ketabe_jazebeh_va_dafeaeye_hazrate_ali

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.




  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “جاذبه و دافعه علی (ع)”

جاذبه و دافعه علی (ع)

اسلاید 1: نام کتاب : جاذبه و دافعه علی (ع)اثر : متفکر شهید استاد مرتضی مطهریچاپ هفتادم : تیر 1389 مطابق رجب 1431ناشر : انتشارات صدرا

اسلاید 2: فهرست مطالب پیش گفتار مقدمهبخش اول : نیروی جاذبه علی (ع)بخش دوم : نیروی دافعه علی (ع)

اسلاید 3: پيشگفتارشخصيت عظيم امير المومنين وسيعتر و متنوعتر از ان است كه يك فرد بتواند در همه نواحي ان وارد شود بلكه حداكثر مي تواند در يك ناحيه معين و محدود بررسي محدودي داشته باشد.يكي از جوانب وجود حضرت علي (ع) ناحيه تاثير او بر روي انسانها به شكل مثبت و منفي است كه از ان به ((جاذبه ودافعه)) تعبير مي كنند. به هر نسبت كه شخصيت فردي حقيرتر باشد كمتر خاطره ها را به خود مشغول مي كند و هر چه عظيم تر شد خاطره انگيزتر و عكس العمل سازتر است خواه عكس العمل موافق يا مخالف و بدين علت شخصيت هاي خاطره انگيز و عكس العمل ساز زياد بر سر زبان ها مي افتند و اين ها چيزهايي است كه در مورد علي به حداعلا وجود دارد و او ازين نظر بي رقيب يا كم رقيب است.

اسلاید 4: امتياز اساسي حضرت علي(ع) و ساير مرداني كه از پرتو حق روشن بوده اند اين است كه علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم كردن انديشه ها به دل ها نور و حرارت وعشق و نشاط و ايمان استحكام و مي بخشند.فيلسوفان شاگرد مي سازند نه پيرو.رهبران انقلابي پيروان متعصب ميسازند نه انسانهاي مهذب.مشايخ عرفان ارباب تسليم ميسازند نه مومن مجاهد فعال. در هيچ يك از اين ها گرمي و حرارت توام با نرمي و لطافت و صفا و رقتي كه تاريخ در پيروان علي(ع) نشان مي دهد نمي بينيم.در علي(ع) هم خاصيت فيلسوف است هم خاصيت رهبر انقلابي و هم خاصيت پير طريقت و هم خاصيتي از نوع خاصيت پيامبران.

اسلاید 5: مكتب او هم مكتب عقل و انديشه است هم مكتب انقلاب هم مكتب انضباط و تسليم و هم مكتب حسن و زيبايي و جذبه و حركت.علي(ع) پيش ازانكه درباره ديگران به عدل رفتار كند شخصا موجودي متعادل بود و كمالات انسانيت در خود جمع كرده بود هم انديشه اي عميق داشت و هم عواطفي رقيق،شير روز بود و عابد شب،هم مفتي بود و هم حكيم،هم عارف و هم رهبر اجتماعي،هم قاضي و هم كارگر.بالاخره به تمام معني يك انسان كامل بود با همه زيباييهايش.

اسلاید 6: در اين كتاب اثبات شده است كه علي(ع) يك شخصيت دو نيرويي بوده است؛با جاذبه قوي ودافعه شديد،وهركس هم بخواهد در مكتب او پرورش يابد بايد دو نيرويي باشد.البته دو نيرويي بودن به تنهايي كافي نيست،بايد ديد علي(ع) چه كسي را جذب و چه كسي را دفع مي كرد و چرا؟اي بسا برخي از ما كه مدعي پيرو مكتب او هستيم مجذوبان علي را دفع و دفع شدگان توسط او را جذب مي كنيم.در اين كتاب در قسمت دافعه علي بيشتر به خوارج پرداخته شده است،حال ان كه طبقات ديگر هم هستند،ولي به خاطر اهميت بحث و مشكلات ديگر فقط به ان ها اكتفا شده است.

اسلاید 7: مقدمهانسان هيچ گاه بدون جهت با كسي دوست يا دشمن نمي شود و مي توان گفت كه ريشه دوستي ها و رفاقت ها در سنخيت ها و مشابهت ها و ريشه دشمني ها در ضديت ها و منافرت هاست.به عقيده عده اي،ريشه اصلي جذب و دفع ها رفع نياز است؛يعني انسان محتاج افريده شده،پس مي كوشد تا نيازهاي خود را براورده كند و اين ممكن نيست مگر با پيوستن به گروهي و جدا شدن از گروهي و در امان ماندن از زيان هايشان،پس در يك كلام،كسي كه قدرت پر كردن خلآها و براوردن نيازها را داردديگران را به خود جذب ميكند و ان كه بر خلآها مي افزايد و زيان مي رساند ديگران را طرد ميكند.بي تفاوت ها همچون سنگي در كناري بي اثرند.

اسلاید 8: افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به ديگران يكسان نيستند و به طبقات مختلفي تقسيم ميشوند:1)انها كه نه جاذبه دارند و نه دافعه : نه عشق و علاقه كسي را برمي انگيزند و نه عداوت و كينه كسي را و در انها هيچ نقطه مثبت و برجسته اي از نظر فضيلت يا رذيلت مشاهده نمي شود،مانند گوسفندي هستند كه اگر هم كسي انها را نوازش كند براي اين است كه بعدا از گوشتش استفاده نمايد.اين گروه انسانهايي بي ارزش،پوچ و تهي هستند زيرا انسان نياز به دوست ودشمن دارد.

اسلاید 9: 2)گروهي جاذبه دارند،اما دافعه ندارند: در زندگي با همه مردم گرم مي گيرند همه ي انها را دوست دارند و متاسفانه غالب مردم ميپندارند كه حسن خلق و اجتماعي بودن همين است،اما اين كار براي انسان متعهد و هدفدار كه ايده هايي در اجتماع تعقيب ميكنند،ميسر نيست،مگر اين كه منافق و دو رو باشد،زيرا كه همه مردم يك جور احساس ندارند و در بينشان هم عادل هست هم ظالم،هم خوب هست و هم بد.كسي كه هدفي را به طور جدي دنبال ميكند،خواه ناخواه با منافع بعضي تصادم پيدا ميكند،پس يك ادم هدفدار نميتواند محبوب همه باشد.

اسلاید 10: در فلسفه هندي و مسيحي ميگويند:انسان كامل فقط بايد محبت داشته باشد.خير!تنها اهل محبت بودن كافي نيست بايد اهل هدف و مسلك هم بود و هر مسلك،دشمني دارد.اسلام نيز كه پيامبر را ”رحمة للعالمين“ معرفي ميكند و ميگويد:به همه رحمت داشته باش و محبت كن نه با هر كسي طبق ميلش رفتار كن زيرا اين نفاق است.محبت بايد با حقيقت توام باشد و حقيقت محبت خير رساندن است و احيانا اين خير رساني به شكلي است كه علاقه طرف را جلب نميكند.

اسلاید 11: ثانيا محبت منطقي ان است كه خير و مصلحت جامعه بشري در ان باشد،نه خير يك فرد يا گروه.به اين علت ميبينيم كه بسياري از مصلحين دلسوز جز كينه و آزارجوابي از مردم نمي شنيدند.3)گروهي كه دافعه دارند اما جاذبه ندارند يعني فقط دشمن سازند:اينها نيز افراد ناقصي هستند،زيرا كه فاقد خصایص انساني ميباشند وگرنه لااقل عده كمي انها را دوست مي داشتند.البته اگر همه مردم باطل و ستم پيشه بودند اين دشمني ها دليل بر حقانيت چنين فردي است،اما هيچ وقت همه مردم بد نيستند؛همانطوركه همه مردم هيچگاه خوب نيستند.

اسلاید 12: 4)گروهي كه هم جاذبه دارند و هم دافعه:كساني كه در راه هدف و عقيده اي حركت ميكنند اين گونه اند،هم دوست سازند و هم دشمت ساز.در ميان اينها افراد با شخصيت انهايي هستند كه هر دو جنبه شان قوي باشد،چنان جذب كنند كه دوستان مجذوب جان فدا كنند و چنان دفع كنند كه دشمنان سرسخت بر سر نابوديشان جان بدهند.اين شخصيتها گاه چنان قوي هستند كه حتي قرن ها پس از مرگشان جذب و دفعشان در روحها موثر است و سطح بسيار وسيعي را اشغال ميكند.اين جذب و دفع هاي سه بعدي(مكاني،زماني و عمقي)از مختصات اولياالله هست.

اسلاید 13: گفتيم جاذبه و دافعه قوي ملاك شخصيت داشتن افراد است اما صرف ان،ملاك ستايش افراد نيست؛يعني بايد توجه كرد چه كساني را جذب ويا دفع ميكنند.چه بسيار شخصيتهاي مهم در تاريخ،مثل چنگيز و معاويه كه علي رغم جاذبه و دافعه قوي مورد تقبيح وارد ميشوند.هر شخصيتي هم سنخ خود را جذب ميكند:عادل عدالت جويان را و جاني جنايتكاران را.

اسلاید 14: نيروي جاذبه حضرت علي(ع)دعوتهايي كه در ميان بشر پديد امده همه يكسان نبوده اند،بعضي يك بعدي بوده اند كه قشر وسيعي را در بر گرفته اند،اما زود فراموش شده اند.بعضي دو بعدي بوده اند كه قشر وسيعي را فرا گرفته،هم مدتهاي مديدي بر جا بوده اند؛يعني غير از زمان و مكان،تا اعماق روحهاي بشر نيز نفوذ كرده اند كه اين دعوتها از مختصات پيامبران و اولياي خداست.جاذبه ها نيز اين چنين اند؛گاهي يك بعدي گاهي دو بعدي و گاهي سه بعدي اند

اسلاید 15: و جاذبه علي (ع) از قسم اخير است كه هم سطح وسيعي از مردم را مجذوب خود كرد،هم مختص به يكي دو قرن نيست و انچنان در ژرفاي دلها پيش رفته كه قرنها بعد از وي،دشمنان نيز تحت نفوذ عظمت وي واقع گشته و اشكشان جاري شده است.اين نيروي علي به خاطر پيوند او با خداست و گرنه در تاريخ قهرمان هاي بسياري سراغ داريم كه كم كم از ياد رفته اند ولي ميبينيم علي(ع) بعد از مرگش زنده و زنده تر شد.

اسلاید 16: از بزرگترين امتيازات شيعه بر ساير مذاهب اين است كه پايه و زير بناي اصلي ان محبت است.از زمان پيامبر اكرم(ص) گروهي را كنار علي(ع) ميبينيم كه عاشق و مجذوب اويند،تا انجا كه رسول فرمود:((والذي نفسي بيده ان هذا و شيعته هم الفا‍ئزون يوم القيامة)) وي تجسم حقيقت است پس مقياس و ميزاني براي سنجش فطرتها وسرشتها ميباشد.خود ان حضرت مي فرمايد:اگر ببيني كه با شمشيرم مومني را ميزنم كه با من دشمن شود هرگز دشمني نخواهد كرد و اگر همه دنيا را بر سر منافق بريزم كه دوستم بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت،زيرا اين قاعده بر زبان پيامبر(ص) جاري شده است كه فرمود:((يا علي!لا يبغضك مومن و لا يحبك منافق))

اسلاید 17: شعرا عشق را ”اكسير“ و“ كيميا“ ناميده اند زيرا كه نيروي تبديل دارد؛ترسو و جبان را شجاع ميكند و از فرد تنبل و سنگين فردي چالاك و زرنگ ميسازد.توليد رقت و رفع غلظت از روح ميكند و توحد و تمركز و تاحد پديد مي اورد.عشق نفس را تكميل و احساسات حيرت انگيز باطني را ظاهر ميسازد.عشق يك عامل بزرگ اخلاقي و تربيتي است.به شرط اينكه خوب هدايت شود و در مورد صحيح استفاده گردد.

اسلاید 18: پس ازاين توضيح ميتوان گفت كه علاقه به شخص يا شي وقتي كه به اوج شدت برسد و حاكم مطلق بر وجود فرد گردد عشق ناميده مي شود.البته انچه عشق ناميده مي شود دو گونه است:يكي همان كه توضيح داديم و اشاره اي نيز به آن خواهيم داشت و يكي هم طغيان شهوت جنسي است كه چنين عشقي نه تنها قابل اعتماد و توصيه نيست،بلكه خطرناك و فضيلت كش است و تنها با كمك عفاف و تسليم نشدن دربرابرش ادمي سود مي برد،زيرا كه چنين انساني از خود بيرون نرفته است و محبوب را براي خودش مي خواهد و براي همين با وصال به محبوب عشق فروكش مي كند و خاموش ميشود.

اسلاید 19: بديهي است كه چنين حالتي نمي تواند مكمل و تهذيب كننده روح باشد،اما انسان گاهي تحت تاثير عواطف انساني قرار مي گيرد،محبوب و معشوق در نظرش محترم و با عظمت است و حاضراست خود را فداي خواسته هاي او كند.اين گونه عواطف بر خلاف نوع قبل،صفا و صميميت و از خود گذ شتگي پديد مي اورد.اين نوع احساسات است كه اگر به اوج خود برسد همه اثار نيكي كه ذكر كرديم بر ان مترتب است و چنين عشقي با وصال تيزتر و تندتر ميشود.

اسلاید 20: قران كريم نام اين عاطفه را ((مودت)) و ((رحمت)) ميگذارد.قران رابطه زن و شوهر را با اين دو لفظ بيان مي كند و نشان ميدهد كه عامل ان تنها شهوت جنسي نيست،بلكه مهر و مودت و صميميت است كه روحها را به يكديگر پيوند ميدهند،وگرنه حيوانات هم شهوت دارند.نكته اي را بايد تذكر داد و ان اينكه عشقهاي جنسي هنگامي سودمندند كه با تقوي و عفاف توام باشند.البته چنين عشقهايي قابل توصيه نيست زيرا ازين نظر مانند مصيبت است كه اگر كسي با نيروي صبر و رضا با ان مقابله كند باعث تهذيب روح ميشود اما اين كه انسان براي خود مصيبتي به وجود اورد درست نبوده و قابل توصيه نيست حتي اگر نتايج مفيدي براي انسان داشته باشد.به هرحال اثار مفيد داشتن يك مطلب است و قابل توصيه بودن مطلب ديگر.

اسلاید 21: بنابراين غير از عشق جسمي نوع ديگر از عشق است كه از محدوده ماديات بيرون است و در حقيقت فصل مميز انسان و حيوان مي باشد و ان عشق معقول است،عشق به فضايل و خوبي ها و شيفتگي در برابر جمال حقيقت.اين عشق در ايات قران با واژه((محبت)) يا((مودت)) در اقسام مختلفي بيان شده است مانند عشق مومنين به خدا“والذين امنو اشد حبا لله“،عشق خدا به مومنين ”ان الله يحب المتقين“،دوستيهاي دو جانبه بين خدا و مومنين“فسوف ياتي الله بقوم يحبهم و يحبونه“،يا بين خود مومنين“ان الذين امنو و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا“.حتي در روايات است كه روح و جوهر دين چيزي جز محبت نيست و اساسا علاقه و محبت است كه اطاعت را به دنبال مي اورد.‍‍

اسلاید 22: نيروي محبت از نظر اجتماعي نيز نيروي عظيم و موثري است.بهترين اجتماعها ان است كه با نيروي محبت اداره شود،يعني محبت زمامدار به مردم و محبت مردم به زمام دار.تا عامل محبت نباشد رهبر نميتواند يا بسيار سخت مي تواند كه اجتماعي را رهبري و تربيت كند حتي اگر عدالت را در ان بر قرار كند،زيرا مردم انگاه پيرو قانون خواهند بود كه از زمامدارشان محبت و علاقه ببينند.قران كريم هم اين محبت را عامل جذب مردم به پيامبر ميداند و مي فرمايد:((و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك)).

اسلاید 23: نكته ديگري كه مطرح ميشود اين است كه ايا عشق به اوليا و دوستي نيكان خود هدف است يا وسيله اي است براي تهذيب نفس و اصلاح اخلاق؟در عشقهاي حيواني گفتيم كه تمام توجه عاشق به صورت و ظاهر معشوق است و پس از اشباع غرايز،ديگر اتش عشق خاموش ميشود،اما عشق انساني حيات است و اطاعت مي اورد.و عاشق مي كوشد تا جلوه اي از معشوق باشد،لذا انتخاب دوست و محبوب در اسلام اهميت بسياري دارد،زيرا دوستي همرنگ ساز،زيباساز وغفلت اور است.

اسلاید 24: البته اين غفلت با ان حالتي كه گفتيم حساسيت هوش و ادراك تناقض ندارد.حساسيت ادراك از اين نظر است كه انسان را از كودني درمي اورد ولي كودني غير غفلت است،عشق،فهم را تيز ميكند،اما چون در يك جهت تمركز مي يابد،عيبي پديد مي اورد و ان غفلت از عيب معشوق است كه عاشق حتي ان را زيبا ميبيند،زيرا كه عشق مثل علم صددرصد تابع معلوم نيست و جنبه داخلي ان بيش از جنبه عيني ان است پس عاشق همه چيز معشوق را زيبا ميبيند و عيب او را م هنر ميپندارد.اين است كه گفته اند:((حب الشي يعمي و يصم))

اسلاید 25: به هر حال دوستي نيكان باعث مي شود كه شخص خود را همرنگ و همشكل نيكان كند.براي همين از دو راهي كه فيلسوفان و عارفان براي تهذيب به كار گرفته اند ميبينيم عارفان بسيار موفق تر از فيلسوفان بوده اند.فيلسوف فوايد تزكيه و مضرات اشفتگي را اثبات مي كند و سپس به سراغ تك تك رذايل مي رود تا انها را اصلاح كند،اما اين كار بسيار مشكل است؛اگر ممتنع نباشد،ولي عارف مي گويد كه ((كاملي))پيدا كن و رشته محبت او را به گردن بينداز.اين راه از راه عقل هم بي خطرتر است و هم سريعتر.

اسلاید 26: راه عقل مثل اين است كه بخواهي ذرات اهن را با دست از خاك جدا كني و راه عشق جدا كردن ذرات اهن از خاك به وسيله اهنرباست،لذا عشق و دوستي نيكان خود وسيله اي است براي تهذيب نفس و اصلاح اخلاق.فرق مكتب انبيا با مكتب فلاسفه نيز در اين است كه فلاسفه معلمند و متعلم ساز،ولي انبيا محبوب اند و محب افرين.با نگاهي به تاريخ اسلام در مي يابيم كه عشق اصحب به پيامبر(ص) بود كه توانست ان جامعه جاهلي را ان چنان متحول كند.

اسلاید 27: صفحات تاريخ اسلام پر است از اين شيفتگي ها و دل دادگي ها.در تاريخ بشر نمي توان كسي را يافت كه به اندازه رسول اكرم(ص) محبوب و مراد ياران و معاشران و زنان و فرزندانش بوده باشد و تا اين حد از عمق وجدان او را دوست داشته باشند.

اسلاید 28: تا اينجا فهميديم كه عشق پاكان هدف نيست بلكه وسيله ايست براي تهذيب نفس.اكنون ببينيم كه ايا اسلام براي ما محبوب انتخاب كرده است يا خير.قران در مورد پيامبران پيشين مي فرمايد كه انها اجري از مردم نمي خواستند،ولي خطاب به رسول اكرم مي گويد:((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي)) راز اين طلب اجر دراين است كه بنا بر نص قران فايده اين كار هم به خود ما مي رسد،نه به رسول اكرم و محبت به اهل بيت رسول جز اطاعت از حق و سعادت خود ما نتيجه اي ندارد.

اسلاید 29: مراد از ((قربي)) هر كه باشد مسلما از برجسته ترين مصاديقش علي(ع) است،چنان كه از پيامبر(ص) راجع به محبت و دوستي خاص علي(ع) روايات بسياري رسيده است،اما رمز و سبب محبت علي در دلها چيست؟رمز محبت را هنوز كسي كشف نكرده است،يعني نمي شود گفت:اگر اين كار را بكنيد،محبت ايجاد مي شود،اما به هر حال محبت رمزي دارد و چيزي در محبوب هست كه محب را جذب ميكند.علي محبوب و معشوق انسانهاست ولي چرا همه دلها خود را با علي ميبينند؟

اسلاید 30: مسلما ملاك دوستي با او جسم او نيست،زيرا كه جسمش امروز بين ما نيست.محبت او از نوع قهرمان دوستي و نيز از راه محبت به فضيلت هاي اخلاقي و انساني هم نيست،زيرا بسياري اين چنين هستند،اما محبت هيچ كس چو علي(ع) پايدار نمانده است و رمز محبتش پيوند الهي اوست.دلهاي ما به طور ناخود اگاه در اعماق خويش با حق پيوستگي دارند و چون علي(ع) را ايت بزرگ حق و مظهر صفات او مي يابد،به او عشق مي ورزند.نقطه هاي روشن در وجودش بسيار است اما انچه او را براي هميشه درخشنده و تابان قرار داده است ايمان و اخلاص اوست و اين حقيقت ان است كه به وي جذبه الهي داده است.

اسلاید 31: نيروي دافعه حضرت علي(ع)علي(ع) هميشه هم جاذبه داشته و هم دافعه،ولي دوران خلافت حضرت و همچنين بعد از وفاتش،يعني دوران ظهور تاريخي علي(ع) دوره جاذبه و دافعه اوست،پس ابتدا بحث خود را اختصاص مي دهيم به دوران خلافت ايشان.

اسلاید 32: علي(ع) مردي دشمن ساز بود واين يكي ديگر از افتخارات بزرگ وي مي باشد،چرا كه هر ادم مسلك داري كه مصداق((يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومه لائم)) باشد،چنين است. اگر شخصيت حقيقي علي(ع) امروز هم بدون تحريف ارائه شود،بسياري از مدعيان دوستيش در رديف دشمنان قرار خواهند گرفت.علي(ع) در راه خدا ملاحظه كسي را نمي كرد،و اگر به كسي عنايت مي ورزيد تنها به خاطر خدا بود و قهرا اين حالت روحهاي پرطمع را رنجيده و دشمن مي كند.

اسلاید 33: حضرت در دوره خلافتش سه دسته را از خود طرد كرد:ناكثين(اصحاب جمل)،قاسطين(اصحاب صفين) و مارقين(اصحاب نهروان) و ناكثين پول پرستان و طماعان بودند كه سخنان حضرت در مورد عدل بيشتر متوجه انهاست.روح قاسطين روح سياست همراه با تقلب و نفاق بود و مي كوشيدند تا زمام حكومت را به دست گيرند.عده اي پيشنهاد مصالحه با انان را به علي دادند ولي او نپذيرفت زيرا او امده بود تا با ظلم مبارزه كند نه اين كه ظلم را امضا نمايد،پس جنگ حضرت با انها جنگ با نفاق و دورويي بود.روح مارقين روح عصبيت هاي ناروا و خشك مقدسي ها و جهالت هاي خطرناك بود.

اسلاید 34: و علي(ع) با هر سه دسته مبارزه ميكرد.ما بحث خود را معطوف به اين گروه اخر مي كنيم زيرا اگرچه اين گروه به صورت يك مذهب امروزه وجود ندارند ولي افكارشان در بسياري از مسلمين نفوذ كرده است و اين افكار مزاحمي سخت براي پيش رفت مسلمين مي باشد.

اسلاید 35: خوارجخوارج يعني شورشيان كه از واژه خروج به معني سركشي و طغيان گرفته شده است.در طول تاريخ خيلي ها بر حاكمان وقت خروج كرده اند،اما نام خارجي فقط بر اين دسته اطلاق شد،زيرا اين ها نحله اي شدند و مذهبي ساختند و اصول وفروعي براي خود دست و پا كردند.پيدايش انها در جايان حكميت است.در جنگ صفين وقتي معاويه شكست خود را حتمي ديد،با مشورت عمروعاص قران ها را بر سر نيزه كرد و اين جاهلين مقدس مآب گفتند:جنگ ما به خاطر احياي قران است،اين ها كه تسليم قرانند،پس چرا با انها بجنگيم.هرچه حضرت سعي در ارشاد انها كرد سودي نبخشيد.

اسلاید 36: خوارج به اين هم اكتفا نكردند،گفتند:ما نمي جنگيم تو هم نبايد بجنگي و مالك اشتر را كه در استانه پيروزي بود به زور برگرداندند.به هر حال قرار شد قران را حاكم قرار دهند.معاويه و اطرافيانش بدون هيچ اختلافي عمروعاص را انتخاب كردند،ولي اين ها در اينجا هم نگذاشتند علي(ع) ابن عباس سياست مدار يا مالك اشتر روشن بين را انتخاب كند و خودشان ابوموسي را –كه مردي بي تدبير بود و بغض علي را داشت- بر علي(ع) تحميل كردند و طبق ان داستان كذايي عمروعاص،ابوموسي را فريب داد.هر دو علي(ع) را خلع كردند و عمروعاص معاويه را تثبيت كرد.

اسلاید 37: خوارج كه رسوايي حكميت را ديدند به اشتباه خود پي بردند،اما خطاي ديگرشان در پيدا كردن ريشه اين اشتباه بود.نگفتند:توقف جنگ يا انتخاب داور بدين شكل اشتباه بود،بلكه گفتند:اين كه دو نفر انسان در دين خدا حكم كنند خلاف شرع و كفر بود.حاكم منحصرا خداست نه انسانها.نزد علي(ع) امدند كه تو وما همگي كافر شديم،ما توبه كرديم تو هم توبه كن.حضرت فرمود:توبه در هر حال خوب است،استغفرالله من كل ذنب.گفتند:بايد از خود حكميت است توبه كني.افرمود:اولا كه من اين مسئله را پديد نياوردم.ثانيا چگونه حلال خدا را حرام كنم به گناه نكرده اعتراف كنم.خوارج از اين جا به عنوان يك فرقه سياسي از علي جدا شدند و كم كم اصول عقايدي تنظيم كردند و رنگ مذهبي گرفتند

اسلاید 38: و بعد به فكر افتادند كه ريشه مفاسد دنياي اسلام را كشف كنند.به اين نتيجه رسيدند عثمان و علي و معاويه همه بر خطا و گناه كارند.انها اساس مذهب خود را بر امر به معروف و نهي از منكر تعبدي قرار دادند و گفتند:بايد با مفاسد پديد امده مبارزه كرد.نكته مهمي كه در مورد امر به معروف و نهي از منكر لازم است اين است كه اين وظيفه قبل از هر چيز دو شرط اساسي دارد:بصيرت در دين كه همان شناخت معروف و منكر است كه اگر نباشد زيانش بيش تر از سودش است.و ديگر بصيرت در عمل،يعني احتمال تاثير و عدم ترتب مفسده،زيرا اين اصل براي رواج معروف و محو منكراست،بنابراين در جايي كه اين دو شرط نباشد ديگر اين اصل فايده اي نخواهد داشت.

اسلاید 39: ولي خوارج نه بصيرت در دين داشتند و نه بصيرت در عمل.انها عده اي نادان در دين بودند و بصيرت در عمل را هم كلا منكر مي شدند و امر به معروف و نهي از منكر را امري تعبدي مي دانستند و با علم به اين كه خونشان هدر مي رود هم قيام مي كردند و در اثر همين تهورهاي جنون اميز مورد تعقيب حكام قرار مي گرفتند و همين امر باعث شد كه خيلي زود منقرض شوند.اصول عقايد خوارج را چند چيز تشكيل مي داد:اول)تكفير علي و عثمان و معاويه و اصحاب جمل و قائلين به حكميت،جز انها كه توبه كنند.دوم)تكفير كساني كه قائل به كفر گروه اول نباشند.

اسلاید 40: سوم)اين اصل كه ايمان تنها عقيده قلبي نيست بلكه مركب است از اعتقاد و عمل.چهارم)وجوب بلا شرط شورش بر والي ستمگر.اين ها به واسطه اين عقايد شب را صبح كردند در حالي كه همه مردم را كافر و مخلد در اتش مي ديدند.تنها فكر خوارج كه از نظر متجددين امروز درخشان تلقي مي شود تئوري انها در باب خلافت كه مي گفتند:بايد با انتخاب ازاد شايسته ترين فرد از لحاظ ايمان انتخاب شود از هر قبيله و نژادي كه باشد و اگر پس از بيعت خلاف مصالح جامعه اسلامي گام برداشت بايد عزل شود و اگر ابا كرد بايد با او پيكار شود تا كشته شود.اين ها،هم در مقابل شيعه قرار گرفتند كه مي گويد:خلافت امري است الهي و هم در مقابل اهل سنت كه مي گويند:خلافت تنها از قريش است.البته در اول اصلا قائل به حاكم بودن خليفه نبودندو مي گفتند:((ان الحكم الا باالله))ولي بعد به اين عقيده رجوع كردند وبا عبدالله بن وهب بيعت كردند.

اسلاید 41: آنها خلافت ابوبكر و عمر را صالح مي دانستند چون مي گفتند:انها از روي انتخاب صحيحي خليفه شده اند و از مسير مصالح نيز خارج نشده اند.انتخاب عثمان و علي را نيز صحيح مي دانستند،ولي عثمان چون از اواخر سال ششم در خلافتش تغيير مسير داده بود بايد عزل مي شد و چون به خلافت ادامه داد كافر و واجب القتل شد و علي هم چون مسأله حاكميت را پذيرفت و توبه نكرد كافر و واجب القتل شمرده شد.خوارج از ساير خلفا نيز بيزاري مي جستند و هميشه با انان در پيكار بودند.

اسلاید 42: امروز بحث از خوارج به عنوان يك فرقه و مكتب بي مورد است زيرا كه چنين مذهبي در دنيا وجود ندارد اما بحث از ماهيت كار خوارج مفيد است چون كه روح انان هنوز زنده است و بسياري تابع انها هستند.بعضي از مذاهب ممكن است از نظر شعار بميرند ولي روحشان زنده باشد و بالعكس.و همچنين ممكن است كه عده اي از نظر شعار پيرو يك مذهب باشند اما روحا از مكتب ديگري پيروي كنند؛مثلا بعد از پيامبر اكرم(ص) مردم به دو گروه شيعه و سني تقسيم شدند.شيعه علي را خليفه بلا فصل مي داند و بسياري از اكابر صحابه را مورد انتخاب قرار مي دهند زيرا اصل را بر حقيقت مي گذارند نه بر شخص،اما اهل سنت مي گويد:همه صحابه عادل بودند و كارهاي انها ملاك رفتار امروزماست ولي ايا در اين عصر همين كه گفتيم:علي خليفه بلا فصل مومنين است كافي است؟شيعه علي معيار حقيقت را خود حقيقت قرار مي دهد نه افراد ظاهرالصلاح.

اسلاید 43: با اين تعبير معلوم مي شود كه چقدر زيادند انها كه در شعار شيعه اند،اما روحشان تشيع نيست.شيعيان اوليه مردمي بودند منتقد وبت شكن،اصول شناس و ديندار،نه شخصيت شناس و شخصيت پرست.در جريان جنگ جمل كسي مردد شده بود از طرفي بزرگاني چون عمار و اويس قرني و علي را مي ديد و از طرفي ام المومنين و پيشتازان اسلام طلحه وزبير را.علي(ع) به او فرمود كه سرت كلاه رفته است،ملاك حق افراد نيستند بلكه خود حق است افراد اشتباه مي كنند اما حق اشتباه نمي كند.

اسلاید 44: به هر حال مي خواستيم بگوييم كه مي شود مكتبي بميرد اما روح ان زنده باشد؛يعني امروز گروهي تحت عنوان خوارج وجود ندارند اما ايا روح انها در طبقه مقدس مآب ما حلول نكرده است؟ما اگر روح مذهب خارجي را درست بشناسيم شايد بتوانيم به اين پرسش پاسخ دهيم وارزش بحث درباره انها هم همين است.ما بايد بدانيم كه چرا علي انها را دفع كرد و چرا تحت تاثير جاذبه او قرار نگرفتند.اميرالمومنين(ع) با خوارج در منتها درجه ازادي برخورد مي كرد چنان كه در اظهار عقيده كاملا ازاد بودند و به حضرت هم اهانتها مي كردند ولي كم كم از توبه علي(ع) مأيوس شدند و تصميم به قيام براي انقلاب گرفتند.بعد از يك سخنراني در منزل يكي از انها حركت كردند و دست به طغيان زدند به طوري كه امنيت راه ها را سلب كرده غارتگري را پيشه ساختند تا وضع دولت را تضعيف كرده حكومت را از پاي دراورند.

اسلاید 45: اين جا ديگر جاي گذشت و ازاد گذاشتن نبود زيرا اخلال عليه امنيت جامعه مطرح بود،لذا علي(ع) انان را تعقيب كرد و در نهروان با انها روبه رو شد و خطابه اي خواند كه هشت هزار از دوازده هزار نفرشان برگشتند و بقيه در جنگي سخت كاملا مغلوب شدند.روحيه خوارج روحيه خاصي است؛تركيبي از زشتي و زيبايي كه در مجموع انها را تحت تاثير دافعه علي قرار داد،نه جاذبه او.در اين جا مواردي هم از جنبه مثبت و هم منفي روحيه انها را بازگو ميكنيم:

اسلاید 46: 1)روحيه اي مبارز و فداكار و سر سخت در راه عقيده خويش داشتند و فداكاري هاي انا كم نظير است.2) عبادت پیشه و متنسک و بی میل به دنیا و پایبند به ظواهر احکام اسلامی بودند.معیارهایی داشتند و بر طبق ان خلافی مرتکب نمی شدند و از کسی که دست به گناهی می زد بیزار بودند.در پیشبرد عقاید خود می کوشیدند و در تمام افعال مسلکی و هدفدار بودند به طوری که علی(ع) درباره ان ها فرمود:((لا تقتلوا الخوارج بعدی فلیس من طلب الحق فاخطاه کمن طلب الباطل فادرکه.)) نکته مهم و از شگفتیهای تاریخ زندگی علی(ع) همین اقدام شجاعانه او با این خشک مقدسهای متحجر و مغرور است.علی بر روی مردمی این چنین ظاهرالصلاح،ژنده پوش و عبادت پیشه شمشیر کشید جه بسا اگر ما به جای اصحاب او بودیم به وی اعتراض می کردیم که ایا شمشیر کشیدن به روی این چنین مردمی جایز است؟خود حضرت نیز به اهمیت این کار واقف است و می گوید:((من چشم این فتنه را در اوردم و غیر از من کسی جرأت این کار را نداشت)) زیرا که وضع قدس و تقوای انها طوری بود که هر مومنی را به تردید وامی داشت.این ها سد راه اسلام بودند و فکر می کردند برای اسلام کار می کنند و این ها یکی از دو دسته ای هستند که پیامبر فرمود:کمر مرا شکستند«کسر ظهری اثنان،جاهل متنسک و عالم متهتک»

اسلاید 47: 3) خوارج مردمی جاهل و نادان بودند.حقایق را بد می فهمیدند و بد تفسیر می کردند و این کج فهمی ها برایشان به صورت یک مذهب درامد و بزرگ ترین فداکاری ها را در راه تثبیت ان انجام می دادند.در این مردم جهالت و عبادت توام بود و علی می خواست با جهالت انها بجنگد ولی مگر می شد که جهالتشان را از عبادتشان جدا کرد.عبادتشان عین جهالتشان بود و از نظر علی این اسلام شناس درجه اول چنین عبادتی ارزشی نداشت لذا انها را به شدت کوبید. خطر جهالت چنین افرادی بیش تر از ان جاست که الت دست زیرک ها و منافقین بی دین واقع می شوند.به هر حال تفسیر غلط قران بویژه ایه:((ان الحکم الا بالله)) و عدم بصیرت و نادانی باعث تشکیل خوارج به عنوان یک مذهب شد.انها در مورد این ایه که حکم،یعنی قانون گذاری را مختص به خداوند می داند حکم را به معنای حکومت و حکمیت و اجرای قانون گرفتند و به همین علت از علی(ع) جدا شدند.

اسلاید 48: 4)خوارج مردمی تنگ نظر و کوته بین بودند و مانند همه کوته نظران مدعی بودند که همه بد می فهمند و یا اصلا نمی فهمند و همگان را جهنمی می دانستند.اولین کار چنین افرادی این است که تنگ نظری خود را به صورت یک عقیده دینی در می اورند.رحمت خدا را محدود کرده وی را همواره بر کرسی غضب می نشانند که منتظر یک لغزش از بنده است تا او را به عذاب ابدی بکشاند؛مثلا مرتکب گناه کبیره را کافر و مخلد در اتش می دانستند و این تنگ نظری را امروز هم در جامعه اسلامی می بینیم و این نشان می دهد که روح خوارج نمرده است. گفتیم خوارج در عین این کوتاه نظری افرادی شجاع بودند و غالبا به سراغ اهل قدرت می رفتند،ولی متاسفانه در دوره های بعد جمود و تنگ نظری انها باقی ماند و شجاعتشان از بین رفت و خوارج بی شهامت؛یعنی مقدس مآبان ترسو،از امر به معروف و نهی از منکر نسبت ذبه صاحبان قدرت کنره گرفتند و با شمشیر زبان به جان فضیلت افتادند،که اگر نظر انها را بخواهیم ملاک قرار دهیم،هیچ وقت هیچ دانشمند واقعی مسلمان نبوده است.

اسلاید 49: مهم ترین ضربه خوارج ضربه های روحی و معنوی بود، قران زیر بنای دعوت اسلامی را بر بصیرت وتفکر قرار داده و خودش در اجتهاد را باز گذاشته است «فلولا نفرا من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین» و خوارج درست در مقابل این تعلیم قرانی که می خواهد فقه اسلامی متحرک وزنده بماند قرار گرفته و با داخل کردن اشکال و صور جزیی سعی در ساکن کردن آن به طور غیر مستقیم داشتند در حالی که اسلام هرگز به ظاهر نپرداخته و تعالیمش متوجه روح و معناست.اسلام هدفها و اراده برای انتخاب طریقه رسیدن به آن ها را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و برای همین است که می تواند با مقتضیات زمان حرکت کند البته تطبیق حقیقت بر مصادیق، خود کار ساده ای نیست همانطور که خوارج «ان الحکم الا بالله» را بر مصداق اشتباهی تطبیق کردند. آن ها چون دیدند حکمیت در یک مورد اشتباه شد گفتند: پس اصلا حکمیت کلا باطل است و در تشخیص اشتباه خود نیز به خطا رفتند. آن ها بین حکومت قرآن و حکومت مردم فرق نمی گذاشتند در حالی که حکومت قران این است که هر چه قران گفت عمل کنیم ، اما قبول حکومت افراد پیروی از نظریات شخص است. قران که به خودی خود سخن نمی گوید باید حقایق آن را با اعمال نظر به دست آورد و آن هم بدون افراد ممکن نیست.

اسلاید 50: اشکال حکمیت در حیله معاویه و بی لیاقتی ابو موسی اشعری بود که امام نیز مخالف ترین فرد با این مسئله بود اما این دلیل نمی شود که اساس حکمیت باطل باشد.به هر حال سیاست قران بر نیزه کردن سیزده قرن است که کم وبیش میان مسلمانان رایج است مخصوصا هر وقت مقدس مابان و متظاهران زیاد می شوند این سیاست از طرف سواستفاده چیها رایج می گردد واز این مطلب باید درسهایی آموخت:1) هروقت جاهل ها مظهر قدس وتقوی شناخته شوند وسیله خوبی به دست زیرکهای منفعت پرست می افتد و این جاهلان مقدس ماب آلت دست خوبی برای آن ها خواهند بود برای جلوگیری از افکار مصلحان واقعی. در تاریخ نیز بسیار دیده شده که عناصر ضد اسلامی و استعمارگران خصوصا با تحریک این افراد جاهل با ایجاد تفرقه میان مسلمین بهره گیری کرده اند و با اسم دین و مذهب آن ها را سدی قرار داده اند در مقابل دل سوختگانی که در صدد بیرون راندن نفوذ خارجی بوده اند.

اسلاید 51: 2)باید بکوشیم طرز استنباطمان از قران صحیح باشد. قران آن گاه راهنماست که عالمانه تفسیر شود و از راهنمایی راسخین در علم قران استفاده شود. قران همواره مسائل را به صورت کلی و اصولی طرح میکند. استنباط صحیح مسائل جزیی از کلی بسته به فهم و درک صحیح ماست. قران می خواهد مسلمانان رشد عقلی داشته باشند و نمی خواهد با مسلمین همیشه مثل ولی صغیر با صغیر رفتار کند و علت بقای قران نیز همان کلی بودن آن است. در قران مفاهیم ظلم وعدل آمده و بر ماست که عدل را تشخیص دهیم و با ظلم به ستیز بر خیزیم.مشکل ترین مبارزه ها مبارزه با نفاق است؛ یعنی مبارزه با زیرکی هایی که احمق ها را وسیله قرار می دهد. این مبارزه از مبارزه با کفر بسیار سخت تر است زیرا کفر ظاهر و باطنش یکی است، اما نفاق ظاهری آراسته و باطنی کفر آمیز دارد وبرای همین درک آن برای توده ها بسیار دشوار است، لذا می بینیم هرگاه در تاریخ اسلام مصلحی به پا خواسته سود جویان بلافاصله لباس تقوی پوشیده اند.

اسلاید 52: از جمله نکته های بزرگی که از سیرت علی (ع) می یابیم این است که چنین مبارزه ای اختصاص به جمعیتی خاص ندارد بلکه در هر جه که عده ای از مسلمانان ابزار پیشرفت بیگانگان و پیشبرد اهداف استعماری شدن و استعمار گران برای تضمین منافع خود به آن ها تترس کردند یعنی آنان را برای خویش سپر گرفتند که مبارزه با آنان بدون از بین بردن این سپرها امکان پذیر نبود باید ابتدا با سپرها مبارزه کرد وآن ها را از بین برد تا سد راه برطرف گردد و بتوان بر قلب دشمن حمله برد.داستان خوارج این حقیقت را به ما می آموزد که در هر نهضت اول باید سپرها را نابود کرد و با حماقت ها جنگید؛ همچنان که علی (ع) پس از جریان حکمیت قبل از رفتن به سراغ معاویه اول به خوارج پرداخت وآن ها را نابود کرد.

اسلاید 53: سراسر وجود علی(ع) ، تاریخ وسیرتش ، خلق و خویش و سخن وگفتگویش درس و سرمشق است؛ همچنان که جذب های علی (ع) برای ما آموزنده است ، دفع های او نیز چنین است. ما معمولا در زیارت ها مدعی می شویم که ما دوست ائمه معصومین و دشمن دشمن آن ها هستیم ؛ یعنی ما به سوی آن ها جذب و از دشمنانشان دفع می شویم اما باید دید که چه کسانی دشمنان ایشان بودن و چه کسانی دوستان ایشان؛ چه کسانی را ایشان دفع کردند وچه کسانی را جذب کردند. در این بحث اختصارا معلوم شد علی(ع) با دو طبقه سخت جنگید و آن ها را دفع کرد :منافق زیرک وزاهد احمق. همین دو درس برای مدعیان تشیع کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیز بین باشند و ظاهر بینی را رها کنند که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.

اسلاید 54: با تشکر از توجه شماملیحه میری

رایگان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت بروز هر گونه مشکل به شماره 09353405883 در ایتا پیام دهید یا با ای دی poshtibani_ppt_ir در تلگرام ارتباط بگیرید.

دانلود رایگان