علوم انسانی و علوم اجتماعیالهیات، دین و معنویت

بررسی فرقه های نوظهور معنوی و عرفانی

صفحه 1:

صفحه 2:

صفحه 3:
۱- عرفان حقیقی ۱ 5 ۲- عرفان کاذب

صفحه 4:
‎١‏ معنویت‌گرایی گرایشی جهانی است ‏۲ تفوذوگسترش مکاتب معنویتگرای جدید در کشور ‎ ‎mega‏ اقتصادی,. ‎ite seed ewe‏ رهز ‎ea‏ و ‏> یکی از راه‌های مبارزه با اسلام‌گرایی» توليد و تكثي ون

صفحه 5:
توجه به سليقه ها و ذاتقه هاى مختاف تلاش غرب برای نا مختلف مخا. بت اما ایا |برنام‌ریزی برای سطوح اطبان استفاده از همه ظرفیت‌های تبلیغی و روان‌ثناختی

صفحه 6:
. استفاده از بازی‌های رایانه‌ای و کارتون‌های کودکان: (توجه به نقش هنر و بازي در شکل‌دهي به نظام ارزشي و فکري جامعه: رویات. افلاطون. رون شكاسان رفتاركرا. واتسون....) 2 استفاده از فيلم‌هاي سینما ‎‘gs‏ ‏فیلم‌هاي معنوي هالیوود: سینماً ماوراء. 3 بهره‌گيري از ورزش» ورزشکاران: 4 استفاده از نمادها و مدها: 5. استفاده از ادبیات مکتو

صفحه 7:
تعداد و تنوع عرفان‌هاي نوظهور © آمار از تعداد آنها وجود ندارد. © دائرة المعارف اديان جسيد. جاب انكلستان: 2500 دين جديد را كه داراي پیروان شناخته شده هستند معرفي کرده است. برخي از آنان بسیار فعال‌لند و برخي بیشتر در فضاي مجازي و اب دارند. ‎٩‏ ملکلم همیلتون (جامعه‌شناس مشهور مین): بیش از پنج‌هزار آیین دینی جدید! ‎٩‏ تعداد فرقه‌هاي نو ظهور در ایران و میزان موفقیت آنها: آمار دقيقي وجود ندارد. اما فعالیت آنها در حد بسیار وسيعي است. ‎ ‎ ‎

صفحه 8:
مهم‌ترین فررقه‌های معنوی

صفحه 9:
و وه ۵ هو و و وه و هو هو و ادیان سنتي: بهودبت. مسیحیت. زردشتیت. صابئین ‎ble‏ © اوشو (باگوان شري راجینش) اکنکار (سفر باستاني روح) (پال توئیچل؛ هارولد کلمپ) سرخپوستي (کارلوس کاستاندا) فالون دافا (لي هنگجي) دالايي لاما (دالايي - اقیانوس؛ لاما- بیر) رام‌الله (پیمان فتاحي؛ با اسم معنوي م. م. رامالله) عرفان كيهاني يا عرفان حلقه (محمدعلي طاهري) پائلو کوئلیو متعالي (تي. امه (ماهاريشي ماهاش يوگي)

صفحه 10:
فرقه‌های صوفی فعال در ایران ° فرقه‌های اهل سنت: ‎Je‏ > در شهر بانه. خانقاه مرکزی آنها قرار دارد) کسنزانی سر هم و ركد ل سد تعر ست مجه أشن عا یآ مه شیخ محمد نجار؛ در شهر پاوه) ندیه (شمسیه (سیدعیداثه 2 كنبدكاوس» أزاد شيهرء بندرت ركمن» * شاذليه بندى مجددى؛ مشهد, تايباد. ترتبت جام؛ سرخس؛ بجنوردء * فيه یه دک جوا دود ) * خاکساریه(1)جللی غلاسلیشاهی (؟] دوه معصوسلیشاهی,(۲) وه نی (۴)ددهعجم) © اويسيه (نادرعلى عنقا در أمريكا) * كميليه

صفحه 11:
بررسی مشخصه‌های معنویت‌ها و عرفان‌های کاذب

صفحه 12:
واعلموا انکم‌نلن تعرفوا الرشد حتي تعرفوا الذي تركه و لن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتي تعرفوا الذي نقضه ولن ‎a‏ به حتي تعرفوا الذي نبذه فالتمسوا نلک من عنداهله فانهم عیش العلم و موت الجهل (نهج. خ147)

صفحه 13:
توجه: ‎٩‏ عرفان‌هاي نوظیور همگي بر بستر مدرنیته و فرهنگ غرب روئیده‌لندابه همین دلیل با مباني و اصول این فرهنگ کاملا سازگارند: ‏“دين ستيزي؛ ‏#شکاکیت معرفت‌شناختی؛ ‏#ناواقع كرابي معرفتي و ارزشي؛ ‎٩‏ کثرت گرايي معرفت‌شناختي و ديني؛ ٩سکولاریسم‏ و این‌جهان گرايي؛ #لیبرالیسم جنسي؛ ‎

صفحه 14:
1. نادیده گررفتن اعتفاد به خدا و یا انکار وجود او #خدا در عرفان اوشو *مردم به نزد من می‌آیند و می‌کویند ما آرزوى جستجوى خداوند را داريع. من به آنها می‌کهیم د: در رامن مح فيد لين لین مقوله رابه بحث نکشید. هر گینه صحبتی دربارة جستجوی ‎Nad‏ بی‌فایده است. هیچ معنا و مفهومی در آنچه می‌گویند لیست.» «کلمة دا فقط یک بهانه انست؟ ابزاری است برای ابر از احساسات مابه کل در ولقع کل هستی خداستد , کل الفیآست ووفتی با کل هستی یکی خواهید شد. را هر گاه انسان به نقطه‌ای ‎aes‏ وقت انسان خدا شده است.» «- خدای من حتی بیک "خص نیست. بلکه یک حضور است. ... خدای من چیزی عینی؛ آنجاء نیست. خدای من همان ذهنیت است. اینجا.»

صفحه 15:
تمم دا ‎tl‏ ‏يان ‎١‏ ‏0 با خداى اد ‎ae‏ ۱ ‎ot eu‏ فق كاد ‎ee‏ ‏4 هدى ديه ۱ فان عر با مواجهه اسی و ae ‏خدا‎ ‏ا‎ ia ‎kad‏ از 2 كه اديان الهى خدايى ‎cS‏ انان ممت ‎ond,‏ ‎fo‏ ‏ن هستندء هندى مبلغ أن اديان ‎Vo ‏خو‎ ‏ختة‎ ‎us ‏ندارد و‎ ‏جود‎ ‏و‎ ‎

صفحه 16:
#بعضاً با زي ركى بيشترى دربارة خداى اديان ديك سخن می‌گویند. ‎tA ISI gle ty‏ ادعا می‌کنند که ادیان دیگر» غيس از اكنكارء همگی محصول خدای طبقه يايين و ‎Bide‏ ‏فینریکی‌اند که آن را « کل‌نیررانجان» یا (سلطان نیرروهای منفی» می‌نامند.

صفحه 17:
#در جليي دیگر خدا را امري سليقه‌اي و شخصی می‌دانند: «خدا آن است که هر روحی باور دارد که باشد.» - 2 ‎case‏ خدای یک مست لایطل همانی است که او باور دارد و خدای یک عالم بررگ نیز همانی است که برد دزي له ‎niente‏ بدي كسى كدر جستجو قاني است» چرا که خدا همان شادى است. اين دو هيج تفاوتی با هم ندارند. حتی ممکن است آن مست به خداً نزدیک‌تر باشد. آنچ كد مهم لست ليست داريا په مطلوب خوده هر چه که مي نواهد باشدء علاقسند پاشند و فان تا ت‌کسن خود را بى روی جستجوی خود بگذارند.

صفحه 18:
2 شادمانگی به عنوان هدف غایی #هدف اصلي بسياري از عرفان‌هاي نوظهور: «شادي و آرامش و امید» از مکاتب سنتي: لذت‌گرایان و کلبیان و اپیکوریان ... #دالايي لاما: من بر این باور هستم که هدف اس زندگي جستوجوي خوشبختي است. لين امري بديهي است. اينکه معتقد به دین باشیم یا نباشیم. و اينکه پیرو کدام مذهب هستیم. تفاوت زيادي نمي‌کند؛ همة ما در زندگي خود به دنبال چيزي مطلوب مي‌گرديم.به همین دلیل.به نظر من حرکت زندگي روبه سوي خوشبختی و شادمانگی است»

صفحه 19:
سای‌بابا: «مآموریت من اعطای شوق و شادی‌به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم. مآموریت من پراکندن شادمانی است از این جهت هميشه آماده‌ام میان شما بیلیم نه یکبار دوباریا سه بار هر زمان که شما مرا بخواهید. اسمم ساتیا من راستی هستم اعمالم ساتیا جلال و شکوه من ساتیا تنها آرزوی من شادمانی شماست. شادی شما شادی من است شادمانی جدا از شما ندارم. قدرت من غیرقلبل اندازه‌گیری است تهلد من غیر قلبل توضیح و غیر قابل درک و پیمایش است.»

صفحه 20:
#فالون دافا: انكيزهُ اصلی تمرین کننده فالون دافا فقط بايد تزكية ذهن و بدن باشد. اما هدف از تزكية ذهن و بدن چیست؟ لی هنگچی می‌گوید. با تزكية ذهن و بدن است که فرد می‌تولند رنج و سختی خود را از بين ببرد. و زندگی او توآم با آرامش و شادی باشد.

صفحه 21:
3. نفی عقلانیت و فلسفه و منطق اوشوبا الفاظ مختلف وبه مناسبت‌های گوناگون علیه عقل و ذهن و منطق و فلسفه سخن می‌گوید. وبه جای آن بر پیروی از استاد و سرسپردگی دربرابر او تأکید می‌کند. * «من صاحب هيج نظام فلسفى نيستم. ... من حتی نمی‌دانم که دیروز چه گفته‌ام. به این موضوع اصلا فکر نمی‌کنم. من فقط پاسخگوی لین لحظه‌ام. من پاسخکوی حرف‌های دیروز نیستم. برو از دیروزی بپرس- قطعاً پیدایش نخواهی کرد. فردا نیز مرا نخواهی یافت.نه دیروزی وجود دارد ونه فردلیی تنها همین لحظه است که واقعیت دارد»

صفحه 22:
نقد. و بررسي * اگر کسی مدعی باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل مى تواند همه رازها و حقایق عللم را کف نماید. روشن است که ادعایی بلندپروازانه و دست‌نایافتنی دارد. در عین حال, اگر کسی گمان کند که با بی‌اعتنایی به عقل و منطق نیز می‌تولند به حقایق دست یابد. او نیز در خیللی خام به سر می‌برد.

صفحه 23:
* عرفان حقیقی, «عرفانی عقلانی» است. نه تنهابا عقلانیت سازگار است که همراه تن است. عرفان بدون عقلانیست. عرفانی انسانی نخواهد بود همانطور که عقلانيت منهاى عرفان» از انسان» موجودی تک ساحتی و خشك و خسن مىسازد. انسان كاملء از ديدكاه اسلام: انسانى است كه همة ابعاد وجودىاش هماهنى با هم يبشرفت نمايند. هيج بعدى را فداى بعد ديكر نكند.

صفحه 24:
* قذ کو: ۰ عقلائیت مورد تأیید برخی معنویت‌های نوظهور عقلائیتی مادی و اینجهانی است. به همین دلیل عقلانیتی منیهای دین و ناسازگار با دین و مدافع تساهل و تسامح است.

صفحه 25:
4 مخالفت با ادیان الهي اکنکار: مشکلی که ماهانتا دارد چیرگی آموزش‌های غلطبی است که روح سابتادر مورد اینکه روح القدس چیسته خدا چیسته و خدا چه چینوی نیسته گرفته است. ‎PLS‏ ‏اين تورات اشتباه بايد كنار كذاشته شوند ... روحأنينيا فته استه شا ید این کارا | انجام دهید اس این کار بخصوص را انجام ندهید اگس تتاضاى بخشش نکنید ويا كس در مراسم متهي شسركة كنيد و2 جهتمی خواهد شد. ... حال بيشتى افراد بيه اين دليل در انجام سفى روح مشكل دا رند كه تمام این مناهیم غلطه محکم توسط ذهن نگه داشته شدماند. (حكمت اى. ذيل عنوان رادهاي ينهان ماهانتا. ص14.)

صفحه 26:
#مدعی‌اند با وجود ماهانتاه دیگر نیازی به تعالیم سایر ادیان وجود ندارد. «ماهانتا در هر عصری با شکوه و جلال تازه‌ای ظاهر می‌شود و در بین أمروز قدم م ولف على و حکنمتی که او استطاعتش را دارده بسیار پب از دكترينهابى است كه اديان بر طرفدار جمع أورى كردماتل زيرا ماموريك لو آموزش دادن تکنیک‌های سفر روح أست.» حکمت اک» ص ۱۵. #مدعی‌لند فرد می‌تولند بهودی یا مسیحی یا مسلمان باشد و به تعالیم اکنکار عمل كند. در عين حال» تأکید می‌کنند که «کنکار مستقیم‌ترین مسیر به سوی جهان‌های بهشتی سوگماد است.»! (همان» ص ۱۶)

صفحه 27:
#توئیچل از زبان ربازارتاراز می‌گوید: «هر دینی را که امروزه در قدرت است نام بر و من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زائيدةٌ یک وجدان اجتماعی است؛ نه حقیقتی که از جانب سوگماد آمده باشد. هم آن قوانینی که به عنوان قوانین ‎all‏ شناخته شده‌لند. چیزی نیست جز یک وجدان اجتماعی متحول شده» دربارة محتوای ادیان نیز می‌گوید این ادیان بزرگ هیچ محتوایی را بازگو نمی‌کنند «مگر پیکری از احکام و مقررات که از جلنب قشر روحانیت رسمی برای تحت کنترل نگاه داشتن پیروان‌شان تنظیم شده است تا بدان وسیله عنان سیاسی و اقتصادی توده‌های مردم را به دست گیرند.» سرزمین‌های دورن ص ۰۲۰

صفحه 28:
دين‌ستيزي در آیین اوشو © «اگر میل جنسی تو واقعاً ارضاء شود احتیاجی به آلن همه وعده‌های پوچ نداری» چون به خواسته‌ات رسیده‌ای. اگس میل جنسی تو نکوهش, سکوب و نابود شود اگس تورا مجبور کر‌دند از این بابت احساس گناه کنی؛ آنن وقت موهوم پررستی می‌تواند ببرای هميشه به حیاتش ادامه دهد. با اين تررفند است که موهوم و موهوم پرستی اذرژی خویش را از خودکشی تو به دست می‌آورد!» وی دین را ساخته و پرداختٌ روحانیان می‌داند ومی‌گوید روحانیان چون نان‌شان در ترویج دین نهنته استه دین را سر پا نگه داشته‌اند و الا ادیان به خودی خود هیچ جذابیتی ندارند! (6370. pe ssl)

صفحه 29:
7 اوشو( گناه» را ساخته و پرداختة روحانیان به منظور تسلط بر توده‌ها می‌داند و می‌گوید: «گناء یکی از قدیمی تررفندها ببرای سلطه بر مردو است. آنها در تو احساس گناء ایجاد می‌کنند. آنها ایده‌هایی بس احمقانه به خوردت می‌دهند که قادر به محقق ساختن آنها نیستی. سپس كناء به وجود می‌آید و همین که گناه به وجود آمد تو به دام افتادماى. كناه راز كاسبى همة به اصطلاح اديان تشبيت شده (بنيا د كرا ) است.» (الماسهاي اشو. ص 258.)

صفحه 30:
مخالفت با احکام قضايي ‎cp?‏ ‎٩‏ «اکنون لین یک واقعیت علمي مبرهن و مسجّل است که تنببه کردن هر کسبه خاطر جنايتي که مرتکب شده. حملقت معض است. لین درست‌به لین مي‌ملند که کسي را به خاطر مسلول بودن تنبیه کنند وا چون سرطان دارد او راجه زندان بیندازند.»اوشو در ادلمه مي‌گهید در جامعة ایدملل من. دادگاه وجود دارد لماً حقوقدان‌ها و وکیلان در آن دادگاه‌هاً جليي ندایند؛ ژن‌شناسان همه کاره‌اند. اوشو مي‌گوید كسي که دست به تجاوز جنسي مي‌زند.به هیچ وجه نمي‌توان او را واقعاً مسوول چنان رفتاري دانست! ایا به دلیل پيروي از کشیش‌ها و ادياني که عزوبت را رواج مي‌دهند به جنين كاري مبتلا شده است ویابه دلیل وجود هورمون‌هاي جنسي در بدنش‌به ناچارسبه چنین ععلي کشیده شده است. اوشو در مي‌گوید: «مردي که از هورمون‌هاي جنسي يي برخوردار است باید زنان بيشتري داشته باشد. در مورد زن هم همینطور» آینده طلايي. ص 17-116 ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 31:
۵. شریعت‌ستیزی و فقه گریزی * تقریبا همهٌ عرفان‌های دروغین و معنویت‌های نوظهور (حتی اگر با اصل دین مشکلی نداشته باشند) با بعد فقهی آن به شدت مبارزه می‌کنند. پاره‌ای از صوفیان مسلمان و نفی شریعت اکنکار و نفی شریعت كوئليو و نفى شریعت اوشو و نفى شريعت 2_١

صفحه 32:
نقد و بررسی ۴ نکته اول: همه عرفان‌های کاذب اعم از آیین‌های سنتی و جدید علیرغم انکار شریعت. خود دارای شریعت ویژُه خویش هستند. آیین | شو و اکنکار و کوئلیو تعالیم فقهی و دستورالهمل‌های رفتاری خاصی دارند. مراقبه‌های اوشو از این سخخ‌اند. و یا تمرین‌های معنوی اکنکار چیزی جز دستور العمل‌های رفتاری نیستند. اینها خود به یک معنا ایجاد محدودیت برای افراد است. 2_١

صفحه 33:
* نکتة دوم: اگر عرفان راهی است برای رسیدن به خدا و تقرب‌به او پس جز با عمل كردن به دستورات خداهند. وصول به چنین هدفی امکان ندارد. خدای متعال نیز فرموده است: «قل ان كنتم تحبّون الله فاتبعونى يحببكم الله». * بنابرلین راهی برای وصول به هدف جز پیروی از دستورات فقهی اسلامی, که از ناحيةٌ خداوند برای بشر ارسال شده‌اند. وجود ندارد. 2

صفحه 34:
" نكتة سوم: هیچ انسانی به درجة معرفتی و شهودی پیامبر اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این حقیقتی است که مورد اتفاق همة صوفیان مسلمان است. امن انوار قدسیه لحظه‌ای از عمل به دستورات شرعی فروگذار نکردند. 2_١

صفحه 35:
* نکتة چهارم: اصولاً وصول به بی‌نهایت معنا و مفهوم ندارد. به تعبیر مرحوم علامة محمدتقی جعفری از شارحان بنام مثنوی معنوی: ۱ * هر قدمی که مطلبق دستور الهی بر می‌داريم و کوچکترین گردی را از آينة دل می‌زذاييم به همان اندازه از حقیقت مطلق برخوردار می‌شویم ... پایان این سیر و سلوك را مانند سير طبيعي و حرکت معمولی فرض کردن» از نهایت بی‌خبری | تصور يايان و أغاز و وسط در بىنهايت» أن اندازه بىاساس است كه در تناقض ... لذا اين مطلب كه جلالالدين مىكويد: «لو ظهرت ‎pa‏ بطلت الشرائع#:به بازیگزی ذهتی:وررواتی.ما بيشتر مربوط است تایه وأقجيابي ها رسب و وهی ‎maser‏ رو ایو 2

صفحه 36:
۶ تک ساحتی دیدن انسان #لين ویژگی را نیز می‌توان # بسیاری از عرفان‌های شرقی, اعم از عرفان‌های هندى» بودلیی و در برخی از مکلتب اخلاقی و عرفلنی یونان باستان از جمله مكتب ليون به وضوح مشاهده کرد. برخی از آیین‌های ایران باستان همچون ‎ool‏ ملنى نيز كما بيش مدافع اين ايده بودند. در عرفان مسيحى نيز اين له به قوت مطرح است. ‏#داستان شکایت سه تن از زنان مدینه از همسرانشان در نزد پیامبر در این ‏باره مشهور است. ‏گفتگوی زن متبتله با امام باقر ‎

صفحه 37:
#یکی دیگر از اموری که نگاه نادرست و بخشی به انسان را در مکاتب و ن‌های دروغین عرفانی نشان می‌دهد. مسألة انزوا و گوشه‌نشینی است. لب این کار را به هدف کسب توجه و تمرکزء لازم می‌دانند. اصل در چنین عرفان‌هایی توجه و تمرکز و مدیتیشن است. لذا هر چیزی که موجب تقویت این حالت شود «خوب» و با ارزش و هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد. «بد» و بی‌ارزش تلقی می‌گردد.

صفحه 38:
یکی دیگر از شواهد تک ساحت نگری به انسان در عرفان‌های کاذب؛ مسألة بی‌توجهی آنها به مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و پلید دانستن آن است. در عرفان‌های کاذب به یک معنا اصالت با فردگرایی و لذت‌گرایی فردی است. آنچه که برای آنان مهم است سعادت سالک و عارف است و لو به قیمت مشاهدةٌ ظلم و ستم بر مردمان باشد.

صفحه 39:
‎yp 932‏ #نكتة اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان نیست. ‎ ‏نمی‌توان به انگیزهٌ تقویت و سعادت یکی دیگری را نادیده گرفت. بهره‌مندی مشروع از لذت‌های جسمی نه تنها تعارض و تضادی با معنويت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوی انسان و یکی از بهترین اسباب و وسایل وصول به سعادت واقعی است. ‎

صفحه 40:
#نكتة دوم: در نقد گوشه‌نشینی عارفان دروغین می‌گوییم حق ن است که برای اصلاح درون نمی‌توان از اصلاح برون غافل بود. به همین دلیل عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون با دشمنان بیرونی نیز مبارزه می‌کنند و این مبارزه را برای حیات معنوی انسان لازم می‌دانند. هر چند مبارزات درونی را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بیرونی می‌دانند.

صفحه 41:
#نكتة سوم: راه اصلى وصول‌به هدف عرفان. «بندگی» خداوند است. بندگی به معناى عام بندگی در همة ارکان و ساحت‌های وجودی انسان. هر یک از غرایز انسانی» از جمله غریزة نوع‌دوستی و دیگرخواهی نیز بندگی خاص خود را دارند. عارف حقیقی کسی است که حق بندگی همه ابعاد وجودی‌اش را ادا می‌کند. نمی‌توان ادعای محبت خدا و عشق السی داشست اما نسبت به مخلوقات او بی‌اعتنا بود و در سیاست و مدیریت و تدبیر امور بندگان الهی هیچ دخالتی نکرد و خود را کنار کشید.

صفحه 42:
آنها 0 alae i a اگرایان دروغین و سرکرده‌های عرفان‌های کاذب به پندار دفاع 2 معنويت اهن ی زا از سماست مور نکه دارند و از طیف دیگر برخی از سیاستمداران و قدرت گرا الهی به منظور بهرهبرداری‌های مادی و اجتماعی از توده‌ها و بازگذاشتن دست سیاستمداران برای حفظ قدرت و سیاست خوده ساحت سیاست را جدای از ساحت عرفان و معنویست می‌دانند. حق كن إسنت که لین نظربه از طرفی ناشی از عدم درک درست عرفان و معنییت است و از طرف دیکر معلول برداست نادرست از سیاست است.

صفحه 43:
#نکتهُ پنجم: نفس قدرت و سیاست را نمی‌توان خوب یا بد دانست. اگر همراه با معنویت حقیقی و در راستای تحقق معارف الههی و خدمت به خلق خدا باسد. جزء بهترین کارهاست. اما اگر موجب غرور و خودبزرگبینی و ستم بر زیردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهی باشد. بد است. بنابراين بايد ديد كه هدف از سياست ورزى و قدرت كرايى جيست.

صفحه 44:
#نکتهُ ششم: بزرگ‌ترین طراحان معنویت و عرفان در بین بشریت یعنی پیامبران و اولیاء دین, همگی برای استقرار نظام سیاسی و حکومت دینی تلاش کرده و با طاغوت‌های زمان خویش درافتاده و لحظه‌ای در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهی نکرده‌اند.

صفحه 45:
#نکته هفتم: سرکرده‌های عرفان‌های کاذب هر چند در ظاهر با سیاست و سیاستمداران مخالف‌لند و پیروان خود رابه عدم دخللت در سیاست و مسائل اجتماعی دعوت می‌کنند. اما تردیدی نیست که هدف اصلی و پنهان آنان از چنین توصیه‌ای هدفی سیاسی است. لذا از سوی قدر تمندان و سیاستمداران غربی به شدت مورد تبلیغ و حمایت قرار می‌گیرن چگونه می‌توان باور کرد پدیده‌ای که مخللف سیاست باشد. از سوی سیاستمداران و قدرتمندان تبلیغ شده و از هر گونه حمایتی برخوردار گردد؟ بهترین مکان‌ها و تفریحگاه‌ها از سوی اربابان زر و زور و سیاست در اختیار آنان قرار گیرد؟

صفحه 46:
7 كثرت كرابي سلوكي #به سوي کعبه راه بسیا راست ‎no‏ تو از خشکی «اني #راه‌هابه تعداد انفاس خالیق است. هیچکدام ترجيحي بر ديكري ندارد. ‎٠‏ مهم نتیجه است. نه وسیله. #سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است که عرفان اسلامي مبتني بر شرب #غرفان هاي هندي و شرقي و غیبی و امغال تن نبه همان نداژه ها رابه نتیجه مي‌رسانند که عرفان مبتتي بر وحي. ‎

صفحه 47:
© دالايي لاما مي‌گوید: : «در اين جهانم آد ا ل ل 00 مي‌کنند و من معتقدم مأ يه بنخ مبليارة دين مختلف نيار ‎Weyl‏ ‏جرا كه در برداشنتها و تفكرات انسانها تنوع بسيار كستردواي وجود دارد. به اعتقاد حر .د انصابي اند آز بك ‎ee‏ عزوت يون ‎sls as as‏ او در تسب با تاورهایش: بهترین اش فک می‌کتم که اگر ما تبها یک دین داشتیم. طولي نمي کشید که آن دین گرهي از کار فرو بستة بشر نمي‌گشود. اگر یک رستوران داشتیم و ن رستوران تنها یک نوع ‎Gauls lak‏ هر روز یک نوع غذا- پس لز مدتي» چند مشتري مي‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خود نیاز دارند؛ چرا که سلائق مختلفي دارند. کار ‎Obl‏ ‏هم تغذية معنوي بشر است. و به گمان همة ما متوجه هستیم که تنوع ادیان به نقع ماست.» هبر شادمانگي: صض295-394

صفحه 48:
نقد و بررسي (1) 2 رسیدن به منزل مقصود و بی‌خورداری از قرب الهمی و مق فنای حقیقیء که اوج اهداف عارفان استه راه ويثية خود را مىطليد؛ ؛ با هر راهي نمی‌توان به این هدف رسید. رسیدن به مقام فنا و قرب الهي را نمی‌توان با نافرمانی آو به دست آورد! جكونه ممكن است با نادیده گررفتن فرمان‌های محبوب و معشوق بتوان به بارگاه او راء يافت؟ يك عاشق حقيقى هركن به خود اجازه نمی‌دهد که لحظه‌ای از یاد معشوق غافل بماند؛ در همه حركات و سکناتش همواره به دنبال رضايت معشوق است.

صفحه 49:
وامام حسین در سايةعمل‌بهفریضة لمربهمعروگ و نهي از منکربه آن مقام بزرگ دست ‎rite ah She yb 4‏ حقيقت بلكه تنها وسيلة آن» متابعت از شریعت وحیانی است. چگونه ممکن است راه‌های بهت و ساده‌تری باشد اما خداوند آلن را از بندگان دریغ ‏نماید؟ اككى حتايقى باطنى وجود دارند كه دارند واكس راهى ببراى وصول به آنها وجود دارده این راه متحصر در راه شریعت است و بس. ‎

صفحه 50:
۸ نفی واقع‌گرایی ارزشی عارفان اک در پاسخ به لین پرسش که آيا اكنكار با سقط جنین یا همجنس بازی مخالفت مىكند؟ مى' اکنکار موضوعلتی از قبیل جنسى رابه عنوان ن ‎glia‏ شعت در نظر كرفته وبه عنوان يك سازمان نظرى نمی‌دهد.» © ترویج تساهل و تسامح از سوى يائلو كوئليو #نقد و بررسی: #بر اساس نظام ارزشی اسلام. ارزش‌ها ریشه در واقعیت دارند. «الاحكام الشرعية تابع للمصالح و المفاسد الواقعیث»

صفحه 51:
5 * که با نامهاى مختلفى نام كذارى مى شود: قطبء استادء بير, ماهانتاء ناوال و امثال آن. جايكاه استاد در اين تلقى در حقيقت جايكاه يباصبران و بلكه جايكاه خدا / پیامبران جرلت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و ‎Ses‏ ‏بلاغ دستورات و خواسته‌های الهی به بشر می‌دانند و خداوند ‎ed‏ تيارى جز ابلاغ دستورات أو را به أنان نداده است: وو ما على الرسول الا لبلاغ»4 * اما استاد و بير در تصوف و عرفانهاى كاذب كونه دخللت و تصيفى در احكام ‎Mid SVG call‏ را حق سرپیچی از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.

صفحه 52:
#در عرفان اکنکار به جای توسل به خدا برای حل مشکلات بايد به يبر يا ماهانتا که رهبری اکنکار را بر عهده دارد متوسل شد. #«هر کسی که تمرینات معنوی اک را انجام ده توجه می‌شود که زندگی او به ‎os hil‏ انار درد سفر ‎sc‏ بايد با ابدة جود اس است.))(( ار دارد سفر روح بايد ايده وجود اد زنده اک مشکلی نداشته باشد زیرا استاد وسیلةٌ رسیدن به سرزمین‌های خداوند است که روح الهی آن را در اختیار ما قراز داده است.» «در مدرسة اک هیچ روزنه‌ای وجود ندارد كه يك بجه بتولند به وسيلة من از ديد استاد بيرون رفته و شود. 6

صفحه 53:
#در عرفان ساحری نقش اوال یا پیرآنقدر برجسته می‌شود که معتقدند سالک برای مواجهه با او باید تمرین‌ها و ریاضت‌های شدید و آموزش‌های طولانی و دراز مدتی را تحمل نماید. و الا اگر سالک بدون تمرین و ریاضت کافیء با ناوال رو به رو شود. بلافاصله خواهد مرد. کارلیس کاستاندا مدعی است «بدون یک آموزش طولانی هیج انسانی قادر به رویارویی با ناوال نیست. گر یک انسان معمولی با نوال مواجه شود بی‌درنگ خواهد مرد» گزیده مجموعه آثار. کارلوس کاستاندا. ص ۶۲

صفحه 54:
۰. لیبرالیسم جنسی: دامن زدن به مسائل جنسی # کوئلیودهبرای تحقق تشرفه باید با این نیرو آشنا شوی. بقیه چیزها نیروی جنسی ساحران, به استادان بزرگ تعلق دارد و پس از مراسم با آنها آشنا می‌شوی. پس چطور با آن رو به رو شوم؟ یک فرمول ساده است ... فرمول این است در تمام مدت رابطةٌ جنسی, از حواس پنجگانه‌ات استفاده کن. اگر در لحظة اوج لذت جنسی» همه این حواس با هم از راه برسند» برای تشرف پذیرفته می‌شوی. (رد س0۲ ۳

صفحه 55:
#اوشو سکس را امری مقدس و مهم‌ترین نیروی زندگی دانسته و همگان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است که هم دگرگونی‌های زندگی از طريق لین نیرو رخ؛می‌دهد. سکس را مقدمة عیادت می‌داند النته نه هر سکسی را؛ بلکه سکسی که از روی شور و سرخوشی باشد! چنین سکسی است که مولد عشق است و عشق نیز مولد عبادت است. اوشو سکس را تنها در ارتباط با غیر هم‌جنس خلاصه نمی‌کند؛ بلکه همجنس‌بازی را نیز تقدیس می‌کند. و بهترین مکان برای دین‌شناسی و خداشناسی را کاباره‌ها می‌داند و نه کلیساها و مساجد! ‎Arp la ea)‏ و ص۱۱۶ ‎ ‎

صفحه 56:
اوشو انسان ایده‌آل را در قالب ترکیبی با عنوان «زوربای بودایی» معرفی می‌کند. زوربا شخصیتی است زمینی و اهل خوشگذرانی‌های دنیوی و جسمانی» اما بودا مظهر عرفان و معنویت و زهد و کناره‌گیری از دنیا است. وی در این باره می‌گوید: «همةٌ تلاش من بر یک چیز متمرکز است: آفرینش انسانی نوین مثل «زرباى بودا» در يك كمون نمونه همة افراد از هر دوی این کیفیت‌ها برخوردار خواهند بود»

صفحه 57:
11 انكار معاد و طح مسألةٌ تناسخ ۴ وجه مشترک همة عرفان‌هاي شرقي و غربي و سرخ‌پوستي همین است. البته لین مسأله. امر جديدي نیست. تناسخ از ويژگي‌هاي مشهور ادیان و آيين‌هاي هندي است. در بونان باستان و از سوي فیثاغوریان هم مطرح شده است.

صفحه 58:
تناسخ و پاسخ‌دهی به مشکلات روحی گس ما در زندگی‌های گذشته مورد آزار قررار گرفته و ترس را تجربه کرده باشیم؛ احتمالاً هنوز اين عواطف را در حافظةٌ روانى نود حنظ كردمايم وشايد به همین دلیل در زندگی کنونی از احساس ترس و تنش در عذاييم.» (كنكار حكمت باستاني براي عصر حاضر. صص 40-39.)

صفحه 59:
تناسخ و حل اختلافات شتخصیتی والذین و فرزئنان #استدلال دیگر آیین اکنکار: #اختلافات شخصیتی والدین و فرزندانشان را جز از راه تناسیخ نمی‌توان توجیه کرد. چطور می‌شود که والدین یک کودک هیچ علاقه‌ای به موسیقی ندارند. اما فرزند آنان نه تنها علاقمند به موسیقی می‌شود بلکه استعدادی درخشان در موسیقی هم دارد؟ «شاید او اين استعداد را در زندگی قبلی پرورش داده و خاطرات ضعیفی از آن دوران دارد.»

صفحه 60:
استدلال از راه تجربةً شخصی #اوشو و تناسخ: تمسک به تجربهةٌ شخصی. #«من مراقبه کرده‌ام. من به نقطه‌ای رسیده‌ام که از آنجا می‌توانم زندگی‌های قبلی خود راببینم و همین برهان بسنده است. لین شناخت من است. این تجربة من است این به میراث هندوان باورها يا هيج چیز ديكرفان ربطی ندارد. من بر اساس اختیار خود سخن می‌گویم» (بنک برهای كيين ص51

صفحه 61:
# دالایی لاما: *کسانی که به تناسخباوردرن. در مصیتها یا اصلا رنجی میب ‎ghee ole‏ يزان تجا 35 ۳ سرنوشت فرد و به رفتارهاى خود او دارد. دالايى لاما مى كوشد جه بدرولنش ‎al‏ اليه أرما ليد بأعث ركود و بى تحر كي آنان سود و چون زند. نی‌سان از پیش رقم خورده است پس يأ ‎ee‏ برك املاح ودع ماحد دأ بال وى از كارما باورى فعال می‌سازد و ويد با توجه به اين باور بايد اس اندكى آيندة ما ‎SFU‏ است پس برای بهتر شدن زندگی آینده‌مان بأید تلاش

صفحه 62:
+ نقد و بررسي تناسخ به اين معنا که مکاتب هندی و بودایی و آییزهای نوظهور معنوی مثل اوشو و اکنکار و کوئلیو می‌گویند قطعا باطل است. هم از نظب فلسفى وهم از نظس دینی. #بى اساس تناسخ, اموری از قبیل تویه؛ استغفار» عذو الهی؛ احباط عمل, و امثال آنن هیچ جایگاهی ندارند. #اين استدلال اوشو که می‌گوید من نودم وجودهای سابقم را مشاهده کردم مطوع است که هیچ ارزش منطاقی و عقلانی ندارد. در مقابل آنن به سادگی می‌توان ادعا کررد که میلیون‌ها نف ‎gute Soo‏ تجربه‌ای نداشته‌اند.

صفحه 63:
#این سخن که با تناسخ بخواهیم علت اختلافات شخصیتی فرزندان را والدین توجیه کنیم» نیز واضح البطلان است. لین حاکی از نادیده گرفتن اختيار آدميان در شكلدهى به شخصيت خودشان و ناشى از جهل نسبت به عوامل شکل‌دهی به شخصیت انسان است.

صفحه 64:
#مدافعان تناسخ؛ اعتقاد به آن را به معنای دادن فرصت به انسان‌ها برای تکمیل شخصیت خود می‌دانند. اما این نیز آرزوبی بی مورد و بی‌وجه است. خداهند ابزار و وسایل درونی و بیرینی هدلیت را در اختیار همه آدمیان قرار داده است: عقل به منزلة پیامبر درونی و هزاران پیامبران بیرونی. در قرلّن کریم از زبان برخی از جهنمیان آمده است که آرزوی بازگشست مجدد به این دنیا را دارند اما به آنان فرصت داده نمى سود.

صفحه 65:
علت تأثي ركذارى عرفانهاى كاذب علت اصلى جهل افراد است: (عامل اصلى همه انحرافات در تاريخ اسلامي را مى توان جهل ناميد: دعاى اربعين آمام حسین) معمولا اعضای اين فرقدها دلبستهتر و يايبندتر هستند. مخفى كارى آنان لين حللت را در ذهن خيلى افراد ايجاد مى كند كه حتماً جيز مهمى دارند ... 0 كنترل همه جولنب زندگی مریدان از نوع غذاء محل مسکن. همسر لباس و استفاده از موسیقی» مد و نماد

صفحه 66:
بمباران محبت: وعده شغل, مسکن» تسکین آلام روحی» بهبود امراض مزمن يا صعب العلاج جسمی, قرار گرفتن در محیطی صمیمی, یافتن یاران شفیق- ادعا می‌کنند که راهی سریع, مرحله‌بندی شده و قابل اجرا برای رسیدن به حقیقت دارند. که نیازی به عمل به دستورات دینی ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌های معنوی جدید کم کاری عالمان و مبلغان دینی در ارائة معارف معنوی

صفحه 67:
نقش سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌های کاذب ‎.١‏ بهره‌برداری از برخی آموزه‌ها ‎Mio ©‏ آموزة درون گرایی افراطی و گوشه‌نشینی و آموزة تناسخ #در اغلب آیین‌های جدید اعتقاد به تناسخ که به گونه‌ای ملازم با جبر ‏اجتماعی و سیاسی هم هست. وجود دارد. حتی در عرفان اکنکار آمریکایی این اعتقاد جایگاه بسیار بالایی دارد. و اين ابزار خوبی در دست زور گویان و ستمگران است.با لین اعتقاد می‌توان جلوی خیلی از شورش‌های ‎elated‏ ‏و سیاسی را گرفت. و افراد رابه امید زندگی بهتر در مرحلةٌ بعدی ساکت نگه داشت. ‎

صفحه 68:
‎ale!‏ پایگاه: ‎ ‏«دالكوركي» شاهزادة روسى. در ببدليش بابيت و بهايئت. شركت درس ی ی ‎fest ies‏ ل ری رن اندیشه‌های ‎Lec gate‏ كفت شما نمايندة امام زمان هستيد و من به شما و مقام بسیار وا ‎ ‎ ‏است که کاملا در اختیر ۷ ‎

صفحه 69:
3 مقابله با معنویت اسلام شيعي: #تقوبت اسلام فردي و منبای سیانننت. اسلام منياي روحائیت. اسلام منياي مدیریت. به عنوأن مثال در ایران اسلامي از سال 42 به بعد که مشلیخ صوفیه رولبط خوبی باً دربار شاه داشتند. مقامات عالي مي‌رسیدند. در زمآن دکتر اقبال خانقاه‌ها رشد کردند.

صفحه 70:
4 میار قدرت مرجعیت: #نقش مرجعیت را در خنثي کردن توطئه‌هلیش به وضوح در سده‌هاي اخیر دیده‌اند. بر این اساس با ترویچ چنین فرقه‌هايي. به محوریت دادن به نقش پیر و استاد در حقیقت مي‌خواهند بديلي براي مرجعیت ایجاد کنند.

صفحه 71:
راه‌هاي مقابله ‎ginal 2 ۰‏ علمي: شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب مقدمة عمل آست. اگر ن عامل اترگذاري لین مکاتب ‎on‏ است. نخستین گام براي مقابله کت و اهي است. ِ در سطح خرد و کلان اي 3 تأكيد بر عقلائيت و پزهی از مور خرافي فریب‌خوردگان لین عرصه زنان هستند. رژيابيني. فال‌بيني. طالع‌بيني: كف بيني: سنگ ذرماني و فرادرماني و سحر و جادو و احضاز روح و * جلوگيري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها. به ویژه عزاداري‌هاي خانگي!

صفحه 72:
۰ راه‌هاي عملى 1 افشاگري و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانواده‌ها 2 جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تیاجم اخلاقي و معنوي آنان 3 استفاده از ظرفیت مجللس مذهبي و خانگي و پايگاه‌هاي بسیچ براي معرفي عرفان حقبقي * احياي ابعاد عرفلني و اخلاقي عاشورا: فاطمیه. شعبانیه. دهة فجر. هفتة دفاع مقدس: و امثال آن.

صفحه 73:
4 ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستین؛ داستان‌هاي شهیدان. 5. خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزشي مي‌توانند الگوي عيني و متحرک ارزش‌ها و اخلاقیات اسلامی باشند.

بررسی معنوي و عرفاني -1عرفان حقيقي شناخت شهودي خداي متعال ،اسماء ،صفات و افعال او -2عرفان کاذب هر نوع عرفاني که هدف آن چيزي غير از قرب الهي باشد و راه سلوکي آن نيز مورد تأييد دين نباشد -3معنويت )spiratuality( :اصطالحي جديد است؛ معاني بسيار متفاوت و حتي متعارض دارد. از ديدگاه غربيها ،معنويت هر چيزي است که «شادي ،آرامش و اميد به زندگي» را به ارمغان بياورد .1استفاده از بازي‌هاي رايانه‌اي و کارتون‌هاي کودکان: (توجه به نقش هنر و بازي در شکل‌دهي به نظام ارزشي و فکري جامعه: روايات ،افالطون ،روان‌شناسان رفتارگرا ،واتسون)... ، .2استفاده از فيلم‌هاي سينمايي: فيلم‌هاي معنوي هاليوود؛ سينما ماوراء، .3بهره‌گيري از ورزش ،ورزشکاران: يوگا ،فالون دافا (جوآن فالون) ،کاباال (قّب اال) .4استفاده از نمادها و مدها: شيطان‌پرستي ،گروه‌هاي مسيحي، .5استفاده از ادبيات مکتوب: در عرصGGة رمGGان و داسGGتان‌هاي عرفGGاني :کتاب‌هGGاي کوئليو ،رمان هري‌پاتر تعداد و تنوع عرفان‌هاي نوظهور آمار دقيقي از تعداد آنها وجود ندارد. دائرة المعارف اديان جديد ،چاپ انگلستان 2500 :دين جديGGد را کGGه داراي پيروان شناخته‌ شده هستند معرفي کرده است .برخي از آنGGان بسيار فعال‌اند و برخي بيشتر در فضاي مجGGازي و اينترنGGتي فعGGاليت دارند. َ م لُک لم هميلتون (جامعه‌شناس مشGGهور دين) :بيش از پنج‌هGGزار آيين‌ ديني جديد! تعداد فرقه‌هاي نو ظهور در ايران و ميزان موفقيت آنهGGا :آمGGار دقيقي وجود ندارد .اما فعاليت آنها در حد بسيار وسيعي است. مهمترين فرقه‌هاي معنوي ‌ فّعال در ايران  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ اديان سنتي :يهوديت ،مسيحيت ،زردشتيت ،صابئين ساي‌بابا اوشو (باگوان شري راجينش) اکنکار (سفر باستاني روح) (پال توئيچل؛ هارولد کلمپ) سرخپوستي (کارلوس کاستاندا) فالون دافا (لي‌ هنگجي) دااليي الما (دااليي= اقيانوس؛ الما= پير) رامالله (پيمان فتاحي؛‌ با اسم معنوي م .م .رام‌الله) ‌ عرفان کيهاني يا عرفان حلقه (محمدعلي طاهري) پائلو کوئليو مديتيشن متعالي (تي .ام) (ماهاريشي ماهاش يوگي) فرقه‌هاي صوفي فعال در ايران ‏ فرقه‌هاي اهل سنت: ‏ فرقه‌هاي شيعي: قادريه (حسيني (در حال حاضر شيخ يحيي حسيني :در شهر بانه ،خانقاه مرکزي آنها قرار دارد) کسنزاني (بنيانگذار سيد محمد کسنزاني و رهبر فعلي سيد نهرو کسنزاني ،نجاريه (شيخ عبدالقادر نجار ،االن ماموستا شيخ محمد نجار؛ در شهر پاوه) نقشبنديه (شمسيه (سيدعبداهلل نقشبندي مجددي؛ مشهد ،تايباد ،ترتبت جام ،سرخس ،بجنورد، گنبدکاوس ،آزاد شهر ،بندرترکمن)... ، شاذليه ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ نعمت‌اللهيه ( :گناباديه (پرطرفدارترين فرقه در ايران؛ نورعلي تابنده) ،مونس عليشاهيه (نورعليشاه: نوربخش) ،صفي عليشاهيه ،کوثرعليشاهيه) ذهبيه (احمديه (دزفولي‌ها :دکتر گنجويان) ،مهدويه (محسني)) خاکساريه (( )1جاللي غالمعليشاهي )2( ،دوده معصومعليشاهي )3( ،دوده نورائي )4( ،دوده عجم) اويسيه (نادرعلي عنقا در آمريکا) کميليه بررسي مشخصه‌هاي معنويت‌ها و عرفان‌هاي کاذب واعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتي تعرفGGوا الذي ترکه و لن تأخGGذوا بميثGGاق الکتGGاب حتي تعرفوا الذي نقضه و لن تمسGGکوا بGGه حتي تعرفوا الذي نبذه فالتمسوا ذلGGک من عنداهله فانهم عيش العلم و موت الجهGGل (نهج ،خ)147 توجه‌: ‏ عرفان‌هاي نوظهور همگي بر بستر مدرنيته و فرهنگ غرب روئيده‌اند؛ بGGه همين دليل با مباني و اصول اين فرهنگ کامًال سازگارند: ‏دين‌ستيزي؛ ‏شکاکيت‌ معرفت‌شناختي؛ ‏ناواقع‌گرايي معرفتي و ارزشي؛ ‏کثرت‌گرايي معرفت‌شناختي و ديني؛ ‏سکوالريسم و اين‌جهان‌گرايي؛ ‏ليبراليسم جنسي؛ .1ناديده گرفتن اعتقاد به خدا و يا انکار وجود او ‏خدا در عرفان اوشو «مردم به نزد من مي‌آيند و مي‌گويند ما آرزوي جستجوي خداوند را داريم .من به آنها مي‌گويم در اين باره با من صحبت نکنيد .اين مقوله را به بحث نکشيد، هر گونه صحبتي دربارة جستجوي خدا بي‌فايده است .هيچ معنا و مفهDDومي در آنچه مي‌گويند نيست« ».کلمة خدا فقط يک بهانه است .ابDDزاري اسDDت بDDراي ابراز احساسات ما به کل .در واقع کل هستي خداست .کل ‌،الهي است و وقتي شما لبريز احساس الوهيت شويد ،با کل هسDDتي يکي خواهيDDد شDDد .راه حDDل مشکل شما رسيدن به آن وحدت است ...هر گاه انسان به نقطه‌اي برسد کDDه خودش را کامًال خارج از ذهن ببيند ،آن وقت انسان خDDدا شDDده اسDDت...« ». خداي من حتي يک شخص نيست ،بلکه يک حضور است ... .خداي من چيزي عيني ،آنجا ،نيست .خداي من همان ذهنيت است ‌،اينجا». خدا در عرفان اکنکار ‏عرفان ِاَک نکار هدف اصلي تمرينات معنوي خود را خداشناس &&ي و مواجهGه بGا نور و صوت خداوند مي‌داند .اما خداي مورد نظر اکنکار با خ&&&&داي اديان الهي متفاوت است .اينان بعضًا تأکيد مي‌کنند که خدايي که اديان الهي و حتي ب&&رخي از اديان هندي مبلغ آن هستند ،اساسًا وجود ندارد و ساختة خود آنان است. بعضاً با زيرکي بيشتري دربارة خداي اديان ديگر سخن مي‌گويند .به جاي انکار آن، ادعا مي‌کنند که اديان ديگر ،غير از اکنکار ،همگي محصول خداي طبقة پايين و طبق&&ة فيزيکي‌اند که آن را «َک ل‌نيرانجان» يا «سلطان نيروهاي منفي» مي‌نامند. در جايي ديگر خدا را امري سليقه‌اي و شخصي مي‌دانند« :خ&&دا آن اس&&ت ک&&ه هر روحي باور دارد که باشد». ‏خداي يک مست اليعقل هماني است که او باور دارد و خداي يک عالم بزرگ نيز هماني اس &&ت که باور دارد .هر دوي آنها دربارة خدا درس&&ت مي‌انديش&&ند! کس&&ي ک&&ه در جس&&تجوي ش&&ادي است ،چرا که خدا همان شادي است .اين دو هيچ تفاوتي با هم ندارند .حتي ممکن است آن مست به خدا نزديک‌تر باشد .آنچه که مهم است اين است که اوًال بايد به مطلوب خود ،هر چ&&ه ک&&ه مي‌خواه&&د باش&&د ،عالقه‌من&&د باش&&ند و ثانيًا ،تمام تمرکز خ&&ود را ب&&ر روي جس&&تجوي خ&&ود بگذارند. .2شادمانگي به عنوان هدف غايي ‏هدف اصلي بسياري از عرفان‌هGGاي نوظهGGور« :شGGادي و آرامش و اميد» ‏از مکاتب سنتي :لذت‌گرايان و کلبيان و اپيکوريان .... ‏دااليي الما« :من بر اين بGGاور هسGGتم کGGه هGGدف اصGGلي زنGGدگي جستوجوي خوشبختي است .اين امري بديهي است .اينکه معتقد ‌ به دين باشيم يا نباشيم ،و اينکه پيرو کدام مذهب هستيم ،تفاوت زيادي نمي‌کند؛ همة ما در زندگي خود به دنبال چGGيزي مطلGGوب ميگرديم .به همين دليل ،به نظر من حرکت زنGGدگي رو بGGه سGGوي ‌ خوشبختي و شادمانگي است» سايبابا« :مأموريت من اعطاي شوق و شادي به شماست که از ضعف و ترس ‌  دورتDDان کنم .مأموريت من پراکنDDدن شDDادماني اسDDت از اين جهت هميشDDه آمادهام ميان شما بيايم نه يکبار دوبار يا سه بار هر زمان که شما مرا بخواهيد. ‌ اسمم ساتيا من راستي هستم اعمالم ساتيا جالل و شDDDDDکوه من ساتيا تنها آرزوي من شادماني شماست .شادي شما شادي من اسDDت شDDادماني جDDدا از شما ندارم .قدرت من غيرقابل اندازه‌گيري است تولد من غير قابل توضDDيح و غير قابل درک و پيمايش است». فالون دافا :انگيزة اصلي تمرين‌کنندة فالون دافا فقط بايد تزکيDDة ذهن و بدن باشد .اما هدف از تزکية ذهن و بدن چيست؟ لي هنگجي مي‌گويDDد، با تزکية ذهن و بدن است که فرد مي‌تواند رنج و سختي خDDود را از بين ببرد .و زندگي او توأم با آرامش و شادي باشد. .3نفي عقالنيت و فلسفه و منطق اوشو با الفاظ مختلف و به مناسبت‌هاي گوناگون عليه عقDDل و ذهن و منطق و فلسفه سخن مي‌گويد .و به جاي آن بر پيروي از استاد و سرسپردگي دربرابر او تأکيد مي‌کند. « من صاحب هيچ نظام فلسDDفي نيسDDتم ... .من حDDتي نمي‌دانم کDDه ديروز چه گفته‌ام .بDDه اين موضDDوع اصًDDال فکر نمي‌کنم .من فقDDط پاسخگوي اين لحظه‌ام .من پاسخگوي حرف‌هاي ديروز نيستم .برو از ديروزي بپرس .قطعًا پيدايش نخواهي کرد .فردا نيز مرا نخDواهي يافت .نه ديروزي وجود دارد و نه فردايي تنها همين لحظه است که واقعيت دارد» نقد و بررسي • اگر کسي مدعي باشد با اصDDول فلسDDفه و منطDDق و عقDDل مي‌تواند همة‌ رازها و حقايق عالم را کشف نمايDDد ،روشDDن است که ادعايي بلندپروازانه و دست‌نايافتني دارد .در عين حال ،اگر کسي گمان کند که با بي‌اعتنايي به عقل و منطق نيز مي‌ تواند به حقايق دست يابد ،او نيز در خيالي خام بDDه سر مي‌برد. • عرفDDان حقيقي« ،عرفDDاني عقالني» اسDDت .نDDه تنها با عقالنيت سازگار است که همراه آن است .عرفDDان بDDدون عقالنيت ،عرفDDاني انساني نخواهDDد بDDود همانطور کDDه عقالنيت منهاي عرفان ،از انسان ،موجودي تک ساحتي و خشک و خشن مي‌سازد .انسان کامل ،از ديDDدگاه اسDDالم، انساني است که همة ابعاد وجDDودي‌اش هماهنDDگ با هم، پيشرفت نمايند .هيچ بعدي را فداي بعد ديگر نکند. • تذکر: • عقالنيت مورد تأييد برخي معنويت‌هاي نوظهور عقالنيDDتي مادي و اينجهاني است .به همين دليل عقالنيDDDتي منهاي دين و ناسازگار با دين و مدافع تساهل و تسامح است. .4مخالفت با اديان الهي اکنکار :مشکلي که ماهانت&&ا دارد چ&&يره‌گي آموزش‌هاي غلطي اس&&ت ک&&ه روح سابقًا در مورد اينکه ،روح القدس چيست ،خدا چيست ،و خدا چه چيزي نيست ،گرفته است .تمام اين تصورات اشتباه بايد کنار گذاشته شوند ...روحاني‌نما گفته است ،ش&&ما باي&&د اين ک&&ار را انجام دهيد ،اگر اين کار بخصوص را انجام ندهيد ،اگر تقاض &&اي بخشش نکني &&د و يا اگر در مراسم مذهبي شرکت نکنيد ،روح جهنمي خواهد شد ... .حال بيش&&&تر افراد ب&&&ه اين دليل در انجام سفر روح مشکل دارند که تمام اين مفاهيم غلط ،محکم توسط ذهن نگه داشته شده‌اند( .حکمت اک ،ذيل عنوان راه‌هاي پنهان ماهانتا ،ص).14 مدعي‌اند با وجود ماهانتا ،ديگر نيازي ب___ه تعاليم ساير اديان وج___ود ن___دارد. «ماهانتا در هر عصري با شکوه و جالل تازه‌اي ظاهر مي‌شود و در بين مردم امروز قدم مي‌زند .علم و حکمتي که او استطاعتش را دارد ،بسيار پيشرفته‌تر از دکترين‌هايي است که اديان پر طرفدار جمع‌آوري کرده‌اند ،زي___را مأموريت او آموزش دادن تکنيک‌هاي سفر روح است ».حکمت اک ،ص.15 ‏مدعي‌اند فرد مي‌تواند يهودي يا مسيحي يا مسلمان باشد و به تعاليم اکنک__ار عمل کند .در عين حال ،تأکيد مي‌کنند که «اکنکار مس__تقيم‌ترين مس__ير ب__ه سوي جهان‌هاي بهشتي سوگماد است( !».همان ،ص)16 توئيچل از زبان ربازارتاراز مي‌گويد« :هر ديني را که امروزه در قدرت است نام ببر و من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زائيدة يک وجدان اجتماعي است؛ نه حقيقتي که از جانب سوگماد آمده باشد .همة آن قوانيني ک__ه ب__ه عن__وان ق__وانين الهي شناخته شده‌اند ،چيزي نيست جز يک وجدان اجتماعي متحول شده» دربارة محتواي اديان نيز مي‌گويد اين اديان ب__زرگ هيچ محت__وايي را بازگو نمي‌کنن__د «مگر پيکري از احکام و مقررات که از جانب قشر روحانيت رس__مي ب__راي تحت کنترل نگاه داشتن پيروان‌شان تنظيم شده است تا بدان وس__يله عن__ان سياس__ي و اقتصادي توده‌هاي مردم را به دست گيرند ».سرزمين‌هاي دور ،ص.20 دينستيزي در آيين اوشو ‌ « اگر ميل جنسي تو واقعًا ارضاء شود احتياجي ب&&ه آن هم&&ه وع&&ده‌هاي پ&&وچ ن&&داري، چون به خواسته‌ات رسيده‌اي .اگر ميل جنسي تو نک&&وهش ،سرکوب و ن&&ابود ش&&ود، اگر ت&&و را مجب&&ور کردن&&د از اين بابت احساس گن&&اه ک&&ني ،آن وقت موه&&وم پرس&&تي مي‌تواند براي هميشه به حياتش ادامه دهد .با اين ترفن&&د اس&&ت ک&&ه موه&&وم و موه&&وم پرستي انرژي خويش را از خودکشي تو ب&&ه دس&&ت مي‌آورد!» وي دين را ساخته و نانش&&ان در ترويج دين نهفت&&ه پرداختة روحانيان مي‌داند و مي‌گويد روحانيان چ&&ون ‌ است ،دين را سر پا نگه داش&&ته‌اند و اال اديان ب&&ه خ&&ودي خ&&ود هيچ ج&&ذابيتي ندارن&&د! (آينده طالئي ،صص).38-37 اوشو «گناه» را ساخته و پرداختة روحانيان به منظور تسلط ب&&ر توده‌ها مي‌دان&&د و مي‌گوي&&د« :گن&&اه يكي از ق&&ديمي‌ ترفن&&دها ب&&راي س&&لطه ب&&ر مردم اس&&ت .آنها در ت&&و احساس گناه ايجاد مي‌كنند .آنها ايده‌هايي بس احمقانه به خوردت مي‌دهن&&د كه ق&&ادر به محقق ساختن آنها نيستي .سپس گناه به وجود مي‌آي&&د و همين كه گن&&اه ب&&ه وج&&ود آم&&د ،ت&&و ب&&ه دام افت&&اده‌اي .گن&&اه راز كاسبي هم&&ة ب&&ه اص&&طالح اديان تثبيت ش&&ده الماسهاي اشو ،ص).258 ‌ (بنيادگرا) است( ». مخالفت با احکام قضايي دين « اکنون اين يک واقعيت علمي مبرهن و مسِندرک هيبنت هک تسا لّج هر کس به خGGاطر جنايتي که مرتکب شده ،حماقت محض است .اين درست به اين مي‌ماند که کسي را به خاطر مسلول بودن تنبيه کنند و يا چون سرطان دارد او را به زندان بيندازند».اوشو در ادامه مي‌گويد در جامعة ايده‌آل من ،دادگاه‌ وجود دارد اما حقوق‌دان‌ها و وکيالن در آن دادگاه‌ها جايي ندارند؛ ژن‌شناسان همه کاره‌اند .اوشو مي‌گويد کسي که دست به تجاوز جنسي مي‌زند ،به هيچ وجه نمي‌توان او را واقعًا مسؤول چنان رفتاري دانست! او يا بGGه دليل پيروي از کشيش‌ها و ادياني که عزوبت را رواج مي‌دهند به چنين کاري مبتال شده است و يا به دليل وجود هورمون‌هاي جنسي در بدنش به ناچار به چنين عملي کشGGيده شده است .اوشو در همين زمينه مي‌گويد« :مردي که از هورمون‌هاي جنسي بيشGGتري برخوردار است بايد زنان بيشتري داشGGته باشGGد .در مGGورد زن هم همينطGGور ».آينGGده طاليي ،ص.117-116 تقريبًا همة عرفان‌هاي دروغين و معنويت‌هاي نوظهور (حتي اگر با اصل دين مشکلي نداشته باشند) با بعد فقهي آن بDDه شDDدت مبارزه مي‌کنند. ◦ پاره‌اي از صوفيان مسلمان و نفي شريعت ◦ اكنكار و نفي شريعت ◦ کوئليو و نفي شريعت ◦ اوشو و نفي شريعت آيينهاي س__نتي و جدي__د ،عل__يرغم عرفانهاي کاذب ،اعم از ‌ ‌ نکتة اول :همة انکار شريعت ،خود داراي شريعت ويژة خ__ويش هس__تند .آيين اوش__و و اکنک__ار و مراقبههاي اوش__و ‌ خاصي دارن__د. ‌ دستورالعملهاي رفتاري ‌ کوئليو تعاليم فقهي و تمرينهاي معن__وي اکنک__ار چ__يزي ج__ز دس__تور ‌ س__نخاند .و يا ‌ همگي از اين مح___دوديت ب___راي افراد ‌ العملهاي رفتاري نيستند .اينها خود به يک معنا ايجاد ‌ است.  نکتة دوم :اگر عرفان راهي است براي رسيدن به خدا و تقرب به او ،پس جز با عمل کردن به دستورات خداوند ،وصول به چنين هدفي امکان ندارد .خداي متعال نيز فرموده است: ‏ بنابراين راهي براي وصول به هدف جز پيروي از دستورات فقهي اسالمي ‌،که از ناحية خداوند براي بشر ارسال شده‌اند ،وجود ندارد. ◦ «قل ان کنتم تحّبون اهلل فاّتبعوني يحببکم اهلل». نکتة سوم :هيچ انساني به درج__ة معرف__تي و ش__هودي پيامبر اکرم و امامان معصوم نرسيده است و نخواهد رسيد و اين حقيقتي اس__ت ک__ه مورد اتفاق همة صوفيان مسلمان است .اما آن انوار قدسيه لحظه‌اي از عمل به دستورات شرعي فروگذار نکردند. بينهايت معنا و مفهوم ن__دارد .ب__ه تعب__ير مرح__وم نکتة چهارم :اصوًال وصول به ‌ عالمة محمدتقي جعفري ،از شارحان بنام مثنوي معنوي: ميداريم و کوچکترين گردي را از آين___ة دل هر قدمي که مطابق دستور الهي بر ‌ ميشويم ...پايان اين س__ير ميزداييم ،به همان اندازه از حقيقت مطلق برخوردار ‌ ‌ بيخبري و سلوک را مانند سير طبيعي و حرکت معمولي فرض کردن ،از نهايت ‌ بياساس اس__ت ک__ه بينهايت ،آن اندازه ‌ است؛ زيرا تصور پايان و آغاز و وسط در ‌ ميگوي__د« :ل__و ظه__رت جاللال__دين ‌ فرو رفتن در تناقض ...ل__ذا اين مطلب ک__ه ‌ الحقائق بطلت الشرائع» به بازيگري ذهني و رواني ما بيشتر مربوط است ت__ا ب__ه واقعيابي ما( .تفسير و نقد و تحليل مثنوي ،محمدتقي جعفري ،ج ،11صص)119-118 ‌ .6تک ساحتي ديدن انسان عرفانهاي ‌ ‏اين ويژگي را نيز مي‌توان در بسياري از عرفان‌هاي شرقي ،اعم از هندي ،بودايي و در برخي از مکاتب اخالقي و عرفاني يونان باسDDتان از جملDDه مکتب کلبيون به وضوح مشاهده کرد .برخي از آيين‌هاي ايران باستان همچون آيين ماني نيز کما بيش مدافع اين ايده بودنDDد .در عرفDDان مسDDيحي نDDيز اين مسأله به قوت مطرح است. ‏داستان شکايت سه تن از زنان مدينه از همسرانشDDDDان در نزد پيامبر در اين باره مشهور است. ‏گفتگوي زن متبتله با امام باقر يکي ديگر از اموري که نگDDاه نادرسDDت و بخشDDي بDDه انسان را در مکDDاتب و آيينهاي دروغين عرفاني نشان مي‌دهد ،مسألة انزوا و گوشه‌نشDDيني اسDDت. ‌ اينان غالبًا اين کار را به هدف کسب توجه و تمرکز ،الزم مي‌داننDDد .اصDDل در چنين عرفان‌هايي توجه و تمرکز و مديتيشن است .لذا هر چيزي کDDه مDDوجب تقويت اين حالت شود« ،خوب» و با ارزش و هر چيزي کDDه مDDوجب ضDDعف در تمرکز و توجه گردد«‌،بد» و بي‌ارزش تلقي مي‌گردد. يکي ديگر از شواهد تک ساحت نگري به انسان در عرفان‌هاي کDDاذب، مسألة بي‌توجهي آنها به مسائل سياسDDي و حکومDDتي و نفي سياسDDت و پليد دانستن آن است .در عرفان‌هاي کDDاذب بDDه يDDک معنDDا اصالت با فردگرايي و لذت‌گرايي فردي است .آنچDDه کDDه بDDراي آنDDان مهم اسDDت سعادت سالک و عارف است و لDDو بDDه قيمت مشDDاهدة ظلم و سDDتم بDDر مردمان باشد. نقد و بررسي ‏نکتة اول :تعارضي ميان بعد مادي و بعDDد روحي وجDDود انسان نيسDDت. نمي‌توان به انگيزة تقويت و سDDDعادت يکي ،ديگري را ناديDDDده گرفت. بهرهمندي مشروع از لذت‌هاي جسمي نه تنها تعارض و تضDDDDDادي با ‌ معنويت و عرفان ندارد؛ بلکDDه شرط تکامDDل معنDDوي انسان و يکي از بهترين اسباب و وسايل وصول به سعادت واقعي است. ميگDDوييم حDDق آن گوشهنشيني عارفان دروغين ‌ ‌ ‏نکتة دوم :در نقد نميتوان از اصالح برون غافل بود .بDDه است که براي اصالح درون ‌ همين دليل عارفان حقيقي افزون بDDDر مبارزه با دشDDDمن درون ،با ميکننDDDد و اين مبارزه را بDDDراي حيات دشمنان بيروني نيز مبارزه ‌ ميدانند .هر چند مبارزات دروني را دشDDوارتر و معنوي انسان الزم ‌ ميدانند. سختتر از مبارزات بيروني ‌ ‌ نکتة سوم :راه اصلي وصول به هدف عرفان« ،بندگي» خداوند است .بندگي به معناي عام .بندگي در همة ارکان و ساحت‌هاي وجDDDودي انسان .هر يDDDک از غرايز انساني ،از جمله غريزة نوع‌دوستي و ديگرخواهي نيز بندگي خاص خDDود را دارند .عارف حقيقي کسي است که حق بندگي همة‌ ابعاد وجDDودي‌اش را ادا ميکند .نمي‌توان ادعاي محبت خDDدا و عشDDق الهي داشDDت اما نسبت بDDه ‌ مخلوقات او بي‌اعتنا بود و در سياست و مديريت و تDDدبير امDDور بنDDدگان الهي هيچ دخالتي نکرد و خود را کنار کشيد. ميتDDوان همDDة نکتة چهار م :دربارة رابطة معنويت و سياست نظريات متعددي مطرح شده که ‌ ‌  آنها را در دو طيف گستردة «نظرية جدايي معنويت از سياست» و «نظريDDة تعامDDل معنDDويت و سياست» جاي داد .نظرية جدايي معنويت و سياست دو دسته مدافع دارد :از طرفي بDDرخي از معنويت‌گرايان دروغين و سرکرده‌هاي عرفان‌هاي کاذب به پندار دفاع از معنويت مي‌خواهنDDد آن را از سياست دور نگه دارند و از طرف ديگر برخي از سياسDDتمداران و قDDدرت‌گرايان غDDير الهي به منظور بهره‌برداري‌هاي مادي و اجتماعي از توده‌ها و بازگذاشتن دست سياسDDتمداران براي حفظ قدرت و سياست خود ،ساحت سياسDDت را جDDداي از ساحت عرفDDان و معنDDويت ميدانند. ‌ حق آن است که اين نظريه ،از طرفي ناشي از عدم درک درست عرفان و معنويت اسDDت و از طرف ديگر معلول برداشت نادرست از سياست است. نکتة پنجم :نفس قدرت و سياست را نمي‌توان خوب يا بد دانست .اگر همراه با معنويت حقيقي و در راستاي تحقق معارف الهي و خDDدمت بDDه خلق خDDدا باشDDد ،جDDزء بهDDترين کارهاسDDت .اما اگر مDDوجب غرور و خودبزرگ‌بيني و ستم بر زيردستان و تجاوز بDDه حقDDوق و مقررات الهي باشDDد ،بDDد اسDDت .بنDDابراين بايDDد ديDDد کDDه هDDدف از سياسDDت‌ورزي و قدرت‌گرايي چيست. نکتة ششم :بزرگ‌ ترين طراحان معنويت و عرفان در بين بشريت ،يعني پيامبران و اولياء دين ،همگي براي اسDDتقرار نظDDام سياسDDي و حکDDومت ديني تالش کرده‌ و با طاغوت‌هاي زمان خويش درافتDDاده‌ و لحظه‌اي در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهي نکرده‌اند. عرفانهاي کاذب هر چنDDد در ظDDاهر با سياسDDت و ‌ سرکردههاي ‌ ‏نکته هفتم: سياستمداران مخالف‌اند و پيروان خود را به عدم دخالت در سياست و مسائل اجتماعي دعوت مي‌کنند ،اما ترديدي نيست که هدف اصDDلي و پنهان آنDDان از توصيهاي هدفي سياسي است .لذا از سوي قدرتمندان و سياسDDتمداران ‌ چنين غربي به شدت مورد تبليغ و حمايت قرار مي‌گيرند .چگونه مي‌توان باور کرد پديدهاي که مخالف سياست باشد ‌،از سوي سياستمداران و قدرتمندان تبليغ ‌ مکانها و تفريحگا‌‌هها از ‌ شده و از هر گونه حمايتي برخوردار گردد؟ بهترين سوي اربابان زر و زور و سياست در اختيار آنان قرار گيرد؟ .7کثرت‌گرايي سلوکي ‏به سوي كعبه راه بسيار است من ز دريا شوم تو از خشكي (قاآني) راهها به تعداد انفاس خاليق است .هيچکدام ترجيحي بر ديگري نGGدارد .مهم ‌  نتيجه است ،نه وسيله. سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است که عرفان اسالمي مبتني بر شريعت. ‏عرفان‌هاي هندي و شرقي و غربي و امثال آن ،به همان اندازه ما را به نتيجGGه ميرسانند که عرفان مبتني بر وحي. ‌ دااليي الم ا مي‌گوي د« :در اين جه ان آدم‌ه اي مختلفي هس تند ،و باورهاي مختلفي دارند .پنج ميليارد انس ان روي ک رة خ اک زن دگي مي‌کنند و من معتقدم ما به پنج ميليارد دين مختلف نياز داريم ،چ را که در برداشت‌ها و تفکرات انسان‌ها تنوع بس يار گس ترده‌اي وج ود دارد .به اعتقاد من هر انساني بايد از يک مسير معنوي عبور کند که براي او و در نسبت با باورهايش ،بهترين باشد ... .من فک ر مي‌کنم که اگر ما تنها يک دين داشتيم ،طولي نمي‌کشيد ک ه آن دين گ رهي از کار فرو بستة بشر نمي‌گش ود .اگ ر ي ک رس توران داش تيم و آن رستوران تنها يک ن وع غ دا داش ت -ه ر روز ،ي ک ن وع غ ذا -پس از مدتي ،چند مشتري مي‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خ ود نياز دارند؛ چرا که سالئق مختلفي دارند .کار اديان هم تغذية معنوي بشر است ،و به گمان من همة ما متوجه هستيم ک ه تن وع ادي ان ب ه نفع ماست ».هنر شادمانگي ،صص.295-294 نقد و بررسي ()1 .2رس&&يدن ب&&ه م&&نزل مقص&&ود و برخ&&ورداري از قرب الهي و مق&&ام فن&&اي حقيقي ،ک&&ه اوج اه&&داف عارفان است ،راه ويژة خود را مي‌طلبد؛ با هر راهي نمي‌توان به اين هدف رسيد .رسGGيدن به مقام فنا و قرب الهي را نمي‌توان با نافرماني او ب&&ه دس&&ت آورد! چگون&&ه ممکن اس&&ت با ناديده گرفتن فرمان‌هاي محبوب و معشوق بتوان ب&&ه بارگ&&اه او راه يافت؟ ي&&ک عاش&&ق حقيقي هرگز به خود اجازه نمي‌ده&&د ک&&ه لحظه‌اي از ياد معش&&وق غاف&&ل بمان&&د؛ در هم&&ة حرک&&ات و سکناتش همواره به دنبال رضايت معشوق است. نقد و بررسي ()2 .3هيچ کس توانايي رسيدن به اوج معنويت پيامبر اسالم و امامان معصوم را ندارد .آنان بGGا بGGاال رفتن از نردبان شريعت به آن مقام رفيع دست يافته‌اند .پيGGامبر تGGا آخGGرين سGGاعات عمGGر لحظه‌اي در انجام دستورات الهي کوتاهي نکرد .امير‌مؤمنان در محراب نماز به شهادت رسيد و امام حسين در ساية عمل به فريضة امر به معروف و نهي از منکر به آن مقام بGGزرگ دسGGت يافت. .4عقل و شرع حکم مي‌کنند که بهترين و صائب‌ترين وسيلة وصول به حقيقت بلک&&ه تنها وس&&يلة آن ،مت&&ابعت از شريعت وحياني است .چگونه ممکن است راه‌هاي به&&&تر و ساده‌تري باشGد اما خداون&&&د آن را از بن&&&دگان دريغ نمايد؟ اگر حقايقي باطني وجود دارند که دارند و اگر راهي‌ براي وصول به آنها وج&&&ود دارد ،اين راه منحصر در راه شريعت است و بس. .8نفي واقع‌گرايي ارزشي عارفان اک در پاسخ به اين پرسش که آيا اکنکDDار با سDDقط جDDنين يا همجنس بازي مخالفت مي‌کند؟ مي‌گويند« :اکنکار موضوعاتي از قبيل سقط جنين ،طالق يا گرايش جنسي را به عنوان تصميماتي شخصي در نظر گرفته و به عنوان يک سازمان نظري نمي‌دهد». ترويج تساهل و تسامح از سوي پائلو کوئليو ‏نقد و بررسي: بر اساس نظام ارزشي اسالم ،ارزش‌ها ريشه در واقعيت دارند« .االحکDDDام الشرعية تابع للمصالح و المفاسد الواقعية» .9پيروي از استاد که با نام‌هاي مختلفي نام‌گذاري مي‌شود :قطب ،استاد ،پير ،ماهانتا ،ناوال و امثال آن. جايگاه استاد در اين تلقي در حقيقت جايگاه پيامبران و بلکه جايگاه خDDدا اسDDت .زيDDرا پيامبران جرأت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خDDود را فقDDط واسDDطة ابالغ دستورات و خواسته‌هاي الهي به بشر مي‌دانند و خداونDDد نDDيز اختياري جDDز ابالغ دستورات او را به آنان نداده است« :و ما علي الرسول اال البالغ»؛ اما استاد و پير در تصوف و عرفان‌هاي کاذب حِق هر گونه دخالت و تصرفي در احکDDDام الهي را دارد .به همين دليل ممکن است به سالک دستور دهد دزدي کند .و او نDDDه تنها حق سرپيچي از اين دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد. در عرفان اکنکار به جاي توسل به خدا براي حل مشکالت ،بايد به پير يا ماهانتا که رهبري اکنکار را بر عهده دارد متوسل شد. «هر کسي که تمرينات معنوي اک را انجام دهد متوجه مي‌شود که زندگي او به خوبي اداره مي‌شود .اين بدان سبب است کDDه اداره کننDDدة حقيقي زنDDدگي او ماهانتا است«».اگر کسي انتظار دارد سفر روح کند ،بايد با ايدة وجDDود اسDDتاد زندة اک مشکلي نداشته باشد زيرا اسDDتاد وسDDيلة رسDDيدن بDDه سرزمين‌هاي خداوند است که روح الهي آن را در اختيار ما قرار داده است« ».در مدرسة اک هيچ روزنه‌اي وجود ندارد که يک بچه بتواند به وسيلة آن از ديد استاد بDDيرون رفته و گم شود». در عرفان ساحري نقش ناوال يا پير آنقدر برجسته مي‌شود که معتقدند سالک براي مواجهه با او بايد تمرين‌ها و رياضت‌هاي شديد و آموزش‌هاي طوالني و دراز مدتي را تحمل نماي__د .و اال اگر سالک بدون تمرين و رياضت کافي ،با ناوال رو به رو شود ،بالفاصله خواهد مرد .ک__ارلوس کاستاندا مدعي‌ است «بدون يک آموزش طوالني هيچ انساني قادر به رويارويي با ناوال نيست. اگر يک انسان معمولي با ناوال مواجه شود بي‌درنگ خواهد مرد ».گزيده مجموعDDه آثDDار، کارلوس کاستاندا ،ص.62 .10ليبراليسم جنسي :دامن زدن به مسائل جنسي ‏کوئليو«:براي تحقق تشرف ،بايد با اين ن__يرو آش__نا ش__وي .بقي__ه چيزها ن__يروي جنسي ساحران ،ب__ه اس__تادان ب__زرگ تعل__ق دارد و پس از مراس__م با آنها آش__نا مي‌شوي .پس چطور با آن رو به رو شوم؟ يک فرمول ساده اس__ت ...فرم__ول اين است در تمام مدت رابط ‌ة جنسي ،از حواس پنجگانه‌ات استفاده کن .اگر در لحظة اوج لذت جنسي ،هم__ة اين ح__واس با هم از راه برس__ند ،ب__راي تشرف پذيرفت__ه مي‌شوي( .بريدا ،ص).193 ،192 اوشو سکس را امري مقدس و مهم‌ترين نيروي زن__دگي دانس__ته و همگ__ان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است ک__ه هم__ة دگرگوني‌هاي زن__دگي از طريق اين نيرو رخ مي‌دهد .سکس را مقدمة عبادت مي‌داند .البته نه هر سکس__ي را؛ بلکه سکسي که از روي شور و سرخوشي باشد! چنين سکسي است ک__ه موِل د عشق است و عشق نيز موِلد عبادت است .اوشو ،سکس را تنها در ارتباط با غ___ير هم‌جنس خالصه نمي‌کند؛ بلکه همجنس‌بازي را نيز تقديس مي‌کن__د .و به__ترين مکان براي دين‌شناسي و خداشناسي را کاباره‌ها مي‌داند و نه کليساها و مساجد! (الماس‌هاي اشو ،ص .383و ص).126 اوشو انسان ايده‌آل را در قالب ترکيبي با عنوان «زورباي بودايي» معرفي مي‌کند. زوربا شخصيتي است زميني و اهل خوشگذراني‌هاي دنيوي و جسماني ،اما ب___ودا مظه__ر عرف__ان و معن__ويت و زه__د و کن__اره‌گيري از دنيا اس__ت .وي در اين باره مي‌گويد« :همة تالش من بر يک چيز متمرکز است :آفرينش انساني ن__وين مث__ل «زرباي بودا» در يک کمون نمونه همة‌ افراد از هر دوي اين کيفيت‌ها برخ___وردار خواهند بود» .11انکار معاد و طرح مسألة‌ تناسخ وجه مشترک همة عرفان‌هاي شGGرقي و غGGربي و سرخ‌پوسGGتي همين است .البته اين مسأله ،امر جديدي نيست .تناسخ از ويژگي‌هاي مشهور اديان و آيين‌ هاي هندي است .در يونان باستان و از سوي فيثاغوريGGان هم مطرح شده است. تناسخ و پاسخ‌دهي به مشکالت روحي «اگر ما در زندگي‌هاي گذش&&ته م&&ورد آزار قرار گرفت&&ه و ترس را تجرب&&ه کرده باشيم ،احتماًال هنوز اين عواطف را در حافظة رواني خود حف&&ظ کرده‌ايم و ش&&ايد ب&&ه همين دلي&&ل در زن&&دگي کن&&وني از احس&&اس ت&&رس و تنش در ع&&ذابيم( ».اکنکGار حکمت باستاني براي عصر حاضر ‌،صص).40-39 تناسخ و حل اختالفات شخصيتي والدين و فرزندان ‏استدالل ديگر آيين‌ اکنکار: اختالفات شخصيتي والدين و فرزندانشان را جز از راه تناسخ نمي‌تDDوان توجيDDه کرد .چطور مي‌شود که والدين يک کودک هيچ عالقه‌اي به موسDDيقي ندارنDDد ،اما فرزند آنان نه تنها عالقمند به موسDDيقي مي‌شDDود بلکDDه اسDDتعدادي درخشDDان در موسيقي هم دارد؟ «شايد او اين استعداد را در زندگي قبلي پرورش داده و خاطرات ضعيفي از آن دوران دارد». استدالل از راه تجربة شخصي ‏اوشو و تناسخ :تمسک به تجربة شخصي. رسDDيدهام کDDه از آنجا مي‌تDDوانم ‌ کردهام .من بDDه نقطه‌اي «من مراقبDDه ‌ زندگي‌هاي قبلي خود را ببينم و همين برهان بسنده است .اين شناخت من است .اين تجربة من است اين به مDDيراث هنDDدوان ،باورها يا هيچ چDDيز ‌گويم» (اينDDک بDDرکه‌اي ديگرشان ربطي ندارد .من بر اساس اختيار خود سخن مي کهن ،ص)46 تناسخ و تحمل سختي‌ها دااليي الما: نميبرنDDDد و يا مصيبتها يا اصًال رنجي ‌ ‌ کساني که به تناسخ باور دارند ‌،در تحمل مصيبت و جدايي دوسDDتان و عزيDDزان بDDراي او خيلي آسان اسDDت. ميکوشد سرنوشت فرد وابستگي تام به رفتارهاي خود او دارد .دااليي الما ‌ بيتحرکي آنDDDان به پيروانش بباوراند که اعتقاد به کارما نبايد باعث رکود و ‌ کنونيشان از پيش رقم خDDورده اسDDت پس ‌ شود و گمان کنند چون زندگي نبايد هيچ حرکتي براي اصالح وضع موجود داشته باشند .وي از کارما باوري ميگويد با توجه به اين باور بايد دانست که زندگي آيندة ما ميسازد و ‌ فعال ‌ زندگي آينDDده‌مان بايDDد تالش ‌ در دست خود ما است پس براي بهتر شدن کنيم. نقد و بررسي ‏تناسخ به اين معنا که مکاتب هندي و بودايي و آيين‌هاي نوظهور معنوي مثل اوشو و اکنک&&ار و کوئليو مي‌گويند قطعًا باطل است .هم از نظر فلسفي و هم از نظر ديني. ‏بر اساس تناسخ ،ام&&وري از قبي&&ل توب&&ه ،اس&&تغفار ،عف&&و الهي ،احباط عم&&ل ،و امث&&ال آن هيچ جايگاهي ندارند. ‏اين استدالل اوشو که مي‌گويد من خودم وجودهاي سابقم را مش&&اهده کرده‌ام معل&&وم اس&&ت ک&&ه هيچ ارزش منطقي و عقالني ندارد .در مقابل آن به سادگي مي‌ت&&&وان ادعا کرد ک&&&ه ميليون‌ها نفر ديگر چنين تجربه‌اي نداشت ‌هاند. اين سخن که با تناسخ بخواهيم علت اختالفات شخصDيتي فرزنDدان را والدين توجيه کنيم ،نيز واضح البطالن است .اين حاکي از ناديده گرفتن اختيار آدميان در شکل‌دهي بDDه شخصDDيت خودشDDان و ناشDDي از جهDDل نسبت به عوامل شکل‌دهي به شخصيت انسان است. مدافعان تناسخ ،اعتقاد به آن را به معنDDاي دادن فرصDDت بDDه انسان‌ها براي تکميل شخصيت خDDود مي‌داننDDد .اما اين نDDيز آرزويي بي مDDورد و بي‌وجه است .خداوند ابزار و وسايل دروني و بيروني هدايت را در اختيار همة آدميان قرار داده اسDDت :عقDDل بDDه منزلDDة پيامبر دروني و هزاران پيامبران بيروني .در قرآن کريم از زبان برخي از جهنميان آمده است که آرزوي بازگشت مجدد به اين دنيا را دارنDDد اما بDDه آنDDان فرصDDت داده نمي‌شود. علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب .1 .2 .3 .4 .5 علت اصلي جهل افراد اسDDت( :عامDDل اصDDلي همDDة انحرافDDات در تDDاريخ اسالمي را مي‌توان جهل ناميد :دعاي اربعين امام حسين) معموًال اعضاي اين فرقه‌ها دلبسته‌تر و پايبندتر هستند. مخفي کاري آنان اين حالت را در ذهن خيلي افراد ايجاد مي‌کند که حتمًا چيز مهمي دارند ... کنترل همة‌ جوانب زندگي مريدان از نوع غذا ،محل مسکن ،همسر ،لباس و ... استفاده از موسيقي ،مد و نماد .6 .7 .8 .9 بمباران محبت :وعده شغل ،مسکن ،تسکين آالم روحي ،بهبود امراض مزمن يا صعب‌ العالج جسمي ،قرار گرفتن در محيطي صميمي ،يافتن ياران شفيق ... ادعا مي‌کنند که راهي سريع ،مرحله‌بنDDدي شDDده و قابDDل اجDDرا بDDراي رسيدن به حقيقت دارند .که نيازي به عمل به دستورات ديني ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌هاي معنوي جديد کم‌کاري عالمان و مبلغان ديني در ارائة معارف معنوي نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب .1بهره‌برداري از برخي آموزه‌ها مثال آموزة درون‌گرايي افراطي و گوشه‌نشيني و آموزة تناسخ در اغلب آيين‌هاي جديد اعتقاد به تناسخ کDDه بDDه گDDونه‌اي مالزم با جDDبر اجتماعي و سياسي هم هست‌ ،وجود دارد .حتي در عرفان اکنکار آمريکDDايي اين اعتقاد جايگاه بسيار بااليي دارد .و اين ابزار خوبي در دست زورگويان و ستمگران است .با اين اعتقاد مي‌توان جلوي خيلي از شورش‌هاي اجتماعي و سياسي را گرفت .و افراد را به اميد زندگي بهتر در مرحلة بعDDDدي ساکت نگه داشت. .2 ‏ ايجاد پايگاه: نقش کينياز دالگورکي ،شاهزادة روسي ،در پيدايش بابيت و بهايئت .شرکت در درس سيدکاظم رشتي آشنايي با سيدعلي‌محمد شيرازي .معتDDاد کردن او و القDDا انديشه‌هاي خود به او .کم‌کم به سيد گفت شما نمايندة امام زمان هستيد و من به شما و مقام بسيار وااليتان واقفم .خود سيد هم باورش شد .امروزه فرقه‌اي شDDده است که کامًال در اختيار استکبار و عليه مسلمانان اقدام مي‌کند. .3مقابله با معنويت اسالم شيعي: تقويت اسالم فردي و منهاي سياس ت .اس الم منه اي روح انيت، اسالم منهاي مديريت .به عنوان مثال در ايران اسالمي از س ال 42 به بعد مي‌بينيم که مشايخ ص وفيه رواب ط خ وبي ب ا درب ار ش اه داشتند .ب ه مقام ات ع الي مي‌رس يدند .در زم ان دک تر اقب ال خانقاه‌ها رشد کردند. .4 مهار قدرت مرجعيت: ‏نقش مرجعيت را در خنثي كردن توطئه‌هايش به وضوح در سده‌هاي اخير ديده‌ان د .ب ر اين اس اس ب ا ت رويج چ نين فرقه‌ه ايي ،ب ه مح وريت دادن ب ه نقش پ ير و اس تاد در حقيقت مي‌خواهند بديلي براي مرجعيت ايجاد كنند. راه‌هاي مقابله راه‌هاي علمي: .1 شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب .2 طراحي مهندسي اخالقي و تربيتي در سطح خرد و کالن .3 تأکيد بر عقالنيت و پرهيز از امور خرافي: ‏ علم مقدمة عمل است .اگر جهل مهم‌ترين عام ل اثرگ ذاري اين ن وع مک اتب است ،نخستين گام براي مقابله ،شناخت و آگاهي است. ‏ پرهيز از نگاه بخشي و جزيره‌اي. ‏ بيشتر فريب‌خوردگان اين عرصه زنان هستند .رؤي ابيني ،ف ال‌بيني ،ط الع‌بيني، کفبيني ،سنگ‌درماني و فرادرماني و سحر و جادو و احضار روح و ... ‌ جلوگيري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها .به ويژه عزاداري‌هاي خانگي! ‏ راه‌هاي عملي خانوادهها ‌ .1افشاگري و ايجاد حساسيت در ميان افراد و .2جلوگيري از فعاليت‌ه اي خزن دة دش منان و ته اجم اخالقي و معنوي آنان پايگاههاي بسيج ‌ .3استفاده از ظرفيت‌ مجالس مذهبي و خانگي و براي معرفي عرفان حقيقي ‏ احياي ابعاد عرفاني و اخالقي عاشورا ،فاطميه ،ش عبانيه ،ده ة فج ر، هفتة دفاع مقدس و امثال آن. .4ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستين؛ داستان‌هاي شهيدان. .5خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزش ي مي‌توانن د الگ وي عي ني و متح رک ارزش‌ه ا و اخالقيات اسالمي باشند.

51,000 تومان