27 صفحه
834 بازدید
19 فروردین 1401

برچسب‌ها

صفحه 1:

صفحه 2:
مور میم انسان در جهان بینی اسلامی داستانی شگفت دارد. انسان اسلام تنها یک حیوان مستقیم القامة که ناخنی پهن دارد وبا دو پا راه می رود و سخن می گوید نیست؛ لین موجود از نظر قرلن ژرف تر و مرموزتر از این است که بتوان آن را با این چند کلمه تعریف کرد. ‎gl 3‏ انسان را مدح ها و ستایش ها کرده و هم مذمت ها و نکوهش ها نموده است. عللی ترین مدح ها و بزرگ ترین مت های قرآن دربره ی انسان است؛ او ا از آسمان و زمین و از فرشته برتر ‏ در همان حال از دیو و چهارپایان پست تر شمرده است. ‏از نظر ‎egy],‏ انسان موجودی است که توانلیی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خويش بگمارد و هم می تولند به «سفل سافلین» سقوط کند. لین خود انسان است که باید درباره ی خود تصمیم بگیرد و سرئوشت نهلیی خویش را تعیین نماید. سخن خهیش را از ستایش های انسان در قرلن تحت عنوان «ارزش های انسانک آغاز می کنیم. ‎

صفحه 3:
مه تبر 4 ۰ | ياك مسر سا 7 ان ۰ - ۱- خلیفه له انسان خلیفه خد در زمین است - «روزی که خواست او را بیافریند. اراده ی خویش رابه فرشتگان اعلام کرد. آنها گفتند: آیا موجودی می‌آفرینی که در زمین تباهی خواهد کرد و خون خواهد ریخت؟ او گفت: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید.» [بقره!۳۰] - «اوست که شما سا [انعام/۱۶۵]] - ۲- ظرفیت علمی :ظرفیت علمی لنسان بزرگترین ظرفیت‌هایی است که یک مخلوق ممکن است داشتهااشة - «تمام اسماء رابه آدم آموخت (او رابه همه ی حقلیق آشنا ساخت». آنگاه از فرشتگان (موجودات ملکوتی) پرسید: نام‌های اینها را بگویید چیست. گفتند: ما جز آنچه تو مستقیما به ما آموخته‌ای نمی‌دانیم (آنچه را تو مستفیما به ما نياموخته باشی ما از راه كسب نتوانيم آموخت). به لینها بیاموز و اینها را آگاهی ده. همین که آدم فرشتگان را آموزانید و آگاهی داد. خذا به فرشتگان گفت: نگفتم که من از نهان‌های آسمان و زمین آگاهم (می‌دلنم چیزی را که حتما نمی‌دانید) و هم می‌دلنم آنچه را شما اظهار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌دارید؟» (بقره/۳۳-۲۱) را جانشین‌های خود در زمین قرار داده تا شما را در مورد سرمایه‌هایی که داده است در معرض آزمایش قرلر دهد.» خدا به آدم گفت: ای آد:

صفحه 4:
ارش إى اسان - ۳-فطرت الهی - انسان فطرتی خدا آشنا دارد؛ به خداى خويش در عمق وجدان خویش آگاهی دارد. همه ی انکارها و تردیدهاء بیماری و اتحراف‌هایی است از سرشت اصلی انسان سرچشمه - «منوز که فرزندان آدم در پشت پدران خویش بوده (و هستند و خواهند بود) خدایند لا بان آفرینش) آنها را بر وجود خويش كواه كرفت و أنها گواهی دادند» اعراف/ 1۱۷۲ 1۳۳ #چهره ی خود را به سوى دین نگه دارء همان که سرشت خدایی است و همه ی مردم را بر آن سرشته استد» - ۴-جسم وجان + در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادى كه در جماد و كياه و حيوان وجود دارد. عنصرى ملكوتى و الهى وجود دارد. انسان تركيبى است از طبيفت أو ملوراء اظبيضته لزامافة واممنى: أز جنسم وجان. - «انکه هر چه را آفرید نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد؛ سپس تسل او را از شيره ى كشيدهاى كه آبى بست است قرازاقاده أنكاه او را بیاراست و از روح لويش آكر اوتسميد» [سجدهاا-9]

صفحه 5:
ارش إى اسان - ۵- موجود برگزیده - آفرینش انسان. آفرینش حساب شده است. تصادفی نیست. انسان موجودی انتخاب شده و برگزیده ا - «خداوند. آدم را برگزید و توبه اش را پذیرفت و او را هدایت کرد.» آطه/۱۲۱] - ۶ آزادی - او شخصیتی مستفل و آزاد دارد. امانتدار خداست. رسالت و مسئولیت دارد. از او خواسته شده است با کار و ابتکار خود زمین را آباد سازد وبا انتخاب خوذ یکی از دو راه سعادت و شقاوت را اختیار کند. - «هملنا املنت خويش را بر آسمان و زمين و كودها عرضه كرديم. همه از پذیرش آن امتناع ورزیدند و از قبول آن ترسیدند. اما انسان بر امنته را یه دوش کشید و آن را پذیرفت. همانا او ستمگر و نادان بود.» [احزاب/۷۲] = هما انسان را از نطفه‌ای مرکب و ممزوج آفریدیم تا اور مورد آزمایش قرار دهیم. پس او را شنوا و بین قرار ددیم. هملنا ره ربه او نمودیم. او خود یا سپاسگزار است و یا کافر نعمت (یا راه راست را که نمودیم خواهد رفت و به سعادت خواهد رسید و یا کفران نعمت کرده. منحرف می‌گردد.) » آدهر/۳-۲]

صفحه 6:
ارش إى اسان ۷- کرامت ذاتی او از یک کرامت ذلتی و شرافت ذاتی برخوردار است؛ خدا او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده است. او آنگاه خویشتن واقعی خود را درک و احساس میکند که» این کرامت و شرافت را در خود درک کند و خود را برتر از پستی‌ها و دنائت‌ها و اسارت‌ها و شهوت رانی‌هاپشمارد: «هملنا ما بنی آدم را کرامت بخشيديم و آنان را بر صحرا و دریا (خشک و تر) مسلط کردیم و بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری دادیم.» ‎[vei ull‏ ۸ - وجدان اخلاقی و از وجدانی اخلاقی برخوردار است: به صورت فطری, زشت و زیب را درک می‌کند. «سوگند به نفس انسان و اعتدال آن» که تاپاکی‌ها و پاکی‌ها را به او الهام کرد.» آشمس/۸-٩]‏

صفحه 7:
ارش إى اسان 4 - آرامش با ياد خدا - او جزبا ياد خدابا جيز ديكر آرام نمىكيرد. خواستهاى او بى نهليت است. به هر جه برسد از آن سير و دلزده مىشود مكر آنكه به ذات بى حد و نهايت (خدا) بييوندد: - «همانا تنها با ياد او دلها آرام می‌گیرد.» [رعد/؟1] - «ای انسان! تو به سوی پروردگار خویش بسیار کوشنده هستی و عاقبت او را ديدار خواهى كرد» [انشقاق/ء] - ۱۰ -بهرمندی از نعمات ها نعمت‌های زمین برای انسان آ - «همانا اوست که آنچه در زمین است برای شما آفرید.» آبقره/۲۹] - «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است مسخر او قرار داده است (پس او حق بهره گیری مشروع از همه ی اینها را دارد). » [جائیه/۱۳]

صفحه 8:
۰ ارش إى اسان ۱ - اطاعت خداوند او را برای این آفرید که تنها خدای خویش را پرستش کند و فرمان او را بپذیرد. پس او وظیفه اش اطاعت مر خداست: ههمانا جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند.» آذاریات/۵۶] او جز در راه پرستش خدای خویش و جز با یاد او خود را نمی‌یابده و اگر خدای خویش را فراموش کند خود را فراموش می‌کند و نمی‌داند که کیست و برای چیست و چه باید کند و کجا باید برود: «همانا از آن مباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند . خودشان را از یاد خودشان برد.» آحشر/1۹]

صفحه 9:
ارزل ای اسان 7 او همین که از لین جهان برود و پرده ی تن که حجاب چهره ی جان است دور افکنده شود. بسی حقلیق پوشیده که امروز بر او نهان است بر وی آشکار گردد. - ه«همانا پرده را کنار زدیم اکنون دیده ات تیز است.» آق/۲۲] ۴- رضا. - او تنها پرای مسائل مادی کار نمی‌کند؛ یگلنه محرک او حولئج مادی زندگی نیست. او احیلنا برای هدف‌ها و آرمان‌هلیی بِنعللی می‌جنبد و می‌جوشد. او ممکن است که از حرکت و تلاش خود جز رضای آفریننده. مطلوبی دیگر نداشته باشد. - «ای نفس آرامش یافته! همانا به سوی پروردگارت باز گرد با خشنودی منقابل: تو از او و او از تو خشنود.4 آفجر/۲۸-۲۷] - «خداوند به مردان و زنان با ایمان باغ‌ها وعده کرده است که در آنها نهرها جاری است. جاویدان در آنجا خواهند بود. و هم مسکن‌های پاکیزه؛ اما خشنودی خدا از همه ی اینها برتر و بالاتر است. آن است رستگاری بزرگ.» [توبه/۷۹] خداوند

صفحه 10:
ارش إى اسان + موردی دیگری نیز هست که قرآن با صراحت ها اشارهآدمی را ستوده است تا جلبی که خودش نیز در آفردنش چنین مخلوقی به خودش عبزیک و رین گفته است: «تبارک ال َحْسَنٌ الخَالقِينَ»(مؤمنون: 015 جراكه انسان را در بهترين ساختار و تقويم آفريدة است: عَلقَذ خَلَفْنَا الإنسان فى أَحْسَن تقو - با بر آنجه گفته شد. از نظر قرلن انسان موجودی است يركزيده از طرف خداوند. خليفه و جانشين او در زمین, نيمه ملكوتى و نیمه مادی, دارای فطرتی خدا آشناء آزد. مستقل. امانتدر خدا و مسئول خویشتن و جهان, مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان, ملهم به خیر و شرء وجودش از ضعف و نتانی آغاز مىشود وبه سوى قوت و كمال سير مىكند و بالا م رود اما جز در باركاه الهى و جز با ياد او آرام نم ىكيرد. ظرفيت علمى و عملى اش نامحدود است. از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است. احیلناانگیزه هلیش هیچ گنه رنگ مادی و طبیعی ندارد. حق بهره گیری مشروع از نعمت‌های خدا به او داده شده است ولی در يرابر خدای خودش وظیفه دار است.

صفحه 11:
wi Phar - درعین حال. همین موجود در قرآن مورد بزرگ‌ترین نکوهش‌ها و ملامت‌ها قرار گرفته است: - «او بسیار ستمگر و بسیار نادان است.» [احزاب/۷۲] = هاو نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است.» حچ|۶۶] - «او آنگاه که خود را مستفنی می‌بیند طفیان می‌کند.» اعلق/۷-۶] - هاو عجول و شتابگر است.» [اسرا/۱۱] - هو هرگاه به سختی بيفتد و خود را كرفتار ببيند ما را در هر حال لبه يك پهلو افتاده و یا نشسته و یا ایستاده) می‌خواند؛ همین که گرفتاری را از او برطرف کنیم گویی چنین حادثه‌ای پیش نیامده است.» [یونس/1۲] 2 هلو تنگ چفنم.و ممسک است:# [اسرا/+»۱]. - «و مجادله گرترین مخلوق است.» اکهف/۵۴] - هو حریص آفریده شده است.» آمعارج/۲۱-۱۹] ‎ -‏ ه«اگر بدی به او رسد جزع کننده است و اگر نعمت به او رسد بخل کننده است.» آمعارج/1۲۱-۱۹

صفحه 12:
‎él‏ او ‏- چگونه است؟ آیا انسان از نظر قرآن یک موجود ز - آیاانسان یک موجود دو سرشتی است: نیمی از سرشتش نور است و نیمی ظلمت؟ چگینه است که قرآن, هم او را منثها درجه مدح می‌کند و هم منتها درجه مذمت؟1 ‎ ‏و زیباست. آن هم زشت زشت و زیبای زیبا؟ ‏- پس از ذکر نمونههایی از هر دسته از آیات.آراهپیرامونآنها را در قالب پاسخهایی بررسی مينماييم. - پاسخ اول : ستایشها ناظر به اسان با ایمان, و نکوهشها ناظر به انسان بیایمان است. - استاد مطهری در ای ‏حقیقت لین است.که لین مذح .ونم از لن ثیست که انسان یک موجود دو سرشتی است: ثیمی از سر تق ‎logo‏ است و نیمی دیگر نکومیدنی؛ نظر قرآن به لین است که انسان؛ همه كمالات رأ بالقوه:حارد و بليد آنها را به فعلیت پرساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد. ‎ ‏ار معتقد اسك ‎ ‎

صفحه 13:
‎él‏ او ‏- از نظر استاد. انسان در ناحیه خصلتها و خویهاء موجودی بالقوه است؛ یعنی در آغاز تیلد. فاقد خوی و خصلت است؛ بر خلاف حیوانات که هریک با برخی ویژگیها متولد میشوند. انسان چون فاقد هرگونه خوی و خصلتی است و از طرفی خویپذیر و خصلتپذیر است. به وسیله خصلتها و خویهلیی که رفته رفته پیدا میکند. یک سلسله «بعاد ثانوی» علاوه بر ابعاد فطری برای خویش میسازد. انسان یگانه موجودی است که بر خلاف اندامهای جسمانياش (كه كارش در مرحله رحم به يايان رسيده است) و بر خلاف خصلتهای روحی و اندامهای روانی حیوانات (که آنها نیز در مرحله قبل از ولد پایان گرفته است) اندامهای روانی انسان - که از آنها به خصلتها و خویها و ملکات اخلاقی تعبیر میشود - به مقیاس بسیاروسیعیپسازتولد ساختهمیشود. ‏- لین است که هر موجودی حتی حیوان. آن چیزی است که او را ساختهاند؛ یلی انسان آن چیزی است که خود بخواهد باشد. ایشان شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی را که بالقوه دارد ایمان میدانند. از ایمان؛ تقوا و عمل صالح و کوشش در راه خدا برمیخیزد و به مت ایمان.اببت که علم از صورتیک ابزار تاروا در دست نفس امایه خارج میگردد و ایزاری مفید ميشود. ‏- پس انسان حقیقی که خلیفهاله و مسجود ملائکه است. همه چیز برای اوست و سرانجام دارنده همه کمالات انسانی است. انسان با ایمان است نه اسان بیایمان. انسان منهای ایمان کاستی دارد و ناقص است. چنین انسانی حریص, خون ریز بخیل و ممسک کافر و از حیوان پستتر است. ‏- شهید مطهّری. انسان فاقد ایمان و جدا از خدا را انسان واقعی نمیداند. انسان اگر به یگلنه حقیقتی که با ایمان به او و به یاد او آرام فیگیرد بپیوندد. دارای همه کمالات است و اگر از آن حقیقت یعنی خدا جدا بمانده درختی را ماند که از ریشهاش جدا شده است.

صفحه 14:
مؤلفيماى اسلى باح اه ‎Gall‏ انسان در آغاز تولدش نه واجد صفت مثبتی است و نه دارای صفت منفی. بلکه او همه اینها وا به شکل بالقوه داراست و متوائق بالقومهایش را به فعل تبدیل کند. پس طبیعت نخستین انسان. هیچ جهت و سمت و سویی ندارد و چون جهت ندارد. نمیتولن گفت که یکی اصل است و دیگری فرع یا یکی بر دیگری رجحان دارد. در حقیقت انسان است که بلید به قابلیتها و قوههلیش, سمتوسو دهد و آنها را از قوه محض به فعلیت درآورد. پس طبیعت انسان؛ چون فعلیتی و جهتی ندارد: نه به آن نتایشی تعلق میگیرد و نه نکوهشی, ب) ستایشهای خداوند در قرآن به انسان تربیت شده تحت نظر انبیای الهی تعلق میگیرد و نکوهشهای او به انسان دور مانده از ايمان. اگر انسان در مسیر از قوّه به فعل درآمدن: به عامل ایمان تمسک کند و تحت تربیت مربیان الهی قرار گیرد,و,خودسازی و تهذیب نفس ‎tS.‏ ‏خصلتهای نیک خویش و کمالات و استعدادهای مثبتاش را به فعلیت درخواهد آورد و تنها در لین صورت است که ستایَنهای,خداوند از انسان به او تعلق میگیرد. اوست که شایستگی جانشینی خدایند در روق زمین را داراست و اوست که همه آنچه,در آسمانها و زمین است فرمانشاند و اوست که لیاقت اید رد فرشتگان باشد را دایلست. اما اگر چنین نشد و انسان به لین ابعاد مثبت روی نیاورد و خود رل از ایمان و تقوا دور کرد. دیگر این انسان. ارزش و لیاقت ستایش خداوند را نخواهد داشت؛ بلکه مستوجب سرزنش و نکوهش خواهد بود. این انسان؛ ابعاد منفی وجودی خویش را به فعلیت درآورده؛ آنگاه به صورت موجودی ظللم و جاهل و.. دزخواهد آمد. ‎dp‏ تعبیر شهید مطهّری, انسان فاقد ایمان و جدا از خدا انسان واقعی نخواهد بود. ‎ ‎

صفحه 15:
1 ‎٠‏ 6 - مدحها ناظر به فطرت انسان و نكوهشها ناظر به طبيعت انسان است. از لین نظرگاه. انسان همه استعدادهای منفی و مثبت را به شکل بالقوه داراست. اما استعدادهای مثبت در فطرت اوست و استعدادهای منفی از طبیمت و فا اورتاشی میشود وااولی اصل است. و نومی فرع و تایعی [/ فطرت اصیل اوست: - به عقيده آيتالله جوادی آملی ۰ قرّن. از انسان دو تصوير نشان میدهد: تصویری از طبیعت انسان و تصویری از حقیقت او؛ به لحاظ طبیعت. آدمی را همواره در پی اسراف و لذتجویی و رفاهطلبی و تنپروری میداند و بیش از پنجاه آیه مشتمل بر نکوهش انسان در همین زمینه طبیعی ارائه میفرماید؛ اما جنبه دیگری نیز برای انسان در قرآن کریم بیان شده که همه فضیلتهای بلند انسانی - الهی چون کرامت. خلافت. حمل امانت. شرافت و.. را دربر میگیرد و آن» همان خقیقت روخالهی و اصل و ناس انسانی است کف طبیعت. را به عنوان فرع و قابم. زیر پونش دود گروگه 22] - يس از نگاه ایشان در فرهنگ قرآن هر جا سخن از نکوهش انسان در میان است. گفتوگو از انسانی است که از خاک آفریده شده و هر جا از کرامت و بزرگی مقام انسان سکن میروده گفتوگو درباره انسانی است که مسجود فرشتگان:و جانشین: ‎HELM yas jo LAS‏ يمدى نکوهشها چد طبیعت انلز مربوط است و ستایشها به روح و فطرت او بازمیگردد.

صفحه 16:
ملشیمای ال ان روم - للف) انسان به شکل بالقوه واجد همه استعداهای مثبت و منفی است. انسان همه ایتها را بالقوه داراست. اما هر یک از این استعدادها در جایگاه و پایگاه خودشان هستند و هر یک شرایط و ویژگیهای خاص خودشان را درد - ب) جایگاه استعدادهای مثبت در فطرت انسان است. از آنجا که فطرت انسان, با روح الهی پشتیبانی میشوده همه فضلیل انسانی و صفات نیک در فطرت اوست. فطرت. نور محض است و هر آنچه در اوست و از اوست. همه ور است. در فطرت. هیچ نقطه تاریکی وجودندارد و هیچ خطری انسان را تهدید نمیکند. ‎EG -‏ ننتعدادهای متفی» دز طبیعت انسان است. چون:طبیمت انتان به کل وابسته و از خاک آفزیده شده است؛ پنی ‎J yy‏ منفی؛ هو طبیعت اوست. این وادی انسانی نیز خالی از برکت نیست اما همواره یازمند حفاظت و مراقبت است. ‏- د) فطرت. اصل است و طبیمت فرع و تابع. گرایش انسان به لحاظ اصل حقیقت خود به سوی فضایل و ملکات الهی -انسانی است و در حقیقت رغیت و تمایل به كار نيكه طبع نخستین و حالت مستقیم انسان است و میل به شر و تباهى. حالت ثانوى و انحرافى اوست. انسان ذلتا طللب خوبيها و زيباييهاست و از بديها گریزن و رویگردان است. ‏- ه) مدح خداوند از انسان ناظر یه فطرت و ذم اوه ناظر به طبیعت انسان است. تعریف و تمجید خدایند از انسان مانند خلافت. کرامت. شرافت و ... به افرادی از انسانها تعلق میگیرد که بتوانند فطرتشان را بر طبیعتشان غللب سازند وبا امیال و هواهای نفسانی که در قلمرو طبیعتجولان میدهند مبارزهکنند. نسانهایی که نتوانند خود.را از یند طبیعت و شهوت و غضب وب برهاننده از وسیشن: به درجات والای انسانی.و کمال باز میمانند و ممزاوار تکژهگاند:

صفحه 17:
بكم ستایشها ناظر به کرامت ذاتی انسان و سرزنشها ناظر به مرحله كرامت اكتسابى انسان است. استاد رجبی در کتاب انسان شناسی خود نیز در تبیین لین دیدگاه مینویسد: تأمل و دقت در آیات قرآن ما رابه لين حقیقت رهتمون میکند که انسان از دیدگاه قرآن ذارای ذو نوع کرامت انست: کرام فاتی و کرامت اکتسایی. مقصود از کرامت ذاتی آن است که خدایند انسان را به گونهای آفریده است که در مقایسه یا برخی موجودات دیگر. از لحاظ ساختمان وجودی از امکانات و مزایای بيشترى برخوردار است يا تنظيم و ساختار امكاناتش به شکل بهتر صورت پذیرفته و در هر حال از درایی و غنای بیشتری برخوردار است. اين نوع کرامت در واقع حاکی از عنایت ویژه خداوندیه نوع انسان است و همه انسانها از آن برخوردارند. از اینرو, هیچ کس نمیتواند و نباید به سبب برخورداری از آنها بر موجودی دیگر فخر بفروشد و من را ملاک ارزشمندی و تکامل اتسانی خود بدلند یا به علت آن مورد ستایش قرار گیرد.بلکه بلید خداوند را بر آفرینش چنین موچودی با چنین امکالتی ستود آنگونه که خود فرمود: «فْتارک ال أَْسَنٌ الخالقِينَ»؛ زيرا لين كرامت به اختيار انسان ربطى ندارد و انسان جه بخواهد و جه نخواهد از لين كرامت بزخوردار است. و آيات فراوانی که از تسخیر جهان و آفرینش آنچه در زمین است برای انسان سخن میگویند (جائیه: ۱۳) همه بر کرامت تکوینی نوع انسان دلالت دارند اما مقصود از کرامت اکتسایی, دستیابی به کمالهانی است که انسان در پرتو ایمان و اعمال صالح اختیاری خودبه دست میآوردلِ وع کرامت برخاسته َو تلاش و ایثار اتسان بوده و تیار ارزشهای انسانی و ملاک تقرب در پیشگاه خاوند است, با ین ‎cal cals‏ تیان واقمانسانی را بر اسان دیکز برتر داشگ همه انسانها مداد رسيدن به لين كمال و كرامت را دارند. ولى برخى به آن دست مييابتد و برخى فاقد من ميمانند. يس در لين كرامت. مه همه انسانها برتر از ديكر موجوداتائد ونه همه آنها فروتر يا مساوى با ديكر موجودات هستند.

صفحه 18:
ملفرماى الى بلح موم - الف) انسان برحسب ذات و فطرت خود تمایلات مثبت و منفی را خواستار است. بن دو مرحله تکوین و ارزشگذاری اخلاقی فرق هست. - این دو مرحله به نحو کاملاً روشن از هم متمایزند؛ چراکه مرحله هستیشناختی انسان. در اختیار خود او نیست و او در این مرحله هیچ اراده و اختیاری در دخل و تصرف در تکوین ندارد. اما در مرحله ارزشگذاری و ارزششناختی انسان با توجه به اختیاری که خدا به او داده. مكلف است و بايد باسخكوى رفتار خويش باشد. - چ) ستایشهای خداوند در مورد انسان, ناظر یه مرحله تکوین است. - انسان به گونهای آفریده شده است که در مقایسه با دیگر موجودات. امکانات و مزایای بیشتری دارد و کامل بودن و برتر بودن انسان در اینجا به علت توجه ویژه خداوند به اوست که اليته طبق مصالحی که خداوند میداند به او عنایت کرده است و او هیچگونه نقشی در این زمینه ندارد. - د) در مرحله ارزشگذاری اخلاقی, انسان گاه مدح مشود و گاه مذمت. - از آتجا که ذات انسان, تمایلات مختلف را طللب است. اگر به تمایلات مثبت علاقه نشان داد و در ساحت تمایلات منفی باقی نملند و خود را به سوی کمالبه حرکت درآورد شایسته مدح است و اگر تمایلات منفی. تمام دلمشغولیهای او را تشکیل داد. ساوار مذمت است. - ه) در این مرحله. اصالت با خوبیها و نیکیهاست. و ذاث انسان, متمایل به سوی خداوند و توحید اوست و او برای پذیرش دعوت انبياء آمادكى كامل دارد و بيتقاوت نيست.

صفحه 19:
عجارم - مذمت و تقبیح خداوند به قناعت انسان به موارد و زمینههای خلقت او بازمیگردد. - این دیدگاهه پس از تحلیل و تقسیم اوصاف انسان, برای هر یک حکم ویژهای تعریف میکند. aoa Asst Ae GUNG EER Gly Gas eae ee بن اوصاف را كه در يات ملاحظه میکنیم هیچ یک پيانکننده ماهیت انسانی «به اصطلاح فلسفههای معمولی» نیست. بلکه بیان یک رشته پدیدههاست که با نظر به عوامل مناسبی در انسانهاایجاد میگردد. = وی سپس این اوصاف را به سه قسم معين تقسيم میکند: قسم اول, صفاثی است که یا دخالت خود انسان یعنی با داشتن افیا به وجود ميآیند؛ از جمله اوصاف مذکور در آیات (بینس: ۲۱ | کهف: ۵ | شوری: ۴۸). قسم دوم. صفاتی است که زمینه خلقت انسان ایجابد میکند که ‎lise Gl fo‏ بوده باشد؛ از جمله اوصاف مذکور در آیات (لبیء: ۳۷ / اسراء: ۱۱ | نساء: ۲۸/ معارج: ‎٩‏ قسم سوم صفاتی است که از زمینه خلقت ناشی نمیگردد. بلکه مجموعه واحدهای منجر به زمینه طبیعیاش مقتظتی آن صفات است؛ از جمله صفات مذکور در آیات (عادیات: ۸ /روم: ۳۳ | علق: ۶ | اسراء: ۱۰۰. - لین قول, وجود برخی از صفات منفی در انسان را ناشی از زمینه خلفت او میدائد. اما در عین حال انسان رایه حرکت از زمینه خلقت و عبر از صفات منفی و تبدیل آنها به شرایط مثبت وامیدرد.

صفحه 20:
ce ELI ger - للف) همانند زمینههای مثبت در خلقت انسان. زمینههای منفی نیز در انسان آفریده شده و وجود دارد یزش و اختلاط حیات انسان با پدیدههای مادی اقتضا میکند که خدایند برخی از صفات منفی را در او پدید آورد. صفاتی مانند شتابگری یا ضعف را خداوند در زمینه آفرینش انسان قرار داده است. - زمينه آ - ب) مذمت و سرزنش خداوند از انسان, به دليل متوقف شدن او در زمينههاى منفى خا

صفحه 21:
٠9 ٠9 ا 4 Ao 4 ۰ - برخی دیگر. مذمتهای قرّن را از انسان.به دلیل‌به کارگیری ناصحیح او از کششها و غرلیز مثبت و سودمند او میدانند. = یله سیحانی.در کتاپ متشورجاوید با طرح این پرسش که آیا اننان آفیزهای از یر و شر اسنتاه میتویسد: - در آغاز نظر, انسان به صورت موجودی که از خیر و شر و یا مثبت و منفی ترکیب یافته است تجلی میکند و آدمی فیاندیشد که انبان آفیزهای است از خیر و شره از خوبی و بدی: از معيت و متف ‎shal gal jl elas sary‏ برای جهتی و مصلحتی در آفرینش او به کار رفته است. لین نوع برخورد با انسان با آزمونی که از او داریم و با ظواهر برخی از آیات که در لین زمینه وارد شده است کاملاً تطبیق میکند؛ زیرا قرلن در بیان آفرینش او به ابعاد مثبت و منفی وجود او اشاره میکند و در بدو نظر تصور ميشود که آفرینش او با خیر و شر آميخته است - این قول هیچ صفت منفی را در ذات انسان سراغ ندارد و زمینه خلقت انسان را کاملاً مثبت میداند.

صفحه 22:
ای اصلی - للف) کششهای موجود در آفرینش انسان همگی مثبت و سودمندند و هیچ غریزه شری در انسان به صورت ابتدایی وجود ندارد. انسان نمیتولند آمیزهای از خیر و شر باشد. بلکه هر چه در اسان هست همه خیر و مثبت است. تمام صفاتی را که خداوند در زمینه خلقت انسان قرار داده همه خیر است و ضروری وجود انسان. 7 ب) برخی از غرایز مثبت در صورت رهبری نشدن صحیح. به شکل صفات منفی ظهور مینمایند. در حقیقت. ابتدلئا هیچ بُعد منفی و شری در وجود انسان نیست. بلکه برخی از غرلیز مثبت و سودمند در صورتی که تعدیل نیابند و هدایت و راهبری صحیح نشوندبه مورت مظهر شر و پدی درمیایند و ملیه تباهی ان میشوند؛ یعنی لین صفت منفی؛ همان غریزه ضروری وجود انسانیاست که چون به شکل درستی, هدایت نشده است طفیان کرده و جنبه منفی به خود گرفته است. - ج) مذمتهای خداوند. به استفاده ناصحیح انسان از غرایز مبت و در حقیقت به بهره نگرفتن صحیح از آنها و هدایت تکردن آنها تحت نظر مکتب وحی و تعالیم حیاتبخش پیامبران برمیگردد.

صفحه 23:
28 - همه اين آيات (توصيفكر انسان) ناظر به يك يُعد يا يك مرحله وجودى انسان نيست؛ يلكه برخى مربوط به انسان أغازين و برخى ديكر راجعبه انسان فرجامين - از این نظرگا - یکی از محققان در تبییناین دیدگاه اینگونه مینگارد: انسان دارای قوا و استعدادهای فراولنی است که در طول زندگی خود. با اختیار و انتخاب و ارادههای دمادم. به آنها فعلیت. میبخشد. در واقع, انسان در صحنه حیات و زندگانی. خود را میسازد و به خود شکل میدهد. انسان واجد همه استعدادها و گرایشهای مثبت و منفی است. اما نهایتا اصالت با جنیه مثبت و متعالی وجود انسان است > حقیقت لن ات که انسان خو زویه و دوجنیه داردد از سویی دارای گرایشهای فتبالی و برتر است و از نوی دیگره تفایلات حیولی و پستندارد. دویخقیقت ‎GE‏ ‏مجمع كرايشهاى متضاد ميباشد. در درون او فرشته و شيطان كرد آمدهاند. به تعبيرى انسان داراى دو من است: من سفلی (فرودین) و من علوی (متعالی) = بدين معنا كه هر فرد انسائی, یک موجود دو درچهای است. در يك درجه حيوان است مانند همه حيوانهاى ديكر و در درجه ديكر داراى يك واقعيت متعالى. ملكوتى و آسمانی است که بخش اصیل وجود انسان را تشکیل میدهد و انسانیت انسان در حقیقت به همین تمایلات و گرایشها و قوا و استعدادهای ملکوتی او وابسته است. در واقع. انسانیت انسان را. همان من علوی و متعللی انسان تشکیل میدهد؛ به گونهای که انسان با از دست دادن لن. خود را از دست داده و باخته است. و کسی که من علوی و مقتضيات آن را به فراموشى سيارد. خود واقعى و راستين خويش را فراموش كرده است - اين قول با تقسيم دارليى انسان به دو من علوى و سفلى و اصالت دادن به من علوى. به قول دوم (فطرت و طبيعت) ارجاع ميكند و در حقيقت صفات منفى انساتى را تاشی از ذات و طبيعت و من ‎Slade li‏

صفحه 24:
ای اصلی 01 : - الف) انسان. همه گرایشهای مثبت و منفی را به صورت بالقوه دارا - ب انسان در آغازه یک نوع است. (انسان آغازین) اما در انجام. انواع مختلفی است (انسان فرجامین). + ج) انسان آغازین, دارای دو ساحت و دو درجه است. انسان آغازین. هم دارای گرایشهای متعللی و برتر است و هم استعداد صفات پست حیولنی در او وجود دارد. در حقیقت استعداد تمام صفات نیک وبد در انسان آغازین وجود دارد. يه تعبیری انسان آغازین. مجمع فرشته و شیطان است. - ده از دو ساحت انسان آغازین. یکی اصل است و دیگری تابع. بخش اصیل وجود انسان. همان واقعیت ملکوتی وآسمانیوگرایشهایبرتراوست. انسانیت انسان به همین تمایلات و استعدادهای الهی او وابسته است. - ه. آنچه خداوند در قرّن. از انسان مدح میکند. مربوط به انسان آغازین است و مذمتهای او در قرآن ناظر یه انسان فرجامین: - درباره اینکه لین گفتار آیا میتولند به شکل یک دیدگاه مستقل عرضه گردد یا اينکه وجوه مشترک قراولنی با اقوال دیگر دارد در پایان این بحت. به آن خواهیم پرداخت.

صفحه 25:
‎Hab‏ مر و وه اسرال و اضرا ‎Wh‏ ‏- أنجه در بيشتر ديدكاهها (غير از دیدگاه چهارم و پنجم) به صورت یک عنصر مشترک دیده ميشود لین است که همه آنها انسان را دارای استعدادهای مثبت و منفی میدانتد که به شکل بالقوه در انسان وجود دارد و در آینده به فعل درخواهد آمد. اما دیدگاه پنجم به صورت ابتدلیی هیچگینه استعداد منفی را برای انسان نمیپذیرد و آنچه در انسان به صورت استعداد و سانقه و وجود دارد همهاش مثبت است. دیدگاه چهارم نیز این را که تمایلات به شکل بالقوه باشند نمیپذیرد و تمایلات را بة شکل بالفعل ‏أن مورد بحث قرار ميدهد. ‎ ‏- به نظر ميرسد در ميان پاسخهای مطرح شده. در زمینه رفع ابهام و توضیح توصیف دوگلنه قرلن از انسان. باسخ سوم وجاهت بیشتر و تکلف کمتری دارد و به مقصود نزدیکتر است. در بحث از تکوین انسان. مرلتب و مراحل وجود او مدنظر است و اینکه وجود او چه مقدار از شدت و ضعف برخوردار است. وجود انسان به علت عتلیت وه الهی نسبت به او از قوت خاصی برخوردار است و اکثر ستایشها و تحسینها و تکریمها نیز ناظر به همین مرحله است. در حقیقت خود خداست که ستا و خودش به خودش در آفرینش مخلوقی که ویئه و خاص است تبریک میگوید. او مخلوقی آقریده که شایسته جانشینی اوست. بالاترین و بزرگترین ظرقیت و توان علمی را داراست. توانايى حمل بار سنكين امائت الهی را دارد و..بنابراین» موجودی آفریده که امکانات و شایستگیهای ویژهای دارد ‎ ‎ ‎

صفحه 26:
7, TAA ۵ آنچه که از آن میتوان به عنوانیافته و محصول پژوهش حاضر ياد كرد عبارتد از - ۱. خداوند از سویی, به انسان امکانات و توانایبهای ویژهای بخشیده که سایر مخلوقات از آنها یبهرهاند و منحصرا او به اين استعدادها تجهيز شده |. - ۲ از سوی دیگره خداوند از نسان دارای ارده و اختيار. مسئوليتها و تكاليفى را مطالبه تموده اسث. - ۲ توجه به لین نکته ضروری است که دسته اول از آیات که به ستایش انسان میپردازند.ناظر به انسان دارای امکانات خدادادیلند و دسته دوم که او را نکوهش ميكنند. ناظر به كيفيت برخوردى است كه انسان در يرابر تكاليف و مستوليتهايش دارد. اكر انسان از عهده تكليفش به خوبى برآمد. مستحق ستايش خواهد يود و اكرانتواتست به نحو شايسته اداى تكليف ثمايد مستوجب نكوهش است. - از آنچه گفته شد معلوم شد که انسان با همه ی وجود مشترکی كه با ساير جاندارها دارد. فاصله ى عظيمى با آنها بيدا كرده است. انسان موجودى مادى ‏ معنوى است. انسان با همه ى وجوه مشتركى كه با جاندارهاى ديكر دارد. يك سلسله تفاوت هاى اصيل و عميق با آنها دارد كه هر يك از آنها بُعدى جداكانه به او مى بخشد و رشته اى جداكانه در بافت هستى او به شمار مى رود. اين تفاوت ها در سه ناحيه است: — اناحیه ادراک و كشف خود و جهان. - ۲ناحیه جاذبه هایی که بر انسان احاطه دارد. - ۳ناخیه کیت قرار گرفتن تحت ‎global yb eile jal‏

صفحه 27:

39,000 تومان