علوم انسانی و علوم اجتماعیالهیات، دین و معنویت

تفسیر سوره نور استاد مطهری فصل‌های 13-6

صفحه 1:
تفسیر موضوعی قرآن استاد مطهری

صفحه 2:
مشخصات کتاب آشنائی با قرآن؛‌تفسیر سوره نور استاد مرتضی مطهری جاب 600 انتشار ات صدر ‎١‏ ‏تهران 4960

صفحه 3:

صفحه 4:
فصل © الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوه فيها مصباح المصباح فى زجاجه الزجاجه كانها كوكب درى

صفحه 5:
نکات سوره مبارکه نور را به دلیل-0 وجود همین‌آیه در آن‌سوره نور يند لينليه كريمه از نظر تفسير از-© .لياتمشكله قرآنكريم لست لينليه بسيار قابلتدبر و تامل‌لسته و هو ک‌سویه لندازه ظرفيشخود از

صفحه 6:
مثل‌هاوق رآن‌لهاقو ژرفائی‌دارد 6۰ که هکس نمی‌تولند ادعا کند که ,من‌ب4 عمق‌آنرسیده لم چون‌منظور از آسمانها و زمین‌در-6 قرآنتمامی‌مخلوقاتمادوو معنووو »خیبو شهاد لس" بس معناى آيه اين ميشود كه خدا نور .تمام جهان است

صفحه 7:
منظور از نور همین‌نور محسوس6 نیست‌چر ‎ASI‏ "هیچ چیزء‌مانند خدا نیسث و "چشمها اورا نبیند و او .“جشمها را ببيند هر جيز يا حقيقتهيدا و ييدا-م” »كنندم را نور ميكويند مثل علم؛عقلءايمان»قرآن و عشق

صفحه 8:
لذا درستاستکه -6 بكوئيم خدا نور لستیعنی حقیقتی‌لسنک ه در ذلت خود بيدا و بيدا كنندم

صفحه 9:
روشنگری ‎oh‏ ‏عشق قهار است و من مقهور عشق چون قمر روشن شدم از نور عشق

صفحه 10:
کلمه نور در دعاها به -© عنولنلسمىاز لسماء ألهى ذكر شدم لستموويزم در دعایک میل‌تعبیر بسه با "یانور و یاقدوس .شدم لسثت

صفحه 11:
لمیرامومنینع در دعایک میل 9 :میفرماید وبنور وجهک التی اضاء له کل شی*" یعنی تو را سوگند به نور چهره ات که .همه چیز به آن روشن است یعنی اگر نور چهره تو نباشد همه جيز ,در تاریکی عدم و نیستی خواهد بود

صفحه 12:
اين عکس مخالف ين همه یک فروغ ‎dike‏ ‏0 .2 لاه ۲ وم جام افتاد همه به ست ‎ie 5‏ نور او ت بيد ‎Pina‏ ‏3 ) هویدا شخص از اما 3 ام علی ‎ie‏ | ‎Jad‏ کجاست جاست؟

صفحه 13:
خدا نور اسلور لست-0) نه نور لعظم. یعنی‌هماه نورها نسبتبه خداوند ‎gtd valle‏ خداوند نور .را به آنها دادم لست

صفحه 14:
یکی‌از خصوصیات) نور » مسئله هدلیتو رلهنمائی‌آن‌لسنو خداوند که هدلیتگر انسانهاستبه لين .معنا نور لست

صفحه 15:
روشقرآنلينلستكه -©0) مردم را دعوتبه تفكر ميفرمايد و كاهويرلوير لنكيختنفكر و عميقتر لنديشيدزمثا_هائومطرح .ميكند 7

صفحه 16:
در زمان‌پیامبر ص نورلنی‌ترین 09 مصنوع بشر همین‌مشکانتو مصباح و زجاجه و روغ‌زیتون‌بوده و برخي مفسرلن ,گفته لند مقصود آیه لین‌لستکه نور اهیو هدلیتاهی .در لينحد عالی‌روشنو ولضح لست

صفحه 17:
تفسیر آیه در روایات در رولیات آمدم لستکه منظور از-48 چراخدار([مشکان»سینه و اد وجود مقدس‌خاتم. ا-لابيا ص لسثو جراغ(مصباح):نورليمانو نور وحولست که در قلب‌قدس‌او ص لستو مقصود از زجاجه لمام علیع لستو آن‌درختپربرکت حضرتابرلهيم ع لستكه نه يهودى بود و نه نصرانى(لا شرقيه ولا غربيه)

صفحه 18:
فصل ح» الله نور السموات و

صفحه 19:
نکات :در رولیاتما آمدم لستکه -4 کل معروف بغیره مصنوع جيز ديكرى بايد شناختاو مخلوق .است و خدا نيست خدا به ذات خودش شناخته مى شود و .غير خدا به خدا شناخته ميشود

صفحه 20:
تصور عمومی‌آنستکه مخلوقرا بهم وسیله خود مخلوق‌ميشناسيم و خدا را . به وسیله مخلوق البته اين نوع از معرفت برای مبتدیها حاصل میشود که در قرآن نیز شناخت از طریق تفکر در آفاق و انفس اشاره شده است اما این راه آدمی را به ,سطوح بالای معرفت نمیرساند

صفحه 21:
اصل هدایت :با توجه به آیه 0۰ ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی ‎dO 4b,‏ قرآن هیچ موجودی را کور و کر و گمراه نمیداند وهمه موجودات را بینا و راه یافته میداند که نسبت به آینده و کمال خود راهنمائی تکوینی میشود بجز انسان که مکلف است خود راهش را از طریق تشریع .بيدا كند

صفحه 22:
لین‌که خدا نور آسمان‌ه و -۴) زمین‌لستو هو چیزی‌نورانیخود را از خدا دارد نشان‌دهندم آن‌لست که هر چیزوی وسیله خدا شناخته میشود و خدا بوسیله خود. هرچیزویه خدا ظاهر لستو .خدا به خود

صفحه 23:
همانگرنه که موجوداتمراتب‌دارند به تناسب‌درجاتشان هلیت‌ظ هم فرق‌میکند جماد در حد خودش تبات در حد خودش حیوان در حد خودش .انسان هم در حد خودش ان من شى الا يسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم. اسرا 6۳6۶

صفحه 24:
انواع هدایت در جهان هستی هدلیت‌طبیعی‌در جمادلت) هدلیت‌حسی‌در لنسان‌و حیولن-6 هدلیت‌غریزه در حيولنو لنسان-.© هدليتعةلمخصوص لنسان-62 هداليتوحىمخصوص لنسان-© هدليتوجدانمخصوص لنسان-©

صفحه 25:
فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والاصال.رجال لا تلهيهم تجاره و لا بيع عن ...ذكر الله .نور 90-2

صفحه 26:
مقصود از بیوت در روایت آمده است که این خانه های پیغمبران و مرسلین و حکما و مقصود خانه های خشتی نیست بلکه مقصود خود انسانها و کالبد ایشان است که مسجد و معبد روحشان .است

صفحه 27:
a Qa) 943 داستان ملاقات قتاده »عالم سنی با امام :باقر ع بين يدى بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر وقتى انسان نگاهش» شنیدن و گفتن و فکر و قدم و خوردن و آشامیدن و خوابیدنش برای خدا باشد معبد و مسجد ‎Jad,‏ خواهد بود

صفحه 28:
تفاوت منطق قرآن با برخی عرفانها قرآن میفرماید مردانی هستند که در همان حالی که اشتغال به کارشان دارند خدا را فراموش نمیکنند. اینها بدنشان مسجد .اسثت مثل یک فرد عاشق و فرد مصيبت ديده كه ضمن اشتغال از ياد معشوق و ياد .مصيبت خود غافل نميشوند

صفحه 29:
فصل © يياه خسن ما عَمُِوا وَيَِيدُمْ من : فضله* وله بزژق من یشاء بغیرٍ ‎gos‏ ‏تا خدا به نیکوتر از آنچه کرده‌اند جزایشان دهد و از فضل خود بر آن بیفزاید» و خدا هر که را خواهد ,بی‌حساب روزی دهد نور 90

صفحه 30:
نکات انسان »بالفطره طالب سعادت خودش هست نه طالب شقاوت و اگر دنبال کارهائی میرود که منجر به شقاوتش میشود آنرا به ,قصد شقاوت انجام نمیدهد

صفحه 31:
نقش ایمان در سعادت انسان یکی از آثار ایمان به خدا و روشن شدن به نور خدا اين است که عمل انسان ارزش واقعی پیدا میکند و موجب .سعادت انسان میشود

صفحه 32:
یک سوال چه لزومی دارد که برای اين که عمل انسان مقبول درگاه خدا واقع بشود انسان حتما مسلمان و با ایمان باشد و به خدا اعتقاد داشته باشد ؟

صفحه 33:
قرآن تنها روی عمل تکیه نمیکند بلکه روی ایمان و عمل هردو با هم تکیه میکند(اللنین آمنوا و عملواالصالحات). بر خلاف قرآن» عده ای تنها بر ایمان تکیه میکنند و برای عمل ارزشی قائل نیستند (مرجنه) و عده ای هم فقط بر عمل تكيه میکنند و برای ایمان ارزشی قائل نیستند .(ماديون)

صفحه 34:
یک اصل قرآنی مَنْ كَانَ يُرِيدُ ‎AY ils Thal‏ فِيها مَا ‎Loria‏ مَذمُومًا مَدْخُورًا ‎SI 53‏ الآخِرَةٌ وَسَعَى لَهَا سَْيَهَا وَهْوَ ‎sehen GIS BUN gb Gye‏ مَشكُورًا کلا ید هوّلاء وَهولاء من عطاء رب * ‎tthe 8S a5‏ رب مَحَظورا

صفحه 35:
هر كس كه خواهان اين جهان باشد هر چه بخواهیم زودش ارزانی داريم» آنگاه جهنم را جایگاه او سازيم تا نكوهيده و مردود بدان .درافتد وهر كه خواهان آخرت باشد ودر .جزاى سعيش داده خواهد شد

صفحه 36:
همه ‎chy‏ چه آن گروه را و چه اين كروه راء از عطای بروردكارت بى در بى خواهيم داد» زيرا عطاى بروردكارت .را از كسى باز ندارند

صفحه 37:
هر کسی در هر راهی که تلاش کند و به سوی هر مقتصدی که برود و ‎Called‏ کند» خدا اجرش را در همان .مقصد ضايع نميكند هركسى آن درود عاقبت كار گندم از گندم بروید جو ز جحو

صفحه 38:
مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْتَ الْآَخِرَةٍ عزنه ومن كان يُرِيدُ عزث ایا منها ومَا له في ‎el‏ من تصیب هر کس کشت آخرت را بخواهد به كشتهاش می‌افزاييم و هر کس کشت دنیا را بخواهد به او عطا می‌کنیم» ولی ,دیگر در کشت آخرتش نصیبی نیست ,شوری 60

صفحه 39:
کسی که در دنیا برای شهرت» معروفیت» ثروت و محبوبیت خود و نژاد و کشور و ملتش تلادش میکند به نتیجه اش هم میرسد و نباید توقع دیگری داشته باشد (توقع قرب (la, هر بذری محصول مخصوص خودش ,را ببار می آورد

صفحه 40:
ایمان شرط قبول عمل ایمان يا نور خدا به عمل انسان ارزش ميدهد و آنرا دكر كون ميسازد و در دركاه الهى مورد قبول واقع مى شود.آنكس كه ايمان ندارد آخرت را نمى خواهد ودر آخرت آنچه را خواسته باشد به او .ميدهند نه چیزی دیگر

صفحه 41:
مَنْ كَانَ پُرید له له ره ")4 يَصعَدُ الم 8 ی ‎Zor ne‏ الطيّبُ و الْعَمَلُ ‎Glial‏ یر ‎Aad‏ ‎wifes 34 s er ze ۳‏ .6 *وَالذِيَ يَمْكرُونَ السَيْنَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرٌ أُولَيِكَ ‎Sh‏ ‏یبور

صفحه 42:
هر که خواهان عزت است بداند که عزت » همگی از آن خداست. سخن خوش و پاك به سوی او بالا می‌رود و كردار نيك است که آن را بالا می‌برد. و برای آنان که از روی مکر به تبهکاری می‌پردازند عذابی است سخت .و مكرشان نيز از ميان برود فاطر 00

صفحه 43:
عدم تضاد بين دنيا و آخرت اگر آخرت را بخواهیم »دنیا هم هستاما اگر فقط دنیا را بخواهیم دیگر در آخرت بهره ای نداریم چونکه صد آمد نود هم پیش ماست آخرت قطار اشتر دان عمو در تبع دنیاش همچون پشک و مو

صفحه 44:
وقتی انسان از عمل خود حد اکثر بهره و پاداش را که همان قرب الهی و سعادت جاودان است » میبرد که به نور الهی روشن باشد و ,برای خدا عمل کند

صفحه 45:
تفضل خدا اگر انسان به نور الهی روشن باشد یک کار خوب را از نظر کمیت ده برابر پاداش میدهد و عمل نیمه زیبا را از نظر کیفیت با تمام زیبائی به او ,تحویل میدهد

صفحه 46:
مَنْ ‎Lb OE‏ حَرث لاجر َو زد له في حَریهومَن کان يُرِيدُ حَرْتَ ‎(iat‏ نویه ‎he‏ ومَا له في ‎cal Ge BOA‏ هر کس کشت آخرت را بخواهد به کشته‌اش می‌افزاييم و هر کس کشت دنیا را بخواهد به او عطا می‌کنیم» ولی ,دیگر در کشت آخرتش نصیبی نیست شورا 60

صفحه 47:
جَاء سیف یُْرَی لا مها وه لا يُظَلْمُونَ هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر به او ياداش دهندء و هر كه كار بدى انجام دهد تنها همانند آن کیفر بیند» تا ,ستمی بر آنها نرفته باشد انعام 460

صفحه 48:
Guill tiie hi 3g gall cas ‏و , و ماکان‎ ‏سکم یه أَخِرٌ را الا الْمَوكة في‎ ‏یمن بر کم تزا‎ sail ‎Gs al‏ حُسْنًا' إن الله عَفُودٌ ‏شَكُورٌ ‎

صفحه 49:
این است آن چیزی که خدا آن گروه از بندگانش را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند» بدان مژده می‌دهد. بگو: بر این رسالت مزدی از شماء جز دوست داشتن خویشاوندان» نمىخواهم. و هر كه كار نيكى كند به نيكويىاش مىافزاييم؛ زيرا خدا .آأمرزنده و شكريذير است

صفحه 50:
Aas asl alee ‏عملک افران‌مانند تلیاز خاکستر-)‎ ‏,لستد رمع رض‌طوفان‌شدید‎ ‏,عملک افران‌مانند سراب‌لسته‎ ‏عملک_افران‌همچون‌ظلماتی لست9‎ ‏که ک‌افر در لمولج طوفانی‌دریا‎ ‏,تجربه میکند‎

صفحه 51:
فصل © وَالَذِينَ كَقَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابِ هه رم ره ‎sa-‏ ات دوس دك ‎١‏ ‏بقیعة يَحْسَبّهُ الظَمْآنُ مَاءَ حَنّى 1 رو و وه 7 8 ذا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْنًا وَوَجَدَ الله 7« 4 0 عِنْدَهُ قَوَفَاهُ حِسَابَهُ* وال سَرِيعُ الْحِسَابِ

صفحه 52:
اعمال کافران چون سرابی است در بیابانی تشنه» آبش پندارد و چون بدان نزديك شود هیچ نیابد و خدا را نزد خود یابد که جزای او را به تمام بدهد. و ,خدا زود به حسابها می‌رسد

صفحه 53:
أ ‎GAN As gd calls‏ يَغْشَاهُ ‎bs G34 88 be ES‏ 488 ‎tas‏ 9 َغ لا آخرج یک ربكا ‎at‏ ُوَمَنْ لم يَجْمَلٍ الله له نوا قَمّا له ‎Js ds‏

صفحه 54:
یا همانند تاریکیهایی است در دریایی ژرف» که موجش فرو پوشد و بر فراز آن موجی دیگر و بر فرازش ابری است تیره» تاریکیهایی بر فراز یکدیگرء آن سان كه اگر دست خود بیرون آرد آن را نتواند دید. و آن كه خدا راهش را به هیچ نوری روشن نکرده باشد» هيج نورى فرا راه .خويش نيابد نور 66-60

صفحه 55:
معنی کافر کفر یعنی پرده کشیدن بر روی حق و ,حقیقت کافر در ترآن ناظر به کسانی است که حقیقت بر آنها عرضه شده است و آنها در مقابل حقیقت عناد میورزند و باصطلاح مقصرند نه قاصر.(جحوا .بها و استیقنتها انفسهم. نمل 46)

صفحه 56:
اکثر کافران» قاصرند نه مقصر- خدا عالم است قرآن از اين قبیل کافران با واژه مستضعف پا عبارت مرجون لامرالله یاد کرده است

صفحه 57:
حقيقت اسلام؛ تسليم حقيقت اسلام »تسليم است نه دانستن و ,ندانستن ملاک اسلام اين است که انسان بداند و در مقابل حقیقت تسلیم باشد و ملاک کفر این است که انسان بداند و حقیقت بر او عرضه شده باشد و او در مقابل حقیقت بایستد و مخالفت کند. (مثل شیطان)

صفحه 58:
داستان شک دکارت دکارت»همه چیز را از شک شروع کرد و به تدریج حقایقی مثل وجود خدا و روح و جسم و مذهب برايش روشن و ثابت شد.او منصف بود و تعصب نداشت و در دلش را به روی حقیقت باز کرده بود چنین شخصی اگر به حقیقت هم نرسد از مستضعفین و ,قاصران است

صفحه 59:
شرط قبول عمل اعمال انسان یک نظام واقعی دارد. برای اینکه عمل انسان بالا رود» باید قصد انسان بالا رفتن باشد یا قصد قربت نماید و نیت خالص محافظت نمايد. (اليه يصعد الكلم الطیب)

صفحه 60:
آفات عمل عناد ورزیدن در برابر حق و حقیقت از روی تعصب و غرور و نیز حسادت کردن نسبت به دیگران از جمله آفات اعمال حسنه میباشد

صفحه 61:
جزای عمل کافر اگر کسی به خدا ایمان نداشته باشد و به ‎Cols‏ معنقد نباشد و کاری را برای عالم بالا انجام ندهد عملش بالا نمی رود. لذا اعمال خیر کافران همچون سراب است و يوج و توخالى و مرده و بى روح كه بالا نمى رود و اعمال بدشان همجون ظلمات متراكم دراعماق دريائى عميق آنها را در »برميكيرد

صفحه 62:
فصل (00 تر أن الله يسيْحُ لَه من في وت ررض وال صَافَاتٍ کل قذ عم صلاته ‎i‏ ‏" یی ‎aS‏ 2

صفحه 63:
آیا ندیده‌ای که هر چه در آسمانها و زمین است و نیز مرغانی که در پروازند تسبیح گوی خدا هستند؟ همه نماز و تسبيح او را مىدانند و خدا به هر كارى كه .می‌کنند آگاه است Fd ‏نور‎

صفحه 64:
‎sats‏ تین تحمید موجودات ‎0 ‏موجودات ا 7 لراك د ‏۱ ۳9 و ب ن» خدارا 3 ‏يم میگ 5 ‏۳ رواب و ‏ردمآثرا: ه عموم ‏24 نمیفهمند یا نمی

صفحه 65:
والازض 5 من فك زر

صفحه 66:
هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست تسبیحش می‌کنند و هیچ موجودی نیست جز آنکه او را به پاکی می‌ستاید» ولی شما ذکر تسبیحشان را نمی‌فهمید. او بردبار و آمرزنده است PE ‏اسرا‎

صفحه 67:
فرق تسبیح و تحمید تسبیح یعنی تنزیه و مبرا دانستن خداوند از هرچه نقص و ناتوانی و نارسائی است»که شان مخلوقات ,است و تحمید یعنی ستایش خداوند به و حی و کرم و لطف و مغفرت

صفحه 68:
مسبحات در قرآن بنج سوره در قرآن کریم هست که با تسبیح ,شروع میشود و آنها را مسبحات می گویند حديد .سبح شه ما فىا سمولتو ا-لاض-) حشر. سبح لب ما فیا لسولتو ما فی لاض صف‌همان 4 جمعه. يسبح شما فى ‎Pehle syed‏ ‎vay‏ ‏تغابن همان-©

صفحه 69:
هدف قرآن ازبیان اين آیه قرآن با اين بیان نخواسته است یک معمائی را گفته باشد که بشر قادر به حل آن نیست بلکه میخواهد که انسانها تلاش کنند تا اين حقيقت تسبيح موجودات را به اندازه .ظرفيتش كشف نمايد

صفحه 70:
تفسیر حکیمانه برخی گفته اند که مقصود قرآن از تسبیح در اینجا همان تسبیح تکوینی و تسبیح به زبان حال است که هر مخلوقی در جنبه کمالش میگوید هرجه كمال دارم از خدای متعال است و هرچه نقص دارم از خودم .میباشد يت

صفحه 71:
تفسير عارفانه عارفان میگویند تسبیح به زبان حال نزد همه قابل فهم است اما قرآن در اینجا .ميفرمايد كه شما اين تسبيح را نميفهميد قرآن به گونه ای میگوید که همه موجودات عاقل و با شعورند چون ضمير هم ناظر به اشخاص است نه

صفحه 72:
مولوی که یک عارف است میگوید که انسان های عادی تسبیح و حمد موجودات را نمیفهمند اما موجودات واقعا خدایشان را میشناسند و حمد ,وتسبیح میکنند

صفحه 73:
جمله ذرات عالم در نهان با تو میگویند روزان و شبان ما سمیعیم و بصیریم و هشیم با شما نا محرمان ما خامشیم چون شما سوی جمادی میروید محرم جان خدادان کی شوید

صفحه 74:
وجه ملکی و ملکوتی موجودات همه موجودات عالم یک جنبه ملکی دارند که مرده است و یک جنبه ملکوثی و الهی که زنده .است و از دسترس حواس خارج میباشد اگر گوش و چشم باطن ما باز شود خواهیم دید كه در وجه ملکوتی موجودات چه غلغل و انقلاب .و حیاتی برپاست داستان شيخ عباس قمی در وادی السلام نجف و ,شیخ بهائی در قبرستان تخت فولاد اصفهان

صفحه 75:
پیامبر ص در غار حرا پیامبر اکرم ص فرمودند که وقتی اولین بار در كوه حرا به من وحى شد و جبرئيل آيات سوره علق را بر من خواند احساس كردم كه همه جهان دكركون شده است و وقتى به خانه باز ميكشتم ديدم كه تمام سنكها و ذرات .عالم با من سخن كفته و سلام ميكنند

صفحه 76:
فصل 00 و مك السمَاوات وَالْأَرْضٍِ إلى له الْمَصِيرُ از آن خداست فرمانروایی آسمانها و زمین و بازگشت همگان نزد ‎Cis gl,‏ نور 6-8

صفحه 77:
جهان صیرورت وشدن در اين جهان همه چیز( جماد و نبات و حیوان و انسان) دائما در حال تغيير و تحول از صورتی به صورت دیگر و از ماهیتی به ماهیت دیکر است. اما .این تحول» هدفدار و به سوی خداست ان الى ربى امنتهى انا لله و انا اليه راجعون

صفحه 78:
معنی توحید توحید بعنی اینکه همه چیز از خداست و همه چیز بوسیله خدا موجود است و تحت مالکیت خداست و به سوی خدا روان است.(منک و بک و لک و لیک)

صفحه 79:
صیرورت و تسبیح همین "شدن* و صیرورت موجودات ,تسبیح است حرکت و جنبش و وجود همه موجودات ,تسبیح و تنزیه خداوند متعال است آنچه از دریا به دریا می رود از همان جا کآمد آنجا میرود

صفحه 80:
رسالت دين دين » رسالتى دارد كه از غير دين» يعنى عقل و علم .و فكر بشرء ساخته نيست دين كرجه براى عقل و علم ارزش بسيارى قائل است ليكن حقايق عميق ترى را از جهان و انسان به .دسث مى دهد

صفحه 81:
جهانی که دین ارائه میدهد دین بینش ما را در باره جهان تغییر می د هد جهانی که با حس و عتل درک میکنیم جهانی با اعماق کمتر است لیکن انبیا آمده اند تا به ما بگویند که ای انسان» تو همین ظاهر نیستی و چند برابر اين ,ظاهر مخفی و ناپیدا هستی

صفحه 82:
دنیای شعور باطن روانشناسی جدید دریافته است که مقدار اندکی از حقیقت روح برای انسان روشن است و بیشترین بخش حقیقت روح از او پنهان است و در مواقع خاص مثل خشم و ترس و خواب خود را دربه صورت سخن»عمل» فحش»تهمت» غیبت و... نشان .میدهد روانشناسی از این بخش به عنوان ضمیر ناخود آگاه نام میبرد

صفحه 83:
تمثیل های مولوی و اعماق باطن بهر خسل ار در روی در جویبار بر تو آسییی زند در آب» خار گرچه پنهان خار در آب است پست چونکه در تو میخلد دانی که هست تمثیل دیگر حوض آب صاف و راكد و كه نشيذ لجن ها

صفحه 84:
در دعای کمیل عبارتی هست که : میفرماید خدایا من چیزهائی در درون دارم که ملائنکه هم بی خبرند و فقط تو .می دانی و کنت انت الرقیب علی من ورائهم

صفحه 85:
‎Sh. 3‏ 4 2 از راز پنهان تر ‏در سوره مبارکه طه می فرماید: «بهُ ینم اسر و ‎idl » ‏خدا آگاه به راز است آگاه به پنهان است» و آگاه به ‏پنهان تر از پنهان است ‏این «پنهان تر از پنهان» چیست؟ برای انسان چیزی ‏پنهان تر از این نیست که امری را در دل خود پنهان ‏کند. اگر انسان چیزی را در دل خاك یا هر جای دیگر ‏پنهان کند ممکن است کسی پیدا کند» ولی اگر چیزی به ‏صورت سر باشد» یعنی اصلا از درون دل بیرون ‏.نيايد» چیزی مخفی تر از آن برای انسان نیست

صفحه 86:
:از امام سؤال شد جرا قرآن مى كويد خدا راز را مى داند و «از راز پنهان تر» را هم می داند؟ «از راز مخفی تر» جيست؟ امام فرمود: «از راز پنهان تر» آن جيزى است كه در روان تو وجود دارد و خودت نمى دانى و .فراموش كرده اى

صفحه 87:
باطن و جان عالم نه تنها روح انسان چنین است» خود جهان هم همین طور است. ما مقداری از جهان را داریم می بینیم» مقدار بیشترش حکم همان هندوانه ی زیر آب را دارد و آن» باطن و جان عالم است و ما از آن .بی خبریم

صفحه 88:
عبادت وسیله ای برای دیدن باطن عالم اصلاً عبادت برای چیست؟ برای اين است که در ما نورانیت پیدا شود یعنی همان حسی که اسمش را مى خواهید حس ششم بگذارید یا حس دهم ویا حس صدم؛ بلکه به آن عمق و جان عالم راه پیدا کنیم» خودمان جان و دل پیدا کنیم و با جان ‎lle‏ آشنا شویم

صفحه 89:
ترسم بروم عالم جان نادیده بیرون روم از جهان» جهان نادیده در عالم جان چون روم از عالم تن در عالم تن عالم جان نادیده فخر رازی

صفحه 90:
كور باطنى مَنْ كان فِى هذه أغمى فَهُوٌ فِى الْآخِرَةٍ أغمى و ‎Stasis cal‏ اسرا 20 و هر که در اين دنیا نابینا باشد» در آخرت نیز .نابينا و گمراتر است مقصود از «اعمی » چیست؟ آیا مقصود کسی است که در اين دنیا چشم سر نداشته باشد؟ اين که برای کسی جرم نمی شود و چقدر .اولياءاللّه بوده اند که چشم نداشته اند

صفحه 91:
قرآن میفرماید: هرکه در اين جهان كور باشد در آن جهان کورتر است» خودش می خواهد برساند که ای مسلمان! تو تنها همین چشم سر نیستی» کوشش .كن جشم دلت باز شود

صفحه 92:
قرآن کریم در آیه ای دیگر می فرماید: و مَنْ أغرّض عَنْ ذِكْرِى فَإِنّ لَهُ مَعِيشَةٌ شَةُ تدكا وَ تَحْشرٌهُ يَوْمَ القِيامَة أغمى آن که از یاد من اعراض کند» آن که خدا- آن نور آسمان و زمین- را فراموش کند» آن که در خانه ی دل خودش را بر اين نور ببندد و خانه ی دل خودش را تاريك نگه دارد» اثرش در اين دنيا اين است كه »هميشه در زندكى احساس فشار مى كند

صفحه 93:
ثروت و سلطنت دنیا را هم که به او بدهند باز هم در فشار است؛ و اما در آخرت. ما او را کور محشور می کنیم و او در آخرت به ما اعتراض می کنده مي گوید: رب لم حشزتنی آغمی و ‎Tippee CS SE‏ +پروردگارا! من که در دنیا چشم داشتم جرا مرا كور به اين دنيا آوردی؟

صفحه 94:
جواب می دهند که بینایی آن دنیا به درد اين دنیا نمی خورد. اينجا يك بینایی دیگری لازم دارد که باید در :آنجا به دست می آوردی قال ‎BHT GS‏ اياثّنا فَنُسيتها وَ كَذلِكَ ‎cous a sal‏ تو آن چشم بینا را در دنیا پیدا ,نکردی که آیات ما را ببینی

صفحه 95:
شمت بود و نمی ‎eas. me‏ یت پو عاد ‎a‏ كورى. هرکه در دنیا چشم ‎an‏ داشته باشد اينجا ‎i‏ چشم دار د» چشم ظاهر ليست 22

صفحه 96:
فصل 02 ‎gf xa‏ الله يُرْجِي ‎dl fas‏ ْنُك َجعَلُّ ركَامَا 1 ‎soi‏ وق يَخْرْجُ من خلاله نزن من السْمَاء من جبال فیها من بَرَّدٍ قیْصِیبٌ به مَنْ شاه ویصنرفه عن من ایکا ‎ia‏ ‎Mealy Ca 4855‏ 4 ۲ al 7

صفحه 97:
آيا ندیده‌ای که خدا ابرهایی را به آهستگی می‌راند» آنگاه آنها را به هم می‌پیوندد و ابری انبوه پدید می‌آورد و باران را بینی که از خلال آن بیرون می‌آید. و از آسمان» از آن کوه‌ها (ابرهای کوه مانند) که در آنجاست تگرگ می‌فرستد و هر که را خواهد با آن می‌زند و از هر که می‌خواهد بازش می‌دارد. روشنایی برقش نزديك ,باشد که دیدگان را کور سازد

صفحه 98:
همه موجودات به نور خدا روشن اند این آیات» همه دنباله ی همان آیه ی مبارکه ی نور است و همه ى اين آيات يك هدف را تعقیب می کند و آن هدف همین است که همه ی موجودات عالم در يك روشنایی به سر می برند» روشن اند به نور خدا و با يك اراده ی .حکیمانه ای تدبیر می شوند

صفحه 99:
هدف قرآن ازبیان مسائل طبیعی هدف ترآن از بیان این مطالب. با هدف يك دانشمند مسائل جوی یا دانشمند زیست شناس متفاوت است. قرآن از همه ی اینها می خواهد آن راههایی را که اين مسائل به توحید و خداشناسی و .معنویت دارد» به بشر ارائه دهد

صفحه 100:
با اين كه قرآن دنبال هدف خودش است ولی تعبيراتى كه قرآن در باب باد و باران و ابر و تكرك و امثال اينها كرده است» براى كسانى كه با تحقيقات علمي جديد آشنا هستند خيلى اعجاب آميز است كتاب باد و باران در قرآن نوشته مهندس بازركان در همين موضوع نكاشته شده * .است

صفحه 101:
ريح و رياح طبق بررسى اى كه كرده اند هرجا كه اين کلمه» مفرد آمده است آنجا بادهايى ذكر شده كه آن بادها منشأ خرابى و هلاكت و عذاب بوده استء مثل «أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ آلريحَ تیه و هرجا که قرآن باد را به عنوان يك مبشر رحمت بیان کرده است» به صورت جمع ذکر کرده: «ریاح» (بادها)

صفحه 102:
امروزه ثابت شده است که بادهایی که منشاً بارانها می شوند «يك جبهه» نیست. جبهه های مختلفی است که به شکل خاصی دست به دست یکدیگر می دهند و فقط در آن وقت است [که منشأً باران می شوند. ] و عجیب تر این است که اين نکته ای که از خود قرآن استفاده می شود» در حدیث تصریح شده است. در یکی از دعاها وارد شده است که: ‎aly uf akg sei‏ 5 لا تَجْعَلَهُ نا ريحاً

صفحه 103:
از ائمّه ع سوال کرده اند که مگر جه فرق است ميان «ريح» و «رياح» ؟ عين همين جواب را داده اند» گفته اند که هر وقت باد «يك جبهه ای» باشد عذاب است و هروقت «چند جناحی» باشد .رحمت است

صفحه 104:
نظام نزول باران 18 سَحاباً. «ثُثيرٌ» از ماده ى تَوَرَ (ث- و- .ر) است. اين ماده اصلش «انقلاب» است اثاره» پراکندم کردنی‌اسنکه در آن‌زیر» و رو كردنهم باشد. باز تابتكردم لند كه در وقتقشكيللبرها و بادها يك لنقلابات و شورشهایی‌در جو رخ مىدهد كه ولقعاً .شوره و لثارم لستفنه يك حرکتعادی

صفحه 105:
در ابتدا این ابرها را پهن می کند- مثل این که سفره ای را پهن کنند» که می گویند — سفره ای» - مطایق آنچه حکمت مشیتش اقتضا کرده است. ‎Sues hs‏ شده منشًباران نیست مگر بعد از آن که ‎dha jy‏ کتفآ» جمع و درهم فشرده شود و حتى در مرحله ى بعد رُكام يعنى ..متراكم شود

صفحه 106:
اصلاً خود اين بیان نشان می دهد بارانی که می خواهد نازل شود» يك نظامی در اين جو طی می شود بادى بايد باشد و. . . و در بسیاری از تعبیرات قرآن» کلمه ی ‎aa‏ ریاح» (گرداندن باد) دارد

صفحه 107:
اين را هم دلیل دیگری گرفته اند [بر اعجاز قرآن» ] چون انسان به حسب دید ظاهرش خیال می کند که حرکت باد حرکت افقی است یعنی همین طور روی سطح زمین مستقیم حرکت می کند» ولی امروز ثابت ءشده که حرکت اصلی باد هميشه دوری است می گردد و می چرخد» و البته ريشه ی همه ی اینها اختلاف میزان گرما و سرمای هواهاست» هوای گرم سبك تر است و هوای سرد سنگین تر» ريشه ای در نور خورشید دارد و ريشه های دیگری- گفته اند- در بیرون جو دارد» ولی به هرحال حرکت باد همان حرکت تصریفی است یعنی به صورت گردش و .چرخش است

صفحه 108:
خدا [ابرها را] می راند. خود اين يك نکته ای است و آن نکته این است که قرآن هرجه را كه به خدا نسبت می دهد به معنی نفی اسباب و وسائط نیست» به معنی این است که همه ی اسباب به اراده ی او می چرخد. پس اگر يك جا می گوید: باد را می فرستد و اين باد ابر را می راند و يك جا می گوید: خدا ابر را می راند» این تناقض نیست؛ آنجا هم که باد می راند خدا می راند» جون باد هم جيزى نيست جز يك سبب و وسيله اى كه خداى متعال او را خلق كرده و آفریده

صفحه 109:
معنی سماء سماء» یعنی‌آنچه که در بالاقرار» گرفته لست از مادم ی «سمیّ» لستو سموٌ يعنىعلوٌ. قرآنبه هرجه كه دربالوما قرار گرفته «سماء» گفته لست‌خورشید هم سماء لس ستارم هم سماء لست لبر هم سماء لستت‌و حتی‌قرآن‌گاهویه خود باران هم می‌گوید «سماء» : یرس لآ لماء كن هده د ‎j‏

صفحه 110:
جون از بالا مى آيد به آن می گوید «سماء» ؛ و قرآن امور غيبى و ملكوتى و معنوى را هم «سماء» مى كويد جون از نظر :معنا در مقام بالاترى قرار كرفته اند و هو ‎dS dad ole Gi Jalil‏ قاهر بر ما و مسلط بر ماست و مافوق معنوى ما قرار گرفته است. قرآن به آن هم «سماء» می كويد

صفحه 111:
آيات الهی و نشانه های خدا در اين آیه هم قرآن ضمن آوردن کلماتی که صد درصد با واقعیت کائنات جویّه تطبیق می کند و بعد از هزار و چند صد سال علم بشر باید به آنها برسد» باز هدف خودش را تعقیب می کند: اینها همه آیات الهی هستند» نشانه های خدا هستند» خداست که عالم را بر اين نظم و بر اين اساس .:قرار داده

صفحه 112:
خورشیدی باید باشد که بتابدء به هرجا كه بتابد در آنجا حرارت پیدا شود» حرارت حجم هوا را زیادتر کند» هوای گرم بالا برود و هوای سرد پایین بمانده هوای گرم بریزد روی هوای سرد هوای سرد از زیر نفوذ کند در هوای گرم باد پیدا شود» زمین را نسبت به خورشید در يك وضع خاصی قرار دهد» حرکت شبانه روزی »بيدا شود

صفحه 113:
بعد مى فرمايد: لب له الیل و آلنّهارَ. خود حركت شبانه روزى كه طبعاً ميزان تابش آفتاب را در نقاط مختلف در حال متغيرى قرار مى دهدء از عوامل اين كائنات است. ولى به هرحال همه ی اين نظامات» نظاماتی است که خدا به مشیّت کامله ی خودش برقرار کرده است و اگر نبود مشیّت و حکمت الهی» چنین مسائلی در عالم نبود

صفحه 114:
لیب» جابه جا کردن 0 کردن‌لست «قلب» هم از ‎a‏ ,ماده لست قلبانسانرا ار + جوندائماً در ‎eae‏ ‏2 هیجان‌و ضربانلستك ‎jaa‏ ‏به روج لنسان‌از آن‌جهتة دا كه ‎ae‏ يك ‎sie, a‏ ده 3 وقتوويشبه | لينطرة ‎ad‏ ‏.به آنطرف یش

صفحه 115:
جابه جا کردن شب و روز علما می گویند خود جانشین شدن شب و روز یکی از ‎dal se‏ پیدایش کائنات جویّه است» چون اختلاف فشار هوا ایجاد می کند و طبعاً جنبش و حرکت بریای باد ایجاد می کند که منشأً خیلی حوادث دیگر می شود» و ‎Sue Fale‏ اين كه ترآن بعد از موضوع پیدایش ابرها و ریزش باران اين موضوع را ذکر کرده است تأثیری است که گردش شبانه روز در پیدایش کائنات ‎wha Ae.‏ لب له لو هار خدا جابه جا می کند شب و روز 57

صفحه 116:
عبرت قرآن می خواهد که ما در همه ی حوادث عالم دقت کنیم و راز و علت و سر و حكمت اينها را كشف كنيم. همين قدر بكوييم امسال الحمدلله باران خيلى خوب بود ولى سال كذشته متأسفانه باران نبود» امسال برف جنين آمد» ابری هست» بارانى هستء تكركى هست؛ نمى خواهد ما به همين مقدار قناعت كنيم

صفحه 117:
می خواهد عبرتی در کار باشد» یعنی عبوری در کار باشد» یعنی ما به راز اینها پی ببریم و در اين رازها هم باز راز اصلی و راز رازها دست خداست؛ در آخر کار بفهمیم که [پشت ] تمام عالم يك دست قدرت و يك مشیّت است. او راز رازهاست؛ یعنی هر پرده را كه عقب بزنیم پشتش يك چیزی می بینیم» آن را هم .عقب بزنیم پشتش چیزی می بینیم

صفحه 118:
ولى قرآن مى كويد به اينها اكتفا نکنید» اینقدر بروید جلو تا ببینید يك دست قدرت؛ يك مشيّت» يك اراده» يك ‎ale‏ و يك حکمت است که تمام جهان را می , كردائد: إنّ فى ذلك لَعِْرَةٌ لأولى .الآنِصارٍ

صفحه 119:
فصل 4 واه ق کاب من مَا وم مَنْ يَمْشِي عَلَى بَطنْهِ وَمِنْهُمْ مَنْ ني علي ‎ae‏ ‏يَمْشِي عَلَى أَرْيَع ‎BES‏ له ما ‎Stay‏ الله ع کل شيء

صفحه 120:
و خدا هر جنبنده‌ای را از آب بیافرید. بعضی از آنها بر شکم می‌روند و بعضی بر دوپا می‌روند و بعضی بر چهارپا می‌روند. خدا هر چه بخواهد می‌آفریند. زیرا خدا .بر هر کاری تواناست نور 6۵-0

صفحه 121:
در اینجا هم هدف» صرفب يك مطلب مربوط به زیست شناسی نیست» هدف قرآن باز همان نشان دادن «الّ» است؛ یعنی اينها را قرآن- به تعبیر خودش- به عنوان آیات الهی و نشانه هایی از قدرت و حکمت الهی ذکر می کند و لهذاء هم در اين آيه و هم در آن آيه؛ اولین کلمه ای که كوش انسان را مى كويد كلمه ى «الله» است

صفحه 122:
آب» رمز حيات و ‎ele Gyo AN5 OS GLE ail‏ هر جنبنده اى را ما از آب آفريده ايم و اين مطلب كه اساسى ترين عنصر براى حيات و زندكى آب استء امروز از قطعى ترين مسائل است» یکی از اين نظر كه بخش اعظم اندام هر موجود زنده را آب تشکیل می دهد طبق نظر دانشمندان زیست شناس در صد وزن‌هرکسیآبلست60

صفحه 123:
از همه بالاتر اين که راجع به پیدایش حیات در روی زمین که دانشمندان زیاد جست و جو کرده اند ولی هنوز به يك نظر قاطع نرسیده اند» تمام فرضیه ها در اطراف این دور می زند که حیات بالاخره از آب پیدا شده .است و از خشکی شروع نشده است

صفحه 124:
تبدل انواع نظریه ی «تسلسل انواع» یا «تبّل انواع» اين همه انواع با این همه اختلافاتی که امروز می بینیم» در واقع يك فامیل و قبیله ی بزرگ اند؟ انسانها و اسبها و شترها و گاوها و میمونها و انواع مرغها و انواع ماهیها و انواع مارها و حشرات» همه خانواده های مختلف يك فامیل .اند و همه به يك جدّ اصلى می رسند

صفحه 125:
يك عده که بیشتر تمایلشان اين است که قرآن را بر آنچه که از علوم يا غير علوم كرفته اند تطبيق كنندء كفته اند اين آيه آن مطلب را می گوید که همه ی جاندارها از يك آبی آفریده شده اند؛

صفحه 126:
مقصود این است که اول از يك موجود تک سلولی [به وجود آمده اند] که آن موجود تك سلولى؛ مثلاً در كنار مردابها براى اولين بار به وجود آمده است. يس نسب تمام جاندارها به يك حيوان تك سلولى مى رسد و نسب او هم به آب مى رسدء ولى تدريجاً تكامل بيدا کرده است

صفحه 127:
حرف عروامانه ما نباید اشتباهی را که بعضی جاهلها و نادانها و در واقع خدانشناس ها مرتکب شده اند مرتکب شویم» بگوییم اگر انواع از یکدیگر اشتقاق یافته باشند پس دلیل بر اين است كه خلقتى و دست خالقى در كار نيست بلكه انواع از يكديكر مشتق شتق شده اند

صفحه 128:
چه حرف عوامانه ای! اولاً گیرم همه ی اینها برسد به يك جد و آن جد يك حیوان تك سلولی باشد» بس براى اولين بار حيات در روى زمين در يك بيدا شد؛ او با جحيوان تك سلوليه عاملى بيدا شد؟

صفحه 129:
علم هنوز نتوانسته است [نشان دهد] - و بلکه ضدٌ آن را گفته است- که يك حیوان (ولو يك حيوان تك سلولی) خود به خود یعنی بدون سابقه ی اشتقاق از يك ذی حيات بيدا شود و لهذا خود داروین هم که این نظریه را گفت» معتقد بود که اجداد تمام حیوانات منتهی می شوند به هفت تاء ولی آن هفت تا دیگر با به نفخه ی الهی وجود آمده اند

صفحه 130:
داروین یک مومن مسیحی بود خود داروین يك مرد موحدی بوده» مسیحی و خیلی هم معتقد بوده است. می گویند در حال احتضار هم کتاب مقدس یعنی انجیل را به سینه اش چسبانده بود و آن را رها نمی کرد. داروین خودش اینقدر داروینیست نبود که اين جوجه فکلی های بی سواد که چهارتا کلمه درباره ی نظریه ی تکامل (داروینیسم) می خوانند» فوراً از خدا و قیامت و همه چیز می .خواهند بیگانه باشند

صفحه 131:
ثانیاً مگر خدا آن وقت خالق ماست که جدذ اعلای ما يك انسانی باشد که آن انسان را خدا دفعتاً آفریده باشد؟ آن به اين مطلب ربط ندارد. ما به .هرحال مخلوق خدا هستيم

صفحه 132:
قرآن كه مى كويد خدا شما را خلق كرد مى كويد شما ببينيد يك نطفه بودید در رحم» خدا نطفه را علقه کرد و علقه را مضفغه کرد بعد مضغه را تبدیل به عظام کرد» عظام را گوشت پوشاند

صفحه 133:
همین خلقت تدریجی ما در رحم مادر و [اين که ] بعد در بیرون به صورت جنینی هستیم که دائماً بزرگ می شود [نشان می دهد که ] در حال خلق شدن هستیم بلکه به قول عرفا عالم دائماً در حال خلق شدن است

صفحه 134:
از نظر خالقیت خدا و از نظر توحید» هیچ تفاوتی نمی کند که انواع دفعتاً به وجود آمده باشند یا انواع از یکدیگر اشتقاق یافته باشند؛ یعنی نظریه ی داروین همان اندازه يك نظریه ی توحیدی است که نظریه ى غير ,داروین» توحیدی بوده

صفحه 135:
‎J re‏ دار وین بعضى اين جور خيال كردند- حتى خود داروين اين جور خيال نكرد- كه يك سلسله قوانين طبيعى در زمينه ى تكامل جانداران کشف کرده اند و همان قوانين طبيعى كافى است برياى تكامل جانداران و براى اين كه اين نظام موجود به وجود بيايد و ديكر لزومى ندارد اصلى :ماوراءالطبيعى» تدبيرى ماوراءالطبيعى در كار باشد اصل تنازع بقا اصل انتخاب اصلح ‎CB yy Jacl‏ اصل تأثیر محیط

صفحه 136:
البته خود این اصول بعدها مخدوش قلمداد شد. ولی آنچه که علمای الهی ثابت کردند این بود که اگر ما فرض کنیم تمام اين قوانینی که شما برای تکامل می گویید قوانین درستی باشد.آیا اینها کافی است براى اين كه يك موجود تك سلولی ولو در طول ميليونها سال به صورت يك انسان در بيايد» يك دستكاه جنين منظم؟

صفحه 137:
داروینیسم و توحید خود داروین که اصلی به نام «انطباق با محیط» ذکر می کند و می گوید موجود زنده در هر محیطی که باشد خودش را با محیط منطیق می کند» اين اصل را به شکلی ذکر کرد که به او اعتراض کردند» گفتند تو از اصل «انطباق با محیط» مانند يك اصل ماوراءالطبیعی سخن می گویی و حق هم همین بود

صفحه 138:
زیرا [اين اصل ] اين مطلب را ثابت کرد که هر موجودی در هر محیطی که هست. حتی بدون آن که خود او بخواهد و اراده کند و بدون آن که خود او تشخیص بدهد» يك نیروی مرموز داخلی وضع اعضا و جوارح و شرایط زندگی او را در داخل طوری می سازد که با محیط جدید متناسب »باشد

صفحه 139:
و این یکی از آن رموز عجیب خلقت است» یعنی یکی از رموزی است که نشان می دهد اصل هدایت الهی در بطون همه ى موجودات هسثء أن «نورٌ السْموات و الْآَرْضٍ» در همه جا هست؛ موجود را در هر شرايطى كه قرار بگیرد» به سوى خير و كمال خودش هدايت مى كند بدون آن كه خود آن موجود درك كند و بفهمد

صفحه 140:
نظر استاد مطهری در باره داروینیسم داروینیسم- خواه درست باشد یا نادرست- با مسئله ی توحید مخالفتی ندارده بلکه بیشتر مسئله ی توحید را تأیید می کند» یعنی بیشتر ثابت می کند که يك نیروی مرموز تدبیر و هدایتی در درون جاندارها هست که اینها را در جهت

صفحه 141:
درس قرآن در اين آیات چیست؟ منظور قرآن از اين آیات توجه به کلمه ی ‎cal Gly‏ قرآن هميشه می خواهد ما به این نکته توجه کنیم که این جریان خلقت در عالم چگونه نشان می دهد نوری را؛ چگونه نشان می دهد که اين حرکتها و تلاشها و جنبشها و پیدایشهاء در ظلمات و کورکورانه نیست نور یه هم توت سل هم مشیّت الهی» تقدیر الهی و حکمت الهی را ‎ie‏ می دهد

صفحه 142:
می فرماید: یَحْلْقْ ال ما يَشاءٌ خدا آنچه را که مشيّتش اقتضا كند مى آفريند» یعنی همه ی اينها خلقت خداست و بر طبق مشيّت الهى به وجود آمده. إنّ ‎dil‏ علی کل شی ءٍ قَديرٌ قدرت الهى محدود نيست» براى قدرت الهى نمى شود مرز و حد قائل شدء خدا بر هر چیزی تواناست» هرچه را بخواهد .. هرجور که بخواهد خلق می کند

صفحه 143:
البته خداوند قدیر است» علیم است» حکیم است» مرید است. معنای این که خداوند بر هر چیزی تواناست و هر طور که بخواهد خلق می کند اين نیست که چون مشیّت مطلق و قدرت بی پایانی دارد» همین طور به گزاف و بدون هدف و حکمت خلق می کند؛ نه» کارش بر اساس حکمت است» ولی مشیّت و قدرتش محدود 7 نیست لس

صفحه 144:
آیات روشنگر راه :در پایان میفرماید قَدْ آنرَأنا اياتٍ مُبَيّناتٍ ما فرود آوردیم .آيه هاى روشن كننده اى را مفسرين كفته اند مقصودء از همان .آيه ى نور به اين طرف است

صفحه 145:
کار قرآن روشنگری و هدایت است. و اله يَهْدى مَنْ يَشاءٌ إلى صِراطٍ مُسْتّقِيم خدا هرکس را که بخواهد» به صراط .مستقیم و به راه راست هدایت می کند آیات روشنگر برای همین است. چه چیز .را می خواهد روشن کند؟ راه را

صفحه 146:
‎One‏ به گثیرا و يَهُدى به كثيراً ‏خدا با ترآن گروه بسیاری را گمراه می کند و با همین قرآن گروه بسیاری را هدایت می کند؛ چطور؟ قرآن که وسیله ی هدایت است. وسیله بحر ی توت میگ : و ما یل به الا ‎| ‏خدا كمراه نمى كند به وسيله ى آن مكر فاسقان را؛ يعنى آنهايى كه زمينه ى روح و فطرت ياك ..خودشان را فاسد» مسخ و منحرف كردند

صفحه 147:
قرآن ریسمان خداست» ریسمانی است که فرستاده تا بشر را از چاه ظلمت طبیعت بیرون بیاورد. چنگ زدن ریسمان با کیست؟ با بشر است ولی آن که نمی خواهد از این ریسمان استفاده کند ,تقصیر با خودش است ُضل به گثیرا و بهُدی به کثیرا و ما یل به الا الفاسقينَ» كه این مضمون در آیات زیادی از قرآن تکرار شده که هدایت و ضلالت الهی نظامی دارد و ضلالت الهی عقوبت است

صفحه 148:
اگر بگوئیم منظور مثل »نور الهی آن خانه را در اعلی درجه روشن کرده است» که مثال به آن چراغ می زند چون مثل اعلای روشنی برای يك خانه بوده. نور الهی جهان را به حد اعلی روشن کرده است. مطلب ,درستی است

صفحه 149:
اگر مَثلء مَثل مؤمن باشد مَثل قلب موّمن است» یعنی قلب مومن روشن است مثل خانه ای که در آن چنین چراغی باشد» برعکس قلب کافر که تاريك است؛ و اگر ‎Sie «fia‏ جامعه ی بشریت و چراغی که جامعه ی بشریت را روشن کرده است یعنی نور مقدس خاتم الانبیاء صلى الله عليه و آله باشد باز مى بينيم كه مَثل» مَثل .كامل و جامعى است

صفحه 150:

39,000 تومان