کسب و کارعلوم انسانی و علوم اجتماعیبرنامه‌ریزیعلوم اجتماعی و جامعه‌شناسی

برنامه‌ريزی و سياست‌ گذاری فرهنگی در ايران

صفحه 1:
برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری فرهنگی در ایران

صفحه 2:
اسناد شهید مطهري مي‌فرماید: همان‌طور که فد دارای روح است جامعه هم روح دارد. هر جامعه‌ای دارلی فررهنگی است که آن فرهنگ روح جامعه را تشکیل می‌دهد ض‌هنگ هر ملتی روح آن ملت است. اینکه می‌گویند بای اينكه ملتى را از بين ببرند اول فرهنگش را از او می‌گیر‌ند بای این است که اگس فر‌هنگش را از او بگیر‌ند روحش را از او گرفته‌اند و وقتی که روحش را از او بگیر‌ند اومرده است.

صفحه 3:
مقديه اكنون اين واقعيت به خوبى در هزاره جديد يذيرفته شده است که مقوله «فرهنشگ» اهمیتی محوری در تمامسی عرصه‌های زند گی بشر دارد. اهمیت فرهنک | کنون از نقشی که‌برای آنن در زمینه همیستگی اجتماعی, ایجاد انگیزه و تحول پیشرفت. حل مشکلات اجتماعی. پر کردن اوقات فراغت و غیره متصور بودند بسی فراتر رفته است. امروزه سرنوشت کشورها کاملاً با تحولاتی که در عرصه فرهنکتد در سطوح ملی و فراملی رخ می‌دهد پیوند خورده است.

صفحه 4:
‎analy‏ ادامه ‏کشورها و با به عبارت دقیق‌تر دولت - ملت‌ها در جهان متغیر کنونی وارد فضایی شده‌اند که اقدامات و فعالیت‌هایشان به‌طور اجتناب ناپذیری تحت تأثیر تحولات عرصه فرهنگ قرار دارد. اگرچه بخشی از تحولات عرصه فرهنگ برای دولت - ملت‌ها اجتناب ناپذیر بوده و آنها خواه ناخواه مشمول تأثیراتی خواهند بود که در این عرصه رخ می‌دهد ولی بخش قابل توجهی از این تحولات قابل درک و پیش‌بینی بوده و می‌توان ‎OT Sly‏ «برنامه‌ریزی» کرد و تحت نظارت و کنترل درآورد و در واقع آن را مدپریت کرد.

صفحه 5:
‎anal‏ اذامه ‏مدیریت فرهنگک یکی از نیازهای اساسی کشورها در وضعیت کنونی است و نه تنها اكنون به عنوان يك رشته علمی جایگاه خاصی در نظام دانشگاهی کشورها دارد؛ بلکه ‏نوعی هنر نیز محسوب می‌شود.

صفحه 6:
هشدریه اذامه علم و هنر نزديك کردن مدبریت و فرهنگک به یکدیگر و بکار گیری مدیریت در عرصه فرهنگ. فراتر از بکند رشته. به نیازی اساسی و مبرم تبدیل شده‌است. مدیربت فرهنگکه حتی اگر با این نام شناخته نشود» در تمام کشورها به انحاء مختلف وجود دارد.

صفحه 7:
مقدمه اذاويه در كشور ما تحت تأثير شرايط اقتصادی و اجتماعی خاص ناشی از انقلاب و جنگک. تحولات و تغییرات کسترده‌ای در عرصه فرهنک به وقوع پیوست. انقلاب اسلامی با آرمان‌ها و اهداف فرهنگی خود به تأسیس نظامی منجر شد که باید برای تحقق آنها دست به نهادسازی و سازماندی می‌زد. امر سازماندهی فر هنگ و امور مرتبط با آن پس از انقلاب اسلامی با تمام اهمیتی که داشت و با تمام تلاش‌هایی که صورت كرفت با فراز و نشي بهاى زيادى مواجه شد و در مجموع آن گونه که باید با هدف با اهداف مشخصی دنبال نشد.

صفحه 8:
هشدریه اذامه آنچه پس از سه دهه بر اساس نتایج بدستآمده از مختصر بررسی‌های انجام‌شده در خصوص فعالیت‌های دستگاه‌ها و سازمان‌های فرهنگی. می‌توان گفت این است که بخشی از عملکردها و فعالیت‌های فرهنگی و سازماندهی‌های انجام شده در این عرصه از الگوی مشخص و از پیش آند بشیده شده‌ای برخوردار نبوده است.

صفحه 9:
‎taka‏ ادامه ‏علی‌رغم اهمیت ابن موضوع. متأسفانه مطالعات و تحقبقات انجام شده در زمینه مدبریت فرهنگک در ایران بسیار محدود است. به جز جند طرح پژوهشی که عمدتاً توسط دبیرخانه شورای‌عالی آنقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده‌است. تولیدات پژوهشی این عرصه مطالعاتی بسیار محدود می‌باشد و در واقع جز تعداد محدودی طرح و کتاب و مقاله که- دسترسی به آنها نیز آسان ‏نمی‌باشد - آثار قابل ملاحظه‌ای در این عرصه وجود ندارد.

صفحه 10:
میحث سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی در ۵ بخش اراثه میگردد:

صفحه 11:
بخش اول شامل مباحث مشروحه ذیل است: نظريههاى مربوط به آن» "- تعريف مفهوم مدیربت فرهتت, ابعاد و جارجوبهاى آنء ضرورت و اهميت آن

صفحه 12:
پخش دوم «باحث ذیل رامورد بررسی ترارمی نهد 1- تعریف, ضرورت و دید گاه‌های مرتبط با برنامه‌ریزی فرهنگی» ۳- الگوهای سه گانه برنامه‌ریزی و سیاستگذاری فرهنگی» ۳-نقش و جایگاه دولت در برنامهر یزی فرهنگی» ۶- ملزومات و ویژگی‌های برنامه‌ریزی فرهنگی مطلوب. 0 وضعیت برنامه‌ریزی فرهنگی در دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامیی ۲- چالش‌ها و تهدبدات فراروی برنامه‌ریزی فرهنگی

صفحه 13:
بخش سوم خول محور سیاست فرهنگی در جهان متغیر مماحث ذمل رامورد تبسن قراردادة ات ۱- جهانی‌شدن ابعاد و شاخص‌های آن» ۲- سیاست فرهنگی و تأثیر جهانی‌شدن بر سیاست فرهنگی کشورهاء ۳- جهانی‌شدن و فرهنگک. پیامدهای فرهنگی جهانی‌ندن و رویکردهای مرتبط با آن.

صفحه 14:
بخش چهارم که به بررسی آسیب‌شناسانه ساباندهی فرهنگی در ایا می پردازد شامل مباحث ذیل است: ۱- وضعیت ساماندهی فرهنگی در ایران از ابعاد و زوایای a ۳- رویکردهای موجود در زمینه بررسی عملکرد سازمان‌های فرهنگی» ۳- وضعیت بهره‌وری در بخش فرهنگ در کشوربر اساس اطلاعات موجود.

صفحه 15:
بخش پنجم به نظارت و ارزیابی نالیت‌های فرهنگی در ‎yl pl‏ فى يرذازة : دراين بخش سعى شده است تا وظايف و عملكرد دستگاه‌های فرهنگی اظر مورد بررسی قرار گرفته و با ذ کر نمونه‌هابی وضعیت فعلی نظارت بر عملکرد سازمان‌های فرهنگی و عملکرد آنها مورد بررسی قرار گیرد.

صفحه 16:
بخش اول: تعریت مفهوم فرهنگ و مدیریت فرمنگی ابعاد. ویژگی‌ها. و برخی نظریه‌های مربوط به آن.

صفحه 17:
فرهنگ تعرید و تحدید مفهومی ازنظر | کثر محققان و صاحب نظران. اراثه تعریفی بگانه از «فرهنگ» کاری بسیار دشوار است؛ زیرا «فرهنک» مقوله‌ای پیچیده و مناقشه انگیز است شاید به تعداد متفکرانی که در حوزه فرهنگ فعالیتی قابل توجه انجام داده‌اند بتوان تعار یف متعدد از آن ارانه کرد.

صفحه 18:
@alal ‏کروبر و کلاک هون که در سال ۱۹۵۲ کتاب ارزشمند‎ ‏«فرهنک: مروری انتقادی بر مفاهیم و تعاریف» را به‎ ‏رشته تحریر درآوردند. تنها در میان انسان شناسان‎ ‏آمریکایی و انگلیسی توانستند ۱1۶ تعریف متفاوت از‎ فرهنگ را شناسایی نمایند.

صفحه 19:
أذافيه قبل از اينكه تعريف خود را از فرهنگ ارائه دهیم بهتر است بدانیم متفکران و صاحب‌نظران حوزه فرهنک چه برداشتی از آن دارند. لذا ابتدا به سراغ پیشکسوت‌ترین آنها؛ یعنی مردم‌شناسان؛ می‌رويم. بی‌شک. مردم‌شناسان» پیشکسوتان علمی فرهنک هستند.

صفحه 20:
آدوارد برنت تابلور وى اؤلين تعریت علمی را از فرهنگ ازاثه نمود. به اعتقاد تايلور: «فرهنك يا تمدن» مجموعة ببجيدهاى است شامل دانشهاء باورهاء هنرء اخلاقیات حقوق, آداب و رسوم و دیکر عادات و توانایی‌هایی که انسان به‌عنوان عضو جامعه آن را داراست.

صفحه 21:
گیافورد گیرتز به اعتقاد وی فرهنگ الگویی از معانی است که در اشکال نمادین متبلور شده و شامل اعمال, بیانات و واقعباتی معنادار می‌باشد که در اثر ارتباط افراد با یکدیگر به وجود می‌آیند و در اثر آن» افراد در تجریبات. مفاهیم و باورهای یکدیگر مشار کت می‌جویند.

صفحه 22:
كلايد ‎gil QDS‏ زیر را برای فرهنگ پیشنهاد کرده است: شیوه کلی زند کی مردم میراث اجتماعی که یک فرد از گروه خود کسب می کند شیوه تفکر. احساس و باور نظریه‌ای در حوزه مردم شناسی در خصوص شیوه‌های رفتاری واقعی گروهی از مردم رفتار آموزش دیده شده طربقه‌ای برای کنترل هنجاری رفتار شتاب بخشيدن به تاريخ مجموعه‌ای از تکنیک‌ها برای سا زگاری با محيط خارج و همين طور با انسانهاى ديكر

صفحه 23:
ریموند ویلیامز کاربردهای معاصر مذهوم فرهنگ را به چهار دسته تقنبی‌بندی گزده است: ۱. فرهنگک در معنای فرایند کلی رشد فکری؛ معنوی و زیبایی شناختی ۲ فرهنگ در معنای شیوه به خصوص زند گی يك ملت. دوران با گروه

صفحه 24:
۳ فرهنک در معنای آثار و فعالیت‌های فکری جنر ی ۶ فرهنک در معنای سیستم نشانه‌هایی است | که ازطر بق آن نوعی نظم اجتماعی عرضه. برفرار تجربه و جستجو مى شود

صفحه 25:
دقت در تعاريف صاحب نظران در خصوص فرمنك. نشان ‎٠‏ مىدهد فرهنك در دو معنا به كار بردهشده كه اكر بتوان آنها را در كنار هم جمح كرد. تعريفى قابل قبول ‎٠ ْ‏ از فرمتك ارائه خواهد شد

صفحه 26:
نخستین معنا؛ در چارچوب مردم‌شناختی یا جامعه شناختی مفهومی فراگیر است که مجموعه نکرش‌هاء اعتقادات. آداب و رسوم عرف‌هاء ‎٠‏ ارزش‌ها و اعمالی را توصیف می‌کند که در هر ‏گروهی مشترک يا مطرح است.

صفحه 27:
معنای دوم از مفهوم «فرهنک». جهت گیری ‎SIGS IE‏ دارد و بر باره‌ای از فعالیت‌های مردم و محصولات این فعالیت‌ها که به جنبه‌های فکری, ‎BIE!‏ و هنری زند گی انسان مربوط می‌شوند. دلالت دارد. در این معناه «فرهنگ» به فعالیت‌هایی مربوط می‌شود که مبتنی‌بر روشنگری و پرورش ذهن است. نه کسب مهارت‌های فنی با حرفه‌ای محض.

صفحه 28:
برای آنکه فعالیتی را فرهنگی بنامیم. باید سه شرط اساسی براق آن قائل شويم: ‎.١‏ فعاليتهاى مورد نظر شامل نوعى خلاقيت در ار ؟. فعاليتهاى مورد نظر به آفرينش و انتقال معناى نمادين بيردازند؛ ۳. ستادنده (محصول) آنها؛ حداقل به‌طور بالقوه. واجد نوعی ویز گی عقلانی باشد

صفحه 29:
تعریف ما از فرهنگ عیارت است از: «مجموعه نگرش‌هاء ‎folate!‏ آداب و رسوم. آرزش‌ها و هنجارهایی که در هر گروهی مشتر کت است و همچنین شامل اعمال, فعالیت‌ها و محصولاتی است که به جنبه‌های فکری, اخلاقی و هنری زند گی انسان مربوط می‌شوند».

صفحه 30:
(سایر مباحث مهمی که درادامه مطرح خواهد شد چون «صنابع فرهنگی» «کالاهای فرهنگی» و «نادهای فرهنگی» حول این تعریف از فرهنگ میباشد)

صفحه 31:
معانى مقهوم فرهنق معانى نگرش‌هاء اعتقادات» آداب و رسوم» ارزش‌ها و هنجارهای گروهی از مردم فعالیت‌ها و محصولات فکری» اخلاقی و هنری شروط در میان آنها مشترک باشد. - نوعی خلاقیت در تولید آنها وجود داشته بانسد. - به آفرینش و انتقال معنای نمادین بیردازد. - واجد نوعی ویژگی عقلانی باشد.

صفحه 32:
برخی تعاریف فرهنگ براساس رهیافت‌های مختلف رشته مردم‌شناسی متفکران عمده ادوارد تیلور برانسلاو مالینوفسکی رهيافت نظرى حول كر كار كرد كرا جوهر فرهنگ عادات و توانایی‌های مشت رک ارزشها - رفتارهاى تكرار شونده تعریف فرهنگ مجموعه پیچیده‌ای شامل دانش‌هاء باورها: هن اخلاقیات. حقوق, آداب و رو م توانایی‌هایی که انسان به‌عتوان عضو جامعه آنها را داراست. فرهنگ شامل دست ساخته‌هاء محصولات. فرایندهای تکنیکی, اند یشه‌هاء عادات و ارزش‌های یک جامعه است که البته این عناصر مجزا همگی با یکدیگر ارتباط متقابل دارند.

صفحه 33:
شناسی متفکران عمده بارسونر آنتونی کیدفز رهيافت نظرى كاركرة كرالى ساختاری جوهر فرهتگت اند یشه‌ها و آرزش‌ها ارزش‌هاء هنجارها و تولیدات مادی تعریف فرهنگت سیستم‌های الگو شده یا سامان یافته‌ای از نمادها که تجت جهت گیری‌های کنش و اجزاء درونی شده شخصیت افراد و الگوهای نهادی شده سیستم اجتماعی درآید. فرهنک عبارت است از ارزش‌هایی که اعضای یکت گروه معین دارند. هنجارهایی که از آن پیروی می کنند و کالاهای ‎cole‏ که تولید مى كنند.

صفحه 34:
ابعاد و جلوهای فرهنگ صاحب‌نظران علوم اجتماعی. فرهنگ را از دو بعد متمایز می کنند: ۱. فرهنگ به‌عنوان «واقعیتی عینی» با«فرهنگ مادی»: با «نظیر آثاری که تحقق پذیرفته‌اند؛ با هر آنچه به‌عنوان حاصل با نتیجه ارائه می‌شود. ۲ فرهنک به‌عنوان واقعیتی که انسان‌ها با آن زند کی می کنند. مشار کت در سلسله آموری مستمر و با تحر کشه هینتی پرتحر کند و متشکل از ارزش‌ها (مدل‌های فرهنگی) با همان «فرهنگ غیرمادی».

صفحه 35:
مالينونسكى براى فرهنك سه بعد تفكيك نايذير قال لست ‎.١‏ بايه مادى فرهكتك؛ اشياء و ابزارى كه بر روى آنها كار انجام كرفته است؛ ‏". بيوندهاى اجتماعى انسان؛ شيوة رفتار پذ برفته شده و همانند؛ ‎floc!‏ سمبلیکك

صفحه 36:
ابساد نرهنگ از دیدگاه مالینوفسکی ‎eee‏ اعمال نمادين شده رفتار ‏کالاهای مادی

صفحه 37:
گی روش نیز برای فرهنگ دو وجه قاثل است: |. وجه عینی فرهنک؛ ‎dog‏ عینی فرهنک از دید گاه گی‌روشه با آنچه در ابتدای این مبحث آورده شد. متفاوت می‌باشد.در دید گاه کی روشه» وجه عبنی فرهنگ شامل حالات تفكرء احساس و اعمالی است که اشخاص به‌طور مشتر کت دارا هستند و بین آنها روابطی ایجاد می کند که ‎Of eS‏ را واقعی احساس م ی کنند. ‏۲ وجه نمادی فرهنگ

صفحه 38:
اولسون نیز برای فرهنگ چهار بعد یا جزه اصلی قاثل است که عبارنند از: ‎-١‏ باورهاء ۲ ارزش ها ۳- هنجارها و 4- تکنولوژی‌ها.

صفحه 39:
اجزاء اصلی فرهنگ از دیدگاه اولسون اجزاء اصلی (پاسخ‌ها) سئوالات باورها YS ارزش‌ها جه بايد باشد؟ هنجارها چه انجام شود؟ تکنولوژی‌ها چگونه انجام شود

صفحه 40:
جلوه‌های فرهنگ از دیدگله رجب‌زاده ‎Se ptt‏ عتیلور ‏(بزارها و آثار) رفتارهای تثبیت شده نهادی آثار و محصولات هنری نمادی ‎ ‎ ‎۳/۳ eee ‏اعتفادهاء ارزش‌ها و گرایش‌ها درولی‌سده‎ ‎ ‎

صفحه 41:
ویژگی‌های اساسی فرهنگ كىروشه - جامعهشناس كانادايي- معتقد است فرهلك جند خصوصیت اساسی دارد 1 فرهنک هم شکل رسمی دارد و هم غیررسمی (عمومی). ۲ فرهنک شامل شیوه‌های تفکر؛ احساس و عمل یکت گروه با اعضاء بت جامعه است. ۳ شیوه‌های مشتر کت فکر. احساس و عمل بین افراد متعدد. ازجمله مواردی هستند که قبل از هر چیز فرهنگ را می‌سازند. ۶ هیچ خصوصیت فرهنگی» به طور زیستی با ژنتیکی انتقال نمی یابد و هیچ خصوصیت فرهنگی در آغاز تولد در اندام زیستی انسان وجود ندارد.

صفحه 42:
ویژگی‌های اساسى فرهنك اذافه کلاک هون - مردم‌شناس آمریکایی - هشت ویژگی برای فرهنگ قائل است این ویژگی‌ها عبارتند 5 ۱. فرهنگ آموختنی است؛ ۲ ناشی از عوامل زیست‌شناختی؛ محیط زیستی» روان‌شناختی و تاریخ وجود شر است؛ ۳ ساختاری است؛ ۶ به جنبه‌های گونا گون تقیم می‌شود؛ ۵. پویاست؛ تغییرناپذیر است؛ ۷ شامل قواعدی است که تجزیه و تحلیل, آن را به روش هاى علمى ممكن مى كند. ۸ وسیله‌ای است که فرد به کمک آن با محیط خود سا کار می‌شود و برای ابراز خلاقبت. خود ابزاری می آورد

صفحه 43:
ویژگی‌های اساسی فرهنگ ‎taal‏ تالکوت پارسونز معتقد است: در تمام فرهنگ‌ها سه ویزگی مشترک می‌باشد. که عبارتند از: ۱. انتقال پذبری فرهنگ و اینکه یک سنت و میراث اجتماعی است؛ ۲ انسان‌ها در فرهنک شریکت می‌باشند و آن محصول کنش متقابل انسان‌ها است؛ ۳. فرهنگ‌ها قابل آموزش هستند.

صفحه 44:
کارکرهای فرهنگ انسجام بخشی ‎ey‏ قالبريزى شخصبت ۳. سا زگاری ۶ هوبت‌بخشی

صفحه 45:
‎gloat‏ فرهنگ با کید بر رویکرد مردم‌شناسانه و با معیار تاریخی نظریات فرهنگ عبار تند از: ‎.١‏ تحول گرایی ۲ اشاعه گرایی ۳ کا رکردگرایی 4. ساختا رکرایی ۵ کار کرد کرایی ساختاری 1 نماد گرایی ۷ نمادگرایی ساختاری

صفحه 46:
۱ تحول‌گرایی اساس نظریات تحول گرابانه. بر فرایند تحول در ابعاد مختلف فرهنگی نظیر: اعتقادات. نظام خویشاوندی و تکنولوژی استوار است؛ به‌عنوان نمهنه. مو رگان با معیار قراردادن تکنولویی سه مرحله مختلف را در حبات فرهنگی بشر شناسایی کرده است که عبارتند از: مرحله توحش, مرحله بربریت و مرحله تمدن. تايلور نيز با معیار قرار دادن فعالیت‌های تولیدی به سه مرحله تکاملی؛ شکار, دامپروری و کشاورزی باور دارد.

صفحه 47:
۲ اشاعه‌گراس نظریات اشاعه گرایانه فرهنگ. با انتقاد شدید از خطی بودن نظریات تحول گرایانه آغاز شد. نظریه اشاعه گرایی. سیر مراحل تمدن و فرهنگ را به صورت خطی, و در هر جامعه. مستقل و موازی با جوامع دبکر نمی‌داند؛ بلکه معتقد است: فرهنگ‌های جوامع از یک یا چند م رکز اشاعه گرفته‌اند و شباهت بین فرهنگک‌ها به علت رفت‌وآمدهاء دادوستدها؛ مهاجرت‌هاء لشکر کشی‌ها و در اثر اقتباس» تقلید با اخذ است مردم‌شناسانی چون الیوت اسمیت. کروبر. کلاکك هون و تاحدودی بواس را از نظربه پردازان این دید گاه می‌دانند.

صفحه 48:
۳ کارکزدگرابی کار کرد گرایی» شئون مختلف جامعه را برحسب پیامد‌های سودمندی که برای نظام بز رک تر اجتماعی دارند. تبیین می کند و حضور هر جنبه با عنصر را بر حسب اثر سودمندی که برای کل نظام دارد. مورد توجه قرار می‌دهد کار کرد گرایان» فرهنک را دارای کار کرد ارضاء نیازهای انسان در زندكى ‎clio!‏ و انطباق انسان با محیط اطرافش می‌دانند و معتقدند اجزاء مختلف فرهنک در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و در جهت برآوردن این خواسته شر کت می‌جوبند.

صفحه 49:
6 ساختارگرایی ساختارگرایی» شنون مختلف جامعه را بر حسب پیامدهای بيش بينى پذیر اوصاف ساختاری جامعه تبیین می کند. جهار انديشه اساسى ساختاركرايى الف) فرهتككهاى مختلف را مى توان با توسل به يك الكوى معين به تعريف در آورد؛ ب) شمار انواع فرهنک‌ها محدود است؛ ج) مطالعه جامعه ابتدابى» يهترين روش براى تعيين تركيبهاى ممكن ميان عناصر فرهتكى است؛ د) جنين تركيبهابى را مى توان مستقل از افراث واسته به گروه مورد مطالعه قرار داد؛

صفحه 50:
۵ کارکردگرایی ساشتاری کار کرد گرایی ساختاری فرهنگ جامعه را از نظام اجتماعی آن مشتق می‌داند و به فرهنگک به‌عنوان اشکال استاندارد رفتار و احساساتی نگاه می کند. این نحله با استناد به اصطلاح «یکپارچگی فرهنگی» فرض را بر این قرار می‌دهد که «فرهنگ» به‌مثابه یک کل, افراد بسیاری را در یک ساخت اجتماعی؛ یعنی سیستم‌های با بات تعیین کننده گروه‌هاء وحدت می‌دهد. روابط بین افراد را تنظیم می کند و تطبیق پذیری آنان را با محیط فیزیکی خارجی میسر می‌سازد.

صفحه 51:
1 نمادگرایی . . این رویکرد که رویکردی خرّدگرا محسوب می‌شود؛ برداشت ویژه‌ای از مفاهیم «ذهل» «نهاد» و «هعنی» ارانه می‌دهد. براساس این رویکرد. کنش‌های اجتماعی, (جمعی با فردی) بر فراگردی استوار هستند که به واسطه آن کنشگران شرایط مقابل خود را تسیر و ارزبایی می کنند. در این حالت. فر هنگ چارچوبی محسوب می‌شود که در درون آن می‌توان رفتارها را به طرز معقولی توصیف و تشریح کرد.

صفحه 52:
۷ نمادكرايى ساختارق نظريه نماد كرايى ساختارى همان كونه كه از نامش بيداستء تلفيقى از دو نظربه نمادكرا و ساختاركرا مى باشد. اين نظريه توسط اند يشمندانى جون جان تاميسون ارائه شده است. به عقيده وى» اين مفهوم در ساختارهاى اجتماعى مشخصى معنى مى يابد. نمادها در ساختارهاى اجتماعى ظهور و بروز بيدا كرده و رشد مى كنند و بدون شناخت آنهاء نمى توان به حقيقت نمادهاى يديد آمده توسط انسانها دست يافت.

صفحه 53:
مدیریت فرهنگی تعریف مفهومسى در مبحث قبل برداشت خود را از مفهوم فرهنگ بیان نمودیم. در این قسمت از مفهوم مدیریت شروع می کنیم. برخلاف مفهوم فرهنگ. تعریف «مدیریت» چندان پیچیده نیست. ا کثر تعار یف مدیریت بسیار به هم نزدیک هستند و می‌توان در تعریف این مفهوم» شاهد اجماع میان علمای مدبریت بود. ازاین‌رو ما نیز در این بحثی که خدمت دانشجویان محترم هستیم. تعریف ذیل را به‌عنوان تعریف ساده و علمی مدیریت می‌پذبريم : وآن عبارت است از: «فرا کرد به کار گیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده که ازطریق برنامه‌ر یزی. سازماندهی سیج منابع و امکانات هدایت و کنترل عملیات برای دستیایی به اهداف تعیین شده صورت م ى كيرد»

صفحه 54:
براساس تعریث ‎bp‏ ‎.١‏ مديريت يك فراگرد است؛ ‏". بر هدابت تشكيلات انسانى دلالت دارد؛ ‏۳ مد يربت مؤثر مبتنى بر تصميم كيرى مناسب و دستيابى به نتايج مطلوب است؛ ‏۶ مدیریت کار آ» متضمن تخصیص و مصرف مدئرانه منابع است؛ ‏۵ مدبریت بر فعالیت‌های هدفدار تمر کز دارد

صفحه 55:

صفحه 56:
ابعاد و چارچوب‌های مدیریت فرهنگی علما و صاحب‌نظران علم مدبریت. برای هر مدیریتی پنج جزء يا وظيفه اصلى قائل هستند. ابن وظايف عبار تند از: الف) برنامه‌ریزی» ب) سازماندهی. ج) بسيج منابع و نيروهاء د) هدایت و رهبری» ه( کنترل و نظارت

صفحه 57:
الف) برناهه‌ریزی برنامه ریزی, بنیاد مدیریت را تشکیل می‌دهد. برنامه‌ریزی یک پل لازم و ضروری است كه بين حال و آینده زده می‌شود و احتمال دستیابی به هدف‌های مورد نظر را بالا. می‌برد. برنامه ریزی درب رگیرنده همه فعالیت‌هایی است که مدبر برای تدار ک دبدن امور آبنده انجام می‌دهد. اقداماتی که در این زمینه انجام می‌شود. عبارتند از: پیش‌بینی» تعیین هدف‌های بلند مدت. تدوین استراتژی‌ها: تعیین سیاست‌ها و درنظ رگرفتن هدف‌های کوتاه‌مدت.

صفحه 58:
به عبارت دیگر برنامه ریزی عبارت است از: 1. تعیین هدف و بافتن با پش‌بینی کردن راه تحقق آن؛ ۲ تصمیم گیری در خصوص اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد؛ ۳ تصور و طراحی وضعیت مطلوب. با دربافت و پیش‌بینی راه‌ها و وسايلى كه نيل به آن را ميسر مى سازد؛ غ. طراحى عمليات» براى تغيير يك شىء يا موضوع برمبناى الگوی پیش‌بینی شده.

صفحه 59:
براساس گستره قلمرو و سلسله مراتب برنامه‌ریزی نیز از دو نوی برنامه‌ریزی نام برده می‌شود که عبارتند از: ۱ برنامهريزى استراتزيك رجامع) ". برنامةريزى كملياتى (اجرايى) برخى از صاحب نظرانء علاودبر دو نوع برنامه‌ریزی که ذ کر شدء نوع دیگری نیز برای برنامه‌ریزی قائل هستند و آن «بزنامه ریز تاکنیتی» است.

صفحه 60:
انواع برنامه‌ریزی و ارتباط آن با سطوح مدیریت ردیف | نوع برنامه‌ریزی ‏ نقش و جایگاه آن | سطوح مدیریت استراتژیکی: سازمانی و اصولی: 1 1 ; مديريت ‎٩‏ تمركر ير زمانهاى هدایت تمامی ‎ev‏ ‏بلند و میان‌مدت سازمان تا کتیکی: اجرایی: ۲ کی ی ات ها ‎oe‏ تما مدیریت سطوح تمر کز بر زمان‌های اهنكى بين تمامى ‎Ete,‏ ‏ميان مدت واحدهاى سازمان 8 عملیاتی: فنی: مد سطو ‎١‏ * : .بريت ۳ مان‌ها 1 تمر کز بر زمان‌های . زرن, و- : ‎Goat‏ 9 کوتاه مدت نظارت بر فعالیت‌ها | پایین با سرپرستی

صفحه 61:
ب) سازداندهی سازماندهی فراگردی است که طی آن با تقسیم کار میان افراد و گروه‌های کاری و ایجاد هماهنکی میان آنهاء براى كسب اهداف تلاش می‌شود فرایند سازماندهی شامل مراحل زیر است: ۱. طراحی و تعریف کارها و فعالیت‌های ضروری؛ ۲. دسته‌بندی فعالیت‌ها برحسب مشاغل و منصب‌های سازمانی تعریف شده؛ ۳. برقراری رابطه میان منصب‌های سازمانی برای کسب اهداف

صفحه 62:
ج) بسيج متابج و امکانات یکی از وظایف اساسی مدیران, بسیج منابع و امكانات است که از آن به‌عنوان «طرخ‌ریزی و تا مین نیروی انسانی» باد ی سود وظیفه بسج منابع و امکانات شامل موارد زیر است: ‎.١‏ مديريت بازاريابى؛ ‏". تأمين منابع مالى و سرمايهاى؛ ‏". تأمين مواد و وسايل؛ ‏۶ ارزیلبی انتخاب و پرورش مدیران؛ ‏۵ تأمین و استفاده از منابع حقوقی و مقرراتی.

صفحه 63:
د) هدايت مرحله هدایت - که برخى از صاحب نظران علم مديريت از آن به‌عنوان مرحله ایجاد انگیزه و رهبری ام می‌برند - درواقع یکی از مهم‌ترین مراحل مدیریت محسوب می‌شود. اهمیت این مرحله به حدی است که علمای مدیریت اغلب آن را با خود مدیریت یکسان تلقی می کنند. هدایت. بر تلاش مدیر برای انگیزش کار کنان به منظور نیل به اهداف سازمانی دلالت دارد. این تلاش به سه طریق صورت می گیرد: «رهبری» «انگیزش» و «برقراری ارتباطات»

صفحه 64:
۵ کنترل. نظارت و ارزشیابی کنترل و ارزشیابی معمولاً آخرین مرحله از فرایند مدیریت به حساب مى 1 يد. البته اين حرف بدان معنا نيست كه مديران بايد منتظر بمانند تا مراحل قبلی محقق شود. سيس به نظارت و ارزشيابى مشغول شوند. به‌طور کلی فعالیت‌هابی كه در فراكرد كنترل انجام مى كيرند, به جند مرحله تقسيم مى شوند: ‎.١‏ تعيين معيارها و ضوابط كنترل؛ ‏؟. تشخيص ميزان انحرافها و بررسى علل بروز آنها؛ ‏۳. تنظیم و اجرای برنامه‌ها و عملیات اصلاحی

صفحه 65:
رویکردهای فرهنگی و تا ثیر آن بر مدیریت فرهنگی در یک تقسیم‌بندی کلیء رویکردهای موجود در خصوص فرهنک را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: | رویرد مار کیت ۲ رویکرد لیبرالیستی؛ ۳ رویکرد اسلامی. به لحاظ تحلیلی می‌توان تمامی رویکردهای فرهنگی را با اند کی تسامح در رویکردهای فوق تجمیع و تلخیص کرد.

صفحه 66:
پایان بخش اول

صفحه 67:
بخش دوم: برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری فرهنگی در ایران

صفحه 68:
برنامه‌ریزی فرهنگی تعریف مقهوه‌ی کر «برنامه‌ریزی» را مداخلات هدفمند. آ گاهانه و سنجیده انسانی در مسیر حوادث و فرابندهابدانيم - که نتبجه آن ممکن است موفقبت آمیز باشد با نه - بر این اساس» برنامه‌ریزی فرهنگی را نیز می‌توان کوشش آگاهانه. سنجیده و سازمان یافته دولت برای ایجاد تغیبر در وضع موجود و دستیابی به اهداف مطلوب در حوزه‌های مختلف فرهنگی دانست.

صفحه 69:
«برنامه‌ریزی فرهنگی» با مفروضات زیر هبراه می‌باشد: ۱- در حوزه فرهنگی می توان دست به برنامه‌ریزی زد و اگر امری مطلوب نباشد. امری اجتناب پذیر است؛ ۲- در حوزه فرهنک. مشکلاتی وجود دارد که باید آنها را با اقداماتى كه «برنامهريزى فرهنكى» می‌نامیم مر تفع ‘ سازیم؛

صفحه 70:
۳- برنامه ریزی فرهنکی بیشتر برعهده دولت است و با از : دولت انتظار م ىرود كه دست به جنين اقدامی پزند؛ ۶- برنامه‌ریزی فرهنگی مبتنی‌بر سرمشق‌ها و الگوهای فرهنگی موجوه در جامعه است.

صفحه 71:
نكته: بين مفهوم «برنامهريزى فرهنكى» و «برنامهريزى فرهنكى» تفاوت عميق و ظريفى وجود دارد. هنكامى كه اصطلاح برنامهريزى فرهتكتك را به کار می‌بريم. منظور هماهنگ‌سازی فعالیت‌های فرهنگی و هنری در جامعه است. اما برنامه‌ریزی فرهنگی کاربرد کسترده‌تری دارد و با مجموعه‌ای از وظایف و رشته‌های علمی از جغرافیای انسانی تا طراحی شهری. برنامه‌ریزی اقتصادی. سیاست گذاری اجتماعی و سرانجام برنامه‌ریزی استراتژیک پیوند دارد.

صفحه 72:
برنامه‌ریزی فرهنگ نگرش برنامه‌ای و مدیریتی به فرهنگ (برنامه‌ریزی برای فرهنگک) برنامه‌ریزی فرهنگی نگرش فرهنگی به برنامه‌ریزی (به کار گیری فرهنک برای برنامه‌ریزی)

صفحه 73:
برنامه‌ریزی فرهنگی برخی تعاریف: الف) ۵ کتر محمدرضا ‎Reb‏ به عقیده وی برنامه‌ریزی در کلی ترین تعریف عبارت است از: «تلاش آگاهانه برای تغیبر در یک موضوع. مطابق یک الگوی ذهنی که از پیش توسط برنامه‌ریز تعر یف شده است».

صفحه 74:
برنامه‌ریزی فرهنگی اذافه ب) د کتر مسعود چلبی نیز براساس برداشتی که از فرهنکت جه‌عنوان مجموعه‌ای از نمادها؛ اند یشه‌ها؛ ارزش‌ها و هنجارها ارائه می‌دهد. برنامه‌ر یزی را به معنای تغییرات محتوایی کم و بش آ گاهانه در مجموعه فوق می‌داند.

صفحه 75:
ضرورت برنامه‌ریزی فرهنگی اصل برنامه‌ریزی تقریباً مورد توافق همگان است و در مورد اهمیت و ضرورت آن جای هیچ گونه شک و شبهه‌ای وجود نداید. در مورد اهمیت و ضرورت برنامه‌ریزی در عرصه فرهنگ نیز تقریباً چنین توافقی وجود دارد؛ برنامه‌ریزی فرهنگی می‌تواند آمکان به کار گیری دقیق تر مدیریت‌ها» سازمان‌ها و طراحی اقدام‌ها و فعالیت‌های فرهنگی متناسب با اهداف و اولویت‌ها را فراهم آورد. اصولاً برنامه‌ریزی براساس این فرض پذ برفته شده انجام مى كيرد كه امكانات و منابع ما محدود است و بهره كيرى توأم با روزم ركى از منابع محدود. صدمات جبراننابذيرى به بار خواهد آورد .

صفحه 76:
دیدگاه‌های نظری موجود در خصوص برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری فرهنگی الف) دید گاهی که با سیاست گذاری وبرنامه‌ریزی در عرصه فرهنگ مخالف است. ب) دید گاهی که سیاست گذاری فرهنگی را يككد ضرورت می‌داند.

صفحه 77:
الت) دیدگاهی که با سیاست‌گذاری و برنامه‌ریژی در حرصه فرهنگ سخالك است این دید گاه. دید گاهی است که توسط اکثر کشورهای اروبایی و آمریکای شمالی پیکیری می‌شود. مخالفت اینان با برنامه‌ریزی و سیاست گذاری فرهنگی بر سه استدلال زیر استوار است: ۱. تنظیم سباست‌های هماهنگ در این عرصه. بر فعالیت سازمان‌های خصوصی تأثیر مختل کننده دارد؛ ۲ سیاست گذاری فرهنگی دولت باعث مداخله نابجای دولت در توسعه فرهنگی می‌شود؛ ۳ یبن مداخله بر لزوم تبعیت (نه هدایت کنند گیی) دولت در عرصه فرهنگ از بخش خصوصی تأثیر منفی دارد

صفحه 78:
ب) دیدگاهی که سیاست‌گذاری فرهنگی را یک ضرورت می‌داند این دید گاه که عملاً شامل گروه نسبتاً وسیعی از دید گاه‌های مختلف است. برنامه‌ریزی و سیاست گذاری فرهنگی را نه تنها امری میسر و «شدنی»؛بلکه آن را الزات و احاب انر عضوب ع كان در اين دید گاه برنامه‌ریزی فرهنگی تهدبدی برای آزادی انتخاب فرد محسوب نمی‌شود و اگر هم باشد. اصولاً گریزی از آن نیست .

صفحه 79:
الگوهای پرنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری فرهنگی ۱. یکسان‌سازی فرهنگی ۲. تکث رگرایی فرهنگی ۳ وحدت در تکثر فرهنگی

صفحه 80:
‎.١‏ یکسان‌سازی فرهنگی ‏این الگو همان گونه که از نام آن برمی آید. به‌دنبال یگانه‌سازی فرهنکی در جامعه است. براساس این الکو. نوعی اصول و ارزش‌های مقدس وجود دارد که باید سایرین آن را بپذ برند ازنظر امکان تحقق. براساس آنچه گذشت. به نظر می‌رسد تحقق این الگو اگر محال نباشد» قطعاً بسیار دشوار خواهد بود؛ زیرا مستلزم خشونت مادی و معنوی سیاری است.

صفحه 81:
وجود جمعیت آنبوه خرده‌فرهنک‌های مختلف ۰ گسترش تخصص‌هاء رشد علم و تکنولوژی, سط نمادسازی و آزدیاد سرعت جریان اطلاعات در عرصه‌های گونا گون . جامعه. مهاجرت و تحر ک روانی جمعیت و سرانجام بالابودن پویایی اجتماعی نسبت به گذشته. همگی زمینه‌ها و عواملی هستند که درحال حاضر کم و بیش در هر جامعه‌ای حضور دارند و هر کدام از عوامل مزبون به تنهایی قادرند - به‌عنوان مانع بر سر راه سیاست یکسان‌سازی فرهنگی عمل نمایند.

صفحه 82:
۲. تکثرگرایی فرهنگی الگوی تکثر گرایی فرهنگی در پی رشد و کسترش خرده‌فرهنک‌ها در کنار یکدیگر و به صورت هم‌عرض به وجود آمد. در این الکو خرده‌فرهنگ‌های موجود در جامعه به رسمیت شناخته می‌شوند و جامعه امکان بقا و رشد آنها را فراهم می‌آورد.

صفحه 83:
در الگوی تکثر گرایی فرهنگی جامعه برای هيج خرده‌فرهنگ يا ارزش و اصول عامی اهمیت برتر قائل نیست. البته در عالم واقع به نظر می‌رسد اتخاذ چنین الگویی بسیار مشکل و دارای تبعات فراوان باشد. در جوامع بسیار پیشرقته غربی نیز کمتر جامعه‌ای را ‎٠‏ می‌توان یافت که در سیاست فرهنگی خود به‌طورکامل ابن الكو را يذيرفته باشد. بزرك ترين خطری که معمولاً جوامع داراى الكوى سياست فرهتكى تكث ركرا را تهدید می کند. تجزیه است.

صفحه 84:
۳ وحدت در تکثر فرهنگی این الکو ضمن تا کید بر اشتر کات فرهنگی. امکان تکثر خرده‌فرهنگ‌های مختلف را در چارچوب نمادی مشتر کت مجاز می‌داند؛ به عبارت ذیکر, در هر جامعه‌ای مجموعه‌ای سوالات بنیادی در خصوص ‎alee‏ انسان» خدا و...مطرح است. پاسخ‌هایی که هر جامعه برای سوّالات کلیدی فوق‌الذ کر فراهم می‌نماید, باید آن‌چنان کلی و تعمیم یافته باشند که بتوانند به کمک زبان مشتر ک ملی, نقطه اتکا وحدت نمادی و يا به عبارتی چارچوب فرا گفتمانی جامعه را تشکیل دهند؛

صفحه 85:
الكوى وحدت در تکثر فرهتگی, مبتتبر تصورات یا مفروضاتی است که مهمترین آنها عبارتند از: 1 وود ‎cist oe Ae eet Slee! oe‏ فرهنگی کاملا مشتر ت. امکان‌ناپذیر است؛ ۲- تفاوت و تمایز جزء جدایی نابذیر حبات فردی و اجتماعی نوع انسان است . تفاوت‌ها و تمایزات حذف شدنی نیست؛ ۳- وحدت در سطح اجتماعی. همواره امری نسبی است و میان همگونی در ویژگی‌های فردی تا همگونی در سطوح فرهنگیء زیستی و ساختاری نوسان وجود دارد؛

صفحه 86:
4- به رغم وجود تفاوت‌های بسیار ساختار و جهت کل اجتماعات انسانی و فرهنگی به سوی وحدت است؛ 0- تنوع» ویژگی ذاتی هستی با جهان به‌طو عام و موجود انسانی به‌طورخاص است. در پس و ظاهر تنوع. نوعی پیوستگی و همبستگی میان اجزای عالم مشاهده می‌شود که این پیوستگی نشانگر نظم عام منتشر در اجزای هستی است.

صفحه 87:
۱ 2 ۱ AR AEA AOA | E Ze |uA | zane Ape < ‏,وممم/۷,‎ ۶ AE @%|uA| Anz ۶۸182۳0۲ 15 | ۵ A ‏سق قرع‎ | ERG cA AeA dis

صفحه 88:
5 سای روش‌شناسی ‏ | محدوده عمل | روش عمل ‎alin ۳‏ اقدام در سطح ۱ برنمه‌ریزی جامعه به‌عنوان آرمان‌شهر؟ | تعبیر ایدولوژیک بلندمدت (عقل‌گرایی | فراگیر-همه‌گیر یک کل + أز دين مبتتی‌بر ارزش) تجزیه‌ناپذیر خواستهها و زین | ‎yo | CE‏ وخطاو ۳ ايلات اقشار | تحلیل هز: مواضع مناسب تجربه مداوم واقع گرا مختلف (رضایت = سكا همه افراد) ورد | ‎[SMA POM‏ پهز‌کیزی از خواسته‌های | ‎dt‏ سیستمی و تعاون نیروهای روابط قدرت راهبردی اقشار مختلف و | نظریه‌پردازی‌ها ‎ee‏

صفحه 89:
نقش و جایگاه دولت در برنامه‌ریزی فرهنگی پیش فرض برنامه‌ریزی فرهنگی, وجود برنامه‌ریز است. با توجه به اینکه برنامه‌ر بزی فرهنگی امری. کلان و گسترده است. برنامه ریزان فرهنگی معمولاً دولت‌ها هستند. آزاین رو نقش دولت‌ها در برنامه‌ریزی. فرهنگی تاحدوهی امری. پذ برفته شده است. اختلاف های. نظری موجود در خصوص نقش دولت در برنامه‌ر بزی, فرهنکی» بيشتر مربوط به میزان و نحوه دخالت. دولت‌هاست. نه در اصل تأثیر و دخالت دولت‌ها در برنامه‌ریزی فرهنگی.

صفحه 90:
دو شیوه تفریباً متفاوت در خصوص میزان و نحوه دخالت دولت‌ها در برنامه‌ریزی فرهنگی می‌توان شناسایی کرد:

صفحه 91:
الف) حمایت با شیوه‌ای که معتقد به دخالت حداکثر دولت در امر برنامه‌ریزی فرهنگی است. این شیوه که یکی از نمونه‌های آن در ‎Lal‏ کشور ایران و در اروپا کشور فرانسه است. دخالت‌های دولت را در برنامهریزی فرهنگی به رسمیت می‌شناسد و اصولاًتنها برنامه‌ریز اصلی فرهنكى رادولت مى دلند. در کشورمان نیز آنچه از اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی استنباط می‌شود و آنچه در صحنه عمل از فعالیت دولت‌های بعد از انقلاب پابرجا مانده است. نشانگر اعمال این شیوه در امور فرهنگی است.

صفحه 92:
ب) متولی‌گری با شیوه‌ای که معتقد به حمایت دولت از فعالیت‌ها و امور فرهنگی و نظارت بر آنهاست. این شیوه برنامه‌ریزی. دولت را تنها به این دو عرصه. بعنی «حمایت» و «نظارت» محدود می‌نمابد. . در جهان کنونی؛ اکثر دولت‌های پیشرفته چنین سیاستی را پذیرفته و در امر برنامه‌ریزی فرهنگی برای دولت جایگاه تولی گری قانل هستند.

صفحه 93:
ملزومات و ویژگی‌های برنامه‌ریزی فرهنگی مطلوب 1 تعادل سیاسی سرمایه گذاری واقع‌بینانه تدوین چارچوب قانونی عاری از تعصب تشویق تجارت و صنعت فرهنگی آموزش

صفحه 94:
‎-١‏ تسادل سپالسی ‏تعادل يعنى ترويج و بيشبرد فرهنگكد صرفاً به خاطر خود فرهنتك و نه اهداف احزاب سياسى. ‏فر هنك منطقى؛ فرهنكى است كه به روى همه فرهتك هاى ‎So‏ باز استء آن قدر اعتماد به نفس دارد که استدلال‌های متنوع و مخالف را پذیرا و شامل كردد و آن قدر زنده است که‌باور کند فرهنک زمان حاضر به همان اندازه فر هنگت زمان گذشته جالب است.

صفحه 95:
۴. سرمایهگذاری واقب‌پینانه اكر فعالیت‌های فرهنگی با منابع کافی پشتیبانی نشوند. ساختار آن با تداخل‌های مداوم و بحران‌های مدیریتی روبرو خواهد شد. موثر ترین سیاست آن است مبلغی بين تا ‎٠١‏ درصد از بودجه عملیاتی سالانه به انواع بورس‌ها . کمک هزینه‌های تشویقی, ابتکارات و فعالیت‌های جدید و درحال توسعه اختصاص داده شود.

صفحه 96:
". تدوین چارچوب قانونی عاری از تعصب وجود نوعی نظام مالیاتی به نفع تولید کنند گان فرهنگی و هنرمندان» امری ضروری است و قوانین تجاری باید به نفع آنها طراحی شوند. حمایت از حق پدید آورنده (کیی‌رابت) الزام همه شبکه‌های دولتی (رادیو تلویزیون و... ) به بالا بردن کیفیت فرهنگی برنامه‌هایشان, وضع قوانین حمایت از محیط زیست و فرهنکت. انعقاد توافق‌نامه‌های بین‌المللی در مورد تعریف و حدود حقوق فرهنگی. حصول توافق بین‌المللی در خصوص جابه‌جایی کالا و خدمات فرهنگی و غیره. همگی ملزومات یک سیاست فرهنگی پایدار و مطلوب می‌باشند.

صفحه 97:
6 تشویق تجارت و صنعت فرهنگی یک سیاست فرهنگی مطلوب. نیازمند تجارت و صنعت فرهنگی آزاد و قدر تمند است جنبه‌های مختلف این تشویق عبارتند از: گنجاندن جنبه‌های فرهنگی در کلیه آمور توسعه عمومی. طرح‌های بازسازی. برنامه‌های کارآموزی و توافق‌نامه‌های مردمی و نزدیکت كردن صنایع فرهنگی. سازمان‌های هنری و نهادهای آموزشی به یکدیگر ازطریق تخفیف مالیاتی.

صفحه 98:
۵ آموزش ازجمله فعالیت‌های این بخش؛ تعیین موقعیت برتر برای موضوعات فرهنگی در کلیه بخش‌های نظام آموزشی. اجباری شدن دروس هنری در کلیه سطوح. تبدیل بافت فرهنگی و محیط زیست به بک زمینه تحقیقاتی» الزام کلیه موسسات فرهنگی به داشتن برنامه آموزشی می توا نام‌برد.

صفحه 99:
ویژگی‌های برنامه ریزی فرهنگی مطلوب 1. برنامه‌ریزی فرهنگی باید منعطف باشد؛ ۲. انضمامی و تجربی باشد؛ ۳. از یک سو براساس تعریف محدود از فرهنگ استوار باشد و از سوی دیگی انتخابی بوده و صرفاً به برخی از متغیرهای راهبردی در سطح فوقانی جامعه توجه ‎(NS‏ ‏نه اینکه در عرصه‌های گوناگون و در سطوح مختلف؛ برای جزئی‌ترین آمور برنامه‌ریزی تماید؛

صفحه 100:

صفحه 101:
۷ واقع گرابانه باشد؛ ۸ منطبق با وجدان عمومی جامعه باشد؛ آینده‌نگر باشد؛ ۰ با توجه به محدودیت منابع و امکانات و همچنین مشکلات. اولویت گذار باشد؛ 1 به امر تنوع فرهنگی» که به خلاقیت در تولید آثار هنری منجر می‌شود. توجه ویژه‌ای داشته باشد.

صفحه 102:
۳. به قلمرو ملی محدود نشود؛ بلکه با اتخاذ چشم‌اندازی وسیح. مسائل بین‌المللی؛ بین منطقه‌ای و جهانی نیز مدنظر قرار گیرد. ۳ براساس اجماع و نوعی توافق رسمی و اتفاق‌نظر میان مسولان و سرلان ایرد شكل كرف اكت و كار كتاسان 9 خش اجرایی نیز مصمم به اجراى آن باشند. ‎VE‏ براساس یک الگو و رویکرد فرهنگی کلانی شکل گیرد و در مورد آن الگو و رویکرد. میان مسئولان و کارشناسان اتفاق‌نظر وجود داشته باشد؛

صفحه 103:
برنامه‌ریزی فرهنگی در ایران: گذشته و حال برای بررسی وضعیت برنامه‌ریزی فرهنگی در ابران ابتدا لازم است آن را به دوره‌های مشخص زمانی تقسیم محققانی که در مورد برنامه‌ریزی و سیاست فرهنگی در ایران فعالیت ذاشته‌اند» معمولاً برنامه ريزى فرهنكى در ايران معاصر را براساس دوره‌های سیاسی تقسیم کرده‌لند. مثلا دوره قاجاربه» مشروطه. پهلوی اول ‎Sole‏ دوم. جمهوری اسلامی

صفحه 104:
بنامهریزی فرهنگسی در ایزان را م‌توان براسساس دومعیاردوره بندی کرد: ۱ - معیارهای درون حوزه فرهنگ ۲- معبارها وموضوعات خارج از درون حوزه فر هنت

صفحه 105:
سیاست‌گذاری فرهنگی در آیران قبل از انقلاب اسلامی برنامه‌ریزی و سیاست گذاری فرهنگی در ابران چندان سابقه طولانی ندارد و به سال ۱۳۶۷ برمی گردد. در این سال اولين متن سیاست فرهنگی ایران توسط شورای عالی فرهنگ و هنر تهیه که پس از بحث و گفتگوی کارشناسان و صاحب نظران در سال بعد. به تصویب محمدرضا پهلوی رسید و ملاک تصمیم گیری در تمام عرصه‌های فرهنگی شد.

صفحه 106:
در اين متن اصول چهارگانه ای برای سیاست فرهنگی کشور تعیین شد که عبارت بودند از ۱. فرهنک برای همه؛ ۲ توجه به میراث فرهنگی؛ ۳ فراهم آوردن بیشترین امکانات برای ابداع و نوآوری ثکری و هنری؛ ۶ شناساندن فرهنک ایران به جهلنیان و آ گاهی از مظاهر فرهنگ‌های دیکر.

صفحه 107:
پرنامه‌های فرهنگی در دوره قبل از انقلاب اسلامی در راستای چهار ارزش بنیادین زیر سامان یافته بودند: الف) حفظ و اشاعه فرهنگ و هنر باستان؛ ب) همگانی شدن فرهنک (با هدف یکسان‌سازی فرهنگی مطابق الگوی ملی)؛ ج) کسترش فرهنگ و هنر مدرن غربی (مدرنیزاسیون فرهنگی و هنریی)؛ ۵) شناساندن فرهنگ و هنر باستانی ایران به جهانبان؛

صفحه 108:
نقاط ضعف برنامه‌ریزی فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلافى از سال ۱۳۶۷-۳۷) ‎.١‏ وجود مراكز موازى تصميم كيرى ‏؟. توسعه فرهتكى غير مشاركتى ‏۳ تبعی بودن برنامه‌های فرهنگی نست به برنامه‌های توسعه ۶ ضعف ساختار نظارت و ارزیایی ‏۵ نقدم نهادسازی بر نهادینه سازی عرصه حمایت دولت

صفحه 109:
سیاست‌گذاری فرهنگی در ایران بعد از انقلاب اسلاهی اولین برنامه‌ر یزی فرهنگی ایران پس از انقلاب اسلامی» تحت عنوان «اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» در سال ۱۳۷۱ تهیه و در تاریخ ۲۰/۵/۷۱ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.

صفحه 110:
نکات ضروری که در تدوین سیاست فرهنگی کشورمد نظر قرار گرنته است: الف- سیاست فرهنگی. سیاست انقلاب اسلامی است؛ ب- سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی متخذ از جهان‌بینی و انسان‌شناسی اسلامی است؛ ج- اند بشه‌ها و دید گاه‌ها و فتاوای حضرت امام خمبنی (ره) بر سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران حا کم است؛ د- قانون اساسی به‌عنوان مظهری دیگر از ببنش فرهنگ اسلامی و جلوه‌ای از افکار و اندیشه‌های امام و رهبر. الهام‌بخش و استحکام بخش سیاست فرهنگی است.

صفحه 111:
مجموع اهدافی که در سیاست فرهنگی جمهوری اسلامیی ایران قید شده است. شامل ۳۱ هدف می‌باشد که در سه ۱) اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی؛ ۲ اهداف سیاست فرهنگی؛ ۳ اصول سیاست فرهنگی, آورده شده است.

صفحه 112:
نقاط ضعف سپاست‌گذاری و برنامه‌ریزق فرهنگی در ايزان بس از انقلاب اسلاهی

صفحه 113:
اگر بخواهيم نقاط ضعف سیاست‌گذاری فرهنگی در ایرآن پس از انقلاب را با حطف توه به راصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلاهی» جم بندى نماييم. می‌نوان به مزارد زیر اشاره نمود: ۱. این برنامه‌ها تقریباً دولتی هستند؛ بدین معنا که دولت؛ محور برنامه ریزی و اجراست. به عبارت دیگر در سیاست فرهنگی پس از انقلاب حمابت دولت کاملا پذ برفته شده است و تدوین کنند گان اصول سیاست فرهنگی نگاه دولتی به تمامی عرصه‌های فرهنگی کشور داشته‌اند. بنابراین بخش وسیعی از فعالیت‌های فرهنکی, دولتی است که خوشبختانه در برنامه‌های چهار گانه توسعه» به تدریج جایگاه مداخله گرابانه دولت به جایگاه «تولی‌گری» تغییر یافته است؛

صفحه 114:
۲ سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مبتنی‌بر تعریف بسیار وسیع از فرهنک و فعاليت هاى فرهنگی است؛ ازاین‌رو بسیاری از مواردی را در خود جای داده است كه ارتباط اند کی با بحث فرهنگ دارد.

صفحه 115:
۳. مشخص نبودن اولویت موضوعات فرهنگی و عدم توضیح و تشریح برخی مفاهیم و اصول مندرج در سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» ضعف دیگر آن محسوب مى شود.

صفحه 116:
چالش‌ها ( تهدیدهای فراروی برنامه ریزی فرهنگی در ایران ۱. وجود مرا کز متعدد برنامه‌ریزی و سیاست گذاری فرهنگی در ایران؛ ۲ سلسله مراتب برنامه‌های فرهنگی دقبقاً مشخص نیست و فاصله بين اصول سیاست فرهنگی یعنی همان چشم‌اندازها و رسالت‌های فرهنکی و برنامه‌های عملیاتی و اجرایی پر نشده باقی ملنده است؛

صفحه 117:
۳ عدم ارتباط برنامه‌ریزی فرهنگی با برنامه‌ریزی در حوزه‌های اقتصادی. سیاسی و اجتماعی؛ ۶ عدم بکپارچگی با فقدان دید گاه مشتر کت در خصوص چشم‌اندازها و رسالت‌ها؛ ۵ فقدان نظام دقیق ارزیایی و عدم تعیین شاخص‌ها و استانداردهای لازم برای ارزیایی عملکردها در حوزه فرهنکت.

صفحه 118:
پایان بخش دوم

صفحه 119:
بخش سوم: سیاست فرهنگی در جهان متغيّر (بررسی تا ثیر جهانی‌شدن بر سیاست فرمنگی کشورها)

صفحه 120:
جمانوشسي مقدمه جهانى شدن به تعبيرى؛ ماشين طبقهبندى است. هم يكيارجه و همكون مى سازد و هم متمايز و تفكيك مى نمايد. هم گرد می‌آورد و هم می‌شکافد و سلسله مراتبی نو پدید می‌آورد. باز سازماندهی. ایجاد روابط کسترده‌تر و کم رنگ کردن و حذف مرزها ویژکی بارز آن است که از طریق آن تفاوت‌ها را محو می‌سازد و دوباره سازمان‌دهی مى کند.

صفحه 121:
أذاقه این تغییرات و دگ رگونی‌هاء پیامدهای مختلفی در زمینه امور فرهنگی جوامع در بی دارد. به ویژه سیاست فرهنگی کشورها که عمدتاً توسط دولت‌ها پیگیری و اجرا می‌شود به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر این د گر گونی‌ها قرار دارد..

صفحه 122:
امه جهانی شدن بواسطه تغییراتی که در سطوح مختلف اقتصادی, سیاسی و فرهنگی پدید می‌آورد برای سیاست فرهنگی کشور هم محدویت آفرین است و هم فرصت سا

صفحه 123:
ادافه در مجموع, جهانى شدن هم زمينه (محدوده و | قلمرو ملی)؛ هم محتوا (عناصر و اصول ملى) و هم طراح و مجری (دولت) سباست فرهنگی را با چالش اساسی و جدی مواجه کرده است.

صفحه 124:
@alal ‏جهانی شدن بیش از آتکه آغاز فرایندها و کنش‌های‎ ‏جدید در جهان باشد نشانکر آ گاهی به اين موضوع‎ ‏است که امروزه زند گی اجتماعی را نه در قالب‎ ‏نک نظم محدود و هکان‌مند, بلکه باید در کستره‎ زمان و فضای جهانی شناسایی و بررسی کرد.

صفحه 125:

صفحه 126:
كيدنز از نظر وی بحث جهانی شدن, مهمترین بحثی است ‎٠‏ كه اكنون در علوم اجتماعى و همجتين علوم سیاسی مطرح است. به باور ویء «اكر در فهم و درک بکپارچکی جهانی توفیق نیایید و بر بحث راجع به آن تسلط نداشته باشید. نمی‌توانید به طور عملی دانشمندی اجتماعی باشید که پدیده‌های پیچیده را مطالعه می کند». و

صفحه 127:
روالد رابرتسون وی معتقد است فرایندها و کنش‌هایی که اکنون مفهوم جهانی شدن را برای آن به کار می‌بریم قرن‌هاست که جریان دارد» اما تم ر کزبر بحث جهانی شدن موضوع نسبتاً جدیدی است. از نظر رابر تسون «مفهوم جهانی شدن هم به درهم فشرده شدن جهان و هم تراکم آ گاهی نست به جهان به عنوان یک کل دلالت دارد. »

صفحه 128:
مالگوم واترثر وی جهانی شدن را فرایندی اجتماعی می‌داند که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعى و فرهنگی سایه افکنده است. از بین می‌رود و مردم به طور فزاینده از کاهش این قید و بندها آگاه میی شو ند.

صفحه 129:
مفهوم جهانى شدن در جند كزاره جهانى شدن بك فرايند تاريخى بلند مدت بوده و اصولاً با ن وگرایی همزمان است. ولی به لحاظ مفهومی, بحث جدیدی بوده و به دهه ۱۹۸۰ مربوط می‌شود. همگون سازی و متمایز سازی ویژگی بارز جهانی شدن است.

صفحه 130:
" جهانی شدن لزوماً به معنای همگونی یا ادغام کامل نیست. بلکه صرفاً به معنای ایجاد روابط گسترده‌تر و برداشتن مرز میان قلمروهاست. " جهانی شدن در ذات خود مستلزم افزایش آ کاهی جهانی به طور کلی است.

صفحه 131:
* در فرایند جهانی شدن, زندگی هر فرد بیش از پیش از فعالیت‌ها و رويدادهابى تأثير مى ينيرت که کاملاً دور از زمینه‌های اجتماعی که در آن فعالیت‌های هر روزه خود را انجام می‌دهد رخ مى دهندك. * جهانی شدن هر چند بیشتر از سطح اقتصادى شروع شد ولی به تدریج سایر سطوح سیاسی و فرهنگی را نیز دربر گرفت و به یکت نظام اجتماعی تبدیل شد.

صفحه 132:
۴ جهانی شدن در همه مناطق به صورت یکسان و به یکت میزان اتفاق نمی‌افتد. * کشورها و قلمروها در سطوح اقتصادی, سیاسی و فرهنگی خود به صورت یکسان جهانی نمی‌شوند. در درون خوة ابن سطوح اير جهانى شدن يه صورت تابراير اتفاق می‌افتد. * شتاب جهانی شدن در عرصه‌هابی بیشتر است که در آنها به جای عینبات و واقعبات‌ها از نمادها و نشانه‌ها استفاده می‌شود.

صفحه 133:
* جهانی شدن هم دارای پیامدهای مثبت است و هم منفی. هم محدودیت‌ساز است و هم فرصت‌ساز. © قدرت جهانی شدن در امکان آفریتش پیچیدکی‌ها و تناقض‌هاست. جهانی شدن, عام را خاص و خاص را عام می کند. جهانی شدن ملی را بین‌المللی و بین‌المللی را ملی می کند.

صفحه 134:
ابعاد و شاخصهاق جهانوشدن " بعد اقتصادى تكنولوزيكى ۲ بعد سیاسی " بُعد فرهتكى " يُعد اجتماعى

صفحه 135:
بعد التتصادى تکنولیکی جهان‌شن الف) جهانی شدن باعث توسعه بازارها در ماورای مرزهای ‎bo‏ خواهد شد. این بدیده باعث تخصصی شدن فعالیت‌ها و به تبع آن یکت نوع تقسيم كار بين المللى ای و ب)با جهانی شدن, سرمایه با آزادی بیشتری ح ر کت خواهد کرد و به مناطق بیشتر خواهد رفت که در آنها استعداد بالاتری وجود داشته باشد.

صفحه 136:
هد اتتصادق تکنولوژیکی جهانی‌شسی امه ج) جهانی شدن به ایجاد فضای رقابتی میان بنگاه‌های داخلی و خارجی منجر شده و این امر باعث افزایش کار آمدی مى شود. د) جهانی شدن باعث انتقال فن آوری در ماورای حوزه‌های ملی خواهد شد. ۵ ش رکت‌های خارجی موجب بارورشدن شر کت‌های مشابه خود در کشور میزبان می‌شوند.

صفحه 137:
بعد اقتصادى تگنولرژیگی چهائ‌شد... لاه و) در فرایند جهانی شدن, نیروی کار ماهر برنده است. در اقتصاد آبنده کسانی که مهار تشان در سطح مهارت‌های جهان سوم باشد ولو در جهان اول زند گی کنند مزد جهان سومی خواهند گرفت. ز) جهانی شدن منجر به از ميان رفتن سیاست‌های توسعه درون‌نگر و خود کفایی خواهد شد

صفحه 138:
۳ My + ‏و‎ 3 aus بُعد سیاسی جهانی شدن شامل مقولاتی نظیر: ۱- تضعیف حاکمیت دولت - ملت‌ها ۲- کاهش ‎yd‏ کز قدرت دولت» ۳ افزایش قدرت سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی؛ ۶- توجه فزاینده به مسائل مشتر کند بین‌المللی» 0— تضعیف سیستم ابرقدرتی جهان 7- ظهور جامعه مدنی جهلنی. ۷ پیشرفت دمو کراسی لیبرال و ۸- ظهور اشکال جدید ملیت گرایی می‌باشد.

صفحه 139:
دو دیدگاه در ارتباط با چهانی شدن #سیاست ۱- دید گاهی که معتقد است فرابند جهانی شدن نه تنها به تضعيف دولت - ملت منجر نخواهد شد بلکه قدرت ‎OF‏ را تحکیم خواهد کرد. ۲- دید گاهی که معتقد است فرایند جهانی شدن به تضعیف دولت - ملت منجر خواهد شد.

صفحه 140:
دیدگاه دوم که فرایند جهانی شدن را منجر به تضعیف دولت -. ملت میداند معتقداست تعریف مسائل ملی به عنوان مسائل بین‌المللی به سه طریق موجب تضعیف حاکمیت دولت می‌شود: ۱- موجب جهت دهی مجدد به اولویت‌های سیاسی فردی می‌شود. ۲- دولت - ملت را به عنوان حلال مشکلات موجه نمی‌داند. ۳- سازمان‌های بین‌المللی جدیدی تأسیس می کند که با وجود آنها دولت برخی از اهرم‌های حاکمیت خود را از دست مى دهد.

صفحه 141:
آنچه مسلم به نظر می‌رسد این است که دولت‌ها نیز شدیداً تحت تأثیر جهانی شدن قرار دارند. جهانی شدن چه به تضعیف دولت منجر شود و چه به تقویت آنء حتماً موجب بازسازماندهی آن خواهد شد.

صفحه 142:
بعد فرهتكى جهانى شدي > 5 بُعد فرهنگی جهانی شدن یکی از مهم ترين - و شايد مهم ترین - بعد آن است. اصولا فرایند جهانی شدن دارای ویژگی فرهنگی است. جهانی شدن در ذات فرهنگ مدرن نهفته است و راه و رسم فرهنگی در ذات جهانی شدن. به عقیده کاستلز نیز ماهیت جهانی که در حال شکل گیری است اولاً و اساساً ماهیتی فرهنگی است. حاملان فر هنک علی‌الاصول می‌توانند بالاترین سهم و نقش را در تحولات آتی ایفا نمابند.

صفحه 143:
شواهد و نشانه‌های فرهنگی جهانی شدی بسیار است. پرشی از اين نشانه‌ها را می‌توان به صورت زیر نهرست کرد: ۱- تنوع و تکثر فرهنگی و در عین حال ظهور فرهنک مشترك جهانى؛ "- اشاعه ارزشهاى جديد خصوصاً ارزش هاى فرامادى كرا بانه؛ ۳- گسترش فرهنگ غربى و نسبى كرايى و در عين حال ظهور بنیاد گرایی دینی؛ ۶- رشد و گسترش فرهنگ توده‌ای و مصرفی در جهان؛

صفحه 144:
لداربه. ۵- بازتعریف هویت و توجه جهانی به اقليتهاء قومیت‌ها و فرهنک‌های محلی؛ 1- گسترش کمی و کیفی ارتباطات و رسانه‌های همگانی؛ ۷- دسترسی توده‌ها به رسانه‌های ار تباطی و اطلاعاتی؛ ۸- رشد و گسترش نماد گرایی و غیرمادی شدن کالاها؛ ‎A‏ ناسرزمینی‌شدن تولیدات فرهنگی! ‏۰- کسترش اختلاط فرهنگی .

صفحه 145:
جهائى شسس و فرهنق سخن گفتن از جهانی شدن در بُعد فرهنگی آن مبین ارائه گفتگوی جدیدی در سطح جهان و فراهم شدن این امکان برای افراد و ملت‌ها است که هر یک به نحوی بر تفاوت و تمایزات فرهنگی خود تأکید ورزیده و از آن دفاع کنند. از طرف دیگر جهانی شدن همگون سازی فرهنگی را نیز دریی دارد؛

صفحه 146:
dalal همان فرایند جهانی شدن که بکبارچه می کند تفکیک و طبقه بندی نیز می کند جهانی شدن در حیطه فرهنک را می‌توان مانند سکه دورویی دانست که اگرچه یکت روی آن تأکید بر عناصر فرهنک مشتر ک بشری تحت عنوان مذهب انسانیت و شربت است اما روی دیکر آن» اهمکنی تنوع. کثرت گرایی و به رسمیت شناختن تنوع فرهنگی در جهان است.

صفحه 147:
فرهنگ چمانی جهانی شدن در عین حال که اقتصاد جهانی و جامعه‌ای فراملی پدید می‌آورد» فرهنگی جهانی رانیز شکل می‌دهد البته هیچ یک از نظریه پردازان جهانی شدن معتقد نستند که بکت فهرست جهانی واحد از اعتقادات» اصول و شیوه‌ها وجود دارد. اصطلاح «فرهنگ جهانی» برای اشاره به «جهانی شدن فرهنک» مورد استفاده قرار می گیرد و نه برای ایجاد یک فرهنگ واحد و بکبارچه.

صفحه 148:
مفجوم رفرهنگ جهانی» مفصومی تناقصآمیز است: «فرهنگ» اصولاً وی کیی‌های گروهی از مردم است که آنها را از دیکران متمایز می‌سازد و از این رو خاص گرایانه است. از طرفی, مفهوم فرهنگ اشاره به ويزكى هاى ممیزه گروهی از مردم در یک محل مشخص دارد و لذا در ارتباط با محل تعریف می‌شود. در حالی که مفهوم «جهانی» مخایر آن است.

صفحه 149:
پیامدهای فرهنگی جهانی شدن

صفحه 150:
رویکردهای موجود در خصوص پیامدهای فرهنگی جهانی شدی را می‌توان در سه دسته کل تقسیم‌بندی کرد: ۱. رویکرد یکسان‌سازی یا امپریالسم فرهنگی ۲. رویکرد چند کانگی یا تنوع و تکثر فرهنگی ۳. رویکرد تلفیق فرهنگی

صفحه 151:
۱. رویکرد یکسان‌سازی یا امپربالیسم فرهنگی امپریالیسم فرهنگی در واقع شامل مجموعه‌ای نسبتاً پیچیده. مبهم و متناقض از ایده‌هاست. به عبارت دبگر از شماری از کفتمان‌های نسبتاً مجزا درباره سلطه تشکیل شده است: سلطه آمریکا بر اروپاه سلطه غرب بر سایر نقاط جهان» سلطه مر کز بر پبرامون سلطه جهان مدرن بر جهان سنتی.

صفحه 152:
امبرباليسم فرهنكى اذاف * امیربالسم فرهنگی بر تعربفی از فرهنکت استوار است كه سطح آن را تا حد کالاهای مادی فرومی کاهد. * صرف حضور کالاهای فرهنگی را با نفوذ آنها مسلم و قطعى مى كيرد " براساس این رویکرد جهانى شدن باعث سيطره آرزش‌های فرهنگی غرب بر سایر مناطق جهان خواهد شد. در اینجاء جهانی شدن با «اروبایی شدن» «غربی شدن» و «آمریکایی شدن» مترادف است.

صفحه 153:
امیرمالیسم فرهنگن ادامه * به طرز کنایه آمیزی فرهنک‌ها را از تاریخ‌های پویابشان - که شامل تعامل با بسیاری از سنت‌های فرهنگی است - تهی می‌سازد. * ایستا دگی و مقاومت فرهنگی را نادیده ممی گيرد.

صفحه 154:
۲ رویکرد چندگانگی يا تنوع و تكثر فرهنكى براساس اين رويكرد جهانى شدن نه تنها به غلبه يككد فرهنک بر فرهنك هاى ديكر نمى لنجامد بلكه اين امكان را فراهم می آورد تا سایر فرهنک‌ها نیز بتوانند عرض اندام کنند. جهانی شدن جریانی یک طرفه نیست که فرهنگ غرب را به سمت سایر نقاط جهان گسترش داده و مسلط ساژد بلکه جریانی است چندجانبه که از سوی بخش‌های دیگر جهان به سمت غرب در جریان است.

صفحه 155:
hing ‏رریکردتلنین‎ ۳ رویکرد تلفیق يا پیوندسازی استدلال می کند که فرهنک‌ها عناصری از یکدیگر فرض می گیرند وجه هم پیوند مبی زنند و نوعی اشکال پیوندی و تلفیقی را ایجاد مى کنند. شواهد موجود خصوصاً در زمینه موسیقی عامه سند و زند گی مذهبی از این رویکرد کاملاً حمایت ی کند.

صفحه 156:
‎gal‏ نرهنگی لاه ‏* این رویکرد. این تصور را که جهانی شدن فرهنگی الزاماً ح کت ارزش‌ها وایده‌ها از سمت غرب به سمت سایر نقاط جهان است رد مى كند و معقتد است که جهانی شدن فرهنگی بیشتر یک ‏روند دوطرفه است:

صفحه 157:
Se ‏ل‎ ۳ sane e. [as fom [۳1

صفحه 158:
سیاست فرهنگی تعریف مفهومی سیاست فرهنگی شامل اصول مکتوب و غیرمکتوبی است که از سوی برنامه ریزان برای ایجاد تغییر در وضع موجود و دستیابی به اهداف مطلوب در حوزه‌های مختلف فرهنگی تدوین می‌شود و توسط مدیران به اجرا در می‌آید. به تعبیر دیگر - همان گونه که در اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» مصوب سال ۱ نیز آمده است - سیاست فرهنگی در حقیقت همان توافق رسمی و اتفاق نظر مسئولان و متصدیان امور در تشخیص؛ تدوین و تعیین مهم‌ترین اصول و اولویت‌های لازم‌الرعایه در حرکت فرهنگی است.

صفحه 159:
در دهه‌های اخیر. به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم. سیاست فرهنگی کشورها تفسیرات تمدهای را شاهد ‎Sil peated yal cual dag‏ به طور خلاصه عبار تند از

صفحه 160:
الف) گذار از مبنایی کاملاً تک فرهنگی به منظور آماده سازی و اشاعه فرهنگ از جانب دولت به یک وضعیت متنوع تر و فرا گپرتر, ب) انتقال از تسلط بخش عمومی به بخش خصوصی. ج) توجه به امر مقاومت فرهنگی و لزوم تمایز نسبت به فرهنک غالب جهانی و یا دیگر فرهنک‌ها در سیاست فرهنگی کشورها وارد شده است. تأکید کشورها بر میراث ملی و حمایت از زبان در همین راستا صورت می گیرد.

صفحه 161:
تاثیرات جمانی شدن بر سیاست فرهنگی الف) جهانی شدن سیاست فرهنگی کشورها را به سمت نوعی همگونی (و نه یک گونی) سوق می‌دهد. اگرچه تفاوت‌های ملی و محلی آنها را نیز برجسته و از نو تثبیت کند. ب) جایگاه و نقش تقریباً انحصاری دولت‌ها در سیاست فرهنگی کشورها با چالش جدی مواجه شده است.

صفحه 162:
ج) سیاست فرهنگی کشورها به سمت سیاست مبتنی بر تنوع فرهنگی و توجه و تا کید بر امور محلی و قومیت‌ها تخیر جهت داده و خواهد داد. د) بر آثر فرایند جهانی شدن, بواسطه کسترش وسایل اطلاعاتی و رسانه‌ای مدرن و گسترش تبادل فرهنگی» تعقیب سیاست فرهنگی در قلمرو ملی‌نه میسر است و نه ‎oe‏

صفحه 163:
ه( یک تغیبر دیگر در سیاست فرهنگی کشورها بر اثر فرایند جهانی شدن, توجه به چیزی است که آن را «اختلاط فرهنگی و یا «تلفیق فرهنگی» می‌نامند. و) جهانی شدن بر حساسیت‌ها و تفاوت ملی تأثیر گذاشته و از آن می کاهد. ‎IM‏ تعقیب اصول مبتنی‌بر این حساسیت‌ها و برجسته کردن نشانه‌ها و وجوه متمایز فرهنگی دبگر در اولویت اصلی نخواهد بود.

صفحه 164:
ز) جهانی شدن بر حساسیت‌ها و تفاوت ملی تأثیر گذاشته و از آن می کاهد. ج) رسیدن به وحدت نمادی و کنترل فرهنگی یکی از مهم‌ترین - و شاید مهم‌ترین - اهداف سیاست‌های فرهنگی کشورها محسوب م ی گردید. ت) اقتصادی و تجاری شدن فعالیت‌های فرهنگی یکی از پیامدهای جهانی شدن محسوب می‌شود که اکنون در سیاست فرهنگی کشورها مورد توجه قرار گرفته است.

صفحه 165:
پایان بخش سوم

صفحه 166:
بخش جهارم: ساماندهی فرهنگی در ايران (بررسی آسیب‌شناسانه)

صفحه 167:
اباد بررسى ساماتدهى فرهتكى ۱- قوانین و برنامه‌های فرهنگی با به عبار تیی نظام کلان خط مش ی گذاری ۲- مد بربت و عملکرد سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی

صفحه 168:
۱- برنامه‌های فرهنگی (قوانین و مقررات) قوانین و مقررات بخش فرهنگ بیشتر شامل: - اصول و سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران؛ - قوانین برنامه اول. دوم سوم و چهارم توسعه. - مصوبات مجلس شورای اسلامی, - بخشنامه‌های دولت و - آیین‌نامه‌ها. مقررات خود سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی است.

صفحه 169:
تا کنون چهار قانون برنامه توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در کشورمان به تصویب رسیده است. این برنامه‌ها مهم ترین اسنادی هستند که مجریان براساس آن. در بخش‌های مختلف دست به اقدام می‌زنند و عملکرد آنها را نیز می‌توان براساس اهداف تعیین شده در این برنامه‌ها مورد ارز بایی قرار داد.

صفحه 170:
سازمان برنامه و بودجه (تا زمان ادغام) و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در برنامه‌ریزی‌های انجام شده در خصوص تدوین برنامه‌های توسعه کشور» محوری ترین و تأثیرگذارترین سازمان‌ها بوده‌اند.

صفحه 171:
نمودار سازمانی تشکیلات نظام برنامه‌ریزی برنامه تجسعه دوم مجلس هينت وزیران شوراى برنامه ريزى امور اقتصادى شوراى تلفيق امور إجتماعى و عمومى شورای برنامه ریزی فرهنگ» تربیت بدنی و توریسم کمیته برنامه‌ریزی فرهنگ و توریسم ‏ کمیته برنامه‌ریزی صدا و سیما کمیته‌برنامه‌ریزی تربیت‌بدنی و ورزش

صفحه 172:
دستكادهاى متصدى و مجرى امور فرهنگی در برنامه‌های توسته قانون برنامه اول توسعه ‎٩‏ دستگاه عمده دولتی را به‌طور مستقیم دست‌آندر کار اجرای بخش فرهنکی برنامه دانسته است. اما در سایر برنامه‌های توسعه از دستگاه‌های متولی و مجری فرهنک به‌طور مشخص نامى به ميان نيامده است؛

صفحه 173:
این دستگاه‌ها و سازمان‌ها عبار تقد از * وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان‌های تلیعه آن -خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران - سازمان حج و اوقاف و امور خیربه - سازمان مدارک فرهنکی انقلاب اسلامی - سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ ۳ سازمان میراث فرهنگی کشور * سازمان تبلیغات اسلامی» * کانون پرورش فکری کود کان و نوجوانان» * و موسسه مطالعات و تحقبقات فرهنگی.

صفحه 174:
ارزیابی برنامه‌ها و اهداف بخش فرهنگ در برنامه‌های توسعه

صفحه 175:
برنامه‌های توسعه کشوز در بخش فرهنگ. دارای تقاط ضعف و قرت متتددی وستند که در زیر به پارهای از آنها اشاره می‌شود: ۱- اهداف کیفی تعیین شده برای بخش فرهنک در برنامه‌های توسعه کشور بسیار کلی. مبهم و متعدد هستند. مروری اجمالی بر برخی از اهداف کیفی تعیین شده در برنامه اول نشانگر خوعی آرمان گرایی در تدوین برنامه‌های بخش فرهنک است این موضوع در مورد برنامه‌های دوم و تا حدودی سوم و چهارم نیز مصداق دارد.

صفحه 176:
۳- در بسیاری از موارد. میان اهداف کیفی و کمی؛ هماهنگی و سنخیت لازم وجود ندارد. ۳- تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای به لحاظ صوری و شکلی در چهار قانون برنامه توسعه مشاهده می‌شود. این تفاوت‌ها از آن جهت اهمیت دارند که به برداشت‌های متفاوت از اهداف منجر می‌شوند.

صفحه 177:
6- به نظر می‌رسد تداوم و استمرار لازم در پیگیری اهداف. به خصوص اهداف کیفی, در بر نامه‌های توسعه مشاهده نمی‌شود. شاید دلیل اینکه در برنامه‌های توسعه " کشور اهداف مشخصی به صورت مستمر بیگیری نمی‌شود. تغیبر فضای حاکم بر برنامه‌ریزی است که با تغییر حکومت‌ها و تر کیب نمایند گان مجلس تغییر می یابد. موضوعات جدید و متفاو تی به‌عنوان مسئله و هدف مطرح می‌شوند و برنامه‌ریزان توجهی به اصول و سیاست‌های فرهنگی کشور (مصوب ۱۳۷۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی) نمی کنند.

صفحه 178:
۵- اهداف تعیین شده برای بخش فرهنک در برنامه‌های توسعه علاوه بر آتکه کلی و مبهم هستند. با وآقعیت‌ها و توانمندی‌های کشورمان نیز هماهنگی و سا زگاری ‎٠‏ کمتری دارند. برخی از محفقان حتی معتقدند: برنامه‌ریزی فرهنگی در ایران تخیلی است؛ زیرا در ‏" برنامه‌ریزی‌ها» محدوذیت‌های احتمالی در شیوه‌های عمل, در میان مدت و درازمدت به صورت یکت عامل عمده در نظر كرفته نمى شود و اصولاً نظامى براى كشف اين محدوديتها وجود ندارد.

صفحه 179:
7- آنچه در عمل اتفاق می‌افتد. در سیاری از زمینه‌ها . متفاوت از آن چیزی است که در برنامه‌ها پیش‌بینی . شده است. به‌عنوان مثال, تقریباً در هر چهار قانون برنامه توسعه. یکی از اهداف عمده پرهیز از دولتی " شدن امور مربوط به بخش فرهنک بود. اما آنچه در عمل اتفاق افتاده است. دولتی شدن بخش فرهنکت است.

صفحه 180:
سازمانها و نهادهاى فرهنكى تحقق اهداف و برنامه‌های فرهنگی هر کشوری. مستلزم داشتن دستگاه‌ها و نهادهای اجرایی کارآمد است. بدون سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی کار آمد و اثر بخش. نحقق هیچ برنامه‌ای. حتی اگر در مطلوب ترین شکل آن تدوین شده باشد. میسر نخواهد شد

صفحه 181:
اخمدی گرجی در تحقیقی که برای شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۳ انجام ‎dala‏ ‏است. دستگاه‌های فرهنگی جمهوری اسلامي ‎yl pal‏ را به سه نوع تقسیم کرده است.

صفحه 182:
" فوع اول. دستگاه‌های فرهنك محور که مخاطبین عام دارند؛ " نوع دوم دستگاه‌های فرهنک محور با مخاطبین خاص؛ ۰ نوع سوم دستگاه‌هایی که ملموریت فرهنک محوری ندارند اما به کارهای فرهنگی نیز می پر دازند.

صفحه 183:
ساز فا ضاى نوخ ال " وزارت فرهتك و ارشاد اسلامی. " سازمان تبليغات اسلامى» " سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران» " دفتر تبليغات حوزه علميه قم * و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری

صفحه 184:
سازمان‌های نوم دوم * سازمان ملی جوانان» حوزه هنرى» * کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛ * سازمان دانش آموزی. ۴ کانون فرهنگی و هنری ۴ و مساجد

صفحه 185:
ساز مان ضاق نوع سؤم * وزارت آموزش و پرورش؛ * سازمان تربیت بدنی» * آموزش عالی (دانشگاه‌ها) * و دانشگاه آزاد

صفحه 186:
در تحقیق دیگری که توسط صالج اولیاء انجام شده است. دستگاه‌های فرهنگي براساس مسیارهای زیر دسته طبقه بندی شدهاند.

صفحه 187:
۱ - سطوح مدیریت فرهنگی: بر این اساس دستگاه‌های فرهنگی به دو دسته تقسیم شده‌اند؛ الف- راهبردی - شورای عالی انقلاب فرهنگی, - کمیسیون فرهنگی مجلس. - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - سازمان تربیت بدنی» - سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ب- اجرابی

صفحه 188:
و قخصيص بودجه؛ ۳- زمینه فعالیت با مأموریت اصلی در بخش فرهنگ؛ ۴-حوزه‌های فرهنگی کشور ..

صفحه 189:
دراین شا سا با متیار اهداف و وظایف مدون در قانون تشكيل مر دسككاه و عملكرد انها در مدت فعاليتشان. آنت. را بسه سه سته تتسیریندی خواهیم کرد ۱- سازمان‌ها و نهادهای سیاست گذار؛ ۳- سازمان‌ها و نهادهای مجری؛ ۳- سازمان‌ها و نهادهای ناظر.

صفحه 190:
دستگاه‌های فرهنگی کشور بر حسب نوع فعالیت: ۱- دستگاه‌ها و سازمان‌های فرهنگی سیاست گذار ۳- دستگاه‌ها و سازمان‌های فرهنگی مجری ۳- دستگاه‌ها و سازمان‌های فرهنگی ناظر

صفحه 191:
۱- دستگاه‌ها و سازمان‌های فرهنگی سیاست‌گذار * شورای عالی انقلاب فرهنگی * وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی * سازمان تبلیغات اسلامی * صدا و سیمای جمهوری اسلامی ‎Ol pl‏

صفحه 192:
۲- دستگاه‌ها و سازمان‌های فرهنگی مجری ۱- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۳- سازمان تبلیغات اسلامی ۳- سازمان صدا و ‎Clow‏ جمهوری اسلامی ایران ۶- سازمان خب رگزاری جمهوری اسلامی ایران ۵- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ۲- سازمان میراث فرهنگی ۷- سازمان ایرانگردی و جهانگردی ۸- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ‎-٩‏ شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ‎-٠١‏ مركز رسيدكى به امور مساجد

صفحه 193:
۱- سازمان فرهنگی و هنری شهرداری ۳- بنیاد حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ۳- موه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) ۶- دفتر تبلیغفات حوزه علمیه قم 6- ستاد امر به معروف و نهی از منکر - نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها ۷- فرهنگستان زبان فارسی ۸- کتابخانه ملی - سازمان حج و زیارت ۰- دفتر تبلیغات اسلامی ۱- سازمان اوقاف و امورخیریه ۳- ستاد اقامه نماز ۳- نیروی مقاومت سیچج ۶- سازمان ملی جوانان

صفحه 194:
۳- دستگاه‌ها و سازمان‌هاي فرهنگی ناظر * شورای عالی انقلاب فر هنگی ۴ نهاد رهبری * شورای نظارت بر صدا و سیما

صفحه 195:
انواع سازمان‌های فرهنگی براساس معیار نوع و محور فعالیت‌ها و مخاطب ردیف نوع سازمان‌های فرهنگ محور سیاستگذار با مخاطبان عام سازمان‌های فرهنگ محور سیاست‌گذار با مخاطبان خاص سازمان‌های فرهنگ محور مجری با مخاطبان عام سازمان‌های فرهنگ محور مجری با مخاطبان خاص سازمان‌های فرهنگ محور ‎bu‏ با مخاطبان عام سازمان‌های فر هنگ محور ناظر با مخا مصادیق شورای عالی انقلاب فرهنگی, وزارت فرهنگ و ‎١‏ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» سا اسلامی, دفتر تبلیغات اسلامی سازمان ملی جوانان» وزارت علوم. تحقیقات و فناوری وزارت آموزش و پرورشء سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری, بنیاد حفظ و نشر ارزش‌های دفاع. مقدس, سازمان میراث فرهنگی, سازمان ایرانگردی و جهانگردی سازمان حچ و زیارت؛ سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مام خمینی(ره). سازمان اوقاف و امور رهبری در دانشگاه‌هاء نیروی مقاومت بسیج, مرکز رسیدگی به امور مساجد. دفتر امور مشاركت زنان: كتابخانه ملى. شورای عالی انقلاب فرهنگی, نهاد رهبرى شورای نظارت بر صدا و سیما

صفحه 196:
رویگردهای بررسی تملگرد ساز مان هاى نرهنگی ۱. رویکردهای سنتی ۲ رویکردهای نوین

صفحه 197:
‎١‏ رویکردهای سنتی ‏رویکردهای سنتی در بررسی عملکرد سازمان‌ها» شامل روش‌هایی هستند که بر دست بابى به هدف تأمین منابع و فرایند درونی سازمان

صفحه 198:
۲. رویگردهای نوی رویکردهای نوین در سنجش اثربخشی و کارایی دک سازمان اصولاً شامل روش‌هایی می‌شوند که بر تر کیب و ‎Guill‏ عناصر و روش‌های متعدد تأ کید دارند. رویکرد نوین شامل دو روش عمده هستند که عبارتند از: - روش مبتنی بر تأمین رضایت گروه‌های ذی‌نفع - روش مبتنی بر ارزش‌های رقابتی

صفحه 199:
شاخص‌های ارزیابی حملگرد سازمان‌هاق فرهنگی تعیین شاخص‌های مناسب برای ارزیابی عملکرد سازمان‌های فرهنگی دارای اهمیت فراوانی است و اگر در این زمینه دقت کافی وجود نداشته باشدء نمی‌توان عملکرد سازمان‌های فرهنگی را در راستای اهداف تعیین شده تنظیم و کنترل کرد. به‌عنوان مثال, اگر یکی از شاخص‌های ارزیابی عملکرد برخی سازمان‌های فرهنگی نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را تعداد کتاب‌های منتشر شده و تبراژ آنها قرار دهیم و آن را دلیلی بر رشد فرهنکت کتابخوانی در کشور بدانیم و از شاخص‌هایی چون ساعات اختصاص بافته به مطالعه و میزان مطالعه کتب غیردرسی غافل شویم. در نحوه سنجش عملکرد سازمان‌های فرهنگی در این زمینه دچار اشتباه شده‌ایم

صفحه 200:
به‌طورکلس,. شاخص‌های مزثر در ارزیابی عملکرد مراکز تحقیفاتی در سه شاخص عمده و ده زیرشاخص به شرخ زیر در نظر گرفته لدو اسوك ‎١‏ - شاخص منابع انسانى ‏* پژوهشکران تمام وقت و پاره وقت؛ ‏* تعداد دانشجویان کارشناسی ارشد پذ بر فته ‏شده؛ ‏۴ تعداد دانشجویان د کترای یذ برفته شده؛

صفحه 201:
۳- شاخص عملکرد ‎AS sho "‏ تألیفی منتشر شده؛ ‏* تعداد کتب ترجمه‌ای منتشر شده؛ ‏7 تعداد مقالات علمی پژوهشی و علمی ترویجی معتبر ‎١‏ جاب شده؛ ‏" تعداد مقالات 151 جاب شده؛ ‏" تعداد مقالات ارائه شده در كنفرانس هاى معتبر.

صفحه 202:
۳- شاخص منابع مالی ۴ تعداد قراردادهای تحقبقاتی منعقد شده با سایر 2 بخش ها؛ " مبلغ كل قراردادهاى تحقيقاتى منعقد شده با ‎ple‏ 3 بخش‌ها.

صفحه 203:
ما دو شاخص مالی و انسانی را انتخاب و عملگرد دستگاه‌های فرهنگی را براساس آن. مورد ارزیابی قرار خواهیم داد

صفحه 204:
(- شاخص‌های هالی یکی از شاخص‌هابی که برای ارزیابی سازمان‌های فرهنگی می‌توان به کار گرفت. شاخص مالی است؛ بعنی می‌توان عملکرد سازمان‌های فرهنگی را براساس مقدار اعتباری که به آنها تخصیص داده شده است. مورد سنجش و ارزیابی قرار داد.

صفحه 205:
بررسی اعتبارات بخش فرهنگ

صفحه 206:
اعتبارات بخش فرهنگی طی سال‌های ۱۳۱۳-۲۷ (میلیون ریال) عنوان جمع اعتبارات فصل فرهنگ و هنر اعتبارات جارى اعتبارات عمرانى جمع اعتبارات فصل اطلاعات و ارتباطات جمعی (بدون احتساب سازمان صدا و سيم اعتبارات جاری اعتبارات عمرانى اعتبار براى نظارت بر موقوفات ۱۳۶۳ 0000© 6 89 989 ۱۳۶۴ 1994 9 199 © 99 999 ات تم عملکرد ۱۳۶۵ 169 9 1099 © 899 99 999 ere ۱۳۶۶ 1۳90 9 999 8 aso 999 9 9 9 0060© دوجم ۱۳۶۷ 1999 9 060 © 990 9909 Sed 775 eo 009 © 9966

صفحه 207:
اعتبارات اختصاص‌یافته به بخش فرهنگ و هثر و نسبت آن با بودجه کل کشور و بودجه امور اجتماعی

صفحه 208:
بر اساس آنچه ذگر شد. ملاحظات چندی را باید در خصوص اعتبارات بخش فرهنگ مدنظر قرار داد.

صفحه 209:
‎.١‏ با توجه به اهميت مقوله فرهنک براى نظام جمهورى اسلامى ايرانء به نظر می‌رسد اعتبارات ‏بخش فرهنک و هنر از میزان لازم برخوردار نبوده ‏و علی‌رغم اهمیت و جایگاه آن. مقدار بودجه‌ای که به آن اختصاص داده شده است. از رشد قابل ‏ملاحظه‌ای نسبت به گذشته برخوردار نیست.

صفحه 210:
۲ مشکل عدم تخصیص درست منابع, علاوه‌بر اینکه بر کل نظام بودجه کشور حاکم است. در درون بخش فرهنگ نیز وجود دارد. بدین صورت که درون بخش فرهنک. میان نهادها و دستگاه‌های فرهنگی برای در اختیار گرفتن منابع مالی بیشتر رقابتی شگفت و نابرابر در جریان است و معمولاً بودجه دستگاه‌های فرهنگی نه براساس عملکردها و برنامه‌های آنها؛ بلکه اغلب به‌دلیل قدرت آنها در چانه‌زنی و توانایی‌شان در متقاعد کردن مسئولین دولتی و نمايند كان مجلس تخصیص داده می‌شود.

صفحه 211:

صفحه 212:
بررسی اشتبار ات دستگاه‌های فرهنگي

صفحه 213:
در سال‌های اخیر و در خلال برنامه‌های توسعه, دستگاه‌های فرهنگی جدیدی با اهدافی نو به دستگاه‌های موجود در بخش فرهنک اضافه شده و بخشی از اعتبارات آن را به خود اختصاص دادهاند. این دستگاه‌ها بیشتر دستگاه‌هایی هستند كه در زمينه امور دينى به فعاليت مشغول می‌باشند.

صفحه 214:
* سازمان تبلیغات اسلامی * شورای هماهنگی تبلیغات * دفتر تبلغات اسلامی حوزه علمیه قم * مرکز مدیریت حوزه علمیه قم * مر کزجهانی علوم اسلامی * کانون‌های فرهنگی بسیچ * انجمن‌های اسلامی دانش آموزی و دانشجویی * ستاد امر به معروف و نهی از منکر * ستاد عالی کانون‌های مساجد * مر کز رسیدگی به امور مساجد * ستاد اقامه نماز " اعتبارات ویژه مصلی تهران

صفحه 215:
* حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی * سازمان فرهنک و ار تباطات اسلامی ۴ مجمع جهانی اهل بیت (ع) © مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی * موّسسه نشر آثار حضرت امام (ره) * بنیاد حفط آثار دفاع مقدس * سازمان اسناد انقلاب اسلامیی * کتابخانه حضرت آبت!ا... مرعشی نجفی

صفحه 216:
اعتبارات این گونه دستگاه‌ها در سال‌های اخیر در حال افزایش بوده است. به‌عنوان مثال, میزان اعتبارات دستگاه‌های دولتی و غیردولتی فعال در زمینه تبلیغات اسلامى و امور دينى در سال ۱۳۸۵ نسبت به سال قبل (۱۳۸۶) حدود ۷/۵۱ درصد افزايش داشته است.

صفحه 217:
در میان دستگاه‌های فرهنگی بررسی اعتبارات بزر گک ترین متولی امور فرهنگی؛ یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» دارای اهمیت ویژه‌ای است. اعتبارات این وزار تخانه در سال‌های اخبر تقریباً در هر سال افزايش داشته است. اگر مبنای بررسی خود را سه سال اخیر انتخاب کنیم ملاحظه خواهیم کرد که در سال ۱۳۸۵ اعتبارات این وزار تخانه مبلغ ۱۸۵۳۰2۵۵۰۰۰۰۰.۰۰۰ ریال و در سال ۱۳۸۲ مبلغ ۰۰ رال بوده است و در قلنون بودجه سال ۱۳۸۷ اعتبارات آن مبلغ ۱.۲۱۷.۱۱۰.۰۰۰۰۰۰۰ دیال برآورد شده است.

صفحه 218:
براساس بررسی اعتبار ات دستگاه‌های فرهنگی و با توجه به آنچه ذکر شه می‌توان به تنایخ زیر دست یانت:

صفحه 219:
۱- مقدار اعتبارات بخش فرهنک. که درحال حاضر حدود ۳ درصد از اعتبارات کل کشور است. به خودی خود نمی تواند شاخصی گویا برای ارزیابی وضعیت این بخش باشد؛ زیرا در حدود ۳۵ دستگاه به طورمستقيم از اعتبارات این بخش استفاده می کنند. درحالی که برخی از آنها در عمل فعالیت فرهنکی, به معنایی که از آن انتظار می‌رهد. ندارند و بیشتر مشغول فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی از جنس فعالیت دانشگاه‌ها و مرا کز آموزش عالی هستند. ازاينروء محاسبه بودجه این دستگاه‌ها در ردیف بودجه دستگاه‌های فرهنگی. مقدار اعتبارات این بخش را در ظاهر افزايش داده و رقمی غیرواقیی را نثان می‌دهد.

صفحه 220:
۲- تعداد زیادی از دستگاه‌های فرهنگی دارای ردیف بودجه مستقل می‌باشند, درحالی که ازنظر سازمانی به دستگاه دیگری وابسته هستند. مانند مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و مجمع جهانی اهل بیت که زیرمجموعه سازمان فر هنک و ار تباطات اسلامی هستند و با حوزه هنری که وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است. اختصاص ردیف بودجه مستقل به این دستگاه‌ها از وابستگی و پاسخگویی آنها به دستگاه متبوع می کاهد و به همین خاطر امکان نظارت و کنترل عملکرد این دستكادها عملاً تضعيف مى شود .

صفحه 221:
۳- افزایش اعتبارات دولتی بخش فرهنگ به خودی خود موضوع ارزشمند و شاخص مطلوبی برای این بخش محسوب نمی‌شود؛ بلکه حتی می تواند نشانه دولتی شدن فعالیت‌های فرهنگی و حا کمیت کامل دولت بر اين بخش باشد.

صفحه 222:
۶- به نظر می‌رسد اعتبارات بخش فرهنگ در بودجه سالیانه کشور بر اساس موضوعات و مقولات فرهنگی تخصیص داده نشده و سهم تقریبی هر کدام از مقولات بودجه فرهنگی کشور, مشخص نشده است.

صفحه 223:
۳- شاخ نیروی انسانی بررسى دقيق تعداد نيروى انسانى بكار كر فته شده در دستگاه‌های فرهنگی و میزان تحصیلات آنهاء نیازمند داشتن اطلاعات دقیق از کم و کیف این نیروهاست که معمولاً این گونه دستگاه‌ها به‌دلایل مختلفی از ارائه آنها به محققان خودداری می کنند. لذا به نظر می‌رسد براساس اطلاعات اند ک موجود نمی‌توان بررسی دقیقی از وضعیت نیروی انسانی بخش فرهنک ارائه داد.

صفحه 224:
براساس اطلاعات موجود آنچه می‌توان گفت, این است که وضعیت نیروی انسانی بخش فرهنگ به لحاظ تحصیلات و آموزش از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. همان کونه که در گزارش‌های رسمی نیز معمولاً ذ کر می‌شود. سازمان‌ها و مرااکز متولی امور فرهنگی کشور از حیث تجربه و تخصص کار کنان‌شان و عدم توانایی در جذب نیروی متخصص دچار چالش جدی هستند.

صفحه 225:
پایان بخش چهارم

صفحه 226:
نظارت و ارژیابی فعالیت‌های فرمنگی

صفحه 227:
ستگاه‌های ناظر فرهنگی: وظایث و عملکردها نظارت بر عملکرد نهادها و سازمان‌های فرهنگی و کم و کیف فعالیت‌های فرهنگی کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی. بیشتر به دو شیوه انجام شده است. شیوه اول و مرسوم نظارت و ارزیابی درون سازمانى بوده است؛ بدين صورت كه معمولاً در درون هر سازمانی واحد خاصى (معمولاً واحد طرح و برنامه و يا دفتر نظارت وارزيابى) مستقر بوده و وظيفه ارزيابى و نظارت بر عملكرد آن سازمان را به عهده داشته است. در شيوه دوم, نظارت به صورت برون‌سازمانی انجام گرفته است. در این شیوه. دستگاه با دستگاه‌های مشخصی سئول ارزیابی عملکرد نهادها و سازمان‌های فرهنگی بوده‌اند.

صفحه 228:
سستگاه‌هایی که مسئولیت نظارت بر عملکرد نهادها و سازمان‌های فعال در عرصه فرهنگ را برعهده دارند به دو دسته تقسیم می‌شوند ۱- دستگاه‌هایی که با قدرت و اختیارات وسیع می‌توانند عملکرد اکثر با تمام دستگاه‌های فرهنگی را مورد بررسی قرار داده و بر آنها اعمال نظارت کنند. این دستگاه‌ها عبار تند از: الف - شورای عالی اداری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی؛ ب- شورای نظارت و ارزیابی وزارت علوم» تحقبقات و فناوری؛ ج- هیئت نظارت و بازرسی شورای عالی آنقلاب فرهنگی؛ د- هیئت نظارت و ارزیابی شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ ه- كميسيون اصل ‎٠١‏ مجلس شورای اسلامی؛ و- سازمان بازرسى كل كشور؛ ز- مر کز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی.

صفحه 229:
۲- دستگاه‌هایی که تنها از قدرت اعمال نظارت بر یکت با تعداد محدودی نهاد با سازمان فرهنگی مشخص برخوردار هستند؛ مانند شورای نظارت بر صدا و سیما.

صفحه 230:
شورای عالی انقلاب فرهنگي مطابق آیین‌نامه اهداف و وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی» ابن شورا به‌عنوان مرجع عالی سیاست گذاری. تعیین خط مشى» تصمیم گیری. هماهنگی و هدایت امور فرهنگی. آموزشی و پژوهشی کشور در چارجوب سیاست‌های کلی نظام محسوب می‌شود و تصمیمات و مصوبات آن لازم‌الاجرا و در حکم قانون است. براین اساس, این شورا؛ در عرصه فرهنگ؛ دو وظیفه «سیاست‌گذاری» و «نظارت» را برعهده دارد.

صفحه 231:
شورای عالی انقلاب فرهنگی . نحوه تاسیس ریشه‌های تأسیس شورای عالی لنقلاب فرهنگی را باید در فرمان حضرت امام خمینی (ره) در خصوص تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی در بهار سال ۱۳۵۹ جستجو نمود. در این سال ايشان بر ضرورت اجرای انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها تأ کید کرده و توجه جدی به آن را خواستار شدند.

صفحه 232:
نحوه تاأسيس أدافه ستاد انقلاب فرهنكى با ت ر کیب اعضایی که حضرت امام مشخص کرده بودند تا سال ۱۳۱۳ به فعالیت خود ادامه داد. در شهریورماه همین سال, به بيشنهاد آبت‌الله خامنه‌ای (رئیس جمهور وقت) و دستور امام خمینی(ره)؛ تغییراتی در این ستاد داده شد. از این تاریخ تا آذر ۱۳۹۳ ستاد انقلاب فرهنگی با ت کیب اعضاء زیر به فعالیت خود ادامه داد: نخست وزیر وزرای فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی. دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهی و آقابان على شر یعتمداری, احمد احمدی عبدالکريم سروش و مصطفی معین. ستاد انقلاب فرهنگی به تدریج در مکاتباتی که بين رئیس این ستاد (رئیس جمهور وقت) و حضرت امام صورت گرفت. ام شورای عالی انقلاب فرهنگی به خود کرفت.

صفحه 233:
ساختار شورای عالی انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی شامل دببرخانه و چند شورای اقماری و واسته است.

صفحه 234:
دبیرخانه شورای حالی انقلاب فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با هدف فراهم آوردن زمینه‌های لازم جهت کارشناسی هرچه بهتر مصوبات شورای عالی و پشتیبانی علمی. پژوهشی و خدماتی متناسب با وظایف و مسئولیت‌های آن

صفحه 235:
شوراهای اقماری ضورای الی انقلاب فرهنگی الف) شورای فرهنک عمومی. ب) شورای فرهنگی و اجتماعی زنان؛ ج) شورای اسلامی شدن مرا کز آموزشی؛ د) شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی و ۵) شورای هنر

صفحه 236:
اختیارات شورای عالی انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی دارای اختیارات گسترده‌ای است. این اختبارات به گونه‌ای است که در ايران تنها نهادى كه غير از مجلس شورای اسلامى تصميمات آن در حكم قانون محسوب میی‌شود» این شورا است.

صفحه 237:
وظايف شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱. تدوین اصول سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامیی ایران و تعیین اهداف و خط مشی‌های آموزشی, پژوهشی و اجتماعی کشور؛ ۲. تجزبه و تحلیل شرایط و جریانات فرهنگی جهان و تبیین کانون‌ها و ابزارهای مهم در این زمینه و اتخاذ تداییر مناسب؛ ۳ بررسی و تحلیل شرایط و جربانات فرهنگی, ارزشی و اجتماعی جامعه به منظور تعیین نقاط قوت و ضعف و ارائه راه‌حل‌های مناسب؛

صفحه 238:
وظایف شور ای عالی انقلاب فرهنگی اذاربه £ بررسی الگوهای توسحه 9 ‎des‏ آثار 9 بيامدهاى فرهنگی سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه سیاسی. اقتصادی و اجتماعی کشور و ارائه پشنهادهای اصلاحی به مراجع ذی‌ربط؛ ۵ تبیین و تعیین شاخص‌های کمی و کیفی برای ارزیابی دسج ا 1 بررسی و ارزیابی وضع فرهنک. آموزش و تحقیقات کشور؛

صفحه 239:
ارزیایی عملکرد دستگاه‌های فرهنگی

صفحه 240:
رزیابی حملگرد سازمان,تبلیغات اسلامی هبّت نظارت و ارزبابی فرهنگی و علمیء برای اولین بار عملکرد سازمان تبلیغات اسلامی را در طی سال‌های برنامه سوم توسعه (۷۹-۸۲) مورد بررسی قرار داد و نتایج آن را بدین صورت به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه نمود:

صفحه 241:
۱- سازمان تبلیغات اسلامی دارای نقاط قوت برجسته‌ای ازنظر اهداف و مسئولیت‌هاء ویژگی انقلابی و دینی و... می‌باشد و از این نظر کارکردهای آن مهم و ارزشمند بوده و توانسته است در راستای تحقق احداف عالیه نظام 0 جمهوری اسلامی حر کت نماید؛ ۲- فعالیت‌های گسترده سازمان در سه معاونت و همچنین نو آوری‌های ‎OT‏ عموماً مثبت ارزیابی م ی کردد.

صفحه 242:
۳- مستندات ارائه شده از سوی سازمان, فاقد ارز یابی‌های درونی است؛ ۶- کستردگی بیش از اندازه مأموریت‌ها و وظایف سازمان» " کمبود نیروی انسانی متخصص. تداخل وظایف با سازمان‌های دیگر. در گیر شدن بیش از حد در اجرا و نباز به توجه بیشتربه امر آموزش و پرورش, از اهم چالش‌های سازمان می‌باشد؛ 0- حوزه هنری سازمان با وجود تلاش‌های ارزشمند استادان و مربیان هنوز شرایط مطلوبی را از منظر تربیت هنرمندان متعهد ودارای حس دینی نشان نداده است؛

صفحه 243:
ارزیابی عملگرد ساز مان صدا و سیجا ارزیابی عملکرد سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران؛ یکی از فعالیت‌های عمده شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است که در اواسط سال ۱۳۸۶ انجام شد. باره‌ای از نتایج ارزیابی هیئت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی از عملکرد صدا و سیما درادامه خواهد آمد:

صفحه 244:
۱- فعالیت سازمان صدا و سیما علی‌رغم کاستی‌های . موجود, به‌طور کلی در مسیر تحقق رهنمودهای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری و سیاست‌های فرهنگی بوده و تأثیر بسزایی در تحولات فرهنگی و اجتماعی ايران داشته است؛

صفحه 245:
۲- تحولات سازمان صدا و سیما در ده سال گذشته و افزایش چشمگیر شبکه‌های ملی. استانی و بین‌المللی به زبان‌های مختلف, حاکی از پیشرفت و موفقیت غیرقابل انکار این سازمان در توسعه علمی می‌باشد؛ + تهیه کنندگان برنامه‌های صدا و سیما به ابلاغ و ترویج پیام‌های آموزشی, تربیتی و اقتصادی به صورت ظریف و امحسوس کمتر توجه نموده‌اند؛

صفحه 246:
۶- سازمان صدا و سیما در برنامه‌های کارشناسی از صاحب نظران و اند بشمندان طراز اول و شناخته شده در . مجامع علمی و متخصص کمتر استفاده می کند؛ این امر می تولند به نارضایتی نخبگان منجر شود؛ ۵- بخشی از فرهنک‌سازی‌های سازمان صدا و سیما در حوزه روابط خصوصی و اجتماعی سبب کاهش حساسیت‌های جامعه در رعایت حدود ساثل شرعی و ترویج گناه شده است؛

صفحه 247:
شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما مطابق اصل ۱۷۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران, آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور بايد تأمين شود. نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. با مقام رهبری است و شورایی مر کب از نمايند كان رئيس جمهور, رئیس قوه قضائیه و مجلس شوراى اسلامى (هر كدام دونفر) نظارت بر اين سازمان خواهند داشت. خط مشى و ترتيب اداره سازمان و نظارت برآن را قانون معين مى كند.

صفحه 248:
شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با ترکیب زير تشکیل می گردد تا وظایف مقرر در این قانون را انجام دهد: ۱- دو نفر به نمایند گی از طرف قوه مجریه به لنتخاب رئیس جمهوری؛ ۲- دوغفر به نمایند کی از طرف قوه قضائیه به انتخاب رئیس قوه قضائیه؛ ۳- دو نفر به نمايندكى از طرف قوه مقننه .به انتخاب رئيس مجلس شوراى اسلامى.

صفحه 249:
این شورا از بين اعضاء. بکد نفر را به‌عنوان رئیس و یکت نفر را به‌عنوان نایب رئیس شورا برای مدت بکت سال انتصاب می‌نماید که مسئولیت اداره جلسات شورا انجام مکاتبات» و ابلاغ نظرات و مصوبات شورا را برعهده خواهند اشت؛ همچنین یکت نفر به‌عنوان دییر شورا که مسئولیت اداره امور دبیرخانه را عهده‌دار خواهد بود.

صفحه 250:
شورای نظارت که مسئولیت نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلاس ایران را بر عهده دارد. وظایفی بعهده دارد که عبارتند از:

صفحه 251:
۱ -نظارت بر حسن انجام کلیه امور سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و تذ کرات لازم در مورد تخلفات و انحرافات جهت اصلاح امور مذ کور؛ ۳- نظارت بر سیاست‌های اجرایی که قرار است در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به اجرا در آبد و اعلام نظر اصلاحی شورا به رئیس سازمان؛ ۳ نظارت بر حس اجرای قوانین مربوطه در سازمان صدا و سیما! ۶ نظارت بر ایجاد و با انحلال هربخش, واحد. شعبه و دفاتر و نمایندگی در سازمان؛

صفحه 252:
۵- نظارت بر انعقاد قراردادها و خربدهای داخل و خارج سازمان؛ 4 نظارت بر سایر اموری که سازمان طبق قانون برعهده . دارد و انجام می‌دهد؛ ۷- گزارش منظم و مستمر جریان امور در سازمان به مقام معظم رهبری و قوای سه گانه جمهوری اسلامی ایران.

صفحه 253:

بنام خدا برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري فرهنگي در ايران استاد شهيد مطهري مي‌فرمايد: همان‌ طور كه فرد داراي روح است جامعه هم روح دارد .هر جامعه‌اي داراي فرهنگي است كه آن فرهنگ روح جامعه را تشكيل مي‌دهد فرهنگ هر ملتي روح آن ملت است .اينكه مي‌گويند براي اينكه ملتي را از بين ببرند اول فرهنگش را از او مي‌ گيرند براي اين است كه اگر فرهنگش را از او بگيرند روحش را از او گرفته‌اند و وقتي كه روحش را از او بگيرند او مرده است. مقدمه اكنون اين واقعيت به خوبي در هزاره جديد پذيرفت ه ش ده است كه مقول ه «فرهن گ» اهمي تي مح وري در تمامي عرصههاي زن دگي بشر دارد .اهميت فرهن گ اكن ون از ‌ نقشي كه براي آن در زمين ه همبس تگي اجتماعي ،ايجاد انگيزه و تحول پيشرفت ،حل مشكالت اجتماعي ،پر كردن اوقات فراغت و غيره متصور بودند بسي فراتر رفت ه اس ت. امروزه سرنوشت كشورها كامًال با تحوالتي ك ه در عرص ه فرهن گ در س طوح ملي و فراملي رخ مي‌ده د پيون د خورده است. مقدمه ادامه ملتها در جهان متغّير كنوني ‌ دقيقتر دولت - ‌ كشورها و يا به عبارت بهطور اجتناب فعاليتهايشان ‌ ‌ شدهاند كه اقدامات و وارد فضايي ‌ ناپذيري تحت تأثير تحوالت عرصه فرهنگ قرار دارد .اگرچه ملتها اجتناب ‌ بخشي از تحوالت عرصه فرهنگ براي دولت - ناپذير بوده و آنها خواه ناخواه مشمول تأثيراتي خواهند بود كه ميدهد ولي بخش قابل توجهي از اين تحوالت در اين عرصه رخ ‌ ميتوان براي آن پيشبيني بوده و ‌ ‌ قابل درك و برنامهريزي»كرد و تحت نظارت و كنترل درآورد و در واقع آن ‌ « را مديريت كرد. مقدمه ادامه مديريت فرهنگ يكي از نيازهاي اساسي كشورها در وضعيت كنوني است و نه تنها اكنون به عنوان يك رشته علمي جايگاه خاصي در نظام دانشگاهي كشورها دارد؛ بلكه نوعي هنر نيز محسوب مي‌شود. مقدمه ادامه علم و هنر نزديك كردن مديريت و فرهنگ به يكديگر و بكارگيري مديريت در عرصه فرهنگ ،فراتر از يك رشته، به نيازي اساسي و مبرم تبديل شده‌است .مديريت فرهنگ ،حتي اگر با اين نام شناخته نشود ،در تمام كشورها به انحاء مختلف وجود دارد. مقدمه ادامه در کشور ما تحت تأثير شرايط اقتصادي و اجتماعي خاص ناشي از گستردهاي در عرصه فرهنگ به ‌ انقالب و جنگ ،تحوالت و تغييرات نها و اهداف فرهنگي خود به وقوع پيوست .انقالب اسالمي با آرما‌ ‌ تأسيس نظامي منجر شد كه بايد براي تحقق آنها دست به ميزد .امر سازماندهي فرهنگ و امور نهادسازي و سازماندي ‌ مرتبط با آن پس از انقالب اسالمي با تمام اهميتي كه داشت و با تالشهايي كه صورت گرفت با فراز و نشيب‌هاي زيادي ‌ تمام آنگونه كه بايد با هدف يا اهداف مواجه شد و در مجموع ‌ مشخصي دنبال نشد. مقدمه ادامه آنچه پس از سه دهه ،بر اساس نتايج بدست‌آمده از مختصر بررسي‌هاي انجام‌شده در خصوص فعاليت‌هاي دستگاه‌ها و سازمان‌هاي فرهنگي ،مي‌توان گفت اين است كه بخشي از عملكردها و فعاليت‌هاي فرهنگي و سازماندهي‌هاي انجام شده در اين عرصه ،از الگوي مشخص و از پيش انديشيده شده‌اي برخوردار نبوده است. مقدمه ادامه عليرغم اهميت اين موضوع ،متأسفانه مطالعات و تحقيقات انجام شده ‌ در زمينه مديريت فرهنگ در ايران بسيار محدود است .به جز چند طرح پژوهشي كه عمدتًا توسط دبيرخانه شوراي‌عالي انقالب فرهنگي شدهاست ،توليدات پژوهشي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي انجام ‌ اين عرصه مطالعاتي بسيار محدود مي‌باشد و در واقع جز تعداد محدودي طرح و كتاب و مقاله كه -دسترسي به آنها نيز آسان نميباشد -آثار قابل مالحظه‌اي در اين عرصه وجود ندارد. ‌ مبحث سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی در 5بخش ارائه میگردد: بخش اول شامل مباحث مشروحه ذیل است: -1تعريف مفهوم فرهنگ ،ابعاد ،ويژگي‌ها ،و برخي نظريههاي مربوط به آن، ‌ -2تعريف مفهوم مديريت فرهنگ ،ابعاد و چارچوبهاي آن ،ضرورت و اهميت آن ‌ بخش دوم مباحث ذیل رامورد بررسی قرارمی دهد: ديدگاههاي مرتبط با برنامه‌ريزي ‌ -1تعريف ،ضرورت و فرهنگي، -2الگوهاي سه‌گانه برنامه‌ريزي و سياستگذاري فرهنگي، -3نقش و جايگاه دولت در برنامه‌ريزي فرهنگي، -4ملزومات و ويژگي‌هاي برنامه‌ريزي فرهنگي مطلوب، -5وضعيت برنامه‌ريزي فرهنگي در دوره قبل و بعد از انقالب اسالمي -6چالش‌ها و تهديدات فراروي برنامه‌ريزي فرهنگي بخش سوم حول محور سياست فرهنگي در جهان متغير مباحث ذیل رامورد تبیین قرارداده است: -1جهاني‌شدن ،ابعاد و شاخص‌هاي آن، -2سياست فرهنگي و تأثير جهاني‌شدن بر سياست‌ فرهنگي كشورها، -3جهاني‌شدن و فرهنگ ،پيامدهاي فرهنگي جهاني‌شدن و رويكردهاي مرتبط با آن. بخش چهارم که به بررسي آسيب‌شناسانه ساماندهي فرهنگي در ايران می پردازد شامل مباحث ذیل است: -1وضعيت ساماندهي فرهنگي در ايران از ابعاد و زواياي مختلف، -2رويكردهاي موجود در زمينه بررسي عملكرد سازمان‌هاي فرهنگي، -3وضعيت بهره‌وري در بخش فرهنگ در کشوربراساس اطالعات موجود. بخش پنجم به نظارت و ارزيابي فعاليت‌هاي فرهنگي در ايران می پردازد : در اين بخش سعي شده است تا وظايف و عملكرد دستگاه‌ هاي فرهنگي ناظر مورد بررسي قرار گرفته و با ذكر نمونه‌هايي وضعيت فعلي نظارت بر عملكرد سازمان‌ هاي فرهنگي و عملكرد آنها مورد بررسي قرار گيرد. بخش اول: تعريف مفهوم فرهنگ و مديريت فرهنگی ابعاد ،ويژگي‌ها ،و برخي نظريه‌هاي مربوط به آن. فرهنگ تعريف و تحديد مفهومي ازنظر اكثر محققان و صاحب نظران ،ارائه تعريفي يگانه از «فرهنگ» كاري بسيار دشوار است؛ زيرا «فرهنگ» مقولهاي پيچيده و مناقشه‌انگيز است شايد به تعداد ‌ متفكراني كه در حوزه فرهنگ فعاليتي قابل توجه انجام داده‌اند ،بتوان تعاريف متعدد از آن ارائه كرد. ادامه كروبر و كالك هون كه در سال 1952كتاب ارزشمند «فرهنگ :مروري انتقادي بر مفاهيم و تعاريف» را به رشته تحرير درآوردند ،تنها در ميان انسان شناسان آمريكايي و انگليسي توانستند 164تعريف متفاوت از فرهنگ را شناسايي نمايند. ادامه قبل از اينكه تعريف خود را از فرهنگ ارائه دهيم ،بهتر است بدانيم متفكران و صاحب‌نظران حوزه فرهنگ چه برداشتي از آن دارند .لذا ابتدا به سراغ پيشكسوت‌ترين آنها؛ يعني مردم‌شناسان ،مي‌رويم .بي‌شك مردم‌شناسان، پيشكسوتان علمي فرهنگ هستند. ادوارد برنت تايلور وی اولين تعريف علمي را از فرهنگ ارائه نمود .به اعتقاد تايلور: «فرهنگ يا تمدن» مجموعة پيچيده‌اي است شامل دانش‌ها، باورها ،هنر ،اخالقيات ،حقوق ،آداب و رسوم و ديگر عادات و توانايي‌هايي كه انسان به‌عنوان عضو جامعه آن را داراست. گيلفورد گيرتز به اعتقاد وي فرهنگ الگويي از معاني است كه در اشكال نمادين متبلور شده و شامل اعمال ،بيانات و واقعياتي معنادار مي‌باشد كه در اثر ارتباط افراد با يكديگر به وجود ميآيند و در اثر آن ،افراد در تجربيات ،مفاهيم و باورهاي ‌ يكديگر مشاركت مي‌جويند. كالكهون معاني زير را براي فرهنگ پيشنهاد كرده است: كاليد ‌ 1شيوه كلي زندگي مردم 2ميراث اجتماعي كه يك فرد از گروه خود كسب مي‌كند 3شيوه تفكر ،احساس و باور 4 نظريهاي در حوزه مردم شناسي در خصوص شيوه‌هاي رفتاري واقعي گروهي از مردم ‌ 5رفتار آموزش ديده شده طريقهاي براي كنترل هنجاري رفتار ‌ 6 7شتاب بخشيدن به تاريخ 8 انسانهاي ديگر ‌ همينطور با ‌ تكنيكها براي سازگاري با محيط خارج و ‌ مجموعهاي از ‌ ريموند ويليامز كاربردهاي معاصر مفهوم فرهنگ را به چهار دسته تقسيم‌بندي كرده است: .1فرهنگ در معناي فرايند كلي رشد فكري، معنوي و زيبايي شناختي .2فرهنگ در معناي شيوه به خصوص زندگي يك ملت ،دوران يا گروه فعاليتهاي فكري ‌ .3فرهنگ در معناي آثار و بهويژه هنري و ‌ .4فرهنگ در معناي سيستم نشانه‌هايي است كه ازطريق آن نوعي نظم اجتماعي عرضه، ميشود برقرار ،تجربه و جستجو ‌ صاحبنظران در خصوص فرهنگ ،نشان ‌ دقت در تعاريف مي‌دهد فرهنگ در دو معنا به كار برده‌شده كه اگر بتوان آنها را در كنار هم جمع كرد ،تعريفي قابل قبول از فرهنگ ارائه خواهد شد؛ نخستين معنا ،در چارچوب مردم‌شناختي يا جامعهشناختي مفهومي فراگير است كه مجموعه ‌ نگرشها ،اعتقادات ،آداب و رسوم ،عرف‌ها، ‌ ارزشها و اعمالي را توصيف مي‌كند كه در هر ‌ گروهي مشترك يا مطرح است. جهتگيري كاركردي‌تري ‌ معناي دوم از مفهوم «فرهنگ»، دارد و بر پاره‌اي از فعاليت‌هاي مردم و محصوالت اين فعاليتها كه به جنبه‌هاي فكري ،اخالقي و هنري زندگي ‌ انسان مربوط مي‌شوند ،داللت دارد .در اين معنا، ميشود كه مبتني‌بر «فرهنگ» به فعاليت‌هايي مربوط ‌ روشنگري و پرورش ذهن است ،نه كسب مهارت‌هاي فني يا حرفه‌اي محض. براي آنكه فعاليتي را فرهنگي بناميم ،بايد سه شرط اساسي براي آن قائل شويم: .1فعاليت‌هاي مورد نظر شامل نوعي خالقيت در توليد خود باشند؛ .2فعاليت‌هاي مورد نظر به آفرينش و انتقال معناي نمادين بپردازند؛ بهطور بالقوه، .3ستادنده (محصول) آنها ،حداقل ‌ واجد نوعي ويژگي عقالني باشد تعريف ما از فرهنگ عبارت است از: «مجموعه نگرش‌ها ،اعتقادات ،آداب و رسوم، ارزشها و هنجارهايي كه در هر گروهي مشترك ‌ است و همچنين شامل اعمال ،فعاليت‌ها و محصوالتي است كه به جنبه‌هاي فكري ،اخالقي و ميشوند». هنري زندگي انسان مربوط ‌ (سایر مباحث مهمي که درادامه مطرح خواهد شد چون «صنايع فرهنگي»« ،كاالهاي فرهنگي» و «نهادهاي فرهنگي» حول این تعریف از فرهنگ میباشد) معاني مفهوم فرهنگ معاني شروط نگرشها ،اعتقادات ،آداب و رسوم، ‌ ارزشها و هنجارهاي گروهي از ‌ مردم در ميان آنها مشترك باشد. فعاليتها و محصوالت فكري، ‌ اخالقي و هنري نوعي خالقيت در توليد آنها وجودداشته باشد. به آفرينش و انتقال معناينمادين بپردازد. -واجد نوعي ويژگي عقالني باشد. برخي تعاريف فرهنگ براساس رهيافت‌هاي مختلف رشته متفكران عمده ادوارد تيلور رهيافت نظري جوهر فرهنگ تحولگرا ‌ عادات و تواناييهاي ‌ مشترك مجموعه پيچيده‌اي شامل دانش‌ها ،باورها ،هنر، اخالقيات ،حقوق ،آداب و رسوم و ديگر عادات و توانايي‌هايي كه انسان بهعنوان عضو جامعه آنها را ‌ داراست. ارزشها – ‌ رفتارهاي تكرار شونده فرهنگ شامل دست ساخته‌ها، محصوالت ،فرايندهاي تكنيكي ،انديشه‌ها ،عادات و ارزش‌هاي يك جامعه است كه البته اين عناصر مجزا همگي با يكديگر ارتباط متقابل دارند. مردم‌شناسي برانيسالو مالينوفسكي كاركردگرا تعريف فرهنگ رشته متفكران عمده پارسونز رهيافت نظري جوهر فرهنگ كاركردگرايي ساختاري انديشه‌ها و ارزش‌ها سيستمهاي الگو شده يا سامان ‌ يافته‌اي از نمادها كه تحت گيريهاي كنش و ‌ ‌ جهت اجزاء دروني شده شخصيت افراد و الگوهاي نهادي شده سيستم اجتماعي درآيد. ارزش‌ها، هنجارها و توليدات مادي فرهنگ عبارت است از ارزشهايي كه اعضاي يك ‌ گروه معين دارند ،هنجارهايي كه از آن پيروي مي‌كنند و كاالهاي مادي كه توليد ميكنند. ‌ جامعه‌ شناسي آنتوني گيدنز تلفيقي تعريف فرهنگ ابعاد و جلوه‌هاي فرهنگ ميكنند: صاحبنظران علوم اجتماعي ،فرهنگ را از دو ُبعد متمايز ‌ ‌ فرهنگ مادي» :يا «نظير .1فرهنگ به‌عنوان «واقعيتي عيني»يا« ‌ آثاري كه تحقق پذيرفته‌اند ،يا هرآنچه به‌عنوان حاصل يا نتيجه ارائه مي‌شود. .2فرهنگ به‌عنوان واقعيتي كه انسان‌ها با آن زندگي مي‌ كنند ،مشاركت در سلسله اموري مستمر و با تحرك، هيئتي پرتحرك و متشكل از ارزش‌ها (مدل‌هاي فرهنگي)يا همان «فرهنگ غيرمادي». تفكيكناپذير قائل است : ‌ مالينوفسكي براي فرهنگ سه بعد .1پايه‌ مادي فرهنگ؛ اشياء و ابزاري كه بر روي آنها كار انجام گرفته است؛ . 2پيوندهاي اجتماعي انسان؛ شيوة رفتار پذيرفته شده و همانند؛ .3اعمال سمبليك ابعاد فرهنگ از ديدگاه مالينوفسكي شيوههاي پذيرفته ‌ شده رفتار اعمال نمادين كاالهاي مادي گي روشه نيز براي فرهنگ دو وجه قائل است: ‌ .1وجه عيني فرهنگ؛ وجه عيني فرهنگ از ديدگاه گي‌روشه ،با آنچه در ابتداي اين مبحث آورده شد ،متفاوت مي‌باشد.در ديدگاه‌ گي‌ روشه ،وجه عيني فرهنگ شامل حاالت تفكر ،احساس و اعمالي است كه اشخاص به‌طور مشترك دارا هستند و بين آنها روابطي ايجاد مي‌كند كه هريك آن را واقعي احساس مي‌كنند. .2وجه نمادي فرهنگ اولسون نيز براي فرهنگ چهار ُب عد يا جزء اصلي قائل است كه عبارتند از: -1باورها، -2ارزش‌ها، -3هنجارها و تكنولوژيها. ‌ -4 اجزاء اصلي فرهنگ از ديدگاه اولسون اجزاء اصلي (پاسخها) ‌ سئواالت باورها ارزش‌ها هنجارها تكنولوژيها ‌ چه انجام چگونه انجام چيست؟ چه بايد باشد؟ شود؟ شود؟ جلوه‌هاي فرهنگ از ديدگاه رجب‌زاده آثار فرهنگي (ابزارها و آثار) رفتارهاي تثبيت شده آثار و محصوالت هنري گرايشها ‌ ارزشها و ‌ اعتقادها، متبلور نهادي نمادي درونيشده ‌ ويژگي‌هاي اساسي فرهنگ جامعهشناس كانادايي -معتقد است فرهنگ چند ‌ گيروشه - ‌ خصوصيت اساسي دارد: . 1فرهنگ هم شكل رسمي دارد و هم غيررسمي (عمومي). .2فرهنگ شامل شيوه‌هاي تفكر ،احساس و عمل يك گروه يا اعضاء يك جامعه است. .3شيوه‌ هاي مشترك فكر ،احساس و عمل بين افراد متعدد، ازجمله مواردي هستند كه قبل از هر چيز فرهنگ را مي‌سازند. .4هيچ خصوصيت فرهنگي ،به‌طور زيستي يا ژنتيكي انتقال نمي‌ يابد و هيچ خصوصيت فرهنگي در آغاز تولد در اندام زيستي انسان وجود ندارد. ويژگي‌هاي اساسي فرهنگ ادامه كالك هون -مردم‌شناس آمريكايي -هشت ويژگي براي فرهنگ قائل است اين ويژگي‌ها عبارتند از: .1فرهنگ آموختني است؛ .2ناشي از عوامل زيست‌شناختي ،محيط زيستي ،روان‌شناختي و تاريخ وجود بشر است؛ .3ساختاري است؛ .4به جنبه‌هاي گوناگون تقسيم مي‌شود؛ .5پوياست؛ .6تغييرناپذير است؛ .7شامل قواعدي است كه تجزيه و تحليل ،آن را به روش‌هاي علمي ممكن مي‌كند. .8وسيله‌اي است كه فرد به كمك آن با محيط خود سازگار مي‌شود و براي ابراز خالقيت خود ابزاري مي‌آورد ويژگي‌هاي اساسي فرهنگ ادامه تالكوت پارسونز معتقد است :در تمام فرهنگ‌ها سه ويژگي مشترك مي‌باشد ،كه عبارتند از: .1انتقال‌پذيري فرهنگ و اينكه يك سنت و ميراث اجتماعي است؛ انسانها در فرهنگ شريك مي‌باشند و آن محصول كنش ‌ .2 انسانها است؛ ‌ متقابل .3فرهنگ‌ها قابل آموزش هستند. كاركردهاي فرهنگ .1انسجام‌بخشي .2قالب‌ريزي شخصيت .3سازگاري .4هويت‌بخشي نظريه‌هاي فرهنگ مردمشناسانه و با معيار تاريخي نظريات فرهنگ عبارتند از: ‌ با تأكيد بر رويكرد .1تحول‌گرايي .2اشاعه‌گرايي .3كاركردگرايي .4ساختارگرايي .5كاركردگرايي ساختاري .6نمادگرايي .7نمادگرايي ساختاري .1تحول‌گرايي اساس نظريات تحول‌گرايانه ،بر فرايند تح ول در ابعاد مختل ف فرهنگي نظير :اعتقادات ،نظام خويشاوندي و تكنولوژي استوار است؛ به‌عنوان نمونه ،مورگان با معيار قراردادن تكنولوژي سه مرحله مختلف را در حيات فرهنگي بشر شناسايي كرده اس ت كه عبارتند از :مرحله توحش ،مرحله بربريت و مرحله تم دن. تايلور نيز با معيار قرار دادن فعاليت‌هاي توليدي به سه مرحل ه تكاملي؛ شكار ،دامپروري و كشاورزي باور دارد. .2اشاعه‌گرايي اشاعهگرايانه فرهنگ ،با انتقاد شديد از خطي بودن نظريات ‌ نظريات تحولگرايانه آغاز شد .نظريه اشاعه‌گرايي ،سير مراحل تمدن و ‌ فرهنگ را به صورت خطي ،و در هر جامعه ،مستقل و موازي با فرهنگهاي جوامع از يك ‌ نميداند؛ بلكه معتقد است: جوامع ديگر ‌ فرهنگها به علت ‌ گرفتهاند و شباهت بين ‌ يا چند مركز اشاعه لشكركشيها و در اثر اقتباس، ‌ مهاجرتها، ‌ رفتوآمدها ،دادوستدها، ‌ مردمشناساني چون اليوت اسميت ،كروبر ،كالك ‌ تقليد يا اخذ است ميدانند. نظريهپردازان اين ديدگاه ‌ ‌ هون و تاحدودي بواس را از .3كاركردگرايي كاركردگرايي ،شئون مختلف جامعه را برحسب پيامدهاي سودمندي كه براي نظام بزرگ‌تر اجتماعي دارند ،تبيين مي‌كند و حضور هر جنبه يا عنصر را بر حسب اثر سودمندي كه براي كل نظام دارد، مورد توجه قرار مي‌دهد كاركردگرايان ،فرهنگ را داراي كاركرد ارضاء نيازهاي انسان در زندگي اجتماعي و انطباق انسان با محيط اطرافش مي‌دانند و معتقدند اجزاء مختلف فرهنگ ،در ارتباط تنگاتنگ با يكديگر و در جهت برآوردن اين خواسته شركت مي‌جويند. .4ساختارگرايي ساختارگرايي ،شئون مختلف جامعه را بر حسب پيامدهاي ميكند. بينيپذيِر اوصاف ساختاري جامعه تبيين ‌ پيش ‌ ‌ چهار انديشه اساسي ساختارگرايي الف) فرهنگ‌هاي مختلف را مي‌توان با توسل به يك الگوي معين به تعريف در آورد؛ ب) شمار انواع فرهنگ‌ها محدود است؛ جامعه ابتدايي ،بهترين روش براي تعيين ‌ ج) مطالعه‌ تركيب‌هاي ممكن ميان عناصر فرهنگي است؛ د) چنين تركيب‌هايي را مي‌توان مستقل از افراد وابسته به گروه ،مورد مطالعه قرار داد؛ .5كاركردگرايي ساختاري كاركردگرايي ساختاري فرهنگ جامعه را از نظام اجتماعي آن مشتق بهعنوان اشكال استاندارد رفتار و احساساتي ميداند و به فرهنگ ‌ ‌ ميكند .اين نحله با استناد به اصطالح «يكپارچگي فرهنگي» نگاه ‌ بهمثابه يك كل ،افراد ميدهد كه «فرهنگ» ‌ فرض را بر اين قرار ‌ سيستمهاي با ثبات تعيين ‌ بسياري را در يك ساخت اجتماعي؛ يعني ميكند ميدهد ،روابط بين افراد را تنظيم ‌ گروهها ،وحدت ‌ ‌ كننده ميسازد. تطبيقپذيري آنان را با محيط فيزيكي خارجي ميسر ‌ ‌ و .6نمادگرايي ميشود؛ برداشت .اين رويكرد كه رويكردي ِخ َر دگرا محسوب ‌ ميدهد. ويژهاي از مفاهيم «ذهن»« ،نماد» و «معني» ارائه ‌ ‌ كنشهاي اجتماعي( ،جمعي يا فردي) بر ‌ براساس اين رويكرد، فراگردي استوار هستند كه به واسطه آن ،كنشگران شرايط مقابل ميكنند .در اين حالت ،فرهنگ خود را تفسير و ارزيابي ‌ ميتوان رفتارها را ميشود كه در درون آن ‌ چارچوبي محسوب ‌ به طرز معقولي توصيف و تشريح كرد. .7نمادگرايي ساختاري گونهكه از نامش پيداست ،تلفيقي از نظريه نمادگرايي ساختاري همان‌ ‌ ميباشد .اين نظريه توسط دو نظريه نمادگرا و ساختارگرا ‌ انديشمنداني چون جان تامپسون ارائه شده است .به عقيده وي، مييابد .نمادها اين مفهوم در ساختارهاي اجتماعي مشخصي معني ‌ ميكنند و در ساختارهاي اجتماعي ظهور و بروز پيدا كرده و رشد ‌ نميتوان به حقيقت نمادهاي پديد آمده بدون شناخت آنها‌ ، انسانها دست يافت. ‌ توسط مديريت فرهنگي تعريف مفهومي در مبحث قبل برداشت خود را از مفهوم فرهنگ بيان نموديم ،در اين قسمت از مفهوم مديريت شروع مي‌كنيم .برخالف مفهوم فرهنگ ،تعريف «مديريت» چندان پيچيده نيست .اكثر تعاريف مديريت بسيار به هم نزديك هستند و ميتوان در تعريف اين مفهوم ،شاهد اجماع ميان علماي مديريت بود. ‌ ازاينرو ما نيز در اين بحثي كه خدمت دانشجويان محترم هستيم‌،تعريف ذيل ‌ را به‌عنوان تعريف ساده و علمي مديريت مي‌پذيريم : وآن عبارت است از: «فراگرد به‌كارگيري مؤثر و كارآمد منابع مادي و انساني بر مبناي يك نظام ارزشي پذيرفته شده كه ازطريق برنامه‌ريزي ،سازماندهي ،بسيج منابع و امكانات ،هدايت و كنترل عمليات براي دستيابي به اهداف تعيين شده صورت ميگيرد» ‌ براساس تعريف فوق: .1مديريت يك فراگرد است؛ .2بر هدايت تشكيالت انساني داللت دارد؛ تصميمگيري مناسب و دستيابي به ‌ .3مديريت مؤثر مبتني‌بر نتايج مطلوب است؛ .4مديريت كارآ ،متضمن تخصيص و مصرف مدّبرانه منابع است؛ .5مديريت بر فعاليت‌هاي هدفدار تمركز دارد مديريت فرهنگ ابعاد و چارچوب‌هاي مديريت فرهنگي علما و صاحب‌نظران علم مديريت ،براي هر مديريتي پنج جزء يا وظيفه اصلي قائل هستند .اين وظايف عبارتند از: برنامهريزي، ‌ الف) ب) سازماندهي، ج) بسيج منابع و نيروها، د) هدايت و رهبري، ‍ه‌(كنترل و نظارت الف) برنامه‌ريزي برنامهريزي ،بنياد مديريت را تشكيل مي‌دهد .برنامه‌ريزي ‌ يك پل الزم و ضروري است كه بين حال و آينده زده مي‌شود و احتمال دستيابي به هدف‌هاي مورد نظر را باال مي‌برد .برنامه‌ريزي دربرگيرنده همه فعاليت‌هايي است كه مدير براي تدارك ديدن امور آينده انجام مي‌دهد. اقداماتي كه در اين زمينه انجام مي‌شود ،عبارتند از: پيش‌بيني ،تعيين هدف‌هاي بلند مدت ،تدوين استراتژي‌ها ،تعيين سياست‌ها و درنظرگرفتن هدف‌هاي كوتاهمدت. ‌ برنامهريزي عبارت است از: به عبارت ديگر ‌ پيشبيني كردن راه تحقق آن؛ ‌ .1تعيين هدف و يافتن يا .2تصميم‌گيري در خصوص اينكه چه كارهايي بايد انجام گيرد؛ راهها و پيشبيني ‌ ‌ .3تصور و طراحي وضعيت مطلوب ،با دريافت و ميسازد؛ وسايلي كه نيل به آن را ميسر ‌ .4طراحي عمليات ،براي تغيير يك شيء يا موضوع برمبناي پيشبيني شده. ‌ الگوي برنامهريزي نيز از دو نوع ‌ براساس گستره ،قلمرو و سلسله مراتب ميشود كه عبارتند از: برنامهريزي نام برده ‌ ‌ برنامهريزي استراتژيك (جامع) ‌ .1 برنامهريزي عملياتي (اجرايي) ‌ .2 برنامهريزي كه ذكر شد، ‌ عالوهبر دو نوع ‌ صاحبنظران، ‌ برخي از نوع ديگري نيز براي برنامه‌ريزي قائل هستند و آن «برنامه‌ريزي تاكتيكي» است. انواع برنامه‌ريزي و ارتباط آن با سطوح مديريت رديف 1 2 3 نوع برنامه‌ريزي نقش و جايگاه آن سطوح مديريت استراتژيكي: تمركز بر زمان‌هاي بلند و ميان‌مدت تاكتيكي: تمركز بر زمان‌هاي ميان مدت عملياتي: تمركز بر زمان‌هاي كوتاه مدت سازماني و اصولي: هدايت تمامي سازمان مديريت سطوح عالي اجرايي: هماهنگي بين تمامي واحدهاي سازمان مديريت سطوح ميانه فني: نظارت بر فعاليت‌ها مديريت سطوح پايين يا سرپرستي ب) سازماندهي سازماندهي فراگردي است كه طي آن با تقسيم كار ميان افراد و گروههاي كاري و ايجاد هماهنگي ميان آنها ،براي كسب اهداف ‌ ميشود فرايند سازماندهي شامل مراحل زير است: تالش ‌ .1طراحي و تعريف كارها و فعاليت‌هاي ضروري؛ منصبهاي سازماني تعريف ‌ دستهبندي فعاليت‌ها برحسب مشاغل و ‌ .2 شده؛ منصبهاي سازماني براي كسب اهداف ‌ .3برقراري رابطه ميان مشترك. ج) بسيج منابع و امكانات يكي از وظايف اساسي مديران ،بسيج منابع و امكانات است «طرحريزي و تأمين نيروي انساني» ياد كه از آن به‌عنوان ‌ مي‌شود. وظيفه بسيج منابع و امكانات شامل موارد زير است: .1مديريت بازاريابي؛ .2تأمين منابع مالي و سرمايه‌اي؛ ‌.3تأمين مواد و وسايل؛ .4ارزيابي انتخاب و پرورش مديران؛ . 5تأمين و استفاده از منابع حقوقي و مقرراتي. د) هدايت مرحله هدايت ـ كه برخي از صاحب‌نظران علم مديريت از آن به‌عنوان مرحله ايجاد انگيزه و رهبري نام مي‌برند -درواقع يكي از مهم‌ترين مراحل مديريت محسوب مي‌شود .اهميت اين مرحله به حدي است كه علماي مديريت اغلب آن را با خود مديريت يكسان تلقي مي‌كنند. هدايت ،بر تالش مدير براي انگيزش كاركنان به منظور نيل به اهداف سازماني داللت دارد .اين تالش به سه طريق صورت مي‌گيرد« :رهبري»« ،انگيزش» و «برقراري ارتباطات» ه) كنترل ،نظارت و ارزشيابي كنترل و ارزشيابي معموًال آخرين مرحله از فرايند مديريت به حساب ميآيد .البته اين حرف بدان معنا نيست كه مديران بايد منتظر ‌ بمانند تا مراحل قبلي محقق شود ،سپس به نظارت و ارزشيابي مشغول شوند. ميگيرند ،به فعاليتهايي كه در فراگرد كنترل انجام ‌ ‌ بهطور كلي ‌ ميشوند: چند مرحله تقسيم ‌ .1تعيين معيارها و ضوابط كنترل؛ انحرافها و بررسي علل بروز آنها؛ ‌ .2تشخيص ميزان برنامهها و عمليات اصالحي ‌ .3تنظيم و اجراي رويكردهاي فرهنگي و تأثير آن بر مديريت فرهنگي در يك تقسيم‌بندي كلي ،رويكردهاي موجود در خصوص فرهنگ را مي‌توان به سه دسته تقسيم كرد: .1رويكرد ماركسيستي؛ .2رويكرد ليبراليستي؛ .3رويكرد اسالمي. به لحاظ تحليلي مي‌توان تمامي رويكردهاي فرهنگي را با اندكي تسامح در رويكردهاي فوق تجميع و تلخيص كرد. پايان بخش اول بخش دوم: برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري فرهنگي در ايران برنامه‌ريزي فرهنگي تعريف مفهومي «برنامهريزي» را مداخالت هدفمند ،آگاهانه و سنجيده ‌ اگر انساني در مسير حوادث و فرايندها بدانيم -كه نتيجه آن ممكن است موفقيت‌آميز باشد يا نه -بر اين اساس، برنامه‌ريزي فرهنگي را نيز مي‌توان كوشش آگاهانه، سنجيده و سازمان‌يافته دولت براي ايجاد تغيير در وضع موجود و دستيابي به اهداف مطلوب در حوزه‌هاي مختلف فرهنگي دانست. «برنامه‌ريزي فرهنگي» با مفروضات زير همراه مي‌باشد: -1در حوزه فرهنگي مي‌توان دست به برنامه‌ريزي زد و اگر امري مطلوب نباشد ،امري اجتناب‌پذير است؛ - 2در حوزه فرهنگ ،مشكالتي وجود دارد كه بايد آنها را «برنامهريزي فرهنگي» مي‌ناميم ،مرتفع ‌ با اقداماتي كه سازيم؛ -3برنامه‌ريزي فرهنگي بيشتر برعهده دولت است و يا از دولت انتظار مي‌رود كه دست به چنين اقدامي بزند؛ -4برنامه‌ريزي فرهنگي مبتني‌بر سرمشق‌ها و الگوهاي فرهنگي موجود در جامعه است. نکته: «برنامهريزي فرهنگي» تفاوت عميق ‌ «برنامهريزي فرهنگ» و ‌ بين مفهوم و ظريفي وجود دارد .هنگامي كه اصطالح برنامه‌ريزي فرهنگ فعاليتهاي فرهنگي و ‌ هماهنگسازي ‌ ميبريم ،منظور را به كار ‌ هنري در جامعه است ،اما برنامه‌ريزي فرهنگي كاربرد مجموعهاي از وظايف و رشته‌هاي علمي ‌ گستردهتري دارد و با ‌ برنامهريزي اقتصادي، ‌ از جغرافياي انساني تا طراحي شهري، برنامهريزي استراتژيك ‌ سياستگذاري اجتماعي و سرانجام ‌ پيوند دارد. برنامهريزي فرهنگ ‌ (برنامهريزي براي فرهنگ) ‌ برنامهاي و مديريتي به فرهنگ ‌ نگرش برنامهريزي فرهنگي ‌ نگرش فرهنگي به برنامه‌ريزي (به‌كارگيري فرهنگ براي برنامه‌ريزي) برنامه‌ريزي فرهنگي برخی تعاریف: الف) دكتر محمدرضا تاجيك به عقيده وي ،برنامه‌ريزي در كلي‌ترين تعريف عبارت است از« :تالش آگاهانه براي تغيير در يك موضوع، مطابق يك الگوي ذهني كه از پيش توسط برنامه‌ريز تعريف شده است». برنامه‌ريزي فرهنگي ادامه ب) دكتر مسعود چلبي نيز براساس برداشتي كه از فرهنگ بهعنوان مجموعه‌اي از نمادها ،انديشه‌ها ،ارزش‌ها و ‌ هنجارها ارائه مي‌دهد ،برنامه‌ريزي را به معناي تغييرات محتوايي كم و بيش آگاهانه در مجموعه فوق مي‌داند. ضرورت برنامه‌ريزي فرهنگي برنامهريزي تقريبًا مورد توافق همگان است و در مورد اهميت و ‌ اصل هيچگونه شك و شبهه‌اي وجود ندارد .در مورد ضرورت آن جاي ‌ اهميت و ضرورت برنامه‌ريزي در عرصه فرهنگ نيز تقريبًا چنين توافقي دقيقتر ‌ بهكارگيري ميتواند امكان ‌ وجود دارد؛ برنامه‌ريزي فرهنگي ‌ فعاليتهاي فرهنگي متناسب ‌ سازمانها و طراحي اقدام‌ها و ‌ مديريتها، ‌ اولويتها را فراهم آورد .اصوًال برنامه‌ريزي براساس اين ‌ با اهداف و ميگيرد كه امكانات و منابع ما محدود است و فرض پذيرفته شده انجام ‌ جبرانناپذيري به ‌ بهرهگيري توأم با روزمرگي از منابع محدود ،صدمات ‌ بار خواهد آورد . سياستگذاري فرهنگي ‌ برنامهريزي و ديدگاههاي نظري موجود در خصوص ‌ ‌ الف) ديدگاهي كه با سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي در عرصه فرهنگ مخالف است. ب) ديدگاهي كه سياست‌گذاري فرهنگي را يك ضرورت مي‌داند. برنامهريزي در عرصه فرهنگ مخالف است سياستگذاري و ‌ ‌ الف) ديدگاهي كه با اين ديدگاه ،ديدگاهي است كه توسط اكثر كشورهاي اروپايي و برنامهريزي و ‌ ميشود .مخالفت اینان با آمريكاي شمالي پيگيري ‌ سياستگذاري فرهنگي بر سه استدالل زير استوار است: ‌ سازمانهاي ‌ .1تنظيم سياست‌هاي هماهنگ در اين عرصه ،بر فعاليت خصوصي تأثير مختل كننده دارد؛ سياستگذاري فرهنگي دولت باعث مداخله نابجاي دولت در ‌ .2 ميشود؛ توسعه فرهنگي ‌ .3اين مداخله بر لزوم تبعيت (نه هدايت كنندگي) دولت در عرصه‌ فرهنگ از بخش خصوصي تأثير منفي دارد ميداند ب) ديدگاهي كه سياست‌گذاري فرهنگي را يك ضرورت ‌ اين ديدگاه كه عمًال شامل گروه نسبتًا وسيعي از ديدگاههاي مختلف است ،برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري ‌ فرهنگي را نه تنها امري ميسر و «شدني»؛ بلكه آن را الزامي و اجتناب‌ناپذير محسوب مي‌نمايد .در اين ديدگاه ،برنامه‌ريزي فرهنگي تهديدي براي آزادي انتخاب فرد محسوب نمي‌شود و اگر هم باشد ،اصوًال گريزي از آن نيست . الگوهاي برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري فرهنگي يكسانسازي فرهنگي ‌ .1 .2تكثرگرايي فرهنگي .3وحدت در تكثر فرهنگي .1يكسان‌سازي فرهنگي اين الگو همان‌گونه‌كه از نام آن برمي‌آيد ،به‌دنبال يگانه‌ سازي فرهنگي در جامعه است .براساس اين الگو، نوعي اصول و ارزش‌هاي مقدس وجود دارد كه بايد سايرين آن را بپذيرند ازنظر امكان تحقق ،براساس آنچه گذشت ،به نظر مي‌رسد تحقق اين الگو اگر محال نباشد، قطعًا بسيار دشوار خواهد بود؛ زيرا مستلزم خشونت مادي و معنوي بسياري است. وجود جمعيت انبوه ،خرده‌فرهنگ‌هاي مختلف ،گسترش تخصص‌ها ،رشد علم و تكنولوژي ،بسط نمادسازي و ازدياد سرعت جريان اطالعات در عرصه‌هاي گوناگون جامعه ،مهاجرت و تحرك رواني جمعيت و سرانجام باالبودن پويايي اجتماعي نسبت به گذشته ،همگي زمينه‌ها و عواملي هستند كه درحال‌حاضر كم و بيش در هر جامعه‌اي حضور دارند و هر كدام از عوامل مزبور ،به تنهايي قادرند -به‌عنوان مانع -بر سر راه سياست يكسان‌سازي فرهنگي عمل نمايند. .2تكثرگرايي فرهنگي الگوي تكثرگرايي فرهنگي در پي رشد و گسترش خرده‌فرهنگ‌ها در كنار يكديگر و به صورت هم‌عرض به وجود آمد .در اين الگو ،خرده‌فرهنگ‌هاي موجود در جامعه به رسميت شناخته مي‌شوند و جامعه امكان بقا و رشد آنها را فراهم مي‌آورد. در الگوی تكثرگرايي فرهنگي جامعه براي هيچ خردهفرهنگ يا ارزش و اصول عامي اهميت برتر قائل ‌ ميرسد اتخاذ چنين نيست .البته در عالم واقع به نظر ‌ الگويي بسيار مشكل و داراي تبعات فراوان باشد .در جوامع بسيار پيشرفته غربي نيز كمتر جامعه‌اي را مي‌توان يافت كه در سياست فرهنگي خود به‌طوركامل اين الگو را پذيرفته باشد .بزرگ‌ترين خطري كه معموًال جوامع داراي الگوي سياست فرهنگي تكثرگرا را تهديد مي‌كند، تجزيه است. .3وحدت در تكثر فرهنگي اين الگو ضمن تأكيد بر اشتراكات فرهنگي ،امكان تكثر فرهنگهاي مختلف را در چارچوب نمادي مشترك، ‌ ‌ خرده مجاز مي‌داند؛ به عبارت ديگر ،در هر جامعه‌اي مجموعه‌اي سؤاالت بنيادي در خصوص جهان ،انسان ،خدا و...مطرح پاسخهايي كه هر جامعه براي سؤاالت كليدي ‌ است، آنچنان كلي و تعميم يافته فوقالذكر فراهم مي‌نمايد ،بايد ‌ ‌ باشند كه بتوانند به كمك زبان مشترك ملي ،نقطه اتكا وحدت نمادي و يا به عبارتي چارچوب فراگفتماني جامعه‌ را تشكيل دهند؛ الگوي وحدت در تكثر فرهنگي ،مبتني‌بر تصورات يا مفروضاتی است که مهمترین آنها عبارتند از: ويژگيهاي ‌ -1وجود عيني اجتماع يا ملتي خالص ازنظر فرهنگي كامًال مشترك ،امكان‌ناپذير است؛ -2تفاوت و تمايز جزء جدايي‌ناپذير حيات فردي و تفاوتها و تمايزات حذف ‌ اجتماعي نوع انسان است . شدني نيست؛ -3وحدت در سطح اجتماعي ،همواره امري نسبي است و ميان همگوني در ويژگي‌هاي فردي تا همگوني در سطوح فرهنگي ،زيستي و ساختاري نوسان وجود دارد؛ -4به رغم وجود تفاوت‌هاي بسيار ،ساختار و جهت كل اجتماعات انساني و فرهنگي به سوي وحدت است؛ -5تنوع ،ويژگي ذاتِي هستي يا جهان به‌طو عام و موجود انساني به‌طورخاص است .در پس و ظاهر تنوع ،نوعي پيوستگي و همبستگي ميان اجزاي عالم ميشود كه اين پيوستگي نشانگر نظم عام مشاهده ‌ منتشر در اجزاي هستي است. ¥| Å Ê´ÀŧµfÀ̄ Ê ´ÀŧÉeYfY ʸ°® ]|Ë ÌÁ ¯Pe ÉZ Ä¿ŹË|̯Pe Z Ų{€À y[ŧà ÂyÂ̄Á ¯€‡ÁÊ´À Ê´ÀŠŀ §§ ÁZ Å {€²y¾f ÀŧyZ Ãy¾ À‹dÌ fyZ ¼‡ Àd̼ Ä]Ä É{Z ¼ ¿c|uÁ Z Æ ¿M f³Á »Y½{ |½ ¼¿ Z °Y ºÅY ½ ¼ €¿§ºÅY§ ÁÉZ {Z¼¿ ¼ ¿c| c|uÁ uÁ ÄZ ] À̄Ê´À {Ê´À ŧŀ cZ̄Y §cZ̄Y fY|̯P €f‹Y e€]|̯Pe Ê´ÀŧµfÀ̄ Ê´Àŧj°eÁÂÀe¾ fyZ Àd̼ Ê ´ÀŧÉZ ·YÅ´Y Ê´Àŧc|uÁ Ê´ÀŧÊËY³j°e j°ec|uÁ {c|uÁ Ê´Àŧ چهار سرمشق اصلي در برنامه‌ريزي فرهنگي سرمشق آرمانشهرگ ‌ را واقع‌گرا راهبردي معيارهاي ارزيابي روش‌شناسي محدوده عمل روش عمل برنامهريزي ‌ تعبير ايدئولوژيك بلندمدت (عقل‌گرايي فراگير-همه‌گير از دين مبتني‌بر ارزش) اقدام در سطح جامعه به‌عنوان يك كل تجزيهناپذير ‌ گزينش تجربي مواضع مناسب براي عمل آزمون و خطا و تجربه مداوم خواستهها و ‌ تمايالت اقشار مختلف (رضايت همه افراد) تمايالت و خواستههاي ‌ اقشار مختلف و تحليل هزينه – فايده اقدام در هر كجا كه تحليل سيستمي و تعاون نيروهاي پردازيها نظريه ‌ ‌ بهرهگيري از ‌ روابط قدرت نقش و جايگاه دولت در برنامه‌ريزي فرهنگي پيش‌فرض برنامه‌ريزي فرهنگي ،وجود برنامه‌ريز است .با توجه به اينكه برنامه‌ريزي فرهنگي امري كالن و گسترده است ،برنامه‌ريزان فرهنگي معموًال دولت‌ها هستند .ازاين‌رو ،نقش دولت‌ها در برنامه‌ريزي فرهنگي تاحدودي امري پذيرفته شده است .اختالف‌هاي نظري موجود در خصوص نقش دولت در برنامه‌ريزي فرهنگي ،بيشتر مربوط به ميزان و نحوه دخالت دولت‌هاست ،نه در اصل تأثير و دخالت دولت‌ها در برنامه‌ريزي فرهنگي. دو شيوه تقريبًا متفاوت در خصوص ميزان و نحوه دخالت دولت‌ها در برنامه‌ريزي فرهنگي مي‌توان شناسايي كرد: الف) حمايت يا شيوه‌اي كه معتقد به دخالت حداكثر دولت در برنامهريزي فرهنگي است .اين شيوه كه يكي از ‌ امر نمونه هاي آن در آسيا ،كشور ايران و در اروپا كشور ‌ فرانسه است ،دخالت‌هاي دولت را در برنامه‌ريزي فرهنگي به رسميت مي‌شناسد و اصوًال تنها برنامه‌ريز اصلي فرهنگي را دولت مي‌داند. در كشورمان نيز ،آنچه از اصول سياست فرهنگي جمهوري اسالمي استنباط مي‌شود و آنچه در صحنه عمل از فعاليت‌ دولت‌هاي بعد از انقالب پابرجا مانده است ،نشانگر اعمال اين شيوه در امور فرهنگي است. متوليگري يا شيوه‌اي كه معتقد به حمايت دولت از ‌ ب) فعاليت‌ ها و امور فرهنگي و نظارت بر آنهاست .اين شيوه برنامه‌ريزي ،دولت را تنها به اين دو عرصه ،يعني «حمايت» و «نظارت» محدود مي‌نمايد . .در جهان كنوني ،اكثر دولت‌هاي پيشرفته چنين سياستي را پذيرفته و در امر برنامه‌ريزي فرهنگي براي دولت جايگاه تولي‌گري قائل هستند. ملزومات و ويژگي‌هاي برنامه‌ريزي فرهنگي مطلوب .1 تعادل سياسي .2 سرمايهگذاري واقع‌بينانه ‌ .3 تدوين چارچوب قانوني عاري از تعصب .4 تشويق تجارت و صنعت فرهنگي .5 آموزش -1تعادل سیاسی تعادل يعني ترويج و پيشبرد فرهنگ صرفًا به‌خاطر خود فرهنگ و نه اهداف احزاب سياسي. فرهنگ منطقي ،فرهنگي است كه به روي همه فرهنگ‌ هاي ديگر باز است ،آن قدر اعتماد به نفس دارد كه استدالل‌هاي متنوع و مخالف را پذيرا و شامل گردد و آن قدر زنده است كه باور كند فرهنگ زمان حاضر به همان اندازه فرهنگ زمان گذشته جالب است. .2سرمايه‌گذاري واقع‌بينانه اگر فعاليت‌ هاي فرهنگي با منابع كافي پشتيباني نشوند، ساختار آن با تداخل‌هاي مداوم و بحران‌هاي مديريتي روبرو خواهد شد .مؤثرترين سياست آن است مبلغي بين 50تا 60درصد از بودجه عملياتي ساالنه به انواع بورس‌ها ،كمك هزينه‌هاي تشويقي ،ابتكارات و فعاليت‌هاي جديد و درحال‌توسعه اختصاص داده شود. .3تدوين چارچوب قانوني عاري از تعصب وجود نوعي نظام مالياتي به نفع توليدكنندگان فرهنگي و هنرمندان ،امري ضروري است و قوانين تجاري بايد به نفع آنها (كپيرايت) ،الزام ‌ طراحي شوند .حمايت از حق پديدآورنده همه شبكه‌هاي دولتي (راديو ،تلويزيون و ) ...به باال بردن كيفيت برنامههايشان ،وضع قوانين حمايت از محيط زيست و ‌ فرهنگي نامههاي بين‌المللي در مورد تعريف و حدود توافق ‌ ‌ فرهنگ ،انعقاد بينالمللي در خصوص جابه‌جايي حقوق فرهنگي ،حصول توافق ‌ كاال و خدمات فرهنگي و غيره ،همگي ملزومات يك سياست ميباشند. فرهنگي پايدار و مطلوب ‌ .4تشويق تجارت و صنعت فرهنگي يك سياست فرهنگي مطلوب ،نيازمند تجارت و صنعت جنبههاي مختلف اين ‌ فرهنگي آزاد و قدرتمند است تشويق عبارتند از :گنجاندن جنبه‌هاي فرهنگي در كليه امور توسعه عمومي ،طرح‌هاي بازسازي ،برنامه‌هاي نامههاي مردمي و نزديك كردن كارآموزي و توافق‌ ‌ صنايع فرهنگي ،سازمان‌هاي هنري و نهادهاي آموزشي به يكديگر ازطريق تخفيف مالياتي. .5آموزش ازجمله فعاليت‌هاي اين بخش؛ تعيين موقعيت برتر براي موضوعات فرهنگي در كليه بخش‌هاي نظام آموزشي، اجباري شدن دروس هنري در كليه سطوح ،تبديل بافت فرهنگي و محيط زيست به يك زمينه تحقيقاتي، الزام كليه مؤسسات فرهنگي به داشتن برنامه آموزشي می توان نام برد. ويژگي‌هاي برنامه‌ريزي فرهنگي مطلوب .1برنامه‌ريزي فرهنگي بايد منعطف باشد؛ .2انضمامي و تجربي باشد؛ . 3از يك سو براساس تعريف محدود از فرهنگ استوار ب اشد و از سوي ديگر ،انتخابي بوده و صرفًا به برخي از متغيرهاي راهبردي در سطح فوقاني جامعه توجه كند، نه اينكه در عرصه‌هاي گوناگون و در سطوح مختلف، براي جزئي‌ترين امور برنامه‌ريزي نمايد؛ .4ويژگي ساختاري داشته باشد؛ .5ويژگي مشاركتي و مردمي داشته باشد؛ .6براي جلب مشاركت عموم بايد حتي‌المقدور ويژگي داوطلبانه داشته باشد. .7واقع‌گرايانه باشد؛ .8منطبق با وجدان عمومي جامعه باشد؛ .9آينده‌نگر باشد؛ . 10با توجه به محدوديت منابع و امكانات و همچنين مشكالت ،اولويت‌گذار باشد؛ . 11به امر تنوع فرهنگي ،كه به خالقيت در توليد آثار هنري منجر مي‌شود ،توجه ويژه‌اي داشته باشد. .12به قلمرو ملي محدود نشود؛ بلكه با اتخاذ چشم‌اندازي وسيع، منطقهاي و جهاني نيز مدنظر قرار گيرد. ‌ مسائل بين‌المللي ،بين اتفاقنظر ميان ‌ .13براساس اجماع و نوعي توافق رسمي و مسئوالن و متوليان امور شكل گرفته باشد و كارشناسان و بخش اجرايي نيز مصمم به اجراي آن باشند. .14براساس يك الگو و رويكرد فرهنگي كالني شكل گيرد و در اتفاقنظر ‌ مورد آن الگو و رويكرد ،ميان مسئوالن و كارشناسان وجود داشته باشد؛ برنامه‌ريزي فرهنگي در ايران؛ گذشته و حال براي بررسي وضعيت برنامه‌ريزي فرهنگي در ايران ابتدا الزم است آن را به دوره‌هاي مشخص زماني تقسيم كنيم. محققاني كه در مورد برنامه‌ريزي و سياست فرهنگي در ايران فعاليت داشته‌اند ،معموًال برنامه‌ريزي فرهنگي در ايران معاصر را براساس دوره‌هاي سياسي تقسيم كرده‌اند .مثًال دوره قاجاريه ،مشروطه ،پهلوي اول، پهلوي دوم ،جمهوري اسالمي برن{{{{امه‌ريزي فرهنگي در ايران را مي‌ت{{{{وان براساس دومعياردوره بندی كرد: -1معيارهاي درون حوزه فرهنگ -2معیارها وموضوعات خارج از درون حوزه فرهنگ سياست‌گذاري فرهنگي در ايران قبل از انقالب اسالمي برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري فرهنگي در ايران چندان سابقه طوالني ندارد و به سال 1347برمي‌گردد .در اين سال اولين متن سياست فرهنگي ايران توسط شوراي عالي فرهنگ و هنر تهيه كه پس از بحث و گفتگوي كارشناسان و صاحب‌نظران در سال بعد ،به تصويب محمدرضا پهلوي رسيد و مالك تصميم‌گيري در تمام عرصههاي فرهنگي شد. ‌ در این متن اصول چهارگانه‌اي براي سياست فرهنگي كشور تعيين شد كه عبارت بودند از: .1فرهنگ براي همه؛ .2توجه به ميراث فرهنگي؛ . 3فراهم آوردن بيشترين امكانات براي ابداع و نوآوري فكري و هنري؛ . 4شناساندن فرهنگ ايران به جهانيان و آگاهي از مظاهر فرهنگ‌هاي ديگر. برنامه‌هاي فرهنگي در دوره قبل از انقالب اسالمي در راستاي چهار ارزش بنيادين زير سامان يافته بودند: الف) حفظ و اشاعه فرهنگ و هنر باستان؛ ب) همگاني شدن فرهنگ (با هدف يكسان‌سازي فرهنگي مطابق الگوي ملي)؛ ج) گسترش فرهنگ و هنر مدرن غربي (مدرنيزاسيون فرهنگي و هنري)؛ د) شناساندن فرهنگ و هنر باستاني ايران به جهانيان؛ نقاط ضعف برنامه‌ريزي فرهنگي در ايران قبل از انقالب اسالمي از سال )1347-1357 .1وجود مراكز موازي تصميم‌گيري .2توسعه فرهنگي غير مشاركتي .3تبعي بودن برنامه‌هاي فرهنگي نسبت به برنامه‌هاي توسعه .4ضعف ساختار نظارت و ارزيابي .5تقدم نهادسازي بر نهادينه سازي عرصه حمايت دولت سياست‌گذاري فرهنگي در ايران بعد از انقالب اسالمي اولين برنامه‌ريزي‌ فرهنگي ايران پس از انقالب اسالمي، تحت عنوان «اصول سياست فرهنگي جمهوري اسالمي ايران» در سال 1371تهيه و در تاريخ 20/5/71به تصويب شوراي عالي انقالب فرهنگي رسيد. نكات ضروري که در تدوین سياست فرهنگي كشورمد نظر قرار گرفته است : الف -سياست فرهنگي ،سياست انقالب اسالمي است؛ ب -سياست فرهنگي جمهوري اسالمي متخذ از جهان‌بيني و انسانشناسي اسالمي است؛ ‌ انديشهها و ديدگاه‌ها و فتاواي حضرت امام خميني (ره) بر ‌ ج- سياست فرهنگي نظام جمهوري اسالمي ايران حاكم است؛ بينش فرهنگ اسالمي و ‌ د -قانون اساسي به‌عنوان مظهري ديگر از الهامبخش و ‌ جلوهاي از افكار و انديشه‌هاي امام و رهبر، ‌ استحكامبخش سياست فرهنگي است. ‌ مجموع اهدافي كه در سياست فرهنگي جمهوري اسالمي ايران قيد شده است ،شامل 31هدف مي‌باشد كه در سه بخش: )1اهداف فرهنگي جمهوري اسالمي؛ )2اهداف سياست فرهنگي؛ )3اصول سياست فرهنگي، آورده شده است. نقاط ضعف سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي فرهنگي در ايران پس از انقالب اسالمي اگر بخواهيم نقاط ضعف سياست‌گذاري فرهنگي در ايران پس از انقالب را با عطف توجه به «اصول سياست فرهنگي جمهوري اسالمي» جمع‌بندي نماييم ،مي‌توان به موارد زير اشاره نمود: .1اين برنامه‌ها تقريبًا دولتي هستند؛ بدين معنا كه دولت، محور برنامه‌ريزي و اجراست .به عبارت ديگر ،در سياست فرهنگي پس از انقالب ،حمايت دولت كامًال پذيرفته شده است و تدوين كنندگان اصول سياست فرهنگي نگاه دولتي به تمامي عرصه‌هاي فرهنگي كشور داشته‌اند. بنابراين بخش وسيعي از فعاليت‌هاي فرهنگي ،دولتي است که خوشبختانه در برنامه‌هاي چهارگانه توسعه، بهتدريج جايگاه مداخله‌گرايانه دولت به جايگاه ‌ «توليگري» تغيير يافته است؛ ‌ .2سياست فرهنگي جمهوري اسالمي ايران مبتنيبر تعريف بسيار وسيع از فرهنگ و ‌ ازاينرو بسياري ‌ فعاليتهاي فرهنگي است؛ ‌ از مواردي را در خود جاي داده است كه ارتباط اندكي با بحث فرهنگ دارد. .3مشخص نبودن اولويت موضوعات فرهنگي و عدم توضيح و تشريح برخي مفاهيم و اصول مندرج در سياست فرهنگي جمهوري اسالمي ايران ،ضعف ديگر آن محسوب ميشود. ‌ چالش‌ها و تهديدهاي فراروي برن{{{امه‌ريزي فرهنگي در ايران .1وجود مراكز متعدد برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري فرهنگي در ايران؛ .2سلسله مراتب برنامه‌هاي فرهنگي دقيقًا مشخص نيست و فاصله بين اصول سياست فرهنگي يعني همان چشم‌اندازها و رسالت‌هاي فرهنگي و برنامه‌هاي عملياتي و اجرايي پر نشده باقي مانده است؛ .3عدم ارتباط برنامه‌ريزي فرهنگي با برنامه‌ريزي در حوزه‌هاي اقتصادي ،سياسي و اجتماعي؛ . 4عدم يكپارچگي يا فقدان ديدگاه مشترك در خصوص چشم‌اندازها و رسالت‌ها؛ . 5فقدان نظام دقيق ارزيابي و عدم تعيين شاخص‌ها و استانداردهاي الزم براي ارزيابي عملكردها در حوزه فرهنگ. پايان بخش دوم بخش سوم: سياست فرهنگي در جهان متغّي ر (بررسي تأثير جهاني‌شدن بر سياست فرهنگي كشورها) جهاني‌شدن مقدمه جهاني شدن به تعبيري ،ماشين طبقه‌بندي است .هم يكپارچه و همگون مي‌سازد و هم متمايز و تفكيك مي‌نمايد .هم گرد مي‌آورد و هم مي‌شكافد و سلسله مراتبي نو پديد مي‌آورد .باز سازماندهي ،ايجاد روابط گسترده‌تر و كم رنگ كردن و حذف مرزها ويژگي بارز آن است كه از طريق آن تفاوت‌ها را محو مي‌سازد و دوباره سازمان‌دهي مي‌كند. ادامه اين تغييرات و دگرگوني‌ها ،پيامدهاي مختلفي در زمينه امور فرهنگي جوامع در پي دارد .به ويژه سياست فرهنگي كشورها كه عمدتًا توسط دولت‌ها پيگيري و اجرا مي‌شود به صورت مستقيم و غيرمستقيم تحت تأثير اين دگرگوني‌ها قرار دارد. ادامه جهاني شدن بواسطه تغييراتي كه در سطوح مختلف اقتصادي ،سياسي و فرهنگي پديد مي‌آورد براي سياست فرهنگي كشور هم محدويت آفرين است و هم فرصت ساز. ادامه در مجموع ،جهاني شدن هم زمينه (محدوده و قلمرو ملي) ،هم محتوا (عناصر و اصول ملي) و هم طراح و مجرِي (دولت) سياست فرهنگي را با چالش اساسي و جدي مواجه كرده است. ادامه جهاني شدن بيش از آنكه آغاز فرايندها و كنش‌هاي جديد در جهان باشد نشانگر آگاهي به اين موضوع است كه امروزه زندگي اجتماعي را نه در مكانمند ،بلكه بايد در ‌ قالب يك نظم محدود و گستره زمان و فضاي جهاني شناسايي و بررسي كرد. جهانی شدن بعضی تعاریف گيدنز از نظر وی بحث جهاني شدن ،مهمترين بحثي است كه اكنون در علوم اجتماعي و همچنين علوم سياسي مطرح است .به باور وي« ،اگر در فهم و درك يكپارچگي جهاني توفيق نيابيد و بر بحث راجع به آن تسلط نداشته باشيد ،نمي‌توانيد به طور عملي دانشمندي اجتماعي باشيد كه پديده‌هاي ميكند». پيچيده را مطالعه ‌ رونالد رابرتسون وی معتقد است فرايندها و كنش‌هايي كه اكنون مفهوم جهاني شدن را براي آن به كار مي‌بريم قرنهاست كه جريان دارد ،اما تمركز بر بحث ‌ جهاني شدن موضوع نسبتًا جديدي است. از نظر رابرتسون «مفهوم جهاني شدن هم به درهم فشرده شدن جهان و هم تراكم آگاهي نسبت به جهان به عنوان يك كل داللت دارد» . مالكوم واترنر وی جهاني شدن را فرايندي اجتماعي مي‌داند كه در آن قيد و بندهاي جغرافيايي كه بر روابط اجتماعي و فرهنگي سايه افكنده است ،از بين ميرود و مردم به طور فزاينده از كاهش اين قيد ‌ و بندها آگاه مي‌شوند. مفهوم جهانی شدن در چند گزاره: ‏ جهاني شدن يك فرايند تاريخي بلند مدت بوده و اصوًال با نوگرايي همزمان است .ولي به لحاظ مفهومي ،بحث جديدي بوده و به دهه 1980 مربوط مي‌شود. ‏ همگون سازي و متمايز سازي ويژگي بارز جهاني شدن است. جهاني شدن لزومًا به معناي همگوني يا ادغام كامل گستردهتر و ‌ نيست .بلكه صرفًا به معناي ايجاد روابط برداشتن مرز ميان قلمروهاست. جهاني شدن در ذات خود مستلزم افزايش آگاهي جهاني به طور كلي است. در فرايند جهاني شدن ،زندگي هر فرد بيش از پيش از فعاليت‌ها و رويدادهایي تأثير مي‌پذيرد زمينههاي اجتماعي كه در آن ‌ كه كامًال دور از فعاليت‌هاي هر روزه خود را انجام مي‌دهد رخ ميدهند. ‌ جهاني شدن هر چند بيشتر از سطح اقتصادي شروع شد ولي به تدريج ساير سطوح سياسي و فرهنگي را نيز دربرگرفت و به يك نظام اجتماعي تبديل شد.  جهاني شدن در همه مناطق به صورت يكسان و به يك ميزان اتفاق نمي‌افتد. ‏ كشورها و قلمروها در سطوح اقتصادي ،سياسي و فرهنگي خود به صورت يكسان جهاني نمي‌شوند .در درون خود اين سطوح نيز جهاني شدن به صورت نابرابر اتفاق مي‌افتد. ‏ شتاب جهاني شدن در عرصه‌هايي بيشتر است كه در آنها به جاي عينيات و واقعيات‌ها از نمادها و نشانه‌ها استفاده مي‌شود. جهاني شدن هم داراي پيامدهاي مثبت است و هم منفي .هم محدوديت‌ساز است و هم فرصت‌ساز. قدرت جهاني شدن در امكان آفرينش پيچيدگيها و تناقض‌هاست .جهاني شدن ،عام را ‌ خاص و خاص را عام مي‌كند .جهاني شدن ملي را بين‌المللي و بين‌المللي را ملي مي‌كند. ابعاد و شاخص‌هاي جهاني‌شدن ُ بعد اقتصادي تكنولوژيكي ُ بعد سياسي ُ بعد فرهنگي ُ بعد اجتماعی ُب عد اقتصادي تكنولوژيكي جهاني‌شدن الف) جهاني شدن باعث توسعه بازارها در ماوراي مرزهاي ملي خواهد شد .اين پديده باعث تخصصی شدن فعاليت‌ها و به تبع آن يك نوع تقسيم كار بين‌المللي مي‌شود. ب) با جهاني شدن ،سرمايه با آزادي بيشتري حركت خواهد كرد و به مناطق بيشتر خواهد رفت كه در آنها استعداد باالتري وجود داشته باشد. ُب عد اقتصادي تكنولوژيكي جهاني‌شدن ادامه ج) جهاني شدن به ايجاد فضاي رقابتي ميان بنگاه‌هاي داخلي و خارجي منجر شده و اين امر باعث افزايش كارآمدي مي‌شود. د) جهاني شدن باعث انتقال فن‌آوري در ماوراي حوزه‌هاي ملي خواهد شد. ه) شركت‌هاي خارجي موجب بارورشدن شركت‌هاي مشابه خود در كشور ميزبان مي‌شوند. ُب عد اقتصادي تكنولوژيكي جهاني‌شدن ادامه و) در فرايند جهاني شدن ،نيروي كار ماهر برنده است .در اقتصاد آينده كساني كه مهارتشان در سطح مهارت‌هاي جهان سوم باشد ولو در جهان اول زندگي كنند مزد جهان سومي خواهند گرفت. ز) جهاني شدن منجر به از ميان رفتن سياست‌هاي توسعه درون‌نگر و خودكفايي خواهد شد ُب عد سياسي جهاني‌شدن ُبعد سياسي جهاني شدن شامل مقوالتي نظير: -1تضعيف حاكميت دولت -ملت‌ها، -2كاهش تمركز قدرت دولت، -3افزايش قدرت سازمان‌ها و نهادهاي بين‌المللي، -4توجه فزاينده به مسائل مشترك بين‌المللي، -5تضعيف سيستم ابرقدرتي جهان، -6ظهور جامعه مدني جهاني، -7پيشرفت دموكراسي ليبرال و -8ظهور اشكال جديد مليت‌گرايي مي‌باشد. دو ديدگاه در ارتباط با جهاني شدن وسياست -1ديد گاهي كه معتقد است فرايند جهاني شدن نه تنها به تضعيف دولت -ملت منجر نخواهد شد بلكه قدرت آن را تحكيم خواهد كرد. -2ديدگاهي كه معتقد است فرايند جهاني شدن به تضعيف دولت -ملت منجر خواهد شد. ديدگاه دوم كه فرايند جهاني شدن را منجر به تضعيف دولت -ملت میداند معتقداست تعريف مسائل ملي به عنوان مسائل ميشود: بينالمللي به سه طريق موجب تضعيف حاكميت دولت ‌ ‌ اولويتهاي سياسي فردي ‌ -1موجب جهت دهي مجدد به ميشود. ‌ نميداند. -2دولت -ملت را به عنوان حالل مشكالت موجه ‌ ميكند كه با وجود سازمانهاي بين‌المللي جديدي تأسيس ‌ ‌ -3 اهرمهاي حاكميت خود را از دست ‌ آنها دولت برخي از ميدهد. ‌ آنچه مسلم به نظر مي‌رسد اين است كه دولت‌ها نيز شديدًا تحت تأثير جهاني شدن قرار دارند .جهاني شدن چه به تضعيف دولت منجر شود و چه به تقويت آن ،حتمًا موجب بازسازماندهي آن خواهد شد. ُب عد فرهنگي جهاني شدن ُبعد فرهنگي جهاني شدن يكي از مهم‌ترين -و شايد مهمترين ُ -بعد آن است .اصوًال فرايند جهاني شدن ‌ داراي ويژگي فرهنگي است .جهاني شدن در ذات فرهنگ مدرن نهفته است و راه و رسم فرهنگي در ذات جهاني شدن. به عقيده كاستلز نيز ماهيت جهاني كه در حال شكل‌گيري است اوًال و اساسًا ماهيتي فرهنگي است .حامالن فرهنگ علي‌االصول مي‌توانند باالترين سهم و نقش را در تحوالت آتي ايفا نمايند. نشانههاي فرهنگي جهاني شدن بسيار است .برخي از اين شواهد و ‌ نشانه‌ها را مي‌توان به صورت زير فهرست كرد: -1تنوع و تكثر فرهنگي و در عين حال ظهور فرهنگ مشترك جهاني؛ -2اشاعه ارزش‌هاي جديد خصوصًا ارزش‌هاي فرامادي‌گرايانه؛ -3گسترش فرهنگ غربي و نسبي‌گرايي و در عين حال ظهور بنيادگرايي ديني؛ -4رشد و گسترش فرهنگ توده‌اي و مصرفي در جهان؛ ادامه -5بازتعريف هويت و توجه جهاني به اقليت‌ها ،قوميت‌ها و فرهنگ‌هاي محلي؛ -6گسترش كمي و كيفي ارتباطات و رسانه‌هاي همگاني؛ -7دسترسي توده‌ها به رسانه‌هاي ارتباطي و اطالعاتي؛ -8رشد و گسترش نمادگرايي و غيرمادي شدن كاالها؛ -9ناسرزميني‌شدن توليدات فرهنگي؛ -10گسترش اختالط فرهنگي . جهاني شدن و فرهنگ سخن گفتن از جهاني شدن در ُبعد فرهنگي آن مبين ارائه گفتگوي جديدي در سطح جهان و فراهم شدن اين امكان براي افراد و ملت‌ها است كه هر يك به نحوي بر تفاوت و تمايزات فرهنگي خود تأكيد ورزيده و از آن دفاع كنند .از طرف ديگر جهاني شدن همگون سازي فرهنگي را نيز درپي دارد؛ ادامه همان فرايند جهاني شدن كه يكپارچه مي‌كند تفكيك و طبقه بندي نيز مي‌كند جهاني شدن در حيطه فرهنگ را مي‌ توان مانند سكه دورويي دانست كه اگرچه يك روي آن تأكيد بر عناصر فرهنگ مشترك بشري تحت عنوان مذهب ،انسانيت و بشريت است اما روي ديگر آن، ناهمگني ،تنوع ،كثرت‌گرايي و به رسميت شناختن تنوع فرهنگي در جهان است. فرهنگ جهاني جهاني شدن در عين حال كه اقتصاد جهاني و جامعه‌اي فراملي پديد مي‌آورد ،فرهنگي جهاني را نيز شكل مي‌دهد البته هيچ يك از نظريه‌پردازان جهاني شدن معتقد نيستند كه يك فهرست جهاني واحد از اعتقادات، اصول و شيوه‌ها وجود دارد .اصطالح «فرهنگ جهاني» براي اشاره به «جهاني شدن فرهنگ» مورد استفاده قرار مي‌ گيرد و نه براي ايجاد يك فرهنگ واحد و يكپارچه. مفهوم «فرهنگ جهاني» مفهومي تناقص‌آميز است؛ «فرهنگ» اصوًال ويژگي‌هاي گروهي از مردم است كه آنها را از ديگران متمايز مي‌سازد و از اين رو خاص‌گرايانه است .از طرفي ،مفهوم فرهنگ اشاره به ويژگي‌هاي مميزه گروهي از مردم در يك محل مشخص دارد و لذا در ارتباط با محل تعريف مي‌شود .در حالي كه مفهوم «جهاني» مغاير آن است. پيامدهاي فرهنگي جهاني شدن رويكردهاي موجود درخصوص پيامدهاي فرهنگي جهاني شدن را مي‌توان در سه دسته كلي تقسيم‌بندي كرد: يكسانسازي يا امپرياليسم فرهنگي ‌ .1رويكرد .2رويكرد چندگانگي يا تنوع و تكثر فرهنگي .3رويكرد تلفيق فرهنگي .1رويكرد يكسان‌سازي يا امپرياليسم فرهنگي امپرياليسم فرهنگي در واقع شامل مجموعه‌اي نسبتًا پيچيده، مبهم و متناقض از ايده‌هاست .به عبارت ديگر از شماري از گفتمان‌هاي نسبتًا مجزا درباره سلطه تشكيل شده است: سلطه آمريكا بر اروپا ،سلطه غرب بر ساير نقاط جهان، سلطه مركز بر پيرامون ،سلطه جهان مدرن بر جهان سنتي. امپرياليسم فرهنگي ادامه ‏ امپرياليسم فرهنگي بر تعريفي از فرهنگ استوار است كه ‏ صرف حضور كاالهاي فرهنگي را با نفوذ آنها مسّلم و ‏ براساس اين رويكرد ،جهاني شدن باعث سيطره سطح آن را تا حد كاالهاي مادي فرومي‌كاهد. قطعي مي‌گيرد ارزش‌ هاي فرهنگي غرب بر ساير مناطق جهان خواهد شد .در اينجا ،جهاني شدن با «اروپايي شدن»« ،غربي شدن» و «آمريكايي شدن» مترادف است. امپرياليسم فرهنگي ادامه به طرز كنايه آميزي فرهنگ‌ها را از تاريخ‌هاي پويايشان -كه شامل تعامل با بسياري از سنتهاي فرهنگي است -تهي مي‌سازد. ‌ ايستادگي و مقاومت فرهنگي را ناديده مي‌گيرد. .2رويكرد چندگانگي يا تنوع و تكثر فرهنگي براساس اين رويكرد جهاني شدن نه تنها به غلبه يك فرهنگ بر فرهنگ‌هاي ديگر نمي‌انجامد بلكه اين امكان را فراهم مي‌آورد تا ساير فرهنگ‌ها نيز بتوانند عرض اندام كنند .جهاني شدن جرياني يك طرفه نيست كه فرهنگ غرب را به سمت ساير نقاط جهان گسترش داده و مسلط سازد بلكه جرياني است چندجانبه كه از سوي بخش‌ هاي ديگر جهان به سمت غرب در جريان است. .3رويكرد تلفيق فرهنگي رويكرد تلفيق يا پيوندسازي استدالل مي‌كند كه فرهنگ‌ها عناصري از يكديگر فرض مي‌گيرند و به هم پيوند مي‌ زنند و نوعي اشكال پيوندي و تلفيقي را ايجاد مي‌كنند .شواهد موجود خصوصًا در زمينه موسيقي عامهپسند و زندگي مذهبي از اين رويكرد كامًال حمايت ‌ مي‌كند. تلفيق فرهنگی ادامه اين رويكرد ،اين تصور را كه جهاني شدن فرهنگي الزامًا حركت ارزش‌ها وايده‌ها از سمت غرب به سمت ساير نقاط جهان است رد مي‌كند و معقتد است كه جهاني شدن فرهنگي بيشتر يك روند دوطرفه است. رويكردهاي جهاني شدن فرهنگي و نسبت آن با برخي عناصر جهاني شدن ZÅÄ {Z ¿Z¿Á»ª ËZ ² Àŧ Ê ¿ZÆ m²§ ÀÅ ÉZ ÅY ~ £, É { Ì· Z ÅÉZ ź¸Ì§ ²À ŧ® {Ë mÁ m Á cÓÂv », |· Z ¿Á|°»ÃZ {»M ÁcÓ » Âv , ÊËZ °Ë» M ÊvË̈eÁÉY Ä¿Z ÉZ À ^Ê¿ » ]Z Æ m̧ » É{» ZÉZ ÅÓZ̄ Ê]£ÉZ ÅY ÓÂ̄Z̄Â̄ÉZ ÅÊ¿|Ì¿ ÉZ Å^ ,ÊË À m ÊË Y€³{ Y ³Z ZÌÌÀ À] Ê»ÂÉZ « ÅÌyÄ ,Ä¿ZË¿YZ Ë €Y ³Ê¸ ³Ê¸» ÃÂm Á dÆ m ´¿ ÃÂmÁ Ê¿Z Æ m ½ Ấ¼ Å ÉZ ÁZ Å {Y Âm Á]{ ÄZ ¬ Z¬ffY ŸY ¹|¹|Ÿ ¶v» Ê¿Z Æ m ²À ŧ®Ë ÊËY ³ d¸»®ËË »Z ¼ f ¾ Ì ]|] ¾ Ì ]Ây ÁZ Å ·ZdÌZ §§ ʳ|¿|À »Z aŸÊ¬ ÄZ ʬ ÌÌ ‡Â» Ê^ Å~» cÓÂv » ²À§ Å{ ÂmÁÄ]{Z¬fY Ê¿Z Æ m¾ Ì ]Ây Z Å Æ m ʸv» ¾ ÌÁ {Á Y+ÉÀ Å Á­ f» ÁÊ¿Z ËZ ¼ f »ÃÂm ÁÁ d ¸»® Ë Ê¬ ̨¸e ½ | ½ Ý¿µZ u ÉZ ËZ ¼ f» ÉZ { °ËÁ ºÌ · ZËb »Y Ê ´Àŧ Ê ´Àŧj°e ½ Ấ¼ Å –ÉZ ËZ ¼ f» ÉZ Ê ´Àŧª ̨¸e سياست فرهنگي تعريف مفهومي سياست فرهنگي شامل اصول مكتوب و غيرمكتوبي است كه از سوي برنامهريزان براي ايجاد تغيير در وضع موجود و دستيابي به ‌ ميشود و حوزههاي مختلف فرهنگي تدوين ‌ ‌ اهداف مطلوب در همانگونه كه ‌ ميآيد .به تعبير ديگر - توسط مديران به اجرا در ‌ در اصول سياست فرهنگي جمهوري اسالمي ايران ،مصوب سال 1371نيز آمده است -سياست فرهنگي در حقيقت همان توافق رسمي و اتفاق نظر مسئوالن و متصديان امور در تشخيص ،تدوين الزمالرعايه در حركت اولويتهاي ‌ ‌ مهمترين اصول و و تعيين ‌ فرهنگي است. در دهه‌هاي اخير ،به ويژه بعد از جنگ جهاني دوم ،سياست فرهنگي كشورها تغييرات عمده‌اي را شاهد بوده است .اين تغييرات به طور خالصه عبارتند از؛ الف) گذار از مبنايي كامًال تك فرهنگي به منظور آماده سازي و اشاعه فرهنگ از جانب دولت به يك وضعيت متنوع‌تر و فراگيرتر. ب) انتقال از تسلط بخش عمومي به بخش خصوصي. ج) توجه به امر مقاومت فرهنگي و لزوم تمايز نسبت به فرهنگ غالب جهاني و يا ديگر فرهنگ‌ها در سياست فرهنگي كشورها وارد شده است .تأكيد كشورها بر ميراث ملي و حمايت از زبان در همين راستا صورت مي‌گيرد. تأثيرات جهاني شدن بر سياست فرهنگي الف) جهاني شدن سياست فرهنگي كشورها را به سمت نوعي همگوني (و نه يك‌گوني) سوق مي‌دهد .اگرچه تفاوت‌ هاي ملي و محلي آنها را نيز برجسته و از نو تثبيت مي‌كند. ب) جايگاه و نقش تقريبًا انحصاري دولت‌ها در سياست فرهنگي كشورها با چالش جدي مواجه شده است. ج) سياست فرهنگي كشورها به سمت سياست مبتني بر تنوع فرهنگي و توجه و تأكيد بر امور محلي و قوميت‌ها تغيير جهت داده و خواهد داد. د) بر اثر فرايند جهاني شدن ،بواسطه گسترش وسايل اطالعاتي و رسانه‌اي مدرن و گسترش تبادل فرهنگي، تعقيب سياست فرهنگي در قلمرو ملي نه ميسر است و نه مطلوب. ‍ه( يك تغيير ديگر در سياست فرهنگي كشورها بر اثر فرايند جهاني شدن ،توجه به چيزي است كه آن را «اختالط فرهنگي و يا «تلفيق فرهنگي» مي‌نامند. و) جهاني شدن بر حساسيت‌ها و تفاوت ملي تأثير گذاشته و از آن مي‌كاهد .لذا تعقيب اصول مبتني‌بر اين حساسيت‌ها و برجسته كردن نشانه‌ها و وجوه متمايز فرهنگي ديگر در اولويت اصلي نخواهد بود. ز) جهاني شدن بر حساسيت‌ها و تفاوت ملي تأثير گذاشته و از آن مي‌كاهد. ح) رسيدن به وحدت نمادي و كنترل فرهنگي يكي از مهمترين -و شايد مهم‌ترين -اهداف سياست‌هاي ‌ فرهنگي كشورها محسوب مي‌گرديد. ت) اقتصادي و تجاري شدن فعاليت‌هاي فرهنگي يكي از پيامدهاي جهاني شدن محسوب مي‌شود كه اكنون در سياست فرهنگي كشورها مورد توجه قرار گرفته است. پايان بخش سوم بخش چهارم: ساماندهي فرهنگي در ايران (بررسي آسيب‌شناسانه) ابعاد بررسي ساماندهي فرهنگي -1قوانين و برنامه‌هاي فرهنگي يا به عبارتي نظام كالن خط‌مشي‌گذاري -2مديريت و عملكرد سازمان‌ها و نهادهاي فرهنگي -1برنامه‌هاي فرهنگي (قوانين و مقررات) قوانين و مقررات بخش فرهنگ بيشتر شامل: اصول و سياست‌هاي فرهنگي جمهوري اسالمي ايران، قوانين برنامه اول ،دوم ،سوم و چهارم توسعه، مصوبات مجلس شوراي اسالمي، بخشنامه‌هاي دولت وسازمانها و نهادهاي فرهنگي است. ‌ نامهها ،مقررات خود آيين ‌ ‌ - تاكنون چهار قانون برنامه توسعه اقتصادي ،اجتماعي و فرهنگي در كشورمان به تصويب رسيده است .اين برنامه‌ها مهم‌ترين اسنادي هستند كه مجريان براساس آن ،در بخش‌هاي مختلف دست به اقدام مي‌زنند و عملكرد آنها را نيز مي‌توان براساس اهداف تعيين شده در اين برنامه‌ها مورد ارزيابي قرار داد. سازمان برنامه و بودجه (تا زمان ادغام) و سازمان برنامهريزي‌هاي انجام ‌ مديريت و برنامه‌ريزي در شده در خصوص تدوين برنامه‌هاي توسعه كشور، محوريترين و تأثيرگذارترين سازمان‌ها ‌ بودهاند. ‌ نمودار سازماني تشكيالت نظام برنامه‌ريزي برنامه توسعه دوم مجلس هيئت وزيران شوراي برنامه‌ريزي امور اقتصادي ستاد برنامه‌ريزي شوراي تلفيق امور اجتماعي و عمومي شوراي برنامه‌ريزي فرهنگ ،تربيت بدني و توريسم كميته برنامه‌ريزي فرهنگ و توريسم برنامهريزي تربيت‌بدني و ورزش ‌ كميته برنامه‌ريزي صدا و سيما كميته‌ برنامههاي توسعه دستگاههاي متصدي و مجري امور فرهنگي در ‌ ‌ قانون برنامه اول توسعه 9دستگاه عمده دولتي را بهطور مستقيم دست‌اندركار اجراي بخش فرهنگي ‌ برنامههاي توسعه ،از ‌ برنامه دانسته است .اما در ساير بهطور مشخص دستگاههاي متولي و مجري فرهنگ ‌ ‌ نامي به ميان نيامده است؛ اين دستگاه‌ها و سازمان‌ها عبارتند از: ‏ وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي و سازمان‌هاي تابعه آن -خبرگزاري جمهوري اسالمي ايران -سازمان حج و اوقاف و امور خيريه -سازمان مدارك فرهنگي انقالب اسالمي سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ ‏ ‏ ‏ سازمان ميراث فرهنگي كشور، سازمان تبليغات اسالمي، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، و مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي. ارزيابي برنامه‌ها و اهداف بخش فرهنگ در برنامه‌هاي توسعه برنامههاي توسعه كشور در بخش فرهنگ ،داراي نقاط ضعف و ‌ ميشود: قوت متعددي هستند كه در زير به پاره‌اي از آنها اشاره ‌ -1اهداف كيفي تعيين شده براي بخش فرهنگ در برنامه‌ هاي توسعه كشور بسيار كلي ،مبهم و متعدد هستند. مروري اجمالي بر برخي از اهداف كيفي تعيين شده در برنامه اول نشانگر نوعي آرمان‌گرايي در تدوين برنامه‌هاي بخش فرهنگ است اين موضوع در مورد برنامه‌هاي دوم و تا حدودي سوم و چهارم نيز مصداق دارد. -2در بسياري از موارد ،ميان اهداف كيفي و كمي ،هماهنگي و سنخيت الزم وجود ندارد. تفاوتهاي قابل مالحظه‌اي به لحاظ صوري و شكلي در ‌ -3 چهار قانون برنامه توسعه مشاهده مي‌شود .اين تفاوت‌ها از آن جهت اهميت دارند كه به برداشت‌هاي متفاوت از اهداف منجر مي‌شوند. -4به نظر مي‌رسد تداوم و استمرار الزم در پيگيري اهداف ،به‌خصوص اهداف كيفي ،در برنامه‌هاي توسعه مشاهده نمي‌شود .شايد دليل اينكه در برنامه‌هاي توسعه كشور اهداف مشخصي به صورت مستمر پيگيري نمي‌شود ،تغيير فضاي حاكم بر برنامه‌ريزي است كه با تغيير حكومت‌ها و تركيب نمايندگان مجلس تغيير مي‌يابد ،موضوعات جديد و متفاوتي به‌عنوان مسئله و هدف مطرح مي‌شوند و برنامه‌ريزان توجهي به اصول و سياست‌هاي فرهنگي كشور (مصوب 1371شوراي عالي انقالب فرهنگي) نمي‌كنند. -5اهداف تعيين شده براي بخش فرهنگ در برنامه‌هاي توسعه ،عالوه‌بر آنكه كلي و مبهم هستند ،با واقعيت‌ها و توانمندي‌هاي كشورمان نيز هماهنگي و سازگاري كمتري دارند .برخي از محققان حتي معتقدند: برنامه‌ريزي فرهنگي در ايران تخيلي است؛ زيرا در برنامه‌ريزي‌ها ،محدوديت‌هاي احتمالي در شيوه‌هاي عمل ،در ميان مدت و درازمدت به صورت يك عامل عمده در نظر گرفته نمي‌شود و اصوًال نظامي براي كشف اين محدوديت‌ها وجود ندارد. -6آنچه در عمل اتفاق مي‌افتد ،در بسياري از برنامهها ‌ زمينهها متفاوت از آن چيزي است كه در ‌ بهعنوان مثال ،تقريبًا در هر پيشبيني شده است‌ . ‌ چهار قانون برنامه توسعه ،يكي از اهداف عمده، پرهيز از دولتي شدن امور مربوط به بخش فرهنگ بود ،اما آنچه در عمل اتفاق افتاده است ،دولتي شدن بخش فرهنگ است. سازمان‌ها و نهادهاي فرهنگي برنامههاي فرهنگي هر كشوري، ‌ تحقق اهداف و مستلزم داشتن دستگاه‌ها و نهادهاي اجرايي كارآمد است .بدون سازمان‌ها و نهادهاي فرهنگي كارآمد و اثربخش ،تحقق هيچ برنامه‌اي ،حتي اگر در مطلوب‌ترين شكل آن تدوين شده باشد ،ميسر نخواهد شد احمدي‌ گرجي در تحقيقي كه براي شوراي عالي انقالب فرهنگي در سال 1383انجام داده است ،دستگاه‌هاي فرهنگي جمهوري اسالمي ايران را به سه نوع تقسيم كرده است: نوع اول ،دستگاه‌هاي فرهنگ محور ،كه مخاطبين عام دارند؛ نوع دوم ،دستگاه‌هاي فرهنگ محور با مخاطبين خاص؛ نوع سوم ،دستگاه‌هايي كه مأموريت فرهنگ محوري ندارند ،اما به كارهاي فرهنگي نيز ميپردازند. ‌ سازمان‌هاي نوع اول ‏ وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي، سازمان تبليغات اسالمي، سازمان صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران، دفتر تبليغات حوزه علميه قم ‏ و سازمان فرهنگي و هنري شهرداري سازمان‌هاي نوع دوم سازمان ملي جوانان ،حوزه هنري، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، ‏ سازمان دانش‌آموزي، كانون فرهنگي و هنري و مساجد سازمان‌هاي نوع سوم ‏ وزارت آموزش و پرورش، سازمان تربيت بدني، آموزش عالي (دانشگاه‌ها) و دانشگاه آزاد در تحقيق ديگري كه توسط صالح اولياء انجام شده است ،دستگاه‌هاي فرهنگي براساس معيارهاي زير دسته طبقه‌بندي شده‌اند: -1سطوح مديريت فرهنگي: دستگاههاي فرهنگي به دو دسته تقسيم شده‌اند؛ ‌ بر اين اساس الف -راهبردي شوراي عالي انقالب فرهنگي، -كميسيون فرهنگي مجلس، وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي، -سازمان تربيت بدني، -سازمان مديريت و برنامه‌ريزي ب -اجرايي -2تخصيص بودجه؛ -3زمينه فعاليت يا مأموريت اصلي در بخش فرهنگ؛ حوزههاي فرهنگي كشور ‌ -4 دراين جا ما با معيار اهداف و وظ{{ايف م{{دون در ق{{انون تش{{{{{{كيل هر دس{{{{{{تگاه و عملكرد آنها در م{{{{{{دت فعاليتش{{{ان ،آنها را ب{{{ه س{{{ه دس{{{ته تقس{{{يم‌بندي خواهيم كرد: -1سازمان‌ها و نهادهاي سياست‌گذار؛ -2سازمان‌ها و نهادهاي مجري؛ -3سازمان‌ها و نهادهاي ناظر. دستگاه‌هاي فرهنگي كشور بر حسب نوع فعاليت: -1دستگاه‌ها و سازمان‌هاي فرهنگي سياست‌گذار -2دستگاه‌ها و سازمان‌هاي فرهنگي مجري -3دستگاه‌ها و سازمان‌هاي فرهنگي ناظر -1دستگاه‌ها و سازمان‌هاي فرهنگي سياست‌گذار شوراي عالي انقالب فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي سازمان تبليغات اسالمي صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران -2دستگاه‌ها و سازمان‌هاي فرهنگي مجري -1وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي -2سازمان تبليغات اسالمي -3سازمان صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران -4سازمان خبرگزاري جمهوري اسالمي ايران -5سازمان فرهنگ و ارتباطات اسالمي -6سازمان ميراث فرهنگي -7سازمان ايرانگردي و جهانگردي -8كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان -9شوراي هماهنگي تبليغات اسالمي -10مركز رسيدگي به امور مساجد -11سازمان فرهنگي و هنري شهرداري -12بنياد حفظ و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس -13مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) -14دفتر تبليغات حوزه علميه قم -15ستاد امر به معروف و نهي از منكر -16نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها -17فرهنگستان زبان فارسي -18كتابخانه ملي -19سازمان حج و زيارت -20دفتر تبليغات اسالمي -21سازمان اوقاف و امورخيريه -22ستاد اقامه نماز -23نيروي مقاومت بسيج -24سازمان ملي جوانان -3دستگاه‌ها و سازمان‌هاي فرهنگي ناظر شوراي عالي انقالب فرهنگي نهاد رهبري شوراي نظارت بر صدا و سيما انواع سازمان‌هاي فرهنگي براساس معيار نوع و محور فعاليت‌ها و مخاطب رديف نوع مصاديق 1 سازمان‌هاي فرهنگ محور سياست‌گذار با مخاطبان عام شوراي عالي انقالب فرهنگي ،وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي، صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران ،سازمان تبليغات اسالمي ،دفتر تبليغات اسالمي 2 سازمان‌هاي فرهنگ محور سياستگذار با مخاطبان خاص ‌ سازمان ملي جوانان ،وزارت علوم ،تحقيقات و فناوري ،وزارت آموزش و پرورش ،سازمان فرهنگ و ارتباطات اسالمي 3 سازمانهاي فرهنگ محور ‌ مجري با مخاطبان عام سازمان فرهنگي و هنري شهرداري ،بنياد حفظ و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ،سازمان ميراث فرهنگي ،سازمان ايرانگردي و جهانگردي 4 سازمان‌هاي فرهنگ محور مجري با مخاطبان خاص سازمان حج و زيارت ،سازمان خبرگزاري جمهوري اسالمي ايران، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ،مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) ،سازمان اوقاف و امورخيريه ،نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها ،نيروي مقاومت بسيج ،مركز رسيدگي به امور مساجد ،دفتر امور مشاركت زنان ،كتابخانه ملي. 5 سازمان‌هاي فرهنگ محور ناظر با مخاطبان عام شوراي عالي انقالب فرهنگي ،نهاد رهبري 6 سازمان‌هاي فرهنگ محور ناظر با مخاطبين خاص شوراي نظارت بر صدا و سيما رويكردهاي بررسي عملكرد سازمان‌هاي فرهنگي .1رويكردهاي سنتي .2رويكردهاي نوين .1رويكردهاي سنتي سازمانها، ‌ رويكردهاي سنتي در بررسي عملكرد دستيابي به ‌ روشهايي هستند كه بر ‌ شامل هدف ،تأمين منابع و فرايند دروني سازمان ميكنند. تأكيد ‌ .2رويكردهاي نوين رويكردهاي نوين در سنجش اثربخشي و كارايي يك سازمان اصوًال شامل روش‌هايي مي‌شوند كه بر تركيب و تلفيق عناصر و روش‌هاي متعدد تأكيد دارند .رويكرد نوين شامل دو روش عمده هستند كه عبارتند از: روش مبتني‌بر تأمين رضايت گروه‌هاي ذي‌نفع -روش مبتني‌ بر ارزش‌هاي رقابتي شاخص‌هاي ارزيابي عملكرد سازمان‌هاي فرهنگي سازمانهاي فرهنگي ‌ شاخصهاي مناسب براي ارزيابي عملكرد ‌ تعيين داراي اهميت فراواني است و اگر در اين زمينه دقت كافي وجود سازمانهاي فرهنگي را در راستاي ‌ نميتوان عملكرد نداشته باشد‌ ، اهداف تعيين شده تنظيم و كنترل كرد .به‌عنوان مثال ،اگر يكي از سازمانهاي فرهنگي نظير ‌ شاخصهاي ارزيابي عملكرد برخي ‌ كتابهاي منتشر شده و ‌ وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي را تعداد تيراژ آنها قرار دهيم و آن را دليلي بر رشد فرهنگ كتابخواني در شاخصهايي چون ساعات اختصاص يافته به مطالعه ‌ كشور بدانيم و از و ميزان مطالعه كتب غيردرسي غافل شويم ،در نحوه سنجش عملكرد شدهايم سازمانهاي فرهنگي در اين زمينه دچار اشتباه ‌ ‌ شاخصهاي مؤثر در ارزيابي عملكرد مراكز تحقيقاتي ‌ بهطوركلي، ‌ در سه شاخص عمده و ده زيرشاخص به شرح زير در نظر گرفته ميشود: ‌ -1شاخص منابع انساني پژوهشگران تمام وقت و پاره وقت؛ تعداد دانشجويان كارشناسي ارشد پذيرفته شده؛ تعداد دانشجويان دكتراي پذيرفته شده؛ -2شاخص عملكرد تعداد كتب تأليفي منتشر شده؛ ترجمهاي منتشر شده؛ ‌ تعداد كتب تعداد مقاالت علمي پژوهشي و علمي ترويجي معتبر چاپ شده؛ تعداد مقاالت ISIچاپ شده؛ تعداد مقاالت ارائه شده در كنفرانس‌هاي معتبر. -3شاخص منابع مالي تعداد قراردادهاي تحقيقاتي منعقد شده با ساير بخشها؛ ‌ مبلغ كل قراردادهاي تحقيقاتي منعقد شده با ساير بخشها. ‌ ما دو شاخص مالي و انساني را انتخاب و عملكرد دستگاه‌هاي فرهنگي را براساس آن ،مورد ارزيابي قرار خواهيم داد. -1شاخص‌هاي مالي يكي از شاخص‌هايي كه براي ارزيابي سازمان‌هاي فرهنگي مي‌توان به كار گرفت ،شاخص مالي است؛ يعني مي‌توان عملكرد سازمان‌هاي فرهنگي را براساس مقدار اعتباري كه به آنها تخصيص داده شده است، مورد سنجش و ارزيابي قرار داد. بررسي اعتبارات بخش فرهنگ سالهاي ( 1363-67ميليون ريال) اعتبارات بخش فرهنگي طي ‌ عنوان عملكرد 1363 1364 1365 جمع اعتبارات فصل فرهنگ و هنر 11118 1291 6 1242 5 7002 1866 1490 5 0 4 اعتبارات جاري 1015 6 1182 4 1095 6 1333 8 6244 8 اعتبارات عمراني 962 1092 1469 156 7576 2491 3468 286 3 17531 3213 3189 286 3 3212 1700 2 - - 529 1140 5998 1368 1890 17071 3 9255 3 جمع اعتبارات فصل اطالعات و ارتباطات جمعي (بدون احتساب سازمان صدا و سيما) 388 6 اعتبارات جاري 378 6 395 2 اعتبارات عمراني 100 150 279 اعتبار براي نظارت بر موقوفات 1120 1192 1178 جمع اعتبارات بخش فرهنگ 1612 4 1821 0 1366 1367 جمع 1617 4 232 45 اعتبارات اختصاص‌يافته به بخش فرهنگ و هنر و نسبت آن با بودجه كل كشور و بودجه امور اجتماعي سال بودجه كل كشور (ميليارد ريال) بودجه امور اجتماعي (ميليارد ريال) بودجه فرهنگ و هنر (ميليارد ريال) درصد بودجه فرهنگي نسبت به بودجه كل كشور درصد بودجه فرهنگ و هنر نسبت به بودجه امور اجتماعي 1370 3/20097 6/4455 1/47 23/0 06/1 1375 6/137242 8/26510 6/723 53/0 73/2 1380 2/455978 7/55069 6/1486 33/0 70/2 1381 2/693302 0/38495 2/1682 24/0 37/4 1382 1/968261 2/51523 2/2545 26/0 94/4 1383 8/1184506 4/57426 5/3225 27/0 62/5 بر اساس آنچه ذكر شد ،مالحظات چندي را بايد در خصوص اعتبارات بخش فرهنگ مدنظر قرار داد. .1با توجه به اهميت مقوله فرهنگ براي نظام جمهوري اسالمي ايران ،به نظر مي‌رسد اعتبارات بخش فرهنگ و هنر از ميزان الزم برخوردار نبوده بودجهاي ‌ و علي‌رغم اهميت و جايگاه آن ،مقدار كه به آن اختصاص داده شده است ،از رشد قابل مالحظهاي نسبت به گذشته برخوردار نيست. ‌ .2مشكل عدم تخصيص درست منابع ،عالوه‌بر اينكه بر كل نظام بودجه كشور حاكم است ،در درون بخش فرهنگ نيز وجود دارد .بدين صورت كه درون بخش فرهنگ ،ميان نهادها و دستگاه‌هاي فرهنگي براي در اختيار گرفتن منابع مالي بيشتر ،رقابتي شگفت و نابرابر در دستگاههاي فرهنگي نه براساس ‌ جريان است و معموًال بودجه عملكردها و برنامه‌هاي آنها؛ بلكه اغلب به‌دليل قدرت آنها در تواناييشان در متقاعد كردن مسئولين دولتي و ‌ چانهزني و ‌ ميشود. نمايندگان مجلس تخصيص داده ‌ .3عدم جهت‌گيري درست يارانه‌هاي پرداختي دولت به بخش فرهنگ ،مشكل ديگري است كه بايد بدان توجه نمود. بررسي اعتبارات دستگاه‌هاي فرهنگي در سال‌هاي اخير و در خالل برنامه‌هاي توسعه، دستگاههاي فرهنگي جديدي با اهدافي نو به ‌ دستگاههاي موجود در بخش فرهنگ اضافه شده و ‌ بخشي از اعتبارات آن را به خود اختصاص دادهاند .اين دستگاه‌ها بيشتر دستگاه‌هايي هستند ‌ كه در زمينه امور ديني به فعاليت مشغول مي‌باشند.  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ سازمان تبليغات اسالمي شوراي هماهنگي تبليغات دفتر تبليغات اسالمي حوزه علميه قم مركز مديريت حوزه علميه قم مركزجهاني علوم اسالمي كانونهاي فرهنگي بسيج ‌ انجمن‌هاي اسالمي دانش‌آموزي و دانشجويي ستاد امر به معروف و نهي‌ از منكر ستاد عالي كانون‌هاي مساجد مركز رسيدگي به امور مساجد ستاد اقامه نماز اعتبارات ويژه مصلي تهران  حوزه هنري سازمان تبليغات اسالمي ‏ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسالمي ‏ مجمع جهاني اهل بيت (ع) ‏ مجمع جهاني تقريب بين مذاهب اسالمي ‏ مؤسسه نشر آثار حضرت امام (ره) ‏ بنياد حفظ آثار دفاع مقدس ‏ سازمان اسناد انقالب اسالمي ‏ كتابخانه حضرت آيت‌ا ...مرعشي نجفي اعتبارات اين‌گونه دستگاه‌ها در سال‌هاي اخير در حال افزايش بوده است .به‌عنوان مثال ،ميزان اعتبارات دستگاه‌ هاي دولتي و غيردولتي فعال در زمينه تبليغات اسالمي و امور ديني در سال 1385نسبت به سال قبل ( )1384حدود 7/51درصد افزايش داشته است. در ميان دستگاه‌هاي فرهنگي ،بررسي اعتبارات بزرگ‌ترين متولي امور فرهنگي؛ يعني وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمي، داراي اهميت ويژه‌اي است .اعتبارات اين وزارتخانه در سال‌هاي اخير تقريبًا در هر سال افزايش داشته است .اگر مبناي بررسي خود را سه سال اخير انتخاب كنيم ،مالحظه خواهيم كرد كه در سال 1385اعتبارات اين وزارتخانه مبلغ 1.843.4450.000.000ريال و در سال 1386مبلغ 2.128.050.000.000ريال بوده است و در قانون بودجه سال 1387اعتبارات آن مبلغ 1.217.110.000.000ريال برآورد شده است. براساس بررسي اعتبارات دستگاه‌هاي فرهنگي و با توجه به آنچه ذكر شد، مي‌توان به نتايج زير دست يافت: -1مقدار اعتبارات بخش فرهنگ ،كه درحال‌حاضر حدود 5/3درصد از اعتبارات كل كشور است ،به خودي خود نمي‌ تواند شاخصي گويا براي ارزيابي وضعيت اين بخش باشد؛ زيرا در حدود 35دستگاه به‌طورمستقيم از اعتبارات اين بخش استفاده مي‌كنند ،درحالي‌كه برخي از آنها در عمل فعاليت فرهنگي ،به معنايي كه از آن انتظار مي‌رود، ندارند و بيشتر مشغول فعاليت‌هاي آموزشي و پژوهشي از جنس فعاليت دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي هستند. ازاين‌رو ،محاسبه بودجه اين دستگاه‌ها در رديف بودجه دستگاه‌ هاي فرهنگي ،مقدار اعتبارات اين بخش را در ظاهر افزايش داده و رقمي غيرواقعي را نشان مي‌دهد. -2تعداد زيادي از دستگاه‌هاي فرهنگي داراي رديف بودجه مستقل مي‌باشند ،درحالي‌كه ازنظر سازماني به دستگاه ديگري وابسته هستند .مانند مجمع جهاني تقريب مذاهب اسالمي و مجمع جهاني اهل‌ بيت كه زيرمجموعه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسالمي هستند و يا حوزه هنري كه وابسته به سازمان تبليغات اسالمي است. اختصاص رديف بودجه مستقل به اين دستگاه‌ها از وابستگي و پاسخگويي آنها به دستگاه متبوع مي‌كاهد و به همين خاطر ،امكان نظارت و كنترل عملكرد اين دستگاه‌ها عمًال تضعيف مي‌شود . -3افزايش اعتبارات دولتي بخش فرهنگ به خودي خود موضوع ارزشمند و شاخص مطلوبي براي اين بخش محسوب نمي‌شود؛ بلكه حتي مي‌تواند نشانه دولتي شدن فعاليت‌هاي فرهنگي و حاكميت كامل دولت بر اين بخش باشد. -4به نظر مي‌رسد اعتبارات بخش فرهنگ در بودجه‌ ساليانه كشور ،بر اساس موضوعات و مقوالت فرهنگي تخصيص داده نشده و سهم تقريبي هركدام از مقوالت بودجه فرهنگي كشور ،مشخص نشده است. -2شاخص نيروي انساني بررسي دقيق تعداد نيروي انساني بكارگرفته شده در دستگاههاي فرهنگي و ميزان تحصيالت آنها، ‌ نيازمند داشتن اطالعات دقيق از كم و كيف اين بهداليل نيروهاست كه معموًال اين‌گونه دستگاه‌ها ‌ مختلفي از ارائه آنها به محققان خودداري ميكنند .لذا به نظر مي‌رسد براساس اطالعات ‌ نميتوان بررسي دقيقي از وضعيت اندك موجود ‌ نيروي انساني بخش فرهنگ ارائه داد. براساس اطالعات موجود آنچه مي‌توان گفت ،اين است كه وضعيت نيروي انساني بخش فرهنگ به لحاظ تحصيالت و آموزش از وضعيت مطلوبي برخوردار نيست. همان‌گونه‌كه در گزارش‌هاي رسمي نيز معموًال ذكر مي‌شود ،سازمان‌ها و مراكز متولي امور فرهنگي كشور از حيث تجربه و تخصص كاركنان‌شان و عدم توانايي در جذب نيروي متخصص دچار چالش جدي هستند. پايان بخش چهارم بخش پنجم: نظارت و ارزيابي فعاليتهاي‌ فرهنگي ‌ دستگاه‌هاي ناظر فرهنگي؛ وظايف و عملكردها سازمانهاي فرهنگي و كم و كيف ‌ نظارت بر عملكرد نهادها و فعاليتهاي فرهنگي كشور ،پس از پيروزي انقالب اسالمي ،بيشتر ‌ به دو شيوه انجام شده است .شيوه اول و مرسوم ،نظارت و ارزيابي درون سازماني بوده است؛ بدين صورت كه معموًال در درون هر سازماني ،واحد خاصي (معموًال واحد طرح و برنامه و يا دفتر نظارت وارزيابي) مستقر بوده و وظيفه ارزيابي و نظارت بر عملكرد آن سازمان را به عهده داشته است .در شيوه دوم ،نظارت به صورت برون‌سازماني انجام گرفته است .در اين شيوه ،دستگاه يا سازمانهاي ‌ دستگاههاي مشخصي مسئول ارزيابي عملكرد نهادها و ‌ فرهنگي بوده‌اند. دستگاه‌هايي كه مسئوليت نظارت بر عملكرد نهادها و سازمان‌هاي فعال در عرصه فرهنگ را برعهده دارند ،به دو دسته تقسيم مي‌شوند ميتوانند عملكرد اكثر يا تمام دستگاههايي كه با قدرت و اختيارات وسيع ‌ ‌ -1 دستگاههاي فرهنگي را مورد بررسي قرار داده و بر آنها اعمال نظارت كنند. ‌ اين دستگاه‌ها عبارتند از: برنامهريزي؛ ‌ الف -شوراي عالي اداري سازمان مديريت و ب -شوراي نظارت و ارزيابي وزارت علوم ،تحقيقات و فناوري؛ ج -هيئت نظارت و بازرسي شوراي عالي انقالب فرهنگي؛ د -هيئت نظارت و ارزيابي شوراي عالي انقالب فرهنگي؛ ه -كميسيون اصل 90مجلس شوراي اسالمي؛ و -سازمان بازرسي كل كشور؛ پژوهشهاي مجلس شوراي اسالمي. ‌ ز -مركز دستگاههايي كه تنها از قدرت اعمال نظارت بر ‌ -2 يك يا تعداد محدودي نهاد يا سازمان فرهنگي مشخص برخوردار هستند؛ مانند شوراي نظارت بر صدا و سيما. شوراي عالي انقالب فرهنگي مطابق آيين‌نامه اهداف و وظايف شوراي عالي انقالب فرهنگي ،اين خطمشي، سياستگذاري ،تعيين ‌ ‌ شورا به‌عنوان مرجع عالي تصميمگيري ،هماهنگي و هدايت امور فرهنگي ،آموزشي و ‌ سياستهاي كلي نظام محسوب ‌ پژوهشي كشور در چارجوب الزماالجرا و در حكم قانون ميشود و تصميمات و مصوبات آن ‌ ‌ است .براين اساس ،اين شورا ،در عرصه فرهنگ ،دو وظيفه «سياستگذاري» و «نظارت» را برعهده دارد. ‌ شوراي عالي انقالب فرهنگي نحوه تأسيس ريشه‌ هاي تأسيس شوراي عالي انقالب فرهنگي را بايد در فرمان حضرت امام خميني (ره) در خصوص تشكيل ستاد انقالب فرهنگي در بهار سال 1359جستجو نمود .در اين سال ايشان بر ضرورت اجراي انقالب فرهنگي در دانشگاه‌ ها تأكيد كرده و توجه جدي به آن را خواستار شدند. نحوه تأسيس ادامه ستاد انقالب فرهنگي با تركيب اعضايي كه حضرت امام مشخص كرده بودند ،تا سال 1363به فعاليت خود ادامه داد .در شهريورماه همين سال ،به پيشنهاد آيتاهلل خامنه‌اي (رئيس‌جمهور وقت) و دستور امام خميني(ره) ،تغييراتي در ‌ اين ستاد داده شد .از اين تاريخ تا آذر 1363ستاد انقالب فرهنگي با تركيب اعضاء زير به فعاليت خود ادامه داد :نخست وزير ،وزراي فرهنگ و آموزش عالي و فرهنگ و ارشاد اسالمي ،دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهي و آقايان علي شريعتمداري ،احمد احمدي ،عبدالكريم سروش و مصطفي معين. ستاد انقالب فرهنگي به‌تدريج در مكاتباتي كه بين رئيس اين ستاد (رئيس جمهور وقت)‌و حضرت امام صورت گرفت ،نام شوراي عالي انقالب فرهنگي به خود گرفت. ساختار شوراي عالي انقالب فرهنگي شوراي عالي انقالب فرهنگي شامل دبيرخانه و چند شوراي اقماري و وابسته است. دبيرخانه شوراي عالي انقالب فرهنگي دبيرخانه شوراي عالي انقالب فرهنگي با هدف فراهم آوردن زمينه‌هاي الزم جهت كارشناسي هرچه بهتر مصوبات شوراي عالي و پشتيباني علمي ،پژوهشي و خدماتي متناسب با وظايف و مسئوليت‌هاي آن تشكيل شد. شوراهاي اقماري شوراي عالي انقالب فرهنگي الف) شوراي فرهنگ عمومي، ب) شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان، ج) شوراي اسالمي شدن مراكز آموزشي، د) شوراي معين شوراي عالي انقالب فرهنگي و ه) شوراي هنر اختيارات شوراي عالي انقالب فرهنگي شوراي عالي انقالب فرهنگي داراي اختيارات گونهاي است ‌ گستردهاي است .اين اختيارات به ‌ كه در ايران تنها نهادي كه غير از مجلس شوراي اسالمي تصميمات آن در حكم قانون محسوب ميشود ،اين شورا است. ‌ وظايف شوراي عالي انقالب فرهنگي . 1تدوين اصول سياست فرهنگي نظام جمهوري اسالمي ايران و تعيين اهداف و خط مشي‌هاي آموزشي، پژوهشي و اجتماعي كشور؛ . 2تجزيه و تحليل شرايط و جريانات فرهنگي جهان و تبيين كانون‌ها و ابزارهاي مهم در اين زمينه و اتخاذ تدابير مناسب؛ . 3بررسي و تحليل شرايط و جريانات فرهنگي ،ارزشي و اجتماعي جامعه به منظور تعيين نقاط قوت و ضعف و ارائه راه‌حل‌هاي مناسب؛ وظايف شوراي عالي انقالب فرهنگي ادامه .4بررسي الگوهاي توسعه و تحليل آثار و پيامدهاي فرهنگي سياست‌ها و برنامه‌هاي توسعه سياسي ،اقتصادي و اجتماعي كشور و ارائه پيشنهادهاي اصالحي به مراجع ذي‌ربط؛ .5تبيين و تعيين شاخص‌هاي كّم ي و كيفي براي ارزيابي وضع فرهنگي كشور؛ .6بررسي و ارزيابي وضع فرهنگ ،آموزش و تحقيقات كشور؛ ارزيابي عملكرد دستگاه‌هاي فرهنگي ارزيابي عملكرد سازمان تبليغات اسالمي هيئت نظارت و ارزيابي فرهنگي و علمي ،براي اولين بار عملكرد سالهاي برنامه سوم توسعه سازمان تبليغات اسالمي را در طي ‌ ( )79-83مورد بررسي قرار داد و نتايج آن را بدين صورت به شوراي عالي انقالب فرهنگي ارائه نمود: -1سازمان تبليغات اسالمي داراي نقاط قوت برجسته‌اي ازنظر اهداف و مسئوليت‌ها ،ويژگي انقالبي و ديني و. . . مي‌ باشد و از اين نظر ،كاركردهاي آن مهم و ارزشمند بوده و توانسته است در راستاي تحقق اهداف عاليه نظام جمهوري اسالمي حركت نمايد؛ -2فعاليت‌هاي گسترده سازمان در سه معاونت و همچنين نوآوري‌هاي آن عمومًا مثبت ارزيابي مي‌گردد. -3مستندات ارائه شده از سوي سازمان ،فاقد ارزيابي‌هاي دروني است؛ -4گستردگي بيش از اندازه مأموريت‌ها و وظايف سازمان، ‌ كمبود نيروي انساني متخصص ،تداخل وظايف با سازمان‌هاي ديگر‌،درگير شدن بيش از حد در اجرا و نياز به توجه بيشتر به امر آموزش و پرورش ،از اهم چالش‌هاي سازمان مي‌باشد؛ -5حوزه هنري سازمان با وجود تالش‌هاي ارزشمند استادان و مربيان هنوز شرايط مطلوبي را از منظر تربيت هنرمندان متعهد وداراي حس ديني نشان نداده است؛ ارزيابي عملكرد سازمان صدا و سيما ارزيابي عملكرد سازمان صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران، فعاليتهاي عمده شوراي عالي انقالب فرهنگي بوده ‌ يكي از است كه در اواسط سال 1384انجام شد .پاره‌اي از نتايج ارزيابي هيئت نظارت و ارزيابي فرهنگي و علمي از عملكرد صدا و سيما درادامه خواهد آمد: -1فعاليت سازمان صدا و سيما علي‌رغم كاستي‌هاي موجود ،به‌طوركلي در مسير تحقق رهنمودهاي حضرت امام (ره)‌و مقام معظم رهبري و سياست‌هاي فرهنگي بوده و تأثير بسزايي در تحوالت فرهنگي و اجتماعي ايران داشته است؛ -2تحوالت سازمان صدا و سيما در ده سال گذشته و افزايش چشمگير شبكه‌هاي ملي ،استاني و بين‌المللي به زبان‌ هاي مختلف ،حاكي از پيشرفت و موفقيت غيرقابل انكار اين سازمان در توسعه علمي مي‌باشد؛ -3تهيه كنندگان برنامه‌هاي صدا و سيما به ابالغ و ترويج پيام‌ هاي آموزشي ،تربيتي و اقتصادي به صورت ظريف و نامحسوس كمتر توجه نموده‌اند؛ -4سازمان صدا و سيما در برنامه‌هاي كارشناسي از صاحب‌ نظران و انديشمندان طراز اول و شناخته شده در مجامع علمي و متخصص كمتر استفاده مي‌كند؛ اين امر مي‌تواند به نارضايتي نخبگان منجر شود؛ -5بخشي از فرهنگ‌سازي‌هاي سازمان صدا و سيما در حوزه روابط خصوصي و اجتماعي سبب كاهش حساسيت‌هاي جامعه در رعايت حدود مسائل شرعي و ترويج گناه شده است؛ شوراي نظارت بر سازمان صدا و سيما مطابق اصل 175قانون اساسي جمهوري اسالمي ايران ،در صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران ،آزادي بيان و نشر افكار با رعايت موازين اسالمي و مصالح كشور بايد تأمين شود .نصب و عزل رئيس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران ،با مقام رهبري است و شورايي مركب از نمايندگان رئيس جمهور ،رئيس قوه قضائيه و مجلس شوراي اسالمي (هركدام دو نفر) نظارت بر اين سازمان خواهند داشت .خط‌مشي و ترتيب اداره سازمان و نظارت برآن را قانون معين مي‌كند. شوراي نظارت بر سازمان صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران با تركيب زير تشكيل مي‌گردد تا وظايف مقرر در اين قانون را انجام دهد: -1دو نفر به نمايندگي از طرف قوه مجريه به انتخاب رئيس جمهوري؛ -2دو نفر به نمايندگي از طرف قوه قضائيه به انتخاب رئيس قوه قضائيه؛ -3دو نفر به نمايندگي از طرف قوه مقننه به انتخاب رئيس مجلس شوراي اسالمي. اين شورا از بين اعضاء ،يك نفر را به‌عنوان رئيس و يك نفر را به‌ عنوان نايب رئيس شورا براي مدت يك سال انتصاب مي‌ نمايد كه مسئوليت اداره جلسات شورا ،انجام مكاتبات، و ابالغ نظرات و مصوبات شورا را برعهده خواهند داشت؛ همچنين يك نفر به‌عنوان دبير شورا كه مسئوليت اداره امور دبيرخانه را عهده‌دار خواهد بود. شوراي نظارت كه مسئوليت نظارت بر سازمان صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران را بر عهده دارد ،وظايفي بعهده دارد كه عبارتند از: -1نظارت بر حسن انجام كليه امور سازمان صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران و تذكرات الزم در مورد تخلفات و انحرافات جهت اصالح امور مذكور؛ -2نظارت بر سياست‌هاي اجرايي كه قرار است در سازمان صدا و سيماي جمهوري اسالمي ايران به اجرا در آيد و اعالم نظر اصالحي شورا به رئيس سازمان؛ -3نظارت بر حسن اجراي قوانين مربوطه در سازمان صدا و سيما؛ -4نظارت بر ايجاد و يا انحالل هربخش ،واحد ،شعبه و دفاتر و نمايندگي در سازمان؛ -5نظارت بر انعقاد قراردادها و خريدهاي داخل و خارج سازمان؛ -6نظارت بر ساير اموري كه سازمان طبق قانون برعهده دارد و انجام مي‌دهد؛ -7گزارش منظم و مستمر جريان امور در سازمان به مقام معظم رهبري و قواي سه‌گانه جمهوري اسالمي ايران. پايان

51,000 تومان