تاریخ و بیوگرافی

آشنایى با تاریخ تمدن اسلامى

ashnaee_ba_tarikhe_tamadone_eslami_c1p2

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.






  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “آشنایى با تاریخ تمدن اسلامى”

آشنایى با تاریخ تمدن اسلامى

اسلاید 1: آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى سرگذشت انسان از معبر تمدنها مى‏گذرد» و «تمدنها در طول تاريخ در شكل دادن به هويت بشر گسترده‏ترين نقش را داشته‏اند.» امروزه تمدن به سند تاريخىِ فرهنگ ملل تبديل گشته و نزد آنان از اهميتى ويژه برخوردار است؛ و كم‏تر ملّتى را مى‏توان يافت كه نسبت به مواريث خود تعصب نورزد؛ زيبايى، و قدمتش را به رخ ديگر ملل نكشد و براى حفظ و نگهدارى آنها مبالغى هنگفت هزينه نكند

اسلاید 2: تمدن در لغت و اصطلاح‏فرهنگ‏نويسان براى واژه تمدن معانى زير را نوشته‏اند: «شهرنشينى»، «اساليب شهرنشينى گزيدن»، «به زىّ شهرنشينان درآمدن»، «فرهيختگى». اين معانى ناظر بر بيرون آمدن انسان از حالت بربريت و وحشى‏گرى يعنى نخستين شرط و مرحله تمدن است؛ در حالى كه امروزه ازتمدن معانى ياد شده مراد نيست و اين واژه صورت اصطلاحى را به خود گرفته كه مفاهيم زير از آن اراده مى‏گردد مرحله يا نوعى خاص از فرهنگ كه در عصر معينى موجوديت يافته.1 است. نوعى فرهنگ پديدار شده در شهرها..2انقلاب شهرى. .3

اسلاید 3: تعریف تمدن - تمدن عبارت است از؛ تلاش براى آفريدن جامعه‏اى كه كل بشريت بتواند با همنوايى در كنار يكديگر و به منزله اعضايى از يك خانواده كامل و جامع در درون آن زندگى كنند.تمدن جنبه مادی و کلی رادر برمی گیرد و فرهنگ جنبه معنوی را و جزیی تر است . - نظمى اجتماعى كه در نتيجه وجود آن، خلاقيت فرهنگى امكان‏پذير مى‏شود و جريان پيدا مى‏كند. در تمدن چهار ركن اساسى را مى‏توان تشخيص داد كه عبارتند از:1- پيش‏بينى و احتياط در امور اقتصادى2- سازمان سياسى3- سنن اخلاقى4- كوشش در راه معرفت و بسط هنر. - تمدن بر مجموع فعّاليتهاى عينى، فنى و اطلاعاتى جامعه اطلاق مى‏گردد . فرهنگ، امور ذهنى مانند دين، فلسفه و هنر را در برمى‏گيرد.

اسلاید 4: تعریف فرهنگدر يك تعريف كلى «فرهنگ به مجموعه آداب و عادات و انديشه‏ها و اوضاعى اطلاق مى‏گردد كه گروهى از مردم در آن شركت دارند و از نسلى به نسل ديگر انتقال پيدا مى‏كند.» اما به باور برخى دانشمندان، در عين حالى كه اين دو واژه به حوزه معناشناختى واحدى تعلق دارند و مفاهيم اساسى يكسانى را منعكس مى‏كنند، ولى به طور كامل معادل يكديگر نيستند. «فرهنگ بيشتر يادآور پيشرفتهاى انفرادى است و تمدن يادآور پيشرفتهاى جمعى

اسلاید 5: فرهنگ (2)دامنه «فرهنگ» محدودتر از «تمدن» است. فرهنگ راه مشترك زندگى، انديشه و كنش انسان و دربرگيرنده اين چيزهاست:سازگارى كلى با نيازهاى اقتصادى يا محيط جغرافيايى .1 2. سازمان مشتركى كه براى فرو نشاندن نيازهاى اجتماعى وسياسى كه از محيط پيرامون برخاسته‏اند، پيدا شده است.3.مجموعه مشتركى از انديشه‏ها و دستاوردها.از تعاريف بالا چنين دانسته مى‏شود كه هر يك از واحدهاى اجتماعى ممكن است فرهنگ ويژه خود را داشته باشند.

اسلاید 6: كلياتى درباره تمدن و تمدن اسلامىتمدنى كه روزگارى به نام اسلام بر بخشهاى گسترده‏اى از جهان حكمفرما شد، محصول تلاش و كوشش دو دسته از اقوام و ملتها است. دسته نخست كسانى بودند كه با ظهور و دعوت اسلام كيش پيشين خود را كنار نهادند و به اسلام گرويدند. دسته دوم كسانى بودند كه آيين گذشته خودرا حفظ كردند و به عنوان همپيمان و معاهد، همچنان در قلمرو اسلامى به زندگى خود ادامه دادند. اين هر دو گروه در دوران گسترش اسلام با حفظ نوعى وابستگى به فرهنگ بومى خود، جذب اصول و ارزشهاى اسلامى گشته و تمدن بزرگ اسلامى را رقم زدند

اسلاید 7: تمدن اسلامى شامل دو جنبه استاما در يك نگاه دقيق‏تر مى‏توان تمدن اسلامى را شامل دو جنبه دانست. يك جنبه آن به وسيله خود اسلام پديد آمد و در پرتو خلاقيت و ابتكار مسلمانان بسط و گسترش يافت. در حقيقت منشأ اين جنبه از تمدن اسلامى قرآن و سنت پيامبر (ص)، و اهل بيت (ع) بود. اما جنبه ديگر تمدن اسلامى، نه ابداع مسلمانان، بلكه ميراث به جاى مانده از تمدنهاى پيشين در قلمرو اسلام بود كه به دست مسلمانان توسعه و تكامل يافت و به رنگ اسلام درآمد. در طول دوران گسترش، فرايند جذب تمدنهاى گوناگون به تمدن اسلامى يا به تعبيرى اسلامى شدن تمدنها، ادامه يافت. ملتهايى كه اسلام را پذيرا گشتند به فرهنگ و تمدن خويش نيز رنگ اسلامى بخشيدند و خود را با ارزشها و اعتقادات اسلامى هماهنگ ساختند

اسلاید 8: تمدن اسلامى ، ميراث مشتركرويهمرفته تمدن اسلامى ميراث مشترك مردم و ملّتهايى است كه روزگارى زير سلطه اسلام درآمدند و در ساخت و شكوفايى آن ايفاى نقش كردند. اينان مردم و ملتهايى بودند كه تار و پود مستحكم امت اسلامى را تشكيل مى‏دادند. به اين ترتيب تمدن اسلامى نه به نژاد خاصى تعلق دارد و نه ملى است كه به مردم خاصى تعلق داشته باشد، بلكه تمدنى است گسترده كه همه گروههاى نژادى و قومى‏اى را كه در پيدايش، رونق و طراوت و گسترش و نفوذ آن در دوران اوج شكوفايى نقش داشته‏اند دربرمى‏گيرد

اسلاید 9: اسلام، امپراتورى عظيمبدين گونه، اسلام كه يك امپراتورى عظيم جهانى بود با سماحت و تساهلى كه از مختصات اساسى آن به شمار مى‏آمد مواريث و آداب بى زيان اقوام مختلف را تحمل كرد، همه را به هم درآميخت و از آن چيز تازه‏اى ساخت. فرهنگ تازه‏اى كه حدود و ثغور نمى‏شناخت و تنگ‏ نظريهايى كه دنياى بورژوازى و سرمايه‏دارى را تقسيم به ملتها، به مرزها و به نژادها كرد، در آن مجهول بود. مسلمان، از هر نژاد كه بود- عرب يا ترك، سندى يا افريقايى- در هر جايى از قلمرو اسلام قدم مى‏نهاد خود را در وطن خويش و ديار خويش مى‏يافت.

اسلاید 10: اسلام، امپراتورى عظيم (2) همه جا، در مسجد، در مدرسه، در خانقاه، در بيمارستان از هر قوم مسلمان نشان و يادگارى بود. اما بين مسلمانان نه اختلاف جنسيت مطرح بود نه اختلاف تابعيت. همه جا يك دين بود و يك فرهنگ؛ فرهنگ اسلامى كه فى المثل زبانش عربى بود، فكرش ايرانى، خيالش هندى بود و بازويش تركى، اما دل و جانش اسلامى و انسانى بود، پرتو آن در سراسر قلمرو اسلام وجود داشت: مدينه، دمشق، بغداد، رى، نشابور، قاهره، قرطبه، غرناطه، قونيه، قسطنطنيه، كابل، لاهور و دهلى، زادگاه آن هم همه جا بود و هيچ جا. در هر جا از آن نشانى بود و در هيچ جا رنگ خاصى بر آن قاهر نبود. اسلامى بود، نه شرقى و نه غربى. با اين همه، رشد و نمو آن در طى مدت سه چهار قرن متوالى چنان سريع بود كه به يك معجزه شگرف مى‏مانست.

اسلاید 11: حقيقت يك چيز بيش نيست: تمدن اسلامىاما اينكه در برخى نوشته‏ها از تمدن اسلامى به تمدن عربى ياد مى‏شود، دو منشأ دارد: يكى اعراب متعصب هستند كه حتى از پيامبر اسلام نيز با عنوان پيامبر عربى ياد مى‏كنند؛ و ديگرمستشرقان هستند كه به دليل سلطه سياسى اعراب و نيز زبان عربى بر جهان اسلام، تمدن اسلامى را تمدن عربى مى‏خوانند. گروهى نيز اين دو عنوان را به هم درآميخته و اصطلاح تمدن اسلام و عرب را به كار مى‏برند. ولى حقيقت يك چيز بيش نيست: تمدن اسلامى

اسلاید 12: ويژگيهاى تمدن اسلامىتمدنهاى گوناگون علاوه بر اصول مشترك، وجوه خاصى نيز دارند كه آنها را از يكديگر متمايز مى‏سازد. اين وجوه مى‏تواند قومى، ملى يا دينى يا با قلمرو جغرافيايى يك تمدن مرتبط باشد. در اين ميان تمدن اسلامى از دو ويژگى «جهانى بودن» و «مذهبى بودن» برخوردار است كه ويژگى نخست، آن را به تمدنى ميان قاره‏اى تبديل كرده و ويژگى دوم آن را در زمره تمدنهاى دينى جهان درآورده است.: جهانى بودن‏چنان كه از قرآن كريم نيز برمى‏آيد، اين ويژگى مربوط به باورها و بينشهاى اسلام است. مخاطب اسلام همه انسانها، در همه اعصار و قرون هستند و هر مسلمانى وظيفه دارد در اندازه توان ديگران را به اين دين سعادت آفرين دعوت كند. برنارد لويس در اين باره مى‏نويسد:مسلمانان خود را مالك خوشبخت آخرين وحى خداوند مى‏دانستند و احساس مى‏كردند كه موظف‏اند كلام خداوند را به گوش ديگر انسانها برسانند،

اسلاید 13: ويژگيهاى تمدن اسلامى(2)او در ادامه مى‏نويسد:تمدن اسلامى اولين تمدنى بود كه مى‏توان آن را از اين جهت كه افراد و اقوام و فرهنگها و قاره‏هاى گوناگون را دربرمى‏گرفت جهانى ناميد. اسلام تنها آسيايى و آفريقايى نبود، بلكه از آن جهت كه مدتهاى طولانى در اسپانيا و جنوب ايتاليا و استپهاى روسيه و شبه جزيره بالكان حضور داشت اروپايى نيز تلقى مى‏شد. به لحاظ جغرافيايى از جنوب اروپا تا قلب آفريقا و در آسيا تا آن سوى مرزهاى چين و هند گسترده بود و نژادهاى سياه و زرد را دربرمى‏گرفت. اسلام از زمان پيامبر حضرت محمد (ص) در عربستان و سپس راهيابى پيروان او به ممالك اطراف مديترانه هميشه به عنوان ((همسايه و رقيب مسيحيت مطرح بود)). ويژگى جهانى بودن به تمدن اسلامى امكان داد تا نژادها، اقوام و فرهنگها و تمدنهاى گوناگون را در خود جاى دهد و از عناصر سازنده و ارزنده آنان بهره ببرد. تأثير اين ويژگى در اعتلاى تمدن اسلامى و نيز تأثيرگذارى آن بر تمدن غربى به اندازه‏اى است كه شمارى از نويسندگان متأخر غربى براين باورند كه مدرنيته هم از اسلام سربرآورده است.

اسلاید 14: ويژگيهاى تمدن اسلامى(3)مذهبى بودن‏تمدن اسلامى تمدنى مذهبى و دينى است؛ به اين معنا كه مسلمانان موظفند علاوه بر جانبدارى از آن، آداب و مناسك ويژه‏اى را نيز رعايت كنند. ما دانشمندان و نويسندگان غير مسلمان بسيارى را سراغ داريم كه درباره اسلام و فرهنگ و تمدن آن بسيار جانبدارانه صحبت كرده و خدمتهاى شايانى نيز به آن ارائه كرده‏اند؛ به طورى كه مسلمان نبودنشان ما را شگفت‏زده مى‏سازد. ولى شمار بسيارى از اينان هرگز اسلام نياورده و همچنان بر كيش خود باقى مانده‏اند. روشن است كه چنين كسانى با وجود جانبدارى از اسلام و تمدن اسلامى مسلمان به شمار نمى‏آيند، بلكه تمدن اسلامى كسانى را در برمى‏گيرد كه اسلام را دين خويش برگزيده، به آداب آن پايبند هستند و مناسك و عباداتش را به جاى آورند. اسلام در حقيقت حكم شناسنامه‏اى را دارد كه افراد با داشتن آن در قلمرو تمدن اسلامى احساس خودى بودن مى‏كنند، ولى اين به معناى نفى تأثيرى كه افراد غير مسلمان حاضر در قلمرو آن داشته‏اند نيست.»

اسلاید 15: . مبانى تمدن اسلامىتمدن اسلامى از هرگونه رنگ نژادى، ملى و قومى بركنار است؛ و به همين دليل توانست بدون تحميل و اجبار، با جاذبه ويژه‏اىٰ، بر بخشهاى گسترده‏اى از جهان حكمفرما گردد. حال ببينيم راز اين جاذبه در چيست و بناى تمدن اسلامى بر چه پايه‏هايى استوار است كه توانسته اين چنين در گذر زمان در برابر طوفان حمله‏هاى بدخواهان و مخالفان مستحكم و پا برجا بماند. بدون ترديد استوارترين و موثق‏ترين سند و راهنماى ما در اين باره قرآن كريم است؛ و آيه‏هاى مبارك اين كتاب شريف ما را رهنمون مى‏گردد به اينكه تمدن اسلامى بر سه پايه «يكتاپرستى»، «عدالت» و «آزادى» استوار مى‏گردد.اين هر سه مبنا ريشه در فطرت انسانى دارد و به همين دليل بود كه اسلام ملتهاى گوناگون را متقاعد ساخت تا بخشهاى سودمند تمدنهاى خود را حفظ كنند آنها را با ارزشهاى اسلامى درآميزند و باورهاى اين دين مبين را سرلوحه زندگى خويش قرار دهند. پر واضح است كه اگر در رفتار برخى حكمرانان اسلامى خلاف مبانى فوق ديده مى‏شود ارتباطى با اسلام ندارد و در حقيقت عيب به مسلمانان بازمى‏گردد و نه به اسلام

اسلاید 16: يكتاپرستى‏نخستين مبناى تمدن، يكتاپرستى استدعوت اسلام با يكتاپرستى آغاز گرديد و همه تلاش رسول خدا (ص) در دوران مكّى بازداشتن مردم از شرك و بت‏پرستى، و در دوران مدنى علاوه بر مبارزه با شرك قبولاندن اين باور به يهوديان و مسيحيان حاضر در جزيرة العرب بود كه دين او همان دين حضرت ابراهيم- پدر توحيد- است؛ و آنان بايد دين وى را تصديق كنند همان‏گونه كه او دينشان را تصديق مى‏كند.اما از نگاه قرآن:يكتاپرستى فرمان الهى به همه ارباب اديان است، چنان‏كه درباره مسيحيان فرموده است:اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً وَاحِداً لَاإِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. (توبه: 31) . (بقره: 83- لَاتَعْبُدُونَ إِلَّا اللّهَ قل یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى‏ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً- عمران: 64

اسلاید 17: يكتاپرستىاسلام نهاد اصلى نهضت دينى را جهان‏بينى ويژه توحيدى قرار داد گرچه پيش از اسلام نيز اديان توحيدى حاكم بودند، ولى آن‏ها با گذشت زمان، تحريف شده دگرگونى يافته بودند و توحيد محض از ميان پيروان اديان رخت بربسته و يگانه‏پرستى‏همچنان متروك مانده بود. علاوه بر آن، در مكاتب فلسفى نيز كه چه‏بسا در برخى از اقطار جهان يافت مى‏شد، توحيدى از گونه توحيد قرآن به چشم نمى‏خورد؛ درباره شناخت خدا، صفات ذاتى و فعلى او و چگونگى علم و اراده‏اش، اصول نابى همانند آنچه قرآن عرضه كرد، به‏هيچ وجه، وجود نداشت. گوستاو لوبون مى‏نويسد: «به راستى، در ميان تمام مذاهب دنيا، تنها اسلام است كه اين تاج افتخار را بر سر نهاده و اول از همه، وحدانيّت صِرف و خالص را در عالم انتشار داده است. اين توحيد خالص محض را چون در آن، هيچ‏گونه پيچيدگى و معمّايى نيست، به آسانى مى‏توان فهميد و ايمان به امور متضادّى كه در اديان ديگر تعليم داده شده و عقل سليم ابداً نمى‏تواند آن را قبول نمايد، هيچ يك در اين ديانت وجود ندارد و تمام سادگى و شأن و مقام اسلام روى علل پيشرفت و انحطاط مسلمين، ص: 27-همين وحدانيّت خالص است.»اسلام به جاى ثنويّت، تثليث، ماده‏گرايى و آفتاب‏پرستى، توحيد و خداپرستى را به مردم عرضه كرد و آنان را از شرك در عبادت و خالقيّت بر حذر داشت. اسلام توحيد را، چه ذاتى، صفاتى يا افعالى، در پر اوج‏ترين شكلش به مردم آموخت و آن را پايه اصلى عبادت و زندگى قرار داد؛ که هم مبناى فلسفى دارد و هم محرّك فكر و انديشه است.

اسلاید 18: عدالت‏دوّمين پايه تمدن اسلامى دادگرى است كه در جاى جاى قرآن كريم با دو تعبير قسط و عدل از آن سخن به ميان آمده است:همه پيامبران الهى آمده‏اند تا دادگرى را در ميان مردم برپاى دارند(حديد: 25 -وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ . در فضاى مسالمت‏آميز وجود اختلاف مذهبى مانع اجراى عدالت نيست. دشمنى نيز نمى‏تواند مانع اجراى عدالت گردددر هر حال داورى بايد بر پايه عدالت انجام گيرد. أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ سَمِيعاً بَصِيراً. (نساء:58

اسلاید 19: آزادى ‏يكى از مهم‏ترين هدفهاى ارسال پيامبران الهى، از جمله اسلام، آن است كه علاوه بر واداشتن مردم به نيكيها و بازداشتن آنان از بديها، بندهاى خرافه را از پايشان بگشايند وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ .... (اعراف: 157چیزی که امروزه در دنیای به اصطلاح متمدن امروزی نیز به وفور یافت می شود .

اسلاید 20: تبادل علمى در تمدن اسلامىدانش در تمدن اسلامى‏قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَايَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ. (زمر: 9)بگو آيا آنان كه مى‏دانند با آنان كه نمى‏دانند برابرند؟ به راستى كه تنها خردمندان پند مى‏پذيرند. سخنان رسول خدا (ص) : «طلب علم بر هر مسلمانى واجب است»، و «دانش را بجوييد، اگرچه در چين باشد»، مسلمانان را بر آن مى‏داشت تا در جست و جوى علم و دانش به سوى كانونهاى علمى جهان بار سفر بندند و هرگونه رنجى را در اين راه بر خود هموار سازند و از جان مايه بگذارند

اسلاید 21: تبادل علمى در تمدن اسلامىحاصل اين تشويقهاى معنوى و تلاشهاى پيوسته مسلمانان فرهنگ و تمدن اسلام بود كه هم علم و ادب و هنر را به اوج رساند و هم دانشمندانى بس بزرگ را به جهان علم تقديم داشت.

اسلاید 22: 1. جايگاه دانش در اسلام‏براى تبيين جايگاه دانش در اسلام، آشنايى با ديدگاه قرآن كريم و نيز رسول خدا (ص) و پيشوايان راستين اسلام (ع)، ما را به واقعيت امر هر چه نزديك‏تر خواهد ساخت.. دانش در نگاه قرآن‏حقايق قرآنى زير ما را به جايگاه دانش در اين كتاب شريف رهنمون مى‏گردد:. قرآن كريم خود يك كتاب يعنى «سمبل دانش» استذلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ. (بقره: 2)اين كتاب كه در حقانيت آن هيچ شك و ترديدى وجود ندارد، راهنماى پرهيزكاران است

اسلاید 23: 2. جايگاه دانش در اسلام‏نخستين آيه نازل شده بر پيامبر (ص) وى را به خواندن فرمان مى‏دهد:اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ.(هم علم حصولی وهم (تحصیلی هم فطری هم کسبی )(علق: 1- بخوان به نام پروردگارت كه بيافريد، آدمى را از لخته خونى بيافريد. بخوان و پروردگار تو ارجمندترين است. خدايى كه به وسيله قلم آموزش داد. به آدمى آنچه را كه نمى‏دانست بياموخت

اسلاید 24: 3.جايگاه دانش در اسلامخداوند از پيامبر (ص) مى‏خواهد تا براى فزونى يافتن دانش خويش دعا كندوَقُل رَبِّ زِدْنِي عِلْماً. (طه: 114)و بگو: پروردگارا بر دانش من بيفزا.. از برنامه‏هاى اصلى پيامبر (ص) در كنار تزكيه تعليم استهُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ. (جمعه: 2)اوست خدايى كه به ميان مردمى بى‏كتاب پيامبرى از خودشان مبعوث داشت تا آياتش را بر آنها بخواند و آنها را پاكيزه سازد و كتاب و حكمتشان بياموزد، اگرچه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند

اسلاید 25: 4.جايگاه دانش در اسلاماز سوى ديگر قرآن كريم دربردارنده آيه‏هايى است كه فهم آنها جز در پرتو علوم تجربى امكان‏پذير نيست. چنان‏كه هر اندازه علوم به پيش مى‏رود، حقايق قرآنى .نيز آشكارتر مى‏گردد: براى مثال در آيه شريفه زير جنين انسان به زالو تشبيه گرديده استوَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِن طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ. (مؤمنون: 14هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم. سپس او را نطفه‏اى در جايگاهى استوار قرار داديمآنگاه از آن نطفه لخته خونى آفريديم و از آن لخته خون پاره گوشتى و از آن پاره گوشت، استخوانى آفريديم و استخوان را به گوشت پوشانيديم. باز او را آفرينشى ديگر داديم. در خور تعظيم است خداوند، آن بهترين آفرينندگان.

اسلاید 26: دانش از نگاه رسول خدا (ص) و ائمه (ع)اين جايگاه والاى دانش در قرآن، در سخنان پيامبر (ص) و امامان نيز بازتابى نيكو . يافته است: رسول خدا (ص) فرموده استطَلَبُ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى‏ كُلِّ مُسْلِمِ وَ انَّ اللَّه يُحِبُّ بُغاةَ الْعِلْمِ. -1طلب علم بر هر مسلمانى واجب است. همانا خداوند دانشجويان را دوست دارد مَا اهْدَى الْمَرْءُ الْمُسْلِمِ إلى أَخيهِ هَدِيَّةً أَفْضَلَ مِنْ كَلِمَةِ حِكْمَةٍ يَزيدُهُ اللَّهُ بِها هُدىً وَ يَرُدَّهُ مِنْ رَدِىّ. بهترين هديه يك مسلمان به برادرش سخن حكمت‏آميزى است كه بدان وسيله خداوند . بر هدايتش بيفزايد و از پستى بازداردمِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ أَنْ يُعَلَّمَ الْمَرْءُ عِلْماً ثُمَّ يُعَلِّمَهُ أَخاهُ. «»-3از بهترين صدقه‏ها دانشى است كه مرد بياموزد و آنگاه آن را به برادرش بياموزاند

اسلاید 27: 1.جايگاه والاى دانشقَليلُ الْعِلْمِ خَيْرٌ مِنْ كَثيرِ الْعِبادَةِ.». دانش اندك بهتر از عبادت بسيار است:امام على (ع) فرموده استأَيّها النَّاسُ إِعْلَمُوا أَنَّ كَمالَ الدّينِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَالْعَمَلُ بِهِ، الا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمالِ. انَّ الْمالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَمَهُ عادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيفِى لَكُمْ وَالْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ امِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ. «»اى مردم بدانيد كمال دين طلب علم و عمل بدان است. بدانيد كه طلب علم بر شما از طلب مال لازم‏تر است. زيرا مال براى شما قسمت و تضمين شده است و عادلى (خداوند) آن را ميان شما قسمت كرده و تضمين نموده و به شما مى‏رساند. ولى علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأموريد كه آن را از اهْلَش طلب كنيد. پس در جست‏وجوى دانش باشيد.

اسلاید 28: 2. مقام والاى دانشمندان‏علاوه بر جايگاه والايى كه دانش در نگاه پيشوايان دينى دارد، دانشمندان نيز در نزد آن بزرگواران از منزلتى بسيار والا برخوردار مى‏باشند. براى مثال : به روايتهاى زير توجه كنيد: رسول خدا (ص) فرموده استالْعُلَماءُ وَرَثَةُ الْأَنْبِياءِ. «». دانشمندان وارث پيامبراننديَسْتَغْفِرُ لِلْعالِمِ مَا فِى السَّماوات وَالْأَرض. «». آنچه در آسمان و زمين است براى دانشمند طلب بخشايش مى‏كندالْعالِمُ أَمينُ اللَّهِ سُبْحانَهُ فِى الأَرْض. «»عالم، امينِ خداوندِ پاك و منزّه در زمين است

اسلاید 29: مقام والاى دانشمندانيَشْفَعُ يَوْمَ القِيامَةِ ثَلاثَةٌ: الأَنْبِياءُ، ثُمَّ الْعُلَماءُ، ثُمَّ الشُّهَداءُ. «». روز قيامت سه گروه شفاعت مى‏كنند: پيامبران، سپس عالمان، سپس شهيدانمَنْ خَرَجَ فى‏ طَلَبِ الْعِلمِ فَهُوَ فى‏ سَبيلِ اللَّهِ حتَّى يَرْجِعَ. «». هر كس در جست‏وجوى دانش بيرون رود، در راه خداوند است تا بازگرددانَّ الْمَلائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَها لِطالِبِ الْعِلْمِ رِضًى بِما يَصْنَعُ. «»فرشتگان به خاطر رضايت از كار جوينده دانش براى او بال خويش را مى‏گسترانند

اسلاید 30: عالم و دانشجو در پاداش سهيم‏اندمَنْ سَلكَ طَريقاً يَلْتَمِسُ بِهِ عِلْماً سَهَّلَ اللَّهُ لَهُ طريقاً إِلَى الْجَنَّةِ. «هر كس در جست‏وجوى دانشى راهى را بپيمايد، خداوند راهى را به سوى بهشت برايش هموار گرداندأَلْعالِمُ وَالمُتَعَلِّمُ شَريكانِ فِى الْأَجْرِ وَ لا خَيْرَ فِى سائِر النَّاسِ. «». عالم و دانشجو در پاداش سهيم‏اند و در ديگر مردم خيرى نيستاين توجه به دانش و دانشمندان موجب گرديد كه دانش در جامعه اسلامى همگانى شود، مردم سخت به دنبال علم باشند و نسبت به دانشمندان با ديده احترام بنگرند

اسلاید 31: كسب علومى كه موجب سعادت دنيوى و اخروىعلوم ارزشمند مورد نظر اسلام كدام است؟ آيا اين علوم منحصر به علوم دينى است و يا آنكه دانشهاى غير دينى را نيز دربرمى‏گيرد؟ به طور مشخص فراگيرى آن دسته از علومى كه ناظر بر انجام صحيح و درست وظايف شرعى آحاد مسلمانان مى‏باشد، بر همگان واجب است و چنين علومى از مصاديق روشن دانشهاى ارزشمند مى‏باشندكسب علومى كه موجب سعادت دنيوى و اخروى مردم مى‏گردد از ديگر علوم برتر تلقى مى‏شده است. کنارگذاشتن علومى كه سود دنيوى يا اخروى ندارند، تشويق گرديده استبا وجود فضيلتى كه علم دين در نزد دانشمندان اسلامى داشته، هيچ منع و محدوديتى براى آموختن ديگر علوم و فنون در كار نبوده و بلكه براى رفع .نيازهاى همگانى تشويق نيز شده است

اسلاید 32: كسب علومى كه موجب سعادت دنيوى و اخروىدر حقيقت دانشمندان همه رشته‏هاى علمى سودمند از مقام والايى كه اسلام براى دانشمندان قائل است برخوردارندآنچه در دوران شكوفايى تمدن اسلامى رخ داده مؤيد اين حقيقت است كه در سايه تشويقهاى علمى اسلام، در ميان مسلمانان «روحيه علمى» پديد آمد و موجب گرديد كه آنان استعدادهايشان را در همه زمينه‏ها به كار گيرند؛ و كسب علم در جامعه (با هر گرايش دينى)، به صورت يك سنّت درآيد. به خلاف مسيحيت، كه در آن روزگار، علم را تنها به جنبه‏هاى دينى منحصر مى‏دانست، اسلام هيچ‏گونه محدوديتى- به جز موارد زيانبار- براى تحصيل دانش قايل نبود.همين رويكرد موجب گرديد كه دانشمندان در تمدن اسلامى براى دستيابى به هدفهاى گوناگون به تحصيل دانش بپردازند و آثار بسيار ارزشمندى تأليف نمايند

اسلاید 33: هدف علم در اسلام : هدفهاى ايشان را مى‏توان به صورت زير فهرست كردگسترش شريعت- تفسير قرآن، فقه و حديث- (بيان الفرقانِ شيخ مجتبى قزوينى، .تبيانِ شيخ طوسى، شرايع الاسلام محقق حلّى)كاوش در اسرار طبيعت و گشودن رازهاى علمى آفرينش- فيزيك، شيمى، نجوم . (الزيجِ بتانى، صحيفه زرقالى)آشنايى با اوضاع و احوال طبيعى زمين و رويدادهاى انسانى جهان- جغرافى و تاريخ- (تاريخ طبرى، تاريخ يعقوبى، تاريخ مسعودى، تقويم البلدان ابوالفدا و .معجم البلدان ياقوت حموى)بهبود بخشيدن به زندگى فرهنگى و اجتماعى انسان- علوم تربيتى- (مُنية المريد .شهيد ثانى)كاستن از آلام روحى و جسمى انسان- روان‏شناسى، پزشكى، داروسازى- ( «منصورى» رازى و «قانون» بوعلى).تأمين سعادت انسان- علم اخلاق- (مكارم الاخلاقِ شيخ ابومنصور طبرسى، ارشاد القلوب ديلمى و اخلاق ناصرى خواجه نصير طوسى

اسلاید 34: تبادل علمى در تمدن اسلامىگسترش فرهنگ پژوهشى- طبقه‏بندى و احصاى علوم، تهيه دايرة المعارف- احصاء العلوم فارابى، الفهرست ابن نديمدرآوردن حيوانات به خدمت انسان- جانورشناسى- (كتاب الحيوانِ جاحظ، اوصاف الحيوان و منافعها نوشته ابن بختيشوع، منافع الحيوان ابن الدريهم و عجائب المخلوقات قزوينىكشف و استفاده از منابع طبيعى زير و روى زمين- كانى‏شناسى و گياه‏شناسى- (الادوية المفرده ابن سرابى، كتاب الفلاحه ابن العوام، (.ازهار الافكار فى جواهر الاحجار تيفاشى. برآوردن نيازهاى تكنولوژيك جامعه- كليه صنايع روز

اسلاید 35: نهادهاى علمى و آموزشى در تمدن اسلامى‏در تمدن اسلامى، نهادهاى علمى و مؤسسه‏هاى پژوهشى، تاريخى به قدمت خود اسلام دارندپيامبر خدا (ص) اعلام فرمود كه «براى تعليم فرستاده شده است» و اين امر اقتضا مى‏كرد كه آنچه‏ايشان از سوى خدا مى‏آورد، به گونه‏اى بنيادين به همگان آموزش داده شود. در اين راستا، نخستين هسته‏هاى آموزشى در قالب آموزش قرآن در مساجد تشكيل گرديد. هسته‏هايى كه از منبع وحى تغذيه علمى و معنوى كردند و به تدريج در جامعه اسلامى جايگاهى ويژه يافتند و از درون آنها نهادهايى چون مدرسه، دار العلم (سراى علم)، دارالحكمه (سراى حكمت)، خزانة الحكمه (گنجينه حكمت) و سرانجام دانشگاه سربرآورد.جزئيات اين نهادها را بايد در كتابهاى ويژه اين موضوع جست‏وجو كرد و در اينجا به طور .فهرستوار به عنوان و كاركرد آنها اشاره مى‏گرددمسجد -1مسجد نخستين نهاد آموزشى در تمدن اسلامى است كه بيشتر در آن علوم دينى و به ويژه قرآن تدريس مى‏شده است. در روزگار رسول خدا (ص) مسجد النبى و مسجد قبا كانون تعليم و تعلم بود و از آن پس نيز سنت تعليم و تربيت در مساجد ادامه يافت. چنان كه امام صادق (ع) اصحاب خويش را به تشكيل حلقه‏هاى علمى در مساجد تشويق مى‏كرد. در تاريخ اسلام، فاصله آغاز سده دوم تا پايان سده سوم، درخشان‏ترين دوره‏هاى تعليم و تعلم در مساجد بوده است. «

اسلاید 36: مسجد- مدرسه‏مسجد- مدرسه‏متناسب با گسترش جوامع و نيز تنوع يافتن علوم، در كنار مساجد مدارسى بنياد نهاده شد كه آنها نيز تدريس علوم دينى را برعهده داشتند. با وجود تفاوت كاركردهاى مسجد- مدرسه و مسجد، اغلب هر دو نهاد را مسجد مى‏ناميدند، تا آنكه در حدود يازده سده پيش، اين نهاد تكامل يافت و كاركردى دانشگاهى پيدا كرد. بارزترين نمونه‏هاى اين نهاد كه همچنان فعال هستند، قرويين فاس در مراكش، مدرسه زيتونه در تونس و دانشگاه الأزهر در قاهره مى‏باشد. در شهرهاى قم، مشهد، سمرقند، اصفهان، نجف، صنعا نيز شمارى از مسجد- مدرسه‏ها فعالند.

اسلاید 37: مدرسهپيدايش اين نهاد در تمدن اسلامى به سده چهارم هجرى بازمى‏گردد. هرچند كه برنامه‏هاى مدارس در آغاز دينى بود ولى رفته رفته جنبه علمى- دينى پيدا كرد. نخست مدارس خصوصى ايجاد شد، به اين شيوه كه اگر عالمى از مكنتى برخوردار بود، در منزل شخصى خود، حلقه درس تشكيل مى‏داد. يا اينكه توانگران و دولتمندان با هزينه شخصى خود، ويژه عالمان بزرگ مدرسه مى‏ساختند تا مجالس درس خود را در آنجا برپا كنند. از جمله مدارس خصوصى، مدرسه اسفراينى، مدرسه بيشكى و مدرسه سعديه در نيشابور و نيز مدرسه عبدالجبار مفيد در رى بود كه به گفته عبدالجليل قزوينى، چهارصد فقيه و متكلم در آن درس مى‏آموختند. نوع ديگر، مدارس دولتى بود كه برنامه و نيز بودجه ويژه دولتى داشتند؛ و افتخار هر دو نوع اين مدارس از آنِ ايرانيان است. خواجه نظام الملك طوسى نخستين كسى بود كه مدارس مشهور به نظاميه را در شهرهاى بغداد، نيشابور، اصفهان، بصره، مرو، هرات و چندين شهر ديگر تأسيس كرد و نام خويش را در تاريخ تمدن اسلامى ماندگار ساخت.

اسلاید 38: كتابخانهكتابخانه‏يكى ديگر از مؤسسه‏هاى آموزشى، كتابخانه يا دارالكتب است. گرچه هدف اصلى تأسيس كتابخانه‏ها فعاليت آموزشى نبود، ولى گزارشهاى موجود درباره برخى كتابخانه‏ها، حكايت از چنين فعاليتى در اين نهاد است. چنانكه در دارالكتب مسجد عتيق همدان، جلسه‏هاى تدريس برگزار و به طلاب نيازمند كاغذ و قلم داده می شد و ابوغالب شيرازى در دارالكتب صاحب بن عباد املاى حديث مى‏كرد. بيمارستان‏بيمارستانها علاوه بر وظيفه درمان بيماران، عهده‏دار تدريس علوم پزشكى نيز بودند. در اين نهاد، دانشجويان در كنار آموزش عملى طبابت، به تحصيل دانش طب نيز اشتغال داشتند. دانشجويان تنها كسب تجربه استادان محدود نبود، بلكه بايد مدارج علمى را نيز مى‏پيمودند و براى دريافت مجوز طبابت رساله علمى ارائه مى‏دادند. نمونه‏هايى از اين بيمارستانها هنوز هم در شهرهاى هند و پاكستان مثل حيدرآباد و دكن موجود است..

اسلاید 39: رصدخانه‏از ديگر نهادهاى علمى و پژوهشى رصدخانه بوده است. پيدايش رصدخانه مولود پيشرفت دانش در جهان اسلام بود. دامنه فعاليت اين نهاد در آغاز محدود و از تلاش يك منجّم فراتر نمى‏رفت، ولى از سده سيزدهم ميلادى و پس از ساخته شدن رصدخانه به وسيله خواجه نصيرالدين طوسى، به دستگاه علمى عظيمى تبديل شد كه دانشمندان در آن گرد مى‏آمدند و به كار رصد و تدريس مى‏پرداختند. «رصدخانه مراغه الهام‏بخش و سرمشقى براى ساخته شدن رصدخانه الغ‏بيگ در سمرقند و رصدخانه دوره عثمانى در استانبول شد كه تقى‏الدين در آن رصد مى‏كرد. اين رصدخانه به نوبه خود نمونه‏اى بود كه جَىْ سينْگه به تقليد از آنها در قرن دوازدهم/ هجدهم رصدخانه‏هايى دهلى و جيپورساخته بنا كرد و نيز الگوى رصدخانه‏هايى بود كه در اروپاو

اسلاید 40: فرهنگستانعلاوه بر نهادهايى كه كار آموزش علوم را برعهده داشتند، نهادهاى ديگرى نيز در تمدن اسلامى وجود داشت كه مأموريت اصلى‏شان توليد علم بود. اين مؤسسه‏ها بيشتر جنبه دربارى داشتند و بودجه آنها از سوى خلفا، سلاطين و وزيران بزرگ تأمين مى‏گشت. مناسب‏ترين نامى كه امروزه مى‏توان بر اين نهادها گذاشت فرهنگستان و يا آكادمى است. ريشه اصلى اين نهادها را بايد در فرهنگهاى ايرانى، هندى و يونانى جست و جو كرد كه در اوج تمدن اسلامى به جوامع مسلمانان راه يافت. اين نهادها در كنار كاخهاى سلطنتى تأسيس شد و مديريت آنها نيز با خود حكمرانان بود. آنان با انگيزه‏هاى علمى شخصى و در مواردى به خاطر همچشمى و رقابت با ديگران اقدام به ايجاد اين مؤسسه‏ها مى‏كردند و بودجه آنها از طريق منابع شخصى و يا دولتى تأمين مى‏شد.بيت الحكمه و دار العلم نامهايى بود كه اين مؤسسه‏ها به خود گرفته بودند و مترجمان و نويسندگان در آنجا به كار پژوهش اشتغال داشتند؛ و در مواردى كلاسهاى درس سطوح عالى نيز در آنها تشكيل مى‏گرديد.»

اسلاید 41: جامعه مشترك المنافع علمى در تمدن اسلامى‏پيدايش روحيه علمى در ميان مسلمانان و مبادله آزادانه كالاى دانش در درون جامعه اسلامى و داد و ستد آن با جهان خارج، موجب هرچه شكوفاتر شدن دانش در حوزه تمدن اسلامی گردید .اين تلاش علمىِ گسترده ما را به سوى وجود نوعى «جامعه مشترك المنافع علمى» رهنمون مى‏گردد كه نمونه‏هاى روشن آن امروزه در اروپا و امريكا به چشم مى‏خورد. به گواهى آنچه در جهان كنونى در حوزه دانش در جريان است، يك جامعه مشترك المنافع علمى از ويژگيهاى كلى زير برخوردار مى‏باشد

اسلاید 42: جامعه مشترك المنافع علمىبا وجود تنوع نژادى، قومى و زبانى، افتخارات علمى و دستاوردهاى پژوهشى جامعه به همگان تعلق دارد و آحاد مردم از آن بهره‏مند هستند.دانشمندان در انتخاب مكان براى فعاليتهاى علمى آزادند و اختلافات سياسى مانع تلاشهاى علمى نيست.. زبان علمى دانشمندان مشترك است.با چنين تعريفى از يك جامعه مشترك المنافع علمى، نخستين نمونه آن، هرچند به طور غير رسمى در قلمرو تمدن اسلامى به چشم مى‏خورد. درستى اين ادعا هنگامى تأييد مى‏شود كه حقايق زير را مد نظر قرار دهيم. بيشتر دانشمندان اسلامى آثار خود را به زبان عربى نگاشته‏اند. ابوريحان بيرونى، خواجه نصيرالدين طوسى، ابن سينا، محمد بن موسى خوارزمى، محمد بن زكرياى رازى و ابوالوفا جوزجانى، با وجود غناى زبان فارسى، ترجيح مى‏دادند كه آثار علمى خود را به زبان عربى بنگارند. «

اسلاید 43: جامعه مشترك المنافع علمىكانونهاى دانش در قلمرو تمدن اسلامى از عصرى به عصر ديگر تفاوت مى‏كرد. گاه ايران و عراق، روزگارى مصر، دوره‏اى اندلس و زمانى هند بود، ولى همه به حوزه اسلامى تعلق داشت. «»دانشمندان اسلامى در انجام مسافرتهاى علمى و شركت در پروژه‏هاى علمى آزاد بودند و نيازى به محدود كردن خود در قلمرو جغرافيايى ويژه‏اى احساس نمى‏كردند.»چه بايد كرد؟در دوران اوج تمدن اسلامى، مسلمانان در حالى اهتمام به دانش داشتند كه رقابت علمى همانند روزگار ما در ميان نبود چنان كه مى‏دانيم امروزه قدرت به دانايى است و سخن فردوسى، «توانا بود هر كه دانا بود»، تفسيرى عينى يافته است؛ و مسلمانان براى حضور هرچه قدرتمندانه‏تر در صحنه بين‏الملل بايد بر ميزان دانايى خود بيفزايند و در رواج هر چه بيشتر علم و دانش در ميان خود بكوشند

اسلاید 44: تبادل علمى در تمدن اسلامىاطلبو العلم ولو بالصين.دانش را بجوييد، اگرچه در چين باشداوج‏گيرى و شكوفايى دانش و فناورى در حوزه تمدن اسلامى علل گوناگونى داشت كه از جمله مى‏توان به داد و ستد علمى با ديگر تمدنها اشاره كرد. اين داد و ستد سازنده، كمك بزرگِ تمدن اسلامى به هدفهاى علم بود؛ كمكى كه هم موجب استوارى هر چه بيشتر پايه‏هاى دانش در درون خود گرديد، و هم بر رونق و شكوفايى آن در سطح جهانى تأثيرى ماندگار بر جاى نهاد. تمدن اسلامى با انتقال دانشهاى هندى و ايرانى و يونانى به سراسر قلمرو خود، دانشمندان بزرگى را پرورش داد و آن علوم را چنان كه در خور روزگار خودش بود فربه ساخت و سپس با انتقال آن به سراسر جهان، به ويژه غرب مسيحى، آنان را وامدار خويش گردانيد.

اسلاید 45: مرجع علمى موثقاين حقيقتى است انكارناپذير و مورد قبول همه مورخان علم، كه مسلمانان تنها مصرف كننده اندوخته‏هاى علمى ديگر ملل نبوده‏اند، بلكه با توليد و نوآوريهاى فراوان خود، بر ذخيره علمى جهان افزوده‏اند. حتى اگر كه فعاليت آنان به انتقال صرف نيز محدود بوده باشد، كار آنان به تلاش خستگى‏ناپذير زنبور در استفاده از شهد گلها و گياهان پراكنده براى فراهم آوردن عسل شفابخش همانند است. با قرار گرفتن مهد تمدن اسلامى در ميان خاور و باختر جهان، دانش را از كانونى به كانون ديگر انتقال داد و با اين شيوه محصولى فراهم آورد كه با منابع اصلى خود تنها در نام شباهت داشت!دانشى كه مسلمانان به غرب انتقال دادند از چنان غنايى برخوردار بود كه براى ساليانى دراز، مرجع علمى موثق و معتبر علمى دانشگاهها، دانش‏پژوهان و دانشجويان غربى بود

اسلاید 46: انتقال علوم به جهان اسلامبعدعلمی از تمدن اسلامى؛ و چندين سده تلاش و تكاپوى علمى بى‏وقفه مسلمانان براى پروراندن دانشهاى جهانى در كانونهاى علمى خود و سپس انتقال آنها به ديگر مراكز علمى و نقش سازنده آنان در پيشبرد كاروان دانش بشرى از خلال مباحث و موضوعات زير نشان داده می شود :- انتقال علوم به جهان اسلام‏- كانونهاى انتقال دانش جهانى به تمدن اسلامى‏- سرچشمه‏ها- انتقال علوم اسلامى به غرب‏چنانكه از اين عناوين پيداست، براى بررسى جريان مبادله علمى ميان تمدن اسلامى و ديگر تمدنهاى جهانى، نخست انتقال علوم به تمدن اسلامى و سپس به كانونهاى علمى جهان به بحث گذاشته خواهد شد.

اسلاید 47: انتقال علوم به جهان اسلام‏ايده تلاش براى جلب دانشهاى گوناگون به درون جامعه اسلامى، از آغازين دوره پيدايش اسلام در ميان مسلمانان رايج بود. ولى آنچه زمينه مساعد و مناسب عملى شدن اين ايده را فراهم آورد، همانا گسترش حوزه جغرافيايى اسلام بود؛ و در عصر موسوم به «عصر طلايى تمدن اسلامى» روند انتقال علوم بيگانه و عمدتاً غير دينى به تمدن اسلامى به اوج خود رسيد

اسلاید 48: عصر طلايى تمدن اسلامى‏عصر طلايى تمدن اسلامى‏در دوران خلافت عباسيان، به ويژه پس از راه‏يابى فرهنگ ايرانى به دستگاه خلافت، فعاليتهاى علمى نيز در جهان اسلام شتاب گرفت. تلاشهاى اين دوره چنان گسترده و چشمگير بود كه به «عصر طلايى- تمدن اسلامى» شهرت يافته است. سيد اميرعلى در اين باره مى‏نويسد هر ملت بزرگى در جهان عصرى طلايى داشته است. آتن در دوره پريكلين و رُمْ در عصر آگوستن و همچنين جهان اسلامى در دوره شكوه و جلالش؛ چنين بود و ما بايد به ديده عدالت به دوره‏اى بنگريم كه از جلوس منصور شروع و به مرگ معتضد بالله خاتمه مى‏يابد ... اعراب با نفوذ الهام‏بخش پيامبر بزرگ كه به آنها يك كتاب قانون و يك مليت بخشيد و (نيز) به كمك حكمرانان خود دروس عقلى را از شرق و غرب گرفتند، آنها را با تعليمات پيامبر درآميختند و «از جنگجويى به دانشجويى رسيدند.» هامبولد مى‏گويد: «اعراب به نحو تحسين‏آميزى در موقعيتى قرار گرفته بودند تا نقش ميانجى را بازى كنند و به مللى از سرزمين فرات گرفته تا گودال كوئيوير و آفريقاى ميانى نفوذ يابند. فعاليت بى‏نظير فكرى ايشان عصر مجزا و متمايزى را در تاريخ جهان مشخص مى‏سازد.»»

اسلاید 49: تلاشهاى علمى مسلمانان سه ويژگى داردمطالعه دقيق تاريخ اين دوره، سه ويژگى را در تلاشهاى علمى مسلمانان نشان مى‏دهد.1- بروز رقابت علمى ميان شهرهاى گوناگون و نيز همچشمى حكمرانان محلى با خلفا و سلاطين در ترويج علم و تكريم عالمان2. رقابت علمى ميان خلافتهاى بزرگ رقيب يعنى عباسيان در بغداد، فاطميان درقاهره.3.رقابت علمى ميان حكمرانان اسلامى در اسپانياگرمى بازار رقابت علمى موجب گرديد تا آواى فلسفه و تعليم و تربيت به راهنمايى مسلمانان، از سواحل آتلانتيك به طرف مشرق تا اقيانوس هند و حتى فراتر ازآن تا اقيانوس‏آرام انعكاس يابد

اسلاید 50: نهضت ترجمهدر اين عصر در جاى جاى قلمرو اسلامى، دانشمندان برجسته‏اى ظهور كرده و آثار علمى فراوانى پديد آوردند. به طورى كه تهيه فهرست نامها و آثارشان بخش مهمى از تاريخ علوم اسلامى را به خود اختصاص داده است. در اين ميان پيدايش نهضت ترجمه به رونق دانش در ميان مسلمانان كمك فراوان كرده است. نهضت ترجمه:-مأمون عباسى با تشكيل يك آكادمى علمى به نام بيت‏الحكمه- خانه حكمت- به سال 200 ه/ 815 م در بغداد، امكانى فراهم ساخت كه دانشمندان رشته‏هاى گوناگون، علوم يونانى را به زبان عربى ترجمه كنند. دانشمندان حاضر در اين آكادمى در طول سده‏هاى سوم/ و چهارم تا نهم / دهم كتابهاى بسيارى را از يونانى و سريانى و نيز از پهلوى و سانسكريت به عربى برگرداندند، به طورى كهامروز هم شماره ترجمه‏هاى آثار ارسطويى- يعنى آثار ارسطو و شارحان وى- كه در زبان عربى موجود است، از شمار ترجمه‏هاى ديگر به هر زبان بيشتر است

اسلاید 51: كانونهاى انتقال دانش جهانى به تمدن اسلامى‏علوم يونانى پيش از آن از طريق كانونهايى، كه اينك در قلمرو تمدن اسلامى قرار داشت، در ميان ملل شرقى رواج يافته بود. مهم‏ترين اين كانونها و مجامع علمى ادِسا (رها)، جندى‏شاپور و صابئان حرّان بودند.. 1- ادِسا (رها)اين شهر وارث علوم اسكندرانى بود؛ علومى كه از اسكندريه به انطاكيه و سپس به اين شهر انتقال يافته بود. ذخاير علمى موجود در اين كانون به وسيله مسيحيان نسطورى به سرزمينهاى دوردستى چون ايران انتقال يافت.». 2- جندى (گندى) شاپوراين شهر به وسيله شاپور يكم و به منظور نگهدارى اسيران جنگى روم ساخته شد و به تدريج به يك مركز علمى تبديل گرديد. در اين شهر علومى چون پزشكى، رياضيات و منطق از روى متون يونانى به سريانى ترجمه و تدريس مى‏گرديد.

اسلاید 52: نهضت ترجمه. 3- صابئان حرّانجامعه دينى صابئان حران عامل انتقال معتقدات مكتب فيثاغورسى به جهان اسلام بودند. ريشه اين جامعه به ادريس پيغمبر مى‏رسيد؛ و اينان اطلاعات زيادى درباره نجوم و رياضيات داشتند. مترجمان اين دوره هم خود دانشمند بودند و هم به زبانهاى علمى رايج دنيا همچون، سريانى، يونانى، هندى و فارسى آشنايى و تسلط داشتند. براى نمونه به نام و نقش چند تن از آنها به طور خلاصه اشاره مى‏گردد.1- ابوزكريا يوحنّا بن ماسَوَيْه (متوفاى 857): از مسيحيان نسطورى جندى‏شاپور كه در مغرب زمين به مسومايور شهرت دارد.»2- على طبرى: وى فرزند سهل ربّن طبرى و به قولى نخستين كسى بوده كه به ترجمه‏ المجسطى بطلميوس به زبان عربى دست يازيده است. اثر مهم وى فردوس الحكمه نام دارد.3- حسين بن اسحاق؛ از پزشكان نسطورى جندى‏شاپور. «وى در حيره به دنيا آمد كه پدرش در آنجا دكان داروفروشى داشت. در بغداد زيردست پزشك مشهورى چون ابن ماسويه پزشكى آموخت و براى تكميل اطلاعات خود در زبان يونانى به آسياى صغير سفر كرد. او و شاگردانش، از جمله پسر و برادرزاده‏اش، درست‏ترين ترجمه‏ها را از آثار سريانى و يونانى به زبان عربى فراهم آوردند و در توجه ناگهانى مسلمانان به مؤلفان يونانى و يونانى‏مآب سهم بزرگى داشتند.

اسلاید 53: نهضت ترجمه4- ابو يعقوب بن حنين بن اسحاق عبادى (متوفا در حدود سال 298/ 910) و نواده او به نام حُبَيْشِ بن حسن.»5- ثابت بن قره : وى از صابئان حران بود و مانند بسيارى ديگر از اعضاى خاندانش در رياضيات و نجوم تبحّر داشت. ثابت، در تسلط بر ترجمه همپايه حنين بود و مانند وى، آثار جاودانى در طب و فلسفه از خود به جاى گذاشت. به علاوه رساله‏هاى چندى در نجوم و نظريه اعداد و ساير رشته‏هاى رياضى نوشت كه بر دانشمندان مسلمان تأثير فراوان داشته است. پژواك نظريه‏هاى علمى وى، خاصه در مورد حركت ميزانى زمينى در سراسر قرون وسطى در مغرب زمين شنيده مى‏شده است. ثابت در بغداد شهرت يافت و به مقام منجمى دربار خليفه رسيد. كسان ديگرى چون يحيى بن بطريق، عبدالله بن مقفع، يوحنا بن ماسويه و حجاج بن مطر نيز از مترجمان نامدار بيت الحكمه بوده‏اند. اما از بحث نهضت ترجمه كه بگذريم نوبت به اين مى‏رسد كه ببينيم سرچشمه‏هاى اصلى علومى كه مسلمانان اقدام به انتقال آنها به جهان اسلام كرده‏اند چه بوده است؟

اسلاید 54: سرچشمه‏هاى اصلى.اسلامى -چينى -بابلى-صابئى- ايرانى‏ -هندى-يونانى‏-‏مآبى‏-مصرى‏‏‏تمدن اسلامى توانست دانش را از سرچشمه‏هاى باستانى آن به طور باواسطه يا بى‏واسطه به درون خود جذب كند. در ميان اين سرچشمه‏ها يونان، هند و ايران از اهميت بيشترى برخوردارند، زيرا طبق نوشته‏هاى مورّخان علم، آنچه از تمدن باستانى چين وارد تمدن اسلامى گشت، چيزى فراتر از برخى هنرها و صنايع نبود و هيچ گزارشى‏مبنى بر اينكه اثرى علمى از زبان چينى به زبان عربى ترجمه شده باشد به دست نداريم. علوم تمدنهاى باستانى بابل و مصر نيز به واسطه علوم يونانى و يونانى‏مآبى به جهان اسلام انتقال يافت

اسلاید 55: 1- علوم هندىعلوم هندى‏تمدن اسلامى از علوم هندى تأثيرى چشمگير پذيرفته و گواه آن ترجمه‏هاى فراوانى است كه از نوشته‏هاى هندى به زبان فارسى و عربى موجود است. محمد بن موسى خوارزمى نخستين رياضيدان اسلامى- كه تاريخ اين علم در ميان مسلمانان با او آغاز مى‏شود، به هند سفر كرد و دستاورد سفر وى، انتقال اعداد هندى به جهان اسلامى بود. «از طريق تأليف رياضى وى، اين ارقام به باختر زمين راه يافت و به نام ارقام «عربى» شناخته شد.»ديگر از نشانه‏هاى تأثير علوم هندى بر علوم اسلامى، آثار ابوريحان است. وى در خدمت سلطان محمود غزنوى به هند سفر كرد و دستاورد آن را در اثرى به نام «تحقيق ما للهند» به رشته تحرير درآورد. اين كتاب بهترين گزارش درباره هندوستان و مذهب هندوان و علوم و رسوم هندوستان در قرون وسطى است. هر چند كه اثر بيرونى تنها اثر موجود از اين دست نيست، «زيرا ما اكنون ترجمه نوشته‏هاى هندى به زبان عربى و فارسى را در دست داريم كه متعلق به پنج يا شش سده نخستين اسلام است

اسلاید 56: علوم ايرانى‏ايرانيان با برخوردارى از پيشينه‏اى كهن در علم و فرهنگ، دانشهاى فراوانى را به جهان اسلام انتقال داده‏اند. چنان كه در مباحث پيشين ذكر گرديد جُندى (گُندى) شاپور از كانونهاى علمى بسيار فعال بود و نقش يك مركز دانشگاهى را ايفا مى‏كرد. اين مركز با رشد سريع خود جاى انطاكيه و ادِسا را گرفت. مردان دانش از سراسر جهان به آنجا سرازير مى‏گشتند و به پژوهش مى‏پرداختند، به طورى كه همزمان با انقراض امپراتورى ساسانى، اين شهر به صورت يكى از مهم‏ترين مراكز دانش آسيايى به ويژه دانش پزشكى درآمده بودجندى‏شاپور نقش مركز علمى بين‏المللى را بازى مى‏كرد كه دانشمندان ايرانى، هندى و يونانى در آن سرگرم فعاليت بودند. اما نقش ايرانيان به اين اندازه محدود نبود و آنان علاوه بر پرورش و تكميل علوم يونانى و هندى، خود نيز در علم نجوم و داروشناسى صاحب اكتشافاتى بوده‏اند. ‏

اسلاید 57: نقش ايرانيان ايرانيان در همه جنبه‏هاى تمدن اسلامى نقش سازنده داشته و در ميدان علم، اين سه نقش برجسته را ايفا كرده‏اند:1-انتقال سنتهاى علمى خود به جهان اسلام، مانند ترجمه زيج شهريارىبه عربى 2- ا نتقال علوم يونانى به جهان اسلام3- انتقال علوم هندى به ويژه پزشكى، نجوم و تاريخ طبيعى به جهان اسلام؛ كه نمونه برجسته‏اش ترجمه كتاب كليله و دمنه توسط ابن مُقَفّع به زبان عربى است. از عواملى كه به حضور فعال ايرانيان در عرصه علوم اسلامى كمك كرد، حضور رجال سياسى و خاندانهاى با فرهنگ ايرانى در دستگاه خلافت بود؛ كه از آن جمله مى‏توان به وجود برامكه در دربار خلفاى عباسى و نقش آنان در جذب دانشمندان ايرانى به بغداد اشاره كرد.

اسلاید 58: علوم يونانىمورخان علوم بر اين عقيده‏اند كه همه علوم عقلى منشأ يونانى دارد؛ و از آنجا به ميان ديگر ملتها سرايت كرده است. مسلمانان نيز همچون ديگر ملل، اقدام به انتقال علوم يونانى به درون جامعه خويش كردند. كارگزاران اين فعاليت علمى دو دسته بودند:1- مسيحيانى كه اسلام آورده بودند2- كسانى كه به واسطه پاداشهاى خلفاى اسلامى در خدمت آنان قرار گرفتند. عمده زمينه‏هايى كه مسلمانان از علوم يونانى بهره گرفتند رياضى، نجوم، پزشكى و علوم طبيعى بوده است. آنان نجوم را از طريق آثار بطلميوس دريافت كردند و به آن عنوان المجسطى دادند. نيز با استفاده از كتاب صورة الارض همين دانشمند بود كه موفق به ترسيم نقشه‏هاى جغرافيايى گشتند و از طريق آثار جالينوس و بقراط بر گنجينه‏هاى دانش پزشكى يونان دست يافتند.

اسلاید 59: نخستين آورندگان دانش پزشكىاز نخستين آورندگان دانش پزشكى يونان به جهان اسلام، بايد به يوحنا بن ماسَوَيْه، على بن رَبَّن طبرى، حنين بن اسحاق و ثابت بن قره اشاره داشت. در اين ميان حنين بن اسحاق كه فعاليتهاى علمى را از سن 17 سالگى آغاز كرد، توانست تا پايان عمر، با همكارى شاگردانش، نزديك به صد اثر را از جالينوس به عربى ترجمه كند. علوم طبيعى يونانى هم از طريق ترجمه كتاب ويسقوريدس در زمينه علم گياه‏شناسى، در ميان مسلمانان رسوخ كرد. انتقال علوم اسلامى به غرب‏داستان انتقال دانش مسلمانان به مغرب زمين و تأثيرى كه اين دانشها بر نوزايى و شكوفايى علوم غربى نهاده، پيش از هر چيز به چند رويداد سياسى- نظامى بازمى‏گردد. عمده اين رويدادها، لشكركشيهاى مسلمانان به اسپانيا و سيسيل و در مقابل، تهاجم اروپائيان براى تصرف سرزمين فلسطين در جنگهاى موسوم به صليبى است. اين تهاجمات متقابل، موجبات همجوارى و اختلاط مسلمانان با مسيحيان و يهوديان را فراهم ساخت و زمينه‏اى را فراهم آورد تا دانشمندان نيز در كنار نظاميان، به تعقيب هدفهاى علمى خاص خود بپردازند

اسلاید 60: نقش جنگهاى صليبىجنگهاى صليبى به يك دوره دويست ساله برخورد ميان مسلمانان و مسيحيان اطلاق مى‏گردد كه طى آن شمار بسيارى از اروپائيان با انگيزه آزادسازى بيت‏المقدس از چنگ مسلمانان، عازم سرزمين فلسطين گشتند. اروپائيان در اين سرزمين، با تمدنى بسيار فراتراز تمدن خودشان روبه‏رو گشتند؛ و آن دسته از ايشان كه از هوش بيشترى برخوردار بودند، در دوران حضورشان در فلسطين، با بخشى از ادبيات عرب آشنا گشتند و پس از احاطه بر آنها، مبادرت به شناساندنشان به .كشورهاى خود كردنداز جمله اين افراد مى‏توان به چهره سرشناسى چون آدلارد دوبث (--- -------) اشاره كرد «كه در پى سفرى به مشرق زمين و در دوره‏اى كه در اين سرزمين اقامت داشت (510- 537 ه)، تحت تأثير علوم اسلامى قرار گرفت. اين تأثير را مى‏توان هم در آثار اصلى خود او، كه به گونه‏اى چشمگير متحول شده است، ديد و هم در متونى كه او از نوشته‏هاى عربى به زبان لاتينى ترجمه كرده است. بنابراين آدلارد از نخستين مترجمانى بوده كه با آسيا تماس مستقيم داشته است

اسلاید 61: نقش سيسيل‏نقش سيسيل و تا حدودى جنوب ايتاليا در انتقال علوم اسلامى با وجود محدوديتهاى مكانى بسيار عميق بوده است. مسلمانان آفريقا در سال 213 در سيسيل پياده شدند. سرانجام در سال 265 با تصرف سرقسطه بر تمام جزيره چيره گشتند و تا سال 452 در آنجا اقامت داشتندگرچه پس از تصرف جزيره به دست روجرو سلطه مسلمانان به پايان رسيد، ولى با وجود نوعى حس مسالمت‏جويى در روزگار سلاطين نورمان و نيز پادشاهان دانش‏دوست اين خاندان، بسيارى از مردم همچنان مسلمان باقى ماندند. از جمله اين پادشاهان روجروى دوم بود كه نام وى در كنار ادريسى در اثر مشهور او ديده مى‏شود. فدريگوى دوم معروف به هوهنستافن- كه مادرش دختر روجروى دوم بود- خود يك نويسنده و شاعر بود. وى علاقه‏مند بود كه نه تنها دانشمندان و سربازان ايتاليايى و يا از كشورهاى مسيحى، بلكه افراد مسلمان را نيز در كنار خود نگه دارد. پس از وى نيز با وجود مخالفتهاى پاپها اين شرايط ادامه يافتبه اين ترتيب سيسيل به صورت كانونى درآمد كه زبانهاى زنده علمى يعنى لاتين، نئولاتين- برگرفته شده از لاتين-، يونانى و عربى در آن رواج تام يافت. نخستين اقدام براى ترجمه علوم از زبانى به زبان ديگر در اين جزيره انجام شد و در همين جا بود كه آثار عربى به لاتين ترجمه گرديد.

اسلاید 62: اسپانيا و نقش آن در انتقال علوم اسلامى‏به عنوان مقدمه لازم است به يك نكته مهم اشاره گردد، و آن اينكه حضور مسلمانان در اندلس و ظهور دانشمندان بزرگ اسلامى در اين سرزمين موجب گرديد تا يك بار ديگر «عصر زرّين» تمدن اسلامى در آنجا تكرار گردد و انتقال علوم اسلامى به غرب راه خود را هموار سازد. اندلس در عصر زرين خود دانشمندان فراوانى را به جهان علوم تقديم كرد. دانشمندانى كه آثارشان چهره علمى آن سرزمين را دگرگون و آوازه تمدن اسلامى را در غرب طنين‏انداز ساختدر اينجا، براى نمونه، از چند دانشمند بزرگ كه نسبت به ديگران مرتبه بلندترى داشته‏اند نام مى‏بريم- ابوبكر محمد بن يحيى بن صائغ مشهور به ابن باجه (متوفاى 532 ق): انديشه‏هاى فلسفى وى، از مسلمانان بر ابن رشد و از مسيحيان بر آلبرت كبير تأثير گذارده است. او در نجوم، هندسه، موسيقى و ... نيز متبحر بوده است.- ابن طفيل (متوفاى 581 ق): هرچند كه از وى آثارى در طب باقى مانده، او بيشتر شهرتش را از رساله حىّ بن يقظان- زنده بيدار- دارد كه رساله‏اى است رمان‏وار در فلسفه. اين كتاب حاوى مطالبى چون نظرى بر تاريخ فلسفه اسلامى، شرحى در طبقه‏بندى علوم و بحثى درباره خلق الساعة مى‏باشد

اسلاید 63: انتقال علوم اسلامىابن رشد يا به قول غربيها اوِروس (520- 595/ 1126- 1198): وى در نزد اقوام لاتين عنوان مفسر بدون رقيب ارسطو و يا به قول دانته «آن‏كه شرح بزرگ را نوشته است» را داراستاز آثار وى سه تفسير بر آثار ارسطو، دايرة المعارفى پزشكى به نام كتاب الكليات فى الطب، كتاب فى حركة الفلك و شرح مجملى بر المجسطى را مى‏توان نام برد- ابو محمد جابر بن افلح: صاحب كتاب مشهور اصلاح المجسطى و چند اختراع مربوط به وسايل و ادوات نجومى- ابواسحاق بطروجى اشبيلى- از شاگردان ابن طفيل. اثر وى «كتاب الهيئة» نام دارد. بطروجى با اصول بطلميوسى به مخالفت برخاست و زمينه‏هاى ظهور علم جديدى را در نجوم فراهم ساخت. «»كار و آثار اين دانشمندان مكمل نقش دانشمندانى بود كه در مشرق اسلامى علوم را به كمال رساندند و نهايت توان خويش را در فربهى آن به كار بستند. علومى كه حركت خود را از شرقى‏ترين نقاط جهان اسلام مانند مرو آغاز كرد و از آنجا به بغداد، سپس قاهره و سرانجام به قرطبه رسيد و از آنجا آماده انتقال به اروپا گرديد

اسلاید 64: ترجمه آثار اسلامى‏شمار آثارى كه در دوران انتقال علوم اسلامى به مغرب زمين، از عربى به لاتين ترجمه شده، فراوان و به مراتب بيش از آن چيزى است كه در دوران انتقال علوم بيگانه به تمدن اسلامى، از ديگر زبانها به عربى ترجمه شده است. در اينجا به ويژه بايد اين نكته را يادآور شد كه علوم انتقال يافته از جهان اسلام به دنياى مسيحيت داراى چنان قوت و ارزشى بوده كه برخى آثار آن مدتها در باختر زمين عنوان كتاب درسى داشته و در دوران رنسانس نيز چندين بار به چاپ رسيده است.نام چند تن از نخستين مترجمانى كه كتابهاى اسلامى را به زبانهاى لاتين و عبرى برگردانده‏اند:- يوهان هيسپالنسيس (يوحناى اسپانى) و دومينگو گونديسالوو : از اين دو تن اولى آثار عربى را به زبان قشتاله‏اى و دومى آن را از قشتاله‏اى به لاتين ترجمه مى‏كردند. - روبرت آوچستر (اواسط قرن دهم): ترجمه جبر خوارزمى وى نقطه عطفى در علوم مسيحى به شمار مى‏رود

اسلاید 65: افلاطون تِيووُلى و ژرار كِرِمونى : اين دو ايتاليايى بودند ولى به دليل زندگى دراز مدت در اسپانيا، اسپانيولى شده بودند. ارزش آثار اين دو از همه كسانى كه قبل و بعد از اينان آمده‏اند ارجح است. افلاطون تيوولى مترجم نسخه عربى كتاب الاربعه بطلميوس و نيز الجبر ابراهيم برحي استژرار كرمونى بحق مشهورترين مترجمى بوده كه آثار عربى را به لاتين برگردانده استترجمه المجسطى از عربى به لاتين بخش كوچكى از آثار وى بوده است. آثار گسترده ژرار اين گمان را تقويت مى‏كند كه وى رهبر مترجمانى بوده كه در طليطله با حمايت و كمك حكومت كار مى‏كرده‏اند.- آلفرد دوساراشل : وى برخى از آثار ابن سينا را از عربى به لاتين برگردانده است.- ابن عزرا، يوسف قمحى و خانواده ابن طبون: اينان كسانى بوده‏اند كه متون عربى را به عبرى ترجمه مى‏كردند.

اسلاید 66: هنر و معمارى در تمدن اسلامى : موضوع هنر و معمارى اسلامى بايد جنبه‏هاى تخصصى آن را در تأليفهاى فنى و مستقل جست‏وجو كرد. آنچه در فصل حاضر مورد بررسى قرار گرفته، جنبه كلى و عمومى دارد و از طريق عناوين ذيل به انجام رسيده است:1- ماهيت هنر اسلامى‏2- بناهاى اسلامى‏. مسجد. مدرسه‏. آرامگاه‏. كاروانسرا. كاخ‏

اسلاید 67: خوشنويسى‏چنان كه از عناوين فوق پيداست در اين درس تنها به هنرهاى معمارى و خوشنويسى پرداخته شده است و ديگر هنرها را بايد در منابع مستقل جُست.. 1- ماهيت هنر اسلامى‏در اسلام چيستى هنر تعريف نشده است، اما هنرمندان اسلامى پيوسته در آفرينش آثار خود اصول ويژه‏اى را رعايت مى‏كنند كه در حقيقت چيستىِ آن را القا مى‏كند. اين اصول همچون يك دستورالعمل و قانون مدوّن و مكتوب در دست هنرمندان مسلمان موجود نبوده است، اما براساس سنّتى شفاهى و سينه به سينه از سرزمينى به سرزمينى و از نسلى به نسلى ديگر انتقال يافته است؛ و آثار هنرى اسلامى وجوه تمايز خود را از رعايت همين اصول دارند. اما اين اصول كدامند؟1- اصل توحيد: هنرمند اسلامى در هنگام آفرينش يك اثر هنرى، آن را تجليگاه يگانگى خداوند مى‏سازد. «هنر اسلامى همواره مركزى دارد كه از آن سخن مى‏گويد؛ اعم از اينكه معمارى باشد يا خوشنويسى، مينياتور باشد يا قالى‏بافى و جز اينها. و اين مركز انعكاسى از توحيد است

اسلاید 68: اصول ويژه -خوشنويسىاين بدان معناست كه بايد همه اشكال بت‏پرستى را از هنر اسلامى طرد كرد»؛ و هر آنچه شائبه چندگانه‏پرستى دارد، از ساحت هنر اسلامى به دور است.2- اصل زيبايى الهى: هنرمندان مسلمان پيوسته كوشيده‏اند تا آنچه مى‏آفرينند عنصر زيبايى را به كمال در خود داشته باشد. «هنر اسلامى در همه اشكال خود يك هدف مشترك دارد. اين هنر مى‏كوشد تا زيبايى چيزها را نشان دهد. همه چيزها آفريده خدا و منعكس كننده زيبايى الهى است ... زيبايى شرط ضرورى و اساسى آفرينش هر يك از اشكال هنر اسلامى است.»3- اصل غير تمثالى بودن: در هنر اسلامى- به خلاف مسيحيت- تمثال راهى ندارد. هنگامى كه وارد يك معبد هندى يا كليساى مسيحى مى‏شويم، شى‏ء مركزى كه توجه ما را به خود جلب مى‏كند نقاشى، مجسمه يا تصويرى است كه نماينده مستقيم حضور الهى است. امّا هنگامى كه وارد مسجد مى‏شويم، حضور خاصى كه در آن مى‏يابيم حضور خلأ است؛ يعنى فقدان نقطه‏اى كه بتوان آن را مركز حضور الهى دانست، هر چيز اشاره به حضور الهى دارد.

اسلاید 69: اصول ويژه- 2همين خصيصه نتايج كاملًا متفاوتى را در هنر اسلامى، در معمارى و شهرسازى اسلامى و جز آنها به وجود مى‏آورد.» در حقيقت آن حضورى از الوهيت كه در ديگر اديان با رسم تصوير نشان داده شده در معمارى اسلامى از طريق طرحهاى هندسى متقارن بيان شده استاصل رئاليسم: رئاليسم در هنر اسلامى به معناى وفادار ماندن به ذات و حقيقت چيزهاست.در هنر اسلامى تلبيس راه ندارد. اين هنر مى‏كوشد تا از فريب بپرهيزد. نمى‏خواهد چيزى بسازد كه آنچه مى‏نمايد نباشد. يعنى از سه بعدى نشان دادن دو بعدى پرهيز مى‏كند. كاغذ دو بعد دارد و آن را سه بعدى نشان دادن خود فريبى است و همين اعتقاد موجب پيدايش هنر مينياتور گرديد.

اسلاید 70: انواع بناهاى اسلامى‏بناهاى اسلامى، نظر به كاركردشان، به دو نوع مذهبى و غير مذهبى قابل تقسيم‏اند.1- بناهاى مذهبى‏. مسجد: از ميان بناهاى مذهبى، مسجد نخستين و اصلى‏ترين بناى اسلامى است و تاريخ بناى آن به نخستين روزهاى ورود پيامبر (ص) به مدينه منوره بازمى‏گردد. ايشان در اقامت چند روزه خود در محل قبا، در آنجا مسجدى بنا كردند و پس از ورود به شهر مدينه نيز بناى مسجدى را با معمارى بسيار ساده‏اى برافراشتند.در نگاه مسلمانان مسجد بنايى معمولى كه عناصر گوناگون معمارى تنها به منظور ايجاد زيبايى- همچون ديگر بناها- در كنار هم قرار گرفته باشد نيست، بلكه مسجد نخستين تجليگاه معمارى قدسى است.

اسلاید 71: معمارى قدسى اسلام پيش از هر چيز در وجود مسجد متجلى است كه پروردگار آن را به مثابه خانه هميشگى مسلمانان براى عبادت تعيين كرد. مسلمانان با نماز گزاردن در مسجد سنتى، به تعبيرى به آغوش طبيعت بازمى‏گردند. معمارى قدسى اسلام، به واسطه فرمان الهى كه طبيعت را عبادتگاه مسلمانان قرار داده است، به گسترش طبيعت مخلوق پروردگار در چهارچوب محيط مصنوع دست انسان تبديل مى‏شود. معمارى قدسى اسلامى از اين طريق در وحدت، در هم تنيدگى، هماهنگى و آرامش طبيعت، حتى در حيطه شهرهاى بزرگ و كوچك‏مشاركت مى‏كند

اسلاید 72: مسجد به‏طور قطع بناى اصلى اسلام است كه از بين كاركردهاى متعدد سياسى، ادارى، اجتماعى و آموزشى آن والاتر از همه كاركرد عبادت جمعى آن است. ساده‏ترين شكل مسجد از يك حياط مركزى تشكيل مى‏شود كه رواقهايى آن را احاطه كرده و متصل به يك سرسراى سرپوشيده (شبستان) است.در اين مكان (مساجد اوليه) عبادت مى‏شد، اجتماعات بزرگ برپا مى‏گرديد، سان ديده مى‏شد، قضاوت مى‏شد، بيت‏المال نگهدارى مى‏شد و شوراهاى جنگى تشكيل مى‏گرديد

اسلاید 73: با گسترش اسلام و فزونى گرفتن جمعيت شهرها «جامع» ها ساخته شد. جامع رويهمرفته نوع باشكوهى از بنا بود كه رابطه كاملًا مستقيمى با كاركرد خيلى بزرگ‏تر مسجد داشت. در حقيقت مسجد به هر مرد بالغ و آزاد مسلمان يادآورى مى‏كرد كه از مراسم نماز جمعه بازنمانند و همين تكليف نيازى را براى پديد آوردن بنايى با مقياس خيلى بزرگ‏تر از مسجد به وجود آورد. در حقيقت بيشتر مساجدى كه از گذشته باقى مانده است همان «جامع» ها مى‏باشد.محراب، منبر، گنبد و مناره شاخصهاى ويژه مسجدند.الف. محراب: يا طاقنماى نماز، جايگاهى است كه امام درون آن قرار مى‏گيرد و نمازگزاران را امامت مى‏كند. قديمى‏ترين نمونه محراب به سال 86 ه/ 705 م برمى‏گردد و آن زمانى بود كه مسجد بازسازى شده پيامبر با يك محراب به پايان برده شد.

اسلاید 74: ب. منبر: منبر يادبودى از كرسى خطابه حضرت محمد (ص) است كه از فراز آن براى يارانش خطابه مى‏خواند و آنان را وعظ مى‏فرمود.ج. مناره: مناره به تقليد از معمارى بيزانسى به مسجد افزوده گشت؛ و پيدايش آن در حقيقت ريشه سياسى داشت. براى نخستين بار در سرزمين شام و در شهرهايى كه جمعيتهاى مسلمان و مسيحى با يكديگر زندگى مى‏كردند ساخته شد. شايد مناره براى آن بنا شد كه به غير مسلمانان گفته شود كه بناهاى اسلامى از بناهاى مسيحيان چيزى كم ندارد.د. گنبد روى محراب: گنبد روى محراب اقتباس از معمارى رومى است. در يك مسجد با بام تخت، شيب‏دار يا طاق‏بندى شده، وجود گنبد تأكيدى بر يك كانون عبادى است. گنبد روى محراب موقعيت قبله را مشخص مى‏سازد و همين امر در بافتهاى شلوغ شهرى كه بدون آن از نقاط ثابت هدايتگر محرومند، از اهميت فوق‏العاده‏اى برخوردار است. گنبد بر فراز محراب ثابت كرد كه پايدارترين و فراگيرترين وجه معمارى قرون وسطاى اسلامى است و فايده آن به عنوان علامت مشخصه، به تدريج آن چنان اعتبارى كسب كرد كه موجب شد اين فكر در مقياس وسيع‏ترى كاربرد پيدا كند

اسلاید 75: مدرسه: مؤسسه‏اى است كه در آن علوم سنتى اسلامى همچون حديث، تفسير و فقه آموزش داده مى‏شود. مدرسه محصول تغيير در شيوه‏هاى آموزشى بوده است. سنت ساخت مدرسه بيش از جاهاى ديگر در شهرهاى بزرگ ايران شرقى ديده مى‏شود. مثل نيشابور كه پيش از ساخت نظاميه در نيمه دوم سده پنجم، در اين شهر حدود 38 مدرسه وجود داشت.مدارس اسلامى، علاوه بر ايران در سرزمينهايى چون سوريه، مصر و يمن رواج تام داشت. آرامگاه: در صدر اسلام آرامگاه با مشخصاتى كه بعدها پديدار شد وجود نداشت، مسلمانان بى‏هيچ تمايزى از يكديگر به خاك سپرده مى‏شدند. اما يك نسل از رحلت پيامبر (ص) نگذشته بود كه محل دفن ايشان با ساختمانى مشخص گرديد. سپس ساخت آرامگاه و مقبره‏هاى بزرگ در سراسر جهان اسلام به ويژه ايران به صورت يك سنت درآمد.در ايران، مقبره‏ها به دو نوع چهارگوش گنبدپوش و برج مقبره تقسيم مى‏گرد

اسلاید 76: كاروانسرا: كاروانسرا در ساده تعريف خود بنايى است كه كاروانى را در خود جاى دهد. رباط و خان واژگان مترادف كاروانسرا در زبان عربى هستند. جالب اينكه واژه كاروان به معناى كاروانسرا در زبان انگليسى نيز مصطلح گرديده است.‏2. بناهاى غير مذهبى‏. كاخ: كاخ از بناهاى غير مذهبى اسلامى است. در ساخت اين بنا هيچ‏گونه منفعتى عمومى لحاظ نشده و توجيهى جز خواست حكمرانان و درباريان براى ساخت آن وجود نداشته است. كاخها- به جز چند استثنا- از مصالحى سست ساخته مى‏شدند و بيش از تزيين درون كاخ به تزيين بيرون آنها اهميت داده مى‏شد. در درون كاخها مسجد، حمام، و معمولًا گورستانى وجود داشته است كه نشان مى‏دهد بانيان آنها در حقيقت زندگى جاودانه‏اى را براى خودشان طراحى كرده بودند

اسلاید 77: هنر خوشنويسى‏در ميان هنرهاى اسلامى، خوشنويسى هنرى است كه ضرورتش از كتابت قرآن كريم ناشى گرديده و تا پيش از نزول قرآن، هنرى به نام خوشنويسى در ميان اعراب متداول نبوده است. پس از نزول قرآن، مسلمانان كوشيدند ظاهر قرآن را نيز همانند آيات و كلمات آهنگين و گوشنواز آن زيبا و چشم‏نواز كنند. اين بود كه هنر خوشنويسى در ميان جوامع اسلامى رواج يافت. قداست قرآن كريم موجب شده است تا خوشنويسى نيز همچون هنرى مقدس كه حاكى از پاكى و لطافت روح و انضباط درونى خوشنويس است، در ميان هنرهاى اسلامى جايگاه ويژه‏اى را به خود اختصاص دهد؛ و خطوط متنوع و بسيار زيبايى به دست مسلمانان ابداع و ابتكار گردد.

اسلاید 78: علوم در تمدن اسلامى‏تلاشهاى گوناگون علمى مسلمانان، از جمله عوامل بسيار مهمى بود كه تمدن اسلامى را در مرتبه سرآمدى تمدنهاى روزگار نشاند. كنجكاوى علمى عادت معمول دانشمندان گشته بود و آنان را به كشف عجايب و ناشناخته‏هاى دنيا وامى‏داشت؛ كه نمونه‏هاى آن را مى‏توان در تلاش براى اندازه‏گيرى سطح كره زمين و فعاليتهاى دامنه‏دار بخوبى مشاهده كرد. اخبار مندرج در قرآن و روايات درباره ملتهاى پيشين انگيزه‏اى بود كه افكار مسلمانان را به پيش مى‏راند و آنان را ترغيب مى‏كرد تا به محيط پيرامون خود با ديد علمى بنگرند، سفر علمى و تحقيقاتى كنند و به منظور تكميل آثار علمى‏شان راههاى دور و دراز را در پيش گيرند و رنج غربت را بر خويش هموار سازند.

اسلاید 79: شمارش علوم‏شاخص‏ترين علوم رايج در ميان مسلمانان‏جغرافيا؛ جغرافى‏دانان اسلامى‏پزشكى‏فيزيك‏

اسلاید 80: اگر فارابى به شمارش علوم مى‏پردازد، نشان آن است كه مسلمانان با آن علوم آشنايى كامل دارند و مى‏توانند كه اندوخته‏ها و سرمايه‏هاى علمى خويش را با كمال اعتماد به نفس به جهانيان عرضه كنند و انديشه‏هاى ديگران را به چالش بكشانند: شاخص‏ترين علوم رايج در ميان مسلمانان‏عمده علومى كه به وسيله فارابى شمارش گشته به ويژه كيهان‏شناسى، هيئت و نجوم، جغرافيا، پزشكى و داروسازى و كيمياگرى، در ميان مسلمانان رواج كامل داشته است. تنها سه موضوع جغرافى، پزشكى و فيزيك را مورد بحث قرار مى‏دهيم.. جغرافياجغرافيا از جمله علومى است كه مسلمانان با تأليفهاى گوناگون خويش به ويژه در زبان عربى در تكامل آن كوشيده‏اند. در اين ميان، دو عامل باز بودن مرزهاى جهان اسلامى- با همه گستردگى‏اش- بر روى دانشمندان و ديگرى مراسم حج، در رواج و رونق اين دانش مؤثر بوده است

اسلاید 81: جغرافيدانان اسلامىنخستين جغرافى‏دان مسلمان هشام بن محمد كلبى بوده است (سده سوم) و به خاطر تحقيقاتش درباره جزيرة العرب شهرت دارد. پس از وى نيز در همين سده جغرافى‏دانان ديگرپيدا شدند كه مشهورترينشان موسى الخوارزمى رياضيدان و منجم مشهور و صاحب كتاب صورة الارض است.مهم‏ترين تأليفهاى جغرافيايى سده هفتم/ سيزدهم معجم البلدان ياقوت حموى، بسط الارض فى طولها والعرض ابن سعيد غرناطى و تقويم البلدان ابوالفداى شامى هستند.در دوره تركان عثمانى، به دليل رشد دريانوردى، آثار جغرافيايى چندى پديد آمد

اسلاید 82: پزشكى‏مسلمانان با بهره‏گيرى از دانش و تجربه ملتهاى ديگر، در بيشتر رشته‏هاى پزشكى روزگار خويش صاحب تخصص گشتند و با نگارش آثار علمى مهم و ارزشمند به تكميل و توسعه ديدگاههاى پيشينيان پرداختند. پزشكى اسلامى از سه منبع عمده ايرانى، يونانى و هندى تغذيه كرده و به طور طبيعى نخستين بذرهاى پزشكى علمى نيز به وسيله پزشكانى از اين اقوام در جهان اسلام پاشيده شده است. اما اوج شكوفايى پزشكى در اسلام با ظهور رازى، نويسنده 56 اثر پزشكى آغاز شد. او با تأليف دو اثر بزرگ خويش يعنى الحاوى و طب المنصورى- جايگاه والايى را در طب اسلامى و جهانى به خود اختصاص داده است. آثار رازى تقريباً همه جنبه‏هاى طب را شامل است. توانست بيماريهاى تازه‏اى اكتشاف كند وراههاى درمان جديد بياورد و روشهاى تازه‏اى در طب سنتى بگشايد.

اسلاید 83: پزشكىاما مشهورترين پزشك اسلامى، ابن سيناست كه مهم‏ترين اثر ابن سينا كتاب القانون در طب است كه شايد با نفوذترين كتاب در سراسر تاريخ پزشكى، حتى با در نظر گرفتن آثار بقراط و جالينوس بوده استمشهورترين پزشكان اسلامى چون رازى و ابن سينا فيلسوف بودند

اسلاید 84: فيزيك‏واژه فيزيك به معناى امروزى آن كاربردى متأخر دارد و دانشمندان اسلامى مسائل مرتبط با اين علم را ذيل طبيعيات بحث كرده‏اند. آنان پس از حصول آگاهى كامل از تحقيقات و آثار دانشمندان يونانى، مفاهيم تازه‏اى را وارد علم فيزيك كردنددر ميان فيزيكدانان اسلامى ابن هيثم، قطب‏الدين شيرازى، كمال‏الدين فارسى، بيرونى ابن هيثم به «پدر نورشناخت» مشهور است. او شهرتى به اندازه اوقليدس داشت و نخستين كسى است كه قانون دوم انعكاس نور را درباره همسطح بودن شعاع تابش و شعاع بازتافته و خط عمود بر سطح تابش بيان و اثبات كرده است. كار مهم ديگر وى تعيين ضخامت جوّ است.او همچنين اتاق تاريك را از لحاظ رياضى مورد بحث قرار داد.

اسلاید 85: صنعت و فناورى در تمدن اسلامى‏صنايع رايج در ملل اسلامى بسيار متنوع بود، به طورى كه بيشتر و بلكه همه نيازهاى عمومى در داخله سرزمينهاى اسلامى تأمين مى‏گردد. هر يك از شهرها به صنعتى ويژه شهرت داشت. به استخراج معادن توجهى ويژه مى‏شد و صنعتكاران در شهرهاى نزديك معادن در رواج و رونق صنايع فلزى مى‏كوشيدند. معادن سنگ مرمر، نمك، گوگرد، نفت و قير به ويژه در ايران فعال بود. شيشه‏گرى، صابون‏سازى، پارچه‏بافى، كاغذسازى، بافت انواع فرش، مرصع كارى، فلزكارى و كشتى‏سازى از جمله صنايعى بود كه در سرزمينهاى اسلامى رواج تام داشتند

اسلاید 86: راه روشنملل اسلامى در گذشته خود در بسيارى از رشته‏هاى علمى سرآمد روزگار بوده‏اند. جوّ حاكم بر جوامعشان زمينه ظهور دانشمندانى بزرگ را فراهم ساخته بود. اين دانشمندان رسالت علمى خويش را به خوبى انجام داده و راهى روشن را فراروى آيندگان گذاشته‏اند.

اسلاید 87: بازرگانى در تمدن اسلامىدر حالى كه تجارت سازمان يافته در اروپا تضعيف گرديده بود، در نقاطى ديگر به ويژه در جهان عرب و در ميان هندوها شكوفا شد. در حدود سال 650 ميلادى، ميان درياى سرخ و مديترانه كانالى حفر شد كه مديترانه شرقى را با اقيانوس هند مرتبط مى‏ساخت. چنين كانالى در سال 98 م به وسيله تراجان، امپراتور روم نيز حفر گرديده بود، اما اين كانال در سده سوم ميلادى ديگر قابل استفاده نبود. در پايان سده هفتم ميلادى مهاجر نشينهاى عرب بر ساحل غربى اقيانوس هند چتر افكنده و در نيمه سده بعد جوامع بزرگ تاجران عرب در چين تأسيس گرديد.

اسلاید 88: حوزه تمدن اسلامىحوزه تمدن اسلامى سرزمينهايى از سه قاره آسيا، آفريقا و اروپا را با مركزيت خاور ميانه تشكيل مى‏داد و از چنان موقعيتى جغرافيايى برخوردار بود كه پيش از اختراع كشتيهاى اقيانوس‏پيما و نيز داير شدن راههاى هوايى در دوره‏هاى متأخر، همه راههاى بازرگانى عمده جهان در اين حوزه قرار داشته است. گرچه اين قلمرو گسترده گاه زير سلطه رژيمهاى سياسى گوناگون و در مواردى متخاصم قرار داشت، اما يگانگى اعتقادى بازرگانان عاملى بود كه آنان را به يكديگر پيوند مى‏داد و رابطه داد و ستد را تسهيل مى‏كرد

اسلاید 89: بازرگانى ممالك اسلامىبازرگانى ممالك اسلامى در قرن چهارم از مظاهر ابهّت اسلام بود و جهان اسلام ملكه تجارت دنيا محسوب مى‏گرديد و مقام نخست را داشت. كشتيها و كاروانهاى مسلمين همه درياها و صحراها را درمى‏نورديد و اسكندريه و بغداد، دست كم در مورد كالاهاى تجملى، دو مركز تعيين نرخ بودند.تا پيش از قرن چهارم تجارت دنيا در دست تاجران يهودى بود. ولى از آن پس تاجران شامى جايشان را گرفتنداز موفقيتهاى بزرگ مسلمانان در سده چهارم، گشودن راه تجارى روس در شمال بود

اسلاید 90: پيش از آن نيز ارتباطات محدودى ميان بلاد روس و ممالك اسلامى وجود داشت، ولى به سال 309 ه بين خليفه عباسى و شاه منطقه ولگا ارتباط سياسى برقرار شد و در سال بعد آن، شاه و تبعه‏اش اسلام آوردند. در همان دوران حكومت بخش شمالى ممالك اسلامى براى نخستين بار به دست فرمانروايان لايق سامانى افتاد. اينان علاوه بر حفظ مرزها، منطقه را به سوى رونق و تكامل سوق دادند و براى تجار بيگانه سود معتدلى را تضمين نمودند. بيشتر سكه‏هاى اسلامى كشف شده در شمال اروپا، مربوط به قرن چهارم؛ و بيش از دو سوم آن، سكه‏هاى سامانى است. از آن تاريخ به بعد، تا بعد از جنگهاى صليبى، راه شرق به شمال اروپا از طريق روسيه بوده است.

اسلاید 91: در سده چهارم، مسلمانان علاوه بر نفوذ در شمال، در شرق نيز بر مناطق گسترده‏اى دست يافتند. در سال 331 ه. پادشاه چين فرستاده‏اى را به بخارا گسيل داشت و خواستار دوستى با نصر بن احمد سامانى گشت؛ و او رضايت داد كه پسرش، دختر خاقان چين را به زنى بگيرد. از اين رو راه تجارت چين به روى مسلمانان باز شد. در حدود سال 400 بخشهاى گسترده‏اى از هند بااهميت فراوان تجارى، در پى فتوحات سلطان محمود غزنوى، به قلمرو مسلمانان افزوده گرديد.نيز در همين سده مسلمانان موفق شدند كه در تجارت با اروپا نيز ايفاى نقش كنند. به سال 352 ه شهر پراگ- بزرگ‏ترين بازار برده اروپا- مركز رفت و آمد تجار مسلمان و يهودى و ترك بود كه طلاى بيزانس و انواع كالاهاى ديگر را آورده و برده، پوست گور خر و انواع فلزات را مى‏بردند.3. جاده ابريشم‏راه ابريشم كه شرق و غرب جهان باستان را به يكديگر مرتبط مى‏ساخت، در قلمرو سه امپراتورى بزرگ چين، ايران و روم امتداد داشت. اين شاهراه به طول تقريبى هشت هزار كيلومتر از كشور چين شروع مى‏شد، از فلات ايران مى‏گذشت و پس از گذر از بين‏النهرين و شامات به انطاكيه در كنار درياى مديترانه مى‏پيوست. اين جاده نامش را از كالايى كه بيش از ديگر امتعه از آن عبور داده مى‏شد، يعنى ابريشم، مى‏گرفت و از شهرهاى بسيارى گذشته، شاخه‏هاى چندى از آن جدا مى‏گرديد و از اين طريق به تجارت جهانى و داد و ستدهاى منطقه‏اى رونق مى‏بخشيد.

اسلاید 92: جاده ابريشم علاوه بر جنبه اقتصادى، از جنبه‏هاى گوناگون دينى، فرهنگى، هنر، فناورى، زبان و ادب و دانش نيز حايز اهميت بوده است. كاروانهاى تجارى علاوه بر توليدات و محصولات ملتهاى گوناگون در مسير راه ابريشم، فرهنگ، ادب، دانش و هنر را نيز با خود جا به جا مى‏كردند.تاريخ اين راه به ويژه نشانگر اين واقعيت است كه مبلغان اديان گوناگون پا به پاى بازرگانان، درصدد گسترش آيينهاى خود در سرزمينهاى دور دست بوده‏اند. هلنيسم (يونانى‏گرى)، آيين بودايى، آيين ميترا (مهرپرستى)، دين مسيحيت، كيش مانوى، آيين زرتشت و دين اسلام، هر كدام بخشى از گسترش خود را مرهون جاده ابريشم هستند، زيرا اين جاده به بانيان و مبلغان اديان امكان مى‏داد تا با گذر از آن مسير طولانى، آيين خويش را به دوردست‏ترين شهرها و جوامع مسير راه و نيز شاخه‏هاى فرعى آن انتقال دهند.

18,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید