علوم انسانی و علوم اجتماعیالهیات، دین و معنویت

دروس خارج اصول فقه (مبحث وضع 20)

صفحه 1:

صفحه 2:
وضع عام وهم غام خاص وضع ضوع ‎pte‏ ‏اس ‏له خاص ار ار تس اس موضوع له عام له خاص ۱ 5 امکان ندارد ‎He‏ ‏اصوا ‏(مگر عام امکان دارد مکان دارد امكان شمرده شود

صفحه 3:
| i ۱ ‏بیان کلام محتق رشتی در امکان ین قسم‎ ۲ ° خوانده ایم وضع عام موضوع له خاص ۷ دو اشکال مرجوم قروینی بر محقق رشتی | ۲ اشکال مرحوم آخوند بر محتق رشتی “” بیان کلام مرحوم حالری بزدی و مرحوم مسجد شاهی

صفحه 4:
کلام محقق رشتی: - واضع: گاهی معتایی را ملاحظه می کند و در عیرحال همراه با اس معنای دیگری را می یابد - واضع لفظ را بر همین معنای اول مى گذارد اما از این جهت که مشتمل 5 ملاحظ شد [وشع خاص]: جر این هنگام وضع به هر تج كد آن صفت در آن است سرایت می تست ۱ ۱ لحاظ کرده است كاهى علت اينكه وا م وضع, زید را تصور کرده است آن است که زید را به عنوان مگ ایک اسان که فرصم ل 1 این «وضع خاص ؛ موضوع له عام» است. فرق «وضع عام : موضوع له عام» و «وضع خاص ؛ موضوع له عام» : - در «وضع خاص : موضوع له عام» * «زید» تصور می شود - در «وضع عام ؛ موضوع له عام» < «مفهوم کلی انسان» تصور می شود فصن 5 تت

صفحه 5:
اشكال اول مرحوم قزوینی به مرحوم رشتی ‎١‏ اگر کلی به تتهایی قابل ملاحظه است: چرا آن را به واسطه جزئی تصور کنند. (و ملاحظه مع الواسطه آن. خلاف حکمت وضع است) 5 #۹ كر به تنهایی قابل ملاحظه نيست: در اين صورت بايد كفت ملاحظه جزئى ما را به ملاحظه کلی نمی ‎ln,‏ ‎Ee GaP‏ که چيري تن

صفحه 6:
اشکال اول مرحوم قزوینی به مرحوم رشتی ۱ _چرا در «وضع عام ؛ موضوع له خاص» با واسطه کلی, جزئی را موضوع له قرار مى دهيم و خلاف حکمت وضع نیست؟ ‎eb ۱‏ - در آنجا با ملاحظه کلی» تصور اجمالی از جزئی ها حاصل می | شود (و همین کافی است) 5 - چه بسا تصور تفصیلی ‎dad‏ افراد ممکن نیست. = ان قلت : (در فرض ) آینکه «تصور خاص است که تصور اج باشد» در / بوره وكر دوست اسبت ن نیست بلکه خداوند می تواند جزئی را عتوان كلى قرأ ‎ame‏ اما در مورد خداوند تاد فا کر ملاحظه کند. أر_ يس جه احتیاجی است که آن را از يق لحاظ مع الواسطة و أ سوسسسسو سس

صفحه 7:
ما می گویيم : وهی رای

صفحه 8:
اشکال دوم مرحوم قزوینی به مرحوم رشتی FO ‏ااا‎ جزئی (موجود خارجی) از ذاتیات و عرضیات تشکیل شده است. 4 59 ور وا قر د ان 300 يمر تخاب یک «ذاتى» به عنوان موضوج له از میان همه ذاتی ها و عرضی : یه معنای «لحاظ استقلالی» آن است این همان تداعی معانی است. ‎nts li a Ge het 5‏ عای ی باشد. ‎0١‏ به عبارت دیگر : چزتی محل تلاقی مفاهیم متصور آ 4 ‎)١‏ يرخى را «فصيلاً» مى شناسيم ۲) برخی را «اجمالاً» مى ‏طبیعی است که وقتی جزئی بخواهد ما را به یک کلی برساند. باید رم آن را یه خصوصه مشخص کنیم. ۹ ‎

صفحه 9:
تامس اين اشكال. صحيح است نبايد آن را با اشكال مرحوم آخوند. يكى به حساب

صفحه 10:
اشکال مرحوم آخوند محقق رشتی گاهی تصور خاص, موجب می شود که عام تصوّر شود.

صفحه 11:
کلام مرحوم حأثری ae ‏«وضع خاص ؛ موضوع له عام» ممکن است.‎ سيو كه مى شود +------ م | بتاا + شخص جزئی را تصور کرد بدون اینکهبدانیم «کلی چیست» و سپس : لفظ را یر «آنچه پین او و بين افراد دیگر مشترک است». 7 5 ~ S درأين صورت معناى متصور : صرفاً معناى «جزئى» است موضوع له : «كلى» است. ۹ «اتحاد خارجی»» چهارم است ارجی» . مصخح قسم سوم و چهارم یعنی : همانطور که اتحاد خارجی می تواند «وضع عام ؛ موضوع له خاص» را کند : | می تواند «وضع خاص ؛ موضوع له عام» را نیز تصحیح کند.

صفحه 12:
ما می گوییم : ابن سكن كلام كاملى تست دليل : جراكه وقتى ايشان به صراحت مى نويسند: , فان الجامع ليس متعلاً عنده لا بعنوان ما هو المتحد مع هذا پذیرفته است که جامع - و لو بالاجمال -بالاستقلال تصور می شتودد و این همان تداعی معانی است.

جلسه : 92 تاریخ : 90 /2 /11 سلسله دروس خارجِ اصول فقه مب ح ض ثو ع (اقسام وضع) وضع خاص وضع عام موضوع له خاص موضوع له عام امکان دارد امکان دارد وضع عام موضوع له خاص امکان ندارد (مگر عام اصولی ،کلی شمرده شود) وضع خاص موضوع له عام بح ثه م ا ک ن ون آنچه خوانده ایم وضع عام بیان کالم محقق رشتی در امکان این قسم دو اشکال مرحوم قزوینی بر محقق رشتی موضوع له خاص آنچه امروز می خوانیم اشکال مرحوم آخوند بر محقق رشتی بیان کالم مرحوم حائری یزدی و مرحوم مسجد شاهی کالم محقق رشتی: واضع ،گاهی معنایی را مالحظه می کند و در عین حال همراه با آن،معنای دیگری را می یابد واضع لفظ را بر همین معنای اول می گذارد اما از این جهت که مشتملبر معنای دیگری است وقتی زید با تمام خصوصیات و صفاتی که دارد (حیوان ناطق ،سفید).. ، مالحظه شد [وضع خاص] : = در این هنگام وضع به هر چیزی که آن صفت در آن است ،سرایت می کند گاهی علت اینکه واضع در هنگام وضع ،زید را تصور کرده است آن است که زید را به عنوان مثال برای کّلی (انسان که در ضمن زید موجود است) لحاظ کرده است این «وضع خاص ؛ موضوع له عام» است. فرق «وضع عام ؛ موضوع له عام» و «وضع خاص ؛ موضوع له عام» : در «وضع خاص ؛ موضوع له عام» = «زید» تصور می شود -در «وضع عام ؛ موضوع له عام» = «مفهوم کلی انسان» تصور می شود اشکال اول مرحوم قزوینی به مرحوم رشتی اگر کلی به تنهایی قابل مالحظه است: چرا آن را به واسطه جزئی تصور کنند. (و مالحظه مع الواسطه آن ،خالف حکمت وضع است) اگر به تنهایی قابل مالحظه نیست: در این صورت باید گفت مالحظه جزئی ما را به مالحظه کلی نمی رساند. دلیل :مالحظه جزئی نمی تواند به ما بفهماند که چه چیزی ذاتی یا عرضی این جزئی است. (اگر کلی را نمی شناسیم یعنی اگر ذاتیات جزئی را نمی شناسیم و لذاست که نمی توانیم کلی را مستقًال مالحظه کنیم) اشکال اول مرحوم قزوینی به مرحوم رشتی ان قلت : چرا در «وضع عام ؛ موضوع له خاص» با واسطه کلی ،جزئی را موضوع له قرار می دهیم و خالف حکمت وضع نیست؟ قلت : در آنجا با مالحظه کلی ،تصور اجمالی از جزئی ها حاصل میشود (و همین کافی است) چه بسا تصور تفصیلی همه افراد ممکن نیست.(در فرض )1 ان قلت : اینکه «تصور خاص محال است که تصور اجمالی کلی باشد» ،در مورد بشر درست است اما در مورد خداوند چنین نیست بلکه خداوند می تواند جزئی را عنوان کلی قرار دهد. قلت : خداوند می تواند کلی را هم مالحظه کند. پس چه احتیاجی است که آن را از طریق لحاظ مع الواسطة و (در فرض )2 ما می گوییم : اینکه خداوند می تواند (در فرض )2و یا اینکه آدمی می تواند (در فرض )1باعث نمی شود که : حکمت وضع اقتضاء کند که عاّم ،باالستقالل مالحظه شود دلیل :چراکه انگیزه های وضع مختلف است و ممکن است حکمت در جایی اقتضاء کند که به گونه دیگری معنا لحاظ شود. اشکال دوم مرحوم قزوینی به مرحوم رشتی جزئی (موجود خارجی) از ذاتیات و عرضیات تشکیل شده است. تصور جزئی نمی تواند ما را به تصور یکی از ذاتی ها منتقل کند مگر اینکه آن ذاتی را از عرضیات و ذاتیات دیگر ،تمییز دهیم انتخاب یک «ذاتی» به عنوان موضوع له از میان همه ذاتی ها و عرضی ها = به معنای «لحاظ استقاللی» آن است = این همان تداعی معانی است. = پس وضع عام (تصور آن ذاتی مستقًال) و موضوع له عام می باشد. به عبارت دیگر :جزئی محل تالقی مفاهیم متصور است : )1برخی را «تفصیًال » می شناسیم )2برخی را «اجماًال» می شناسیم. طبیعی است که وقتی جزئی بخواهد ما را به یک کلی برساند ،باید آن را به خصوصه مشخص کنیم. ما می گوییم : این اشکال ،صحیح است نباید آن را با اشکال مرحوم آخوند ،یکی به حساب آورد. اشکال مرحوم آخوند محقق رشتی گاهی تصور خاص ،موجب می شود که عام تصّو ر شود. در این جا «تداعی معانی» صورت گرفته است. و لذا «وضع عام ؛ موضوع له عام» است. کالم مرحوم حائری «وضع خاص ؛ موضوع له عام» ممکن است. چراکه می شود : ابتدائا :شخص جزئی را تصور کرد بدون اینکه بدانیم «کلی چیست» و سپس :لفظ را بر «آنچه بین او و بین افراد دیگر مشترک است»، وضع نمائیم. در این صورت : معنای متصور :صرفًا معنای «جزئی» است موضوع له « :کلی» است. «اتحاد خارجی» ،مصّح ح قسم سوم و چهارم است یعنی :همانطور که اتحاد خارجی می تواند «وضع عام ؛ موضوع له خاص» را تصحیح کند : می تواند «وضع خاص ؛ موضوع له عام» را نیز تصحیح کند. ما می گوییم : این سخن ،کالم کاملی نیست دلیل :چرا که وقتی ایشان به صراحت می نویسند : «ان الجامع لیس متعلقًا عنده اال بعنوان ما هو المتحد مع هذا الشخص» پذیرفته است که جامع ـ و لو باالجمال ـ باالستقالل تصور می شود. و این همان تداعی معانی است.

51,000 تومان