صفحه 1:
مکان وفضا
صفحه 2:
مکان:
جایگاه وموقعیت مکان درمعماری وپیدا کردن این ارتباط بین مکان ومعماری مختلف دغدغه های اصلی
پژوهشگران بوده.در کتاب معماری حضورزبان مکان,نوشته کریستیان نوربرگ شولتس نتلیج زیر حاصل شده
axel
هنرمکان پنابه ساختار جزئی.کلی خودهنری است یابایگانی؛ازنظراجرائی گزینش وگردآورنده وبه لحاظ
محتواتاریخی است.تار یخ» کار کردی بنیادی درشکل هنرمکان دارد.ونقش ن تشویق ودگرگونی
وپایداری استدرحالی که دیگرهنرها لزموقعیت دورانی که درآین پدیدآمده اندتیعیست می
شون هنرمکان,هنرکلیت هاست.هدف ازآن ارائه تصاویری ازجهان لست تابایجادبرهم کنش ميان آنها معنای
چیزها آشکارگردد.
تصوير مکان رابلید هربارازنوبه چنگ آوردوفهم کرد.نقش مکان پذیرش وبه جسم آوردن
Cams جهان است.زبان معماری ابزاری است که وقوع چنین رویدادی راامکان پذیرمی سازد.
فهم معماری چونان هنرمکان بدان معناست.که آثارمنفرددست به دست یکدیگرمی دهندتاکلیتی راتشکیل
دهندکه به تک تک آنها می بخشد.هدف هنرمکان نیز حاکم ساختن آرامی وخاموشی درمکان است.
درولقع عرفها ورسوم ساخت وسازپاسخیبه محیط است وبرنمادین بنيادین استواراست که
مکان نقش بنیادی درسنت ساخت وساز دارد.ثبات وپایداری حتی بیشترازراههای
مقطعی»امکانات عادات ورسوم مختلف رافراهم می کند.
صفحه 3:
به گفته تریر:
خاستگاه معماری بومی ضرورت وفعالیت است یعنی جهانی که درآن به هرکنشی
نیازاست.و آنچه که بيشتربه آنها رلبه هم پییند می دهدنمای برون گرادرهرروی
آنهاست.صورتی که متوجه بیرون وچشم اندازپیرامون است ومعطوف به هدف
وییه ای است.انگیزه کاربرد مکان جسجودرپی پناهگاه که خود زمینه سازشکل
گیری معماری بوده است.
صفحه 4:
یک مقوله بسیارعام است.فضاتمام جهان هستی راپرمی کند.مارادرتمام طول زندگی احاطه کرده است.فضا به
محیط زیست اطراف ماحساس راحتی وامنیت می دهد.هرکاری که انسان انجام می دهد دارای یک جنبه
فضایی نیز است یابه عبارتی هرعملی که انجام می شود احتیاج به فضادارد.
bad دراندیشه اسطوره ای:
کاسیررمطالعه خودبرمفهوم فضادراندیشه اسطوره ای راباگونه شناسی انواع ادراک فضاآغازمی باشد.
وى "انوع ادارك :
ee Ssh
۲ادراک اسطوره ای
۳ادراک نظری (عقلانی)
صفحه 5:
درادراک فضایی منجربه ۲نوع :
افضایی حسی
فضایی اسطوره ای
۳.فضایی هندسی
کاسیرر سعی درتمایز ومطالعه تطبیقی هریک از ۴نوع فضابادیگری دارد.
مقایسه خصوصیات بارزفضایی افلیدسی که همکنی:پیوستگی وبینهایت بوده است.باویژگیهای فضایی حسی
تمایزتفاوت دونوع ادراک راروشن می سازد.ازآنجایی که حس.فضارایدون محتوای درونش نمی توا
دهدیبه عبارت دیگرچیزی جزمحتویات فضابوسیله حواس شناسایی نمی شوند.هیج دونقطه ای ازفضاشبیه
یکدیگرنبوده وهریک باویژگی محتوابیش تعریف می شود.
صفحه 6:
مهمترین تمایز میان فضای هندسی بافضای حسی واسطوره ای ینی تفکیک محتواازمکان درادراک هندسی
ونظری است.که درهیچ کدام ازادراک حسی واسطوره ای صدق نمی کندلین تمایزویژگیهای به ادراک
هنسی فضامی بخشد که متفاوت ازویژگیهای ادارک حسی واسطوره ایست.
اما فضای اسطوره ای نیز به شدت متفاوت ازادراک حسی فضاست.فضای اسطوره ای حاصل شیوه ای
ازاندیشیدن است.فضای اقلیدسی یک فضای همگن است درحالیکه فضای اسطوره ای وادراک حسی فضا
ناهمگن است.
درفضای حسی هرمکلنی ویژگی خاصی داردوهیج دو نقطه ای شبیهبه یکدیگرنیستندچراکه هرنقطه
بنابر آنچه در آن واقع شده استبوسیله حس شناسایی می شود.
فضای اقلیدسی یک فضای متنزع وخللی ازمعناست.حال آنکه فضای اسطوره ای بامعنا یکی شده
است.تصورفضای هندسی به معنای تصوروایجاد تمایزمیان محتواوبستروقوع آن یعنی فضاست.یعنی تفکیک
محتواازمکان واین تفکیک نه درادراک حسی ونه دراندیشه اسطوره ای یافت نمی شود.
مافضای بدون ویژگی رانه عی بینیم ونه حس عی کنیم.اما انديشه اسطوره ای ازطریق معنای مشترکی که به
نقاط می دهدنقاط ناهمجنس رابه یکد یگرمرتبط می شود.
به عبارت دیگر فضابامعنابایکدیگروبدون تفکیک ازهم طبقه بندی هی شوند.دراندیشه اسطوره ای
فضاوجیتهای کوناگون آن بخش بخشی ازکیهان بوده ودرساختاراندیشه اسوره ای معنا ی
همین سبب ازدیدگاه ارسطو دراختلاف کیفی ومعناهمواره جنبه ای وجود داردکه درعین حال
استنبه نظر حی رسد ومعماری براساس تن متنوع تروپرنمادتروپرتزئین است.چراکه هرمفهیمی مابه
ازایی داردکه درمعماری بیان می شود.
صفحه 7:
درفضای هندسی (علمی)فضاابزاری سیستماتیک برای تعیین جهان است درحالیکه درآگاهی اسطوره ای
بخشی ازجهان است.درفضای انديشه علمی فضاابزاروآلتی برای تعیین جهان است ووجود خارجی
ندارد.
به همین دلیل تابعب راتعییفحی کندونقطه باتابهی خطراایجادحی کندوخط سطح راوسطح حجم
رلمی سازد.به لین ترتیب جزء فضای هندسیبه واسطهیک رابطه سیستماتیک جزعبه کل پییند می
خوردشبیه آن نیست.
هرقدر کل فضایی رابه افزایش تقسیم کنیم بازدرهرجزء فرم یاساختار کل رامی یابیم.
زاك حسي
ناهمكن محض(تمام نقاط بكسان)
متنزع ازمحتوا يبوسته بامحتوا يبوسته بامحتوا
ابزارتحلیل است ووجود خارجی ندارد خودنیازمند تحلیل است بصورت مجزاازمحتواوجود خارجی
وساختارواقعی دارد. تدارد.
ارتباط میان نقاط براساس تابع است. ارتباط ميان نقاط براساس معنا است. ارتباط براساس مکانیسم بیولوژیکی
است که میان داده های حسی
بوقرارمي شود.
ساختارکل درجزء تکرارمی شود ار
نداردوجزءچزءادراک می شود.
صفحه 8:
فضادراندیشه فیلسوفان یونانی:
ارسطودر کتاب فیزیک.واژه خائوس به معنی مکان خالی از جسم (فضای تیهی) تفسیر می کند.
تعریف افلاطون:
فضارایک هستی ثابت وازبین نرفتنی می بیند که هرچه به وجود آیددرداخل این فضاجریان دار
صفحه 9:
تعریف ارسطویی:
فضارلبه عنوان مکان بیان مي کند ون راجزئی ازفضای
کلی ترمی دلند که محدوده ol بامحدوده حجمی که آن
رادرخود جای داده است تطلیق دارد.تعریف افلاطون
موفقیت بیشتری درطول تاریخ نسبت به ارسطو می یابد.
توضیح افلاطون درخصوص فضا:
اولا هميشه وجود داردوفسادنمی پذیردودرثانی.جایی برای تمام اشیایی که به وجود می آیند فراهم می کنداما نه خودش
وسیله حواس بلکه بااستدلال قابل درک است.
ازنظر ارسطو: ۱
Lad مجموعه ای ازمکان هاست اوقضا رایه عنوان ظرف تمام اشياء تعريف مى نمايد ارسطوفضاراباظرف قياس مى کند وآن
ارجای خالی می داند که بایستی پیرامون آن بسته باش تابتواند وجود داشته باشد ودرنتیجه برای آن نهایتی وجود
دارد.درحقیقت برای ارسطوفضا محتوای یک ظرف بود.
فضادرقرون وسطی ورنسانس:
تحت تاثير انديشه ارسطو وافلاطون بود.فضادردوره رنسانس باتعاريف نيوتن تكميل شدوبه مفهوم فضاى سه بعدی ومطلق
ومتشكل اززمان وكاليد هايى كه آن رابرمى كنند وهمجنين دكارت برمتافيزيك بودن فضا تاكيدكرد.
فضادردوران مدرن: ۱ 0
میتوان گفت:گستره ای پیوسته که درآن اشیاموچود دارندحرکت می کنندمقداری ازیک منطقه که چیز خاصی آن
رااشفال می کند یایرای هدف خاصی دراختیارگرفته شده است.
صفحه 10:
فضادرپست مدرن:
بارویکرد به انديشه میشل فوکو و آنری لوفبورشکل گرفت.سنت قدیمی تاریخ گرایی درباب فضابه
چالش کشیده شد.درواقع به بی اعتباری مفاهیم سنتی زمان وفضا می پردازند.
سوجا باتوجهبه مطللب میشل فوکودرنحوه شکل گیری فضا حی گوید مادرخلاءزندگی حی کنیم
درون چیزی که می توانیم درلّن افرادوچیزها رابگنجانيم.مادرون خلاءزندگی حی کنیم که مى
شود بامجموعه ای متنوع ازنشانه ها وسایه روشن ها رنگ آمیزی شود.
صفحه 11:
!..باتشکر از توجه وحوصله شما