فرقه ضاله وهابیت

فرقه ضاله وهابیت

اسلاید 1: 1

اسلاید 2:

اسلاید 3:

اسلاید 4: تحليلي بر شكل‌گيري‏،‏ اهداف و عملكرد بهائيتاستعمارگران غرب و شرق به موازات جنگها و مخالفتهاي آشكار و پنهان خود با اسلام ناب محمدي(ص) توطئه مذهب سازي و فرقه سازي را به شكل موزيانه‌ای دنبال كرده اند، استعمارگران انگليس و روسيه در قرن 19 علاوه بر آنكه مذاهبي چون وهابيت را براي ايجاد شكاف و انحراف در جهان اسلام جعل نمودند، در درون مذهب تشيع نيز فتنه تشكيل بابيت و بهائيت را بوجود آوردند‏، جاسوسان سرويسهاي اطلاعاتي استعمارگران پس از سالها مطالعه و بررسي، عناصر ضعيف‌النفس‏، بي‌ايمان، جاه‌طلب و ساده‌لوح را شناسايي و به طرز ماهرانه‌ای تحريك نمودند تا منافع استعماري خويش را بدينوسيله تضمين كنند‏، فرقه ضاله بهائيت يكي از دست‌پرورده‌هاي استعمار است كه همواره نه تنها در برابر تشيع، كه در برابر كل جهان اسلام قرار دارد و در طول قرن اخير شاهد برخورد كوبنده علماي شيعه و نيز علماي اهل سنت با اين فرقه بوده‌ايم در4

اسلاید 5: 5- فرقه شيخيه: شيخيه گروهي از شيعه اماميه و از پيروان شيخ احمد احسايي از علماي شيعه در قرن 19 هستند، اساس اين مذهب‏، مبني بر امتزاج تعبيرات فلسفي قديم متأثر از آثار سهروردي با روايات اهل بيت (ع)‌ است.پس از شيخ احمد احسايي موسس اين مذهب‏، شاگردش سيد كاظم رشتي متوفاي 1259 هـ .كه بالغ بر 150 جلد كتاب و رساله نوشتاري و پس از وي حاج محمد كريم خان نوه فتحعلي شاه قاجار كه 260 كتاب و رساله تاليف كرده است، به ترتيب جانشين وي شدند. فرقه‌هاي كريم خانيه (كرمان)، باقريه (در همدان)، ثقه الاسلاميه (در آذربايجان)، حجت الاسلامي (در تبريز)، عميد الاسلامي (در تبريز)، احقاقيه (در كربلا) از جمله انشعابهاي شيخيه به شمار مي‌روندپيشينه و مراحل شكل‌گيري بهائيتيكي از شاگردان سيد كاظم رشتي همان سيد علي محمد باب است كه فرقه بابيه را پايه‌گذاري كرد. شيخيه اصول دين را منحصر در چهار اصل: توحيد، نبوت، امامت، شناختن شيعه كامل مي‌دانند كه آن شيعه كامل همان مبلع و ناطق اول است و واسطه در بين شيعيان و امام غائب مي‌باشد و احكام را بلاواسطه از امام مي‌گيرد و به ديگران مي‌رساند.

اسلاید 6: - فرقه بابيت: فتنه بابي گري هم از فتنه شيخ احسايي ناشي شد‏، زيرا علي محمد باب شاگرد سيد كاظم رشتي و او نيز شاگرد شيخ احسايي بود. در چنين عصري «كنياز دالگوركي» كنسول و جاسوس روسيه در ايران پس از سالها بررسي و تجسس در پيش از 160 سال پيش با علي محمد آشنا گرديد و او را براي ادعاي نيابت امام زمان (عج) و سپس ادعاي مهدويت مناسب تشخيص داد.() سيد علي محمد شيرازي ابتدا ادعاي (باب) نيابت و ارتباط با امام زمان (عج) كرد در سال 1260 ق، پس ازگذشت مدت زماني ادعاي مهدويت كرد، سپس ادعاي نبوت كرد و مدعي شد خداوند كتاب بيان را بر او نازل كرده و آيات اول سوره الرحمن درباره اوست «الرحمن، علم القرآن، خلق الانسان، علمه البيان»() وي گفت انسان همان علي محمد باب و بيان كتاب آسماني اوست. و قرآن و اسلام را منسوخ كرد و حتي ادعاي خدايي نمود6

اسلاید 7: ‏، بابيه مي گويد بايد هر 200 سال يك مرتبه تمام كتب پيشين را از بين ببرند و كتابهاي تازه بنويسند، اموال غير بابي را بايد به زور گرفت، هر باب كه پادشاه شود بايد غير بابي ها را بكشد، مردگان را بايد در سنگ مرمر دفن كنند و انگشترهاي عقيق در دستشان كنند.باب بارها زنداني و شكنجه شد. در زندان توبه نامه نوشت و ضمن اعتراف به جهالت و گمراهي خويش به ظاهر از افكار پليد خود توبه و از وابستگي به استعمارگران پرده برداشت، لكن بعد از آزادي مجدداً به دعاوي خود ادامه داد و در زمان ناصرالدين شاه توسط اميركبير قهرمان مبارزه با استعمار و استبداد در شعبان 1266ق در تبريز اعدام و شورش با بيان سركوب گرديد.7

اسلاید 8:

اسلاید 9: 9پس از اعدام علی محمدباب به دستور امیرکبیر ، میرزا یحیی نوری ادعای جانشینی باب را کرد . ظاهراً یحیی ، نامه هایی برای علی محمد باب نوشت و فعالیتهای پیروان باب را توضیح می داد . علی محمد باب در پاسخ به این نامه ها وصیت نامه ای برای یحیی فرستاد و او را وصی و جانشین خود اعلام کرده بود . پس از باب عموم بابیه به جانشینی میرزا یحیی معروف به صبح ازل معتقد شدند . میرزا یحیی به همراه برادر ناتنی اش میرزا حسینعلی ملقب به هنگام ظهور باب به او پیوسته بودند . هنگام دعوی جانشینی یحیی میرزا حسینعلی در آغاز تسلیم او شد . اما پس از مدتی رقابت با برادر را آغاز کرد . نخست ادعای « من یظهر- اللهی» که در سخنان باب آمده بود کرد و به تدریج بر ادعاهای خود افزود تا به ادعای رسالت و شارعیت و حلول خدا در او رسید و خودت را الهیکل الاعلی نامید و مدعی شد که سید علی محمد باب زمینه ساز و مبشر ظهور وی بوده است . سفارتخانه های خارجی - به خصوص روس – با صراحت از برادرش حمایت می کردند و دولت را از تصمیم شدید علیه آنها تهدید می کردند . سرانجام با فشار علمای اسلامی و مسلمانان ، حکومت وقت مجبور شد در سال 1269 هـ . ق آن دو « میرزا یحیی و میرزا حسینعلی» را بامیرزا یحیی نوری و برادرش میرزا حسینعلی جمعی از پیروان آنها به بغداد تبعید کند

اسلاید 10: 10هایی که درمیان بابیان رواج داشت و همچنین دزدیدن اموال زائران اماکن مقدسه در عراق و نیز منازعات میان بابیان و مسلمانان باعث شکایت مردم عراق و به ویژه زائران ایرانی گردید و دولت ایران از دولت عثمانی خواست تا بابیها را از بغداد و عراق اخراج کند . بدین ترتیب در اوایل سال 1280 ق . فرقه بابیه از بغداد به استانبول و بعد از چهار ماه به 1 درنه منتقل شدند . بابیهایی که ادعاهای میرزا حسینعلی را نپذیرفتند و بر جانشینی میرزا یحیی باقی ماندند، ازلی ، و پذیرندگان میرزا حسینعلی ، بهائی خوانده شدند . منازعات ازلیه و بهائیه در ادرنه شدت گرفت و اهانت و تهمت و افترا و کشتار رواج یافت و هر یک از دو طرف بسیاری از اسرا یکدیگر را باز گفتند . بهاء الله در کتابی به نام بدیع ، وصایت و جانشینی میرزا یحیی را انکار کرد و به افشاگری اعمال و رفتار او و ناسزاگویی به او و پیروانش پرداخت . در برابر ، غریه خواهر آن دو در کتاب تنبیه النائمین کارهای بهاء الله را افشا کرد و یک بار نیز او را به مباهله فرا خواند . نقل شده است که در این میان صبح ازل برادرش بهاءالله را مسموم کرد و بر اثر همین مسمومیت تا پایان عمر به رعشه دست مبتلا بود . سرانجام حکومت عثمانی برای پايان دادن به ايندرگیریها بهاء الله و پیروانش را به عکا در فلسطین و صبح ازل را به قبرس تبعید کرد ، میرزا یحیی در آنجا به یکباره گمنام و خاموش شد و پیروانش نیز به تدریج کیش خود را فراموش کردند اما بهاء در عکا از پای ننشست و به شیوه ی سیدباب ، مهملاتی نوشت که کتاب مقدس بهائیان را تشکیل داد . او مدت نه سال در قلعه عکا تحت نظر بود و پانزده سال بقیه عمر خویش را نیز در همان شهر گذراند و در هفتاد و پنج سالگی در 1308 ق . در شهر حیفا فلسطین اشغالی درگذشت .

اسلاید 11: پس از مرگ میرزا حسینعلی ، پسر ارشد او عباس افندی (1844-1921) ملقب به عبدالبهاء جانشین وی گردید . البته میان او و برادرش بر سر جانشینی پدر مناقشاتی رخ داد که منشاء آن صدور (لوح عهدی) از سوی میرزا حسینعلی بود که در آن جانشین خود را عباس افندی و بعد از محمدعلی افندی معین کرده بود . در ابتدای کار اکثر بهائیان از محمدعلی پیروی کردند اما در نهایت عباس افندی غالب شد . عبدالبهاء ادعایی جز پیروی از پدر و نشر تعالیم او نداشت و به منظور جلب رضایت مقامات عثمانی رسما و با التزام تمام ، در مراسم دینی از جمله نماز جمعه شرکت می کرد و به بهائیان نیز سفارش 11کرده بود که در آن دیار به کلی از سخن گفتندرباره ی آیین جدید بپرهیزند . وی نیز کتابهایی نوشت که نشانه ی ذهن فلج و کم مایگی و مایه ی بی آبرویی پیروان اوست . جهانی شدن آیین بهائیت از مهمترین رویدادهای زندگی عبدالبهاء ، سفر او به اروپا و امریکا بود. این سفر نقطه عطفی در ماهیت آیین بهایی محسوب می گردد . پیش از این مرحله ، آیین بهایی بیشتر به عنوان یک انشعاب از اسلام یا تشیع و یا شاخه ای از متصوفه شناخته می شد و رهبران بهائیه برای اثبات حقانیت خود از قرآن و حدیث به جستجوی دلیل می پرداختند و این دلایل را برای حقانیت خویش به مسلمانان و بویژه شیعیان ارائه می کردند . مهمترین متن احکام آنان نیز از حیث صورت با متون فقهی اسلامی تشابه داشت . اما فاصله گرفتن رهبران بهائیاز ایران و مهاجرت به استانبول و بغداد و فلسطین و در نهایت ارتباط با غرب ، عملاً سمت و سوی این آیین را تغییر داد و آن را از صورت آشنای دینهای شناخته شده به ویژه اسلام دور کرد . عبدالبهاء در سفرهای خود تعالیم باب و بهاء را با آنچه در قرن نوزدهم در غرب خصوصاً تحت عناوین روشنگری و مدرنسیم و اومانسیم متداول بود ، آشتی داد .

اسلاید 12: شوقی افندیپس از مرگ عبدالبهاء در سال 1921 شوقی افندی ملقب به شوقی ربانی فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بنا به وصیت عبدالبهاء جانشین وی گردید . این جانشینی نیز با منازعات همراه بود زیرا بر طبق وصیت بهاء الله پس از عبدالبهاء باید برادرش محمدعلی افندی به ریاست بهائیه می رسید . اما عبدالبهاء او را کنار زد و شوقی افندی را به جانشینی نصب کرد و مقرر نمود که ریاست بهائیان پس از شوقی در فرزندان ذکور او ادامه یابد . برخی از بهائیان ریاست شوقی را نپذیرفتند و شوقی به بدگویی و ناسزاگویی نسبت به مخالفان پرداخت . شوقی برخلاف نیای خود تحصیلات رسمی داشت و در دانشگاه امریکایی بیروت و سپس در آکسفورد تحصیل کرده بود . نقش اساسی او در تاریخ بهائیه ، توسعه شکیلات اداری و جهانی – که براساس دو رکن ولایت امرلله و بیت العدل اعظم قرار گرفت – این آیین بودو این فرایند به ویژه در دهه شصت میلادی در اروپا و امریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبدهای قاره ای بهائی مرسوم به مشرق الاذکر به ارقام رسید . بنابر تصریح عبدالبهاء پس از وی بیست و چهارتن از فرزندان ذکورش نسل بعد از نسل بالقب ولی امرالله باید رهبری بهائیان را برعهده می12

اسلاید 13: . اما شوقی افندی عقیم بود و طبعا پس از از وفاتش دوران دیگری از دو دستگی و انشعاب و سرگشتگی در میان بهائیان ظاهر شد . ول سرانجام همسر شوقی افندی روحیه ماکسول و تعدادی از گروه 27 نفری منتخب شوقی ملقب به ایادیان امر الله اکثریت بهائیان را به خود جلب و مخالفان خویش از طرد و بیت العدل را در سال 1963 تاسیس کردند بیت العدل عنوان سازمانی است که از گروه ایادیان امرالله در زمان حاضر سه نفر یعنی روحیه ماکسول و دو تن دیگر در قید حیات اند و با کمک افراد منتخب بیت العدل که به مشاورین قاره ای معروف اند رهبری اکثر بهائیان را برعهده دارند . به موازات رهبری روحیه ماکسول ، چارلز میس نیز مدعی جانشینی شوقی افندی را کرد و گروه بهائیان ارتدکس را پدید آورد که امروز در امریکا ، هندوستان و استرالیا و چند کشور دیگر پراکنده اند . عده ای دیگر از بهائیان خراسان به نام جمشید معانی که خود را سماء الله می خواند . گروه دیگری از بهائیان هستند که در اندونزی ، هند ، پاکستان و امریکا پراکنده اند . بر طبق آمارهای بهائیان جمعیت آنان در سال 2002 ، پنج میلیون نفر تخمین زده می شود که البته این آمار اغراق آمیز است . 13

اسلاید 14: 14

اسلاید 15: 15

اسلاید 16: 16اصول بهائیت متن این فرقه شامل اصول ، اعتقادات و احکامی است ؛ ابتدا اصول بهائیت را که شامل دوازده اصل است بررسی می کنیم . 1-اصل قهری حقیقت یعنی انسان ها با ادراکات و احساسات به حقیقت برسند و هر گونه تقلید موجب خسران دین است یعنی قطع کردن ارتباط متدینین با علما 2-وحدت عالم انسانی یعنی همه انسان ها با هم مساوی و برابرند .3-تعلیم اجباری یعنی همه باید تحت تعلیم و تربیت قرار گیرند .4-دین باید مطابق عقل باشد .5-دین باید سبب محبت شود . 6-زبان و خط ، بین المللی باید باشد (البته امروز با گذشت 150 سال از پیدایش بهائیت هنوز خود آنها به این اصل عمل نکردند و زبان و خط بین المللی ندارند . در اصل توانایی چنین کاری را ندارند .7-تساوی حقوق زن و مرد 8-تعدیل معیشت عمومی (همه انسان ها از عدالت اقتصادی برخوردار باشند . 9-ترک تعصبات 10-وحدت ادیان 11-صلح عمومی و محکمه بین المللی 12-عالم انسانی محتاج به نفسات روح القدس است . (ما محتاجیم برای اینکه به خدا برسیم خدا به ما کمک کند)

اسلاید 17: عقاید بهائیتاز آنجا که حروف ابجد علی محمد شیرازی با حروف ابجد کلمه رب برابر است پس بنده رب هستم . 2-خاتمیمت نفی شده و پیامبر اسلام پیامبر خاتم نبوده است و هر هزار سال یکبار یک پیامبر ظهور می کند و هرکس قبل از آن هزار سال بیاید و ادعای پیامبر کند بر بهائیان واجب است که او را بسوزانند . 3-قیامت در همین دنیاست و حساب و کتاب و یکه و منکر نیز در همین دنیا است . 4-علی محمد ابتدا ادعای سیدبودن کرد سپس خود را باب نامید بعد امام زمان و سپس ادعای پیامبری کرد و در آخر خود را رب نامید 17 5-تمامی مکتب های دینی ، علمی و ادبی و اخلاقی باید محو شوند . « تمامی علمایشان را یکشنبه مکتب فقط و فقط بهائیت است »6-تمام ابنیه و بتاع و ساختمان هایی را که به نام دین احداث شده است (کلیسا ، دیل ، مساجد) را باید تخریب کرد . 7-خانه شیراز (محل تولد علی محمدشیرازی) کعبه بهائیهاست و بر مردان بهایی واجب است که در آنجا طواف کنند عدم رعایت تساوی حقوق زن و مرد – اصل 7 بهائیت)

اسلاید 18: 18 8-هر چیز گرانبهایی که صاحب ندارد مطلق به باب است . 9-نماز و روزه خاص یعنی نماز 9 رکعت در صبح و شام را واجب و بقیه را بر شما عفو فرمودیم (عفو کردن در مواردی استفاده می شود که چیزی بد یا گناه باشد در مورد نماز به کار بردن چنین اصطلاحی جایز نیست) . 10-قبله جایگاه جسد بهاء ا... در عکا (اسرائیل) است . 11-آسان گیری در روابط جنسی یعنی توافق فقط از سوی طرفین است و ازدواج فقط با زن پدر حرام است . و نیز براساس اسناد رسمی تعداد زیادی از این ازدواج ها به ثبت رسیده است . لذا بهائیت می توانند با خواهر و مادر و ... ازدواج کنند . 12-یک سال نوزده ماه است و هر ماه نوزده روز و عیدفطر روز نوروز است . پس مجموع آن 361 روز می شود و 5 روز باقی مانده را کبیسه قبل از دخول ماه روزه به نوزده روز است قرار داده اند و مخصوص لهو و لعب و عیش ساختند تا امتشان بهره خود را از عیاشی بردارند و آگاه مشغول روزه داری شوند و عدد نوزده در بهائیت عددی مقدس است . 13-دستور زبان از پیامبران است . (کتب بهائیت به علت کاربرد دستورهای زبانی غلط مورد هجمه قرار گرفته است و بهائیان برای رفع چنین مشکلی دستور زبان را از آن پیامبران می دانند و معتقدند تمامی جملات به کار برده پیامبران صحیح است . 14-ارث کسی که املاء ندارد به بیت العدل می رسد (طبق اصل 8 بهائیت همه انسان ها باید از عدالت اقتصادی برخوردار شوند و این عقیده خود این اصل را رد می کند .

اسلاید 19: 19-کیفر زنا اگر شخص برای بار اول زنا کرد 9 مثقال طلا به بیت العدل بدهد و اگر برای بار دوم هم زنا کرد باز هم 9 مثقال طلا به بیت العدل بدهد . البته حکمی برای بار سوم و چهارم نیامده ولی در کنار عبدالبهاء که نسبت به مسائل سختگیر تر بوده حکم زنا برای سوم و چهارم این چنین آمده : این شخص فاقد روح انسانی است . اگر برای بار سوم و یا چهارم زنا کرد وظیفه او چیست و در ضمن نوع زنا نیز مشخص نشده است . 16-اگر کسی خانه ای را آتش زد او را بسوزانید . 17-حکم طهارت طبق گفته باب « حکم غیرطهارت «نجاسات» را از همه چیز و از همه ملل برداشتیم و این موهبتی است که وقتی به اسماء حسنی و صفات اولیاء خود بر هرکس در امکان است تجلی کردیم در دریای طهارت فرو رفتند» 18-حرام است که مسلمین در راهها و بازار راه بردند و دهان خود را تکان بدهند . 19-سئوال کردن بر شما حرام است اما خداوند شما را عفو کرد تا هر چه را نمی دانید سوال کنید . 20-تمام حق الناس ها بادیه به بیت العدل بخشیده می شوند . 21-مهریه دختر دهاتی حداقل 19 مثقال و حداکثر 95 مثقال نقره و مهریه دختر شهری حداقل 19 مثقال و حداکثر 95 مثقال طلا است

اسلاید 20: 20 22-استعمال دارو مطلقاً حرام است و در همین بخش (ص 313 کتاب بیان) اشاره شده است که مراجع به پزشک حاذق واجب است . (آیا بیماری که به پزشک مراجعه می کند برای عرض ادب و احترام به آنجا می رود و یا برای درمان) 23-هر فردی باید هر 12 یا 14 روز یکبار کل موی بدن خود را بتراشد و تمام بدن را با حنا رنگ کند ( ص 286 کتاب بیان)

اسلاید 21: اسرائیل چهارمین پیشوای اسرائیل چهارمین پیشوای اسرائیل چهارمین پیشوای

اسلاید 22: بهائی گری در عصر پهلوی

اسلاید 23:

اسلاید 24:

اسلاید 25:

اسلاید 26:

اسلاید 27: قرآن و بهائیت :وقتی در قرآن به آیه مبارکه (ولا رطب و لایابس الا فی کتاب المبین) می رسیم به این معنی که تر و خشکی نیست که در قرآن نباشد مطمئن می شویم که حتماً راجع به گروهی که تحت عنوان بهائیت مسلمانان را فریب داده و برای خود تشکیلات راه انداخته اند نیز نشانه و آیاتی در قرآن وجود دارد بهائیت از قرآن و احادیث اسلامی به عنوان ابزاری بر اعمال اثر مکتب خویش بر پیروانش داشته است با مراجعه به تفاسیری که بهائیت از آیات قرآن دارد . می توان پی به نگرش منفعت طلبانه آنان از آیات قرآن برد. برای مثال سوره مدثر آیات 29 الی 31 : لواحه للبشر . علیها تسعه عشر .ترجمه (لوح دهنده است به مردم . بر اوست عدد نوزده) این آیات بلافاصله بعد از آیات مربوط به کافر معاند با پیامبر اسلام آمده است و عاقبت وی را دوزخ و عذاب سخت بیان کرده است جالب است که حسین علی بهاء به واسطه اینکه نامه هایی که به مردم می داد الواح نامیه لواحه یعنی لوح دهنده بوده است و از همه مهمتر اینکه عدد نوزده عدد رسمی بهائیت است تعداد ماههای سال ، تعداد روزهای ماه ، مقدار مهریه زنان – مقدار جزای نقدی همگی نوزده است و نوزده مطابق لفظ بهائی است این آیات و آیات قبل و بعدش در توصیف دوزخ آمده اند . عجب دلالتی بر آتش و اهل آتش .

اسلاید 28:

اسلاید 29: وهابيتگفتار اول: خاستگاه فکری و تاریخچه مذاهب اربعهبدیهی است گرایشهای اسلامی در عرصه علم کلام را معتزله و اشاعره و تشیع تشکیل می‌دهند و در ابعاد فقهی پنج گرایش حنفی، مالکی، حنبلی، شافعی و شیعه امامیه در جهان اسلام را شامل می‌شوند. آنچه مسلم است اینکه حیات علمی پیشوایان مذاهب چهارگانه اهل سنت، یکصد سال از حیات پیامبر اسلام (ص) فاصله زمانی دارند، از این رو جهت تکمیل بحث به نحو اختصار تاریخچه زندگانی آنان را مورد اشاره قرار می‌دهیم:حنفی: نعمان بن ثابت معروف به ابوحنیفه در سال 80 هجری در کوفه به دنیا آمد، وی ابتدا به تجارت اشتغال داشت و سپس به تحصیل علم پرداخت، مدت 18 سال نزد حماد و ابراهیم نخعی و شعبی فقه و حدیث آموخت و پس از مرگ حماد، ابوحنیفه به طور مستقل عهده‌دار تدریس شد و در ترویج عقایدش متکی به قرآن کریم و سنت نبوی و اجماع و قیاس و استحسان بود. سرانجام ابوحنیفه مغضوب منصور خلیفه عباسی شد و بر اثر شکنجه در سال 150 هجری در زندان درگذشت.مالکی: مالک بن انس در سال 93 هجری در شمال مدینه به دنیا آمد، ابتدا به حفظ و قرائت قرآن پرداخت و فقه و حدیث را در مدینه آموخت و در میان علمای اهل سنت شهرت بالایی یافت و در استنباط و استخراج احکام از قیاس استفاده می‌کرد. مالک در سال 179 هجری در مدینه وفات یافت.شافعی: محمدبن ادریس با کنیه ابوعبدا... شافعی در سال 150 هجری پس از درگذشت ابوحنیفه در شهر غزه واقع در فلسطین تولد یافت، وی بر اثر علاقه شدید به قرآن در سن 7 سالگی قرآن را حفظ کرد و سپس نزد مسلم بن خالد مفتی مکه به فراگرفتن فقه پرداخت. در مدینه در محضر درس مالک بن انس به تحصیل پرداخت و در سن 25 سالگی در علم فقه و حدیث به درجه کمال رسید و در سال 200 هجری به مصر رفت، سرانجام در ماه رجب سال 204 هجری در قاهره چشم از جهان فروبست.29

اسلاید 30: حنبلی: احمد بن حنبل در سال 164 هجری در بغداد متولد شد وی ابتدا قرآن مجید را حفظ کرد و در سن 16 سالگی نزد محدثان و فقهای زیادی حدیث و فقه آموخت که معروفترین آنها امام شافعی و ابویوسف قاضی بودند. ابن حنبل از روی حدیث فتوا می‌داد. سرانجام در سال 241 هجری در بغداد درگذشت و همانجا مدفون گشت. 30

اسلاید 31: : رد و طرد ابن تیمیه توسط بزرگان اهل سنتابن تیمیه به خاطر افکار و نظرات افراطی‌اش از سوی مردم زمان خویش مورد انتقاد و طرد قرار گرفت بسیاری از شخصیتهای بزرگ اهل سنت که معاصر ابن تیمیه بودند نظرات و نوشته‌های او را نقد کرده و باطل دانستند و برخی از آنها کتابهای مستقل در بطلان آرای او تالیف کردند. از این رو به برخی کتابها و نظرات علمای اهل سنت در مورد وی اشاره می‌کنیم:«تقی الدین سبکی» که دو کتاب به نامهای «شفاء السقام فی زیاره خیرالانام» و «الدره المضیه فی الرد علی ابن تیمیه» در بطلان نظرات ابن تیمیه نوشت و با استقبال مسلمانان مواجه گردید. در این کتابها دیدگاهها و فتاوای وی با دلایلی از قرآن و سنت نبوی رد شده و عملکرد او را در چارچوب تضعیف ارزشهای دین مبین اسلام و اختلاف افکنی بین مسلمانان ارزیابی شده است.دیدگاه ذهبی از علمای مشهور اهل سنت: ذهبی از اندیشمندان بزرگ اهل سنت خطاب به ابن تیمیه می‌نویسد: ای بیچاره، آنان که از تو پیروی می‌کنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودی قرار دارند، نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده گوشه‌گیر و سبک عقل و یا عوام، دروغگو و کودن، و یا بیگانه فرومایه و مکار، و یا خشک، ظاهرالصلاح و فاقد فهم هستند، اگر چنانچه سخن مرا قبول نداری آنان را امتحان کن و با مقیاس عدالت بسنج. تا کی سخنان ناشایست خود را بالاتر از احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم می‌شماری؟ ای کاش احادیث آن دو کتاب از اعتراض تو در امان مانده بود، تو بعضی اوقات آنها را تضعیف کرده و بی‌ارزش می‌کنی و یا توجیه نموده و انکار می‌کنی.ذهبی که از علمای هم عصر ابن تیمیه بود در نامه‌ای به او نوشت: آیا وقت آن نرسیده است که از جهل و نادانی دست برداری و توبه کنی؟ بدان که مرگت نزدیک شده، بخدا قسم گمان نمی‌کنم تو به یاد مرگ باشی بلکه کسانی را که به یاد مرگ هستند تحقیر می‌کنی. تو با من که دوستت هستم این چنین برخورد (تند و بدور از ادب اسلامی) می‌کنی پس با دشمنانت چه خواهی کرد. به خدا سوگند در میان دشمنانت افراد صالح و شایسته و عاقل و دانشور فراوان هستند چنان که در بین دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بی‌عار زیاد به چشم می‌خورند.[1]

اسلاید 32: 32: اعترافات و خاطرات مستر همفر انگلیسیبدیهی است پیشروی‌های مسلمانان صدر اسلام تا قلب اروپا و فتح اندلس اسپانیا برای جهان غرب غیر قابل تحمل بود، درخشش احکام و آموزه‌های حیات‌بخش اسلام محمدی (ص) و برهان قاطع قرآن کریم دلها و فکرهای ملتها را به خود جذب می‌کرد و به راحتی به آغوش پرمهر و محبت اسلام می‌شتافتند، آوازه سپاهیان مسلمان همه جا را فراگرفته بود، حکومتهای اسلامی تمدنی درخشان و همراه با علم و منطق و عقلانیت و معنویت پایه‌ریزی کردند و دشمنان آنها در حیرت و سردرگمی افتادند.قدرتهای استعمارگر توان مقاومت و مقابله با مسلمانان را نداشتند، افکار و اندیشه‌های آنها در برابر اسلام رنگ باخته بود، ملتها و سرزمینها یکی پس از دیگری از زیر سلطه و استثمار آنها خارج می‌شد، امپراطوری بزرگ اسلامی می‌رفت تا حکومت بزرگ جهانی خود را بر پایه عدل و انصاف و یکتاپرستی در سراسر جهان فراگیر سازد، تنها یک راه برای دشمنان باقی مانده بود و آن این بود که در میان مسلمانان نفوذ کنند، در بین آنها اختلاف بیندازند، عده‌ای را علیه عده‌ای دیگر تحریک کنند، از اختلاف فتاوی و نظرات کلامی و فقهی به نفع سوء استفاده کنند و مسلمانان را به جان یکدیگر بیندازند و سیاست شیطانی تفرقه بینداز و حکومت کن را تحقق بخشند.از سوی دیگر طرفند فرقه‌سازی و تاسیس دسته‌جات و مذاهب جعلی را مهمترین عامل برای فروپاشی اقتدار اسلامی و ایجاد جنگ مسلمان با مسلمان دانستند، در این راه گزینه‌ها و توطئه‌های متعددی را آزمایش کردند، هزینه‌ها و سرمایه‌های کلانی را صرف کردند تا اینکه جاسوس کهنه‌کار شیطان پیر یعنی انگلیس در خاورمیانه به تکاپو افتاد و پس از سالها نفوذ در بین مسلمانان، در حوزه‌های علمیه کشورهای اسلامی و عربی مشغول درس شد و در صدد یافتن گزینه‌ای مناسب بود که استعداد قداست‌شکنی و ایجاد شکاف در جهان اسلام و اختراع مذهب جدیدی داشته باشد.

اسلاید 33: 33مستر همفر انگلیسی می‌گوید یک روز نزاع و اختلاف بین دو مذهب اسلامی شیعه و سنی را در وزارت مستعمرات انگلیس مطرح کردم و روسای کشورم بسیار از آن خوشحال شدند و مرا مامور کردند تا هر چه زودتر از این اختلاف استفاده کرده و شکاف بین آنها را دامن بزنم. وی نقل می‌کند که در کشورهای اسلامی مرتب در تردد بودم تا اینکه با جوانی آشنا شدم به نام محمدبن عبدالوهاب که جوانی سخت مغرور، متکبر، عصبی مزاج و نسبت به حکومت عثمانی به شدت بدبین بود، عبدالوهاب خیلی آزاد فکر می‌کرد و برای پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت هم ارزشی قائل نبود و می‌گفت این مذاهب چهارگانه مدرکی از طرف خداوند ندارند. این جوان مغرور در فهم قرآن و سنت از درک خودش پیروی می‌نمود و آراء و نظریات بزرگان مذاهب را طرد می‌کرد و علاوه بر آن حتی آرای ابی‌بکر و عمر را نیز به دیوار می‌زد و می‌گفت: پیامبر (ص) گفته است من در میان شما کتاب و سنت را بر جای می‌گذارم و نگفته است که من در میان شما کتاب و سنت و صحابه و مذاهب اربعه را به جای می‌گذارم.این جاسوس کهنه‌کار وزارت مستعمرات انگلیس می‌گوید من گمشده خودم را در این جوان مغرور و بی‌باک یافتم زیرا از نظر آزادگی، غرور، منش و تنفری که از علمای عصر خود داشت و استقلال نظری که حتی نسبت به خلفای چهارگانه نیز اهمیتی نمی‌داد و جز فهم خودش هیچ کس و هیچ چیز را قبول نداشت کم نظیر بود و بهترین فرد برای رسیدن به اهدافم بود.گامها و مراحل انحراف محمدبن عبدالوهاب توسط مستر همفرمستر همفر انگلیسی می‌گوید من گام به گام تلاش کردم محمدبن عبدالوهاب اولاً مقدسات دینی را زیر پا بگذارد و ثانیاً به فساد کشیده شود تا جرأت بر فتوا علیه مذاهب بگیرد و ثالثاً آشکارا و در بین مردم مباحث دین را زیر سوال ببرد و در پایان تبدیل به یک مذهب جدید شود، از این رو گام به گام به شرح ذیل پیش رفتم:

اسلاید 34: اولین گام: پیروزی به وسیله جاسوس زن مسیحی34دومین گام: پیروزی به وسیله شرابسومین گام بی‌تفاوت کردن او به نماز و روزهچهارمین گام مذهب سازیپنجمین گام صیغه‌های پی در پی«لا تخف انک انت الاعلی

اسلاید 35: 35مستر همفر در خاطراتش می‌گوید در یکی از سفرها یک ماه در لندن ماندم تا اینکه دوباره از طرف وزارت مستعمرات دستور رسید که به عراق بازگردم تا برنامه را با محمدبن عبدالوهاب تکمیل کنم. به من گفتند از شیخ غافل نشوم زیرا بر اساس گزارشات رسیده محمدبن عبدالوهاب بهترین شخصی است که می‌توان برای رسیدن به هدفهای وزارت مستعمرات به او اعتماد داشت. از این به بعد خیلی صریح و روشن با شیخ صحبت کن به شرطی که به هنگام اظهار نظریات و افکارش که قهراً مورد حملات حکومت‌ها و علما و مردم قرار خواهید گرفت او را حفظ کنیم و از نظر بودجه و اسلحه او را مجهز سازیم و یک حکومت ولو در منطقه کوچکی در اطراف بلادش به او بدهیم.من از شنیدن این گزارشها که ماموریت من خوب نتیجه داده بود بسیار خوشحال شدم گفتم این بار باید چکار بکنم؟ گفتند وزارت مستعمرات نقشه دقیقی برای شیخ تهیه نموده که آن را باید اجرا کند و این نقشه قانونی با 6 ماده است و عبارتند از:تکفیر تمام مسلمانان، مباح بودن قتل آنان، غارت کردن اموالشان، هتک آبروی آنان، فروختن آنان در بازار برده فروشان، جواز برده ساختن مردانشان و کنیز گرفتن زنانشان.نابود ساختن کعبه به نام این که: جزء آثار بت‌پرستی است (اگر بتواند) و مانع شدن مردم از حج و تحریک عشایر و قبایل به غارت قافله‌های حجاج و کشتن آنان.کوشش به منظور ایجاد روح نافرمانی نسبت به خلیفه عثمانی و تحریک مردم برای جنگیدن با او و تجهیز لشگرهایی برای این منظور. همچنین لازم است با اشراف حجاز با تمام وسایل ممکن مبارزه شود و از نفوذ آنان کاسته گردد.ویران ساختن قبه‌ها و ضریح‌ها و اماکن مقدسه مسلمانان در مکه و مدینه و دیگر بلاد اسلامی که برایش امکان داشته باشد. به نام اینکه: این‌ها بت‌پرستی و شرک و نوعی اهانت به شخصیت پیامبر و خلفای او و رجال اسلام است.ایجاد هرج و مرج و آشوب در بلاد به هر اندازه که بتواند.انتشار قرآنی که کم و زیادهایی (طبق احادیثی که در مورد تحریف قرآن رسیده است) در آن عملی شده باشد.

اسلاید 36: مستر همفر جاسوس انگلیسی می‌گوید من این موارد را برداشتم و به بصره آمدم، قضیه را با شیخ محمد در میان گذاشتم قرار گذاشتیم هر جا می‌رود مرا غلام زرخرید خود معرفی کند تا به من شک نکنند. پس از دو سال، شیخ محمد به من وعده داد که تمامی مواد این نقشه 6 ماده‌ای را اجرا خواهد نمود. اما به این فکر بودیم که چگونه به قدرت برسد. پس از چند سال فعالیت، وزارت مستعمرات انگلیس توانست محمدبن سعود را به طرف ما جلب کند، با این توصیف محمدبن عبدالوهاب مشروعیت دینی حرکت را تامین کرد و محمد بن سعود قدرت و لشکرکشی و حملات ویرانگر را ترتیب داد و به برخی سرزمینها حاکم شدند و وهابیت گسترش یافت و علاوه بر نقشه 6 ماده‌ای انگلیس بسیار بیشتر و وحشیانه‌تر به قتل و کشتار مسلمانان از همه مذاهب اسلامی پرداختند. زیارتگاهها را ویران ساختند، حرمت زنها را شکستند، ویرانی در شهرها ایجاد کردند، علما و دانشمندان اسلامی به جان هم افتادند و اقتدار مسلمانان از بین رفت.   . اعترافات وزارت مستعمرات، عطایی اصفهانی، ج 2، ص 211 36

اسلاید 37: مراحل به قدرت رسیدن وهابیان 37محمدبن عبدالوهاب پایه‌گذار فرقه وهابیت، در سال 1111 ه.ق در شهر عینیه در حجاز متولد و در سال 1206 از دنیا رفت، وی در نجد وارد حوزه علمیه حنبلی شد و پس از فراگیری فقه حنبلی برای ادامه تحصیل به مدینه منوره رفت و از آنجا سفرهایی را به کشورهای عراق بالاخص بصره و بغداد، ایران به ویژه کردستان و همدان و اصفهان و قم کرد، وی سپس به عربستان بازگشت، پس از هشت ماه اعتکاف در خانه خود، بیرون آمد و دعوت خود را آغاز کرد. پدر و برادرش و همچنین بسیاری از علما و آشنایان او را طرد و از آینده او می‌ترسیدند به لحاظ اینکه بسیاری از مقدسات و مسلمات اسلامی را انکار و در آنها تشکیک می‌نمود و بارها بدین خاطر دستگیر و زندانی و تحت تعقیب قرار می‌گرفت و یا مسلمانان در صدد قتل او برمی‌آمدند، تا اینکه پس از فوت پدرش در دمشق مجال تبلیغ یافت.عبدالوهاب برای اینکه توسط حاکم عینیه کشته نشود به درعیه فرار کرد، در آنجا با محمد بن سعود حاکم درعیه و جد آل سعود ملاقات کرد قرار شد محمدبن سعود او را یاری کند و در عوض، او نیز حکومتش را تایید و مشروعیت ببخشد و لشکرکشی و کشتار مسلمانان و ناامنی و ترویج اختلاف از اینجا آغاز شد و از سوی دیگر به قدرت رسیدن خاندان آل سعود نیز از این مقطع گسترش یافت.منشأ افکار وهابیت در منابع و متون اسلامی چهار چیز عنوان شده است:الف) بدذاتی و انحراف فکری محمدبن عبدالوهاب: وی از کودکی به تخریب و تحقیر آداب و سنن اسلامی و عقاید مسلمانان می‌پرداخت و از این رو همواره مورد مذمت و طرد خانواده، بستگان و سایر مسلمانان بود.ب) تقلید همه جانبه از افکار ابن تیمیه: افکار ابن تیمیه در واقع خاستگاه اصلی و ریشه اندیشه‌های وهابیت به شمار می‌رود و عبدالوهاب بی‌محابا مروج و مبلغ افکار خرافی و انحرافی وی بود.

اسلاید 38: 38ج) شیطنت و توطئه استعمار انگلیس: بر اساس آنچه از خاطرات مستر همفر نقل شد.د) ضعف بینش و عدم آگاهی مسلمانان نسبت به نقشه‌های استعماری از یکسو و نسبت به مبانی اعتقادی اسلام از سوی دیگر.محمد بن عبدالوهاب وقتی مطرود خانواده، بستگان و مسلمانان گردید به درعیه فرار کرد و با محمدبن سعود جد آل سعود وارد معامله شد، محمدبن‌سعود در قبال مشروعیت دادن حکومتش از عبدالوهاب و عقاید او دفاع کرد، این دو لشکرکشی خود را برای توسعه طلبی با حمله به عینیه آغاز کردند و به یمن، حجاز، سوریه، عراق و ... حمله‌ور شدند، آنان تمام برج و باروی شهر کربلا و نجف را خراب کردند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند به قتل رساندند و اموال مردم و دارایی موجود در حرم را به غارت بردند آنگاه خمس اموال غارت شده را خود محمد بن سعود برداشت و مابقی را بین لشکرش توزیع کرد.وهابیان در ادامه به طائف حمله کردند و صغیر و کبیر مردم را قتل عام کردند حتی گروهی را که در مسجد مشغول نماز بودند به قتل رساندند و کتابها که در میان آنها تعدادی قرآن و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب فقهی و حدیثی بود در کوچه و بازار ریختند و آنها را پایمال کردند. سپس طی نامه‌ای علما و مفتیان مکه را به آیین خویش دعوت کردند.با دیدن فاجعه طائف، علما و مفتیان مذاهب اربعه اهل سنت که از مکه مکرمه و سایر بلاد اسلامی برای ادای مناسک حج آمده بودند به کفر وهابیت حکم کردند و بر امیر مکه واجب دانستند که به مقابله با آنان بشتابد و بدین صورت آل سعود بر شبه جزیره عربستان حاکمیت یافتند

اسلاید 39: 39محمدبن عبدالوهاب از شیعه متنفر بود و اکثر مسلمانان حتی اهل سنت به جز حنبلی‌ها را مشرک و واجب‌التقل می‌دانست، وهابی‌ها با کسب حمایت آل سعود و قدرت مردان جنگی این قبیله توانستند با پشتیبانی‌های انگلیس قدرت سیاسی را در عربستان به دست بگیرند.[1] با پیدایش نفت و سرازیر شدن ثروتهای بیکران و اهمیت استراتژیک منطقه، وهابیان و سعودی‌ها توانستند ایده‌های خود را در سراسر جهان گسترش دهند، و یکی پس از دیگری سلطنت و پادشاهی را به صورت موروثی دست به دست گردانیدند و هنوز هم به گسترش بدعتها و تعمیق اختلافات مذهبی و قومی و نژادی و همکاری با استعمارگران غربی ادامه می‌دهند اندیشه‌ها و انحرافات وهابیانوهابیت از همان آغاز شکل‌گیری و فعالیت تمامی مقدسات و ارزشها و آداب اسلامی و نمادهای معنوی مسلمانان را با سخیف‌ترین اهانتها مورد تخریب قرار داده و با عملیاتهای خشونت‌طلبانه و قهرآمیز منهدم می‌ساختند. در این نوشتار به لحاظ مراعات اختصار به برخی از عناوین آنها اشاره می‌کنیم:1- صدور حکم تکفیر و انکار توسل: محمدبن‌عبدالوهاب همه مسلمانان را اعم از شیعه و سنی بدون استثناء تکفیر می‌نمود، به اتهام اینکه آنان متوسل به پیامبر اسلام (ص) می‌شوند و برای قبور اولیای خود گنبد و بارگاه می‌سازند.2- کشتار و خشونت تنها راه پیشبرد اهداف وهابیان: وهابیان با حمایت آل‌سعود به شهرها و کشورهای مختلف حمله کرده و هر کس افکار خرافی آنان را نمی‌پذیرفت به قتل و کشتار و غارت بیرحمانه آنها می‌پرداختند، یمن، حجاز، سوریه، عراق و ... از این جمله است، آنان به کربلا و عتبات عالیات در جهان اسلام هجوم برده و تمامی مظاهر دینی را نابود می‌کردند و اموال مردم و ذخایر موجود در اماکن مقدس را به غارت می‌بردند و نوامیس مردم را مورد هتک قرار می‌دادند.3- انهدام میراث فرهنگی: مظاهر تمدن و میراث فرهنگی و سرمایه‌های معنوی جهان اسلام را منهدم ساختند.4- آتش زدن کتابخانه‌های بزرگ:

اسلاید 40: 40- تخریب آثار بزرگان مدینه: آل‌سعود در سال 1344 ه. ق که تسلط کامل بر حجاز پیدا کرد، تمام آثار صحابه را در مدینه نابود کرد، مانند زادگاه امام حسن (ع) و امام حسین(ع) در مدینه، قبور شهدای بدر، بارگاه ائمه بقیع، بیت‌الاحزان که امام علی (ع) آنرا برای حضرت زهرا (س) بنا نهاده بود و مرقد فاطمه بنت اسد مادر امیرمؤمنان (ع).6- حرمت رفتن به زیارت قبور اولیای الهی7- حرمت و شرک دانستن ساختن بنا بر قبور انبیاء و اولیای الهی8- حرمت ساختن مسجد بر قبور اولیاء 9- حرمت نماز و دعا خواندن در کنار قبور اولیاء 10- حرمت و شرک دانستن تبرک به آثار انبیاء و اولیاء و تعمیر قبور آنان([1])11- حرمت و شرک دانستن صدازدن انبیاء و اولیاء بعد از مرگ و استغاثه به آنها12- حرمت و کمک خواستن از اولیای الهی بعد از مرگ و شرک دانستن آن13- حرمت شفاعت خواستن از اولیا و شرک دانستن آن14- حرمت قسم خوردن به غیرخدا مانند پیامبر یا امامان یا کعبه و شرک دانستن آن15- حرمت قسم دادن به خدا به حق نبی یا ولی16- حرمت نذر برای پیامبر یا ولی17- حرمت برپایی جشن یا عزا در اعیاد و موالید انبیاء و اولیاء18- حرمت چراغ روشن کردن بر سر قبور19- حرمت اقامه عزا و مجالس فاتحه20- حرمت توسل به انبیاء و اولیاء و شرک دانستن آن21- مبارزه و مقابله بی‌رحمانه با کتابها و آثار و افکار شیعیان22- تحریک مسلمانان به اختلاف‌افکنی و مبارزه با یکدیگر در موسم حج23- ترویج اتهامات بی‌اساس بر ضد شیعه24- تربیت و توجیه مبلغ و اعزام به سراسر جهان([2])

اسلاید 41: 25- عمل به ظواهر آیات و انکار تاویل و توجیه و قائل شدن به جسم برای خدا هستند.()26- تکذیب حدیث مؤاخاة و حادثه عقد اخوت پیامبر (ص) با علی(ع)27- تضعیف حدیث پیامبر که فرمود عمار را گروه ظالم خواهند کشت28-تکذیب حدیث ردالشمس29- تکذیب و جعلی دانستن حدیث سد ابواب، و حدیث مدینه العلم30- اعتراض به حزن حضرت زهرا (س)، و نیز به شکوه‌های آن حضرت31- اعتراض به قهر حضرت فاطمه (س) با ابوبکر، اعتراض به وصیت به دفن شبانه 41