داستان ۹۹ سکه
اسلاید 1: پادشاهی که بر یک کشور بزرگ حکومت میکرد ، باز هم از زندگی خود راضی نبود . اما خود نیز علت را نمیدانست . روزی پادشاه در کاخ قدم میزد . هنگامی که از آشپزخانه عبور میکرد ، صدای ترانهای را شنید .
اسلاید 2: به دنبال صدا ، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده میشد . پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید : چرا اینقدر شاد هستی ؟ آشپز جواب داد : قربان ، من فقط یک آشپز هستم ، تلاش میکنم تا همسر و بچهام را شاد کنم ، ما خانهای حصیری تهیه کردهایم و به اندازهی کافی خوراک و پوشاک داریم ، بدین سبب من راضی و خوشحال هستم
اسلاید 3: پس از شنیدن سخن آشپز ، پادشاه با نخستوزیر در این مورد صحبت کرد . نخستوزیر به پادشاه گفت : قربان ، این آشپز هنوز عضو گروه ۹۹ نیست . اگر او به این گروه نپیوندد ، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است . پادشاه با تعجب پرسید : گروه ۹۹ چیست ؟
اسلاید 4: نخستوزیر جواب داد : اگر میخواهید بدانید که گروه ۹۹ چیست ، باید کاری انجام دهید ، یک کیسه با ۹۹ سکهی طلا جلوی در خانهی آشپز بگذارید ، به زودی خواهید فهمید که گروه ۹۹ چیست
اسلاید 5: پادشاه بر اساس حرفهای نخستوزیر فرمان داد یک کیسه با ۹۹ سکهی طلا را جلوی در خانهی آشپز قرار دهند .
اسلاید 6: آشپز پس از انجام کارها به خانه بازگشت و جلوی در کیسه را دید . با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد . با دیدن سکههای طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت . آشپز سکههای طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد . ۹۹ سکه ؟ آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است . بارها طلاها را شمرد . ولی واقعا ۹۹ سکه بود . او تعجب کرد که چرا تنها ۹۹ سکه است و ۱۰۰ سکه نیست . فکر کرد که یک سکهی دیگر کجاست ؟
اسلاید 7: شروع به جستجوی سکهی صدم کرد . اتاقها و حتي حیاط را زیر و رو کرد . اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد . آشپز بسیار دلشکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکهی طلایی دیگر به دست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یک صد سکهی طلا برساند.
اسلاید 8: آن شب تا دیروقت کار کرد . به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد که چرا او را بیدار نکردهاند . آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمیخواند . او فقط تا حد توان کار میکرد . پادشاه نمیدانست که چرا این کیسه چنین بلایی بر سر آشپز آورده است و علت را از نخستوزیر پرسید
اسلاید 9: نخستوزیر جواب داد : قربان ، حالا این آشپز رسما به عضویت گروه ۹۹ درآمده است . اعضای گروه ۹۹ چنین افرادی هستند ، آنان زیاد دارند اما راضی نیستند ، تا آخرین حد توان کار میکنند تا بیشتر به دست آورند ، میخواهند هر چه زودتر یکصد سکه را از آن خود کنند و این علت اصلی نگرانیها و دردهای آنهاست . آنها به همین سادگی شادی و رضایت را از دست میدهند و اعضای گروه ۹۹ نامیده میشوند
اسلاید 10: موفقیت بدست آوردن چیزی است که دوست داریم و خوشبختی دوست داشتن چیزی است که بدست آورده ایم
اسلاید 11: www.omid20.com
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.