده اند سنجيد و مقايسه كرد و دیدآمار کدام یک بیشتر است. در اين صورت با مشاهدة آمار زياد
بيماران خواهيم ديد كه آمارشان قابل مقايسه نيست . در ضمن برفرض تأثير مناسب داشتن» يا ابن كونه ست كه آن
موسیقی ؛ موسیقی طبیعی است یا موسیقی هنری است که انسان براستماع آن مجازباشد ؛نههرموسیقی. و این گونه
موسيقى ها نيز نه براى هر شخصى بلكه براى يك عدة خاصّى كه بزشك متعهّدى براى اوتجويز كرده باشدمفید خواهد
بود. لذا اين كونه نيست كه هر شخصى بتواند هر نوعى از موسيقى را كه خواست به اين بهانه كوش دهد. همجنين شايد
بيمارى هايى از اين طريق درمان شود ولى ما فقط ظاهر قضيه را مى بينيم و
صفحه 41:
را نمی بینیم. مثل درمان, با فرص ها که ظاهراً بیماری» بواسطة آن رفع می شود و
در واقع, یک عارضة دیگری پیدا می شودکه شاید در کوتاه مدت , متوجة آن نشویم ولی در دراز مدت
اثر خود را بگذارد کارکرد موسبقي در درمان نیز محدودة خاصّ زماني و كاربردي دارد و استفاده
بلند مدت و بي پرواي آهنگهاي مختلف, بویژه آهنگ ها ي پرتنش؛ مورد تجویز هیچ درمانگري
نیست.در مورد موسیقی و افزایش شیر گاو هم باید گفت :همان دانشمندانی که افزایش شیر گاو را
پراثر موسیقی اثبات کرده اند بعدها پائین بودن کیفیّت آن شیر وشیری را که غیر طبیعی دوشیده
شود اثبات کرده اند.(43) هم چنین عمرگاوها پائین تر آمده است.درنهایت می توان گفت : ممکن
است موسیقی دارای ائرات مثبتی برای انسان باشد ولی آیا باید فقط به اثرات مثبت آن نگاه کرد؟
در مورد شراب هم قرآن , فرموده : منافعی برای مردم دارد(44)و شاید هم حثّی در برخی مراکزء
تجویز شود ولی قرآن در ادامه می فرمایدکه ضرر وگناهش بزرگتر از نفعش هست . لذا هرآن چه را
اگر چه دارای منافعی نیز باشد نمی توان مطلفاً مفید دانست و باید جنبه های دیگر آن را نیز در
نظرگرفت. و بالأخره اين که نمی توان منکر تأثیر موسیقی و حلی لدّت موسیقی شد و اين مسئلهء
حل شده است ولی بحث اصلی راجع به آن دسته ازموسیقی هایی بود که هم ازنگاه شرع وهم
ازنگاه دانشمندان مذمّت شده بود که در اثر تخریبی چنین موسیقی جای تردید نیست وعمدة مضراتی
هم که گفته شد به همین فسم از موسیقی بر می گردد.یک نکثه نیز حائز اهمیّت می باشد وآن اين
که اگرچه در اين مقاله از زاوية فقهی کمنر به این مسئله توجّه شد ولی باید دانست که آن چه راکه
شرع از آن نهی کرده حتّی اگر از لحاظ علم تجربی عکس آن اثبات شود نباید فریب خورد و امرشرع
را غیرعلمی قلمدادکرد بلکه باید تابع محض دستورات الهی بود حال علم .آن را اثبات کند یا نه. و اما
در مورد دیگرموسیقی ها همان طورکه ملاحظه شد عدّه ای این گونه موسیقی را نیز ردکردند ولی
صفحه 42:
صحیح آن استفاده کرد و آن را به طور مطلق طرد فکرد. ازطرفی در کلام رهبرمعظ انقلاب ازموسیقی به عنوان هنری که
تلفیقی ازدانش, اندیشه و فطرت خدادادی استتعبیر مي شود و بای آن all AL دانسته می شود.(۴۵) لذا می توان از این
هنر برخاسته از فطرت خدادادی استفاد بهينه كرد. ازطرف ديكرء امروزه دنياى غرب و استعماركر از اين هنر متعالى
درراستاى اهداف سوء خودء استفادة ابزارى زيادى كرده و براى بياده كردن اهداف شوم خود از اين راه به عنوان یکی
ازمؤتّرترين راه ها براى تأثب ركذارى بر روى جوانان بهره هاى فراوانى برده است و تا حدود بسيارزيادى نيز از آن نتيجه كرفته
ولیکن متاسفانه در کشورهای درحال توسعه وكشورهاى شرق اين مسئله مورد غفلت قرار كرفته وآنها فقط به عنوان بازيكر براى
کارکردانان اصلی ایفای نقنی مي کنند و در واقع آنان بذيرندة آن جبزهايى هستند كه به آنها القا و قالب مى شود
وازخودشان در بن زمينه ها توليداتي ندارند. لذا اين كونه كشورها فيز مى توانند با استفادة مطلوب از اين هنر وتوليد موسیقی
هاى مناسب و داراى محتوا از آن به عنوان يكى از راه هاى انتقال مفاهيم و فرهنك خود استفاده کنند. چه اين که به لحاظ
علمي صوت و موسیقی نوعی موج است و موج نيز يكى از رادهاى انتقال انرؤى شناخته شده است كه البنّه در رابطه با انتقال
انرزى واستفاده از اين روش بحث كسترده اى نياز است و از حوصلة بحث» خارج است. به هرحال بحث موسيقى از دورترين
زمان ها مطرح بوده است . دردوران پیامبران و بعد از آن دوره ؛ در دوران الم (عليهم السّلام) وتا به امروز ادامه داث
و اين كونه نيست كه یک بحث تازه مطرح شده باشد.در این باب؛ اقوال زیادی نیز مطرح است که در این مقاله سعي شد در حت
وسع :به ابن بحث پرداخته شود و از مطرح نمودن جنبه های دیگر موسیقی به دلیل عدم گنجایش این نوشتار صرفنظر شد .
صفحه 43:
elo
41. ص٠1" شریعت موسوی مصطقی ری بهموسیقیازطری تب وسنت؛ نقل از فائس الفنون محمدين محمود آعلى ج
لوليابى)احمد تكاهى به موسيقى اص.4 .]
۳۰۳۱.۴ مه فرهنک فارسی میج cate
؟. حسينى خامنه اى» على رهب عم نلاب اجوبةالاتفتانات.ص ۱۱۳۸۰۸۲۵۰
3 معمودی محمنسالجدیدازدید که لا مراجع تلد .۴۹
۶ فضل لنکانیمحمدجامعالانل؛م ۹۷۸۹۷۴ .1۵۲
استفتاقات مراجع.
۸ عاملی معمدین حمنومنل شهج ؟ |1۸:۲۳
همان ۲۳۲ کین محمدینبعتوبکافی ج باب ناس ۳۰۱۱۶۵۴
.٠١ جعفرى معمدتفىبموسيقى از ددگهقفی وروانی» ۱۷و۱۸
۱ لمان(۳۱) هنز
11 قدوسى؛ حسنء ذكته هاى ناه .7
7 وسائل التيعهاج 1 دباب9 1ص ۱۷.۲۲۶
1۶,۲۴۷ مجلمی محمدنقیبعار لور رج۹ اب IF
۱۰۱۶۵۵ +۶ ی ۰۷و کافی ۱۳ oll pl طباطبانیمحمدحمین جع ۵
Wh cos eat a اكير فصايح» ترجعه آيت ani Ab IP
۷۴ AY) og t¥
1۸ وسائل الشيعه كتاب تجارتء اب .۰ج ۲ اس ۳۲ج کافی ج ۶ص ۱۷۰۶۵۵
۱.۶ بحار اواج ۷۱اب ۳۳۱ ۴به نف از کافیبج Mt
همان
WY pi jee ns eM
۲ نظری به مسق اوق کاب وت ی ۳۷
صفحه 44:
23. وسائل الشیعه,کتات تجارت:یاب 100 بح 12ص 2,232 وکافی 6ص 14:.31655
4 مجمدی نیاباسدالله,بهشت جوانان,م359 وموسيقي از نظر دین ودانش,ص 20,کیهان شماره :6265
25. طاهری,مهدی؛سلامتی وطول عمردراحکام اسلا
26. تاثيرموسيقى براعصاب وروانءص.62
27. كافىءج6.ص 15,1655 ووسائل الشيعميج 12,باب99,ص 3.225
كاي به موستفل ص36
29. سلامنی وطول عمر مرلكام تلام سكف كا
30. تأثیرموسیقی براعصلت وزوان.ص 73به نقل از روزنامه اطلاعات,شماره 12754
1.كافىءج6,ص 1655,ج15 ووسائل الشيعهيج 12»باب99,ص 225,ج.1.
۶ سای عدي ناريوا حوصرفی - 7 رداللهی جوروترم هن لیر موستفی پراعاب وروان:
3. تاثبرموسیقی پراعصاب وروان,ص330و 122
34 موسیقی از دیدگاه فلسفی وروانی؛ ص147 :148
35. همان.س 53 و54
6. موسوی خمینی بروح الله,صحبفه نوریج 5 .ص241 وص 243و ع 7ص 245
37.نکنه های نابرض .103
8.موسيقى ازدیدگاه فلسفی وروانی؛ص 57-56
39. هبل,ناپلتون, راه توانكرى «ترجمة على تعاونى,ص.86
60 مجله دیماتنش ابلوستر رچاب پازیتن شماه 630- 43 بسكل ميان ملسف عن 0607
84. yen
42 تأثیرمویهی پراعضلب وروانبض :32
43 سلامنی وطول عمردراحکام اسلام :ص88 و92
4 بعره(2)آید.219
85 یکنه های ناب,می 305
صفحه 45:
#اورست منایع:
1 فرآن مجید, عتمان طه, جاب8: ترجمة مهدی الهی فمشه ای انتشارات بارسايان, قم, .1386
2 جعفری ,محمد تفی , علامه, موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی, چاپ4, موسسة تدوین و نشرآتارعلامه
جعفری ؛ تهران, 1385 .
3- شریعت موسوی؛ مصطفی,
بی جا.:1372
33 طیاطبانی: مخمة جنسین: غلامعه درجمه: بفستتر المتزای چاب 128 بزجمد محمد باهی موشوی هیدانی: لد A
دفتر انتشارات اسلامی؛ قم, يهار.85
5 طاهرى؛ usage سلامتی وطول عمردراحکام اسلام؛ چاب2, انتشارات گلهای بهشت, فم..1386
6 عاملی, محمدین حسن, شیخ حرء وسائل الشْیعه, بی چاء جلد5 و12, نشرمكتية الاسلامّه, تهران..1382
7- عیداللهی خوروش,حسین:تأثیرموسیفی براعصاب وروان,چاپ 9, نشربادران؛اصفهان..1387
8 - فاضل لنکرانی, محمد,آیت الله العظمی, جامع المسائل, چاب دوم؛ جلد2, بی ناء بى جاء.1375
9 فیض مشکینی ؛ علی اکیر: آیت الله: نصایح: چاب 18: ترجمة آیت الله احمدجئتی دفترنشرالهادی؛ فم:.1378
10- فدوسی زاده, حسن, نکته های nob جاب7, جلد2, دفترنشرمعارف, بى جاء.1388
1 كلينى؛ محمدين بعقوب, ابوجعفر, کافی؛ le اول, جلد6, نشرمسسة انصاربان؛ فم,1384.
12 موسوی خمیتی: زوح الله: رهیزکییرانقلاب: سجیفه نوزء جاب دوب جلدک. بهران:2 137 وجلدة : سارمان چاب
وانتشارات, تهران .1372
13- مطلهری: مردضیء آیت الله: لیم وتزییت: دراسلاغ» چاپ 27: اتسازات: ضدرام فم:: 1375
4.. مجلسی: محمدتفی, علامه,یحارالانوار, چاپ سوم؛ جلد71وجلد79, بی ناء بیروت لبتان :1403
15 معین؛ محمّدء دکتر, فرهنگ فارسی معین؛ چاپ دوم , جلد4, نشرئامن؛ تهران..1386
6 مجمدى نياء اسدالله: بهشت جوانان: جاب اول: انتشارات سيط اكير: بى جاء بى تا.
17 محمودى: سيدمحسنء مسائل جديدازديدكاه علما و مراجع تقليد؛ جاب3: نشرناصرء قم:1379.
آيت الله؛ نظرى به موسيقى ازطريق كتاب وسنّت: جاب اول؛ نشراسماعبلیان,
صفحه 46:
صفحه 47: