صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
به آموزش بدبین یستم
دومین درس که ازهسته مرکزی آموزش جهانی
آموختم
به آموزش بدبین نیستم
اثر : محمد فایق مجیدی دهكلان
صفحه 4:
به آموزش بدبین نستم
مولف : مدمد فایق مجیدی دهگلان
ویبراستار: بدالله محمدی
جاب وصحافى : بعشت
نوبت چاپ اول بهار ۱۳۸۸
شمارگان وقطع :۲۰۰ رقعی
قیمت ۲۰۰۰ تومان
صفحه 5:
به آموزش بدبین نبستم
مقدمه il اول
برضر چه همی لزری می دان که همان ارزی
زین روی دل عاشق از عرش گزون باشد
صفحه 6:
در وهله Ji نخست La. آموزگار
كود كانيم نه اموزكار دروس
صفحه 7:
به آموزش بدبین نبستم
راستی در نظام آموزشی مان ما چقدربه این
مساله معتقدیم و چقد ر آن را اجرا می نماییم
آیا معلمین ما واقعا آموزگاران کودکان اند
یبا آموزاران دروس ؟
صفحه 8:
اکر آموزگاران كود كان اند ابن همه
توجه به آمارو ارقام ودر صد قبولى
چیست ؟ واین همه حساسیت اولیا برای
گرفتن بیست توخالی چیست ؟
صفحه 9:
به آموزش بدبین نبستم
اگر آموزگاران کودکان انداین همه بد
آموزی و کج آموزی دانش آموزان از کجا
نشات می کیرد ؟
صفحه 10:
اکر آموزگار دروس نیستیم چرا فقط
ارتقاء و در گرفتن نمرات خوب وعالی
خلاحه مى كنيم ؟
صفحه 11:
به آموزش بدبین نبستم
گاهی حساسیت اولیای دانش آموزان را در
جمع های خانوادگی می بینم و رقابت
كود كان را برسر نمره گرفتن نگاه می
كنم بسبار تاسف می خورم وازاین که نمی
توانم کاری انجام دهم بسیار متاثر می شوم
صفحه 12:
جه بايد کرد ؟
اين همه كره كشابى وانهم كرههاى كور
برکیسه های خالى تاكى ؟ به قول مولانا :
عقده را بكشاده كبر اى منتهشى
عقده سنت است بر كيسه تهشى
صفحه 13:
به آموزش بدبین نبستم
مسابقه گذاشتن برسر نمره ۲۰ چه دردی را درمان می کند.
اين روزها خاطرات شخصيت بزرگی را گوش می دادم-مرحوم
مظفر پرتوماه - که رتبه برتر دانشسرای عالی را درایران
گرفته بود و برای ادامه تححیل به امریکا رفته او می
گفت: ((آنچه را در آن چند سال آموخته بودم به كارم نیامد و
دوباره از اول شروع به خواندن کردم )) نقل به مضمون
صفحه 14:
به آموزش بدبین نیستم
و این حکایت آن همه بیست توخالی ما در مدارس است به ابن خاطر
است آقای عبد العظیم کریمی در کناب تربیت وکودک می
كويد : ( ....تا آنجا كه اغلب كود كان به سبك تربیت گل خانه ای
در هاله ای از حصارهای نامرئی گرفتار آمده اند و به نام تربیت از رشد
باز می مانند به نام بادگیری از کشف و خلاقیت محروم می گردند به
نام استقلال روز به روز وابسته تر می گردند و به نام نقویت اعتماد به
نقس خود اتکایی و خود کفایی خود را از دست می دهند
صفحه 15:
به آموزش بدبین نبستم
بدین ترتیب .فرزندان ما بار می آیند اما پرورش
نمی یابند تفییر می کنند اما رشد نمی کنند
ياد مى گیرند. اما خلق نمی کنند آموزش می
بینند اما پرورده نمی شوند اندیشه ها را می
آموزند اما 3 انديشه ورزی نانوان می گردند )
صفحه 16:
گاهی ما معلمی کناب کعبه مقصودمان
می شود و هدک غایی مان این است آنچه را
که در کناب است بدون تحلیل و بررسی
به ذهن دانش آموزمان انتقال دفیم
صفحه 17:
به آموزش بدبین نبستم
و گاهی هم می گوییم اگر دانش آموزان بی انگیزه مان
کناب های خودشان را هم بخوانند شاهکار کرده اند ودر
دنیای امروز که گنجینه دانش هر سال چند برابر می گردد
اين سذن صدیح نیست چرا که در آموزش های جهانی اين گونه
آمده است که : آثر گذاری بر دانش آموزان بی انگبزه فدف
ماست و ما کناب را واسطه بادگیری می دانیم
صفحه 18:
اگر اکنون در جامعه می بینیم فرزندانمان بعد از
ازدواج باتحصيلات بالا نمى توانند با شریک زندگی
خود کنار بیایند . نشانه هایی از شكست نظام
آموزشی را می توانیم ببینیم نظام آموزشی که نسل
پرورده اش را برای زندگی با افراد جدید که به او
سام شوك اناده ساحن اس
صفحه 19:
به آموزش بدبین یستم
دومین درس آموزه های جهانی این
است ja: وهله Ji نخست .ما آموزگار
کود کانيم نه آموزگار دروس
صفحه 20:
بس تلاش كنيم كه :در وهله ى نخست .ما
آموزگار کودکانباشیم نه آموزگار دروس
من معلم دانش آموز هستم نه آموزگاردروس
صفحه 21:
به آموزش بدبین نیستم
واين پایان نیست آغاز یادگیری آموزش
های جهانی است...
