مفهوم زن سالاری در تاریخ انسان شناسی
اسلاید 1: مفهوم «زن سالاری» در تاریخ انسان شناسی یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ بهمن 1392 ناصر فکوهی دانشگاه تهران – دانشکده علوم اجتماعیnasserfakouhi@gmail.com انسان شناسی و فرهنگ www.anthropology.ir
اسلاید 2: مفاهیم پایه پدر تباری (patrilinear): شناخت نسب افراد از طریف خط تباری پدر مادر تباری(matrilinear): شناخت نسب افراد از طریق خط تباری مادر پدر سالاری یا مردسالاری (patriarchal): سلطه مردانه نسبت به زنان در جامعهزن سالاری یا مادر سالاری یا زن پادشاهی(matriarchal): سلطه زنانه نسبت به مردان در جامعهدایی سالاری (avunculate): نوعی مرد سالاری که در آن قدرت برادر نسبت به فرزندان خواهر بیشتر از قدرت شوهر است. بنابر شواهد مردم نگاری ما تاکنون هیچ جامعه ماد سالار نیافته ایمپدر تباری و پدر سالاری نوع بسیار رایج جوامع انسانی از ابتدا تا اواخر قرن بیستم بوده اند. دایی تباری بیشتر در جوامع مادر تبار دیده شده است که در آنها در برخی از موارد موقعیت زن نسبت به جوامع پدر تبار و پدر سالار بهتر است
اسلاید 3: جرا و در چه زمانی این مساله مطرح می شود؟ قرن نوزدهم و انقلاب صنعتی، ورود زنان به بازار کار و آغاز مطالبات برای برابری در دستمزد ها و سپس برابری سیاسی نیاز به «استناد تاریخی» برای مقابله با وضع موجود : سلطه مردانه باخوفن:«حق مادری» (1861): استفاده از اسطوره شناسی یونانی و انسان شکل انگاری به ویژه اسطوره «آمازون ها» در آن برای اثبات «زن سالاری» لویس هنری مورگان : «جامعه باستان» (1877) با بررسی واژگان خطاب و زندگی مادی سرخپوستان، فرضیه، وجود مرحله هرج ومرج جنسی ، ازدواج های گروهی، نبودن امکان برای تشخیص پدر و بنابراین وجود مرحله ای پیش از پدر سالاری به عنوان مادر سالاری را مطرح می کند. فریدریش انگلس در «منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت» (1884) از تز مورگان برای اثبات ماتریالیسم تاریخی و نبود مالکیت و دولت و خانواده در ابتدای بشریت سخن می گوید و به نظریه فمینیستی اولین ابزارهای نظری اش را می دهد. باستان شناسی و اسطوره شناسی، تزهایی را مطرح می کنند که به وسیله فمینیست های نسل اول و دوم برای وجود این مرحله به کار می رود.
اسلاید 4: شکل گیری فمینیسم مارکسیستی و فمینیسم و انسان شناسی آمریکایی - اروپایی این فرایند در انسان شناسی آمریکایی بین دو جنگ به وسیله عمدتا مارگارت مید در کتابش «بلوغ در ساموا»(1928) و استاد او روث بندیکت در کتابش «الگوهای فرهنگ»(1934) بر پایه مطالعات میدانی در اقیانوسیه که بعدها رد شدند. تاکید آنها بر بر الگئ های شخصیتی متفاوت در جوامع گوناگون برای زنانگی بود و وجود جوامع مادر سالار را فرض می گرفت. سیمون دوبووار در کتب «جنس دوم» (1949)که تز معروف خود، انسان زن به دنیا نمی آید بلکه زن می شود را مطرح می کند. فرهنگ دربرابر بیولوژی. لوس ایریگاری(دانشگاه لوون) به ویژه در کتاب: «جنس ها و جنسیت ها از خلال زبان» (1990): تزهای سیمون دوبووار را از خلال رشته تخصصی اش زبان تایید می کند. انسان شناسی فمینیستی مارکسیسیتی به ویژه به وسیله اولین رید در کتاب «تطور زنان از قبیله مادرسالار تا خانواده پدر سالار»(1975) نمایندگی می شود که بعدها به کلی رد می شود.
اسلاید 5: مباحث پسا مدرنیسم جنس – جنسیتیمیشل فوکو(کلژ دو فرانس) در کتاب «تاریخ روابط جنسی»(1976- 84): مدل رابطه تک همسر، دگر جنس گرا را مدلی فرهنگی می داند که از پایه های اساسی شکل گیری جامعه مدرن بوده است و بنابراین پایه های قدرت هژمومیک را در این مدل می داند که خشونت و اراده مردانه در تعمیم آن عامل اصلی اش هستند. پیر بوردیو(کلژ دو فرانس) در کتاب «سلطه مردانه» (1998): بوردیو ، سلطه مردانه را ناشی از روابط اجتماعی در یک تقسیم کار میان سرمایه ها در میدان های مختلف می داند که در آن نقش سلطه گر به مردان واگذار میی شود و نقش سلطه ذیر به زنان، از این رو، زنان و مردان هر دو در این نظریه در بازتولید نظام قدرت با بازتولید نظام چنسیتی شریکند، و اغلب این کار را ناخودآگاهانه انجام می دهند. دانا هاراوی (دانشگاه کالیفرنیا، سانتا کروز) در کتاب «مانیفست سایبرگ»(1985) : دانش، از جمله دانش طبیعت شناسی و نخستی شناسی را به مثابه، دانش های مردانه و ابزاری برای سلطه می دند که در عصر اططلاعات به اوج خود می رسد بنابراین زنان باید در موقعیتی که جهان اطلاعاتی برای ایشان ایجاد کرده است و بر اساس مفهوم انسانیت زنانه و نه زنانگی بیولوژیک که امری ابداعی است بحنگند.جودیت باتلر (برکلی) با حرکت از «نظریه فرانسوی»، به ویژه کریستوا، فوکو و... مفهوم جنسیت را به طور کلی به زیر سئوال می برد و مفهوم کوییر یا «غریب» را از جمله در کتاب «فروپاشی جنسیت»(2004) مطرح می کند و بگپارچگی و انسجام مفهوم زنانگی یا مردانگی و روابط آنها را از جمله در مفاهیمی که فمینیست های نسل دوم نظیر سیمون دوبووار و لوس ایگاری، تمایل بدان داشته اند زیر سئوال می برد: زنان بر اساس رنگ، موقعیت انجتماعی و تاریخی و غیره همچون مردان جنسیت های غیر منسجم را می سازند بابراین نظریه «مردسلاری» همچون نظریه «زن سالاری» به زیر سئوال است.
اسلاید 6: جنبش ایزد بانوان «جنبش ایزدبانوان» (Goddess Movement) در دهه 1970 به مثابه یک حرکت فمینیستی در نفی جنسیت مردانه خداوند که میراثی یهودایی – مسیحاییبود ظاهر شد و از جمله در مجله Woman Spirit، که در فاصله 1974 و 1984 به وسیله جان و روٍ مونتیگریو منتشر می شد نمایندگی می شد. ماریجیا گیمبوتاس(بیروته) باستان شناس آمریکایی لیتوانی اصل، از سال های ده 1970، حاصل مطالعات باستانی شناسی خود را در اروپا منتشر کرد او در آثار خود و به ویژه در کتاب «ایزدبانوان زنده» (1999) تزهای جدیدی را درباره جوامع ماتریستیک مطرح می کند که در آنها مرکزیت نه بر اساس سیتم حکومتی بلکه بر اساس قداست «زایش» مطرح بوده است و از اینجا مفهوم ایزد بانو ها به شکل بسیار پر اهمیتی مطرح می شومند،؛ هر چند که انسان شاسان و باستان نشان ، بر تعریف این گونه جوامع و تاریخ یابی آنها توافق ندارند. اما اسطوره شاسان مهمی چون جوزف کمپبل ، کا او را تایید کرده اند. مساله این است که به جه دلیل در ابتدای نوسنگی چرخش به سوی خدای مردانه به وجود آمده است.
اسلاید 7: مطالعات انسان شناسی جدید فرانسواز هریته: سر در کتاب «مردان، زنان، ساخت تفاوت»(2010): به نظر او جوامع مادر سالار هرگز وجود نداشته ان، تفاوت جنسی مدلی را از آغاز انسان شدن انسان ساخته است که بر اساس آن همه روابط پیدیدار شده اند و این مدل یک مدل جهانشمول مردسالار است که به کل نظام های قدرت شکل داده روابط انسان ها را تنظیم کرده است. هریتیه، اسطوره «آمازون ها» را بازتابی از یک موقعیت دیستوپیایی در فرهنگ بسیار مردسالار یونان باستان می شمارد. موریس گودولیه در کتاب «دگردیسی های خویشاوندی » (2004): مهم ترین انسان شناس کنونی فرانسه، معتقد به نبود جوامع مادرسالار است و بر اساس مطالعات خود بر اسطوره شنناسی کینه نو نشان می دهد که چگونه در گروه بزرگی از سیستم های اسطوره ای نیز نظام های مادرسالاری نفی شده اند، مثل تیراندازی علط زنان و زایش کودکان بی سر
اسلاید 8: نتیجه گیری وجود جوامع مادر سالار به گونه ای که در فمینیسم نسل دوم به مثابه یک واقعیت تاریخی مطرح شده است به وسیله هیچ داده تاریخی اتنوگرافیک به اثبات نرسیده است و با منطق شکل گیری جوامع انسانی بر اساس نظریه های انسان شناسی در تضاد است. اما داده های جدید در صورت پیدا شدن می تواند داده های مسئله را تغییر دهد. رابطه بین مادر تباری ، مادرسالاری، پدر تباری، پدرسالاری، کاملا بی پایه است و صرفا یک فرضیه بسیار سست را در گفتمان فمینیستی برای اثبات دوره های تاریخی می سازد. وجود مناسک و ختی اشیاء تاریخی در تعبیر امروزی شان به معنای تعبیر مشابهی در دوران و فرهنگ های دیگر نیستند. خطر زمان پریشی مجموع این مطالعات را تهدید می کند. هم پوشانی مفاهیم «خویشاوندی» ، «جنسیت»، «قدسی/ ناقدسی» و «قدرت» مباحثی پرسمان برانگیز هستند که نظریه های جنس . جنسیت پسا فمینیستی آنها را زیر سئوال برده اند. بنابراین، در این مباحث بازگشت و بررسی مجدد تاریخ و ختی علم از خلال دیدگاه های زنانه از یک سو و تجدید نظر در مفهوم انسجام معنایی وجود بیولوژیک و انطباق آ« با وجود فرهنگی از سوی دیگر ، مسائلی هستند که پرسمان های جدید را در جامعه اطلاعاتی می سازند.
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.