صفحه 1:
صفحه 2:
Se
تعریف: وضعی است که در آن یک لفظ (بدون تغییر از
حیت هیات و ماده) برای معنی انتخاب می شود
وضع
تكنه وب ی مناى جزتى بودن در مقايل كلى
بودن تيت بلكه به مناى اين است كد لفظ مذكور, ولعد
تفسیم. به لحاظ است و شکل های متعدد نمی گیرد
«لفظ» است
نه به لحاظ
«معنى » تعريف : وازه مورد نظر. مصاديق متعددى از الفاظ مختلف
را در بر مى كيرد كه هر يك, معنای خاص خود را دارند
وضع
نوعی: مثال : وضع هيأت فاعل (مصاديق : ضارب. صادق
نکته : مرحوم عراقی از وضع نوعی به «وضع قانونی» یاد
صفحه 3:
ما می گوییم
ماده معي + هیأت معین
متال : «زید»
متفیر بودن یکی از ماده و هیئت
مر هت برچ
مثال : پ» برا"
peel eels
صفحه 4:
نوعی
مرحوم عراقی
اكثر اصوليون
همه اصوليون
fe آخوند
5-5
شخصی
همه اصولیون
9 آخوند
و مرحوم اصفهانی
آيت الله وحيد
وش راب»
برای «زدن»
فاعل
(صادر کننده فمل)
اعبات حطله سید
رقع
(دال بر فاعليت)
روعت هيات و فاده
م
ماده ثابت + هيأت متثير
Peele st gal
هيات نيبت نابت + ماده مير
Gels ee al el ole
صفحه 5:
مرحوم آخوند
وضع های شخصی و نوعى موجود در «زيدٌ قائمٌ»
۱. وضع شخصی زید
۲ وضع شخصی «ق و م»
۳ وضع نوعی «فاعل»
۴ وضع نوعی «اعراب»
۵ وضع نوعی جمله اسبیه