درمان فراتشخیصی یکپارچه برای اختلال های هیجانی

درمان فراتشخیصی یکپارچه برای اختلال های هیجانی

اسلاید 1: کار عملی درس اختلال های یادگیریاستاد: دکتر بهرامی پورتهیه کننده: الهام ایران نژادزمستان 99

اسلاید 2: مجموعه درمانهای اثر بخشدرمان فراتشخیصی یکپارچه برای اختلال های هیجانیکتاب کاردیوید اچ. بارلو، کریستن کی. الارد، کریستوفر پی. فیرهولمه، تود جی. فارچونه، کریستینا ال. بویسئو، لورا بی. آلن و جیل تی. اهرنریچ-میدکتر فرزاد نصیری (دکترای روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد) و دکتر علی مشهدی (دانشیار روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد)انتشارات ارجمندچاپ اول 1398

اسلاید 3: درباره درمان فراتشخیصی یکپارچهیکی از دشوارترین مسائلی که بیماران مبتلا به اختلال ها و بیماری های مختلف با آن روبرو هستند یافتن بهترین درمان موجود است. مردم همیشه بهترین درمان را دریافت نمی کنند که به آن بی ثباتی در شیوه های مراقبتی می گویند اکنون سیستم های بهداشت و درمان در سراسر جهان تلاش می کنند تا این بی ثباتی را با معرفی راهبردهای مبتنی بر شواهد اصلاح نمایند. سیاستگزاران بهداشت و درمان به این نتیجه رسیده اند که تا حد امکان باید به مراجعان اطلاعات داد تا بتوانند برای بهبود تندرستی و سلامت روان خود تصمیمات آگاهانه ای بگیرند. مجموعه درمان های اثربخش به همین منظور طراحی شده اند.این کتاب کار، برای استفاده همزمان در کنار ملاقات با درمانگر برای بهبود اختلال های هیجانی، طراحی شده است. به طور کلی، این گروه از اختلال ها شامل اختلال های اضطرابی و خلقی (افسردگی)، اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب نسبت به سلامتی و مشکلات تجربه تجزیه ای (احساس مسخ واقعیت) که وجه اشتراک این-اختلال ها، پاسخ دهی هیجانی مفرط و نامتناسب است که توانایی فرد در داشتن زندگی شاداب و طبیعی را مختل می کنند، می باشد.

اسلاید 4: فصل 1: آشنایی با اختلال های هیجانی اختلال های هیجانی شامل: اختلال اضطراب اجتماعی، افسردگی، اختلال وحشت زدگی و ترس از مکان های باز، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواسی-اجباری و خود بیمارانگاری می باشند. در همه این اختلال های هیجانی، هیجان های نیرومند و/یا ناخوشایندی مانند اضطراب، وحشت (پانیک)، افسردگی یا ترس تجربه می شود. این احساس ها ممکن است تا اندازه ای شدید باشد که فرد از کارها یا موقعیت های خاص دوری کند که پیامد آن محدود شدن تجربه های زندگی ست. سارا یک خانم ۳۵ ساله مجرد است و به عنوان مدیر سرمایه گذاری در یک بانک فعالیت می کند. سارا هرگز سخنرانی در مقابل بقیه را دوست نداشت و تا حد زیاری، سال ها از انجام این کار دوری می کرد. در اولین سخنرانی، تا حد زیادی مضطرب شد و پیش از اینکه صحبت هایش تمام شود اتاق را ترک نمود. در ادامه، سارا به احساس ناتوانی برای پایان دادن به سخنرانی اشاره کرد و گفت که احساس های جسمانی شدید و ترسناکی مانند افزایش ضربان قلب، تعریق و سرگیجه را در سخنرانی تجربه کرده است. او نگران بود از حال برود و احساس کرد برای اینکه از غش کردن خود جلوگیری کند باید اتاق را ترک کند. سارا همواره از صحبت کردن در مقابل افراد دیگر مضطرب می شد. به ندرت در كلاس صحبت می کرد. او بدون انجام هرگونه ارائه شفاهی با استفاده از انواع بهانه جویی ها یا تمارض درس ها را می گذراند. افزون بر اضطراب صحبت کردن در مقابل دیگران، سارا همیشه در موقعیت های اجتماعی یا در موقعیت های گروهی مضطرب بوده است. شبکة روابط اجتماعی او به دلیل ازدواج دوستان و بچه دار شدن آنها یا دور شدن به خاطر شغل، کوچکتر شده است. او مقدار زیادی اضطراب برای ملاقات افراد جدید داشت و احساس می کرد اضطرابش او را به طور مشخص از داشتن دوستان جدید دور می کنند. سارا مجرد بود و سال ها قرار ملاقاتی نداشته است. اگرچه علاقه مند به این کار بود اما احساس می کرد اضطرابش مانعی در راه رفتن او به وعده ملاقات است.

اسلاید 5: ليندا ۵۳ ساله و متاهل است، دو فرزند و سه نوه دارد. لیندا همیشه احساس اضطراب دارد و به سختی می خوابد. اکنون که شرایطش را دارد، می خواهد سر کار خود برگردد، اما احساس می کند اضطراب او مانعی برای این کار است. او این گونه احساسش را توصیف می کند که گیر افتاده است. از کارهایی که قبلا انجام می داد، از جمله وقت گذرانی با دوستان با رفتن به باشگاه ورزشی، دیگر لذت نمی برد و احساس می کند همیشه خسته و غرق در افکار است. او گفت اغلب غرق در نگرانی ها و دلواپسی ها ست. او همیشه این احساس را دارد که حادثه ناگهانی برای او و خانواده اش رخ خواهد داد و اتفاق وحشتناکی هر لحظه ممکن است رخ دهد. اغلب مواقع لیدا احساس تنش و بی قراری دارد. او به سختی خوابش می برد و به کرات در طول شب از خواب بیدار می شود و نگران چیزهایی است که روز بعدی باید انجام دهد. قلب او شروع به تپیدن می کند، کف دستانش عرق کند و به سختی نفس می کشد. همین که آگهی های استخدام را می بیند، نگران این شود که به اندازه کافی کارایی ندارد، نمی تواند شغل مناسبی پیدا کند، خیلی پیر است یا همکاران جدیدش او را دوست نخواهند داشت. اغلب احساس درماندگی و بی ارزشی می کند او گفت از زمانی که به یاد دارد همین چالش ها و نگرانی های مربوط به وقوع اتفاق های بد را داشته و از داشتن چنین احساسی خسته شده است.

اسلاید 6: کوین یک مرد متاهل ۵1 ساله است، 20 سال است با همسرش زندگی می کند و دو فرزند 12 و ۱۶ ساله دارد. او در 25 سال اخیر به عنوان وکیل فعالیت داشته است. کوین با تجربه حمله های وحشت زدگی، متشکل از تپش قلب، تنگی نفس، سرگیجه، احساس توده در گلو، تهوع و تعریق به مرکز ما مراجعه کرد. یک روز که در بزرگراه و در مسیر رفتن به محل کار در حال رانندگی کردن بود، اولین حملة وحشت زدگی را تجربه کرد. کوین به یکباره ماشین را به کنار جاده هدایت کرد و از ماشین بیرون آمد. او قبلا چنین چیزی را تجربه نکرده بود و از اینکه ممکن بود در نتیجه این حملات کنترلش را از دست دهد، وحشت زده شده بود. پس از وقوع اولین حمله وحشت زدگی، کوین حملات وحشت زدگی دیگری را در موقعیت های مختلف تجربه می کرد. اکثر این حملات به صورت غیرمنتظره رخ میدادند، اما او احساس می کرد این حملات بیشتر در موقعیت هایی که نمی توانست از آنها فرار کند تا جایی که احساس محبوس بودن داشت به سراغش می آمد. پس از وقوع اولین حمله وحشت زدگی، کوین دیگر در بزرگراه رانندگی نکرد در عوض، او مسیرهای دیگری را برای رفتن به محل کار انتخاب می کرد و ۴۵ -30 دقیقه به زمان رفت و آمد او اضافه می شد. او همچنین از دیگر موقعیت ها و مکان ها از جمله هواپیما، آسانسور، مغازه، مراکز خرید، سالن نمایش و مکان های شلوغی که می ترسید در آنجا گیر بیفتد و به خاطر وقوع حملة وحشت زدگی آشفته شود، دوری می کرد. کوین هرکجا که می رفت تلفن همراه و قوطی داروهایش را همراه خود می برد. با وصف اینکه قوطی داروهایش خالی بود، اما نگاه کردن به آن موجب می شد احساس آرامش بیشتری داشته باشد و بهتر بتواند مقابله کند.