صفحه 1:

صفحه 2:
SS, ‏با سلام و احثوام بر همکاران و‎ ‏حلصران‎ ‏دانشگاه حکیم سبزواری‎

صفحه 3:
بررسى ‎PES‏ ‏اخلاق کارمندی ‎wplopee‏ ۱

صفحه 4:
به یقین اشرف مخلوقات خداوند. وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است. وجود مبا رکش از نظر «خسن خلق» در چنان درجه اعلایی قرار گرفته كه قرآن کریم. دربره اش می فرماید ‎GEE li) Sip‏ عظيم)» القلم /68: 4. یعنی البته که تو به اخلاقی بس بزرگ آراسته ای. و در جای دیگر. ايشان را الگوی تمام ممتان. معرفی ۲ می نماید و می فرماید: ‎GIS ad»‏ لَكُم فى رسول الله أسْوَةٌ حَسَنَة » (الاحزاب /33: 121). یعنی؛ البته که در رسول خداء برای شما الگوی بسیار نیکویی نهاده شده است. لذاه برای کسانی که در راه خدمت به مردم بوده و همواره یا آنان در ارتباط و مراوده هستند. سزاوار است که به آن بزركوار و مانند ايشان از معصومان (عليهم السلام). از نظر رفتار و كردار و حرکات و سکنات تأسی نمایند. تا هم خشنودی خداوند را جلب كرده و هم رضايت مندی مردم را فراهم آورند تاج غرور و فخر ز سرها فتادنى است نقش وفا و مهر ز دل‌ها ستردنی است اقوام روزكار به اخلاق زنده‌اند قومى كه كشت فاقد اخلاق مُردنى است (دیوان ملک الشعرای بهاراقطعات)

صفحه 5:
‎.١‏ شاید بتوان گفت که اخلاق کارمندی شاخه ای از اخلاق حرفه ای است مانند اخلاق پزشکی, اخلاق تجارت اخلاق روزنامه نگاری؛ اخلاق قضایی و اخلاق اداری . و از آن جایی که یکی از دغدغه های مهم اخلاق کاربردی حل معضلات و تعارضات اخلاقی در شاخه مربوط به همان حرفه می باشد. بنابراین هر گونه سعى و تلاش در جهت خدمت هرچه بهتر و جلب رضایت ارباب رجوع » البته در راستای رضایت و خشنودی پروردگار ‏اخلاق کارمندی نامیده می شود.

صفحه 6:
ارباب رجوع ۲. ارباب رجوع يا مراجع همان علت وجودی هر دستگاه و سازمانی است که تمامی تلاش ها و خدمات اعم از داخل سازمان و یا بیرون سازمان به خاطر اوست و البته ارباب رجوع ها به حسب نیازهایشان به مراجعان درون سازمانی مانند کارکنان و کارشناسان و مدیران یک سازمان و موسسه و دستگاه و مراجعان برون سازمانی از هر نوعی چه خصوصی و یا دولتی از مردم جامعه را شامل می شوند.

صفحه 7:
کارمند = کارگزار * کارمند یا کارگزار به کسی گفته می شود که مردم برای انجام کارهایشان و رفع مشکلات و حل مسایل زندگی اجتماعی خود به او مراجعه می کنند و در چنین حالتی به آنان یعنی مجموع مراجعان را ارباب رجوع نیز می گویند. عموما به اعضای کادر اداری یک سازمان دولتی و یا خصوصی و نهادهای اجتماعی کارمند گفته می شود. Employee. © 9

صفحه 8:
مباحث مقدماتی )2( تفاوت اعمال با افعال ماهیت ‎Jas‏ صالح باقیات الصالحات عد ‎whole‏ ی

صفحه 9:
1. میارت ها معجون علم و ایمان و عمل - کار + دانش+ بینش مجموعه آموزه‌های اسلامی بر آنند تا انسان کامل بسازند. آنچنانکه» قرتن کتاب هدایت است و گرچه در آن از علوم و معارف بسیاری سخن به میان آمده است؛ اما همه آن‌ها در راستای هدایت گری انسان است. اگر آیات قرآنی كاه به توصیف چیزی چون نیکی می‌پردازد: با سبکک و ‎Ge‏ خاصی به طرح موضوع پرداخته تا نشان دهد که یک کتاب آموزشی صرف نیست. بلکه هدف آن تزکیه و پرورش آدمی است.

صفحه 10:
ین کشورداری از دید اه امام على عليه السلام: آبتلله العظمى محمدفاضل لتكرانى: دفترنشر فرهنگ اسلامی؛ ۱۳۷۶ اخلاق حرفه ای؛ احد فرمرزقراملکی»نشر مچنون: تهران, چاپ دوم: ۱۳۸۳ اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامی: آیت اه جرادی آملی؛ تهران مرکزنشر فرهنگی رجا ۱۳۷۵ اخلاق و احکام کارمندی: اکبری؛ محمود قم: چاپ زلال کوثره زستان ۱۳۹۲ ارباب امانت. اخلاق اداری در نهج البلاغه مصطفی دلشاد تهرانی؛ تهران» انتشارات دریاءآبان ۱۳۸۶. حکومتحکمت: مصطفی دلشاد تهرانی؛انتشارات خانه انديشه جوان؛ ۱۳۷۷ دولت آفتاب: مصطفی دلشاد تهرانی؛انتشارات خانه جوان؛ ۱۳/۷ کارمند صالح: بافكار؛ حسين , قم اتشارات م رکز پژوهش های اسلامی صدا و سیم کار و دین؛ محمد رضایی؛ كانون انديشه جوان ‎WAY‏

صفحه 11:
‎ere‏ مد مت هه ها مت ‎ ‎ ‏فصل اول بنيادهاى اخلاق جاودانه

صفحه 12:
آثار و فواید ایمان مهم ترین آثار و فواید ایمان برای انسان عبارتند از : ۱- آرامش روحی(طماننه ‎(cgi‏ ۲- روشن بینی(نور تلبی) ۳ توکل به خداوند(اعتماد به قدرت مطلق) ۴- ب رکات دنیوی (کسب نعمت های دنیا و آخرت) ۵- محبوبیت در بین مردم (کسب قلوب مردم) ۶- انجام عمل نیک(اعمال صالح) ۷ فلاح و رستگاری(هدف نهایی ایمان)

صفحه 13:
ضد صفت. تقواء فجور است. و فجور بنابه گفته راغب در مفردات به معنای دریدن پرده حرمت دین است. در آیاتی از قرآن کریم تقوا و فجور مقابل هم قرار داده شده است. «و نفس و ما سوّیها نها فجُورَها و تقرَیهّا » ؛ شم /۹۱: ۸) یعنی؛ و قسم به نفس و آنچه را برایش آراسته نمود پس پرده دری ها و پروا داشتن را به او الهام نمود . در واقع عملی که انسان انجام می دهد یا از صفت تقوا(پرده داری) برخوردار استه و یا از صفت فجور (پرده دری) و لذا قدرت تسیز و تشخیص میان این دو همان الهام و افاضه ای است که از جانب خداوند متعال شامل حال انسان مى شود تا خود هر كدام را به اختيار خويش انتخاب کند. و چه زیبا خداوند متعال در وصف تقوا فرموده |/ « و لباسٌ التقوّى ذَلكَ خَيرٌ»؛ (الاعراف//!: ۲۶) یعنی: و لباس تقوا همان بهترين لباس است.

صفحه 14:
۶ علم = اهلیت و شایستگی © علم و امانت ۴ خدای تعالی امر فرمود تا املنت ها رابه اهلش بسپارند و البته یکی از مهمترین املنت های خداوند در جامعه انسانی همان حقی است که هر كس بر اثر لیاقت و شایستگی موظف می شود آن را برای صاحبش که استحقاق آن را دارد ادا نماید و خودارا از بان آذادین و امانت رها سازد. آنجا که حضرت حق فرمود: © « إن الله یمرک آن ُوَدُوا الأماناته إلمى أهلها....». (نساء/؟: 88) يعنى؛ خداوند به شما امر مى كند كه امانت ها را به صاحبانش ببرّدازيد.

صفحه 15:
7 کارمندی- خدمتگزاری حقیقت این است که هرچه در انجام دادن امورن روحیه خدمتگزاری کاملتر باشد؛ ارزث ب اش 5200-5 امون ررحه ال 4 اررس کار و کارگزار بیشتر است؛ ۱ ‎Olaf‏ (عليه السلام) سفارش مى كند كه بايد در اين حت عرقت د. آن فرموده است: 0 شد بالتشقارها ‎oc 5 ln‏ قرو نیو یعنی؛ روا ساختن حاجتها جز یا سه چیز واقع نشود: کوچک شمردن آذ تا بزرگ جلوه نماید» کتمان آن تا آشکار گردد. و شتاب كردن در أن تا كوارا شود. و لذا با پایبندی به چنین اصلی خدمتگزاری به مردمان» مطلویترین کارها شمرده می شود و در ‎AT dala play‏ نتی نخواهد بود و هیچ بزرگنمایی در خدمات صورت نخواهد گرفت و هیچ بيمآن شكنى و خلاف وعده اى اتفاق نخواهد افتاد.

صفحه 16:
اخلاص عمل-اخلاص در کار از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منژه از دغل قال امام م علی(ع): « اخلصوا اعمالکم تسعدوا + علی(ع) فرمودز : اعمال خود را خالص کنید تا سعادتمند شوید». آنچه از روایات و اخبا اخلاص اساس عبادت و روح عبودیت و بند گی است. نیّت است. اعمالی که خاطر هوای نفس و یا برمىآيدء اينست كه ش عمل به خلوص گیزه‌هاء ای غیرالهی داشته باشد. خواه ریا کارا انه باشد يا به و قدردانی مردم. یا پاداش مادی» هیچ گونه مفهوم معنوی و ارزش الهی ندارد.

صفحه 17:
اسباب و عوامل اخلاصل * در اين مبحث از کلمات قصار امیرالممنین(علیه السلام) استفاده می کنیم: ؟ ۱-:سبب الاخلاص آلیقین؛ بقین منشاء اخلاص است. * ۲-,الاخلاص ثمره یقین» اخلاص میوه بقین است. ۴ ۳-«علی قدر قوه الدین یکون خلوص النیه؛ خلوص انسان به اندازه قوت دین اوست. © ۴-,ثمره العلم اخلاص العمل؛ اخلاص ميوه علم و معرفت است.

صفحه 18:
cul Jal ge aaa ۵ - «اول الاخلاص الباس مما فی ایدی الناس» س رآغاز اخلاص نااميدى از ماسوى الله است. ۶- «قلل المال تخلص لک الاعمال» آرزوهایت را کم کن تا اعمالت خالص شود. ۷- «اخلاص ثمره العیاده» انتلاصر عبادت است. (فهرست موضوعی غرر ص ‎)٩۲‏ ‎٠‏ قدرت ایمان» علم: قطع امد از مردم: کم کردن آرزوها و عجادت نتیجه آنکه احلاص محصول؛ یت پروردگار است.

صفحه 19:
صبر و حلم (بردباری) * تعریف صبر و معنای آن واژّه صبر به معنای درخت تلخی است که از تن دارو ی بعضی امراض را می گیرند و علاج می نمایند. در قرآتن کریم برای صابران آیات بشارت بخشی آمده است که تلخی تحمل و سختی صبر را از بین می برد. © ساقى بيا كه هاتف غيبم به مزده كفت با درد صبر کن که دوا می فرستمت © «(ديوان حافظ/غزليات)

صفحه 20:
اقسام و درجات صبر به طور کلی صبر را بر سه قسم برشمرده لند: صبر بر طاعت» صبر بر معصیت و و نیز برای صبر درجات و مراتبی را ذکر نموده لند مانند صبر عوام مردم که در مرتبه ضعبف قرار دارند چرا که آنان هنوز در قلبشان مضطربند و پریشان خاطری دارند. و صبر مردم سالک طریق حق که هنوز در نیمه راهند چرا که هدفشان برای رسیدن به پاداش بهشت ويا رهايى از جهنم است و سوم صبر واصلان کامل که به مقصد حق رسیده اند چرا که هدف اینان فقط برای کسب رضای الهی است. طلبان را صبر می باید بسی ‏ طالب صابر نیافتد هر تا طلب در اندرون نايد يديد مشک در نافه زخون ناید يديد (منطق الطيرء عطارء بيان وادى طلب)

صفحه 21:
نتا یج صبر در زند کی )- دریافت محبت و یاری خداوند؛ ان الله مع الصابرین؛ ( للبقر/0: 485) 2 دست آورد پیروزی در دنیا و آخرت؛ صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد بگذرد اين روزكار تلخ تر از زهر بار دگر روزگار چون شکر آید(حافظ/ غزلیات) ‎-O‏ افزایش قدرت اراده؛ و ان تصبروا و تتقوا فآن ذلک من عزم الأمور؛ (آل عمران/©: ©©0) زکوشش به هر چیز خواهی رسید به هرچیز خواهی کماهی رسید كرت بايدارى است در كارها 2 شود سهل بيش تو دشوارها(ديوان /ملك الشعراى بهار) *0- رسيدن به عزت و سربلندى در جامعه؛ إصبروا و صابروا و رابطوا... (آل عمران/©: 0000 ©) هاتف آن روز به من مزده اين دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند أن وده تددو شرك 4 ‎5s. al‏ لهذ هده ‎ial hashes‏

صفحه 22:
ادامه نتایج صبر در زندگی © 0 آمادگی برای پذیرش مستولیت های اجتماعی؛ © © رسیدن و دریافت پاداش های جاودانه و اخروی و خداوند شکیبا دارندگان را دوست می دارد. و الله يُحبَ الصابرین؛ (آل عمران/©: ©:06) انما يوفى الصابرون آجرهم بغیر حساب؛ الزمر/68: 40) ای دل صبور باش و غم مخور که عاقبت این شام صبح گردد و اين شب سحر شود (دیوان حافظ/ غزلیات) و نیز در روایتی از بحار آمده است که هر کس در مصیبتی صبر نماید و جزع و فزع ننماید پاداش هزار شهید را خواهد داشت.(بحارالانوار؛ ج)©: ص ‎(COO‏

صفحه 23:
‎bd‏ گر توکل می کنی در کار کن ۰ کشت گن پس تکیه پر جر کن ‏(مولوی؛ متتوی معنوی: دقتر اول) ‎ ‎ ‏عاق لفك ممع د ‎0۵٩ ‏عمران۳:‎ ‏۹ تکیه بر توا و دنش در طریقت کافریست رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش (دیوان حاقظ | غزیات)

صفحه 24:
راه های عملی خود سازی 8 علانه حتتن زاده آملى در مورد رای جرد سای من آرعیهمی له . تلاوت و بهره مندی از قرّن :۲. دلثم الوضو بودن ؛ ۳. اعتدال در خوردن و آشامیدن» م زیاد بخورد که به شکم درد مبتلا شودء ينه ن قدر كم بخورد كه قدرت بر انجام کاری نداشته باشد؛ ؟. اعتدال در ‎Sle‏ نفس؛ ع مراقبه ؛ . رعايت آدب اسلامی ؛ 4. عزلت و كوشه نشيئى ‎A‏ تيهد اشير زتله حارى ) ‎١‏ 2 تفكر و انديشيدن ؛11. ياد خدا در همه حال بودن + ۱۲. ریاضت ؛ ‎.٩۳‏ ميلنه روى در کارها؛ ۱۴. تعظيم لمر خللق و شفقت با خلق ؛ 1۵. تمتک‌به ویژگی‌های عبادالرحمن که قرلّن مجید در سورة فرقان» لیات ۶۳- ۷۴ برشمرده است . * گر طهارت نبود کمبه و بتخانه یکیست ‏ نور نبود در آن خانه که عصمت نبود (حافظ شیرازی/ غزلبات)

صفحه 25:
* نكته اصلى در معنای رضا تن است که انسان به جایی برسد که نه تنها کرشش ‎AS‏ ‏خدا از او راضى باشده بلكه بايد بكوشد او از قضا و قدر خدا نيز راضى باشد. بنابراين رضا بر دو قسم است: يكى اينكه با انجام واجب و ترك كردن حرام به جايى برسد كه خدا ازاو راضى باشد كه ئر اين صورت كرفتار قهر خدا نخواهد بود. دوم اينكه هر چه خدا دهد او بپسندد وبه آلن راضى باشد. در سيره يبامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است که در همه زندگی اش هرگز ای کاش نگفت؛((م یکن رسول الله يقول لشئ قد مضى لو کان غیره))؛ (اصول کافی؛ ج۲» ص ۰۶۳ چرا که همه گفتار و رفتارش مطابق قضای الهی تنظیم می شد و این مقام کامل رضاست . és

صفحه 26:
البته اين نکته قابل اذعان است که در بين اهل معرفت و مراحل سلوک عرفانی؛ بالاترین مقامات عارفان و اولیای الهی: مقام رضا است که حضرت امن الحجج علیه آلاف النحية و الثناء از جانب زیبایی سروده حضرت حق تعللی بدین وصف ملقب گثته اند. و حافظ شیرازی در وصف این مقام است که: © نصيحتى كنمت باد كير و در عمل آر که این حدیث ز پیر طریقتم بادست ۶ _ غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که اين لطیفه عشقم ز ‎sel ona‏ *_ رضابه داده بده و گره از جبین بگشای ‏ که در اختیار بر من و تو ‎٩‏ . (حافظ شیرازی/ غزلیات)

صفحه 27:
۲ شادمانگی - چشم پوشی- خوشنودی و در کلمات قصار حضرت مولا آمده است: و قال [عليه السلام]» ‎١‏ أَغْضٍ عَلَى ‎١‏ ‏تض ‎hast‏ +( همان/ حکمت 0۲۱۳. ی و لالم یعنی آن حضرت فرمود: چشم را از سختی خوار و خاشاک و رنج ها فروبند تا همواره خشنود باشی, پس با حافظ اهل راز و رضا همنوا شویم و از زبان او بگوییم: © وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشيم ‎١‏ كه در طريقت ما كافريست رنجيدن ۴ به یر میکده گفتم که چیست راه نجات. بخواست جام مى و كفت عيب پوشیدن * (دیوان حافظ شیرازی/ غزلیات)

صفحه 28:
فصل دوم: اصول اخلاق کارمندی

صفحه 29:
2-1) پایبندی به اخلاق اسلامی 2-2 ) اتصاف به تقوا و خداترسی 3-2) اخلاص در انجام وظیفه 4-2( خوش رفتاری با ارباب رجوع 2 ) داشتن صبر و بردباری 6-2 ) برخورد توأم با تواضع و احترام با مردم 7-2 ) مهر و محبت نسبت به مردم 8-2 ) الكو كيرى و اسوه داشتن در زندكى 9-2 ) عزت نفس و كرا 1-9-2) بهاى وجود 2-9-2) خواستن ‎٠‏ يل ذلت 3-9-2) حفظ گوهر عزت

صفحه 30:
2-0) صداقت 1-10-2( جلوه‌های صداقت 2-10-2) راستی در صحنه اجتماع 3-10-2) با صادقان 4-10-2) صداقت‌سیاسی 11-2 ) برخورداری از توانمندی و تخقص ‎cule, (12-2‏ عدل و انصاف 1-12-2) اصل عدالت و قیام به قسط 2-12-2) زمامداران و مدیران و صفت عدالت 13-2 ) اعتدال و ميانه روى 14-2 ) نكاه تكريم و خدمت كزارى 15-2 ) تاكيد بر حرمت مردمان

صفحه 31:
مهمترین مهارتهای مدیریتی و اصول مدیریت در فرهنگ نورانی اسلام از نگاه و بینش الهی عبد صالح حضرت علی علیه السلام در جامعه آرمانی صالحان عبارتند از - در همه ی کارها خداوند را ناظر دانستن و با او ارتباط حقیقی داشتن . (اصل توحید عملی و شهادت حق ) - خود را به زیور تقوای الهی آراستن . (اصل تقوا و پرهیز کاری ) - خود نگاه داری از گناه و مثت نگذاشتن بر دیگران . (اصل اخلاص ) - همواره با مردم ارتباط داشتن وهرگز ازآنها دوری نکردن . (اصل ارتباط با جماعت ) - با کارکنان و افراد زیر دست به عدل ولحسان رفتار کردن و تبعیض روا نداشتن. (اصل عدالت و لحسان ) - در مسائل خود پیش قدم بودن و سر مشق دیگران شدن . (اصل سبقت در خیرات و نیکویی ها) - از عجله و مدیریت عجولانه همواره پرهیز نمودن . (اصل وقار و آرامش داشتن ) - هميشه وفای به عهد نمودن و هرگز خلف وعده نکردن . (اصل وفای به عهد ) - از خطای دیگران گذشتن و از نتقادات بجا استقبال کردن . (اصل عفو وپذیرش عيوب ) - به افراد شخصيت دادن و با مردم و زیر دستان خوش رفتار بودن . (رعایت اصل کرامت) - همواره هدف را مشخص کردن و از خداوند توفیق رسیدن به اهداف را تقاضا نمودن . (اصل هدفمندی و حکمت در کارها )

صفحه 32:
- در تمامى كارها برنامه ریزی داشتن. (اصل تدبیر و رعایت تقدیر ) - در تمامى امور نظم داشتن ‎el).‏ تنظیم مور و نم آنها) - در آمور سازماندهی و تفویض اختیار کردن. (اصل تسوبه و معاونت و تقسیم کار نمودن ) - كنترل و ارزيابى در كار افراد و نظارت بر مور را اهمیت دادن. (اصل نظارت ولرزشیایی) - در كارها اصل تشويق و تنبيه را به مقتضاى امور انجام دادن. (اصل ياداش و ‎CAS‏ ‏- ابتدا مشورت نمودن و آنكاه تصميمات خود را كرفتن . (اصل مشورت و مشاوره ) - از احوال مديران و مسثولان قبلى خود عبرت و درس كرفتن. (اصل عبرت كيرى و یاد گیری) سبک نگارش و ارتباط . همواره خود را بنده ی خداوند دانستن. (اصل عبودیت و اخلاص) - در کارها و امور اجرایی جذی بودن. (اصل جدیت و قاطعیت در عمل ) و ای فرزند آدم ! فرشتگانم شب و روز مراقب تو هستند و آنچه را می گوبی وانجام میدهیء كم يا زياد همه را مى نویسند. و آسمان هرآنچه از تو دیده شهادت می دهد و زمین بر آنچه روی آن انجام داده ای گواهی میدهد. خورشید و ماه و ستارگان برآنچه می گویی و عمل می کنی شهادت می دهند. و خود نیز بر قلب و اعمال مخفی تو آگاهم. پس از خودت غافل مباش!

صفحه 33:
اهداف رفتاری: باید ها و نباید ها ارتباط کارمند با ارباب رجوع ۵-۲-۱) بایدها: (معروف) ۱. تکریم ارباب رجوع و حفظ حرمت و شخصیت آنان ۲ خوشرویی و خوش برخوردی در مواجه با ارباب رجوع ۳ پاسخگوبی و مسئولیت پذیری در قبال کار ارباب رجوع ۴ توجیه قانونی» عقلی و منطقی عدم انجام خواسته های نامربوط ارباب رجوع ۵. توجه به کسب رضایت مردم و در نهایت رضایت الهی سل ۷ رعایت عدالت و انصاف در برخورد با مراجعین . رعایت اخلاق اداری و تواضع در برابر مردم

صفحه 34:
6 ر : در برخورد با مراجعین ۱۹۳۳۳۳ ‏و‎ ease ‏مراجعین در اوقات عدم حضور در محل کار‎ ‎0D‏ تسریع و تسهیل در انجام امور مردم ‏0 بيكيرى ر رسيدكى به اموراته مشكلات و شغایات آریفب زجزع 0 درست و به موقع لنجام دادن کاررهای مردم ‎ID‏ داشتن سعه صدر و تمایل مثبت در برخورد با ارباب رجوع ‎ae‏ گوش دادن اثر بخش به خواسته ها و آرائه اطلاعات و راهتمایی لازم و کافی ارباب رجوع ‎

صفحه 35:
9-0-0( نبایدها: (منکر) تبعیض نژادی» قومی. خویشاوندی» مذهبی و جنسی در ارائه خدمت به ارباب رجوع . تجسس در امورات شخصی ارباب رجوع 9. لخاذى» رشوه خوارى و اخذ وجه بيش از تعرفه هاى مقرر در قانون *6. تاثير و قبول توصيه و سفارش در ارائه خدمات ارباب رجوع ©. منت كذاشتن و جشم داشت از بابت انجام امورات مراجعين ©. ترك محل كار در اوقات موظفى ادارى بدون دليل و اجازه ‎“P‏ افشاى اسرار و اطلاعات محرمانه ارباب رجوع ‏©. داشتن كبر و غرور در برخورد با ارباب رجوع ‏©. كاغذ بازى هاى آزار دهنده و امروز و فردا كردن كار ارباب رجوع ‎

صفحه 36:

صفحه 37:
5-0-1 ) بایدها: معروف) 0 اترام به همکاران و رفتار توأم با ادب و نزاكت . رعایت و داشتن رفتار مناسب همکاران خانم و آقا با یکدیگر در فضای اداره . ارائه انتقاد سازنده و موثر در صورت نیاز جهت اصلاح و بهبودی . داشتن وحدت » صمیمیت و همدلی با همکاران | همکاری» مشورت و مشارکت در انجام بهینه وظایف شغلی و سازمانی . توسعه و توانمندی همکاران از طریق انتقال تجارب و تسهیم اطلاعات . امانتداری و حفظ اسرار همکاران امر به معروف و نهی از منکر . محبت الفت و صداقت در تعامل و ارتباط با همکاران

صفحه 38:

صفحه 39:
نبایدها: (منکر) ). تجسس در امور شخصى همكاران ©. انتقام جويى از همكاران و مراجعه كنندكان ©. استهزاء و تخريب همكاران “4. دخالت بى مورد در امور غير مرتبط با وظايف محوله 6. عدم توجه به نظرات همكاران و عدم استفاده از مشارکت مردم در كارها ©. سوء ظنء بخل و حسادت به همكاران

صفحه 40:
6 ) رفتار کارمند در ارتباط با ۶ 6-0 © ) بايدها: ( معروف) ae 0 هط و م هط .2 و او اطاعت پذیری و انجام به موقع دستورات مافوق رعایت سلسله مراتب سازمانی حفظ حرمت و منزلت مدیران در محیط اداری و غیر اداری ارائه نظرات کارشتاسی در رابطه با وظایف شغلی و سازمانی صداقت» امانتداری و برخورد مزدبانه با مافوق مشارکت جدی در کارهای تیمی و انجام وظایف شغلی استفاده درست در مقابل اختیارات تفویض شده

صفحه 41:
42 ) نبایدها: (منکر ) | عدم رعایت سلسه مراتب اداری 9 تمرد و سرپیچی از دستورات مافوق 9 دروغ تهمت. افتراء» غیبت کردن و بدگویی پشت سر مدیران #. ارائه گزارشات خلاف واقع 0. تملق و چاپلوسی در رفتار و ارتباط با مافوق 9 فقط خود را مقرب درگاه مدیر و سرپرست مافوق قرار دادن م. از زيركارها » شانه خالی نکردن و امور محول شده را به گردن دیگران نیانداختن

صفحه 42:
موه ) رفتار مدیر در ارت 6-4 ) بایدها: (معروف ) بکار گیری نیروهای متعهده متخصص و شایسته در بخش های مختلف اداره جهت بيشبرد سريع امور ©. عدالت و انصاف در برخورد با زير دستان ©. تفويض اختيارات و استقلال در انجام وظايف شغلى و سازمانى افزایش توانمندیهای کارکنان از طریق انتقال تجارب و آموزش ©. ایجاد انگیزه میل و علاقه در کارکنان برای انجام وظایف شغلی و سازمانی ©. تشويق و تنبيه به موقع كاركنان 2. ایجاد حس مسئولیت پذیری و مشارکت کارکنان در امور =

صفحه 43:
©. حضور مدير دستكاه در بين همكاران به منظور رسیدگی به امور آنان ©. تقويت حس همكارى؛ تعاون و مشاركت در بين كاركنان ‎OD‏ برنامه ريزى براى كسترش روحيه ابتكار » خلاقيت و نوآورى كاركنان ‏1). تقدیر از نیروهای مبتکر» خلاق؛ فعال و وظيفه شناس دستكاه و حمايت جدى از آنان ‏©0. ترويج روحيه مردم دارى و نهادينه نمودن اخلاق اسلامى در بين كاركنان ‏9 کنترل و ارزشیابی دقیق کارکنان و ارائه بازخورد مناسب برای اصلاح و بهبود ‎OP‏ فراهم نمودن شرایط رشد و تعالی کارکنان در ابعاد مختف ‏©). حمایت و پشتیبانی جدی از همکاران برلی رفع مشکلاتشان

صفحه 44:
كاركنان 6 اي اوري فصوت سرب میت تن استبداد» تكبرء تحقير و استهزط تبعيض»ء بى احترامى و خشونت در برخورد با زير انتصاب ناشايسته اقوام؛ نزديكان و دوستان فاقد صلاحيت عدم نظارت مسئولين بر واحد هاى تحت نظر خود وعده هاى يوج و غير قابل لنجام به كاركنان كتمان اطلاعات مورد نياز شغلى كاركنان نتیجه تلاش و کار زیر دستان را به خود نسبت دادن . به کار گیری کارکنان مجموعه تحت مدیریت جهت انجام امور شخصى و غير از ی & Ss © ‏دي‎ ‎© ‎9 23

صفحه 45:
©-© ) ارتباط کارمند با سازمان و - 64 ) بایدها: (معروف ) انجام به موقع و دقیق وظایف محوله 6. حضور منظم و به موقع در محل کار و فعالیت تا پایان وقت اداری 9. ارتقای دانش و مهارت مورد نیاز شغلی و سازمانی سخت کوشی و تلاش در کار ©. دقت و احتياط در مصرف بیت المال و جلوگیری از ربخت و پاش و دوری از اسراف 0. افزایش بهره وری؛ اصلاح الگوی مصرف» صرفه جویی و استفاده بهینه از امکانات و منابع سازمان © / ارتقای خلاقیت و نوآوری در روشهای انجام وظایف شغلی و سازمانی

صفحه 46:
0 رعایت پوشش اداری ©. توجه به ‎a‏ پوشی و عدم آرایش زننده در ادارات و مراکز آموزشی و عمومی 0 رعایت قولنین» مقررات ضوابط ادارى و آراستكى محيط کار او م ا ‎(ol‏ حفظ اسرار شغلی و افزایش تعلق و شهرت سازمانی ‎CO‏ برگزاری و شرکت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشویق همکاران برای ‏شرکت در نماز ۱ ‎UP‏ آشنایی با قوانین» دستورالعملها و علوم وفنون و تکنولوژیهای نوین مرتبط با ‏وظایف شغلی و سازمانی ‎IS‏ شفاف سازی و.مستد سازی نموه ار انه.خذمات و لسئلد و:مذارک.مرقبظط. ‎

صفحه 47:
‎(Sis) tals (6-0-8‏ ‎CL‏ سوء استفاه از موقميت شاش وانتقاف شختضى ال اتتكائات دولتي و مرئمي اى نيل به منافع شخصی و گروهی و پذیرایی های پر خرج برای ‏د داخ خار ‏. دیر سرکار آمدن و زود رفتن از محل کار ‏. انجام کارهای شخصی در اوقات و ساعات اداری ‏. ماندن در اداره در غیر ساعات اداری و انجام ندادن کار و گرفتن اضافه کاری 0 لسراف و افراط و تفریط در بکار گیری اموال حتی در جهت مصارف اداره ‎i‏ بدبین کردن مردم به نظام و انقلاب اسلامی ‎QD‏ اسراف در برگزاری جشنواره ها و هزینه های جانبی سنگین(انواع پذیرایی ها) 0 اختلاس» جعل» خیانت در امانت و عدم وفای به عهد ©0. مكالمه زياد و طولانى و بى مورد با تلفن اداره ©0). لفشاى لطلاعات موجود در دستكاه <064. استعمال دخانيات و داشتن اعتياد ‎IS‏ بی‌انگیزگی» تتبلیء بی عفتی و بد پوششی ‎

صفحه 48:
Se NST - ‏مهمترین توصیه های « اداری‎ ) 09 ‏البلاغه‎ * حسن ختام مباحث پایانی این مبحث سفارشهایی است که مولای متقيان و امير مومنان و سرور آزادگان جهان به همه مدیران و کارمندان و کارگزاران فرمود: ۶ )- لازم است مدير در اجراى قوانين بيشكام باشد: من نصب نفسه للناس إمامأ فليبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره[نهج البلاغه؛ کلمات قصار» ش©©.]؛ © ©- سخت كوشىء يوشاننده خطا است: عيبك مستورٌ ما أسعدك جدّك[همانء ش0)©.]؛ © ©- هر كس مرهون عمل خويش است: من أبطأ به عمله لم يُسرع به نسبه[همان» ش © ©.]؛ © - رازنگهدار مردم بودن: الرأی بتحصین الأسرار[همان؛ ش ©©4.]؛ © واقع نگری و دوری از آرزوهای دست نیافتنی: من آطال الأمل آساء العمل[همان؛ ش00.]؛

صفحه 49:
©- مهارت و كفايت: قيمة كل امرءٍ ما يحسنه[همانء ش0©.]؛ هلك امروٌ لم يعرف 0 ين لا ‎oy ih spall cog‏ لب لمان زان ۱ © ید منم موب من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها فی عقولها[همان» ش ©06).]؟ (0- هدف» وسیله را توجیه نمی کند: أتأمرونّى أن أطلب النَصْرَ بالجور[همان» خطبه 499 0- دوری از زیاده روی و تفریط: ثمرة التفریط الندامة و ثمرة الحزم السلامة[همان؛ كلمات قصارء ش © ©0.]؟ ۱ 1 ©0- برنامه متنوع روزانه: ان للقلوب شهوة و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و إقبالها فانّ القلب اذا كره عمى[همان» ش ©©0.]؟ 9)- خويشتن دلرى و نرمى: من لان عودهُ كثفت أغصانه[همانء ‎SOUPS‏ ‎OP‏ يكيارجكى و يكرنكى: الخلاف يهدم الرأی[همان» ش‌909.]؛ ‎ ‎

صفحه 50:
‎Od‏ تماس و ارتباط مستمر با مردم: ‎Slate! SLO‏ عن رعیتک فان احتجاب الولاة عن الرعية شعبة من الضیق و قلة علم بالامور[همان]؛ _ ‏© كار امروز را به فردا نيانداختن: و امضى لكل یوم غقله[سان]؛ ‏©2- كاه دخالت مستقيم در كارها داشتن: ثم امور من امورك لابّد لك من مباشرتها[همان]؛ ‎OP‏ ملاقات و ارتباط مستقیم با ارباب رجوع داشتن: و اجعل لثوی الحاجات منک قسما تفرّغ لهم فيه شخصك و تجلس لهم مجلساً عاماً فتتواضع فيه لله الذى خلقک[همان]؛ ‏0 نظارت و مراقبت همیشگی داشتن: و ابعث العیون من آهل الصدق و الوفاء علیهم فا تعاهدک فی السرّ لأمورهم حدوة لهم علی استعمال الأمانة و الرفق بالرعية[همان]. ‎

صفحه 51:
© خدايا خدایا به ذات خداوندیت به اوصاف بی مثل و مانندیت به لبیک حجاج بیت‌الحرام به مدفون یثرب علیه‌السلام به طاعات پیران آرلسته به صدق جوانان نوخاسته که ما را در آن ورطه یک نفس . ز ننگ دو گفتن به فریاد رس امیدست از آنان که طاعت کنند . که بی طاعتان را شفاعت کنند به پاکان کز آلایشم دور دار وگر زلتی رفت معذور دار (سعدی /بوستان » باب دهم در مناجات و ختم کتاب گلستان)

صفحه 52:
A با تشگر فروان از حسن عنايث و ثوجه شما خویان ‎oyu arsed: Qh yt‏ نها

صفحه 53:
وآخرٌ دعوّیهم آن ‎Sy a Sood‏ العالمينَ (یونس/10: 10( سبزوا -95/11/14 دانشگاه حکیم سبزواری محمد اديب نيا

صفحه 54:
نقد و بررسي ۶ گر کسی مدعی باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل می‌تواند همة رازها و حقایق عالم را کشف نماید: روشن است که ادعابی بلند پروازانه و دست‌ایافتنی دارد. در عین حال» اگر کسی گمان کند که با بی‌اعتنایی به عقل و منطق نیز می‌تواند به حقایق دست يابد» او نیز در خیالی خام به سر می‌برد. és

صفحه 55:
‎٩‏ عرفان حقیقی. «عرفانی عقلانی» است. نه تنها با عقلائیت سازگار است که همراه آنن است. عرفان بدون عقلانست عرفانی انسانی نخواهد بود همانطور که عقلانیت منهای عرفان از انسان» موجودی تک ساحتی و خشک و خشن می‌سازد. انسان کامل. از دید گاه اسلام؛ انسانى است كه همة ابعاد وجودی‌اش هماهنگ با هم پیشرفت نمایند. هیچ بعدی را فدای بعد دیگر نکند.

صفحه 56:
© تذكر: * عقلانيت مورد تأييد برخى معنويتهاى نوظهور عقلانيتى مادى و لين جهلنى است.به همين دليل عقلانيتى منهاى دين و ناسازكار با دين و مدافع تساهل و تسامح است.

صفحه 57:
* نكتة دوم: حقیقت آن است که اگر عرفان راهی است برای رسیدن به خدا و تقرب به او بايد دانست که جز با عمل کردن به دستورات خداوند. وصول به چنین هدفی امکان ندارد. خدای متعال نیز فرموده است هر کس مرا می‌خواهد باید از پیامبر اسلام و احکامی که توسط او بیان می‌شود پیروی نماید: «قل آن کنتم تحبون الم فاتبعونی یحببکم الله».

صفحه 58:
؟ نکتةٌ سوم: هیچ انسانی به درجة معرفتی و شهودی پیامبر اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این حقیقتی است که مورد اتفاق همه صوفیان مسلمان است. اما ن انوار قدسیه لحظه‌ای از عمل به دستورات شرعی فروگذار نکردند.

صفحه 59:
* نكتة چهارم: اصولا وصول به بی‌نهایت و ادعای استفنای کامل معنا و مفهوم ندارد. به تعبیر مرحوم علامهٌ محمدتقی جعفری؛ از شارحان بنام مثنوی معنوی: ‎OLY ... *‏ این سیر و سلوک را مانند سیر طبیعی و حر کت معمولی فرض کردن از 5 ابت ی سبری سس زیرا اصسوو وید و آغاز وروت در بی‌نهایت. آن اندازه بی‌اساس است که فرو رفتن در تناقض ... لذا این مطلب که جلالالدین می‌گوید: «لو ظهرت الحقائق بطلت الشرائع» به بازیگری ذهنی و روانی ما بیشتر مربوط است تا به واقعیابی هاء ضير و شد و تيل سرى. تسد ‎ae Ng ger‏ 6-19(

صفحه 60:
۵. ناسا ز گاری بُعد مادی و روحی وجود انسان ® این ویژگی را نیز می‌توان در بسیاری از عرفان‌های شرقی اعم از عرفان‌های هندی بودایی و جینی فزون بر آلن. در برخی از مکاتب اخلاقی و عرفانی یونان باستان از جمله مکتب کلییون نیز مطرح بود برخى از آيينهاى ايران باستان همجون آیین ماني نيز كما بیش مدافع این ایده بودند. ‎rela‏ اب قوت مطرح است.

صفحه 61:
© کشف المحجوب.ص,۳۱۵: «از ابو علی سیاه مروزی- قدس ال روحه- حکایت کنند که گفت: من به گرمابه رفته بودم و بر متابمت سنت ستره را مراعات می‌ کردم. گفتم: ای ابوعلی؛ این مقصود را که منبع شهوات است که ترا می به چندین آفت مبتلا داردء از خود جدا کن؛ تا از شهوت بازرهی. به سرمندا کردند که: «یا باعلی اندره لک ما تصرف مى كنى؟ مر تعبية ما را عضوی از عضوی اولی‌تر نیست. به عزت ما که آن را از خود جدا کنی؛ که ما در هر موی از آن تو صد چندان شهوت آفرینيم که اندر ‎OT‏ محل.» در توصیف عبدالرحمن مجذوب چنین گفته‌اند: «کان من الاولیاء الاکابر ... و کان مقطوع الذ کر قطعه بنفسه اوائل جذيه)»(طبفات الكبرى عبدالوهاب شعرائيءج 015901

صفحه 62:
یکی دیگر از اموری که ناسازگاری بعد مادی و این‌جهانی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او را در مکاتب و آیین‌های دروغین عرفانی نشان می‌دهد. ن غالباً این کار رابه هدف کسب توجه و تمركزء لازم می‌دانند. اصل در چنین عرفان‌هایی توجه و تمرکز و مدیتیشن است. لذا هر چیزی که موجب تقویت این حالت شود «خوب» و با ارزش و هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد؛ «بد» و بی‌ارزش تلقی می‌گردد. ‎Whee‏ انزوا و گوشه‌نشینی است. اب ‎

صفحه 63:
؟ یکی دیگر از شواهد ناسازگار دانستن بعد این جهانی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او در عرفان‌های کاذب؛ مسا بی‌توجهی آنها به مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و پلید دانستن آن است. در عرفان‌های کاذب به یک معنا اصالت با فردگرایی و لذت گرایی فردی است. آنچه که برای آنان مهم است سعادت سالک و عارف است و لو به قیمت مشاهدة ظلم و ستم بر مردمان باشد.

صفحه 64:
‎٩‏ نکتٌ اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان نیست. نمی‌توان به انگيزة تقویت و سعادت یکی دیگری را نادیده گرفت. بهره‌مندی مشروع از لذت‌های جنسی نه تنها تعارض و تضادی با معنویت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوی انسان و یکی از بهترین اسباب و وسایل وصول به سعادت واقعی است.

صفحه 65:
‎ip 99 LS ©‏ اسلام با دیدگاه فرویدی و نگرش معنوی افرادی همچون اوشو نیز به شدت مخالف است و افسارگسیختگی و بی‌بند و باری در مسألاٌ جنسی را به شدت نهی کرده است.

صفحه 66:
* نكتة سوم: در نقد انزواطلبی و گوشه‌نشینی صوفیان و عارفان دروغين می‌گوييم که حق آنن است که برای اصلاح درون هرگز نمی‌توان از اصلاح برون غافل بود. این دو چنان در هم تنیده‌اند که تفکیک آنها از یکدیگر بسیار دشوار است. به همین دلیل عرفان حقیقی و عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون؛ با دشمنان بیرونی نیز مبارزه می‌کنند و این مبارزه را برای حیات معنوی انسان لازم می‌دانند. هر چند مبارزات درونی را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بیرونی می‌دانند.

صفحه 67:
‎SG ©‏ چهارم: راه اصلی وصول به هدف عرفان؛ «بندگی» خداوند است. بندگی به معنای عام. بندگی در همه ار کان و ساحت‌های وجودی انسان. هر یک از غرایز انسانیء از جمله غريزة نوع‌دوستی و دیگرخواهی نیز بندگی خاص خود را دارند. عارف حقیقی کسی است که حق بند گی هم ابعاد وجودی‌اش را ادا می کند. نمی‌توان ادعای محبت خدا و عشق الهی داشت اما نسبت به مخلوقات او بی‌اعتنا بود و در سیاست و مدبربت و تدبیر امور بندگان الهی هیچ دخالتی نکرد و خود را کنار کشید.

صفحه 68:
یت و سیاست نظریات متعددی مطرح شده که مىتوان همة آنها تردا «ظریا جداتس مسبت از سیادت» :انریا سل میت ور سیاست» جای داد. نظرية جدایی معنویت و سیاست دو دسته مدافع دارد: از طرفی برخی از معنويت گرایان دروغ ومتز عرددهاى عر قادهات كاذب ییاز دقع از سنوت سر ‎Ge‏ ‏آن را از سیاست دور نگه دارند و از طرف دیگر برخی از سیاستمدآران و قدرت گرایان یر الهی به منظور بهرهبرداری‌های مادی و اجتماعی از توده‌ها و بازگذاشتن دست سیاستمداران برای حفظ قدرت و سیاست خود؛ ساحت سیاست را جدای از ساحت عرفان و معنويت می‌دانند. حق آن است که اين نظریه. از طرفی ناشی از عدم درک درست عرفان و معنویت است و از طرف دیگر معلول برداشت نادرست از سیاست است.

صفحه 69:
* نكتة ششم: نفس قدرت و سياست را نمى توان خوب يا بد دانست. اكر همراه با معنویت حقیقی و در راستاى تحقق معارف الهى و خدمت به خلق خدا باشد» جزء بهترين كارهاست. اما اكر موجب غرور و خودبزر وستم بر زيردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهی باشد. بد است. بنابراین نمی‌توان سیاستمداران و قدرت گرایان را صرفاً به این دلیل که دنبال سیاست و قدرت‌اند افرادی بد و پلید دانست.

صفحه 70:
* نكتة هفتم: بزرك ترين طراحان معنويت و عرفان در بين بشريت» يعنى بيامبران و اولياء دين؛ همككى براى استقرار نظام سياسى و حكومت دينى و الهى تلاش كردهاند وجا طاغوتهاى زمان خويش درافتادهاند و لحظداى در مبارزه با ظلم و ظالمان كو تاهى نكردهاند. واين خود بهترين دليل براى همراهى معنويت و عرفان حقيقى با سياست و تدبير امور اجتماعى مردمان است.

صفحه 71:
© نکته هشتم: سر کرده‌های عرفان‌های کاذب هر چند در ظاهر با سیاست و ‎ictal Cee ar gee a‏ 2 اجتماعی دعوت می کنند. اما تردید ی ان آنان از تدم ای هیک میس ات کیک عرفان‌های مدای سس لذ ‎oles Se‏ سیامتمدارا فربي به شدت بر م و حمایت قرار می گیرند. مى توان باور كرد كيت بد للك ات باشد از ا اران و قدرتمندان تيغ شذهو اهس كونه حمايدى برخورار كردد؟ هتين ها از سوی اربابان زر و زور و سیاست در اختیار آنان قرار sal pane toe

صفحه 72:
ع. انكار معاد و طرح مسا تناسخ & وجه مشترک همدٌ عرفان‌های شرقی و غربی و سرخ‌پوستی همین است. البته این مسأله. امر جدیدی نیست. تناسخ از ویژگی‌های مشهور ادیان و آیین‌های هندی است. در یونان باستان و از سوی فیثاغوریان هم مطرح شده است. (در عالم اسلام ظاهرا فقط دروزی‌ها به تناسخ اعتقاد داشته‌اند)

صفحه 73:
* تناسخربه این معنا که مکاتب هندي و بودایی و آیین‌های نوظهور معنوی مثل اوشو و اکتکار و کوتلیو می گویند قطه باطل است. هم از نظر فلسفی و هم از نظر دینی: ۱ * این استدلال اوشو برای اثبات تناسخ که می‌گوید من خودم وجودهای سابق مشاهده کردهام و با تجربة شخ به آنن رسيده‌ام معلوم است که هیچ ارزش منطقى و عقلانى ندارد. در مقابل لن به ساد كى توان ادها کرد كه فيلو ها و ديكر جنين تجربهاى نداشتهاند. هيج یک از ما زند گی‌های قبلی خود را ندیده‌ايم. * بر اساس قانون کارما؛ اموری از قبیل توبهء استغفارء عفو الهی؛ احباط عمل و امثال ‎ga‏ جایگاهی ندارند. هر عملی عکسالعمل قطعی خود را دارد و با هیچ وسیله‌ای نمی توان عکس العمل آن را حذف کرد.

صفحه 74:
* مدافعان تناسخ اعتقاد به لن را به معناى دادن فرصت به انسان‌ها برای تکمیل شخصیت خود می‌دانند. اما این نیز آرزویی بی مورد و بی‌وجه است. خداوند ابزار و وسایل درونی و بيرمنى هدايت را در اختيار همه آدمیان قرار داده است: عقل به منزلة ييامبر درونى و هزاران ييامبران بيرونى. در قرّن کریم از زبان برخی از جهنمیان آمده است که آرزوی باز گشت مجدد به اين دنیا را دارند اما به آنان فرصت داده نمی‌شود.

صفحه 75:
تبلیغ کثرت گرایی ‎Bye‏ ‏“به سوى کعبه راه بسیار است من ز دریا شوم تو از خشکی «ای) © راه‌ها به تعداد انفاس خلایق است. هیچکدام ترجیحی بر دیگری ندارد. مهم نتيجه استء نه وسيله. * سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است كه عرفان اسلامى مبتنى بر شربعت. * عرفانهاى هندى و شرقى و غربى و امثال ‎OT‏ به همان اندازه ‎Aa ly Lo‏ نتيجه می‌رسانند که عرفان مبتنی بر وحی.

صفحه 76:
نمونه‌هایی از نگرش‌هایم کثرت گرایانه صوفیان ۱. تحسین دزدی برای مبارزه با نفس و درمان بیماری‌های قلبی؛ٍ ۲. توجیه عمل خلاف شرع سماع. به اين صورت كه ارتكاب اين معصيتٍ موجب دوری ار ارافان مى مود لكر كت برق لكك خراى د ن بریزد و اگر پای بردارنده هوای پایشیان کم شود. چون بدین طریق هوا از اعضایشان نقصان گیرد. از دیگر کبار خویشتن نگاه توانند داشت.» (سرآر التوحید قی مقامات الشیخ ابی سعید. محمد بن منور مر 2۳۳ ۳ ترویج عشق مجازی و همنشینی با نوجوانان زیبارو در تو که به دیدة صفا مینگریم نی از پی شهوت و هوا مینگریم دیدار خوشت آیینه لطف خدا است‌ماء در تو بدان لطف خدا مینگریم

صفحه 77:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرابانه(۲) ؟. تشويق مریدان به گناه برای رهایی از غرور ۵. تشویق مریدان به ارتکاب گناه برای نیل به مقام تائبين «التائب من الذنب کمن لاذنب له». ۶. تشویق به گناه به منظور آشنایی فرد گناهکار با حجاب‌های ظلمانی )مناقب العارفین: شمسالدین افلاکی؛ ج ۰۱ صص ۲۲۰-۲۳۹.)

صفحه 78:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرایانه(۳) ی بکتاشیه: خواندن دعای «ناد علی» و دم گرفتن و نواختن نی و امثال لن رابه جاى نماز و روزه و سایر وظایف شرعی تلقی می کنند (دانشنامة جهان اسلامء حرف ب. بکتاشی: ج ۱۳ ص ۵۳) ۸ در احوالات مولوی چنین نقل شده است که در حال گوش دادن به نوای باب بود که به او تذکر داد که وقت نماز عصر فرا رسیده است. اما او در پاسخ وی گفت: «نی نی آن نماز دیگره اين نماز دیگر. هر دو داعیان حفُند. یکی ظاهر را به خدمت میخواهد و این دیگر باطن رابه محبّت و معرفت حق دعوت مینماید.» (مناقب الارفين, شمسالدینافلاگی؛ ج ۱ ص ۳۹۵)

صفحه 79:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرایانه(۲) ‎٩‏ ابوسعید ابوالخیر (۴۴۰-۳۷۵ق) حاضر نشد برای نماز دست از سماع صوفیانه ‏بکشد و همانطور که در حال رقص بود؛ مى كفت: «ما در نمازيم»! (إسرار التوحيد فى مقامات الشیخ ابی‌سعید. محمد بن هنور: ص ۲۲۰)

صفحه 80:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرابانه(۵) ۰ عبدالرحمن جامی در شرح احوال ميرة نیشابوری: روزی میره مشاهده کرد > کثیری از مردمان به دیدار او می آیند. «از خادم پرسید. که «اینان کهاند؟» گفت: «به خدمت تو میا بند». صبر کرد. یچ نگفت تا به سربالایی رسید و بادی سخت میجست. بند شلوار ‎ER‏ 9 بول آغاز کرد؛ چنان که جامههای خود و جامههای ایشان را پلید کرد. آن قوم فتند: «احسنت! زهی شیخ و زهی معاملت نیکو!» همه از وی منکر بازگشتند.» (نفحات الانس؛ ص ۲۶۲) ‎

صفحه 81:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرایانه(ع) ۱ برخی از ملامتیان به منظور مبارزه با نفس از خواندن نماز نیز پرهیز داشتند و بعضاً به صورت برهنه در میان مردمان به راه می‌افتادند. به عنوان نمونه زمانی که شهاب الدین سهروردی؛ در دمشق در جستجوی شيخ على كردىء بود مردمان او را از نزدیک شدن به وی برحذر دآشته و گفتند: «هذا رجل لابصلی و یمشی مکشوف العورة اکثر اوقاته». (روض ال باحین فی حکایا الصالحین: عبدالله الیافعی» صص ۴۸۲-۲۸۱ حکایت ۲۲۳)

صفحه 82:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرایانه(۷) ‎ais 1‏ ره برای وصول به مقام «بی‌خودی» از مواد ‎Ei ae os‏ و افیون نیز استفاده می‌کنند. «صوفیه رای وك اعضاب و تيل به خالى که از له سیر ‎ged‏ ‎ae‏ یا 0 سل می‌شده‌اند. شا یج وه ری اماب یداد و قوش تن مخترع شربت قهوه بوده است. ‎ye‏ بنك و چرس ل و نب قصدشان رهایی از خود و از خودی بوده است با وسایل مصنوعی.» (ارزش میراث صوفيه» عبدالحسین زرین کوب ص ‎OF‏ ‎ ‎

صفحه 83:
نقد و بررسی (۱) ۱. از صوفیان رفتارها و سخنان متضادی در این باب به دست ما رسیده است. برخی از آنان علیرغم تأکید بر پاینندی نسبت به دستورات شرعي و نادرست شمردن هر گونه شریعت گریزی, در مواقعی با خود رفتارهای کاملا خلاف شرع را مرتکب می‌شند و یا سخنان خلاف دین بر زبان می‌راندند و یا آنکه رفتارها و سخنان خلاف دین دیگران را مورد تأييد قرار مىدادند. مثلاًه بایزید بسطامی به دلیل آنکه نمی‌دانست پیامبر اکرم چگونه خربزه می‌خورده است. از خوردن آن اجتناب مى کرد. و يا از گفتگو با پیری که آلب دهان خود به سوی قبله انداخته بود. صرف نظر کرد. در عین حال؛ همین فرد در شطحیات خود سخنانی خلاف شرع دارد.

صفحه 84:
نقد و بررسی (۲) ۲. رسیدن به منزل مقصود و برخورداری از قرب الهی و مقام فنای حقیقی؛ که اوج اهداف عارفان است. راه ویژِهُ خود را می‌طلبد؛ با هر راهی نمی‌توان به این هدف رسید. رسیدن به مقام فنا و قرب الهی را نمی‌توان با نافرمانی او به دست آورد! چگونه ممکن است با نادیده گرفتن فرمان‌های محبوب و معشوق بتوان به با رگاه او راه یافت؟ یک عاشق حقیقی هرگز به خود اجازه نمی‌دهد که لحظه‌ای از یاد مشوق غافل بماند؛ در همة حرکات و سکناتش همواره به دنبال رضایت معشوق است.

صفحه 85:
نقد و بررسی (۳) ۳. هیچ کس توانایی رسیدن به اوج معنویت پیامبر اسلام و امامان معصوم را ندارد. آنان با بالا رقتن از نردبان شريعت به آن مقام رفیع دست یافته‌اند. پیامبر تا آخرین ساعات عمر لحظه‌ای در انجام دستورات الهی کوتاهی نکرد. امیرممنان در محراب نماز به شهادت رسید و امام حسین در سای عمل به فريضة امر به معروف و نهى از منكر به آن مقام بزرك دست يافت. ۲ عقل می‌کنند که بهترین و صائب‌ترین وسیلاً وصول به حقیقت بلکه تنها وسیلاً آلتّ؛ متابعت از شریعت وحیانی است. چگونه ممکن است راه‌های بهتر و ساده‌تری باشد اما خداوند ‎OT‏ را از بندگان دریغ نماید؟ اگر حقایقی باطنی وجود دارند که دارند و اگر راهی برای وصول به آنها وجود دارد؛ این راه منحصر در راه شریمت ‎peal‏

صفحه 86:
کار خارق العاده و حقانیت ۰ اگر کثرت گرایی عرفانی نادرست است پس کارهای خارق العدهای که از برخحی مرتاضان و صوفیان و عارفان سایر ملل و ادیان مشاهده می کنیم را چ از مردمان اين است كه انجام اين كارها نشانة عسل همین مسأله را القا می‌کرد؛ اد ودر بام می‌شد. با ابراز و اظهار کاری خارق العاده. بر می‌نهادند. نقل می کنند: ابوسعید ابوالخیره در روز روشن شمعی را برافروخته بود؛ شخصی به او اترافی کرد وابی کار را مصذاق اسراف دانست: ابوسمد به جای پاسخ متطفي دافن به این نقد و یا پذیرش لن و اقد» با ابراز کراعتی! سر و صورت اقد را در آتش سوزاند و سپس این شعر را سرود که: هر آن شمعی که ایزد برفروزد کسی كش يف كند سبلت بسوزد. ) اسرار التوحیده ص ۰۱۱۲(

صفحه 87:
کار خارق‌العاده نشانةٌ حقانیت نیست (۱) * روح انسانی دارای قدرتی شگفت‌انگیز است. هر انسانی اگر بتواند غرآیز حیوانی را سر کوب نماید» می‌تواند از قدرت ‎aoe‏ د استفاده كند. سنت الهى در اين عالم به اين صورت است كه هر کس به هر میزان و به هر انگیزه‌ای که تلاش نماید از حاصل تلاش خود بهره خواهد برد.

صفحه 88:
کار خارق‌العاده نشانهةٌ حقانیت نیست (۲) به ابوسعید ابوالخیر گفتند؛ «فلان کس بر روی آ-ب می‌رود.» وی در پاسخ ت: «سهل است؛ زا ی می‌رود.» ‎aE‏ که: «فلان کس "كبن در هوا پرد» ال سیم پاسخ : «زغنى و ارب هراس بوذ د راز دس تا ما و رحس سر ودب ‎el‏ ‏«شیطان نيز در يك نفس از مشرق به مغرب مىرود. ابن جنين جيزها را بس قيمتى نيست. مرد لن بود كه ميان خلق نشيند و داد و ستد كند و زن خواهد وبا خلق درآميزد و يك لحظه از خداى خود غافل نباشد.» )نفحات الانس: عبدالرحمن جامی, صن .0.6

صفحه 89:
* بسیاری از عارفان مسلمان به آن توجه داده و تصریح کرده‌نند کسانی که از راه‌های خلاف شرع به کرامات و انجام کارهای خارق‌العاده دست می‌یابند. کافر و زندیق‌اند.|۱] و به طور جد از سالكان خواستهاند که «اگر کسی را دارای چنان کراماتی یافتید که در آسمان میپرد دلباخته او نشوید تا آن گاه که رفتار او را در برابر امر و نهی آلهی و رعایت آداب شرعی ببینید.»[۲] کارهای خارق العاده‌ای را می توان از امت الهی دانست که در سای عمل به دستورات آلهی به دست آمده باشند. هر جند هيج عارف حقيقي را برای دست یابی به کارهای اه انجام نمی‌دهد. ‎Ea‏ رای نات الهي ‎te‏ اما چون ‎wes‏ آمد نود هم پیش ما است. هر کس به هر میزانی گه به خدا تقرب بجوید. به همان میزان نیز از قدرت فوق طبیعی بهره‌مند می‌شود. & [1. ر.ک: نفحات الانس؛ عبدالرحمن جامی؛ ص۲۶. به نقل از شيخ شهاب‌الدین سهروردی. ‎.]١[ *‏ الرسالة القشيرية: عبدالكريم بن هوازن القشيرى: ص ؟١.‏ ‎ ‎ ‎

صفحه 90:
کار خارق‌العاده نشانةٌ حقانیت نیست (۳) © علامة بحرالعلوم: © «واما استاد عام شناخته نمىشود مگر به مصاحبت در خلاء و ملاء و معاشرت باطنيه و ملاحظة تماميت ايمان جوارح و نفس او و زينهار به ظهور خوارق عادات و بيان دقايق و نكات و اظهار خفاياى آفاقيه و خباياى انفسيه و تبدل بعضى از حالات خود به متابععت او فریفته نباید شد چه اشراف بر خواطر و اطلاع بر دقائق و عبور بر ماء و طي زمین و هوا و استحضار از آینده و امثال اینها در مرتبهٌ مكاشفة روحيه حاصل مى شود و از ن مرحله تا سر منزل مقصود پس منازل و مراحل است و بس راهروان این مرحله را طی و از آذ پس از راه افتاده؛ به وادی دزدان و ابالسه داخل گشته و از این راه بسی کفار اقتدار بر بسیاری از این امور حاصل. بلکه از تجلیات صفائیه نیز پی به وصول صاحبش به منزل نتوان برد.» (دو رساله در سیر و سلوک؛ رسالة سیر و سلوک سید بجر العلوم: ص 1ل

صفحه 91:
© مکاشفات رحمانی نیز هرگز نشانٌ حقانیت سالک نیستند. حداکثر این است که چنین حالتی همچون رژیاهای صادقه است. هرگز نمی‌توان ديدن رؤياهاى صادقه را نشانة ولى الهى بودن يك فرد دانست. جه بسيارند افراد تبهكار و كناهآلودى كه خوابهاى صادق ديده و می‌بینند. عزیز مصرء که فردی بت‌پرست و غير موحد بود. خواب صادق ديد! البته اين سخن درستی است که داشتن مکاشفه نیازمند لطافت روحی خاصی است؛ اما لطافت روحی داشتن یک حرف است و حق بودن حرفی دیگر. افزون بر این؛ «کشف و مکاشفه در نزد اولیای خدا و عارفان وارسته از امور پیش پا افتاده‌ای است که کمترین اعتنایی به آن ندارند و هیچ توجهی به آن نمی اولیای خدا این امور را بازی‌هایی کودکانه تلقی می کنند.» در جستجوی عرفان اسلامی صص ۳۰۷-۳۰۵.

صفحه 92:
* جايكاه استاد در اين تلقى در حقيقت جايكاه بيامبران و بلكه جايكاه خدا است. زيرا بيامبران جرت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خود را فقط واسطٌ ابلاغ دستورات و خواسته‌های الهی به بشر می‌دانند و خداوند نیز اختیاری جز ابلاغ دستورات او را به آنان نداده است: «و ما على الرسول الا البلاغ»؛ اما استاد و پیر در تصوف و عرفان‌های کاذب حق- هر گونه دخالت و تصرفی در احکام الهی را دارد. به همین دلیل ممکن اسّت به سالک دستور دهد دزدی کند. و او نه تنها حق سرپیچی از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.

صفحه 93:
علت تا ثیر گذاری عرفان‌های کاذب ‎ .‏ علت اصلی جهل افراد است: (عامل اصلی همة انحرافات در تاريخ اسلامى را می‌توان جهل نامید: دعای اربعین امام حسین) ‏۲ معمولاً اعضای این فرقه‌ها دلبسته‌تر و پایبندتر هستند. ‏۴ مخفی کاری آنان اين حللت را در ذهن خیلی افراد ایجاد می‌کند که حتماً چیز مهمی دارند ... ‏؟. كنترل همه جوانب زندگی مریدان از نوع غذاء محل مسكنء همسر لباس و ... ‎és

صفحه 94:
بمباران محبت: وعده شغل؛ مسکن؛ تسکین آلام روحی؛ بهبود امراض مزمن يا صعب العلاج جسمی: قرار گرفتن در محیطی صمیمی. یافتن یاران ادعا می‌کنند که راهی سریع مرحله‌بندی شده و قابل اجرا برای رسیدن به حقیقت دارند. که نیازی به عمل به دستورات دینی ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌های معنوی جدید کم کاری عالمان و مبلغان دینی در ارائٌ معارف معنوی

صفحه 95:
نقش سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌های کاذب ۰ _ بهره‌برداری. از برخی آموزه‌ها © مثلا آموزةٌ درون گرایی افراطی و گوشه‌نشینی و آموزة تنامخ - در اغلب آیین‌های جدید اعتقاد به تناسخ که به گونه‌ای ملازم با جبر اجتماعی و سیاسی هم هست. وجود دارد. حتی در عرفان اکنکار آمریکایی این اعتقاد جایگاه بسیار بالایی دارد. و اين ابزار خوبی در دست زورگویان و ستمگران است. با این اعتقاد می‌توان جلوی خیلی از شورش‌های اجتماعی و سیاسی را گرفت. و افراد را به امید زندگی بهتر در مرحلاٌ بعدی ساکت نگه داشت. és

صفحه 96:
ز دالگور کی شاهزادةٌ روسىء در ببدايش بابيت و بهايئت. شركت در درس اظم أشنابي با سيدعلى محمد شيرازى. معتاد كردن او و القا انديشههاى خود ک‌گم به سيدا ‎Sauls Las‏ امام زمان هستيد و من به شما و مقام بسيار واقف . خود سید هم باورش شد: امروزه فرقهای شده است که کاملاً در اختیار بار و عليه مسلمانان اقدام فى كند. és

صفحه 97:
* مقابله با معنویت اسلام شیعی: - تقویت اسلام فردی و منهای سیاست. اسلام منهای روحانیت. اسلام منهای مدیریت. به عنوان مثال در ایران اسلامی از سال ۴۲ به بعد مي‌بينيم که مشایخ صوفیه روابط خوبی با دربار شاه داشتند. به مقامات عالی می‌رسیدند. در زمان دکتر اقبال خانقاه‌ها رشد کردند.

صفحه 98:
مهار قدرت مرجعیت: - نقش مرجعیت را در خنثی کردن توطله‌هایش به وضوح در سده‌های اخیر دیده‌اند. بر این اساس با ترویج چنین فرقه‌هایی به محوریت دادن به نقش پیر و استاد در حقیقت می‌خواهند بدیلی برای مرجعیت ایجاد کنند. és

صفحه 99:
شناخت عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب اخت و آگاهی است. طراحی مهندسی اخلاقی و تربیتی در سطح خرد و کلان *_پرهیز از نگاه بخشی و جزیره‌ای. تأکید بر عقلانیت و پرهیز از امور خرافی: © بيشتر فريبخوردكان اين عرصه زنان هستند. رژبایینی؛ قالجینی» طال‌بینی» كفبينى» سنگ‌درمانی و فرادرما ایینی؛ قالبینی؛ طالع‌بینی؛ کف‌بینی: ۰ انی و سحر و جادو و احضار روح و ... جلوگیری از نفوذ خرافات در عزادارىها. به ويزه عزاداری‌های خانگی! أكر جهل مهم ترين عامل اث ركذارى اين نوع مكاتب است؛ نخستين és

صفحه 100:
‌ ی . _ افشاگری و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانواده‌ها ".0 جلوگیری از فعالیت‌های خزنده دشمنان و تهاجم اخلاقی و معنوی آنان + استفاده از ظرفیت مجالس مذهبی و خانگی و پایگاه‌های بسیج برای معرفی عرفان حقیقی ۴ احیای ابعاد عرفانی و اخلاقی عاشورا: فاطمیه: شعبانیه. دهة فجر هفتة دفاع مقدس و امثال آن. és

صفحه 101:
4. ارائة الكوهاى عينى: داستانهاى عارفان و عالمان راستين؛ داستانهاى شهيدان. ۵. خودسازی به منظور جامعه‌سازی: نیروهای ارزشی می‌توانند الگوی عینی و متحرک ارزش‌ها و اخلاقیات اسلامی باشند.

صفحه 102:

صفحه 103:
* عرفان ناب اسلامی و عرفان حقیقی؛ بر خلاف عرفان کاذب اسلامیء همواره متأخر از وحی و بلکه مهم از وحی می باشد.

صفحه 104:
۲. مطابق با عقل حقيقى و فلسفة متعالى 55 ۳ © همواره بين عرفان راستين با عقل و حكمتء سا زكارى و نسبت طولى وجود دارد بلكه مى توان جنين ادعا كرد كه هيج يك از آموزه ها و مشهودات عرفانى نبايد مورد ستيزة عقل سليم و مبانى قطعى فلسفى واقع شود.

صفحه 105:
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار /اچه کنم حرف دگر یاد نداد استادم الهى و الحقنى بنور عرّك الابهج فاكون لك عارفاً و عن سواك منحرفاً ‎Tals Whe Kay‏

صفحه 106:
۴. محبت نسبت به هم آفریده‌ها (صلح کل) به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ۶ يكي از بارزترین نمودهاي محبت عام به همة مخلوقات را مي‌توان در نوع مراودات و مناسبات عارفان حقيقي با محیط زیست مشاهده کرد. © برخي: ادیان هندي مشکل محیط زیست را حل مي‌کنند.اما اسلام نه حیوانات را خدا مي‌دانند و نه اجازة تصرف بي‌مبنا در آنها مي‌دهد. ۶ داستان علامه مجلسي و محافظت از بچه گربه © علامه بحر العلوم و داستان شکت عنک عصفورة في الحضرة

صفحه 107:
۵. محبت به همه انسان‌ها لعلک باخع نفسک الا يكونوا مؤمنين © پیامیر اکرم: مردمان همگی: عیال خداوندند؛ پس محبوب‌ترین افراد در نزد خداوند. نیکوترین‌شان نسبت به عیال خداوند است. داستان صاحب فصول:در پاسخ این پرسش که: «اگر بدلنی چند ساعت دیگر به مرگت مانده است. در اين چند ساعت جه می‌کنی؟» می‌گوید: «روی سکوی در خانه‌ام می‌نشینم تا نیازهای مردم را برآورده سازم. شاید کسی بیاید و از من چیزی بخواهد و نیازی داشته باشد؛ گر چه آن نیاز استخاره باشد.» بحر العلوم و شاگردش سید جواد عاملی صاحب مفتاح الكرامة و عدم آگاهی از نیازهای همسایه داستان سری سقطی و استغفار سی‌ساله برای یک الحمدل

صفحه 108:
۶. ناامیدی از انسان‌ها * امام على (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) توصیه می‌کند که: ان استطعت ان لايكون ‎Say‏ و بين ‎ll‏ ذو نعمة فافعل. عارفان حقيقى از خلق و خوشايندها و بدآيندهاى آنان؛ بىنيازند. #به دلیل هیچ کاره دانستن مردم و خدا را یگلنه فاعل حقیقی دانستن تحمل جفای خلق نیز بر آنان آسان می‌شود. البته تحمل جفای ‎GE‏ ‏ملازم با ظلم پذ بری نیست.

صفحه 109:
‎v‏ خوددوستی روان‌شناختی ‏*به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند. به همین دلیل هرگز به وضع موجود خود قانع نیستند. دائماً در اندشة بهتر كردن اوضا درونی خودند. یا ابها الذین آمنوا علیکم انفسکم لایضر کم من ضل اذا اهتدیتم ‏© خوددوستی به معنای خودبزرگبینی نیست. تواضع آنان از همه ‏کس بهتر است.

صفحه 110:
* غیر از خود فرد هیچکس نمي‌تواند عارف بودن یا نبودن کسي را درک کند. ما تنها مي‌توانيم علاشم و نشانه‌هايي را به دست آوریم. كساني که به گوهر راستین عرفان دست يافته باشند اهل تظاهر و به دنبال اسم و رسم و عنوان نیستند. به همین دلیل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخیص نیستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سر حق را آن سزد آموختن کز بیانش لب تواند دوختن

صفحه 111:
* مرحوم بهاری همدانی در تذکرة المتقین:از جملٌ آنها [مفرورین] طایفه‌ای است که خود را عارف می‌دانند و از عرفان اکتفا کرده به پوشاک و خفض الصوت و سر پائین انداختن و آنه سرد کشیدن و شبیه گربه به جا آوردن لاسیما اگر بشنود کلامی را در عشق و محبت و توحید و فقر مع عدم معرفٌ معناها بل بعضی تجاوز کرده به شهیق و نهیق و اختراع بعضی از اذ کار و التغنی بالاشعار و سایر حر کات شنیعه به كمان اينكه این اطوار شخص را به مقامی می‌رساند. نه چنین است. بل اسباب سخط و غضب الهی است.

صفحه 112:
‎٩‏ صراحت و اجتناب از مبهم گویی ‏* هرگز به بهانةٌ اينکه زبان عرفان زبانی خاص است سخنان چند پهلو که موجب سوء استفاده دیگران شود بر زبان نمی‌رانند. همانگونه که پیامبران و امامان معصوم چنین بودند. هر گز به كونهاى سخن نمی گفتند یا به گونه‌ای رفتار نمی کردند که هر کسی برداشتی متناسب با میل خود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد.

صفحه 113:
* البته اقتضای مباحث عرفانی آن است که در مواردی در لفافه و با استفاده از قالب‌های ادبی مجاز و استعاره و کنایه و امثال آتن سخن گفته باشند. طبیعی است که الفاظ تاب تحمل همه معانی را ندارند. افزون بر اين» همهٌ عارفان نیز لزوماً شناخت کافی از زبان و توانمندی‌های ادبی زبان خود را ندارند. برحی از آنان ادیبان زبردست و زبان‌شناسان سرشناسی بودند و اینان در بسیاری موارد می‌توانستند مضامین بلند عرفانسی را با استفاده از قالب‌های زبانی متعارف و بدون گرفتار شدن در سخنان دو پهلو بیان کنند» اما برخی دیگر؛ که از چنین توانمندی‌هایی بی‌بهره بودند.

صفحه 114:
۱ تا کید بر رباضت‌های شرعی * رسیدن به کمال و سعادت نهایی بدون ریاضت و تمرین‌های سخت جسمی و روحی امکان پذیر نیست. © «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبون» «افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک»

صفحه 115:
* آيا ریاضت ارزش مقدمی و وسیله‌ای و ابزاری دارد يا ارزش غایی و نهایی؟ روشن است که ارزش ریاضت ارزشی مقدمی و ابزاری است. اما آیا می‌توان از هر وسیله‌ای برای رسیدن به خدا کمک گرفت؟ جواب منفی است. بر اساس نظام على و معلولی حاکم بر عللم: هر فعلی معلول خاص خود را دارد و هر معلولی؛ علت وی خود را می‌طلبد. رياضتها هم به منزلة علت‌هایی برای وصول به همان هدف مقدس هستند. اما اينكه جه نوع رياضتى واقعاً ما را به ‎Sue GT‏ می‌رساند و چه نوع ریاضتی ما را از آنن دور می‌سازد؛ از دو راه می‌توان فهمید: عقل و شرع.

همکاران وو بر همکاران احترام بر سالم وو احترام بابا سالم حاضران حاضران دانشگاه حکیم سبزواری بهمن ماه 1395 بررسی کتاب اخالق کارمندی ‏Ethics mployee به یقین اشرف مخلوقات خداوند ،وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است .وجود مبارکش از نظر «حسن خلق» در چنان درجه اعالیی قرار گرفته که قرآن کریم ،درباره اش می فرماید( :إنَّ َ ُق عظیم)؛ ک لَ َعلی ُخل ٍ ُ القلم . 4 :68/یعنی البته که تو به اخالقی بس بزرگ آراسته ای .و در جای دیگر ،ایشان را الگوی تمام مؤمنان ،معرفی می نماید و می فرماید: سول اللِهّ اُ ْس َو ٌة َح َس َنة » (االحزاب .)121 :33/یعنی؛ البته که در رسول خدا ،برای شما الگوی کان لَ ُکم فی َر ِ « لَق ْ َد َ بسیار نیکویی نهاده شده است. لذا ،برای کسانی که در راه خدمت به مردم بوده و همواره با آنان در ارتباط و مراوده هستند ،سزاوار است که به آن بزرگوار و مانند ایشان از معصومان (علیهم السالم) ،از نظر رفتار و کردار و حرکات و سکنات تأسی نمایند ،تا هم خشنودی خداوند را جلب کرده و هم رضایت مندی مردم را فراهم آورند. نقش وفا و مهر ز دل‌ها ستردنی است تاج غرور و فخر ز سرها فتادنی است قومی که گشت‌ فاقد اخالق ُمردنی است اقوام روزگار به اخالق زنده‌اند (دیوان ملک الشعرای بهار/قطعات) مفهومشناسي ‌ مباحث مقدماتي: .1شاید بتوان گفت که اخالق کارمندی شاخه ای از اخالق حرفه ای است مانند اخالق پزشکی ،اخالق تجارت ،اخالق روزنامه نگاری ،اخالق قضایی و اخالق اداری .و از آن جایی که یکی از دغدغه های مهم اخالق کاربردی حل معضالت و تعارضات اخالقی در شاخه مربوط به همان حرفه می باشد .بنابراین هرگونه س عی و تالش در جه ت خدم ت هرچ ه بهت ر و جل ب رضایت ارباب رجوع ،البته در راس تای رضایت و خشنودی پروردگار اخالق کارمندی نامیده می شود. ارباب رجوع .2ارباب رجوع یا مُراجع همان علت وجودی هر دستگاه و سازمانی است که تمامی تالش ها و خدمات اعم از داخل سازمان و یا بیرون سازمان به خاطر اوست و البته ارباب رجوع ها به حسب نیازهایشان ب ه مراجعان درون س ازمانی مانند کارکنان و کارشناسان و مدیران یک سازمان و مؤسسه و دستگاه و مراجعان برون سازمانی از هر نوعی چه خصوصی و یا دولتی از مردم جامعه را شامل می شوند. کارمند = کارگزار • کارمند یا کارگزار به کسی گفته می شود که مردم برای انجام کارهایشان و رفع مشکالت و حل مسایل زندگی اجتماعی خود به او مراجعه می کنند و در چنین حالتی به آنان یعن ی مجموع مراجعان را ارباب رجوع نیز می گویند. عموما به اعضای کادر اداری یک سازمان دولتی و یا خصوصی و نهادهای اجتماعی کارمند گفته می شود. • ‏Employee . مباحث مقدماتي ()2 تفاوت اعمال با افعال ماهیت عمل صالح باقیات الصالحات حقیقت حیات طیبه .1مهارت ها معجون علم و ایمان و عمل = کار + دانش +بینش ‏ مجموعه آموز‌ه‌های اسالمی بر آنند تا انسان کامل بسازند .آنچنانکه ،قرآن کتاب هدایت است و گرچه در آن ،از علوم و معارف بسیاری سخن به میان آمده است؛ اما همه آن‌ها در راستای هدایت‌گری انسان است .اگر آیات قرآنی گاه به توصیف چیزی چون نیکی می‌پردازد ،با سبک و سیاق خاصی به طرح موضوع پرداخته تا نشان دهد که یک کتاب آموزشی صرف نیست ،بلکه هدف آن تزکیه و پرورش آدمی است. معرفی بعضی منابع موجود در این زمینه: ‏ آيين كشوردارى از ديدگاه امام على عليه السالم :آيتاهلل العظمى محمدفاضل لنكرانى ،دفتر نشر فرهنگ اسالمى.1376 ، ‏ اخالق حرفه ای ،احد فرامرز قراملکی ،نشر مجنون ،تهران ،چاپ دوم.1383 ، ‏ اخالق كارگزاران در حكومت اسالمى :آيت اهلل جوادى آملى ،تهران ،مركز نشر فرهنگى رجاء.1375 ، ‏ اخالق و احکام کارمندی ،اکبری ،محمود ،قم ،چاپ زالل کوثر ،زمستان . 1392 ‏ ارباب امانت ،اخالق اداری در نهج البالغه ،مصطفى دلشاد تهرانى ،تهران ،انتشارات دریا ،آبان .1386 ‏ حكومتحكمت :مصطفى دلشاد تهرانى ،انتشارات خانه انديشه جوان1377 ، ‏ دولت آفتاب :مصطفى دلشاد تهرانى ،انتشارات خانه جوان.1377 ، ‏ کارمند صالح ،بافکار ،حسین ،قم ،انتشارات مرکز پژوهش های اسالمی صدا و سیما . ‏ کار و دین ،محمد رضایی ،کانون اندیشه جوان. 1382 ، فصل اول بنیادهای اخالق جاودانه .1 .2 .3 .4 .5 .6 .7 ایمان تقوا علم صبر اخالص احسان رضا آثار و فواید ایمان ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ مهم ترین آثار و فواید ایمان برای انسان عبارتند از : -1آرامش روحی(طمانینه قلبی) -2روشن بینی(نورانیت قلبی) -3توکل به خداوند(اعتماد به قدرت مطلق) -4برکات دنیوی (کسب نعمت های دنیا و آخرت) -5محبوبیت در بین مردم (کسب قلوب مردم) -6انجام عمل نیک(اعمال صالح) -7فالح و رسKتگاری(هدف نهایی ایمان) .5حقیقت تقوا ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ضد صفت تقوا ،فجور است .و فجور بنا به گفته راغب در مفردات به معنای دریدن پرده حرمت دین است. در آیاتی از قرآن کریم تقوا و فجور مقابل هم قرار داده شده است. قوی َها » ؛ (الشمس)8 :91/ « َو ٍ نفس َو َما َّ سوی َها فَال َه َم َها ُف ُجو َر َها َو تَ َ یعنی؛ و قسم به نفس و آنچه را برایش آراسته نمود پس پرده دری ها و پروا داشتن را به او الهام نمود . در واقع عملی که انسان انجام می دهد یا از صفت تقوا(پرده داری) برخوردار است و یا از صفت فجور (پرده دری) و لذا قدرت تمیی ز و تشخی ص میان ای ن دو همان الهام و افاض ه ای اس ت ک ه از جان ب خداون د متعال شام ل حال انس ان م ی شود ت ا خود ه ر کدام را ب ه اختیار خوی ش انتخاب کند .و چه زیبا خداون د متعال در وصف تقوا فرموده است!: التقوی ذ َ یر»؛ (االعراف )26 :7/یعنی ،و لباس تقوا همان بهترین لباس است. لباس « َو ُ َ َلک َخ ٌ .6علم = اهلیت و شایستگی ‏ ‏ ‏ علم و امانت خدای تعالی امر فرمود تا امانت ها را به اهلش بسپارند و البته یکی از مهمترین امانت های خداوند در جامعه انسانی همان حقی است که هر کس بر اثر لیاقت و شایستگی موظف می شود آن را برای صاحبش که استحقاق آن را دارد ادا نماید و خود را از بار آن دین و امانت رها سازد .آنجا که حضرت حق فرمود: األمانات إلی أهل ِها( .»....نساء )58 :4/یعنی؛ خداوند ِ « إن اهللَ یَأ ُم ُر ُکم أن تُؤَ ُّدوا به شما امر می کند که امانت ها را به صاحبانش بپردازید. .7کارمندی= خدمتگزاری حقیقت این است که هرچه در انجام دادن امور ،روحيه خدمتگزارى كاملتر باشد ،ارزش كار و كارگزار بيشتر است؛ اميرمؤمنان (علیه السالم) سفارش مى كند كه بايد در اين جهت حركت كرد .آن حضرت فرموده است: ِاس ت ِْك َتامِ َها ل ِ َت ْظ َه َر َو ب ِ َت ْعجِ يل ِ َها اء ال َْح َوائ ِِج إِاَّل بِثَاَل ٍ ِيم ق ََض ُ ِاس ت ِْص َغا ِر َها ل ِ َت ْع ُظ َم َو ب ْ ث :ب ْ «اَل يَ ْس َتق ُ لِتَ ْه ُنؤ»( .همان/حکمت )101 یعنی؛ روا ساختن حاجتها جز با سه چيز واقع نشود :کوچک شمردن آن تا بزرگ جلوه نمايد ،کتمان آن تا آشكار گردد ،و شتاب كردن در آن تا گوارا شود. و لذا با پايبندى به چنين اصلى ،خدمتگزارى به مردمان ،مطلوبترين كارها شمرده مى شود و در انجام دادن آن هيچ منتى نخواهد بود و هيچ بزرگنمايى در خدمات صورت نخواهد گرفت و هيچ پيمان شكنى و خالف وعده اى اتفاق نخواهد افتاد. اخالص عمل=اخالص در کار منزه از دغل از علی آموز اخالص عمل شیر حق را دان ّ قال امام علی(ع) « :اخلصوا اعمالکم تسعدوا ؛ علی(ع) فرمود :اعمال خود را خالص کنید تا سعادتمند شوید» .آنچه از روایات و اخبار بر‌می‌آید ،اینست که اخالص اساس عبادت و روح عبودیت و بندگی است .ارزش عمل به خلوص ّنیت است .اعمالی که انگیزه‌های غیر‌الهی داشته باشد ،خواه ریا‌کارانه باشد یا به خاطر هوای نفس و یا تشکر و قدر‌دانی مردم ،یا پاداش مادی ،هیچ‌گونه مفهوم معنوی و ارزش الهی ندارد. اسباب و عوامل اخالص ‏ در این مبحث از کلمات قصار امیرالمؤمنین(علیه السالم) استفاده می کنیم: ‏ 1ـ «سبب االخالص ألیقین» یقین منشاء اخالص است. ‏ 2ـ «االخالص ثمره یقین» اخالص میوه یقین است. ‏ 3ـ «علی‌ قدر قوه الدین یکون خلوص النیه» خلوص انسان به اندازه قوت دین اوست. ‏ 4ـ «ثمره العلم اخالص العمل» اخالص میوه علم و معرفت است. ادامه عوامل اخالص 5ـ «اول االخالص الیاس مما فی ایدی الناس» سرآغاز اخالص ناامیدی از ماسوی‌ اهلل است. 6ـ «قلل اآلمال تخلص لک االعمال» آرزوهایت را کم کن تا اعمالت خالص شود. 7ـ «اخالص ثمره العباده» اخالص میوه عبادت است( .فهرست موضوعی غرر ص )92 نتیجه آنکه اخالص محصول ،یقین ،قدرت ایمان ،علم ،قطع امید از مردم ،کم کردن آرزوها و عبادت پروردگار است. صبر و حلم (بردباری) ‏ تعریف صبر و معنای آن واژه صبر به معنای درخت تلخی است که از آن دارو ی بعضی امراض را م ی گیرن د و عالج م ی نمایند .در قرآ ن کری م برای صابران آیات بشارت بخشی آمده است که تلخی تحمل و سختی صبر را از بین می برد. ‏ ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت با درد صبر کن که دوا می فرستمت ‏ (دیوان حافظ /غزلیات) اقسام و درجات صبر به طور کلی صبر را بر سه قسم برشمرده اند :صبر بر طاعت ،صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت . و نیز برای صبر درجات و مراتبی را ذکر نموده اند مانند صبر عوام مردم که در مرتبه ضعبف قرار دارند چرا که آنان هنوز در قلبشان مضطربند و پریشان خاطری دارند .و صبر مردم سالک طریق حق که هنوز در نیمه راهند چرا که هدفشان برای رسیدن به پاداش بهشت و یا رهایی از جهنم است ،و سوم صبر واصالن کامل که به مقصد حق رسیده اند چرا که هدف اینان فقط برای کسب رضای الهی است. طالب صـابر نیافـتـد هر کسی طالبان را صـبر می باید بسی مشک در نافه زخون ناید پدید تا طلب در اندرون ناید پدید (منطق الطیر ،عطار ،بیان وادی طلب) نتایج صبر در زندگی • • • • • • • • • • • • • -1دریافت محبت و یاری خداوند؛ ان هللا مع الصابرین؛ ( ا@لبقرة) 153 :2/ -2دست آورد پیروزی در دنیا و آخرت؛ صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صـبر نوبت ظفر آید بار دگر روزگار چون شکر آید(حافظ /غزلیات) بگذرد این روزگار تل@خ تر از زهر -3افزایش قدرت اراده؛ و إن تصبروا و تتقوا فأن ذلک من عزم األمور؛ (آل عمران)186 :3/ به هرچیز خواهی کماهی رسید زکوشش به هر چیز خواهی رسید شود سهل پیش تو دشوارها(دیوان /ملک الشعرای بهار) گرت پایداری است در کارها -4رسیدن به عزت و سربلندی در جامعه؛ إصبروا و صابروا و رابطوا( ...آل عمران)200 :3/ که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند هاتف آن روز به من مژده این دولت داد اجر صبری است کزان شاخ نباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد ادامه نتایج صبر در زندگی ‏ - 5آمادگی برای پذیرش مسئولیت های اجتماعی؛ -6رسی@دن و دریافت پاداش های جاودانه و اخروی و خداوند شکیبا دارندگان را دوست می داردَ .و هللاُ یُحبّ الصّابرین؛ (آل@ عمران)146 :3/ ‏ انما یوفی الصابرون أجرهم بغیر حساب؛ الزمر)10 :39/ این شام ص@بح گردد و این شب سحر شود ای دل صبور باش و غم مخور که عاقبت (دیوان حافظ /غزلیات) و نیز در روایتی از بحار آمده است که هر کس در مصیبتی صبر نماید و جزع و فزع ننماید پاداش@ هزار شهید را خواهد داشت(.بحاراالنوار ،ج :81ص )206 ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ توکل و حقیقت آن ‏ ‏ کشت کن پس تکیه بر جبّـار کن گر توکل می کنی در کار کن ‏ (مولوی ،مثنوی معنوی ،دفتر اول) ت ل َ ُه ْ‌م َو ِن اهَّلل‌ ِ ل ِ ْن َ ‌ « فَب ِ َمKا َر ْح َمةٍ Kم َ‌ ي اأْل َ ْم ِر ْاسَ Kت ْغف ِْر ل َ ُه ْ‌م َو شَا ِو ْر ُه ْ‌م ف ِ ‌ ت فَظًاّ َغل َ ف َع ْن ُه ْ‌م َو ِک فَا ْع ُ ‌ ِن َح ْول َ ‌ ْب َالنْف َُّضوا م ْ‌ ِيظ الْ َقل ِ‌ ل َ ْو ُک ْن َ ‌ ِين‌« (آل ى اهَّلل‌ ِ إ ِنَ‌ اهَّلل‌َ ُيح ُ ‌ ل َعلَ ‌ ت فَ َت َو َّک ْ‌ فَإِذَا َع َز ْم َ ‌ ِب ال ْ ُم َت َو ِّکل َ عمران)159 :3/ ‏ رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست ‏ (دیوان حافظ /غزلیات) راه های عملی خود سازی ‏ ‏ عالمه حسن زاده آملى در مورد راه‌هاى خود سازى چنین توصیه مى فرماید: . 1تالوت و بهKره مندى از قرآKن ؛ .2دائKم الوضو بودن ؛ .3اعتدال در خوردن و آشامیدن، یعنKى نKه آKن قدر زیاد بخورد کKه بKه شکKم درد مبتال شود ،ونKه آKن قدر کKم بخورد که قدرت بر انجام کارى نداشتKه باشKد؛ .4اعتدال در گفتار :؛ .5محاسKبة نفKس؛ .6مراقبKه ؛ .7رعایت تهج د (شKب زنده دارى ) ؛ .10تفکر و ادب اسKالمى ؛ .8عزلKت و گوشKه نشینKى ؛ Kّ .9 اندیشیدن ؛ .11یاد خدا در همKه حال بودن ؛ .12ریاضKت ؛ .13میانKه روى در کارها؛ .14 عبادالرحمKن کKه قرآKن مجید تعظیKم امKر خالKق و شفقKت بKا خلKق ؛ .15تم ّسKک بKه ویژگى‌هاى ّ در سورة فرقان ،آیKات 63ـ 74برشمرده است . ‏ گر طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست ‏ نور نبود در آن خانه که عصمت نبود (حافظ شیرازی /غزلیات) حقیقت حال و مقام رضا ‏ نکته اصلی در معنای رضا آن است که انسان به جایی برسد که نه تنها کوشش کند خدا از او راضی باشد ،بلکه باید بکوشد او از قضا و قدر خدا نیز راضی باشد .بنابراین رضا بر دو قسم است :یکی اینکه با انجام واجب و ترک کردن حرام به جایی برسد که خدا از او راضی باشد که ئر این صورت گرفتار قهر خدا نخواهد بود .دوم اینکه هر چه خدا دهد او بپسندد و به آن راضی باشد .در سیره پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله نقل شده است که در همه زندگی اش هرگز ای کاش نگفت؛(( لم یکن رسول اهلل یقول لشئ قد مضی لو کان غیره))؛ (اصول کافی ،ج ،2ص ،)63چرا که همه گفتار و رفتارش مطابق قضای الهی تنظیم می شد و این مقام کامل رضاست .  البته این نکته قابل اذعان است که در بین اهل معرفت و مراحل سلوک عرفانی ،باالترین مقامات عارفان و اولیای الهی ،مقام رضا است که حضرت ثامن الحجج علیه آالف التحیة و الثناء از جانب حضرت حق تعالی بدین وصف ملقب گشته اند .و حافظ شیرازی در وصف این مقام به زیبایی سروده است که: ‏ ‏ ‏ که این حدیث ز پیر طریقتم یادست نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر که این لطیفه عشقم ز رهروی یادست غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که در اختیار بر من و تو نگشادست رضا به داده بده و گره از جبین بگشای ‏ (حافظ شیرازی /غزلیات) .2شادمانگي= چشم پوشی= خوشنودی ‏ و در کلمات قصار حضرت موال آمده استَ :و ق َ ض= َع َل=ى ال ْ َقذَ ى َو اأْل َل َِم َال [عليه السالم]« أَ ْغ ِ ض أَبَداً» ؛ ( همان /حکمت . )213 َت ْر َ ‏ یعنی آن حضرت فرمود :چشم را از سختيِ خوار و خاشاك و رنج ها فروبند تا همواره خشنود باشي .پس با حافظ اهل راز و رضا همنوا شویم و از زبان او بگوییم: ‏ وفا کنیم و مالمت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن ‏ به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن ‏ (دیوان حافظ شیرازی /غزلیات) فصل دوم :اصول اخالق کارمندی ) 2-1پایبندی به اخالق اسالمی ) 2-2اتصاف به تقوا و خداترسی ) 3-2اخالص در انجام وظیفه ) 4-2خوش رفتاری با ارباب رجوع ) 5-2داشتن صبر و بردباری ) 6-2برخورد توأم با تواضع و احترام با مردم ) 7-2مهر و محبت نسبت به مردم ) 8-2الگو گیری و اسوه داشتن در زندگی ) 9-2عزت نفس و کرامت آن )1-9-2بهای وجود )2-9-2خواستن ،پل ذلت )3-9-2حفظ گوهر عزت ) 2-10صداقت )1-10-2جلوه‌های صداقت )2-10-2راستی در صحنه اجتماع )3-10-2با صادقان )4-10-2صداقت‌سیاسی تخصص ) 11-2برخورداری از توانمندی و ّ ) 12-2رعایت عدل و انصاف )1-12-2اصل عدالت و قیام به قسط )2-12-2زمامداران و مدیران و صفت عدالت ) 13-2اعتدال و میانه روی ) 14-2نگاه تکریم و خدمت گزاری ) 15-2تاکید بر حرمت مردمان مهمترین مهارتهای مدیریتی و اصول مدیریت در فرهنگ نورانی اسالم از نگاه و بینش الهی عبد صالح حضرت علی علیه السالم در جامعه آرمانی صالحان عبارتند از : در همه ی کارها خداوند را ناظِر دانستن و با او ارتباط ح•قیقی داشتن ( .اصل توحید عملی و شهادتحق ) خود را به زیور تقوای الِهی آراستن ( .اصل تقوا و پرهیز کاری ) خود نگاه داری ا•ز گناه و ِم ّنت نگذاشتن بر دیگران ( .اصل اخالص ) همواره با مردم ارتباط داشتن وهرگز ازآنها دوری نکردن ( .اصل ارتباط با جماعت ) با کارکنان و افراد زیر دست به عدل و ا•حسان رفتار کردن و تبعیض روا نداشتن( .اصل عدالت و ا•حسان ) در مسائل خود پیش قدم بودن و سر مشق دیگران شدن ( .ا•صل سبقت در خیرات و نیکویی ها) از عجله و مدیریت َعجوالنه همواره پرهیز نمودن ( .اصل وقار و آرامش داشتن ) همیشه وفای به عهد نمودن و هرگز ُخلف وعده نکردن ( .اصل وفای به عهد ) از خطای دیگران گذشتن و از انتقادات بجا استقبال کردن ( .اصل عفو وپذیرش عیوب ) به افراد شخصیت دادن و با مردم و زیر دستان خوش رفتار بودن ( .رعایت اصل کرامت) همواره هدف را مشخص کردن و از خداوند توفیق رسیدن به اهداف را تقاضا نمودن ( .اصل هدفمندی وحکمت در کارها ) در تمامی کارها برنامه ریزی داشتن( .اصل تدبیر و رعایت تقدیر ) در تمامی امور نظم داشتن ( .اصل تنظیم امور و نظم آنها ) در امور سازماندهی و تفویض اختیار کردن( .اصل تسویه و معاونت و تقسیم کار نمودن ) کنترل و ارزیابی در کار افراد و نظارت بر امور را اهمیت دادن( .اصل نظارت و ا•رزشیابی) در کارها اصل تشویق و تنبیه را به مقتضای امور انجام دادن( .اصل پاداش و کیفر ) ابتدا مشورت نمودن و آنگاه تصمیمات خود را گرفتن ( .اصل مشورت و مشاوره ) از احوال مدیران و مسئوالن قبلی خود عِبرت و َدرس گرفتن( .اصل عبرت گیری و یاد گیری) در سبک نگارش و ارتباط ،همواره خود را بنده ی خداوند دانستن( .اصل عبودیت و اخالص)جدی بودن( .اصل جدیت و قاطعیت در عمل ) در کارها و امور اجرایی ّو ای فرزند آدم ! فرشتگانم شب و روز مراقب تو هستند و آنچه را می گویی و انجام میدهی ،کم یا زیاد همه را می نویسند .و آسمان هرآنچه از تو دیده شهادت می دهد و زمین بر آنچه روی آن انجام داده ای گواهی میدهد .خورشید و ماه و ستارگان برآنچه می گویی و عمل می کنی شهادت می دهند .و خود نیز بر قلب و اعمال مخفی تو آگاهم. پس از خودت غافل مباش!... اهداف رفتاری :باید ها و نباید ها ‏ ارتباط کارمند با ارباب رجوع )5-2-1بایدها( :معروف) ‏ . 1تکریم ارباب رجوع و حفظ حرمت و شخصیت آنان . 2خوشرویی و خوش برخوردی در مواجه با ارباب رجوع . 3پاسخگویی و مسئولیت پذیری در قبال کار ارباب رجوع . 4توجیه قانونی ،عقلی و منطقی عدم انجام خواسته های نامربوط ارباب رجوع . 5توجه به کسب رضایت مردم و در نهایت رضایت الهی . 6رعایت عدالت و انصاف در برخورد با مراجعین . 7رعایت اخالق اداری و تواضع در برابر مردم ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ .8رعایت اخالق اسالمی در برخورد با مراجعین . 9حضور به موقع در محل کار و تعیین جایگزین برای انجام امور مراجعین در اوقات عدم حضور در محل کار .10تسریع و تسهیل در انجام امور مردم .11پیگیری و رسیدگی به امورات ،مشکالت و شکایات ارباب رجوع .12درست و به موقع انجام دادن کارهای مردم .13داشتن سعه صدر و تمایل مثبت در برخورد با ارباب رجوع .14گوش دادن اثر بخش به خواسته ها و ارائه اطالعات و راهنمایی الزم و کافی ارباب رجوع ) 5-2-2نبایدها( :منکر) .1تبعیض نژادی ،قومی ،خویشاوندی ،مذهبی و جنسی در ارائه خدمت به ارباب رجوع .2تجسس در امورات شخصی ارباب رجوع .3ا@خاذی ،رشوه خواری و اخذ وجه بیش از تعرفه های مقرر در قانون .4تاثیر و قبول توصیه و سفارش در ارائه خدمات ارباب رجوع .5منت گذاشتن و چشم داشت از بابت انجام امورات مراجعین .6ترک@ محل کار در اوقات موظفی اداری بدون دلیل و اجازه .7افشای اسرار و اطالعات محرمانه ارباب رجوع .8داشتن کبر و غرور در برخورد با ارباب رجوع .9کاغذ بازی های آزار دهنده و امروز و فردا کردن کار ارباب رجوع اهداف رفتاری در ارتباط کارمند با همکار ‏ ) 5-3-1بایدها :معروف) ‏ .1احترام به همکاران و رفتار توأم با ادب و نزاکت .2رعایت و داشتن رفتار مناسب همکاران خانم و آقا با یکدیگر در فضای اداره .3ارائه انتقاد سازنده و مؤثر در صورت نیاز جهت اصالح و بهبودی .4داشتن وحدت ،صمیمیت و همدلی با همکاران .5همکاری ،مشورت و مشارکت در انجام بهینه وظایف شغلی و سازمانی .6توسعه و توانمندی همکاران از طریق انتقال تجارب و تسهیم اطالعات .7امانتداری و حفظ اسرار همکاران .8امر به معروف و نهی از منکر .9محبت ،الفت و صداقت در تعامل و ارتباط با همکاران ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ نبایدها( :منکر) .1تجسس در امور شخصی همکاران .2انتقام جویی از همکاران و مراجعه کنندگان .3استهزاء و تخریب همکاران .4دخالت بی مورد در امور غیر مرتبط با وظایف محوله . 5عدم توجه به نظرات همکاران و عدم استفاده از مشارکت مردم در کارها .6سوء ظن ،بخل و حسادت به همکاران ) 5-4رفتار کارمند در ارتباط با مدیر ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ) 5-4-1بایدها ( :معروف) .1اطاعت پذیری و انجام به موقع دستورات مافوق .2 .3 .4 .5 .6 .7 رعایت سلسله مراتب سازمانی حفظ حرمت و منزلت مدیران در محیط اداری و غیر اداری ارائه نظرات کارشناسی در رابطه با وظایف شغلی و سازمانی صداقت ،امانتداری و برخورد مؤدبانه با مافوق مشارکت جدی در کارهای تیمی و انجام وظایف شغلی استفاده درست در مقابل اختیارات تفویض شده ) 5-4-2نبایدها( :منکر ) .1عدم رعایت سلسه مراتب اداری .2تمرد و سرپیچی از دستورات مافوق .3دروغ ،تهمت ،افتراء ،غیبت کردن و بدگویی پشت سر مدیران .4ارائه گزارشات خالف واقع .5تملق و چاپلوسی در رفتار و ارتباط با مافوق .6فقط خود را مقرب درگاه مدیر و سرپرست مافوق قرار دادن .7از زیرکارها ،شانه خالی نکردن و امور محول شده را به گردن دیگران نیانداختن ) 5-5رفتار مدیر در ارتباط با کارمند ‏ ) 5-5-1بایدها( :معروف ) ‏ . 1بکار گیری نیروهای متعهد ،متخصص و شایسته در بخش های مختلف اداره جهت پیشبرد سریع امور .2عدالت و انصاف در برخورد با زیر دستان .3تفویض اختیارات و استقالل در انجام وظایف شغلی و سازمانی .4افزایش توانمندیهای کارکنان از طریق انتقال@ تجارب و آموزش .5ایجاد انگیزه ،میل و عالقه در کارکنان برای انجام وظایف شغل@ی و سازمانی .6تشویق و تنبیه به موقع کارکنان .7ایجاد حس مسئولیت پذیری و مشارکت کارکنان در امور ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ .8حضور مدیر دستگاه در بین همکاران به منظور رسیدگی به امور آنان .9تقویت حس همکاری ،تعاون و مشارکت در بین کارکنان .10برنامه ریزی برای گسترش روحیه ابتکار ،خالقیت و نوآوری کارکنان . 11تقدیر از نیروهای مبتکر ،خالق ،فعال و وظیفه شناس دستگاه و حمایت جدی از آنان .12ترویج روحیه مردم داری و نهادینه نمودن اخالق اسالمی در بین کارکنان . 13کنترل و ارزشیابی دقیق کارکنان و ارائه بازخورد مناسب برای اصالح و بهبود .14فراهم نمودن شرایط رشد و تعالی کارکنان در ابعاد مختف .15حمایت و پشتیبانی جدی از همکاران برا@ی رفع مشکالتشان ) 5-5-2نبایدها( :منکر ) .1تجسس در امور شخصی کارکنان .2پیش داوری و قضاوت یکطرفه نسبت به پرسنل .3استبداد ،تکبر ،تحقیر و استهزا@ تبعیض ،بی احترامی و خشونت در برخورد با زیر دستان .4انتصاب ناشایسته اقوام ،نزدیکان و دوستان فاقد صالحیت .5عدم نظارت مسئولین بر واحد های تحت نظر خود .6وعده های پوچ و غیر قابل ا@نجام به کارکنان .7کتمان اطالعات مورد نیاز شغلی کارکنان .8نتیجه تالش و کار زیر دستان را به خود نسبت دادن .9به کار گیری کارکنان مجموعه تحت مدیریت جهت انجام امور شخصی و غیر اداری ) 5-6ارتباط کارمند با سازمان و شغل – ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ) 5-6-1بایدها( :معروف ) .1انج@ام به موقع و دقیق وظایف محوله . 2حضور منظم و به موقع در محل کار و فعالیت تا پایان وقت اداری . 3ارتقای دانش و مهارت مورد نیاز شغلی و سازمانی .4سخت کوشی و تالش در کار .5دقت و اح@تیاط در مصرف بیت المال و ج@لوگیری از ریخ@ت و پاش و دوری از اسراف . 6افزایش بهره وری ،اصالح الگوی مصرف ،صرفه جویی و استفاده بهینه از امکانات و منابع سازمان .7ارتقای خ@القیت و نوآوری در روشهای انجام وظایف شغلی و سازمانی .8رعایت پوشش اداری .9توجه به ساده پوشی و عدم آرایش زننده در ادارات و مراکز آموزشی و عمومی .10رعایت قوا@نین ،مقررات ،ضوابط اداری و آراستگی محیط کار .11رعایت شئون و شعائر و اخالق ا@سالمی (در گفتار ،رفتار و پوشش و برخورد با دیگران) .12حفظ اسرار شغلی و افزایش تعلق و شهرت سازمانی .13برگزاری و شرکت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشویق همکاران برای شرکت در نماز . 14آشنایی با قوانین ،دستورالعملها و علوم وفنون و تکنولوژیهای نوین مرتبط با وظایف شغلی و سازمانی .15شفاف سازی و مستند سازی نحوه ارائه خدمات و ا@سناد و مدارک مرتبط ) 5-6-2نبایدها ( :منکر ) .1سوء استفاده از موقعیت شغلی و استفاده شخصی از امکانات دولتی و مردمی .2اعمال نفوذ برای نیل به منافع شخصی و گروهی و پذیرایی های پر خرج برای حفظ موقعییت شخصی .3برگزاری جلسات زاید و بی فایده و سفرهای پرهزینه و بی مورد داخلی و خارجی .4سهل انگاری در وظایف اداری و کم فروشی و کم کاری .5دیر سرکار آمدن و زود رفتن از محل کار .6انجام کارهای شخصی در اوقات و ساعات اداری .7ماندن در اداره در غیر ساعات اداری و انجام ندادن کار و گرفتن اضافه کاری .8ا@سراف و افراط و تفریط در بکار گیری اموال حتی در جهت مصارف اداره .9سهل انگاری در حفظ امکانات دولتی ،بدبین کردن مردم به نظام و انقالب اسالمی .10اسراف در برگزاری جشنواره ها و هزینه های جانبی سنگین(انواع پذیرایی ها) .11اختالس ،جعل ،خیانت در امانت و عدم وفای به عهد .12مکالمه زیاد و طوالنی و بی مورد با تلفن اداره .13ا@فشای ا@طالعات موجود در دستگاه .14استعمال دخانیات و داشتن اعتیاد .15بی‌انگیزگی ،تنبلی ،بی عفتی و بد پوششی ) 5-7پیشنهادات ) 1-7-5مهمترین توصیه های « اداری -کارمندی» در نهج البالغه ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ حسن ختام مباحث پایانی این مبحث سفارشهایی است که موالی متقیان و امیر مومنان و سرور آزادگان جهان به همه مدیران و کارمندان و کارگزاران فرمود: - 1الزم است مدیر در اجرای قوانین پیشگام باشد :من نصب نفسه للناس إماما ً فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره[نهج البالغه ،کلمات قصار ،ش].73؛ ج ّدک[همان ،ش].51؛ -2سخت کوشی ،پوشاننده خطا است :عیبک مستو ٌر ما أسعدک ِ - 3هر کس مرهون عمل خویش است :من أبطأ به عمله لم یُسرع به نسبه[همان ،ش].23؛ -4رازنگهدار مردم بودن :الرأی بتحصین األسرار[همان ،ش].48؛ - 5واقع نگری و دوری از آرزوهای دست نیافتنی :من أطال األمل أساء العمل[همان ،ش].36؛ -6مهارت و کفایت :قیمة کل امر ٍء ما یحسنه[همان ،ش].81؛ هلک امرٌؤ لم یعرف قدره[همان ،ش].149؛ -7کم کاری موجب پشیمانی است :من قصّر فی العمل ابتلی باله ّم[همان ،ش].127؛ - 8شکیبایی و بردباری داشتن :ال یعدم الصبور الظفر و إن طال به الزمان[همان، ش].153؛ -9آزادمنش بودن و مستبد نبودن :من استبد برأیه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها[همان ،ش].158؛ -10هدف ،وسیله را توجیه نمی کند :أتأمرو ّنی أن أطل@ب ال َّنصْ َر بالجور[همان ،خطبه ].126؛ - 11دوری از زیاده روی و تفریط :ثمرة التفریط الندامة و ثمرة الحزم السالمة[همان، کل@مات قصار ،ش].181؛ -12برنامه متنوع روزانه :ان للقلوب شهوة و اقباالً و ادباراً فأتوها من ِق َبل شهوتها و إقبالها فانّ القلب اذا کره عمی[همان ،ش].193؛ -13خویشتن دا@ری و نرمی :من الن عودهُ کثفت أغصانه[همان ،ش].214؛ -14یکپارچگی و یکرنگی :الخالف یهدم الرأی[همان ،ش].215؛ -15نزاکت در برخورد :و اخفض لهم جناحک[همان ،نامه ].46؛ بقدر -16اخذ حقوق به مقدار ضرورت ،نه بیشتر از همه :و امسک من المال ِ ضرورتک[همان].21 ،؛ -17یکدل و یکزبان بودن :و أمره أالیعمل بشی ٍء من طاعة هللا فیما َظ َهر فیخالف الی غیره فیما أسرَّ [همان].26 ،؛ آس بینهم فی اللحظة و النظرة[همان].27 ،؛ -18مساوات با همگان داشتن :و ِ -19وقت شناسی در کار ها :و أوقع ک ّل أمر موقعه[همان].53 ،؛ -20کار را@ به کاردان سپردن :فضع کل امر ٍء موضعه[همان].53 ،؛ -21تماس و ارتباط مستمر با مردم :فالتطولنّ احتجابک عن رعیتک فانّ احتجاب ٌ شعبة من الضیق و قلة علم باالمور[همان]؛ الوالة عن الرعیة -22کار امروز را@ به فردا نیانداختن :و امضی ل@ک ِّل یوم َع َمله[همان]؛ -23گاه دخالت مستقیم در کارها داشتن :ثم امور من امورک@ البّد لک من مباشرتها[همان]؛ -24مالقات و ارتباط مستقیم با ارباب رجوع داشتن :و اجعل@ لذوی الحاجات منک قسما ً تفرّ غ لهم فیه شخصک و تجلس لهم مجلسا ً عاما ً فتتواضع فیه هلل الذی خلقک[همان]؛ -25نظارت و مراقبت همیشگی داشتن :و ابعث العیون من أهل الصدق و الوفاء علیهم فانّ تعاهدک فی السرِّ ألمورهم حدوة لهم علی استعمال األمانة و الرفق بال@رعیة[همان]. ) 5-8حسن ختام خدایا ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ به اوصاف بی مثل و مانندیت خدایا به ذات خداوندیت به مدفون یثرب علیه‌السالم به لبیک حجاج بیت‌الحرام به صدق جوانان نوخاسته به طاعات پیران آرا@سته ز ننگ دو گفتن به فریاد رس که ما را در آن ورطه یک نفس که بی طاعتان را شفاعت کنند امیدست از آنان که طاعت کنند وگر زلتی رفت معذور دا@ر به پاکان کز آالیشم دور دار (سعدی /بوستان ،باب دهم در مناجات و ختم کتاب گلستان) عنایت وو حسن عنایت از حسن فروان از تشکر فروان بابا تشکر خوبان شما خوبان توجه شما توجه نیا ادیب نیا شما-محمد ادیب قربان شما-محمد قربان المین ِ ِالح ُ مد لِلَر هّبِ ّال َع َ وآخ ُر َدع َویهِم اَن َ (یونس)10 :10/ سبزوار95/11/14- دانشگاه حکیم سبزواری محمد ادیب نیا نقد و بررسي ميتواند ‌ همة اگر کسي مدعي باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل ‌ رازه ا و حقايق عال م را کش ف نمايد ،روش ن اس ت ک ه ادعايي تنايافتني دارد .در عين حال ،اگ ر کس ي گمان بلندپروازان ه و دس ‌ ميتواند به حقايق دست بياعتنايي به عقل و منطق نيز ‌ کند که با ‌ ميبرد. يابد ،او نيز در خيالي خام به سر ‌ عرفان حقيقي« ،عرفاني عقالني» است .نه تنها با عقالنيت سازگار اس ت ک ه همراه آ ن اس ت .عرفان بدون عقالنيت ،عرفان ي انس اني نخواهد بود همانطور که عقالنيت منهاي عرفان ،از انسان ،موجودي ميس ازد .انس ان کام ل ،از ديدگاه ت ک س احتي و خش ک و خش ن ‌ وجودياش هماهن گ ب ا ه م، ‌ اس الم ،انس اني اس ت ک ه هم ة ابعاد پيشرفت نمايند .هيچ بعدي را فداي بعد ديگر نکند. تذکر: عقالني'ت مورد تأيي'د برخ'ي معنويت‌هاي نوظهور عقالنيتي مادي و اين جهان'ي اس'ت .ب'ه همي'ن دلي'ل عقالنيت'ي منهاي دين و ناسازگار با دين و مدافع تساهل و تسامح است.  نکت'ة دوم :حقيق'ت آ'ن اس'ت ک'ه اگ'ر عرفان راه'ي اس'ت براي رس'يدن ب'ه خدا و تقرب ب'ه او ،بايد دانس'ت ک'ه ج'ز ب'ا عم'ل کردن ب'ه دس'تورات خداون'د ،وص'ول ب'ه چني'ن هدف'ي امکان ندارد .خداي متعال ني'ز فرموده اس'ت ه'ر ک'س مرا مي‌خواه'د بايد از پيام'بر اس'الم و احکام'ي ک'ه توس'ط او بيان مي‌شود پيروي نمايد« :ق'ل ان کنت'م تحبّون اهلل' فاتّبعون'ي يحببک'م اهلل». نکت'ة س'وم :هي'چ انس'اني ب'ه درج'ة معرفت'ي و شهودي پيام'بر اکرم و امامان معص'وم نرس'يده اس'ت و نخواه'د رس'يد و اين حقيقت'ي اس'ت ک'ه مورد اتفاق هم'ة ص'وفيان مس'لمان اس'ت .ام'ا لحظهاي از عم'ل ب'ه دس'تورات شرع'ي فروگذار ‌ آ'ن انوار قدس'يه نکردند.  ‏ بينهايت و ادعاي استغناي کامل معنا و مفهوم نکتة چهارم :اصوالً وصول به ‌ ندارد .ب ه تع بير مرحوم عالم ة محمدتقي جعفري ،از شارحان بنام مثنوي معنوي: ...پايان اين س ير و س لوک را مانن د س ير ط بيعي و حرک ت معمول ي فرض کردن ،از نهايت بي‌خ بري اس ت؛ زيرا تص ور پايان و آغاز و وس ط در بينهايت ،آن اندازه بي‌اساس است که فرو رفتن در تناقض ...لذا اين مطلب ‌ ک ه جالل‌الدين مي‌گويد« :ل و ظهرت الحقائ ق بطل ت الشرائ ع» ب ه بازيگري ذهني و روان ي م ا بيشت ر مربوط اس ت ت ا ب ه واقع‌ياب ي ما( .تفس ير و نق د و تحليل مثنوي، محمدتقي جعفري ،ج ،11صص)119-118 .5ناسازگاري بُعد مادي و روحي وجود انسان ميتوان در بسياري از عرفان‌هاي شرقي ،اعم از اين ويژگي را نيز ‌ عرفانهاي هندي ،بودايي و جين ي فزون بر آ ن ،در برخي از ‌ مکاتب اخالقي و عرفاني يونان باستان از جمله مکتب کلبيون نيز آيينهاي ايران باستان همچون آيين ماني نيز مطرح بود برخي از ‌ کما بيش مدافع اين ايده بودند .در عرفان مسيحي نيز اين مسأله به قوت مطرح است.  كش ف المحجوب‌،ص « :315از اب و عل ي س ياه مروزي -قدس اهلل روح ه -حکايت کنن د ک ه گف ت :م ن ب ه گرماب ه رفت ه بودم و بر متابع ت س نت س تره را مراعات مي‌کردم .گفت م :اي ابوعلي ،اين مقصود را که منبع شهوات است که ترا مي‌ به چندين آفت مبتال دارد ،از خود جدا ک ن؛ ت ا از شهوت بازرهي .ب ه ِس رُم ردنا يلعاب اي« :هک دندرک ادن مّ ل ک م ا تص رف مي‌کن ي؟ مر تعبية م ا را عضوي از عضوي اولي‌تر نيس ت .ب ه عزت ما که آ ن را از خود جدا کني ،که ما در هر موي از آ ِن تو صد چندان شهوت آفرينيم که اندر آن محل». ‏ گفتهان د« :كان م ن االولياء االكابر ...و كان مقطوع در توص يف عبدالرحم ن مجذوب چنين ‌ الذكر قطعه بنفسه اوائل جذبه»(طبقات الكبري عبدالوهاب شعراني ،ج)127 ،2  يکي ديگر از اموري که ناسازگاري بعد مادي و اين‌جهاني وجود انسان با بعد روح ي و معنوي او را در مکات ب و آيين‌هاي دروغين عرفان ي نشان مي‌ده د، مسألة انزوا و گوشه‌نشيني است .اينان غالباً اين کار را به هدف کسب توجه و تمرک ز ،الزم مي‌دانند .اص ل در چنين عرفان‌هايي توج ه و تمرک ز و مديتيش ن است .لذا هر چيزي که موجب تقويت اين حالت شود« ،خوب» و با ارزش و بيارزش تلقي هر چيزي که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد«‌،بد» و ‌ ميگردد. ‌ يکي ديگر از شواهد ناسازگار دانستن بعد اين جهاني وجود انسان بيتوجه ي ب ا بع د روح ي و معنوي او در عرفان‌هاي کاذب ،مس ألة ‌ آنها به مسائل سياسي و حکومتي و نفي سياست و پليد دانستن آن اس ت .در عرفان‌هاي کاذب ب ه يک معن ا اص الت ب ا فردگرايي و لذتگرايي فردي اس ت .آنچ ه ک ه براي آنان مه م اس ت س عادت ‌ س الک و عارف اس ت و ل و ب ه قيم ت مشاهدة ظل م و س تم بر مردمان باشد. نقد و بررسي نکتة اول :تعارضي ميان بعد مادي و بعد روحي وجود انسان نيست. نميتوان ب ه انگيزة تقويت و س عادت يک ي ،ديگري را ناديده ‌ لذتهاي جنس ي ن ه تنه ا تعارض و گرفت .بهره‌مندي مشروع از ‌ تضادي با معنويت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوي انسان و يکي از بهترين اسباب و وسايل وصول به سعادت واقعي است. نکت ة دوم :اس الم ب ا ديدگاه فرويدي و نگرش معنوي افرادي بيبند همچون اوشو نيز به شدت مخالف است و افسارگسيختگي و ‌ و باري در مسألة جنسي را به شدت نهي کرده است.  نکت ة س وم :در نق د انزواطل بي و گوشه‌نشين ي ص وفيان و عارفان دروغين ميگوييم ک ه ح ق آ ن اس ت ک ه براي اص الح درون هرگ ز نمي‌توان از اص الح ‌ برون غافل بود .اين دو چنان در هم تنيده‌اند که تفکيک آنها از يکديگر بسيار دشوار است .به همين دليل عرفان حقيقي و عارفان حقيقي افزون بر مبارزه با دشم ن درون ،ب ا دشمنان بيرون ي نيز مبارزه مي‌کنن د و اين مبارزه را براي حيات معنوي انس ان الزم مي‌دانند .ه ر چن د مبارزات درون ي را دشوارت ر و سختتر از مبارزات بيروني مي‌دانند. ‌  نکت ة چهارم :راه اص لي وص ول ب ه هدف عرفان« ،بندگ ي» خداون د اس ت. بندگ ي ب ه معناي عام .بندگ ي در هم ة ارکان و س احت‌هاي وجودي انس ان .ه ر يک از غرايز انس اني ،از جمل ه غريزة نوع‌دوس تي و ديگرخواه ي نيز بندگ ي خاص خود را دارند .عارف حقيق ي کس ي اس ت ک ه ح ق بندگ ي همة‌ ابعاد وجودياش را ادا مي‌کند .نمي‌توان ادعاي محبت خدا و عشق الهي داشت اما ‌ نس بت ب ه مخلوقات او بي‌اعتن ا بود و در س ياست و مديريت و تدبير امور بندگان الهي هيچ دخالتي نکرد و خود را کنار کشيد.  ‏ نکتة پنجم :دربارة رابطة معنويت و سياست نظريات متعددي مطرح شده که مي‌توان همة آنها ‌ را در دو طيف گس تردة «نظرية جدايي معنويت از س ياست» و «نظرية تعام ل معنويت و سياست» جاي داد .نظرية جدايي معنويت و سياست دو دسته مدافع دارد :از طرفي برخي از معنويتگرايان دروغين و سرکرده‌هاي عرفان‌هاي کاذب به پندار دفاع از معنويت مي‌خواهند ‌ آن را از سياست دور نگه دارند و از طرف ديگر برخي از سياستمداران و قدرت‌گرايان غير الهي ب ه منظور بهره‌برداري‌هاي مادي و اجتماعي از توده‌ها و بازگذاشتن دست سياستمداران براي حف ظ قدرت و س ياست خود ،س احت س ياست را جداي از س احت عرفان و معنويت مي‌دانند. حق آن است که اين نظريه ،از طرفي ناشي از عدم درک درست عرفان و معنويت است و از طرف ديگر معلول برداشت نادرست از سياست است. نميتوان خوب يا بد دانست. نکتة شش م :نفس قدرت و سياست را ‌ اگ ر همراه ب ا معنويت حقيق ي و در راس تاي تحق ق معارف اله ي و خدمت به خلق خدا باشد ،جزء بهترين کارهاست .اما اگر موجب غرور و خودبزرگ‌بيني و س تم بر زيردس تان و تجاوز ب ه حقوق و نميتوان س ياستمداران و مقررات اله ي باش د ،ب د اس ت .بنابراين ‌ قدرتان د ‌ قدرتگرايان را ص رفاً ب ه اين دليل ک ه دنبال س ياست و ‌ افرادي بد و پليد دانست. بزرگترين طراحان معنويت و عرفان در بين بشريت، ‌ نکت ة هفت م: يعن ي پيام بران و اولياء دين ،همگ ي براي اس تقرار نظام س ياسي و طاغوتهاي زمان خويش ‌ حکومت ديني و الهي تالش کرده‌اند و با نکردهاند. ‌ درافتادهاند و لحظه‌اي در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهي ‌ و اين خود بهترين دليل براي همراهي معنويت و عرفان حقيقي با سياست و تدبير امور اجتماعي مردمان است.  نکت ه هشت م :س رکرده‌هاي عرفان‌هاي کاذب ه ر چن د در ظاه ر ب ا س ياست و مخالفان د و پيروان خود را ب ه عدم دخال ت در س ياست و مس ائل ‌ س ياستمداران اجتماع ي دعوت مي‌کنن د ،ام ا ترديدي نيس ت ک ه هدف اص لي و پنهان آنان از چنين توصيه‌اي هدفي سياسي است .اگر نيک بنگريم مي‌بينيم که عرفان‌هاي ال س ياسي هس تند .لذا از س وي قدرتمندان و کاذب خود پديده‌هايي کام ً س ياستمداران غرب ي ب ه شدت مورد تبليغ و حمايت قرار مي‌گيرند .چگون ه باشد ،از سوي سياستمداران ‌ ميتوان باور کرد که پديده‌اي که مخالف سياست ‌ و قدرتمندان تبليغ شده و از ه ر گون ه حمايت ي برخوردار گردد؟ بهترين مکان‌ها و تفريحگا‌ه‌ها از سوي اربابان زر و زور و سياست در اختيار آنان قرار گيرد؟ .6انکار معاد و طرح مسألة‌ تناسخ عرفانهاي شرقي و غربي و سرخ‌پوستي همين ‌ وجه مشترک همة ويژگيهاي ‌ است .البته اين مسأله ،امر جديدي نيست .تناسخ از مشهور اديان و آيين‌هاي هندي است .در يونان باستان و از سوي فيثاغوريان ه م مطرح شده اس ت( .در عال م اس الم ظاهراً فقط دروزيها به تناسخ اعتقاد داشته‌اند) ‌ نقد و بررسي ‏ ‏ ‏ آيينهاي نوظهور معنوي مثل اوشو تناسخ به اين معنا که مکاتب هندي و بودايي و ‌ ميگويند قطعاً باطل است .هم از نظر فلسفي و هم از نظر ديني. و اکنکار و کوئليو ‌ ميگويد م ن خودم وجودهاي س ابقم را اين اس تدالل اوش و براي اثبات تناس خ ک ه ‌ يدهام ،معلوم اس ت ک ه هيچ ارزش کردهام و ب ا تجرب ة شخص ي ب ه آ ن رس ‌ ‌ مشاهده ميليونها نفر ‌ ميتوان ادعا کرد که منطقي و عقالني ندارد .در مقابل آن به سادگي ‌ زندگيهاي قبلي خود را نديده‌ايم. ‌ تجربهاي نداشت ‌هاند .هيچ يک از ما ‌ ديگر چنين بر اساس قانون کارما ،اموري از قبيل توبه ،استغفار ،عفو الهي ،احباط عمل ،و امثال آ ن هيچ جايگاه ي ندارند .ه ر عمل ي عکس‌العمل قطع ي خود را دارد و ب ا هيچ نميتوان عکس العمل آن را حذف کرد. وسيلهاي ‌ ‌ مدافعان تناس'خ ،اعتقاد ب'ه آ'ن را ب'ه معناي دادن فرص'ت ب'ه انس'انها براي تکمي'ل شخص'يت خود مي‌دانند .ام'ا اين ني'ز ‌ بيوج'ه اس'ت .خداون'د ابزار و وس'ايل درون'ي آرزويي ب'ي مورد و ‌ و بيرون'ي هدايت را در اختيار هم'ة آدميان قرار داده اس'ت :عق'ل ب'ه منزل'ة پيام'بر درون'ي و هزاران پيام'بران بيروني .در قرآ'ن کريم از زبان برخ'ي از جهنميان آمده اس'ت ک'ه آرزوي بازگش'ت مجدد به اين دنيا را دارند اما به آنان فرصت داده نمي‌شود. تبليغ کثرت‌گرايي عرفاني ‏به سوي كعبه راه بسيار است من ز دريا شوم تو از خشكي (قاآني) ‏ ‏ ‏ راهها به تعداد انفاس خاليق است .هيچکدام ترجيحي بر ديگري ندارد .مهم ‌ نتيجه است ،نه وسيله. سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است که عرفان اسالمي مبتني بر شريعت. عرفان‌هاي هندي و شرقي و غربي و امثال آن ،به همان اندازه ما را به نتيجه ميرسانند که عرفان مبتني بر وحي. ‌ نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه صوفيان .1تحسين دزدي براي مبارزه با نفس و درمان بيماري‌هاي قلبي؛ .2توجيه عمل خالف شرع سماع ،به اين صورت که ارتکاب اين معصيت موجب دوري از ساير گناهان مي‌شود« :اگر دست بر هم زنند ،هواي دستشان بريزد و اگر پاي بردارند، هواي پايشان كم شود .چون بدين طريق هوا از اعضايشان نقص ان گيرد ،از ديگ ر كبار خويشتن نگاه توانند داشت( ».اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابي سعيد ،محمد بن منور، ص.223 .3ترويج عشق مجازي و همنشيني با نوجوانان زيبارو در تو كه به ديدة صفا مينگريم ني از پي شهوت و هوا مينگريم ديدار خوشت آيينه لطف خدا استما ،در تو بدان لطف خدا مينگريم نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()2 .4تشويق مريدان به گناه براي رهايي از غرور .5تشويق مريدان به ارتکاب گناه براي نيل به مقام تائبين «التائب من الذنب کمن الذنب له». .6تشويق به گناه به منظور آشنايي فرد گناهکار با حجاب‌هاي ظلماني )مناقب العارفين ،شمسالدين افالكي ،ج ،1صص).440-439 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()3 .7بِکتاشيه :خواندن دعاي «ناد عل ي» و دم گرفت ن و نواخت ن ن ي و ميکنند امثال آن را به جاي نماز و روزه و ساير وظايف شرعي تلقي ‌ (دانشنامة جهان اسالم ،حرف ب ،بکتاشيه ،ج ،3ص).653 .8در احواالت مولوي چنين نقل شده است که در حال گوش دادن به نواي َرباب بود ک ه کس ي ب ه او تذک ر داد ک ه وق ت نماز عص ر فرا رس يده اس ت .ام ا او در پاس خ وي گف ت« :ن ي ن ي آ ن نما ِز ديگ ر ،اين نماز ديگر .ه ر دو داعيان حقّند .يكي ظاه ر را ب ه خدم ت ميخواه د و اين ديگر باطن را به محبِتفرعم و تّ حق دعوت مينمايد( ».مناقب العارفين، شمسالدين افالكي ،ج ،1ص).395 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()4 .9ابوسعيد ابوالخير (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سماع صوفيانه بکشد و همانطور که در حال رقص بود ،مي‌گفت« :ما در نمازيم»! مقامات الشيخ ابي‌سعيد ،محمد بن منور ،ص).240 (اسKرار التوحيد في نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()5 .10عبدالرحم ن جام ي در شرح احوال ميرة نيشابوري :روزي ميره مشاهده کرد جم ع کثيري از مردمان ب ه ديدار او مي‌آيند« .از خادم پرسيد كه «اينان كهاند؟» گفت« :به خدمت تو ميآيند» .صبر كرد. هيچ نگف ت ت ا ب ه س ربااليي رس يد و بادي س خت ميجس ت .بن د شلوار بگشاد و بول آغاز كرد؛ چنان كه جامههاي خود و جامههاي ايشان را پليد كرد .آن قوم گفتند« :احسنت! زهي شيخ و زهي معاملت نيكو!» همه از وي منكر بازگشتند( ».نفحات االنس ،ص)264 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()6 .11برخي از مالمتيان به منظور مبارزه با نفس از خواندن نماز نيز پرهيز داشتن د و بعضاً ب ه ص ورت برهن ه در ميان مردمان به راه مي‌افتادند .ب ه عنوان نمون ه زمان ي ک ه شهاب الدين سهروردي ،در دمشق در جستجوي شيخ علي کردي ،بود مردمان او را از نزديک شدن ب ه وي برحذر داشت ه و گفتن د« :هذا رج ل اليص لّي و يمش ي مكشوف العورة اكث ر اوقاته»( .روض الرياحين في حكايا الصالحين، عبداهَّلل اليافعي ،صص 482-481حکايت )443 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()7 .12برخي از صوفيان معاصر براي وصول به مقام «بي‌خودي» از مواد تخدير کننده‌اي چون بنگ و افيون نيز استفاده مي‌کنند« .صوفيه براي تحريک اعصاب و نيل به حالي که از آن تعبير به بي‌خودي شدهاند. ميکنن د گاه ب ه مواد تخديرکننده يا س کر‌آور متوسل مي‌ ‌ ‌ پرداختهاند .و گويند هم شاذلي ‌ شاذِليه با قهوه به تحريک اعصاب مي‌ مخترع شرب ت قهوه بوده اس ت ... .بعض ي ديگ ر ب ه بنگ و َچ ْرس زدهاند و از اين همه پرداختهاند و برخي هم دست به شراب مي‌ ‌ ‌ ‌ مي قصدشان رهايي از خود و از خودي بوده است با وسايل مصنوعي». (ارزش ميراث صوفيه ،عبدالحسين زرين‌کوب ،ص)94 نقد و بررسي ()1 .1از ص وفيان رفتاره ا و س خنان متضادي در اين باب ب ه دس ت م ا رس يده اس ت. برخ ي از آنان عليرغ م تأکيد بر پايبندي نس بت ب ه دس تورات شرع ي و نادرست ال خالف شرع شمردن ه ر گون ه شريعت‌گريزي ،در مواقع ي يا خود رفتارهاي کام ً را مرتکب مي‌شدند و يا سخنان خالف دين بر زبان مي‌راندند و يا آنکه رفتارها و س خنان خالف دين ديگران را مورد تأييد قرار مي‌دادند .مثالً ،بايزيد بسطامي ،به دليل آنکه نمي‌دانست پيامبر اکرم چگونه خربزه مي‌خورده‌ است ،از خوردن آن اجتناب مي‌کرد .و يا از گفتگو با پيري که آب دهان خود به سوي قبله انداخته بود ،ص رف نظ ر کرد .در عين حال ،همين فرد در شطحيات خود س خناني خالف شرع دارد. نقد و بررسي ()2 .2رسيدن به منزل مقصود و برخورداري از قرب الهي و مقام فناي حقيقي ،که اوج اهداف عارفان است ،راه ويژة خود را مي‌طلبد؛ با هر راهي نمي‌توان به اين هدف رسيد .رسيدن به مقام فنا و قرب الهي را نمي‌توان با نافرماني او به دست آورد! چگون ه ممک ن اس ت ب ا ناديده گرفت ن فرمان‌هاي محبوب و معشوق بتوان ب ه بارگاه او راه يافت؟ يک عاشق حقيقي هرگز به خود اجازه نمي‌دهد که لحظه‌اي از ياد معشوق غاف ل بمان د؛ در هم ة حرکات و س کناتش همواره ب ه دنبال رضايت معشوق است. نقد و بررسي ()3 .3هيچ کس توانايي رسيدن به اوج معنويت پيامبر اسالم و امامان معصوم را ندارد .آنان با باال رفتن از نردبان شريعت به آن مقام رفيع دست يافته‌اند .پيامبر تا آخرين ساعات عمر لحظه‌اي در انجام دستورات الهي کوتاهي نکرد .امير‌مؤمنان در محراب نماز به شهادت رسيد و امام حسين در ساية عمل به فريضة امر به معروف و نهي از منکر به آن مقام بزرگ دست يافت. .4عقل و شرع حکم مي‌کنند که بهترين و صائب‌ترين وسيلة وصول به حقيقت بلکه تنه ا وس يلة آ ن ،متابع ت از شريع ت وحيان ي اس ت .چگون ه ممک ن اس ت راه‌هاي بهت ر و ساده‌تري باشد اما خداوند آن را از بندگان دريغ نمايد؟ اگر حقايقي باطني وجود دارند ک ه دارن د و اگ ر راهي‌ براي وص ول ب ه آنه ا وجود دارد ،اين راه منحص ر در راه شريع ت است و بس. کار خارق العاده و حقانيت ‏ ‏ اگ ر کثرت‌گرايي عرفان ي نادرس ت اس ت پ س کارهاي خارق العاده‌اي ک ه از برخ ي مرتاضان و صوفيان و عارفان ساير ملل و اديان مشاهده مي‌کنيم را چگونه بايد توجيه کرد؟ تلقي بسياري نشانة حقانيت اس ت .و حت ي بعضاً برخ ي از ص وفيان از مردمان اين اس ت ک ه انجام اين کاره ا ‌ کردهان د و در پاس خ نقدهاي ديني‌اي ک ه ب ه بودهان د ک ه در عم ل همين مس أله را الق ا مي‌ ‌ ‌ شريعتگريزي خود س رپوش ‌ عملکردهاي آنان مي‌ش د ،ب ا ابراز و اظهار کاري خارق العاده ،بر مي‌نهادند .نقل مي‌کنند :ابوسعيد ابوالخير ،در روز روشن شمعي را برافروخته بود؛ شخصي به او اعتراض کرد و اين کار را مص داق اس راف دانس ت .ابوس عيد ب ه جاي پاس خ منطق ي دادن ب ه اين نقد و يا پذيرش آن و تشکر از ناقد ،با ابراز کرامتي! سر و صورت ناقد را در آتش سوزاند و سپس اين شعر را سرود که :هر آن شمعي که ايزد برفروزد کسي کش پف کند سبلت بسوزد. ) اسرار التوحيد ،ص(.112 کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()1 روح انساني داراي قدرتي شگفت‌انگيز است .هر انساني اگر بتواند ميتوان د از قدرت روح خود غرايز حيوان ي را س رکوب نمايد‌ ، استفاده کند .سنت الهي در اين عالم به اين صورت است که هر ک س ب ه ه ر ميزان و ب ه ه ر انگيزه‌اي ک ه تالش نمايد ،از حاص ل تالش خود بهره‌ خواهد برد. کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()2 ب ه ابوس عيد ابوالخير گفتن د« :فالن ک س بر روي آ ب مي‌رود ».وي در پاس خ گف ت« :س هل اس ت ،بزغ ي (قورباغ ه) و ص عوه‌يي (گنجش ک) نيز بر روي آ ب مي‌رود ».دربارة‌ شخص ديگري گفتند که« :فالن کس در هوا مي‌پرد» باز هم در پاسخ گفت« :زغني و مگسي نيز بر هوا مي‌پرد» دربارة شخص ديگري نيز گفتند: «فالن ک س در يک لحظ ه از شهري ب ه شهري مي‌رود ».ابوس عيد در پاس خ گف ت: «شيطان نيز در يک نف س از مشرق ب ه مغرب مي‌رود .اين چنين چيزه ا را ب س قيمتي نيست .مرد آن بود که ميان خلق نشيند و داد و ستد کند و زن خواهد و با خلق درآميزد و يک لحظه از خداي خود غافل نباشد) ».نفحات االنس ،عبدالرحمن جامي، ص(.305  ‏ ‏ بس ياري از عارفان مس لمان ب ه آ ن توج ه داده‌ و تص ريح کرده‌ان د کس اني ک ه از راه‌هاي خالف شرع ب ه کرامات و انجام کارهاي خارق‌العاده دس ت مي‌يابن د ،کاف ر و زنديق‌اند [1].و ب ه طور خواستهاند که «اگر كسي را داراي چنان كراماتي يافتيد كه در آسمان ميپرد، ‌ جد از سالکان دلباخت ه او نشويد ت ا آ ن گاه كه رفتار او را در برابر ام ر و نه ي اله ي و رعايت آداب شرع ي ب بينيد [2]».کارهاي خارق العاده‌اي را مي‌توان از کرام ت اله ي دانس ت ک ه در س اية عم ل ب ه دستورات الهي به دست آمده باشند ،هر چند هيچ عارف حقيقي عملي را براي دست يابي به کارهاي خارق العاده انجام نمي‌دهد .او فقط براي رضايت الهي کار مي‌کند اما چون که صد آمد نود هم پيش ما است .هر کس به هر ميزاني که به خدا تقرب بجويد ،به همان ميزان نيز ميشود. از قدرت فوق طبيعي بهره‌مند ‌ ] .[1ر.ک :نفحات االنس ،عبدالرحمن جامي ،ص .26به نقل از شيخ شهاب‌الدين سهروردي. [ .]2الرسالة القشيرية ،عبدالکريم بن هوازن القشيري ،ص.14 کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()3 ‏ ‏ عالمة بحرالعلوم: ‌ «و ام ا اس تاد عام شناخت ه نمي‌شود مگ ر ب ه مص احبت در خالء و مالء و معاشرت باطنيه و مالحظ ة تماميت ايمان جوارح و نف س او و زينهار ب ه ظهور خوارق عادات و بيان دقايق و نکات و اظهار خفاياي آفاقيه و خباياي انفس يه و تبدل بعض ي از حاالت خود ب ه متابع ت او فريفت ه نبايد ش د چ ه اشراف بر خواط ر و اطالع بر دقائ ق و عبور بر ماء‌ و ط ي زمين و هوا و استحضار از آينده و امثال اينها در مرتبة مکاشفة روحيه حاصل مي‌شود و از آن مرحله تا سر منزل مقصود بس منازل و مراحل است و بس راهروان اين مرحله را طي و از آن پس از راه افتاده؛ ب ه وادي دزدان و ابالس ه داخ ل گشت ه و از اين راه بس ي کفار اقتدار بر بس ياري از اين امور حاصل .بلکه از تجليات صفاتيه نيز پي به وصول صاحبش به منزل نتوان برد( ».دو رسKاله در سير و سلوک ،رسالة سير و سلوک سيد بحر العلوم ،ص.81 مکاشفات رحماني و حقانيت ‏ مکاشفات رحماني نيز هرگز نشانة حقانيت سالک نيستند .حداکثر اين است که چنين حالتي همچون رؤياهاي صادقه است .هرگز نمي‌توان ديدن رؤياهاي صادقه را نشانة ولي الهي بودن تبهکار و گناه‌آلودي ک ه خواب‌هاي صادق ديده و يک فرد دانس ت .چ ه بس يارند افراد ‌ مي‌بينند .عزيز مصر ،که فردي بت‌پرست و غير موحد بود ،خواب صادق ديد! البته اين سخن درستي است که داشتن مکاشفه نيازمند لطافت روحي خاصي است؛ اما لطافت روحي داشتن يک حرف است و حق بودن حرفي ديگر .افزون بر اين« ،کشف و مکاشفه در نزد اولياي خدا و عارفان وارسته از امور پيش پا افتاده‌اي است که کمترين اعتنايي به آن ندارند و هيچ توجه ي ب ه آ ن نمي‌کنند ... .اولياي خدا اين امور را بازي‌هايي کودکان ه تلقي مي‌کنند ».در جستجوي عرفان اسالمي ،صص.307-305  جايگاه اس تاد در اين تلق ي در حقيق ت جايگاه پيام بران و بلک ه جايگاه خدا است .زيرا پيامبران جرأت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خود را فق ط واس طة ابالغ دس تورات و خواس ته‌هاي اله ي ب ه بش ر مي‌دانن د و خداوند نيز اختياري جز ابالغ دستورات او را به آنان نداده است« :و ما علي حق ه ر الرس ول اال البالغ»؛ ام ا اس تاد و پير در تص وف و عرفان‌هاي کاذب ِ گونه دخالت و تصرفي در احکام الهي را دارد .به همين دليل ممکن است به س الک دس تور ده د دزدي کند .و او ن ه تنه ا ح ق س رپيچي از اين دس تور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد. علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب .1 .2 .3 .4 علت اصلي جهل افراد است( :عامل اصلي همة انحرافات در تاريخ اسالمي را مي‌توان جهل ناميد :دعاي اربعين امام حسين) معموالً اعضاي اين فرقه‌ها دلبسته‌تر و پايبندتر هستند. مخفي کاري آنان اين حالت را در ذهن خيلي افراد ايجاد مي‌کند که حتماً چيز مهمي دارند ... کنترل هم ‌ة جوانب زندگي مريدان از نوع غذا ،محل مسکن ،همسر ،لباس و ... .5 .6 .7 .8 بمباران محبت :وعده شغل ،مسکن ،تسکين آالم روحي ،بهبود امراض مزمن يا ص عب‌ العالج جس مي ،قرار گرفت ن در محيط ي ص ميمي ،يافتن ياران شفيق ... ادعا مي‌کنند که راهي سريع ،مرحله‌بندي شده و قابل اجرا براي رسيدن به حقيقت دارند .که نيازي به عمل به دستورات ديني ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌هاي معنوي جديد کم‌کاري عالمان و مبلغان ديني در ارائة معارف معنوي نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب .1 ‏ بهره‌برداري از برخي آموزه‌ها مثال آموزة درون‌گرايي افراطي و گوشه‌نشيني و آموزة تناسخ – در اغلب آيين‌هاي جديد اعتقاد به تناسخ که به گونه‌اي مالزم با جبر اجتماعي و س ياسي ه م هس ت ‌،وجود دارد .حت ي در عرفان اکنکار آمريکايي اين اعتقاد جايگاه بسيار بااليي دارد .و اين ابزار خوبي در دست زورگويان و ستمگران است .با اين اعتقاد مي‌توان جلوي خيلي از شورش‌هاي اجتماعي و سياسي را گرفت .و افراد را به اميد زندگي بهتر در مرحلة بعدي ساکت نگه داشت. .2 ‏ ايجاد پايگاه: نقش کينياز دالگورکي ،شاهزادة روسي ،در پيدايش بابيت و بهايئت .شرکت در درس انديشههاي خود ‌ سيدکاظم رشتي آشنايي با سيدعلي‌محمد شيرازي .معتاد کردن او و القا کمکم به سيد گفت شما نمايندة امام زمان هستيد و من به شما و مقام بسيار به او‌ . ال در اختيار وااليتان واقفم .خود سيد هم باورش شد .امروزه ‌ فرقهاي شده است که کام ً استکبار و عليه مسلمانان اقدام مي‌کند. .3 مقابله با معنويت اسالم شيعي: – تقويت اس الم فردي و منهاي س ياست .اس الم منهاي روحانيت ،اسالم منهاي مديريت .به عنوان مثال در ايران اسالمي از سال 42به بعد مي‌بينيم که مشايخ صوفيه روابط خوبي با دربار شاه داشتند .به مقامات عالي مي‌رسيدند .در زمان خانقاهها رشد کردند. ‌ دکتر اقبال مهار قدرت مرجعيت: .4 – نقش مرجعيت را در خنثي كردن توطئه‌هايش به وضوح در سده‌هاي اخير ديدهاند .بر اين اساس با ترويج چنين فرقه‌هايي ،به محوريت دادن به نقش ‌ پير و استاد در حقيقت مي‌خواهند بديلي براي مرجعيت ايجاد كنند. راه‌هاي مقابله ‏ راههاي علمي: ‌ .1 شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب ‏ .2 طراحي مهندسي اخالقي و تربيتي در سطح خرد و کالن ‏ .3 علم مقدمة عمل است .اگر جهل مهم‌ترين عامل اثرگذاري اين نوع مکاتب است ،نخستين گام براي مقابله ،شناخت و آگاهي است. پرهيز از نگاه بخشي و جزيره‌اي. تأکيد بر عقالنيت و پرهيز از امور خرافي: ‏ ‏ بيشتر فريب‌خوردگان اين عرصه زنان هستند .رؤيابيني ،فال‌بيني ،طالع‌بيني ،کف‌بيني، سنگدرماني و فرادرماني و سحر و جادو و احضار روح و ... ‌ جلوگيري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها .به ويژه عزاداري‌هاي خانگي!  راههاي عملي ‌ .1 .2 .3 افشاگري و ايجاد حساسيت در ميان افراد و خانواده‌ها جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تهاجم اخالقي و معنوي آنان اس تفاده از ظرفيت‌ مجال س مذهبي و خانگي و پايگاه‌هاي بسيج براي معرفي عرفان حقيقي ‏ احياي ابعاد عرفاني و اخالقي عاشورا ،فاطميه ،شعبانيه ،ده ة فجر ،هفتة دفاع مقدس و امثال آن. Drsharifi.ir .4ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستين؛ داستان‌هاي شهيدان. .5خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزش ي مي‌توانن د الگوي عين ي و متحرک ارزش‌ها و اخالقيات اسالمي باشند. مشخصههاي عارفان حقيقي ‌ .1متأخر از وحی عرفان ناب اسالمی و عرفان حقیقی ،بر خالف عرفان کاذب اسالمی، همواره متأخر از وحی و بلکه ُمل َهم از وحی می باشد. .2مطابق با عقل حقیقی و فلسفة متعالی همواره بین عرفان راستین با عقل و حکمت ،سازگاری و نسبت طولی وجود دارد بلکه می توان چنین ادعا کرد که هیچ یک از آموزه ها و مشهودات عرفانی نباید مورد ستیزة عقل سلیم و مبانی قطعی فلسفی واقع شود. .3یاد خدا نيست در لوح دلم جز الف قامت يار/چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم الهي و الحقني بنور عزَاف جهبالا کّکون لک عارف ًا و عن سواک منحرف ًا و منک خائف ًا مراقب ًا .4محبت نسبت به همة آفريده‌ها (صلح کل) ‏ ‏ ‏ ‏ به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست يک@@ي از بارزترين نمودهاي محب@@ت عام ب@@ه هم@@ة مخلوقات را مي‌توان در نوع مراودات و مناسبات عارفان حقيقي با محيط زيست مشاهده کرد. برخ@ي :اديان هندي مشک@ل محيط زيس@ت را ح@ل مي‌کنند.ام@ا اس@الم نه حيوانات را خدا مي‌دانند و نه اجازة تصرف بي‌مبنا در آنها مي‌دهد. داستان عالمه مجلسي و محافظت از بچه گربه عالمه بحر العلوم و داستان شکت عنک عصفورة في الحضرة .5محبت به همة انسان‌ها ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ لعلّک باخع نفسک اال يکونوا مؤمنين پيام بر اکرم :مردمان همگ ي ،عيال خداوندن د ،پ س محبوب‌ترين افراد در نزد خداوند، نيکوترين‌شان نسبت به عيال خداوند است. داستان صاحب فصول:در پاسخ اين پرسش که« :اگر بداني چند ساعت ديگر به مرگت مانده است ‌،در اين چن د ساعت چه مي‌کني؟» مي‌گويد« :روي سکوي در خانه‌ام مي‌نشينم تا نيازهاي مردم را برآورده سازم .شايد کسي بيايد و از من چيزي بخواهد و نيازي داشته باشد؛ گر چه آن نياز استخاره باشد». بحر العلوم و شاگردش سيد جواد عاملي صاحب مفتاح الکرامة و عدم آگاهي از نيازهاي همسايه سيساله براي يک الحمدهلل داستان سري سقطي و استغفار ‌ .6نااميدي از انسان‌ها امام عل ي (ع) ب ه فرزندشان امام حس ن (ع) توص يه مي‌کن د ک ه :ان استطعت ان اليکون بينک و بين اهلل ذو نعم ة فافعل .عارفان حقيقي از خلق و خوشايندها و بدآيندهاي آنان ،بي‌نيازند. هيچکاره دانستن مردم و خدا را يگانه فاعل حقيقي دانستن به دليل ‌ تحمل جفاي خلق نيز بر آنان آسان مي‌شود .البته تحمل جفاي خلق مالزم با ظلم‌پذيري نيست. .7خوددوستي روان‌شناختي به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند .به همين دليل هرگز به وضع موجود خود قانع نيستند .دائماً در انديشة بهتر کردن اوضاع دروني خودند .يا ايها الذين آمنوا عليکم انفسکم اليضرکم من ضلّ اذا اهتديتم خوددوستي به معناي خودبزرگ‌بيني نيست .تواضع آنان از همه کس بهتر است. .8ناشناخته بودن غير از خود فرد هيچ‌ک@س نمي‌توان@د عارف بودن يا نبودن کس@ي را درک کند .م@ا تنه@ا مي‌توانيم عالئ@م و نشانه‌هايي را ب@ه دس@ت آوريم .کس@اني ک@ه ب@ه گوه@ر راس@تين عرفان دس@ت يافت@ه باشن@د اه@ل تظاه@ر و ب@ه دنبال اس@م و رس@م و عنوان نيس@تند .ب@ه همين دليل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخيص نيستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سرّ حق را آن سزد آموختن کز بيانش لب تواند دوختن مرحوم بهاري همدان ي در تذکرة المتقين:از جمل ة آنه ا [مغرورين] ميدانند و از عرفان اکتفا کرده به پوشاک و طايفهاي است که خود را عارف ‌ ‌ خف ض الص وت و س ر پائين انداخت ن و آ ه س رد کشيدن و ش بيه گريه ب ه ج ا آوردن السيما اگر بشنود کالمي را در عشق و محبت و توحيد و فقر مع عدم معرفة معناها بل بعضي تجاوز کرده به شهيق و نهيق و اختراع بعضي از اذکار و التغني باالشعار و ساير حرکات شنيعه به گمان اينکه اين اطوار شخص را به مقامي مي‌رساند .نه چنين است ،بل اسباب سخط و غضب الهي است. .9صراحت و اجتناب از مبهم‌گويي هرگز به بهانة‌ اينکه زبان عرفان زباني خاص است سخنان چند پهلو نميرانند .همانگونه که موجب سوء استفادة‌ ديگران شود ،بر زبان ‌ ک ه پيام بران و امامان معصوم چنين بودند .هرگز به گونه‌اي سخن نميکردن د ک ه ه ر کس ي برداشت ي نميگفتن د يا ب ه گونه‌اي رفتار ‌ ‌ متناسب با ميل خود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد.  البته اقتضاي مباحث عرفاني آن است که در مواردي در لفافه و با استفاده از قالبهاي ادب ي مجاز و اس تعاره و کنايه و امثال آ ن س خن گفت ه باشند .ط بيعي ‌ است که الفاظ تاب تحمل همة معاني را ندارند .افزون بر اين ،همة عارفان نيز لزوماً شناخ ت کاف ي از زبان و توانمندي‌هاي ادب ي زبان خود را ندارند .برخ ي از آنان اديبان زبردس ت و زبان‌شناس ان س رشناسي بودن د و اينان در بس ياري موارد مي‌توانس تند مضامين بلن د عرفان ي را ب ا اس تفاده از قالب‌هاي زبان ي متعارف و بدون گرفتار شدن در س خنان دو پهل و ،بيان کنن د ،ام ا برخ ي ديگر، که از چنين توانمندي‌هايي بي‌بهره بودند. ت‌هاي شرعي .11تأکيد بر رياض ‌ رسيدن به کمال و سعادت نهايي بدون رياضت و تمرين‌هاي سخت جسمي و روحي امکان‌پذير نيست. البر حتي تنفقوا مما تحبون» «افضل االعمال ما اکرهت « لن تنالوا ّ عليه نفسک»  آيا رياضت ارزش مقدمي و وسيله‌اي و ابزاري دارد يا ارزش غايي و نهايي؟ روشن است که ارزش رياضت ارزشي مقدمي و ابزاري است .اما آيا مي‌توان از ه ر وس يله‌اي براي رس يدن ب ه خدا کم ک گرف ت؟ جواب منف ي اس ت .بر اساس نظام علِيلولعم و يّ حاکم بر عالم ،هر فعلي معلول خاص خود را دارد و هر معلولي ،علت ويژة خود را مي‌طلبد .رياضت‌ها هم به منزلة علت‌هايي براي وصول به همان هدف مقدس هستند .اما اينکه چه نوع رياضتي واقعاً ما را به آ ن هدف مي‌رس اند و چ ه نوع رياضت ي م ا را از آ ن دور مي‌س ازد ،از دو راه ميتوان فهميد :عقل و شرع. ‌

62,000 تومان