ادبیات و زبان

ادبیات فارسی : درس پنجم (دانایی)

adabiyate_farsi_darse_4_va_5

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.






  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “ادبیات فارسی : درس پنجم (دانایی)”

ادبیات فارسی : درس پنجم (دانایی)

اسلاید 1: « بسم الله ارحمن الرحیم »نام درس : ادبیات فارسیموضوع : درس پنجم (دانایی)نام دبیر مربوطه : جناب آقای حسین زادهکلاس : 3/2

اسلاید 2: «درس چهارم»شعر اولشعر دوممعنی لغاتخود ارزیابیدانش های زبانی و ادبی

اسلاید 3: بدان کوش تا زود دانا شوی چو دانا شوی زود والا شوینه دانا تر آن کس که والاتر است که والا تر است آن که داناتر استنبینی ز شا هان که بر تخت گاه ز دانندگان باز جویند راه ؟ اگر چه بمانند د یر و د راز به دانا بود شان همیشه نیازنگهبان گنجی تو از دشمنان و دانش نگهبان تو جا ودان به دانش شود مرد ، پرهیزکار چنین گفت آن بخرد هوشیار که دانش ز تنگی پناه آورد چو بیراه گردی به را ه آورد بوشکور بلخیدانایی

اسلاید 4: بدان کوش تا زود دانا شوی / چو دانا شوی زود والا شوی  ۱-  بدان کوش :  تلاش زیادی کن ۲- زود : قید زمان۳- دانا : صفت فاعلی ( بن مضارع + ا ) نقش دستوری آن مسند است. ۴- شوی : فعل اسنادی  ۵- چو : وقتی که ، هنگامی که  ، حرف پیوند است.۶- والا :  ارجمند ، بلند مرتبه ، نقش دستوری آن  مسند است.** معنا و مفهوم :  برای دانا شدن تلاش زیادی کن تا ارجمند و بلند  مرتبه گردی .

اسلاید 5: نه دانا تر آن کس که والاتر است / که والاتر است آن که داناتر است.۱-  آن کس : نهاد 2- داناتر : مسند ، نه دانا تر  آن کس : آن کس داناتر نیست. بیت دارای چهار جمله است.3- آرایه ی تکرار دارد. واج آرایی دارد.** معنا و مفهوم : هرکسی که ارجمند است و مقام بلندی دارد به معنای دانا بودن او نیست ولی هرکسی که دانا باشد، مقام و منزلت او بالا است.

اسلاید 6: نبینی ز شاهان که بر تخت گاه / ز دانندگان باز جویند راه ؟۱- نبینی : نمی بینی ۲-  ز : مخفّف از است.۳- شاهان : متمّم ۴- تخت گاه :  جایگاه مخصوص که پادشا هان بر آن می نشینند. منظور تخت پادشاهی است. پسوند ( گاه ) پسوند مکان است.  ۵ -دانندگان : صفت جانشین اسم به معنی افرادِدانا و نقش دستوری آن متمّم است. ۶- باز جویند راه : راه و روش درست زندگی کردن را می آموزند. ** معنا و مفهوم : مگر نمی بینی پادشاهان ، راه و رسم درست زندگی کردن را از افراد دانا و خردمند می پرسند ؟

اسلاید 7:   اگر چه بمانند دیر و دراز /  به دانا بُوَد شان همیشه نیاز۱-  اگر چه : حرف پیوند ۲-  دیر و دراز : قید   ۳-  همیشه : قید زمان ۴-  شان : سوم شخص جمع ، مضاف علیه نیاز ؛ یعنی ، نیازشان همیشه به دانا است.  ۵- دانا : صفت فاعلی و نقش مسندی دارد.**  معنا و مفهوم :  پادشاهان در تمام دوره ی حکومت خود به  تجربه افراد دانا نیاز مندبودند.

اسلاید 8: نگهبان گنجی تو از دشمنان / وُدانش نگهبان تو جاودان ۱-  نگهبان گنجی : نگهبان گنج هستی ، پسوند ( ی ) فعل اسنادی است.  ۲- دشمنان : متمّم . بیت دارای آرایه ی تکرار و واج آرایی است.  مصراع دوم سبک خراسانی داردو  واژه ها شکل کهنی و لهجه ای دارند.**  معنا و مفهوم :تو نگهبان گنج هستی امّا دانش، حافظ و نگهبان  توست.

اسلاید 9: به دانش شود مرد، پرهیزگار / چنین گفت آن بِخرد هوشیار۱- دانش : نقش آن متمّم است . ۲-  مرد : نهاد ، منظور از مرد، مطلق همه ی انسان ها است.    آن بخرد هوشیار : گروه نهادی 3- پرهیز گار : صفت فاعلی ( بن مضارع + گار ) نقش دستوری آن مسند است.** معنا و مفهوم : دانش اندوزی سبب پاکدامنی انسان می شود و چه زیبا  دانایان گفته اند !

اسلاید 10: که دانش ز تنگی پناه آورد / چو بیراه گردی به راه آورد.۱- تنگی : سختی  ، روز های سخت ، تنگ داشتن سخت گرفتن  ۲- تنگ شدن نفس : کنایه دارد به معنی به سختی افتادن، بسیار مضطرب و پریشان شدن ۳- پناه آورد : پناه دهنده است.  ۴- چو بیراه گردی :  اگر دچار لغزش و گناه شوی یا مسیر درست را باز نشناسی. ۵- به راه آورد : کنایه از این راه درست را به تو نشان می دهد.** معنا و مفهوم : دانش در دوران سختی پناه دهنده ی توست و راه درست و منطقی را به تو نشان می دهد.

اسلاید 11: بوشکور بلخی : شاعر خرد مند و آگاه قرن چهارم هجری قمری. کودکی این شاعر با ایّام سال -خوردگی رودکی سمرقندی و دوران کهولت ( پیری ) وی با جوانی فردوسی توسی مصادف بوده است. از نظر فکر و زبان و جلوه های شعری هم، بوشکور حدّ واسط رودکی و فردوسی به شمار می رود. وی مثنوی سرشار از اندرز و حکمتِ آفرین نامه را به نظم در آورد.  نکته طلایی :  محور فکری شاعران عصر سامانی بر پایه ی خرد و دانش است. سادگی لفظ و آسانی معنی شیوه ی بیان شاعران این دوره است.  موضوعات شعری ، گذشته از وصف طبیعت ، بیش تر ستایش ، پند و اندرز بوده است

اسلاید 12: علم ، بال است مرغ جانت را بر سپه او برد روانت را دل بی علم ، چشم بی نوراست مرد نادان ز مردمی دوراستنیست آب حیات جز دانش نیست باب نجات جز دانش دل شود گر به علم ، بیننده راه جوید به آفریننده آن چه در بیش می باید دانش ذات خویش می باید اوحدی مراغه ای

اسلاید 13: علم، بال است مرغ جانت را / بر سپهر او برد روانت را۱-  علم : نهاد  ۲- بال : مسند ۳- مرغ جانت را : حرف ( را ) در دستور تاریخی به معنای ( برای ) است. برای مرغ جان تو . بنابراین  مرغ : متمّم است  نکته : در مصراع اوّل دو تشبیه وجود دارد. ابتدا شاعر  روح انسان را به پرنده تشبیه کرده و سپس دانش را هم چون بالِ این پرنده  می داند.  بین واژه های بال و مرغ تناسب وجود دارد.(مراعات نظیر)  ۴- سپهر : آسمان۵- او  ضمیر شخصی جدا ، مرجع ضمیر برای غیر عاقل آمده که همان علم است.  ** معنا و مفهوم : دانش  برای روح تو هم چون بالی است که او را به بالاترین درجه ی معنویّت می رساند.

اسلاید 14: دلِ بی علم ، چشم بی نورست / مرد نادان ز مردمی دور است ۱-  دل : نهاد   ۲- بی : حرف اضافه به معنی بدون  ۳-  چشم : مسند  ۴- بی نور : صفت برای چشم 5-  مرد نادان : گروه نهادی   ۶- ز مردمی : از انسانیّت ، از انسان بودن  ۷-  دور : مسند  ۸- است : فعل اسنادی  نکته طلایی : بین واژه های دور و نور جناس ناقص اختلافی دیده می شود. بین واژه های چشم و نور تناسب دیده می شود. مصراع اوّل تشبیه مرکّب دارد. دل به چشم و بی علم با بی نور  همانند شده است.ولی دراصل یک تشبیه است.  ** معنا و مفهوم : دلی که از دانش به دور باشد، همچون چشمی است که نور ندارد، فرد نادان از انسانیّت به دور است.

اسلاید 15: نیست آب حیات جز دانش / نیست باب نجات جز دانش۱- نیست : به معنی وجود ندارد، فعل ناگذر است. ۲- آب حیات :  زندگی جاودانه ۳- جز : حرف اضافه و دانش متمّم است. ۴-  باب نجات : راه نجات، راه رستگاری** معنا و مفهوم :  دانش مایه ی زندگی جاودانه و راه رستگاری و سعادتمندی است .

اسلاید 16: =دل شود گر به علم ، بیننده / راه جوید به آفریننده   ۱- گر : حرف پیوند ۲-  بیننده : صفت فاعلی ( بن مضارع + نده ) در نقش مسند است. ۴-  دل : نهاد ۵-  شود : در معنای بشود ، مضارع التزامی است، زیرا جمله مفهوم شرط دارد.۶- راه : مفعول  ۷-  جوید : می جوید ، مضارع اخباری ۸- آفرییننده : متمّم** معنا و مفهوم : دل اگر به کمک علم بینا شود، راه رسیدن به خدا را می یابد.

اسلاید 17: آن چه در علم بیش می یابد / دانش ذات خویش می باید. ۱-  می باید : از مصدر بایستن است.  ۲- دانش ذات خویش :  به معنی خویشتن شناسی است و یک ترکیب اضافی است. نکته :  این بیت  با حدیث   مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَف ربَّه   تناسب معنایی دارد. هرکسی که خود را بشناسد،به درستی که خدایش را خواهد شناخت. **  معنا و مفهوم : آن چه که در آداب دانش اندوزی لازم است ، این است که اوّل باید خود را بشناسی.

اسلاید 18: *  اوحدی مراغه ای : شاعر عارف قرن هشتم که به سبب ولادت در مراغه، به مراغه ای و به سبب سکونت در اصفهان به اصفهانی مشهور است. اوحدی قسمت آخرعمر خود را در آذر با یجان به سر برده و در آن جا مثنوی   جام جم   را سروده است. وی دیوانی شامل قصاید،غزلیّات و رباعیّات دارد.

اسلاید 19: معنی لغات درس

اسلاید 20: «خود ارزیابی» 1. علم در این دو شعر به چه چیز هایی تشبیه شده است ؟ در شعر اول ، علم به نگهبان و در شعر دوم به بال ، نور ، آب حیات و باب نجات ، تشبیه شده است. 2. مفهوم حدیث معروف « من عرف نفس فقد عرف ربه » با کدام بیت ارتباط دارد ؟ چرا ؟ ابتدا به ترجمه حدیث توجه نمائید « هرکه خودش را شناخت ، پروردگارش را شناخته است » که با بیت آخر شعر اوحدی مراغه ای « آنچه در علم ، بیش می آید       دانش ذات خویش می باید » ارتباط دارد زیرا هر دو لازمه شناخت خداوند را شناخت انسان می دانند. 3. دانایی چه تأثیری در زندگی فردی و اجتماعی دارد ؟ انسان در کلیه کارهای فردی و اجتماعی خود به دانش و آگاهی نیاز دارد تا بتواند به دقت و درستی کار خود را انجام دهد. کافی است تا آدمی ، نگاهی به ناتوانی افرادی که دچار اختلال ذهنی هستند ، بیندازد تا بفهمد که سلامت نفس و داشتن حداقل آگاهی و دانایی ، چه تأثیری در کارهای بشری دارد ، اگر ما امروزه در زندگی خود احساس آرامش می کنیم این آرامش در پرتو دانش و آگاهی خود ما و دیگر انسانهایی پدید آمده است که هم عصر ماه هستند یا سالها و قرن ها قبل از ما بوده اند و به اختراع و ابتکار پرداخته اند.

اسلاید 21: « دانش های زبانی و ادبی » سال های قبل خواندیم و دانستیم کلمات برون ، سیه وتبهکار « مخفّف » بیرون ، سیاه و تباه کار هستند. در زبان فارسی گاه کلمات ، شکلی شبیه به هم دارند که از آنها در موقعیت های مختلف استفاده می شود. مثل جاودان ، جاویدان ، جاوید / هوشیار ، هشیار / آینه ، آیینه / پرهیزکار ، پرهیزگار / مهمان ، میهمان .نکته ی اول : مخفف

اسلاید 22: نکته ی دوم : قالب مثنوی مثنوی قالبی از شعر فارسی است که دارای ابیات زیادی بوده و برای سرودن داستا نهاو مطالب طولانی کاربرد دارد. در این قالب هر بیت دارای قافیه های جداگانه است و بههمین دلیل به آن مثنوی (دو تا دو تا) گفته میشود. از جمله سرایند گی که از اینقالب استفاده کرده اند، مولانا جلال الدین بلخی است - که مطالب عرفانی خود را درقالب مثنوی سروده - و آثاری مانند : شاهنامه ی فردوسی، پنج گنج نظامی، بوستانسعدی است. واژه ی مثنوی از کلمه ی «مثنی» به معنی «دوتایی» گرفته شده است. زیرا در هر بیت ، دو قافیه آمده است که با قافیه ی بیت بعد فرق می کند.قدیمیترین مثنوی سروده شده- که اکنون به جز چند بیت چیزی از آن در دستنیست- مربوط به رودکی است که متن کلیله و دمنه را در قالب مثنوی به نظم درآورده بود.ــــــــــــــــــــــــــ ● ــــــــــــــــــــــــــ ●ـــــــــــــــــــــــــــ ◙ ـــــــــــــــــــــــــ◙ ـــــــــــــــــــــــــــ ♣ ــــــــــــــــــــــــــ ♣ـــــــــــــــــــــــــــ & ــــــــــــــــــــــــــ &

9,900 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید