علوم انسانی و علوم اجتماعیاخلاق

بررسی کتاب اخلاق کارمندی

صفحه 1:

صفحه 2:
SS, ‏با سلام و احثوام بر همکاران و‎ ‏حلصران‎ ‏دانشگاه حکیم سبزواری‎

صفحه 3:
بررسى ‎PES‏ ‏اخلاق کارمندی ‎wplopee‏ ۱

صفحه 4:
به یقین اشرف مخلوقات خداوند. وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است. وجود مبا رکش از نظر «خسن خلق» در چنان درجه اعلایی قرار گرفته كه قرآن کریم. دربره اش می فرماید ‎GEE li) Sip‏ عظيم)» القلم /68: 4. یعنی البته که تو به اخلاقی بس بزرگ آراسته ای. و در جای دیگر. ايشان را الگوی تمام ممتان. معرفی ۲ می نماید و می فرماید: ‎GIS ad»‏ لَكُم فى رسول الله أسْوَةٌ حَسَنَة » (الاحزاب /33: 121). یعنی؛ البته که در رسول خداء برای شما الگوی بسیار نیکویی نهاده شده است. لذاه برای کسانی که در راه خدمت به مردم بوده و همواره یا آنان در ارتباط و مراوده هستند. سزاوار است که به آن بزركوار و مانند ايشان از معصومان (عليهم السلام). از نظر رفتار و كردار و حرکات و سکنات تأسی نمایند. تا هم خشنودی خداوند را جلب كرده و هم رضايت مندی مردم را فراهم آورند تاج غرور و فخر ز سرها فتادنى است نقش وفا و مهر ز دل‌ها ستردنی است اقوام روزكار به اخلاق زنده‌اند قومى كه كشت فاقد اخلاق مُردنى است (دیوان ملک الشعرای بهاراقطعات)

صفحه 5:
‎.١‏ شاید بتوان گفت که اخلاق کارمندی شاخه ای از اخلاق حرفه ای است مانند اخلاق پزشکی, اخلاق تجارت اخلاق روزنامه نگاری؛ اخلاق قضایی و اخلاق اداری . و از آن جایی که یکی از دغدغه های مهم اخلاق کاربردی حل معضلات و تعارضات اخلاقی در شاخه مربوط به همان حرفه می باشد. بنابراین هر گونه سعى و تلاش در جهت خدمت هرچه بهتر و جلب رضایت ارباب رجوع » البته در راستای رضایت و خشنودی پروردگار ‏اخلاق کارمندی نامیده می شود.

صفحه 6:
ارباب رجوع ۲. ارباب رجوع يا مراجع همان علت وجودی هر دستگاه و سازمانی است که تمامی تلاش ها و خدمات اعم از داخل سازمان و یا بیرون سازمان به خاطر اوست و البته ارباب رجوع ها به حسب نیازهایشان به مراجعان درون سازمانی مانند کارکنان و کارشناسان و مدیران یک سازمان و موسسه و دستگاه و مراجعان برون سازمانی از هر نوعی چه خصوصی و یا دولتی از مردم جامعه را شامل می شوند.

صفحه 7:
کارمند = کارگزار * کارمند یا کارگزار به کسی گفته می شود که مردم برای انجام کارهایشان و رفع مشکلات و حل مسایل زندگی اجتماعی خود به او مراجعه می کنند و در چنین حالتی به آنان یعنی مجموع مراجعان را ارباب رجوع نیز می گویند. عموما به اعضای کادر اداری یک سازمان دولتی و یا خصوصی و نهادهای اجتماعی کارمند گفته می شود. Employee. © 9

صفحه 8:
مباحث مقدماتی )2( تفاوت اعمال با افعال ماهیت ‎Jas‏ صالح باقیات الصالحات عد ‎whole‏ ی

صفحه 9:
1. میارت ها معجون علم و ایمان و عمل - کار + دانش+ بینش مجموعه آموزه‌های اسلامی بر آنند تا انسان کامل بسازند. آنچنانکه» قرتن کتاب هدایت است و گرچه در آن از علوم و معارف بسیاری سخن به میان آمده است؛ اما همه آن‌ها در راستای هدایت گری انسان است. اگر آیات قرآنی كاه به توصیف چیزی چون نیکی می‌پردازد: با سبکک و ‎Ge‏ خاصی به طرح موضوع پرداخته تا نشان دهد که یک کتاب آموزشی صرف نیست. بلکه هدف آن تزکیه و پرورش آدمی است.

صفحه 10:
ین کشورداری از دید اه امام على عليه السلام: آبتلله العظمى محمدفاضل لتكرانى: دفترنشر فرهنگ اسلامی؛ ۱۳۷۶ اخلاق حرفه ای؛ احد فرمرزقراملکی»نشر مچنون: تهران, چاپ دوم: ۱۳۸۳ اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامی: آیت اه جرادی آملی؛ تهران مرکزنشر فرهنگی رجا ۱۳۷۵ اخلاق و احکام کارمندی: اکبری؛ محمود قم: چاپ زلال کوثره زستان ۱۳۹۲ ارباب امانت. اخلاق اداری در نهج البلاغه مصطفی دلشاد تهرانی؛ تهران» انتشارات دریاءآبان ۱۳۸۶. حکومتحکمت: مصطفی دلشاد تهرانی؛انتشارات خانه انديشه جوان؛ ۱۳۷۷ دولت آفتاب: مصطفی دلشاد تهرانی؛انتشارات خانه جوان؛ ۱۳/۷ کارمند صالح: بافكار؛ حسين , قم اتشارات م رکز پژوهش های اسلامی صدا و سیم کار و دین؛ محمد رضایی؛ كانون انديشه جوان ‎WAY‏

صفحه 11:
‎ere‏ مد مت هه ها مت ‎ ‎ ‏فصل اول بنيادهاى اخلاق جاودانه

صفحه 12:
آثار و فواید ایمان مهم ترین آثار و فواید ایمان برای انسان عبارتند از : ۱- آرامش روحی(طماننه ‎(cgi‏ ۲- روشن بینی(نور تلبی) ۳ توکل به خداوند(اعتماد به قدرت مطلق) ۴- ب رکات دنیوی (کسب نعمت های دنیا و آخرت) ۵- محبوبیت در بین مردم (کسب قلوب مردم) ۶- انجام عمل نیک(اعمال صالح) ۷ فلاح و رستگاری(هدف نهایی ایمان)

صفحه 13:
ضد صفت. تقواء فجور است. و فجور بنابه گفته راغب در مفردات به معنای دریدن پرده حرمت دین است. در آیاتی از قرآن کریم تقوا و فجور مقابل هم قرار داده شده است. «و نفس و ما سوّیها نها فجُورَها و تقرَیهّا » ؛ شم /۹۱: ۸) یعنی؛ و قسم به نفس و آنچه را برایش آراسته نمود پس پرده دری ها و پروا داشتن را به او الهام نمود . در واقع عملی که انسان انجام می دهد یا از صفت تقوا(پرده داری) برخوردار استه و یا از صفت فجور (پرده دری) و لذا قدرت تسیز و تشخیص میان این دو همان الهام و افاضه ای است که از جانب خداوند متعال شامل حال انسان مى شود تا خود هر كدام را به اختيار خويش انتخاب کند. و چه زیبا خداوند متعال در وصف تقوا فرموده |/ « و لباسٌ التقوّى ذَلكَ خَيرٌ»؛ (الاعراف//!: ۲۶) یعنی: و لباس تقوا همان بهترين لباس است.

صفحه 14:
۶ علم = اهلیت و شایستگی © علم و امانت ۴ خدای تعالی امر فرمود تا املنت ها رابه اهلش بسپارند و البته یکی از مهمترین املنت های خداوند در جامعه انسانی همان حقی است که هر كس بر اثر لیاقت و شایستگی موظف می شود آن را برای صاحبش که استحقاق آن را دارد ادا نماید و خودارا از بان آذادین و امانت رها سازد. آنجا که حضرت حق فرمود: © « إن الله یمرک آن ُوَدُوا الأماناته إلمى أهلها....». (نساء/؟: 88) يعنى؛ خداوند به شما امر مى كند كه امانت ها را به صاحبانش ببرّدازيد.

صفحه 15:
7 کارمندی- خدمتگزاری حقیقت این است که هرچه در انجام دادن امورن روحیه خدمتگزاری کاملتر باشد؛ ارزث ب اش 5200-5 امون ررحه ال 4 اررس کار و کارگزار بیشتر است؛ ۱ ‎Olaf‏ (عليه السلام) سفارش مى كند كه بايد در اين حت عرقت د. آن فرموده است: 0 شد بالتشقارها ‎oc 5 ln‏ قرو نیو یعنی؛ روا ساختن حاجتها جز یا سه چیز واقع نشود: کوچک شمردن آذ تا بزرگ جلوه نماید» کتمان آن تا آشکار گردد. و شتاب كردن در أن تا كوارا شود. و لذا با پایبندی به چنین اصلی خدمتگزاری به مردمان» مطلویترین کارها شمرده می شود و در ‎AT dala play‏ نتی نخواهد بود و هیچ بزرگنمایی در خدمات صورت نخواهد گرفت و هیچ بيمآن شكنى و خلاف وعده اى اتفاق نخواهد افتاد.

صفحه 16:
اخلاص عمل-اخلاص در کار از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منژه از دغل قال امام م علی(ع): « اخلصوا اعمالکم تسعدوا + علی(ع) فرمودز : اعمال خود را خالص کنید تا سعادتمند شوید». آنچه از روایات و اخبا اخلاص اساس عبادت و روح عبودیت و بند گی است. نیّت است. اعمالی که خاطر هوای نفس و یا برمىآيدء اينست كه ش عمل به خلوص گیزه‌هاء ای غیرالهی داشته باشد. خواه ریا کارا انه باشد يا به و قدردانی مردم. یا پاداش مادی» هیچ گونه مفهوم معنوی و ارزش الهی ندارد.

صفحه 17:
اسباب و عوامل اخلاصل * در اين مبحث از کلمات قصار امیرالممنین(علیه السلام) استفاده می کنیم: ؟ ۱-:سبب الاخلاص آلیقین؛ بقین منشاء اخلاص است. * ۲-,الاخلاص ثمره یقین» اخلاص میوه بقین است. ۴ ۳-«علی قدر قوه الدین یکون خلوص النیه؛ خلوص انسان به اندازه قوت دین اوست. © ۴-,ثمره العلم اخلاص العمل؛ اخلاص ميوه علم و معرفت است.

صفحه 18:
cul Jal ge aaa ۵ - «اول الاخلاص الباس مما فی ایدی الناس» س رآغاز اخلاص نااميدى از ماسوى الله است. ۶- «قلل المال تخلص لک الاعمال» آرزوهایت را کم کن تا اعمالت خالص شود. ۷- «اخلاص ثمره العیاده» انتلاصر عبادت است. (فهرست موضوعی غرر ص ‎)٩۲‏ ‎٠‏ قدرت ایمان» علم: قطع امد از مردم: کم کردن آرزوها و عجادت نتیجه آنکه احلاص محصول؛ یت پروردگار است.

صفحه 19:
صبر و حلم (بردباری) * تعریف صبر و معنای آن واژّه صبر به معنای درخت تلخی است که از تن دارو ی بعضی امراض را می گیرند و علاج می نمایند. در قرآتن کریم برای صابران آیات بشارت بخشی آمده است که تلخی تحمل و سختی صبر را از بین می برد. © ساقى بيا كه هاتف غيبم به مزده كفت با درد صبر کن که دوا می فرستمت © «(ديوان حافظ/غزليات)

صفحه 20:
اقسام و درجات صبر به طور کلی صبر را بر سه قسم برشمرده لند: صبر بر طاعت» صبر بر معصیت و و نیز برای صبر درجات و مراتبی را ذکر نموده لند مانند صبر عوام مردم که در مرتبه ضعبف قرار دارند چرا که آنان هنوز در قلبشان مضطربند و پریشان خاطری دارند. و صبر مردم سالک طریق حق که هنوز در نیمه راهند چرا که هدفشان برای رسیدن به پاداش بهشت ويا رهايى از جهنم است و سوم صبر واصلان کامل که به مقصد حق رسیده اند چرا که هدف اینان فقط برای کسب رضای الهی است. طلبان را صبر می باید بسی ‏ طالب صابر نیافتد هر تا طلب در اندرون نايد يديد مشک در نافه زخون ناید يديد (منطق الطيرء عطارء بيان وادى طلب)

صفحه 21:
نتا یج صبر در زند کی )- دریافت محبت و یاری خداوند؛ ان الله مع الصابرین؛ ( للبقر/0: 485) 2 دست آورد پیروزی در دنیا و آخرت؛ صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد بگذرد اين روزكار تلخ تر از زهر بار دگر روزگار چون شکر آید(حافظ/ غزلیات) ‎-O‏ افزایش قدرت اراده؛ و ان تصبروا و تتقوا فآن ذلک من عزم الأمور؛ (آل عمران/©: ©©0) زکوشش به هر چیز خواهی رسید به هرچیز خواهی کماهی رسید كرت بايدارى است در كارها 2 شود سهل بيش تو دشوارها(ديوان /ملك الشعراى بهار) *0- رسيدن به عزت و سربلندى در جامعه؛ إصبروا و صابروا و رابطوا... (آل عمران/©: 0000 ©) هاتف آن روز به من مزده اين دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند أن وده تددو شرك 4 ‎5s. al‏ لهذ هده ‎ial hashes‏

صفحه 22:
ادامه نتایج صبر در زندگی © 0 آمادگی برای پذیرش مستولیت های اجتماعی؛ © © رسیدن و دریافت پاداش های جاودانه و اخروی و خداوند شکیبا دارندگان را دوست می دارد. و الله يُحبَ الصابرین؛ (آل عمران/©: ©:06) انما يوفى الصابرون آجرهم بغیر حساب؛ الزمر/68: 40) ای دل صبور باش و غم مخور که عاقبت این شام صبح گردد و اين شب سحر شود (دیوان حافظ/ غزلیات) و نیز در روایتی از بحار آمده است که هر کس در مصیبتی صبر نماید و جزع و فزع ننماید پاداش هزار شهید را خواهد داشت.(بحارالانوار؛ ج)©: ص ‎(COO‏

صفحه 23:
‎bd‏ گر توکل می کنی در کار کن ۰ کشت گن پس تکیه پر جر کن ‏(مولوی؛ متتوی معنوی: دقتر اول) ‎ ‎ ‏عاق لفك ممع د ‎0۵٩ ‏عمران۳:‎ ‏۹ تکیه بر توا و دنش در طریقت کافریست رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش (دیوان حاقظ | غزیات)

صفحه 24:
راه های عملی خود سازی 8 علانه حتتن زاده آملى در مورد رای جرد سای من آرعیهمی له . تلاوت و بهره مندی از قرّن :۲. دلثم الوضو بودن ؛ ۳. اعتدال در خوردن و آشامیدن» م زیاد بخورد که به شکم درد مبتلا شودء ينه ن قدر كم بخورد كه قدرت بر انجام کاری نداشته باشد؛ ؟. اعتدال در ‎Sle‏ نفس؛ ع مراقبه ؛ . رعايت آدب اسلامی ؛ 4. عزلت و كوشه نشيئى ‎A‏ تيهد اشير زتله حارى ) ‎١‏ 2 تفكر و انديشيدن ؛11. ياد خدا در همه حال بودن + ۱۲. ریاضت ؛ ‎.٩۳‏ ميلنه روى در کارها؛ ۱۴. تعظيم لمر خللق و شفقت با خلق ؛ 1۵. تمتک‌به ویژگی‌های عبادالرحمن که قرلّن مجید در سورة فرقان» لیات ۶۳- ۷۴ برشمرده است . * گر طهارت نبود کمبه و بتخانه یکیست ‏ نور نبود در آن خانه که عصمت نبود (حافظ شیرازی/ غزلبات)

صفحه 25:
* نكته اصلى در معنای رضا تن است که انسان به جایی برسد که نه تنها کرشش ‎AS‏ ‏خدا از او راضى باشده بلكه بايد بكوشد او از قضا و قدر خدا نيز راضى باشد. بنابراين رضا بر دو قسم است: يكى اينكه با انجام واجب و ترك كردن حرام به جايى برسد كه خدا ازاو راضى باشد كه ئر اين صورت كرفتار قهر خدا نخواهد بود. دوم اينكه هر چه خدا دهد او بپسندد وبه آلن راضى باشد. در سيره يبامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است که در همه زندگی اش هرگز ای کاش نگفت؛((م یکن رسول الله يقول لشئ قد مضى لو کان غیره))؛ (اصول کافی؛ ج۲» ص ۰۶۳ چرا که همه گفتار و رفتارش مطابق قضای الهی تنظیم می شد و این مقام کامل رضاست . és

صفحه 26:
البته اين نکته قابل اذعان است که در بين اهل معرفت و مراحل سلوک عرفانی؛ بالاترین مقامات عارفان و اولیای الهی: مقام رضا است که حضرت امن الحجج علیه آلاف النحية و الثناء از جانب زیبایی سروده حضرت حق تعللی بدین وصف ملقب گثته اند. و حافظ شیرازی در وصف این مقام است که: © نصيحتى كنمت باد كير و در عمل آر که این حدیث ز پیر طریقتم بادست ۶ _ غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که اين لطیفه عشقم ز ‎sel ona‏ *_ رضابه داده بده و گره از جبین بگشای ‏ که در اختیار بر من و تو ‎٩‏ . (حافظ شیرازی/ غزلیات)

صفحه 27:
۲ شادمانگی - چشم پوشی- خوشنودی و در کلمات قصار حضرت مولا آمده است: و قال [عليه السلام]» ‎١‏ أَغْضٍ عَلَى ‎١‏ ‏تض ‎hast‏ +( همان/ حکمت 0۲۱۳. ی و لالم یعنی آن حضرت فرمود: چشم را از سختی خوار و خاشاک و رنج ها فروبند تا همواره خشنود باشی, پس با حافظ اهل راز و رضا همنوا شویم و از زبان او بگوییم: © وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشيم ‎١‏ كه در طريقت ما كافريست رنجيدن ۴ به یر میکده گفتم که چیست راه نجات. بخواست جام مى و كفت عيب پوشیدن * (دیوان حافظ شیرازی/ غزلیات)

صفحه 28:
فصل دوم: اصول اخلاق کارمندی

صفحه 29:
2-1) پایبندی به اخلاق اسلامی 2-2 ) اتصاف به تقوا و خداترسی 3-2) اخلاص در انجام وظیفه 4-2( خوش رفتاری با ارباب رجوع 2 ) داشتن صبر و بردباری 6-2 ) برخورد توأم با تواضع و احترام با مردم 7-2 ) مهر و محبت نسبت به مردم 8-2 ) الكو كيرى و اسوه داشتن در زندكى 9-2 ) عزت نفس و كرا 1-9-2) بهاى وجود 2-9-2) خواستن ‎٠‏ يل ذلت 3-9-2) حفظ گوهر عزت

صفحه 30:
2-0) صداقت 1-10-2( جلوه‌های صداقت 2-10-2) راستی در صحنه اجتماع 3-10-2) با صادقان 4-10-2) صداقت‌سیاسی 11-2 ) برخورداری از توانمندی و تخقص ‎cule, (12-2‏ عدل و انصاف 1-12-2) اصل عدالت و قیام به قسط 2-12-2) زمامداران و مدیران و صفت عدالت 13-2 ) اعتدال و ميانه روى 14-2 ) نكاه تكريم و خدمت كزارى 15-2 ) تاكيد بر حرمت مردمان

صفحه 31:
مهمترین مهارتهای مدیریتی و اصول مدیریت در فرهنگ نورانی اسلام از نگاه و بینش الهی عبد صالح حضرت علی علیه السلام در جامعه آرمانی صالحان عبارتند از - در همه ی کارها خداوند را ناظر دانستن و با او ارتباط حقیقی داشتن . (اصل توحید عملی و شهادت حق ) - خود را به زیور تقوای الهی آراستن . (اصل تقوا و پرهیز کاری ) - خود نگاه داری از گناه و مثت نگذاشتن بر دیگران . (اصل اخلاص ) - همواره با مردم ارتباط داشتن وهرگز ازآنها دوری نکردن . (اصل ارتباط با جماعت ) - با کارکنان و افراد زیر دست به عدل ولحسان رفتار کردن و تبعیض روا نداشتن. (اصل عدالت و لحسان ) - در مسائل خود پیش قدم بودن و سر مشق دیگران شدن . (اصل سبقت در خیرات و نیکویی ها) - از عجله و مدیریت عجولانه همواره پرهیز نمودن . (اصل وقار و آرامش داشتن ) - هميشه وفای به عهد نمودن و هرگز خلف وعده نکردن . (اصل وفای به عهد ) - از خطای دیگران گذشتن و از نتقادات بجا استقبال کردن . (اصل عفو وپذیرش عيوب ) - به افراد شخصيت دادن و با مردم و زیر دستان خوش رفتار بودن . (رعایت اصل کرامت) - همواره هدف را مشخص کردن و از خداوند توفیق رسیدن به اهداف را تقاضا نمودن . (اصل هدفمندی و حکمت در کارها )

صفحه 32:
- در تمامى كارها برنامه ریزی داشتن. (اصل تدبیر و رعایت تقدیر ) - در تمامى امور نظم داشتن ‎el).‏ تنظیم مور و نم آنها) - در آمور سازماندهی و تفویض اختیار کردن. (اصل تسوبه و معاونت و تقسیم کار نمودن ) - كنترل و ارزيابى در كار افراد و نظارت بر مور را اهمیت دادن. (اصل نظارت ولرزشیایی) - در كارها اصل تشويق و تنبيه را به مقتضاى امور انجام دادن. (اصل ياداش و ‎CAS‏ ‏- ابتدا مشورت نمودن و آنكاه تصميمات خود را كرفتن . (اصل مشورت و مشاوره ) - از احوال مديران و مسثولان قبلى خود عبرت و درس كرفتن. (اصل عبرت كيرى و یاد گیری) سبک نگارش و ارتباط . همواره خود را بنده ی خداوند دانستن. (اصل عبودیت و اخلاص) - در کارها و امور اجرایی جذی بودن. (اصل جدیت و قاطعیت در عمل ) و ای فرزند آدم ! فرشتگانم شب و روز مراقب تو هستند و آنچه را می گوبی وانجام میدهیء كم يا زياد همه را مى نویسند. و آسمان هرآنچه از تو دیده شهادت می دهد و زمین بر آنچه روی آن انجام داده ای گواهی میدهد. خورشید و ماه و ستارگان برآنچه می گویی و عمل می کنی شهادت می دهند. و خود نیز بر قلب و اعمال مخفی تو آگاهم. پس از خودت غافل مباش!

صفحه 33:
اهداف رفتاری: باید ها و نباید ها ارتباط کارمند با ارباب رجوع ۵-۲-۱) بایدها: (معروف) ۱. تکریم ارباب رجوع و حفظ حرمت و شخصیت آنان ۲ خوشرویی و خوش برخوردی در مواجه با ارباب رجوع ۳ پاسخگوبی و مسئولیت پذیری در قبال کار ارباب رجوع ۴ توجیه قانونی» عقلی و منطقی عدم انجام خواسته های نامربوط ارباب رجوع ۵. توجه به کسب رضایت مردم و در نهایت رضایت الهی سل ۷ رعایت عدالت و انصاف در برخورد با مراجعین . رعایت اخلاق اداری و تواضع در برابر مردم

صفحه 34:
6 ر : در برخورد با مراجعین ۱۹۳۳۳۳ ‏و‎ ease ‏مراجعین در اوقات عدم حضور در محل کار‎ ‎0D‏ تسریع و تسهیل در انجام امور مردم ‏0 بيكيرى ر رسيدكى به اموراته مشكلات و شغایات آریفب زجزع 0 درست و به موقع لنجام دادن کاررهای مردم ‎ID‏ داشتن سعه صدر و تمایل مثبت در برخورد با ارباب رجوع ‎ae‏ گوش دادن اثر بخش به خواسته ها و آرائه اطلاعات و راهتمایی لازم و کافی ارباب رجوع ‎

صفحه 35:
9-0-0( نبایدها: (منکر) تبعیض نژادی» قومی. خویشاوندی» مذهبی و جنسی در ارائه خدمت به ارباب رجوع . تجسس در امورات شخصی ارباب رجوع 9. لخاذى» رشوه خوارى و اخذ وجه بيش از تعرفه هاى مقرر در قانون *6. تاثير و قبول توصيه و سفارش در ارائه خدمات ارباب رجوع ©. منت كذاشتن و جشم داشت از بابت انجام امورات مراجعين ©. ترك محل كار در اوقات موظفى ادارى بدون دليل و اجازه ‎“P‏ افشاى اسرار و اطلاعات محرمانه ارباب رجوع ‏©. داشتن كبر و غرور در برخورد با ارباب رجوع ‏©. كاغذ بازى هاى آزار دهنده و امروز و فردا كردن كار ارباب رجوع ‎

صفحه 36:

صفحه 37:
5-0-1 ) بایدها: معروف) 0 اترام به همکاران و رفتار توأم با ادب و نزاكت . رعایت و داشتن رفتار مناسب همکاران خانم و آقا با یکدیگر در فضای اداره . ارائه انتقاد سازنده و موثر در صورت نیاز جهت اصلاح و بهبودی . داشتن وحدت » صمیمیت و همدلی با همکاران | همکاری» مشورت و مشارکت در انجام بهینه وظایف شغلی و سازمانی . توسعه و توانمندی همکاران از طریق انتقال تجارب و تسهیم اطلاعات . امانتداری و حفظ اسرار همکاران امر به معروف و نهی از منکر . محبت الفت و صداقت در تعامل و ارتباط با همکاران

صفحه 38:

صفحه 39:
نبایدها: (منکر) ). تجسس در امور شخصى همكاران ©. انتقام جويى از همكاران و مراجعه كنندكان ©. استهزاء و تخريب همكاران “4. دخالت بى مورد در امور غير مرتبط با وظايف محوله 6. عدم توجه به نظرات همكاران و عدم استفاده از مشارکت مردم در كارها ©. سوء ظنء بخل و حسادت به همكاران

صفحه 40:
6 ) رفتار کارمند در ارتباط با ۶ 6-0 © ) بايدها: ( معروف) ae 0 هط و م هط .2 و او اطاعت پذیری و انجام به موقع دستورات مافوق رعایت سلسله مراتب سازمانی حفظ حرمت و منزلت مدیران در محیط اداری و غیر اداری ارائه نظرات کارشتاسی در رابطه با وظایف شغلی و سازمانی صداقت» امانتداری و برخورد مزدبانه با مافوق مشارکت جدی در کارهای تیمی و انجام وظایف شغلی استفاده درست در مقابل اختیارات تفویض شده

صفحه 41:
42 ) نبایدها: (منکر ) | عدم رعایت سلسه مراتب اداری 9 تمرد و سرپیچی از دستورات مافوق 9 دروغ تهمت. افتراء» غیبت کردن و بدگویی پشت سر مدیران #. ارائه گزارشات خلاف واقع 0. تملق و چاپلوسی در رفتار و ارتباط با مافوق 9 فقط خود را مقرب درگاه مدیر و سرپرست مافوق قرار دادن م. از زيركارها » شانه خالی نکردن و امور محول شده را به گردن دیگران نیانداختن

صفحه 42:
موه ) رفتار مدیر در ارت 6-4 ) بایدها: (معروف ) بکار گیری نیروهای متعهده متخصص و شایسته در بخش های مختلف اداره جهت بيشبرد سريع امور ©. عدالت و انصاف در برخورد با زير دستان ©. تفويض اختيارات و استقلال در انجام وظايف شغلى و سازمانى افزایش توانمندیهای کارکنان از طریق انتقال تجارب و آموزش ©. ایجاد انگیزه میل و علاقه در کارکنان برای انجام وظایف شغلی و سازمانی ©. تشويق و تنبيه به موقع كاركنان 2. ایجاد حس مسئولیت پذیری و مشارکت کارکنان در امور =

صفحه 43:
©. حضور مدير دستكاه در بين همكاران به منظور رسیدگی به امور آنان ©. تقويت حس همكارى؛ تعاون و مشاركت در بين كاركنان ‎OD‏ برنامه ريزى براى كسترش روحيه ابتكار » خلاقيت و نوآورى كاركنان ‏1). تقدیر از نیروهای مبتکر» خلاق؛ فعال و وظيفه شناس دستكاه و حمايت جدى از آنان ‏©0. ترويج روحيه مردم دارى و نهادينه نمودن اخلاق اسلامى در بين كاركنان ‏9 کنترل و ارزشیابی دقیق کارکنان و ارائه بازخورد مناسب برای اصلاح و بهبود ‎OP‏ فراهم نمودن شرایط رشد و تعالی کارکنان در ابعاد مختف ‏©). حمایت و پشتیبانی جدی از همکاران برلی رفع مشکلاتشان

صفحه 44:
كاركنان 6 اي اوري فصوت سرب میت تن استبداد» تكبرء تحقير و استهزط تبعيض»ء بى احترامى و خشونت در برخورد با زير انتصاب ناشايسته اقوام؛ نزديكان و دوستان فاقد صلاحيت عدم نظارت مسئولين بر واحد هاى تحت نظر خود وعده هاى يوج و غير قابل لنجام به كاركنان كتمان اطلاعات مورد نياز شغلى كاركنان نتیجه تلاش و کار زیر دستان را به خود نسبت دادن . به کار گیری کارکنان مجموعه تحت مدیریت جهت انجام امور شخصى و غير از ی & Ss © ‏دي‎ ‎© ‎9 23

صفحه 45:
©-© ) ارتباط کارمند با سازمان و - 64 ) بایدها: (معروف ) انجام به موقع و دقیق وظایف محوله 6. حضور منظم و به موقع در محل کار و فعالیت تا پایان وقت اداری 9. ارتقای دانش و مهارت مورد نیاز شغلی و سازمانی سخت کوشی و تلاش در کار ©. دقت و احتياط در مصرف بیت المال و جلوگیری از ربخت و پاش و دوری از اسراف 0. افزایش بهره وری؛ اصلاح الگوی مصرف» صرفه جویی و استفاده بهینه از امکانات و منابع سازمان © / ارتقای خلاقیت و نوآوری در روشهای انجام وظایف شغلی و سازمانی

صفحه 46:
0 رعایت پوشش اداری ©. توجه به ‎a‏ پوشی و عدم آرایش زننده در ادارات و مراکز آموزشی و عمومی 0 رعایت قولنین» مقررات ضوابط ادارى و آراستكى محيط کار او م ا ‎(ol‏ حفظ اسرار شغلی و افزایش تعلق و شهرت سازمانی ‎CO‏ برگزاری و شرکت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشویق همکاران برای ‏شرکت در نماز ۱ ‎UP‏ آشنایی با قوانین» دستورالعملها و علوم وفنون و تکنولوژیهای نوین مرتبط با ‏وظایف شغلی و سازمانی ‎IS‏ شفاف سازی و.مستد سازی نموه ار انه.خذمات و لسئلد و:مذارک.مرقبظط. ‎

صفحه 47:
‎(Sis) tals (6-0-8‏ ‎CL‏ سوء استفاه از موقميت شاش وانتقاف شختضى ال اتتكائات دولتي و مرئمي اى نيل به منافع شخصی و گروهی و پذیرایی های پر خرج برای ‏د داخ خار ‏. دیر سرکار آمدن و زود رفتن از محل کار ‏. انجام کارهای شخصی در اوقات و ساعات اداری ‏. ماندن در اداره در غیر ساعات اداری و انجام ندادن کار و گرفتن اضافه کاری 0 لسراف و افراط و تفریط در بکار گیری اموال حتی در جهت مصارف اداره ‎i‏ بدبین کردن مردم به نظام و انقلاب اسلامی ‎QD‏ اسراف در برگزاری جشنواره ها و هزینه های جانبی سنگین(انواع پذیرایی ها) 0 اختلاس» جعل» خیانت در امانت و عدم وفای به عهد ©0. مكالمه زياد و طولانى و بى مورد با تلفن اداره ©0). لفشاى لطلاعات موجود در دستكاه <064. استعمال دخانيات و داشتن اعتياد ‎IS‏ بی‌انگیزگی» تتبلیء بی عفتی و بد پوششی ‎

صفحه 48:
Se NST - ‏مهمترین توصیه های « اداری‎ ) 09 ‏البلاغه‎ * حسن ختام مباحث پایانی این مبحث سفارشهایی است که مولای متقيان و امير مومنان و سرور آزادگان جهان به همه مدیران و کارمندان و کارگزاران فرمود: ۶ )- لازم است مدير در اجراى قوانين بيشكام باشد: من نصب نفسه للناس إمامأ فليبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره[نهج البلاغه؛ کلمات قصار» ش©©.]؛ © ©- سخت كوشىء يوشاننده خطا است: عيبك مستورٌ ما أسعدك جدّك[همانء ش0)©.]؛ © ©- هر كس مرهون عمل خويش است: من أبطأ به عمله لم يُسرع به نسبه[همان» ش © ©.]؛ © - رازنگهدار مردم بودن: الرأی بتحصین الأسرار[همان؛ ش ©©4.]؛ © واقع نگری و دوری از آرزوهای دست نیافتنی: من آطال الأمل آساء العمل[همان؛ ش00.]؛

صفحه 49:
©- مهارت و كفايت: قيمة كل امرءٍ ما يحسنه[همانء ش0©.]؛ هلك امروٌ لم يعرف 0 ين لا ‎oy ih spall cog‏ لب لمان زان ۱ © ید منم موب من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها فی عقولها[همان» ش ©06).]؟ (0- هدف» وسیله را توجیه نمی کند: أتأمرونّى أن أطلب النَصْرَ بالجور[همان» خطبه 499 0- دوری از زیاده روی و تفریط: ثمرة التفریط الندامة و ثمرة الحزم السلامة[همان؛ كلمات قصارء ش © ©0.]؟ ۱ 1 ©0- برنامه متنوع روزانه: ان للقلوب شهوة و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و إقبالها فانّ القلب اذا كره عمى[همان» ش ©©0.]؟ 9)- خويشتن دلرى و نرمى: من لان عودهُ كثفت أغصانه[همانء ‎SOUPS‏ ‎OP‏ يكيارجكى و يكرنكى: الخلاف يهدم الرأی[همان» ش‌909.]؛ ‎ ‎

صفحه 50:
‎Od‏ تماس و ارتباط مستمر با مردم: ‎Slate! SLO‏ عن رعیتک فان احتجاب الولاة عن الرعية شعبة من الضیق و قلة علم بالامور[همان]؛ _ ‏© كار امروز را به فردا نيانداختن: و امضى لكل یوم غقله[سان]؛ ‏©2- كاه دخالت مستقيم در كارها داشتن: ثم امور من امورك لابّد لك من مباشرتها[همان]؛ ‎OP‏ ملاقات و ارتباط مستقیم با ارباب رجوع داشتن: و اجعل لثوی الحاجات منک قسما تفرّغ لهم فيه شخصك و تجلس لهم مجلساً عاماً فتتواضع فيه لله الذى خلقک[همان]؛ ‏0 نظارت و مراقبت همیشگی داشتن: و ابعث العیون من آهل الصدق و الوفاء علیهم فا تعاهدک فی السرّ لأمورهم حدوة لهم علی استعمال الأمانة و الرفق بالرعية[همان]. ‎

صفحه 51:
© خدايا خدایا به ذات خداوندیت به اوصاف بی مثل و مانندیت به لبیک حجاج بیت‌الحرام به مدفون یثرب علیه‌السلام به طاعات پیران آرلسته به صدق جوانان نوخاسته که ما را در آن ورطه یک نفس . ز ننگ دو گفتن به فریاد رس امیدست از آنان که طاعت کنند . که بی طاعتان را شفاعت کنند به پاکان کز آلایشم دور دار وگر زلتی رفت معذور دار (سعدی /بوستان » باب دهم در مناجات و ختم کتاب گلستان)

صفحه 52:
A با تشگر فروان از حسن عنايث و ثوجه شما خویان ‎oyu arsed: Qh yt‏ نها

صفحه 53:
وآخرٌ دعوّیهم آن ‎Sy a Sood‏ العالمينَ (یونس/10: 10( سبزوا -95/11/14 دانشگاه حکیم سبزواری محمد اديب نيا

صفحه 54:
نقد و بررسي ۶ گر کسی مدعی باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل می‌تواند همة رازها و حقایق عالم را کشف نماید: روشن است که ادعابی بلند پروازانه و دست‌ایافتنی دارد. در عین حال» اگر کسی گمان کند که با بی‌اعتنایی به عقل و منطق نیز می‌تواند به حقایق دست يابد» او نیز در خیالی خام به سر می‌برد. és

صفحه 55:
‎٩‏ عرفان حقیقی. «عرفانی عقلانی» است. نه تنها با عقلائیت سازگار است که همراه آنن است. عرفان بدون عقلانست عرفانی انسانی نخواهد بود همانطور که عقلانیت منهای عرفان از انسان» موجودی تک ساحتی و خشک و خشن می‌سازد. انسان کامل. از دید گاه اسلام؛ انسانى است كه همة ابعاد وجودی‌اش هماهنگ با هم پیشرفت نمایند. هیچ بعدی را فدای بعد دیگر نکند.

صفحه 56:
© تذكر: * عقلانيت مورد تأييد برخى معنويتهاى نوظهور عقلانيتى مادى و لين جهلنى است.به همين دليل عقلانيتى منهاى دين و ناسازكار با دين و مدافع تساهل و تسامح است.

صفحه 57:
* نكتة دوم: حقیقت آن است که اگر عرفان راهی است برای رسیدن به خدا و تقرب به او بايد دانست که جز با عمل کردن به دستورات خداوند. وصول به چنین هدفی امکان ندارد. خدای متعال نیز فرموده است هر کس مرا می‌خواهد باید از پیامبر اسلام و احکامی که توسط او بیان می‌شود پیروی نماید: «قل آن کنتم تحبون الم فاتبعونی یحببکم الله».

صفحه 58:
؟ نکتةٌ سوم: هیچ انسانی به درجة معرفتی و شهودی پیامبر اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این حقیقتی است که مورد اتفاق همه صوفیان مسلمان است. اما ن انوار قدسیه لحظه‌ای از عمل به دستورات شرعی فروگذار نکردند.

صفحه 59:
* نكتة چهارم: اصولا وصول به بی‌نهایت و ادعای استفنای کامل معنا و مفهوم ندارد. به تعبیر مرحوم علامهٌ محمدتقی جعفری؛ از شارحان بنام مثنوی معنوی: ‎OLY ... *‏ این سیر و سلوک را مانند سیر طبیعی و حر کت معمولی فرض کردن از 5 ابت ی سبری سس زیرا اصسوو وید و آغاز وروت در بی‌نهایت. آن اندازه بی‌اساس است که فرو رفتن در تناقض ... لذا این مطلب که جلالالدین می‌گوید: «لو ظهرت الحقائق بطلت الشرائع» به بازیگری ذهنی و روانی ما بیشتر مربوط است تا به واقعیابی هاء ضير و شد و تيل سرى. تسد ‎ae Ng ger‏ 6-19(

صفحه 60:
۵. ناسا ز گاری بُعد مادی و روحی وجود انسان ® این ویژگی را نیز می‌توان در بسیاری از عرفان‌های شرقی اعم از عرفان‌های هندی بودایی و جینی فزون بر آلن. در برخی از مکاتب اخلاقی و عرفانی یونان باستان از جمله مکتب کلییون نیز مطرح بود برخى از آيينهاى ايران باستان همجون آیین ماني نيز كما بیش مدافع این ایده بودند. ‎rela‏ اب قوت مطرح است.

صفحه 61:
© کشف المحجوب.ص,۳۱۵: «از ابو علی سیاه مروزی- قدس ال روحه- حکایت کنند که گفت: من به گرمابه رفته بودم و بر متابمت سنت ستره را مراعات می‌ کردم. گفتم: ای ابوعلی؛ این مقصود را که منبع شهوات است که ترا می به چندین آفت مبتلا داردء از خود جدا کن؛ تا از شهوت بازرهی. به سرمندا کردند که: «یا باعلی اندره لک ما تصرف مى كنى؟ مر تعبية ما را عضوی از عضوی اولی‌تر نیست. به عزت ما که آن را از خود جدا کنی؛ که ما در هر موی از آن تو صد چندان شهوت آفرینيم که اندر ‎OT‏ محل.» در توصیف عبدالرحمن مجذوب چنین گفته‌اند: «کان من الاولیاء الاکابر ... و کان مقطوع الذ کر قطعه بنفسه اوائل جذيه)»(طبفات الكبرى عبدالوهاب شعرائيءج 015901

صفحه 62:
یکی دیگر از اموری که ناسازگاری بعد مادی و این‌جهانی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او را در مکاتب و آیین‌های دروغین عرفانی نشان می‌دهد. ن غالباً این کار رابه هدف کسب توجه و تمركزء لازم می‌دانند. اصل در چنین عرفان‌هایی توجه و تمرکز و مدیتیشن است. لذا هر چیزی که موجب تقویت این حالت شود «خوب» و با ارزش و هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد؛ «بد» و بی‌ارزش تلقی می‌گردد. ‎Whee‏ انزوا و گوشه‌نشینی است. اب ‎

صفحه 63:
؟ یکی دیگر از شواهد ناسازگار دانستن بعد این جهانی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او در عرفان‌های کاذب؛ مسا بی‌توجهی آنها به مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و پلید دانستن آن است. در عرفان‌های کاذب به یک معنا اصالت با فردگرایی و لذت گرایی فردی است. آنچه که برای آنان مهم است سعادت سالک و عارف است و لو به قیمت مشاهدة ظلم و ستم بر مردمان باشد.

صفحه 64:
‎٩‏ نکتٌ اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان نیست. نمی‌توان به انگيزة تقویت و سعادت یکی دیگری را نادیده گرفت. بهره‌مندی مشروع از لذت‌های جنسی نه تنها تعارض و تضادی با معنویت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوی انسان و یکی از بهترین اسباب و وسایل وصول به سعادت واقعی است.

صفحه 65:
‎ip 99 LS ©‏ اسلام با دیدگاه فرویدی و نگرش معنوی افرادی همچون اوشو نیز به شدت مخالف است و افسارگسیختگی و بی‌بند و باری در مسألاٌ جنسی را به شدت نهی کرده است.

صفحه 66:
* نكتة سوم: در نقد انزواطلبی و گوشه‌نشینی صوفیان و عارفان دروغين می‌گوييم که حق آنن است که برای اصلاح درون هرگز نمی‌توان از اصلاح برون غافل بود. این دو چنان در هم تنیده‌اند که تفکیک آنها از یکدیگر بسیار دشوار است. به همین دلیل عرفان حقیقی و عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون؛ با دشمنان بیرونی نیز مبارزه می‌کنند و این مبارزه را برای حیات معنوی انسان لازم می‌دانند. هر چند مبارزات درونی را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بیرونی می‌دانند.

صفحه 67:
‎SG ©‏ چهارم: راه اصلی وصول به هدف عرفان؛ «بندگی» خداوند است. بندگی به معنای عام. بندگی در همه ار کان و ساحت‌های وجودی انسان. هر یک از غرایز انسانیء از جمله غريزة نوع‌دوستی و دیگرخواهی نیز بندگی خاص خود را دارند. عارف حقیقی کسی است که حق بند گی هم ابعاد وجودی‌اش را ادا می کند. نمی‌توان ادعای محبت خدا و عشق الهی داشت اما نسبت به مخلوقات او بی‌اعتنا بود و در سیاست و مدبربت و تدبیر امور بندگان الهی هیچ دخالتی نکرد و خود را کنار کشید.

صفحه 68:
یت و سیاست نظریات متعددی مطرح شده که مىتوان همة آنها تردا «ظریا جداتس مسبت از سیادت» :انریا سل میت ور سیاست» جای داد. نظرية جدایی معنویت و سیاست دو دسته مدافع دارد: از طرفی برخی از معنويت گرایان دروغ ومتز عرددهاى عر قادهات كاذب ییاز دقع از سنوت سر ‎Ge‏ ‏آن را از سیاست دور نگه دارند و از طرف دیگر برخی از سیاستمدآران و قدرت گرایان یر الهی به منظور بهرهبرداری‌های مادی و اجتماعی از توده‌ها و بازگذاشتن دست سیاستمداران برای حفظ قدرت و سیاست خود؛ ساحت سیاست را جدای از ساحت عرفان و معنويت می‌دانند. حق آن است که اين نظریه. از طرفی ناشی از عدم درک درست عرفان و معنویت است و از طرف دیگر معلول برداشت نادرست از سیاست است.

صفحه 69:
* نكتة ششم: نفس قدرت و سياست را نمى توان خوب يا بد دانست. اكر همراه با معنویت حقیقی و در راستاى تحقق معارف الهى و خدمت به خلق خدا باشد» جزء بهترين كارهاست. اما اكر موجب غرور و خودبزر وستم بر زيردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهی باشد. بد است. بنابراین نمی‌توان سیاستمداران و قدرت گرایان را صرفاً به این دلیل که دنبال سیاست و قدرت‌اند افرادی بد و پلید دانست.

صفحه 70:
* نكتة هفتم: بزرك ترين طراحان معنويت و عرفان در بين بشريت» يعنى بيامبران و اولياء دين؛ همككى براى استقرار نظام سياسى و حكومت دينى و الهى تلاش كردهاند وجا طاغوتهاى زمان خويش درافتادهاند و لحظداى در مبارزه با ظلم و ظالمان كو تاهى نكردهاند. واين خود بهترين دليل براى همراهى معنويت و عرفان حقيقى با سياست و تدبير امور اجتماعى مردمان است.

صفحه 71:
© نکته هشتم: سر کرده‌های عرفان‌های کاذب هر چند در ظاهر با سیاست و ‎ictal Cee ar gee a‏ 2 اجتماعی دعوت می کنند. اما تردید ی ان آنان از تدم ای هیک میس ات کیک عرفان‌های مدای سس لذ ‎oles Se‏ سیامتمدارا فربي به شدت بر م و حمایت قرار می گیرند. مى توان باور كرد كيت بد للك ات باشد از ا اران و قدرتمندان تيغ شذهو اهس كونه حمايدى برخورار كردد؟ هتين ها از سوی اربابان زر و زور و سیاست در اختیار آنان قرار sal pane toe

صفحه 72:
ع. انكار معاد و طرح مسا تناسخ & وجه مشترک همدٌ عرفان‌های شرقی و غربی و سرخ‌پوستی همین است. البته این مسأله. امر جدیدی نیست. تناسخ از ویژگی‌های مشهور ادیان و آیین‌های هندی است. در یونان باستان و از سوی فیثاغوریان هم مطرح شده است. (در عالم اسلام ظاهرا فقط دروزی‌ها به تناسخ اعتقاد داشته‌اند)

صفحه 73:
* تناسخربه این معنا که مکاتب هندي و بودایی و آیین‌های نوظهور معنوی مثل اوشو و اکتکار و کوتلیو می گویند قطه باطل است. هم از نظر فلسفی و هم از نظر دینی: ۱ * این استدلال اوشو برای اثبات تناسخ که می‌گوید من خودم وجودهای سابق مشاهده کردهام و با تجربة شخ به آنن رسيده‌ام معلوم است که هیچ ارزش منطقى و عقلانى ندارد. در مقابل لن به ساد كى توان ادها کرد كه فيلو ها و ديكر جنين تجربهاى نداشتهاند. هيج یک از ما زند گی‌های قبلی خود را ندیده‌ايم. * بر اساس قانون کارما؛ اموری از قبیل توبهء استغفارء عفو الهی؛ احباط عمل و امثال ‎ga‏ جایگاهی ندارند. هر عملی عکسالعمل قطعی خود را دارد و با هیچ وسیله‌ای نمی توان عکس العمل آن را حذف کرد.

صفحه 74:
* مدافعان تناسخ اعتقاد به لن را به معناى دادن فرصت به انسان‌ها برای تکمیل شخصیت خود می‌دانند. اما این نیز آرزویی بی مورد و بی‌وجه است. خداوند ابزار و وسایل درونی و بيرمنى هدايت را در اختيار همه آدمیان قرار داده است: عقل به منزلة ييامبر درونى و هزاران ييامبران بيرونى. در قرّن کریم از زبان برخی از جهنمیان آمده است که آرزوی باز گشت مجدد به اين دنیا را دارند اما به آنان فرصت داده نمی‌شود.

صفحه 75:
تبلیغ کثرت گرایی ‎Bye‏ ‏“به سوى کعبه راه بسیار است من ز دریا شوم تو از خشکی «ای) © راه‌ها به تعداد انفاس خلایق است. هیچکدام ترجیحی بر دیگری ندارد. مهم نتيجه استء نه وسيله. * سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است كه عرفان اسلامى مبتنى بر شربعت. * عرفانهاى هندى و شرقى و غربى و امثال ‎OT‏ به همان اندازه ‎Aa ly Lo‏ نتيجه می‌رسانند که عرفان مبتنی بر وحی.

صفحه 76:
نمونه‌هایی از نگرش‌هایم کثرت گرایانه صوفیان ۱. تحسین دزدی برای مبارزه با نفس و درمان بیماری‌های قلبی؛ٍ ۲. توجیه عمل خلاف شرع سماع. به اين صورت كه ارتكاب اين معصيتٍ موجب دوری ار ارافان مى مود لكر كت برق لكك خراى د ن بریزد و اگر پای بردارنده هوای پایشیان کم شود. چون بدین طریق هوا از اعضایشان نقصان گیرد. از دیگر کبار خویشتن نگاه توانند داشت.» (سرآر التوحید قی مقامات الشیخ ابی سعید. محمد بن منور مر 2۳۳ ۳ ترویج عشق مجازی و همنشینی با نوجوانان زیبارو در تو که به دیدة صفا مینگریم نی از پی شهوت و هوا مینگریم دیدار خوشت آیینه لطف خدا است‌ماء در تو بدان لطف خدا مینگریم

صفحه 77:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرابانه(۲) ؟. تشويق مریدان به گناه برای رهایی از غرور ۵. تشویق مریدان به ارتکاب گناه برای نیل به مقام تائبين «التائب من الذنب کمن لاذنب له». ۶. تشویق به گناه به منظور آشنایی فرد گناهکار با حجاب‌های ظلمانی )مناقب العارفین: شمسالدین افلاکی؛ ج ۰۱ صص ۲۲۰-۲۳۹.)

صفحه 78:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرایانه(۳) ی بکتاشیه: خواندن دعای «ناد علی» و دم گرفتن و نواختن نی و امثال لن رابه جاى نماز و روزه و سایر وظایف شرعی تلقی می کنند (دانشنامة جهان اسلامء حرف ب. بکتاشی: ج ۱۳ ص ۵۳) ۸ در احوالات مولوی چنین نقل شده است که در حال گوش دادن به نوای باب بود که به او تذکر داد که وقت نماز عصر فرا رسیده است. اما او در پاسخ وی گفت: «نی نی آن نماز دیگره اين نماز دیگر. هر دو داعیان حفُند. یکی ظاهر را به خدمت میخواهد و این دیگر باطن رابه محبّت و معرفت حق دعوت مینماید.» (مناقب الارفين, شمسالدینافلاگی؛ ج ۱ ص ۳۹۵)

صفحه 79:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرایانه(۲) ‎٩‏ ابوسعید ابوالخیر (۴۴۰-۳۷۵ق) حاضر نشد برای نماز دست از سماع صوفیانه ‏بکشد و همانطور که در حال رقص بود؛ مى كفت: «ما در نمازيم»! (إسرار التوحيد فى مقامات الشیخ ابی‌سعید. محمد بن هنور: ص ۲۲۰)

صفحه 80:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرابانه(۵) ۰ عبدالرحمن جامی در شرح احوال ميرة نیشابوری: روزی میره مشاهده کرد > کثیری از مردمان به دیدار او می آیند. «از خادم پرسید. که «اینان کهاند؟» گفت: «به خدمت تو میا بند». صبر کرد. یچ نگفت تا به سربالایی رسید و بادی سخت میجست. بند شلوار ‎ER‏ 9 بول آغاز کرد؛ چنان که جامههای خود و جامههای ایشان را پلید کرد. آن قوم فتند: «احسنت! زهی شیخ و زهی معاملت نیکو!» همه از وی منکر بازگشتند.» (نفحات الانس؛ ص ۲۶۲) ‎

صفحه 81:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرایانه(ع) ۱ برخی از ملامتیان به منظور مبارزه با نفس از خواندن نماز نیز پرهیز داشتند و بعضاً به صورت برهنه در میان مردمان به راه می‌افتادند. به عنوان نمونه زمانی که شهاب الدین سهروردی؛ در دمشق در جستجوی شيخ على كردىء بود مردمان او را از نزدیک شدن به وی برحذر دآشته و گفتند: «هذا رجل لابصلی و یمشی مکشوف العورة اکثر اوقاته». (روض ال باحین فی حکایا الصالحین: عبدالله الیافعی» صص ۴۸۲-۲۸۱ حکایت ۲۲۳)

صفحه 82:
نمونه‌هایی از نگرش‌های کثرت گرایانه(۷) ‎ais 1‏ ره برای وصول به مقام «بی‌خودی» از مواد ‎Ei ae os‏ و افیون نیز استفاده می‌کنند. «صوفیه رای وك اعضاب و تيل به خالى که از له سیر ‎ged‏ ‎ae‏ یا 0 سل می‌شده‌اند. شا یج وه ری اماب یداد و قوش تن مخترع شربت قهوه بوده است. ‎ye‏ بنك و چرس ل و نب قصدشان رهایی از خود و از خودی بوده است با وسایل مصنوعی.» (ارزش میراث صوفيه» عبدالحسین زرین کوب ص ‎OF‏ ‎ ‎

صفحه 83:
نقد و بررسی (۱) ۱. از صوفیان رفتارها و سخنان متضادی در این باب به دست ما رسیده است. برخی از آنان علیرغم تأکید بر پاینندی نسبت به دستورات شرعي و نادرست شمردن هر گونه شریعت گریزی, در مواقعی با خود رفتارهای کاملا خلاف شرع را مرتکب می‌شند و یا سخنان خلاف دین بر زبان می‌راندند و یا آنکه رفتارها و سخنان خلاف دین دیگران را مورد تأييد قرار مىدادند. مثلاًه بایزید بسطامی به دلیل آنکه نمی‌دانست پیامبر اکرم چگونه خربزه می‌خورده است. از خوردن آن اجتناب مى کرد. و يا از گفتگو با پیری که آلب دهان خود به سوی قبله انداخته بود. صرف نظر کرد. در عین حال؛ همین فرد در شطحیات خود سخنانی خلاف شرع دارد.

صفحه 84:
نقد و بررسی (۲) ۲. رسیدن به منزل مقصود و برخورداری از قرب الهی و مقام فنای حقیقی؛ که اوج اهداف عارفان است. راه ویژِهُ خود را می‌طلبد؛ با هر راهی نمی‌توان به این هدف رسید. رسیدن به مقام فنا و قرب الهی را نمی‌توان با نافرمانی او به دست آورد! چگونه ممکن است با نادیده گرفتن فرمان‌های محبوب و معشوق بتوان به با رگاه او راه یافت؟ یک عاشق حقیقی هرگز به خود اجازه نمی‌دهد که لحظه‌ای از یاد مشوق غافل بماند؛ در همة حرکات و سکناتش همواره به دنبال رضایت معشوق است.

صفحه 85:
نقد و بررسی (۳) ۳. هیچ کس توانایی رسیدن به اوج معنویت پیامبر اسلام و امامان معصوم را ندارد. آنان با بالا رقتن از نردبان شريعت به آن مقام رفیع دست یافته‌اند. پیامبر تا آخرین ساعات عمر لحظه‌ای در انجام دستورات الهی کوتاهی نکرد. امیرممنان در محراب نماز به شهادت رسید و امام حسین در سای عمل به فريضة امر به معروف و نهى از منكر به آن مقام بزرك دست يافت. ۲ عقل می‌کنند که بهترین و صائب‌ترین وسیلاً وصول به حقیقت بلکه تنها وسیلاً آلتّ؛ متابعت از شریعت وحیانی است. چگونه ممکن است راه‌های بهتر و ساده‌تری باشد اما خداوند ‎OT‏ را از بندگان دریغ نماید؟ اگر حقایقی باطنی وجود دارند که دارند و اگر راهی برای وصول به آنها وجود دارد؛ این راه منحصر در راه شریمت ‎peal‏

صفحه 86:
کار خارق العاده و حقانیت ۰ اگر کثرت گرایی عرفانی نادرست است پس کارهای خارق العدهای که از برخحی مرتاضان و صوفیان و عارفان سایر ملل و ادیان مشاهده می کنیم را چ از مردمان اين است كه انجام اين كارها نشانة عسل همین مسأله را القا می‌کرد؛ اد ودر بام می‌شد. با ابراز و اظهار کاری خارق العاده. بر می‌نهادند. نقل می کنند: ابوسعید ابوالخیره در روز روشن شمعی را برافروخته بود؛ شخصی به او اترافی کرد وابی کار را مصذاق اسراف دانست: ابوسمد به جای پاسخ متطفي دافن به این نقد و یا پذیرش لن و اقد» با ابراز کراعتی! سر و صورت اقد را در آتش سوزاند و سپس این شعر را سرود که: هر آن شمعی که ایزد برفروزد کسی كش يف كند سبلت بسوزد. ) اسرار التوحیده ص ۰۱۱۲(

صفحه 87:
کار خارق‌العاده نشانةٌ حقانیت نیست (۱) * روح انسانی دارای قدرتی شگفت‌انگیز است. هر انسانی اگر بتواند غرآیز حیوانی را سر کوب نماید» می‌تواند از قدرت ‎aoe‏ د استفاده كند. سنت الهى در اين عالم به اين صورت است كه هر کس به هر میزان و به هر انگیزه‌ای که تلاش نماید از حاصل تلاش خود بهره خواهد برد.

صفحه 88:
کار خارق‌العاده نشانهةٌ حقانیت نیست (۲) به ابوسعید ابوالخیر گفتند؛ «فلان کس بر روی آ-ب می‌رود.» وی در پاسخ ت: «سهل است؛ زا ی می‌رود.» ‎aE‏ که: «فلان کس "كبن در هوا پرد» ال سیم پاسخ : «زغنى و ارب هراس بوذ د راز دس تا ما و رحس سر ودب ‎el‏ ‏«شیطان نيز در يك نفس از مشرق به مغرب مىرود. ابن جنين جيزها را بس قيمتى نيست. مرد لن بود كه ميان خلق نشيند و داد و ستد كند و زن خواهد وبا خلق درآميزد و يك لحظه از خداى خود غافل نباشد.» )نفحات الانس: عبدالرحمن جامی, صن .0.6

صفحه 89:
* بسیاری از عارفان مسلمان به آن توجه داده و تصریح کرده‌نند کسانی که از راه‌های خلاف شرع به کرامات و انجام کارهای خارق‌العاده دست می‌یابند. کافر و زندیق‌اند.|۱] و به طور جد از سالكان خواستهاند که «اگر کسی را دارای چنان کراماتی یافتید که در آسمان میپرد دلباخته او نشوید تا آن گاه که رفتار او را در برابر امر و نهی آلهی و رعایت آداب شرعی ببینید.»[۲] کارهای خارق العاده‌ای را می توان از امت الهی دانست که در سای عمل به دستورات آلهی به دست آمده باشند. هر جند هيج عارف حقيقي را برای دست یابی به کارهای اه انجام نمی‌دهد. ‎Ea‏ رای نات الهي ‎te‏ اما چون ‎wes‏ آمد نود هم پیش ما است. هر کس به هر میزانی گه به خدا تقرب بجوید. به همان میزان نیز از قدرت فوق طبیعی بهره‌مند می‌شود. & [1. ر.ک: نفحات الانس؛ عبدالرحمن جامی؛ ص۲۶. به نقل از شيخ شهاب‌الدین سهروردی. ‎.]١[ *‏ الرسالة القشيرية: عبدالكريم بن هوازن القشيرى: ص ؟١.‏ ‎ ‎ ‎

صفحه 90:
کار خارق‌العاده نشانةٌ حقانیت نیست (۳) © علامة بحرالعلوم: © «واما استاد عام شناخته نمىشود مگر به مصاحبت در خلاء و ملاء و معاشرت باطنيه و ملاحظة تماميت ايمان جوارح و نفس او و زينهار به ظهور خوارق عادات و بيان دقايق و نكات و اظهار خفاياى آفاقيه و خباياى انفسيه و تبدل بعضى از حالات خود به متابععت او فریفته نباید شد چه اشراف بر خواطر و اطلاع بر دقائق و عبور بر ماء و طي زمین و هوا و استحضار از آینده و امثال اینها در مرتبهٌ مكاشفة روحيه حاصل مى شود و از ن مرحله تا سر منزل مقصود پس منازل و مراحل است و بس راهروان این مرحله را طی و از آذ پس از راه افتاده؛ به وادی دزدان و ابالسه داخل گشته و از این راه بسی کفار اقتدار بر بسیاری از این امور حاصل. بلکه از تجلیات صفائیه نیز پی به وصول صاحبش به منزل نتوان برد.» (دو رساله در سیر و سلوک؛ رسالة سیر و سلوک سید بجر العلوم: ص 1ل

صفحه 91:
© مکاشفات رحمانی نیز هرگز نشانٌ حقانیت سالک نیستند. حداکثر این است که چنین حالتی همچون رژیاهای صادقه است. هرگز نمی‌توان ديدن رؤياهاى صادقه را نشانة ولى الهى بودن يك فرد دانست. جه بسيارند افراد تبهكار و كناهآلودى كه خوابهاى صادق ديده و می‌بینند. عزیز مصرء که فردی بت‌پرست و غير موحد بود. خواب صادق ديد! البته اين سخن درستی است که داشتن مکاشفه نیازمند لطافت روحی خاصی است؛ اما لطافت روحی داشتن یک حرف است و حق بودن حرفی دیگر. افزون بر این؛ «کشف و مکاشفه در نزد اولیای خدا و عارفان وارسته از امور پیش پا افتاده‌ای است که کمترین اعتنایی به آن ندارند و هیچ توجهی به آن نمی اولیای خدا این امور را بازی‌هایی کودکانه تلقی می کنند.» در جستجوی عرفان اسلامی صص ۳۰۷-۳۰۵.

صفحه 92:
* جايكاه استاد در اين تلقى در حقيقت جايكاه بيامبران و بلكه جايكاه خدا است. زيرا بيامبران جرت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خود را فقط واسطٌ ابلاغ دستورات و خواسته‌های الهی به بشر می‌دانند و خداوند نیز اختیاری جز ابلاغ دستورات او را به آنان نداده است: «و ما على الرسول الا البلاغ»؛ اما استاد و پیر در تصوف و عرفان‌های کاذب حق- هر گونه دخالت و تصرفی در احکام الهی را دارد. به همین دلیل ممکن اسّت به سالک دستور دهد دزدی کند. و او نه تنها حق سرپیچی از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.

صفحه 93:
علت تا ثیر گذاری عرفان‌های کاذب ‎ .‏ علت اصلی جهل افراد است: (عامل اصلی همة انحرافات در تاريخ اسلامى را می‌توان جهل نامید: دعای اربعین امام حسین) ‏۲ معمولاً اعضای این فرقه‌ها دلبسته‌تر و پایبندتر هستند. ‏۴ مخفی کاری آنان اين حللت را در ذهن خیلی افراد ایجاد می‌کند که حتماً چیز مهمی دارند ... ‏؟. كنترل همه جوانب زندگی مریدان از نوع غذاء محل مسكنء همسر لباس و ... ‎és

صفحه 94:
بمباران محبت: وعده شغل؛ مسکن؛ تسکین آلام روحی؛ بهبود امراض مزمن يا صعب العلاج جسمی: قرار گرفتن در محیطی صمیمی. یافتن یاران ادعا می‌کنند که راهی سریع مرحله‌بندی شده و قابل اجرا برای رسیدن به حقیقت دارند. که نیازی به عمل به دستورات دینی ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌های معنوی جدید کم کاری عالمان و مبلغان دینی در ارائٌ معارف معنوی

صفحه 95:
نقش سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌های کاذب ۰ _ بهره‌برداری. از برخی آموزه‌ها © مثلا آموزةٌ درون گرایی افراطی و گوشه‌نشینی و آموزة تنامخ - در اغلب آیین‌های جدید اعتقاد به تناسخ که به گونه‌ای ملازم با جبر اجتماعی و سیاسی هم هست. وجود دارد. حتی در عرفان اکنکار آمریکایی این اعتقاد جایگاه بسیار بالایی دارد. و اين ابزار خوبی در دست زورگویان و ستمگران است. با این اعتقاد می‌توان جلوی خیلی از شورش‌های اجتماعی و سیاسی را گرفت. و افراد را به امید زندگی بهتر در مرحلاٌ بعدی ساکت نگه داشت. és

صفحه 96:
ز دالگور کی شاهزادةٌ روسىء در ببدايش بابيت و بهايئت. شركت در درس اظم أشنابي با سيدعلى محمد شيرازى. معتاد كردن او و القا انديشههاى خود ک‌گم به سيدا ‎Sauls Las‏ امام زمان هستيد و من به شما و مقام بسيار واقف . خود سید هم باورش شد: امروزه فرقهای شده است که کاملاً در اختیار بار و عليه مسلمانان اقدام فى كند. és

صفحه 97:
* مقابله با معنویت اسلام شیعی: - تقویت اسلام فردی و منهای سیاست. اسلام منهای روحانیت. اسلام منهای مدیریت. به عنوان مثال در ایران اسلامی از سال ۴۲ به بعد مي‌بينيم که مشایخ صوفیه روابط خوبی با دربار شاه داشتند. به مقامات عالی می‌رسیدند. در زمان دکتر اقبال خانقاه‌ها رشد کردند.

صفحه 98:
مهار قدرت مرجعیت: - نقش مرجعیت را در خنثی کردن توطله‌هایش به وضوح در سده‌های اخیر دیده‌اند. بر این اساس با ترویج چنین فرقه‌هایی به محوریت دادن به نقش پیر و استاد در حقیقت می‌خواهند بدیلی برای مرجعیت ایجاد کنند. és

صفحه 99:
شناخت عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب اخت و آگاهی است. طراحی مهندسی اخلاقی و تربیتی در سطح خرد و کلان *_پرهیز از نگاه بخشی و جزیره‌ای. تأکید بر عقلانیت و پرهیز از امور خرافی: © بيشتر فريبخوردكان اين عرصه زنان هستند. رژبایینی؛ قالجینی» طال‌بینی» كفبينى» سنگ‌درمانی و فرادرما ایینی؛ قالبینی؛ طالع‌بینی؛ کف‌بینی: ۰ انی و سحر و جادو و احضار روح و ... جلوگیری از نفوذ خرافات در عزادارىها. به ويزه عزاداری‌های خانگی! أكر جهل مهم ترين عامل اث ركذارى اين نوع مكاتب است؛ نخستين és

صفحه 100:
‌ ی . _ افشاگری و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانواده‌ها ".0 جلوگیری از فعالیت‌های خزنده دشمنان و تهاجم اخلاقی و معنوی آنان + استفاده از ظرفیت مجالس مذهبی و خانگی و پایگاه‌های بسیج برای معرفی عرفان حقیقی ۴ احیای ابعاد عرفانی و اخلاقی عاشورا: فاطمیه: شعبانیه. دهة فجر هفتة دفاع مقدس و امثال آن. és

صفحه 101:
4. ارائة الكوهاى عينى: داستانهاى عارفان و عالمان راستين؛ داستانهاى شهيدان. ۵. خودسازی به منظور جامعه‌سازی: نیروهای ارزشی می‌توانند الگوی عینی و متحرک ارزش‌ها و اخلاقیات اسلامی باشند.

صفحه 102:

صفحه 103:
* عرفان ناب اسلامی و عرفان حقیقی؛ بر خلاف عرفان کاذب اسلامیء همواره متأخر از وحی و بلکه مهم از وحی می باشد.

صفحه 104:
۲. مطابق با عقل حقيقى و فلسفة متعالى 55 ۳ © همواره بين عرفان راستين با عقل و حكمتء سا زكارى و نسبت طولى وجود دارد بلكه مى توان جنين ادعا كرد كه هيج يك از آموزه ها و مشهودات عرفانى نبايد مورد ستيزة عقل سليم و مبانى قطعى فلسفى واقع شود.

صفحه 105:
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار /اچه کنم حرف دگر یاد نداد استادم الهى و الحقنى بنور عرّك الابهج فاكون لك عارفاً و عن سواك منحرفاً ‎Tals Whe Kay‏

صفحه 106:
۴. محبت نسبت به هم آفریده‌ها (صلح کل) به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ۶ يكي از بارزترین نمودهاي محبت عام به همة مخلوقات را مي‌توان در نوع مراودات و مناسبات عارفان حقيقي با محیط زیست مشاهده کرد. © برخي: ادیان هندي مشکل محیط زیست را حل مي‌کنند.اما اسلام نه حیوانات را خدا مي‌دانند و نه اجازة تصرف بي‌مبنا در آنها مي‌دهد. ۶ داستان علامه مجلسي و محافظت از بچه گربه © علامه بحر العلوم و داستان شکت عنک عصفورة في الحضرة

صفحه 107:
۵. محبت به همه انسان‌ها لعلک باخع نفسک الا يكونوا مؤمنين © پیامیر اکرم: مردمان همگی: عیال خداوندند؛ پس محبوب‌ترین افراد در نزد خداوند. نیکوترین‌شان نسبت به عیال خداوند است. داستان صاحب فصول:در پاسخ این پرسش که: «اگر بدلنی چند ساعت دیگر به مرگت مانده است. در اين چند ساعت جه می‌کنی؟» می‌گوید: «روی سکوی در خانه‌ام می‌نشینم تا نیازهای مردم را برآورده سازم. شاید کسی بیاید و از من چیزی بخواهد و نیازی داشته باشد؛ گر چه آن نیاز استخاره باشد.» بحر العلوم و شاگردش سید جواد عاملی صاحب مفتاح الكرامة و عدم آگاهی از نیازهای همسایه داستان سری سقطی و استغفار سی‌ساله برای یک الحمدل

صفحه 108:
۶. ناامیدی از انسان‌ها * امام على (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) توصیه می‌کند که: ان استطعت ان لايكون ‎Say‏ و بين ‎ll‏ ذو نعمة فافعل. عارفان حقيقى از خلق و خوشايندها و بدآيندهاى آنان؛ بىنيازند. #به دلیل هیچ کاره دانستن مردم و خدا را یگلنه فاعل حقیقی دانستن تحمل جفای خلق نیز بر آنان آسان می‌شود. البته تحمل جفای ‎GE‏ ‏ملازم با ظلم پذ بری نیست.

صفحه 109:
‎v‏ خوددوستی روان‌شناختی ‏*به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند. به همین دلیل هرگز به وضع موجود خود قانع نیستند. دائماً در اندشة بهتر كردن اوضا درونی خودند. یا ابها الذین آمنوا علیکم انفسکم لایضر کم من ضل اذا اهتدیتم ‏© خوددوستی به معنای خودبزرگبینی نیست. تواضع آنان از همه ‏کس بهتر است.

صفحه 110:
* غیر از خود فرد هیچکس نمي‌تواند عارف بودن یا نبودن کسي را درک کند. ما تنها مي‌توانيم علاشم و نشانه‌هايي را به دست آوریم. كساني که به گوهر راستین عرفان دست يافته باشند اهل تظاهر و به دنبال اسم و رسم و عنوان نیستند. به همین دلیل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخیص نیستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سر حق را آن سزد آموختن کز بیانش لب تواند دوختن

صفحه 111:
* مرحوم بهاری همدانی در تذکرة المتقین:از جملٌ آنها [مفرورین] طایفه‌ای است که خود را عارف می‌دانند و از عرفان اکتفا کرده به پوشاک و خفض الصوت و سر پائین انداختن و آنه سرد کشیدن و شبیه گربه به جا آوردن لاسیما اگر بشنود کلامی را در عشق و محبت و توحید و فقر مع عدم معرفٌ معناها بل بعضی تجاوز کرده به شهیق و نهیق و اختراع بعضی از اذ کار و التغنی بالاشعار و سایر حر کات شنیعه به كمان اينكه این اطوار شخص را به مقامی می‌رساند. نه چنین است. بل اسباب سخط و غضب الهی است.

صفحه 112:
‎٩‏ صراحت و اجتناب از مبهم گویی ‏* هرگز به بهانةٌ اينکه زبان عرفان زبانی خاص است سخنان چند پهلو که موجب سوء استفاده دیگران شود بر زبان نمی‌رانند. همانگونه که پیامبران و امامان معصوم چنین بودند. هر گز به كونهاى سخن نمی گفتند یا به گونه‌ای رفتار نمی کردند که هر کسی برداشتی متناسب با میل خود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد.

صفحه 113:
* البته اقتضای مباحث عرفانی آن است که در مواردی در لفافه و با استفاده از قالب‌های ادبی مجاز و استعاره و کنایه و امثال آتن سخن گفته باشند. طبیعی است که الفاظ تاب تحمل همه معانی را ندارند. افزون بر اين» همهٌ عارفان نیز لزوماً شناخت کافی از زبان و توانمندی‌های ادبی زبان خود را ندارند. برحی از آنان ادیبان زبردست و زبان‌شناسان سرشناسی بودند و اینان در بسیاری موارد می‌توانستند مضامین بلند عرفانسی را با استفاده از قالب‌های زبانی متعارف و بدون گرفتار شدن در سخنان دو پهلو بیان کنند» اما برخی دیگر؛ که از چنین توانمندی‌هایی بی‌بهره بودند.

صفحه 114:
۱ تا کید بر رباضت‌های شرعی * رسیدن به کمال و سعادت نهایی بدون ریاضت و تمرین‌های سخت جسمی و روحی امکان پذیر نیست. © «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبون» «افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک»

صفحه 115:
* آيا ریاضت ارزش مقدمی و وسیله‌ای و ابزاری دارد يا ارزش غایی و نهایی؟ روشن است که ارزش ریاضت ارزشی مقدمی و ابزاری است. اما آیا می‌توان از هر وسیله‌ای برای رسیدن به خدا کمک گرفت؟ جواب منفی است. بر اساس نظام على و معلولی حاکم بر عللم: هر فعلی معلول خاص خود را دارد و هر معلولی؛ علت وی خود را می‌طلبد. رياضتها هم به منزلة علت‌هایی برای وصول به همان هدف مقدس هستند. اما اينكه جه نوع رياضتى واقعاً ما را به ‎Sue GT‏ می‌رساند و چه نوع ریاضتی ما را از آنن دور می‌سازد؛ از دو راه می‌توان فهمید: عقل و شرع.

همکاران وو بر همکاران احترام بر سالم وو احترام بابا سالم حاضران حاضران دانشگاه حکیم سبزواری بهمن ماه 1395 بررسی کتاب اخالق کارمندی ‏Ethics mployee به یقین اشرف مخلوقات خداوند ،وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است .وجود مبارکش از نظر «ُح سن خلق» در چنان درجه اعالیی قرار گرفته که قرآن کریم ،درباره اش می فرماید( :إَّنَک َلَع لی ُخ ُلٍق عظیم)؛ القلم .4 :68/یعنی البته که تو به اخالقی بس بزرگ آراسته ای .و در جای دیگر ،ایشان را الگوی تمام مؤمنان ،معرفی می نماید و می فرماید: « َلَق ْد کاَن َلُک م فی َر سوِل الِهّل ُاْس َو ٌة َح َس َن ة » (االحزاب .)121 :33/یعنی؛ البته که در رسول خدا ،برای شما الگوی بسیار نیکویی نهاده شده است. لذا ،برای کسانی که در راه خدمت به مردم بوده و همواره با آنان در ارتباط و مراوده هستند ،سزاوار است که به آن بزرگوار و مانند ایشان از معصومان (علیهم السالم) ،از نظر رفتار و کردار و حرکات و سکنات تأسی نمایند ،تا هم خشنودی خداوند را جلب کرده و هم رضایت مندی مردم را فراهم آورند. نقش وفا و مهر ز دل‌ها ستردنی است تاج غرور و فخر ز سرها فتادنی است قومی که گشت‌ فاقد اخالق ُم ردنی است اقوام روزگار به اخالق زنده‌اند (دیوان ملک الشعرای بهار/قطعات) مفهومشناسي ‌ مباحث مقدماتي: .1شاید بتوان گفت که اخالق کارمندی ش اخه ای از اخالق حرف ه ای است مانند اخالق پزش کی ،اخالق تجارت ،اخالق روزنام ه نگاری ،اخالق قضایی و اخالق اداری .و از آن جایی ک ه یکی از دغدغه های مهم اخالق کاربردی حل معض الت و تعارض ات اخالقی در شاخه مربوط به همان حرفه می باشد .بنابراین هرگونه س عی و تالش در جهت خ دمت هرچ ه به تر و جلب رض ایت ارباب رجوع ،البته در راس تای رض ایت و خش نودی پروردگ ار اخالق کارمندی نامیده می شود. ارباب رجوع .2ارباب رجوع یا ُمراج ع همان علت وج ودی هر دس تگاه و سازمانی است که تمامی تالش ها و خ دمات اعم از داخ ل سازمان و یا ب یرون سازمان ب ه خ اطر اوس ت و البت ه ارباب رجوع ها به حسب نیازهایش ان ب ه مراجعان درون سازمانی مانند کارکنان و کارشناسان و مدیران یک سازمان و مؤسسه و دس تگاه و مراجعان ب رون سازمانی از هر ن وعی چ ه خصوصی و یا دولتی از مردم جامعه را شامل می شوند. کارمند = کارگزار • کارمن د یا ک ارگزار ب ه کس ی گفت ه می ش ود ک ه مردم ب رای انجام کارهایشان و رفع مشکالت و حل مسایل زن دگی اجتماعی خ ود ب ه او مراجعه می کنند و در چ نین حالتی ب ه آن ان یع نی مجم وع مراجعان را ارباب رجوع نیز می گویند .عموما به اعضای ک ادر اداری ی ک سازمان دولتی و یا خصوصی و نهادهای اجتماعی کارمند گفته می شود. • Employee . مباحث مقدماتي ()2 تفاوت اعمال با افعال ماهیت عمل صالح باقیات الصالحات حقیقت حیات طیبه . 1مهارت ها معجون علم و ایمان و عمل = کار + دانش +بینش ‏ مجموعه آموز‌ه‌های اسالمی بر آنند تا انسان کامل بسازند .آنچنانکه ،قرآن کت اب ه دایت اس ت و گرچه در آن ،از علوم و معارف بسیاری س خن ب ه میان آم ده اس ت؛ اما هم ه آن‌ها در راس تای هدایت‌گری انسان است .اگر آیات قرآنی گاه به توصیف چیزی چون نیکی می‌پردازد ،با سبک و سیاق خاصی به طرح موضوع پرداخته تا نشان دهد که یک کتاب آموزش ی صرف نیس ت ،بلک ه هدف آن تزکیه و پرورش آدمی است. معرفی بعضی منابع موجود در این زمینه: ‏ آيين كشوردارى از ديدگاه امام على عليه السالم :آيتاهلل العظمى محمدفاضل لنكرانى ،دفتر نشر فرهنگ اسالمى.1376 ، ‏ اخالق كارگزاران در حكومت اسالمى :آيت اهلل جوادى آملى ،تهران ،مركز نشر فرهنگى رجاء.1375 ، ‏ ارباب امانت ،اخالق اداری در نهج البالغه ،مصطفى دلشاد تهرانى ،تهران ،انتشارات دریا ،آبان .1386 ‏ دولت آفتاب :مصطفى دلشاد تهرانى ،انتشارات خانه جوان.1377 ، ‏ کار و دین ،محمد رضایی ،کانون اندیشه جوان. 1382 ، ‏ اخالق حرفه ای ،احد فرامرز قراملکی ،نشر مجنون ،تهران ،چاپ دوم.1383 ، ‏ اخالق و احکام کارمندی ،اکبری ،محمود ،قم ،چاپ زالل کوثر ،زمستان . 1392 ‏ حكومتحكمت :مصطفى دلشاد تهرانى ،انتشارات خانه انديشه جوان1377 ، ‏ کارمند صالح ،بافکار ،حسین ،قم ،انتشارات مرکز پژوهش های اسالمی صدا و سیما . فصل اول بنیادهای اخالق جاودانه .1 .2 .3 .4 .5 .6 .7 ایمان تقوا علم صبر اخالص احسان رضا آثار و فواید ایمان ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ مهم ترین آثار و فواید ایمان برای انسان عبارتند از : -1آرامش روحی(طمانینه قلبی) -2روشن بینی(نورانیت قلبی) -3توکل به خداوند(اعتماد به قدرت مطلق) -4برکات دنیوی (کسب نعمت های دنیا و آخرت) -5محبوبیت در بین مردم (کسب قلوب مردم) -6انجام عمل نیک(اعمال صالح) -7فالح و رستگاری(هدف نهایی ایمان) .5حقیقت تقوا ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ضد صفت تقوا ،فجور است .و فجور بنا به گفته راغب در مفردات به معنای دریدن پرده حرمت دین است .در آیاتی از قرآن کریم تقوا و فجور مقابل هم قرار داده شده است. « َو نفٍس َو َما سَّو یَه ا َفالَه َم َه ا ُفُج وَر َه ا َو َتقَو یَه ا » ؛ (الشمس)8 :91/ یعنی؛ و قسم به نفس و آنچه را برایش آراسته نمود پس پرده دری ها و پFFروا داشFFتن را بFFه او الهام نمود . در واقع عملی که انسان انجام می دهد یا از صفت تقوا(پرده داری) برخFFوردار اسFFت و یا از صفت فجور (پرده دری) و لذا قدرت تمییز و تشخیص میان این دو همان الهام و افاضFFه ای اسFFت که از جانب خداوند متعال شامل حال انسان می شود تا خود هر کدام را به اختیار خFFویش انتخFFاب کند .و چه زیبا خداوند متعال در وصف تقوا فرموده است!: « َو لباُس التقَو ی َذلَک َخ یٌر »؛ (االعراف )26 :7/یعنی ،و لباس تقوا همان بهترین لباس است. .6علم = اهلیت و شایستگی علم و امانت خدای تعالی امر فرمود تا امانت ها را به اهلش بسپارند و البته یکی از مهمترین امانت های خداوند در جامعه انسانی همان حقی است که هر کس بر اثر لیاقت و شایسFFFتگی موظف می شود آن را برای صاحبش که استحقاق آن را دارد ادا نمایFFد و خFFود را از بار آن دین و امانت رها سازد .آنجا که حضرت حق فرمود: « إن اَهلل َیأُم ُر ُک م أن ُتَؤ ُّد وا األماناِت إلی أهِلها( .»....نساء )58 :4/یعنی؛ خداوند بFFه شFFما امر می کند که امانت ها را به صاحبانش بپردازید. .7کارمندی= خدمتگزاری حقیقت این است که هرچه در انجام دادن امور ،روحيه خFFدمتگزارى كاملتر باشFFد ،ارزش كار و كارگزار بيشتر است؛ اميرمؤمنان (علیه السالم) سفارش مى كند كه بايد در اين جهت حركت كرد .آن حضرت فرموده است: «اَل َيْس َتِقيُم َقَض اُء اْلَح َو اِئِج ِإاَّل ِبَثاَل ٍث ِ :باْس ِتْص َغاِر َه ا ِلَتْع ُظ َم َو ِباْس ِتْك َتاِمَه ا ِلَتْظ َه َر َو ِبَتْع ِجيِلَه ا ِلَتْه ُنؤ». (همان/حکمت )101 یعنی؛ روا ساختن حاجتها جز با سه چيز واقFFع نشFFود :کوچFFک شFFمردن آن تFFا بFFزرگ جلوه نمايد ،کتمان آن تا آشكار گردد ،و شتاب كردن در آن تا گوارا شود. و لذا با پايبندى به چنين اصلى ،خدمتگزارى به مردمان ،مطلوبترين كارها شFFمرده مى شود و در انجام دادن آن هيچ منتى نخواهد بود و هيچ بزرگنمايى در خFFدمات صFFورت نخواهد گرفت و هيچ پيمان شكنى و خالف وعده اى اتفاق نخواهد افتاد. اخالص عمل=اخالص در کار شیر حق را دان منّز ه از دغل از علی آموز اخالص عمل قال امام علی(ع) « :اخلصوا اعمالکم تسعدوا ؛ علی(ع) فرمود :اعمال خود را خالص کنید تا سعادتمند شوید» .آنچه از روایات و اخبار بر‌می‌آید، اینست که اخالص اساس عبادت و روح عبودیت و بندگی است .ارزش عمل به خلوص نّیت است .اعمالی که انگیزه‌های غیر‌الهی داشته باشد، خواه ریا‌کارانه باشد یا به خاطر هوای نفس و یا تشکر و قدر‌دانی مردم ،یا پاداش مادی ،هیچ‌گونه مفهوم معنوی و ارزش الهی ندارد. اسباب و عوامل اخالص ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ در این مبحث از کلمات قصار امیرالمؤمنین(علیه السالم) استفاده می کنیم: 1ـ «سبب االخالص ألیقین» یقین منشاء اخالص است. 2ـ «االخالص ثمره یقین» اخالص میوه یقین است. 3ـ «علی‌ قدر قوه الدین یکون خلوص النیه» خلوص انسان به اندازه قوت دین اوست. 4ـ «ثمره العلم اخالص العمل» اخالص میوه علم و معرفت است. ادامه عوامل اخالص 5ـ «اول االخالص الیاس مما فی ایدی الناس» سرآغاز اخالص ناامیدی از ماسوی‌ اهلل است. 6ـ «قلل اآلمال تخلص لک االعمال» آرزوهایت را کم کن تا اعمالت خالص شود. 7ـ «اخالص ثمره العباده» اخالص میوه عبادت است( .فهرست موضوعی غرر ص )92 نتیجه آنکه اخالص محصول ،یقین ،قدرت ایمان ،علم ،قطع امید از مردم ،کم کردن آرزوها و عبادت پروردگار است. صبر و حلم (بردباری) تعریف صبر و معنای آن واژه صبر به معنای درخت تلخی است که از آن دارو ی بعضی امراض را می گیرند و عالج می نمایند .در قرآن کریم ب رای صابران آیات بش ارت بخشی آمده است که تلخی تحمل و سختی صبر را از بین می برد. ‏ ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت با درد صبر کن که دوا می فرستمت ( دیوان حافظ /غزلیات) اقسام و درجات صبر به طور کلی صبر را بر سه قسم برشمرده اند :صبر بر طاعت ،صبر ب ر معص یت و صبر ب ر مصیبت . و نیز برای صبر درجات و مراتبی را ذکر نموده اند مانند صبر عوام مردم که در مرتبه ضعبف قرار دارن د چرا که آنان هنوز در قلبشان مضطربند و پریشان خاطری دارند .و صبر مردم سالک طریق حق که هن وز در نیمه راهند چرا که هدفشان برای رسیدن به پاداش بهشت و یا رهایی از جهنم اس ت ،و س وم صبر واصالن کامل که به مقصد حق رسیده اند چرا که هدف اینان فقط برای کسب رضای الهی است. طالب صـابر نیافـتـد هر کسی طالبان را صـبر می باید بسی مشک در نافه زخون ناید پدید تا طلب در اندرون ناید پدید (منطق الطیر ،عطار ،بیان وادی طلب) نتایج صبر در زندگی • • • • • • • • • • • • • -1دریافت محبت و یاری خداوند؛ ان هللا مع الصابرین؛ ( البقرة) 153 :2/ -2دست آورد پیروزی در دنیا و آخرت؛ صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صـبر نوبت ظفر آید بار دگر روزگار چون شکر آید(حافظ /غزلیات) بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر -3افزایش قدرت اراده؛ و إن تصبروا و تتقوا فأن ذلک من عزم األمور؛ (آل عمران)186 :3/ به هرچیز خواهی کماهی رسید زکوشش به هر چیز خواهی رسید شود سهل پیش تو دشوارها(دیوان /ملک الشعرای بهار) گرت پایداری است در کارها -4رسیدن به عزت و سربلندی در جامعه؛ إصبروا و صابروا و رابطوا( ...آل عمران)200 :3/ که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند هاتف آن روز به من مژده این دولت داد اجر صبری است کزان شاخ نباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد ادامه نتایج صبر در زندگی ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ -5آمادگی برای پذیرش مسئولیت های اجتماعی؛ -6رسیدن و دریافت پاداش های جاودانه و اخروی و خداوند شکیبا دارندگان را دوست می داردَ .و ُهللا ُیحّب الّصابرین؛ (آل عمران)146 :3/ انما یوفی الصابرون أجرهم بغیر حساب؛ الزمر)10 :39/ این شام صبح گردد و این شب سحر شود ای دل صبور باش و غم مخور که عاقبت (دیوان حافظ /غزلیات) و نیز در روایتی از بحار آمده است که هر کس در مصیبتی صبر نماید و جزع و فزع ننماید پاداش هزار شهید را خواهد داشت(.بحاراالنوار ،ج :81ص )206 توکل و حقیقت آن ‏ ‏ کشت کن پس تکیه بر جّبـار کن گر توکل می کنی در کار کن ( مولوی ،مثنوی معنوی ،دفتر اول) « َفِبَم ا َرْح َم ٍة ِمَن‌ ا ‌ ِهَّلل ِلْنَت ‌ َلُه ْم‌ َو اْس َتْغ ِفْر َلُه ْم‌ َو َش اِوْر ُه ْم‌ ِفي‌ اَأْلْم عمران)159 :3/ ‏ َلْو ُک ْنَت ‌ َفًاّظ َغِليَظ اْلَقْلِب‌ َالْنَفُّض وا ِمْن‌ َح ْو ِلَک ‌ َف اْع ُف ‌ َعْنُه ْم‌ َو َهَّلل ُيِح ُب ‌ اْلُم َت َو ِّک ِليَن‌« (آل ِهَّلل ِإَن‌ ا ‌ ِر َف ِإَذا َع َز ْم َت ‌ َفَت َو َّک ْل‌ َع َلى‌ ا ‌ رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست ( دیوان حافظ /غزلیات) راه های عملی خود سازی ‏ ‏ عالمه حسن زاده آملى در مورد راه‌هاى خود سازى چنین توصیه مى فرماید: . 1تالوت و بهره مندى از قرآن ؛ .2دائم الوضو بودن ؛ .3اعتدال در خوردن و آشامیدن ،یعنى نه آن قدر زیاد بخورد که به شکم درد مبتال شود ،ونه آن قدر کم بخورد که قدرت بر انجام کارى نداشــته باشد؛ .4اعتدال در گفتار :؛ .5محاسبة نفس؛ .6مراقبه ؛ .7رعایت ادب اسالمى ؛ .8عزلت و گوشــه نشینى ؛ .9تهّج د (شب زنده دارى ) ؛ .10تفکر و اندیشیدن ؛ .11یاد خدا در همه حال بـــودن ؛ .12 ریاضت ؛ .13میانه روى در کارها؛ .14تعظیم امر خــالق و شــفقت با خلــق ؛ .15تمّس ک بــه ویژگى‌هاى عبادالّر حمن که قرآن مجید در سورة فرقان ،آیات 63ـ 74برشمرده است . ‏ گر طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست ‏ نور نبود در آن خانه که عصمت نبود (حافظ شیرازی /غزلیات) حقیقت حال و مقام رضا ‏ نکته اصلی در معنای رضا آن است که انسان به جایی برسد که نه تنها کوشش کند خFFدا از او راضی باشد ،بلکه باید بکوشد او از قضا و قدر خدا نیز راضی باشد .بنابراین رضا بFFر دو قسFFم است :یکی اینکه با انجام واجب و ترک کردن حرام به جایی برسد که خدا از او راضی باشد که ئر این صورت گرفتار قهر خدا نخواهد بود .دوم اینکه هر چه خدا دهFFد او بپسFFندد و بFFه آن راضی باشد .در سیره پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله نقل شده است کFFه در همFه زنFدگی اش هرگز ای کاش نگفت؛(( لم یکن رسول اهلل یقول لشئ قد مضی لو کان غFFیره))؛ (اصFFول کافی ،ج ،2ص ،)63چرا که همه گفتار و رفتFFارش مطFFابق قضFFای الهی تنظیم می شFFد و این مقام کامل رضاست .  البته این نکته قابل اذعان است که در بین اهل معرفت و مراحل سFFلوک عرفFFانی ،باالترین مقامات عارفFFان و اولیای الهی ،مقام رضا است که حضرت ثامن الحجج علیه آالف التحیة و الثناء از جانب حضرت حFFFFFق تعالی بدین وصف ملقب گشته اند .و حافظ شیرازی در وصف این مقام به زیبایی سروده است که: که این حدیث ز پیر طریقتم یادست نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر که این لطیفه عشقم ز رهروی یادست غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که در اختیار بر من و تو نگشادست رضا به داده بده و گره از جبین بگشای ( حافظ شیرازی /غزلیات) .2شادمانگي= چشم پوشی= خوشنودی ‏ ‏ و در کلمات قصار حضرت موال آمده استَ :و َقاَل [عليه الس الم]« َأْغ ِض َع َلى اْلَق َذ ى َو اَأْلَلِم َتْر َض َأَبداً» ؛ ( همان /حکمت . )213 یعنی آن حضرت فرم ود :چش م را از س ختِي خ وار و خاش اك و رنج ها فروبن د ت ا هم واره خشنود باشي .پس با حافظ اهل راز و رضا همنوا شویم و از زبان او بگوییم: ‏ ‏ وفا کنیم و مالمت کشیم و خوش باشیم به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات ‏ که در طریقت ما کافریست رنجیدن بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن (دیوان حافظ شیرازی /غزلیات) فصل دوم :اصول اخالق کارمندی ) 2-1پایبندی به اخالق اسالمی ) 2-2اتصاف به تقوا و خداترسی ) 3-2اخالص در انجام وظیفه ) 4-2خوش رفتاری با ارباب رجوع ) 5-2داشتن صبر و بردباری ) 6-2برخورد توأم با تواضع و احترام با مردم ) 7-2مهر و محبت نسبت به مردم ) 8-2الگو گیری و اسوه داشتن در زندگی ) 9-2عزت نفس و کرامت آن )1-9-2بهای وجود )2-9-2خواستن ،پل ذلت )3-9-2حفظ گوهر عزت ) 2-10صداقت )1-10-2جلوه‌های صداقت )2-10-2راستی در صحنه اجتماع )3-10-2با صادقان )4-10-2صداقت‌سیاسی ) 11-2برخورداری از توانمندی و تخّص ص ) 12-2رعایت عدل و انصاف )1-12-2اصل عدالت و قیام به قسط )2-12-2زمامداران و مدیران و صفت عدالت ) 13-2اعتدال و میانه روی ) 14-2نگاه تکریم و خدمت گزاری ) 15-2تاکید بر حرمت مردمان مهمترین مهارتهای مدیریتی و اصول مدیریت در فرهنگ نورانی اسالم از نگاه و بینش الهی عبد صالح حضرت علی علیه السالم در جامعه آرمانی صالحان عبارتند از : در همه ی کارها خداوند را ناِظ ر دانستن و با او ارتباط حقیقی داشتن ( .اصل توحید عملی و شهادتحق ) خود را به زیور تقوای اِلهی آراستن ( .اصل تقوا و پرهیز کاری ) خود نگاه داری از گناه و ِمّن ت نگذاشتن بر دیگران ( .اصل اخالص ) همواره با مردم ارتباط داشتن وهرگز ازآنها دوری نکردن ( .اصل ارتباط با جماعت ) با کارکنان و افراد زیر دست به عدل و احسان رفتار کردن و تبعیض روا نداشتن( .اصل عدالت و احسان ) در مسائل خود پیش قدم بودن و سر مشق دیگران شدن ( .اصل سبقت در خیرات و نیکویی ها) از عجله و مدیریت َع جوالنه همواره پرهیز نمودن ( .اصل وقار و آرامش داشتن ) همیشه وفای به عهد نمودن و هرگز ُخ لف وعده نکردن ( .اصل وفای به عهد ) از خطای دیگران گذشتن و از انتقادات بجا استقبال کردن ( .اصل عفو وپذیرش عیوب ) به افراد شخصیت دادن و با مردم و زیر دستان خوش رفتار بودن ( .رعایت اصل کرامت) همواره هدف را مشخص کردن و از خداوند توفیق رسیدن به اهداف را تقاضا نمودن ( .اصل هدفمندی وحکمت در کارها ) در تمامی کارها برنامه ریزی داشتن( .اصل تدبیر و رعایت تقدیر ) در تمامی امور نظم داشتن ( .اصل تنظیم امور و نظم آنها ) در امور سازماندهی و تفویض اختیار کردن( .اصل تسویه و معاونت و تقسیم کار نمودن ) کنترل و ارزیابی در کار افراد و نظارت بر امور را اهمیت دادن( .اصل نظارت و ارزشیابی) در کارها اصل تشویق و تنبیه را به مقتضای امور انجام دادن( .اصل پاداش و کیفر ) ابتدا مشورت نمودن و آنگاه تصمیمات خود را گرفتن ( .اصل مشورت و مشاوره ) از احوال مدیران و مسئوالن قبلی خود ِعبرت و َد رس گرفتن( .اصل عبرت گیری و یاد گیری) در سبک نگارش و ارتباط ،همواره خود را بنده ی خداوند دانستن( .اصل عبودیت و اخالص) در کارها و امور اجرایی جّد ی بودن( .اصل جدیت و قاطعیت در عمل )و ای فرزند آدم ! فرشتگانم شب و روز مراقب تو هستند و آنچه را می گویی و انجام میدهی ،کم یا زیاد همه را می نویسند .و آسمان هرآنچه از تو دیده شهادت می دهد و زمین بر آنچه روی آن انجام داده ای گواهی میدهد .خورشید و ماه و ستارگان برآنچه می گویی و عمل می کنی شهادت می دهند .و خود نیز بر قلب و اعمال مخفی تو آگاهم. پس از خودت غافل مباش!... اهداف رفتاری :باید ها و نباید ها ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ارتباط کارمند با ارباب رجوع )5-2-1بایدها( :معروف) .1تکریم ارباب رجوع و حفظ حرمت و شخصیت آنان . 2خوشرویی و خوش برخوردی در مواجه با ارباب رجوع . 3پاسخگویی و مسئولیت پذیری در قبال کار ارباب رجوع . 4توجیه قانونی ،عقلی و منطقی عدم انجام خواسته های نامربوط ارباب رجوع .5توجه به کسب رضایت مردم و در نهایت رضایت الهی .6رعایت عدالت و انصاف در برخورد با مراجعین .7رعایت اخالق اداری و تواضع در برابر مردم .8رعایت اخالق اسالمی در برخورد با مراجعین .9حضور به موقع در محل کار و تعیین جایگزین برای انجام امور مراجعین در اوقات عدم حضور در محل کار .10تسریع و تسهیل در انجام امور مردم .11پیگیری و رسیدگی به امورات ،مشکالت و شکایات ارباب رجوع .12درست و به موقع انجام دادن کارهای مردم .13داشتن سعه صدر و تمایل مثبت در برخورد با ارباب رجوع .14گوش دادن اثر بخش به خواسته ها و ارائه اطالعات و راهنمایی الزم و کافی ارباب رجوع ) 5-2-2نبایدها( :منکر) .1تبعیض نژادی ،قومی ،خویشاوندی ،مذهبی و جنسی در ارائه خدمت به ارباب رجوع .2تجسس در امورات شخصی ارباب رجوع . 3اخاذی ،رشوه خواری و اخذ وجه بیش از تعرفه های مقرر در قانون .4تاثیر و قبول توصیه و سفارش در ارائه خدمات ارباب رجوع .5منت گذاشتن و چشم داشت از بابت انجام امورات مراجعین .6ترک محل کار در اوقات موظفی اداری بدون دلیل و اجازه .7افشای اسرار و اطالعات محرمانه ارباب رجوع .8داشتن کبر و غرور در برخورد با ارباب رجوع . 9کاغذ بازی های آزار دهنده و امروز و فردا کردن کار ارباب رجوع اهداف رفتاری در ارتباط کارمند با همکار ‏ ) 5-3-1بایدها :معروف) ‏ . 1احترام به همکاران و رفتار توأم با ادب و نزاکت . 2رعایت و داشتن رفتار مناسب همکاران خانم و آقا با یکدیگر در فضای اداره . 3ارائه انتقاد سازنده و مؤثر در صورت نیاز جهت اصالح و بهبودی . 4داشتن وحدت ،صمیمیت و همدلی با همکاران . 5همکاری ،مشورت و مشارکت در انجام بهینه وظایف شغلی و سازمانی . 6توسعه و توانمندی همکاران از طریق انتقال تجارب و تسهیم اطالعات .7امانتداری و حفظ اسرار همکاران .8امر به معروف و نهی از منکر . 9محبت ،الفت و صداقت در تعامل و ارتباط با همکاران ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ نبایدها( :منکر) .1تجسس در امور شخصی همکاران .2انتقام جویی از همکاران و مراجعه کنندگان .3استهزاء و تخریب همکاران .4دخالت بی مورد در امور غیر مرتبط با وظایف محوله .5عدم توجه به نظرات همکاران و عدم استفاده از مشارکت مردم در کارها .6سوء ظن ،بخل و حسادت به همکاران ) 5-4رفتار کارمند در ارتباط با مدیر ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ) 5-4-1بایدها ( :معروف) .1اطاعت پذیری و انجام به موقع دستورات مافوق .2 .3 .4 .5 .6 .7 رعایت سلسله مراتب سازمانی حفظ حرمت و منزلت مدیران در محیط اداری و غیر اداری ارائه نظرات کارشناسی در رابطه با وظایف شغلی و سازمانی صداقت ،امانتداری و برخورد مؤدبانه با مافوق مشارکت جدی در کارهای تیمی و انجام وظایف شغلی استفاده درست در مقابل اختیارات تفویض شده ) 5-4-2نبایدها( :منکر ) .1عدم رعایت سلسه مراتب اداری .2تمرد و سرپیچی از دستورات مافوق .3دروغ ،تهمت ،افتراء ،غیبت کردن و بدگویی پشت سر مدیران .4ارائه گزارشات خالف واقع .5تملق و چاپلوسی در رفتار و ارتباط با مافوق .6فقط خود را مقرب درگاه مدیر و سرپرست مافوق قرار دادن .7از زیرکارها ،شانه خالی نکردن و امور محول شده را به گردن دیگران نیانداختن ) 5-5رفتار مدیر در ارتباط با کارمند ‏ ) 5-5-1بایدها( :معروف ) ‏ . 1بکار گیری نیروهای متعهد ،متخصص و شایسته در بخش های مختلف اداره جهت پیشبرد سریع امور .2عدالت و انصاف در برخورد با زیر دستان .3تفویض اختیارات و استقالل در انجام وظایف شغلی و سازمانی .4افزایش توانمندیهای کارکنان از طریق انتقال تجارب و آموزش . 5ایجاد انگیزه ،میل و عالقه در کارکنان برای انجام وظایف شغلی و سازمانی .6تشویق و تنبیه به موقع کارکنان .7ایجاد حس مسئولیت پذیری و مشارکت کارکنان در امور ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ . 8حضور مدیر دستگاه در بین همکاران به منظور رسیدگی به امور آنان .9تقویت حس همکاری ،تعاون و مشارکت در بین کارکنان .10برنامه ریزی برای گسترش روحیه ابتکار ،خالقیت و نوآوری کارکنان . 11تقدیر از نیروهای مبتکر ،خالق ،فعال و وظیفه شناس دستگاه و حمایت جدی از آنان .12ترویج روحیه مردم داری و نهادینه نمودن اخالق اسالمی در بین کارکنان . 13کنترل و ارزشیابی دقیق کارکنان و ارائه بازخورد مناسب برای اصالح و بهبود .14فراهم نمودن شرایط رشد و تعالی کارکنان در ابعاد مختف .15حمایت و پشتیبانی جدی از همکاران برای رفع مشکالتشان ) 5-5-2نبایدها( :منکر ) .1تجسس در امور شخصی کارکنان .2پیش داوری و قضاوت یکطرفه نسبت به پرسنل . 3استبداد ،تکبر ،تحقیر و استهزا تبعیض ،بی احترامی و خشونت در برخورد با زیر دستان .4انتصاب ناشایسته اقوام ،نزدیکان و دوستان فاقد صالحیت .5عدم نظارت مسئولین بر واحد های تحت نظر خود .6وعده های پوچ و غیر قابل انجام به کارکنان .7کتمان اطالعات مورد نیاز شغلی کارکنان .8نتیجه تالش و کار زیر دستان را به خود نسبت دادن . 9به کار گیری کارکنان مجموعه تحت مدیریت جهت انجام امور شخصی و غیر اداری ) 5-6ارتباط کارمند با سازمان و شغل – ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ) 5-6-1بایدها( :معروف ) .1انجام به موقع و دقیق وظایف محوله .2حضور منظم و به موقع در محل کار و فعالیت تا پایان وقت اداری .3ارتقای دانش و مهارت مورد نیاز شغلی و سازمانی .4سخت کوشی و تالش در کار . 5دقت و احتیاط در مصرف بیت المال و جلوگیری از ریخت و پاش و دوری از اسراف . 6افزایش بهره وری ،اصالح الگوی مصرف ،صرفه جویی و استفاده بهینه از امکانات و منابع سازمان .7ارتقای خالقیت و نوآوری در روشهای انجام وظایف شغلی و سازمانی .8رعایت پوشش اداری . 9توجه به ساده پوشی و عدم آرایش زننده در ادارات و مراکز آموزشی و عمومی .10رعایت قوانین ،مقررات ،ضوابط اداری و آراستگی محیط کار . 11رعایت شئون و شعائر و اخالق اسالمی (در گفتار ،رفتار و پوشش و برخورد با دیگران) .12حفظ اسرار شغلی و افزایش تعلق و شهرت سازمانی . 13برگزاری و شرکت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشویق همکاران برای شرکت در نماز . 14آشنایی با قوانین ،دستورالعملها و علوم وفنون و تکنولوژیهای نوین مرتبط با وظایف شغلی و سازمانی . 15شفاف سازی و مستند سازی نحوه ارائه خدمات و اسناد و مدارک مرتبط ) 5-6-2نبایدها ( :منکر ) . 1سوء استفاده از موقعیت شغلی و استفاده شخصی از امکانات دولتی و مردمی . 2اعمال نفوذ برای نیل به منافع شخصی و گروهی و پذیرایی های پر خرج برای حفظ موقعییت شخصی . 3برگزاری جلسات زاید و بی فایده و سفرهای پرهزینه و بی مورد داخلی و خارجی .4سهل انگاری در وظایف اداری و کم فروشی و کم کاری .5دیر سرکار آمدن و زود رفتن از محل کار .6انجام کارهای شخصی در اوقات و ساعات اداری . 7ماندن در اداره در غیر ساعات اداری و انجام ندادن کار و گرفتن اضافه کاری . 8اسراف و افراط و تفریط در بکار گیری اموال حتی در جهت مصارف اداره . 9سهل انگاری در حفظ امکانات دولتی ،بدبین کردن مردم به نظام و انقالب اسالمی . 10اسراف در برگزاری جشنواره ها و هزینه های جانبی سنگین(انواع پذیرایی ها) .11اختالس ،جعل ،خیانت در امانت و عدم وفای به عهد .12مکالمه زیاد و طوالنی و بی مورد با تلفن اداره .13افشای اطالعات موجود در دستگاه .14استعمال دخانیات و داشتن اعتیاد .15بی‌انگیزگی ،تنبلی ،بی عفتی و بد پوششی ) 5-7پیشنهادات ) 1-7-5مهمترین توصیه های « اداری -کارمندی» در نهج البالغه ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ حسن ختام مباحث پایانی این مبحث سفارشهایی است که موالی متقیان و امیر مومنان و سرور آزادگان جهان به همه مدیران و کارمندان و کارگزاران فرمود: - 1الزم است مدیر در اجرای قوانین پیشگام باشد :من نصب نفسه للناس إمامًا فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره[نهج البالغه ،کلمات قصار ،ش].73؛ -2سخت کوشی ،پوشاننده خطا است :عیبک مستوٌر ما أسعدک ِج ّد ک[همان ،ش].51؛ -3هر کس مرهون عمل خویش است :من أبطأ به عمله لم ُیسرع به نسبه[همان ،ش].23؛ - 4رازنگهدار مردم بودن :الرأی بتحصین األسرار[همان ،ش].48؛ - 5واقع نگری و دوری از آرزوهای دست نیافتنی :من أطال األمل أساء العمل[همان ،ش].36؛ -6مهارت و کفایت :قیمة کل امرٍء ما یحسنه[همان ،ش].81؛ هلک امرٌؤ لم یعرف قدره[همان ،ش].149؛ -7کم کاری موجب پشیمانی است :من قّصر فی العمل ابتلی بالهّم [همان ،ش].127؛ - 8شکیبایی و بردباری داشتن :ال یعدم الصبور الظفر و إن طال به الزمان[همان، ش].153؛ - 9آزادمنش بودن و مستبد نبودن :من استبد برأیه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها[همان ،ش].158؛ -10هدف ،وسیله را توجیه نمی کند :أتأمروّن ی أن أطلب الَّن ْص َر بالجور[همان ،خطبه ].126؛ - 11دوری از زیاده روی و تفریط :ثمرة التفریط الندامة و ثمرة الحزم السالمة[همان، کلمات قصار ،ش].181؛ -12برنامه متنوع روزانه :ان للقلوب شهوة و اقباًال و ادبارًا فأتوها من ِقَب ل شهوتها و إقبالها فاّن القلب اذا کره عمی[همان ،ش].193؛ -13خویشتن داری و نرمی :من الن عودُه کثفت أغصانه[همان ،ش].214؛ -14یکپارچگی و یکرنگی :الخالف یهدم الرأی[همان ،ش].215؛ -15نزاکت در برخورد :و اخفض لهم جناحک[همان ،نامه ].46؛ - 16اخذ حقوق به مقدار ضرورت ،نه بیشتر از همه :و امسک من المال بقدِر ضرورتک[همان].21 ،؛ -17یکدل و یکزبان بودن :و أمره أالیعمل بشی ٍء من طاعة هللا فیما َظ َه ر فیخالف الی غیره فیما أسَّر [همان].26 ،؛ -18مساوات با همگان داشتن :و آِس بینهم فی اللحظة و النظرة[همان].27 ،؛ -19وقت شناسی در کار ها :و أوقع کّل أمر موقعه[همان].53 ،؛ -20کار را به کاردان سپردن :فضع کل امرٍء موضعه[همان].53 ،؛ -21تماس و ارتباط مستمر با مردم :فالتطولّن احتجابک عن رعیتک فاّن احتجاب الوالة عن الرعیة شعبٌة من الضیق و قلة علم باالمور[همان]؛ -22کار امروز را به فردا نیانداختن :و امضی لکِّل یوم َع َم له[همان]؛ -23گاه دخالت مستقیم در کارها داشتن :ثم امور من امورک الّبد لک من مباشرتها[همان]؛ - 24مالقات و ارتباط مستقیم با ارباب رجوع داشتن :و اجعل لذوی الحاجات منک قسمًا تفّر غ لهم فیه شخصک و تجلس لهم مجلسًا عامًا فتتواضع فیه هلل الذی خلقک[همان]؛ -25نظارت و مراقبت همیشگی داشتن :و ابعث العیون من أهل الصدق و الوفاء علیهم فاّن تعاهدک فی السِّر ألمورهم حدوة لهم علی استعمال األمانة و الرفق بالرعیة[همان]. ) 5-8حسن ختام خدایا ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ به اوصاف بی مثل و مانندیت خدایا به ذات خداوندیت به مدفون یثرب علیه‌السالم به لبیک حجاج بیت‌الحرام به صدق جوانان نوخاسته به طاعات پیران آراسته ز ننگ دو گفتن به فریاد رس که ما را در آن ورطه یک نفس که بی طاعتان را شفاعت کنند امیدست از آنان که طاعت کنند وگر زلتی رفت معذور دار به پاکان کز آالیشم دور دار (سعدی /بوستان ،باب دهم در مناجات و ختم کتاب گلستان) عنایت وو حسن عنایت از حسن فروان از تشکر فروان بابا تشکر خوبان شما خوبان توجه شما توجه نیا ادیب نیا شما-محمد ادیب قربان شما-محمد قربان وآِخ ُر َد عَو یِهم َانِ الَح مُد ِلَر هّلِ ّبالَع المیَن (یونس)10 :10/ سبزوار95/11/14- دانشگاه حکیم سبزواری محمد ادیب نیا نقد و بررسي ‏Fة ميتواند هم‌ F اگر کسي مدعي باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل ‌ رازها و حقFFايق عالم را کشFFف نمايد ،روشFFن اسFFت کFFه ادعايي بلندپروازانه و دست‌نايافتني دارد .در عين حال ،اگر کسFFFFي گمان ميتواند به حقFFايق دسFFت بياعتنايي به عقل و منطق نيز ‌ کند که با ‌ ميبرد. يابد ،او نيز در خيالي خام به سر ‌ عرفان حقيقي« ،عرفاني عقالني» است .نه تنها با عقالنيت سازگار است که همراه آن اسFFت .عرفFFان بFFدون عقالنيت ،عرفFFاني انساني نخواهد بود همانطور که عقالنيت منهاي عرفان ،از انسان ،موجودي ميسازد .انسان کامFFل ،از ديدگاه تک ساحتي و خشک و خشFFن ‌ وجFFودياش هماهنFFگ با هم، ‌ اسالم ،انساني اسFFت کFFه همFFة ابعاد پيشرفت نمايند .هيچ بعدي را فداي بعد ديگر نکند. تذکر: معنويتهاي نوظه''ور عقالني''تي ‌ عقالنيت مورد تأييد ب''رخي مادي و اين جهاني است .به همين دليل عقالنيتي منهاي دين و ناسازگار با دين و مدافع تساهل و تسامح است.  نکتة دوم :حقيقت آن است که اگر عرفان راهي است براي رس''يدن ب''ه خدا و تقرب به او ،بايد دانست که ج''ز با عم''ل کردن ب''ه دس''تورات خداوند ،وصول به چنين هدفي امکان ندارد .خداي متعال ن''يز فرم''وده است هر کس مرا مي‌خواهد بايد از پيامبر اسالم و احکامي که توسط او بيان مي‌شود پيروي نمايد« :قل ان کنتم تحّبون اهلل ف'''اّتبعوني يحببکم اهلل». نکتة سوم :هيچ انساني به درجة معرف''تي و ش''هودي پيامبر اکرم و امامان معصوم نرسيده اس''ت و نخواه''د رس''يد و اين حقيقتي است که مورد اتفاق همة صوفيان مسلمان است .اما لحظهاي از عمل به دستورات شرعي فروگذار ‌ آن انوار قدسيه نکردند.  ‏ نکتة چهارم :اصوًال وصول به بي‌نهايت و ادعاي استغناي کامFFل معنFFا و مفهوم ندارد .بFFه تعبFFير مرحFFوم عالمFFة محمFFدتقي جعفري ،از شFFارحان بنFFام مثنFFوي معنوي: ...پايان اين سFFير و سFFلوک را ماننFFد سFFير طبيعي و حرکت معمFFولي فرض کردن ،از نهايت بي‌خبري اسFFFت؛ زيرا تصور پايان و آغFFFاز و وسFFFط در بينهايت ،آن اندازه بي‌اساس است که فرو رفتن در تنFFاقض ...لFFذا اين مطلب ‌ که جالل‌الدين مي‌گويد« :لFFو ظهرت الحقFFائق بطلت الشرائع» بFFه بازيگري ذهني و رواني ما بيشتر مربوط است تFFا بFFه واقع‌يابي ما( .تفسFFير و نقFFد و تحليل مثنFFوي، محمدتقي جعفري ،ج ،11صص)119-118 .5ناسازگاري ُبعد مادي و روحي وجود انسان عرفانهاي شرقي ،اعم از ‌ ميتوان در بسياري از اين ويژگي را نيز ‌ عرفانهاي هنFFدي ،بFFودايي و جيني فزون بFFر آن ،در بFFرخي از ‌ مکاتب اخالقي و عرفاني يونان باستان از جمله مکتب کلبيون نFFFيز آيينهاي ايران باستان همچFFون آيين ماني نFFيز مطرح بود برخي از ‌ کما بيش مدافع اين ايده بودند .در عرفان مسيحي نيز اين مسأله بFFه قوت مطرح است.  كشف المحجوب‌،ص« :315از ابو علي سياه مروزي -قFFدس اهلل روحFFه -حکFFايت کننFFد کFFه گفت :من به گرمابFFه رفتFFه بFFودم و بFFر متFFابعت سFFنت سFFتره را مراعات مي‌کردم .گفتم :اي ابوعلي ،اين مقصود را که منبع شهوات است که ترا مي‌ به چنFFدين آفت مبتال دارد ،از خFFود جدا کن؛ تا از شهوت بازرهي .به ِس ُم ردنا يلعاب اي« :هک دندرک ادن مّرلFFFFFFک ما تصرف مي‌کني؟ مر تعبية ما را عضوي از عضوي اولي‌تر نيست .به عزت ما کFFه آن را از خFFود جFFدا کني ،که ما در هر موي از آِن تو صد چندان شهوت آفرينيم که اندر آن محل». ‏ در توصيف عبدالرحمن مجذوب چنين گفته‌اند« :كان من االولياء االكابر ...و كان مقطFFوع الذكر قطعه بنفسه اوائل جذبه»(طبقات الكبري عبدالوهاب شعراني ،ج)127 ،2  يکي ديگر از اموري که ناسازگاري بعد مادي و اين‌جهاني وجود انسان با بعFFد روحي و معنوي او را در مکاتب و آيين‌هاي دروغين عرفFFاني نشFFان مي‌دهFFد، مسألة انزوا و گوشه‌نشيني است .اينان غالبًا اين کار را به هدف کسب توجFFه و عرفانهايي توجه و تمرکز و مديتيشFFFن ‌ تمرکز ،الزم مي‌دانند .اصل در چنين است .لذا هر چيزي که موجب تقويت اين حالت شود« ،خوب» و با ارزش و هر چيزي که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد«‌،بFFد» و بي‌ارزش تلقي ميگردد. ‌ يکي ديگر از شواهد ناسازگار دانستن بعد اين جهاني وجFFFود انسان بيتFFوجهي عرفانهاي کFFاذب ،مسألة ‌ ‌ با بعد روحي و معنوي او در آنها به مسائل سياسي و حکومتي و نفي سياست و پليد دانسFFتن آن است .در عرفان‌هاي کاذب بFFFه يک معنFFFا اصالت با فردگرايي و لذتگرايي فردي است .آنچFFه کFFه بFFراي آنFFان مهم اسFFت سFFعادت ‌ سالک و عارف است و لو به قيمت مشاهدة ظلم و ستم بFFFر مردمان باشد. نقد و بررسي نکتة اول :تعارضي ميان بعد مادي و بعد روحي وجود انسان نيست. نميتFFوان بFFه انگFFيزة تقFFويت و سFFعادت يکي ،ديگري را ناديده ‌ لFFذتهاي جنسFFي نFFه تنها تعارض و ‌ بهرهمندي مشروع از گرفت‌ . تضادي با معنويت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنFFFوي انسان و يکي از بهترين اسباب و وسايل وصول به سعادت واقعي است. نکتFFة دوم :اسFFالم با ديدگاه فرويدي و نگرش معنFFوي افرادي بيبنFFد همچون اوشو نيز به شدت مخالف است و افسارگسيختگي و ‌ و باري در مسألة جنسي را به شدت نهي کرده است.  نکتFFة سFFوم :در نقFFد انزواطلبي و گوشه‌نشFFيني صFFوفيان و عارفFFان دروغين ميگوييم که حق آن است که براي اصالح درون هرگز نمي‌تFFوان از اصFFالح ‌ برون غافل بود .اين دو چنان در هم تنيده‌اند که تفکيک آنها از يکديگر بسيار دشوار است .به همين دليل عرفان حقيقي و عارفان حقيقي افزون بر مبارزه با دشمن درون ،با دشFFمنان بFFيروني نFFيز مبارزه مي‌کننFFد و اين مبارزه را بFFراي حيات معنوي انسان الزم مي‌داننFFFد .هر چنFFFد مبارزات دروني را دشFFFوارتر و سختتر از مبارزات بيروني مي‌دانند. ‌  نکتة چهارم :راه اصFFلي وصFFول بFFه هFFدف عرفFFان« ،بنFFدگي» خداونFFد اسFFت. بندگي به معناي عام .بندگي در همة ارکان و ساحت‌هاي وجFFFFودي انسان .هر يک از غرايز انساني ،از جمله غريزة نوع‌دوسFFتي و ديگرخFFواهي نFFيز بنFFدگي خاص خود را دارند .عارف حقيقي کسFFي اسFFت کFFه حFFق بنFFدگي همFFة‌ ابعاد وجودياش را ادا مي‌کند .نمي‌توان ادعاي محبت خدا و عشق الهي داشت اما ‌ نسبت بFFه مخلوقFFات او بي‌اعتنFFا بFFود و در سياسFFت و مFFديريت و تFFدبير امFFور بندگان الهي هيچ دخالتي نکرد و خود را کنار کشيد.  ‏ نکتة‌ پنجم :دربارة رابطة معنويت و سياست نظريات متعددي مطرح شده که مي‌توان همة آنها را در دو طيف گسFFتردة «نظرية جFFدايي معنFFويت از سياسFFت» و «نظرية تعامFFل معنFFويت و سياست» جاي داد .نظرية جدايي معنويت و سياست دو دسته مدافع دارد :از طرفي بFFFرخي از معنويت‌گرايان دروغين و سرکرده‌هاي عرفان‌هاي کFFFاذب بFFFه پنFFFدار دفFFFاع از معنFFFويت مي‌خواهنFFد آن را از سياسFFت دور نگFFه دارنFFد و از طرف ديگر بFFرخي از سياسFFتمداران و قدرت‌گرايان غير الهي به منظور بهره‌برداري‌هاي مادي و اجتماعي از توده‌ها و بازگذاشFFFFFتن دست سياستمداران براي حفظ قدرت و سياسFFت خFFود ،ساحت سياسFFت را جFFداي از ساحت عرفان و معنويت مي‌دانند. حق آن است که اين نظريه ،از طرفي ناشي از عدم درک درست عرفان و معنويت اسFFت و از طرف ديگر معلول برداشت نادرست از سياست است. نميتوان خوب يا بFFد دانسFFت. نکتة ششم :نفس قدرت و سياست را ‌ اگر همراه با معنFFويت حقيقي و در راسFFتاي تحقFFق معارف الهي و خدمت به خلق خدا باشد ،جزء بهترين کارهاست .اما اگر مFFFوجب خودبزرگبيني و ستم بر زيردستان و تجاوز بFFه حقFFوق و ‌ غرور و نميتFFوان سياسFFتمداران و مقررات الهي باشFFد ،بFFد اسFFت .بنFFابراين ‌ قدرتانFFد ‌ قدرتگرايان را صرفًا به اين دليل کFFه دنبال سياسFFت و ‌ افرادي بد و پليد دانست. بزرگترين طراحان معنويت و عرفFFFان در بين بشريت، ‌ نکتة هفتم: يعني پيامبران و اولياء دين ،همگي بFFراي اسFFتقرار نظام سياسFFي و حکومت ديني و الهي تالش کرده‌اند و با طاغوت‌هاي زمان خويش لحظهاي در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهي نکرده‌اند. درافتادهاند و ‌ ‌ و اين خود بهترين دليل براي همراهي معنويت و عرفFFFان حقيقي با سياست و تدبير امور اجتماعي مردمان است.  عرفانهاي کFFاذب هر چنFFد در ظFFاهر با سياسFFت و ‌ سرکردههاي ‌ نکته هشتم: سياستمداران مخالف‌اند و پيروان خود را به عدم دخالت در سياسFFFت و مسائل اجتماعي دعوت مي‌کنند ،اما ترديدي نيست که هدف اصلي و پنهان آنFFFان از چنين توصيه‌اي هدفي سياسي است .اگر نيک بنگريم مي‌بينيم کFFFه عرفان‌هاي کFFاذب خFFود پديده‌هايي کFFامًال سياسFFي هسFFتند .لFFذا از سFFوي قدرتمنFFدان و سياستمداران غربي به شدت مFFFورد تبليغ و حمايت قرار مي‌گيرنFFFد .چگونFFFه ميتوان باور کرد که پديده‌اي که مخالف سياست باشد ‌،از سوي سياستمداران ‌ و قدرتمندان تبليغ شFFFده و از هر گونFFFه حمايتي برخFFFوردار گردد؟ بهترين مکانها و تفريحگا‌ ‌هها از سوي اربابان زر و زور و سياست در اختيار آنان قرار ‌ گيرد؟ .6انکار معاد و طرح مسألة‌ تناسخ سرخپوسFFFتي همين وجه مشترک همة عرفان‌هاي شرقي و غربي و ‌ ويژگيهاي ‌ است .البته اين مسأله ،امر جديدي نيسFFFت .تناسخ از آيينهاي هندي است .در يونFFان باسFFتان و از سFFوي مشهور اديان و ‌ فيثاغوريان هم مطرح شFFده اسFFت( .در عالم اسFFالم ظFFاهرًا فقFFط دروزيها به تناسخ اعتقاد داشته‌اند) ‌ نقد و بررسي ‏ ‏ ‏ تناسخ به اين معنا که مکاتب هندي و بودايي و آيين‌هاي نوظهور معنوي مثل اوشFFو و ميگويند قطعًا باطل است .هم از نظر فلسفي و هم از نظر ديني. اکنکار و کوئليو ‌ ميگويد من خFFFودم وجودهاي سابقم را اين استدالل اوشو براي اثبات تناسخ کFFFه ‌ رسيدهام ،معلوم است که هيچ ارزش منطقي ‌ مشاهده کرده‌ام و با تجربة شخصي به آن ميتوان ادعا کرد کFFFFFFه ميليون‌ها نفر ديگر و عقالني ندارد .در مقابل آن به سادگي ‌ زندگيهاي قبلي خود را نديده‌ايم. ‌ چنين تجربه‌اي نداشت ‌هاند .هيچ يک از ما بر اساس قانون کارما ،اموري از قبيل توبه ،استغفار ،عفو الهي ،احباط عمFFل ،و امثال عکسالعمل قطعي خود را دارد و با هيچ وسFFيله‌اي ‌ آن هيچ جايگاهي ندارند .هر عملي نميتوان عکس العمل آن را حذف کرد. ‌ مدافعان تناسخ ،اعتقاد به آن را به معن''اي دادن فرص''ت ب''ه ميدانن''د .اما اين ن''يز انسانها براي تکميل شخصيت خ''ود ‌ ‌ بيوجه است .خداوند ابزار و وسايل دروني آرزويي بي مورد و ‌ و بيروني هدايت را در اختيار همة آدميان قرار داده است :عقل به منزلة پيامبر دروني و هزاران پيامبران ب'''''يروني .در قرآن کريم از زبان برخي از جهنميان آمده است که آرزوي بازگشت مجدد به اين دنيا را دارند اما به آنان فرصت داده نمي‌شود. تبليغ کثرت‌گرايي عرفاني ‏به سوي كعبه راه بسيار است من ز دريا شوم تو از خشكي (قاآني) ‏ ‏ ‏ راهها به تعداد انفاس خاليق است .هيچکدام ترجيحي بFFر ديگري نFFدارد .مهم ‌ نتيجه است ،نه وسيله. سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است که عرفان اسالمي مبتني بFFر شريعت. عرفانهاي هندي و شرقي و غربي و امثال آن ،به همان اندازه ما را بFFه نتيجFFه ‌ ميرسانند که عرفان مبتني بر وحي. ‌ نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه صوفيان .1تحسين دزدي براي مبارزه با نفس و درمان بيماري‌هاي قلبي؛ .2توجيه عمل خالف شرع سماع ،به اين صورت که ارتکاب اين معصيت مFFوجب دوري ميشود« :اگر دست بر هم زنند ،هواي دستشان بريزد و اگر پاي بردارند، از ساير گناهان ‌ هواي پايشان كم شود .چون بدين طريق هوا از اعضايشان نقصان گFFFFFيرد ،از ديگر كبار خويشتن نگاه توانند داشت( ».اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابي سعيد ،محمد بن منور، ص.223 .3ترويج عشق مجازي و همنشيني با نوجوانان زيبارو در تو كه به ديدة صفا مينگريم ني از پي شهوت و هوا مينگريم ديدار خوشت آيينه لطف خدا استما ،در تو بدان لطف خدا مينگريم نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()2 .4تشويق مريدان به گناه براي رهايي از غرور .5تشويق مريدان به ارتکاب گناه براي نيل به مقام تائبين «التائب من الذنب کمن الذنب له». .6تشويق به گناه به منظور آشنايي فرد گناهکار با حجاب‌هاي ظلماني )مناقب العارفين ،شمسالدين افالكي ،ج ،1صص).440-439 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()3 .7بِکتاشيه :خوانFFدن دعاي «نFFاد علي» و دم گرفتن و نFFواختن ني و امثال آن را به جاي نماز و روزه و ساير وظايف شرعي تلقي مي‌کننFFد (دانشنامة جهان اسالم ،حرف ب ،بکتاشيه ،ج ،3ص).653 .8در احواالت مولوي چنين نقل شده است که در حال گوش دادن به نواي َر باب بود که کسFFي بFFه او تFFذکر داد کFFه وقت نماز عصر فرا رسيده است .اما او در پاسخ وي گفت« :ني ني آن نماِز ديگر ،اين نماز ديگر .هر دو داعيان حّقند .يكي ظاهر را بFFه خFFدمت ميخواهFFد و اين ديگر باطن را به محِتفرعم و تّب حق دعوت مينمايد( ».منFFFاقب العارفين، شمسالدين افالكي ،ج ،1ص).395 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()4 .9ابوسعيد ابوالخير (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سماع صFFوفيانه بکشد و همانطور که در حال رقص بود ،مي‌گفت« :ما در نمازيم»! مقامات الشيخ ابي‌سعيد ،محمد بن منور ،ص).240 (اسرار التوحيد في نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()5 .10عبدالرحمن جامي در شرح احوال مFيرة نيشFابوري :روزي مFيره مشاهده کرد جمع کثيري از مردمان به ديدار او مي‌آينFFد« .از خFFادم پرسيد كه «اينان كهاند؟» گفت« :به خدمت تو ميآيند» .صبر كرد. هيچ نگفت تا به سربااليي رسFFيد و بادي سFFخت ميجسFFت .بنFFد شFFلوار بگشاد و بول آغاز كرد؛ چنان كه جامههاي خود و جامههاي ايشFFFان را پليد كرد .آن قوم گفتند« :احسنت! زهي شيخ و زهي معاملت نيكو!» همه از وي منكر بازگشتند( ».نفحات االنس ،ص)264 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()6 .11برخي از مالمتيان به منظور مبارزه با نفس از خوانFFدن نماز نFFيز پرهFFيز داشFFتند و بعضًFFا بFFه صFFورت برهنFFه در ميان مردمان بFFه راه مي‌افتادند .به عنFFوان نمونFFه زماني کFFه شFFهاب الFFدين سFFهروردي ،در دمشق در جستجوي شFFيخ علي کردي ،بFFود مردمان او را از نزديک شدن بFFه وي برحFFذر داشFFته و گفتنFFد« :هFFذا رجFFل اليصّلي و يمشFFي مكشوف العورة اكثر اوقاته»( .روض الرياحين في حكايا الصالحين، عبداهَّلل اليافعي ،صص 482-481حکايت )443 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()7 .12برخي از صوفيان معاصر براي وصFFول بFFه مقFFام «بي‌خFFودي» از مFFواد تخدير کننده‌اي چون بنگ و افيون نيز استفاده مي‌کنند« .صوفيه بFFراي تحريک اعصاب و نيل به حالي که از آن تعبFFير بFFه بي‌خFFودي مي‌کننFFد گاه به مواد تخديرکننده يا سکر‌آور متوسل مي‌شده‌اند .شاِذليه با قهوه پرداختهاند .و گوينFFد هم شFFاذلي مخFFترع شربت ‌ به تحريک اعصاب مي‌ پرداختهانFFد و ‌ قهوه بوده اسFFت ... .بعضFFي ديگر بFFه بنFFگ و َچ ْر س مي‌ برخي هم دست به شراب مي‌زده‌انFFد و از اين همFFه قصدشFFان رهايي از خFFود و از خFFودي بFFوده اسFFت با وسايل مصنوعي( ».ارزش مFFيراث صوفيه ،عبدالحسين زرين‌کوب ،ص)94 نقد و بررسي ()1 .1از صوفيان رفتارها و سخنان متضادي در اين باب به دسFFت ما رسFFيده اسFFت. برخي از آنان عليرغم تأکيد بر پايبنFFدي نسبت بFFه دسFFتورات شرعي و نادرسFFت شمردن هر گونه شريعت‌گريزي ،در مواقعي يا خود رفتارهاي کامًال خالف شرع را مرتکب مي‌شدند و يا سخنان خالف دين بر زبان مي‌راندند و يا آنکه رفتارها و سخنان خالف دين ديگران را مورد تأييد قرار مي‌دادند .مثًال ،بايزيد بسFFطامي ،بFFه دليل آنکه نمي‌دانست پيامبر اکرم چگونه خربزه مي‌خورده‌ اسFFت ،از خFFوردن آن اجتناب مي‌کرد .و يا از گفتگو با پيري که آب دهان خود به سFوي قبلFه انداختFه بود ،صرف نظر کرد .در عين حال ،همين فرد در شFFطحيات خFFود سFFخناني خالف شرع دارد. نقد و بررسي ()2 .2رسيدن به منزل مقصود و برخورداري از قرب الهي و مقام فناي حقيقي ،که اوج اهداف عارفان است ،راه ويژة خود را مي‌طلبد؛ با هر راهي نمي‌تFFوان بFFه اين هدف رسيد .رسيدن به مقام فنا و قرب الهي را نمي‌توان با نافرماني او بFFFه دسFFFت آورد! چگونه ممکن است با ناديده گرفتن فرمان‌هاي محبوب و معشوق بتFFوان بFFه بارگاه او راه يافت؟ يک عاشق حقيقي هرگز به خود اجازه نمي‌دهد کFFه لحظه‌اي از ياد معشوق غافل بماند؛ در همة حرکات و سکناتش همFFواره بFFه دنبال رضFFايت معشوق است. نقد و بررسي ()3 .3هيچ کس توانايي رسيدن به اوج معنويت پيامبر اسFFFالم و امامان معصوم را ندارد .آنان با باال رفتن از نردبان شريعت به آن مقام رفيع دست يافته‌اند .پيامبر تFFا آخرين ساعات عمر لحظه‌اي در انجام دستورات الهي کوتاهي نکرد .امير‌مؤمنFFFان در محراب نماز به شهادت رسيد و امام حسFFين در ساية عمFFل بFFه فريضFFة امر بFFه معروف و نهي از منکر به آن مقام بزرگ دست يافت. .4عقل و شرع حکم مي‌کنند که بهترين و صائب‌ترين وسيلة وصول به حقيقت بلکه تنها وسيلة آن ،متابعت از شريعت وحياني است .چگونه ممکن اسFFFت راه‌هاي بهتر و ساده‌تري باشد اما خداوند آن را از بندگان دريغ نمايد؟ اگر حقايقي باطني وجود دارند کFFه دارنFFد و اگر راهي‌ بFFراي وصFFول بFFه آنها وجFFود دارد ،اين راه منحصر در راه شريعت است و بس. کار خارق العاده و حقانيت ‏ ‏ اگر کثرت‌گرايي عرفاني نادرست است پس کارهاي خارق العاده‌اي که از برخي مرتاضFFان و صوفيان و عارفان ساير ملل و اديان مشاهده مي‌کنيم را چگونه بايد توجيه کرد؟ تلقي بسياري نشانة حقانيت است .و حتي بعضًFFا بFFرخي از صFFوفيان از مردمان اين است که انجام اين کارها ‌ بوده‌انFFد کFFه در عمFFل همين مسأله را القFFا مي‌کرده‌انFFد و در پاسخ نقFFدهاي ديني‌اي کFFه بFFه عملکردهاي آنان مي‌شد ،با ابراز و اظهار کاري خارق العاده ،بر شريعت‌گريزي خود سرپوش مي‌نهادند .نقل مي‌کنند :ابوسعيد ابوالخير ،در روز روشن شمعي را برافروخته بود؛ شخصي به او اعتراض کرد و اين کار را مصداق اسراف دانست .ابوسعيد به جاي پاسخ منطقي دادن بFFFه اين نقد و يا پذيرش آن و تشکر از ناقFFد ،با ابFFراز کرامFFتي! سر و صFFورت ناقFFد را در آتش سوزاند و سپس اين شعر را سرود که :هر آن شمعي که ايزد برفروزد کسFFي کش پFFف کنFFد سبلت بسوزد. ) اسرار التوحيد ،ص(.112 خارقالعاده نشانة حقانيت نيست ()1 ‌ کار شگفتانگيز است .هر انساني اگر بتوانFFد ‌ روح انساني داراي قدرتي غرايز حيواني را سرکوب نمايد ،مي‌توانFFد از قFFدرت روح خFFود استفاده کند .سنت الهي در اين عالم به اين صFFورت اسFFت کFFه هر ‏Fيزهاي کFFه تالش نمايد ،از حاصFFل کس به هر ميزان و بFFه هر انگ‌ F تالش خود بهره‌ خواهد برد. کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()2 بFFه ابوسFFعيد ابوالخFFير گفتنFFد« :فالن کس بFFر روي آب مي‌رود ».وي در پاسخ گفت« :سهل است ،بFFزغي (قورباغFFه) و صFFعوه‌يي (گنجشFFک) نFFيز بFFر روي آب مي‌رود ».دربار ‌ة شخص ديگري گفتند که« :فالن کس در هوا مي‌پرد» باز هم در پاسخ گفت« :زغني و مگسي نيز بر هوا مي‌پرد» دربارة شخص ديگري نيز گفتند: «فالن کس در يک لحظه از شهري بFFه شFFهري مي‌رود ».ابوسFFعيد در پاسخ گفت: «شيطان نFFيز در يک نفس از مشرق بFFه مغرب مي‌رود .اين چFFنين چيزها را بس قيمتي نيست .مرد آن بود که ميان خلق نشيند و داد و ستد کند و زن خواهد و با خلق درآميزد و يک لحظه از خداي خود غافل نباشد) ».نفحات االنس ،عبدالرحمن جامي، ص(.305  ‏ ‏ بسياري از عارفان مسلمان به آن توجه داده‌ و تصريح کرده‌انFFFد کساني کFFFه از راه‌هاي خالف شرع به کرامات و انجام کارهاي خارق‌العاده دست مي‌يابند ،کافر و زنديق‌اند [1].و بFFه طFFور جد از سالکان خواسته‌اند که «اگر كسي را داراي چنان كراماتي يافتيد كه در آسمان ميپرد، دلباخته او نشويد تا آن گاه كه رفتار او را در برابFFFFFر امر و نهي الهي و رعايت آداب شرعي ببينيد [2]».کارهاي خارق العاده‌اي را مي‌توان از کرامت الهي دانسFFت کFFه در ساية عمFFل بFFه دستورات الهي به دست آمده باشند ،هر چند هيچ عارف حقيقي عملي را براي دست يابي بFFFه کارهاي خارق العاده انجام نمي‌دهد .او فقط براي رضايت الهي کار مي‌کند اما چون که صFFد آمد نود هم پيش ما است .هر کس به هر ميزاني که به خدا تقرب بجويد ،به همان مFFيزان نFFيز از قدرت فوق طبيعي بهره‌مند مي‌شود. ] .[1ر.ک :نفحات االنس ،عبدالرحمن جامي ،ص .26به نقل از شيخ شهاب‌الدين سهروردي. [ .]2الرسالة القشيرية ،عبدالکريم بن هوازن القشيري ،ص.14 خارقالعاده نشانة حقانيت نيست ()3 ‌ کار ‏ ‏ عالمة بحرالعلوم: ‌ «و اما استاد عام شFFFناخته نمي‌شFFFود مگر بFFFه مصاحبت در خالء و مالء و معاشرت باطنيه و مالحظة تماميت ايمان جوارح و نفس او و زينهار بFFه ظهور خFFوارق عادات و بيان دقFFايق و نکات و اظهار خفاياي آفاقيه و خباياي انفسيه و تبFFدل بعضFFي از حاالت خFFود بFFه متFFابعت او فريفته نبايد شد چه اشراف بر خواطر و اطالع بر دقائق و عبور بFFر ماء‌ و طي زمين و هFFوا و استحضار از آينده و امثال اينها در مرتبة مکاشفة روحيه حاصل مي‌شود و از آن مرحله تا سر منزل مقصود بس منازل و مراحل است و بس راهروان اين مرحلFFFه را طي و از آن پس از راه افتاده؛ به وادي دزدان و ابالسه داخل گشته و از اين راه بسي کفFFار اقتFFدار بFFر بسFFياري از اين امور حاصل .بلکه از تجليات صفاتيه نيز پي به وصول صاحبش به منزل نتوان برد( ».دو رساله در سير و سلوک ،رسالة سير و سلوک سيد بحر العلوم ،ص.81 مکاشفات رحماني و حقانيت ‏ مکاشفات رحماني نيز هرگز نشانة حقانيت سالک نيستند .حداکثر اين است که چFFFنين حالتي همچون رؤياهاي صادقه است .هرگز نمي‌توان ديدن رؤياهاي صادقه را نشانة ولي الهي بFFودن يک فرد دانسFFت .چFFه بسFFيارند افراد تبه‌کFFار و گنFFاه‌آلودي کFFه خواب‌هاي صادق ديده و مي‌بينند .عزيز مصر ،که فردي بت‌پرست و غير موحد بود ،خواب صادق ديد! البته اين سخن درستي است که داشتن مکاشفه نيازمند لطافت روحي خاصي است؛ اما لطFFافت روحي داشFFتن يک حرف است و حق بودن حرفي ديگر .افزون بر اين« ،کشFFFف و مکاشFFFفه در نزد اولياي خدا و عارفان وارسته از امور پيش پا افتاده‌اي است که کمترين اعتنايي بFFه آن ندارنFFد و هيچ توجهي به آن نمي‌کنند ... .اولياي خدا اين امور را بازي‌هايي کودکانFFه تلقي مي‌کننFFد ».در جستجوي عرفان اسالمي ،صص.307-305  جايگاه اسFFتاد در اين تلقي در حقيقت جايگFFاه پيامبران و بلکFFه جايگFFاه خFFدا است .زيرا پيامبران جرأت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خود را فقط واسFFطة ابالغ دسFFتورات و خواسFFته‌هاي الهي بFFه بشر مي‌داننFFد و خداوند نيز اختياري جز ابالغ دستورات او را به آنان نداده اسFFFت« :و ما علي الرسول اال البالغ»؛ اما استاد و پير در تصوف و عرفان‌هاي کFFاذب حِFFق هر گونه دخالت و تصرفي در احکام الهي را دارد .به همين دليل ممکن اسFFت بFFه سالک دستور دهد دزدي کنFFد .و او نFFه تنها حFFق سرپيچي از اين دسFFتور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد. علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب .1 .2 .3 .4 علت اصلي جهل افراد است( :عامل اصلي همة انحرافFFات در تFFاريخ اسFFالمي را مي‌توان جهل ناميد :دعاي اربعين امام حسين) معموًال اعضاي اين فرقه‌ها دلبسته‌تر و پايبندتر هستند. مخفي کاري آنان اين حالت را در ذهن خيلي افراد ايجاد مي‌کند که حتمًا چFFيز مهمي دارند ... کنترل همة‌ جوانب زندگي مريدان از نوع غذا ،محل مسکن ،همسر ،لباس و ... .5 .6 .7 .8 بمباران محبت :وعده شغل ،مسکن ،تسکين آالم روحي ،بهبود امراض مزمن يا صFFFFعب‌ العالج جسFFFFمي ،قرار گرفتن در محيطي صFFFFميمي ،يافتن ياران شفيق ... ادعا مي‌کنند که راهي سريع ،مرحله‌بندي شده و قابل اجرا براي رسFFيدن بFFه حقيقت دارند .که نيازي به عمل به دستورات ديني ندارد. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌هاي معنوي جديد کم‌کاري عالمان و مبلغان ديني در ارائة معارف معنوي نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب .1 ‏ بهره‌برداري از برخي آموزه‌ها مثال آموزة درون‌گرايي افراطي و گوشه‌نشيني و آموزة تناسخ – در اغلب آيين‌هاي جديد اعتقاد به تناسخ که به گونه‌اي مالزم با جبر اجتماعي و سياسي هم هسFت ‌،وجFود دارد .حFتي در عرفFان اکنکFار آمريکFايي اين اعتقFاد جايگاه بسيار بااليي دارد .و اين ابFFزار خFFوبي در دسFFت زورگويان و سFFتمگران است .با اين اعتقاد مي‌تFFوان جلFFوي خيلي از شFFورش‌هاي اجتماعي و سياسFFي را گرفت .و افراد را به اميد زندگي بهتر در مرحلة بعدي ساکت نگه داشت. .2 ‏ ايجاد پايگاه: نقش کينياز دالگورکي ،شاهزادة روسي ،در پيدايش بابيت و بهايئت .شرکت در درس سيدکاظم رشتي آشنايي با سيدعلي‌محمد شيرازي .معتاد کردن او و القا انديشه‌هاي خود به او .کم‌کم به سيد گفت شFFما نماينFFدة امام زمان هسFFتيد و من بFFه شFFما و مقFFام بسFFيار وااليتان واقفم .خود سيد هم باورش شد .امروزه فرقه‌اي شده است که کFFFامًال در اختيار استکبار و عليه مسلمانان اقدام مي‌کند. .3 مقابله با معنويت اسالم شيعي: – تقويت اسالم فردي و منهاي سياسFFFت .اسFFFالم منهاي روحانيت ،اسFFFالم منهاي ميبينيم کFFه مشFFايخ مديريت .به عنوان مثال در ايران اسالمي از سال 42به بعFFد ‌ ميرسFFFFيدند .در زمان صوفيه روابط خوبي با دربار شاه داشتند .به مقامات عالي ‌ خانقاهها رشد کردند. ‌ دکتر اقبال .4 – مهار قدرت مرجعيت: سدههاي اخير نقش مرجعيت را در خنثي كردن توطئه‌هايش به وضوح در ‌ ديدهاند .بر اين اساس با ترويج چنين فرقه‌هايي ،به محوريت دادن به نقش ‌ پير و استاد در حقيقت مي‌خواهند بديلي براي مرجعيت ايجاد كنند. راههاي مقابله ‌ ‏ راههاي علمي: ‌ .1 شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب .2 طراحي مهندسي اخالقي و تربيتي در سطح خرد و کالن .3 تأکيد بر عقالنيت و پرهيز از امور خرافي: ‏ مهمترين عامل اثرگذاري اين نوع مکاتب اسFFت ،نخسFFتين علم مقدمة عمل است .اگر جهل ‌ گام براي مقابله ،شناخت و آگاهي است. ‏ پرهيز از نگاه بخشي و جزيره‌اي. ‏ فريبخوردگان اين عرصه زنان هسFFتند .رؤيابيني ،فFFال‌بيني ،طFFالع‌بيني ،کف‌بيني، ‌ بيشتر سنگدرماني و فرادرماني و سحر و جادو و احضار روح و ... ‌ جلوگيري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها .به ويژه عزاداري‌هاي خانگي! ‏  راههاي عملي ‌ .1 .2 .3 افشاگري و ايجاد حساسيت در ميان افراد و خانواده‌ها جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تهاجم اخالقي و معنوي آنان پايگاههاي بسFFيج بFFراي ‌ استفاده از ظرفيت‌ مجالس مFFذهبي و خFFانگي و معرفي عرفان حقيقي ‏ احياي ابعاد عرفاني و اخالقي عاشورا ،فاطميه ،شFFعبانيه ،دهFFة فجFFر ،هفتFFة دفFFاع مقدس و امثال آن. Drsharifi.ir .4ارائة الگوهاي عيني: داستانهاي عارفان و عالمان راستين؛ داستان‌هاي شهيدان. ‌ .5خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزشFFي مي‌تواننFFد الگFFوي عيني و متحرک ارزش‌ها و اخالقيات اسالمي باشند. مشخصههاي عارفان حقيقي ‌ .1متأخر از وحی عرفان ناب اسالمی و عرفان حقیقی ،بر خالف عرفان کاذب اسالمی، همواره متأخر از وحی و بلکه ُم لَه م از وحی می باشد. .2مطابق با عقل حقیقی و فلسفة متعالی همواره بین عرفان راستین با عقل و حکمت ،سازگاری و نسبت طولی وجود دارد بلکه می توان چنین ادعا کرد که هیچ یک از آموزه ها و مشهودات عرفانی نباید مورد ستیزة عقل سلیم و مبانی قطعی فلسفی واقع شود. .3یاد خدا نيست در لوح دلم جز الف قامت يار/چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم الهي و الحقني بنور عَاف جهبالا کّزکون لک عارفًا و عن سواک منحرفًا و منک خائفًا مراقبًا .4محبت نسبت به همة آفريده‌ها (صلح کل) ‏ ‏ ‏ ‏ به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست يکي از بارزترين نمودهــاي محبت عـام بــه همـة مخلوقـات را مي‌تـوان در نوع مراودات و مناسبات عارفان حقيقي با محيط زيست مشاهده کرد. ميکننــد.اما اســالم نــه بــرخي :اديان هنــدي مشــکل محيط زيســت را حــل ‌ ميدهد. بيمبنا در آنها ‌ ميدانند و نه اجازة تصرف ‌ حيوانات را خدا ‌ داستان عالمه مجلسي و محافظت از بچه گربه عالمه بحر العلوم و داستان شکت عنک عصفورة في الحضرة .5محبت به همة انسان‌ها ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ لعّلک باخع نفسک اال يکونوا مؤمنين پيامبر اکرم :مردمان همگي ،عيال خداوندنFFFFد ،پس محبFFFFوب‌ترين افراد در نزد خداونFFFFد، نيکوترين‌شان نسبت به عيال خداوند است. داستان صاحب فصول:در پاسخ اين پرسش که« :اگر بداني چند ساعت ديگر به مرگت مانFFده است ‌،در اين چند ساعت چFFه مي‌کFFني؟» مي‌گويد« :روي سFFکوي در خFFانه‌ام مي‌نشFFينم تFFا نيازهاي مردم را برآورده سازم .شايد کسي بيايد و از من چيزي بخواهد و نيازي داشته باشFFد؛ گر چه آن نياز استخاره باشد». بحر العلوم و شاگردش سيد جواد عاملي صاحب مفتFFاح الکرامFFة و عFFدم آگFFاهي از نيازهاي همسايه داستان سري سقطي و استغفار سي‌ساله براي يک الحمدهلل .6نااميدي از انسان‌ها امام علي (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) توصFFيه مي‌کنFFد کFFه :ان استطعت ان اليکون بينک و بين اهلل ذو نعمة فFFافعل .عارفFFان حقيقي از خلق و خوشايندها و بدآيندهاي آنان ،بي‌نيازند. هيچکاره دانستن مردم و خدا را يگانه فاعل حقيقي دانسFFتن به دليل ‌ تحمل جفاي خلق نيز بر آنان آسان مي‌شود .البته تحمل جفاي خلق مالزم با ظلم‌پذيري نيست. .7خوددوستي روان‌شناختي به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند .به همين دليل هرگز بFFه وضع موجود خود قانع نيستند .دائمًا در انديشة بهتر کردن اوضFFاع دروني خودند .يا ايها الذين آمنوا عليکم انفسکم اليضرکم من ضّل اذا اهتديتم خودبزرگبيني نيسFFت .تواضFFع آنFFان از همFFه ‌ خوددوستي به معناي کس بهتر است. .8ناشناخته بودن غير از خود فرد هيچ‌کس نمي‌تواند عارف بودن يا نبــودن کســي را درک کند .ما تنها مي‌تــوانيم عالئم و نشــانه‌هايي را بــه دســت آوريم .کساني که به گوهر راستين عرفان دست يافته باشند اهــل تظاهر و به دنبال اســم و رســم و عنــوان نيســتند .بــه همين دليل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخيص نيستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سّر حق را آن سزد آموختن کز بيانش لب تواند دوختن مرحوم بهاري همFFFداني در تFFFذکرة المتقين:از جملFFFة آنها [مغرورين] طايفهاي است که خود را عارف مي‌دانند و از عرفان اکتفا کرده به پوشاک و ‌ خفض الصوت و سر پائين انFFداختن و آه سرد کشFFيدن و شبيه گريه بFFه جا آوردن السيما اگر بشنود کالمي را در عشق و محبت و توحيد و فقر مع عFFدم معرفة معناها بل بعضي تجاوز کرده به شهيق و نهيق و اختراع بعضFFي از اذکFFار و التغني باالشعار و ساير حرکات شنيعه به گمان اينکه اين اطوار شخص را بFFه مقامي مي‌رساند .نه چنين است ،بل اسباب سخط و غضب الهي است. .9صراحت و اجتناب از مبهم‌گويي بهانة اينکه زبان عرفان زباني خاص است سخنان چند پهلو هرگز به ‌ نميرانند .همانگونFFه که موجب سوء استفادة‌ ديگران شود ،بر زبان ‌ ‏Fونهاي سFFخن که پيامبران و امامان معصوم چنين بودند .هرگز به گ‌ F نميکردنFFد کFFه هر کسFFي برداشFFتي نميگفتند يا به گونه‌اي رفتار ‌ ‌ متناسب با ميل خود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد.  البته اقتضاي مباحث عرفاني آن است که در مواردي در لفافه و با اسFFFتفاده از قالبهاي ادبي مجاز و استعاره و کنايه و امثال آن سFFخن گفتFFه باشFFند .طبيعي ‌ است که الفاظ تاب تحمل همة معاني را ندارند .افزون بر اين ،همة عارفان نFFيز لزومًا شناخت کافي از زبان و توانمندي‌هاي ادبي زبان خود را ندارنFFد .بFFرخي از آنان اديبان زبردسFFت و زبان‌شناسان سرشناسFFي بودنFFد و اينFFان در بسFFياري مFFوارد مي‌توانسFFتند مضFFامين بلنFFد عرفFFاني را با اسFFتفاده از قالب‌هاي زباني متعارف و بدون گرفتار شدن در سخنان دو پهلو ،بيان کنند ،اما بFFFرخي ديگر، که از چنين توانمندي‌هايي بي‌بهره بودند. .11تأکيد بر رياضت‌‌هاي شرعي تمرينهاي سFFخت ‌ رسيدن به کمال و سعادت نهايي بدون رياضت و امکانپذير نيست. ‌ جسمي و روحي « لن تنالوا البّر حتي تنفقوا مما تحبون» «افضل االعمال ما اکرهت عليه نفسک»  آيا رياضت ارزش مقدمي و وسيله‌اي و ابزاري دارد يا ارزش غFFFايي و نهايي؟ روشن است که ارزش رياضت ارزشي مقدمي و ابزاري است .اما آيا مي‌تFFوان از هر وسيله‌اي براي رسيدن به خFFدا کمFFک گرفت؟ جFFواب منفي اسFFت .بFFر اساس نظام عِيلولعم و يّل حاکم بر عالم ،هر فعلي معلول خاص خود را دارد و علتهايي براي هر معلولي ،علت ويژة خود را مي‌طلبد .رياضت‌ها هم به منزلة ‌ وصول به همان هدف مقدس هستند .اما اينکه چه نوع رياضتي واقعًا ما را بFFFه آن هدف مي‌رساند و چFFه نFFوع رياضFFتي ما را از آن دور مي‌سازد ،از دو راه ميتوان فهميد :عقل و شرع. ‌

51,000 تومان