صفحه 1:
uy اسلام و غرب در
مورر مك
استاد :دلشاد
تهيه تننده على اصغرى
uy ا
صفحه 2:
قده أسيع:
مرك يعنى انتقال از دنا به آخرت. مر
قوانین فراگیر جهان هستی
است که همه
موجودات طعم آن را خواهند چشید.
مرگ به سای مرمن ات ولسان لعرب آن واه اد حیات "مسا
كيه جوع
ا ل ال" بن ال By glen eal
میگوید: مرگ نفی
حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است.
راغب در مفردات
مرگ را پنج نوع میشمارد
صفحه 3:
* معنای مرگ در قرآن كريم در قالب لفظ های
گوناگونی آمده است که از جمله آنهامیتوان
به موارد ذیل اشاره کرد:
اماده (م و ت) بیشترین IS
کریم را به خود اختصاص داد
ماده موت ۱۵۶بار در قرآن به کار رفته است.
آماده (ق ت ل) ما
«قتلَ GLEN ما أكفرَه »
مركت براي انسان, چقدر کافر و ناسپاس است
این ماده در قرآن معنای مرگ در قرآن کریم در _
قالب لفظ های گوناگونی آمده است که از جمله آنها
میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
رد معنای مرگ در قرآن
ماده (م و ت) بیشترین کاربرد معنای مرگ در
ن کریم را به خود اختصاص داد ماده موت ۱۶۵
بار در قرآن به کار رفته است.
* ۲. ماده (ق ت ل) ما
الإنْسانٌ ما أكفْرَة»
* مرك براين انسان. چقدر کافر و ناسپاس است
* این ماده در قرآن کریم به معنای مرگ حدودا ۱۵
بار به كار رفته است: اين ماده در قرآن كريم
۰ بار به کار رفته است كه برخى از موارد آن به
معنای جهاد و... میباشد. نه به معناى مرف.
صفحه 4:
۳ ماده («ل ک) این ماده در قرآن کریم ۶۸ بار به کار رفته است. و
بيش آز اين يوسف دلايل روشن براى شما آورد. ولی شما هم چنان در
آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید تا زمانی که از دنیا رفت.
نکته: در چند قرن
مى رفت اما در عصر نزول قرآن أن
را در مطلق مرگ به کار برده است نه مرگ با حقارت.
۴ ماده (و ف ی)
ماده در ۱۴ آیه برای مردن به کار رفته است.
ملك المت ٠
"وفی " در اصل به معنای گرفتن به طور کامل است و به کار رفتن
آن درباره مرگ میتواند به اين دلیل باشد که مرگ نیستی و نابودی
و فنا نیست. بلکه انتقال از عالمی به عالم دیگر است.
۵ ماده (ص ع ق) برخی برای "صعق " همراه با معانی دیگری که در
نظر گرفته اند معناى مرك را نيز بيان كرد
اقول برخى وازه شناسان مىنويسد: وازه (ضَا
امرك عذاب. آتش لا
راغب در مفردات از
صفحه 5:
آدمی در خواب نیز حالتی شبيه مرك بيدا مى كند و كويى روح او از بدن جدا
مى شود ام وقتی روح از گذر مرگ بدن را ترک من كله ديكر باركهت تدارد.
خداوند متعال یکی از فرشتگان مقرب خویش را برای قبض روح آدمیان بر گزیدد
انت که قرآن با عنوان «ملک الموت» از او باه میکند. انن فرشته مقوب با باری
فرشتگانی دیگر, روح آدمیان را قبض میکند. از این رو قرآن كريم؛ كاه قبض روح
را به خدای متعال نسبت میدهد و گاه به ملکالموت و گاه به فرستادگان و فرشتگان
الهيدر حقيقت» خداوند است که روح زا قیض میکند و ملکالموت و دستیارانش
واسطه اجرای فرمان خدایند. بیشتر مردم از مرگ میهراسند.این ترس ریشه در اموری
بسیار دارد؛ از جمله نابودی پنداشتن مرگ. دوستی دنیاء گناهکاری و بیخبری از
سرنوشت و پیشامدهای پس از مرگ و طولانی بودن رلد آخرت مرگ گونههای
متهددی دارد مرگ طهی: مرگ ناگهانی با مفاحاتا و مرگ اتتاریر و شهادت که
مرگ در جهاه با دشتان دا ویر تریی کون مركا أت
صفحه 6:
اما خود راغب در پاسخ آن مینویسد: آنچه که ذکر شد
در واقع نتایجی است که از صاعقه حاصل میشود؛ زیرا
صاعقه صدای سهمگین و شدید از آسمان است و نتيجه
آن آتش» عذاب پا مرگ |
ست پس در واقع صعق یک
=)
صفحه 7:
صفحه 8:
ار فل که مرگ اه شع يكن فى ها مور نم و مقس
دا ان ای Bie Sey Sch pl any
doin tn pho y lal Sipe رخ رب د op dy لنب معالب.
يشت دراه مرك خولفي يأ ار رای لقن تخصص و حرفهل. نك يا
بدلن سكو نيلا را مان علقي ععيس ogc
سای لت لت وهای ای موی بط دب
موی مرگ راخ کت مره که رتش باه
Beha aS nh Jandel
I ip hs yy ag در خور وان ید و
تین ود کب شوه یوت كيد
Shiai lis
سید ال ی ای ای
پل لت دراه مرک شاه بت ناه وش
دیقف تیوه کرد باعل نی نان
عليه فیک باه بل ی مایت من وم
ht ای یآ مووع سه مک ریک
قر مج Bear ob ab sine
نز رال ge a
برس لن سته ال ردنب لیام
wet oho ae hi Sm
برگه در od BIN Je
وفشلى أركا يد ك ب نكر
bpp BS
add YR كه طوى مقاتي
off sip uns} 2
fea oy ABD age wad
صفحه 9:
كه جند تن ل yl ade shel AS yl oil تحققاتبدیعی که رال حاضر دار له مرگ"
انم مکیرده سار دک و jal
اخت مرگ
ENS خف نشي yale y 5 اند کف رای Sys Sl a) le
له مسائل مرتبط دیگری یز هت که م تود علاقه با مشاجره د اب مرك رز ورن به موب
مرك بديدطى طيمى - زيست ip Spee i الست كد نخست دراه أنه بحث كني انسان
بازع تين يبي لمطلاحات غيرطيجى؟ نا ات رو وجه اوضع ولول اجتاعراي» al
آگاهی و ترس از مرگ رأ شدت میبخشند.
مرگ آگاهی
تین وین بخ رش ال بخ تست میسن هنم نوا مجوتی ست
که رهم که رد مر رده قفی) ره شید یو یل رد رل که
ظر ید که مشی وت نز یش آاهیمهعی Sor دشن ان منکن Sila
یت که فق سا أكاهى روثنى از مرک رد وتا مرک ر هک و زیر ند
يوسش جل ين ست كه أنسان جكونه مود که هد مد نفلت شا کدنا مره و نی
مردمشناختياى كه نشان مىدهند که اساهای ول حتى بزركسالانشان» إل ضرورى و همان آنگاشتن مرگ
دا
صفحه 10:
لن دبك اليد ىك كه سفت بد مرك فق از لي أب Wo
اون ین یسم ان ده ود تقد راز
مرک هرمز ی وشن هی اسان مد ره هک از ای مت اد
a de lade کرد نانم تان بحن نا كد زرا وض
cl Jo Lae pies oh Sigs هی مگ اي رق ی
ای او مرک یوضر ردب هی و مت Bh دا
عرك را مان ب وان اهدى By I ai ya ue
مي ach Suh chs له نا در رفس تربه رو یشتآ تج
هی من موی مرك قر تلد دست کم رفت که موق مک لد
تجره به معاحى ل فنك فكزى و تلا نيز ست نت كه براي حت تقي pp)
فرورى استد
جاب ات ام فرد یش هر كس يكرى ما اه شین رشب ملع آاهی
fa ol fy bose فظر اكه مرت مرک ارت ی برد
ند ید نت ار از ربکا ارگ لته رن ARS
جدأبه تا يق انان د رشن نيست كه فويد كن م فس ين بوش را به ره
چگ چا ال کرد با ناش یمرگ وم اه ها سا سود
مرگ: پدیدای طییعی؟
مک یدای طیی لست؟ موه ار رم لین برش اه فد ما شا
تج لت که مرا ری مرگ رايه عل خايان ا ياطينى تسيت مواد كدي سورد
iy نسلزها حملت موور زيند تين صمي مرك به نان كير كتهان أم تيزب
fl an لت نز ید کت که ار رد دید هلیم پدیدی ست که مرا
وض تجرى درك وين كمى إن اله ذا ب نظ اي كرو مرك بدن سما یدای
sat
نظي ال مرك رت نلا Sob hg خود تست همان ديد الى ذبن Siding
که اسر غیت گرا از ات دا اس یر یم ایا رگ نز اه میهد
صفحه 11:
یا ترس از مرگ در اشخاص, نها و فرهنگا مت ست؟ گر ان
لست جكينه بايد أن
alain of كم تجه شده لست لبون و
laine Waals glk suas es لوئيس نيرك أست إن هو هر
یک به شوه خد مرگ آگاه
ol igh ed ghd وستدكان
در وى أشفكي اجتماعي كه كزنترهلى فردى به تيج جليكزين همرنكي Lech
seb a استء مرك أكاهى شديتر بوه است؛ أن نو مخصوم ا ai all ph
only gl faa
byl Lt منوط به تحقيقات دفيق تاريخى و مردمشنافتى أسسته
الى بعد أز tly دولت شيهرها و أو
me
اه میک
لما حقيقت ين ست كه خر نان بسن ول رنسانس: وقنبستم سم Oj
alc Sp by ات
هراس از مرگ
ترس از مرگ دای
بين كسائى فقط ليد ب تيل
شخمی را ویب شتی لو با مرك قلهدل م كتد وكسانى S قاد به يه نی با
اه دی يز متآن ترس ف أن را كاست با حني بر أن جره تند
و وايا يتك بيار ناهمكتند مرتوان برحسب راهكارها با فتونى كه برلى تخفيف يا
صفحه 12:
Sule
متیآ دور بر کم[ تور مرگ رو زد وه مکن ات که Speak gy sole
شون اما خود مرگ مثل خواب. خاموشى بدون درد أكاهى استء و جون روح چیزی جز أميزه خاصى از اتيهلى
علاى نيسته بس از فسأ و نإبؤذى جسم رونحى باقى نهىماند. يكور مى كفت «امرك براى مأ جيزى نيست
به زندكان و مردكان ندارد زيرابرلى زتدكان وجود ندارد و مردكان دبكر نيستند [كه أن را درك كتند] اهب مه
سيوس) لازم به ذكر a كه يسيارى تعصورى ابيكور أ رو راقبول ناند و ذا ديدكاهش را هرماره تميرلى روح
رذ کردان ام کال اضلینظراپیکوریه ان است که نا در تشخیص علت ترس بش از مرك به خطا رفتمئد.
lors نه به خاطر درد و رقع ب أرآن» بلكه بدين خاطر أت كه نمى خواهيم برلى هميشه أكاهى خود
et iM iy Lig Se eats sf, اسبلياى قرن بيستم. مىكويد هدر دوره توجوانى و
حتى در دوران كودكرام؛ هنكام نمايش تكاندهنددترين تصأوير جهنم براعتنا و ب تفاوت م مانام زير حتى درن
موفع نيز برأى من طبّح أمرى منند خود نيستى وحشتناك نمىنمود»
رواقيون ۲
ea Lege ise on, ابيكتتوبر» و ماركوس اورليوس ديدكاه ميهم و ييجيدهترى را یره رگ
عرضه کرد سک مگفت بای غله بر ترس از رگید يه طور ثم دررهأن ديشيد لها مهم ين لست كه
داى مناسب دربارداش يينديشيم: بعنى به خود بادأورى كنيم كه ما جيزى جز أجرائى أز طبيعت نيستيم و بايد
خوذمان رابا نقثرهاى تعيين شذه براى مادر طيبعت وفق بدهيم. و بكزلت زندكى رأابه ضياقتى تشبيه م ىكند كه
مجيوريم در زمان مین با مهرنتى ويزركوارى أز آن خرج شويم يا زتاكى را به تقشى ذر يك se AA
مینک ید به محدوديتهايش رضايت دا يرا Bley ia Sj cad agi al
كاملا زار وا رامش فيلسيف راستينى لست كه اموخته كه خودش را بايد ز علائق محدود برهاند
أز منظر رواقى لين ديدكاه افلاطونى كه فلسفه ورزى تعرين مُردن است, ديذكاهى يسيار مهم و اساسی
المرابدى از طريق تأمل قيلسوفانه.
يعنى تمرين راز
صفحه 13:
55ص كك
را هربى خواهد دانت. منشأ دلمشتولى رنجأور اسان بد مرک هه دردهای اوستو ابي
ذو استدلال عليه اين نظ اقامه شده سته يكى مضمون.
غیت و معدت دمن نيست به يكى ريده دمن استه
مرگ بیتسلی
موم sith موضع قوق تظر عه
اگزیستانسیالیستهای معاصر است. بهتظر بش
استتى أن به كلى امكانيذير استه و اكر قرد م خواهد ی رزشهایمطلوب SHG SUL
ds قبن زد یسم
لي به رف يا خوشيختى] دست كأ مقهوم
PAS a جرب كثد ابد قرص و محكم وبالمستوار ترات لوضاع a ee
را حر أغوش بكيرد و شرورى مثل مرك را عاقلانه يبرد نوبسندكان مذكور, همائند رواقيون: ما
أب فك دام هر باب مرك ولا
ام رخف لقا ب نظ و تقدي الى هر طيمت را
دی و طیعی مرگ انسان یکسرهپوچ و بسا استه
ود مود و مظی رای چهانی مین که در نود
دی اسان دیدناک مری نود تا
محض استه حالتى كه در لحظات تأمل زياتى شناختي صرف كاملا شناخته أنست - و مرك أكلهى شويتهاور
fi نماد از a hs
اج أن بك حلت بترت با
کمک و یی بادآ لکد
بن plas Boa مد تن کم اجره تیدهد که مرگ غافلكيرش كند يا بىخير با أن روبفرو تنود
لنچ بر مد اسان کال له میهد که مر غافكبرش كند يا بىقير ب أن روهر شد
و ها ای از مر نگ ید وش سار
ue
علا بين علييى و ماسب Ei
صفحه 14:
كرجه بسيارى ز لنديشههلى رواقى در بلب مرك در مسيحيت متأخرتر رخنه كرد. لكن مسيحيان مماصر به
عنصر كاد أود نخوت در ان فرشههابى برند أكوستين م ىكفته مرك كيفرى برلى كثد انان لست وب أن
oan dich dhe So Sy tte il al al jah 3 مخصوصاً تاد هنظم و
Skyy Jj gh spa
اسپینزا
موی ال رآ یات او مود فان له ده هچ چز ترا مرگ فر مین و
خردندی و حکنش, ی در باب زنگیستنه مرگ (غا,فیه [011)چن یوب شر و يسا
اين جملة نبرناخته ol gan als oly nln cal ظهر نظر مهو بحث كرد لما غاب بدين
معنا تضسرمیشود که ری تختیف ترس از مرک فقط مان وید تجهخود را آنمحف ساخت و بوخ
cal gl) aye a a aol gl ghd slat من اروشفوكو فاطانه
sen Sag تال مسق به وريد نكا of وان تیب مرگ hp رون
تایه در تقد اما ين موضع م كريد فط ا ماهد مسنقيو با مرك موتان هرلس لز
all oh داد ند یگ لين ات که مرگ هریغ آحامی غالیاست كد تیا مرف تمنيينى
ll يا فى ارلاى بر أن غليه كرد كافى يست به انسازها بكوم كه بيد هرگ یندشن بای تین کی
hg lala pital J siya fe S 5
مرگ زندگی خوب
ان نک ترجه ما ريه ديدكاه چام ده مرگ جب مين که ون نی با مامت و بات اش
als ap Sin does pfs bf خاب خوشى اينيك زندكى ون مرك خهى
صفحه 15:
هايدكر و سارئرء مثل اكثر اكزيستانسباليستحا ار ترفب مکنند که رای به او رساندن تجربه و احصاسمان
از زندگي گاهی از مرگ راد خود روم سرفت به رگ احساس فوريت و عاجليتن به دكي مودهد كه در
غير اين صورت فاقد أن مربود فروبد أنجا كه زندكى بدون مرك أكاهي را به عشقي افلاطوني يا به يك قماربازي
بدون بول تشبيه مى كند به همين نكته أشاره دارد
أذعاى ديكر هايدكر كه أورااز سارتر جدا مي سارف اين ست كه أكاهى قرد از مرك تججريه و احساسى gh
را در أو بديد مىأورد او مىكويد فردن کاری است که هيج كس ديكرى نمىتوائد يرايت انجام دهد؟ هيج كس
ديكرى نمىتواند مرك تورا تجربه كند؛ تك تك ما تنها مى ميرند از اين رو خوددارى از مرگ آگاهی سرباز زدن
از فردت خود امتع از زندگی ال اس
صفحه 16:
