مدیریت اسلامی
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
برچسبهای مرتبط
- آیاتی درباره هدایت
- انواع برنامه ریزی
- اهميت مديريت
- اوصاف مديريت
- برنامه ریزی
- پاورپوينت مدیریت اسلامی
- پاورپوینت
- پاورپوینت آماده
- پاورپوینت رایگان
- پاورپوینت مدیریت اسلامی
- دانش مدیریت
- دانلود پاورپوینت
- دانلود پاورپوینت آماده
- دانلود پاورپوینت رایگان
- رهبری
- قرآن
- مباني مديريت رسول خدا(ص)
- مبانی سازماندهی
- مديريت
- مديريت انسان ها
- مديريت رسول خدا(ص)
- مدیریت اسلامی
- مشورت
- نامه امام علی(ع) به ماللک اشتر
- ویژگی های مديران
مدیریت اسلامی
اسلاید 1: مدیریت اسلامی
اسلاید 2: مقدمه پيامبر اكرم (ص): «لا تحصي عجائبه و لا تبلي غرائبه». شگفتيهاي قرآن هرگز تمام نميشود و نوآوريهاي آن به كهنگي نميگرايد.گلبرگهاي قرآن نه تنها صفحه كتاب، كه صحيفه آفتاب است. هر لحظهاي شكوفه نوري در دامنش ميشكفد و سينه سياه تاريكيها را ميشكافد.قرآن، جوشش زلال حقيقت است از چشمهسار پاك الوهيت. از سبد آن شكوفههاي «حق» فرو ميريزد و با «باطل» ميستيزد.قرآن، تجلي سخن خوب خداست در قالب تنگ واژهها. بر تارك تاريخ ميدرخشد و بشريت را انديشه ميبخشد.قرآن ميراث معنوي پيامبر (ص) است براي همه عصرها و نسلها، نه تنها براي اين زمين و زمان است كه براي همه زمانها و زمينها است.قرآن منشور آزادي انسان است از بندهاي گران و زنجيرهاي پنهان، بانگ بيداري است و آهنگ هشياري.قرآن، بزرگ معجزه جاودانه است و سترگ رهنماي فرزانه. نه زمانش پير ميكند و نه زمينش، زمينگير. ستاره سپهر سيادت است و عصاره اعصار رسالت.قرآن، كتابي است براي تدّبر و انقلابي است در تفكر (كتاب انزلناهُ ليدّبروا آياته).
اسلاید 3: مقدمه (2)قرآن، كتاب سعادت بشر است؛ براي همه اعصار و قرون. نه در عالم داراي حريف است و نه كسي را ياراي تحريف.قرآن آمد تا انسان را معنا بخشد و زندگي او را جهت؛ سوگيري حيات از خاك تا خداست. ما همه از خداييم و به سوي او روانهايم (انّاللّه و انّااليه راجعون). خدا، جهان هستي را آفريد و مشيّت لطفآميز او مديريت آن را بر عهده گرفت:« انّ ربّكم اللّه الذّي خَلَقَ السّموات و الارض في ستّة ايّام ثُمّ استوي عَلَي العرشِ يُدبّرالامر...» (يونس- 3) خداوند براي اداره امور جهان، انسان را به عنوان «جانشين» خود آفريد و مديريت زمين را بدو واگذار كرد: «وَ اذ قالَ ربّكَ للملائكةِ انّي جاعلُ في الارض خليفة...» (البقره - 30 ) و شأن و جايگاه او را از همه موجودات برتر نهاد و فرشتگان را فرمان داد تا او را سجده كنند: «و اذ قُلنا للملائكة اسجدوا لآدم...» (البقره -34 ) بنا بر اين انسان از سوي خداوند متعال و آفريدگار هستي بخش رسالت و مأموريت دارد تا بر جهان هستي «مديريت» نمايد.
اسلاید 4: چرا قرآن؟ممكن است اين سؤال به ذهن برسد كه كدام يك از ابعاد مديريت به قرآن مربوط ميشود؟ و يا اين كه قرآن كدام تئوري مديريت را ارايه كرده است؟ قرآن كتابي است راهنما و روشنگر كه بر فراز همه اعصار و قرون، همه ابعاد زندگي انسانها را جهت ميبخشد. قرآن نه تنها در عرصه مديريت، بلكه در عرصه هيچ علمي تئوري خاصي ارايه نميدهد؛ زيرا همه تئوريها در همه علوم در روندي تكاملي رهسپرند؛ روزي متولد ميشوند، ميبالند، ميدرخشند، كمرنگ ميشوند و سرانجام با پيدايش يك نظريه جديدتر راه زوال را پيش ميگيرند؛ اما قرآن و رهنمودهاي حياتآفرين و جهت بخش و جاودانه آن هميشه و همواره باطراوت و زندهاند. اصولاًدين، مباحث علمي و فلسفي را به حوزه عقلانيت انسان وانهاده است. عدم وجود تئوريها در قرآن، نه نشانه نقص، كه علامت كمال آن است؛ زيرا قرآن راه پيشرفتهاي علمي و عقلي بشر را نميبندد. بنا بر اين هيچ نظريهپردازي نميتواند نظريه خود را بهترين و آخرين نظريه بداند. هر نظريه علمي، علم است تا هنگامي كه توسط يك نظريه علمي ديگر در هم شكسته نشده است.
اسلاید 5: چرا قرآن؟ (2)انسان با چراغ «عقل» راههاي پر پيچ و خم علوم را ميپيمايد و با قطبنماي «وحي» سمت و سوي فلاح را مييابد. چراغ عقل بشري بدون جهت نماي وحياني قادر به پيمودن راه فلاح نيست. عقل بالاترين و ارزشمندترين موهبت الهي است؛ اما بدون راهنماييهاي قرآن در پيمودن راههاي سخت در ميماند. قرآن براي تفهيم اين حقيقت در طي مراحلي انسان را به آزمودن فرا خوانده و يكه تازي و بينظيري خود را در ارايه راه فلاح اثبات كرده است. قرآن در مرحله اول هماوردطلبي از معارضان ميخواهد تا در صورت توان كتابي چون قرآن ارايه دهند: «قل فأتوا بِكتابٍ من عنداللّه هو اهدي منهما اتّبعهُ ان كنتم صادقين» (قصص - 49). وقتي عجز معارضان را مشاهده ميكند، از آنان آوردن حداقل ده سوره مانند قرآن را مطالبه ميكند: «ام يقولون افترئهُ قل فاتوا بعشر سُوَرٍ مثله مفتريات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان كنتم صادقين» (هود - 13) و سرانجام به مخالفان و رقيبان در طول تاريخ و عرض جغرافيا ثابت ميكند كه اگر همه دست در دست همديگر گذارند، نميتوانند حتي يك سوره مانند سوره قرآن بياورند: «و ان كنتم في ريب ممّا نزّلنا علي عبدنا فأتوا بسورةٍ من مثله وادعوا شهداءكم من دون اللّه ان كنتم صادقين» (بقره - 23).
اسلاید 6: منابع اصلي بحث اول - قرآن كريمقرآن كريم، كه مجموعه وحياني و اصليترين منبع هر پژوهش ديني و علمي است، چند نوع مديريت را ارايه ميدهد كه همگي اسوه و راه گشا هستند:الف) مديريت خداوندياين مديريت، مبتني بر ربوبيت خدا است. علامه طباطبايي «ربّ» را به معناي «مالك ـ مدّبر» معنا ميكند؛ يعني خداوند غير از آفرينش جهان و انسان، تدبير و مديريت كائنات را نيز دارد و علي رغم نظريه اعتزال، عالم را به حال خود رها نكرده است. نوع مديريت خداوند، از آيات فراواني قابل استنتاج است و براساس قاعده «تخلقوا باخلاق اللَّه»، اقتباس از آن، نه تنها ممكن، بلكه لازم است.مديريت دستگاه عظيم فرشتگان، سازمان دهي و تقسيم كار گسترده آنان، نظارت و پيگيري كار آنان، نوع گزينش و انگيزش آنان، از جلوههاي مديريت خداوندي است.همچنين اداره طبيعت، به گونهاي كه همه چيز، مانند ساعت يا ماشين، به فعاليت مشغول است هم از اين قبيل است. اين مديريت بايد شناسايي شود و به الگويي وحياني براي مديران و مريدان تبديل گردد.
اسلاید 7: منابع اصلي بحث (2)ب) مديريت پيامبران1. مديريت پيامبران ، غير از رسول خدا(ص) مانند حضرت سليمان(ع)، موسي(ع)، هارون(ع)، داوود(ع) و يوسف(ع) كه در قالب قصص زيبا ارايه شده و قواعد عام مديريتي از اين سيرههاي مديريتي قابل استنباط و به كارگيري است.2. مديريت رسول خدا(ص) كه بخشي از آيات قرآن را (در سورههاي احزاب، انفال، حجرات، نور و...) به خويش اختصاص داده است و به بيان چگونگي مديريت رسول خدا(ص) در ابعاد نظامي، اجتماعي، اخلاقي و اداري ميپردازد.ج) مديريت صالحانخداوند در قرآن به بيان ويژگيهاي شخصيتهاي صالحي مانند حضرت خضر(ع)، ذوالقرنين(ع) و مادر و خواهر حضرت موسي و نيز ملكه سبا ميپردازد، كه اين بيان قرآن و ذكر سيره آنان ميتواند ما را به اصولي از مديريت راهنمايي كند.
اسلاید 8: منابع اصلي بحث (3)دوم ـ سنتمراد از سنت، تفسير رايج آن است كه قول و فعل معصوم(ع) است، هر چند عليالقاعده، مبناي نظام مديريت اسلام بر فعل معصوم(ع)، آشكارتر است؛ به ويژه سيره نبوي و علوي كه بيانگر دو تجربه حكومتي و مديريتي معصومانه در دو مقطع حساس صدر اسلامند.سنت ديگر معصومين(ع)در ميان ديگر معصومين(ع) رويارويي با حكومت شش ماهه امام حسن(ع) و حركت عاشورايي امام حسين(ع) و سيره امام رضا(ع) در دوران ولايتعهدي، ميتواند مورد توجه قرار گيرد؛ به ويژه كه اخيراً در برخي تحقيقات، بر مديريت عاشورايي، به عنوان نمونه كاملي از مديريت توسعه و توسعه مديريت توجه شده است.در لابهلاي كلمات معصومين، مانند امام صادق(ع) درباره مديريت نامهاي از ايشان خطاب به نجاشي، حاكم اهواز نوشته شده كه مورد توجه است. رساله حقوق امام سجاد(ع) حاكي از بيان مناسبات انساني در مديريت اسلامي است.
اسلاید 9: اهّمّيت مديريت ميگويند: مرحوم آيت ا... مجدد و حاج سيد ميرزا محمد حسن شيرازي فرمودهاند: «رياست - منظور مرجعيت ديني بوده است - نيازمند به يكصد جزء است كه يك جزء آن علم و جزء ديگرش عدالت است... و نود و هشت جزء ديگر آن مديريت است. اين سخن بسيار درست است، زيرا ما مشاهده ميكنيم، افرادي كه بسيار عالم و بسيار عادل هستند، اما ميبينيم كه در اداره امور مسلمين مرجعيتي ندارند.. امام علي(ع) در بيان اهمّيّت حاكم و مدير در اجتماع ميفرمايد:«مردم به زمامدار نيازمند هستند؛ خواه نيكوكار باشد يا بدكار، تا مؤمنان در سايه حكومتش به كار خويش مشغول و كافران نيز بهرهمند شوند.هر اجتماع و گروه بدون رهبر و مدير، دچار هرج و مرج گشته، سرانجام آن، اضمحلال و نابودي خواهد بود. اميرالمؤمنين (ع) در اين باره ميفرمايند:«والي ستمگر، بهتر از هرج و مرج هميشگي است. »
اسلاید 10: اهّمّيت مديريت (2)همچنين ميفرمايد:«در حالي كه براي مردم، رهبري بد يا خوب لازم است... امّا در حكومت رهبر فاسد، انسانهاي بدكار، لذّت جويي ميكنند، تا روزگارش به سرآيد. »در اهمّيّت نقش مدير در هر تشكيلات و سازمان از حضرت امير (ع) ميخوانيم:«مدير مانند ميخ وسط آسياب بايد ساكن، استوار و محكم باشد، تا تشكيلات، به درستي اطراف آن محور، طي طريق كند.»همچنين امام رضا (ع) درباره سرپرستي در جامعه ميفرمايد:«در مطالعه احوال بشر، هيچ گروه يا ملّتي را نمييابيم كه در زندگي، موفّق و پايدار باشد، مگر به وجود مدير و سرپرستي كه امور مادّي و معنوي آنان را مديريت نمايد.»
اسلاید 11: تعريف مديريتاز مديريت، تعاريف گوناگوني ارايه شده است:1. مديريت، عبارت است از استفاده بهينه از منابع انساني و غير انساني، در جهت تحقّق اهداف از پيش تعيين شده، با توجّه به قوانين حاكم.2. از ديدگاه خانم «فالت»، مديريت يعني كار كردن از طريق ديگران، يا هنر انجام دادن كارها از طريق آنان.3. مديريت، فرآيند به كارگيري مؤثّر و كارآمد منابع مادّي و انساني در برنامهريزي، سازمان دهي، بسيج منابع، هدايت و كنترل است.4. استاد مطهري، مديريت را اينگونه تعريف ميكند: «مديريت انسانها و رهبري آنها، عبارت است از فنّ بهتر بسيج كردن و بهتر سامان دادن و بهتر كنترل كردن نيروهاي انساني و به كار بردن آنها. »
اسلاید 12: تعريف مديريت (2)5. «فيدلر»، مديريت را كارهاي معيّني ميداند كه مدير براي رسيدن به اهداف گروه انجام ميدهد.6. «مديريت عبارتست از هماهنگ كردن منابع انساني و مادي براي نيل به هدف.»«اما اگر بخواهيم (چنانكه معمول است) مديريت را بر حسب عناصر تشكيل دهنده آن (با وظايف مدير) تعريف كنيم.»«مديريت را ميتوان علم و هنر و متشكل و هماهنگ كردن، رهبري و كنترل فعاليتهاي دسته جمعي، براي نيل به هدفهاي مطلوب، با حداكثر كارآيي تعريف كرد.»7. «مديريت فرآيندي است كه به وسيله آن كوششهاي فردي و گروهي به منظور نيل به هدف مشترك همآهنگ ميشود»
اسلاید 13: تعريف مديريت (3)8. مديريت عبارت است از قبول مسئوليت، براي هدايت و اداره سازمان به منظور نيل به هدف مطلوب و انجام مقاصد.»9. «مديريت، انجام دادن كارها به وسيله و از طريق ديگران است»10. بعضي هم مديريت اسلامي را اين طور تعريف كردهاند:«مديريتي كه زمينه رشد انسان به سوي اللّه (الي اللّه المصير) را فراهم نمايد و مطابق كتاب و سنت و سيره، و روش پيامبر (ص) و امامان معصوم(ع) و علوم و فنون و تجارب بشري جهت رسيدن به اهداف يك نظام در ابعاد مختلف، همانند يك محور و مدار و قطب عمل كند، مديريت اسلامي ميناميم»به نظر نگارنده، مديريت اسلامي عبارت است از علم، هنر و فن فرآيند بكارگيري منابع (انساني، مالي، فنآوري، اطلاعاتي، ارزشي و زمان) از طريق برنامهريزي، سازمان دهي، هدايت و كنترل در يك محيط متغير در جهت تحقق اهداف سازمان در چارچوب فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص).
اسلاید 14: مديران براي انتصاب صفات و ويژگيهايآيه 124 سوره بقره«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »ترجمه:و(به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارِ ابراهيم، او را با حوادث گوناگونى آزمايش كرد و او به خوبى از عهده آزمايش برآمد؛ خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهيم گفت: از فرزندان من نيز (امامانى قرار بده)، خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمىرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند). پيام ها:پيامبران نيز مورد آزمايش الهى قرار مىگيرند. «واذ ابتلى ابراهيم» براى منصوب كردن افراد به مقامات، گزينش وآزمايش لازم است. «اذ ابتلى ابراهيم... بكلمات» منشأ امامت وراثت نيست، لياقت است كه با پيروزى در امتحانات الهى ثابت مىگردد. «فاتمّهن» پستها ومسئوليتها بايد تدريجاً و پس از موفّقيّت در هر مرحله به افراد واگذار شود. «فاتمّهن...» امامت، مقامى رفيع و از مناصب الهى است. امام بايد حتماً از طرف خداوند منصوب شود. «انّى جاعلك»
اسلاید 15: مديران براي انتصاب(2) صفات و ويژگيهايدر انتخاب و گزينش افراد، به معيارهاي قرآني توجه كنيم. علاوه بر (حفيظ و عليم) معيارهاي ديگري نيز در قرآن ذكر شده است از آن جمله:ايمان. (افمن كان مومناً كمن كان فاسقا لايستوون )سابقه. (والسابقون السابقون . اولئك المقربون )هجرت. (والذين آمنوا و لم يهاجروا ما لكم من ولايتهم من شي ء)توان جسمي و علمي. (و زاده بسطه في العلم و الجسم )اصالت خانوادگي. (ماكان ابوك امرءسوء)جهاد و مبارزه. (فضلّ اللّه المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما)
اسلاید 16: مشخصات كلي مديريت پيغمبر اسلام1. عدالت2. برادري 3. مسجد، عبادتگاه و مركز اداري حكومت4. نوشتن منشور مدينه5. تلاش در جهت عدم وقوع جنگ6. ارسال نامه براي پادشاهان7. گرفتن بيعت مجدد از ياران8. فتح مكه
اسلاید 17: مباني مديريت رسول خدا(ص)1. وحي الهي2. اصل شورا3. مباني سازماندهي اداريالف - كارب - علم و قدرت و شايستگيج - مساواتچهار نكته قابل توجه در بحث مساوات1.عمل به اصل مساوات2. زدودن بينش طبقاتي3. مساوات زن و مرد:4. مساوات فرمانروا با مردمد. انتخاب واليان و فرماندهان و كارگزاران
اسلاید 18: نگرشي به حكومت و مديريت از منظر امام علي (ع)از حضرت علي(ع)در نهجالبلاغه، اصول كلّي حاكم بر نگرش مديران و وظايف كلي آنان را در يازده اصل بررسي خواهيم كرد.1. امانت بودن مسئوليت و مديريت2. ارزش ابزاري حكومت و مديريت3. نگرش اخلاقي به مديريت4. سلسله مراتب و مشاركت در مسئوليتها5. مسئوليت؛ فرصتي اخلاقي و معنوي6. عمران و آباداني در كنار وظايف فرهنگي7. ضرورت استفاده از تجارب تاريخي در مديريت8. حقوق و وظايف متقابل9. نگرش مثبت و كرامت مدار به انسانها10. توجه به قدرت و نظارت الهي11. توجه به مشاركت و نقدپذيري در مديريت
اسلاید 19: وظايف مديريت چيست؟مكاتب مديريت، شامل دورانهاي زير ميشود :الف) دوران قبل از مديريت علميب) دوران مديريتهاي كلاسيكج) مكتب روابط انسانيد) تركيبي از ب و ج.وظايف مديريت:1-برنامه ریزی(تصمیم گیری)2-سازماندهی (هماهنگی)3-هدایت (انگیزش-رهبری-ارتباطات)4-کنترل(نظارت-ارزشیابی)
اسلاید 20: دانش مدیریتدانش مديريت و فن اداره، مانند هر انديشه ديگر، در حال تطور و تكامل است. در دوران پيش از مديريتهاي علمي، مديريتها به شكل فطري و بدون فرمولهاي مدون و مبين بود؛ مانند واحدهاي تجاري در زمان چينيان و روميان كه داراي يك نوع بينش مديريتي ساده بودند. با ظهور فردريك تيلور، دوران مديريت علمي آغاز شدكه به پدر مديريت علمي معروف شد و در اوايل قرن بيستم، نوشتههايش درباره نظريه مديريت، خوانندگان بسيار داشت. مبناي مديريت وي براساس فنآوري بود. به گمان وي بهترين راه افزايش بازده، بهبود فنون و روشهايي بود كه كارگران به كار ميبرند. او افراد را ابزار ميدانست و در طرح او بيشتر به نيازهاي سازماني توجه ميشد، نه به نيازهاي افراد.بعدها التون مايو ظهور كرد و نهضت «روابط انساني» را در فاصله سالهاي 1920تا 1930ميلادي مطرح و جانشين آراي تيلور كرد. او و پيروانش ميگفتند كه غير از اين كه بايد بهترين روشهاي فنآوري را براي افزايش بازده مورد توجه قرار داد، بايد به روحيات و امور انساني نيز توجه كرد. آنان ادعا ميكردند كه روابط انساني بر روابط فنآوري و كاري ترجيح دارد و اين را از آزمايشهاي معروف به «هاتورن» به دست آورده بودند.
اسلاید 21: دانش مدیریت (2)پيش از التون مايو و فردريك تيلور، دوران مكاتب نظري مديريت بود كه حدود پنجاه سال به درازا كشيد و بوروكراسي وبر و اصولگرايي فايول، شاخصترين آنها است برخي تكنوكراسي فردريك تيلور را از زمره اين مكاتب شمردهاند.ولي به نظر ميآيد كه نظريات مديريت، بسيار بيشتر و نامنظمتر از اين باشد، به گونهاي كه به نظر بعضي از صاحبنظران علم مديريت، جنگلي از نظريهها است و به نظر بعضي، مديريت از علوم ناموفق است.حال چگونه ميتوان در اين جنگل نظريه و علم ناموفق، به اصولي ثابت دست يافت كه مورد اتفاق باشد تا بتوانيم از آنها به عنوان اصل موضوعي استفاده كنيم؟بايد گفت كه رهبر اصولگرايان، كه كارش تأسيس اصل در علم مديريت و سازمان است و اصول او در اين علم، معروف است و او را پدر اصولگرايان اين علم ميدانند، يعني هنري فايول ميگويد كه من در اطلاق كلمه «اصل» ترديد دارم و اين اصول، راهنماي عمل است، نه قانون. او ميافزايد كه اصول مديريت، بيشتر از قوانين طبيعي، در معرض تغيير و تبديل قرار دارند و تا زماني قابل پيروي هستند كه براساس منطقي صحيح و قابل توجيه، از آن روي گردانده شود.
اسلاید 22: دانش مدیریت (3)وقتي رهبر اصولگرايان، چنين عقيدهاي درباره اصول دارد، پس دل بستن به اين جنگل و به چنگ آوردن اصل از آن، روا نيست؛ اما با وجود اين، به اصول او توجه ميكنيم. فايول ضمن بيان اين واقعيت كه هيچ چيز در مديريت، مطلق نيست، روشها و فنوني را كه در تجربه بدانها رسيده بود و آنها را در تقويت پيكره سازمان يا انجام وظايف مديريت، مفيد ميدانست، به عنوان اصول چهارده گانه مديريت ارايه داد: تقسيم كار، اختيار، انضباط، وحدت فرماندهي، وحدت مديريت، وابستگي منافع فردي به هدف كلي، جبران خدمات كاركنان، تمركز، سلسله مراتب، نظم، عدالت، ثبات، ابتكار عمل و احساس يگانگي.او اصول بالا را در سال 1916ميلادي در كتابي به نام اصول فن اداره اعلام كرد. بعدها افرادي مانند ارويك و گيوليك به آرايش اصول ياد شده پرداختند و هم از تعداد آنها كاستند و هم براي آنها علامت اختصاري قرار دادند. واژه POSDCROB نشانه هفت عنوان (برنامهريزي، سازماندهي، كارگزيني، هدايت، هماهنگي، گزارشدهي و بودجه بندي) است.
اسلاید 23: دانش مدیریت (4)دانشمندان امروزين مديريت، بر سه اصل معتقد و متفق شدهاند كه عبارتند از: برنامهريزي، سازماندهي و كنترل. وي ميافزايد كه هماهنگي، ركني از سازماندهي است و استقلالي در عرض آن ندارد و از اين رو، نيازي به ذكر آن به عنوان يك اصل نيست؛ زيرا مديريت، همان هماهنگي است.برخي به اين اصول، انگيزش يا رهبري را نيز افزودهاند. از مجموع آنچه گذشت، دانسته شد كه اتفاق و اتحادي در زمينه وظايف مديريت و تعداد آنها وجود ندارد. با اين وجود برنامهريزي، سازماندهي، هدايت (رهبري، انگيزش، ارتباطات) و كنترل را بيشتر علماي مديريت، قبول دارند. نويسنده نيز اين امر را تأييد ميكند و معتقد است كه در يك روند كلي، از دوران بياصلي به اصولگرايي انبوه و سرانجام، به اصول تقريباً مسلّم بالا رسيده است كه ميتوان بر آن، تكيه و اعتماد كرد. اين اصول، در حقيقت، وظايف مديريت هستند، البته وظيفه هماهنگي، در ذيل سازماندهي طرح ميشود.
اسلاید 24: مفهوم برنامهريزيبرنامهريزي از وظايف بسيار مهم مديران است و با ساير وظايف آنها نيز ارتباط دارد. اگر نگرش مبتني بر برنامهريزي به سراسر زندگي افراد تسري يابد, نوعي تعهد به عمل بر مبناي تعقل و تفكر آيندهنگر و عزم راسخ بر استمرار آن, برايشان ايجاد ميشود. بهعلاوه تحقق اهداف فردي و سازماني نيز مستلزم برنامهريزي است, به طوري كه حتي براي نيل به اهدافي بسيار جزيي و زودگذر نيز بايد برنامهريزي شود.در واقع نياز به برنامهريزي از اين مسأله ناشي ميشود كه همه سازمانها با فعاليت در محيطي پويا, درصدد آنند كه منابع محدود خود را براي رفع نيازهاي متنوع و رو به افزايش خود صرف كنند. پويايي محيط و وجود تلاطم در آن و عدم اطمينان ناشي از تغييرات محيطي, بر ضرورت انكار ناپذير برنامهريزي ميافزايد (رضائيان 1379, 178).
اسلاید 25: تعریف برنامه ریزیبرنامهريزي عبارتست از تعيين هدف و يافتن يا پيش بيني كردن راه تحقق آن.برنامهريزي عبارت است از تصميم گيري در مورد اينكه چه كارهايي بايد انجام گيرد.برنامهريزي عبارت است از تصور و طراحي وضعيت مطلوب, و يافتن و پيش بيني كردن راهها و وسايلي كه نيل به آن را ميسر ميسازد. برنامهريزي عبارت است از فرآيندي داراي مراحل مشخص و به هم پيوسته براي توليد يك خروجي منسجم در قالب سيستمي هماهنگ از تصميمات . بر طبق اين تعريف, تصميمگيريهاي مقطعي و ناپيوسته و اتخاذ سياستها براي پيشبرد سازمان در زمان حال يا آينده, برنامهريزي نيستند. برنامهريزي فرآيندي است كه ميتواند در هدايت سازمان بكار گرفته شود.به طور كلي اهداف هر برنامهريزي عبارتند از: 1ـ افزايش احتمال رسيدن به هدف, از طريق تنظيم فعاليتها,2ـ افزايش منفعت اقتصادي از طريق مقرون به صرفه ساختن عمليات,3ـ متمركز شدن بر طرق دستيابي به مقاصد و اهداف, و احتراز از انحراف از مسير,4ـ مهيا ساختن ابزاري براي كنترل (رضائيان 1379, 179).
اسلاید 26: مراحل عمده برنامهريزي1ـ شناسايي مقتضيات موجود (فرصتها و محدوديتها)2ـ تعيين اهداف كوتاه مدت3ـ كسب اطلاعات كامل دربارهي فعاليتهاي ضروري4ـ طبقهبندي و تحليل اطلاعات 5ـ ارايه فرضيههايي بر مبناي پيش بيني وضعيت آينده6ـ جستوجوي بديلها و برنامههاي جايگزين7ـ ارزيابي بديلهاي گوناگون8ـ انتخاب بديل مناسب9 ـ تدوين برنامههاي فرعي و پشتيباني10ـ تنظيم توالي فعاليتها و جداول زماني11 ـ بيان كردن برنامهها در قالب ارقام بودجه و برنامه تخصيص منابع مالي 12ـ ارزيابي ميزان پيشرفت كار
اسلاید 27: انواع برنامهريزيالف ـ از جنبه ماهيت1) برنامهريزي فيزيكي: مانند طراحي شهر, طراحي كارخانه, طراحي دفاتر اداري و آنچه به آرايش فضايي اشيا مربوط ميشود.2) برنامهريزي سازماني: دسته بندي فعاليتها, توسعه الگو يا ساختار روابط كاري بين نيروي انساني سازمان, تعريف سلسله مراتب و اختيارات و طبقهبندي مشاغل و توسعه نيروي انساني.3) برنامهريزي فرآيند: توسعه روشها يا فرآيندها مانند فرآيند ساخت و توليد و تعيين توالي حركات و امور مورد نياز فرآيند.4) برنامهريزي مالي: تأمين بودجه مورد نياز در زمان خواسته شده, مديريت بودجه در دسترس براي استفاده بهينه از آن و سرمايه گذاري مناسب. به عبارت ديگر برنامهريزي مالي ارايه خدمات در قالب پول به ديگر افراد, بخشهاي سازمان و سازمان به عنوان يك كل ميباشد.5) برنامهريزي وظيفهاي: اين نوع برنامهريزي مربوط به وظيفه اصلي است كه سازمان به عنوان يك وظيفه هميشگي انجام ميدهد. برنامهريزي وظيفهاي تركيبي از برنامهريزي فيزيكي, سازماني و مالي براي پاسخ به اهداف وظيفهاي است.
اسلاید 28: انواع برنامهريزي (2)6) برنامهريزي عمومي: اين برنامهريزي يك برنامهريزي مادر براي كل شركت, نهاد يا سازمان است. برنامهريزي عمومي تركيب و انسجام برنامههاي وظيفهاي را باعث شده و چارچوبي براي آن ارايه ميدهد. برنامهريزي عمومي, تركيبي از برنامهريزي فيزيكي, سازماني و مالي براي پاسخ به اهداف وظيفهاي است.ب - از جنبه افق زمانيبرنامهريزي را ميتوان از اين جنبه در قالب برنامهريزي كوتاه مدت (برنامهريزي عملياتي و تاكتيكي), برنامهريزي ميان مدت و برنامهريزي بلند مدت دسته بندي نمود.
اسلاید 29: انواع برنامهريزي (3)1- برنامهريزي جامع يا استراتژيكبرنامهريزي جامع يا استراتژيك فرآيندي است كه اهداف كلان و اصلي سازمان را تعيين و مسير كلي حركت سازمان و فعاليتهاي آن را مشخص ميكند. ”برنامهريزي استراتژيك فرآيند اهداف سازمان، و خط مشيها و استراتژيهايي است كه براي به دست آوردن آن اهداف برگزيده شدهاند“.2- برنامهريزي عملياتي يا اجراييبرنامهريزي عملياتي با توجه به برنامهريزي جامع و بر مبناي استراتژيهايي كه در آنجا تعيين شده، انجام ميشود؛ يعني هدف يا اهداف كلي سازمان كه در برنامهريزي جامع مشخص شده، در برنامهريزي عملياتي، به صورت اهداف جزيي تقسيم ميشود. در برنامهريزي عملياتي سعي ميشود فعاليتها و عمليات لازم براي دست يابي به هدف مذكور، به صورت دقيق پيشبيني شود.
اسلاید 30: انواع برنامهريزي (4)برنامهريزي جامع و استراتژيك با برنامهريزي عملياتي تفاوتهايي با هم دارند كه عبارتند از:برنامهريزي جامع و استراتژيك در سطوح عالي سازمان انجام ميشود؛ در حالي كه برنامهريزي عملياتي در سطوح مياني و پايين انجام ميگيرد.تأكيد برنامهريزي ريزي جامع يا استراتژيك بر اثر بخشي است؛ در حالي كه برنامهريزي عملياتي به كارايي و بازدهي نظر دارد. در اثر بخشي غرض آن است كه هدفهاي اصلي و مهم انتخاب و تعيين شوند؛ اما در كارايي غرض، دست يابي به هدفهاي تعيين شده با حداقل هزينه و زمان و حداكثر بازدهي است. به عبارت ديگر در برنامهريزي جامع با هدف اثر بخشي، تلاش بر اين است كه هدفهاي صحيح، انتخاب و كارهاي درست و منطقي انجام شود؛ در حالي كه در برنامهريزي عملياتي با هدف كارايي، تلاش ميشود كارها به درستي انجام شوند.
اسلاید 31: انواع برنامهريزي (5)در برنامهريزي جامع استراتژيك، بيشتر به منافع آتي سازمان توجه ميشود؛ اما در برنامهريزي ريزي عملياتي توجه به منافع فعلي است . به عبارت ديگر، ديد برنامهريزي جامع، بلند مدت و ديد برنامهريزي عملياتي كوتاه مدت است.در برنامهريزي عملياتي، تنها منابع و امكانات موجود سازمان در نظر گرفته ميشود؛ در حالي كه در برنامهريزي جامع، امكانات بالقوه و آتي سازمان نيز مدنظر قرار ميگيرد.برنامهريزي عملياتي در مقايسه با برنامهريزي جامع، مخاطره كمتري را در بر دارد.البته بايد در نظر داشت كه اين دو نوع برنامهريزي، در مرحله عمل و اجرا از يكديگر تفكيك ناپذير ميباشند، و مرزبندي دقيق بين آنها عملاً ميسر نيست؛ زيرا آنچه در برنامهريزي جامع به عنوان هدف و خطوط كلي تعيين ميشود، در برنامهريزي عملياتي اجرا ميگردد. پس اين دو نوع برنامهريزي در عمل با هم پيوسته و جدايي ناپذير هستند.
اسلاید 32: تصميم گيري در مديريتيكي از اركان مهم زندگي اجتماعي،رهبري و مديريت است. ضرورت اين مهم در زندگي اجتماعي تا آنجاست كه حتي بسياري از حيوانات كه به صورت اجتماعي زندگي ميكنند بر اساس فرمان غريزه، مديري را بر ميگزينند و از او پيروي ميكنند. بدون ترديد نياز انسانها به مديريت بيش از حيوانهاست و مسلماً مكتب نجات بخش اسلام كه براي همه شؤون زندگي انسانها در تمامي اعصار، برنامهريزي و قانون مشخصي را معين كرده است در اين مورد نيز سكوت اختيار نكرده است. از ديدگاه اسلام، ضرورت مديريت تا آنجا است كه اگر گروهي قصد مسافرت داشته باشند، در حالي كه تعدادشان از سه نفر هم بيشتر نباشد، بايد يكي از آن سه را به عنوان مدير برگزينند، تا روح نظم را در اجتماعشان حاكم سازد و جمع را تا حصول نتيجهي مطلوب هدايت كند.مطالعهي تاريخ گذشتگان ما را به نقش و تأثير مديريت در ارتقا با انحطاط ملتها واقف ميسازد. گوياترين تاريخ و بهترين نمونه، تاريخ اعراب جاهليت و ظهور پيامبر اسلام(ص) و دست آوردهاي بزرگ مسلمانان در آن عصر است.
اسلاید 33: تصميم گيري در مديريت (2)پيامبر اسلام(ص) در عصر و در مكاني به رسالت مبعوث شد كه فضاي جانها و جامعه را جهل و تاريكي فرا گرفته بود. اجتماعي كه دزدي و درنده خوبي را شجاعت،تعصبات كور برخاسته از هواهاي نفساني را مسئوليت، و زنده به گور كردن دختران را نشانهي غيرت ميدانستند و چنان در گرداب ضلالت و تيره بختي دست و پا ميزدند كه اميدي به رهايي و نجات آنان نبود. اما پيامبر (ص) با مديريت خدايي خود در كمترين زمان از همان مردم، امتي نمونه ساخت. امتي كه كسب علم را عبادت، مبارزه با طاغوتهاي دورني و بيروني را مايهي افتخار،همدردي نسبت به دردمندان را نشانهي انسانيت و اخلاص در كارها را ملاك ايمان ميدانستند. همين امت در اندك مدتي توانستند با هدايتها و مديريتهاي پيامبر چنان قدرتي كسب كنند كه ابر قدرتهاي آن روز جهان را در هم شكنند. همين امت با گذشت زماني نه چندان دور،و در هنگامي كه مديريت رهبري امت از مسير طبيعي خود منحرف شد و « شجرهي ملعونهي» بنياميه، مديريت جامعه را با انديشههاي آلوده به افكار جاهليت غصب كرد، رفته رفته به سقوط و انحطاط كشيده شد.نمونههاي بسياري ديگر در اهميت و تأثير مثبت و منفي مديريت در حيات و مرگ ملتها و اجتماعات در ميدان پر وسعت تاريخ ملاحظه ميشود.
اسلاید 34: تصميم گيري در مديريت (3)از جمله داستاني در تاريخ آوردهاند كه نادر شاه در يكي از نبردهاي خود، متوجه سرباز پيري ميشود كه با چابكي و دلاوري كم نظيري با دشمن ميجنگد و در مدت كوتاهي دهها تن را از پاي در ميآورد. نادر با شگفتي از او ميپرسد: « پيش از من هنگامي كه ايران دستخوش فتنه و آشوب شده بود و غارتگران يك تنه دهها نفر را سر ميبريدند، تو كجا بودي كه امروز اين دليري ميكني؟» سرباز با سادگي مخصوص به خود ميگويد: «آن وقت تو نبودي!» و با اين پاسخ كوتاه، مشكل اساسي را بيساماني و بيرهبري كشور قبل از نادر عنوان ميكند.مديريت و رهبري در هر نوعي كه باشد،از پيشوايي يك ملت گرفته تا فرماندهي لشكر،مسئوليت يك اداره و سرپرستي خانواده و ... در كارآيي اجتماع مربوطه و تحقق هدفها نقش مؤثري دارد. اما بديهي است كه هر حركت و عملي اعم از فردي يا اجتماعي،بايد در چارچوب معيارهاي اسلامي و اعتقادي و با توجه به ارزشهاي مورد قبول اسلام معنا پيدا ميكند.نكته قابل توجه و اساسي آن است كه « در نظام اسلامي،مدير بايد با توجه به والاييها و منزلتهاي انسان مديريت كند و هر گاه اصول و شيوههاي مديريت و شخصيت و حيثيت انساني لطمه وارد آورد. آن مدير و مديريت،اسلامي نيست». در برابر اين،بينشهاي الحادي غربي و شرقي و شيوههاي مديران تربيت شده در اين مكتبها را ميبينيم كه آنچه ناديده گرفته ميشود،انسان و ارزشهاي انساني اوست.
اسلاید 35: تصميم گيري در مديريت (4)معيارهاي تصميم گيري مهمترين نكتهاي كه در امر انتخاب و اخذ تصميم وجود دارد اين است كه مدير در انتخاب راهها، چه معياري را بايد در نظر بگيرد. در مديريت اسلامي سه ملاك براي اخذ تصميم در برابر مدير قرار داده ميشود:انطباق با حق: مدير موظف است از تمام امكانات موجود استفاده كند تا دريابد كه منطق و حقيقت، چه چيزي را اقتضا ميكند و صرفنظر از سليقههاي شخصي و يا سليقههاي ديگران، واقعيتهاي موجود،او را در سر اين دو راهي به كدام راه ميخواند.عادلانهتر بودن: در اتخاذ يك تصميم ممكن است گروهي نفعي ببرند و در برابر،افرادي هم متضرر شوند. بديهي است ممكن است اين نفع يا ضرر متوجه شخص مدير نيز بشود. حال در چنين شرايطي است كه مدير اسلامي بايد با ارزيابي دقيق و منصفانه همهي راههاي ممكن را دريابد كه عادلانهترين راه كدام است و در پرتو كدام تصميم افراد بيشتري به حق خويش ميرسند، يا نفع بيشتري براي سازمان حاصل ميگردد.
اسلاید 36: تصميم گيري در مديريت (5)رضايت تودهها: علاوه بر صحيح بودن و عادلانه بودن تصميم، اسلام به افكار عمومي احترام ميگذارد و اساساً يكي از معيارهاي قضاوت و ارزشيابي در زمينهي مديريت را،قضاوتهاي مردم در مورد مدير ميداند. امام علي (ع) در همين زمينه به مالك اشتر مينويسد:«همانا افراد شايسته را، از سخناني كه خدا در مورد آنها بر زبان بندگانش جاري ميسازد، ميتوان شناخت».مدير موظف است با شناخت دقيقي كه از جامعه و نيازها و نظرياتشان به دست ميآورد، خواستههاي آنان را در تصميمگيريها به حساب آورد و بياعتنا به خواست تودهها نباشد. امام علي (ع) ميفرمايد:و بايد بهترين و مطلوبترين كارها در نزد تو آن باشد كه منطبق بر حق و فراگيرتراز نظر عدالت و در بر دارنده تر از نظر خشنودي و رضايت تودههاست.
اسلاید 37: آياتی درباره برنامه ریزیآيه47 سوره يوسف«قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّا تَأْكُلُونَ»ترجمه:(يوسف در جواب) گفت: هفت سال پيدرپي كشت كنيد و آنچه را درو كرديد، جز اندكي را كه ميخوريد، در خوشهاش كنار بگذاريد.نكتهها:يوسف (ع) بدون گلايه و شكوه از رفيق كه چرا او را فراموش كرده و بدون آنكه قيد و شرطي براي تعبير خواب پادشاه تعيين كند، فوري به تعبير خواب پرداخت، زيرا كتمان دانش به ويژه در هنگام نياز جامعه به آن، امري به دور از شأن انسانهاي پاك و نيكوكار است .يوسف به جاي تعبير خواب، راه مقابله با قحطي را با برنامهاي روشن بيان كرد تا نشان دهد علاوه بر علم تعبير خواب، قدرت برنامهريزي و مديريت دارد.علم كشاورزي و سياست ذخيره سازي و لزوم صرفه جويي در مصرف از اين آيه استفاده ميشود.
اسلاید 38: آياتی درباره برنامه ریزی(2)پيامها:مردان خدا بايد براي رفاه مردم، فكر كنند و طرح دراز مدت و كوتاه مدت داشته باشند. (تزرعون سبع سنين ) گندم اگر به خوشه باشد بر عمرش اضافه ميشود. (ذروه في سنبله )ميتوان با برنامهريزي، خود را براي مقابله با حوادث طبيعي همچون قحطي، زلزله و سيل آماده كرد. (فذروه في سنبله )برنامهريزي و تدبير براي آينده، منافاتي با توكل و تسليم در برابر امر خدا ندارد. (فذروه في سنبله) (با تدبير به استقبال تقدير برويم ).طرحها بايد قابليت عملي داشته باشند. (فذروه في سنبله ) (بهترين شيوه عملي در آن زمان بدون سيلو و تكنولوژي، واگذاردن گندم در خوشه بود.)هر تلخي بد نيست. همين قحطي مقدمه ي حاكميت يوسف شد وهمچنين مقدمه صرفه جويي وكار بيشتر در ميان مردم گشت . (تزرعون، فذروه، الاّقليلا)صرفه جويي امروز خودكفايي فردا و اسراف امروز نيازمند شدن فردا را به دنبال دارد. (قليلا ممّا تأكلون )آينده نگري و برنامهريزي بلند مدت براي مقابله با مشكلات اقتصادي جامعه، لازمه مديريت كشور است . (تزرعون ... فذروه ... الاّ قليلا)كنترل حكومت بر روند توليد و توزيع، در شرايط بحراني امري ضروري است. (تزرعون ... فذروه ...)10- روياي كافران نيز ميتواند بيانگر واقعيتها و حاوي دستورالعملهايي براي حفظ جامعه باشد.
اسلاید 39: آياتی درباره برنامه ریزی(3)آيه 67سوره يوسف«وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ »ترجمه:و (يعقوب) گفت: اي پسران من (چون به مصر رسيديد همه) از يك دروازه (به شهر) وارد نشويد (تا توجه مردم به شما جلب نشود)؛ بلكه از دروازههاي مختلف وارد شويد و (بدانيد من با اين سفارش) نميتوانم چيزي از (مقدرات) خدا را از شما دور كنم. فرمان جز براي خدا نيست، تنها براو توكل ميكنم و همه توكل كنندگان (نيز) بايد بر او توكل نمايند.پيامها:عاطفه پدري حتي نسبت به فرزندان خطاكار از بين نميرود.(يا بنّي )چاره انديشي وتدبير براي حفظ سلامت فرزندان لازم است. (يابنيّ لاتدخلوا..)از بهترين زمانهاي موعظه، پندهايي است كه در آستانه سفر گفته ميشود. يعقوب در آستانه سفر گفت: (يا بنيّ لاتدخلوا من باب واحد) جلو حساسيتها و سوء ظنها و چشم زخمها را بگيريد، ورود گروهي جوان به منطقهي بيگانه عامل سوء ظن و سعايت است . (لاتدخلوا من باب واحد)
اسلاید 40: آياتی درباره برنامه ریزی(4)لطف و قدرت خداوند را منحصر در انتخاب يك راه نپنداريد. دست او باز است و ميتواند از هر طريقي شما را مدد رساند. (لاتدخلوا من باب واحد) هم احتياط و محاسبه لازم است (لاتدخلوا...) و هم توكل به خداوند ضروري است . (عليه توكلت) مدير خوب بايد علاوه بر برنامهريزي حساب احتمالات را بكند، زيرا انسان در ادارهي امور خود مستقل نيست، يعني با همه محاسبات و دقتها باز هم دست خدا باز است و تضميني براي انجام صددرصد محاسبات ما نيست . (وما اغني عنكم من اللّه من شيء )به غير خدا توكل نكنيد. (عليه توكلت ) چرا كه او به تنهايي كفايت ميكند (وكفي باللّه وكيلا) و او بهترين وكيل است (نعم الوكيل ) يعقوب هم خود توكل كرد و هم ديگران را با امر به توكل تشويق نمود. (توكلت ... فليتوكل ...)در برابر مقدّرات حتمي خدا، چاره اي جز تسليم نيست . (ما اغني عنكم من اللّه من شيء )حاكم مطلق هستي خداست .(ان الحكم الاّلّله ) در رواياتي نيز به موعظه در آستانهي سفر اشاره دارد.در روايات ميخوانيم: تجار تمام ثروت خود را در يك راه سرمايه گزاري نكنند، تا اگر راهي بسته شد راههاي ديگر باز باشد.
اسلاید 41: آياتی درباره برنامه ریزی(5)آيه 23 سوره دخان«فَأَسْرِ بِعِبَادِى لَيْلاً إِنَّكُم مُّتَبَّعُونَ »ترجمه:پس (به او گفتيم:) بندگان مرا شبانه كوچ بده، زيرا كه شما تحت تعقيب (فرعونيان) هستيد.
اسلاید 42: سازماندهيدر سازماندهي وظايف و اختيارات و مسئوليتهاي واحدها و پستها مشخص شده و نحوه هماهنگي و ارتباط بين آنها معين ميشود براي سازماندهي بايد مراحل چهارگانهاي به شرح زير طي شود:مرحلهاول: تقسيم كل سازمان در قالب چند بخش عمده (تقسيمبندي افقي)مرحله دوم: ايجاد ارتباط ميان سطوح سازماني با توجه به اختيارات آنها (تقسيم بندي عمودي)مرحله سوم: مرتبط ساختن سلسله مراتب سازماني (تركيب افقي)مرحله چهارم: جايابي براي كاركنان و تثبيت نيروها
اسلاید 43: مباني سازماندهي مبا نی سازماندهي عبارتند از: سازماندهي بر مبناي وظيفه سازماندهي بر مبناي محصول سازماندهي برمبناي فرآيند سازماندهي برمبناي ارباب رجوع يا مشتري و سازماندهي بر مبناي ناحيه جغرافيايي
اسلاید 44: ساختار سازماني مجموعه راههايي است كه كار را به وظايف مشخص تقسيم ميكند و هماهنگي ميان آنها را فراهم ميكند. ساختار سازماني بايد: توان تسريع و تسهيل تصميمگيري، واكنش مناسب نسبت به محيط و حل تعارضات بين واحدها را داشته باشد. ارتباط بين اركان اصلي سازمان و هماهنگي بين فعاليتهاي آن و بيان ارتباطات درون سازماني از نظر گزارشدهي و گزارشگيري، از وظايف ساختار سازماني است
اسلاید 45: ساختار سازماني(2)بين ساختار سازماني و نمودار سازماني تمايز قايل شد. ساختار سازماني كه مفهوم كليتري هست، بهوسيله نمودار سازماني نشان داده ميشود (Kast and Rosenzwieig 1985,115).ساختار آيينه تمام نماي: قواعد، مقررات، رويهها، استانداردها، جايگاه تصميمگيري، نحوه ارتباطات، تفكيك بخشهاي مشاغل و تلفيق آنها و سلسله مراتب اختيارات است.
اسلاید 46: آیاتی در باره سازماندهی به آيات زير توجه كنيد: 1) ـ سوره آل عمران آیه 52فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ«پس وقتى كه عيسى از آنان احساس كفر كرد گفت: چه كسانى در راه خدا ياوران منند؟ حواريّون گفتند: ما ياوران خداييم، به خدا ايمان آوردهايم، و گواهى بده كه ما تسليم [حق]هستيم.»1 ـ تلاش عيسى (ع) براى تشكّل بخشيدن و سازماندهى به جبهه مؤمنان، عليه جبهه كفرفلمّا احسّ ... قال من انصارى الى اللّه2 ـ نقش سازماندهى و تشكّل در پيشبرد اهداففلمّا احسّ ... قال من انصارى الى اللّهجمله «قال من انصارى»، بيانگر تلاش عيسى (ع) براى سازماندهى است و طبعاً در پيشبرد هدف نقش داشته است.3 ـ لزوم تشكّل و جبهه گيرى مؤمنان، در قبال جبهه كفرمن انصارى الى اللّه.
اسلاید 47: آیاتی در باره سازماندهی(2)سوره کهف – آیه 48وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَّقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّن نَّجْعَلَ لَكُم مَّوْعِدًا«و صف كشيده بر پروردگارت عرضه مىشوند و خدا مىگويد: به راستى تنها نزد ما آمديد همان گونه كه اول بار شما را آفريديم. شما در قدرت ما شك نداشتيد بلكه خيال مىكرديد براى حسابرسى شما موعدى قرار نخواهيم داد.»1- روز قيامت، تمامى انسانها ـ گرچه خود نخواهند ـ به پيشگاه پروردگار عرضه خواهند شد.و عرضوا على ربّك صفًّامجهول بودن «عُرِضوا» نشانگر آن است كه انسانها ناگريز از حاضر شدن نزد خداوند هستند و از خود اختيار ندارد.2- حضور انسانها در قيامت، با صفوفى منظم و سازماندهى شده خواهد بود.و عرضوا على ربّك صفًّا
اسلاید 48: آیاتی در باره سازماندهی(3)یوسف – آیه 19«وَجَاءتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُواْ وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ يَا بُشْرَى هَذَا غُلاَمٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ »ترجمه:و(يوسف در چاه بود تا) كارواني فرا رسيد و مأ مور آب را فرستادند. پس او دلو خود را به چاه افكند (يوسف به طناب و دلو آويزان شد و به بالاي چاه رسيد). مأمور آب فرياد زد: مژده كه اين پسري است. او را چون كالايي پنهان داشتند (تاكسي ادّعاي مالكيت نكند). در حالي كه خداوند بر آنچه انجام ميدادند آگاه بود.پيامها:1- تقسيم كار، يكي از اصول مديريت، سازمان دهي و زندگي جمعي است. (واردهم ) به معناي مسئول آب آوردن است.2- گروهي حتي انسان را، به ديد كالا مينگرند. (بضاعه)3- كتمان حقيقت در برابر مردم است، با خدا چه ميكنيم كه به همه چيز آگاه است. (اسرّوه .... واللّه عليم )4- وقتي خوديها حمايت نكنند، خداوند از طريق بيگانگان حمايت ميكند. (برادران يوسف رفتند، ولي قافلهاي ناشناس آمد).
اسلاید 49: تحليل قرآني سازماندهي طبق يك تقسيمبندي معروف كه شهرت روايي نيز دارد،: فرشتگاني مانند جبرئيل، مأمور ابلاغ وحي به رسولان خدا، ميكائيل مأمور تقسيم ارزاق و معيشت، عزرائيل مأمور گرفتن جان و اسرافيل مأمور دميدن در صور هستند كه اين حاكي از تقسيم كاري دقيق است و از ظاهر بعضي آيات بر ميآيد كه هر كدام از اين فرشتگان، سازمان و فرشتگان تحت امري دارند. «آنجا كه گرفتن جان را به ملائكه نسبت ميدهد،>> معلوم ميشود كه آنها تحت امر ملك الموت (عزرائيل) هستند. سوره مباركه قدر، از روحالامين، كه همان جبرئيل است، در رأس فرشتگاني كه در شب قدر به زمين و به ميان احياگران ارسال ميشوند، نام ميبرد. « در جنگ بدر، حنين، احد و ديگر جنگها عدهاي از آنها در قالب واحدهاي سه هزار نفره يا پنج هزار نفره به كمك مجاهدان اسلام ميآمدند.»
اسلاید 50: تحليل قرآني سازماندهياز سازمان دقيق فرشتگان، معيارهاي دقيقي را ميتوان براي سازماندهي اسلامي اتخاذ كرد كه عبارتند از:1. اصل تقسيم كار2. اصل هماهنگي3. اصل اطاعت پذيري4. اصل سلسله مراتب5. اصل وحدت فرماندهي6. اصل نظارت
اسلاید 51: اصول سازماندهي در حكومت پیامبر. اصل اطاعت«هر كس از رسول اطاعت كند، به تحقيق از خدا اطاعت كرده است».2. اصل سلسله مراتب«اي كساني كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا را و اولاامر (وصاياي پيامبر) را و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد و از آنان داوري بطلبيد، اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد. اين (كار) براي شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است»..3. اصل ولايت و اولويت«پيامبر نسبت به مؤمنين از خود آنان اولي است».4. اصل سنديت و حجيت دستورها و قوانين رسول خدا(ص)«آن چه را پيامبر براي شما آورده است، بگيريد و از آن چه شما را باز ميدارد، بايستيد».5. اصل مرجعيت رسول، در منازعات و مشاجرئت و اختلاف نظر«نه چنين است به پروردگارت سوگند، ايمان مردم حقيقي نيست، مگر اين كه در مشاجرئت و اختلافات، تو را به عنوان حاكم و داور بپذيرند». اگر در امري نزاع و اختلاف كرديد، حل آن را به خدا و رسول رد كنيد».
اسلاید 52: اصول سازماندهي در حكومت پیامبر(2)6. اصل استيذان از رسول خدا(ص)‑ مؤمنان واقعي كساني هستند كه به خدا و رسولش ايمان آوردهاند و هنگامي كه در كار مهمي با او باشند، بياجازه او جايي نميروند. كساني كه از تو اجازه ميگيرند، به راستي به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند. در اين صورت، هرگاه براي بعضي كارهاي مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر يك از آنان كه ميخواهي (و صلاح ميبيني) اجازه بده و برايشان از خدا آمرزش بخواه، كه خداوند آمرزنده و مهربان است ».7. اصل لزوم احترام به رسول خدا(ص)«صدا زدن پيامبر را در ميان خود، مانند صدا زدن يكديگر قرار ندهيد».8. اصل تمركز در امور مالي«بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آورديد، خمس آن براي خدا و پيامبر و براي ذيالقربي و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان است».9. اصل مركزيت پيامبر(ص) نسبت به اطلاعات و گزارشها:«هنگامي كه خبري از پيروزي و شكست به آنان برسد، (بدون تحقيق) آن را شايع ميسازند، در حالي كه اگر آن را به پيامبر و پيشوايان - كه قدرت تشخيص كافي دارند باز گردانند، از ريشههاي مسايل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده كمي، همگي از شيطان پيروي ميكرديد».
اسلاید 53: هدایت سومين وظيفهي مدير هدايت است. مديراني كه به خوبي از عهدهي وظيفه برنامهريزي بر ميآيند، و از الگوهاي مناسب و شيوههاي درست براي سازماندهي امور بهره ميگيرند، اگر ندانند چگونه وظايف را هدايت كنند،و نتوانند نقش عامل انساني را در دستيابي به نتايج مورد انتظار درك كنند،وظايف مديريتي خود را نميتوانند به درستي اجرا كنند. وظيفهي هدايت شامل انگيزش، رهبري و ارتباطات است.
اسلاید 54: آیاتی در باره هدایتآیه 6سوره فاتحهاهدِنَـا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَترجمه:«ما را به راه راست هدايت كن.»1 - درخواست هدايت به صراط مستقيم، مهمترين خواسته انسان عارف به مقام الهى است.«الحمد للّه ... إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم»2 - لزوم دعا به درگاه الهى براى دستيابى به صراط مستقيم«إهدنا الصرط المستقيم»3 - ستايش خدا و اظهار عبوديت به درگاه او از آداب دعاست.«الحمد للّه رب العلمين ... إهدنا الصرط المستقيم»4 - انسان همواره نيازمند هدايتهاى الهى است.«إهدنا الصرط المستقيم»5 - درخواست هدايت به «صراط مستقيم» شايستهترين مورد براى استعانت از خدا«إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم»6 - انسان بدون يارى شدن از جانب خدا، از راهيابى به صراط مستقيم ناتوان است.
اسلاید 55: آیاتی در باره هدایت(2)«إهدنا الصرط المستقيم»7 - يكتاپرستى و تنها از خدا يارى جستن، «صراط مستقيم» است.«إياك نعبد و إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم»8 - ايمان به خدا و صفاتش، «صراط مستقيم» است.«الحمد للّه رب العلمين ... إهدنا الصرط المستقيم»9 - هدايت همگان به صراط مستقيم، آرمان انسان موحد است.«إهدنا الصرط المستقيم»10 - هدايت داراى مراتب و مراحل بسيارى است.«إهدنا الصرط المستقيم»11 - دعا به درگاه خدا، نقش مؤثرى در دستيابى به هدايت دارد.«إهدنا الصرط المستقيم»12 - از امام رضا (ع) روايت شده: «إهدنا الصراط المستقيم» إسترشاد لدينه و إعتصام بحبله و إستزادة فى المعرفة لربه عز و جل ...؛»... «إهدنا الصراط المستقيم» درخواست هدايت از خداوند به سوى دين او و چنگ زدن به ريسمان او و طلب مزيد معرفت پروردگار عز و جل است ...».
اسلاید 56: آیاتی در باره هدایت(3)13 - از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود:... «الصراط المستقيم» صراط الأنبياء و هم الذين أنعم اللّه عليهم... «صراط المستقيم» راه انبياست و آنانند كه خداوند به آنها نعمت بخشيده است».14 - «عن رسول اللّه (ص) أنه قال: [فى قول اللّه عز و جل] «إهدنا الصراط المستقيم» دين اللّه الذى نزل به جبرئيل (ع) على محمّد (ص)از رسول خدا(ص) روايت شده كه [درباره سخن خداى عزوجل] «إهدنا الصراط المستقيم» فرمود: [مراد از صراط مستقيم] دين خداست كه جبرئيل آن را برمحمّد (ص) نازل كرده است...».15 - «عن رسول اللّه (ص) و عن على (ع) فى معنى «صراط المستقيم» انه كتاب اللّهاز رسول خدا(ص) و على (ع) روايت شده كه مراد از «صراط المستقيم» كتاب خداست».16 - از امام صادق (ع) روايت شده است كه: «الصراط المستقيم» أميرالمؤمنين على (ع)«صراط مستقيم» (راه) امير المؤمنين على (ع) است.
اسلاید 57: آیاتی در باره هدایت(4)آیه7سوره فاتحه صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَترجمه:«راه كسانى كه به آنان انعام كردى، كه نه مورد غضب توأند و نه گمراهند.»1 - تقسيم انسانها به ثابت قدمان بر هدايت و مغضوبين درگاه خدا و گمراهان، از طبقه بنديهاى مردم در قرآن «صرط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضآلّين»مراد از «نعمت» در «انعمت عليهم» به قرينه فرازهاى قبل و بعد، نعمت هدايت است، نه نعمتهاى مادى. علاوه بر اينكه همه موجودات، حتى كافران، از اين نعمتها برخوردار هستند.2 - گروهى از انسانها برخوردار از هدايتهاى ويژه الهى و بهره مند از مراحل والاى آن هستند.صرط الذين انعمت عليهمچنانچه گذشت مراد از «نعمت» نعمت هدايت است، و چون درخواست كنندگان اين نعمت خود از هدايت يافتگان هستند، مقصود از آن، هدايتى ويژه است.3 - هدايت به صراط مستقيم، از نعمتهاى بزرگ خداوند است.
اسلاید 58: آیاتی در باره هدایت(5)صرط الذين انعمت عليهم4 - گروهى از هدايت يافتگان، بر طريق هدايت ثابت قدم نماندند و در زمره غضب شدگان و يا گمراهان قرار گرفتند.«صرط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم و لاالضآلّين»برداشت فوق بر اين اساس است كه «غير المغضوب» صفت احترازى براى «الذين انعمت» باشد. بر اين مبنا نعمت داده شدگان يعنى، هدايت يافتگان سه گروه مىشوند: 1ـ راه يافتگانى كه دست از هدايت شسته و از «مغضوبين» مىشوند. 2ـ هدايت يافتگانى كه در بين راه گمراه شده و از «ضالين» مىگردند. 3ـ هدايت پيشگانى كه تا آخر بر صراط مستقيم پايدار مىمانند.5 - هدايت يافتگان نيز در خطر قرار گرفتن در زمره غضب شدگان و يا گمراهان هستند.صرط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضآلّين6 - خداشناسان موحد، خواهان هدايت به راه ثابت قدمان بر هدايت هستند.الحمد للّه ... إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم
اسلاید 59: آیاتی در باره هدایت(6)7 - «صراط مستقيم» راهى است به سوى خدا كه هرگز به انحراف و كجى نمىگرايد.إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم8 - الگوهاو نمونههاى عينى راه يافتگان، داراى نقشى مهم در نيل به صراط مستقيم و سلوك در آن است.إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم9 - نعمت داده شدگان (هدايت يافتگان)، كسانى هستند كه مورد غضب خدا واقع نشده و به گمراهى گرايش نداشته باشند.صرط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضآلّين
اسلاید 60: آیاتی در باره هدایت(7)سوره بقره آیه2:ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَترجمه: «اين كتاب كه هيچ شكّى در آن نيست هدايتى است براى تقواپيشگان.»1 - قرآن كتابى كامل و با عظمت است.ذلك الكتب2 - كتابت آيات قرآن و تدوين آن، پس از نزول آن بر پيامبر (ص) انجام شده است.ذلك الكتب3 - قرآن كتابى متقن و منزه از هر گونه زمينه ترديد افكن و شبهه ساز در حقانيت آن است.لاريب فيه
اسلاید 61: آیاتی در باره هدایت(8)4 - توان قرآن بر هدايت و تربيت انسانهاى پرهيزگار، دليل و گواهى كافى بر اتقان و حقانيت آن است.لاريب فيه هدًى للمتقين«هدًى للمتقين» به منزله استدلال براى جمله «لاريب فيه» است.5 - قرآن كتاب هدايت و راهنماى اهل تقوا به مراحل والاى آن است.هدًى للمتقين6 - هدايت داراى مراتب و مراحل است.هدًى للمتقين7 ـ هدايتهاى قرآن، به دور از هر كاستى و پيراسته از كمترين پيامد ناهنجارى است.هدًى للمتقين«هدًى» مصدر و در اينجا به معناى اسم فاعل (هادى) است. به كارگيرى مصدر به جاى اسم فاعل اشاره به اين حقيقت دارد كه قرآن محض هدايت است؛ يعنى رهنمودهاى قرآن مستلزم هيچ ضلالت و مشوب به هيچ گمراهى و سردرگمى نيست.
اسلاید 62: انگیزش تعريف: انگيزش عبارت است از نيرويي كه كاركنان را به آغاز كردن، جهت دادن و تداوم رفتار و فعاليت تحريك ميكند.(بووي و همكاران، 1993، ص 436) انگيزش يعني نيروهايي كه موجب ميشوند افراد به گونهاي خاص رفتار كنند.(گريفين، 1996، ص474)انگيزش را ميتوان حالتي دانست كه افراد را به تحقق و تداوم رفتار خاصي متمايل و علت و چرايي فعاليتها را مشخص ميسازد.براي اينكه فردي به سطح بالايي از عملكرد برسد بايد بخواهد كه كار را انجام دهد (انگيزش)، بتواند كار را انجام دهد (توانايي)، و مواد و وسايل انجام كار را در اختيار داشته باشد(محيط)، فقدان هر يك از اين زمينهها به عملكرد لطمه ميزند. (مورهد و گريفين، 2002 ص 116)
اسلاید 63: نیازهايكي از پيش فرضهاي اساسي در مديريت اسلامي را ميتوان چنين بيان كرد : « سازماني داراي مديريت اسلامي است كه بتواند نيازهاي انسان را در تمامي ابعاد برآورده سازد». بر اساس منطق قرآني ميتوان نيازهاي انساني را در ابعاد زيستي،رواني – عاطفي، معرفتي و ايماني دسته بندي كرد.
اسلاید 64: رهبری در چهار گوشهي جهان جستوجوي بلاوقفه به منظور يافتن كساني كه داراي آن نوع توانايي باشند كه آنها را قادر به رهبري مفيد و مؤثر كند، در جريان است. اين كمبود رهبري مؤثر تنها به تشكيلات اقتصادي محدود نميشود؛ بلكه در تعليم و تربيت, حكومتها, بنيادها و همه انواع ديگر سازمانها فقدان مدير توانا به چشم ميخورد؛ بنابراين وقتي كه ما كمبود استعداد و قريحه رهبري را درجامعه تقبيح ميكنيم، صحبت ما بر سرنداشتن مردمي كه تشكيلات اداري را پركنند نيست, آنچه ما راعذاب ميدهد فقدان آدمهايي است كه مايل باشند نقش برجسته رهبري را در اجتما ع ما بر عهده گيرند و بتوانند كار را به صورتي مفيد و مؤثر به انجام برسانند.سالها بود كه شيوه متداول در مطالعه رهبري بر صفات يا ويژگيهاي ذاتي رهبري تأكيد ميكرد. طبق اين نگرش, ويژگيهاي خاصي نظير واجد بودن نيروي جسماني يا احساسات دوستانه در رهبري مؤثر ضروري بود. گمان ميرفت كه اين صفات ذاتي شخصي, نظير هوش, از وضعيتي به وضعيت ديگر قابل انتقال است؛ چون اغلب افراد اين صفات را نداشتند. فقط كساني كه واجد آنها بودند رهبران بالقوه شناخته ميشدند.
اسلاید 65: رهبری(2)در نتيجه اين شيوه نگرش, ارزش تربيت و آموزش افراد را براي احراز مناصب رهبري مورد ترديد قرار ميداد. تلويحاً اين بدان معني بود كه اگر كشف روش تشخيص و اندازهگيري كيفيات و صفات رهبري (كه در افراد ذاتي است) امكان پذير ميبود تشخيص رهبران از غير رهبران ميسر ميشد. بنابراين آموزش رهبري فقط براي آنهايي كه واجد صفات ذاتي رهبري بودند, سودمند واقع ميگرديد. مرور تحقيقاتي كه از اين شيوه مطالعهي رهبري استفاده كردهاند كمتر يافتهي با اهميتي حاصل و آشكار كرده است, تحقيقات تجربي برآن است كه رهبري يك فراگرد پوياست كه از وضعيتي به وضعيتي, با تغييراتي در رهبران, پيروان و وضعيتها تغيير پيدا ميكند. تحقيقات اخير اين شيوهي وضعيتي را در مطالعهي رهبري تأييد ميكنند.
اسلاید 66: رهبری(3)تعريف رهبريهنر يا علم نفوذ در اشخاص به طوري كه با ميل و خواسته خود در جهت حصول هدفهاي تعيين شده گام بردارند (ميرسپاسي, ١٣79 , ص ٣٩ ).قدرت جذب افراد, تأثير و نفوذ در آنها و توانايي پذيراندن شخصيت به طوري كه افراد (پيروان) به طور داوطلبانه در يك شرايط معين, رهبري او را بپذيرند (ميركمالي, ١ ١٣٧٠, ص٥٥)توانايي ايجاد حالتي در كاركنان كه با اعتماد به نفس و علاقمندي انجام وظيفه نمايند (بچ, ١٩٧٥ ص ٥١١).استاد شهيد مرتضي مطهري، رهبري را فن بهتر بسيج كردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر كنترل كردن نيروهاي انساني و بكاربردن آنها ميدانستند (مطهري, ١٣٦٤ , ص ٢٣٥).
اسلاید 67: رهبری(4)بنابر آنچه كه گفته شد ميتوان گفت كه:رهبري در اصل نسبت به مديريت مفهوم وسيعتري دارد. مديريت نوع خاصي از رهبري محسوب ميشود كه در آن كسب اهداف سازماني بر ساير اهداف اولويت دارد. اختلاف اساسي ميان اين مفاهيم از كلمهي سازمان بر ميخيزد.رهبري زماني صورت ميگيرد كه فردي به هر دليل كوشش ميكند بررفتار فرد يا گروهي اثربگذارد. اين امر ميتواند براي نيل به اهداف خود فرد يا ديگران بوده و با اهداف سازمان نيز سازگار يا ناسازگار باشد.(رضائيان, ١٣8٢ , ص ١٨٣ )هر چه سازماني از نظر رهبري نيرومندتر باشد، موفقيت آن سازمان بيشتر خواهد بود. رهبري جزيي از مديريت است، ولي جوهرهي آن است. رهبري مستلزم دانش كافي, تجربهي كافي و شيوهي صحيح برخورد و اداره است. رهبري خود يك استعداد و هنر است (علوي, ١٣٧١ , ص ٢٦٥).
اسلاید 68: سبکهای ادگارشاين براساس طبقهبندي شاين، مفروضات مدير را ميتوان به چهار دسته تقسيم كرد:1-انسان منطقي اقتصادي2- انسان اجتماعي۳- انسان خودياب4- انسان پيچيده
اسلاید 69: ويژگيهاي رهبران فرهمند 1. اعتماد به نفس: آنان نسبت به توانايي و قضاوت خود اعتماد كامل دارند.2. ديدگاه: اين يك هدف آرمان گرايانه است كه آينده را بهتر از وضع موجود متجلي ميسازد. هر قدر بين هدف آرماني و وضع موجود اختلاف بيشتر باشد، احتمال آن زيادتر است كه پيروان آن را به ديدگاه خارقالعاده رهبر نسبت دهند.3. قدرت بيان: آنان ميتوانند ديدگاه خود را به گونهاي كه قابل فهم پيروان باشد ابراز نمايند. اين قدرت بيان به گونهاي است كه در برگيرنده نيازهاي پيروان است، از اين رو از نيروي انگيزشي بالايي برخوردار ميباشند.4. اعتقاد راسخ به هدف: رهبران فرهمند نسبت به ديدگاه و هدف خود اعتقاد راسخ دارند و آماده پذيرش ريسكهاي سنگين هستند، هزينههاي زيادي به مصرف ميرسانند و در جهت جامهي عمل پوشاندن به خواستهي خود از هيچ نوع ايثار و از خود گذشتگي دريغ نميكنند.5. رفتارخارقالعاده: آنها از نوعي جذابيت خاص برخوردارند و از نظر رفتار پديدهاي نو، غير متعارف و مخالف هنجارهاي رايج ارايه ميكنند؛ چون در كار خود پيروز گردند، اين رفتارها موجب تحسين، ستايش و تعجب پيروان ميگردد.6. عامل تغيير: رهبران فرهمند را به عنوان عاملاني ميپندارند كه موجب تغييرات اساسي ميشوند و كساني نيستند كه نسبت به حفظ وضع موجود قانع گردند.7. شناخت محيط: اين رهبران ميتوانند محدوديتهاي محيطي را به صورتي واقع گرايانه تعيين كنند و منابع لازم براي ايجاد تغيير را مشخص نمايند.
اسلاید 70: مديريت و رهبري جامعه و رابطهي آن با مردمرهبري به سوي خداآنچه قرآن تحت عنوان« رهبري» از آن بحث ميكند، مافوق رهبرياي است كه بشريت ميشناسد.رهبرياي كه بشريت ميشناسد، از حدود رهبري در مسايل اجتماعي تجاوز نميكند.ولي منظور قرآن از رهبري، علاوه بر رهبري اجتماعي، «رهبري به سوي خدا» ست و آن خود حساب دقيق و حساسي دارد و از رهبريهاي اجتماعي بسي دقيقتر و حساستر است. (امدادهاي غيبي،در زندگي بشر، 110)
اسلاید 71: اهميت مقام و مديريت انسانها آيه كريمه ]بقره، 124[، اهميت مقام رهبري و مديريت انسانها را ميرساند. ابراهيم (ع) پس از آنكه آزمايشهاي بزرگي ]از قبيل در راه عقيده در آتش رفتن، يك تنه با يك ملت مبارزه كردن و بتشكني نمودن، تا پاي قرباني فرزند عزيز در راه خدا رفتن[ را با موفقيت پشت سرگذاشت، خدا او را به عنوان امام و رهبر و پيشوا معرفي ميكند.از اينجا ميتوان به اهميت فوقالعاده رهبري پي برد. در حديث معروف كه رسول خدا(ص) فرمود: «اگر در سفر از دو نفر بيشتر شديد، يكي را براي خود امير انتخاب كنيد»، نشانه از اهتمام اسلام به تشكّل و رهبري است.حقيقت اين است كه رهبري انسانها و بسيج كردن نيروهاي عظيم نهفتهي آنها در مسير كمال، چه از نظر بعد اجتماعي و زندگي اين جهان و چه از نظر بعد روحاني و معنوي و سلوك اليالله، عاليترين و مشكل ترين مقام انساني است؛ و لهذا رهبري جامع و كامل، جز در خور افرادي نظير ابراهيم و خاتم الأنبياء و امير المؤمنين علي(ع) نيست. (امامت رهبري، 221)
اسلاید 72: نقش محبت در مديريت و رهبري جامعه قرآن خطاب به پيغمبر ميكند كه اي پيغمبر، نيروي بزرگي را براي نفوذ در مردم و ادارهي اجتماع در دست داري:« به موجب لطف و رحمت الهي، تو بر ايشان نرم دل شدي؛ كه اگر تندخوي سخت دل بودي، از پيرامونت پراكنده ميشدند. پس، از آنان در گذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار با آنان مشورت كن». (آل عمران: 159)در اينجا علت گرايش مردم به پيغمبر اكرم(ص) را علاقه و مهري دانسته كه نبي اكرم دربارهي آنان مبذول ميداشت. باز دستور ميدهدكه ببخششان و برايشان استغفار كن و با آنان مشورت كن. اينها همه از آثار محبت و دوستي است؛ همچنان كه وفق و حلم و تحمل، همه از شئون محبت و احساناند.او به تيغ حلم چندين خلق راو اخريد از تيغ چندين حلق راتيغ حلم از تيغ آهن تيز تر بل زصد لشكر ظفر انگیزتر «مولوي»جاذبه و دافعه علي(ع)، (67)
اسلاید 73: شور و مشورتمؤمنان كار خود را با شور و همفكري انجام ميدهندراجع به مشاورهي علمي و تبادل نظر، هر چند به قدري واضح است كه احتياج به استدلال ندارد، اما براي اينكه دانسته شود در خود اسلام اين پيشبينيها و دستورهاي مترقيانه هست، به آيهاي از قرآن اشاره ميكنم:در خود قرآن، در سورهي مباركهي (شوري: 38) مؤمنين و پيروان اسلام را اين طور وصف ميكند: «دعوت حق را اجابت ميكنند، نماز را به پا ميدارند، كار خود را با شور و همفكري انجام ميدهند و از آنچه به آنها عنايت كردهايم، انفاق ميكنند.» (ده گفتار،126)پس از نظر اسلام،همفكري و تبادل نظر يكي از اصول زندگي اهل ايمان و پيروان اسلام است.
اسلاید 74: شور و مشورت(2)هيچ كس نبايد خود را مافوق ديگران و بينياز از همفكري و همكاري آنان بداند«قرآن كريم ميفرمايد: دركارهاي خوب، در احسانها و منشأ خير شدنها، و بر اقامهي تقوا و طهارت، يكديگر را اعانت كنيد و به كمك يكديگر بشتابيد؛ و اما در شر و فساد و كينهدوزيها يكديگر را اعانت نكنيد.» (مائده: 2) اميرالمؤمنين (عليهالسلام) راجع به انفاق و اتحاد، بيانات زيادي دارد. در اينجا با اين فكر مبارزه ميكند كه بعضي از مردم را غرور ميگيرد و خودشان را مافوق همفكري و همكاري، مافوق عقل و فكر و عمل ديگران فرض ميكنند؛ فكر نميكنند كه عقل فرد هر اندازه صائب باشد و عمل هر اندازه مؤثر باشد، مثل عقل اجتماعي و عمل اجتماعي نيست.در دستورات دين مقدس اسلام، به مشورت توصيهي اكيدي شده، خصوصاً در كارهاي اجتماعي. «آنها كه دعوت الهي را پذيرفته و نماز را به پاداشتهاند و كارهاي خود را با مشورت حل و فصل ميكنند و از روزيهايي كه به آنها دادهايم، انفاق ميكنند.» (شوري: 38) يكي از مختصات اهل ايمان را اين مطلب قرار ميدهد كه كارهايشان را با شور و همفكري صورت ميدهند. آن را هم رديف نماز و انفاق قرار داده. دربارهي رسول اكرم (ص) ميفرمايد:« نسبت به مردم عفو و گذشت داشته باش؛ براي آنها دعا و استغفار كن و در كارها با آنها مشورت كن.» (آل عمران: 159)
اسلاید 75: شور و مشورت(3)رسول خدا با آنكه پيغمبر بود و با آنكه مردم توقع نداشتند كه او رأي و عقيده و نظر آنها را بخواهد و دخالت دهد، او خودش براي آنكه مردم را تحقير نكرده باشد، براي آنكه به مردم شخصيت بدهد و شخصيت آنها را محترم بشمارد، براي اينكه دستورالعمل امت باشد، براي هميشه، با آنها مشورت ميكرد و از آنها نظر ميخواست. داستان مشورت نظامي در جنگ خندق و نظر دادن سلمان فارسي- كه در ايران در اين گونه مواقع دور شهر خندق ميكنند و به اين وسيله از خود دفاع ميكنند- و پذيرفتن رسول اكرم نظر سلمان را، معروف است. (حكمتها و اندرزها، 119)يكي از دلايل مشورت پيامبر (ص) با مردم، اين بود كه بعدها كسي حاكم و رهبر را مافوق ديگران نپندازد (و شاور هم في الأمر). اين هم از شئون اخلاق نرم و ملايم پيغمبر (ص) بود. ]قرآن ميگويد:[ پيغمبر ما، عزيز ما! در كارها با مسلمين مشورت كن. عجبا ! پيغمبر است؛ نيازي به مشورت ندارد! رهبري مشورت ميكند كه نياز به مشورت دارد. او نيازي به امر مشورت ندارد؛ ولي براي اينكه اين اصل را پايهگذاري نكند كه بعدها هركس كه حاكم و رهبر شد، ]بگويند او[ مافوق ديگران است، او فقط بايد دستور بدهد ديگران بايد عمل بكنند و مشورت معني ندارد، ]لهذا مشورت ميكرد[ . علي هم مشورت ميكرد؛ پيغمبر هم مشورت ميكرد. آنها نيازي به مشورت نداشتند؛ ولي مشورت ميكردند،
اسلاید 76: شور و مشورت(4)براي اينكه اولاً ديگران ياد بگيرند؛ و ثانياً مشورت كردن، شخصيت دادن به همراهان و پيروان است. آن رهبري كه مشورت نكرده، و ولي صد در صد هم يقين داشته باشد، تصميم ميگيرد، اتباع او چه حس ميكنند؟ ميگويند: پس معلوم ميشود ما حكم ابزار را داريم، ابزاري بيروح و بيجان. ولي وقتي خود آنها را در جريان گذاشتيد، روشن كرديد و در تصميم شريك نموديد، احساس شخصيت ميكنند و در نتيجه بهتر پيروي ميكنند.«و شاورهم في الأمر؛ فاذا عزمت فتوكل علي الله» (آل عمران: 159)اي پيغمبر، ولي كار مشورتت به آنجا نكشد كه مثل آدمهاي دودل باشي؛ قبل از اينكه تصميم بگيري، مشورت كن؛ ولي رهبر همين قدر كه تصميم گرفت، تصميمش بايد قاطع باشد. بعد از تصميم، يكي ميگويد: اگر اين جور بكنيم، چطور است؟ ديگري ميگويد: آن جور بكنيم، چطور است؟بايد گفت: نه، ديگر تصميم گرفتيم و كار تمام شد. قبل از تصميم، مشورت؛ بعد از تصميم، قاطعيت . همين قدر كه تصميم گرفتي، به خدا توكل كن و كار خودت را شروع كن و از خداي متعال هم مدد بخواه.اين مطلب را كه عرض كردم، به مناسبت بحث دعوت و تبليغ بود كه يكي از اصول دعوت و تبليغ، رفق و نرمش و ملايمت و پرهيز از هرگونه خشونت و اكراه و اجبار است. خود مسأله رهبري و مديريت، مسأله مستقلي در سيرهي نبوي است كه اگر بخواهيم يك سيرهي تحليلي بيان كنيم، يكي از مسايل آن، روش پيغمبر اكرم در مديريت و ادارهي جامعه است و مقداري از آن را به تناسب عرض كردم كه پيغمبر اكرم در مديريتشان چگونه بودند و علي عليهالسلام هم همان طور. به هر حال، خود بحث روش پيغمبر در مديريت، بحث مستقلي است. (سيري در سيرهي نبوي، 242)
اسلاید 77: ارتباطات فرآيند ارتباطفرآيند ارتباط را ميتوان به طور ساده در الگويي كه شامل سه جزء اصلي ارتباط يعني فرستنده پيام, پيام و گيرنده پيام است, نشان داد:واضح است كه براي ايجاد ارتباط، وجود اين اجزا در فرآيند ارتباطي لازم است و هرگاه جزيي مفقود باشد, ارتباط به وقوع نخواهد پيوست.
اسلاید 78: ارتباطات(2)رابطه انسان باخداوند(فقروذلت)سوره فاطر آیه15 :يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَآءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُترجمه :اى مردم! اين شماييد كه به خداوند نياز داريد و (تنها) خداوند، بىنياز و ستوده است. نكته ها :دعوت خدا از مردم، نشانهى نياز او به مردم نيست. همان گونه كه اگر گفتيم مردم خانههاى خود را رو به خورشيد بسازند، اين دعوت نشانهى نياز خورشيد به ما نيست، بلكه نشانهى نياز ما به نور است. «انتم الفقراء الى اللّه»يكى از راههاى مبارزه با غرور و تكبّر، دعوت انسان به درگاه خداست تا انسان به ضعف و جهل و فقر و نياز خود پى ببرد. «انتم الفقراء»پيام ها :1- هيچ كس از خدا بى نياز نيست. «يا ايّها النّاس»2- همهى موجودات فقيرند، لكن چون انسان ادّعا و سركشى مىكند بايد مهار شود. «يا ايّها النّاس»3- نقش واسطهها و وسايل و علل را قبول داريم، امّا تمام اسباب و علل نيز در تأثيرگذارى به او محتاجند. «هو الغنّى»
اسلاید 79: ارتباطات(3)4- غنّى واقعى و مطلق و كامل، تنها اوست. «واللّه هوالغنّى»5 - معمولاً اغنيا، محبوب نيستند و در تيررس جسارتها، حسادتها، رقابتها و سرقتها هستند امّا خداوند، غنى حميد است. «واللّه هوالغنّى الحميد»6- خداوند غناى خود را در راه رفع نياز و نفع مخلوقات به كار مىبرد و لذا مورد ستايش است. «الغنى الحميد»
اسلاید 80: ارتباطات(4)رابطه انسان باانسان(عدالت)سوره نحل آیه90 :إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَترجمه :همانا خداوند (مردم را) به عدل و احسان و دادن (حق ) خويشاوندان ، فرمان مي دهد و از كارهاي زشت و ناپسند و تجاوز، نهي مي فرمايد او شما را موعظه مي كند باشد كه متذكر شويد.نكته ها :اين آيه منشور جهاني اسلام است كه امام باقر (ع) آنرا در خطبه هاي نماز جمعه مي خواندند. و به گفته تفسير صافي ; اگر در قرآن همين يك آيه بود، كافي بود كه بگوييم قرآن «تبيان كلّ شي» است، اوامر و نواهي اين آيه در همه اديان بوده و هرگز نسخ نشده است .پيام ها :1- آيا خداوندي كه انسان ها را به عدل و احسان دعوت مي كند، مي شود كه خود عادل نباشد! (ان اللّه يأ مر بالعدل و الاحسان ) 2- عدل واحسان در كنار هم جاذبه دارد، وگرنه مقررات خشك دلها را التيام نمي دهد.(يأ مر بالعدل والاحسان ) (عدل مقدار واجب واحسان مقدار مستحب است )
اسلاید 81: ارتباطات(5)3- اولين آمر به معروف وناهي از منكر، خود خداوندست . (ان ّالّله يأ مر ... و ينهي )4- در احسان ، رسيدگي به بستگان و صله رحم اولويت دارد. (الاحسان وايتاء ذي القربي )5- امر به معروف بر نهي از منكر مقدم است و عدل بر احسان . (يأ مر بالعدل و الاحسان ... و ينهي )6- امر به معروف و نهي از منكر بايد در فضاي صفا و محبت و در قالب موعظه و خيرخواهي باشد. (يأ مر ... ينهي ...يعظكم )7- آمرين به معروف نبايد از مردم انتظار پذيرش صددرصد داشته باشند.(لعلّكم تذكرون )8- مردم فطرتا به عدل واحسان گرايش دارند واز فحشا ومنكر متنفرند، لكن وسوسه ها وغرايز موجب غفلت اند كه بايد با تذكر آنانرا متذكر نمود. (لعلّكم تذكّرون )9- در نهي از منكر بايد ابتدا گناهان رسوا را جلوگيري كرد، همانگونه كه در امر به معروف بايد ابتدا به واجبات سفارش كرد. (يأ مر بالعدل ... ينهي عن الفحشا)10- سفارش به عدل و نهي از فحشا، سنت ابدي خداوند است . (يأ مر ... ينهي ... يعظكم ) (فعل مضارع نشانه استمرار است )
اسلاید 82: ارتباطات(6)3-رابطه انسان با رهبر اسلام (تبعیت)سوره آل عمران آیه 31 :قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌترجمه :(اى پيامبر!) بگو: اگر خداوند را دوست مىداريد، پس مرا پيروى كنيد، تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسيار بخشنده ومهربان است. پيام ها :1- هر ادّعايى با عمل ثابت مىشود. «ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى» 2- لازمهى ايمان به خدا، پيروى از اولياى خداست. «فاتّبعونى» (آرى، اسلام منهاى روحانيّت واقعى، محكوم است.) 3- هر كس در عمل سست است، در حقيقت پايهى محبّت او سست است. «تحبّون... فاتّبعونى» 4- در راه اصلاح جامعه، از عواطف كمك بگيريم. «ان كنتم تحبّون اللّه» 5 - عمل، سخن و سكوت رسول خدا، حجّت و قابل پيروى است. «فاتبعونى» 6- پيامبر معصوم است، زيرا فرمان پيروى عام و بىچون وچرا براى غير معصوم، حكيمانه نيست. «قل... فاتبعونى»
اسلاید 83: ارتباطات(7)9- امتياز دين الهى بر قوانين بشرى، وجود عنصر محبّت، الگوى عملى و صلاحيّتِ قانونگزار است. «تحبّون... فاتبعونى يحببكم اللّه» 10- بهترين پاداشها، پاداشِ معنوى است. محبوبيّت نزد خدا ودريافت مغفرت، بهترين پاداش براى مؤمنان است. «يحببكم اللّه» 11- نشانهى دوستى، سرپوش گذاردن روى بدىها و برخورد با عفو و رحمت است. «يحببكم... يغفر لكم» 12- كارهاى نيك، مايهى آمرزش گناهان است. «فاتبعونى... يغفرلكم ذنوبكم» 13- اطاعت وپيروى از پيامبر، موجب دريافت عفو الهى است. «فاتّبعونى... يغفر لكم»
اسلاید 84: ارتباطات(8)4-رابطه انسان باشیطان (عداوت)سوره فاطرآیه 6 :إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً إِنَّمَا يَدْعُواْ حِزْبَهُ لِيَكُونُواْ مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِترجمه :بىگمان، شيطان دشمن شما است، پس شما نيز او را دشمن بگيريد؛ جز اين نيست كه او دار و دستهى خود را فرا مىخواند تا از اصحاب دوزخ باشند. پيام ها :1- اگر دشمنى شيطان را جدّى نگيريم، فريب خواهيم خورد.«عدوّ فاتّخذوه عدوّا»2- از برنامهها و تشكّلهاى دشمن آگاه باشيم. «الشيطان... يدعوا حزبه»3- شيطان براى انحراف مردم كمك مىگيرد، ما براى دعوت ديگران به حقّ چه مىكنيم؟ «الشيطان... يدعوا حزبه»
اسلاید 85: ارتباطات(9)5-رابطه انسان با اهل لغو (کرامت)سوره فرقان آیه 72 :وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًاترجمه :و (بندگان خدا) كساني هستند كه در مجلس (گفتار و كردار) باطل حاضر نمي شوند و چون بر لغوي عبور كنند كريمانه بگذرند.نكته ها :پيام ها :1- نه تنها انجام گناه حرام است ، بلكه شركت در جلسه ي گناه و شاهد بودن بر گناه نيز ممنوع است . (لا يشهدون الزور)2- هر نوع آگاهي و اطلاع و حضور در صحنه اي ، ارزش نيست . (لا يشهدون الزور) (گاهي انزوا و گوشه گيري از اجتماع، ارزش است )3- حاضر نشدن در مجلس گناه و بي اعتنايي به گناهكاران ، نوعي نهي از منكر است . (لايشهدون ... مرّوا كراما)4- شركت در مجالس فاسد، حتّي در بندگان واقعي خدا اثر مي كند. (لا يشهدون )
اسلاید 86: ارتباطات(10)5- هرگونه لغو در كلام ، عمل وآرزو ممنوع است . (مرّوا باللغو) (بندگان خدا، هدف معقول و مفيدي دارند و عمر خود را صرف امور بيهوده نمي كنند)6- در شيوه ي نهي از منكر، همه جا خشونت لازم نيست . (لا يشهدون ... مرّوا)7- نگذاريم فكر بد در روح ما مستقر شود. (مرّوا كراما)
اسلاید 87: ارتباطات(11)6-رابطه انسان با کفارومنافقین (شدت وغلظت)سوره توبه آيه: 73يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ترجمه :اى پيامبر! با كافران و منافقان ستيز كن و بر آنان سختگير وخشن باش كه جايگاهشان دوزخ است و بد سرنوشتى دارند. پيام ها :1- جهاد بايد مطابق فرمان و نظر رهبر مسلمانان باشد.«يا ايها النبى جاهد» 2- در نظام اسلامى، فرمانده كل قوّا، رهبر است. «يا ايها النبى جاهد» 3- اسلام، آيين جهاد و مبارزه با كفر و نفاق است.«جاهد الكفّار و المنافقين» 4- هم با دشمنانِ آشكار خارجى مبارزه كنيم، «جاهد الكفّار»، هم با دشمنانِ پنهانِ داخلى. «و المنافقين»
اسلاید 88: ارتباطات(12)5 - رهبر مسلمانان بايد در برابر استكبار قاطع باشد.«يا ايهاالنّبى جاهد، واغلظ» 6- با آنكه پيامبر، سرچشمهى رحمت است، ولى به خاطر كفر و نفاق دشمنان، مأمور به خشونت مىشود. «واغلظ عليهم» 7- جهاد با كفّار و منافقان، جزاى دنيوى آنان است و كيفر اخروىشان جهنّم است. «و مأويهم جهنم» 8 - منافق، بدعاقبت است. «بئس المصير»
اسلاید 89: ارتباطات(13)7-رابطه انسان باوالدین(احسان ورحمت) سوره بقره آیه 83 :وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ ق َلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ ترجمه :و (بياد آريد) زمانى كه از بنىاسرائيل پيمان گرفتيم، جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و بينوايان، احسان كنيد و با مردم، به زبان خوش سخن بگوييد ونماز را برپاى داريد و زكات بدهيد. امّا شما (با اينكه پيمان بسته بوديد،) جز عدّهى كمى، سرپيچى كرديد و روى گردان شديد. نكته ها :احسان، جامعترين و وسيعترين واژه در باب نيكى است. در حال فقر والدين، احسان مادّى و در حال غناى آنان، احسان روحى. چنانكه احسان به يتيم شامل؛ تأديب، حفظ حقوق، محبّت و تعليم او مىشود. اصول همهى اديان يكى است. چون همهى اين ميثاقها، در اسلام نيز هست. پيام ها :1- خداوند از طريق عقل، فطرت و وحى، از مردم پيمان مىگيرد. «اخذنا ميثاق»
اسلاید 90: ارتباطات(14)2- توحيد، سرلوحهى مكتب انبياست. و بعد از آن كارهاى نيك قرار گرفته است. «لاتعبدوا الاّ اللّه و بالوالدين احسانا» 3- در كنار توحيد، احسان به والدين مطرح است. «لاتعبدوا... وبالوالدين احسانا» 4- احسان به والدين بايد شخصاً صورت گيرد، نه با واسطه. حرف «ب» در «بالوالدين» به معناى مباشرت شخصى است. «بالوالدين احساناً» 5 - گرايش به يكى از پدر و مادر، ممنوع است. «بالوالدين احساناً» 6- ابتدا خويشان نيازمند، سپس ديگران. «ذىالقربى واليتامى و...» البتّه در بين خويشاوندان نيز اولويّتها محفوظ است. «اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض» 7- احسان ب ايد همراه با ادب و بدون منّت باشد. در كنار احسان، جمله «قولوا للناس حسنا» آمده است. 8 - اگرچه به همهى مردم نمىتوان احسان كرد، ولى با همه مىتوان خوب سخن گفت. «قولوا للنّاس حُسنا» 9- برخورد خوب و گفتار نيكو، نه تنها با مسلمانان، بلكه با همهى مردم لازم است. «قولوا للنّاس حُسنا» 10- علاوه بر پرداخت زكات، احسان به مستمندان و ايتام نيز لازم است. در آيه هم زكات آمده و هم احسان به مساكين. «احساناً... والمساكين... واتوا الزكوة» 11- نماز ورابطه با خداوند، از زكات ورابطه با فقرا جدا نيست. «اقيموا الصلوة واتوا الزكوة»
اسلاید 91: ارتباطات(15)12- نماز و زكات در اديان ديگر نيز بوده است. «اقيموا الصلوة واتوا الزكوة» 13- اعتقاد به توحيد، احسان به والدين وايتام ومساكين، همراه با دستور پرداخت زكات وبرخورد نيكو با مردم، وبپاداشتن نماز، نشانهى جامعيت اسلام است. 14- اداى حقوق، داراى مراتب و مراحلى است. اوّل حقّ خداوند، سپس والدين، سپس خويشاوندان، سپس يتيمان كه كمبود محبّت دارند وآنگاه مساكين كه كمبود مادّيات دارند. 15- تمام احكام اعتقادى، اخلاقى وفقهى، ميثاق وعهد خدا با انسان است. بعد از «ميثاق» سخن از عقيده توحيدى، احسان به والدين، نماز وزكات آمده است.
اسلاید 92: ارتباطات(16)8-رابطه انسان باهمسر وفرزندان(هدایت)سوره تحریم آیه 6 :يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلاَئِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّهَ مَآ أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ترجمه :اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردمان (گنهكار) و سنگها هستند، حفظ كنيد. آتشى كه بر آن فرشتگانى درشت خو و سخت گير نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانى نكنند و آنچه را فرمان يابند انجام دهند.پيام ها :1- ايمان داشتن كافى نيست، حفظ آن از خطرات و آسيبها مهم است. پس بايد مراقبت كرد. «يا ايّها الّذين آمنوا قوا انفسكم»2- اولين گام در اصلاحات، اصلاح خود و بستگان و سپس اصلاح جامعه است. در اين آيه، اصلاح خود و بستگان و سپس در آيه نهم، اصلاح جامعه از طريق جهاد با كفّار و منافقان آمده است. «قوا انفسكم و اهليكم»
اسلاید 93: ارتباطات(17)3- ايمان به معاد و دوزخ، نقش مهمى در ايجاد تقوى و اصلاح خود و ديگران دارد. «قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجارة»4- تربيت دينى فرزندان، بر عهده مدير خانواده است. «قوا انفسكم و اهليكم ناراً»5 - نفس انسان، سركش است و نياز به حفاظت دارد. «قوا انفسكم»6- اولىترين فرد به حفظ انسان، خود انسان است. «قوا انفسكم»7- تا زنجير از پاى خود باز نكنيم، نمىتوانيم ديگران را آزاد كنيم. خودسازى شرط موفقيّت در ساختن خانواده و جامعه است. «قوا انفسكم و اهليكم»8 - كيفر رها كردن خانواده و نزديكان، هيزم آتش دوزخ شدن است. «وقودها الناس و الحجارة»9- كسانى كه در دنيا سنگدل باشند، «فهى كالحجارة او اشدّ قسوة» در آن روز نيز در رديف سنگ قرار مىگيرند. «وقودها الناس و الحجارة»10- در مديريّت، مسئول هر كار بايد با آن كار سنخيّت داشته باشد. اگر مسئول دوزخ، غلاظ و شداد نباشد، يا خودش اذيّت مىشود و يا به رسالت خود درست عمل نمىكند. «عليها ملائكة غلاظ شداد»11- گرچه انسانِ معصيت كار به دوزخ مىرود، امّا فرشتگان دوزخ، در عذاب كردن او معصيت خدا را نخواهند كرد. «لا يعصون اللّه ما امرهم»12- فرشتگان، نه دستورات گذشته را تمرّد كرده و مىكنند، «ما امرهم» نه دستوراتى كه بعداً به آنان داده مىشود. «ما يؤمرون»
اسلاید 94: ارتباطات(18)9-رابطه انسان باموجودات درطبیعت(تسخیر وقدرت)سوره حج آیه65 :أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَلَكُم مَّا فِيالْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ترجمه :آيا نديدي كه خداوند آنچه را در زمين است و نيز كشتي هايي كه به امر او در دريا مي روند براي شما رام كرده است و آسمان را نگاه داشته تا جز به فرمان او به زمين نيفتد? همانا خداوند نسبت به مردم رأفت ورحمت دارد.نكته ها :مراد از تسخير موجودات آن است كه همه در مسير كام گيري و منافع بشر قرار داده شده ، مثلا خورشيد مسخر ماست يعني از او بهره مند مي شويم .نام بردن از كشتي در كنار نعمت هاي زميني به خاطر نقش مهم آن است ، همين امروز نيز اگر يك روز كشتي ها متوقّف شوند، چرخ اقتصاد دنيا فلج مي شود.پيام ها :1- مطالعه ي آفرينش ، هم ايمان آفرين است و هم عشق آفرين .
اسلاید 95: ارتباطات(19)2- تسخير جهان هستي ، به اراده ي خداست . (ان ّالّله سخّر لكم )3- انسان مي تواند بر زمين و پديده هاي آن غالب شود و حق ّ مشروع اوست . (سخّر لكم ) (انسان شريف ترين پديده هاي زمين است ).4- سير طبيعت ، در مسير اراده ي خداوند است . (تجري بامره )5- آسمان و اجرام آن ساقط شدني است و خداوند آنها را نگاه داشته است . (يمسك )6- برپائي نظام آفرينش و مصونيّت آن از فروپاشي به حفظ دائمي خداوند نيازمند است . (يمسك )7- قوانين طبيعي ، مانع اراده ي الهي نيست . (الاّ باذنه )8- دليل الطاف الهي ، رأفت و لطف اوست . (ان ّالّله بالنّاس لرؤف رحيم ) رام بودن طبيعت براي انسان ، حركت كشتي در دريا و امنيّت زمين از برخورد كرات آسماني به آن جلوه هاي رأفت و رحمت گسترده الهي است . (سخّر لكم ... تجري في البحر ... يمسك السماء ... لرؤف رحيم )9- همه ي مردم مورد لطف خداوند هستند. (بالنّاس لرؤف ...)
اسلاید 96: ارتباطات(19)10-رابطه مسلمان ها با یکدیگر(یگانگی ووحدت) سوره آل عمران آیه 103 :وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْ هَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ترجمه :وهمگى به ريسمان خدا چنگ زنيد وپراكنده نشويد ونعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آنگاه كه دشمنان يكديگر بوديد، پس خداوند ميان دلهايتان الفت انداخت ودر سايه نعمت او برادران يكديگر شديد، و بر لب پرتگاهى از آتش بوديد، پس شما را از آن نجات داد. اين گونه خداوند آيا ت خود را براى شما بيان مىكند، شايد هدايت شويد. نكته ها :حضرت علىّعليه السلام مىفرمايد: قرآن، حبل اللّه است واز امام صادقعليه السلام نقل شده است كه فرمود: «نحن حبل اللّه» ما اهلبيت، حبل اللّه هستيم. و در روايت ديگرى آمده است: علىّبن ابىطالبعليهما السلام حبل اللّه است. تأليف دلها تنها به دست خداست. «فالّفَ بينَ قلوبكم» قرآن خطاب به پيامبر مىفرمايد: «لو اَنفقتَ ما فِى الارضِ جَميعاً ما اَلّفتَ بينَ قلوبِهم» اگر همهى سرمايههاى زمين را خرج كنى نمىتوانى بدون خواست او بين دلها ايجاد الفت نمايى
اسلاید 97: ارتباطات(20)2- محور وحدت بايد دين خدا باشد، نه نژاد، زبان، ملّيت، و... . «بحبل اللّه» 3- از بركات و خدمات اسلام غافل نشويد. «اذ كنتم اعداء فالّف بين قلوبكم» 4- وحدت، عامل اخوّت است. «فأصبحتم بنعمته اخواناً» 5 - اتّحاد، نعمت بزرگ الهى است «فاصبحتم بنعمته» 6- تفرقه و عدوات، پرتگاه و گودال آتش است. «شفا حفرة من النار» 7- نعمتهاى خداوند ،آيات او هستند. «واذكروا نعمت اللّه...يبين اللّه لكم آياته» 8 - يادآورى نعمتهاى الهى عامل عشق و زمينهساز هدايت است. «واذكروا نعمت اللّه... لعلكم تهتدون»
اسلاید 98: کنترلمفهوم و اهميت كنترلتعاريف كنترل كنترل را به گونههاي مختلف تعريف كردهاند. يك تعريف از كنترل ميتواند اين عبارت باشد: كنترل فرآيندي است كه مديران از طريق آن تطابق عمليات انجام شده را با فعاليتهاي برنامه ريزي شده ميسنجند. به عبارت ديگر: كنترل تلاشي است سيستماتيك براي رسيدن به اهداف استاندارد. طراحي سيستم باز خور اطلاعات، مقايسه اجزاي واقعي با استانداردهاي از پيش تعيين شدهانحرافات احتمالي و سنجش ارزش آنها بر روند اجرايي كه در برگيرنده حداكثر كارآيي است.
اسلاید 99: کنترل(2)فرآيند كنترلكنترل را ميتوان طي چهار مرحله انجام داد:مرحله اول:تعيين استاندارد يا ضابطه براي كنترلمرحله دوم: سنجش عملكرد در برابر استانداردهامرحله سوم: تشخيص انحرافات و تحليل علل آنها مرحله چهارم: اقدامات اصلاحي
اسلاید 100: کنترل(3)انواع كنترل كنترل پيش برنده يا آينده نگر كنترل غربالي، بله يا خير، يا حال نگركنترلهاي پس از عمل يا گذشته نگرويژگيهاي كنترل مؤثر سيستمهاي كنترل مؤثر و قابل اطمينان ويژگيهاي مشترك زير را دارند:دقت اطلاعات براي اجرا بايد دقيق باشد؛ زيرا ارزيابي دقت اطلاعات يكي از عمدهترين عناصر در فرآيند كنترل است كه مدير بايد به آن توجه داشته باشد.2- به موقع بودن گزارشهاي كنترل عملكرد بايد هر چه سريعتر در اختيار مدير قرار گيرد تا بتواند اقدامات اصلاحي را به موقع انجام دهد.3- مبتني بر هدف و برنامه باشدبراي حصول اطمينان از اجراي شايسته استراتژيها، خط مشيها و برنامهها كنترل بايد مبتني بر كسب هدف انجام شود.
اسلاید 101: کنترل(4)4- كنترل بايد معقول و قابل درك باشداگر كنترل بخواهد مورد قبول بوده و به طور مؤثر اجرا شود، افراد مسئول كنترل و همچنين افراد ذيربط بايد شناخت كاملي از هدف و مكانيزم آن داشته باشند.5- سيستم كنترل بايد مقرون به صرفه باشدكنترل مستلزم صرف هزينه و زمان است . بنابر اين هزينه اجراي كنترل بايد كمتر يا حداقل برابر فوايد حاصل از سيستم كنترل باشد؛ لذا تعيين هزينههاي كنترل مشكل است، ولي با به حداقل رساندن آن ميتوان به اين هدف رسيد.6- كنترل بايد در نقاط استراتژيك انجام شوداز آنجا كه كنترل تمام جنبههاي فعاليتهاي كاركنان نه ممكن است و نه ضروري، پس كنترل بايد در نقاط استراتژيك انجام شود، تا تأثيري حياتي بر نتايج گذارد. نقاط استراتژيك اغلب مناطقي را كه از استانداردها انجراف دارند، يا انحرافاتي كه صدمات شديد را موجب ميشوند، شامل ميگردد؛ لذا كنترل اين نقاط موجب كارآيي بيشتر ميشود.7- كنترل بايد عيني باشد كنترل مؤثر نياز به سيستم اندازهگيري عيني و دقيق دارد. معيار عيني را ميتوان در مورد كيفيت، كميت، زمان و هزينه عمليات به كار برد.
اسلاید 102: کنترل(5)8- انعطاف پذيري كنترلكنترل بايد آنقدر قابليت انعطاف داشته باشد كه بتواند در مقابل تغييرات سازمان، برنامهها، شرايط كاري و محيط خارجي قابل تطبيق باشد.9- كنترل بايد با تفاوتهاي فردي قابل تطبيق باشدسيستم كنترل بايد ويژگيهاي فردي و نيازهاي افرادي كه عملكرد آنان بايد اندازهگيري شود، مرتبط باشد. اگر استانداردهاي گزارشهاي كنترل از نوعي يا به شكلي نباشد كه مدير بتواند بفهمد، مطمئناً نميتواند آن را به كارگيرد.10- كشف كنندگي كنترل بايد خاصيت كشف انحرافات از استانداردها و اقدامات اصلاحي را داشته باشد؛ به عبارت ديگر كنترل بايد هدف اصلاحي داشته باشد.11- كنترل بايد متناسب با پست سازماني باشدمدير توليد و مدير فروش هر يك به سيستم كنترل جداگانهاي نياز دارند. سيستم كنترل بايد به گونهاي طراحي شود كه با نيازهاي هر يك از آنان متناسب باشد.12- تجديد نظر سيستم كنترل هر چند وقت يك بار بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد. تجديد نظر از جنبههاي اقتصادي، عينيت، به موقع بودن، منعطف بودن كه تمام موارد فوق بايد انجام شود تا معلوم شود آنچه بايد مورد سنجش قرار ميگرفت، انجام شده يا خير؟ چنين تجديد نظري ممكن است به اصلاح استانداردها و تغيير سيستم گزارش دهي منجر شود.
اسلاید 103: کنترل(6)خلاصه اينكه بهترين سيستم كنترل آن است:عملكرد را به طور مؤثر، سريع و با صرفه مورد سنجش قرار داده، انحرافات را نشان دهد و به اقدامات اصلاحي در جهت كسب اهداف بينجامد. چنين سيستم كنترلي بايد با توجه به ويژگيهاي هر سازمان و هر يك از مديريتهاي تخصصي آن طراحي گردد.
اسلاید 104: کنترل(7)تحليل قرآني نظارتدر مديريت رحماني، هم افراد و هم فرآيندها كنترل ميشوند. البته افراد از دو جهت كنترل ميشوند؛ يكي از جهت تخلفات و خطاها، و دوم از جهت كيفيت عملكرد و اجراي برنامهها. جهت اول، در مديريت منابع انساني، تحت عنوان «انضباط» و جهت دوم، در بحث نظارت، كه در زمره وظايف مديريت است، بحث ميشود.به عنوان نمونه به چند آيه توجه كنيم:1) ـ سوره سبا آيه 10وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا دَاوُدَ مِنَّا فَضْلاً يَا جِبَالُ أَوِّبِى مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ ترجمه:«و همانا داوود را از سوى خود فضيلتى داديم (و گفتيم:) اى كوهها! با او (در تسبيح خدا) هم نوا شويد و (اى) پرندگان! (همراهى كنيد) و آهن را براى او نرم كرديم. »
اسلاید 105: کنترل(8)نكتهها:شايد توبه و نالهى كوهها با داوود، همان تسبيح آنها باشد. «انا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشى و الاشراق»خداوند به حضرت داوود عليه السلام دوازده فضيلت داده است:علم الهى. «و لقد آتينا داود و سليمان علما»نبوّت و رسالت. «آتاه اللّه الملك و الحكمة»كتاب آسمانى. «آتينا داود زبورا»خلافت. «يا داود انّا جعلناك خليفة فى الارض»استوارى حكومت. «شدّدنا ملكه»امكانات فراوان. «اوتينا من كل شىء»حكمت. «آتيناه الحكمة و فصل الخطاب»قضاوت. «فاحكم بين النّاس بالحقّ»نرم شدن آهن در دست او. «اَلَنّا له الحديد»فهميدن سخن پرندگان. «عُلّمنا منطق الطير»هم صدايى كوهها و پرندگان با او. «يا جبال اوّبى معه و الطّير»فرزندى مثل سليمان. «وهبنا لداود سليمان»
اسلاید 106: کنترل (9)در حديث مىخوانيم كه خداوند به داوود فرمود: تو بنده خوبى هستى اگر از بيت المال مصرف نكنى! او چهل روز گريه كرد تا خداوند آهن را بهدست او نرم و مشغول زرهبافى شد و هر روز يك زره به قيمت هزار درهم مىبافت و تا سيصد و شصت زره بافت.پيام ها:خداوند، به بندگان برگزيدهى خود، عطاياى ويژهاى مىدهد. «و لقد آتينا داود منّا فضلاً»هستى، شعور دارد و مورد خطاب الهى قرار مىگيرد. «يا جبال اَوّبى»مناجات موجودات، امرى حقيقى است، نه مجازى. «اوّبى معه»دنيا و آخرت قابل جمع است. (نبوّت و تصرّف در هستى براى داوود جمع شد). «النّا له الحديد»اولياى خدا، ولايت تكوينى و قدرت بر تصّرف در هستى دارند. «النّا له الحديد»استفاده از طبيعت ارزش است. «فضلاً... و النّا له الحديد»كسى كه دل خود را براى خدا نرم كند، خداوند هم آهن را براى او نرم مىكند. «اوّبى... النّا له الحديد»ذوب آهن، سابقهى ديرينهاى دارد. «النّا له الحديد»اولياى خدا با صنعت ارتباط داشتند. «النّا له الحديد»
اسلاید 107: کنترل (10)4) ـ سوره يونس /آيه 61 وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ترجمه:«و (تو) در هيچ حال (و انديشهاى) نيستى و هيچ بخشى از قرآن را نمىخوانى و (شما مردم) هيچ عملى را انجام نمىدهيد، مگر آنكه آنگاه كه وارد آن (كار) مىشويد، ما بر شما گواهيم وچيزى به وزنِ ذرّهاى، نه در زمين ونه در آسمان از پروردگارت پوشيده نيست و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر نيست، جز آنكه در كتاب روشن ثبت است. »نكته ها:«كتاب مبين»، لوح محفوظ يا علم وسيع خداوند به همهى موجودات هستى است كه هم اعمال انسان را شامل مىشود و هم اشياى كوچك و بزرگ را در زمين و آسمان. امام صادق عليه السلام فرمود: «هرگاه پيامبر اين آيه را مىخواند، به شدّت مىگريست. »
اسلاید 108: کنترل (11)پيام ها:همهى كارهاى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله مهّم است، چون الگو و اسوه است. (تعبير به شأن، نشانهى مهم بودن كار است) «ما تكون فى شأن» حتّى رسول خداصلى الله عليه وآله هم زير نظر است. «وما تكون...الا كنّا عليكم شهوداً» در تلاوت قرآن بايد مواظب بود غلط خوانده نشود، چون علاوه بر تبعاتِ منفى آن، گواهانى كار ما را زير نظر دارند. «ماتتلوا...الا كنّا عليكم شهوداً» خداوند، هم شاهد بر افكار بشر، «شأنٍ» هم بر گفتار «تتلوا» وهم بر كردار اوست. « لا تعملون من عملٍ الا كنّا عليكم شهودا» تلاوت قرآن، در رديف مقام رسالت وهمهى اعمالِ مردم قرار دارد. (در اين آيه، گواه وشاهد بودن خدا بر سه چيز مطرح شده: همهى امور پيامبر، همهى كارهاى مردم وتلاوت قرآن، واين تعبير نشانهى اهميّت تلاوت قرآن است).جهان محضر خدا و او شاهد بر اعمالِ ماست، پس مهلتى كه به ما مىدهد، نشان غفلت يا عدم احاطهى او نيست. «كنّا عليكم شهوداً» هم خدا و هم فرشتگان شاهد بر اعمال بشرند. «كنّا عليكم شهوداً»
اسلاید 109: کنترل (12)توجّه به حضور خداوند، موجب شرم و حيا از او مىشود. «شهوداً» علم خداوند به دور و نزديك، كوچك و بزرگ، ظاهر و باطن، يكسان است. «مثقال ذرّة، فىالارض، فى السماء، اصغر، اكبر» مطابق اين آيه، خداوند بر كار رسول خدا(ص)و ياران او نظارت دارد و پس از اين كه سنگيني كار را بر آنان ديد، تخفيف ميدهد. بر اين اساس، نظارتها بايد تأثير و نتيجه فوري داشته باشند تا نظارت شوندگان دلگرم باشند. بنابراين، با نظارت است كه ميتوان كارها را به دقت سنجش كرد و حق را به حقدار داد. كاستيها را زدود و در عملكردها تعادل ايجاد كرد.
اسلاید 110: نامه امام(ع) به مالك اشتر، استاندار مصر اين نامه، طولانيترين نامه نهجالبلاغه و معروفترين آنها نزد خاص و عام است و مجموعه آن بايد به عنوان دستورالعمل حكومت ارايه شود؛ ولي ما چون در طول اين كتاب، بارها از آن استفاده كردهايم، اكنون به بيان بخشها و ابعاد نظارتي آن بسنده ميكنيم.حضرت در بخشي از اين نامه، به مالك فرمان ميدهد كه: «خواستههاي نابهجاي خود را در هم بشكند و به هنگام وسوسههاي نفس، خويشتنداري را پيش گيرد؛ زيرا نفس اماره، همواره انسان را به بدي وادار ميكند، مگر آن كه رحمت الهي شامل حال او شود:همچون حيوان درندهاي با مردم نباش، كه خوردن آنان را غنيمت شماري؛ زيرا آنان دو گروه بيش نيستند: يا برادران ايماني تو هستند يا انسانهايي همچون تو.هرگز از عفو و بخششي كه كردهاي، پشيمان مباش و هيچگاه از كيفري كه نمودهاي، به خود مبال.بايد آنان كه از رعيت عيب جوترند، از تو دورتر باشند؛ زيرا مردم عيوبي دارند كه والي در پوشاندن آن عيوب، از همه سزاوارتر است. درصدد نباش كه عيب پنهاني آنان را به دست آوري، بلكه وظيفه تو آن است كه آن چه برايت ظاهر گشته، اصلاح كني و آن چه از تو مخفي است، خدا درباره آن حكم ميكند.
اسلاید 111: نامه امام(ع) به مالك اشتر، استاندار مصر(2)بنابراين، تا آنجا كه توانداري، عيوب مردم را پنهان ساز تا خداوند عيوبي را كه دوستداري بر مردم فاش نشود، مستور دارد. (با رفتار خوب) عقده آنان را كه كينه دارند، بگشا و اسباب دشمني و عداوت را قطع كنو از آن چه برايت روشن نيست، غفلت نكن. در تصديق سخن چينان تعجيل مكن؛ زيرا آنان گرچه در لباس خيرخواهان جلوهگر شوند، خيانت ميكنند.هرگز نبايد افراد نيكوكار و بدكار، در نظرت مساوي باشند؛ زيرا اين كار سبب ميشود كه افراد نيكوكار در نيكيهايشان بيرغبت شوند و بدكاران در عمل بدشان تشويق گردند. هر كدام از اينان را مطابق كارش پاداش ده.سزاوار است به آنان كه بيشتر مورد احسان تو قرار گرفتهاند، خوشبينتر باشي و برعكس، به آنان كه مورد بدرفتاري تو واقع شدهاند، بدبينتر.ميدان اميد سران سپاهت را توسعه بخش و پي در پي آنان را تشويق كن و كارهاي مهمي را كه انجام دادهاند، برشمار؛ زيرا يادآوري كارهاي نيك آنان شجاعانشان را به حركت بيشتر وادار ميكند و آنان كه در كار كندي ميورزند، به كار تشويق ميشوند؛ انشاءاللَّه. سپس بايد زحمات هر كدام از آنان را به دقت بداني و هرگز زحمت و تلاش كسي از آنان را به ديگري نسبت ندهي و ارزش خدمت اورا كمتر از آن چه هست، به حساب نياوري و همچنين حقارت و كوچكي كسي سبب نشود كه خدمت پر ارجش را كوچك به حساب آوري.
اسلاید 112: نامه امام(ع) به مالك اشتر، استاندار مصر(3)اعوان و انصار خويش را سخت زير نظر بگير، اگر يكي از آنان دست به خيانت زد و مأموران سرّي تو (جاسوسان) متفقاً چنين گزارش دادند، به همين مقدار از شهادت قناعت كن و او را زير تازيانه كيفر بگير و به مقدار خيانتي كه انجام داده، او را كيفر كن.سپس او را در جايگاه خواري و مذلت بنشان و نشانه خيانت را بر او قرار ده و گردنبند ننگ و تهمت را به گردنش بيفكن ( او را به جامعه چنان معرفي كن كه عبرت ديگران گردد). خراج و ماليات را دقيقاً زير نظر بگير، به گونهاي كه صلاح ماليات دهندگان باشد... بيچارگي و فقر آنان به علت آن است كه زمامداران به جمع اموال ميپردازند و به بقاي حكومتشان بدگمانند و از تاريخ زمامداران گذشته عبرت نميگيرند.نامههاي سرّي و نقشهها و طرحهاي مخفي خود را در اختيار كساني بگذار كه داراي اساسيترين اصول اخلاقي باشند، كساني كه موقعيت و مقام، آنان را سست و مغرور نسازد، كه در حضور بزرگان و سران مردم، با تو مخالفت و گستاخي كنند و در اثر غفلت در رساندن نامههاي كارمندانت، به تو و گرفتن پاسخهاي صحيحش از تو كوتاهي كنند.
اسلاید 113: نامه امام(ع) به مالك اشتر، استاندار مصر(4)بازرگانان و پيشهوران و صنعتگران، مردمي سالمند و از نيرنگ و شورش آنان بيمي نيست. آنان صلح دوست و آرامش طلبند؛ اما بايد از وضع آنان، چه آنان كه در مركز فرمانداري تو زندگي ميكنند و چه آنان كه در گوشه و كنار هستند، جست و جو و بازرسي كني؛ ولي بدان كه با همه آن چه گفته شد، در ميان آنان گروهي تنگنظر و بخيل، آن هم به صورت زشت و قبيح آن هستند كه همواره در پي احتكار مواد مورد نياز مردم و تسلط يافتن بر همه معاملاتند و اين موجب زيان توده مردم و عيب و ننگ بر زمامداران است. از احتكار به شدت جلوگيري كن كه رسول خدا(ص)از آن منع فرمود. بايد معاملات با شرايط آسان صورت گيرد، با موازين عدل و نرخهايي كه نه به فروشنده زيان رساند و نه به خريدار و هرگاه كسي پس از نهي تو از احتكار، به چنين كاري دست بزند، او را كيفر كن و در مجازات او بكوش؛ ولي اين مجازات نبايد بيش از حد باشد.فردي مورد اطمينان، كه خدا ترس و متواضع باشد، برگزين تا وضع مردم طبقه پايين را به تو گزارش دهد. سپس با آن گروه به گونهاي رفتار كن كه به هنگام ملاقات پروردگارت، عذرت پذيرفته باشد.براي مراجعان خود، وقتي مقرر كن كه به نياز آنان شخصاً رسيدگي كني. مجلس عمومي و همگاني براي آنان تشكيل ده و درهاي آن را به روي هيچ كس نبند. به خاطر خداوندي كه تو را آفريد، تواضع كن و لشكريان و محافظان و پاسبانان را از اين مجلس دور ساز، تا هر كس با صراحت و بدون ترس و لكنت، سخنان خود را با تو بگويد.
اسلاید 114: نامه امام(ع) به مالك اشتر، استاندار مصر(5)هيچگاه خود را در زماني طولاني از رعيت پنهان مدار؛ زيرا دور بودن زمامداران از چشم رعايا، خود موجب نوعي محدوديت و بياطلاعي از امور مملكت است. اين چهره پنهان داشتن زمامداران، آگاهي آنان را از مسايل نهاني قطع ميكند. در نتيجه، بزرگ در نزد آنان كوچك و كوچك در نزد آنان بزرگ، كار نيك، زشت و كار زشت، نيكو و حق به باطل آميخته ميشود؛ زيرا زمامدار به هر حال بشر است و اموري كه از او پنهان است، نميداند. از سوي ديگر، حق هميشه علامت مشخصي ندارد، تا بشود راست را از دروغ تشخيص داد.هرگاه رعايا به تو گمان بد برند، افشاگري كن و عذر خويش را درباره آن چه موجب بدبيني شده، آشكارا با آنان در ميان بگذار و با صراحت، بدبيني آنان را بر طرف ساز. هرگز صلحي را كه از جانب دشمن پيشنهاد ميشود و رضاي خدا در آن است، رد مكن كه در صلح، براي سپاهت آسايش و تجديد نيرو و براي خودت آرامش از هم و غمها براي ملتت امنيت است؛ اما زنهار، زنهار، از دشمنت پس از پيمان صلح، سخت بر حذر باش؛ زيرا دشمن گاهي نزديك ميشود كه غافلگير سازد. بنابراين، دورانديشي را به كار گير و در اين موارد، روح خوشبيني را كنار بگذار.
اسلاید 115: نامه امام(ع) به مالك اشتر، استاندار مصر(6)زنهار، از ريختن خون به ناحق بپرهيز؛ زيرا هيچ چيز در نزديك ساختن كيفر انتقام، بزرگ ساختن مجازات، سرعت زوال نعمت و پايان بخشيدن به زمامداري، همچون ريختن خون ناحق نيست و خداوند سبحان در دادگاه قيامت، پيش از هر چيز در ميان بندگان خود، درباره خونهايي كه ريخته شده، دادرسي خواهد كرد. بنابراين، زمامداريات را با ريختن خون حرام تقويت مكن؛ زيرا آن را تضعيف و سست ميكند، بلكه بنياد آن را ميكند و آن را به ديگران منتقل ميكند و هيچگونه عذري نزد خدا و نزد من در قتل عمد پذيرفته نيست؛ زيرا كيفر آن قصاص است و اگر به قتل خطا مرتكب گشتي و شمشير و تازيانه و دستت به ناروا كسي را كيفر كرد، مبادا غرور زمامداري، مانع از آن شود كه حق اولياي مقتول را بپردازي و رضايت آنان را جلب كني.بر تو واجب است كه همواره به ياد حكومتهاي عادلانه پيش از خود باشي. همچنين توجه خود را بر روشهاي خوب يا اثري كه از پيامبر رسيده و يا فريضهاي كه در كتاب خداوند آمده، معطوف دار. به خطوطي از حكومت كه در روش من مشاهده كردهاي، اقتدا كن و براي پيروي از اين عهدنامه، كه با آن حجت خود را بر تو تمام ساختهام، كوشش كن كه اگر نفس سركش بر تو چيره شد، عذري نزد من داشته باشي.
اسلاید 116: نامه امام(ع) به مالك اشتر، استاندار مصر(7)من از خداوند بزرگ، با آن رحمت وسيع و قدرت عظيمش بر انجام همه خواستهها، ميطلبم كه من و تو را موفق دارد تا رضاي او را به دست آوريم و كاري كنيم كه نزد او و خلقش معذور باشيم، همراه با مدح و ثناي نيك در ميان بندگان و آثار خوب در شهرها و تماميت نعمت و فزوني شخصيت در پيشگاه او و نيز از او ميخواهم كه زندگي من و تو را با سعادت و شهادت پايان بخشد كه ما هم به سوي او باز ميگرديم. و سلام و درود بر پيامبر خدا و دودمان پاكش باد، سلامي فراوان و بسيار. والسلام».نكته پاياني نامه مالك اشتر، بسيار جالب است كه امام(ع)مالك را در رفتار حكومتي، به پيروي از قرآن و رسول خدا(ص)و نيز شيوه معصومانه خود سفارش ميكند كه اين ميتواند براي ما قابل توجه باشد و از آغاز اين تحقيق، همواره اصرار ما بر اين بوده كه بايد شيوه حكومتي و الگوي نظام اداري را از حكومت پيامبر اكرم (ص)و آيات قرآن گرفت.از اين تأسي و سفارش به آن، متوجه ميشويم كه شيوه نظارتي حضرت علي (ع)خود، اقتباس شده از شيوه رسول خدا(ص) (ص)است. از اين رو، اگر از نظام نظارتي رسول خدا(ص) (ص)بخشي از نامهها به دست ما نرسيده است، جاي نگراني نيست؛ زيرا معياري كه حضرت علي(ع)در پايان نامه خويش به مالك اشتر ارايه دادهاند، معلوم ميكند كه نظامهاي نظارتي معصومان، مانند نور واحد هستند و تفاوتي با هم ندارند و همه از وحي گرفته شدهاند.صراحت، صداقت، قاطعيت، عدم تبعيض، عدم هراس، عدم مسامحه و ملاحظه در عدالت، انضباط در بيت المال و مؤاخذات آن، براي مديران جامعه اسلامي، بسيار جالب و قابل اقتباس است. از اين رو، تنها ديدن اين نامههاي پياپي، بدون هيچ تحليلي، ميتواند مفيد باشد.
اسلاید 117: اوصاف مديريت آيات1 - علم و شناخت «و قال لهم نبيّهم انّ اللَّه قد بعث لكم طالوت ملكاً قالوا اَنى يكون له الملك علينا و نحن احقّ بالملك منه و لم يؤت سعة من المال قال انّ اللّه اصطفاه عليكم و زاده بسطة فى العلم و الجسم» بقره، 247و پيامبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را براى زمامدارى شما مبعوث و انتخاب كرده است، گفتند چگونه او بر ما حكومت كند با اينكه ما از او شايسته تريم و او ثروت زيادى ندارد؟وپيامبرشان به آنها گفت خداوند او را بر شما بر گزيده و او را در علم و قدرت جسم وسعت بخشيده است .2 - تخصّص و تعهّد الف - حضرت يوسف عليه السلام مىگويد: «اجعلنى على خزائن الارض انّى حفيظ عليم»يوسف، 55مرا سرپرست خزائن سرزمين مصر قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم .ب - عاصف برخيا گويد: «انا اتيك به قبل ان تقوم من مقامك و انّى عليه لقوى امين» نمل، 39من آن را نزد تو مىآورم پيش از آنكه از مجلست برخيزى و من نسبت به اين امر توانا و امينم .ج - دختران شعيب به پدر گفتند: «انّ خير من استأجرت القوىّ الامين» قصص، 26يكى از آن دو دختر گفت: پدرم او را استخدام كن زيرا بهترين كسى است كه مىتوانى استخدام كنى، هم نيرومند است و هم مورد اعتماد.
اسلاید 118: اوصاف مديريت(2)برنامههاى مديريتالف - آمادگى در برابر تهاجم دشمنان «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوّة و من رباط الخير» انفال، 60هر نيرويى در قدرت داريد براى مقابله با دشمنان آماده سازيد و همچنين اسبهاى ورزيده براى ميدان نبرد .ب - عدالت ورزى در حكم «و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل» نساء، 58و هنگامى كه ميان مردم داورى مىكنيد به عدالت داورى كنيد .«و ان حكمت فاحكم بينهم بالقسط انّ اللَّه يحب المقسطين» مائده، 42اگر ميان آنها داورى كنى با عدالت داورى كن كه خدا عادلان را دوست دارد .ج - حمايت از مستضعفان «و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللَّه والمستضعفين من الرّجال و النساء والولدان»نساء، 75چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكانى كه به دست ستمگران تضعيف شدهاند پيكار نمىكنيد .
اسلاید 119: اوصاف مديريت(2)روايات1 - جهاد با نفسقال علىعليه السلام : «خير الامراء من كان اميراً على نفسه». بهترين حاكمان كسانى هستند كه حاكم بر نفس خويش هستند . (غررالحكم)2 - شرح صدرقال علىعليه السلام : «الة الرياسة سعة الصدر». سعه صدر وسيله رياست است . (نهج البلاغه / حكمت 176)3 - دانشقال رسول اللَّهصلى الله عليه وآله وسلم : «ما ولّت امة امرها رجلاً و فيها اعلم منه الّا لم يزل امرهم يذهب سفالاً حتى يرجعوا الى ما تركوه».هر امّتى كار زمامدارى خود را به مردى واگذار كند در حالى كه داناتر از آن مرد وجود نداشته باشد هميشه كار آن امت رو به پستى و انحطاط مىرود تا اينكه آن امت از كارى كه كردهاند برگردند. (امالى طوسى / 172)
اسلاید 120: اوصاف مديريت(3)4 - شناخت حق و عمل به معروفقال الباقرعليه السلام : «ان بقاء المسلمين و بقاء الاسلام ان تصير الاموال عند من يعرف فيها الحق و يضع فيها المعروف و انّ من فناء المسلمين و فناء الاسلام ان تصير الاموال عند من لا يعرف فيها الحق و لا يضع فيها المعروف».همانا بقاء مسلمين و بقاء اسلام آن است كه اموال در نزد كسانى كه حق را مىشناسند قرار گيرد و معروف را در جاى خود قرار دهند و همانا فناء مسلمين و فناء اسلام آن است كه اموال را در نزد كسانى كه حق را نمىشناسند قرار دهند و معروف را در جاى خود قرار دهند . (مستدرك / 2 / 393)5 - تشويق و تنبيهقال علىعليه السلام : «و لا يكوننّ المحسن و المسىء عندك بمنزلة سواء فان ذلك تزهيداً لاهل الاحسان فى الاحسان و تدريباً لاهل الاساءة على الاساءة». هرگز نيكوكار و بدكار در نظرت يكسان نباشند زيرا نيكوكاران در نيكوكارى بى رغبت و بدكاران در بدكارى تشويق مىشوند . (سفينة البحار / 2 / 641)6 - عدم سوء استفاده از امكاناتقالعليه السلام : «ان عملك ليس لك بطعمة و لكنّه فى عنقك امانة». به درستى كه كار تو طعمهاى برايت نيست كه از آن استفاده كنى بلكه اين مسؤوليت امانتى در نزد تو است . (بحار/33/512)
اسلاید 121: اوصاف مديريت(4)7 - احياى حق و از بين بردن باطلقال علىعليه السلام : «اما بعد فلا يكن حظّك فى ولايتك ما لا تستفيده و لا غيظاً تشفيه و لكن اماتة باطل و احياء حق». به وسيله اين ولايت و حكومت مبادا بخواهى بهرهاى عايد تو بشود كه از آن استفاده نمىكنى ياخشم خود را شفا بخشى بلكه به وسيله حكومت باطل را بميران و حق را زنده كن.(بحار / 40 / 338)8 - لطف و محبت به مردمقال علىعليه السلام : «... واشعر قلبك الرحمة للرعية و المحبة و اللطف بهم و لا تكونن عليهم سبعاً ضارياً تغتنم اكلهم فانهم صنفان اما اخ لك فى الدين و اما نظير لك فى الخلق». مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار بده و با همه دوست و مهربان باش مبادا هرگز مانند حيوان شكارى باشى كه خوردن آنان را غنيمت دانى زيرا مردم دو دستهاند، گروهى برادر دينى تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مىباشند. (بحار/33/600)9 - پرداختن به امور مهمقال علىعليه السلام : «من اشتغل بغير المهمّ ضيّع الاهمّ ان رأيك لا يتّسع لكل شىء ففرغّه للمهمّ». كسى كه به كار غير مهم بپردازد كار مهمتر را ضايع مىسازد نظريه تو براى همه كارها گنجايش ندارد پس آن را براى كارهاى بسيار مهم مشغول ساز . (غرر الحكم)
اسلاید 122: اوصاف مديريت(5)10 - نسپردن منصب به افراد ضعيفقال رسول اللَّهصلى الله عليه وآله وسلم : «يا اباذر! انّى احبّ لك ما احبّ لنفسى انّى اراك ضعيفاً فلا تأمرنّ على اثنين و لا تولّين مال يتيم».پيامبر به ابوذر فرمود: يا اباذر! تو را ضعيف و ناتوان مىبينم و براى تو دوست دارم آنچه براى خودم دوست دارم فرمانروايى بر دو نفر را نپذير و متولى مال يتيم مباش .(سفينة البحار / 1 / 121)اشارهتوجه به محرومين؛ حضرت علىعليه السلام پيرمردى را ديدند كه از مردم سؤال مىكند. حضرت فرمودند: اين شخص كيست؟ گفتند: او نصرانى است. حضرت فرمود: تا جوان بود از او كار كشيديد و بهره برديد اكنون كه پير و ناتوان شده است او را منع مىكنيد، از بيت المال او را تأمين كنيد؛ «استعملتموه حتى اذا كبر و عجز منعتموه؟ انفقوا عليه من بيت المال». (وسائل / 11 / 49)
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت بروز هر گونه مشکل به شماره 09353405883 در ایتا پیام دهید یا با ای دی poshtibani_ppt_ir در تلگرام ارتباط بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
admin –
با سلام و احترام
آدرس ایمیل شما معتبر نیست. لطفا یک ایمیل معتبر برای ما ارسال کنید تا فایل برای شما ارسال گردد.