علوم انسانی و علوم اجتماعی الهیات، دین و معنویت

تفسیر آیه ۱۸ سوره آل عمران در بیان استاد جوادی آملی

fasire_ghoran_ale_emran

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.




  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “تفسیر آیه ۱۸ سوره آل عمران در بیان استاد جوادی آملی”

تفسیر آیه ۱۸ سوره آل عمران در بیان استاد جوادی آملی

اسلاید 1: بسم الرحمن الرحیمتفسیر قرآنجامعه الزهرا (سلام الله علیها) قمترم دوم 93-94تفسیر آیه 18 سوره آل عمران در بیان استاد جوادی آملیتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 2: رهآورد موحد بودن«ريشه همه فضايل و ره‏آوردهاي مثبت علمي و عملي توحيد است؛ چنان‏كه منشأ همه تباهيها و فسادها شرك و الحاد است. از توحيد جز خير نمي‏آيد و از شرك جز شرّ نمي‏خيزد، در دل موحد كه جاي اعتقاد به خداست، بذر فضايل و عقايد و رفتارهاي پاك و خوبيها رشد مي‏كند و همان‏گونه كه فضايل از بالا و رو به بالاست، موحد نيز از بالا و در طي صعود به بالاست و در سرزمين آتشين دل ملحد و مشرك هيچ بذري جز تلخي و زشتي و شرارت به بار نخواهد نشست.با توحيد است كه عقايد و اخلاق و رفتار جامعه انساني سامان مي‏يابد و بر بنيان محكمِ ايمان به مبدأ و معاد استوار مي‏گردد و بدون اين اصل، هيچ بنايي استوار نخواهد شد. با توحيدِ عاملْ كمبودهاي ديگر موحد جبران مي‏شود و با شركِ عاملْ هيچ عمل صالحي او را نجات نمي‏دهد؛ به همين جهت است كه بزرگ‏ترين ظلم انسان شرك محسوب شده است». عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن، ص 559.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 3: آیه 18 سوره آل عمرانشَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 4: انتظار می رود دانش پژوه بعد از پایان درس:با واژگان آیه آشنا شود.سخن اصلی و مراد آیه را درک کند.معنای شهود و انواع آن را بداند.بتواند معنای جمله «لا اله الا هو» را بیان کند.تمایز بین شهادت خداوند، فرشتگان و عالمان را بگوید.دلیل تکرار یگانگی خداوند در آیه را آگاه شود.معنای عزت و حکمت، و نقش آنها در آیه شریفه را بیان کند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 5: تمرین و سؤالات تحقیقیآیه 18 سوره آل عمران، مربوط به اثبات وجود خداوند است و یا یگانگی او؟با توجه به تفسیر آیه، ضعف و قوت دو برهان نظم و برهان صدیقین را مورد مطالعه قرار دهید.در کنار این آیه با چه آیاتی دیگر آشنا شدید؟لفظ «هو» را در آیات و روایات کاوش کنید.آیا از یک لفظ می تواند چند معنا اراده شود.مراد از ظاهر و باطن قرآن، در آیه شریفه را تحقیق کنید.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 6: مقدمهالأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص47قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ): مَنْ‏ تَعَلَّمَ‏ لِلَّهِ‏ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ، دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِيماً.یادآوری:بررسی تعامل باورها با رفتارها.اهمیت معرفت و شناخت در طی مسیر و رسیدن به کمال.تأثیر باور بر کمال انسان با توجه به اتحاد علم و عالم و معلوم.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 7: معنای شهادت: مفردات آیه:شهد: «شهادت»، حضور و ادراك حضوري است، که گاه با حس است كه نازل‏ترين مراتب درجات ادراك حضوري است؛ مانند (وهُم عَلي ما يَفعَلونَ بِالمُؤمِنينَ شُهود)[بروج/7]، (ما شَهِدنا مَهلِكَ أهلِه)[نمل/49] و (وليَشهَد عَذابَهُما طَائِفَةٌ مِنَ المُؤمِنين)[نور/2]؛ و زماني شهود قلبي و غيبي است، همچون (كِتابٌ مَرقوم يَشهَدُهُ المُقَرَّبون) [مطففین/20-21]؛ همچنين گاهي بر اصل علم اطلاق مي‏شود، هرچند مستند حسّي نداشته باشد؛ مانند گفتار برادران يوسف: (ياأبانا إنَّ ابنَكَ سَرَقَ وما شَهِدنا إلاّ بِما عَلِمنا).[یوسف/81]تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 8: واژه شهادت هم در موارد تحمّل رخداد به كار مي‏رود و هم در اداي آن. تحمل شهادت، همان ادراك حضوري است و اداي شهادت، خبر دادن از مشهود؛ و چون اداي همان يافته حضوري است، بر آن هم شهادت اطلاق و مثلاً گفته مي‏شود كه «فلاني شهادت داد».تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 9: گفتني است كه مستند شهادت در امور حسي بايد «محسوس» باشد و در امور علمي، «مبرهن»؛ و مستند شهادت اهل كشف و شهود قلبي، «مشاهدات» آن‏هاست. آياتي مانند (وما شَهِدنا إلاّ بِما عَلِمنا)[یوسف/81] بيانگر شهادت برهاني است و شهادت در اين‏گونه مسائل به محسوس اختصاص ندارد.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 10: خلاصه مهمتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 11: نکتههر چند استاد در بررسی لغوی «شهد» به معنای علم نیز اشاره کردند، اما در تفسیر آیه از اینکه در اینجا نیز شهد به معنای علم می تواند باشد یا نه، سخنی نگفتند و تنها به بررسی «شهد الله» به معنای گزارش از مشهود به می پردازند.اگر «شهد الله» به معنای «علم الله» باشد ـ همان طور که برخی کتب لغت نیز گفته اندـ بیانش این گونه خواهد شد که خداوند نیز بر یگانگی خود علم دارد. پس اگر از وجود غیر خود آگاه بود، حتما به آن خبر می داد. (نیاز به توضیح بیشتر دارد).تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 12: ادراك حضوري يا گزارش از مشهودگذشت كه «شهد» هم به معناي ادراك حضوري و هم به معناي گزارش از مشهود است و هر دو معنا درباره ذات اقدس الهي آمده است: ادراك حضوري مانند (وما تَكونُ في شَأنٍ وما تَتلوا مِنهُ مِن قُرْآنٍ ولا تَعمَلونَ مِن عَمَلٍ إلاّكُنّا عَلَيكُم شُهوداً إذ تُفيضونَ فيه)[یونس/61] و گزارش از واقعيت همچون (وأرسَلْناكَ لِلنّاسِ رَسولاً وكَفي بِاللهِ شَهيدا) [نساء/79]؛ يعني خداوند شاهد كافي بر رسالت توست.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 13: گونه‏هاي شهادتشهادت به معناي گزارش از مشهود، سه قسم است:تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 14: 1. شهادت قولي: همان گزارش مشهود از طريق سخن گفتن است. آياتي مانند (إنَّكَ لَمِنَ المُرسَلين)[یس/3]، (يا أيُّهَا النَّبِي... )[انفال/64] و (يا أيُّهَا الرَّسول... )[مائده/67] شهادت قولي خداي سبحان به نبوت و رسالت نبي اكرم‏(صلي الله عليه و آله و سلم)است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 15: 2. شهادت فعلي: گزارش مشهود از راه فعل است. دو مثال برای شهادت فعلی: الف: شهادت در آيه (ويَقولُ الَّذينَ كَفَروا لَستَ مُرسَلاً قُل كَفي بِاللهِ شَهيداً بَيني وبَينَكُم)[رعد/43] شهادت فعلي خداي متعالي به رسالت نبي گرامي اسلام‏(صلي الله عليه و آله و سلم) است، زيرا در مقام احتجاج با منكران رسالت، استشهاد به قول خدا سودمند نيست، چون منكران رسالت مثلاً در قبال استشهاد پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)به آيه (إنَّكَ لَمِنَ المُرسَلين)[یس/3] پاسخ مي‏دهند كه اين سخن خدا نيست، پس تو پيامبر نيستي، در نتيجه احتجاج شكل نمي‏گيرد؛ تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 16: اما استشهاد به فعل خدا براي مقام احتجاج، تمام و حجت بالغ است؛ بدين معنا كه رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) بفرمايند كه خدا بر پيامبري من شهادت داده است، چون كلام، كتاب و پيامش را به دست من سپرده است و اگر مي‏پنداريد كه اين كتاب و پيام خدا نيست، سوره‏اي مانند آن بياوريد: (فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِه) [بقره/23] و چنانچه مي‏پذيريد كه قرآن پيام اوست، بايد پيامبري مرا هم بپذيريد.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 17: ب: شهادت در آيه شريفه (شَاهِدينَ عَلي أنفُسِهِم بِالكُفر) [توبه/17] شهادت فعلي است؛ يعني سيره و اعمال برخي بر كفر آنان گواهي مي‏دهد، هرچند شهادت لفظي ندهند كه (إنّا كَفَرنا بِما اُرسِلتُم بِه)[ابراهیم/9]، زيرا با پرستش بت، به كفر خويش شهادت مي‏دهند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 18: 3. شهادت عيني: گزارش از مشهود با ذات وجود است نه گفتار يا كردار. گونه‏اي از شهادت اعضا و جوارح در قيامت، شهادت عيني است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 19: انواع شهادت اعضاء و جوارحشهادت اعضا و جوارح دوگونه است: قولي: (لِمَ شَهِدتُم عَلَينا قالوا أنطَقَنَا اللهُ الَّذي أنطَقَ كُلَّ شي‏ء)[فصلت/21]؛ عيني: (يَومَ يُنفَخُ فِي الصّورِ فَتَأتونَ أفواجا)[نباء/18] ذيل اين آيه فريقين از رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) نقل كرده‏اند كه در قيامت عده‏اي به صورت حيوان محشور مي‏شوند؛ يعني تمامي هستي‏شان بر خُلق و خويشان شهادت مي‏دهد: اگر كسي به شكل سگ محشور شود، هستي‏اش شاهد درنده‏خويي اوست؛ چنانچه به صورت مور باشد، هستي وي شاهد طمّاع بودن وي است و اگر حيواني خزنده باشد، شخصيت حقيقي‏اش بدين‏گونه جلوه كرده است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 20: تطبیق انواع گزارش از مشهود بر شهود الهیتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 21: شهادت قولیتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 22: تبیین شهادت قولیتفسیر جامعه الزهرا قم/93شهادت قولی خداوند مبتنی بر پذیرش اصل مبدء است نه توحید آن.

اسلاید 23: ابتدا بايد بررسي كرد كه توحيد با شهادت قولي خداي سبحان در قرآن كريم ثابت مي‏شود يا نه. بايد گفت كه اگر فردي قرآن را سخن خدا بداند، مي‏تواند از تعبيرات قرآن مسئله شهادت را هم استنتاج كند، چون توحيد فرع نبوت و رسالت نيست، بلكه اصلْ اثبات مبدأ است و وحي و رسالت هم فرع بر اثبات مبدأ است نه فرع بر توحيد؛ و ممكن است توحيد مبدأ را از پيامبر فراگرفت؛ يعني بايد خدايي باشد تا فرستاده‏اي اعزام كند؛ امّا وحدانيت و شريك نداشتن از اوصاف حق تعالي است؛ اگر اصل مبدأ ثابت و نيز روشن گردد اين شخص پيام‏آور خداست و معجزه‏اي آورد، مي‏توان به استناد سخن او ثابت كرد كه خدا كفو و شريك ندارد، تفسیر جامعه الزهرا قم/93برای مطالعه

اسلاید 24: پس شهادت قولي را وقتي مي‏توان از آيه برداشت كرد كه بپذيريم وحي و رسالت فقط فرع اصل مبدأ است نه اوصاف مبدأ (توحيد)، در نتيجه پيش از بحث از اوصاف توحيدي مبدأ مي‏توان اصل وحي و رسالت را ثابت كرد؛ آن گاه از آن دو، توحيد مبدأ را. حال اگر نبوت و رسالت فرع اثبات توحيد باشد، استفاده توحيد از شهادت قولي خداي سبحان (وحي)، متفرع بر اثبات توحيد مي‏شود كه اين دوري آشكار است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93برای مطالعه

اسلاید 25: شرایط پذیرش شهادتپذيرش شهادت در هر دادگاهي، در گرو اعتبار مستند شهادت و عدالت شاهد است و شهادت خداي سبحان بر وحدانيتش نيز چنين است:مستند شهادتعدالت شاهدتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 26: أ. مستند شهادتاِخبار از روي حدس (مانند فتوا و گزارش كارشناسان) شهادت نيست؛ ولي اگر براساس حسّ باشد، شهادت است. پيامبر اكرم‏(صلي الله عليه و آله و سلم) به خورشيد اشاره كرد و فرمود كه اگر مطلبي مانند خورشيد براي تو روشن است، شهادت بده، وگرنه رها كن: علي مثلها فاشهد أو دع ، پس شهادت بايد بر پايه حسّ باشد نه حدس. تفسیر جامعه الزهرا قم/93مستند شهادت باید از روی حس باشد نه حدس.

اسلاید 27: اگر چيزي روشن و مشهود باشد و گزارش كننده به استناد امري معروف و محسوس خبر دهد، كار او شهادت نام دارد؛ و از آنجا كه عدلِ عالَمْ روشن و محسوس است: (هَل تَري مِن فُطور) و خداي قائم به قسط مي‏فرمايد: (لاإلهَ إلاّهُو)، اين اِخبار حسّي و عيني است، در نتيجه شهادت نام دارد، پس ذات اقدس خداوندي به وحدانيت خويش شهادت داده است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 28: ب: عدالت شاهدشاهد بايد عادل باشد تا گزارش او پذيرفته شود، از اين‏رو در اين كريمه به عدالت شاهد نيز اشاره شده است: (قائِماً بِالقِسط). اين عبارت براي (الله) حال است و عامل آن (شَهِد).تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 29: تبیین چگونگی پی بردن به عدالت خداوندبراي تبيين چگونگي دلالت (قائِماً بِالقِسط) بر عدالت خداي شاهد، بهتر است راه‏هاي شناخت عادل شناسايي شود: گاه كسي به استناد تعديل ديگران عادل ناميده مي‏شود و زماني اعمال وي ما را به عدالت او رهنمون مي‏شود كه همان پي بردن از عدل به عادل است؛ همانند مسلماني كه در انجام دادن واجبات و پرهيز از محرمات كوتاهي نمي‏كند و كار او كه متن عدل است، دليل عدالتش هم هست.اعتدال نظام هستي و انسجام و هماهنگي‏اش فعل خداست، كه عين عدل و نيز دليلي بر قيام به قسط و عادل بودن ذات پاك باري است، در نتيجه خداي عالَم آفرين، شرط شهادت يعني عدالت را دارد و گزارش عادلانه او از هر حقيقتي مسموع و مقبول است.نتیجه: برپايه اعتبار مستند شهادت خداي متعالي بر يگانگي خود و اثبات عدالت او مي‏توان شهادت را در اين آيه قولي دانست.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 30: نکته آیت الله جوادی: ناتمامی حصر آیه در شهادت قولیپذيرش شهادت قولي خدا بر وحدت خود، بر اثبات عدالت او استوار است و اثبات عدالت حق متعالي از راه بررسي اعتدال فعل اوست و اعتدال فعل خدا، افزون بر اينكه متن عدالت خداست، ثابت كننده شريك نداشتن وي هم هست، در نتيجه پيش از اينكه از طريق شهادت لفظي خدا به وحدت او پي ببريم، وحدتش را با عدل او ثابت كرده‏ايم و با اين بيان، ديگر به شهادت لفظي او نياز نخواهد بود.تفسیر جامعه الزهرا قم/93پيش از اينكه از طريق شهادت لفظي خدا به وحدت او پي ببريم، وحدتش را با عدل او ثابت كرده‏ايم و با اين بيان، ديگر به شهادت لفظي او نياز نخواهد بود.

اسلاید 31: چگونه فعل خداوند عدالت و توحید او را اثبات می کند؟آشفتگي و هرج و مرج مي‏تواند زاييده يكي از اين دو علت باشد: 1. وجود كارگردان‏هاي متعدد. 2. عادل نبودن كارگردان واحد، پس هماهنگي و اعتدال در صورتي ايجاد مي‏شود كه اوّلاً كارگردان چندتا نباشد و ثانياً كارگردان واحد، عادل باشد.قرآن كريم، معتدل بودن جَهان را دليل «توحيد» مي‏داند: (لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ إلاَّ اللهُ لَفَسَدَتا)؛ (هَل تَري مِن فُطور ثُمَّ ارجِعِ البَصَرَ كَرَّتَينِ يَنقَلِب إلَيكَ البَصَرُ خاسِئاً وهُوَ حَسير). از پيوند اين دو آيه، يك قياس استثنايي جامع الاطراف به دست مي‏آيد: جمله (لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ إلاَّ الله) «مقدّم» و (لَفَسَدَتا) «تالي» است كه باطل است، زيرا فرمود: (هَل تَري مِن فُطور)، پس مقدّم نيز كه تعدّد الهه باشد، باطل است.آري، اگر چند اِله بود، هر يك كار خود را انجام مي‏داد: (إذاً لَذَهَبَ كُلُّ إلهٍ بِما خَلَق).استاد، علامه طباطبايي كه به شهادت قولي خداي سبحان در اين آيه مي‏گرايد، اين مقدمه را لطيف مي‏داند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 32: توجه شود .....اين مطلب، مستلزم رد احتمال شهادت قولي در آيه مورد بحث نيست، چون پس از اثبات توحيد از راه برهان عقلي، شهادت لفظي مي‏تواند مؤيد آن به شمار آيد؛ امّا مقتضي ناتمام بودنِ حصرِ آيه در اين وجه است، چون در صورت فعلي يا عيني دانستن شهادت خدا، اين آيه نه در حد مؤيد، بلكه بالاتر از آن، دليلي محكم بر توحيد حق است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 33: نقد و نظر بر استدلال استادهر چند ما نیز می پذیریم که آیه نمی تواند حصر در شهادت قولی باشد، اما در بیان استاد اشکالاتی به نظر می رسد:1. تبیین مقدمه اول ناقص و اجمالی است. عدل مفهومی انتزاعی است و عینیت خارجی ندارد. شهادت بر اینکه فردی دزدی کرده و یا دزد است دو شهادت مختلف است. اولی محسوس است، اما دومی می تواند حدسی و یا نتیجه مقدماتی محسوس باشد.جواب: عدل جهان برگرفته از عدلی است که با جهان محسوس عینیت دارد. پس این عدل نیز محسوس است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 34: 2. هر چند در مباحث فقهی یکی از شرائط شاهد، گزارش مبتنی بر حس می باشد، اما آیا این شرط در هر شهادت دادن و در هر علمی معتبر است؟ به نظر می رسد بین مباحث فقهی و غیر آن خلط شده است. به عبارت دیگر، نمی توان در غیر از مباحث فقهی، در همه جا فقط شهادت مبتنی بر حس را شرط دانست. بلکه در برخی موارد شهادت حجت است؛ هر چند مبتنی بر حس نباشد. (تحقیق کنید)جواب احتمالی: این موارد را نمی توان شهادت نامید. بلکه اجتهاد و یا حدس هستند. تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 35: شهادت فعلیتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 36: تبیین شهادت فعلیهماهنگي فعل، شهادت فعلي بر وحدت فاعل است، همان‏طور كه ناهماهنگي آن نشان بي‏عدالتي يا تعدد فاعل است: (إذاً لَذَهَبَ كُلُّ إلهٍ بِما خَلَق).[مومنون/91] شهادت فعلي يعني كار خدا به گونه‏اي است كه توحيد او را ثابت مي‏كند، زيرا هماهنگي عالَم كه فعل خداست، شاهدي بر وحدت فاعل و مدبر آن است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 37: توضیح بیشتر برای فهم شهادت فعلیآیا فعل خداوند دارای شهادت است؟معنای ملکوت اشیاء در قرآن چیست؟آیا ملکوت برای انسان ها قابل رؤیت است؟مراد از کلمات الله چیست؟ مراد از اسماء الله چیست؟ جهان خلقت، گوینده و نشانگر چه هستند؟تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 38: ملکوت در آیات قرآنکلمه ملکوت 4 بار در قرآن تکرار شده است:(6) الأنعام : 75 وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ‏(7) الأعراف : 185 أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا في‏ مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى‏ أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَديثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ‏(23) المؤمنون : 88 قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‏(36) يس : 83 فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُون‏تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 39: معنای ملکوت در نظر علامه طباطبائی[ ملكوت همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤيت ملكوت به معناى ديدن خدا است با ديدن اشياء و موجودات‏]آيه شريفه‏ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ، فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ «سوره يس آيه 83» نيز به همين معنا تفسير مى‏شود، زيرا آيه دوم بيان مى‏كند كه ملكوت هر چيزى، همان كلمه كن است كه خداى سبحان مى‏گويد، و گفتن او عين فعل و ايجاد او است، پس معلوم شد كه ملكوت همان وجود اشياء است، از جهت انتسابى كه به خداى سبحان داشته و قيامى كه به ذات او دارند، و معلوم است كه چنين امرى قابل شركت نبوده و ممكن نيست چيز ديگرى با خداوند، در آن شركت داشته باشد، و بنا بر اين، نظر در ملكوت اشياء به طور قطع آدمى را به توحيد هدايت مى‏كند، هم چنان كه فرمود: أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى‏ أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ «سوره اعراف آيه 185»...تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 40: با در نظر گرفتن اين مطالب، اگر در جمله‏ وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... و همچنين ساير آيات مربوط به آن دقت شود، به خوبى معلوم مى‏شود كه منظور از نشان دادن ملكوت آسمان و زمين، به خاطر آن است كه خداوند خود را به ابراهيم نشان دهد منتهى از طريق مشاهده اشياء، و از جهت استنادى كه اشياء به وى دارند، زيرا، وقتى كه اين استناد قابل شركت نبود، هر كسى كه به موجودات عالم نظر كند، بى درنگ حكم مى‏كند به اينكه هيچيك از اين موجودات، مربى ديگران و مدبر نظام جارى در آنها نيست، پس اين بت‏ها مجسمه‏هايى هستند كه دست بشر آنها را تراشيده و بدون اينكه در اين باره از ناحيه خداوند دستورى داشته باشند، اسم خدايى را بر آنها نهاده‏اند، غافل از اينكه معقول نيست دست پرورده انسان مربى و مالك خود او باشد، همچنين قابل پذيرش نيست كه اجرام آسمانى، ستاره، ماه و خورشيد مالك و مدبر تكوينى عالم باشند، در حالى كه خودشان داراى تحول و طلوع و غروبند....(پایان نقل از المیزان ج 7 ص244)تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 41: چند نکته از علامه جوادی در آیه 75 انعام1. حضرت ابراهیم (علیه السلام) با علم شهودی حقیقت هستی را دید. «ارائه» نشان دادن است نه تفهیم مفهومی.2. در مرحله بعد حضرت معارف مشهود و مشاهدات قلبی خود را به صورت احتجاج و هدایت از راه علم حصولی به دیگران فهماند که این راه می تواند باعث نقل و انتقال باشد. (تا کسی خود نبیند، نمی تواند به دیگران آموزش دهد/ب)3. هر چیزی ظاهری دارد که بینندگان می توانند با چشم سر آن را ببینند؛ و نیز باطن و ملکوتی دارد که فقط با چشم دل دیدنی است.4. آنچه به حضرت نشان داده شد، ملکوت زمین و آسمان ها بود، ولی مقام بالاتر از آن پیامبر خاتم است که در معراج بالاتر از اینها به او نشان داده شد. («ثُمَ‏ دَنا فَتَدَلَّى‏ فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏ فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏:» النجم- 10)5. یقین که بهترین رهآورد دیدن ملکوت است، تنها به اسرار جهان و مانند آن تعلق می گیرد، اما ذات اقدس الهی منزه است از انکه مورد شک قرار گیرد و یا یقین بتواند آن را احاطه کند. همانطور که در معراج نیز سخن از (لنریه من آیاتنا) است نه کنه ذات حق.تسنیم ج 26تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 42: سخن گفتن موجودات، حقیقت یا مجازبرای تبیین شهادت فعلی می توان از آیاتی که جهان را کلمات الله، یا اسماء الهی می دانند نیز می توان بهره برد. (کار تحقیقی).تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 43: خدا قائم به قسط است و سهم و قسط هر موجود ذي سهمي را عادلانه به او مي‏دهد: (رَبُّنَا الَّذي أعطي كُلَّ شي‏ءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدي)؛ (ألَّذي خَلَقَ فَسَوّي والَّذي قَدَّرَ فَهَدي) و در آفرينش او كم و زياد نيست، پس يكي است.شهادت فعلي يعني نگرشي به جهان كه جمله (هَل تَري مِن فُطور) را در مقابل انسان جلوه‏گر سازد. اگر كسي مجموع مشاهدات خود و ديگران را كه براي او متواتر است و هر دو به قياس خفي استناد دارند يكجا جمع كند، به هماهنگي و وحدت نظام جزم مي‏يابد، وگرنه در حال شك مي‏ماند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 44: تفاوت شهادت قولی با شهادت فعلیدر شهادت قولي، بررسي اعتدال فعل الهي راهكاري براي احراز عدالت شاهد و پذيرش شهادت اوست؛ امّا در شهادت فعلي، اعتدال فعل خداي سبحان و قيامش به قسط و عدل: (قائِماً بِالقِسط)، متن شهادت وي بر يگانگي خويش است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 45: ارتكاب مجاز در پذيرش اين احتمالشهادت فعلي خدا به وحدت خويش، شهادت دادن نظم عالم به وحدت آفريدگار آن است؛ مانند آيه شريفه (لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ إلاَّ اللهُ لَفَسَدَتا) و در اين صورت، مدّعا وحدت خداست و دليل و شاهد، نظم عالم است نه قول خدا. بدين ترتيب، پذيرش شهادت فعلي در اين كريمه، مستلزم ارتكاب مجاز است، چون بايد گفت كه «شهد الله» يعني «شهد العالَم» يا «شهد فعله».تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 46: یک نکته بیشترديگر اينكه در اين آيه شهادت «الله» آمده است نه شهادت اسماء الله. «الله» اسم اعظم است و ديگر اسامي زير پوشش آن هستند؛ مثلاً اگر بيماري شفا يابد، خداي شافي او را شفا داده است: (وإذا مَرِضتُ فَهُوَ يَشفين)[شعراء/80]؛ امّا اسم «شافي» از اسماي جزئي و زير پوشش «رزاق» است و يكي از ارزاق، سلامتي است. «رازق» نيز از اسماي جزئي و زير پوشش «خالق» است و يكي از آفريده‏هاي خالق، رزق است. خالق نيز از اسماي جزئي و زير پوشش «قادر» است و قادر نيز از اسماي جزئي و زير پوشش «الله» است.اِسناد شهادت اسم اعظم (الله) به اسامي غير اعظم، «اسناد إلي غير ما هو له» و نوعي مجاز است، چون اسناد كار مرحله بالاتر به مراحل پايين‏تر است؛ خصوصاً كه در اين كريمه نيامده كه «شهد الله أنّه لا إله إلاّ الله»، بلكه آمده است: (شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لاإلهَ إلاّهُو) و «هو» بالاتر از «الله» است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93آنچه در شهادت فعلی بر یگانگی خداوند شهادت می دهد، اسماء او-یعنی آفریدگان و ...- هستند، نه الله. اسناد شهادت الله که اسم اعظم است، به اسماء غیر اعظم در این نظریه خود مجاز است.

اسلاید 47: نکتههر چند یکی از ادله یکتائی پروردگار، نظم و یکپارچگی جهان است. یعنی به واقع عالم ملک، به این ملکوت شهادت می دهد که همه چیز تحت خلقت، تدبیر، مالکیت و اطاعت خداوند یگانه است. اما آیه مورد بحث در مقام بیان چنین مطلب صحیحی نیست. بلکه در مقام بیان شهادت قولی و یا شهادت عینی است که در ادامه می آید./بتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 48: شهادت عینیتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 49: شهادت عینیتفسیر جامعه الزهرا قم/93شهادت عيني و ذاتي خدا، بدين معناست كه ذات خدا بر وحدت او شهادت مي‏دهد؛ يعني خدا بودن با تعدد سازگار نيست، زيرا ذات خدا نامحدود است و موجود نامحدود، براي غير خود جايي نمي‏گذارد و به سخن ديگر، دليل وحدت موجودي نامحدود، همانا نامحدود بودن آن است و معناي شهادت ذاتي خداي متعالي بر وحدت خويش همين است.

اسلاید 50: توضیح بیشترموجود محدود، امكان وجود غير او در كنارش هست، به همين دليل اثبات وحدت و بي‏شريك‏بودن چنين موجودي، تنها با دليل خارجي ممكن است نه از راه خود او؛ امّا اگر موجودي وجود محض و بي‏نهايت باشد، تأمل در خود آن مايه فهميدن وحدت اوست: آفتاب آمد دليل آفتاب.گاه انسان روشني هوا را دليل طلوع آفتاب مي‏داند و زماني از پرتو خورشيد به آفتاب پي مي‏برد؛ امّا هيچ يك از اين‏دو مصداق «آفتاب آمد دليل آفتاب» نيست؛ و هنگامي با نگاه به خود آفتاب، به وجود آفتاب پي مي‏برد كه راه برتر در شناخت خدا همين است؛ يعني گاه كسي با مشاهده نشانه‏هاي بيروني وآيات آفاقي و انفسي به وحدت حق پي مي‏برد و گاه از راه ذات خدا بر وحدت او استدلال مي‏كند، كه بسي برتر از راه گذشته است، هرچند پيمودن آن آسان نيست.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 51: تفاوت شهادت فعلی با شهادت عینیتفسیر جامعه الزهرا قم/93اولاً استدلال بر وحدت از راه مشاهده آيات و نشانه‏هاي خداست؛ثانياً مانند كريمه (وفِي الأرضِ آياتٌ لِلموقِنين وفي أنفُسِكُم أفَلا تُبصِرون)[ذاریات/20-21] يا (سَنُريهِم آيَاتِنا فِي‏الآفاقِ وفي أنفُسِهِم حَتّي يَتَبَيَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقّ)[فصلت/53] است؛چنانچه مراد از شهادت در آن، شهادت عيني وي باشد: اولا: استدلال بر وحدت خدا از راه ذات اوست.ثانیا: مانند آیه مانند (أو لَم يَكفِ بِرَبِّكَ أنَّهُ عَلي كُلِّ شي‏ءٍ شَهيد)[فصلت/53] است.

اسلاید 52: بحثی در مورد عبارت قرآنی (أو لَم يَكفِ بِرَبِّكَ أنَّهُ عَلي كُلِّ شي‏ءٍ شَهيد)تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 53: نکته اول1- اين آيه پس از آنكه آيات آفاقي و انفسي را شاهد وجود حق دانست، چنين فرمود: (أو لَم يَكفِ بِرَبِّكَ أنَّهُ عَلي كُلِّ شي‏ءٍ شَهيد) ؛ يعني به آيات آفاقي از بيرون و آيات انفسي از درون نيازي نيست و خود خدا كافي است و دليل بر خدايي خدا خود اوست، زيرا خداوند فراتر، بالا و قبل از هر چيز، مشهود است؛ خصوصاً كه اين آيه «بكلّ شي‏ءٍ شهيد» نيست، بلكه (عَلي كُلِّ شي‏ءٍ شَهيد) است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 54: نکته دوم2- در اينجا شهيد كه با حرف «علي» استعمال شده است نه با حرف «با»، به معناي مشهود است نه شاهد و عليم، وگرنه برهان تمام نيست: مضمون آيه اين است كه خدا براي اثبات وجود خود كافي است و براي اثبات او به آيات آفاقي و انفسي نياز نيست؛ اگر شهيد به معناي «شاهد» باشد، (أنَّهُ عَلي كُلِّ شي‏ءٍ شَهيد) مدّعايي است در كنار مدعاي پيشين نه دليلي بر آن مدّعا؛ امّا چنانچه به معناي مشهود باشد، دليلِ مدّعاست و هر دو بدين‏گونه تقرير مي‏شود: خدا كافي است، زيرا هرچه را بنگريد، مشهود نخست شما خداست، پس چه نيازي است كه از آيات آفاقي يا انفسي مدد بگيريد. پيش از آنكه به آفاق و آيات آفاقي، يا به انفس و آيات انفسي و به فهم و دليل برسيد، او را مي‏فهميد، بنابراين معناي آيه چنين مي‏شود: «أولم يكف بربّك أنّه علي كلّ شي‏ء مشهود».تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 55: تکمیل سخن قبلاميرمؤمنان، امام علي(عليه‌السلام) نيز در اين باره فرمود كه او به هر مجهولي عالم و نزد هر جاهلي معلوم است: عارف بالمجهول، معروف عند كلّ جاهل؛ يعني خدا را هرگز نمي‏توان انكار كرد، هرچند انسان نداند كه خدا را مي‏شناسد. انسان پيش از آنكه خود يا فهم خود را بفهمد، خدا را مي‏فهمد، چون خدا حق و نامتناهي است و نامتناهي نيز همه‏جا حضور و ظهور دارد و فيض او نيز درون هر چيزي است؛ اما «لا بالممازجة»، پس جايي براي غير و نيازي به استدلال نيست.ظهور كسي كه (نورُ السَّمَاوَاتِ والأرض) و نور دليل و استدلال و نور فهم است، نور مفهوم و مستدِل نيز هست. مستدل بايد خود و فهم خويش را بفهمد و دو مقدمه ترتيب دهد تا به نتيجه برسد، با آنكه همه اين امور را نور الهي فرا گرفته است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 56: بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏64 ؛ ص142وَ فِي كَلَامِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى جَدِّهِ وَ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِيهِ وَ عَلَيْهِ وَ بَنِيهِ مَا يُرْشِدُكَ إِلَى هَذَا الْعِيَانِ بَلْ يُغْنِيكَ عَنْ هَذَا الْبَيَانِ حَيْثُ قَالَ فِي دُعَاءِ عَرَفَةَ: كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِمَا هُوَ فِي وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَيْكَ أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتَى‏ غِبْتَ‏ حَتَّى‏ تَحْتَاجَ إِلَى دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَرَاكَ وَ لَا تَزَالُ عَلَيْهَا رَقِيباً وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً وَ قَالَ أَيْضاً تَعَرَّفْتَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ فَمَا جَهِلَكَ شَيْ‏ءٌ وَ قَالَ تَعَرَّفْتَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَرَأَيْتُكَ ظَاهِراً فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ انْتَهَىتفسیر جامعه الزهرا قم/93دلى كز معرفت نور و صفا ديدبه هر چيزى كه ديد اول خدا ديد

اسلاید 57: برای مطالعه بیشتر در مورد روایت دعای عرفه1. منظور از آیات انفسی در مقابل آیات آفاقی چیست؟(ادب فناي مقربان ج 6، ص 435).2. دعای عرفه از نظر سندی چگونه است؟3. در مورد جملات دعای عرفه بیشتر تحقیق کنید.شرح کافی مولی صالح مازندرانی، ج3، ص115.شرح اصول کافی ملاصدرا، ج 4، 407.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 58: شباهت و تفاوت آیه (شهدالله) با آیه (اولم یکف بربک...)تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 59: ترجيح احتمال شهادت عينيحصر آيه در شهادت قولي نارواست و نيز اراده شهادت فعلي مستلزم ارتكاب مجاز است؛ امّا با پذيرش شهادت عيني اولاً اين كريمه در شهادت قولي محصور نمي‏گردد و در سطح فقره پاياني آيه 53 سوره فصلت معنا مي‏شود و ثانياً بي‏مجاز در اسناد يا حذف و اضمار تفسير مي‏شود.ترجيح اراده شهادت عيني در اين كريمه، بدين معنا نيست كه شهادت فعلي بر توحيد منتفي است، بلكه شهادت آفاقي: (سَنُريهِم آيَاتِنا فِي‏الآفاق) و شهادت انفسي: (وفي أنفُسِهِم) نيز ثابت‏اند. در همه اين موارد، آيات خداست كه بر يگانگي او گواهي مي‏دهند؛ ولي طبق آيه مورد بحث خود خداي سبحان يگانگي خويش را گواهي مي‏كند: (شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لاإلهَ إلاّهُو).تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 60: تفاوت اثبات توحيد مبدأ در شهادت فعلی و عینیالف. اگر منظور از شهادت، در اين آيه شهادت فعلي يا قولي باشد، «توحيد» درباره اين نظام كيهاني مراد است؛ بدين معنا كه نظام موجود بيش از يك مبدأ ندارد؛ امّا اگر شهادت ذاتي مراد باشد، بدين معناست كه عوالم ديگري در كار باشد يا نباشد و منظومه‏هاي ديگري جز اين آسمان كشف گردد يا نه، خدا واحد است و شريكي ندارد، زيرا هستي خدا نامحدود است و هستي نامحدود با عديل داشتن منافات دارد.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 61: ب. اگر شهادت فعلي منظور باشد، با مضمون (لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ إلاَّ اللهُ لَفَسَدَتا) هماهنگ است كه تنها يك اداره كننده براي اين نظام كيهاني ثابت است؛ ولي چنانچه شهادت عيني اراده شود، مضمون (ولَم يَكُن لَهُ كُفُواً أحَد) را مي‏رساند كه با نكره در سياق نفي، مفيد عموم است و هرگونه شريكي را نه تنها از ربّ و خالق، كه از (اللهُ الصَّمَد) نفي مي‏كند. سوره مباركه «توحيد»، مالك هستي را تنها خدا مي‏داند؛ يعني نه تنها آسمان و زمين و نظام كيهاني، بلكه اگر هزاران آسمان و زمين ديگر نيز باشد و ما از آن‏ها بي‏خبر باشيم، مخلوق خداي واحدند و موجودي همتاي «الله» نيست.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 62: ياد كردن از ديگران كنار خداقرآن كريم كنار نام بي‏همتاي خدا از ملائكه و اولوا العلم نام مي‏برد كه به وحدت خداي سبحان شهادت مي‏دهند: (شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لاإلهَ إلاّهُوَ والْمَلَائِكَةُ واُولوا العِلم) و اين مجاورت در نام، براي تشويق آن‏ها و تجليل از آنان است؛ نه استقلال‏بخشيدن به فعل غير خدا؛تفسیر جامعه الزهرا قم/93(33) الأحزاب : 56 إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليما

اسلاید 63: توضیح خداوند گاهي فعل يا وصفي را براي خود مي‏آورد؛ آن‏گاه كنار نام مبارك خود از فرشتگان و برخي انسان‏هاي كامل ياد مي‏كند؛ ولي در آيه‏اي ديگر فرموده است كه دارايي فرشتگان يا انسان‏هاي كامل، ظهور و بركت فعل خداوند والاست.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 64: «عزّت»، «شفاعت»، «قوت» و... چنين است: گاه درباره توسعه عزّت چنين مي‏فرمايد: (ولِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنين [منافقون/8] و گاه آن را منحصر مي‏كند و عزّت را تنها از آنِ خود مي‏داند: (فَإنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَميعا)[نساء/139]، پس عزّت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)و مؤمنان مظهر عزّت خداي عزيز است.درباره گستره «قوّت» نيز گاه مي‏فرمايد: (يَا يَحيي خُذِ الكِتَابَ بِقُوَّة)[مریم/12]؛ (وأعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة)[انفال/60] و درباره حصر آن مي‏فرمايد: (إنَّ اللهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذو القُوَّةِ المَتين)[ذاربات/58]؛ (أنَّ القُوَّةَ لِلّهِ جَميعاً).[بقره/165]تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 65: درباره فراگيري شفاعت هم مي‏فرمايد: (لايَملِكونَ الشَّفَاعَةَ إلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهدا)[مریم/87] و درباره حصر آن: (قُل لِلّهِ الشَّفَاعَةُ جَميعاً)[زمر/44]، پس هرجا كمالي را براي ممكني ثابت مي‏كند، در آيه‏اي ديگر آن را تنها از آنِ خود مي‏داند.درباره شهادت بر «توحيد» نيز در آيه مورد بحث نام ملائكه و اولوا العلم را كنار نام خود مي‏آورد؛ امّا در آيه‏اي ديگر مي‏فرمايد كه هيچ شهادتي بزرگ‏تر از شهادت خدا نيست: (قُل أي شي‏ءٍ أكبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللهُ شَهيدٌ بَيني وبَينَكُم)[انعام/19]؛ اي پيامبر! به آنان بگو كه شما بت‏پرست و مشرك هستيد و من موحدم و براي خدا شريكي نمي‏دانم؛ اگر بر وحدانيت او شاهد مي‏خواهيد، چه شاهدي از خدا بزرگ‏تر كه به وصف در نمي‏آيد.درباره شهادت بر حقانيت وحي و رسالت هم شهادت ملائكه را كنار شهادت خود مي‏آورد: (لكِنِ اللهُ يَشهَدُ بِما أنزَلَ إلَيكَ أنزَلَهُ بِعِلمِهِ والْمَلَائِكَةُ يَشهَدون)[نساء/166]؛ ولي با جمله (كَفي بِاللهِ شَهيدا)[رعد/43] اعلام مي‏دارد كه اين صفت بالاصاله و بالذات، از آنِ خداست و ديگران مظهر اويند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 66: مباحثه امام صادق علیه السلام با ابوحنیفهكَنْزُ الْفَوَائِدِ لِلْكَرَاجُكِيِّ، ذَكَرُوا أَنَّ أَبَا حَنِيفَةَ أَكَلَ طَعَاماً مَعَ الْإِمَامِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ فَلَمَّا رَفَعَ الصَّادِقُ ع يَدَهُ مِنْ أَكْلِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ هَذَا مِنْكَ وَ مِنْ رَسُولِكَ ص فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ جَعَلْتَ مَعَ اللَّهِ شَرِيكاً فَقَالَ ع لَهُ وَيْلَكَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ‏ وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ‏ (توبه/74)وَ يَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ‏ (توبه/59)فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي مَا قَرَأْتُهُمَا قَطُّ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا سَمِعْتُهُمَا إِلَّا فِي هَذَا الْوَقْتِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بَلَى قَدْ قَرَأْتَهُمَا وَ سَمِعْتَهُمَا وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِيكَ وَ فِي أَشْبَاهِكَ‏ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ‏. (بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏10 ؛ ص216)تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 67: شهادت فرشتگان بر وحدانيت خداشهادت فرشتگان بر وحدانيّت خدا، هم قولي و هم فعلي يعني اطاعت و عبادت موحّدانه است: فرشتگان بندگان مكرّم خدا و مطيع فرمان او هستند: (وقالُوا اتَّخَذَ الرَّحمنُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَل عِبادٌ مُكرَمون لايَسبِقونَهُ بِالقَولِ وهُم بِأمرِهِ يَعمَلون)[انبیاء/26و27]؛ (يَخافونَ رَبَّهُم مِن فَوقِهِم ويَفعَلونَ ما يُؤمَرون)[نحل/50]، پس فرشتگان در مقام عمل به وحدانيّت حق شهادت مي‏دهند، زيرا عبادتگر خداي يگانه‏اي هستند كه شريكي ندارد؛ يعني موحّدانه او را مي‏پرستند.نيز آنان خدا را از هر عيب و نقصي پيراسته مي‏دانند و سخن ايشان تسبيح است: (يُسَبِّحونَ بِحَمدِ رَبِّهِم).[زمر/75]شهادت فرشتگان غير از شهادت فعلي خداوند با آفرينش فرشتگان است؛ يعني فعل خداوند كه آفرينش فرشتگان است شهادت فعلي خداست و عبادت فرشتگان شهادت فعلي خود آن‏هاست.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 68: شهادت عالمان بر توحيدخداي سبحان، با اين بيان كه عالمان الهي به وحدانيت حق شهادت مي‏دهند، در حقيقت محكمه‏اي را ترسيم كرده است كه عده‏اي منكر و گروهي مدّعي هستند. در اين محكمه، علماي الهي كه حاضر صحنه بوده‏اند، شهادت مي‏دهند و گواهي آنان سودمند است، وگرنه خداوند بدين‏گونه بيان نمي‏فرمود.بر اين اساس، كساني كه توفيق و توان فحص و تحقيق در معارف را ندارند، مي‏توانند به سخن عالمان بزرگ ديني درباره اوصاف الهي اعتماد كنند و اين اعتماد پس از اثبات اصل ذات است و محذور دور را در پي ندارد.توحيد، اساس دين است و پس از اثبات آن با شهادت عالمان ربّاني بسياري از مسائل كمالي ديگر و نيز چگونگي بهشت و جهنّم با شهادت آنان پذيرفته مي‏شود و مي‏توان به نظريه تفسيري و شهادتشان اعتماد كرد.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 69: نکتهخداي سبحان همان‏گونه كه در اين آيه شهادت «اولوا العلم» بر توحيد را ذكر مي‏فرمايد، شهادت (ومَن عِندَهُ عِلمُ الكِتَاب) را نيز در مقابل كافران منكر رسالت بيان مي‏فرمايد: (ويَقولُ الَّذينَ كَفَروا لَستَ مُرسَلاًقُل كَفي بِاللهِ شَهيداً بَيني وبَينَكُم ومَن عِندَهُ عِلمُ الكِتَاب)[رعد/43]، بنابراين خدا، فرشتگان و صاحبان علم، هم بر توحيد شهادت مي‏دهند و هم بر حقانيت وحي و رسالتتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 70: تفاوت درجات شهادت‏هاشهادت، مستند به علم است و با تفاوت درجات سَنَدِ خودْ گوناگون مي‏شود، زيرا سند شهادت گاهي علم حصولي برخاسته از عقل تجربي يا تجريدي است و زماني علم حضوري است كه آن نيز گاهي در حدّ علم اليقين است و زماني در حدّ حق اليقين؛ همچنين هر يك از علوم ياد شده اختلاف درون گروهي دارند؛ يعني همه علوم حصولي همتاي هم نيستند و هرگز تمام علم اليقين‏ها با هم و همه حق اليقين‏ها با يكديگر برابر نخواهند بود.چون علوم ياد شده كه اَسْناد معتبر شهادت‏اند، هم تفاوت دروني دارند و هم اختلاف بيروني، درجات شهادت نيز در همه موارد يكسان نيست. شهادت خداوند به وحدانيّت اِله، مستند به علم حضوري است نه حصولي؛ و از سنخ حق اليقين است نه عين اليقين.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 71: درجات علم حضوري ملائكه كه محكوم اصل تفاوت رتبه‏اند و منطق رسمي آنان (وما مِنّا إلاّ لَهُ مَقامٌ مَعلوم)[صافات/164] است مطابق با مراتب وجودي آن‏هاست، چنان‏كه ملائكه مأمورِ علوم وحياني كه در جهت كار حضرت جبرائيل‏اند با فرشتگان مأمور كيل و رزق كه در رديف كار حضرت ميكائيل‏اند برابر نخواهند بود.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 72: اولواالالباب و اولواالعلم كه برخي (همانند متكلمان و حكيمان) از علم حصولي و بعضي (همانند عارفان) از علم شهودي برخوردارند، يكسان نبوده و شهادت آن‏ها نيز همسان نيست، چنان‏كه ارباب عقلِ ناب با اصحاب نقل و نيز با صحابه تلفيق عقل و نقل برابر نخواهند بود، زيرا ارباب عقل ناب اوّل مي‏فهمند و آن‏گاه مي‏پذيرند و اصحاب نقل اول مي‏پذيرند و سپس به اعتماد قول صاحب شريعت مي‏فهمند، هرچند پذيرش اوّلي آن‏ها به استناد علم اجمالي قبلي است.گفتني است كه چون عنصر محوري آيه مورد بحث شهادت است كه وابسته به علم است، در آيه عنوان (اُولوا العِلم) آمده است نه اولوا الايمان،تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 73: نقدی از حضرت استاد بر خلط روش در مباحث علمی در قبال اين گروه متكلماني هستند كه به عنوان «اصحاب المعارف» موسومند، اين گروه نظر را عامل شناخت نمي‏دانند و برخي از آنان بر اين باورند كه همه معارف با الهام الهي پديد مي‏آيد و نظر بي‏نقش است و عدّه‏اي ديگر نظر را به عنوان مبدأ قابلي لازم دانسته و نقش علت معدّه را براي آن مي‏پذيرند بدون آنكه سهمي در تأثير فاعلي آن قايل باشند[شرح اصول خمسه، صفحات 67 44 11 و.... ].تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 74: طرز معرفت‏شناسي اين گروه از متكلّمان به شهادت نحوه استدلالي كه در وجوب تفكر دارند، كاملا ً صبغه فقهي دارد. اين گروه فهم مسأله جهان‏بيني را همتاي عبادت‏هاي فرعي در حدّ نازل‏ترين مراحل آن قرار داده‏اند، يعني همان طور كه گروهي چون بردگان عبادت مي‏كنند و دفع ضرر محتمل را بر جلب منفعت مقدم مي‏دارند عدّه‏اي نيز چون بردگان مي‏انديشند تا از آسيب ترك تفكّر در امان باشند و اگر ضرر محتملي نبود فكر را درباره معرفت جهان و جهان‏آرا به كار نمي‏بردند، ايشان نيز معرفت واجب الوجود را براي ترس از زيان احتمالي لازم مي‏دانند وگرنه مطلبي پيرامون كمال نفسي جهان‏بيني و تفرع آن بر معرفت‏شناسي و ترتّب آن بر شناسنده‏شناسي و اين كه كنكاش روح‏يابي و غوص در ژرفاي (نفخت فيه من روحي) و تمايز بين سرمايه‏هاي اولي روح انسان و ره‏آورد بررسي كتاب‏ها و كتيبه‏ها و درس و فحص‏ها و ارزيابي گوهر شناخت، كمتر در نوشتار متكلماني، كه اكثر آنان را اهل سنّت تشكيل مي‏دهند، يافت مي‏شود.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 75: سير اجمالي در كتاب‏هاي كلامي آنان انبوهي از مسائل فقهي و اصولي و حديثي را فراسوي محقق متتبع قرار مي‏دهد كه هيچ‏كدام اينها قدرت حضور در كتاب‏هاي فلسفي را نداشته و فيلسوفان متضلع، راه هر گونه مسائل اعتباري را به حرم امن مسائل عقلي مسدود كرده‏اند و نظريه معرفت را از ديدگاه منطق و فلسفه و عرفان كه از انديشه برهاني يا شهود وجداني مدد مي‏گيرد مطرح مي‏كنند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 76: آنان كه در صدد نقل معقول هستند نه عقل آن، مسأله شناخت واجب تعالي و لزوم آن را همانند ساير مسائل فقهي مستند به ظاهر دليل لفظي يا اجماع منقول و مانند آن اثبات مي‏كنند، مثلا ً مي‏گويند: چون نصوص شرعي،خداشناسي را واجب كرده و اين وجوب نيز مطلق است نه مشروط و تحصيل آن بدون نظر و فكر مقدور نيست و نظر و تحقيق مقدمه واجب مطلق است و هر چه مقدّمه واجب مطلق باشد تحصيل آن هم شرعاً واجب است لذا نظر براي معرفت خدا وجوب شرعي دارد[شرح مقاصد،مبحث 4 از فصل 2].اين عصاره استدلال اشعري بر وجوب شناخت و آن هم محصول برهان معتزلي كه از راه «عقل، دفع ضرر محتمل و احتراز از عقاب مظنون را واجب مي‏داند» تحقيق پيرامون خداشناسي را لازم دانسته‏اند.[معرفت‏شناسي در قرآن - صفحه 39]تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 77: مصداق «اولوا العلم» و اوصاف آنانقرآن كريم به كساني «اولوا العلم» مي‏گويد كه علم در آنان رسوخ دارد و ايشان نيز در علم راسخ‏اند و افزون بر اينكه خود به يگانگي خدا گواهي مي‏دهند، جامعه را نيز به سوي يكتاپرستي مي‏برند.مقام «اولوا العلم» با عالم و دانشمند تفاوت دارد، چون برخي عالمان اهل بغي‏اند: (إلاّمِن بَعدِ ما جاءَهُمُ العِلمُ بَغياً بَينَهُم) [آل عمران/19] و نه تنها به وحدانيت حق شهادت نمي‏دهند، زمينه‏ساز اختلاف و پيدايش مذاهب و فِرَق گوناگون هستند.بارزترين مصداق (اُولوا العِلم) انبيا و اوليا و عترت اطهار(عليهم‌السلام) هستند. علماي ربّاني نيز از اولياي الهي به‏شمار مي‏آيند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 78: چند نکتهراسخان در علم همان «اولوا الألباب» اند، زيرا اگر «اولوا الألباب» غير از «راسخان در علم» باشند، وسط آيه (والراسخون في العلم يقولون آمَنّا بِهِ كُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا وما يَذَّكَّرُ إلاّاُولوا الألْبَاب)[آل عمران/7]، با پايان آن مناسبتي نخواهد داشت.بهترين سخن «اولوا الالباب» و خردمندان اين است: (رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا بَاطِلاً).[آل عمران/191] نيكوترين گفتار «راسخان در علم» نيز اقرار به توحيد است و در آيه مورد بحث نيز مورد شهادتِ (اُولوا العِلم) وحدانيت خداست، پس اين دو در بسياري مسائل با يكديگر مشترك‏اند.تذكّر: رسوخ در علم، مقول به تشكيك است، چنان‏كه لبيب بودن نيز مشكَّك است. ممكن است در سنجش مراحل بالاي هر يك با مراتب پايين ديگري تفاوت پديد آيد؛ ولي در ارزيابي جامع شايد اختلافي رخنه نكند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 79: نكته: مقام (اولوا العلم) نه با تحصيل و تدريس صرف، بلكه با تعليم همراه تزكيه حاصل مي‏شود، زيرا در بيشتر موارد، پس از ذكر استغفار از (اُولوا العِلم) نام برده شده است؛ مانند اينكه در آيه پيشين ابتدا (والمُستَغفِرينَ بِالأسحار)؛ آن‏گاه در آيه مورد بحث از (اُولوا العِلم) ياد شده؛ نيز پس از ذكر نماز شب يكسان نبودن عالم و جاهل گوشزد شده است: (أمَّن هُوَ قَانِتٌ آناءَ الَّيلِ ساجِداً وقائِماً يَحذَرُ الآخِرَةَ ويَرجوا رَحمَةَ رَبِّهِ قُل هَل يَستَوِي الَّذينَ يعلَمونَ والَّذينَ لايَعلَمون)[زمر/9]، بنابراين عالمي كه اهل شب زنده‏داري و نيز از مستغفران در اسحار نباشد، مشمول (اُولوا العِلم) و (يَعلَمون) نيست، بلكه ممكن است مصداق (لا يَعلَمون) باشد.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 80: شهادت در حال قيام به قسطدليل مطلب ياد شده اين است كه (قائِماً بِالقِسط) پس از ذكر دو شاهد ديگر ـ يعني «ملائكه» و «اولواالعلم» ـ آمده است. اگر مقدّم بود، مي‏توانست مانند «توحيد»، «مشهودٌ به» باشد.مؤخّر شدن آن مي‏فهماند كه شهادت ملائكه و اُولوا العلم نيز شهادتي در حال قيام به قسط است.برخي احتمال داده‏اند كه (قائِماً بِالقِسط) جزء «مشهودٌ به» باشد؛ يعني حال است براي «هو» در جمله (لاإلهَ إلاّهُو) نه حالِ شاهد (فاعل «شَهِدَ») و روايتي هم به همين مضمون نقل كرده‏اند[مجمع البیان]؛ ولي لازمِ اين احتمال آن است كه (والْمَلَائِكَةُ واُولوا العِلم) پيش از اتمام متعلقات جمله «مشهود به» ذكر شده باشد.تفسیر جامعه الزهرا قم/93(قائِماً بِالقِسط) حال براي «شاهد» است نه «مشهودٌ به»، پس چنين نيست كه خداوند به وحدت و نيز به قائم به قسط بودن خويش شهادت دهد، بلكه مراد آيه اين است كه خداوند در حالي كه قائم به قسط است، به وحدانيّت خويش گواهي مي‏دهد.

اسلاید 81: مقایسه (شهد الله) با (قائِماً بِالقِسط)تفسیر جامعه الزهرا قم/93نكته: گفته شد كه شهادت خدا در اين كريمه مي‏تواند قولي، فعلي يا عيني باشد. رابطه (قائِماً بِالقِسط) با (شَهِد) براساس هر يك از اين احتمالات چنين است:

اسلاید 82: عزّت و حكمت لازم «قائم به قسط» بودن خداوند آن است كه «عزيز» و «حكيم» باشد، زيرا كسي كه جهان را با نظم سرپرستي مي‏كند، نه تنها عادل است بلكه «سرپرست عدل» است و كسي كه سرپرست عدل است حتماً عزيز و حكيم خواهد بود؛ يعني ثبوتاً آن دو صفت بر «قيام به قسط» مقدم، و در مقام اثبات و كشف از قيام به قسط مُؤخّرند.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 83: تحليل جامع مطلب به اين است كه اگر گفتيم كسي عادل است، يعني براساس شرع مقدّس رفتار مي‏كند و چنانچه گفتيم شرعْ منهاج عدل و صراط مستقيم است، يعني با نظام هستي هماهنگ است ؛ قيّم نظام هستي هم كه عادلانه است: بالعدل قامت السموات و الأرض ، ذات اقدس خداوند است و از آنجا كه خداوند نه تنها ظالم نيست، بلكه سرپرستي عدل را نيز بر عهده دارد، «قيّم عدل» و قائم به قسط است و قائم به قسط بايد توانايي و دانايي داشته باشد تا هم بتواند و هم بداند كه هر چيزي را در جاي خود قرار دهد، بنابراين «عزيز» و «حكيم» نيز خواهد بود.آري «قيام به قسط»، يعني انجام دادن كار به گونه هماهنگ و عادلانه، كه از دو مطلب حكايت مي‏كند: قدرت بر انجام دادن كار و قرار دادن هر چيزي در جاي خود، بنابراين از «قائم به قسط بودن» خداوند مي‏توان به «عزّت» و «حكمت» او پي برد، زيرا خداي سبحان از جهت نفوذ ناپذير بودن «عزيز» است و چون هر چيزي را در جاي خود قرار مي‏دهد، «حكيم» است.[تسنيم، جلد 13 - صفحه 419]تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 84: بحث رواییتفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 85: شهادت الهی پیش از آفرینشعن ابن عباس: خلق الله تعالي الأرواح قبل الأجساد بأربعة آلاف سنة و خلق الأرزاق قبل الأرواح بأربعة آلاف سنة؛ فشهد لنفسه قبل خلق الخلق حين كان و لم يكن سماء و لا أرض و لا برّ و لا بحر؛ فقال: (شَهِدَ الله... ).[تفسیر روح البیان،ج2،ص12]اشاره: أ. ابن عباس اين مطلب را به صورت حديث نقل نكرده است؛ ليكن اطمينان بر آن است كه اين‏گونه مطالب غيبي كه نه راه حسّي دارد و نه طريق فكري و حدسي، جز از راه نقل روايي به دست نمي‏آيد، پس ابن عباس آن را حتماً از اهل بيت وحي و نبوّت(عليهم‌السلام) شنيده است. ب. اين حديث، شهادت خدا بر توحيد را پيش از آفرينش ارواح، اجساد و ارزاق مي‏داند، پس بايد شهادت ذاتي مراد باشد، زيرا سخن از فعل نيست، بلكه موضوعش شهادت خدا پيش از خلقت عالم و آدم است و آنجا ديگر به شهادت فعل خدا (نظم عالم) نيازي نيست. آن‏گاه كه هنوز بساط جهان آفرينش گسترده نشده بود، او واحد بود و زماني هم كه بساط عالم برچيده مي‏شود و سخن از (لِمَنِ المُلكُ اليَوم)[غافر/16] است و نيز آن روز كه (والأرضُ جَميعاً قَبضَتُهُ يَومَ الْقِيامَةِ والسَّمَاوَاتُ مَطْويّاتٌ بِيَمينِه)[زمر/67] باز او يكي است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93تفاوت روح با نفس/نقد و جواب مبحث جسمانیه الحدوث بودن نفس ملاصدرا رک.مجموعه مقالات همایش بین المللی آموزه های دینی و مسئله نفس و بدن، مقاله ص 322

اسلاید 86: شناخت خدا با خداـ قال الإمام السجّاد(عليه‌السلام): بك عرفتك و أنت دللتني عليك. ـ قال الإمام علي بن أبي طالب(عليه‌السلام): يا من دلّ علي ذاته بذاته.  ـ قال الإمام الحسين بن علي(عليهماالسلام): أيكون لغيرك من الظهور ما ليس لك.تفسیر جامعه الزهرا قم/93اشاره: بهترين راه شناخت خدا، معرفت وي از راه خود اوست كه همان برهان صدّيقين است. درباره وحدت حق متعالي هم بهترين راه، اثبات از طريق ذات است، بنابراين (شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لاإلهَ إلاّهُو) يعني «شهد الألوهية علي أنّ الله واحد»، زيرا هرگز خدايي با دوگانگي سازگار نيست.

اسلاید 87: مصادیق «اولوا العلم»عن جابر قال: سألت أبا جعفر(عليه‌السلام) عن هذه الآية: (شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لاإلهَ إلاّهُوَ والْمَلَائِكَةُ واُولوا العِلمِ قائِماً بِالقِسطِ لاإلهَ إلاّهُوَ العَزيزُ الحَكيم)، قال أبوجعفر(عليه‌السلام): (شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لاإلهَ إلاّهُو) فإنّ الله تبارك و تعالي يشهد بها لنفسه[3] و هو كما قال؛ و فأمّا قوله: (والمَلئِكَة) فإنّه تعالي أكرم الملائكة بالتسليم لربّهم و صدّقوا و شهدوا كما شهد لنفسه؛ و أمّا قوله: (واُولوا العِلمِ قائِماً بِالقِسط) فإنّ أُولي العلم الأنبياء و الأوصياء و هم قيّام بالقسط [و القسط هو العدل في الظاهر، و العدل في الباطن هو أميرالمؤمنين(عليه‌السلام)عن مرزبان القمي قال: سألت أبا الحسن(عليه‌السلام)[6] عن قول الله: (شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لاإلهَ إلاّهُوَ والْمَلَائِكَةُ واُولوا العِلمِ قائِماً بِالقِسط) قال: هو الإمام.اشاره: أ. در اين دو حديث شريف، انبيا، اوصيا و ائمّه(عليهم‌السلام) مصداق كامل «اولوا العلم» شمرده شده‏اند.در روايت اول، همان‏گونه كه خداوند بر وحدانيّت خويش شهادت مي‏دهد، ملائكه نيز انقياد خويش را بيان و وحدانيّت خدا را گواهي مي‏كنند.ب. برپايه حديث نخست، (قائِماً بِالقِسط) حال براي الله، ملائكه و اُولوا العلم است.تفسیر جامعه الزهرا قم/93

اسلاید 88: والحمدلله رب العالمینتفسیر جامعه الزهرا قم/93

رایگان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

دانلود رایگان