hezbe_eatelafe_eslami

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.




  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “فدائیان اسلام”

فدائیان اسلام

اسلاید 1: هو العزیز اسلام برتر از همه چیز وهیچ چیز برتر از اسلام نیستفداییان اسلامتحقیق کننده :حسین بخارائیدبیر محترم :آقای پاکدامن

اسلاید 2: شهید طهماسبیشهید بخارائیشهید امانیشهید صفارهرندیشهید نیک نژادفداییان اسلام برای انقلاب چه کردند؟شهید نواب صفویشهید حسین امامیشهید ذوالقدرشهید واحدیفهرست

اسلاید 3: فداییان اسلام برای انقلاب چه کردند؟ آغاز سلطنت رضاشاه در سالهاي نخست دهه اول 1300 ش، نظام سياسي حاکم در روندي تدريجي ولي مداوم سياست اسلام‌زدايي و تحقير علما و روحانيون ديني و اسلامي را مورد توجه جدي قرار داده جهت کاهش نقش دين اسلام و تشيع در شؤون مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي، قضايي و غيرو گامهاي بزرگي برداشت. بدين ترتيب در دوران شانزده ساله حکومت استبدادي و خودکامه رضاشاه روحانيت اسلام به انحاء گوناگون تحت فشار و آزار و اذيت قرار گرفتند و حکومت جهت کم‌رنگ کردن نقش مذهب در جامعه و صدمه زدن به باورهاي ديني و اسلامي مردم کشور از اقشار مختلف از هيچ تلاشي فروگذار نکرد. در همان حال افراد و گروههايي که با تأسي به روشهاي فکري ـ فرهنگي و فلسفي با دين اسلام و مذهب تشيع مبارزه و مخالفت مي‌کردند از سوي حکومت تشويق و ترغيب شدند.

اسلاید 4: در دوران رضاشاه اعمال فشار و هجمه حکومت و طرفداران آن به اسلام و تشيع همه جانبه و سراسر تخريبگرانه بود. بر همين اساس هم بود که پس از سقوط ديکتاتور و آغاز سلطنت محمدرضاشاه جريانات اسلامگرا گسترش چشمگيري داشته مردم دربند ِ کشور مفري دوباره براي ظهور و بروز باورهاي ديني و گسترش شعائر اسلامي و ديني پيدا کردند. با اين احوال هنوز خطرات فکري ـ فرهنگي و تبليغاتي ضد ديني کاملاً از ميان نرفته بود و در همان حال بسياري از رجال، دولتمردان، و کارگزاران حکومت چنانکه بايد در راه حفظ و تحکيم منافع ملي کشور حميت نشان نداده با گرايش و حمايت پيدا و پنهان از سياست کشورهاي بيگانه به حقوق اساسي ملت ايران توجهي نشان نمي‌دادند. در چنين فضايي بود که زمينه‌هاي شکل‌گيري و فعاليت جمعيت فدائيان اسلام فراهم شد، تا از يک سو در برابر جريانات فکري ـ سياسي ضد اسلامي و دين‌زدايي بايستد و از سوي ديگر در برابر جريانات و تشکلهاي سياسي ـ مديريتي وابسته به بيگانگان به مبارزه برخيزد و از منافع کشور دفاع کند.

اسلاید 5: مهمترين جرياني که موجبات تأسيس سريع جمعيت فدائيان اسلام را فراهم آورد تفکرات و اقدامات فکري ـ فرهنگي و تبليغاتي احمد کسروي و پيروان او بر ضد دين اسلام و تشيع بود. احمد کسروي که در تمام دوران سلطنت رضاشاه بر فعاليتهاي ضد مذهبي‌اش ادامه داده بود، پس از شهريور 1320 نيز اين روند را تداوم بخشيد. او در برخي آثارش مانند شيعي‌گري و ورجاوند بنياد و غيره حملات توهين‌آميز شديدي را متوجه دين اسلام و به ويژه مذهب تشيع کرده و درباره برخي از ائمه اطهار سخنان ناروا و اهانت‌آميزي ذکر کرده بود و در همان حال با حمايت گروهي از پيروانش از برخورد فيزيکي نيز با مخالفان خود اجتناب نمي‌کرد. تا جايي که طي سالهاي 1320ـ 1324 ش اعتراضات فراواني از سوي علما و روحانيون و مردم مسلمان کشور از اقشار مختلف به دنبال آورد. در چنين اوضاعي بود که سيد مجتبي نواب‌ صفوي پس از هشدارهايي چند در 8 ارديبهشت 1324 به احمد کسروي حمله کرده او را مجروح و روانه بيمارستان ساخت و خود دستگير و مدتي زنداني شد.فهرست

اسلاید 6: به دنبال اين اقدام نواب ‌صفوي آشکار شد که فضاي عمومي کشور از حمله او به کسروي که آشکارا شعائر اسلامي و شيعي را مورد تمسخر قرار مي‌داد، خرسند شده است. با اين حال کسروي از مخالفت با اسلام و تشيع دست‌بردار نبود. از سوي ديگر نواب‌ صفوي پس از آزادي از زندان بر اين باور قرار گرفت که جهت مبارزه منسجم با جريانات فکري‌اي نظير کسروي چاره‌اي جز تشکيل جمعيت و يا تشکلي منظم ندارد. به اين دليل بود که در همان سال 1324 جمعيت فدائيان اسلام اعلام موجوديت کرد و هنگامي که کسروي حاضر نشد از اقدامات ضد ديني خود عدول کند نهايتاً در 20 اسفند 1324 همراه با منشي خود حدادپور توسط سيد حسين امامي و سيد علي‌محمد امامي از اعضاي فدائيان اسلام به قتل رسيد. و اين اقدام از سوي بسياري از علما و مردم مسلمان کشور مورد حمايت قرار گرفت.آيت‌الله حاج حسين قمي که گفته مي‌شد فتواي قتل کسروي را صادر کرده بود طي تلگرافي از دولت وقت خواست تا متهمان به قتل کسروي را از زندان آزاد کند مدت کوتاهي پس از قتل کسروي نواب ‌صفوي سفرهاي تبليغي و ارشادي خود را به شهرهاي مختلف آغاز کرد و با تشريح اهداف و برنامه‌هاي جمعيت فدائيان اسلام نسبت به جذب و عضويت نيروهاي اسلامگرا و مذهبي در جمعيت ابراز تمايل کرد و بدين ترتيب به تدريج افراد زيادي به اين جمعيت علاقمندي نشان دادند.

اسلاید 7: از جمله اقدامات نواب ‌صفوي و جمعيت فدائيان اسلام در سال 1327 دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطين و اعلام آمادگي آنان براي اعزام به آن کشور و دفاع از فلسطينيان در برابر تجاوز کاريهاي دولت جديدالتأسيس اسرائيل بود. در همان زمان وقتي رژيم پهلوي در صدد برآمد جنازه موميايي شده رضاشاه را در نجف اشرف به خاک سپارد بار ديگر نواب‌صفوي ضمن مخالفت با اين اقدام، علماي اسلام را به جلوگيري از اين طرح فراخواند و بدين ترتيب طرح رژيم براي دفن جسد رضاشاه در نجف با شکست رو‌به‌رو شد. ضمن اين که فدائيان اسلام براي جلوگيري از انتقال جسد رضاخان به ايران نيز از هيچ تلاشي فروگذار نکردند. در همين زمان رژيم پهلوي تلاشي بسيار کرد تا ميان نواب ‌صفوي و فدائيان اسلام با حوزه علميه قم و به ويژه آيت‌الله العظمي بروجردي اختلاف ايجاد کند و چنان وانمود سازد که اقدامات تندروانه فدائيان اسلام نمي‌تواند مورد تأييد حوزه علميه قم و آيت‌الله‌العظمي بروجردي قرار گيرد. مدارک موجود نيز نشان مي‌دهد که تا حدودي در اين طرح موفقيتهايي به دست آوردند.

اسلاید 8: در جريان سوء قصد به شاه در 15 بهمن 1327 فدائيان اسلام و شخص نواب‌ صفوي نيز تحت تعقيب قرار گرفتند. با اين حال و به رغم دستگيري دهها تن از اعضا و طرفداران فدائيان اسلام، مأموران حکومت از دستگيري نواب ‌صفوي عاجز ماندند. و هنگامي که شاه در صدد برآمد با تشکيل مجلس مؤسساني دلخواه به تغيير برخي اصول قانون‌اساسي و نيز الغاي مذهب ‌جعفري از قانون ‌رسمي کشور اقدام کند، فدائيان اسلام بار ديگر در برابر اقدام خلاف قاعده حکومت موضع مخالف گرفتند و به همين دليل طرح الغاي مذهب‌ جعفري از قانون ‌اساسي کشور ناکام ماند. از ديگر مبارزات فدائيان اسلام در اين مقطع مخالفت با وقوع تقلبات گسترده در انتخابات مجلس شوراي‌ ملي دوره شانزدهم بود. در انتخابات مجلس شانزدهم به ويژه عبدالحسين هژير وزير دربار وقت تقلبات گسترده‌اي به نفع داوطلبان طرفدار دربار انجام داد. هژير در همان حال مهره شناخته شده دولت بريتانيا در ايران به شمار مي‌رفت و با سفارت بريتانيا در تهران نيز روابط پيدا و پنهاني داشت.  پيش از آن، انتخاب هژير به پست نخست‌وزيري از سوي شاه و رأي اعتماد مجلس مورد تأييد دربار به او در 23 خرداد 1327 سخت با مخالفت جمعيت فدائيان اسلام روبه‌رو شده بود و در هماهنگي با آيت‌الله کاشاني، نواب ‌صفوي تظاهرات گسترده‌اي بر ضد هژير بر پا ساخت که طي آن دهها تن مجروح شدند. و به دنبال آن نواب ‌صفوي و دهها تن ديگر از مخالفان دولت هژير دستگير و زنداني شدند، ولي تحت فشار افکار عمومي نواب آزاد شد.

اسلاید 9: به دنبال آشکارتر شدن نقش گسترده هژير در تقلبات صورت گرفته در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شوراي ‌ملي، در روز 13 آبان 1328 سيد حسين امامي از اعضاي فدائيان اسلام او را در مسجد سپهسالار هدف گلوله قرار داده به قتل رسانيد.  سيد حسين امامي دستگير، محاکمه و در 17 آبان 1328 اعدام شد. گو اينکه اعدام سيد حسين امامي طرفداران او در فدائيان اسلام و بسياري از ديگر گروههاي سياسي ـ مذهبي را اندوهگين ساخت اما دربار و مخالفان حاکميت ملي ايرانيان بر سرنوشت خود را يک گام بزرگ به عقب‌نشيني واداشت. و به دنبال آن انتخابات دوره 16 مجلس در تهران لغو شد و با تجديد انتخابات گروهي از طرفداران و اعضاي جبهه ملي و آيت‌الله کاشاني وارد مجلس شانزدهم شدند تا در نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران گامهاي استواري براي ملت ايران بردارند. در اين مقطع به رغم فشارهاي حکومت فدائيان اسلام انسجام دروني و تشکيلاتي قابل اعتنايي پيدا کرد و روابط نزديکي با گروههاي سياسي ـ مذهبي طرفدار ملي شدن صنعت نفت ايران و قطع سلطه اجانب از نفت و حاکميت ملي ايران برقرار کرده بود. از جمله مهمترين اعضاي جمعيت فدائيان اسلام در سالهاي پاياني دهه 1320عبارت بودند: 1. سيد مجتبي نواب ‌صفوي 2. سيد عبدالحسين واحدي 3. سيد حسين هاشمي 4. ابوالقاسم گازري 5. ميرزا ابوالقاسم رفيعي 6. احمد عشقي 7. سيد محمد واحدي 8. محمد نيک‌بين 9.علي احرار 10. سيد حسن و سيد حسين امامي 11. خليل طهماسبي 12. جعفر امامي 13. شمس قنات‌آبادي 14. اميرعبدالله کرباسچيان 15. اسماعيل زين‌ساز 16. کاظم نيک‌نژاد 17. دکتر محمد شريف 18. استاد محمد بناء 19. عباس کاظمي 20 شيخ مهدي دولابي و دهها تن ديگر که اسامي تمام آنان در اين مقال نمي‌گنجد. 

اسلاید 10: از ديگر اقدامات مهم و سرنوشت‌ساز فدائيان اسلام در 16 اسفند 1329 ترور سپهبد حاجيعلي رزم‌آرا نخست‌وزير وقت بود. رزم‌آرا از آغاز نخست‌وزيري در 5 تير 1329 تلاشهاي پيدا و پنهان بسياري را براي جلوگيري از ملي شدن صنعت نفت آغاز کرده و در راه تلاشهاي پيگير نمايندگان مجلس و مردم کشور از اقشار مختلف براي ملي کردن صنعت نفت مانع‌تراشيهاي بسيار مي‌کرد. تا جايي که به نظر مي‌رسيد درشرايط پشتيباني انگلستان و دربار و نيز آمريکاييان از رزم‌آرا موضوع ملي کردن صنعت نفت با مشکلي جدي روبه‌رو شده باشد. در چنين وضعيتي بود که با موافقت ضمني آيت‌الله کاشاني و گروههاي سياسي طرفدار جبهه ‌ملي فدائيان اسلام طرح ترور رزم‌آرا را مورد توجه قرار داده و در 16 اسفند 1329 خليل طهماسبي او را در مسجد سپهسالار به قتل رسانيد.  مدت کوتاهي پس از قتل رزم‌آرا نمايندگان مجلس شوراي‌ ملي قانون ‌ملي شدن صنعت نفت ايران را تصويب کردند. خليل طهماسبي پس از ماهها زندان نهايتاً طبق مصوبه مجلس شوراي ‌ملي در 16 مرداد 1331 بي‌گناه شناخته شد و چند ماه بعد در 19 آبان 1331 در ميان استقبال گسترده مردم از زندان آزاد شد. با اين احوال در واپسين ماههاي نخست‌وزيري حسين علا (اسفند 1329) بسياري از اعضاي برجسته و هواداران جمعيت فدائيان اسلام دستگير شدند.

اسلاید 11: نواب ‌‌صفوي و برخي ديگر از اعضاي برجسته فدائيان اسلام با آغاز نخست‌وزيري دکتر مصدق به زودي با او اختلافاتي پيدا کردند؛ نواب‌ صفوي معتقد بود برخي از اعضاي کابينه مصدق به بيگانگان وابستگي دارند و در همان حال دکتر مصدق به اجراي احکام اسلام علاقه‌اي نشان نمي‌دهد. فدائيان اسلام معتقد بودند در ملي شدن صنعت نفت و نخست‌وزيري مصدق نقش قابل توجهي داشته‌اند و اينک انتظار دارند نخست‌وزير با قطع ايادي بيگانه طرحهايي براي اجرا شدن قوانين اسلامي در کشور ارائه دهد. از سوي ديگر گرايش مصدق به سوي سياست آمريکا از ديگر دلايل اختلاف او با فدائيان اسلام بود. نواب‌صفوي معتقد بود دکتر مصدق در شرايط حمايتهاي گسترده مردم کشور از او نمي‌تواند موجبات حضور و نفوذ آمريکا را در ايران فراهم آورد و به اصطلاح استعمارگري را جايگزين استعمارگر قبلي (انگليس) سازد.  بدين ترتيب بود که حدود يک ماه پس از آغاز نخست‌وزيري دکتر مصدق بسياري از اعضاي جمعيت فدائيان اسلام دستگير و روانه زندان شدند. با بالا گرفتن اختلاف فدائيان اسلام با جبهه ‌ملي، نواب ‌صفوي از آيت‌الله کاشاني خواست موجبات اجراي احکام و شعائر ديني و اسلامي را در جامعه ايراني فراهم کند، اما اين‌گونه موضعگيريهاي تند نواب ‌صفوي با استقبال کاشاني روبه‌رو نشد، و به آنان ايراد گرفت که مصالح کشور را درست تشخيص نمي‌دهند و اولويت مبارزه‌اي را که ملت ايران آغاز کرده است در نظر نمي‌گيرند. آنچه بود سياستها و خواسته‌هاي راديکالي و متعصبانه فدائيان اسلام از سوي آيت‌الله کاشاني پذيرفته نبود. بدين ترتيب بود که اينان با کاشاني نيز دچار اختلاف شدند.  نواب ‌صفوي نيز که از سوي مصدق متهم بود او و اعضاي جمعيت فدائيان اسلام قصد ترور او را دارند در 13 خرداد 1330 دستگير و زنداني شد. و بدين ترتيب روابط فدائيان اسلام با دولت دکتر مصدق تيره شد و اعضاي فدائيان اسلام براي آزادي نواب ‌صفوي از زندان دست به تحرکاتي زدند و در گردهماييها و تظاهرات حملاتي را متوجه دولت مصدق کردند و درگيريهايي ميان طرفين بروز کرد اما دولت مصدق حاضر به آزادي زندانيان فدائيان اسلام نبود و تحصن و اعتصاب غذاي آنان در درون زندان که با اعتراضات ديگري نيز همراه بود، مورد توجه جدي دولت قرار نگرفت و پس از آنکه دادگاهي مأمور رسيدگي جرايم آنان شد به تدريج برخي از بازداشت‌شدگان آزاد شدند ولي نواب ‌صفوي هنوز در زندان بود.

اسلاید 12: از جمله اقدامات فدائيان اسلام ترور نافرجام دکتر حسين فاطمي توسط محمدمهدي عبد‌خدايي در بهمن 1330 بود که عمدتاً به خاطر سختگيريهاي دولت در حق زندانيان فدائيان اسلام صورت عملي به خود گرفت. عبدخدايي دستگير و محاکمه و به دو سال زندان محکوم شد.در سال 1331 بسياري از اعضاي زنداني فدائيان اسلام از زندان آزاد شده بودند اما نواب‌ صفوي از درون زندان فعاليتهاي سياسي ـ فرهنگي آنان را تحت کنترل داشته هدايت مي‌کرد. از جمله اقدامات فدائيان اسلام  انتشار نشريه منشور برادري بود که پس از 14 شماره توقيف شد. از ديگر اقدامات فدائيان اسلام از واپسين سالهاي دهه 1330 و در تمام دوران نخست‌وزيري دکتر مصدق مبارزه و مخالفت فکري ـ فرهنگي و نيز برخوردهاي فيزيکي با اعضا و هواداران حزب توده بود. نواب ‌صفوي پس از 20 ماه زندان نهايتاً در 14 بهمن 1331 آزاد شد و به زودي به مخالفت پيگير خود با دربار، جبهه ‌ملي، طرفداران کاشاني، حزب توده ادامه داد و موضع آنان را بر خلاف مصالح کشور و مردم ارزيابي کرد و براي مقابله با مخالفان خود و حملاتي که در نشريات مختلف بر ضد فدائيان اسلام صورت مي‌گرفت با سرپرستي عبدالحسين واحدي «کميته مجازات فدائيان اسلام» شکل گرفت. و به دنبال آن فعاليتهاي فرهنگي ـ تبليغي فدائيان اسلام افزايش يافته و تشکلهايي از آن در شهرهاي مختلف کشور فعاليت خود را آغاز کردند. در واپسين ماههاي دولت مصدق نواب‌ صفوي طي نامه‌اي خطاب به او نسبت به خطراتي که دولت او و دستاوردهاي مردم کشور را تهديد مي‌کرد هشدار داد و خواستار اجراي احکام اسلام شد تا مصالح کشور حفظ شود و تحکم يابد. 

اسلاید 13: پس از کودتاي 28 مرداد 1332 مخالفتهاي نواب ‌صفوي و فدائيان اسلام با دولت کودتايي زاهدي ادامه يافت. از جمله اقدامات نواب ‌صفوي پس از کودتا شرکت در اجلاس انجمن مؤتمر ‌اسلامي در اردن بود که  هدف آن چاره‌يابي دانشمندان اسلامي در برابر تجاوزکاريهاي اسرائيل در سرزمين فلسطين و جهان اسلام بود. نواب همچنين سفرهايي به عراق و مصر داشت که هدف از آن ايجاد پيوند ميان جنبشهاي ديني در جهان اسلام بود. در همين زمان نواب‌صفوي که بنا به دعوت مردم قم کانديداي نمايندگي مجلس شوراي‌ ملي دوره 18 شده بود به خاطر شرايط خفت‌بار سياسي از کانديداتوري مجلس انصراف داد و در خرداد 1333 نيز طي اعلاميه‌اي رژيم پهلوي را از ظلم بر ضد مردم کشور بر حذر داشت. فدائيان اسلام که از تحولات سياسي کشور پس از کودتاي 28 مرداد سخت ناراضي بودند اقدامات استبدادي و خودکامه حکومت را برنمي‌تابيدند و چند بار درصدد برآمدند برخي از رجال سياسي ـ نظامي دولت نظير زاهدي، بختيار و چند تن ديگر را ترورکنند اما هنگامي که آشکار شد دولت ايران در دوران نخست‌وزيري حسين علاء قصد دارد به عضويت پيمان سنتو درآيد فدائيان اسلام به جد مصمم شدند در برابر آن موضعگيري کنند.

اسلاید 14: روند رو به گسترش نفوذ انگليس و آمريکا پس از کودتا در ايران و عقد قرارداد نفتي کنسرسيوم از ديگر دلايل موضعگيري اخير فدائيان اسلام بود. بدين ترتيب مظفرذوالقدر مأمور ترور حسين علاء نخست‌وزير وقت شد که در آستانه عزيمت به عراق و شرکت در کنفرانس پيمان نظامي سنتو بود. اما حسين علاء از سوء قصد جان سالم به در برد و به دنبال آن نواب‌ صفوي و بسياري از اعضاي برجسته فدائيان اسلام در 1 آذر 1334 دستگير و به سرعت محاکمه شدند. سيد عبدالحسين واحدي نيز طي يک درگيري لفظي با تيمور بختيار رئيس فرمانداري نظامي تهران در دفتر کار او در 7 آذر 1334 به قتل رسيد. سيد مصطفي نواب‌ صفوي نيز به همراه سه تن از همرزمانش: سيد محمد واحدي، خليل طهماسبي و مظفر ذوالقدر در 27 دي 1334 اعدام شدند.پس از آن فدائيان اسلام به رغم اينکه انسجام دروني و تشکيلاتي خود را تا حدودي از دست داده بود اعضاي آن در شهرهاي مختلف به مبارزات خود با رژيم پهلوي ادامه دادند و به ويژه پس از آغاز نهضت روحانيون و علما بر ضد حکومت در اوايل دهه 1340 ارتباط آنان با ديگر گروههاي اسلامي نظير هئيتهاي مؤتلفه اسلامي افزايش يافت و اين روند در تمام مبارزات سالهاي دهه 1340 و 1350 تداوم يافت. پس از پيروزي انقلاب ‌اسلامي هم بار ديگر شاخه‌هايي از جمعيت فدائيان اسلام فعاليت خود را تجديد کردند.فهرست

اسلاید 15:

اسلاید 16: شهید نواب صفویشهید سیدمجتبی نواب صفوی در سال 1303ش در خانی‏آباد تهران بدنیا آمد و پس از اتمام دروس ابتدایی، به آبادان سفر کرد. سید مجتبی سپس برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آنجا از محضر مدرسین حوزه علمیه نجف اشرف بهره‏مند شد.  او پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیت ‏اللَّه سیدابوالحسن اصفهانی جهت مبارزه با کجروی‏های کسروی به ایران آمد و با تشکیل جمعیت فداییان اسلام به مبارزه با بدخواهان و بداندیشان پرداخت. ترور وابستگان استعماری مانند احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزم‏آرا و حسین علاء از جمله فعالیت‏های سیاسی این جمعیت می‏باشد. شهید نواب صفوی همچنین با حکومت دکتر مصدق به خاطر عدم عمل به احکام اسلامی به مخالفت برخاست و به همین جهت در ایام نخست وزیری مصدّق، دستگیر و به زندان افتاد و تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود. سرانجام این مجاهد خستگی‏ناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نام‏های خلیل طهماسبی، مظفر علی ذوالقدر و سیدمحمد واحدی در بیدادگاه رژیم پهلوی محکوم و در صبحگاه 27 دی 1334 شمسی تیرباران شده و به خیل شهدا پیوستند. بدین ترتیب پرونده ده سال فعالیت سیاسی و اجتماعی جمعیت فداییان اسلام بسته شد و جنایت دیگری در پرونده سیاه خاندان پهلوی ثبت گردید.

اسلاید 17: سید مجتبی تهرانی معروف به نواب صفوی، در سال 1303 شمسی در خانواده ای روحانی و اصیل در خانه محقری در خانی آباد تهران قدم به عرصه ی وجود گذاشت. وی با علاقه و عشقی وصف ناشدنی به روحانیت و به قصد ادامه راه آبا و اجداد خود، در اواخر سال 1320، پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، رهسپار حوزه علمیه نجف اشرف شد. شهید از طرف مادر به سادات درچه اصفهان منتسب و از طرف پدر میرلوحی است.شهید عنوان نواب صفوی را از خاندان مادر به ارث برده است. پدر او مرحوم سید جواد میرلوحی، دانشمندی روحانی بود که در اثر فشار حکومت رضاخان مجبور به ترک لباس روحانیت شد، اما از طریق تصدی وکالت دادگستری همچنان به داد مظلومان می رسید.مرحوم سید جواد در سال 1314 یا 15 در اثر مشاجره و درگیری لفظی با (داور) وزیر عدلیه ی رضاخان، غیرت علویش به جوش آمد و یک سیلی نثار وی کرد که در اثر آن سه سال به زندان افتاد.شهید پس از ورود به نجف اشرف، بدون کوچکترین درنگی به فراگیری مقدمات پرداخت و روابط تنگاتنگی با علمای دلسوز و بیدار و مبارز از جمله صاحب کتاب جهانی و کم نظیر الغدیر، آیت الله علامه امینی قدس سره برقرار کردعد از شهریور 1320 و فراگیر شدن جنگ جهانی دوم، ایران نیز گرفتار شرایط دشواری شد، از یک طرف مورد تجاوز متفقین قرار گرفت و از طرف دیگر سود جویانی قلم به مزد و اجیر، از آزادی سوء استفاده می کردند و از طریق ترویج فرهنگ غربی به جان مسلمانان افتاده بودند و درصدد بودند تا آنچه رضاخان از طریق زور قلدری نتوانسته بود انجام دهد، از طریق قلم و نگارش با مخدوش نمودن تاریخ اسلام انجام دهند.

اسلاید 18: «احمد کسروی» از جمله افرادی بود که خط معارض و مهاجم علیه اسلام تشیع را دنبال می کرد. او نه تنها در کتاب «شیعی گری» به روحانیت، مقدسات اسلامی، پیشوایان مذهب تشیع و امامان بحق و معصوم علیهم السلام حمله می کرد، بلکه در کتاب های صوفی گری، بهاییگری، مادی گری و حتی تاریخ مشروطیت، مقدسات دینی و روحانیت را مورد حمله قرار داد.نواب با کتاب های کسروی در نجف آشنا شد و موجی از احساسات مذهبی و دینی وجودش را فرا گرفت. کتاب ها را نزد علما برد و از آنها نظر خواست. همه حکم به مهدور الدم بودن نویسنده ی کتاب ها دادند.سید در اواخر 1323، وارد تهران شد و بدون درنگ به خانه کسروی رفت و او را از گفتن و نوشتن سخنان توهین آمیز به اسلام و ائمه ی شیعه علیهم السلام و روحانیت برحذر داشت و وقتی مطمئن گردید که وی اصلاح پذیر نیست، آماده اجرای حکم الهی شد.شهید نواب در هشتم اردیبهشت 1324، در سر چهارراه حشمت الدوله به کسروی حمله کرد ولی توسط پلیس دستگیر و زندانی شد. بعد از آزادی از زندان، موجودیت فداییان اسلام را طی یک اعلامیه ی رسمی با جمله هوالعزیز و تیتر « دین و انتقام» اعلام کرد و اعدام کسروی را پیگیری نمود.نواب صفوی به تدریج با جاذبه خود، جوانانی چون شهید سید حسین امامی را جذب نمود و امامی در 20 اسفند 1324، بر کسروی یورش برد و او را زیر ضربات اسلحه ی سرد و گرم قرار داد و چون فرشته ی قهر جانش را گرفت.فداییان اسلام و مجریان حکم الهی دستگیر شدند و خبر اعدام انقلابی کسروی در همه جا منتشر شد و مردم مسلمان را غرق در شادی و سرور نمود.

اسلاید 19: بعد از سال 1327، که جنبش ملی شدن صنعت نفت به اوج خود رسید و فعالیت گروه های مخالف رژیم علنی شد و اقلیت موجود در مجلس مانع تصویب قرار داد «گس گلشاییان» گردید، رژیم استبدادی شاه برای این که حتی اقلیت مخالفی نیز وارد مجلس نشود، توسط «هژیر» دست به تقلب در انتخابات زد و به بهانه ی ترور شاه و دست داشتن آیت الله کاشانی در این ترور، ایشان را بازداشت و به لبنان تبعید کرد.فداییان اسلام «هژیر» را اعدام انقلابی کردند و با نامزد نمودن آیت الله کاشانی و مصدق، گروه اقلیت دوباره به مجلس راه یافت.با وجود این که نواب میانه ی خوبی با ملی گراها نداشت، اما با توجه به رهبریت آیت الله کاشانی و به منظور وحدت مبارزات اسلامی و ملی، از همگامی و همراهی با آن ها دریغ نورزید فداییان اسلام از راه تشکیل جلسات تفسیر قرآن و اسلام شناسی بر اساس مکتب تشیع، به فعالیت خود ادامه می دادند و پرچم سبز و سفید خود را با کلمات زیبای «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی ولی الله» آراسته بودند.در آن موقع در دولت حسین علاء پیوستن ایران به پیمان بغداد مطرح بود که در حقیقت ایران یکی از اقمار منطقه ی انگلیس و امریکا می شد. فداییان اسلام در 25 آبان که علاء برای شرکت در ختم مرحوم سید مصطفی کاشانی وارد مسجد امام (شاه سابق) شد توسط مظفر ذوالقدر هدف قرار گرفت، اما گلوله به او اصابت نکرد و جان سالم به در برد.در اول آذر 1334، نواب و خلیل طهماسبی و عبدالحسین واحدی و جمعی دیگر از فداییان اسلام دستگیر شدند و در یک محاکمه ی فرمایشی نواب، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر محکوم به اعدام شدند.

اسلاید 20: غسل شهادتسحرگاه يكشنبه 27 ديماه سال 1334 اعضاي فداييان اسلام را از لشگر يك پياده به محل لشگر دو زرهي بردند. در وسط سالن پادگان وسايل شخصي آنان بر زمين ريخته بود, نواب جلو رفت عمامه و عبايش را برداشت, و با لبخند به دوستانش گفت: «به جدم قسم با همين لباس شهيد ميشوم.» رهبر فداييان براي آخرين مرتبه يارانش را در آغوش گرفت. ثانيه تلخ خداحافظي براي او به شوق ديدار در بهشت سخت نبود. آنان صبور و استوار به سلولهاي انفرادي خود رفتند. نزديك صبح جوخة اعدام در كنار ميدان بزرگ پادگان به خط ايستادند, نواب و يارانش از سلول بيرون آمدند. ناگهان سيد محمد واحدي فرياد زد: «الله اكبر, الله اكبر» به اشاره سرهنگ اللهياري پاسباني دست بر دهان سيد محمد گذاشت. زندانيان از روزنه در به بيرون نگاه ميكردند. سرهنگ پرسيد: «اگر خواسته اي داريد بگوييد؟» سيد تقاضاي آب براي غسل شهادت نمود. آب سرد بود, نواب خمشگين بر سر سرهنگ بختيار فرياد زد: «اگر آب گرم نباشد, رنگ ما ميپرد و تو و امثال تو فكر ميكنند كه ترسيده ايم. اما مهم نيست. خدا آگاه است كه لحظه به لحظه اشتياق ما به شهادت بيشتر ميشود. رهبر فداييان يارانش را مورد خطاب قرار داد و گفت: «خليلم, محمدم, مظفرم, زودتر آماده شويد, زودتر غسل شهادت كنيد, امشب جده ام فاطمه زهرا (س) منتظر ماست.» پس از غسل شهادت به نماز ايستاد. افسران و درجه داران با ناباوري به آنان نگاه ميكردند. دستان به قنوت رفته اش حريم آسمان مناجات بود.

اسلاید 21: سخن آخرپس از اتمام نماز عشق سيد بار ديگر امت جدش را هدايت نمود : «شما بندگاني ضعيف در برابر خداي جهان هستيد, چند روزه دنيا به زودي ميگذرد, كاري كنيد كه در جهان ديگر در برابر آفريدگارتان شرمنده نباشيد. شما به دستور شاه ستمگر ما را شهيد مي كنيد ولي طولي نمي كشد كه همگي از اين كردار زشت پشيمان مي شويد. آن روز پشيماني ديگر سودي ندارد. شما بايد سرباز اسلام باشيد و در راه دين بجنگيد نه اين كه سلاحتان را براي حفظ حكومت شاه رو به سينه عاشقان اسلام نشانه بگيريد. روزي حقايق آشكار مي شود و آن وقت از اينكه از شاه حمايت كرده ايد, پشيمان خواهيد شد. اي افسران و مقامات عالي مرتبه ارتش شما هم به جاي اينكه خود را به حكومت پوسيده و فاسد شاهنشاهي بفروشيد به اسلام رو بياوريد تا در دو جهان به عزت برسيد. فريب اين درجه ها و مقامات ظاهري را نخوريد و بدانيد كه قيامت بسيار نزديك است. والسلام.»فهرست

اسلاید 22:

اسلاید 23: شهید حسین امامیسید حسین امامی در سال 1303در تهران متولد و بزرگ شد و سال ها در آتش اختناق و ظلم رضا شاهی سوخت. او قبل از حضور نواب در ایران، به حلقه مبارزان با کسروی پیوسته بود. اما ظاهراً به ارادت به او تظاهر می کرد و در حلقه حامیان او وارد شده بود تا از این طریق بتواند اخبار درون گروهی آنان را به دوستان خود برساند.پس از نافرجام ماندن ترور کسروی به دست نواب، امامی پیشنهاد داد تا گروه فدائیان اسلام تشکیل شود و مبارزه علیه کسروی به شکل سازماندهی شده، سامان یابد. همه این پیشنهاد را پذیرفتند و نواب را به عنوان رهبر خود انتخاب کردند.پس از چندی در اثر فشار مردم و شکایت آنان به دادگستری، دولت وقت، دستور محاکمه کسروی را به دستگاه قضایی داد. نتیجه دادرسی، پیشاپیش معلوم و مشخص بود. کسروی مورد حمایت رژیم بود و بی تردید از این محاکمه نمایشی هم جان به در می برد. شهید سیدحسین امامی به همراهی علی محمد امامی، رضا الماسیان، مظفریان و فدایی به کاخ دادگستری رفت و در روزی که قرار بود کسروی به جرم اهانت به اسلام محاکمه شود، او، محافظ و منشی اش را به رگبار گلوله بستند. شهید حسین امامی در این هنگام فریاد برآورد: مردم! من کسروی را کشتم و این هم خون اوست که روی دست من است!

اسلاید 24: انتشار خبر کشته شدن کسروی، موجی از شادمانی را در میان مردم مسلمان پدید آورد. مردم و علما جملگی خواهان آزادی عاملان مرگ کسروی شدند و سرانجام حاکمیت زیر این فشارها، پس از سه ماه به آزادی امامی تن داد. استقبال مردم از امامی حیرت انگیز بود. مجالس جشن و سرور و تقدیر از این شهید بزرگوار، پیوسته در حافظه تاریخ باقی خواهد ماند.شهید امامی لحظه ای از مبارزه باز نایستاد. اینک عبدالحسین هژیر، مغز متفکر دستگاه پهلوی، در مقابل آرمان های ملی و اسلامی ملت و به خصوص ملی شدن صنعت نفت مقاومت می کرد. این بار نیز قرعه به نام سیدحسین امامی افتاد تا این جرثومه فساد را از سر راه ترقی کشور بردارد. شهید امامی بارها به مناسبت های گوناگون به هژیر هشدار داده بود که دست از مبارزه با مردم و اعتقادات دینی و منافع ملی آنها بردارد. اما هژیر به هیچ یک از این هشدار اعتنا نکرد. سرانجام در روز جمعه سیزدهم آبان ماه سال 1328 هجری شمسی و در ماه محرم، هنگامی که هژیر، ریاکارانه در مراسم عزاداری سید الشهدا شرکت کرده بود تا بر اعتقاد خود به فرقه بهائیت سرپوش بگذارد، شهید امامی با شلیک چند گلوله، او را از پا در آورد و سپس خود را تسلیم ماموران کرد.هنوز چهار روز از مرگ هژیر نگذشته بود که در شب 7 آبان سال 1328، شهید امامی را در میدان سپه به دار آویختند. به هنگام مرگ، جز طنین زیبا و مردانه او که به آوای خوش لااله الاالله مترّنم بود شنیده نشد. شهید نواب در رثای او گفت: امامی! ای شهید عزیزما! ای جگر گوشه زهرا! ای قربانی راه خدا! آسوده بیارام و در باغ رضوان خدا، قدم به آسایش بزن... آری! امامی عزیز، اگر نبود دیگر وظایف ما، همچون تو کلام زیبای خدا را بر فراز چوبه دار تلاوت و همچون تو، آخرین نفس خود را با کلمه دلنشین زنده باد اسلام، فریاد می کردیم! فهرست

اسلاید 25:

اسلاید 26: شهید ذوالقدرشهید مظفر علی ذوالقدر از پدر مادر روستائی واز طبقه زحمت کش وساده زیست امااعتقادی و کشاورز دریکی از خانه های خشتی کرسف دیده به جهان گشود . دوران حساس کودکی ونوجوانی خود شاهد زحمات بی شائبه پدری مهربان وکشاورز خودبود که همواره دست رنجش نصیب اربابان ظالم یعنی فئودالهای آن زمان می شد و به این صورت طعم تلخ ارباب زد گی را چشید . با این خاطرات تلخ هر روز قد می کشید و بزرگتر می شد اما محیط روستا نمی توانست روح بزرگش را در خود جای دهد به این خاطر بارسفر بست و خود را به پایتخت رسانید این بزرگ مرد عدالت خواه ومسلمان کارهای ساده کارگری وبنائی وشاگردی نانوائی را پیشه کرد ولی ا ز مسائل عمومی کشور غافل نبود .بعد از مدت زمان اندک اقامتش در تهران به آبادان سفر میکند در حین سفر ضمن در گیری با مشروب فروشان آبادان که چرا در کشور اسلامی اقدام به فروش مشروب می کنید با یکی از یاران فدائیان اسلام به نام مهندس نیکو آشنا شده وتوسط او به نواب صفوی معرفی میگردد از آنجا که شهید نواب صفوی در چهره وبینش مظفر صفا وسادگی وبصیرت و آگاهی را میبیند.اورا به عنوان یکی از اعضای فدائیان اسلام میپذیرد مظفر ذوا لقدر در راه رسیدن فدائیان اسلام به هدف متعالی خود مشقات زیادی متحمل میشود تا انجا که ضمن مسافرت به کویت و کارگری در آنجا از لحاظ مالی فدائیان اسلام را یاری میدهد واین همکاری همچنان ادامه داشت تا زمانی که هنگامه پای مردی این مرد رشید فرا رسید واو آماده برای انجام ترور حسین اعلا شد به گفته دکتر عبد خدائی تنها باز مانده فدائیان اسلام آنروز مظفر غسل شهادت کرد وکفن پوشید وبه محل قرار رفت وضمن انجام ترور تپانچه او عمل نکرد وترور ناقص مانده واو توسط دژ خیمان طا غوت دستگیر وبعد از مدتی به مراد خود یعنی شهید نواب صفوی و چند تن دیگر از یاران رشیدش به درجه رفیع شهادت نائل آمد روحش شاد و راهش پر رهرو باد .فهرست

اسلاید 27:

اسلاید 28: شهید واحدیسید محمد واحدی همچون برادر بزرگوارش سیدعبدالحسین واحدی، در خانواده ای متدین و اهل تقوا، در سال 1313 در کرمانشاه متولد شد. بیش از پنج سال از عمر او نمی گذشت که پدرش آیت الله حاج سید محمدرضا مجتهد قمی (واحدی) درگذشت و او تحت سرپرستی مادربزرگوارش، خانم آل آقا، پرورش یافت. خانم آل آقا از حیث کمالات نفسانی و اخلاق انسانی و روح بردباری و استقامت، کم نظیر بود و بار سنگین اداره زندگی و تربیت فرزندان را با نهایت استواری و به کمال، بر دوش کشید، آنگونه که زبانزد خاص و عام شد و فرزندان گرانقدرش افتخار مکتب و ملت شدند.هنگامی که خانواده به قم عزیمت کرد، سیدمحمد دوره های مختلف متناسب با سن و سالش را طی کرد، اما از آنجا که به طرز شگفت آوری مستعد بود، به سرعت پیشرفت کرد و در کنار برادرش عبدالحسین، به فدائیان اسلام پیوست و مبارزه با ظلم و فساد را آغاز کرد.او در طی مبارزات، چنان لیاقتی از خود نشان داد که بسیاری معتقد بودند صاحب نبوغی ذاتی برای رهبری یک جریان سیاسی است. سید محمد واحدی بسیار شجاع، مخلص و وارسته بود و حالات و سکنات او، همگان را یاد یاران با وفای سیدالشهدا می انداخت. او به شدت به شهید نواب صفوی علاقه داشت و لحظه ای از او دور نمی شد و وی را پیرو راستین جد بزرگوارش امام حسین (ع) می دانست. نواب نیز احترام و ارزش خاصی برای او قائل بود و غالباً در کارها با او مشورت می کرد.سید محمد در تمام ایام دشوار حمله نافرجام به علاء و اختفا و دستگیری و دادگاه، در کنار مرحوم نواب بود و حتی در لحظه شهادت هم، در کنار او اذان داد و شهادتین گفت. او به هنگام شهادت بیش از 22 سال سن نداشت.فهرست

اسلاید 29:

اسلاید 30: شهید طهماسبیخلیل طهماسبیان معروف به استاد خلیل طهماسبی در سال ۱۳۰۲ه.ش در بازارچه ی سرتخت امام زاده یحیی در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش ابراهیم طهماسبیان مردی صبور، مهمان نواز و بسیار سخاوتمند بود. او در وزارت جنگ با درجه  استواری خدمت می کرد و از آنجا که بسیار مقید به آداب دینی بود، هنگامی که حقوق می گرفت، آن را نزد امام جماعت مسجد محمودیه -آقای کرباسی- می برد تا رد مظالم کند. پدر، بزرگتر محل بود،. او را خان نایب می گفتند و مردم برای رفع گرفتاری های خود به او مراجعه می کردند. مادر او، مرحوم حاجیه زهرا خانم در رسیدگی به امور زنان محله سهم به سزایی داشت. شهید خلیل طهماسبی در کنار سه برادر و سه خواهر خود در چنین فضایی رشد کرد.او تمایل چندانی به تحصیل در مدرسه و مکتب نداشت و بیشتر به ائمه جماعات و مسجد و منبر علاقمند بود. خلیل طهماسبی از همان کودکی روحیه ظلم ستیزی داشت، حتی به هنگام بازی در مقابل کودکانی که به دیگران زور می گفتند، می ایستاد و همراه بچه های دیگر در محله مراقبت می کرد که کسی باعث آزار همسایه ها نشود.

اسلاید 31: با درگذشت پدر در سال ۱۳۲۰ه.ش، اداره خانواده را حاج اسماعیل طهماسبیان بر عهده گرفت و خلیل حرفه  نجاری را نزد وی آموخت.شهید طهماسبی در سال ۱۳۲۱ه.ش به خدمت سربازی رفت و پس از طی دوره نظام وظیفه به خانه آیت الله کاشانی راه پیدا کرد. وی، ارادت و ایمان عجیبی به آیت الله کاشانی داشت و از همان سال ها به تدریج با علوم دینی مأنوس شد.آشنایی او با مرحوم نواب صفوی در منزل آیت الله کاشانی، سبب جذب وی به جمعیت فداییان اسلام شد. وی با فداکاری های خود در این گروه به یکی از چهره های درخشان تاریخ معاصر ایران تبدیل شد.شهید خلیل مردی وارسته و عاشق بی چون و چرای پروردگار خویش بود و از هیچ کس، ذره ای ترس نداشت، مگر خدای تعالی و هیچ کس را عاشقانه نمی پرستید، مگر خدا.وی قبل از ترور هژیر به دست شهید امامی، از فداییان اسلام بود و در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورا شب تا صبح کنار صندوق های رأی پاسداری داد تا تقلبی صورت نگیرد.پس از ترور رزم آرا به دست طهماسبی که بی تردید در تاریخ معاصر ایران نقطه عطفی را به وجود آورد، او را به کاخ دادگستری منتقل کردند. وی در آنجا قرآن را به خوبی آموخت و بعد از ۲۰ ماه به هنگام نخست وزیری دکتر مصدق به عنوان قهرمان ملی از زندان آزاد شد. وی پس از زیارت حضرت شاه عبالعظیم حسنی، به دیدار آیت الله کاشانی رفت. در این دیدار آیت الله کاشانی به نشانه تفقد دست خود را بر سر ایشان می گذارد و به وی چندین بار می گوید: «آفرین پسرم که این کار را کردی.» خلیل در آنجا اذان می گوید و مورد قدردانی قرار می گیرد.

اسلاید 32: وی در سال ۱۳۳۱ه.ش با خواهر حجه الاسلام محمدرضا نیکنام ازدواج کرد و صاحب پسری به نام مهدی شد. شیخ محمدرضا پس از آنکه خلیل به شهادت رسید، سرپرستی زن و فرزند او را بر عهده گرفت.خلیل پس از ترور نافرجام حسین علاء نخست وزیر وقت توسط مظفرعلی ذوالقدر در اوایل سال۱۳۳۴ه.ش دستگیر شد. از آن پس او را تحت شکنجه های بسیاری قرار دادند، ولی او هیچ گاه مواضع خود را تغییر نداد و دیگر زندانیان او را به قهرمان شکنجه ملقب کرده بودند.سرانجام در ۲۷دی ماه سال ۱۳۳۴ه.ش، همراه مرشد و مراد خود، شهید نواب صفوی در حالی که اذان می داد، به شهادت رسید و در سالروز شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) به شهدای بزرگ تاریخ پیوست.فهرست

اسلاید 33:

اسلاید 34:

اسلاید 35: شهید بخارائیشهید محمد بخارائی فرزند علی اکبر در سال 1323ه.ش در جنوب شهر تهران به دنیا آمد او پس از پایان دورة مدرسه با شهید رضا صفار هرندی دوست صمیمی شد و در جلسات حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی اصغر هرندی با اسلام و افکار روشنفکرانه در نهضت امام آشنا گردید.با آغاز نهضت امام خمینی، شهید بخارائی و شهید هرندی با مؤتلفه اسلامی آشنا شدند و شهید عراقی آن ها را برای جهاد مسلحانه شایسته یافت و آنان را با شهید امانی مرتبط ساخت.شهید امانی تحولی نو در روحیه آنها پدید آورد و شرکت در دوره های تمرین مسلحانه روابط آنها را مستحکم کرد. او در عملیات بدر برای اجرای در کلمه الهی در به هلاکت رساندن حسنعلی منصور نقش ویژه ای داشت و پس از شلیک دو گلوله به طرف منصور، از صحنه بیرون آمد ولی با لغزیدن پای او روی یخ خیابان در جلوی مسجد سپهسالار سابق (مدرسه شهید مطهری فعلی) به زمین افتاد و دستگیر شد ولی در کلانتری بهارستان به نصیری معدوم با شجاعت و صراحت پاسخ هایی داد که او برآشفت و با عصای مارشالی به دهانش زد و آن را غرق خون کرد.شهید بخارائی با اینکه نوجوانی 20 ساله بود ولی در باز جوئی ها و بیدادگاه همگان را از بلاغت و فصاحت و شجاعت خود به تحسین واداشت. شهید بخارائی در سحرگاه 26 خرداد 1344 همراه سه شهید دیگر با نشاطی کامل و با فریاد الّله اکبر شهادت را پذیرا شد. فهرست

اسلاید 36:

اسلاید 37: شهید امانیشهید محمد صادق امانی همدانی در سال 1309 در تهران متولد شد. وی که از کسبه بازار تهران بود بنابر بر نقل حاج مهدی عراقی: «خودش یک مجتهد بود و قریب 6 هزار حدیث از حفظ بود و مربی اخلاق بود، درس اخلاق داشت، بچه های زیادی از شاگردانش بودند که روزهای جمعه بخصوص به آنها درس اخلاق می داد» شهید صادق امانی در گروه شیعیان فعالیت داشت و پس از آن با نظر حضرت امام(ره) به همراه جمعی از یاران اقدام به تأسیس مؤتلفه اسلامی کرد و پس از مدتی رهبری شاخه نظامی مؤتلفه را عهده دار شد و طراح عملیات بدر در اجرای حکم الهی درباره حسنعلی منصور بود. وی پس از واقعه کشته شدن منصور، تحت تعقیب قرار گرفت و پس از ده روز یعنی روز یازدهم بهمن ماه 1343 در منزل ابوالقاسم رضوی فرد دستگیر و به دنبال حکم دادگاه نظامی شاه به همراه همسنگران خود بخارائی، نیک نژاد، صفار هرندی در 26/3/1344به درجه رفیع شهادت نائل گردید وی نقش اساسی در رهبری مؤتلفه بر عهده داشت و در تربیت شاگردانی کوشید که از جمله ایشان شهیدان اندرزگو، بخارایی، نیک نژاد و صفار هرندی را می توان نام برد. لحظات قبل از شهادت وی و یارانش، لحظات بی قراری برای وصال ذکر نموده اند.فهرست

اسلاید 38:

اسلاید 39: شهید صفارهرندی شهید رضا صفار هرندی فرزند علی اکبر در سال 1325 در خانواده ای اهل علم و تبلیغ دین به دنیا آمد. برادرش حجت الاسلام حاج شیخ علی اصغر هرندی روحانی آزاده خدوم و مردمی بود که علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد دروازه غار تهران و منبر و تعلمیات دینی، مغازه پارچه فروشی داشت و از این راه زندگانی را اداره می نمود و نمونه ای از کسب پاکیزه اسلامی را در عمل آشکار می کرد. شهید رضا صفار هرندی در این خانواده پرورش یافت. پس از دوره ابتدایی، دروس دینی را نزد برادرش خواند و در مغازه او به کار مشغول شد. وی در مسجد برادرش در امر تبلیغ دین و ارتباط با نوجوانان و کشاندن آنها به راه دین فعال بود. در همین رابطه با شهید محمد بخارایی و شهید نیک نژاد آشنا شد و با آنها درباره مسائل اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر کار می کرد. با شروع نهضت امام خمینی(ره)، او و یارانش، به انجام وظیفه انقلابی رو آوردند و بالاخره در مسیر این نهضت خدایی، با موتلفه اسلامی آشنا شدند و به طرف جهاد مسلحانه رو آوردند. شهید هرندی روز عملیات اعدام انقلابی منصور پشتیبان شهید بخارایی بود و توانست پس از پایان عملیات از صحنه بیرون آید ولی وقتی که می خواست وسایلش را از خانه بردارد و به اتفاق شهید نیک نژاد زندگی مخفی را آغاز کند دستگیر شد. وی در سحرگاه 26 خرداد 1344 به همراه همرزمانش توسط مزدوران شاه تیرباران و شهد شیرین شهادت را نوشیدند.  فهرست

اسلاید 40:

اسلاید 41: شهید نیک نژادشهید مرتضی نیک نژاد در سال 1321 در جنوب شهر تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. از نوجوانی تدین و تعهد وی همه را تحت تاثیر قرار می داد. وی پس از پایان دوره ابتدائی در بازار تهران به شغل گالش فروشی اشتغال داشت. او با آشنایی با شهید رضا صفار هرندی در جلسات دینی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اصغر هرندی شرکت کرد و با آشنایی با شهید بخارایی، جمعی صمیمی تشکیل دادند و از همین جمع با موتلفه اسلامی آشنا گشتند. وی در جریان عملیات بدر نفر دوم عملیات و پشتیبانی کننده شهید بخارایی بود که پس از اینکه شهید بخارایی منصور را به سزای خیانتهایش رساند چند تیر شلیک کرد که مامورین طاغوت را از توجه به بخارایی منصرف سازد. این گلوله ها به ناودان مجلس و شیشه اتومبیل بنزی که منصور را در آن انداخته و به بیمارستان می بردند اصابت کرد و شیشه جلوی بنز را خرد کرد. وی از صحنه عملیات خارج شد ولی به همراه شهید صفار هرندی دستگیر شد. در دادگاه تجدید نظر طاغوت با اینکه مریض و قادر به حرکت نبود اما به دستور رئیس دادگاه نظامی، او را با برانکارد به جلسه آوردند و در حالی که روی نیمکت دراز کشیده بود، او را محاکمه کردند. وی در سحرگاه 26 خرداد 44 در حالی که با چهره ای خندان به سوی چوبه های تیرباران می دوید تکبیر گویان و سپاسگزار از خداوند به درجه رفیع شهادت نائل آمد.فهرست

29,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید