بررسی مسائل مديريت دولتی ایران

صفحه 1:


صفحه 2:
استاد: جناب آقای دکتر میرطاووسی گرد آوری وارائه: د تقى يور (دانشجوى كارشناسى ارشدمديريت دولتى كرايش تشكيلات وروشها) پاییزا٩‏ 

صفحه 3:
مطالیی که ارائه میشود: تعریف اداره تعریف سازمان عناصرتشکیل دهنده سازمان 5 ۳ د * عناصرتشکیل دهنده مدیریت مقایسه اداره سازمان ومدیریت 

صفحه 4:
تعریف اداره اموررعمومی 7تعریف دولت <ویژگیهای اداره اموررعمومی 7اهمیت اداره اموررعمومی <تعریف اداره امورخصوصی تفاوت اداره امور,عمومی وخصوصی < شباهت اداره آمور عمومی وخصوصی < ديدكاه نظریه پردازان جدایی سیاست ازاداره 

صفحه 5:
تعریف اداره: ه عبار تست از نظام اجتماعي خاص که بر س آن عده‌اي از افراد بشر به منظور نيل به 

صفحه 6:
که در تعریف اداره به شرح بیشتری نیاز دارد: ه اقدامي دسته‌جمعي و گروهي و مبتني بر همكاري است. ن‌ توجه به اندازه سازماني که همكاري در آن صورت مي‌گیرد و أه همكاري كنندكان, به جاي هدف. مى توان هدفهاي متعدد و با مراتبي از هدف در نظر كرفت كه اين هدف يا هدفها بايد و معين باشد. يمهاي اتخاذ شده ممكن است صرفا جنبه اجرائى داشته ٠و‏ با درمورد خطمشي و سياستهاي كلي سازمان باشد و یا دو جنبه را در برگیرد. 

صفحه 7:
تعریف سازمان: ت از یک دستگاه مبتني برنقشه. و متشکل از عی همکارانه. که در آن هر یک از همکاران نقش ن و تکالیف و وظابف مخصوص داشته باشند 

صفحه 8:
عناصر تشکیلدهنده سازمان عبار تند از: بندي وظایف 3)تثبیت مسئولیت براي اجراي وظایف ایض اختیار 4)تعیین روابط به منظور همکاري موثر در نیل به هدفهاي سازمان 

صفحه 9:
تعریف مدیریت مديريت به عنوان رشته ای مجز؛ يس از انقلاب صنعتی بوجود آمد. دامنه. نقش و تئوری های اساسی آن در طی سالیان تغییر کرده. لما مقصود آن: «حصول اطمینان از دستیابی به هدف های موسسه يا سازمان و به حداکثر رساندن بهره وری وكارائى» همجنان به قوت خود باقى است. 

صفحه 10:
تعریف مدیربت طی سالها شکل گرفته است. یک تعریف مورد قبول, مربوط به انجمن آمریکاست: مد یریت عبارت است آ زکا رکردن باء و از طریق ديكرانء برای رسیدن به هدف های سازمان و هدف ها ی کا رکنان ۰« 

صفحه 11:
تعریف مدیریت: تست از هماهنگ کردن منابع انسانی و مادي ي نیل به هدف. 

صفحه 12:
مقایسه اداره . سازمان و مدیربت با وجود اینکه مدیریت و اداره غالبا مترادف با یکدیگر بکار می روند . اما اداره مفهومی وسیع تراز سازمان و مدیریت دارد . به طوری که هر دو واژه مذکور را در بر می گیرد. 

صفحه 13:
ارتباط اداره ء سازمان و مدیریت از نظر الیورشلدن " اداره " سازمان را به وجود می آورد و "عصدیریت * آن را به کار می اندازد و مورد استفاده قسرار صسی دهد " اداره " اهداف را تعریف و توصیف می کند . " مدیریت "برای نیل.به لین اهداف معین و مشخص کوشش و فعالیت می کند. " سازمان * ماشین "مدیریت " است در نیل‌به اهداف و مقاصدی که از طرف " اداره " تعیسین گردیده است. 

صفحه 14:
اداره امور عمومی در معنای مصطلح: آنچه که دولت 9 سازمانهاي دولتي انجام مي‌دهند و چکونکی اداره امور دولت. 

صفحه 15:
مفهوم اول دولت: دولت عبار تست از یک اجتماع سياسي متشکل که چه از جهت امور داخلي و چه از لحاظ آمور خارجي قدرت مافوقي براي آن وجود ندارد ام دوم دولت: دولت در مفهوم دوم خيلي محدودتر است و تنها مبین قدرت اجرائي يا قوه اجرائيه مملکت است و قوه‌هاي قانونگذاري و قضائي را دربر نمي كيرد 

صفحه 16:
دولت در مفهوم اول دارای سه رکن و سه عنصر است: سه رکن دولت: 1)قوه قانونگذاري 2)قوه قضائي 3)قوه اجرائي سه عنصر دولت: [)جمعیت 2)سرزمین 3قدرت عالي سياسي 

صفحه 17:
تعر یف آذاره عمومی: ه عمومي عبار تست از هماهنگ کردن كوششهاي دي و گروهي به منظور اجرا نمودن سیاست با مشي عمومي دولت. 

صفحه 18:
ارتباط اذاره امور عمومی با سایر رشته‌ها: معه شناسي 5)علوم سياسي انشناسي 6)اقتصاد انشناسي اجتماعي 7حقوق دم شناسي 8)رياضيات و الكوهاي كمي در هديريت 9)كامييوتر و ساير ابزارهاي اطلاعاتي 

صفحه 19:
تعريف اذاره امور خصوصی: رتست از هماهنگ کردن کوششهای فردی و وهی به منظور اجرا کردن سیاستها و مشیهای سازمانهای خصوصی و غیردولتی. 

صفحه 20:
لفاوت‌های اداره امورعمومی و اداره آامور خصوصی؛ انگیزه جلب منفعت 2)خدمات پا محصولات انحصاری یا نیمه انحصاري 3)نظارت قانوني ۱ ۱ 4)میزان جلب دقت و توجه عامه 5)قیمت روز بازار براي محصول ويا خدمت 

صفحه 21:
ات میان مدیریت بخش مدیریت امور عمومی و مديريت امور خصوصى: 1)تفاوت در بودجه و حجم عمليات 2)تشویق انتقاد و میزان انتقادهاي نهان و آشکار 3)میزان مسئولیت مورد تقبل 4)میزان مشخص بودن هدفها و مقاصد سازماني 5)هماهنگي سازمان و تلفیق عقاید ‏ 6)معیار منفعت و اثر روحي مرتبط بر آن 7)درجه مهارت در اداره مذاکرات 8)خصوصیات شخصي و سوابق زندگي گروه همکار 

صفحه 22:
شباهت‌های اداره امور عمومى و اداره امور خصوصى: 1)پاره‌اي مقررات یکسان حاکم بر اين سازمانها(قانون تامین اجتماعي. قانون کار و000) 2)وسایل و ابزار و ملزومات مورد استفاده آنها 3)نيروي انساني متخصص 

صفحه 23:
11)تعريف اداره: به کلیه فعاليتهائي اطلاق مي‌شود که نیاز به همكاري دارد. اداره سازمان را بوجود مي‌آورد و هدفهاي آن را مشخص مي‌کند و ‎Ce pro‏ براي نیل به این اهداف سازمان را به کار می‌اندازد. 

صفحه 24:
امور عمومي: هدفهاي اداره جنبه عمومي داشته باشند و وسايل رسيدن به فها و اجراي آنها نيز متعلق به حكومت باشد. امور خصوصي: تلاش براى نيل به اهداف خصوصي با استفاده از سازوكار غير مي. اداره امور خصوصي را تشکیل مي‌دهد. 

صفحه 25:
كاه نظر به‌پردازان جدایی سیاست از اداره: آنان معتقد بودند تا زمانی که هوسهای سیاسی به مدیریت حکومتی منتقل شود, اداره امور عمومی نمی‌تواند کارایی داشته باشد. 

صفحه 26:
تن از نظر یه بردازان جدائی سیاست از اداره: 1)وودراو ویلسون 2فرانک گودنو 

صفحه 27:
گاه ویلسون: ن عقیده داشت که اداره کردن بارزترین کار دولت است. ازمان اداري و قوه مجریه. قوه فعاله و قابل روبت‌ترین جنبه دولت ت که البته از لحاظ قدمت به پای دولت می‌رسد. بیرغم قدمت دولت. دانشمندان علوم سياسي به سازمان اداري به نوان شاخه‌هاي علوم سياسي توجه كافي نکرده‌اند. 

صفحه 28:
تفاوت دولتهای کنونی با دولتهای گذشته از دید گاه ویلسون: گذشته دولت یک ارباب داشت. ولي اکنون اربابان بسياري بافته لثربت تابع دولت بودند. ولي امروزه همان اکثریت حاکم بر دولت وزه دولتها ملزم هستند از آراء و نظریات ملت پيروي کنند. لت هر روز وظایف جديدي به عهده مي‌گیرد. 

صفحه 29:
يف اداره عمومی از نظر ویلسون: از نظر ویلسون اداره امور عمومي به معني اجراي دقیق و منظم قانون اساسي است. او معتقد است اجراي هر مرحله از قانون عمومي یک عمل اداري محسوب مي‌شود. 

صفحه 30:
دید گاه فرانک گودنو: اجدا ساختن سیاست از اداره از یک طرف اساس یکت تفکیک قوای واقعی است و از طرفی دیگر مبنائی برای ایجاد کادر خبره و متخصص 

صفحه 31:
نظریه اصلاح‌طلبان در مورد جدائی سیاست از اذاره: ويلسون وكودنو دستكاه حكومت را به سباست و اداره تقسیم مي‌کردند و وظایف سباسي_و نظارت بر خطمشي را به عهده بعضي ارکان. واجراي این وظایف را برعهده بعضي )2 قرار مي دادند. 

صفحه 32:
موفق باشید 

استاد: جناب آقای دکتر میرطاووسی گردآوری وارائه: محمود تقی پور (دانشجوی کارشناسی ارشدمدیریت دولتی گرایش تشکیالت وروشها) پاییز91 تعریف اداره تعریف سازمان عناصرتشکیل دهنده سازمان تعریف مدیریت عناصرتشکیل دهنده مدیریت مقایسه اداره سازمان ومدیریت  تعریف اداره امورعمومی تعریف دولت ویژگیهای اداره امورعمومی اهمیت اداره امورعمومی تعریف اداره امورخصوصی تفاوت اداره امورعمومی وخصوصی شباهت اداره امور عمومی وخصوصی دیدگاه نظریه پردازان جدایی سیاست ازاداره اداره عبارتست از نظام اجتماعي خاص که بر اساس آن عده‌اي از افراد بشر به منظور نيل به يک سلسله هدفهاي نسبتا مشخص با يکديگر ميکنند. همکاري ‌ دستهجمعي و گروهي و مبتني بر همکاري است. ‌ )1اداره اقدامي ميگيرد و )2بدون توجه به اندازه سازماني که همکاري در آن صورت ‌ ميتوان هدفهاي متعدد و يا عده همکاري کنندگان ،به جاي هدف‌ ، سلسله مراتبي از هدف در نظر گرفت که اين هدف يا هدفها بايد مشخص و معين باشد. )3تصميمهاي اتخاذ شده ممکن است صرفا جنبه اجرائي داشته خطمشي و سياستهاي کلي سازمان باشد و يا باشد ،و يا درمورد ‌ هر دو جنبه را در برگيرد. عبارتست از يک دستگاه مبتني برنقشه ،و متشکل از مساعي همکارانه ،که در آن هر يک از همکاران نقش معين و تکاليف و وظايف مخصوص داشته باشند. )طبقهبندي وظايف ‌ 1 )2تفويض اختيار )3تثبيت مسئوليت براي اجراي وظايف )4تعيين روابط به منظور همکاري موثر در نيل به هدفهاي سازمان عبارتست از هماهنگ کردن منابع انساني و مادي براي نيل به هدف. يعني آنچه که دولت و سازمانهاي دولتي انجام ميدهند و چگونگي اداره امور دولت. ‌ مفهوم اول دولت :دولت عبارتست از يک اجتماع سياسي متشکل که چه از جهت امور داخلي و چه از لحاظ امور خارجي قدرت مافوقي براي آن وجود ندارد مفهوم دولت مفهوم دوم دولت :دولت در مفهوم دوم خيلي محدودتر است و تنها مبين قدرت اجرائي يا قوه اجرائيه مملکت است و قوه‌هاي قانونگذاري و قضائي را دربر نمي‌گيرد سه رکن دولت: سه عنصر دولت: )1قوه قانونگذاري )1جمعيت )2قوه قضائي )2سرزمين )3قوه اجرائي )3قدرت عالي سياسي اداره عمومي عبارتست از هماهنگ کردن کوششهاي فردي و گروهي به منظور اجرا نمودن سياست يا خطمشي عمومي دولت. ‌ )1جامعه شناسي )5علوم سياسي )2روانشناسي )6اقتصاد )3روانشناسي اجتماعي )7حقوق )4مردم شناسي )8رياضيات و الگوهاي کمي در مديريت )9کامپيوتر و ساير ابزارهاي اطالعاتي عبارتست از هماهنگ کردن کوششهاي فردي و گروهي به منظور اجرا کردن سياستها و خطمشيهاي سازمانهاي خصوصي و غيردولتي. ‌ )1انگيزه جلب منفعت )2خدمات يا محصوالت انحصاري يا نيمه انحصاري )3نظارت قانوني )4ميزان جلب دقت و توجه عامه )5قيمت روز بازار براي محصول ويا خدمت )6عامل سياست )7فوريت داشتن و مداومت خدمات عمومي )8تفاوت در حجم و وسعت قلمرو سازمان )9تفاوت در نوع رهبري مورد نياز و خصوصيات و شرايط الزم براي رهبر )1تفاوت در بودجه و حجم عمليات )2تشويق انتقاد و ميزان انتقادهاي نهان و آشکار )3ميزان مسئوليت مورد تقبل )4ميزان مشخص بودن هدفها و مقاصد سازماني )5هماهنگي سازمان و تلفيق عقايد )6معيار منفعت و اثر روحي مرتبط بر آن )7درجه مهارت در اداره مذاکرات )8خصوصيات شخصي و سوابق زندگي گروه همکار )1پاره‌ اي مقررات يکسان حاکم بر اين سازمانها(قانون تامين اجتماعي، قانون کار و)000 ) 2وسايل و ابزار و ملزومات مورد استفاده آنها )3نيروي انساني متخصص )1تعريف اداره: به کليه فعاليتهائي اطالق مي‌شود که نياز به همکاري دارد. اداره سازمان را بوجود مي‌آورد و هدفهاي آن را مشخص مي‌کند و مديريت براي نيل به اين اهداف سازمان را به کار مي‌اندازد. اداره امور عمومي: اگر هدفهاي اداره جنبه عمومي داشته باشند و وسايل رسيدن به هدفها و اجراي آنها نيز متعلق به حکومت باشد. اداره امور خصوصي: اگر تالش براي نيل به اهداف خصوصي با استفاده از سازوکار غير عمومي ،اداره امور خصوصي را تشکيل مي‌دهد. آنان معتقد بودند تا زماني که هوسهاي سياسي به مديريت حکومتي منتقل شود ،اداره امور عمومي نمي‌تواند کارايي داشته باشد. )1وودراو ويلسون )2فرانک گودنو ) 1ويلسون عقيده داشت که اداره کردن بارزترين کار دولت است. ) 2سازمان اداري و قوه مجريه ،قوه فعاله و قابل رويت‌ترين جنبه دولت است که البته از لحاظ قدمت به پاي دولت مي‌رسد. ) 3عليرغم قدمت دولت ،دانشمندان علوم سياسي به سازمان اداري به عنوان شاخه‌هاي علوم سياسي توجه کافي نکرده‌اند. ) 1در گذشته دولت يک ارباب داشت ،ولي اکنون اربابان بسياري يافته است. ) 2اکثريت تابع دولت بودند ،ولي امروزه همان اکثريت حاکم بر دولت هستند. ) 3امروزه دولتها ملزم هستند از آراء و نظريات ملت پيروي کنند. ) 4دولت هر روز وظايف جديدي به عهده مي‌گيرد. از نظر ويلسون اداره امور عمومي به معني اجراي دقيق و منظم قانون اساسي است .او معتقد است اجراي هر مرحله از قانون عمومي يک عمل اداري محسوب مي‌شود. ويلسون و گودنو دستگاه حکومت را به سياست و اداره تقسيم مي‌کردند و وظايف سياسي و خطمشي را به عهده بعضي ارکان، ‌ نظارت بر واجراي اين وظايف را برعهده بعضي ديگر قرار مي‌دادند. موفق باشید