سکته ای که مرا به بینش درونی رساند
۲ آبان ۱۳۹۷جیل بولت تیلور یک فرصت تحقیقاتی به دست آورد که کمتر محققانی تقاضای آن را دارند. او یک سکته مغزی بزرگ کرد، و از کار افتادن یکی یکی عملیات مغزش – حرکت، قدرت سخن، خود آگاهی – را تماشا کرد. یک داستان شگفت انگیز.
نوشتههای مرتبط:
در سال ۲۰۰۹، روزنامهنگار و نمایشنامهنویس «درو فیلپ» یک خانهی مخروبه در دیترویت به ارزش ۵۰۰ دلار خرید. در طی سالهای بعد او همچنان که تپههای زباله را که فضای اتاقها را اشغال کرده بودند بیرون میریخت و طراحی داخلی خانهاش را بازسازی میکرد، نه تنها یاد گرفت چطور میشود یک خانه را تعمیر کرد …
“نیل هاربیسون” هنرمند، کور رنگ مادرزاد بدنیا آمد، ولی این روزها دستگاهی که در سرش کارگذاری شده، رنگها را به فرکانسهای شنیداری تبدیل می کند. بجای دیدن دنیا بصورت سیاه و سفید، هاربیسون می تواند سمفمونی از رنگها را بشنود — و بله، حتی می تواند به چهره ها و نقاشی ها گوش فرا دهد.
ما در هر جای دیگری از کهکشان چگونه زندگی خواهیم کرد؟ بر روی زمین، منابع طبیعی برای ساخت سازهها فراوان هستند، ولی ارسال این مواد با خودمان در آن بالا به ماه یا مریخ بسیار سخت و هزینهبر است. با خاویر د کستلیر، کسی که طرحی اساسی برای استفاده از روباتها و خاک موجود در …
0 دیدگاه برای “سکته ای که مرا به بینش درونی رساند”
دیدگاهی برای این مطلب نوشته نشده است.