صفحه 1:
۱ ۱7 ۱ ¢
يا J wan Yl ع Us: wa
صفحه 2:
مرحله سه
تگرش پولي بهنظریه
راز پرداختها و تعیین نوخ ارز:
مرحله دو
هرود انتظارات به
تحلیل منحني فلیپس
پول گرايي متعارف
مرحله یک
نظریه مقداري پول
صفحه 3:
اگر نظریه عمومي کینز را برحسب نظریه مقداري پول (که در فصل 2 تشریح گردید) بخواهیم
بیان کنیم.نظریه عمومي کینز دلالت بر اين دارد كه در شرايط اشتغال ناقص (كه مي تواند
براي دورههاي طولاني تداوم يابد) سرعت درآمدي بول (۱ کاملاًبيثبات است و بطور انفعالي
با هر تفییر مستقلي در عرضه پول (400 یا در درآمد پولي (۷7). خود را تطبیق ميدهد.
در حالت دام نقدينكيء افزايش در عرضه بول دقيقاً و بطور كامل توسط تغيير مخالفي در
سرعت گردش پول. خنشي ميگردد. افزايش در عرضه بول تماماً بصورت ماندههاي سفته بازي
يا راكد (در يك سطح درآمد و نرخ بهرهثابت) درمي آید
بر حالت دام سرمايهگذاري که سرمايه گذاري کاملاً بيکشش است نیز افزایش در عرضه بول
هیچ اثري بر سطح درآمد حقيقي ندارد. عرضه پول در تاثيرگذاري بر درآمد حقيقي بياثر
مي شود زيرا سرمايةكناري به تغييرات نرخ بهرء حساس نيست. اكريا ثابت بودن سطح درآمد»
نقاضاي بول افزايش يابد. سرعت گردش پول كاهش خواهد يافت.
درهر يك از اين دو حالت حدي كينزي بول بياهميت است. تحت جنين شرايطي. اكر جه
رابطه نظريه مقداري به قوت خود باقي است. كينزيهاي متعارف م يكويند كه اين رابطه براي
تجويز سياست يولي بلا استفاده ميباشد.
صفحه 4:
به مقدا, ان
گر چه نظریه مقداري سنتي, بدنه اصلي رابطه بین عرضه پول و سطح عمومي قیمت را
تشکیل ميدهد. ولي فریدمن (1956) ابتدا تفسیرش از نظریه مقداري پول رابه صورت نظریه
تقاضاي پول ارائه نمود نه نظریه سطح قیمت یا درآمد اسمي.
فریدمن ميگوید که تقاضاي پول (شبیه تقاضاي هر دارايي) جرياني از خدمات را به دارنده آن
ارائه ميدهد كه بستكي به سه عامل دارد:
(الف) محدوديت ثروت كه تعيين كننده حداكثر بولي است كه ميتوان نگهداري نمود.
ب Rae ايا عايدي يول در مقايسه به بازدهي ساير دارابيهاي حقيقي و مالي كه مي توان
به آن اشكال نيز تكهداري نمود
cet ا
نحوه تخصيص كل ثروت بين اشكال مختلف بستكي به نرخ بازدهي نسبي دارابيهاي مختلف دارد.
داراييها نه فقط شامل بول و اوراق قرضه بلكه شامل سهام و كالاهاي فيزيكي نيز ميباشد. در
وضعیت تعادل. ثروت بكونهاي بين دارابيها اختصاص مي يابد كه نرخ بازده نهابي آنها برابر شود.
تعبير ساده شده تابع تقاضاي پول فریدمن بصورت زیر ميباشد:
Me = Ayn Pb
که" درآمد دائمي را نشان ميدهد که به عنوان یک جانشین براي ثروت یا محدودیت بودجه مورد
استفاده 0
قرارميگیر. « بازدهي دارابي مالي نرخ تورم انتظاري ونا سليقه و ترجيحات فردي را نشان
مه
صفحه 5:
با ثايت بودن ساير شرايط اين تحليل ميگوید كه تقاضاي بول بيشتر خواهد بو ار
(الف) سطح ثروت بالاتر باشد. 1
(ب) بازدهي ساير دارابيها كمتر باشد .
(ج) نرخ تورم انظاري کمتربشد و برعکس,
هركاه نرخ بازدهي نهابي دارابيها براير نباشدء اقراد حداكثر كننده مطلوبيت» ثروت خود را بين
دارابيهاي مختلف. مجنداً تخصيص خوافتد داد. اين فر ايند تعديل سبد خاراني, فسته مركزي
نظریهپول گرایان در مورد مانزم لقال است که به موجب آن تفیبرات در حجم پول بر بخش
حقيفي آثرميگذار. این وا ميتون با بررسي اثر افزايش در عرضه بول از طريق عمليات بازار
باز نشان داد. فرض ميشود تعادل ple jo aly) باشد که تروت بگوناي بین دارییهای مالي
و حقيقي اختصاص يابد كه نرخ بازدهي نهابي آنها برابر باشد. بدنبال خريد اوراق قرضه توسط
مقامات بولي. موجودي بول افزايش مي يابد. يا توجه به اينكه نرخ بازده نهابي هر دارابي همراه
با افزايش موجودي آن دارابي كاهشى مي يابد لذا ترخ بازدهي موجودي يول كاهشن خواهد
يافت. همجنانكه ماندههاي يولي مازاد با دارايي هاي مالي و حقيقي (مانند كالاهاي با دوام و
مصرفي) مبادله مىشوند. قيمت آنها شروع به افزايش ميكند تا تعادل سبد دارايي مجدداً در
جابي يرقرار شود كه همه داراني ها بطور بهينه تكهداري شوند و نرخ بازده نهابي آنها برلير
گردد.
صفحه 6:
نظریه مقداري و تغييرات در درآمد پولي : شواهد تجربي
اين كفته كه يك رابطه تابمي با ثبات بین تقاضاي ماندههاي حقيقي و تعداد محدودي از
متفيرهاي تعیینکننده ن وجود دارد. نکته اصلي رویکرد نظریه مقداري جدید به تحلیل
اقتصاد کلان ميباشد. اگر تلبع تقاضاي بول جا ثبات باشد آنگاه سرعت بول نيزها تبات
خواهد oy
بطور متوسط با استفاده از 18 دوره (از 1870 به بعد. بدون جنگها فریدمن دریافت که اوجهاي
(عشيضهاي). سر اسر عرضه ول تقریبا حنی 36 زدل علد از
اوجهاي(حضيضهاي)"سطح فعالیت افتصادي جلوتر بوده است. فریدمن نتیجه ميگیرد که
اينها شواهدي قوي دال بر تاثي ركذاري پول بر فعاليتهاي اقتصادي ارائه ميدهد.
اول در مقلبل لين سوال بيش ميآید كه آيا ين زمانبندي شواهد. استنتاج رابطه علي از بول
به فعاليتهاي اقتصادي را تصديق ميكند. آنجه كه ظاهراً يك رابطه مثبت همراه با تقدم به نظر
ميرسد مي تواند يى رابله ممكوس همراء با تآخر باشد» ار لين حيث كه تقدم Dlg
بسادكي انعكاسي از تاثير زودتر فعاليتهاي اقتصادي بر يول باشد. تغييرات بول و فعاليتهاي
ا ا ل ل ل ل اك
‘ اقتصادي بوده است.
تائيرشان بر فعاليت
ثانياً ايرادات آماري نيز به روش فريدمن وارد شده است كه بموجب آنء او دو جيز را نظير به
نظیره مقایسه نکرده است. هنگامیکه کارکن و سولو این آزمونها را با دادههاي فریدمن با
استفاده از نرخهاي تغییر پول و فعالیت اقتصادي مجدداًبررسي نمودند. آنها هیچ تقدم يكساني
از تفییرات پول به تغییرات در فعالیت هاي اقتصادي نيافتند.
صفحه 7:
فریدمن و شوارتز با مطالعه شرایط تاريخي که تحت آن.
ات در عرضه پول در طي این
دوره ركودهاي عمده رخ داده است. ميگویند عواملي که انقیاض پولي را بوجود آوردهاند عمدتً
مستقل از تغییرات همزمان یا قبلي در درآمد پولي و قیمتها بوده است. بعبارت دیگره تغییرات
پولي علت ركودهاي عمده هستند نه معلول آن.
جدال بیشتر مربوط به تفسیر مجدد رکود بزرگ بود که بر تونايي تفییرات پولي و سیاست
پولي تاکید ميکردن. فریدمن و شوارتز همچنین ثاکید ميکنند که تغيير
عمدتاً نقش مستقلي در نوسانات ادواري ایفا کرده است.
اصول اساسي که طرفداران رویکرد نظریه مقداري بول در تحلیل اقتصاد کلان (که عموما در
اواسط دهه 1960 مطرح گردید) بکار ميبرند عبارتند از
برات حجم پول. عامل مسلط در تبیین تفییرات درآمد پولي است.
2-با توجه به ثبات تقاضاي پول. بیشترین بيثباتيهاي مشاهده شده در اقتصاد را مي توان به
نوسانات عرضه پول نسبت داد که توسط مقامات پولي ایجاد ميشود. ۲
3- مقامات پولي ميتونند عرضه پول را کنترل کنند و آگر چنین كاري را انجام داده و عملي
نجايند: مسير درامد يولي محفاوت از وضعيتي لست كه در آن عرضة يول هرونرا بلشد.
4- تاخير بين تغيير در حجم بول و تغيير در درآمد بولي. طولاني و متغير است بطوريكه تلاش
براي استفاده از سياست بولي مصلحتي جهت تنظيم اقتصاد مي تولند بنوبه خود موجب
بي ثباتي كردد.
5- عرضه بول بايستي با نرخ ثابتي. مطلبق با رشد محصولء رشد نملید تا ثبات قیمت را در
پلندمدت تضمین نماید.
در حجم پول
“1
صفحه 8:
تحلیل منحنی فیلیپس با لحاظ نمودن انتظارات
مرحله دوم در توسعه پولگرايي همراه با تحلیل دقيقتري از شيوهاي است که اثرات تفیبر در
نرخ انبساط پولي را به اسمي و حقيقي تقسیم ميکند. این تحلیل مرهون کارهاي مستفل
فریدمن و فلپس راجع به ادبیات منحني فیلیپس است.
منحني فیلیبس از تحقیق آماري آرتور فیلیپس(۱958 در باره رابطه بين بيكاري (40» و نرخ
تفییر دستملاف بولي در انگلستان طي دوره 1861-1957 بدست ميآید. همانطور که
نمودار 4-4 نشان ميدهد. رابطه برأوردي بين اين دو متغير. یک رابطه غيرخطي و
موی است:
ahd Ft PP lage
صفحه 9:
بدنبال كار اولیه فیلیپس, گسترش لین بحث در دو شاخه تجربي و نظري تداوم با
در زمینه تجربي. اقتصاددانان علاقهمند بودند که آیا یک رابطه با ثبات بین تورم و
بيکاري درسایر اقتصادهاي مبتنی بر بازار وجود دارد. تا زملنی که هدف سیاستگذاران
دستیایی همزمان به تورم پایسن و بیکاری پابین باشد, کشف مبادله باثبات بين اين هو
هدف به معناي یک معماي سياستي بود که در صورثي ميتونبرلن غیه کرد که از
ence en at را به چب التقال نل
اولين مطالعه اساسي جهت ارلئه يك بايه نظري قوي براي لين منحني توسط لييسي
(1960) از طريق تركيب دو رابطه مفروض ارائه شد: (للف) رابطه خطي مثبت بين
ترخ افزايش ,در دستمزد هيلي و مازاد تقاضا و (ب) رابطه فيرخطي منفي بين مازاة
تقاضا و يكاري ۳
رابطه تغخییر دستمزد و مازاد کار در نمودار 4-5 نشان داده شده است.
صفحه 10:
قسمت (" این نمودار بیانگر اين است که در هر دستمزدي کنر از . وجود مازاد
تقاضاي کار موجب افزایش دستمزدها خواهد شد. قسمت (40 این نمودار نشان ميدهد
وقتي مازاد تقاضاي کاره بیشتر باشد نرخ افزایش دستمزد پولي نیز بیشتر خواهد بود.
۵ ©
z 4-5 اتمودار
cog all تفیبر دستمزه و مازاد تقاشاي كار
صفحه 11:
رابطه بین مازاد تقاضاي کار و بيكاري در نمودار 4-6 نشان داده شده است.
یه
3
نمودار 4-6 رابطه بين مازاد تقاضاي كار و بيكاري
صفحه 12:
حتي هنگامیکه بازار کار تسویه ميشود (يعني مازاد تقاضا ومازاد عرضه وجود ندارد).
مقداري بيكاري وجود خواهد داشت زيرا همواره افرادي هستند که شف لهاي خود را تفيير
داده و به دنبال شغل جديد ميباشند (يعني 2۲ در نمودار 4-6) ليپسي ميگوید: كه اكر
چه بيكاري در واکنش به مازاد تقاضاي مثبت. كاهش مي يابد (بعنوان مثال. مشاغل جدید
را سادهترميتونپیدانمد) ما بيكاري ققط بطور جاني به صفر ميرسد. به عباوت دیگر
افزايش ماراد تقاضاي كار همراه است با كاهش هاي به مراتب کمتري در بيكاري: با ترکیب
بن دو رابطه مفروضء ليبسي توانست يك توجيه اقتصادي براي وجود رابطه غيرخطي
بين نرخ تغيير دستمزد بولي و بيكاري كه در نمودار
4-4 نشان داده شده است. ارائه نماید
صفحه 13:
یه ليپسي ميگوید که نرخ تغییر دستمزدهاي پولي بستكي به ميزان مازاد تقاضا
ارد که از متغیر جانشین بيكاري استفاده ميکنيم.
۷-0
(یا عرضه) در بازار کاردا
(rot)
yg DHE Dec ls PP و نرخ رشد دمتمزد و قیمت.
صفحه 14:
قسمت )£0 این نمودار با اين فروض استخراج ميشود که؛ (الف) تولید بستگي به
سطح اشتغال دارد و اينكه بيكاري رابطه منفي با سطح اشتغال دارد. (ب) فرض
ميشود كه قيمتها به شيوه هع تعیین ميشوند که بخش عمده آن را
دستمزدها تشکیل ميدهند. در سادهترین شکل خود. قیمت گذاري جمسم ميگوید
لله تورم بستكي به Se Nand بولي منهاي رشد بهرهوري فارد.
.با رجوع .به قسمت (5 اين نمودار معلوم مي شود كه درآمد متناسب با اشتغال كامله
سازكار با قيمتهاي با ثبات است (يعني ). بدنبال یک محرک حقيقي انيساطي,
ها کی 46 که
به انتقال مييابد و درآمد حقيقي به بلاتر از اشتغال كامل يعني از به
افزايش مي يابد.
با رجوع به قسمت (ه نمودٌ 4-7 بديهي است که همچنانکه درآمد حقيقي به BMG
از اشتفال کامل افزلیش ميبلبد. تورم به یش گنلید و همراه با افزلیش قيمتهاء
ارزش حقيقي حجم پول کاهقیل EM, co که منحني ارا از به انتقال ميدهد
و اقتصاد به فلتفال کامل برميگردد (يعني تقاطع و در اشتغال کامل, «
قيمتهاي باثبات» برقرار ميشوده يعني به در قسمت ( لین نمودار 4-7 مي
رسیم
صفحه 15:
منحني فیلیپس توسط بسياري از کينزي ها بدین صورت تفسیر شد که دلالت بر
مبادله با ثبات در بلند مدت دارد و بیانگر تصويري از ترکیبات ممکن تورم _ بيكاري
است که بر مبناي آن مي توان دست به انتخاب سیاست اقتصادي زد.
در اواخر دهه 1960 و اولیل دهه 1970هم تورم و هم بيكاري شروع به افزایش کرده
بودند.
رابطه باثبات بین تورم و بيكاري توسط فریدمن و فلپس به چللش کشیده شد. هر
دوآنها وجود مبادله دائمي بين تورم و بيكاري را رد نمودند. مشکل منحني فیلیپس
اولیه لین است که درآن. تعيين نرخ تغيير دستمزد بولي كاملاً مستقل از نرخ تورم
است و اين بنوبه خود دلالت بر اين دارد كه كاركران غيرعقلايي بوده و دجار توهم
پولي کامل هستند. بدین معني که تصمیمات مربوط به عرضه کارشان را بر مبناي
متمو پولي قزر مي دهند كه كلملا مستقل اسست از انجد که براي قيمت رح مي
صفحه 16:
منحني فیلیپس با لحاظ نمودن انتظارات
فریدمن ميگوید که منحني فیلیپس بايستي بر حسب نرخ تفییر دستمزد حقيقي
طرحريزي شود. بنابرلين وي در منحني فیلیپس اولیه. نخ تورم نتظاري یا پيشبيني
شده را بعنوان متغیر ديگري براي تعبین نرخ دستمزد پولي وارد ميکند. منحني
.فيلييس با لحاظ نمودن انتظارات را متوان توسط معادله زیر توصیف نمود
۲۷- جرب OF) 1
معادله 4-3 نشان مي دهد که افزایش نرخ دستمزد پهلي ناشي از دو عامل است:
بخشي که توسط وضعیت مازاد تقاضا (که به عنوان جانشین لّن از سطح بيكاري
استفاده ميکنیم) تعیین ميگردد و بخشي که نرخ تورم انتظاري را نشان ميدهد.
صفحه 17:
ورود نرخ تورع انتظاری (علاوء بر مازاد تقاضا ) رای تعیین نرخ تفییس دستمزد پولی بدین
ls ae cle Sc متسر هر لوا ines Wiel طبلبيس داريم
که هر یک از آنها در ارتباط با يك نرخ تورم انتظاری متفاوت میباشد. نمودار 47۱۰ دو تا
از این منحنیها را نشان میدهد که به آنها منحنی فیلیپس کوتاه مدت گنته میشود.
U<Uy ولا لآ U>Uy
P> Pe معط Ps Pe
RPO,
SHPO,
تعودار 4-10: منحني فیلیپس با افزودن انتظارات
صفحه 18:
حال تصور کنید که مسئولین از طریق افنرایش تقاضبای کل با استفاده از یک انبساط پولی؛
بیکاری راازهلا Br کاهش دهند. مازاد تقاضادر بازار کالا و پول فشاری در جهت
افنرایش قیمتها و دستمزد پولی وارد میکند که همراه آمنء قيمت كالاها An از
دستمزدها تعدیل میشوند. حال با توجه به اینکه دورهای بت قیمت تجربه شده
استه کا رگرران افزایش دستمزد پولی خود رابه اشتباههمانندافزایش دستمزد حقیقی تعبیر
کرده و لذا کار بیشتری را عرضسه میکندده یضی دچار توهم پولسی موقصی میشوند.
دستمنردهای حقیقی کاهش ميیابند و در عین ال دستمزد پولی بارخ درحال افرایش
استه یعنی نقطه ۵ روی ملک قیلیپس کوتاه مدت
صفحه 19:
كا رككران مشاهده میکنندکه دستمزد حقیقی کاهش يافته و لذ رای افزایش بیشتر در دستمزد
پولی فشار میآورند که منحنی فیلیپس کوتاسدت را به بالط 56 ) انتقال
میدهند. دستمندهای پولی با شرخ ولد برابس با بعلاوه رخ تورم افنرایش مییابن. بنگاهها
همراه با افزایش دستمرد حقیقی» کار گران را اضراج میکندد و بیکاری افنرایش ميیابند تا در
نقطه دستمد حقیقی به سطح اولیه خود و پیکاری نی به سطح طبيعى ب كرردد.
این بدان معنی است که هنگامیکه در چانه زنی بر سر تعیین دستمزدهنرخ تورع WS پیشبینی
گردد (یعنی 2 1 باشد) و۲۷21 باشد (یمنی توهم پولی وجود ندارد» هیچ گونه مبادلهای
در بلندمدت بين ذرخ دستمزد و بيكارى وجود ندالالا. در نرخ افزایش دستمزد پولی د
برابس با ضرخ افزایش قيمتها استه بطورى كه دستمرزد حقيقى ثابت موماند.
تحليل فريدمن به بذيرش اين قضيه كلاسيكي كه بول در بلند مدت خنقي است كمف
نمود. در حاليكه هنوز معتقد بود كه بول در كوتاه مدت اثرات حقيقي دارد
صفحه 20:
منحنی فیلیپس با لحاظ نمودن انتظارات
)4-4
v= AU) +p 64
آگر معتار ی گر بلس با یاسد يلذند. .به معني عدم مبافلة SU
برعکس اکر تشعتی کمتر از واحد و بزرگتر از صفر بلشد: به معسی وجود سبادله
بلندمدت است. اما از مبادله کوتامدت. كمتر مي باشد. 2
4-1: مبادله بین تورم و
صفحه 21:
از نمودار 4-11 مشهود است که؛ (للف) اگر مقدار تخميلمي. برابر با صفر باشد. بدین
معني است که مبادله کوتاهمدت و بلندمدت بین تورم و بيكاري دفیقاً براساس
منحني فیلیپس اولیه خواهد بود. (ب) اگر تخمین برابر با واحد باشد به معني عدم
وجود مبادله بلندمدت است. (ج) اگر تخمین کمتر از واحد هلي بزرگتر از صفر باشد.
به معني مبادله کوتاهمدت و بلندمدت است. اما مبادله بلندمدت کمتر از کوتاهمدت
ميباشد.
طي اوایل دهه 1970 موضوع وجود يك منحني فیلیپس عمودي بلندمدت تبدیل به
يك موضوع جدي در مجادله بين كينزيها و بول كرايان كرديد.
صفحه 22:
در سخنراني نوبل» فریدمن (1977) توصيفي در مورد وجود منحني فیلیپس با شیب
مثبت براي يك دوره چند ساله ارائه نمود که سازگار با منحني فیلیپس بلندمدت
عمودي در سطح نرخ بيكاري طبيعي است. فریدمن اشاره نمود که اگر نرخهاي تورم
بطور فزايندهاي در نرخهاي تورم بالا فرار شوند. افزایش در فرار بودن تورم منجر به
eb بیشتر مشود و همچنانکه کارایی بازار کاهش میپلید و سیستم قیمت
بعنوان مکانیسم هماهنگي و ارتباطي. کارايياش کمتر ميشود ممکن است بيكاري
افزايش يابد.
هم جنين افزايش عدم اطمينان موجب كاهش سرمايهكذاري شده و منجر به افزايش
بيكاري ميشود. فریدمن هم چنین ميگوید: همچنانکه نرخهاي تورم افزلیش ميیابد و
بطور فزايندهاي فرارميشند. گرلیش دولت به مداخله بیشتر در فرآیند تعیین قیمت از
طریق اعمال کنترل قیمت و دستمزد بیشتر شده که کارآيي سیستم قیمت را کاهش
داده و منجر به افزليش بيكاري ميشود. بنابرلين. لين رابطه مثبت بين تورم و بيكاري.
از يك افزليش بيش جيني نشده در نرخ تورم و فرار بودن آن نتیجه ميشود. در حاليكه
اين دوره انتقال ميتواند كاملاً طولاني باشد و حتي دهدها طول بكشد اما از نظر
فریدمن سرانجامبه نرخ طبيعي بیکار برخواهد گشت.
صفحه 23:
دستاوردهاي سياستي منحني فیلیپس با لحاظ نمودن انتظارات
یه محض اینکه تورم کاملاًپيشبيني شود. در قراردادهاي دستمزد دخالت داده
ميشوند و بيكاري به نرخ طبيعياش برميگردد. فرضي که در تحلیل پولگرایان
قرار دارد این است که تورم انتظاري, فقط بصورت تدريجي و طبق فرضیه
انتظارات تطبيقي يا تصحيح خطاي انتظارات با ترم واقعي anes
فرض ميشود كه كاركران انتظارات تورمي خود را به اندازه درصدي از خطاي
گذشته (يعني تفاوت بين نرخ تورم واقعي و نرخ تورم انتظاري) تعدیل ميکنند
رم By =ak- By) -
كه 5 ثایت بوده و بین 0 و 1 ميباشد. با جايگزيني تكراري ميتوان نشان داد که
تورم انتظاري برابر با میانگین وزني از نوخهاي تورم واقعي گذشته است که
اهمیت بيشتري به تورم هاي اخیر ميدهد:
(-00) "ل اه مج چاه له جع جز
صفحه 24:
مدل پسنگره»بجمنه: انتظارات تورمي صرق بر مبناي نرخهاي تورم
گذشته ميباشد. وجود شکاف زملني بین افزلیش در نرخ واقعي تورم و افزایش در نرخ
انتظاري امکان کاهش موقتي در بيكاري به کمتر از نرخ طبيعي را فراهم ميسازد
هنگامیکه تورم کاملاً پيشبيني شود اقتصاد به نرخ طبيعي بيكاري بر ميگردد. اما با
يك نرخ دستمزد تعادلي بالاتر و تورم بالاتر که برابر با نرخ رشد پولي است.
اگر انتظارات طبق فرضیه انتظارات عقلايي شکل بگیرد و کارگزاران اقتصادي داراي
اطلاعات مشابهي مانند مسئولین باشند. سپس نرخ تورم انتظاري را فوراً در واکنش به
GH در نرح انبساط بولي لفرايش خواهد داد. در حالتي كه هيج وققداي بين
لین قدرتي براي
تاثيرگذاري بر تولید و اشتفال حتي در زمان کوتامدت نخواهد داشت.
افزایش در نرخ تورم انتظاري و واقعي وجود نداشته باشد.
صفحه 25:
فرضیه شتابگرا با سساسس: دومین دستاورد سياستي مهم براي منحني
فیلیپس عمودي بلندمدت. مربوط به فرضیه شتابگرا است. این فرضیه ميگوید که هر تلاشي
که بخواهد بيكاري را بطور دائمي در سطحي کمتر از نرخ طبيعي نگه بدا
شنابان است. : 8
ردء نتيجداث,
اش تورم
U<Uy U=Uy U>Us
P> Pe معط Ps Pe
RPO,
SHPO,
تعودار 4-10: منحني فیلیپس با افزودن انتظارات
صفحه 26:
باتوجه به نمودار 4-10 روشن است که اگر بيكاري بطور دائمي در ,(0 نگه داشته شود (يعني
کمتر از نرخ طبيعي ,60 وجود مازاد تقاضاي مداوم در بازار کار منجر به لین خواهد شد که
نرخ تورم واقمي از انتظاري, بالاتر باشد. همچنانکه نرخ تورم واقمي افزایش ميیابد. مردم
انتظارات تورمي خود را به سمت بالا تجدیدنظر ميکنند (يعني انتقال منحني فیلیپس
کوتاهمدت به بالا) که بنوبه خود منجر به يك نرخ تورم واقعي بالاتر و للي آخر. خواهد شد که
منجر به ابر تورم ميگردد. بعبارت دیگر به متظور حفظ بيكاري در سطحي کمتر از نرخ
طبيعي. بلید دستمزدهاي حقيقي الزماً در کمتر از سطح تعادليشان نگه داشته شوند. براي
أينكه اين امر اتفاق افتد. قيمتهاي واقعي باید با نوخ سر
از دستمزد پولي افزایش یابند
در چنین وضعيتي, کارگران انتظارات تورمي خود را به سمت بالا تجدیدنظر کرده و بر
افزايشهاي بیشتر در دستمزد پولي اصرار ميورزند. که بنوبه خود منجر به نرخ تورم واقعي
بالاتر خواهد شد. نتیجه نهايي؛ تورم شتابان خواهد بود كه x
مداوم در نرخ انبساط پولي است. برعکس اگر بيكاري بطور مداوم بخواهد بالاتر از نوخ طبيعي
باشد. کاهش شتابان تورم رخ خواهد داد
از لین تحلیل نتیجه ميشود که نرخ طبيعي تنها سطحي از بيكاري است که در آن نرخ تورم
ثابتي را ميتواند حفظ نمود.
صفحه 27:
هزينههاي کاهش تورم برحسب تولید و بيكاري:
فریدمن ميگوید که تورم هميشه و همه جا يك پدیده پيلي است. بدین معني که تورم
ميتواند فقط از طریق افزایش سریعتر در مقدار پول نسبت به توليد ايجاد شود.
معماي سياستي مسئولین لین است که اگر آنها بخواهند خيلي سریع نرخ تورم را از طریق
آنقباض پولي کاهش دهتد. هزینه تورم برحسب بيكاري, بالاتر خواهد بود.
مهما ع
12-4 : هزينه هاي كاهش تورم بر حسب توليد - بيكاري
صفحه 28:
در تمودار 4-12 فرض ميکنيم که اقتصاد ابتدا در نقطه 0 يعني تقاطع منحني فیلیپس
کوتاهمدت (,96800). و منحني فیلیپس بلندمدت عمودي (۸۸86۳0. باشد. بنابرلین نقطه
شروع بحت. هم تعادل کوتاسدت و هم بلندمدت است که در
دستمزد و قیمت داراي
نرخ رشد ثابتي بوده و"كاملا- بيش بيني مي شوند (يعني ) و بيكاري در نرخ
طبيعي al Oy) حال تصور كنيد كه اين نرخ تورم از نرخ موردنظر مستولين خيلي بالاتر
باشد و لذا آنها تمايل به كاهش نرخ تورم از طريق كاهش نرخ انبساط پولي دارند و
ميخواهند به نقطه 0 در طول منحني فیلیپس بلندمدت حرکت کنند.
دو سياست رقيب را در نظر بكيريد كه مسئولين مي توانند براي رسيدن به وضعيت
مطلوبشان يعني نقطه 20 اتخاد نمايند. يكي كاهش يكباره نرخ انبساط بولي و افزايش
بيكاري به ,0 است بطوري که رشد دستمزد و قيمت سريعاً كاهش مييلبد يعني يك
حركت اوليه در طول ,661۳0 از نقطه 0 به 0 . هزينه اوليه
زيادي در بيكاري از ,4 به ,6 ميباشد. همچنانکه نرخ تورم آتي به سمت پا
ميشود منجنی فیلیپس کوناهمدت به پایین انتقال ميباید و تعادل کوتاهمدت و بلندمدت
جديد نهايتا؛7 متقلة!0) حاصل مي كردد. يعني تقاطع ASURPO 5 ORPO,
و بيكاري ,0 ميباشد .
صفحه 29:
است دیگر
پولي شروع کنند و ابتدا بيكاري را مثلا به (0 افزلیش دهند بطوریکه رشد دستمزدال قیمت
که براي مسئولین وجود دارد این است که با کاهش کمتري در نرخ انبساط
به کاهش یلبد؛ يعني حرکت در طول ,6000 از نقطه 0 به 0 . در مقایسه یا سیاست
ALT یکباره لین سياست تدريجي» همراء يا افرليش اوليه اكمتري ذر بيگاري از دا به ره
است. همجنانكه نرخ تورم واقعي كاهش ميیابد و کمتر از نرخ انتظاري ميشود (ما بهمقدار
خيلي كمتري از سیاست اول» نتظارات به سمت پایین تجدیدنظر ميشود و منحني
فیلیپس کوتاهمدت به پایین انتقال RPO) ah ge که مرتبط با نرخ تورم انتظاري
است. کاهش بیشتر در نرخ انبساط پولي. نر لورم را بیشتر کاهش خواهد داد تا نرخ تورم
هدف يعني حاصل گردد. بهرحال انتقال به نقطه 0 بر روي LRPO فاصله زماني
al pacman ial YM , ضد تورمي تاکید نماييم.اگر مردم
معتقد باشند که مسئولین متعهد به سياستهاي پوليانقباضي جهت کاهش تورم هستند.
كاركزاران اقتصادي نیز نتظارات تورمي خود را سریعًبه سمت پایین تعدیل خواهند کرد و
در vara هزينههاي آن که بصورت کاهش تولید - اشتفال است. کاهش ميیابند.
صفحه 30:
عدماي از بول كريان نوعي شاخصيندي را بيشنهاد نمودهائد
با استفاده از شاخص بندي. افزايش دستمزد يولي بطور خودكار همراه با كاهش تورم: كند
ميشود. در نتيجه؛ اين خطر را که در هنگام کاهش تورم. کارفرمایان تحت قراردادهاي
موجود ملزم به افزایش دستمزد پولي باشند برطرف ميسازد. به عبارت دیگر شاخصبندي
باعت ميشود که افزایش دستمزدها سرعت كمتري داشته باشد و بنایرین بيكاري به مقدار
كمتري, افزايش ميیابد. همچنین برخي از اقتصاددانان ميگویند که يك سیاست قيمتي و
[آمدي مي تواند نقش تكميلي و موقتي براي انقباض بولي ايفا نمايد تا انتقال به نرخ تورم
پایینتر را از طریق کاهش انتظارات تورمي همراهي نماید
يكي از مشکلات استفاده از سياستهاي قيمتي و درآمدي این است که حتي اگر این
سیاستها ابتدا در کاهش انتظارات موفی شوند. هتگامیکه این سیاستها رها میشوند یا
خاتمه ميابندهانتظارات تورمي ممکن است به سمت باا تجدیدنظر گردند. در تتیجه,
لا ا ,2 pL
کاهش بيكاري و رشد دستمزد را خنشي ميکند.
بطور خلاصه, در روش پول گرايي متعارف. هزينههاي انقباض پولي (يعني کاهش تولید
اشتفال) بستگي به سه عامل عمده دار ولا آا مستولین کاهش سریع با تدريجي را در
نرخ انبساط بولي دنبال مي كنند. تانيً؛ ميزان تطبيق سازماني؛ يعنوان متال آيا قراردادهاي
١ ثالثً. سرعتي كه با آن کارگزاران اقتصادي انتظارات
دستمزد شاخص بندي ميشوند يا نه.
بابين مي أورند.
صفحه 31:
توصیه سياستي فریدمن در مور نرخ رشد يولي ثابت (منطبق با نرخ رشد روند یا لندمدت
اقتصاد) براساس چند بحث قرار دارد. این بحثها شامل باورهايي است که
(1) كر مستولين عرضه بول را با نرخ با ثباتي در طول زمان افزايش دهند, اقتصاد تمایل
يه قرار كرفتن در نرخ طبيعي بيكاري همراه با ترخ تورم با ثبات خواهد داشت؛ يعني در
نقطهاي در طول منحني فيلييس بلندمدت عمودي.
(2) اتخاذ يك قاعده بولي. منشا بزركترين بي ثباتي در اقتصاد را از بين ميبرد, (باستثناي
حالتي که توسط رشد پولي نامنظم مختل شود) زیرا اقتصادهاي سرمايهداري پیشرفته بطور
ذاتي در اطراف نرخ طبيعي, باثبات هستند.
(3) با وضعيت فعلي دانش
التصادي» سراست يولي ملستي عي توالد منيور ب بي تبان
كرد و وضع را بدتر كند نه بهترء زيرا در رابطه با سياستهاي بولي. وقفدهاي طولاني و
امغر وجود داره و
(4) بخاطر عدم اطلاع از نرخ طبيعي (كه ممكن است در طول زمان تغيير كند) دولت نبايد
خودش را متوجه "نرخ بيكاري هدف" نمايد.
صفحه 32:
نرخ طبيعي بيكاري و سياستهاي بخش عرضه
فریدمن نرخ طبيعي بيكاري را بصورت زیر تعریف ميکند:
سطحي از بيكارى كه از سیستم معادلات تعدال عمومي والراسي استخراح مي شود که د رآنها
خصوصیات ساختاري واقميبازارهاي کار وکلا وجود داردمند:تاتص باا» تغییرات تصادفی در
عرضه و تقاضاء هزينه جم عأوري اطلاعات در مورد مشاغل خالي و تواناييها ي كاركران و هزينههاي
تغيير شغل و غيره.
آنجه كه اين روش بر آن تاكيد دارد اين است كه اكر دولتها تمايل به كاهش نرخ طبيعي
بيكاري به منظور دستيابي به سطوح توليد و اشتغال بالاتر دارند: بايستي سياستهاي
مديريت عرضه رأ دنبال كنند كه براي بهبود ساختار و كاركرد بازار كار و صنعت Sol
مي شوند نه سياستحاي مديريث تقاضًا.
(1 ) افزايش انكيزه كار كردن. بعنوان مثال از طريق كاهش نرخهاي ماليات بر درآمد نهايي
و كاهش منافع بيمدهاي بيكاري و اجتماعيء
(2) انعطاف پذيري دستمزدها و بعنوان مال از طريق كاهش قدرت اتحاديدهاي كاركريء
(3) تحرك شغلي و جغرافيابي نيروي كارء بعنوان مثال در حالت اول از طریق تدارك
طرحهاي دولتي بازآموزي و
(4) كارابي بازار كالاها و خدمات. بعتوان مثال از طريق خصوصيسازي.
صفحه 33:
4-4- رویکرد پولي به نظریه تراز پرداختها و تعیین نرخ ارز:
مرحله سوم در توسعه پولگرليي. در دهه 1970 ظهور کرد که همراه با وارد نمودن رویکرد
ی
1-4-4- رویکرد پولي به تراز پرداختها با نرخ ارز ثابت:
در اکثر مدلهاي پولي تراز پرداختها چهار فرض كليدي مطرح است: الا تقاضاي پول يك تابع
با تبات از تعدادي متفیر محدود است. Lat در بلندمدت تولید و اشتفال به سمت مطوح
اشتفال کامل یا طبيمي حرکت ميکند. ثالثً. مسئولين نمي توانند اثر يولي كسريها ويا
مازادهاي تراز برداختها بر عرضه بول داخلي را در بلندمدت خنثي و عقيم نمايند. رابعاً. بعد
از کسر عوارض و هزينههاي حمل و نقل. آربیتراژ تضمين خواهد كرد كه قيمت كالاهاي
تجارعي مشابه: رود لنجمدت كرايغي يم ابوک «اشتعا دشار برداختها را براي يك اقتصاد باز
كوجك در نظر مي گيريم. در این مدل فرض ميشود که؛ (1) درآمد حقيقي در سطح طبيعي
یا اشتغال کامل ثابت است. (2) قانون قیمت واحد در بازارهاي مالي و کالا برقرار است و (3)
سطح قیمت داخلي و نرخ بهره داخلي در سطح جهاني آنهاتثبیت شدداند.
تقاضاي ماندههاي حقيقي بستگي به درآمد حفيقي و نرخ بهره دارد:
M, = PAY.) (ace)
صفحه 34:
عرضه پول برابر است با اعتبار داخلي (يعني پولي که بصورت داخلي خلق شده است.
(موم) عمد
که .0 عرضه پول. 0 اعتبار داخلي و 6٩ ذخایر بينالمللي ميباشد.
ر تعادل بازار پول» ,(4 باید برایر با (0) باشد. بطوریکه:
a3 مره
رابطه 4-13 را یصورت زیر نیز ميتوان نوشت:
مب 00,0
با فرض اينکه سیستم ابتدا در تعادل باشد. اکنون پیامد یکبار افزلیش در اعتبار داخل (0.
توسط مسئولین را بررسي ميکنيم. از آنجايیکه متفيرهاي تلبع تقاضاي پول (معادله 4-11)
همه بطور برونزا تعیین ميشوند. تقاضاي بول نمي تولند با افزایش در اعتبار داخلي تغيير
کند. افراد ماندههاي پولي مازاد خود را براي خريد كالا و اوراق بهادار خارجي خرج ميکند
که موجب كسري تراز پرداختها ميشود.
2 . مسئولین متعهد به فروش ارز خارجي هستند تا کسري تراز
برداختها را ب« كه منجر به کاهش ذخلیر بينالمللي (0> ميشود. کاهش PES
بينالمللي بل FUNG Sins sais, اولیه در عرضه پول مي باشد و
عرضه پول تا جليي به کاهش ادامه ميدهد که كسري تراز پرداختها حذف شود. هنگامیکه
عرضه بول به سطح اولیهاش برگردد. اين سیستم به تعادل بر خواهد گشت اما در این تعادل
جدید افزایش اعتبار داخلي همراه با ch کاهش برابر در ذخایر ارزي است.
صفحه 35:
تحليل را pore sols آن دادن پيشبينيهاي این
روش, مجددً این تحلیل را سادهسازي ميکنيم. در اينجا يك اقتصاد باز كوجك را در نظر
بیان نمود. براي
مي يريم كد داراي رشد مدلومي در درامد حقيقي باشد ولي ترخهاي بهره و قيمشهاي
جهاني (واز اينرو داخلي) ثابت هستند. در این حالت. وضعیت تراز برداختها رابطه بين رشد
تقاضاي بول و رشد اعتبار داخلي را منمكس م يكند. هركاه كه كسترش اعتبارات داخلي
بیشتر از رشد تقاضاي پول (به سیب را
درآمد حقيقي) باشد. کشور دچار كسري مزمن
را توا سور ری هار ی ور و اد
بو ری موی و با که و كدري
مزمن تراز پرداختها را تامین مالي نماید. ایجاد میکند, برعکس هرگاه که مستولین نتواتند
اه
پرداختها موجه خواهد شد. هر چند يك کشور معکن است در كوتاامدت بدنبال دستياي يه
اختها به منظور بازسازی ذخایر تهي شده بینالمللی باشد؛ اما در بلندمدت
غیرعقلایی است که يك کشور بطور مداوم سیاست دستيابي به مازاد تراز پرداختها را دنبال
3 المللی كمي ارد
مازاد ترا
نماید و بدین ترتیب بطور مداوم ذخایر
صفحه 36:
دستاوردهاي سياستي رویکرد پولي تحت نرخهاي ارز ثابت:
تعدیل خودکار و قدرت سياستهاي تغییر دهنده تقاضا: رویکرد پهلي پيشبيني ميکند که
يك مکانیسم تعدیل خودکار (بدون سیاست مصلحتي دپلت)
ي دولت) براي تصحیح عدم تعادلهاي
موارنه ها ری ند
در مورد يك کشور کوچكه که سبستم نوخ ارز ثیت را در مقلیل بقیه دنیادنبال ميکند؛
عرضه بول لين كشور تبديل به يك متغير درونزا مي شود.يا ثلبت بودن ساير شرليط. كسري
موازنه برداختها منجر به كاهش ذخاير ارزي كشور و كاهش عرضه بول داخلي ميشود و
برعكس بعبارت ديكرء جابيكه مستولين مجيورند ارز خارجي راجا بول داخلي در قيمت
ثايت بخرند يا بفروشند. تغييرات در عرضه بول نه فقط مي تواند ناشي از منابع داخلي (يعني
اعتبار داخلی) بلکه هم چنین ناشي از سیاست مداخله در موازنه پرداختها جهت حفظ نرخ
ثلبت ارز ميباشد. براساس معادله 4-12 بديهي است که سیاست پولي داخلي فقط تقسیم
عرضه بول كشور بين اعتبارات داخلي و ذخلير ارزي را تعيين ميكند نه خود عرضه پول را
جا ثلبت بودن ساير شرليط. هر افزايشي .در اعتبارات داخلي توسط كافش معلدل ذر ذخاير
ارزي همراهي ميشود بدون اينكه هیچ اثري بر عرضه پول داشته باشد. سياست يولي در يك
اقتصاد یاز کوچك. در تاثيرگذاري بر هر متفيري بجز ذخایر ارزي در بلندمدت کاملاً NSE
صفحه 37:
رویکرد پولي به تعیین نرخ ارز:
رويكرد بولي به تعیین نرخ ارزء اربرد مستقیم رویکرد پولي به موزنه
۱
اختها در سیستم
ارز كاملا شناوره نرخ ارز براي تشويه بازار أرز
نرخ ارز شناور است. تحت يك سيستم نرخ
بگونهاي تعدیل ميشود که موازنه پرداختها همواره صفر گردد.
با رجوع به معادله 4-1 واضح است که با ثلبت بودن درآمد حقيقي در سطح طبيعي یا
اشتفال کامل و تثبیت نرخ بهره داخلي در سطح ترخ بهره جهلني. مازاد عرضه پول فقط از
طریق افزایش در قیمت داخلي ميتواند حذف شود. تفاوت بین ماندههاي پولي واقعي و
مطلوب منجر به افزايش تقاضاي كالاها و اوراق بهادار خارجي و متناظر آن. مازاد عرصه بول
داخلي (در بازار داخلي) ميشود که موجب کاهش ارزش پول داخلي خواهد شد. کاهش
ارزش پول داخلي منجر به افزایش قیمت داخلي ميشود که بنوبه خود افزایش تقاضاي
ماندههاي پولي را بدنبال دارد. تعادل بازار پول هنگامي برقرار ميشود که ماندههاي پولي
واقعي و مطلوب مجدداً در تعادل قرار گیرند. در این مدل پولي ساده. نرخ ارز اسمي
متناسب با افزیش عرضه Jy کاهش ميباید. بعبارت دیگر ترخ ارز توسط عرضه نسبي
يولها تعيين عي شود.
صفحه 38:
اهمیت دستاوره سناستی که از لین رویکرد بدست میلید لین است که اعطق پذیر
ارز براي کنترل نرخ تورم داخلي از طریق کنترل نرخ انیساط بولي داخلي: شرط لازم ا
حالت نرخهاي ارز كاملاً انعطافيذير, نوخ تورم داخلي توسط نرخ انبساط
بولي داخلي spy cat eb ae als uc
بحث در مورد نقش و رفتار سیاست
يخوبي در عبارت زیر خلاصه شده است که از
موديگلياني ميباشد:
ولكرايان قبول دايند که آتچه من بعنوان پیام علعي و اساسي نظریه عمومي کینز دریافت کردهام
لین است كه يك اقتصاد مبتني بر بازا ركه از يول استفاده م يكند نياز به تثبيت دارد. م يقوان تثبيت شود
و لذا بايستي توسط سياستهاي يولي و مللي تثبيت كردد. در مقلبل. يو لكرايان لين ديدكاه را دايند كه
هيج نياز جدي به تثبيت اقتصاد وجود ندارد. حني لكر نيازي.به سياستهاي تثبيت وجود داشته باشد
نع يتوان آن را انجام داد زيرا احتعالاً ب يثباتي را بيشتر ص يكند تا كعتر.