eghtesade_kalan

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.






  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “اقتصاد کلان”

اقتصاد کلان

اسلاید 1: فصل پنجم

اسلاید 2: اين فصل سه هدف عمده را دنبال مي كند: 1) بررسي قضاياي تئوريكي اساسي كه در مدل كلاسيكهاي جديد وجود دارد. 2) بررسي نظريه كلاسيك جديد دوره تجاري 3) بيان دستاوردهاي عمده سياستي كه از رويكرد كلاسيك جديد به اقتصاد كلان استخراج مي شود.ساختار مدلهاي كلاسيك جديددر حالي كه اقتصاد كلان كلاسيكي جديد طي دهه 1970 از اقتصاد پول گرا منشعب شد و عناصر معيني از آن نگرش (مانند تبيين پول گرايان از تورم) را مدنظر قرار داد، بايستي آن را بعنوان مكتبي جداي از تفكر پول گرايي مرسوم در نظر گرفت. تسويه پيوسته بازار فرضيه انتظارات عقلاييميوت 1961فرضيه عرضه کللوکاس و راپينگ (1969); لوکاس (1972و1973)اقتصاد کلان کلاسيک جديد

اسلاید 3: فرضيه انتظارات عقلائي:ميوت (1961) در مقاله اوليه خود مي گويد؛ از آنجائيكه انتظارات، پيش بيني وقايع آينده هستند الزاماً با پيش بيني‌هاي تئوري هاي اقتصادي مربوطه، يكسان مي‌ باشند. ايده ميوت به سادگي توسط اقتصاددانان ديگر مورد قبول واقع نشده و تقريباً ده سال طول كشيد تا لوكاس، سارجنت و ساير اقتصاددانان عمده كلاسيك جديد شروع به وارد نمودن اين فرضيه در مدل هاي اقتصاد كلان نمودند.ايده اصلي در وراي تعبير ضعيف فرضيه انتظارات عقلايي اين است كه در شكل گيري پيش بيني ها با شكل گيري انتظارات براي مقدار آتي يك متغير؛ كارگزاران عقلائي بهترين (كاراترين) استفاده را از تمامي اطلاعاتي كه در اختيار عموم قرار دارد و آنها معتقدند كه مقدار متغير مورد نظر را تعيين مي كند، خواهند كرد. بعبارت ديگر فرض مي‌شود كه انتظارات بطور عقلائي و مطابق با رفتار حداكثرسازي مطلوبيت توسط كارگزاران اقتصادي منفرد، شكل مي گيرد.رويكرد كلاسيك جديد را اغلب با كار رابرت لوكاس (دانشگاه شيكاگو) مترادف مي دانند، ديگر اقتصاددانان اين مكتب عبارتند از توماس سارجنت (دانشگاه استنفورد) رابرت بارو (دانشگاه هاروارد) و ادوارد پرسكات و نيل والاس (دانشگاه مينسوتا) مي باشند. در رويكرد كلاسيك جديد به اقتصاد كلان، سه فرضيه عمده پذيرفته شده . (1) فرضيه انتظارات عقلايي، (2) فرضيه تسويه پيوسته بازار و (3) فرضيه عرضه كل.

اسلاید 4: تعبير قوي از فرضيه انتظارات عقلائي كه گفته فوق را نيز در بردارد، برگرفته از مقاله ميوت (1961) است و معروف به تعبير ميوتي Muthian version است كه توسط طرفداران اصلي مكتب كلاسيك جديد مورد توجه قرار گرفت و آن را وارد مدلهاي اقتصاد كلان خود نموده اند. در تعبير قوي ميوتي انتظارات ذهني كارگزاران اقتصادي در مورد هر متغير اقتصادي مطابق با اميد رياضي شرطي آن متغير است. بعنوان مثال براي انتظارات تورمي، فرضيه انتظارات عقلائي را مي توان از نظر جبري بصورت رابطه زير نشان داد: (1-5) كه نرخ تورم انتظاري در زمان t براي زمان t+1 مي باشد و عبارت از نرخ تورم انتظاري شرطي براساس مجموعه اطلاعاتي است كه در زمان t-1 در اختيار كارگزاران اقتصادي مي باشد. براي شكل گيري فرضيه انتظارات عقلائي در مورد تورم، كارگزاران بايد آنچه را كه آنان معتقدند يك مدل اقتصاد كلان صحيح براي اقتصاد است، در نظر بگيرند.

اسلاید 5: در صورت وجود انتظارات عقلائي، انتظارات كارگزاران راجع به متغيرهاي اقتصادي بطور متوسط صحيح مي باشد، يعني برابر با ارزش واقعي آنها خواهد بود. بعلاوه اين فرضيه بدان معناست كه كارگزاران انتظاراتي را شكل نخواهند داد كه بطور سيستماتيك در طول زمان غلط (با تورش) باشد. اگر انتظارات بطور سيستماتيك غلط باشد، در اين صورت كارگزاران از اشتباهاتشان ياد مي گيرند و طريقه شكل گيري انتظارات را تغيير مي دهند كه به دنبال آن خطاهاي سيستماتيك را حذف مي كنند. تعبير قوي فرضيه انتظارات عقلائي بدين معني است كه:  (2-5)  كه نرخ تورم انتظاري در زمان t براي زمان t+1 ، نرخ تورم واقعي در همان دوره، جمله خطاي تصادفي است كه، اولاً‌ داراي ميانگين صفر و ثالثاً در زمان شكل گيري انتظارات، با مجموعه اطلاعات موجود در آن زمان، خود همبستگي ندارد. در غير اين صورت كارگزاران اقتصادي بطور كامل از تمام اطلاعات موجود بهره‌برداري نمي‌كنند. خلاصه خطاي پيش بيني كه ناشي از انتظاراتي است كه به طور عقلائي شكل مي گيرد، داراي اين خواص است: (1) الزاماً تصادفي با ميانگين صفر خواهد بود، (2) با خطاهايي كه در دوره‌هاي قبل بوجود آمده، رابطه ندارد و لذا از يك الگوي مشخص تبعيت نمي كند يعني داراي همبستگي سريالي در طول زمان نمي باشد و (3) در مقايسه با ساير روش‌هاي پيش بيني، واريانس كمتري دارد. بعبارت ديگر انتظارات عقلائي بيشترين دقت و كارآترين نحوه شكل گيري انتظارات را دارا مي‌باشد.

اسلاید 6: در فرضيه انتظارات تطبيقي، كارگزاران اقتصادي انتظارات خود را در مورد مقادير آتي يك متغير (مانند تورم) فقط به مقادير گذشته آن متغير مرتبط مي سازند. يكي از مشكلات عمده اين روش پس نگر Backward looking در ‌شكل‌گيري انتظارات اين است كه تا زمانيكه متغير مورد پيش‌بيني براي دوره قابل ملاحظه اي با ثبات باشد،‌ انتظاراتي كه راجع به آن شكل مي‌گيرد بطور متوالي غلط مي باشد. در روش پيش نگر Forward looking، انتظارات ‌عقلايي بر مبناي استفاده از تمام اطلاعات موجود و قابل دسترس براي عموم، قرار دارد و همراه با اين دستاورد مهم تعبير قوي كه كارگزاران اقتصادي انتظارات را طوري شكل نخواهند داد كه بطور سيستماتيك در طول زمان غلط باشد، موجب مي‌شود تا انتطارات بدون تورش باشند. كارگزاران براي استفاده از اطلاعات تا جايي انگيزه خواهند داشت كه منافع نهايي (برحسب اصلاح - دقت در پيش بيني متغير مورد نظر) برابر با هزينه نهايي (برحسب كسب و پردازش تمام اطلاعات قابل دسترس براي عموم) باشد. تعبير ضعيف اين فرضيه، نيازي نمي بيند كه تمام كارگزاران منفرد، اطلاعات موجود را شخصاً بطور مستقيم كسب و پردازش نمايند. كارگزاران اقتصادي مي توانند بعنوان مثال اطلاعات را غيرمستقيم از طريق پيش بيني ها و تفسيرهايي كه از رسانه هاي خبري منتشر مي شود، استخراج نمايند. باتوجه به پيش بيني هايي كه غالباً متفاوت هستند مشكلي كه پيش مي آيد عبارت از تشخيص اين است كه كدام ديدگاه صحيح مي باشد.

اسلاید 7: ايراد جدي تر اينجاست كه كارگزاران چگونه واقعاً دانش مدل صحيح اقتصاد را كسب مي كنند، باتوجه به اينكه اقتصاددانان خودشان اختلاف جدي در مورد مدل صحيح دارند. در ارتباط با اين انتقاد مهم بايد توجه نمود كه در تعبير قوي اين فرضيه، نيازي نيست كه كارگزاران اقتصادي واقعاً مدل صحيح اقتصادي را بدانند. چيزي كه اين فرضيه تاكيد دارد، اين است كه كارگزاران عقلائي انتظاراتي را شكل نخواهند داد كه بطور سيستماتيك در طول زمان غلط باشد.تسويه پيوسته بازاردومين فرض كليدي در مدل هاي كلاسيك جديد اين است كه تمام بازارها بطور پيوسته به شيوه والراسي تسويه مي‌شوند. در هر لحظه از زمان همه پيامدهاي مشاهده شده، به منزله مقادير تسويه‌كننده بازار در نظر گرفته شده كه نتيجه واكنش هاي بهينه عرضه و تقاضاي كارگزاران به تصورات آنها از قيمتها است. در نتيجه، اقتصاد را پيوسته در تعادل (كوتاه مدت و بلند مدت) در نظر مي گيرند. بنابراين مدلهاي كلاسيك جديد اغلب بعنوان مدلهاي تعادلي شناخته مي شوند.

اسلاید 8: فرض تسويه مداوم بازار، يكي از انتقادي ترين فروض در تحليل كلاسيك جديد است كه خيلي بحث برانگيز مي‌باشد، زيرا بدان معناست كه قيمت ها مي توانند بطور آني براي تسويه بازار تعديل گردند. اين فرض، شديداًٌ در مقابل رويكردهايي قرار دارد كه در مدل هاي كينزي و پول گرا مورد قبول واقع شده است. درباره واقعي بودن فروض كلاسيكي جديد، ايرادات جدي وارد مي شود، بويژه در مورد بازار كار كه اقتصاددانان كلاسيك جديد، فرض مي كنند هر كسي كه مايل به كار كردن باشد مي تواند شغلي را در دستمزد تعادلي تسويه‌كننده بازار پيدا نمايد. بدين معني كه نگرش تعادلي كلاسيكي جديد، بيكاري را كلاً بصورت يك پديده ارادي در نظر مي‌گيرد.فرضيه عرضه كل:مانند فرضيه انتظارات عقلائي تعبيرهاي گوناگوني را در مورد فرضيه عرضه كل مي توان در ادبيات اقتصادي يافت. با وجود اين، مي توان دو رويكرد عمده را مشخص نمود. در اين دو رويكرد، دو فرض اوليه اقتصاد خرد وجود دارد؛ (1) تصميمات عقلائي كه توسط كارگران و بنگاهها اتخاذ مي شود رفتار بهينه سازي آنها را منعكس مي كند و (2) عرضه كار توسط كارگران و يا عرضه محصول توسط بنگاهها، بستگي به قيمت‌ هاي نسبي دارد.

اسلاید 9: اولين رويكرد كلاسيك جديد به عرضه كل متوجه عرضه كار است كه از مطالعه لوكاس و رپينگ Lucas and Rapping استخراج مي شود. طي هر دوره اي، كارگران مجبورند تصميم بگيرند كه چه مقدار زمان را بين كار و استراحت اختصاص دهند. فرض مي شود كه كارگران تصوري در مورد متوسط دستمزد نرمال يا انتظاري دارند. اگر دستمزد حقيقي جاري بالاتر از دستمزد حقيقي نرمال باشد كارگران انگيزه اي براي كار بيشتر (استراحت كمتر) در زمان فعلي به اميد استراحت بيشتر (كار كمتر) در آينده خواهند داشت، در واقع اين هنگامي است كه انتظار مي رود دستمزد حقيقي كاهش يابد. برعكس، اگر دستمزد حقيقي جاري كمتر از دستمزد نرمال يا طبيعي باشد، كارگران انگيزه اي براي استراحت بيشتر (كار كمتر) در دوره جاري به اميد كار بيشتر (استراحت كمتر) در آينده خواهند داشت و اين زماني است كه انتظار مي رود دستمزد حقيقي افزايش يابد. بنابراين چنين فرض مي شود كه عرضه كار به تغييرات موقتي دستمزد حقيقي واكنش نشان مي دهد. اين واكنش رفتاري كه استراحت امروز را جانشين استراحت آينده مي كند (و برعكس) تحت عنوان جانشيني بين زماني Intertemporal substitution مي باشد.

اسلاید 10: دومين رويكرد كلاسيك جديد به عرضه كل مجدداً از كار مهم لوكاس (1973 و 1972) نشات مي گيرد. عنصر كليدي در تحليل لوكاس مربوط به ساختار مجموعه اطلاعات موجود براي توليدكنندگان است. فرض مي شود كه در حالي كه يك بنگاه قيمت جاري كالاي خودش را مي داند، سطح عمومي قيمت بازارهاي ديگر فقط با يك وقفه زماني براي وي معلوم مي شود. هنگامي كه بنگاه افزايش در قيمت جاري محصولش را تجربه مي كند، وي مجبور است، مشخص كند كه اين تغيير در قيمت؛ (1) انتقال حقيقي تقاضا به سمت محصول او را منعكس مي كند كه در اين حالت بنگاه بايد به افزايش قيمت محصول خود نسبت به قيمت كالاهاي ديگر، با افزايش توليد واكنش عقلائي نشان دهد يا (2) صرفاً يك افزايش اسمي در تقاضاي همه بازارها را منعكس مي كند كه موجب افزايش عمومي در قيمت‌ها شده و نيازي به واكنش عرضه نخواهد داشت.

اسلاید 11: در اينجا بنگاهها مواجه با مسئله اي به نام استخراج علائم Signal Extraction مي باشند، كه آنها بايد بين تغييرات نسبي و مطلق تمايز قائل شوند. تحليل رفتار كارگزاران منفرد در مورد عرضه كار و كالا منجر به تابعي به نام تابع عرضه غافلگيري لوكاس Lucas Surprise Function شده است:  (3-5)  معادله 3-5 بيان مي كند كه فقط در واكنش به انحراف سطح قيمت واقعي P از ارزش انتظاري آن يعني در واكنش به افزايش غافلگيرانه يا پيش بيني نشده سطح قيمت است كه مقدار توليد (Y) از سطح طبيعي خود (YN) فاصله مي‌گيرد. براي نمونه هنگامي كه سطح قيمت واقعي بيشتر از قيمت انتظاري باشد، كارگزاران منفرد غافلگير مي‌شوند و آن را با افزايش در قيمت نسبي محصولاتشان اشتباه مي كنند كه منجر به افزايش در عرضه محصول و اشتغال مي شود. در غياب غافلگيريهاي قيمت، توليد در سطح طبيعي اش خواهد ماند. بيان ديگري از تابع عرضه غافلگيري لوكاس بدين صورت است كه فقط در واكنش به انحراف تورم واقعي از انتظاري است كه مقدار توليد از سطح طبيعي اش منحرف مي شود (يعني در واكنش به خطا در انتظارات تورمي):  (4-5)  با تصريح تابع عرضه غافلگيري كه بصورت 4-5 معرفي شد، به بيان مجددي از تعبير منحني فيليپس با لحاظ نمودن انتظارات مي رسيم. تنها در صورتي كه انتظارات تورمي دقيقاً صحيح باشد (يعني در غياب غافلگيري هاي قيمت) توليد و اشتغال در سطح طبيعي خود خواهند بود.

اسلاید 12: نظريه دور تجاري تعادليكينزي ها، ادوار تجاري را بعنوان يك پديده عدم تعادلي مورد توجه قرار دادند. اما در اوايل دهه 1930 هايك يك برنامه پژوهشي را مطرح كرد كه چهل سال بعد، لوكاس آن را ادامه داد. از نظر هايك (1933) مسئله اصلي در نظريه ادوار تجاري عبارت از ارائه راه حلي براي داخل نمودن پديده ادواري در نظريه تعادل اقتصادي بود هر چند كه اين دو، به ظاهر در تناقص با يكديگرند.هوور Hoover, 1988 مي گويد، تبيين نوسانات متغييرهاي كلي اقتصاد كلان و قيمت ها بدون توسل به مفهوم عدم تعادل يكي از اهداف تحقيقات كلاسيك جديد در نظريه دور تجاري است.در تحليل كلاسيكي جديد شوكهاي پيش بيني نشده تقاضا (عموماً‌ ناشي از تغييرات پيش بيني نشده عرضه پول) كه كل اقتصاد را متاثر مي سازد موجب خطا در انتظارات قيمتي شده (كه بطور عقلائي شكل مي گيرند) و منجر به انحراف توليد و اشتغال از سطوح تعادلي (طبيعي) بلندمدت شان (اطلاعات كامل) مي شود.اين خطاها ناشي از كارگران و بنگاههايي است كه هر دو آنها اطلاعات ناقص دارند، بطوريكه تغييرات در سطح عمومي قيمت ها را با تغييرات نسبي اشتباه مي گيرند و با تغيير عرضه كار و توليد واكنش نشان مي دهند.

اسلاید 13: اگر بنگاه هاي منفرد افزايش در قيمت محصولشان را به عنوان افزايش در قيمت نسبي تعبير نمايند آنگاه با افزايش توليد، واكنش نشان خواهند داد. فرض مي شود كه كارگران نيز داراي اطلاعات ناقص مي باشند. اگر كارگران به اشتباه يك افزايش در دستمزدهاي پولي (نسبت به مقدار انتظاري شان) را بعنوان افزايش در دستمزدهاي حقيقي تصور نمايند آنها نيز با افزايش عرضه كار، واكنش نشان خواهند داد. برخلاف مدل فريدمن كه در آن كارگران به اشتباه مي‌افتند، مدل لوكاس هرگونه عدم تقارن اطلاعات بين كارگران و بنگاهها را نمي پذيرد. هم كارگران و هم بنگاهها مستعد ارتكاب خطاهاي انتظاري هستند و به افزايش هاي عمومي در قيمت ها كه آن را به اشتباه تصور نموده اند به ترتيب با افزايش عرضه كار و توليد، واكنش مثبت نشان مي دهند و در نتيجه توليد و اشتغال كل بطور موقتي به بالاتر از سطح طبيعي شان افزايش خواهد يافت.فرضيه انتظارات عقلائي دلالت بر اين دارد كه خطاهاي انتظاري لزوماً تصادفي هستند و هيچ الگوي قابل تشخيصي را نشان نمي دهند. تركيب فرضيه انتظارات عقلائي و تابع عرضه غافلگيري بدان معناست كه توليد و اشتغال بطور تصادفي در اطراف سطوح طبيعي شان نوسان خواهند كرد.

اسلاید 14: دستاوردهاي سياستي نگرش كلاسيكي جديدتركيب فرضيه هاي انتظارات عقلائي، تسويه پيوسته بازارها و تابع عرضه، دستاوردهاي سياستي مهمي را بدنبال دارد. در اينجا دستاوردهاي عمده رويكرد كلاسيك جديد را بررسي مي كنيم كه عبارتند از: (1) قضيه بي تاثيري سياستها، (2) هزينه هاي كاهش تورم برحسب توليد - اشتغال، (3) ناسازگاري زماني Time inconsistency، اعتبار Credibility و قواعد پولي monetary rules،) (4) نقش سياست هاي اقتصاد خرد در افزايش عرضه كل و (5) انتقاد لوكاس به ارزيابي سياست توسط اقتصادسنجي.قضيه بي تاثيري سياستها:قضيه بي تاثيري سياستها از نظر كلاسيك هاي جديد، ابتدا در دو مقاله مهم سارجنت و والاس (1976 و 1975) ارائه گرديد. تصور كنيد كه مقامات كشور اعلام نمايند كه مي خواهند عرضه پول را افزايش دهند. كارگزاران اقتصادي عقلائي، اين اطلاعات را در شكل گيري انتظاراتشان دخالت داده و اثرات افزايش در عرضه پول بر سطح قيمت را كاملاً پيش بيني مي كنند، بطوريكه توليد و اشتغال در سطح طبيعي شان بدون تغيير باقي مي مانند. انتقال منحني تقاضاي كل به سمت راست از AD0 به AD1 توسط انتقال منحني عرضه كل (كه شيب مثبت دارد) به سمت چپ از SPRAS0 به SRAS1 (به دليل افزايش دستمزد اسمي كه ناشي از تجديدنظر آني در انتظارات قيمتي است) خنثي مي‌ شود. در اين حالت اقتصاد حركت مستقيمي از A به C دارد كه طبق آن بر روي منحني عرضه كل بلند مدت عمودي بدون هيچ تغييري در توليد و اشتغال (حتي در كوتاه‌ مدت) باقي خواهد ماند، يعني پول ابرخنثي است.

اسلاید 15: ABCPP2P1P0LRASSRAS1(PE=P2)SRAS0(PE =P0)YNY1YAD1(M1)AD0(M0)2-5 : اثر تغييرات پيش بيني نشده و پيش بيني شده در عرضه پول بر توليد و قيمت

اسلاید 16: اكنون تصور كنيد كه مقامات پولي از طريق افزايش عرضه پول و بدون اعلام قبلي آن، كارگزاران اقتصادي را غافلگير نمايند. منحني تقاضاي كل به راست از AD0 به AD1 انتقال مي يابد كه منحني عرضه كل صعودي يعني SRAS0 را در نقطه B قطع مي كند. طبق معادله 3-5 توليد توليد (Y1) از سطح طبيعي آن (YN) انحراف پيدا مي‌كند كه ناشي از انحراف سطح قيمت (p1) از سطح انتظاري آن (p0) مي باشد: يعني ناشي از خطاي انتظاري كارگزاران اقتصادي مي باشد. هر افزايش يا كاهشي در توليد و يا اشتغال، صرفاً موقتي است. هنگاميكه كارگزاران در مي يابند كه هيچ تغييري در قيمت هاي نسبي بوجود نيامده است، توليد و اشتغال به سطح تعادلي (طبيعي) بلندمدت باز مي گردند. هنگاميكه كارگزاران، انتظارات قيمتي خود را كاملاً‌تعديل مي كنند، منحني عرضه صعودي به سمت چپ از SRAS0 به SRAS1 انتقال مي يابد كه AD1 را در نقطه C قطع مي كند

اسلاید 17: اگر مسئولين، عرضه پول را طبق يك قاعده شناخته شده، تعيين نمايند حتي در كوتاه مدت با پيروي از يك سياست پولي نظام مند كه توسط كارگزاران اقتصادي قابل پيش بيني باشد، قادر به اثرگذاري بر توليد و اشتغال نخواهند بود. قضيه بي تاثيري سياست ها را مي توان از نظر جبري به طريق زير بيان نمود Gordon, 1976 .بحث را با بازنويسي معادله فريدمن ـ فلپس شروع كرده و آن را بصورت خطي مي نويسيم: (5-5)كه بيانگر يك شوك عرضه برونزا (با ميانگين صفر) و انحراف بيكاري از نرخ طبيعي بيكاري را نشان مي دهد. معادله 5-5 را بصورت زير بازنويسي مي كنيم: (6-5)رابطه ساختاري بين تورم و نرخ رشد پولي بوسيله معادله زير نشان داده مي شود: (7-5)كه شوكهاي غيرقابل پيش بيني تقاضا را نشان مي دهد (از قبيل شوكهاي ناشي از بخش خصوصي) كه ميانگين صفر دارد. اگر نرخ رشد انتظاري در عرضه پول باشد, انتظارات عقلائي درباره تورم عبارت خواهد بود از : (8-5)

اسلاید 18: حال يك مسئول پولي را تصور كنيد كه از كينز الهام مي گيرد و در تلاش است تا رشد پول را كنترل نمايد, بگونه اي كه اين نرخ رشد برابر با مقدار ثابت بعلاوه ضريبي از انحراف بيكاري واقعي از بيكاري طبيعي باشد . در اين حالت نرخ واقعي رشد پولي برابر خواهد بود بود با: (9-5)كه عنصر تصادفي يا پيش بيني نشده رشد پولي را نشان مي دهد . معادله 9-5 نشان مي دهد كه مسئولين پولي بر طبق يك قاعده پولي بازخوردي نظام مند عمل مي كنند كه كارگزاران عقلائي اقتصاد مي توانند آن را پيش بيني نمايند, زيرا اكنون بخشي از مجموعه اطلاعات آنها (يعني ) در معادله 1-5 است. بنابراين انتظارات تورمي كارگزاران عقلايي بر پايه نرخ رشد پولي انتظاري شكل مي گيرد كه در معادله 10-5 نشان داده شده است: (10-5)

اسلاید 19: با تفريق 10-5 از 9-5 خواهيم داشت : (11-5) با كسر نمودن 8ـ5 از 7ـ5 و جايگذاري در 11-5 معادله 12-5 استخراج مي شود: (12-5)در نهايت با جاي گذاري 12-5 در 6-5 نتيجه خواهد شد: (13-5)  در معادله 13-5 توجه به اين نكته مهم است كه جزء نظام مند رشد پولي يعني (كه دولت در تلاش است تا آن را به منظور جلوگيري از انحراف بيكاري از سطح طبيعي‌اش استفاده نمايد). در اين معادله وارد نمي‌شود.

اسلاید 20: در مدل سارجنت و والاس، بيكاري مي تواند به دليل تقاضاي پيش بيني نشده و شوكهاي عرضه يا غافلگيري هاي پولي پيش بيني نشده ، از سطح طبيعي اش انحراف پيدا كند.هزينه هاي حقيقي تورم زداييمقدار محصول از دست رفته اي كه يك اقتصاد به منظور كاهش تورم متحمل مي شود به، نسبت فداكاري Sacrifice ratio معروف است. در مدل هاي كينزي باتوجه به تعديل تدريجي قيمت، يك محرك انقباضي بناچار منجر به زيانهاي حقيقي در خور توجهي مي شود كه مي تواند بوسيله اثرات تاخيري Hysteresis effects، طولاني شود؛ بدين معني كه ركود سبب مي شود تا نرخ طبيعي بيكاري افزايش يابد. ديدگاه پول گريان اين است كه بيكاري بدنبال انقباض پولي افزايش مي يابد كه ميزان و دوام آن بستگي دارد به درجه انقباض پولي، ميزان تطبيق هاي نهادي و سازماني و اينكه چقدر انتظارات تورمي مردم با سرعت فروكش كند. عامل اصلي در اينجا حساسيت انتظارات به تغيير رژيم پولي است و اين بنوبه خود بدان معناست كه درجه اعتبار Credibility و شهرت Reputation مقامات پولي نقش سرنوشت سازي در تعيين نسبت فداكاري دارد.

اسلاید 21: برعكس مدل هاي كينزي و پول گرا، رويكرد كلاسيك جديد تاكيد مي كند كه تغييرات اعلام شده يا پيش بيني شده در سياست پولي حتي در كوتاه مدت هيچ اثري بر توليد و اشتغال ندارد كه مشروط به اينكه اين سياست معتبر باشد. در اصل، مقامات پولي مي توانند نرخ تورم را بدون تحمل هزينه هاي آن (يعني كاهش توليد و اشتغال كه در تحليل‌هاي كينزي و پول گرا وجود دارد) كاهش دهند. يعني نسبت فداكاري صفر مي‌شود. طبق نمودار 12-4 بدون هرگونه افزايشي در بيكاري، نرخ تورم را مي توان از نقطه A به نقطه D كاهش داد.

اسلاید 22: اقتصاددانان كلاسيك جديد مصّر هستند كه اگر بخواهيم تورم زدايي، نسبت فداكاري شديدي را بدنبال نداشته باشد، نياز به يك استراتژي مالي داريم كه با سياست پولي اعلام شده سازگار باشد.در غير اين صورت كارگزاران اقتصادي با داشتن انتظارات عقلائي، انتظار سياست معكوسي را در آينده خواهند داشت.اگر اعلام سياست ها فاقد درجه اعتبار باشد، انتظارات تورمي به اندازه کافي کاهش نمي يابد تا مانع از هزينه هاي آن (کاهش توليد و اشتغال) گردد.ناسازگاري زماني پويا، اعتبار و قواعد پوليطبق نظريه کنترل بهينه Chow, 1975 و با معين بودن ترجيحات تصميم گيرندگان، اقتصاددانان بايستي در جستجوي تشخيص سياست بهينه بمنظور رسيدن به بهترين نتيجه باشند. کيدلند و پرسکات مي گويند که «هنگامي که انتظارات عقلايي باشد، هيچ راهي که بتواند نظريه کنترل بهينه را براي برنامه ريزي اقتصادي قابل کاربرد نمايد وجود ندارد». در سيستم هاي اجتماعي، کارگزاران هوشمندي وجود دارند که در تلاشند تا اقدامات سياستي را پيش بيني نمايند. در نتيجه در سيستم هاي اقتصادي پويا که سياست گذاران درگير با دنباله اي از اقدامات در طول يک دوره زماني هستند، سياست صلاحديدي يعني انتخاب بهترين تصميم (با معين بودن وضعيت موجود) نمي تواند منجر به حداکثر شدن تابع هدف اجتماعي شود. اين تناقص آشکار بدين دليل بوجود مي آيد که «برنامه ريزي اقتصادي، يک بازي در مقابل طبيعت نيست، بلکه يک بازي در مقابل کارگزاران اقتصادي عقلايي است».

اسلاید 23: نکته اساسي که کيدلند و پرسکات در رابطه با ارزيابي سياست اقتصاد کلان بيان مي کنند اين است که وقتي کارگزاران اقتصادي آينده نگر باشند، مسئله سياست اقتصادي بصورت يک بازي پويا بين بازيگران هوشمند (بين دولت يا مقامات پولي و بخش خصوصي) مطرح مي شود Blackburn, 1987. تصور کنيد که دولت آنچه را بعنوان سياست بهينه در نظر مي گيرد، فرمول بندي نموده و سپس به کارگزاران خصوصي اعلام نمايد. اگر اين سياست باور شود آنگاه ممکن است براي دوره هاي بعدي مطلوب نباشد، زيرا در موقعيت جديد، دولت انگيزه براي گول زدن و انکار سياست بهينه اعمال شده قبلي اش دارد. تفاوت بين «بهينه بودن براساس گذشته» و «بهينه بودن براساس آينده» تحت عنوان «ناسازگاري زماني» شناخته مي شود. کيدلند و پرسکات ثابت مي کنند که چگونه سياستهايي که داراي ناسازگاري زماني هستند بطرز معناداري، درجه اعتبار سياستهاي اعلام شده را تضعيف مي کنند.

اسلاید 24: در اينجا فرض مي کنيم که مقامات پولي مي توانند نرخ تورم را کاملاً کنترل نمايند، بازارها بطور پيوسته تسويه مي‌شوند و کارگزاران اقتصادي داراي انتظارات عقلائي هستند. معادله 14-5 نشان ميدهد که بيکاري مي تواند از طريق يک تورم مثبت غافلگيرکننده، کاهش يابد:  (14-5) کيدلند و پرسکات فرض مي کنند که يک تابع هدف اجتماعي وجود دارد که انتخاب يک سياست اقتصادي براساس آن صورت مي گيرد. اين تابع بصورت 15-5 نشان داده مي شود:  (15-5) ، ، يک سياست سازگار، بدنبال حداکثر نمودن 15-5 نسبت به محدوديت منحني فيليپس، يعني معادله 14-5 مي باشد.در نمودار 3-5 تمام نقاط روي محور عمودي، نقاط تعادلي بالقوه هستند زيرا در نقطه O و C بيکاري در نرخ طبيعي قرار دارد و کارگزاران، تورم را به درستي پيش بيني مي کنند (يعني ). منحني هاي بي تفاوتي نشان مي دهند که نقطه o وضعيت بهينه است، يعني جايي که ترکيب و بدست آمده است.از آنجاييکه C برروي قراردارد، واضح است که اين تعادل سازگار زماني، زير بهينه است.   

اسلاید 25: در يک بازي پويا هر بازيگر به دنبال حداکثر نمودن تابع هدف خويش نسبت به تصورش از استراتژي هاي بازيگران ديگر مي باشد.نمودار 3-5: تعادل سازگار و بهينه s1s2s3s4ocApetoPetcu1B

اسلاید 26: در بازي سياست پولي که توسط کيدلند و پرسکات بحث شد، دولت بازيگر مسلط است. هنگامي که دولت تصميم به اتخاذ سياست بهينه مي گيرد، عکس العمل احتمالي بازيگران پيرو (کارگران خصوصي) را در نظر مي گيرد.در بازي استاکلبرگ به استثناي حالتي که يک تعهد قبلي از جانب رهبر نسبت به سياست اعلام شده وجود داشته باشد، سياست بهينه در طول زمان، ناسازگار خواهد بود، زيرا دولت مي تواند برد خودش را از طريق گول زدن کارگزاران خصوصي بهبود بخشد. از آنجاييکه بازيگران بخش خصوصي اين را مي فهمند، اين تعادل سازگار زماني، يک تعادل نش خواهد بود. در چنين وضعيتي هر بازيگر به درستي تصور مي کند که در حال انجام بهترين کاري است که مي‌تواند با توجه به عملکرد بازيگران ديگر و با توجه به بازيگر رهبر که نقش مسلط را کنار مي گذارد، انجام دهد.

اسلاید 27: اقتصادي را در نظر بگيريد که ابتدا در يک وضعيت تعادلي قرار دارد که زيربهينه بوده ولي از نظر زماني سازگار باشد که در نمودار 3-5 با نقطه C نشان داده مي شود. براي سوق دادن اقتصاد به يک موقعيت بهينه مانند نقطه O مسئولين پولي، تورم صفر را به عنوان هدف اعلام مي کنند که از طريق کاهش نرخ رشد عرضه پول از به قابل حصول خواهد بود. اگر چنين اعلامي معتبر باشد و توسط کارگزاران اقتصادي خصوصي باور شود، آنگاه آنها انتظارات تورمي خود را از به کاهش خواهند داد که موجب انتقال منحني فيليپس به پايين از C به O مي شود. اما هنگامي که کارگزاران در واکنش به سياست اظهار شده، انتظاراتشان را تجديدنظر نموده اند، چه تضميني وجود دارد که مقامات پولي وعده شان را انکار نکنند و يک غافل گيري تورمي را طرح ننمايند؟ از نمودار 3-5 واضح است که ناسازگاري زماني، براي دولت يک سياست بهينه است. اگر دولت از قدرت صلاحديدي خود استفاده نمايد و نرخ رشد پولي را به منظور ايجاد يک «تورم غافلگير کننده» افزايش دهد، اقتصاد مي تواند به نقطه A بر روي منحني برود که به نقطه O برتري دارد. هر چند چنين وضعتي ناپايدار است، زيرا در نقطه A بيکاري کمتر از نرخ طبيعي است و است. کارگزاران عقلائي به زودي درخواهند يافت که آنها فريب خورده اند و اقتصاد به نقطه تعادل C بازخواهد گشت که از نظر زماني سازگار است. آنچه اين مثال نشان مي دهد، اين است که اگر مقامات پولي از قدرت صلاحديدي برخوردار باشند، آنها انگيزه اي براي گول زدن خواهند داشت.

اسلاید 28: پيامدهاي گوناگوني که مي تواند از بازي بين مسئولين پولي و چانه زنان دستمزد بوجود آيد، بطرز مناسبي توسط تيلور(1985) مطرح شده است. C بيانگر نتيجه اي است که از نظر زماني سازگار مي باشد، در حاليکه نتيجه بهينه که بيانگر تورم پايين و نرخ طبيعي بيکاري مي باشد توسط O نشان داده شده است. نتيجه A بيانگر وضعيتي است که در آن به خاطر ناسازگاري زماني، دولت وسوسه مي شود تا اقتصاد را تحريک کند، در حاليکه اين تصميم مي تواند منجر به نرخ بالاي تورم انتظاري و افزايش هاي بالا در دستمزد شود، رکودي را ايجاد خواهد کرد که توسط نتيجه B نشان داده شده است.در مورد بازي تکراري (ابر بازي) { ابربازي (super-game) براي توصيف موقعيت هاي بکار مي رود که در آن، بازي بطور تکراري انجام مي شود و بازيکن ها علاقمند به برد متوسط بلندمدت خود مي باشند. در اينجا بازيکن ها بعد از هر دوره يا تکرار، براساس اطلاعات جديدي که دريافت مي کنند، استراتژيهاي خود را تجديدنظر مي‌کنند.} سياست گذار مجبور است ديدگاه بلندمدت تري را دنبال کند، زيرا پيامدهاي آتي سياست هاي فعلي او بر شهرت سياست گذار تاثير خواهد گذاشت. در اين شرايط انگيزه دولت براي فريب دادن، کاهش مي يابد زيرا مواجه با مبادله بين دوره اي بين منافع فعلي که حاصل از فريب دادن است و هزينه هاي آتي است.

اسلاید 29: آلترنا تيو هاي بازار کاراعلام باور مي شود :کار گزاران خصوصي قرار دادهايي را با افزايش اندک در دستمزدها امضا مي کنندرشد پولي بالارشد پولي پايين رشد پولي پايين Bنتايج تورم پايينبيکاري برابربا نرخ طبيعيتورم بالابيکاري پايينکمتر از نرخ طبيعيتورم پايين بيکاري بالاتر از نرخ طبيعيبانک مرکزي سياست کاهش رشد پولي را اعلام ميکندCرشد پولي بالااعلام باور نمي شود :کار گزاران خصوصي قرار داد هايي را با افزايشهاي زياد در دستمزدها امضا ميکندتورم بالابيکاري برابربا نرخ طبيعي OAآلترنا تيو هاي بانک مرکزيفريب دادننمودار 4-5 بازي بين مسئولين و چانه زنان دستمزد

اسلاید 30: نظريه هاي تورم که بر مبناي ناسازگاري پويا Dynamic inconsistency هستند توسط کيدلند و پرسکات مطرح شد و توسط بارو و گوردون، بيکوس و دريفيل توسعه داده شد. اين نظريه ها بطور جدي ايجاد بانک هاي مرکزي مستقل را تاييد مي کنند تا از اين طريق بتوانند براساس «تعهد قبلي» عمل نمايند. از آنجاييکه مشکل اعتبار ناشي از قدرت صلاحديدي دولت در اتخاذ سياست پولي است، اين را مي توان بدين صورت حل نمود که مسئوليت سياست‌هاي ضد تورمي به بانک مرکزي مستقل و غير سياسي تفويض شود.مشکل اصلي که اين محققان در رابطه با تاثير اقتصادي استقلال بانک مرکزي تاييد نموده اند، عبارت از ارائه شاخص استقلال است. آلسينا و سامرز Alesina and summers, 1993 مواردي را براي ارائه معياري جهت استقلال بانک مرکزي استفاده کرده اند که عبارتند از: توانايي بانک مرکزي در انتخاب اهداف سياستي اش به دور از نفوذ دولت، روش اداره بانک مرکزي، توانايي بانک مرکزي در استفاده از ابزارهاي پولي به دور از محدوديتها و الزاماتي که براي تامين کسري هاي مالي به آن تحميل مي شود.

اسلاید 31: در حاليکه قواعد پولي، مشکلات ناسازگاري زماني را ندارند و احتمالاً نرخهاي تورم پايين تري را بوجود مي آورند، اما با توجه به احتمال شوکهاي پيش بيني نشده بزرگ، بسياري از اقتصاددانان در ترجيح «قواعد» به «صلاحديد» ترديد دارند. يک بانک مرکزي مستقل که از کنترلهاي سياسي بدور باشد مي تواند در مواجه با شوکهاي بزرگ از سياستهاي صلاحديدي پيروي کند که ممکن است رقيب بهتري براي سياستهاي مبتني بر قاعده باشد. همچنين تصديق مي شود که جدايي مديريت پولي و مالي مي تواند منجر به مشکلات هماهنگي شود که مي تواند «اعتبار» را خدشه‌دار نمايد. همانطور که بلک برن (1992) نتيجه مي گيرد؛ «اعتبار سياست پولي تنها بستگي به سياست پولي ندارد بلکه بستگي به برنامه اقتصاد کلان در کليت آن دارد».سياستهاي اقتصاد خرد براي افزايش عرضه کلنتيجه اي که از تحليلهاي اقتصاد کلاسيک جديد عايد مي شود اين است که معيارهاي سياستي مناسب براي افزايش توليد و کاهش بيکاري، آنهايي است که انگيزه هاي اقتصاد خرد را براي بنگاهها و کارگران در جهت افزايش عرضه بيشتر محصول و کار ترغيب مي کنند.

اسلاید 32: انتقاد لوکاس از ارزيابي سياست ها توسط اقتصادسنجيلوکاس مي گويد که پارامترهاي مدلهاي «اقتصاد کلان سنجي با مقياس بزرگ» نمي تواند در مواجهه با تغييرات سياستي ثابت بماند، زيرا کارگزاران اقتصادي رفتارشان را متناسب با شرايط جديد تعديل مي کنند. از آنجاييکه سياست‌گذاران نمي توانند اثرات سياستهاي اقتصادي مختلف و جديد را بر پارامترهاي مدلهايشان پيش بيني کنند، لذا شبيه سازي هايي که با مدلهاي موجود صورت مي گيرد بنوبه خود نمي تواند براي پيش بيني پيامدهاي سياستهاي مختلف مورد استفاده قرار گيرد.لوکاس بحث انتظارات را بعنوان نقص عمده مدلهاي اقتصاد کلان سنجي با مقياس بزرگ مي داند. در صورت وجود انتظارات عقلايي، کارگزاران سريعاً به تغييرات سياستي اعلام شده واکنش نشان مي دهند.بالاخره بايستي توجه داشت که اگر سلايق کارگزاران اقتصادي و تکنولوژي، بدنبال هر تغييري در قواعد سياستي، تغيير کند حتي پارامترهاي ساختاري مدلهاي تعادلي کلاسيک جديد نيز ممکن است در مواجهه با تغييرات سياستي ثابت نماند. در عمل به نظر مي رسد که اهميت انتقاد لوکاس بستگي به اين دارد که چقدر پارامترهاي مدل بدنبال تغيير سياست موردنظر، داراي ثبات باشد.

اسلاید 33: نتيجه گيريکارهايي که توسط پيشگامان کلاسيک هاي جديد مانند لوکاس، سارجنت و والاس ارائه گرديد بر مباحث اقتصاد کلان در سرتاسر دهه 1970 بويژه در ايالات متحده مسلط شد. با نزديک شدن به پايان دهه اخير ضعف هاي نگرش تعادلي کلاسيک جديد ظاهر گرديد. اين ضعفها عمدتاً پيامد استفاده از فروض دوقلوي تسويه پيوسته بازار و اطلاعات ناقص بود.بعلاوه همانطور که بحث نموده ايم، اين قضيه که فقط عرضه پول پيش بيني نشده اثرات حقيقي بر توليد دارد، در معرض مناظره جدي و آزمونهاي تجربي قرار گرفت. بطور کلي نتايج حاصله هيچ حمايت تجربي قوي براي اين ديدگاه که سياست پولي نظام مند در کوتاه مدت اثري بر متغيرهاي حقيقي ندارد، ارائه نداد.اين انتقادها منجر به همفکري برخي اقتصاددانان کلاسيک جديد مانند کيدلند و پرسکات، براي ارائه تعبير ديگري از مدل کلاسيک جديد گرديد که تحت عنوان «نظريه دور تجاري حقيقي تعادلي» شناخته شده است.

اسلاید 34: اقتصاد کلان کلاسيکي جديد: رويکرد Iنظريه دور تجاري تعادلي( لوکاس 1977 و 1975)قضيه نا مؤثر بودن سياستها (سار جنت و والاس 1976و1975)آزمون تجربي ( بارو 1987و a 1977، ميشکين 1982 و گوردون a 1982(هزينه هاي حقيقي تورم زدايياعتبار (فلنر 1979و 1976)ناسازگاري زماني و قواعد ( کيدلند و پرسکات 1977 بارو و گوردن a 1983 و b 1983 )ساير کاربردها مانند سياست هاي مالياتي و تنظيمياقتصاد کلان کلاسيکي جديد: رويکرد II نظريه دوره تجاري حقيقينمودار 6-5 : تکامل اقتصاد کلان کلاسيکي جديد

اسلاید 35: عليرغم مجادله اي که راجع به اين نگرش وجود دارد، اقتصاد کلاسيک جديد تاثير مهمي بر توسعه اقتصاد کلان در يک دهه و نيم اخير داشته است. اين تاثير را مي توان در زمينه هاي متعددي مشاهده نمود. اولاً منجر به توجه بيشتري به چگونگي مدل سازي مربوط به انتظارات شد که نتيجه آن «انقلاب انتظارات عقلايي» در اقتصاد کلان بود. ثانياً اين جنبه از انتظارات عقلايي که تغيير در سياستها قطعاً بر انتظارات اثر خواهد گذاشت (که بنوبه خود مي تواند بر رفتار کارگزاران اقتصادي اثر بگذارد)، اکنون بطور وسيعي پذيرفته شده است.بالاخره در تلاش براي ارزيابي تاثير اقتصاد کلان کلاسيک جديد بر مجادلات مربوط به نقش و شيوه سياست هاي تثبيت اقتصادي، سه نتيجه بدست مي آيد: اولاً توافق نسبتاً جامعي وجود دارد که بعيد است شرايطي فراهم آيد که در کوتاه مدت سياست تثبيت اقتصاد کلان بر توليد و اشتغال کاملاً بي تاثير باشد. با اين وجود و با توجه به اينکه کارگزاران اقتصادي، اثرات تغيير در سياستهاي اقتصادي را پيش بيني مي کنند، فضاي تاثيرگذاري مسئولين کاهش مي‌يابد. ثانياً اقتصاد کلان کلاسيک جديد امکان استفاده از سياستهاي عرضه کل جهت ترغيب توليد و اشتغال را بيش از پيش مطرح کرده است و سرانجام اينکه کينزي هاي جديد مجبور شده اند به چالش اقتصاد کلان کلاسيک جديد واکنش نشان دهند، بويژه در تبيين اينکه چرا دستمزدها و قيمتها فقط به تدريج تمايل به تعديل دارند.

20,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید