جامعه شناسی پدیده شناختی و روش شناسی مردمنگارانه
اسلاید 1: فصل ششم جامعه شناسی پدیده شناختی و روش شناسی مردمنگارانهارائه:
اسلاید 2: دو نظریه ای که در جامعه شناسی معاصر غالبا درباره آنها بحث می شود، جامعه شناسی پدیده شناختی و روش شناسی مردمنگارانه اند. این دو نظریه را غالبا با هم مورد بحث قرار می دهند. جورج ریتزر (۱۹۷۵) این دو نظریه را عناصر تشکیل دهنده انگارنده تعریف اجتماعی می داند؛ مونیکا موریس (۱۹۷۷) آنها را گونه ای جامعه شناسی خلاق» می انگارد؛ جک داگلاس «۱۹۸۰» و اندرو و ایگرت (۱۹۸۱) آنها را با عنوان «جامعه شناسیهای زندگی روزانه» مطرح کرده اند؛ و ریچارد هیلبرت (۱۹۸۶) این دو نظریه را به عنوان گونه های تفسیرگرایی اجتماعی، در نظر میگیرد. اما دلایل قانع کننده ای نیز در دست است که نباید آنها را با هم مورد بحث قرار داد.
اسلاید 3: همانندیها و تفاوتهادست اندرکاران معاصر جامعه شناسی پدیده شناختی و نیز روش شناسی مردم نگارانه ریشه های فكریشان را در کار فلسفی ادموند هوسرل (۱۸۵۹، ۱۹۳۸) می جویندی بسیاری از اندیشه های هوسرل الهام بخش تعدادی از جنبه های معاصر جامعه شناسی پدیده شناختی بوده اند. افکار هوسرل به ویژه عمده ترین منبع الهام الفرد شونس بوده است. شونس فلسفه هوسرل را گرفت و آن را به یک نوع جامعه شناسی تبدیل کرد و همین جهتگیری است که مبنای جامعه شناسی پدیده شناختی و روش شناسی مردمنگارانه را تشکیل می دهد. جامعه شناسی پدیده شناختی معاصر را بکراست میتوان به کار شوتس ارتباط داد. در روش شناسی مردمنگارانه، نفوذ هوسرل غیر مستقیمتر است. هارولد گارفینکل، بنیانگذار روش شناسی مردمنگارانه، از شوتس آموزش گرفت و تطبیق آرای گارفینکل (و هوادارانش) با افکار شوتس، در واقع، مبنای عمده روش شناسی مردمنگارانه را تشکیل می دهد.
اسلاید 4: هر دو نظریه یک رشته علایق همانندی به جهان اجتماعی دارند. هر دو نظریه بر تعریفهای اجتماعی -یعنی نحوه تعریف کنشگران از موقعیتهای اجتماعی و عملکرد آنها بر پایه این تعاریف (ریتزر، ۱۹۷۵) - تأکید می ورزند. و باز هر دو نظریه جامعه شناسیهای خلاق به شمار می آیند، زیرا کنشگران را نه به عنوان پذیرندگان منفعل بلکه به منزله ایجادکنندگان فعال صحنه اجتماعی، در نظر میگیرند (موریس، ۱۹۷۷). وانگهی، پدیده شناسی و روش شناسی مردمنگارانه، هر دو بر جامعه شناسی زندگی روزانه، یعنی اندیشه ها و کنشهای بسیار پیش پا افتاده، تأکید څردبینانه ای دارند (داگلس، ۱۹۸۰). تعريفهای اجتماعی، خلاقیت و تأکید خردبینانه، نه تنها عناصر ذاتی و مشترک این دو نظریه به شمار می آیند، بلکه علایق متقارن آنها را نیز نمودار می سازند.
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.