dastoor_zaban_farsi

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.




  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “دستور زبان فارسی”

دستور زبان فارسی

اسلاید 1: madsg.comIran Education & Research NETwork

اسلاید 2: بسم الله الرحمن الرحیم

اسلاید 3: نام درس :دستور زبان فارسی (1) نام منبع: دستور زبان فارسی (1) تهیه کنندگان : حسن زاهدی و مهدی سیمرغ

اسلاید 4: هر زبانی قواعد مخصوصی را دارد که به آن قواعد در زبانهای مختلف نامی نهاده اند و در زبان فارسی به آن دستور زبان یا به اختصار دستور گویند. برای سخن گفتن یا نوشتن نیازی به آموختن قواعد و نظام زبان نیست امّا دستور زبان کمک می کند تا بهتر بگوییم یا بنویسم و جمله های درست را از نادرست باز شناسیم .دستور زبان حاضر به ارزش (2) واحد دستور (1) محسوب می شود و دانشجویان گرامی در آن با ساختار جمله یا نحو و ساختمان کلمه یا صرف آشنا می شوند و مباحث تفصیلی آن در دستور (2) ارائه می شود.

اسلاید 5: - « کلیات »انواع کلمه : (7 تا است) : فعل – اسم – صفت – ضمیر – قید – حرف – شبه – جمله . جمله : مجموعه ای از کلمه هاست که اندیشه ها، خواستها و عواعطف ها را نشان می دهد . مثال : علی می نویسد ، هوا مطبوع است .

اسلاید 6: نقش کلمه ها در جمله : 1. نهاد (فاعل – مسندالیه) 2. مسند3. مفعول4. متمم 5. صفت6. مضاف الیه 7. بدل 8. معطوف9. قید 10. منادااز میان نقشهای فوق؛ صفت، مضاف الیه، بدل و معطوف را نقشهای وابسته گویند . توضیح هر کدام به اختصار در پی می آید .

اسلاید 7: نهــاد : بنیاد و پایه ی جمله بر آنها نهاده شده یا به سخن دیگر اساس و نهاد جمله هستند « علی»، «آب» و «هوا» در جمله های زیر نهاد هستند .مانند: علی می نویسد - آب می جوشد - هوا گرم بود . به نهاد مسندالیه نیز گفته می شود از آن جهت که چیزی به آنها نسبت داده می شود. در مثالهای فوق « علی ، آب و هوا » مسندالیه هستند .

اسلاید 8: اگر نهاد کاری انجام داده باشد به آن نهاد فاعل یا «فاعل» می گوییم. فاعل یعنی کننده کار .مانند: « علی و مادر » در جمله های زیر فاعل هستند: علی می نویسد - مادر غذا پخت . هر فاعل را مسندالیه می گویند اما هر مسندالیه را فاعل نمی توان گفت .

اسلاید 9: مسنـد : ( اسناد داده شده ) کلمه یا گروهی از کلمات که در جمله ی ربطی (جمله ای که فعل آن معنی کاملی ندارد و به اصطلاح فعل ربطی نامیده می شود. مثل: است، بود، شد . جمله ربطی گفته می شود ) به مسندالیه نسبت داده می شود ، مسند نامیده می شود . در مثالهای زیر: « سرد - بهترین دوست » مسند هستند . هوا سرد است - کتاب بهترین دوست است .

اسلاید 10: مفعول : در جمله ای که فعل آن متعدی باشد. علاوه بر فاعل، نیاز به رکن دیگری است که جمله را کامل می کند و عمل فعل بر آن واقع شود، چنین کلمه ای را « مفعول » گویند .مفعول هر جمله پاسخی است که به پرسش « چه ، چه چیز ، چه چیز را ، که، که را ، چه کسی را » داده می شود . مثال : علی « درس » می خواند . چه چیز ؟ درس ابو علی « شفا » را نوشت . چه چیز را ؟ شفا را احمد « حسین » را دید . چه کسی را ؟ حسین را

اسلاید 11: بعضی مفعول همراه « را » ( نشانه مفعولی) می آید که به آن مفعول معرفه گویند . مثل : کودک «غذا را» خورد و مفعولی که بدون « را » می آید آن «معرفه» نیست . کودک « غذا » خورد(مراد ؛ بیان غذا خوردن کودک است نه غذای معین)

اسلاید 12: متمم : کلمه ای است که به وسیله حرف اضافه ( از ، با ، جز ، مگر ، به ، در ...) وابسته یکی از اجزای جمله (فعل ، جمله ، یا به کلمه ای دیگر) می شود و معنی آن را کامل یا تمام می کند . در مثالهای زیر «کلاس، تاریکی، صبح، علی» متمم هستند .به کلاس آمدیم - از تاریکی نمی ترسمتا صبح کار کردم- همه آمده اند مگر علی .

اسلاید 13: صفت : صفت کلمه ای است که اسم یا جانشین اسم یا گروه اسمی همراه خود را توصیف می کند و یکی از وابسته های اسم به شمار می رود. برای یک موصوف می توان چند صفت آورد : مثل کلمه های « آنچه، خوب، به درد بخور » در این عبارت: آنچه کتاب خوب و به درد بخور در قفسه بود جمع کردم .

اسلاید 14: مضاف الیه : اسم یا جانشین اسم هرگاه به وسیله کسره اضافه (حرف نشانه) وابسته قبل از خود(مضاف) گردد ، مضاف الیه نامیده می شود. مثل «حق، مجید » در این ترکیبات : لطف حق -توپ مجید از جهت ظاهری فرقی میان مضاف و مضاف الیه و صفت و موصوف نیست . اما ار لحاظ معنایی آن دو فرق دارند. برای تشخیص این ترکیب راههایی وجود دارد از جمله :

اسلاید 15: 1.اگر « ی » میان دو ترکیب بیاوریم ساختمان ترکیب وصفی معنی دار است ولی ترکیب اضافی بی معنی : توپ بزرگ = توپی بزرگ = ترکیب وصفی توپ مجید = توپی مجید ؟ = ترکیب اضافی 2. اگر با حذف کسره در پایان « است » بیاوریم ترکیب وصفی معنی دار ولی ترکیب اضافی بی معنی است . توپ بزرگ = توپ بزرگ است = ترکیب وصفی توپ مجید = توپ مجید است ؟ = ترکیب اضافی

اسلاید 16: بدل : بدل نوعی نقش وابسته است و اسم یا گروه اسمی یا جانشین اسم است که با درنگ (ویرگول در نوشتار) بعد از اسمی که هسته ی آن است (مبدل منه) می آید تا معنی آن را روشن کند، بدل با هسته خود دارای یک نقش است .« ابوعلی سینا ، تهران » در مثالهای زیر بدل هستند .شیخ الریس ، ابوعلی سینا ، کتاب قانون را نوشت . پایتخت ایران ، تهران ، هوای آلوده ای دارد .

اسلاید 17: یادآوری:بدل در بسیاری موارد نام یا نام دیگر، یا لقب یا واژه ای است که مقام یا شغل مبدل منه را می رساند .مثال دیگر : سعدی، شاعر توانای قرن هفتم، بوستان و گلستان را در فاصله ای اندک تالیف کرد .

اسلاید 18: معطوف : معطوف نیز نوعی نقش وابسته است . معطوف کلمه ای است که با حرف «و» به کلمه ای پیوند زده می شود : مجید و مهرداد آمدند .در این جمله « مهرداد » با حرف « و » به مجید ربط داده شده است یا به اصطلاح عطف شده است . مجید را که کلمه ای به او عطف شده، « مَعطوفٌ بِه» می گویند. معطوف همیشه همان نقش مَعطوفٌ بِه را دارد . در این جمله همچنان که « مجید » نهاد است ، « مهرداد » نیز نهاد است .

اسلاید 19: یادآوری:اگر کلمه های عطف شده بیشتر از دو تا باشند، گاهی فقط پیش از آخرین کلمه «واو » می آورند ، و در میان بقیه کلمه ها «و» را حذف می کنند : مجید، حسن، مهرداد، و بابک آمدند .

اسلاید 20: قیـد : قید، کلمه یا گروهی از کلمات است که در جمله می آید تا مضمون جمله یا بعضی از اجزای جمله ، مثل صفت ، فعل ، قید ، مصدر و ... را مقید سازد . قید نیز یکی از نقشهای وابسته ی دیگر است . قید وابسته به فعل : ظرف را کاملا از آب پر کرد . قید وابسته به صفت : باغ بسیار بزرگ . قید وابسته به مسند : باغ ، بسیار بزرگ است . قید وابسته به قید دیگر : احمد ، بسیار تند می رود . قید وابسته به جمله : متاسفانه ، هوا امروز گرم است . قید وابسته به تمییز : او را خیلی ماهر می دانستم .

اسلاید 21: منـادا : اسم یا جانشین اسم، هرگاه در جمله مورد ندا واقع شود نقش منادایی می گیرد و به آن منادا می گویند.شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم پدرا، جانا ، اندوه گسارا تو بمان ( هوشنگ ابتهاج )

اسلاید 22: بخش اول – فعل انواع کلمات و ساختمان آنها : تعریف فعـل : کلمه یا گروه کلماتی هستند که روی دادن امری، یا واقع شدن حالتی را در زمانی به شخصی نسبت می دهد . مفاهیم مختلف فعل : الف) انجام دادن یا گرفتن کاری : محسن در را بست ، شیشه شکست .ب) واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی : علی کشته شد ، نامه نوشته شد .ج) پذیرفتن حالت یا صفتی : هوا روشن شد ، احمد مریض شد .د) نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی: هوا روشن است، احمد مریض است.

اسلاید 23: فعل از لحاظ دلالت بر شخص و یا مفرد و جمع بودن شش ساخت ( یا صیغه) دارد . که در اصطلاح به آن صرف فعل گویند . - از لحاظ زمان : گذشته ( ماضی) = رفت ، رفته است ، می رفت و .... حال = می رود، دارد می رود و ..... آینده (مستقبل) = خواهد رفت و ......

اسلاید 24: بن فعل : جزیی که در تمام صیغه های فعل دریک زمان مشترک باشد بن نامیده می شود. بن یا ماده (ستاک) به دو دسته ماضی و مضارع تقسیم می شود : مثل : «رو» در صیغه های می روند، برویم، برو . و «رفت» درصیغه های رفته بوده است، رفتند، شاید رفته باشد، می رفتیم و ... .

اسلاید 25: شناسـه : جزیی که در فعل شخص و شمار را نشان می دهد شناسه نامیده می شود . بر دو دسته اند: 1.شناسه ماضی: م - ی - یم - ید - ند مثل: گفتم ، گفتی ، گفت ، گفتیم ، گفتید ، گفتند . سوم شخض مفرد ماضی ، شناسه ندارد .2. شناسه مضارع : م - ی - د - یم - ید - ند مثل : خورم ، خوری ، خورد ، خوریم ، خورید، خورند .

اسلاید 26: مصـدر : مصدر کلمه ای است که مفهوم اصلی فعل را، بی آنکه زمان و شخص آن مشخص باشد، می رساند. مصدر از بن ماضی فعل و پسوند (ن) ساخته می شود . مانند: خوردن که از خورد (بن ماضی) به اضافه پسوند(ن ) ساخته شده است. مصدر چون زمان و شخص ندارد فعل به شمار نمی آید، بلکه یکی از اقسام اسم است .

اسلاید 27: مصدر جعلی : هر گاه از کلمه ای مثلا اسم (یا مصدر زبان عربی) فعلی بسازند، مصدر آن فعل را مصدر جعلی می نامند. در این صورت آن اسم (یا مصدر زبان عربی) به عنوان بن مضارع به کار می رود و بن ماضی آن با افزودن – ید و مصدر با افزودن(ن) به بن ماضی به دست می آید . مانند : چربیدن ( چرب + - ید + َ ن ) ، بلعیدن ( بلع + - ید + َ ن ) .

اسلاید 28: اجزای پیشیـن : بسیاری از فعلها علاوه بر شناسه اجزای دیگری چون «می» و «ب» دارند که در آغاز فعل می آیند. «می» معنی استمرار یا تکرار یا التزام می دهد. مثال به ترتیب : او به کتابخانه می رفت که دوستش را دید .او هر روز به کتابخانه می رفت .کاش برادرم هرچه زودتر می آمد .« ب » مضارع ساده را به التزامی تبدیل می کند و یا بر سر امر می آید .ب + خورم = بخورم برو - بروید .

اسلاید 29: ساختمان فعل : 1.ساده : فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد .مثل : آفریدن ، گرفتن ، طلبیدن و ..... 2. پیشوندی : یک پیشوند + یک فعل ساده .مثل : بر داشتن ، در رفتن ، فرا گرفتن ، باز داشتن و .... 3. پیشوندی مرکب : ترکیب اسم با فعل پیشوندی . دم در کشیدن ، سر در آوردن ، سر باز زدن .

اسلاید 30: 4. مرکب: یک صفت یا اسم+ فعل ساده ( مجموعا یک معنی را برساند ) . مثل : پراکنده ساختن ، زمین خوردن برای تشخیص فعل مرکب با ترکیبات مشابه آن باید گفت که : اولا جزء اول (اسم یا صفت) نقش نحوی ندارد . ثانیا از دو جزء یا یکی از آنها معنای مجازی استنباط می شود . غذا خوردن = (غذا نقش مفعولی دارد پس فعل مرکب نیست ) زمین خوردن= (زمین ، نقش ندارد و خوردن به معنی « اَکل » نیست )

اسلاید 31: عبارتهای فعلی : عبارتهای فعلی به دسته ای از کلمه ها گفته می شود که از مجموع آنها یک معنی به دست می آید و اغلب با یک فعل ساده یا فعل مرکب هم معنی می شود. عبارتهای فعلی بیش از دو کلمه اند و معمولا یکی از آن کلمه ها حرف اضافه است. مانند : از پای در آمدن - بر پا کردن - به کار گرفتن - از چشم افتادن – از سر گرفتن .

اسلاید 32: فعلهای لازم یک شخصه : فعل لازم یک شخصه ، فعلی است که نمی تواند مفعول داشته باشدو فقط به صورت سوم شخص به کار می رود و به جای شناسه، ضمیرمتصل م- ت- ش- مان- تان- شان، شخص فعل را نشان می دهد . مانند : خوش آمدن ( یا خوشش آمدن )که به این صورت صرف می شود: خوشم آمد، خوشت آمد، خوشش آمد، خوشمان آمد، خوشتان آمد، خوششان آمد .

اسلاید 33: فعلهای لازم یک شخصه ، اغلب با فعلهای ساده آمدن، بودن، شدن، گرفتن، بردن، زدن و «است» و مشتقات آن ساخته می شوند . مانند : خوش آمدن - حیف آمدن - خوشم آمد - حیفم آمد .سرد بودن - گرم بودن - سردم است - گرمم بود . غصه شدن - غصه ام شد .

اسلاید 34: مشتقات فعل : دو دسته اند : الف) فعلها : مثل : خوردم ، می خوردم و ... .ب ) کلمه های غیر از فعل که با بن فعل ساخته می شوند: مثل: خوراک ، خورش و ... .

اسلاید 35: انواع فعلهایی که با بن ماضی ساخته می شوند عبارتند از : ماضی مطلق ( ساده ) - ماضی استمراری ماضی نقلی - ماضی بعید ماضی اَبعَد - ماضی نقلی مستمرماضی ملموس ( ناتمام ) - ماضی التزامی - مستقبل انواع فعلهایی که با بن مضارع ساخته می شوند عبارتند از :مضارع ساده- مضارع اخباری- مضارع التزامی- مضارع ملموس ( ناتمام )- امر

اسلاید 36: ماضی ساده ( مطلق ) : بن ماضی + شناسه ( م ، ی ، - ، یم ، ید ، ند ) نوشتم ، نوشتی ...ماضی نقلی : صفت مفعولی( بن ماضی + ه ) + فعل معین( ام ، ای، است، ایم، اید، اند . )نوشته ام - نوشته ای و ...

اسلاید 37: تبصـره 1 : گاهی فعل معین از ماضی نقلی حذف می شود .احمد به خانه رفته و هنوز بر نگشته است .تبصـره 2 : گاهی فعل معین به صورت غیر مخفف به کار می رود . شنیدستم ، شنیدستی ، شنیده است و ....

اسلاید 38: ماضی استمراری : می + ماضی ساده می خوردم، می خوردی و ..... ماضی نقلی مستمر : می + ماضی نقلی می خورده ام، می خورده ای و ...ماضی بعید : صفت مفعولی+ فعل معین«بودن» گفته بودم ، گفته بودی و ...

اسلاید 39: تبصـره 1 : برای بیان فعلی به کار می رود که پیشتر از فعل دیگر اتفاق افتاده باشد . ناهار را خورده بودم که مجید وارد شد .تبصـره 2 : فعل معین فقط با قرینه حذف می شود .تو به همدان رفته و بر گشته بودی که من تو را دیدم .

اسلاید 40: ماضی اَبعد : صفت مفعولی+ ماضی نقلی فعل معین «بودن» گفته بوده ام، گفته بوده ای و .... تبصـره 1 : ماضی اَبعد برای بیان وقوع فعلی که در گذشته دورتر اتفاق افتاده به طریق نقل حکایت به کار می رود .این کتاب را پدر بزرگم به پدرم داده بوده است .تبصـره 2 : در ماضی اَبعد هر دو جزء فعل معین با قرینه یا یک جزء آن ، بدون قرینه می تواند حذف شود .سیاح به چین رفته و از آنجا به ژاپن باز گشته بوده است .در راه یکی از بیماران دچار بیماری شده بوده ....

اسلاید 41: ماضی ا لتزامی : صفت مفعولی+ مضارع ساده «باشیدن» خورده باشم - خورده باشی و ... ماضی ملموس : ماضی مطلق فعل معیین « داشتن» + ماضی استمراری فعل اصلی .داشتم می رفتم - داشتی می رفتی و ... تبصـره :ماضی ملموس فعل را در حال اتفاق افتادن یا نزدیک به اتفاق افتادن در گذشته نشان می دهد . داشتم سوار تاکسی می شدم که کسی صدایم کرد .

اسلاید 42: فعلهای مضارع : بر زمان حال یا آینده دلالت می کند . مضارع ساده : بن مضارع + شناسه (م - ی - د - یم - ید - ند ) روم ، روی و .... مضارع اخباری : می + مضارع ساده می روم ، می روی و ....

اسلاید 43: مضارع التزامی : ب + مضارع ساده بروم - بروی و ... مضارع ملموس : مضارع ساده فعل معیین «داشتن» + مضارع اخباری فعل اصلی.دارم می روم - داری می روی و .... تبصـره : مضارع ملموس وقتی به کار می رود که گوینده بخواهد فعلی را که نزدیک به رخ دادن یا در حال رخ دادن است بیان کند .دارم می نویسم (در حال نوشتن) .

اسلاید 44: مستقبل : مضارع ساده « خواستن » + بن ماضی فعل اصلی .خواهم خورد - خواهی خورد - خواهد خورد ، ..... فعل امر : دو شخص دارد . مفرد و جمع برو - بروید .طـرز ساخت : ب + بن مضارع تبصره 1: دوم شخص جمع (بروید) میان امر، مضارع ساده و التزامی مشترک است.تبصره 2: فعل امر بدون جزء پیشین «ب» نیز به کار می رود . رو - روید .

اسلاید 45: فعل دعا :بن مضارع + اد آمرزاد ، کناد ، دهاد ، ...تبصـره 1 : امروزه با ساخت امر یا مضارع التزامی به کار می رود .تبصـره 2 :« باد» و منفی آن «مباد» فعل دعا از مصدر «بودن» است تبصـره 3 : گاهی « ا » به آخر آن دومی افزایند و به صورت «بادا» و « مبادا » به کار می رود تبصـره 4 : « مبادا » بیشتر به صورت صفت و قید به کار می رود برای روز مبادا چیزی نگه دارید. (صفت)مبادا چیزی بگویی. (قید)

اسلاید 46: فعل لازم :فعلی که بی مفعول ، معنی جمله را تمام کند آمدن - ایستادن ، ...فعل معتدی :هر گاه فعل درجمله علاوه بر فاعل به مفعول هم نیاز داشته باشد، معتدی نامیده می شود . خورد - برد - زدتبصـره : معمولا مفعول در جواب « چه چیز ، چه چیز را ، چه کسی ، چه کسی را» می آید .

اسلاید 47: فعل دو وجهی :بر خی فعل ها هم به صورت لازم و هم به صورت متعدی به کار می روند که به آن ذووجهین یا دوگانه نیز می گویند . بارید - شکست - پخت – ریخت و...باران بارید - کودک از دیده اشک بارید .

اسلاید 48: طرز متعدی کردن برخی از فعل های لازم :بن مضارع + - انیدن یا – اندن دواندن = دوانیدن لرزاندن = لرزانیدن تبصـره : می توان فعل متعدی را بدین ترتیب دوباره متعدی ساخت در این صورت فعل به متممی تازه نیاز خواهد داشت . پوشاندن = پوشانیدن خوراندن = خورانیدنمادر غذا را به بچه خوراند .تبصـره : همه فعل ها چه لازم چه متعدی ممکن است یک یا چند متمم بگیرند. « احمد با اتوبوس به بازار رفت »

اسلاید 49: فعل معلوم : فعلی که فاعل آن معلوم باشد. مثل : شاگردان آمدند فعل مجهول :فعلی که نهاد آن مفعول جمله باشد و یا فعلی که به مفعول نسبت داده شود، مجهول نامیده می شود .معلم دیده شد - حسین کشته شد .ساختمان فعل مجهول :صفت مفعولی (از فعل متعدی)+ فعل معین شدن. تبصره زمان فعل مجهول را زمان فعل معین «شدن» مشخص می کند. می خورد خورده می شود .

اسلاید 50: موارد کاربرد فعل مجهول :وقتی که فاعل معلوم باشد : در بسته شد وقتی که گوینده توجه به فعل دارد و فاعل یعنی کننده کار مورد نظر او نیست : خیابان کنده شده است 3. گوینده عمدا نخواهد نام فاعل را به میان آورد یا اهمیت فعل و مفعول مطرح باشد : حسین کشته شد .گاهی فعل های گردیدن و گشتن و آمدن به عنوان فعل معین به کار می رود : گفته آمد - گفته آید (به جای گفته شد.)

اسلاید 51: وجه فعلفعل را از این جهت که خبری را برساند یا وقوع و حالت آن را با شک یا شرط همراه کند یا در خواست و فرمانی را برساند، از یکی از سه وجه اخباری یا التزامی یا امری به شمار می آورند . وجه اخباری : آن است که وقوع فعل را به طور قطع و یقین خبر دهدوجه التزامی : مفهوم فعل یا امری چون آرزو، امید، شرط، تردید و مانند آن ها همراه کند وجه امر : وقوع فعل داشتن و پذیرفتن حالتی را طلب می کند.

اسلاید 52:

اسلاید 53: وجه امری بخور

اسلاید 54: فعل وصفی :فعل وصفی، اسم مفولی است که کار فعل را می کند و با فعل که غالبا بعد از آن می آید و با آن غالبا دارای مسند الیه واحدی است هم نشین می گردد. مانند :سارق از معرکه گریخته به جنگل پناه برد .بعد از فعل وصفی نباید «و» ربط بیاید. مثلا در مثال بالا صحیح نیست اگر بگوییم « سارق از معرکه گریخته و به جنگل پناه برد . »

اسلاید 55: استعمال فعل وصفی با شرایط زیر جایز است .الف ) اتحاد فاعل .پرویز کتاب را برداشته ، به کتابخانه برد .( فاعل فعل برداشته و برد « پرویز » است)ب ) نیاوردن واو بعد از فعل وصفی .مثلا پرویز به خانه رفته و ناهار خورد (نادرست)ج ) نیاوردن دو یا چند فعل وصفی پشت سرهم .پرویز به خانه رفته ، ناهار خورده ، خوابید ( نادرست )

اسلاید 56: فعل وصفی به جای این ساخت ها به کار می رود .1 . ماضی مطلق: پیرمرد فریادی کشیده ، آناً مرد (کشید – مرد)2 . ماضی استمراری: او هر هفته به خانه ما آمده ، ما را می دید ( می آمد – می دید )3 . مضارع اخباری: بعضی ها وقایع عمده هر سال را در یک کتاب نوشته ، انتشار می دهند ( می نویسند – می دهند )5 – مستقبل: من فردا به بیمارستان رفته، او را عیادت خواهم کرد (خواهم رفت – خواهم کرد )6 – امر: فردا به بیمارستان رفته، از نسرین عیادت کن. ( برو – عیادت کن)

اسلاید 57: فعل معین :وابسته های گروه فعلی که به کمک فعل اصلی می آید تا نمود ها و ساخت های دیگری از فعل بسازد فعل معین نامیده می شود .عبارتند از :است  برای ساختن ماضی نقلی و نقلی مستمر: گفته است، می گفته است . بود  برای ساختن ماضی بعید: گفته بود

اسلاید 58: باشد برای ساختن ماضی التزامی: گفته باشدشد (=آمد ، آید ، گشت ، گردید)  برای ساختن ماضی مجهول: گفته شد (گفته آمد ، گفته آید ، ... )خواست  برای ساختن ماضی مستقبل : خواهم گفتداشت  برای ساختن ماضی ملموس و مضارع ملموس:داشتم می گفتم ، دارم می گویم .

اسلاید 59: فعل های غیر شخصیاز توانستن و بایستن و شایستن همراه با بن ماضی یا مصدر فعل های دیگر ، ساخت هایی به کار می رود که بر شخص معینی دلالت نمی کند. مانند: نتوان رفت و نباید گفت و نشاید خواند این فعل ها را فعلهای غیر شخصی می نامند .

اسلاید 60: نفـی در فعل :فعل های ماضی ، مضارع و مستقبل را هرگاه منفی کنیم اصطلاحاً فعل نفی می نامیم،ساختمان فعل نفی مشتمل است بر پیشوند منفی ساز « ن » + فعل مورد نظر . نخواهیم گفت ، ندید تبصـره : در ساخت منفی « ب » از مضارع التزامی می افتد .بخورم - نخورمفعل نهی : امر منفی را نهی گویند . برو مرو = نرو

اسلاید 61: فعل هایی که مفعول دوم (= تمیز ) می گیرند .بعضی افعال در زبان فارسی علاوه بر مفعول به جزء دیگری نیازمند هستند که اصطلاحا به آن مفعول دوم یا تمیز گفته می شود. بعضی افعال متعدی که به مفعول دوم نیازمند هستند عبارتند از :پنداشتن- فرض کردن- خیال کردن- گمان کردن- دیدن- داشتن- شمردن و ...من شما را داناتر از این می پنداشتم .

اسلاید 62: فرق تمیز با مفعول :مفعول می تواند « را » بگیرد اما تمیز هرگز « را » نمی گیرد .فرق تمیز با قید .اگر قید از جمله حذف شود خللی در جمله وارد نمی شود ولی اگر تمیز حذف شود ، معنای جمله ناقص می شود. مثال : حسن را سواره دیدم حسن را دیدم درستحسن را عاقل می دانم حسن را می دانم نادرست

اسلاید 63: بخش دوم – اسمتعریف اسم : کلمه ای معنا دار است که برای نامیدن موجودات و پدیده های طبیعی و اجتماعی و مفاهیم ذهنی و غیره به کار می رود و مهم ترین جزء هفت گانه فن صرف است که اکثر نقش های نحوی را می پذیرد .مثل : سعدی ، حق ، باران ، دوست ...

اسلاید 64: ویژگیهای دیگر اسم : مضاف الیه واقع می شود . مثال: کتابِ علی - کتاب دانشمند. 2. اسم جمع بسته می شود . مثال : درختان ، دانشمندان .3. اسم غالب وابسته های پیشین و پسین را می پذیرد .مثال: دو جفت کفش- کدام کتاب - آن روز - سخن عشق - شبی- روز روشن -کتابها .

اسلاید 65: اسم خاص – اسم عام : اسم خاص: اسمی است که بر فرد یا افرادی مخصوص و معین دلالت کند . مثل : احمد ، تبریز و ... اسم عام : اسمی را گویند که شامل همه افراد همجنس باشد. مثل : کتاب ، دفتر ، پسر و ...

اسلاید 66: اسمهای خاص چهار دسته اند : اسم خاص انسانها : سعید - سعیده -تورج .2. اسم خاص مکانها : اعم از کشورها- شهرها –روستاها- رودها- کوهها- قاره ها - جزیره ها - دریاها - اقیانوسها - کرات آسمانی و جز آنها: هندوستان - رشت - علی آباد -سپیدرود -البرز -ماداگاسکار -آتلانتیک - زهره - مریخ و ...

اسلاید 67: اسم کتابها و اشیایی که بیش از یکی نیستند:مثل:قرآن- اوستا -حجرالاسود - دریای نور-کوه نور (نام دوقعطه الماس معروف ) .4. اسمی که بر برخی از حیوانات یا اشیاء خاص می گذارند: مثل: رخش( نام اسب رستم ) یا اسمهایی که بر عروسکها یا اشیاء می گذارند .

اسلاید 68: معرفه و نکره : اسم از حیث آشنایی مخاطب یا خواننده با آن دو گونه است: معرفه، نکره .اسم اگر نزد مخاطب یا خواننده ، شناخته و آشنا باشد ، آن را معرفه گویند. مانند : « احمد » و « قرآن » در جمله ی: احمد قرآن می خواند .اما اگر اسم برای مخاطب یا خواننده، شناخته و آشنا نباشد، آن را نَکَره گویند . مانند : « کتاب » و « مرد » در جمله ی : مردی کتابی می خواند .

اسلاید 69: اسمهای معرفه در فارسی علامتی ندارند و بی علامتی ، خود علامت معرفه بودن اسم است، با این همه می توان اسمها را در مورد زیر مهمترین اقسام معرفه نامید : 1. همه ی اسمهای خاص، چون : شیراز - محمد - همدان - اصفهان - خورشید .2. موصوف صفتهایی که با اشاره موصوف خود را نشان می دهند: این- آن - چنین- چنان- همین- همان. این کتاب-آن اتاق-چنین کار- چنان روز- همین موضوع- همان قلم .

اسلاید 70: 3. اسم جنس، یعنی اسمی که شامل افراد یک جنس است : شتر، بزرگتر از گاو است . - کتاب، بهترین دوست است .4. مفعول، وقتی که همراه « را » باشد : کتاب را آوردم. (یعنی : آن کتاب معین را ) 5. اسمی که مضاف به یکی از کلمه های شناخته شده یعنی معرفه باشد : دوست من- خانه ی نادر- کتاب چهار مقاله .6. با قرینه ی لفظی و معنوی : کتاب از دستم افتاد . - در باز شد .

اسلاید 71: اسمهای نکره به صورتهای زیر می آیند : 1. « ی » در آخر اسم : بادی وزید و لانه ی مرغی خراب کرد بشکست بامکی و فرو ریخت بر سری .2. « یک » در اول اسم : نه تنها یک تشابه بین چشمهای او و انسان وجود داشت ، بلکه یک نوع تساوی دیده می شد . 3. « یک » در اول و « ی » در آخر اسم : آقا چوپان ما گله اش را همان پس و پناهها یک جایی ....... خواباند .

اسلاید 72: مفرد و جمع - اسم جمع : اسم از حیث شماره بر سه قسم است : مفرد جمع اسم جمع .اسم اگر بر یک فرد یا چیز و یا مفهوم دلالت کند آن را مفرد گویند و اگر بیشتر از یکی را برساند ، جمع نامیده می شود .

اسلاید 73: اسمهای مفرد در فارسی علامت ندارند ، ولی اسمهای جمع در فارسی با افزودن یکی از نشانه های ان یا ها ساخته می شوند : پسر = پسران – پسرها کتاب = کتابها دختر = دختران – دخترهادست = دستان - دستها گروهی از اسمها در فارسی با ها و گروهی با ان و برخی با هر دو نشانه جمع بسته می شوند .

اسلاید 74: اسمهای معنی معمولا با ها جمع بسته می شوند : هوشها - عقلها - گفتارها .اسم جمادات را نیز معمولا با ها جمع می بندند :قلمها - کاغذها - گچها .اسم انسانها و جانوران را معمولا با «ان» جمع می بندند . کودکان - جوانان - شتران و ....اسم رستنیها را با هر دو نشانه جمع می بندند .درختان - گلها و ....

اسلاید 75: یاد آوری : 1. امروزه در زبان محاوره و به پیروی از آن در زبان نوشتار، بیشتر اسمها و همچنین صفتهایی را که جانشین اسم شده اند معمولاً با ها جمع می بندند : مردها و زنها ، گربه ها و سگها . 2. به آخر برخی از اسمهای خاص، نشانه ی جمع ها می افزایند و آن وقتی است که منظور، بیان امثال و انواع باشد : ازخاکِ پاکِ خراسان ، فردوسیها و خیامها و عطارها برخاسته اند .یعنی: افرادی چون فردوسی و خیام وعطار .

اسلاید 76: 3. اسمها و نیز صفتهایی که جانشین اسم می شوند ، اگر به الف یا واو ختم شده باشند، معمولاً هنگام جمع بستن با ان ،بین آن کلمات و «ان» حرف ی می افزایند : شنایان - گدایان - سخنگویان - خوبرویان و...و بندرت در کلمات مختوم به واو ، این یاء افزوده نمی شود: گیسوان ، هندوان .

اسلاید 77: 4. اسمها و صفتهایی که به هایِ بیانِ حرکت ختم شده اند ، هنگام جمع بستن به جای ان به آخر آنها گان اضافه می شود : آزاده - بیچاره ، = آزادگان - بیچارگان 5. سهولت تلفظ و روانی و کشش آهنگ کلمه و اشتباه نشدنش باکلمه های دیگر نیز در نوع جمع بستن با « ها » یا با « ان » تاثیر دارد .مثلاً: « آقا » را معمولا با « ان » جمع می بندند و می گویند «آقایان» در صورتی که «خانم» را با «ها» جمع می بندند و می گویند «خانمها » یا « کودک » را با « ان » ولی « بچه » را با « ها » جمع می بندند .

اسلاید 78: اسم جمع : اسمی که ساخت مفرد و معنی جمع داشته باشد اسم جمع نامیده می شود . این نوع اسم ها همانند اسم مفرد، جمع بسته می شوند، اما در مفهوم بر آحاد متعدد دلالت دارند .مثال : گروه - طایفه - ملت - گله - لشگر - رمه - سپاه .

اسلاید 79: جمعهای عربی در فارسی:علاوه بر اسمهای فارسی و نیز عربی و غیر آن که با دو نشانه ی جمع فارسی «ها» و «ان» به صورت جمع در می آیند، بسیاری از صفتها و اسمهای عربی به صورت جمع عربی در زبان فارسی به کار می روند .چون: اطلاعات - مومنین - روحانیون - معاملات - کتب - دروس - که مفرد آنها به ترتیب عبارتند از : اطلاع - مومن - روحانی - معامله - کتاب - درس .

اسلاید 80: این گونه جمعهای عربی را به شرح زیر می توان دسته بندی کرد : 1. اسمهایی که به «ین» ختم شده اند : مسلمین - مستکبرین - ظالمین - سارقین - معلولین - معصومین و ...2. اسمهایی که مفرد آنها به یای نسبت عربی ختم می شود و درجمع « ون » می گیرند : روحانی = روحانیون ملی = ملیون انقلابی = انقلابیون .3. اسمهایی که با «ات» جمع بسته می شوند : امتحانات - انحصرات - استحکامات - مکاتبات .

اسلاید 81: یاد آوری : از آنجا که پسوند « ات » نشانه جمع عربی است برخی افزودن آن را به دنبال کلمات فارسی و یا کلمات خارجی که در فارسی متداولند از قبیل: دستور- آزمایش - تلگراف - نمایش و ... روا نمی دانند .گاهی به جای «ات» عربی، به آخر برخی از اسمهایی که به الف– واو- یاء -های بیان حرکت، ختم شده اند، پسوند جات افزوده می شود : حلواجات - دواجات - داروجات -شیرینی جات - سبزیجات -میوه جات - ادویه جات این ترکیبها علاوه بر مفهموم جمع ، معنای جنس و نوع و قسم نیز می دهند : دواجات : یعنی اقسام داروها .

اسلاید 82: جمع مکسر : اسمهای عربی که هیچ یک از نشانه های جمع یاد شده را ندارند، بلکه گاهی با تغییر حرکت ، و گاهی با افزودن و کم کردن حرف یا حروفی به صورت جمع در می آیند و در عربی آنها را جمع مکسر یعنی شکسته می نامند، زیرا صورت مفرد آنها می شکند.از این دسته اند کلماتی چون : شعرا - مجالس - اَدوار – عیوب- اخلاق - وسایل - مَکاتیب - و ... که مفرد آنها به ترتیب عبارتند از : شاعر - مجلس - دوره - عیب - خلق - وسیله - مکتوب .

اسلاید 83: با اینکه دوباره جمع بستن جمعهای مکسر عربی مانند: عجایب- ملائک- امور- شئون و جز آن برای بیان مفهوم جمع درست می نماید، ولی برخی از جمعهای مکسر عربی گویی در فارسی ارزش و مفهوم جمع بودن خود را از دست می دهند و یا کمرنگ می گردند و در نتبجه دوباره با نشانه های جمع فارسی و یا «ات» عربی بسته می شوند :جواهرات جمع جواهر،که جمع جواهر است و جوهر، معرب گوهر فارسی است .امورات  جمع امور ، که جمع امر به معنی کار است .لوازمات  جمع لوزم ، که جمع لازمه است . مانند: امورات را باید باطن شریعت اصلاح کند .

اسلاید 84: فرق اسم جمع با جمع مکسر: آن است که اولاً : جمع مکسر فقط مخصوص کلمات عربی است، در صورتی که اسم جمع هم می تواند فارسی باشد، مانندگروه و دسته. و هم می تواند عربی باشد، چون : قوم و قبیله . ثانیاً : جمع مکسر ، مفرد دارد، ولی اسم جمع مفرد ندارد و چنانکه دیدیم خود نیز جمع بسته می شود .

اسلاید 85: ذات و معنی : مصداق بسیاری از اسمها ر از حیث داشتن یا نداشتن وجود خارجی و مستقل به ذات و معنی تقسیم می کنند : پاره ای از اسمها به طور مستقل در خارج از ذهن وجود دارد که می توان آنها را دید یا حس و لمس کرد.مانند: مداد ، کاغذ - خانه - میز - دختر - پسر و ... این گونه اسمها را اسم ذات می نامند .

اسلاید 86: در مقابل اسمهای ذات، اسمهای دیگری هستند که مصداق آنها خودبه خود و مستقلاً در خارج از ذهن وجود ندارند و پیدا نمی شوند، بلکه وجود آنها وابسته به وجود شخص یا چیز دیگری است و تا وجود دیگری نباشد، نمی توان آنها را دریافت، این گونه اسمها را اسم معنی می گویند . مانند: هوش -دانش- ادب-زیبایی-انسان دوستی- بزرگی- کوچکی و ...مصدرها و اسم مصدرها همگی اسم معنی هستند: گفتن- دیدن- پرسیدن- گفتار - دیدار - پرسش .

اسلاید 87: اسم صوت :اسم صوت، لفظی است مرکب که معمولا از صداهای طبیعی گرفته شده و بیانگر صداهایی از قبیل صوت خاص انسان یا حیوان ، صوت خواندن و راندن جانوران و صوت به هم خوردن چیزی به چیزی است :قاه قاه - مِنّ و مِنّ - قار قار -کیش کیش – شارت وشورت – چلپ وچلوپ و ...مانند: اما ناظم یک هفته ی تمام مثل سگ بود عصبانی، پر سر و صدا و شارت و شورت .

اسلاید 88: اسم مُصَغَّـر : مصغر اسمی است که مغهوم خردی و کوچکی را می رساند، نشانه ی تصغیر در فارسی «چه»و «ک» است که به آخر اسم افزوده می شود. مانند : باغچه - دخترک - کتابچه - مرغک .در آخر برخی از اسمهای مصغر به جای « چه-ک »پسوند « و » دیده می شود: مانند : یارو - خواجو - پسرو .

اسلاید 89: در آخر پاره ای از اسمها در برخی از لهجه ها، های بیان حرکت می آید : مانند : پسره - دختره - اسبه .در زبان کوچه و بازار گاهی به آخر «مرد» و «زن» هر دو نشانه ی تصغیر ک و ـه افزوده می شود : مانند : مردکه- زنکه و آن، نشانه ی تحقیر و دشنام است

اسلاید 90: مصـدر : اسمی که مفهوم انجام کار و تحقق فعلی را در بر داشته باشد و دارای ساختمان مصدر باشد، مصدر نامیده می شود .ساختمان مصدر از ترکیب بن ماضی فعل مورد نظر با پسوند مصدری « ن» به وجود می آید .مانند: رفتن - بردن - دیدن – گفتن و ....

اسلاید 91: مصدر مرخـم : هر گاه پسوند مصدری « ن » انتهای مصدر حذف شود، اما در جمله مفهوم مصدر را داشته باشد، مصدر مرخم نامیده می شود .مثل « گفت » به معنی گفتن در بیت زیر : گفتِ او سحرست و ویرانی تو گفتِ من سحرست و دفع سحر او

اسلاید 92: اسم مصدر : علاوه بر مصدر ، اسمهایی نیز در فارسی هستند که با اینکه نشانه های مصدری ندارند ، ولی حاصل معنی و مفهوم مصدر را می رسانند :مانند: دانش - ستایش - دیدار - خنده - آزادی - آزادگی :دانش  دانستن - ستایش  ستودن - دیدار  دیدن و... این گونه واژه ها را اسم مصدر یا حاصل مصدر می نامند .

اسلاید 93: اقسام اسم مصدر :معروفترین اقسام و نشانه های اسم مصدر عبارتند از : 1. -ِِ ش در آخر مضارع : خواهش -کاهش - جوشش -کوشش - بینش - آموزش -پرورش2. -ِِ شت در آخر بن مضارع :بُرِشت - کُنِشت - خورشت .3. __ار در آخر بن ماضی :رفتار - گفتار - کردار - نوشتار - جُستار - کشتار .

اسلاید 94: 4. های بیان حرکت در آخر بن مضارع : خنده -گریه - مویه - بوسه - اندیشه .5. ی در آخرِ صفت و گاهی اسم و به ندرت کلمات دیگر :نزدیکی - دوری - خوبی - تاریکی - بزرگی - شاگردی - استادی - مادری- منی - مایی .اگر کلمه به های بیان حرکت ختم شود به جای ی بر آن،گیافزوده می گردد:تشنه  تشنگی وزیده  ورزیدگی راننده  رانندگی .

اسلاید 95: 6. _ان در آخر بن مضارع برخی از فعلهای مرکب و به ندرت در آخر فعل ساده و یا اسم : آشتی کنان - عقد کنان - یخبندان - راه بندان - گذران .7. یّت در آخر برخی از اسمها و صفتهای عربی: فاعلیّت - مفعولیّت - ماموریّت - مسئوولیّت .گاهی در محاوره و به پیروی از آن در نگارش، این پسوند را به آخر بعضی از اسمها و صفتها و ضمایر فارسی یا کلمات غیر عربی که در فارسی مصطلح است نیز می افزایند:خواهانیّت- آشناییّت- خوبیّت- منیّت- دوییّت- بلدیّت- بربریّت .

اسلاید 96: 8. بن ماضی فعل به تنهایی یا همراه کلمه یا جزء دیگر: ساخت- رسید - برآورد - بازخرید - عقب گرد - نشت و برخاست9. بن مضارع یک فعل یا دو فعل جداگانه : گریز - پندار - ورانداز - فروگذار – گیرو دار - جنب و جوش - تکاپو - کشاکش .10. بن ماضی یک فعل با بن مضارع همان یا فعلی دیگر: جست و جو (جستجو) - گفتگوی (گفت و گو) - دوخت و دوز - سوخت و سوز- رفت و روب - خرید و فروش .

اسلاید 97: 11. بن ماضی یا مضارع فعل به اضافه ی پسوند -ان : ساختمان - سازمان - زایمان . 12.از تکرار ساخت اَمرِیک فعل یا ترکیب ساخت امرِدو فعل جداگانه: بزن بزن - بکش بکش - بده بستان - بگیرببند .13. غالبا مصدرهای عربی در فارسی اسم مصدر به شمار می روند : تذکر(یادآوری) - تغییر(دگرگونی) - قضا (داوری) - احتیاط(دوراندیشی) .

اسلاید 98: مترادف / متشابه / متضاد : کلمات از حیث مناسبت و ارتباط با هم، سه گونه اند :مترادف : از حیث لفظ ، جدا ، ولی از حیث معنی یکی هستند، مانند : علم و دانش - نور و روشنایی - خانه و سرا - خوب و نیک . متشابه : از حیث معنی ، جدا ، ولی از حیث معنی یکی هستند، مانند :خوار و خار - خویش و خیش - خواستن و خاستن .متضاد : نه تنها از لفظ یا معنی یکی نیستند،بلکه از حیث معنی ضد هم نیز می باشند، مانند : دانش و دانایی - روشنایی و تاریکی - صلح و جنگ .

اسلاید 99: اسم و گروه اسمی : - اگر اسم بدون وابسته باشد به آن اسم گویند. مثل: درخت-دستگیره .-گروه اسمی : هرگاه هسته ی گروه ، اسم باشد ، به آن گروه اسمی می گویند. هر گروه اسمی می تواندمانند: اسم - نقشی را در جمله بپذیرد .در بیت زیر مصراع اول گروه اسمی است که نقش فاعل دارد . دود آه سیـنه ی نـالان مـن سوخت این افسردگان خام را

اسلاید 100: اسم و گروههای اسمی می تواند در جمله نقشهای گوناگون بپذیرد که عبارتند از : 1. نقش نهادی6. نقش تمیزی2. نقش مسندی (باز بسته ای)7. نقش قیدی3. نقش مفعولی8. نقش اضافی(مضاف الیهی) 4. نقش متممی9. نقش بدلی 5. نقش منادایی از میان نقش های فوق، نقش اضافی، بدلی غیراصلی هستند و مابقی اصلی اند .

اسلاید 101: نهـاد و انواع آن :اسم در نقش نهادی ممکن است یکی از پنچ صورت زیر را داشته باشد : الف) همراه فعل بیاید و فاعل جمله باشد، به عبارت دیگر، انجام دادن کاری را به طور مثبت یا منفی به او نسبت دهیم .کاوه آمد . بابک نخوابیده است .ب) پذیرنده ی کاری باشد ، که در این صورت همراه فعل مجهول است و در اصل ، مفعول بوده است : درس خوانده شد . ماه دیده شد .

اسلاید 102: ج ) دارنده ی صفت و حالتی باشد : احمد مودب است . محمد مریض نیست .د ) پذیرنده ی صفت و حالتی باشد : مسعود بیمار شد . محمود غایب نشده است .هـ ) وجود و هستی را برساند و لازمه اش این است که فعل ربطی «بودن» یا «استن» در مفهوم فعل تام یعنی « وجود داشتن» به کار رفته باشند . مثال : اینجا پول است (وجود دارد) اما مردی هم بود (= وجود داشت ) .

اسلاید 103: توضیح درباره ی متمم : چنانکه می دانیم متمم اسمی است که پس از حرف اضافه بیاید :الف) متمم ممکن است وابسته به فعل باشد ، چنانکه در این جمله : کتاب را از علی گرفتم .« از » (حرف اضافه ) « علی » را به فعل« گرفتم » نسبت داده است .ب ) متمم ممکن است وابسته به مفهوم تمام جمله باشد ، چنانکه در این جمله :از امروز هوا گرم شده است .ج ) متمم ممکن است وابسته به صفتی باشد :ورست بلند تر از دماوند است .

اسلاید 104: اسم و گروه اسمی وقتی متمم واقع می شوند . به همراه حرف اضافه ، می تواند جایگاه نقش جدیدی را اشغال کند.الف) قیـد : این کارها را به فوریّت انجام دهید . « به فوریت ( = فوراً ) » نقش قیدی دارد .اگر بکوشی بدون هیچ تردید موفق خواهی شد . حرف اضافه متمم قید

اسلاید 105: ب) مسند : بابک در خانه است حرف اضافه متمم مسندگوشم همه بر قول نی و نغمه جنگ است . حرف اضافه متمم مسند

اسلاید 106: ج ) تمیز : جهان در پناه تو پنداشتیم حرف اضافه متمم تمیزد ) بدل : ایرانی ، چون ابن سینا و رازی ، در پیشرفت طب دنیا سهم دارند. حرف اضافه متمم بدل

اسلاید 107: بخش سوم - صفتصفت کلمه ای است که اسم یا جانشین اسم یا گروه اسمیِ همراه خود را توصیف می کند و یکی از وابسته های اسم به شمار می رود.در مثالهای زیر، زیر کلماتی که خط کشیده شده، صفت هستند.مانند: کتاب خواندنی - آن کتاب - کدام شهر - هر روز .

اسلاید 108: همه ی صفتها از هر جهت با هم یکی نیستند ، بلکه از دیدگاهای گوناگون می توانند به اقسام مختلفی تقسیم شوند : صفت از حیث مفهوم (6) گونه است : 1. بیانی4. پرسشی2. اشاره ای5. تعجبی3. شمارشی6. مبهم

اسلاید 109: صفت بیانی : صفت بیانی صفتی است که چگونگی و خصوصیات اسم را مانند رنگ ، قد ، جنس ، شکل ، وضع ، حجم ، اندازه ، مقدار و ارزش و جز آن برساند : قرمز قلم بزرگ را خریدم . فلزیصفت بیانی خود (5) گونه است : 1. صفت ساده 4. صفت نسبی2. صفت فاعلی 5. صفت لیاقت3. صفت مفعولی

اسلاید 110: صفت ساده : صفتی است که تنها چگونگی و خصوصیت موصوف را می رساند بدون معنی فاعلی و مفعولی و نسبی و جز آن . مانند: هوایِ خوب - اتاقِ گرم - مادرِ مهربان - پسرِ باهوش صفت فاعلی : صفتی است که بر کننده ی کار دلالت کند :مانند: ایستگاهِ فرستنده -دستگاهِ گیرنده -دخترِ کوشا - پسرِ خندان - نسیمِ نوازشگر - حاکمِ ستمکار .

اسلاید 111: اقسام صفت فاعلی :صفت فاعلی از حیث ساختمان (7) گونه است : 1. بن مضارع + نده : گیرنده - خواننده -راننده - بیننده - خواننده .2. بن مضارع + -ان : گریان ، خندان ،شتابان ، روان 3. بن مضارع + الف ( ا ) :دانا - شنوا -گویا - گیرا - دانا .

اسلاید 112: 4. بن ماضی و بندرت بن مضارع + ار : خریدار - خواستار - پرستار- برخوردار – فرمانبردار- نمودار .5. بن ماضی یا بن مضارع + گار : رستگار - آموزگار - خواستگار - کردگار .6. اسم معنی و بندرت صفت یا بن فعل + گر : دادگر - سفید گر- رفتگر -کارگر - نمایشگر - دروگر .7. اسم معنی و بندرت صفت یا بن فعل یا ساخت امر + کار : ستمکار - طلبکار - تبهکار - تراشکار - بدهکار - بستانکار

اسلاید 113: یادآوری ها :1 . اگر پسوند «گر» و «کار» به آخر اسم ذات افزوده شوند، اغلب صفتی می سازند که بر پیشه و حرفه دلالت می کند:زرگر- آهنگر - مسگر - سیمان کار .2 . صفت فاعلی که با ان همراه است گاهی تکرار می شود گاهی «ان» از آخر اولی می افتد این ترکیب معمولاً در جمله ، نقش قیدی دارد :دوان دوان - لرزان لرزان - پرسان پرسان- لنگ لنگان :او لنگ لنگان راه می رود .

اسلاید 114: 3. گاهی ساخت فعل امر به تنهایی یا به صورت ترکیب، نوعی صفت فاعلی می سازد :برو ، بدو، بگو بخند ، بزن برو، بساز بفروش، دلبخواه ، تودل برو ....«برو» ، یعنی آنکه یا آنچه خوب و تند می رود: احمد ماشین برویی دارد .«بگو بخند» ، یعنی آن که اغلب می گوید و می خندد : محمد پسر بگو بخندی است .

اسلاید 115: 4 . از ترکیب بن مضارع با اسم یا کلمه دیگر نوعی صفت فاعلی مرکب به دست می آید که گروهی آن را مخفف صفت فاعلی که با نشانه ی «نده» می آید دانسته اند :دانشجو = دانش جوینده درس خوان = درس خوانندهتندرو = تندرونده و خدا پرست - دلپذیر -کامبخش - آرام بخش و ....

اسلاید 116: صفت مفعولیصفت مفعولی که آن را اسم مفعول نیز نامیده اند صفتی است که معنی مفعولیت دارد ، یعنی کاربر آن واقع می شود. صفت مفعولی معمولاً ازبن ماضی به اضافه کسره و در برخی لهجه ها فتحه ( که باها ء نشان داده می شود) ساخته می شود :گرفت + ه = گرفته . شنید + ه = شنیده خوانده - نوشتهگاهی لفظ شده را نیز که خود صفت مفعولی شدن است به این ترکیب می افزایند :داستان های شنیده شده - اموال دزدیده شده و ...........

اسلاید 117: این ترکیب از برخی فعل ها به جای فاعلی ، معنی مفعولی می دهد:انگشت نما- دست دوز- رونویس- نوساز- دستباف- پس انداز و ....انگشت نما، یعنی با انگشت نموده شده (نشان داده شده) -لگد کوب- یعنی آن که او را با لگد کوبیده اند و ...........

اسلاید 118: یاد آوری :1 . اگر به اول صفت مفعولی، اسم یا صفت یا لفظی دیگر افزوده شود گاهی حرکت وهاء از آخر آن می افتد: گل اندود = گل اندوده پشمالود = پشم آلوده و گاهی نمی افتد : آبدیده - دلداده - پس مانده2 . برخی از صفت های مفعولی که از فعل های لازم و بندرت فعل های متعددی می آیند معنی صفت فاعلی دارند نه مفعولی: گذشته- رفته - ایستاده

اسلاید 119: فرق این صفت ها با صفت فاعلی این است که صفت فاعلی به انجام کار در حال یا آینده دلالت می کند ولی این صفت ها فقط به گذشته دلالت دارد. مثلاً : گذشته؛ یعنی آن که در گذشته رفته است .

اسلاید 120: صفت نسبی – صفت نسبی ، صفتی است که به کسی یا جایی یا جانوری یا چیزی نسبت داده شود و ان بیشتر با افزودن پسوندهای « ی ، ین ، ینه ، های بیان حرکت گان ، انه ، انی ، چی» به آخر اسم یا صفت و به ندرت ضمیرساخته می شود:ی : محسنی ، تهرانی ، .... ین : نمکین ، سیمین ، ....ینه : پشمینه ، سیمینه ، .... ه : دورویه ، یک شنبه ، ....گان : گروگان ، رایگان (= راهگان ) و ... انه : سالانه ، روزانه ، مردانه ، ....انی : روحانی ، جسمانی ، .... گانه : دوگانه ، سه گانه ، .....چی : انزلیچی ، گمرکچی ، ....

اسلاید 121: یاد آوری :اگر اسم یا کلمه ای که یای نسبت به ان افزوده می شود حرف آخرش الف باشد میان کلمه و « ی» « یایی » دیگری میافزایند: دنیایی- مومیایی- سرایی- همایی- نوایی و اگر آن کلمه به های بیان حرکت ختم شده با شدبه جای « ی »، «ای» می افزایند: خامنه ای - حرفه ای -پرده ای و .... گاهی گی : خانگی - هفتگی - پردگی و ......

اسلاید 122: صفت لیاقتصفت لیاقت از انواع صفت نسبی و صفتی است که شایستگی و قابلیت موصوف را می رساند و آن با افزودن ی به آخر مصدر ساخته می شود : خوردن + ی = خوردنی خواندنی - دیدنی - شنیدنی -نوشتنی- آشامیدنی - کتاب خواندنی- داستان شنیدنی ، ...

اسلاید 123: درجات صفت بیانی صفت بیانی از حیث درجه (3) گونه است :1 . صفت مطلق : خوب - باهوش - بزرگ سعید با هوش است .2 . صفت برتر (تفضیلی) : صفت برتر با افزودن «تر» به آخر صفت مطلق پدید می آید : خوبتر - با هوش تر - بزرگ تر سعید از حمید با هوشتر است سعید از حمید ، مجید و وحید باهوشتر است .

اسلاید 124: 3. صفت برترین ( عالی): نشانه صفت برترین ، پسوند ترین است که به آخر صفت مطلق افزوده می شود: خوب ترین- باهوش ترین - بزرگ ترین :اهواز، بزرگ ترین شهرهای خوزستان است .امین، با هوش ترین شاگرد کلاس است .

اسلاید 125: صفت اشاره :صفت اشاره در اصل دو لفظ « این» و «آن» است وقتی که همراه اسمی بیایند و بدان اشاره کنند :این : برای اشاره به نزدیک آن : برای اشاره به دور این جزوه را آن روز در دانشگاه به ما دادند .

اسلاید 126: صفت اشاره به صورت های زیر دیده می شود :1 . تنها برای اشاره ، که در این صورت این و آن بدون همراهی کلماتی نظیر چون و هم و قدر و ......... می آیند :این جهان کوه است و فعل ما ندا بازگردد این نداها را صدا2. برای اشاره و تاکید ، که در این صورت با «هم» ترکیب می شوند: همین ، همان : همین شخص قبلا ً نیز به این اداره مراجعه کرده بود ....

اسلاید 127: 3 . برای اشاره و بیان تشبیه و چگونگی ، که در این صورت این و آن همراه کلماتی از قبیل : چون-گونه- سان، طور- جور- و ..... می آید: چنین- چنان - این گونه :چنان قحط سالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق

اسلاید 128: 4. برای اشاره و تاکید، که در این صورت این و آن یا همین ، همان ، همراه کلماتی از قبیل: قدر- همه - مقدار - اندازه ..... می آیند: این قدر-آن قدر - همین قدر - همان اندازه - این همه در این صورت نقش آن قیدی است .مثال : این همه خودت را نکش .

اسلاید 129: یادآوری : این و آن،وقتی همراه موصوفند همیشه مفرد می آیند، خواه موصوف مفرد باشد، خواه جمع :این کلید را بگیر . این کلیدها را بگیر .ولی اگر به جای موصوف بنشینند مانند صفات بیانی جمع بسته می شوند و چنانکه خواهیم دید در این صورت ضمیر به شمار می روند نه صفت :اینها را بگیر ( در اشاره به اشیائی )

اسلاید 130: صفت شمارشی کلمه ای که شماره یا ترتیب مفهوم یا مصداق اسمی را می رساند صفت شمارشی نامیده می شود . به صفت شمارشی معمولاً عدد می گویند .صفت شمارشی بر(4) قسم است :صفت شمارشی ساده، صفت شمارشی ترتیبی، صفت شمارشی کسری، و صفت شمارشی توزیعی .

اسلاید 131: 1. صفت شمارشی ساده :هرگاه اعداد اصلی قبل از اسم واقع شوند و آن را وصف کنند. صفت شمارشی ساده نامیده می شوند. مثل :دو دهان داریم گویا همچونی یک دهان پهن انست در لب های وی اعداد اصلی عبارت است از : یک، دو ، ... ده، یازده، ... بیست و یک، ... صد ، هزار ، میلیون، میلیارد ...

اسلاید 132: 2 . صفت شمارشی ترتیبی: که ترتیب قرار گرفتن موصوف (معدود) را می رساند و با افزوده شدن پسوند «-ُ م » یا «-ُمین» به صفت شمارشی ساده ساخته می شود :چهارم ، چهارمین . صدم ، صدمین . هزارم ، هزارمین .بعضی صفت های شمارشی از این قاعده پیروی نمی کنند. مثل: اول، آخر، نخست ، نخستین ، آخرین .نخست موعظه پیر می فروش این است که از مصابحت ناجنس احتراز کنید .

اسلاید 133: 3 . صفت شمارشی کسری (عدد کسری) . که یک یا چند جزء از یک یا چند واحد را می رساند: یک پنجم- شانزده هزارم- دو سوم - نود درصد .4 . صفت شمارشی توزیعی: که از تکرار صفت شمارشی اصلی به دست می آید: یک یک - یکایک - یک به یک به یکایک دانشجویان کتاب فرستاده شده است .

اسلاید 134: صفت پرسشیصفتی است که با آن از نوع یا چگونگی یا مقدار موصوف پرسش کنند، مانند چه ، کدام ، چگونه ، چند در جمله های زیر :این چه علم شنگه ای است که به راه انداختی؟کدام درس را بیشتر دوست داری ؟گرگان ، چگونه شهری است ؟چند سال داری ؟

اسلاید 135: صفت پرسشی از نظر مفهوم (3) گونه است :1 .صفت پرسشی،که با آن از نوع یا چگونگی یا از نام و نشان موصوف می پرسند : چه -کدام - کدامین - چگونه ،- چطور - چه جور - چه سانچه نظری داری ؟

اسلاید 136: 2. صفت پرسشی : که با آن از ترتیب یا مقام موصوف پرسش کنند، این صفت ، کلمه ی «چند » با پسوندهای «-ُ م » و «ُ مین» است : کلاس چندم هستید ؟شما چندمین نفری بودید که امروز صبح وارد مدرسه شدید ؟3 . صفت پرسشی ، که با آن از مقدار و شماره موصوف پرسیده می شود : چند ، چقدر ، چه مقدار ، چه اندازه ....:چقدر پول داری ؟

اسلاید 137: صفت تعجبیصفت تعجبی، صفتی است که همراه اسم می آید و شگفتی و تعجب گوینده را از چگونگی یا مقدار موصوف می رساند و خود با آهنگ مخصوص تعجب ادا می شود :چه خط زیبایی!

اسلاید 138: صفت مبهمصفت مبهم، صفتی است که همراه اسم می آید و نوع یا چگونگی یا شماره و مقدرآن رابه طور نامعین و آمیخته با ابهام بیان می کند . صفت های مبهم عبارتند از :« هر ، همه ، دیگر، هیچ ، چند ، چندین ، چندان ، بهمان ، فلان »هر حرفی را نباید زد . همه دانشجویان آمدند .به کتاب دیگر نیز مراجعه کن هیچ مطلبی پیدا نکردم .

اسلاید 139: صفت پسینهر صفتی که پس از موصوف بیاید صفت پسین نامیده می شود، مانند: کار خوب- مهارت چندان = کلاس پنجمبیشتر صفت های بیانی به صورت صفت پسین به کار می روند.صفت پیشینهر صفتی که پیش از موصوف بیاید صفت پیشین نامیده می شود . صفت های اشاره، پرسشی، تعجبی، و مبهم جز در موارد نادر به صورت صفت پیشین به کار می روند :آن کتاب کدام کتاب

اسلاید 140: بخش چهارم – ضمیر ضمیر ها از عناصر دستوری هستند که جانشین اسم می شوند و نقش آن را در جمله به عهده می گیرند و در مواردی گوینده را از تکرار اسم بی نیاز می کنند مثل:(کسی، ش، من) در این جمله:کسی قلمش را به من داد .اقسام ضمیر عبارتند از :1 – شخصی 5 – تعجبی2 – مشترک6 – مبهم3 – اشاره7 – ملکی (اختصاصی)4 – پرسشی

اسلاید 141: ضمیر شخصی ضمیر شخصی ضمیرهایی هستند که برای هریک از اشخاص(گوینده یا اول شخص – شنونده یا دوم شخص- دیگر کس یا سوم شخص) ساخت جداگانه دارند و هریک از آن سه شخص ممکن است مفرد یا جمع باشد، از این رو ضمیر شخصی(6)ساخت (صیغه) دارد :1. من ، م4 . ما ، مان2 . تو ، ت5 . شما ، تان3 . او- (وی) ، ش6 . ایشان ، شانضمیر شخصی (2)گونه است : منفصل (گسسته) متصل (پیوسته) .

اسلاید 142: 1 . ضمیر شخصی منفصل یا گسسته: ضمیری است که به کلمه پیش از خود نمی چسبد و به تنهایی به کار می رود. ضمیرهای شخصی منفصل عبارتند از : من ، تو ، او (وی) ، ما ، شما ، ایشان .2 . ضمیر شخصی متصل یا پیوسته : ضمیری است که به کلمه پیش از خود می پیوندد و به تنهایی به کار نمی رود. ضمیرهای شخصی عبارتند از :م ، ت ، ش ، مان ، تان ، شان .

اسلاید 143: یادآوری ها :1. اگر سه ضمیر (م) ، (ت) ، (ش) به آخر واژه ای افزوده شوند که آن واژه به های بیان حرکت ختم شده باشد، میان واژه و آن سه ضمیر،« الف» می افزایند، چنان که در(جامه) و (میوه) : جامه ام، میوه اش .

اسلاید 144: 2. ضمیرهای متصل به ویژه ساخت مفرد آن (م ، ت ، ش) اگر به آخر واژه ای بیایند که حرف آخر آن واژه، (الف) یا (واو) باشد معمولاً میان واژه و آن ضمیرها،«یایی» می افزایند .قلم هایم - قلم هایمان - ابرویش - ابرویتان اما در زبان محاوره ، به ویژه سه ساخت جمع آن را بی افزودن (یاء) می آورند : قلمهام ... ، قلم هامان ، ابروم ... ابرومان ،3. ضمیر من و تو اگر قبل ازرا بیاید« نون» و « واو» حذف می شودمرا - ترا

اسلاید 145: ضمیر مشترکضمیرهای مشترک که سه کلمه (خود) و (خویش) و (خویشتن) هستند،که اولی متداولتر است و دومی و سومی بیشتر در زبان شعر و ادب به کار می رود :حساب خود نه کم گیر و نه افزون .شاگردان باید احترام معلمان خویش نگه دارند .معلم، شاگردان را فرزندان خویشتن می داند .

اسلاید 146: ضمیر اشاره ضمیر اشاره ضمیری است که مرجع آن به اشاره معلوم شود و آن ، همان واژه (این) و ( آن ) و ترکیبات آن دو است (مانند همان و همین ) که اگر همراه اسم بیایند صفت اشاره نامیده می شوند و اگر بی همراهی اسم بیایند آنها را ضمیر اشاره می نامند. مانند ( این ) و ( آن ) در مثال های زیر:صفت اشاره : این کتاب را بگیر . ضمیر اشاره : کتاب را بگیر و آن را بخوان .

اسلاید 147: ضمیر پرسشی ضمیرهای پرسشی بعضی همان واژه های پرسشی هستند که مانند ضمیرهای اشاره اگر همراه اسم بیایند صفت پرسشی نامیده می شوند و اگر تنها بیایند ضمیر پرسشی .معروف ترین ضمیرهای پرسشی عبارتند از :«که، چه، کدام، کدامین، کدامی، کی، کجا، کو، چگونه، چند، چندم ، چندمی »که آمد ؟چه آوردی ؟تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ؟

اسلاید 148: یادآوری (1)دو ضمیر(که)و (چه) وقتی همراه فعل (است) باشند به صورت (کیست) و (چیست) در می آیند : موضوع چیست ؟ مقصر کیست ؟یاد آوری(2 )چنان که اشاره شد فقط برخی از ضمیرهای پرسشی می توانند به صورت صفت پرسشی هم به کار روند .

اسلاید 149: ضمیر تعجبی ضمیر تعجبی، واژه (چه) است وقتی که بی همراهی اسم بیاید و مفهوم تعجب و شگفتی را برساند .ضمیر مبهم ضمیرهای مبهم واژهایی هستند که بر کس یا چیز و یا مقدار مبهمی دلالت می کنند :همه آمدند . فلانی آدم بسیار خوبی است .ضمیرهای مبهم عبارتند از :« همه، فلان، فلانی، بهمان، یکی، دیگری، دیگران، هیچ، این وآن و ..»بسیاری از این واژه ها نیز مانند واژه های اشاره و پرسشی و تعجبی اگر همراه اسم بیایند صفت مبهم به شمار می روند .

اسلاید 150: ضمیر ملکی ضمیر ملکی یا اخنصاصی ، واژه مرکب (ازآنِ) است که معنی (مال ِ) ( متلعق به)، (از ملکِ) و مانند آن دارد :این کتاب از آن مسعود است . آن قلم ازآن محمود است .این واژه در زبان شعر و ادب قدیم گاهی با حذف ( از ) به صورت (آنِ ) و گاهی با تخفیف (از) به صورت ( زانِ ) دیده می شود .من زان خودم هرآنچه هستم هستم .از ایران و توران دو بهر آن تست همان گوهر و گنج و شهرآنِ تست

اسلاید 151: کاربرد و نقش ضمیرها :چون ضمیرها معمولا ً جانشین اسم هستند، از این رو نقش های مختلف آن را در جمله بر عهده می گیرند .برخی از نقش ها را که ضمیرها در جمله می پذیرند در زیر می آوریم:

اسلاید 152: نقش نهادی من فردا به مسافرت می روم .خودت این مطلب را به من گفتیاین آمد . آن رفت .نقش مسندی محمود شما هستید ؟ آری ، محمود من هستم .کاهل خودتی.جزای بدی همین است .ضمیر مبهم : مقصر تنها فلانی نیست .

اسلاید 153: نقش مفعولی حسن ترا ندید . تو او را دیدی .دیدمت (= دیدم ترا ) - برش داشتم . ( = آن را برداشتم . )خود را برتر از دیگران مشمار .آن را بیاور . من هم همین را می گفتم .نقش متممـی حسین با شما کار دارد . خودش به من گفت .ازت خواهش می کنم نرو . بهش گفتم برایم کفش بخرد .گرت چشم خدا بینی ببخشند نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش

اسلاید 154: نقش مناداییمی به دهن برد و چومی، می گریست کای من بیچاره مرا چاره نیستای آن که به اقبال تو در عالم نیست گیرم که غمت نیست غم ما هم نیست نقش تمیزی ضمیر پرسشی : روحانیون زرتشتی را چه می نامند ؟درانگلیسی به فرش چه می گویند ؟مرا که پنداشتی ؟

اسلاید 155: نقش قیـدی ضمیر اشاره : این همه زودرنج مباش .ضمیر پرسشی : کی آمد ؟ کجا می روی ؟ چقدرخوابیدی ؟ نمی دانم مطلب را چگونه ادا کنم ؟ضمیر مشترک : من خودم آمدم .ضمیر تعجبی : شما چه مهربانید .

اسلاید 156: نقش مضاف الیهی ( اضافی) :شما پسر که هستید ؟او از گفته خویش پشیمان شد ؟نقش بـدلی ضمیرهای زیر می توانند در جمله نقش بدلی داشته باشند :ضمیر مشترک (خود) :چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدارا ز فلک چشم ، نیک اختری را .ضمیر اشاره : کاظم همان که می آید قهرمان والیبال است .

اسلاید 157: بخش پنجم- قیدقید یکی نقش وابسته است .قید مختص : بعضی از قید ها جز نقش قیدی، نقش دیگری در جمله نمی پذیرند، این قبیل قیدها را قید مختص می نامند ، زیرا که اختصاص به نقش قیدی دارند .

اسلاید 158: مانند: هرگز - هنوز - البته - مثلا - احیانا - اتفاقاً .من هرگز او را ندیده ام .البته من خواهم آمد .پدرم هنوز از مسافرت برنگشته است .کلمه های هرگز ، هنوز ، البته در این جمله ها قیدند و در هر جمله ی دیگری نیز بیاید نقش قیدی دارند .

اسلاید 159: کلمه هایی که درآخر آنها تنوین دوزبر هست همگی درزبان فارسی قید مختصند .مانند: اتفاقاً- احتمالاً- اصلاً- ضمناً .اتفاقاً دیروز علی را در خیابان دیدم . احتراماً به اطلاع شما می رساند .بعضی از ترکیبها و عبارتهای عربی نیز در فارسی به صورت قید مختص به کار می روند .مانند : آخرالامر- حتی المقدور - الانآخرالامر به چنگ پلیس افتاد . الان در را باز می کنم .

اسلاید 160: قید مشتـرک : بعضی از اسمها و صفتها و کلمه های دیگر گاهی در جمله نقش قیدی پیدا می کنند ، این نوع قیدها را قید مشترک می گویند. پس قید مشترک قیدی است که در اصل قید نیست . مانند: « شب- خوب- مگر » در مثالهای زیر به ترتیب اسم ، صفت، و حرف هستندکه نقش قیدی دارند .احمد شب به خانه برگشت . احمد خوب می نویسد .مگر مساله را حل نکردی ؟

اسلاید 161: اقسام قید از جهت معنی : قید از جهت معنی اقسام بسیار دارد، معروفترین آنها به قرار زیرند :قید زمان : مانند : شب ، بعضی وقتها درجمله زیر : شب باران آمد .بعضی وقتها باران می بارد .قید مکان : مانند : اینجا و آنجا در عبارت زیر :حسن اینجا نشسته بود و احمد آنجا .

اسلاید 162: قید مقدار : مانند : کم کم و زیاد در عبارت زیر : دیشب باران کم کم آمد اما امروز زیاد بارید .قید کیفیت : مانند : خوب و به آرامی در جمله های زیر : احمد خوب کار می کند . احمد به آرامی کار می کند .

اسلاید 163: قید حالت : حالت فاعل یا مفعول را در حین انجام دادن و انجام گرفتن کار بیان می کند. مانند : افتان و خیزان و گریان در جمله های زیر : مرد مجروح افتان و خیزان خود را به پشت درخت رسانید .کودک را گریان دیدم .قید تصدیق و تاکید : مانند : حتماً در جمله زیر :حتما به دیدار شما خواهم آمد .

اسلاید 164: قید پرسش :مانند: چگونه در جمله زیر : چگونه این کار را انجام خواهید داد ؟ قید شک و تردید : مانند: شاید در جمله زیر : شاید فرداد به کتابخانه بروم .

اسلاید 165: قید تأسف : تاسف گوینده را از وقوع فعل یا از واقع نشدن آن بیان می کند . مانند : افسوس و متاسفانه در جمله های زیر :افسوس که دوستان ، خیلی زود ما را ترک می کنند . متاسفانه نتوانستم شما را ببینم .قید تعجب :مانند : عجبا در این جمله :عجبا ! عمر آدمی به این زودی به پایان می رسد .

اسلاید 166: یـاد آوری :حرف اضافه با متمم و گروه متممی جمعا در برخی موارد نقش قیدی پیدا می کنند . مثلاً در جمله ی : احمد در اطاق سرد کار می کند . در (حرف اضافه)+ اطاق ( متمم)+ سرد (صفت اطاق ) = قید مکان . ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیما را از (حرف اضافه ) + چه (صفت برای سبب) + سبب (متمم) = قید علت.

اسلاید 167: بخـش ششـمشبـه جمله :اگر بخواهیم حالتهای روحی و درونی خود چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آنها را بر زبان بیاوریم،معمولاً از کلمه هایی همچون « بَه ، وَه، آه ، آوخ » و جز آنها استفاده می کنیم. این کلمه ها را شبه جمله یا صوت می گویند. از آن جهت به این کلمه ها شبه جمله گویند که معنایی مانند جمله دارند .

اسلاید 168: اقسام شبه جمله : معمولا ً شبه جمله را از جهت معنا به انواعی تقسیم می کنند . معروفترین آنها به قرار زیرند:1.شبه جمله ی امید و آرزو و دعا . مانند: کاش، ای کاش ، کاشکی ، الهی ، آمین ، اِن شاء الله : ای کاش می توانستم انسانهای خوبی باشیم .الهی ! تا باشی تو باشی . اِن شاء الله که تنتان سلامت است .

اسلاید 169: 2. شبه جمله ی تحسین و تشویق : مانند: خوب(خُب)، آفرین، مرحبا، خوشا، به به ، بارک الله،احسنت، ما شاء الله .آفرین ! نمره های خوبی گرفتی . بارک الله به شما تبریک می گویم .

اسلاید 170: 3. شبه جمله ی درد و تأسف : مانند: آه، واویلا، وای، افسوس، دردا ، دریغ دریغا، دریغ و درد، فریاد ، داد ، ای داد.آه که این درد مرا می کشد .افسوس که نوشتن و کاغذ سیاه کردن هم دردم را دوا نکرد .

اسلاید 171: 4. شبه جمله ی تعجب : مانند : به ، وَه ، عجب ، چه عجب ، عجبا ، شگفتا :به! شما گمان می کنید که هر اقدامی که می شد برای رفاه حال مردم و یا آبادی مملکت بود ؟ ! 5. شبه جمله ی تنبیه وتحذیر( بیدار و متوجه ساختن و پرهیز دادن): مانند : اَمان ، اَلاَمان ، مبادا ، زنهار ، (زینهار) ، هان ، الحذر : مبادا که بخواهی کسی را از خودت آزرده کنی ! زینهار از رفیق بد زنهار !

اسلاید 172: 6. شبه جمله ی امر :مانند : یا الله ، بسم الله ، خاموش ، خفه :یالله بچه ها زود باشید از کلاس بیرون بروید ! بسم الله این گوی و میدان اگر نمی ترسی بیا ! 7.شبه جمله ی احترام : مانند : چشم ، بچشم ، ای بچشم ، قربان ، بله قربان :امروز حتما بیا ! - چشم قربان می آیم .پیر مرد ... دست به سینه جواب داد : بله قربان !

اسلاید 173: 8. شبه جمله ی جواب و تصدیق : مانند : بله، بلی، آری، البته، ای، ای والله :- امشب می آیی ؟ - آری خواهم آمد .- مشقت را نوشتی ؟ - بله نوشتم .- کار را تمام کردی ؟ - البته تمام کردم .

اسلاید 174: یـادآوری: شبه جمله ها اغلب در جمله نقش قیدی دارند. مانند:افسوس دوستان همگی پراکنده شدند.در این جمله « افسوس» نقش قیدی دارد و به جای آن می توان گفت: متأسفانه

اسلاید 175: بخـش هفتـمحرف : حرفها به (3) دسته تقسیم می شوند : حرفهای ربط، حرفهای اضافه و حرفهای نشانه .حرفهای ربط :حرفهای ربط کلمه هایی هستند که دو کلمه یا دو جمله را به هم ربط می دهند و آنها را همپایه ی یکدیگر می سازند و یا جمله ای را به جمله ای دیگر ربط می دهند و یکی را وابسته ی دیگری قرار می دهند: - مجید و بهروز را در خیابان دیدم .

اسلاید 176: در این جمله و حرف ربط است، «مجید» و «بهروز» نقش یکسان دارند .« مجید » مفعول است، « بهروز » نیز مفعول است .- دیروز مجید را دیدم و سفارش بهروز را به او رساندم . در اینجا «و» دو جمله را همپایه ساخته و آنها را به هم مربوط کرده است.

اسلاید 177: - مجید را صدا زدم که سفارش بهروز را به او برسانم .در اینجا «که »حرف ربط است و جمله ی «سفارش بهروز را به او برسانم» را به جمله ی (مجید را صدا زدم )وابسته کرده است . - تا نکوشی موفق نمی شوی . در اینجا «تا» جمله « نکوشی » را به جمله ی « موفق نمی شوی » وابسته کرده است .

اسلاید 178: حرفهای ربط از جهت ساختمان بر (2) قسمند : حرفهای ربط ساده حرفهای ربط مرکب .حرفهای ربط ساده : از یک واژک ساخته شده اند و عبارتند از : اگر، اما، پس، تا ، چون، چه ، خواه ، زیرا، که، لیکن، نه ، نیز ، و ، ولی ، هم ، یا

اسلاید 179: حرفهای ربط مرکب:مجموعه ای از دو یا چند کلمه است که معمولا یکی از آنها حرف ربط یا حرف اضافه ساده است و اغلب علاوه بر این که کار حرف ربط ساده را انجام می دهند نقش قیدی هم دارند .به عبارت دیگر بسیاری از حرفهای ربط مرکب هم کار حرف ساده را می کنند وهم کار قید را : مانند : همین که خورشید طلوع کرد حرکت کردیم .

اسلاید 180: در این عبارت « همین که» علاوه بر این که جمله ی « حرکت کردیم » را به جمله ی «خورشید طلوع کرد» ربط داده، نقش قیدی هم دارد و همزمانی وقوع دو جمله را بیان می کند.گاهی به جای حرف ربط مرکب می توان یک حرف ربط ساده و یک قید گذاشت : «همین که» خورشید طلوع کرد حرکت کردیم = خورشید طلوع کرد « و / همان لحظه » ما حرکت کردیم .

اسلاید 181: حرفهای ربط مرکب بسیارند. به درج پاره ای از آنها بسنده می شود:آنجا که ، از آنجا که ، از این روی ، از بس ، اکنون که ، اگر چنانچه ، اگر چنانکه، اگر چه، الا اینکه، با این حال، با اینکه، با وجود این، بس که، به شرط آنکه، به طوری که، بلکه، بنابراین، به هر حال، بی آنکه، تا اینکه، تا جایی که، چنانچه، چنانکه، چون که، در حالی که، در صورتی که ، در نتیجه ، زیرا که ، وانگهی ، وقتی که، وگرنه، هر چند، هر گاه که ، هر وقتکه، همانطور که، همین که ، با اینکه .

اسلاید 182: معنی و کاربرد حرفهای ربط ساده : اگر، برای شرط به کار می رود : اگر بکوشی موفق خواهی شد . «اگر» در شعر به صورت مخفف یعنی « ار » و «گر » هم به کار می رود . امّا ،برای از میان بردن گمان نادرست شنونده و توضیح و روشن کردن مطلب و استثنا به کار می رود : بچه ها آمده بودند اما محسن نیامده بود .

اسلاید 183: باری، برای مختصر کردن سخن به کار می رود: باری قصه ی ما به آنجا رسید که شیر گاو را کشت . پس وقتی حرف ربط است که به معنی «از این روی»، «در نتیجه» و « بنابراین » باشد : به امتحان چیزی نمانده پس باید فرصت را از دست ندهیم و درس بخوانیم.

اسلاید 184: تا ، وقتی حرف ربط است که در موارد زیر به کار رود : 1. به معنی « تاوقتی که » و « تا زمانی که » باشد : هُما تا همه ی ظرفها را نَشُت از آشپزخانه بیرون نیامد .2. در اول جمله ی پیرو برای بیان نتیجه به کار رود : کوشش کن تا موفق شوی ! 3. در معنی «همین که» و «به محض اینکه» باشد : تا بقیه ی بازیکنان رسیدند ، بازی را شروع می کنیم .

اسلاید 185: چون ، وقتی حرف ربط است که در موارد زیر به کار رود : 1. به معنی « به علت اینکه » باشد : چون اکثریت حاصل نشد ، جلسه را تعطیل کردند . 2. به معنی « زیرا که » و « زیرا » باشد : نتوانستیم کار کنیم چون یکی ار دستگاهها خراب شده بود . 3. به معنی « وقتی که » و « همین که » باشد : چون به خانه آمدم دیدم مهمان رسیده است .

اسلاید 186: چه ، وقتی حرف ربط است که دو جمله را به هم پیوند دهد یا قسمتی از جمله را به قسمتی دیگر بپیوندد :آنچه را دیدی تعریف کن . «چه» گاهی در پیوند دادن جمله ها به هم ، تکرار می شود، در این صورت مساوی بودن دو امر را می رساند :چه بیایی چه نیایی فرقی نمی کند. = خواه بیایی خواه نیایی فرقی نمی کند .دنیا پسِ مرگِ ما چه دریا / چه سراب .

اسلاید 187: زیرا ، به معنی « از این جهت که» و « بدین سبب که » و برای بیان علت به کار می رود : نتوانستم مشقم را بنویسم زیرا قلم نداشتمکه ، وقتی حرف ربط است که در موارد زیر به کار رود :1. قسمتی از جمله را به قسمت دیگر آن پیوند دهد .رودی که از اینجا می گذرد از کوههای البرز سرچشمه می گیرد .2. دوجمله را به هم پیوند می دهد و برای بیان علت یا تفسیر و توضیح به کار می رود : هر روز به بیمارستان می روم که حالی از او بپرسم .

اسلاید 188: لیکن، و صورتهای دیگر «لیک»، «لکن»و «ولیکن» به معنی «اما » به کار می رود : می توانم همراه شما بیایم لیکن نمی توانم مدت زیادی بمانم . نه ، برای نفی نسبت یا امری به کار می رود : علی را گفتم نه شما را .نمی توانم بنویسم زیرا نه کاغذ دارم نه مداد .نیز ، برای شریک قرار دادن در نسبت به کار می رود :همه می آیند تو نیز بیا .

اسلاید 189: و ، برای عطف به کار می رود و دو کلمه یا دو جمله یا دو عبارت را به هم می پیوندد. « و » عطف در زبان فارسی قدیم و در پهلوی به صورت اُو (o) تلفظ می شده است، بعدها «و» عطف عربی که مفتوحاً تلفظ می شود در «و» عطف فارسی اثر گذاشته و « و » عطف فارسی، هم به صورت « اُ » هم به صورت «وَ» به کار رفته است و اکنون نیز به کار می رود : آذر و هما آمدند .Azar o homaAzar – va – homa

اسلاید 190: ولی، به معنی « اما » و « لیکن» به کار می رود :گندم را کاشته ایم ولی جو را هنوز نکاشته ایم .هم، به معنی«نیز» و برای شریک قرار دادن در نسبت به کار می رود: امروز امتحان ریاضی داریم سئوالات بیشتر از حساب و مثلثات است. از هندسه هم چند سئوال کوتاه می آید .هم از حساب سئوال بود هم از مثلثات .

اسلاید 191: یا ، برای مساوی قرار دادن دو یا چند امر با هم و انتخاب یکی یا چند از آنها می آید و در این صورت گاهی از آن، معنی شرط استنباط می شود : احمد یا حسین یکی بیاید.یا بنشین یا برو ! یعنی اگر نمی نشینی برو .یا مکن با پیلبانان دوستی یا بنا کن خانه ای در خوردِ پیل .

اسلاید 192: حـرف اضافـه :چنانکه در آغاز کتاب دیدیم حرفهای اضافه ، کلمه هایی هستند که معمولا کلمه یا گروهی را به فعل جمله نسبت می دهند و آنها را بدان وابسته می سازند . کلمه یا گروهی که به فعل نسبت داده می شود ، چنانکه می دانیم، « مُتَمِّم » نامیده می شود :با اتوبوس از خانه به مدرسه رفتم .در این جمله (3) حرف اضافه وجود دارد : «با ، از ، به »که به ترتیب «اتوبوس» ، «خانه» و «مدرسه» را به فعل «رفتم» نسبت داده یا به عبارت دیگر به آن مربوط ساخته و متمم قرار داده است .

اسلاید 193: حرفهای اضافه از جهت ساختمان بر (2) قسمند : حرفهای اضافه ساده و حرفهای اضافه مرکب .- حرفهای اضافه ساده :از یک واژک ساخته شده اند. مانند :از ، الا، الی، با، بر، برای، بی، تا ، جز ، چون، در ، غیر ، مانند، مثل ، مگر ، واسه .- حرفهای اضافه مرکب :از یک حرف اضافه ساده با کلمه های دیگر مانند : اسم، صفت، و حرف ساخته می شوند . مانند : از برای ، از بهرِ ، به مجرّدِ ...

اسلاید 194: معنی و کاربرد برخی از حرفهای اضافه ساده : از ، بیشتر در موارد زیر به کار می رود :1. در زمان و مکان و جز آنها معنی آغاز یا شروع می دهد : از صفحه ی 21 تا 50 خط خورده، (یعنی آغاز یا شروع خط خوردگی در صفحه 21 است) .از صبح راه افتادیم و همین طور داریم راه می رویم .2. برای بیان علت و سبب : از ماجرایی که حکایت کرد بسیار تعجّب کردم .از کاری که کردیم پشیمان هستم .

اسلاید 195: 3 . برای بیان جنس چیزی .لباسی از پشم ، دری از آهن4 . به معنی « اثر» ، «نوشته » ، «ساخته ء » :تابلوی تا لار آئینه از کمال المک است .5 . همراه صفت برتر :بهتر از این نمی شود خط نوشت . از این بهتر نمی شود خط نوشت .

اسلاید 196: اِلا ، به معنی «بجز» و « مگر» است و برای استشنا به کار می رود :همه درها زنگ خورده اِلا این یکی که هنوز سفید است .اِلی، به معنی « تا » است و انتهای چیزی را در زمان یا مکان و جز آنها نشان می دهد :از تهران اِلی مشهد

اسلاید 197: با ، بیشتر در موارد زیر به کار می رود :1. در معنی «همراه » ، «به همراهی » :پروین با نسرین رفت .2 . در معنی« به وسیله » ، «توسط » :با این ماشین نمی توان این همه بار را حمل کرد .3 . در «به یاری » ، « به کمک » :با احمد بارها را پایین آوردم .

اسلاید 198: بر ، بیشتر در موارد زیر به کار می رود :1. قرار داشتن چیزی را بر بالا یا روی چیزی می رساند :کفشش را پوشیده کلاه بر سر گذاشت .2 . در معنی لازم و واجب بودن امری :بر شماست که در مقابل دشمنان ایستادگی کنید .

اسلاید 199: برای ، بیشتر در موارد زیر به کار می رود :1 . به معنی « به منظور» ، «به سبب » ، « به خاطر » :برای دیدن شما آمدم .2 . به معنی « از بهر » :چیزی برایم باقی نمانده .

اسلاید 200: به ، بیشتر در موارد زیر به کار می رود :1 . برای نشان دادن انتها و پایان عملی در مکان و جزآنها :از تهران به قم با قطار رفتم . (عمل رفتن در قم پایان یافته است .)2 . برای سوگند : به خدا که وظیفه ام را درست انجام خواهم داد .

اسلاید 201: 3. برای نشان دادن مقابل بودن دو چیز :پارچه را هر متری به پنجاه ریال خریدم .4 . به معنی «نسبت به » ،«درحق» :شما به من لطف دارید .5 . برای نشان دادن داخل چیزی :به اتاق وارد شد .

اسلاید 202: بی ، برای نفی و سلب به کار می رود :روزها ، بی آب و نان به سر بردیم .تا ، وقتی حرف اضافه است که انتها و پایان چیزی را در زمان یا مکان برساند:از خانه تا مدرسه پیاده رفتم .تا هفته آینده کارها رو به راه می شود .جز ، برای استشنا و به معنی «غیر» ، «الا» و « مگر» :کسی در مدرسه نبود جز سرایدار مدرسه .

اسلاید 203: چون ، وقتی حرف اضافه است که به معنی «مانند» و «مثل» باشد:دلیری چون او ندیده ام .در ، بیشتر در موارد زیر به کار می رود :1. برای نشان دادن داخل چیزی :یخ را در کاسه ریختم .در روز سه بار غذا می خوریم .

اسلاید 204: 2. به معنی در «خصوص » ، «درباره» و« در موضوع » :در این قضیه چه نظری دارید ؟مانند: برای نشان دادن شباهت و به معنی «مثل» و «چون» :دانه های باران مانند مروارید به نظر می آمد .مگر، برای استشنا و به معنی «جز» ، «غیر از» :همه خوابیدند مگر من که تا صبح بیدار ماندم .

اسلاید 205: یـادآوری (1)حروف اضافه علاوه بر این که کلمه ای را به فعل نسبت می دهند در برخی موارد ، کلمه را به صفت یا به مفهوم جمله نیز نسبت می دهند:امروز هوا گرمتر از دیروز است .در این جمله « از» متمم یعنی «دیروز» را به «گرمتر» نسبت داده است .از امروز هوا خوب است .در این جمله «از» ، « امروز» را به مفهوم جمله نسبت داده است .

اسلاید 206: یادآوری(2)« که » نیز گاهی به معنی « از» به کار می رود . در این صورت حرف اضافه شمرده می شود . به نزدیک من صلح بهتر که جنگ، یعنی بهتر از جنگیادآوری( 3 ) در زبان فارسی قدیم حروف اضافه هایی به کار رفته که در زبان امروز به کار نمی رود مانند :اندر ، اندرون و درون به معنی در - زی به معنی سوی، نزد علاوه بر این در قدیم برای یک متمم دو حرف اضافه می آورده اند :بدین گونه خسته به خاک اندرم زگیتی به دام هلاک اندرم

اسلاید 207: حـرف نشانهحرف های نشانه ، حرف هایی هستند که برای تعیین نقش کلمه در جمله می آیند. حرف های نشانه (3) دسته اند: نشانه ندا، نشانه مفعول و نشانه اضافه و صفت، و آن ها به ترتیب به قرار زیرند :نشانه ندا : الف (در پایان کلمه) ، ای ، یامانند: خدایا ، ای خدا ، یا رب

اسلاید 208: را ، نشانه مفعول است و کلمه یا گروهی که پیش از « را» می آید نقش مفعولی پیدا می کند :مانند: کتاب را برداشتم . قلم شما را آوردم .(کسره اضافه) نشانه اضافه وصفت است، یعنی کلمه ای که این نشانه در آخر آن بیاید یا موصوف است(در صورتی که کلمه بعدی صفت باشد) یا مضاف (در صورتی که کلمه بعدی اسم یا ضمیر باشد) :مانند : مداد سیاه ، مداد علی ، مداد او .

اسلاید 209: يادآوري) 1 (:حرف نشانه موصوف و مضاف در كلمه هاب مختوم به هاي بيان حركت ي تلفظ مي شود و به صورت «ء» يا « ي» نوشته مي شود. نامة طولاني نامه ي علي.

اسلاید 210: يادآوري(2) « را » علاوه بر مفهوم حرف نشانه (يعني علامت مفعول) گاهي به جاي يكي از حروف اضافه نيز به كار مي رفته است: پيرمردي را گفتند چرا زن نكني = را به معنی به انوشيروان را پرسيدند = را به معنی از مصلحت را سخني چند بگفتم= را به معنی برای « را » همچنين به عنوان حرف نشانه، به جاي كسره اضافه به كار رفته است: عرب را به جايي رسيده است كار، يعني كار عرب به جايي رسيده است.

اسلاید 211: بخش هفتم- ساختمان «كلمه ها» كلمه ساده: كلمه هايي كه به تنهايي و مستقلاً به كار مي رود و از نظر نحوي استقلال دارد و وجودش وابسته به كلمه يا كلمات ديگر نيست به عبارت ديگر كلمه هايي كه قابل تقسيم به اجزايي نيستند كلمه هاي ساده ناميده مي شوند. مانند: چهره، دل، ميز، درخت، خشك، تحصيل و . . .

اسلاید 212: كلمه مركب: كلمه هايي كه از چند جز ساخته شده اند. انواع گوناگون دارد. - اسم مركب: دانشگاه، كتابخانه- صفت مركب: زيباروي- ضمير مركب: خويشتن - حرف اضافه مركب: از براي

اسلاید 213: كلمه هاي مركب برخي ها از دو جزء معني دار ساخته شده اند مانند: كتابخانه ، گلاب، صاحبخانه و . . . و برخي از يك جزء معني دار و يك جزئي كه معني مستقلي ندارند ساخته شده اند. (به اين جزء كه معني مستقلي ندارند پيشوند يا پسوند گويند.)مانند: غمگين، واگير، هنرمند، آتشكده

اسلاید 214: كلمه هاي مشتـق و جامد: اگر در ساختمان كلمه بن فعل (ماضي يا مضارع) وجود داشته باشد، آن كلمه را مشتق گويند. مانند: خريدار، ديده، سررسيد، ساختمان و . . . اگر در ساختمان كلمه اي بن فعل وجود نداشته باشد آن را جامد گويند. مانند: درخت، خانه، گردو و . . .

اسلاید 215: برخي از كلمه هاي مشتـق:بن ماضي+ ار= خريدار، گفتار بن ماضي+ هاي بيان حركت= خورده، ديده بن ماضي+ كار= آفريدگار، پروردگاربن ماضي+ كار= كشتكاربن ماضي+ گر= ريختگر

اسلاید 216: بن ماضي+ ن= خوردن، ديدن بن ماضي+ بان= ديدبانبن ماضي+ مان= ساختمان پيشوند+ بن ماضي= درآمد، برآورد، ورشكستيك اسم+ بن ماضي= سررسيد، صواب ديدبن ماضي+ و + بن ماضي (از دو فعل جداگانه= زد و خورد)

اسلاید 217: بن ماضي+ و + بن مضارع (از يك فعل)گفت و گو (گفتگو)، رفت و روب بن ماضي+ و + بن مضارع (از دو فعل جداگانه)خور و خواب، زد و بندبن مضارع + نده=رونده، جهنده بن مضارع+ ا= دانا، دارا

اسلاید 218: بن مضارع+ گار= آموزگار، آموزگاربن مضارع+ ان= خواهان، گذران بن مضارع+ گر= توانگر، آشوبگربن مضارع+ش = پذيرش، سازشبن مضارع+ هاي بيان حركت= گيره، خنده

اسلاید 219: بن مضارع+ مان= سازمان، زايمان بن مضارع+ اك= خوراك، پوشاك بن مضارع+ ناك= انديشناك، سوزناك بن مضارع+ و + بن مضارع (از دو فعل جداگانه) سوز و گداز، افت و خيز

اسلاید 220: بن مضارع+ ا + بن مضارع (همان فعل يا فعل ديگر) كشاكش، تكاپوبن ماضي+ و + بن مضارع (از يك فعل يا از دو فعل جداگانه) سوخت و سوز، ريخت و پاش

اسلاید 221: از تركيب بن مضارع با كلمه هاي ديگر انواع كلمه هاي زير ساخته مي شود. اسم مصدر= پاي بوس، دست بوس. دلالت بر شغل مي كند= آتش نشان، باستان شناس اسم آلت: خاك انداز، آمپرسنجدلالت بر مكان دارند= خاكريز، پياده روصفت فاعلي و مفعولي=گوشه گير، شادي بخش، دست آموز، دست باف

اسلاید 222: بخش نهم= تجزيه و تركيب (صرف و نحو)شناخت نوع كلمه و بررسي آن را تجزيه گويند. شناخت نقش كلمه در جمله را تركيب يا نحو گويند. مانند: گياه روييد تجزیه تركيب گياه: اسم، عام، مفرد، جامد، معرف نهاد روييد: فعل، ساده، ماضي مطلق، سوم شخص مفرد، لازم فعل

اسلاید 223: نكاتي درباره تجزيه و تركيب:1. بايد معناي كلمه را در تجزيه در نظر گرفت. مثلاً «باد» بايد بدانيم كه فعل دعاست (مثل زنده باد) يا هواي متحرك. (مثل باد وزيد)2. در تجزيه اسم بايد مشخص كنيم كه عام است يا خاص، مفرد است يا جمع، ساده است يا مركب، مشتق است يا جامد، اگر اسم، مصغّريا اسم جمع یا مصدر يا اسم مصدر باشد نيز بايد يادآوري كنيم.

اسلاید 224: 3. درباره فعل بايد اين ويژگيها را مشخص كنيم.ساختمان فعل(ساده، مركب ، پيشوندي، مركب پيشوندي ،عبارت فعلي، لازم يك مشخصه)زمان فعل( ماضي، مضارع، مستقبل و نيز فعل امر)شخص فعل ( اول شخص يا دوم شخص يا سوم شخص، مفرد يا جمع)لازم و متعدی بودن و معلوم و مجهول بودن آنرا.- اگر فعل ربطي ست مشخص شود.

اسلاید 225: 4. درباره صفتهاي بياني،جامد يا مشتق، ساده يا مركب، فاعلي، مفعولي، نسبي، برتر(تفضيلي)، برترين ( عالي) بودن آنها را واگر مركب باشند اجزاي سازنده آنها را بايد ذكر كنيم.5. درباره ضميرها، بايد نوع ضمير(شخصي، مشترك، پرسشي، مبهم، تعجبي، ملكي) و اگر ضمير شخصي باشد، متصل يا منفصل، اول شخص، دوم شخص، سوم شخص، جمع يا مفرد بودن آنها را ذكر كنيم.

اسلاید 226: درتجزيه واژه هايي كه گاهي به صورت ضمير و گاهي بصورت صفت به كار مي روند مثل« اين» ، «آن » ، «كدام» ،« چه» ، « همه» كه اگر قبل از اسم بيايند صفتند و به تنهايي به كار روند ضمير محسوب مي شوند.

اسلاید 227: 6. درباره قيدها، اگر مختص باشند هم در تجزيه و هم در تركيب مي نويسيم قيد.ولي اگر قيد مشترك باشد. در تجزيه هويت صرفي(يعني اسم يا صفت يا حرف بودن) آنها را مي نويسيم و در تركيب قيد بودن آنها را مشخص مي كنيم در مراحل پيشرفته تر مي توان توضيح داد كه قيد وابسته به چه عنصر دستوري است مثلاً وابسته به فعل است يا مسند يا صفت يا مصدر يا جمله يا قيد ديگر يا…

اسلاید 228: 7. درباره نهاد بايد بدانيم كه نهاد (فاعل يا غيرفاعل) بر(3) گونه است:1)اسم يا ضمير يا صفتي كه جانشين اسم باشد:رضا آمد او آمددانشمند آمد2) شناسهآن وقتی است كه نهاد يا فاعل جمله به قرينه حذف شده باشد، مانند «ند» در فعل «گويند» در بيت زير:گويند مرا چو زاد مادرپستان به دهن گرفتن آموخت

اسلاید 229: 3) ضمير مستتر: و آن، وقتي است كه فعل نه فاعل (نهاد) همراه داشته باشد و نه داراي شناسه باشد، مانند فعل ماضي «نشست » در عبارت زير:ابراهيم آمد و سرجاي خود نشست.و نيز مانند فعل امر« برو» و « باش» در شعر زير:برو كارگر باش و اميدواركه از يأس جز مرگ نايد به بار

اسلاید 230: يك نمونه تجزيه و تركيب باد ابر را پراكنده ساخت.

اسلاید 231: پـــایـــانmadsg.com

34,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید