صفحه 1:
What is the right to the city concept?
Right to the city is a holistic approach to improving the quality of everyday
life in cities. The initial concept originated from Henri Lefebvre in 1968 with
his book Le Droit a la ville (Lefebvre, 1967). He saw the city as a work of art
صفحه 2:
تاريخجة شكل كيرى حق به شهر
در سال 1927 بود كه هانرى لوفور رسالة تأثيركذارش دربارة حق به شهر را نوشت. وى
گفت لین حق یک فریاد ویک درخواست است. فریاد به دلیل آنکه واکنشی است به درد
وجودی بحران غمبار زندگی,ینبرلین, با دقت یه زندگی نگاه بيندازيم و زيستى بی همتا
بسازیم که کمتر از خود بیکلنه. معنادارتره و سرزنده تر شویم. حق به شهر اگرچه عنوان
مقلله ای از دیوید هاروی است. لین مفهوم برای نخستین باردر جریان تظاهرات می ۱۹۶۸
در فرانسه یا نگارش مقلله ای پُرشور با همین عنوان توسط هانری لوفور مطرح شد. هاروی
در مقلله های همنام با مقللة لوفور سعی در بسط دادن ایده های مطرح شده توسط لوفور
ants است: هاروی در مقال تخق به شهر با نگاهی به جنبش وال أستریت از عتظر اقتضاد
سیاسی. فرایند ایجاد و اوج گیری چللش ها و بحران های مللی اخیر در شهرهای بزرگ را
تشریح کرده و راه های جایگزین برای فعالیت جنبش های شهرى در جهت معنادارتركردن
زندگی را به تصویر کشیده است.
David Harvey
Henri Lefebvre
صفحه 3:
اربخجة شکل گیری حق به شهر
تاریخچة حق به شهر (ایده تا عمل)
هنری لوفور(1۹۶۸) انتشار کتاب حق به شهر و طرح
مفيهومى أن براى نخستين بار
3 منشور شيهرهاى أموزتده (185)
ردیف
۴ منشور اروپایی حفاخظت از حقوق بشر در شهر
۴ قانون شهری برزیل (۲۰۰۱)
مارک پورسل (4۲۰۰۲ انتشار مقال بازشناسی لوفور: حق
به شهر و سیاستهای شهری برای ساکنان
۶ منشور حقوق و سئولیتهای مونترال (۳۰۰۳
دون میشل (4۲۰۰۳ انتشار کتاب حق به شهره عدالت
اجتماعی و چنگ برای فضای عمومی
ردیف
تاریخچة حق به شهر (ایده تا عمل)
منشور جهاقی حق به شهر (۳۰۰۴)
متشور اروپایی برلبری زنان و مردان در سطوح زندگی (۲۰۰۶
کتفرانس در جستوجوی شهر عدالتمحور (۲۰۰۶ انتشارمقالات
متعدد در ارتباط با موضوع حق به شهر توسط دیوید هاروی» پیتر
مارکوس, و سوزان فاینستاین
اثتلاف حق به شهر ایالات متحدة امریکا (۲۰۰۷)
دیوید هاروی (4۲۰۰۸ اتتشار مقاله با هدف طرح دوبارة مفهوم حق
به شهر
منشور حق به شهره شهر مکزیکوسیتی (۲۰۱۰)
مارك يورسل (۲۰۱۳)
انتشار مقاله با هدف خوانش دوبارة مفهوم
حق به شهر لوفور
صفحه 4:
تعاریف موجود از حق به شهر
هانری لوفور
حقبه شهر مافند یک خروش/ فریاد و یک مطالبه است. لین حق به آرامی در کژراه های شگفت آور نوستالژی پرسه میزند. بازگشت به قلب شهر سنتی و
قراخوانی برای مرکزیت های موجود يا اخيرا بروراندة شده.
” اين حق ذر ميان حق به اطلاعات. حقوق مرتبط با استفاده از خدمات مختلف. حق استفاده كنندكان بر اعلان ايده هايشان بر فضا و زمانكنش كرى
هایشان دز نواحی شهری ذر توسسان است؛ این حق میتواند حق استفادة ازامركز راانيز يوشش دتهد.
هاروی
۲ حق به شهر بسیار فرلتر از آزادی فردی در دسترسی به امکانات شهری است. حق به شهر حقٍ تغییردادن خودمان از طریق تفییردادن شهر است. آزادی
ساختن و بازساختن شهرها و خودمان یکی از ببارزشترین و در عین حال فراموش شده ترین حقوق بشری است.
۷ حق به شهر بسیار فرلتر از حق دسترسی به امکانات و منابع شهر است. حق به شهر حق تفییردادن خودمان از طریق تغییردادن شهر به شهر ايده آل
ماست. درواقع: اين حق اشتراكى جمعى و نه فردى است كه اين دكركونى ها به طور اجتناب ناپذیری به اعمال نیروی جمعی در فرایندهای شهری بستگی
دارد.
ار
صفحه 5:
تعاریف موجود از حق به شهر
دیکک
حق یه شهر مستلزم تعریف حق دست یلبی نه تنها یه آنچه در حال حاضر وجود دارد. بلکه به بزتولید شهری یا تصویر یا تصاویر و تعاریف
خوانشهای نو از شهر موجود است. از این روء حق به شهر رویکردی مبتنی بر جامعه یا هدف به رسمیت شناختن شهر بهمثابة مکانی برای بازتولید
روابط اجتماعی قدرت و حق مشارکت تعریف میشود.
برون
در تعریف حق به شهر نقش فضاهای عمومی امری حیلتی است که بلید در تعریف به آن توجه ویژهای کرد و درحقیقت فضای عمومی در شهرها
بستر و زمین های برای نمایش میزان تحقق مفهوم حق به شهر محسوب میشود.
سفیر
حق به شهر پاسخ قدرتمندی است برای همة شهرهاءبهویژه شهرهلیی که شهروندان آنها بهسورت متفاوت محرومیت و کنارگذاشتن گروههایی از
إغردم لاق به صاعة اتديت. وإعنستكى( از تغارض Cees eS
پورسل
به گفتة پورسل. حق به شهر بلید بهمنوان حقی برای شکلدادن فضای شهری بهکار رود. مثال این حق میتولند به عنوان عنصری کلیدی در
مشارکت ساکنان لوس آنجلس در جلسات تصمیم گیری یک هینت شیکاگوبی به کار رود.به ویئهزملنی که تصمیمات کمیلنی شیکاگویی لوس
آنجلسی را تحت تأثیر قرار میدهد
رفیعیان و الوندی پور
از نظرگاه اخلاقی. حق به شهر تعریف حقوق جدیدی نیست. بلکه درحقیقت لین رویکرد با اتخاذ زبان حقوق و مسئولیتها در جامعه در کوشش
است تا به نشریح نقش و حق همیشگی مشارکت شهروندان در شکلدهی به زندگی روزمرة شهری بپردازد.
صفحه 6:
بال هاى during JSG ماهیت فلسفی حق به شهر
بنابراین, با درنظرگرفتن این دو پایه برای حق یه شهر و ساختن مفهوم سازی و شناخت ماهیت جدید آن. میتوان آنگونه که شایسته
است سفهومی و ارلله داددپرالین اسامن» لين هو مبنا شناسایی وانتخاب شدهرلند؛ ژیرا امللی نرین موضومی استاکه شهرونذان یه
حضوض طبقات کارگز و ضعیف جافعة شهرى با آن. زوية رو هبتند. بنايراين. تا زعانى كه همة شهروندان نتوائند بها شايع و امكانات.
موجود در شهر دسترسی داشته باشند. به رفاه و آسايش نخواهند رسيد و در لين صورت كرامت ذلتى و فاعليت اخلاقى آنها با
مشکل جدی رو به رو ميشود. همچنین. اگر مدیریت شهر دموکراتیک و مردم سالارنباشد و دموکراسی, حكمروايى» و برايرى
اجتماعی در شهر وجود نداشته باشد: شهرنيا معضالتی جدی دشت یه گریبان خواهد شد که در پیشتر شهرهای جهان شاهد آن
spe
صفحه 7:
پرسش های بنیادینسه گانة حق به شهر
حق چه کسی | کسانی: حق چه کسی پرسشی پیچیده تر است؛ پرسشی که میتولند هم
برای گستراندن بحث کنونی مفید باشد هم از لحاظ نظری سودمند باشد. از این روه حق جه
+ نیاز آنهایی انست که طرد؛میشونده خواست آنهایی آننت
كسى موضوع يجب مسد لين
كه بيكلنه ميشوند؛ فرياد/ خروش براى ضرورتهاى مادى زندكى است؛ خواست حقى كسترده
قر نسبت به لن جيزى است كه فراتر از احتياجات مادی برای یک زندگی رضایتبخش
ضرورت دارد. حق چه کسانی از منظر دغدغه های مللی طردشده ها یعنی گروه هلیی که به
عاشيه رانس شد اند عليقة كإركر كاركران خی ور تولیدی با مسدمره یو کر گرا
ges و خبرهاسر» سوجايم :خازان كويبظ عكار فيب leh Bil) Sess ينكد
صنعتكران .شامل صاحبان موفقتر. متخصصان. کارکنان با درآمد یاال. مالکان و مدیران
تصمیمگیر شرکتهای تجاری بزرگ شامل بیشتر دانشگاهیان» هنرمندانشامل بیشتر آنهایی
که در مناصب بالای حکومتی اند.بنابرلین, اگر از منظر اقتصادی نگاه کنیم. فریاد حق به
شهر اینجا.بزآمده از به حاشیه رانده شده ترینها و آن, بخشهلیی از طبقل کارگر است. که
کمترین دستمزدها را دریافت میکنند و در متزلزل ترین وضعیت به سر میبرند.
صفحه 8:
پرسش های بنیادینسه گانة حق به شهر
چهحقی: پاسخ به پرسش چه حقی در نگاه اول ساده به نظر میرسد. پاسخ به این پرسش که محروم شدگان و ناراضیان چه حقوقی را در شهر مطالبه میکتند
درواقع ساده است. اينکه لین حق چه هستند یا بلید باشند را میتوان فهرست کرد: حق داشتن لب آشامیدنی سالم. هوای پاک: مسکن متاسب. شفل مناسب.
امکانات بهناشتی, آموزثن قوی. قدرت.تح زک اجتمامی» ختماث. هرمانن متاسب,.مارکت شهروندای آذز تصمیم گیری.فاه عدالت, آزاذی و برابری» اوقاتقراغت. و
فرهنگ, محیط زیست پاک. امنیت عمومی, دسترسی به خدمات عمومی. اما این پاسخ کافی نیست؛ زیرا مطالبة حق به شهر یک حق گسترده و فراگیر است.
حقی نه فقط در معنای قانینی کلمه به عنوان حق استفاده از مزایای خاص, بلکه همچنین حق در معنلیی سیاسی, مطالبهای نه فقط برای حق یا مجموعه ای از
حقوق به عدللت درون نظام قانوني. موجود. بلکه حق در معنای اخالقی کستردهتری که سیستم نظام بهتری را مطالبه میکند که در ن مزایای بالقوة یک زندگی
شهرى بتولند به طور كامل واقعيت بيابد. حرف زدن از حقوق در لين معنا در تضاد با مطالبة حقوق در معنای ضروری و قنینی کلمه که میتولند آنها را به طور
منفرد یا مجزا عملی کرد نیست. اما حقبهشهر یک:حق یگلنه.است؛ حفی: یکتا که شهری:را مطالبه :مین کند. که در ن تمام حقوق مجزا. و منفرد به.کرات در
منشورهاء دستوركارها. و يلتفرم ها ترويج ميشوند. اين حق يك حق واحد به شهر است. نه حقوق به شهر. اين حق حق به عدالت اجتماعی است که عدالت فردی
را دربر ميكيرد؛ اما بسيار از آن قراتر ميرود.
جهشهرى: آيا ميتوانيم تصويرى ترسيم كنيم که نشان دهد این شهر به چه میماند؟ شهری که در ن نیزهای مادی و خواست گونه؛نیازهای محرومان, و بیگنه
شدكان با هم تلقی میکنند؟ یله ما فقط تا حدی اصولی را که چنین شهری دربر درد ميتوان به طور كلى عرضه كرد. لين اصول در شهر که شهر رابه شاخص
هاى شهر بايدار و مردم دار تبدیل میکند وجود مصادیقی پذیرفته شده در شهر است؛ از جملة لن میتوان به مصادیقی اشاره کرد همچون عدالت برابری؛
دموکراسی.زیبایی. دسترسپذیری, فضای عمومی, کیفیت محیطی, پشتیبنی از پرورش کامل پتانسیل هاء و ظرفيتهاى انسانى براى همه مطلبق با نيازهايشان و
به اندازة توانلیی هایشان در شهر. با وجود اين. مللک از چه شهری شهری است که مصادیق گفت هشده را دربر گیرد و همف شهروندان از آن بهره مند شوند و
بتوانند استفاده کنند تا بر رشد و بالندگی شهری تأثیر بگذارئد
صفحه 9:
مؤلفه هاى شكل دهندهٌ هدفغاییحقبهشهر (مأخذ:ر فیعیان و الوندیبرون ۱۳۹۴:۳۸)
صفحه 10:
ابعاد پایه ای شکل دهنده مفهوم حق به شهر
الف هق مشارکت: در دو قرن اخی, مشارکت شهروندی صرفً در قالب حق بیان و حق مشارکت سیاسی بوده است. از اين
روه ورود سرمایه و در پی آن کالایی شدن شهرها و نقش سرمایهداران موجب کاهش نقش آفرینی شهروندان و افزایش
تسلط رهیران شهری و کلان سرمایه داران بر تصمیمگیری های جریان شهری شده است؛به گونه اینکه شهروندان هیچ
نقشى در جريان هاى شهرى. سرمايه. زمين. و... ندارند و لين كلان سرمايه داران اند كه جريانهاى شهرى را در تسلط خود
أفارقف مر لين مبناء كر يخواهيم:ايدة دق به هر ععلی ابو بل SS ln Sor مه ههروننان ادر كهريه آنها فاته شود افا
بتوانند سرنوشت خود را تعيين و براى آن برنامه ريزى كنند.
صفحه 11:
ابعادپایه ایشکل دهندهْ مفهومحق به شهر
ب) حق تخصیص فضای شهری به شهروندان: حق مختص دانستن فضا به شهروندان مترادف با ارجح دانستن ارزش بهره وری فضا بر ارزش مبادل های آن
است؛ به گون های که دسترسی حضور و استفادة برابر و مستمر را برای همة ساکنان شهر تضمین کند. یا این حال, حق تضمین فضا به شهروندان صرفأ حق
استفاده از فضاهای موجود از شهر نیست. بلکه تولید فضا هم راستا و پاسخگو به نیازهای ساکنان نیز هست. بنابرین, بايد به گونه ای از فضاهای شهری استفاده
کنیم که در سرتاسر شهر از الای شهر تا پایین شهر چشمانداز شهری, یکسان باشد و طوری نباشد که اختلاف فاحشی بین فضاهای شهری شكل كيرد كه اكر
اینگونه باشد. شهر دچار نیرایری هایی میشود و مانع ساماندهی فضای شهر میشود. بر این مبنا برای آنکه بتوانیم حق تخصیص برابر در فضای شهر داشته
.باشیم. نیازمند مدیریت دموکراتیک شهر بر پایة شاخص های حکمروایی شهری هستیم؛ در این صورت است که شهروندان در شهر به رضایت ميرسند
چ) حق مرکزیت: شهری بدون مرکزیت بدون هستهای پویا مکنپذیر نيست. از این منظره حق به شهر بهره مندی همة شهروندان از زندگی شهری و استفادة
کامل از فضاست.بنبراین. محرومیت از مرکز حکم خارج بودن از جریان زندگی شهری را درد از اين رو مروزه در شهرها شهروندانی که در حومه ساکناند
قربانى برنامه ريزى هاى كلان سرمايه داران براى رسيدن به ثروت اند. از طرفى: مركزيت شهر به مكان هايى بارزش تبدیل شده است. بر این مبنء حق به شهر
میتاند مدیریت دموکراتیک شهر را فعال كند تا شهر و جريانهاى شهرى را طورى ترتيب دهند كه همة شهروندان حق دسترسى به مركز شهر را داشته باشند و
واتند از منايع و امكانات موجود جز آن برائ رسيدن .به حداقل:رقاه استقاده كنند
صفحه 12:
ابعادپایه ایشکل دهندهْ مفهومحق به شهر
د) حق شهروندیت شهری: حق شهری درواقع حق شهروندیت شهری است که موجب تجدید حقوقی جمعی در قللب تخصیص فضایه شهروندان و مشارکت آنها
در امورى است كه مستقيماً فضاى شهر و زندكى روزمرة آنها را تحت تأثير قرار ميدهد. به همین دلیل. حق شهروندیت شهری نسبت به حق شهروندی تصمیمات
بیشتری را در امور شهری حق مشارکت. حق مرکزیت. حق شهروندیت شهری حق تخصیص فضای شهری به شهروندان رولبط بین انسانی شهرنشینان. شهر گردانان؛
حاکمان و سرمایه داران, تحت نظارت شهرنشینان قرار میدهد. از لین روء شهروندان میتوانند با حق شهروندیت شهری در مدیریت و تصمیمگیری های شهری نقش
داشته باشند و در مقابل آن مدیریت شهری بلید زمینه های لازم را بای مشارکت شهروندان فراهم کند تا شهروندان بتونند بر فضای شهر آنگونه که شایسته است
اككارتد وبرسيكة شهري: بابدار وبوياررا قلسي كسد
درنهايت. نكتهاى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه حق به شهر هرجند يك درخواست و يك طلب براى رسيدن به يك زندكى بى همتاسته اين را بايد به ياد
داشت كه هميشه درخواست و طلب به خصوص در قينى كه هيج ضمانتى وجود ندارد و ميليون ها فقير كرسنه در شهرها وجود دارند نميتوان حق به شهر را عملى
GEL hae! og am glee ep Rl SL تقد .حو فلم لال انكاس ةاسنازع .و اقافتا موجوة اشر هر اناق ميدا كه ورد Ean EU yall
شهرى دموكراتيك باشد ا بتوان برايرى اجتماعى و عدالت فضابى را در شهرها شكل ذاد. از اين روء اككر اين ايده در شهرها از سوى مديريت شهرى شكل گیرد. شاهد
آن خواهيم يود كه شهرها در آينده تبديل به فضاهايى خواهند شد كه همة حق هاى شهروندان خود را فراهم ميسازند و شهروندان به آسايش و رفاه شهرى يويايى و
بايذاريدست مييابند.
صفحه 13:
شکستهای برنامهر یزی شهری به دلیل نشناختن «حق به شهر» است
محمد مسعود. استاد تمام گروه شهرسازی, دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان با تاکید بر اینکه حق شهری در
واقع حق شهروندیت شهری است که موجب تجدید حقوق جمعی در قللب تخصیص فضابه شهروندان و مشارکت آنها در اموری است که
مستقیماً فضای شهری و زندگی روزمره آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. میافزاید: به همین دلیل حق شهروندیت شهری نسبت به حق
شهروندی. تصمیمات بیشتری را در مور شهری تحت نظارت شهرنشینان قزر مدهد به عنوان مغال در کجا سرمایه گذاری و شفلهای
جدید ایجاد یا خطوط حمل و نقل عمومی جدید راهاندازی یا مسکن جدید ساخته شود و یا هر تصمیم دیگری که به طور برچستهای به
تولید فضا در شهری که در آن ساکن هستند. مربوط باشد.
وی با بیان اينکه در حال حاضر شاهد ویرانگریهای به اصطلاح خلاقانه هستیم که با انجاد و احدات واحدهای قوطی کبریتی و لانه زنبوری به
زندگی و شخصیت فرد شهرنشین طرحواره ها و الکوهای انسان شیء شدهای را تزریق کرده و در مقلبل فرد نیز عملاً خود را فاقد هر گونه
کنش خلاقانهای در برابر ساختارها و الگوهای مسلط سرمایهداری احساس میکند ادامه میدهد: زیستن در چنین مسکنهایی شلید به ظاهر
افراد را از نظر فضایی و کالبدی به یکدیگر نزدیک کرده باشد. اما از آنجایی که فرد احساس میکند فردیت او که اساس تفکر و انتقاد از وجود
موجود است در معرض تعرض واقع شده: هرگونهتمایلی نسبت به جمع و احقای حقوق جمعی خود را به محاق میبرد.
صفحه 14:
pee جلو جرب سيلوارنبلبر بر ويدهاو هري
سيد احمد حسينىنيا معاون شهرسازى و معمارى شهردارى اصفهان در اين باره با تاكيد بر تدوين مؤلفههاى سنجش حق به شهر در كلانشهر اصفهان
اظهار مىكند: امروزه برنامهريزى شهرهايا وجود تغيير در شیوه زندگی و حقوق اجتماعی افرد و گروهها و تأثر مستقیم بر حقوق شهروندان, مطليق خواست
گروههای قذرتنند اجتمامی شذه بست
وی میگوید: این امر منجر به دور نگه داشتن بسیاری از گروههای اجتماعی از فرایند سیاستگذاری توسعه شهری و همچنین دسترسی به خدمات و فضاهای
شهری شده؛ در حللی که بلید فرایند توسعه شهری مبتنی بر خواست و نیاز همه ساکنان شهر و در چارچوب حق به شهر بهعنوان پاسخی قدرتمند رای
تمامی شهرها بهویژه شهرهایی که شهروندان آنها به صورت مختلف از تبعیض رنج میبرنده باشد.
معاون شهرسازی و معماری شهرداری اصفهان تاکید میکند: حق به شهر. فرلتر از آزادی فردی در دسترسی به امکانات شهری و حقٍ تغییر خود شهروند و
اجتماع شهری از راه تغییر شهر است و بر اساس آن همه ساکنان شهر هم حق تملک یا تخصیص فضا مانند (حق دسترسی, تصرف استفاده از فضا و تولید
فضای جدید منطبق با نیازهای مردم) و هم حق مشارکت در تصمیم گیری برای تولید فضای شهری را دارند
وی با بیان اينکه مفهوم حق به شهر میتلندبهعنوان چارچوبی برای ارزیبی پروژههای شهری قرار گیرد.میفزلید: نمودهای فضلیی برآمده از حق به ۵
شامل کنترل. مدیریت و تولید فضای شهر متناسب با نیازهای مردم. امکان حضور تبادل و کنش اجتماعی؛ تصرف و بهرهوری از فضای شهر برای تمامی
قشار و گروهها. دسترسی آسان به مراکز و فضاهای شهری) و تداوم عملکردی بین مرکز و حومه شهر در فرایند طراحی و برنامه ریزی شهری و اجرای
پروژههای شهری مورد نظارت و کنترل شود
حسينىنيا مىكويد: اين امر موجب تقويت ارزش كاربردى فضا در مقابل ارزش کالایی شهر در راستای ارتقای کیفیت زندگی شهری برای همگان میشود.