امامت امام رضا
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
امامت امام رضا
اسلاید 1: بسم الله الرحمن الرحیم
اسلاید 2: السلام علیک یا علی ابن الموسی الرضا
اسلاید 3: امامت و ولایتعهدی امام الرضا علیه السلاماستاد راهنما: جناب آقای دکتر مجتبوی.پاییز 1389به اهتمام : حبیبه حاجیان ملکیدانشگاه فردوسی مشهد
اسلاید 4: ويژگى هاى شخصى نام مبارك امام هشتم عليه السّلام، على و نام پدر بزرگوارشان موسى عليه السّلام و نام مادر گرامى اش تكتَم است. البتّه به خاطر خصوصيات نيكويى كه داشت به نامها و القاب ديگرى نيز مشهور بود، ازجمله آنها: نجمه، طاهر، سبيكه، ام البنينكنيه امام هشتم عليه السّلام، ابوالحسن و لقب مباركش رضاست و بعضى از القاب ديگر آن حضرت عبارت بود از: رَضى ، وَفِى ، فاضل، صابر، صِدّيق، قُرَّةُعَينِ المؤمنين، نورالهدى ، غيظ الملحدين، مكيد الملحدين، سِراجُ الله، كُفوُالمَلِك، كافى الخَلقِ، ربُّ السَّرير، ربُ التَّدبير.
اسلاید 5: على ّابن موسى الرّضا عليه السّلام روز پنجشنبه يا جمعه، طبق مشهورترين اقوال روز يازدهم ذى القعدة سال 148 هجرى در مدينه الرّسول به دنيا آمده است از سن 25 سالگى به مدّت 30 سال امامت و رهبرى شيعيان را به عهده داشتندسرانجام در سن 55 سالگى طبق مشهورترين اقوال روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى به وسيله انگور زهر آلوده اى كه مأمون ملعون به ايشان داد در شهر توس مظلومانه به شهادت رسيدند.
اسلاید 6: امامت حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارشان: امام على ّ بن موسى الرّضا عليه السّلام بعد از شهادت پدر گرامى اش در مدينه در مقام امامت و رهبرى شيعيان، عمر شريف خود را به نشر علم و فضيلت و طاعت وعبادت اِلاهى سپرى نمودند، و همواره نزديكان و اصحاب و دوستداران حضرت به ايشان مراجعه نموده و احكام و دستورات شرعى را سؤال مى كردند، و از وجود پرفيض آن پيشواى دين كسب فيض مى نمودند.عموماً امام على ّ بن موسى الرّضا عليه السّلام در مسجدالنّبى صلّى الله عليه و آله جلوس داشتند و مردم براى سؤالات و رفع مشكلات خود، در آن مكان مقدّس به خدمت حضرت مشرف مى شدند؛ چنانچه از تاريخ و روايات استفاده مى شود، ظاهراً تا زمانى كه هارون الرشيد در قيد حيات بود، تعرّضى به ساحت مقدّس آن حضرت نمى شد.حضرت على ّ بن موسى الرّضا عليه السّلام در طول دوران امامت خود در مدينه پيوسته براى مراسم حجّ و زيارت خانه خدا به مكّه مكرّمه مشرف مى شدند و حتّى همان سالى كه حضرت روانه خراسان شدند نيز، در مراسم حجّ حاضر شده و در اين سفر امام جواد الائمه عليه السّلام را نيز با وجود سن كودكى به همراه بردند.
اسلاید 7: دعوت مأمون از امام رضا عليه السّلاموقتى كه مأمون به خلافت رسيد و زمام امور را به دست گرفت، برای این که بتواند بر كشور اسلامى تسلّط پيدا كرد، پايتخت خود را در مرو قرار داد و زمامدارى عراق را به حسن بن سهل واگذار کرد؛ اما در اطراف ممالك حجاز و يمن آثار فتنه و آشوب بلند شد؛ بعضى از سادات براى كسب خلافت، عَلَمِ مخالفت بر افراشته و داعيه حكومت داشتند، هنگامی که خبر به مأمون رسيد، براى چاره جويى با وزير و مشاور خود فضل بن سهل ذوالرّياسيّن برادر حسن بن سهل مشورت نمود وبعد از مشورتها و تدابير فراوان، تصميم مأمون بر آن شد كه على ّ بن موسى الرّضا عليه السّلام را از مدينه دعوت نمايد كه به مرو آمده و ايشان را وليعهد خود قرار دهد تا ساير سادات از او اطاعت نمايند و فكر خلافت را از اذهان خود بيرون كنند؛ بنابر این رجاء ابن ابى ضحاك را با بعضى از نزديكان و خاصّان به سوى مدينه به خدمت آن حضرت فرستاد كه آن بزرگوار رابه سفر خراسان ترغيب نمايند.زمانى كه فرستادگان مأمون به خدمت حضرت رسيدند، در درجه اول حضرت مكرّراً امتناع ورزيدند؛ ولى چون اصرار و پافشارى آنان از حد گذشت حضرت به جهت تقيّه آن سفر محنت بار را اجباراً پذيرفتند.
اسلاید 8: وداع با قبر شريف پيغمبراكرم صلّى الله عليه وآله: چون حضرت عزم سفر به مرو و خراسان نمودند براى وداع با جدّ بزرگوارشان رسول الله صلّى الله عليه وآله وارد مسجد النّبى شده و مكرّر با قبر حضرت وداع كرده و خارج مى شدند، وسپس كنار قبر برمى گشتند وهر مرتبه صداى مبارك را به گريه بلند مى نمودند. وداع با خانواده: گروهى از اصحاب امام رضا عليه السّلام روايت كرده اند كه آن حضرت فرمودند: زمانى كه مى خواستم از مدينه به سوى خراسان رهسپار شوم، خانواده خود را جمع كرده و امر كردم كه براى من گريه كنند تا گريه ايشان را بشنوم و دوازده هزار دينار در بين آنها تقسيم نمودم و به آنها گفتم كه ديگر بر نمى گردم؛ سپس پسر جواد الائمّه عليه السّلام را به مسجد رسول الله صلّى الله عليه وآله بردم و دست او را بر قبر گذاشتم و او را به قبر شريف چسبانيدم و از رسول الله صلّى الله عليه وآله محافظت او را مسئلت نمودم، و تمام وكلا و نزديكان خود را به فرمانبردارى و اطاعت از دستورات او امر نمودم و از آنها خواستم كه با او مخالفت نكنند و قائم مقامى او رابراى خود، به آنها متذكّر شدم.
اسلاید 9: از مدينه به سوى مرو حضرت على ّ بن موسى الرّضا عليه السّلام بعد از گذشت حدود 52 سال از عمر شريفشان و بعد از اين كه حدود 27 سال در مدينةالرّسول شيعيان را امامت و رهبرى نمودند، راهى سفر به سوى خراسان و مرو شدند.
اسلاید 10: ورود به نيشابور و حديث سلسلةالذهب زمانى كه حضرت در ادامه مسير وارد نيشابور شدند، دو نفر از پيشوايان كه يكى از آن ها ابوزرعه و ديگرى محمّد بن اسلم نام داشت و از حافظين احاديث شريف رسول الله صلّى الله عليه وآله به شمار مى آمدند، به حضور آن حضرت مشرف شده وعرض كردند: شما را به حقّ پدران پاك و گذشتگان كرامتان قسم مى دهيم كه صورت مبارك خود را براى ما نمايان كنى و حديثى از پدران خود از جدّ بزرگوارت براى ما نقل كنى كه ما بدين واسطه به ياد شما باشيم، حضرت اشتر خود ار متوقف نمود وچهره مبارك نمايان كرد و چشمهاى مردمى كه در انتظار آن حضرت بودند به جمال حضرت منوّر گرديد و عده اى از مردم فرياد مى كشيدند و گروهى مى گريستند و بعضى گريبان چاك زده و خود را به خاك مى انداختند. آن روز مردم به قدرى گريه كردند و اشك ريختند كه اگر جمع مى شد چون نهر جريان پيدا مى كرد. نمايندگان مردم و قضات فرياد كشيده مى گفتند: اى مردم گوش دهيد و فرا گيريد، فرزند پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله را آزار ندهيد. ساكت باشيد.
اسلاید 11: بالاخره همه مردم ساكت شدند تا حضرت رضا عليه السّلام حديث را بيان كنند.حضرت رضا عليه السّلام حديث را از پدران خود از قول رسول الله صلّى الله عليه وآله از جبرئيل و از خداوند متعال كلمه به كلمه بيان فرمودند: كَلِمَةُ لااله اِلاَّاللهُ حِصْنى فَمَن قالَها دَخَلَ حِصْنى وَمَن دَخَلَ حِصْنى اَمِنَ مِنْ عَذابي .كلمه لا اِله اِلاَّاللهُ حصار و قلعه مستحكم من است، پس كسى كه اين كلمه را بگويد در حصار من داخل شده است و كسى كه در حصار من داخل شود از عذاب من درامان است.وچنين روايت كرده اند كه وقتى حضرت اين حديث قدسى را براى مردم نيشابور بيان كردند و به راه افتادند، سپس برگشته و اضافه كردند: بِشُرُوطِها وَاَنا مِنْ شُرُوطَها .يعنى كلمه لااله الاَّالله كه حصن حصين اَلاهى است شروطى دارد واز جمله آن شرطها على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام هستند. معناى شرط بودن امام رضا عليه السّلام اين است كه هر كس ايمان به ولايت و امامت على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام اين است داشته باشد، مسلمان واقعى است، چرا كه در بين فرقه ها و مذاهب مختلف اسلامى تنها آن فرقه اى كه اعتقاد به على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام دارند شيعه دوازده امامى محسوب مى شود و در بين مسلمانان هيچ مذهبى نيست كه در آن ايمان به امامت و ولايت على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام داشته باشند ولى دوازده امامى نباشند.
اسلاید 12: بنابراين، قلعه و مانع بودن كلمه طيّبه لااِلهَ اِلاَّ اللهُ از عذاب اِلهى فقط مربوط به شيعيان و منحصر به آنهاست و همان طورى كه اگر كسى قائل به اين كلمه طيّبه باشد، ولى ايمان به رسول الله صلّى الله عليه وآله نداشته باشد، براى او ثمره اى ندارد، همچنين اگر كسى معتقد به جانشينان رسول الله صلّى الله عليه وآله به صورت كامل نباشد و قائل به كلمه طيّبه لااِلهَ اِلاَّ الله باشد، اين كلمه براى او حاصلى نخواهد داشت، چرا كه لااِلهَ اِلاَّ الله گفتن او قولى بدون محتوا و ادّعايى بدون ايمان واقعى است و اين است معناى اين كه على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام فرمودند: بِشُرُوطِها وَاَنا مِنْ شُرُوطَها .علی بن موسی الرضا علیه السلام می دانست این سخن با حضور آن همه جمعیت پنهان نمی ماند و گزارش آن به اطلاع مامون می رسد ولی حضرتش بدون پروا آن را به زبان آورد و مردم را به ضرورت معرفت امام و اهمیت مقام امامت متوجه نمود.حضرت رضاعلیه السلام نه فقط در نیشابور این چنین صریح ; مقام امام را در شان دین بیان نمود بلکه پس از مواجهه با مامون و ملزم شدن به قبول ولایت عهدی نیز همین روش را ادامه داد و همه جا پیرامون امر امامت در کمال صراحت سخن گفت.
اسلاید 13: اباصلت هروى روايت مى كند: وقتى كه از حضرت درباره شهادت بهلااِلهَ اِلاَّ الله سؤال شد كه يقين و اخلاص در آن چيست؟ حضرت فرمودند: طاعَةُ اللهِ وَطاعَةُ رَسُولِ اللهِ صلّى الله عليه وآله، وَ وِلايَةُ اَهْلِ بَيْتِهِ عليهم السّلام. يعني:اطاعت خدا واطاعت رسول خدا صلّى الله عليه وآله و ولايت اهل بيت آن حضرت . حسن ختام اين بخش روايتى است كه على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام از قول جبرئيل نقل كردند كه: يَقُول اللهُ عَزَّوَجَلَّ : وِلايَةُ عَلى بْنِ اَبى طالِب حِصْنى فَمَن دَخَلَ حِصْنى اَمِنَ مِنْ عَذابي . يعني: خداوند عزّ وجلّ مى فرمايد: ولايت على بن ابى طالب عليه السّلام قلعه و حصار من است، پس كسى كه داخل اين قلعه شود از عذاب من در امان است. پس آنچه، از مجموع اين بحث و فرمايش امام على بن موسى الرّضا عليه السّلام نتيجه گيرى مى شود، اين است كه نشانه خلوص در كلمه توحيد، اطاعت از خدا و رسول خدا و ولايت اهل بيت آن حضرت عليهم السّلام است و درنهايت كلمه طيّبه لااِلهَ اِلاَّ اللهُ؛ يعنى حصن حصين اِلاهى ، در ولايت امام على بن ابى طالب عليه السّلام خلاصه مى شود.
اسلاید 14: ورود به مرو (پايتخت مأمون): پايتخت كه در انتظار ورود على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام بود به دستور مأمون آذين بسته شده بود و روز دهم شوال كه كاروان حضرت به مرو نزديك مى شد، خبر به مأمون رسيده و او همراه با فضل بن سهل و گروهى از امرا و بزرگان بنى عباس براى استقبال به چند فرسخى مرو رفته و با احترامات فروان حضرت را به شهر مرو وارد كردند و دستور داد كنار خانه خود منزلى براى حضرت آماده كردند كه به وسيله درى به خانه خود ارتباط داشت و همچنين ساير وسايل و مقدمات رفاه و آسايش را براى حضرت آماده كرد. مذاكرات مأمون با على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام: مأمون پس از چند روزى كه به عنوان استراحت و رفع خستگى راه سپرى شد، با حضرت مذاكراتى داشت كه درآن گفتگوها، خلافت را به صورت تمام و ناتمام به حضرت پيشنهاد نمود، ولى امام عليه السّلام از پذيرفتن آن شديداً خوددارى نمودند.امتناع آن حضرت به حدی بود که فضل بن سهل با شگفتى گفت: هيچ گاه مثل آن روز خلافت را بى ارزش و خوار نديدم كه مأمون به على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام اصرار واگذارى آن را مى كرد و امام عليه السّلام شديداً از قبول آن خوددارى مى نمود.
اسلاید 15: اولين مذاكرات مأمون وعلى ّبن موسى الرّضا عليه السّلام به اين نحو بود كه خدمت حضرت عرض كرد: يابن رسول الله، من نسبت به فضل و علم و تقوا و پرهيزگارى و عبادات تو مطلع هستم و شما را نسبت به خلافت سزاوارتر و اولى تر از خود مى دانم. حضرت فرمودند: من به بندگى خدا افتخار مى كنم و به واسطه زهد در دنيا اميد نجات از شرور دنيا را دارم و به واسطه پرهيز از محرمات اميدوارم به غنيمتهاى آخرت نائل شوم و به واسطه فروتنى در دنيا، عزّت نزد خداوند متعال را اميدوارم، سپس مأمون خدمت حضرت عرض كرد: ولى من صلاح مى بينم كه خود را از خلافت بر كنار كرده و خلافت را به شما واگذار كنم و خود با تو بيعت كنم. حضرت فرمودند: اگر چنانچه اين خلافت از آنِ تو است و خداوند براى تو قرار داده است، پس براى تو جايز نيست كه لباسى را كه خداوند به تو پوشانيده است درآورده و به ديگرى بپوشانى و اگر چنانچه خلافت حقّ تو نيست و شأن تو نبوده، جايز نيست آنچه را كه از تو نيست به ديگرى تفويض نمايى .
اسلاید 16: مأمون عرض كرد: يابن رسول الله! شما ناگزيرى كه اين امور را بپذيرى .حضرت فرمودند: من هرگز به ميل خود چنين كارى را قبول نمى كنم. مأمون هم چند روزى دراين پيشنهاد خود كوشش كرده و اصرار مى نمود تا اين كه ديگر ازاين امر مأيوس شده و به حضرت عرض كرد: حال كه خلافت را نمى پذيرى و مايل به بيعت كردن من نيستى ، پس وليعهد من باش تا اين كه بعد از من خلافت نصيب تو باشد.حضرت در جواب او فرمودند: به خدا قسم، پدرم از قول پدرانش از اميرالمؤمنين عليه السّلام و ايشان از رسول الله صلّى الله عليه وآله مرا خبرداد كه همانا من قبل از تو (خطاب به مأمون (از دنيا مى روم، در حالى كه مظلومانه به واسطه سمّ كشته مى شوم. ملائكه آسمان و زمين بر من گريه مى كنند و در ديار غربت در كنار هارون الرشيد دفن خواهم شد. پس مأمون گريه كرد و گفت: يابن رسول الله!، در حالى كه من زنده ام چه كسى تورا مى كشد؟ و يا مى تواند سوء قصدى نسبت به شما داشته باشد؟ پس حضرت فرمودند: همانا اگر مى خواستم بگويم چه كسى مرا مى كشد، مى گفتم. مأمون عرض كرد: يابن رسول الله! آيا مى خواهى با اين صحبتها خود را فارغ و اين امر را از خود منع نمايى ، براى اين كه مردم بگويند تو نسبت به دنيا تقوا دارى ؟ حضرت فرمودند: به خدا سوگند، از وقتى كه پروردگارم مرا خلق كرده دروغ نگفته ام، و به خاطر دنيا، نسبت به دنيا زاهد نشده ام و همانا من مى دانم كه توچه قصدى دارى .
اسلاید 17: مأمون گفت: (اگر مى دانى بگو كه) من چه قصدى دارم؟ حضرت فرمودند: اگر بگويم درامان هستم؟ مأمون گفت: شما درامان هستيد. حضرت فرمودند: تو قصد دارى كه به اين واسطه (يعنى پيشنهاد ولايت عهدى (مردم بگويند: على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام زهد و بى اعتنايى نسبت به دنيا نداشته، بلكه دنيا به او زهد و بى اعتنايى دارد و آيا نمى بينيد كه چگونه ولايتعهدى را به خاطر طمعى كه به خلافت داشت پذيرفت؟ پس مأمون غضبناك شده و گفت: شما همواره به من چيزهايى نسبت مى دهيد كه نسبت به آن اكراه دارم و يا ازقدرت من ايمن شده ايد، پس به خدا سوگند ياد مى كنم، اگر ولايتعهدى را پذيرفتى كه هيچ، و گرنه تو را به آن مجبور مى كنم؛ اگر قبول كرديد كه هيچ، و گرنه گردنت را مى زنم. حضرت فرمودند: به تحقيق خداوند متعال مرا نهى فرموده كه خود را به دست خود در مهلكه بياندازم، پس اگر وضعيّت چنين است، هر چه مى خواهى بكن. من اين پيشنهاد (ولايت عهدى ) را مى پذيرم به شرط اين كه كسى را نصب نكنم، و كسى را از مقامش بركنار نكنم، و هيچ رسم و سنّتى را نقض نكنم، و دورادور در امور مشورت داشته باشم.
اسلاید 18: پس مأمون با اين شرايط راضى شد و با وجود اين كه حضرت رضا عليه السّلام نسبت به اين امر كراهت داشت، حضرت را ولى عهد خود قرار داد. سپس جشن ولايتعهدى على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام را به صورت جشنى مفصّل و ملوكانه برپا نمود. كليّه سران و بزرگان و درباريان و مردم را امر به بيعت با حضرت نمود . خطبا و گويندگان را دستور داد كه على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام را به مردم معرّفى و از آن حضرت تجليل نمايند اولین كسى را كه مامون دستور داد بيايد و با حضرت رضا به عنوان ولايتعهد بيعت كند پسرش عباس بن مأمون بود كه ظاهرا قبلا وليعهد يا نامزد و لايتعهد بود , و بعد ديگران يك يك آمدند و بيعت كردند. سپس شعرا و خطبا آمدند و شعرهاى بسيار عالى خواندند . بعد قرار شد خود حضرت رضا (ع) خطابه اى بخواند.حضرت برخاست و در يك سطر و نيم فقط , صحبت كرد كه جملاتش در واقع ايراد به تمام كارهاى آنها بود. اِنّ لَنا حقّاً بولاية اَمرِكُمو لَكم عَلينا من الحقّ معنايش اين است كه اين حق اصلا مال ما هست و چيزى نيست كه مأمون بخواهد به ما واگذار كندنه تشكرى از مأمون و نه حرف ديگرى , و مضمون سخن امام رضا (ع) بر خلاف روح جلسه و لايتعهدى است.
اسلاید 19: سکه ولایتعهدی امام رضا (ع) با توجه به کوتاهی دوران ولایتعهدی آن حضرت این سکه ها بسیار نادر هستند و علاوه بر موزه ملی ملک، نمونه هایی از آنها در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.همچنین سکه هایی در دست است که نشان می دهد ضرب سکه ولایتعهدی امام تا سال 205 ه.ق یعنی دو سال پس از شهادت ایشان ادامه داشته است همچنین مامون دستور داد سكّه اى رايج را به نام مبارك حضرت رضا بزنند و در نهايت تمام نيروهاى خود را به كارگرفت كه ولايتعهدى ِ حضرت را به خاطر هدفى كه داشت، در جامعه و مناطق مختلف بزودى منعكس كند.
اسلاید 20: با وجود ضرب این سکه در دوران پس از ولایتعهدی امام رضا علیه السلام پشت آن عبارت ضرب هذا الدین بسمرقند سنة اثنی و ﻤﺄتین خوانده می شود
اسلاید 21: فرصت ولایت عهدی امام رضا علیه السلامدر زمان حکومت بنی امیه وآل مروان ، مسلمانان در سخت ترین شرایط فشار واختناق قرار داشتند ظلم و تعدی خلفاء زندگی را آنچنان بر مردم تلخ و طاقت فرسا نموده بود که پیوسته در نگرانی و ناامنی بسر می بردند . جان و مال ، عرض و شرف ، زن و فرزند، و خلاصه جمیع شوون حیاتی خویش را همواره در معرض خطرات گوناگون احساس می نمودند. بعضی از آنان تعالیم الهی و عدل اسلامی را به شدت پایمال کردند و ظلم وبیدادگری را به اوج خود رساندند.حکومت ظالمانه بنی امیه و آل مروان حدود صد سال بطول انجامید در این مدت به نسبتی که بغض و کینه مردم نسبت به آنان رو ازدیاد می رفت بهمان نسبت محبت آنان به ائمه معصومین علیهم السلام افزایش می یافت و دوستی اهل بیت رسول گرامی در دلها عمیقتر می شد . این دلبستگی و علاقه مردم به آل رسول صلی الله علیه وآله همچون خاری در چشم بنی امیه بود و همواره آنان را رنج می داد و برای چاره جوئی و حل مشکل ، شیعیان را تحقیر و اهانت می نمودند و به اشکال مختلف آزارشان می دادند و اگر افرادی از آنان در جامعه موثر و نافذالکلام بودند به عنوان شریک مردم بر ضد حکومت یا تحت عناوین دیگر به مرگ محکومشان می ساختند.
اسلاید 22: ائمه طاهرین علیهم السلام را نیز تحت مراقبت قرار می دادند ، از روابط آزاد مردم با آنان جلوگیری می نمودند تا رفته رفته فراموش شوند و از یاد جامعه بروند و اگر به نتیجه نمی رسیدند سر انجام مسمومشان می ساختند و به حیات مقدسشان خاتمه می دادند.این کارهای ناروا و ظالمانه نه تنها به محبوبیت اهل بیت آسیبی نرساند بلکه بر محبوبیتشان افزود تا جائی که بنی عباس در قیام انقلابی خود از محبوبیت آل رسول استفاده نمودند و برای بر انداختن حکومت بنی امیه ، خود را طرفدار ائمه معصومین معرفی کردند و بدینوسیله افکار عمومی را متوجه نهضت خویش ساختند و از حمایت شیعیان و دوستداران اهل بیت برخوردار گردیدند و توانستند پیروز شوند . اما اینان نیز پس از آن که در انقلاب پیروز شدند و به هدف خود دست یافتند عملآ روش بنی امیه را در پیش گرفتند و نسبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و شیعیان پاک دل ، بدرفتاری و خشونت راآغاز نمودند و از ظلم و ستم به اهل بیت چیزی فرو گذارنکردند .
اسلاید 23: موقعی که مامون عباسی به خلافت رسید و برکرسی فرمانروائی مستقر گردید مصمم شد امام را در دستگاه خلافت وارد نماید و یکی از مقامات عالی مملکت را به حضرتش بقبولاند. در نتیجه دستور داد حضرت رضا علیه اسلام را از مدینه به خراسان منتقل نمایند و در ضمن دستور از جهت سیاسی ، چگونگی حرکت ، مسیری را که می پیمایند، و شهرهائی را که از آن ها عبور خواهند نمود تعیین کرد . حضرت با بی میلی و کراهت باطنی به این سفر الزامی تن داد و پس از زیارت قبر رسول اکرم صلی الله علیه وآله و دیگر خانواده خود وداع نمود و را خراسان را در پیش گرفت .« عن محمد بن عرفه قال قلت الرضا علیه السلام یابن رسول الله ما حملک علی الدخول فی ولایه العهد؟ فقال ما حمل جدی امیرالمونین علی الدخول فی الشوری » ؛ محمد بن عرفه می گوید به حضرت رضا عرض کردم چه چیز شما را واداشت که در امر ولایت عهدی وارد شوید؟ در پاسخ فرمود همان چیزی که جدم علی علیه السلام را واداشت که در شورا وارد شود. یعنی خطر قتل .
اسلاید 24: منطقه خراسان در عصر مامون ، مرکز نیرومند کشور اسلام بود و از نظر سیاسی در دنیای آن روز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود.دانشمندان و سیاستمداران از گوشه وکنار جهان به آنجا می آمدند و پیرامون مسائل مختلف بررسی و تحقیق می کردند .حضرت رضا علیه السلام با سمت ولایت عهدی و با قید عدم مداخله در امور اجرائی کشور فرصتی یافت که بتواند به سوالات دانشمندان جهان در رشته های مختلف جواب دهد و همچنین پرسشهای علمای ادیان گوناگون و عمومآ علمای اسلام را پاسخ گوید.این برنامه کم و بیش در اغلب روزها ادامه داشت و با بیان امام ، حقائق ناشناخته بسیاری روشن گردید که قسمتی از آن ها در کتب ضبط شده و هم اکنون در دسترس اهل مطالعه قرار دارد.
اسلاید 25: یکی از مسائلی که در عصر خلفای اموی و عباسی از جهت دینی و سیاسی اهمیت بسیار داشت این بود که روشن شود شرائط جانشینی پیامبر اسلام چیست و چه افرادی حق دارند بعد از آن حضرت پیشوا و رهبر مسلمانان باشند . هر یک از ائمه طاهرین علیهم السلام از آنجمله حضرت علی بن موسی الرضا در عصر خود به مقداری که ممکن بود با استناد به آیات قرآن شریف و احادیث رسول اکرم صلی لله علیه وآله پیرامون امر امامت و شرائط امام سخن می گفتند و مجموع سخنانشان روشنگر این واقعیت بود که زمامداران اموی و عباسی برای جانشینی پیشوای اسلام شایستگی ندارند.نکته جالب در مورد علی بن موسی الرضا این است که آن حضرت پس از قبول مقام ولایت عهدی همانند پیش از آن با صراحت صحبت می کرد و کمترین تغییری در روش خود نداد . او در مقام بیان شرائط و اوصاف امام ، تمام گفتنی ها را بی پروا در حضور غیاب مامون بیان می نمود و ابا نداشت از اینکه سخنانش برای مقام خلافت سنگین و گران باشد
اسلاید 26: مامون، فضل بن سهل ذوالریاستین را به حضور حضرت رضا علیه السلام فرستاد و پیام داد دوست دارم برای من از حلال و حرام و واجبات و مستحبات مجموعه ای تهیه نمائید چه آن که شما حجت باری تعالی بر مردم و معدن آگاهی و علمید حضرت دستور د اد دوات و کاغذ آورند و به فضل فرمود بنویس.کلام امام علیه السلام با نام حضرت باری تعالی آغاز گردید سپس شهادت کلمه توحید و صفات حضرتش بیان شده آنگاه از شهادت به نبوت حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و مقام خاتمیت پیامبر گرامی نام برده و بعد از آن لزوم تصدیق به تمام محتوای قران شریف از محکم و متشابه ، خاص و عام ، وعده ووعید، و ناسخ و منسوخ را خاطر نشان ساخته آنگاه از امر امامت و اهمیت آن سخن گفته و اسم مبارک علی بن ابیطالب امیرالمومنین و حسن وحسین علیهم السلام را صریحآ ذکر فرموده و از دیگر امامان تا آن روز به اجمال یاد نموده است در پایان نامه به قسمتهائی از احکام فرعی اسلام در امور عبادی و غیر عبادی اشاره کرده حتی پاره ای از احکام اختصاصی بانوان در آن مجموعه آمده است . حضرت رضا علیه السلام در خلال بیانات خود چند جمله راجع به ارزش مقام امام فرموده اند که عینآ نقل می شود.
اسلاید 27: ائمه طاهرین علیهم السلام دستگیره محکم و پیشوایان هدایت و حجت الهی بر اهل دنیا هستند تا عمر عالم بسر آید و خداوند وارث زمین و موجودات آن گردد که او بهترین وارث است آنکس که مخالف امامان باشد گمراه و گمراه کننده است و تارک حق و هدایت ائمه معصومین علیهم السلام مفسر قران و سخنگوی رسول گرامی هستند هر کس بمیرد دوستدارشان نباشد و آنان را به اسماء خودشان و پدرانشان نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است .« و انهم العروه الوثقی و ائمه الهدی و الحجه علی اهل الدنیا حتی یرث الله الارض و من علیها و هو خیرالوارثین و ان کل من خالفهم ضال و مضل تار ک للحق و الهدی و انهم المعبرون عن القران الناطقون عن الرسول بالبیان من مات لایعرفهم ولا یتولاهم باسمائهم واسماء ابائهم مات میته جاهلیه »
اسلاید 28: عبدالعزیز مسلم می گوید : ما با حضرت رضا علیه السلام در مرو بودیم اوائل ورودمان در یکی از روزهای جمعه به مسجد جامع رفتیم کسانی که در مسجد بودند خواستند در امر امامت گفتگو شود و اظهار د اشتند که مردم درباره امر امامت اختلاف نظر بسیار دارند بعدآ که حضور امام شرفیاب شدیم جریان امر و بحث مردم را در امر امامت بعرض رساندم حضرت تبسمی فرمود سپس آغاز سخن کرد و شرح مبسوطی پیرامون اوصاف امام و مقام امامت بیان نمود که در اینجا قسمتهائی ازآن نقل می شود.قدر و منزلت و شان و مقام امامت بالاتر از این است که مردم با عقل های خویش به عمق آن برسند و با آراء خود بدان دست یابند یا آن که به اختیار خویشتن امامی برگزینند و بر مسند امامت مستقرش سازند. امامت مقام سومی است که خداوند پس از نبوت و خلت به حضرت ابراهیم اختصاص داده ، فضیلتی است که وی را به آن مفتخر نموده ، و بدینوسیله نامش را بالا برده و فرموده است من تو را برای مردم امام قرار دادم .ابراهیم از روی سرور و شادی درخواست نمود که ذریه من نیز از این افتخار برخوردار باشند خداوند فرمود عهد من به ستمکاران نمی رسد و این آیه امامت هر ظالمی را تا قیام قیامت ابطال نموده است .
اسلاید 29: سپس حضرت رضا علیه السلام با ذکر بعضی از آیات کتاب مجید از فرزندان صالح و شایسته حضرت ابراهیم سخن می گوید که خداوند آنان را امام و پیشوا قرار داده و به فرمان او مردم را هدایت می نمایند آنگاه می فرماید:امام ، یگانه فرد در عصر خویشتن است . کسی از جهت کمال در قرب وی قرار ندارد و عالمی از نظر علم ، همتا و عدل او نیست. نه کسی را می توان یافت که جایگزین وی گردد ونه برای او همانند و مثلی پیدا می شود. واجدتمام فضائل و کمالات است بدون آن که خودش از پی تحصیل علم و کسب معارف رفته باشد بلکه این موهبت بزرگ خصیصه ای است که پروردگار وهاب به امام اعطا فرموده است .پیوسته امامت در ذریه حضرت ابراهیم بود و قرن بعد از قرن ، اشخاص صالح امر امامت را عهده دار می شدند تا خداوند این ارث مقدس را به نبی اکرم صلی الله علیه وآله منتقل نمود و در این باره فرمود اولی و احق به ابراهیم خلیل پیروان او و همچنین پیغمبر گرامی اسلام و مومنین راستین هستند و خداوند ولی مومنین است پس امر پیشوائی و امامت به او اختصاص یافت و او به امر باری تعالی این مقام رفیع را به علی علیع السلام واگذار نمود و طبق سنت الهی در ذزیه پاک و صالح او که به فضل باری تعالی واجد علم و ایمانند مستقر گردید و این امر تا قیامت در فرزندان علی علیه السلام باقی خواهد بود زیرا بعد از نبی اسلام پیامبر دگری مبعوث نمی شود تا امر امامت به وی منتقل گردد . پس این افراد نادان از کجا و با چه معیار و ملاکی ، امام انتخاب می نمایند امامت مقام و منزلتی است برای پیامبران و ارثی است برای اوصی، امامت خلافت خدا، جانشینی رسول ، مقام امیرالمومنین علیه السلام و میراث حضرت حسن وحضرت حسین است .
اسلاید 30: حضرت رضا علیه السلام در خلال این حدیث مطالب بسیاری را پیرامون مقام امام بیان نموده و برای هر قسمت آیاتی را از کتاب مجید شاهد آورده و در اواخر سخنان خود چنین فرموده است : وقتی خداوند فردی را برای اداره امور بندگان خود انتخاب می نماید شرح صدرش عطا می کند، در قلبش منابع حکمت می سپارد، و به او علم ، الهام می فرمابد. بر اثر این عنایات در جواب سوالات عاجز نمی ماند و از راه حق و شناخت واقع منحرف نمی شود او معصوم و مورد تائیید و توفیق حضرت باری تعالی است در گفتارو رفتار ، مصون از خطا و لغزش و فرو افتادن است حضرت باری تعالی این صفات را به وی اختصاص می دهد برای آن که حجت و گواه بر او بر بندگان باشد و این فضل و عنایتی است از طرف خداوند که به هر کس بخواهد عطا می فرماید که خداوند صاحب فضل و رحمت عظیم است . آیا مردم قدرت دارند چنین مزایائی را به گزیده خود بدهند یا می شود انتخاب شده آنان دارای چنین صفات و خصائصی باشد تا او را امام و پیشوای خود قرار دهند. خلاصه در این حدیث علی بن موسی الرضا علیه السلام در مرو که مرکز حکومت و قدرت مامون بود پیرامون امر امامت و مقام امام بسیار بحث فرموده وبا استفاده از آیات کتاب مجید و کلمات رسول گرامی اهمیت این مقام رفیع را با واقع بینی بیان فرموده است .
اسلاید 31: در روایت دیگری آمده است که حضرت رضا علیه السلام در مرو به مجلس مامون تشریف فرما شد و در آنجا عده ای از علمای عراق و خراسان حضور داشتند در آن جلسه نیز پیرامون امر امامت بین حضرت رضا و مامون و سایر علمای حاضر در مجلس سخنانی رد وبدل گردید که مختصری از آن در اینجا ذکر می شود.مامون از علمای محضر پرسید مقصود از بندگان گزیده الهی که خداوند آنان را وارث کتاب مجید قرارداده کیانند؟ در جواب گفتند مقصود تمام امت اسلام است . آنگاه مامون متوجه حضرت رضا علیه السلام شد و عرض کرد شما چه می فرمائید؟ حضرت فرمود: من سخن اینان را نمی گویم بلکه می گویم خداوند در این آیه عترت طاهره را اراده فرموده است مامون پرسید چگونه مقصود عترت است و امت نیست ؟ حضرت فرمود اگر مقصود امت باشد باید بگویم تمام امت اسلام بهشتی هستند زیرا درآیه بعد فرموده تمام وارث کتاب داخل بهشت می شوند « جنات عدن یدخلونها... » ( سوره 33 آیه 33 ) پس وارث کتاب برای عترت طاهره است نه برای غیر آنان.مامون پرسید عترت طاهره چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود کسانی هستند که خداوند در آیه تطهیر آنان را توصیف فرموده است کسانی هستند که رسول اکرم فرموده :دو امانت بزرگ بین شما می گذارم کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من هستند آگاه باشید این دو از هم جدا نمی شوند تا قیامت کنار حوض بر من ورود نمایند. بنگرید پس از من رفتار شما باآن دو امانت چگونه خواهد بود . ای مردم به عترت من چیزی نیاموزید که آنان خود از شما عالم ترند.
اسلاید 32: نتیجه آن که حضرت رضا علیه السلام بر اثر فشار شدید مامون ، ولایت عهدی را قبول نمود اما بعد از این پذیرش نه فقط در زمینه نشر معارف اسلامی و بیان حقوق اهل بیت علیهم السلام دچار محدودیت نشد بلکه در شرائطی قرار گرفت که توانست در سطح وسیع و گسترده با علمای اسلام و علمای دیگر مذاهب سخن بگوید، به سوالاتشان پاسخ دهد، و حقائق را روشن نمایدو همچنین توانست با استناد به آیات قران شریف و احادیث رسول گرامی صلی الله علیه وآله از حقوق عترت دفاع کند و بر خلاف مصالح سیاسی خلیفه وقت پیرامون امر امامت بدون تقیه ، بحث نماید.
اسلاید 33: نماز عيد فطر : دراواخر ماه مبارك رمضان سال 202 هجرى ، مأمون ضمن پيامى از حضرت على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام تقاضا نمود كه نماز عيد فطر را آن بزرگوار امامت كنند. امام عليه السّلام درجواب پيام او متذكّر شدند كه من به هنگام قبول ولايتعهدى شرط نمودم كه در هيچ يك از امور رسمى دخالتى نداشته باشم و به همين سبب از اين كار نيز مرا معاف كنيد. مأمون عرض كرد: همانا مى خواهم به اين واسطه شما را به مردم معرّفى كنم و فضل شما را مشهور نمايم، به خاطر اين كه مأمون بر اين امر اصرار زياد كرد، حضرت فرمودند: اگر مرا معاف كنيد، پيش من مطلوبتر است و اگر معاف نكنيد، براى نماز همان گونه خارج مى شوم كه رسول الله صلّى الله عليه وآله وعلى عليه السّلام خارج شدند. مأمون عرض كرد: به هرشكلى كه مى خواهيد خارج شويد مانعى ندارد. از طرفى مأمون، تمام لشكريان و اهل شهر را امر كرد كه سواره بر در خانه امام رضا عليه السّلام حاضر شوند.
اسلاید 34: لذا تمام خلق از مرد و زن، و پير و جوان در راهها و بر بامها اجتماع كردند و انتظار خروج آن حضرت را داشتند. و ملازمان به خصوص فرماندهان و لشكريان به صورت سواره بر در خانه حضرت حاضر شدند و ايستادند تا آفتاب طلوع كرد. پس امام عليه السّلام درمنزل غسل نموده و لباس پوشيدند و عمامه اى را از جنس پنبه بستند ويك طرف ازعمامه را بر سينه مبارك و طرف ديگر آن را در ميان دو كتف مبارك قرار دادند و بوى خوش استعمال نمودند و عصا بر دست گرفته و به همراهان فرمودند: آنچه من انجام مى دهم، شما هم انجام دهيد، بعد حضرت قبل از اين كه از خانه خارج شوند، پاى خود را برهنه كرده و شلوار را تا نصف ساق پاى مبارك بالا كشيدند و لباس خود را جمع نمودند. پس كمى پيش رفتند و سر مبارك را به طرف آسمان بلند كرده و تكبير گفتند. همراهان حضرت نيز تكبير گفتند و با همين هيأت بر درخانه آمدند. وقتى امرا و لشكريان بر خلاف انتظارى كه داشتند حضرت را بدين صورت ديدند، ناخواسته بر زمين افتادند. بعضى از آنها فوراً با چاقو بند كفشها را بريده و مانند حضرت پا برهنه شدند و حضرت تكبير گفته و جميع مردم همراه حضرت تكبير مى گفتند و چنان خيال مى شد كه همانا آسمان و زمين و ديوارها در جواب با او همراهى مى كنند و در مرو با گريه و ضجّه مردم، انقلابى به وجود آمد به واسطه آنچه كه مردم ديدند و تكبير حضرت را شنيدند.
اسلاید 35: اين خبر به مأمون رسيد و فضل بن سهل به او گفت: اگر امام بدين صورت به مصلّى برسد، فتنه بزرگى درميان مردم رخ خواهد داد و ترس آن هست كه خون ما را بريزند. مأمون شخصى را به سوى حضرت فرستاده و عذرخواهى كرد كه ما شما را به زحمت انداختيم و نمى خواستيم كه شما به مشقّت بيفتيد، پس شما مراجعت كنيد و همان كسى كه قبلاً براى مردم نماز مى گزارد امروز نيز مردم را امامت مى كند و ايشان را از بين راه برگرداندند و نگذاشتند كه از شهر خارج شوند؛ لذا حضرت بى درنگ كفشهاى خود را طلب نموده و پوشيدند و بر مركب سوار شدند و برگشتند. درآن روز اختلاف و غوغاى شديدى در بين مردم به راه افتاد و نماز منظّمى بپا نشد.
اسلاید 36: نماز باران: در يكى از سالهاى ولايتعهدى على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام خشكسالى خراسان رافرا گرفت و مدّتى باران نباريد به گونه اى كه مردم هراسان و وحشتزده بودند؛ بعضى هم از اين جريان سوء استفاده نموده و احياناً آن را به بدشگونى قدم و پذيرفتن ولايتعهدى امام عليه السّلام تعبير نمودند. در چنين موقعى مأمون ازحضرت رضا عليه السّلام درخواست كرد كه نماز استسقا بخواند و از خداوند متعال طلب رحمت نمايد. حضرت على ّبن موسى الرّضا عليه السّلام پذيرفته و دستور فرمودند؛ كه مردم سه روز روزه بگيرند و روز سوم كه روز دوشنبه بود با جمعيت انبوهى به بيابان رفتند و بر منبرى قرار گرفته و دست به دعا برداشته و عرض كردند: بار پروردگارا تو حقّ ما اهل بيت را بر مردم بزرگ و با اهميّت شمردى و همان گونه كه دستور داده اى آنها به ما دست توسل زده و اميدوار فضل و رحمت تو هستند و چشم به احسان و نعمت تو دارند. پروردگارا باران رحمت بر آنان نازل فرما و دراين عنايت خود، تأخير مفرما، مگر به اندازه اى كه مردم به خانه هاى خود بازگردند. يكباره آسمان دگرگون شد و قطعات ابر به يكديگر رسيد و بلافاصله پس از اين كه مردم به خانه هاى خود رسيدند، صداى غرّش رعدوبرق برخاست و باران بسيارى باريد و همه جا را سيراب كرد.
اسلاید 37: جالب آن که گاهی افراد از علی بن موسی الرضا علیه السلام سوالات شرعی می نمودند و حضرتش طبق فقه اهل بیت علیه السلام به آن سوالات پاسخ می داد و پروا نداشت از اینکه بعضی از پاسخها برای سائل یا وابستگان مقام خلافت سنگین و گران باشد.ابی سعید خراسانی می گوید: دو نفر در خراسان حضور حضرت رضا آمدند و درباره شکسته بودن یا نبودن نمازشان سوال نمودند امام رضا (ع) به یکی از آن دو نفر فرمود برشما قصر نماز واجب است زیرا نیت تو در این سفر ملاقات من بود و به آن دیگری فرمود برتو واجب است نماز بخوانی زیرا سفرت به قصد ملاقات مامون سلطان وقت بوده یعنی نیت معصیت داشته ای.
اسلاید 38: انگيزه مامون از قتل حضرت رضا عليه السّلام: مأمون به پيشنهاد فضل بن سهل حضرت رضا عليه السّلام را به مرو دعوت كرد، به اين نيّت كه ساداتى كه در گوشه و كنار، عَلَم مخالفت با او را بلند كرده بودند، ساكت نموده و به علاوه اذهان عمومى و نظر مريدان و ارادتمندان به آن حضرت را نسبت به ايشان برگرداند و حضرت را نزد ايشان تضعيف كند و قصد داشت چنين وانمود كند كه حضرت حبّ جاه و مقام دارد و طالب دنياست؛ ولى غافل از اين كه همه دلها به دست خداوند متعال بوده و فقط او مقلّب القلوب است نه ديگران. بر خلاف خواسته مأمون اين ولايت عهدى سبب شد كه محبّت مردم روز به روز نسبت به آن حضرت مضاعف گردد؛ و با این انتصاب ، نتوانست دستگاه خلافت را در افکارعمومی محبوب کند و موجبات خوش بینی مردم را نسبت به مقام خلافت فراهم آورد و نتوانست از محبوبیت حضرت رضا بکاهد و شیعیان اهل بیت را از بدبینی و انتقاد نسبت به حکومت عباسی بازدارد لذا مأمون تصميم گرفت كه علما و دانشمندان گوناگون را از مذاهب و مكاتب مختلف دعوت كند و آنها در بحث و مناظره حضرت را شكست دهند و عجز و ناتوانى و نقصان علمى حضرت شهره عام و خاص گردد
اسلاید 39: ولى اين نقشه مأمون نيز نتيجه معكوس داد و موجب شد كه علم و فضل و كمالات حضرت روشن تر شده و حتى علماى بزرگ نيز به ايشان ايمان آوردند؛ چرا كه علماى تمام مكاتب اعم از اسلام و يهود و نصارا و مجوس و ديگر فرقه ها در بحث و مناظره بدون استثنا مغلوب شده به علم و فضل و تسلّط حضرت بر جميع علوم و معارف اديان مختلف اعتراف مى كردند . اين مناظرات همچنین موجب شد كه دانشمندان در بين طبقات مختلف اظهار كنند كه حضرت رضا عليه السّلام از مأمون بر خلافت و ولايت سزاوارتر است و طبيعتاً اين خبرها باواسطه به گوش مأمون مى رسيد؛ لذا اين حيله مأمون نيز با شكست عجيبى روبرو شد و به اين نتيجه رسيد كه تنها راهى كه باقى مانده مسموم نمودن و كشتن حضرت است.بنابراين براى رسيدن به اين هدف طرح قتل حضرت را در سر مى پروراند و كاملاً دقت داشت كه مردم خصوصاً ارادتمندان امام عليه السّلام با قتل حضرت متوجّه نقشه او نشوند؛ لذا هميشه به حضرت احترام مى گذاشت و ابراز علاقه و محبت مفرط به ايشان مى نمود.ولى در باطن شديداً بغض و كينه حضرت را در دل داشت و همواره طرحى براى قتل حضرت در سر مى پروراند و به اين نتيجه رسيد كه فضل بن سهل در مشورتى كه پيشنهاد ولايت عهدى امام رضا عليه السّلام را نمود، اشتباه و خيانت كرده است.
اسلاید 40: كيفيت قتل حضرت على بن موسى الرّضا عليه السّلام: كاروان حكومتى مأمون وقتى به توس رسيد به خاطر كسالت حضرت، چند روزى را در آنجا متوقّف و در باغ حميدبن قحطبه منزل گزيد بنا به قولى در همين زمان و مكان بود كه حضرت را به شهادت رساند؛ البته در باب كيفيت شهادت على بن موسى الرّضا عليه السّلام از تاريخ و روايات مطالب متعددى استفاده مى شود و با بررسى اجمالى آنها ترديد حاصل شده كه :آيا مأمون حضرت را مريض كرده يا به صورت طبيعى كسالت بر حضرت عارض شده و بعد مأمون در اين كسالت حضرت را مسموم نموده و به شهادت رسانيده است يا اين كه حضرت به وسيله انگور مسموم شده يا به واسطه انارى كه غلام مأمون با دست زهر آلوده براى حضرت دانه كرده است و آيا حضرت در حجره مأمون مسموم شده يا در حجره خود، اينها مواردى است كه به حسب ظاهر متضاد است.
اسلاید 41: ولى طبق آنچه كه در تاريخ و روايات نقل شده این است که مأمون چند مرتبه نسبت به حضرت رضا عليه السّلام سوء قصد نمود و نقشه قتل حضرت را طرّاحى و اجرا كرد و از آن طرف به حسب ظاهر نشان مى داد كه از ارادتمندان و علاقه مندان حضرت است؛ بنابراين چه بسا مخفيانه خود مأمون موجب عارض شدن كسالت اوّليه بر حضرت شده باشد، ولى كسى متوجّه اين مطلب نشده؛ چرا كه اگر مى خواست حضرت را يك دفعه به قتل برساند يقيناً رسوا مى شد اگر چه بعضى از مورّخين اهل سنّت نوشته اند كه حضرت به واسطه زياد خوردن انگور از دنيا رفتند، ولى اين مطلب را هيچ عاقلى نمى پذيرد. از طرفى اين كه چگونگى مسموميّت حضرت را به دو صورت بيان مى كنند: يكى اين كه در حجره مأمون با انگور مسموم شد و يا اين كه در حجره خود به وسيله انارى كه غلام مأمون با دست زهر آلوده براى حضرت دانه كرده بود، هردو روايت قابل جمع است؛ يعنى ممكن است مأمون مسموميّت حضرت را در دو مرحله اجراء كرده است تا در بين مردم فوت حضرت را طبيعى جلوه دهد يعنى ممكن است مرحله اول يك زهر خفيف در قالب ميوه اى به حضرت خورانيده تا كسالت بر حضرت عارض شود و مرحله دوم زهر كارى و مهلك در قالب ميوه ديگر وارد بدن حضرت نمود تا حضرت را كاملاً از پاى درآورده و به هدف شوم خود برسد.
اسلاید 42: مأمون نگذاشت كه تا يك شبانه روز بدن حضرت را دفن كنند؛ چرا كه با تشييع جنازه هر لحظه ممكن بود آشوب و شورشى بپا شود.چون عدّه اى از مردم فهميده بودند كه مأمون حضرت را به شهادت رسانيده و سروصداى آنها بلند شده بود لذا مأمون محمّدبن جعفر، عموى على بن موسى الرّضا عليه السّلام و عدّه اى از آل ابوطالب را خبر كرد و با گريه و اظهار اندوه، بدن حضرت را به ايشان نشان داد و گفت: ببينيد كه جسم على بن موسى الرّضا عليه السّلام صحيح و سالم است و از جانب ما هيچ آسيبى به حضرت نرسيده است. سپس مامون به محمّد بن جعفر را گفت: برو بيرون و فتنه مردم را خاموش گردان و آنها را متفرقّ كن. به همين خاطر محمّد بن جعفر با مردم گفتگو كرد تا پراكنده شدند و شبانه بدن مبارك حضرت را غسل داده و به دستور مامون در قریه نوقان پیش روی قبر هارون دفن نمودند.
اسلاید 43: چند گفتار از امام رضا (ع) : 1 ـ مرد زير زبانش پنهان است و چون سخن بگويد شناخته مى شود 2 ـ *تدبير و انديشه پيش از انجام كار تو را از پشيمانى ايمن مى دارد. 3 ـ همنشينى با اشرار و بدكاران موجب بدبينى نسبتبه نيكان و درستكاران مى شود. 4 ـ دشمنى با بندگان خدا بد توشهيى است براى آخرت 5 ـ شخصى كه قدر و منزلت خويش را بشناسد هلاك نمى گردد. 6 ـ هديه كينهها را از دلها مى زدايد 7 ـ * در قيامت آن كس به من نزديكتر است كه در دنيا خوش اخلاقتر و نسبتبه خانوادهى خود نيكوكارتر باشد. 8 ـ كسى كه به مسلمانى خيانت كند از ما نيست. 9 ـ مؤمن چون خشمگين شود خشمش او را از رعايت حق بيرون نمى برد. 10 ـ خداوند قيل و قال و ضايع كردن مال و پرسش بسيار (و بى مورد) را دشمن مى دارد. 11 ـ محبت كردن با مردم نصف عقل است. 12 ـ * سختترين كارها سه چيز است: انصاف و حقگويى اگر چه عليه خود باشد :در همه حال بياد خدا بودن : با برادران ايمانى در اموال مواسات كردن. 13 ـ شخص با سخاوت از غذايى كه مردم برايش آماده كردهاند مى خورد تا ديگران نيز از غذايى كه او آماده مى سازد بخورند 14 ـ * قرآن كلام و سخن خداست از آن نگذريد و هدايت را در غير آن نجوييد كه گمراه مى شويد
اسلاید 44: آستان مقدس امام رضا (ع)، كانون توجه دلهاى مشتاق اهل بيت عصمت و طهارت است و هر لحظه در اين كانون مؤثر روح و روان آدمى ، تجربيات معنوى ارزشمندى را نصيب مى كند كه غالباً وصف نشدنى است. دراين بارگاه مقدس، هر كس به فراخور حال خويش از كرامات، عنايات، توجهات و ... برخوردار مى شود و كسى نيست كه به درك حضور نايل شود ولى به بهره اى كه از جمله آن سبكى روح و آرامش روان پس از زيارت است، دست نيابد.
اسلاید 45: فهرست منابع :1)زندگى سياسى هشتمين امام تاليف جعفر مرتضى حسينى ـ ترجمه سيد خليل خليليانی 2)هشتمين سفير رستگارى نوشته على كرباسى زاده3)سيرى در سيره ائمه اطهار (ع( نوشته شهيد مرتضى مطهرى 4)يا ضامن آهو نوشته محبوبه بورى 5)پا به پاى آفتاب از مدينه تا مرو نوشته حسن جلالى عزيزيان
اسلاید 46: خسته نباشید
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.