علوم انسانی و علوم اجتماعی الهیات، دین و معنویت

سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)

sireye_aemmeye_athar

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.






  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)”

سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)

اسلاید 1: سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)نام کتاب :سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)نویسنده :متفکر شهید استاد مرتضی مطهریناشر :انتشارات صدراچاپ بیست وچهارم:خرداد 1383 مطابق ربیع الثانی 1425

اسلاید 2: مقایسه روش امام حسین (ع)با سایر ائمه(ع) در نظر بسیاری از مردم روش امام حسین(ع) با سایر ائمه(ع) متفاوت است.

اسلاید 3: برخی تصور میکنند که از علامات شیعه ، تقیه است؛در حالی که امام حسین(ع) تقیه نکرد. اگر تقیه حق است ، چرا امام حسین(ع) تقیه نکردو اگر حق نیست،چرا سایر ائمه(ع) تقیه کرده،به آن دستور داده اند؟ در بسیاری از امور دیگر هم بین سیره ی معصومین(ع) تضاد و تناقض ظاهری دیده میشود.از طرفی چون همه ائمه(ع) به عقیده ما معصومند و فعلشان مانند قولشان حجت است،پس ما در عمل چه کنیم وتابع کدام سیره باشیم؟گفته میشود:چون شیعه یک پیشوا ندارد بلکه چهارده پیشوا دارد و از آنها راه و رسمهای مختلفی نقل شده،در نتیجه،نوعی حیرت برای شیعه پیدا میشود و نیز وسیله خوبی است برای آن کسی که دین را وسیله مقاصد خود قرار می دهد؛زیرا هر کاری بخواهد بکند؛ از یک حدیث یا عمل یکی از معصومین(ع) در یک مورد به خصوص شاهد میاورد.

اسلاید 4: اتفاقا نقطه قوت شیعه در همین است.یک پیشوا اگر فقط 23سال در میان ما باشد، چندان تحولات و تغییرات و موقعیت های مختلف برایش پیش نمیاید که ما وی را در همه حالات الگوی خود قرار دهیم،ولی اگر به مدت 273سال،یک پیشوای معصوم داشته باشیم که با انواع قضایا مواجه شود طریق حل آن قضایا را به ما بنمایاند،ما بهتر با روح تعالیم اسلام آشنا میشویم و از جمود و خشکی نجات پیدا میکنیم.

اسلاید 5: از طرف دیگر،دین مردم را نسبت به مقتضیات زمان آزاد گذاشته است.حال وقتی که پیشوایان معصوم(ع) متعدد شدند و در مجموع زمان برخورداری از پیشوای معصوم(ع) بیشتر شدانسان بهتر میتواند روح تعلیمات دین را از آنچه که مربوط به مقتضیات زمان است جدا کند.البته یک سلسله مسائل داریم که روح تعلیمات دینی است و دستورهای کلی الهی می باشد و به هیچ وجه قابل تغییر نیست؛زیرا ناظر بر مصالح کلی و عالی بشریت است.

اسلاید 6: مثلا پیامبر(ص) زندگی فقیرانه ای داشتند ولی امام صادق(ع) چنین نبودند.امام در جواب کسی که به نحوه زندگی ایشان اشکال میگرفت،میفرمایند: که هر دو عمل ما مقتضی زمانه ماست.آنچه دستور اسلام است همدردی و مساوات است.پس یکی از طرق حل تعارضات در سیره ها و حتی در اقوال معصومین حل عرفی است که از راه مقتضیات زمان میباشد.

اسلاید 7: مشکلات علی (ع)میدانیم علی(ع) پیوسته در زمان خلافت خلفا از بیان اینکه خلافت،حق مطلق اوست،خودداری نمیکرد و در عین حال میبینیم بعد از کشته شدن عثمان از پذیرش خلافت کراهت داشت.

اسلاید 8: اولین مشکلی که وجود داشت کشته شدن عثمان بود؛که به دو جنگ خونین صفین و جمل منجر شد.در کشته شدن وی برخی از طرفداران عثمان مثل معاویه نیز شرکت داشتندکه می خواستند از کشته شدن وی بهره برداری کنند.تفاوت مخالفان علی(ع) با مخالفان پیامبر(ص) در این بود که مخالفان پیامبر(ص) کافر بودند و علنا شعار ضد اسلام میدادند؛اما علی(ع) با یک عده دانای بی دین مواجه بودند که شعارهایشان شعار اسلامی بود و هدفهایشان ضد اسلامی.مشکل دیگر علی(ع) انعطاف ناپذیری او در اجرای عدالت بود.مشکل سوم خلافت وی صراحت وصداقت او در سیاست بود.

اسلاید 9: اما مشکل اساسی وجود جاهلین متنسک بود.پیامبر(ص) مسلمانان را قدم به قدم جلو اورد و تعالیم و تربیت اسلامی را اندک اندک در روح آنها دمید و سیزده سال به آنها حتی اجازه دفاع هم نداد وفقط دستور صبر میداد تا هسته ی اصلی اسلا پدید آمد؛و سر موفقیت اسلام هم در این نوع مسلمان کردن بود.اما در دوره خلفا مخصوصا خلیفه ی سوم،آن چنان که باید و شاید تعلیم وتربیت پیامبر(ص) ادامه نیافت،اما فتوحات زیادی صورت گرفت؛در نتیجه طبقه ای در اجتماع اسلامی پیدا شد که به اسلام علاقه مند بود،مومن ومعتقد بود اما فقط ظاهر اسلام را میشناخت و با روح اسلام آشنایی نداشت.یک طبقه ی مقدس مآب و ظاهر مسلک،اما جاهل،که نه حقیقت قران را میفهمید ونه سنت پیامبر(ص) را.

اسلاید 10: علی(ع) در چنین زمانی خلافت را به دست میگرد و اینان در جریان صفین و خدعه ی معاویه برای اولین بار صراحتا جلوی علی(ع) می ایستند.وقتی هم که فهمیدند فریب خورده اند،گفتند:اشتباه کردیم. گفتند:اساسا اینکه قبوی کردیم دردین خدا دو نفر انسان بیایند داوری کنند،کفر است.حکم منحصرا مال خداست و عمل ما کفر بوده و همه کافر شدیم وباید توبه کنیم.آمدند سراغ علی(ع) که تو هم کافر شدی،توبه کن.این گناه نیست و من هرگز به خدا و پیغمبر(ص) دروغ نمیبندم و چیزی را که خلاف شرع نیست،نمیگویم که خلاف شرع است.آنها فرقه ای شدند به نام خوارج؛ یعنی شورشیان بر علی(ع)

اسلاید 11: خوارج خصوصیاتی داشتند:یکی شجاعت وفداکاری زیاد.دیگری متنسک ومتعبد بودن شدید؛که دیگران را زیاد به شک وشبهه می انداخت.وخصوصیت سوم آنها جهالت آنهاست،و به همین علت حضرت به آنها «شرار الناس» میگوید.

اسلاید 12: خوارج تا وقتی که قیام مسلحانه نکرده بودند،حضرت با آنها مدارا کرد،ولی کمکم حذب وفرقه ای تشکیل دادند ومذهبی در دنیای اسلام بدعت نهادند و برای مذهب خود اصولی ساختند: هر کسی که حکمیت را بپذیرد کافر است. هر کسی مرتکب گناه کبیره شود کافر است. در مقابل هر ظلمی باید قیام کرد و بدین ترتیب خود علیه حکومت یاغی شدند.حضرت آنها را به سگ هار تشبیه کرده که هرکس را گاز بگیرند هار میشود ونیز فرمودند که فقط خود وی حریف آنها بود زیرا که غیر او جرات نمیکرد بر آنها شمشیر بکشد.

اسلاید 13: صلح امام حسن(ع)مسئله ای که از قدیم الایام مطرح بوده،این است که چه شد که امام حسن(ع) با معاویه صلح کرد؟برخی گفته اند:اساسا امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دوروحیه مختلف داشتند؛یکی طبعا صلح طلب و دیگری طبعا جنگ طلب بوده استو اصلا دو روش متناقض داشته اند؛در حالی که حقیقت چنین نیست.اینکه اسلام اساسا دین جنگ است یا صلح،سوال اشتباهی است.حتی اگر در زندگی پیامبر(ص) هم نگاه کنیم میبینیم که آن حضرت در مکه روش مسالمت آمیز اختیار میکنند و در مدینه اجازه ی جنگ میدهند،ولی باز هم پیمان صلح حدیبیه را امضا میکنند.

اسلاید 14: در اسلام،جهاد در چند مورد پیش میاید:یکی جهاد ابتدایی است؛یعنی ابتدا کردن به جنگ با دیگران،مخصوصا مشرکان برای از بین بردن شرک که بر افراد بالغ،عاقل،آزاد و مرد واجب است و اذن امام در ان شرط است.مورد دوم جهاد دفاعی است؛یعنی انجا که حوزه ی اسلام مورد حمله دشمن قرار گرفته،برعموم مسلمین،حتی انها که در منطقه ی مورد تجاوز نیستند،دفاع واجب است.نوع سوم هم نظیر جهاد است؛ولی احکامش با جهادهای عمومی فرق میکند و ان این است که شخصی در قلمرو کفار زندگی کند و محیطش مورد هجوم دسته ای از کفار قرار گیرد.این فرد برای حفظ جان وناموس خود باید بجنگد و اگر کشته شود اجرش مثل شهید است.مورد دیگر،قتال اهل بغی است؛یعنی اگر در بین مسلمین جنگ داخلی در بگیرد باید بین انها صلح برقرار کردوگرنه باید با ظالم جنگید و از مظلومدفاع کرد.مورد اخر هم مسئله قیام خونین برای امر به معروف و نهی از منکر است.

اسلاید 15: مسئله دیگر که در بحث جهاد مطرح میشود،مسئله ی صلح است؛یعنی پیمان نجنگیدن و همزیستی مسالمت امیز؛اما به شرط اینکه مدتش معین باشد و متضمن مصلحت مسلمین باشد.شرایطی که مصلحت صلح را ایجاب میکند عبارتند از:کمتر بودن قدرت مسلمین که باید فعلا صبر نموده کسب قدرت نمایند،یا اینکه صلح نقشه ای است برای جلب یک پشتیبانی،یا در مدت صلح امید ان است که طرف مقابل،اسلام اورد.هروقت این جهات منتفی شد ادامه دادن صلح،جایز نیست.اسلام بنا به نص قران،هم دین صلح است و هم دین جنگ؛یعنی هر دوی اینها را جایز شمرده؛اما نه به عنوان یک اصل ثابت و همیشگی.چه بسا جنگهایی که مقدمه ی صلحی هستند و چه بسا صلحی که مقدمه جنگی پیروزمند است.

اسلاید 16: تفاوت های شرایط زمان امام حسن(ع) وامام حسین(ع)سه عامل اصلی که در قیام امام حسین(ع) دخالت داشته،هر کدام در زمان امام حسن(ع) به شکل دیگری میباشد:اول اینکه از امام حسین(ع) تقاضای بیعت شد؛ان هم بیعتی که یزید به والی مدینه دستور داده بود که بدون هیچ رخصتی از امام حسین(ع) بیعت بگیرد،ولی از امام حسن(ع) تقاضای بیعت نشد و طبق تاریخ،کسی از نزدیکان امام هم با معاویه بیعت نکرد.مسئله ی بیعت امام حسین(ع) را وادار به مقاومت شدید کرد؛که این مسئله در جریان کار امام حسن(ع) وجود ندارد.

اسلاید 17: عامل دوم قیام امام حسین(ع) دعوت کوفه بود،به عنوان یک شهر اماده.اگر امام حسین(ع) جواب ان هجده هزار نامه را نمیداد،مسلما در مقابل تاریخ،محکوم بود و میگفتند که زمینه ی مساعدی را از دست داد؛در حالی که از نظر تاریخی برای ایشان اتمام حجت و اعلام امادگی شده بود؛اما در کوفه ی امام حسن(ع) وضعیت کاملا برعکس بود؛کوفه ای خسته ومتفرق؛یعنی اتمام حجت بر خلاف شده بود و مردم کوفه نشان داده بودند که ما امادگی نداریم و حتی قصد جان حضرت را میکردند.عامل سوم در قیام امام حسین(ع) مسئله ی امر به معروف ونهی از منکر است که اگر دعوت مردم هم نبود،حضرت،قیام میکرد؛زیراکه در این 20 سال حکومت معاویه ماهیت او معلوم شده بود و وضع فرزندش نیز معلوم بود،ولی معاویه ی زمان امام حسن(ع) یک معترض است که به خونخواهی عثمان قیام کرده و از دید مردم کوفه،اگرچه ادم بدی است،ولی حاکم خوبی میتواند باشد.

اسلاید 18: علاوه بر این،کاغذ سفید همراه با امضا خدمت امام حسن(ع) فرستاده که هر چه تو بگویی عمل میکنم؛مگر تو نمی خواهی احکام دین اجرا شود،من هم همان کار را میکنم.با چنین وضعی اگر امام حسن(ع) صلح نمیکرد و جنگ را ادامه میداد که دوسه سال هم طول میکشید و دهها هزار نفر ادم کشته میشد.قطعا تاریخ حضرت را ملامت میکردکه معویه تنها می خواهد خودش حکومت کند،نه از تو می خواهد او را امیرالمومنین بخوانی،نه می خواهد بیعت کنی،به شیعیانت هم که امان داده است،و وعده ی بخشیدن مالیات بخشی از کشور را هم به تو برای شیعیانت داده است،تو چرا صلح نکردی.ولی امام حسن(ع) صلح کرد دست معاویه رو شد و تاریخ،او را محکوم کرد ونشان داد که ادم دغلبازی است و خودش هم گفت که من برای حکومت جنگیدم نه برای دین.

اسلاید 19: مسئله ی دیگر این است که امام حسین(ع) یک منطق بسیار رسا داشت؛می فرمود:کسی که سلطان ظالمی را ببیند که حرام خدا را حلال کرده ودر مقابل چنین ستمگری سکوت کند،گناهکار است.اما برای امام حسن(ع) این مسئله مطرح نیست؛زیرا هنوز ماهیت معاویه اشکار نشده است و میبینیم که بعدها هم عده ای پشیمان شدند و دوباره به امام پیشنهاد جنگ دادند.حضرت فرمود:تا مرگ معاویه باید صبر کرد،یعنی اگر حضرت زنده میماند اونیز مانند امام حسین(ع) قیام میکرد.

اسلاید 20: مواد قرار داد صلح نیز چنان گنجاده شد که افتضاح دستگاه اموی را بهتر معرفی میکرد:1-حکومت به معاویه واگذار میشود؛به شرط عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر و سیره خلفای صالح.2-پس از معاویه،حکومت،متعلق به امام حسن(ع) و اگر نبود متعلق به امام حسین(ع) است؛یعنی این صلح موقتی است.3-معاویه باید لعن علی(ع) را متوقف کند و از او جز به نیکی یاد نکند.این جا نیز معاویه زیر سوال میرود که اگر کار تو درست بود،چرا دست کشیدی و اگر خلاف بود چرا میکردی! 4-بیت المال کوفه از تسلیم امر،مستثنی استدو معاویه باید سالانه دومیلیون درهم برای امام حسن(ع) بفرستد. 5-تبعیض نباید وجود داشته باشد.همچنین نباید کسی را به خطاهای گذشته مواخذه کردو اصحاب علی(ع) باید در امان باشند.

اسلاید 21: شاید سوال شود که چگونه است که حضرت علی(ع) می فرمود:من حاضر نیستم حتی یک روز حکومت معاویه را تحمل کنم،ولی امام حسن(ع) راضی به حکومت معاویه شد؟جواب این است که:دو مورد فوق با هم فرق دارند،حضرت امیر(ع) حاضر نیست یک روز معاویه به عنوان نایب و منسوب از طرف او حکومت کند،در حالی که امام حسن(ع) نمی خواهد معاویه را نایب خود کند،می خواهد کنار برود؛به عبارت دیگر صلح امام حسن(ع) کنار رفتن است،نه متعهد بودن.

اسلاید 22:  امام زین العابدین(ع) قهرمان معنویت است.هنگام حج با قافله هایی میرود که او را نشناسند و مانند خدمتگذار قافله رفتار میکند؛تا به فرموده ی خود،«توفیق خدمت به مسلمانان برایش پیدا شود». برای ایشان فرصتهایی مثل فرصت امام حسین(ع) یا امام صادق(ع)پیش نیامد،اما حضرت،با گریه یاد قیام سید الشهدا را زنده نگاه میداشت و با دعا مضامین اسلام را به دیگران معرفی می فرمود. 

اسلاید 23: امام صادق(ع) ومسئله خلافتدر مورد حضرت صادق(ع) دو مسئله وجود دارد:یکی اینکه در زمان حضرت،یک فرصت مناسب سیاسی به وجود امد و بنی عباس از این فرصت استفاده کردند؛چرا امام(ع) استفاده نکردو دیگر اینکه چرا امام(ع) به نامه ی ابوسلمه که ایشان را دعوت به پذیرش خلافت کرده بود،جواب نداد؟

اسلاید 24: فرصت امام صادق(ع) از این راه پیدا شده بود که از زمان شهادت امام حسین(ع) به بعد به تدریج حس تنفر نسبت به بنی امیه اوج گرفت و فسق و فجور انها نیز وجهه انها را ساقط کرده بود و کم کم قیامهایی از سوی علویان به وقوع پیوست وبا اینکه خود قیام کنندگان از میان رفتند ولی حرکت انها از نظر تبلیغاتی فوق العاده اثر گذاشت.مخصوصا در خراسان با رفتن و شهادت یحیی بن یزید بن علی بن حسین که نارضایتی شدیدی نسبت به حکومت بنی امیه در مردم انجا به وجود اورد.

اسلاید 25: بنی عباس از این فرصت حداکثر استفاده را کردند؛بدین شکل که مخفیانه مبلغینی تربیت میکردند که مردم را به شورش علیه امویان تشویق می کردند؛ملی شخص معینی به عنوان رهبر انتخاب نمیکردند و تحت شعار «الرضا من آل محمد» عمل می کردند که از همین جا معلوم میشود که اساسا زمینه ی مردم،زمینه ی اهلبیت پیامبر و زمینه ی اسلامی بوده نه تعصبات نژادی و قومی و خلاصه چرا امام(ع) از این فرصت استفاده نکرد؟

اسلاید 26: از طرف دیگر،بنی عباس دو مبلغ مهم داشتند که مهمترین حرکات،توسط آنها صورت میگرفت.ابومسلم در خراسان و ابوسلمه در عراق که ابومسلم به ابوسلمه حسادت می ورزید و می خواست که او را از سر راه بردارد.ابوسلمه بعد از کشته شدن ابراهیم امام(رئیس اصلی عباسیان) و اواگذاری منصب او به سفاح،خواست که خلافت را از آل عباس به آل ابوطالب باز گرداند و دو نامه ی محرمانه به مدینه فرستاد؛یکی برای امام صادق(ع) و یکی برای عبدالله محض و از انها دعوت به خلافت کرد؛ولی امام صادق(ع) نامه ی ابوسلمه را سوزاند و به ان اعتنایی نکرد.

اسلاید 27: در پاسخ باید گفت:قضیه ی ابوسلمه بسیار روشن است.وی مردی سیاسی بوده؛نه طرفدار شیعه و امام صادق،و سیاستش از اینکه به سود ال عباس باشد،یکباره تغییر می کند و چون هرکسی را هم نمیشد برای خلافت معرفی کرد،بلکه خلیفه، کسی باید باشد که مورد قبول مردم باشد واز طرفی از ال عباس هم نمی خواست که باشد،لذا فقط می ماند ال ابوطالب که در انها هم دو شخصیت مبرز است،عبد الله محض وامام صادق(ع)،به همین دلیل سیاست مآبانه به هر دو نامه نوشت که تیرش به هر جا اصابت کرد،از انجا استفاده کند.پس در کار وی هیچ خلوصی مطرح نبوده است.به علاوه این کاری نبوده که به نتیجه برسد،ودلیل ان هم این است که هنوز جواب نامه ی عبدالله به ابوسلمه نرسیده که وی توسط ابومسلم کشته شو و غائله به کلی خوابید.

اسلاید 28: اما امام صادق(ع) چرا شخصا از فرصت استفاده نکرد و قیام نفرمود؟در توضیح باید گفت که زمان امام صادق (ع)از نظر اسلامی یک زمان منحصر به فرد است،که انقلاب ها و نهضت های فکری بیش از نهضت های سیاسی مشاهده میشود؛در حالی که زمان امام حسین(ع) اختناق کاملی حکمفرما بود؛به شکلی که اگرامام حسین(ع) قیام نمیکرد باید انزوا اختیار میکرد؛ولی در زنده ماندن امام صادق(ع)،رهبری فکری و عقیدتی دنیای اسلام و جهت دادن به سرنوشت اسلام مطرح بود.در زمان امام حسین(ع) فقط یک مسئله برای دنیای اسلام مطرح بود،خلافت به معنی همه چیز بود و بر جمیع شئون نظارت کامل داشت و برای همین میبینیم که از زندگی امام حسین(ع) تا قیام حضرتش نمی توان هیچ سراغ وخبری از امام حسین(ع) گرفت و اگر حضرت همانطور تا پنجاه سال هم زندگی میکرد وضع همین گونه بود.

اسلاید 29: اما در اواخر دوره ی بنی امیه و در زمان بنی عباس اوضاع،شکل دیگری به خود گرفته بود؛اولا:ازادی فکری در مردم پیدا شد و ثانیا:شور ونشاط علمی کم سابقه ای پدید امد.مسلمانان همه ی مناطق مسلملن نشین را وطن خود می دانستند وفرقی نمیکرد که استاد کجایی باشد و شاگردش کجایی و نیز وجود تمساح و تساهل دینی وهمزیستی با اهل کتاب که اغلب اهل علم بودند و مسلمانان از انها به خوبی استفاده میکردند.در این زمان،یک مرتبه میبینیم که بازار جنگ عقاید،داغ میشود گروه های مختلفی در مسائل مختلف اسلامی مثل:علم قرائت،علم تفسیر و علم حدیث و علم فقه پدید میاید که از همه خطرناکتر زنادقه،بودند که به راحتی و علنا خدا را انکار می کردند.جریانات خشک مقدسی و خوارج نیز حضور داشت وامام صادق(ع) با همه ی اینها مواجه بودند و در تمام زمینه های فوق میبینیم که شاگردانی برجسته تربیت می کردند. در مجموع مشاهده میشود که زمینه ای برای امام صادق(ع) فراهم شد که نه قبل از ان برای هیچ امامی فراهم بود،نه بعد از ان.

اسلاید 30: اسلام که فقط و فقط مبارزه با ظالم را مطرح نمی کند.اگر ان را هم مطرح میکند،به خاطر نشر اسلام است که امام صادق(ع) این وظیفه را به خوبی انجام دادند ولی از روش به ظاهر متفاوت.اگر امام صادق(ع) نبود،ما امروزه ارزش نهضت حسینی را نمیفهمیدیم؛اما در عین حال که امام صادق(ع) متعرض امر حکومت نشد،ولی باخلفا هم کنار نیامد و مبارزه ی مخفی میکرد.

اسلاید 31: موجبات شهادت امام موسی کاظم(ع)بعضی فکر میکنند که فقط امام حسین(ع) علیه دستگاه ظلم قیام کرد وبقیه،تقیه می کرده اند و با دستگاه ظلم کاری نداشته اند.خیر،چنین نیست.یک مسلمان واقعی- چه رسد به امام مسلمین –امکان ندارد با دستگاه ظلم زمان خود سازش کند،بلکه همیشه با انها مبارزه میکند،اما تفاوت،در شکل مبارزه است.یک وقت مبارزه علنی است،اعلان جنگ است و یکبار هم غیر علنی؛که در این نوع دوم هم کوبیدن ولجن مال کردن طرف و علنی کردن بطلان اونیز هست،اما نه به صورت شمشیر کشیدن.

اسلاید 32: تقیه؛یعنی در یک شکل مخفیانه و در حالتی استتاری از خود دفاع کردن؛یعنی بیشتر زدن وکمتر خوردن،نه دست از مبارزه برداشتن.اگر مقاومت های ائمه و بر ملا کردنهای حقایق دشمنان توسط انها نبود،ما امروز هارون و مخصوصا مامون را در ردیف قدیسین و بزرگان میشمردیم.این بحث در موجبات شهادت امام کاظم(ع) است که هارون به موقعیت اجتماعی ان حضرت حسادت می ورزید.او امام(ع) را مزاحم کار خود میدید،برای همین او را دستگیر کرد و به زندان فرستاد.معنویت امام(ع) چنان بود که در هر زندان پس از اندک مدتی زندانبان را مرید خود میکرد و هارون،ایشان را به زندان دیگری میفرستاد.

اسلاید 33: امثال هارون الرشید از جاذبه ی امام(ع) که جاذبه ی حقیقی بود می ترسیدند،چرا که امام موسی بن جعفر(ع) در ادامه راه ائمه(ع) به دو سنت پایبند بودند که دلها را به سوی ایشان جذب میکرد،یکی خدا باوری حقیقی،عبادت و خوف خدا و دیگری همدردی و همدلی با ضعفا و بیچارگان بود.

اسلاید 34: مهمترین موجبات شهادت امام کاظم(ع) عبارتند از:اول:وجود ایشان؛چرا که دستگاه خلافت،ایشان را رقیبی برای خود می دانست.دوم:تبلیغ می کردند و قضایا را می گفتند.منتهی تقیه می کردند؛یعنی طوری عمل می کردند که تا حد امکان،مدرک به دست حکومت ندهند.سوم:اینکه روح مقاوم وعجیبی داشتند.میگویند که یک هفته قبل از شهادت حضرت،هارون یحیی بن فضل برمکی را فرستاد که اگر فقط تو در حضور یحیی و نه کس دیگر،اعتراف کنی که تقصیر کار بوده ای،من تو را می بخشم وازاد میکنم و حضرت،همین را هم قبول نمی کند.

اسلاید 35: مسئله ولایتعهدی امام رضا(ع)نظیر شبهه ای که در مسئله ی صلح امام حسن(ع) وجود دارد،در مورد امام رضا(ع) نیز مطرح میشود،که این را نیز نوعی سازش با خلیفه ی ناحق میشمارند.کسانی که ایراد میگیرند،حرفشان این است که امام حسن(ع) نباید تسلیم امر می کرد و باید می جنگید تا کشته شود و امام رضا(ع) هم نمی بایست ولایتعهدی را میپذیرفت و می بایست تا حد کشته شدن،مقاومت میکرد.درباره علت پذیرفتن ولایتعهدی فرضیه های مختلفی وجود دارد که ما به بررسی انها خواهیم پرداخت.

اسلاید 36: مامون وزیری دارد به نام فضل بن سهل که همه کاره دستگاه حکومت است و عده ای می گویند که وی مامون را وادار به این امر کرد که این جا دو حالت ممکن است:یکی اینکه فضل،واقعا شیعه بوده که برخورد امام با او خلافاین را نشان می دهد ومیبینیم امام(ع)،حتی خطر وی را به مامون گوشزد کرده اند و احتمال دیگر اینکه فضل،می خواست عجالتا حکومت را از دست عباسیان در اورد و روی عقاید مجوسی خود بود و قصد بازگرداندن ایران به دین زرتشت را داشته است،که در این حالت،وظیفه ی امام(ع) همکاری با مامون است؛زیرا خطر او بیشتر از خلافت مامون است.پس کار امام(ع) (سازش با مامون)صحیح بوده است.

اسلاید 37: مسئله را ازوجهه امام رضا(ع) نیز بررسی کنیم؛چند چیز در تاریخ مسلم است:اولا احضار امام(ع) از مدینه به مرو حالتی امرانه و بدون مشورت داشت و مامون امام(ع) را تا وقتی که به مرو رسید از موضوع با خبر نکرد.ثانیا مسئله ی ولایتعهدی از سوی امام(ع) مطرح نشد،بلکه از جانب مامون بود و امام(ع) هم به شدت امتناع می ورزیدند ؛زیرا میفرمودند:اگر حق توست به چه اجازه ای به ما میدهی و اگر نیست چرا ان را غصب کردی؟!ثالثا اینکه به صورت پیشنهاد نبوده بلکه احضار و اجبار بوده و مامون تهدید را با استدلال در هم امیخت یعنی وقتی که گفت:کار تو مثل کار علی در شورای شش نفره است از طرفی استدلال میکرد که چون حضرت سازش کرد پس اشکالی ندارد و از طرفی چون عمر در صورت عدم تصمیم انها را تهدید به مرگ کرده بود می خواست بگوید:تو نیز چنین وضعی داری.

اسلاید 38: رابعا حضرت رضا شرط کرد که من به این شکل این امر را قبول میکنم که در هیچ کاری مداخله نکنم که در واقع می خواست مسئولیت کارهای مامون را نپذیرد و ژست مخالفت را حفظ کند.خامسا طرز رفتار حضرت بعد از مسئله ولایتعهدی قابل توجه است.غالبا رسم است که ولیعهد از حاکم تشکر کند ومامون انتظار داشت که حضرت تاییدی از او و خلافتش کند ولی در مراسم بیعت اصلا چنین نشد و حضرت فرمود:«ما حقی داریم وان خلافت است شما مردم هم حقی دارید و ان اینکه خلیفه باید شما را اداره کند و شما باید حقمان را به ما بدهید اگر دادید وظیفه مان را انجام میدهیم»نه تشکری از مامون صورت میگیرد ونه حرف دیگری مطرح میشود بلکه جو حاکم برخلاف روح جلسه ی ولایتعهدی است.

اسلاید 39: یک فرض این است که بگوییم ابتکار عمل با خود مامون بوده و وی در ابتدا- مطابق نظر شیخ صدوق و شیخ مفید –واقعا حسن نیت داشته ولی در انتها تغییر عقیده داده است.در اینجا علت امتناع حضرت رضا(ع) این است که می دانسته مامون تحت تاثیر احساسات انی قرار گرفته و بعدا پشیمان می شود البته اکثر علما با این نظر موافق نیستند.در روایات ما این مطلب هست که حضرت رضا(ع) در یکی از سخنانشان به مامون فرمودند:«من میدانم که تو می خواهی به این وسیله مرا خراب کنی.»

اسلاید 40: اما اشکال بیشتر در ان حالت است که ابتکار عمل از مامون بوده و او سو نیت داشته باشد که شاید بعضی بگویند:حضرت باید مقاومت می کرد تا کشته میشد.از نظر شرعی می دانیم که خود را به کشته دادن گاه جایز میشود.به شرایطی که اثر کشته شدن بیشتر از زنده ماندن باشد یا امر دایر باشد که شخص یا کشته شود یا فلان مفسده بزرگ را متحمل شود ؛مثل قضیه امام حسین(ع).ولی ایا شرایط امام رضا(ع) نیز ان چنان بود؟حضرت رضا(ع) مخیر می شود بین یکی از دو کار: یا ولایتعهدی؛به این شرط که مسئولیت کارهای دستگاه،به عهده حضرت(ع) نباشد و یا کشته شدن،که بعد هم تاریخ بیاید،او را محکوم کند.قطعا اولی را باید انتخاب کند؛زیرا صرف همکاری که گناه نیست؛نوع همکاری مهم است.

اسلاید 41: گاهی وارد شدن به دستگاه ظلم و جور،جایز است و ان وقتی است که بتوانیم به اسلام،استفاده ای برسانیم.اگر بتوانیم از طریق ان،امر به معروف و نهی از منکر بکنیم که وارد شدن به ان واجب است.و می بینیم که در مدت ولایتعهدی امام(ع)،کاری به نفع عباسیان صورت نگرفت،ولی حضرت(ع) با تثبیت شخصیت علمی خود از طریق دستگاه خلافت و جواب به شبهات علمی به نفع اسلام هم کار کرد.

اسلاید 42: سخنی در مورد امام حسن عسکری(ع) حضرت امام حسن عسکری(ع) از ائمه ای هستند که تحت فشار بسیار بودند؛زیرا که ائمه(ع) هر چه به دوره امام عصر عجل الله تعالی فرجه نزدیک می شدند،کار بر انها سخت تر می شد.بنا به نص تاریخ،تمام مدت شش سال امامت ایشان،حضرت در محله ی العسکر-که یک پادگان نظامی بود- یا در حبس بودند؛یا ازاد ولی ممنوع الملاقات.علت عمده این که اینقدر امام(ع) تحت نظر بودند،این بود که دستگاه حکومت می دانست مهدی امت عجل الله تعالی فرجه از صلب ایشان ظهور می کند و به خیال خام خود می خواستند جلوی امر الهی را بگیرند.ایشان به هیبت و جلالت و حسن منظر ممتاز بودند؛به طوری که همه تحت تاثیر سیمای حضرت قرار می گرفتند و حتی دشمنان،وادار به خضوع می شدند.

اسلاید 43: عدل کلی پیامبران الهی برای دو هدف اساسی مبعوث شده اند؛یکی توحید و بر قراری ارتباط صحیح بین خدا و انسان و دیگری عدالت اجتماعی و برقراری رابطه صحیح بین انسان ها.این بحث درباره عدالت است،که ایا اصلا عدالت واقعی که تمام ظلم ها و تبعیض ها از میان برود ممکن است یا خیر؟بر اساس قران و تعالیم اسلامی و با توجه به وعده های الهی،عاقبت دنیا به سوی عدالت می رود و عاقبت زمین برای اهل ایمان و صالحان است و عدالت،یک ارزوی محض نیست.در اینجا سه مبحث را شرح می دهیم : اولا،عدالت چیست؟ثانیا،ایا فطری است یا باید ان را بر انسان ها تحمیل کرد؟و ثالثا،ایا اصلا عدالت،عملی است؟و اگر عملی است،با چه شیوه و به چه وسیله ای؟

اسلاید 44: تعریف عدالت تقریبا واضح است،عدالت نقطه مقابل ظلم و تبعیض است؛یعنی این که به هر ذی حقی،حقش را بدهیم.اما درباره فطری بودن عدالت،عده ای معتقدند که عدالت،فطری نیست و این ها نیز چند دسته اند؛بعضی مثل نیچه و ماکیاول می گویند: عدالت،بیش تر از یک ارزو نیست و در واقع،شعار ضعفا برای رهایی از زورمندان است و واقعیت خارجی ندارد.

اسلاید 45: اما عده ای دیگر می گویند که عدالت،عملی است،منتها در شیوه ان اختلاف دارند.راسل می گوید که بشر،منفعت پرست است و باید علم و فرهنگ بشر به ان جا برسد که بفهمد که منافع فرد در عدالت جمع است.اگر تو به دیگری زور بگویی،او به تو زور خواهد گفت.به طور مثال من و همسایه ام یک اندازه زور داریم،اگر من از ترس زور او عادل شوم،همین که قدرتی بدست اوردم که از او بیمی نداشته باشم،بی رحمانه او را لگد کوب می کنم.حال اگر عقل دور اندیش بگوید:به خاطر منفعت خودت عادل باش؛وقتی که زئری در مقابل خود نمی بینم چگونه عادل باشم؟!دسته دیگر(مارکسیست ها) می گویند که عدالت،عملی و ممکن است؛ولی نه از راه انسان بلکه از راه ابزارهای اقتصادی،و ماشین خود به خود بشر را به سوی عدالت سوق می دهد.

اسلاید 46: نظر اسلام این است که همه این ها بدبینی به طبیعت و فطرت بشر است.اگر امروز،بشریت از عدالت گریزان است،به این دلیل است که هنوز به مرحله کمال نرسیده است.در نهاد بشر،عدالت هست و اگر صحیح تربیت شود به جایی می رسد که واقعا عدالت خواه شود و واقعا عدالت جمع را بر منفعت فرد ترجیح دهد.مواردی را نشان می دهد که فرد،بر خلاف منافع خود،قیام کرده،خود را فدای عدالت کرده است.پس ایجاد عدالت ممکن است.

اسلاید 47: اما درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه باید گفت که اعتقاد به مهدویت بر خلاف تصور عده ای،فقط به شیعه اختصاص ندارد.اولا در قران کریم مژده به عدالت نهایی داده شده است:«ان الارض یرثها عبادی الصالحون» در احادیث نبوی نیز این مسئله وجود دارد.از اول اسلام،این مسئله مطرح شده است و ادعای فرقه ی کیسانیه،طرفدارن نفس زکیه،فرق اسماعیلیه و ...،مویدی بر این مطلب است،حتی در میان اهل سنت نیز مدعیان مهدویت پیدا شده اند،مثل مهدی سودانی.

اسلاید 48: درباره مسئله مهدویت دو نکته مهم باید مورد توجه و بحث قرار بگیرد.نکته اول مسئله ی عمر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است،که عده ای وقتی با ان مواجه می شوند،اظهار تعجب میکنندواین مسئله را مخالف قانون طبیعت میدانند.اولا:بسیاری از تحولات بزرگ در تاریخ حیات موجود زنده،تحولاتی غیر عادی است وبا قوانین عادی طبیعت که علم امروز بشر میشناسد،نمی توان انها را توجیه کرد.مثلا علم نمیتواند پاسخ دهد اولین جاندار روی زمین و اولین سلول حیاتی چگونه به وجود امده است.ثانیا:کسی نمیتواند بگوید:قانون طبیعت این است که بشر فقط فلانم قدار مشخص عمر کند وبیشتر از ان غیر طبیعی است،بلکه سعی در افزایش عمر بشر یک امر طبیعی است وشاید قانون طبیعی نیز داشته باشد که با کشف دارویی عمر بشر افزایش یابد.

اسلاید 49: ثالثا:همواره وقتی وضع دنیا به یک مراحلی می رسد،مثل اینکه دستی از غیب خارج میشود و ناگهان تحولی ایجاد میکند ووضعی پیش می اورد که با قوانین طبیعت اصلا قابل پیش بینی نیست واصولا دین آمده است تا چشم آدمی را باز کند و فکر او را از محدودیت جریانهای عادی خارج سازد.

اسلاید 50: نکته ی دوم که باید مورد بحث قرار گیرد مشخصات دوره ی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است.با توجه به روایات معصومین ظهور آن حضرت زمانی صورت میگیرد که خطر نابودی،بشریت را تهدید می کند و آشوبهای مهیب و جنگهای بزرگ در دنیا در میگیرد و جهان از ظلم و جور پر میشود.وقتی که حضرت قیام میکند و بر زمین حاکم می شود عدالت واقعی را به نمایش در میاورد و عدالت و امنیت در جای جای زمین برقرار میشود.ایشان ثروت را عادلانه و بالسویه تقسیم میکند و مجهولات طبیعت کشف میگردد وزمین مواهب خود را بر بشر ارزانی میدارد،از این رو فقر از جهان ریشه کن میگردد وهمچنین قوانین کتاب وسنت را که متروک شده بود،زنده میکند و به این ترتیب تربیت بشر کامل می گردد.

اسلاید 51: همانطور که گفته شد از مهمترین مشخصات ظهور حضرت این است که ایشان زمانی ظهور میکند که پیمانه جهان از ظلم وجور پر شده باشد.این مطلب،باعث شده که عده ای افزایش بی عدالتی را بپسندند و با هر اصلاحی مخالفت کنند واگر در جامعه توجهی در مردم به سوی دیانت پیدا شود،ناراحت شوند وبگویند:چنین نباید بشود،زیرا در ظهور حضرت عجل الله تعالی فرجه تاخیر میافتد.ولی حقیقت این است که اسلام با انقلابهای انفجاری مخالف است.

اسلاید 52: اسلام با این عقیده مخالف است؛یعنی،با انتظار ظهور حضرت عجل الله تعالی فرجه ،هیچ تکلیفی از ما ساقط نمیشود و ما همچنان باید وظایف شرعی خود را انجام دهیم.اسلام،برقراری عدالت کلی را شبیه به رسیدن میوه میداند،که باید سیرتکاملی خود را طی کند؛یعنی اگر حضرت حجت تاکنون ظهور نکرده اند نه برای این است که گناه،کم شده است،بلکه هنوز دنیا هنوز به آن مرحله از قابلیت نرسیده است.

اسلاید 53: مطلب دیگر این است که باید کوشش کنیم فکر خود رادر حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه با آنچه که در متن اسلام آمده است،تطبیق بدهیم.ظهور یک فلسفه ی بزرگ جهانی است؛زیرا که اسلام یک دین جهانی است وتشیع به معنی واقعی آن یک امر جهانی است.امروز این فکر در اروپا پیدا شده که بشر در تمدن خود به مرحله ای رسیده که گور خود را کنده و یک قدم بیشتر با آن فاصله ندارد.طبق اصول ظاهری نیز همین طور است،ولی اصول دین ومذهب ما می گوید:زندگی سعادتمندانه بشر در آینده است واین دوره کنونی،موقت میباشد.آن دوره،دوره عقل و عدالت است.

اسلاید 54: هر فرد در زندگی سه دوره کلی دارد:کودکی؛که دوره بازی و افکار کودکانه است،جوانی؛که دوره ی خشم وشهوت است،عاقله مردی و پیری؛که دوره پختگی وحکومت عقل است.اجتماع بشری نیز چنین است.یک دوره،دوره ی اساطیر و افسانه ها و به تعبیر قران،دوره ی جاهلیت است.دوره ی دوم،دوره ی علم است ولی آمیخته با جوانی است؛یعنی خشم وشهوت که عصر امروز ماست.و دوره سوم،دوره معرفت وعدالت وصلح وانسانیت،که در راه است واساسا مگر ممکن است که خداوند،این بشر را به عنوان اشرف مخلوقات،آفریده باشد وقبل از اینکه به دوره بلوغ برسد،او را نابود کند؟

اسلاید 55: ما مسلمانان خوشوقتیم که برخلاف همه بدبینی های دنیای غرب به آینده بشریت خوشبین هستیم.انیشتین میگوید بشر با گوری که به دست خود کنده یک گام بیشتر فاصله ندارد.پس از انفجار بمب اتمی در هیروشیما قدرت تخریبی صنعتی روز به روز بیشتر میشود.اگر جنگ جهانی سوم پیش بیاید غالب و مغلوب خاصی نخواهد داشت،زیرا با فشار دادن چند دگمه،کره زمین و تمام بشریت نابود خواهد شد.

اسلاید 56: قران کریم نسبت به آینده بشریت اطمینان میدهد؛لذا ما با تکیه به ایمان الهی می گویم:برای بشریت از این پرتگاه ها زیاد پیدا شده است،اما دست الهی بالای دست هاست «و کنتم علی شفا حفره من النار فانقذکم منها».با توجه به مطالب فوق روشن میشود که چرا در احادیث ما آمده «افضل الاعمال انتظار الفرج» زیرا انتظار فرج همراه با خوشبینی با آینده بشریت،ایمانی است در سطح بسیار عالی.

اسلاید 57: با تشکر از توجه و همراهی شما.فائزه فیروزآبادی

18,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید