علوم انسانی و علوم اجتماعی

داستان عربی با ترجمه و صدا الدَّجاجَهُ الصَّغیرَهُ الحَمراءُ و حَبّاتِ القَمحِ

تعداد اسلايدهاي پاورپوينت: 12 اسلايد پاور یک داستان عربی همراه ترجمه فارسی و صدا گذاری. مناسب دبیرستان

ppt.ir

صفحه 1:

صفحه 2:
- 7

صفحه 3:
يُحتكى أَنّهُ عاشث في قدیم الرمان تَجاجَةٌ صَغيرَةٌ حَمْراءُ في مَرْرَعَةٍِ و في ‎avi asl‏ وجَدت النّجِاجَةٌ الصَغيرَةٌ الحَمْراءُ قلیلاً من حَبَاتِ القَمْح. أَخَدتْ حَبَاتِ الْقَمح إلى الحیو اناك ل تله الأخرَى التي ‎Gini‏ في المَزرَعَةٍ. ميكويند كه در روزكار قديم مرغ كوجك قرمزى در مزرعه اى زندكى ميكرد. ودر يكى از روزهاءمرغ كوجك قرمز جند دانه ى كندم بيدا كرد. دانه های گندم را برای حیوانات دیگری که در مزرعه زندگی میکردند برد.

صفحه 4:
Prey reasoner ee Are eo : «آنا آن آساجتک.» وقاّت الق : «آنا آن أساجتک.» وقال اْحمَل : «آناآن أساجنک.» اجه الغیرَه الحَمْراءُ: «سّوف أَرْرَعٌ حَبَاتِ القنح آنا تفسي.» م زَرَعَت ‎ot‏ القمح وَحدها. ‎١‏ مرغ كوجك قرمز از حيوانات مزرعه سوال كرد و كفت: جه كسى از شما براى كاشتن اين دانه هاى كندم به من خواهدكرد؟ كربه كفت: من كمكت نمى كنم. وموش كفت: من كمكت نمى كنم. و بره هم كفت : من كمبكت نميكنم. قرمز به آنها گفت:« من خودم دانه های گندم را خواهم کاشت.» سپس دانه های گندم را به تنهایی کاشت.

صفحه 5:
صارت الدَّجِاجَةٌ الصّغيرَةٌ الح رم ی ال » لكي تُراقِبُ حَبَاتِ القفح . َمَتْ حَبَاتْ القُمح وَ صارّت طویل و قوا ‎١ ۱ ١‏ وَ في ‎asl‏ الأَيَامِ رَأَتِ الدَّجِاجَةُ الصَّغيرَةُ 1 أَنَّ ‎Gail‏ أَصْبَّحَ صالحاً لِلْحِصَادٍ ‎Ma 2‏ دانه های گندم رشد کردند و ب بلند و قوی شدند. و در یکی از روز هاء مرغ کوچک قرمز دید که گندم برای درو آماده شده است. مر ‎

صفحه 6:
اد 010 وی زیخ فقاّت التَجاجَه الصغیرء ‎Cal ga)‏ المزرعة «مَن مِذّكُم 4 3 د القممح؟ » ‎dba estes‏ «آنا آن ‎cel teu‏ :110ل أساعتك» و قن الحَمَلُ : «أناآن أساء” ‎ ‏پس به سوی حیوانات مزرعه رفت. مرخ کوچک به حیوانات مزرعه گفت:« چه کسی از شما میخواهد که در درو کردن گ کند؟ » ‏گربه گفت: «من کمکت نمیکنم. وموش گفت: من کمکت نمیکنم.» وبره گفت :« من

صفحه 7:
فَقالَتْ لَهُمْ التَجاجَةٌ الصّغيرَةٌ : «سَأَخْصْدُ القمْحَ ‎Ul‏ تفيي.» نم خصت انح وَحْدَها. ‎edged Sata! ASL call‏ و هی ذاهبةٌ آلی المزرَعة : «یجب أن يُرسَلَ الم الان ای | لِكَيْ يُصبحَ طحيناً. « 2 ۱ 4 ۱ ee eee : پس مرغ کوچک به آن ها گفت: «پس من خودم گندم را درو خواهم کرد.» سپس گندم را به تنهایی | درو کرد. مرغ کوچک در حالی که به سوی مزرعه می رفت با خود گفت: «حالا باید گندم هابه آسياب فرستاده شوند تا آرد شوند.»

صفحه 8:
‎Boekel) Aste called‏ الحَمْراءُ حَيَواناتِ المَرْرَعَةٍ » قائِلة: «مَنْ منكم يُرِيدُ آن پساعدني في آخذ ال ‎ol‏ الطاخون» ‎«ish ¢ chet A‏ ُقاّت ‎Gf fy + ba‏ ُساعذکي, » وقالت القَأرَةُ ‎yl tly:‏ أساعتي .» وَقالَ الحَمَلْ :«آنا آن آساعذک.» | َقالَت لَهُمْ التَحِاجَةُ الصّغيرَةٌ:«سّوف آحْدُ ‎cet‏ ای الطاحون آنا نفسی.» ‎ ‏پس مرخ کوچک فرمز از حیوانات مزرعه سوال کردو گفت : چه کسی ‎4p aS Gah Sle LAS‏ 0 ‏بردن گندم ها به آسیاب کمک کند تا آرد شود؟ گربه گفت:«من کمکت نمیکنم.» وموش گفت :«من کمکت نمیکنم.»و بره گفت :وم نگرکت نمیکنم. مرخ کوچک گفت: «پس من خودم گندم ها را به آسیاب میبرم.»

صفحه 9:
الطّاحون , و طَحَنَهُ الّحَانُ قَصارٌ طحيناً. و عنتما صار مخ طحینا 1 التّجِاجَةٌ الصَّغِيرَةٌ الخمراء ای حیوانات المَزْرَعَة . ‎tall Asta cil‏ الخمراء حیوانات المززعة» ‎AL‏ «من منگم رب في آن پُسايکني علی | ‎es‏ هذا الطّحين إِلَى ‎Xt SHEN‏ 3 فقاّت الق : «آنا ان اساجتي ,« ‎Siclul gf thy: So culls‏ .» وَقالَ الحَمَلْ : «آنا آن أساعتک.» أَخَدْتِ لَجاجهٌ الصَغیرة القفع مرغ كوجك كندم را به آسياب برد و آسيابان آن را آسياب كرد تا آرد شد. وهنگامی که گندم آرد شد. مرخ کوچک قرمز آن را پیش حیوانات مزرعه برد. مرغ کوچک قرمز ز از حیوانات مزرعه سوال کرد و گفت: «کدامیک از شما میل دارد که کر بربن این آرد به نانوایی برای پختش به من کمک کند؟» گربه گفت:«من کمکت نمیکنم.» و موش گفت :«من کمکت نمی کنم.» و بره گفت:«من نمیکنم.»

صفحه 10:
«coe UI G8 ‏الی‎ oval ‏الصَّغيرَةٌ الْحَمْراءٌ : «سَؤف آحْدُ‎ SES ad ١ ‏الدَجاجَةٌ الصّعِيرَةُ الحَمْراءٌ الطّحين إلى‎ ‏في‎ BS gh gall CL SSI ‏وَعِنْدَما آَخْرَجَ القَرَانُ الخُبْرَ مِنَ الفْرْنِ » حَمَلَنَةُ الدَحِاجَةُ الصّغيرَةٌ إِلَى‎ يس مرغ كوجك قرمز به آنها كفت: يس من خودم آرد را به نانوايى خواهم برد .مرغ کوچک قرمز آرد را به نانوایی برد پس نانوا آن را نان کرد. و هنگامی که نانوا نان را از تنور خارج کرد مرغ کوچک آنرا بسوی حیواناتی که در مزرعه بودند برد. :ٍ

صفحه 11:
فقالت اللّجاجَهٌ الصْغیرَهُ الْحَمُراء لح ُساجذني علی که ؟» ققالت الط : : أساعِدُكي.» فَقالَتِ الدَّحِاجَةٌ | ‎oe eee‏ سن : ‎peel a 1‏ تمرم الخیز وخدها. | مرغ کوچک قرمز به حیوانات مزرعه گفت "او نان برای خوردن آماده شنده: پمن کدامیک از شما در خوردن آن به من کمک میکند؟ گربه گفت: من کمکت میکنم. و موش گفت: من کمکت میکنم. وبره گفت: من کمکت میکنم. يس مرغ كوجك كفت: نه » در خوردن نان كمكم نمى كنيد. جاده تونى آثرا خواهم 3 و مرغ كوجك قرمز نان را به تنهايى خورد.

صفحه 12:

62,000 تومان