صفحه 1:
Pg) ee) ص أييته
ابدیت
صفحه 2:
بسم الله الرحمن الرحيم
صفحه 3:
صفحه 4:
خدا 5 حمت كند كسى ر \
که بداند از کجاست؟ءدر
کجاست؟ وبه سوی
کجاست؟
علی ع(وافی.ج0س900)
صفحه 5:
سیر وجودی انسان در زبان مولوی
آمده ال به اقلیم جماد
و از جمادی در نباتی او فتاد
سالها اندر نباتی عمر کرد
و از جمادی یاد نآورد از نبرد
و ز نباتی چون به حیوانی فتاد
نامدش حال نباتى هيج ياد
صفحه 6:
جز همین میلی که دارد سوی آن
خاصه در وقت بهار و ضیمران
هم چو میل کودکان با مادران
سر ميل خود نداند در لبان
باز از حيوان سوى انسانيش
مىكشيد آن خالقى كه دانيش
صفحه 7:
هم جنين اقليم تا اقليم رفت
تا شد اکنون عاقل و دانا و زفت
عقلهای اولینش یاد نیست
هم از اين عقلش تحول کرد نیست
تا رهد زاين عقل پر حرص و طلب
صد هزاران عقل بیند بوالعجب
صفحه 8:
مراحل تکامل انسان از نگاه مولوی
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم به حیوان سرزدم
مُردم از حيوانى و آدم شدم
يس جه ترسم؟ كى ز مردن كم شدم؟
حمله ديكر بميرم از بشر
صفحه 9:
وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کل شیء هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک پران شوم
آنجه اندر وهم نايد آن شوم
بس عدم كردم عدم جو ارغنون
كويدم كانا اليه راجعون
صفحه 10:
آفریتشن جنه موجودلت برای اناق
هو الذى خلق لكم ما فى
(cdot) Yay!
و سخر لکم ما فی
السموات وما فى الارض
جميعا(جائيه (dO
صفحه 11:
انسان مورد تعظیم فرشتگان
خلقناکم ثم صورناکم
فقلنا للملائکه اسجدوا
لادم فسجدوا لادم الا
ابلیس(عراف 00)
صفحه 12:
ویژه گی
های انسان
صفحه 13:
كين لمتذلتی)
لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم(تین
)
ثم انشاناه خلقا آخر فتبارک الله احسن
الخالقین.(مومنون 46۶)
ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر
والبحر و رزقناهم من الطیبات و
فضلناهم على كثير ممن خلقنا
صفحه 14:
سنائی و مقام آدمی
طریق تحت
در نگر تا که آفرید ترا ؟
از برای چه برگزید ترا ؟
خاک بودی ترا مکرم کرد
زان پست جلوة دو عالم کرد
از همه مهتر آفرید ترا
هر چه هست از همه گزید ترا
صفحه 15:
در نظر از همه لطیفتری
به صفت از همه شریفتری
خوبتر از تو نقشبند ازل
هیچ نقشی نبست در اول
قدرتش بهترین صفت به تو داد
شرف نور معرفت به تو داد
گوهر مردمی شعار تو کرد
کرم و لطف خود نثار تو کرد
صفحه 16:
باطنت را به لطف خود پرورد
ظاهرت قبة ملایک کرد
آن یکی گنج نامه عصمت
اين يكى كارنامة حکمت
اختر آسمان معرفتی
زبده چار طبع و شش جهتی
صفحه 17:
قاری سورة مجاهدهای
قابل لذت مشاهدهای
خلقتت برد کوی استکمال
همتت راست سوی استدلال
خاطرت مدرک وجود خودست
عنصرت مستعد نیک و بدست
با تو بودست در الست خطاب
با تو باشد به روز حشر حساب
صفحه 18:
كفته اى أسم جملة اشياء
«در حق توست«علم الاسماء
طارم آسمان و گوی زمین
از برای تو ساخته ست چنین
فرش غبرا برای تو گسترد
چرخ فیروزه سایبان تو كرد
صفحه 19:
آفرینش همه غلام تواند
از پی قوت و قوام تواند
حكمت و فطنت وكياست و علم
همّت و سيرت و مروت و حلم
در وجود تو جمله موجودست
وين همه للق dese مرو فب تا
صفحه 20:
صفت تو به قدر آنکه تویی
نتوان گفت آنچنان که تویی
نشنیدیکه آن حکیم چهگفت
که به الماس در معنی سفت
تو به قیمت ورای دو جهانی
جه کنم قدر خود نمیدانی
این همه عزت و شرف که تراست
تو زخود غافلی عظیم خطاست
صفحه 21:
جانشینیخدا در رویزمین 6
واذ قال ربک
للملانکه انی جاعل
فی الارض
خلیفه(بتر.0و)
صفحه 22:
لمانتدار یه
انا عرضنا الامانه علی
السموات والارض و الجبال
فابين ان يحملنها و اشفقن
ظلوما جهو لا (احزاب وج)
صفحه 23:
Pod! crisis
و نفخت فيه من
روحی(حجروه)
ثم سواه و نفخ فيه من
روحه (سجد.ه)
صفحه 24:
دارلىعقلو خرد-©
بشارت ده به آن بندگان من
که به سخن گوش فرا میدهند
و بهترین آنرا پیروی میکنند
ایشانند ره یافتگان و ایشانند
خردمندان.(زمر ع0 و ©0)
صفحه 25:
آزادیو لختیار-6
انا هیناه ey ul oe و اما
كفو ر ا((نسانو)
الذى خلق الموت والحياه ليبلوكم
ایکم احسن عملا(ملکو)
اساء فعلیها(فصلت 9ج)
صفحه 26:
ر اه ها و ای زار
انسان
صفحه 27:
حو لسپنجگانه 0
امروزه دانش پزشکی و فيزيولوزى
با بهره گیری از حواس ظاهری و
فن آوری های پیچیده پرده از رمز
و رازهای عجیب ساختار جسماتی
بشر برداشته است بطوریکه رابطه
معنا دار خدا و خلقت انسان
,روشنتر شده است
صفحه 28:
عقل- 0
عقل نعمت الهى و حجت باطنى
انسان است كه در يرتو آن
ميتواند خود و عالم بيرون خود
را با تجزيه و تحليل بشناسد.
اين شناخت بيشتر به مفاهيم
.كلى ناظر است
صفحه 29:
عقل و خرد در زبان فردوسی
کنون ای خردمند وصف خرد
بدین جایگه گفتن اندرخورد
کنون تا چه داری بیار از خرد
که گوش نیوشنده زو برخورد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهتمای و خرد دلگشای
خرد دست كيرد به هر دو سراى
صفحه 30:
ازو شادمانی وزویت غمیست
وزویت فزونی وزویت کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن خردمند مرد خرد
که دانا ز گفتار از برخورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دش گردد از کردهٌ خويش ريش
صفحه 31:
هشیوار دیوانه خواند ورا
همان خويش بيكانه داند ورا
ازويى به هر دو سراى ارجمند
گسسته خرد پای دارد ببند
خرد چشم جانست چون بنگری
تو بیچشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جانست و آن سه پاس
صفحه 32:
سه پاس تو چشم است وگوش و زبان
كزين سه رسد نیک و بد بیگمان
خرد را و جان را که پارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
ازين بس بكو كافرينش جه بود
تويى كردهٌ كردكار جهان
ببينى همى آشكار و نهان
صفحه 33:
به گفتار دانندگان راه جوی
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
صفحه 34:
کشفو شهود-ه
شهود به این معناست که انسان
واقعیت را بدون واسطه و آنچنان
که هست دریابد. هرچند ممکن
است در تفسیر تجربه خود دچار
خطا گردد.اين نوع شناخت
نیازمند مقدماتی مثل ریاضت
.است
صفحه 35:
شهود و شمس
با زآمدم با زآمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
آن جا روم آن جا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاين جا به زنهار آمدم
من مرخ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
صفحه 36:
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
مارا به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببين
آن جا بیا ما را ببین کان جا سبکبار آمدم
از چار مادر برترم وز هفت آبا نیز هم
من گوهر کانی بدم كاين جا به ديدار آمدم
یارم به بازار آمدست چالاک و هشیار آمدست
ور نه به بازارم چه کار وی را طلبکار آمدم
ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی
کاندر بیابان فنا جان و دل افگار آمدم
صفحه 37:
مه
وحیو سننت
عالی ترین منبع شناخت همه جانبه انسان
وحی و سخنان معصومین ع است که
.فراتر از آن شناختی وجود ندارد
آیات قرآن مراحل خلقت انسان در رحم
وسپس مراحل رشد و کمال و پیری انسان
در دنیا را د ر قالب تصاویر جذابی از
تحولات جسمی و روحی بیان می فرماید
,که برای شناخت انسان اهمیت دارد
صفحه 38:
فنا ناپذیری و ابدیت
و ارتباط آن با
ابعاد وجودی
انسان
صفحه 39:
ابعاد وجودی انسان
روح -0
بدن.ه
صفحه 40:
” ۰
ارتباط روح و بدن
بعد اصلى انسان بعد روحى و معنوى
Cus gl,
روح اوست تا بتواند آن چه را اراده
كرده به واسطه بدن انجام داده وبه
.كمال برسد
صفحه 41:
صفحه 42:
ماده هرچه باشد به خودی
خود درک یا خود آگاهی
ندارد و پس پس از تعلق روح
,میکند
صفحه 43:
تمایلاتو میله0
تمایلاتی مثل نفرت و تکبر و
حسد و دوستی و شکرگزاری
و احترام و ... از خواص
روح است و چیزی که روح
نداشته باشد قادر به این
,گرایشات و تمایلات نیست
صفحه 44:
قدر تارادم و تصميیم 0
پری
موجود مادی اراده و
قدرت تصمیم ندارد و اين
ویژه گی ناشی از وجود
.روح در انسان است
صفحه 45:
قطع ارتباط روح وبدن
به محض خارج شدن روح از
بدن حیات دنیوی انسان سلب
شده و در عالم دیگر تولد میابد
و زندگی بسیار وسیعتری را
تجربه میکند که در تجربه های
مرگ موقت به خوبی گزارش
شده است
صفحه 46:
شواهدی بر eer
انسان و الزا
ابديت
صفحه 47:
برهان فطرت
میل انسان به جاودانگی و دوام و
تمام نشدن»حاکی از وجود یک
زندگی ابدی در سرنوشت
آدمیست»چنانکه وجود محبت در
دل انسان وجود یک محبوب را
,دلالت میکند
صفحه 48:
برهان حکمت
حکیم بودن خداوند اقتضا
دارد که انسان را به کمال
نهایی اش که فطرتا طالب
آنست برساند و این کمال با
وجود یک زندگی ابدی
صفحه 49:
برهان عدالت
عدل الهی میطلبد که
ابدیتی باشد تا ظرفیت
پاداش و كيفر اعمال خير
و شر انسان را داشته
.باشد
صفحه 50:
برهان قدرت
قدرت خداوند و اراده
او مقتضی خلق و slag!
زندگی ابدی برای انسان
,دوساحتی است
صفحه 51:
صفحه 52:
مراحل تکامل انسان از نگاه مولوی
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم به حیوان سرزدم
مُردم از حيوانى و آدم شدم
يس جه ترسم؟ كى ز مردن كم شدم؟
حمله ديكر بميرم از بشر
صفحه 53:
وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کل شیء هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک پران شوم
آنجه اندر وهم نايد آن شوم
بس عدم كردم عدم جو ارغنون
كويدم كانا اليه راجعون
صفحه 54:
عالم در
9 به معنی ذره»غبار پراکنده در هوا یا آفریدن
است به نظر برخی از دانشمندان عالم ذر همان
,عالم ملکوت در ورای زمان و مکان است
به نظربرخی دیگر» عالم ذر همان عالم فطرت و
تکوین است که خلقت آدمی و سرشت او
ساخته و آغاز میگردد.عده ای نیز بر آنند که
ذر از ذریه به معنی فرزند خردسال آمده است
صفحه 55:
34
عالم دنيا
we
دنیاً به معنی نزدیک و پست آمده است
نزدیک یعنی عالم مشهود و پست یعنی جهان تتزل
.يافته و پر تزاحم مادی
اين جهان كاركاه ساخت روح و تكامل جان آدمى
.با اعمال آزادانه اوست
رحم دوم هم نام دارد جون آدمى ميتواند
روحش را بر صورت كامل انسانى بيافريند يا
بر صورتهاى ناقص و غير انسانى(جماد و نبات
و حيوان)
صفحه 56:
عالم برزخ
رحم سوم يا مرحله اى بين دنيا و
.قيامت كبرى
جايى كه تكليف و عمل نيست ولى
رشد و تنزل روح بواسطه اعمال
بيشين و باقيات الصالحات و دعاى
.بازماندكان وجود دارد
صفحه 57:
قيامت
جهانى ابدى و جاودان كه ظرفيت باداش و
كيفر
.آدميان را متناسب با مراحل قبلى داراست
برخى معتقدند رشد و حركت آدمى در اين
عالم متوقف ميشود و برخى معتقدند كه
حركت استكمالى انسان همجنان
ادامه دارد تا در نهايت انسان به مقام
,قرب الهی برسد
صفحه 58:
نقش, انسان در ابدیت خود
نقش انسان در ساخت ابدیت خود
نقشی اساسی است که با اعمال
آزادانه خود که در نقشه خلقت الهی
دیده شده است میتواند سعادت و
نجات و قرب الهی را بیافریند یا به
,مراحل پست تر وجود سقوط نماید
صفحه 59:
راهتمایان انسان در رسیدن به كمال و
:سعادت عبارتند از
پیامبرلن
عقله
وجدانلخاقی-
تربیتوا لین
محیط لجتماعیه
صفحه 60:
ارتباط ابدیت
با كمال
انسانى
صفحه 61:
کوششبرلیشکوفاییلستعدادها-)
کوششب رلیموفقیندر لمتحاناتا هی
کوششب رلوک سبمعرفتو تعمیق 9
عبودیت
کوششب رلیرسیدنب 4 مقام-6
قرب لقاء الهئيرضوازيا فناء فى
الب
صفحه 62:
wa
صفحه 63:
پیروءاز گمانو شک
پیروعاز ها و هوس6
پیروءاز شیاطینجنو انس
پیرویجاهائه از تکرب
لجاجنو عناد-ء6
صفحه 64:
فرار از مسئوليته.©
حسكرائىمطلقو عدم-.©
باور به غيب
جهلك ©
صفحه 65:
آثار اعتقاد و
كرايش به
ابديت
صفحه 66:
معنا بخشيدنبه زندكى-)
مهار و تعديلغرليز-©
لجتناباز نافرمانیخدا-9
لحساسلمنیتو آرلمشروحی6
لحساس مسئو لیتاجتماعی 6
صفحه 67:
جلو كير عاز ظلم-©
صداشتو وفاویه عهد-ح»
سبقتدر کارهایخیر-6
مولجهه درسنبا-6
,مسائلزندگی
صفحه 68:
والسلام
محمد سركل زائى