سکته ای که مرا به بینش درونی رساند
۲ آبان ۱۳۹۷جیل بولت تیلور یک فرصت تحقیقاتی به دست آورد که کمتر محققانی تقاضای آن را دارند. او یک سکته مغزی بزرگ کرد، و از کار افتادن یکی یکی عملیات مغزش – حرکت، قدرت سخن، خود آگاهی – را تماشا کرد. یک داستان شگفت انگیز.
نوشتههای مرتبط:
در ایالات متحده، آژانسهایی که زندانها را اداره می کنند اغلب، دارالتادیب نامیده می شوند. و با اینحال تمرکز آنها بر نگهداری و مهار زندانیها است. دن پچولک، نایب رییس دارالتادیب ایالتی واشنگتن، دیدگاه متفاوتش را با ما همخوان می کند: زندانهایی که شرایط زندگی انسانی تری را به همراه فرصتهایی برای کار هدفدار و …
زندگی و فرهنگ ما متشکل از داستانهای زیادی است که با هم، هم پوشانی دارند. چیماماندا آدیچیه – رمان نویس- داستان اینکه چگونه به شخصیت فرهنگ محلی اش دست یافت را بیان می کند. و هشدار می دهد که اگر ما تنها یک داستان درباره شخص یا کشور دیگری بشنویم ، در واقع درک انتقادی …
جیمی لرنر فضای شهری را در زادگاه خود، کوریتیبا-برزیل بازسازی می کند. در این راه، او دیدگاه طراحان شهری سرتاسر جهان را نسبت به امکانات فضاهای شهری عوض می کند.
0 دیدگاه برای “سکته ای که مرا به بینش درونی رساند”
دیدگاهی برای این مطلب نوشته نشده است.