آشنایی با زندگی، آثار و افکار صادق هدایت
اسلاید 1: زخمآشنایی با زندگی، آثار و افکار صادق هدایتمحمّد سلگی
اسلاید 2: به نام خداوند جان و خرد بدون شک ، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان دوران معاصر ، در زمینهی داستان کوتاه و رمان ، صادق هدایت است. وی با اصول قصّهپردازی به خوبی آشنا بود و میدانست «چه بنویسد» و «چگونه بنویسد». با نثر گیرا و محکمش و با اندیشههای جهلستیزانهاش ، «پیشگام داستاننویسی مدرن در ایران» لقب گرفت و گشایندهی راهی شد که تا به امروز ادامه دارد و خواهد داشت. دربارهی این نویسندهی نامدار ، بسیار نوشتهاند و کتابهایش را با دیدگاههای گوناگون تحلیل کردهاند. پژوهش پیش رو ، به دور از هر گونه داوری و اظهار نظر ، به بررسی زندگی ، آثار و افکار صادق هدایت پرداخته . عنوان «زخم» هم برگرفته از جملهی آغازین رمان پرآوازهی «بوف کور» است :در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد. این نوشتار بر پایهی اطّلاعات کتاب ارجمند «از نیما تا روزگار ما» نوشتهی شادروان «یحیی آرین پور» شکل گرفته و موجودیّت خود را وامدار آن اثر سترگ است.
اسلاید 3: زندگی صادق هدایت در سال 1281 خورشیدی در تهران زاده شد. تحصیلات متوسّطه را در دارالفنون و دبیرستان فرانسوی «سن لویی» تهران به پایان برد. با کسب موفقیت در مسابقه ای که ترتیب یافته بود، با کاروان دانش آموزان اعزامی به اروپا، روانه ی بلژیک شد. (آبان 1305) در آموزشگاه عالی بلژیک به رشته ی مهندسی راه و ساختمان روی آورد؛ اما آن جا نماند و یک سال بعد با نخستین گروه دانشجویان اعزامی به اروپا، برای تحصیل در رشته ی معماری، رهسپار پاریس شد و چهار سال در فرانسه ماند. در یکی از همین سال ها - 1307 - دست به خودکشی زد و خواست که در حوالی پاریس خود را غرق کند؛ امّا به فرجام نرسید.
اسلاید 4: در سال 1309 تحصیلات خود را ناتمام رها کرد و به تهران بازگشت. در تهران، طی چند سال، چند شغل محقر دولتی بر عهده گرفت و با درآمد حاصل از آن، هزینه های زندگی را تأمین می کرد. پس از چند هنگام، ماندن در ایران را تاب نیاورد و دیگربار در سال 1329 به پاریس رفت. سرانجام، زمانی که 48سال داشت، در 19 فروردین 1330 با گشودن شیر گاز، کتاب زندگی خود را بست و در گورستان پرلاشز پاریس به آغوش خاک پیوست.
اسلاید 5: با سه تن، بیش از همه نزدیک بود و نشست و برخاست داشت: بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد که همراه با هدایت، خود را «گروه رَبعه» نامیدند. مینوی درباره ی این گروه میگوید: « ما با تعصّب جنگ میکردیم و برای تحصیل آزادی کوشش میکردیم و مرکز دایره ی ما صادق هدایت بود.»
اسلاید 6: همچنین، ابوالقاسم انجوی شیرازی درباره ی همنشینان هدایت، از افراد زیر نام میبرد:نیما یوشیج، عبدالحسین نوشین، دکتر پرویز ناتل خانلری – که هدایت با مجله ی «سخن» خانلری همکاری داشت- ، دکتر سید صادق گوهرین، صادق چوبک، جلال آل احمــد، پرویز داریوش، ابراهیم گلستان، دکتر محمّد مقدّم و ... دکتر پرویز ناتل خانلری درباره ی هدایت میگوید :« تحصیلات عالی را در دانشگاهی فرانگرفته بود ؛ امّا کم تر دانشجویی است که در دورهی تحصیل به اندازهی او ، در همهی دوران عمر ، شوق آموختن داشته باشد. زبان فرانسه را خوب میدانست و به این زبان، درست و روان مینوشت. انگلیسی را هم آن قدر میدانست که بتواند از کتابهای علمی و ادبی این زبان استفاده کند. از ادبیّات دنیا ، دارای اطّلاعات وسیع و عمیقی بود. کمتر نویسندهی بزرگ و نامداری از دنیای قدیم و جدید و معاصر بود که هدایت او را نشناسد و آثار را به هر زحمتی بود ، به دست نیاورده و نخوانده باشد ؛ و دربارهی آنچه میخواند ، گذشته از سلیقهی خاصّ خودش ، نظر انتقادی دقیق و صایبی داشت. میتوانست ارزش هر اثر ادبی را درست تعیین بکند... از ادبیّات قدیم فارسی کمتر کتابی بود که نسخهی آن بهدستآمدنی باشد و او نخوانده باشد... اطّلاعات او به حدّی بود که در محیط امروزهی ما ، بسیار کمنظیر است... »
اسلاید 7: آثارنوشته های هدایت به چند بخش تقسیم میشوند:1- کارهای علمی و تحقیقاتی:- ترانههای خیّـــام : هدایت ، 14 رباعی خیّام را که در قدیمترین منابع (مرصاد العباد و مونس الاحرار) به نام وی ثبت شده ، پایه شناسایی خیّام قرار داده و همهی رباعیّات منسوب به او را با همین محک رد کرده است. بر این اساس ، صادق هدایت ، 143 رباعی را از حکیم عمر خیام در این مجموعه گرد آورده و در هشت موضوع – راز آفرینش ، درد زندگی ، ازازلنوشته ، گردش دوران ، ذزات گردنده ، هر چه بادا باد ، هیچ است و دم را دریابید - دسته بندی کرده:
اسلاید 8: 1) راز آفرینش: اسرار ازل را نه تو دانی و نه من / وین حرف معمّا نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفت و گوی من و تو / چون پرده برافتد ، نه تو مانی و نه من 2) درد زندگی: ای کاش که جای آرمیدن بودی ! / یا این ره دور را رسیدن بودی کاش از پی صدهزار سال از دل خاک / چون سبزه امید بر دمیدن بودی3) از ازل نوشته: نیکی و بدی که در نهاد بشر است / شادی و غمی که در قضا و قدر استبا چرخ مکن حواله کاندر ره عقل / چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است4) گردش دوران: یک چند به کودکی به استاد شدیم / یک چند ز استادی خود شاد شدیم پایان سخن شنو که ما را چه رسید / چون آب برآمدیم و بر باد شدیم
اسلاید 9: 5) ذرات گردنده: در کارگه کوزهگری بودم دوش / دیدم دو هزار کوزه گویا و خموشهر یک به زبان حال با من گفتند : / کو کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش؟!6) هرچه بادا باد: می خوردن و شاد بودن آیین من است / فارغ بودن ز کفر و دین ، دین من است گفتم به عروس دهر، کابین تو چیست ؟ / گفتا دل خرّم تو ، کابین من است 7) هیچ است: چون نیست ز هر چه هست ، جز باد به دست / چون هست ز هر چه هست ، نقصان و شکستانگار که هست ، هر چه در عالم نیست / انگار که نیست ، هر چه در عالم هست 8) دم را دریابید: چون عهده نمیشود کسی فردا را / حالی خوش کن تو این دل سودا را می نوش به ماهتاب ، ای ماه ! که ماه / بسیار بگردد و نیابد ما را
اسلاید 10: - ترجمهی رسالهی پهلوی «گجسته ابالیش»: شرح مباحثهی ابالیش زندیق با آذرفرنبغ در حضور مأمون عباسی است؛ ابالیش هفت ایراد به دین زردشت میگیرد؛ اما آذرفرنبغ او را مجاب میکند و ابالیش شرمسار و سرافکنده از دربار مأمون رانده میشود.- ترجمهی رسالهی پهلوی «کارنامک اردشیر پاپکان»: با موضوع به قدرت رسیدن اردشیر بابکان، سردودمان سلسله ساسانی.- ترجمهی رسالهی پهلوی «زندهومن یسن»- ترجمهی رسالهی پهلوی «شهرستان های ایران»- مقاله «در پیرامون لغت فرس اسدی» در مجله موسیقی- مقاله «خط پهلوی و الفبای صوتی» در مجله سخن: در این نوشتار معتقد است که باید الفبای کنونی پارسی عوض شود و به خط لاتینی تبدیل گردد.- فواید گیاهخواری
اسلاید 11: 2- دانش عوام (فولکلور Folklore):- اوسانه: همان «افسانه» است که با بهرهگیری از لهجهی خود مردم ، «اوسانه» نام نهاده . کتابی است کوتاه در 36 صفحه؛ شامل: ترانه های کودکان و مادران، ترانه های عقد و عروسی و ...- نیرنگستان: «نیرنگ» در زبان اوستایی به معنی هریک از مراسم دینی و مذهبی است. این کتاب، درباره ی زمینه های پیدایی فولکلور یا فرهنگ توده و مجموعه ای از اعتقادات فولکلور، همچون: عقد، عزا، مرگ، نوروز و ... سخن میگوید.در مقدّمهی نیرنگستان ، هدایت مینویسد : «خرافات هم مانند همه گونه عقاید و افکار ... گاهی به وجود میآید و جانشین خرافات دیگر میشود و زمانی هم از بین میرود. ترقّی علوم ، افکار و زمان به این کار خیلی کمک مینماید. البته اگر آنها را به حال خود بگذارند ... مردم عوام ، آنها را مانند مکاشفات وحی الهی دانسته ، به یکدیگر انتقال میدهند. برای از بین بردن این گونه موهومات ، هیچ چیز بهتر از آن نیست که چاپ بشود تا از اهمّیّت و اعتبار آن کاسته شود ؛ زیرا این افکار پوسیده ، هیچ وقت خود به خود نابود نمیشود.»- مقاله «ترانه های عامیانه» در مجله موسیقیهم چنین مجموعه ای از امثال عامیانه را، برای کتاب «امثال و حکم»، به دهخدا تقدیم کرد.
اسلاید 12: 3- ترجمه های داستان و رمان:- دیوار، ژان پل سارتر (فرانسه)- تمشک تیغ دار و شرط بندی، آنتوان چخوف (روسیه)- مسخ، شغال عرب و جلو قانون، فرانتس کافکا (چک)- کلاغ پیر ، لانگه کیلاند (نروژ)جالب است که خود صادق هدایت، دو داستان به زبان فرانسه نوشته.4- نامه ها:مضامین نامه های هدایت: بدبینی، بیزاری از زندگی، برداشت هایش از کتاب ها و نظری که درباره ی مسائل ادبی، سیاسی و اجتماعی کشور دارد. نامه ها به این افراد نوشته شده: دکتر حسن شهیدنورایی، مجتبی مینوی، محمدعلی جمالزاده، فریدون تولـّلی، محمود هدایت-برادر صادق هدایت-، ابوالقاسم انجوی شیرازی، دکتر تقی رضوی و یان ریپکا
اسلاید 13: 5 - نمایشنامه ها: افسانهی آفرینش ، پروین دختر ساسانی ، مازیار6- سفرنامه ها:- اصفهان نصف جهان: شرح سفر به اصفهان در سال 1311- در جاده ی نمناک: شرح سفر به دریای خزر. اما این اثر مفقود شده و موجود نیست.
اسلاید 14: 7- داستان ها و رمان ها:- داستان مرگ، سال 1305- مجموعه داستان زنده به گور، سال 1309: داستان «آبجی خانم» در این مجموعه است.- مجموعه داستان سه قطره خون، سال 1309: داستان «داش آکل» در این مجموعه است.- مجموعه داستان سایه روشن، سال 1312: داستان «عروسک پشت پرده» در این مجموعه است.- علویه خانم، سال 1312- بوف کور، سال 1315 (1937 م) : نگارش این کتاب را در تهران شروع کرد و در هند به پایان برد. این رمان، مهم ترین و شاخص ترین رمان هدایت است که به زبان های گوناگون ترجمه شده. فیلیپ سوپو - نویسنده ی فرانسوی- در جایی که از بوف کور (blind owl) صحبت میکند، هدایت را یکی از بزرگ ترین نویسندگان عصر خود در قاره آسیا میداند. نخستین جملات این کتاب: در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد.این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد؛ چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات نادر و پیشامدهای عجیب بشمارند ...
اسلاید 15: - مجموعه داستان سگ ولگرد، سال 1321- آب زندگی، سال 1322- مجموعه داستان ولنگاری، سال 1323- حاجی آقا، سال 1324- فردا، سال 1325- توپ مرواری، آخرین اثریکی دیگر از آثار هدایت «وغ وغ ساهاب» نام دارد که با همکاری مسعود فرزاد نگاشته شده. این کتاب، قطعات هزلی و انتقادی کوتاهی است که ریاکاران، سودجویان و شاعران بی ذوق را نشانه میگیرد.
اسلاید 16:
اسلاید 17: سبک (STYLE) و افکار ((REFLECTION هنر اصلی هدایت « داستان نویسی» است. نوشتن داستان های کوتاه، به مفهوم واقعی و مبتنی بر اصول صحیح در ادبیّات ایران، بعد از جمالزاده، به وسیله ی هدایت معمول شده. بی شک باید او را استاد مسلم و بنیانگذار این رشته در ادبیات معاصر ایران دانست. شاید بتوان گفت که جمالزاده با «یکی بود، یکی نبود» و دهخدا با مجموعه مقالات «چرند و پرند»، راه نثرنویسی ساده و بی تکلف را هموار کردند تا هدایت راه آنان را تکامل بخشد.
اسلاید 18: به گفتهی محمّدعلی سپانلو در کتاب «نویسندگان پیشرو ایران» ، او نخستین نویسندهای است که به ساخت بیرونی قصه ، به عنوان یک اهتمام هنری توجّه داشت و کوشید این ساخت را محمل رسالت و بیانگر آرزوهای سرخورده ، محرومیّتهای جسمی و عقدههای روانی قرار دهد. سپانلو معتقد است که آثار هدایت ، آمیزهای از یک دید فلسفی و عرفانی بدبین، طنز انتقادی و اجتماعی تند، گرایش به پاکیهای از دست رفتهی باستان و جستجو در فرهنگ ، رسوم و آداب عوام بود. همچنین وی معتقد است که قصّهنویسان تلخنگری چون فرانتس کافکا ، ژان پل سارتر و ادگار الن پو بر هدایت و فضای سراسر خیال و رازآلود داستانهایش تأثیر گذاردهاند.
اسلاید 19: در داستان های هدایت، این موارد قابل توجه است: وسعت نظر، احاطه به افکار بلند، سبک نگارش و شیوه ی بیانداستان های وی بشردوستانه و پر از علاقه به مردم رنجدیده و ناکام و سیه روزگار است. افراد داستان های هدایت، ایرانی و بیشتر زحمتکشان شهری و روستایی و ملموس و محسوس هستند؛ همچون: داش آکل، زن دهاتی و علویه خانم.هدایت، ریشه ی بدبختی این شخصیّت ها را در « نظام غلط و غیرعادلانه ی اجتماع، در ستم اغنیا بر فقرا و بهره کشی فرد از فرد » میجوید.هم چنین، مسائل دردناک و جانکاه زندگی ایرانی، مانند سرنوشت غم انگیز زنان، عقب ماندگی توده های عظیم مردم روستانشین، خرافات و تعصباتی که به نام دین و بر خلاف دین دامنگیر طبقات ملت است، از نظر هدایت دور نمانده.یکی از بنمایه( (MOTIFهای آثار وی «مرگ» و «خودکشی» است. همان گونه که گفته شد، هدایت، خود، دو بار برای خودکشی اقدام میکند. وی در زنده به گور، درباه خودکشی میگوید: «کسی تصمیم خودکشی را نمیگیرد. خودکشی با بعضی ها هست؛ در خمیره و سرشت آن هاست.» بزرگ علوی، از دوستان نزدیک هدایت، هم میگوید« در وجود هدایت همیشه دو نیرو با هم در ستیز بودند: مرگ و زندگی.»در بیشتر صفحات کتابهای هدایت، پریشانی فکری او را میتوان مشاهده کرد. بهترین نمونه برای این قضیه، رمان نو و پیچیده ی «بوف کور» است. جمالزاده در «دارالمجانین» پریشانی های هدایت را در قالب شخصی به نام هدایتعلی به تصویر میکشد. و اینکه هدایت در آثارش یک سبک ((STYLE دارد. برای نمونه، کلمات زیر مخصوص خود اوست: لکّاته ، رجّاله ، چاروادار ، نیمچه خدا و خنزرپنزری
اسلاید 20: نمونه نثر صادق هدایت از کتاب «سه قطره خون»، داستان «داش آکل» همه اهل شیراز میدانستند که داش آکل و کاکا رستم سایهی یکدیگر را با تیر میزدند. یک روز که داش آکل روی سکوی قهوه خانهی دو میل، چندک زده بود؛ همانجا که پاتوق قدیمی اش بود. قفس کرَکی که رویش شلهی سرخ کشیده بود، پهلویش گذاشته بود و با سرانگشتش، یخ را دور کاسهی آبی میگرداند. ناگاه کاکا رستم از در درآمد؛ نگاه تحقیرآمیزی به او انداخت و همین طور که دستش بر شالش بود، رفت روی سکوی مقابل نشست. بعد رو کرد به شاگرد قهوه چی و گفت:«بـ ... بـ ... بچه! یـ ... یه چای بیار ببینم.»
اسلاید 21: داش آکل نگاه پرمعنی به شاگرد و قهوه چی انداخت؛ به طوری که او ماست ها را کیسه کرد و فرمان کاکا را نشنیده گرفت. استکانها را از جام برنجی درمیآورد و در سطل آب فرومیبرد. بعد یکی یکی، خیلی آهسته، آنها را خشک میکرد. از مالش حوله دور شیشهی استکان، غژ غژ بلند شد. کاکا رستم از این بی اعتنایی خشمگین شد. دوباره داد زد: «مـ... مـ... مگه کری؟! به به تو هستم.» شاگرد قهوه چی با لبخند مردد به داش آکل نگاه کرد و کاکا رستم از مابین دندانهایش گفت:«ار- وای شک کمشان، آنهایی که ق ق قپی پا میشند، اگه لوطی هستند، ا ا امشب می آیند، دست و پـ ... پـ ... پنجه نرم میک کنند!» داش آکل همین طوری که یخ را دور کاسه میگردانید و زیرچشمی وضعیّت را می پایید، خندهی گستاخی کرد که یک رج دندانهای سفید محکم، از زیر سبیل حنابستهی او برق زد و گفت:«بی غیرت ها رجز میخوانند؛ آن وقت معلوم میشود رستم صولت و افندی پیزی کیست.»
اسلاید 22: همه زدند زیر خنده؛ نه اینکه به گرفتن زبان کاکا رستم خندیدند؛ چون میدانستند که او زبانش میگیرد؛ ولی داش آکل در شهر مثل گاو پیشانی سفید سرشناس بود و هیچ لوطی پیدا نمیشد که ضرب شستش را نچشیده باشد. هر شب وقتی که توی خانهی ملااسحاق یهودی، یک بطر عرق دو آتشه را سرمیکشید و دم محله ی سردزک میایستاد، کاکارستم که سهل بود، اگر جدش هم میآمد، لنگ می انداخت. خود کاکا هم میدانست که مرد میدان و حریف داش آکل نیست؛ چون دو سه بار از دست او زخم خورده بود و سه چهاربار هم روی سینه اش نشسته بود...
اسلاید 23: * منابع آرینپور ، یحیی ، 1387 ، از نیما تا روزگار ما ، تاریح ادب فارسی معاصر ، چاپ پنجم ، تهران ، زوارسپانلو ، محمّدعلی ، 1387، نویسندگان پیشرو ایران ، مروری بر قصه نویسی، رماننویسی، نمایشنامهنویسی و نقد ادبی، چاپ هفتم ، تهران ، نگاههدایت ، صادق ، 2536 ، بوف کور ، انتشارات جاویدان________ ، بی تا ، سه قطره خون ، انتشارت جاویدان________ ، بی تا ، ترانههای خیّام ، نشر تدبیر________ ، بی تا ، فواید گیاهخواری ، انتشارات جاویدان
اسلاید 24: فایل pdf این اثر، با نام: زخم / آشنایی با زندگی ، آثار و افکار صادق هدایت در سایت کتاب سبز به نشانی زیر: m.ketabesabz.com
اسلاید 25: پژوهش و طراحی :محمّد سلگیوبلاگ :Mohammadsolgife.blogfa.comموسیقی :Secret Garden Passacaglia
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.