علوم انسانی و علوم اجتماعیاخلاق

رابطه اخلاق و سیاست بین الملل

صفحه 1:

صفحه 2:
باس ان وروالست در فرچه سلست مات مر ی جات ۷ نظران و نظریهپردازان روابط پیتالملل بوده رتاليستها امكيف ۵۲ کل 936 خلاقی را دز سیایت بینالملل ۰ تتقی مندانند, آما ایده آلیستها نسبت به تحقق آن خوشبین هستند. در اینجا رابطه اخلاق و سیاست بینالملل با توجه به نحوه توزیع قدرت در ‎aw‏ وضعیت ساختاری امپراتوری, دولت - ملت و حکومت جهانی مورد بررسی قرار میدهیم رئالیستها میگویند باید بحث ارزشهای اخلاقی را از سیاست ۲ ‎re:‏ ‏آلیستها معتقدند که میان دو محیط داخلیق وبین المللی جدایی وجود ندارد و قواعد و هنجارهای داخلی را متوان در محیط بین المللی به كار os

صفحه 3:
ملاك رفتار اخلاقی دولتها, عقلانيت است ‎fh. 1‏ ميان اخلاق مت ادن و حقوق بشر اخلاق وا رت ادا مور کدرا ‎az ۰‏ نسبتی وجود ؟ . ‏اخلاق در جهان فرا اطلاعاتی و فرا صنعتی از چه جایگاهی برخوردار است؟

صفحه 4:
رایزارر 0 ار اک ار اك وق مادى

صفحه 5:
ملاك و معیار فعل اخلاقی در مکاتب و فرهنگ کشورها یکسان تمباشد و درباره آن دیدگاههای و بیان ات og AA ee ped ee ‏جموعهاى از قواعد و‎ ee ‏الللی مباشد.‎ ‏'متجارهايى است که گردار انسان را راهنمایی و مهار منگند» و خلاق نیز مقولهای است که حدود‎ Dy Laney (Sanh ‏و‎ ‏اخلاق ازيجهقى .شبيه قانون. حقوق و آداپ‌پو رسوم‎ ‏#».أست, ولی با آنها تفاوت دارا‎ ‏برای نمونه, موضوّعاتی که عرف به انها مپردازد. در‎ ‏حد,موضوعات, مرنوطته»قانون و اخلاق ار اهمیت‎ ۹ ‏اجتماعی حیاتی برخورداز نیست؛: زیرا عرف عمدتاطة‎ 2 ‏ظواهر: سلایق و نمادهایی توجه دارد که همواره به‎ « ‏تکامُل»منجر نمسشود, همچنین ضمانت اجرای‎ 9 alias ‏فرماز خلاقی تا حد زیادی بر مکانیسمهای درونی جرحه‎ 0709 ‏ار است و از اين روء از قانون متمایز منكردد‎ ند i

صفحه 6:
تعریف اخلاق در سطح نظام بین المللی,را متوان با رهیافت تقلیل گرایانه با محور قرار دادن دولتها بیان کرد. در این رهافت. دونتهای ملی به منابه اققانهایی هت که رفتارهای متوعی .دارند که متواند اخلاقی یا غیر اخلاقی باشد اين رهيافت, اخلاق را مجموعياك از معیارها و هنجارهای ارزشی .مبداند که اقدامات و رفتارهای دولتها را هدایت مىکند محدود است در حالی که در نظا لب نهادها و سازمانهاء به صورت رسمی رهای اخلاقباند و محیط عملیاتی آ: است که از قواعد و

صفحه 7:
آنچه بحث اخلاق را در سیاست بینالملل تببین منماید, ارتباط موثر و مستقیم آن با ساختار قدرت در نظام بين الملل است] ۷ ۱ ۲ ا اهقفارت در سياست و نظام بيو الملل منواند زمین م6 فرصنهای لارم را ‎BNE! Sis ely‏ ززتعاملات ببنالمللی محدود سازد و با به تقولّت ان كيل كلا در آیي چا اعلاق زر بباست بین الملل را با توجه به ساختار قدرت در سطح نطا سس ال مورد بررسى قرار مندهيم 5 ae 0 | of ‏أقلان وق ا‎ RG. ۶ ‏تابن‎ مث اي رس رساستث ‎EM‏ ارت نید و ‎Si BBL VF coy.‏ ارف مقع قرت ب ‎BE‏ سات راى ماوت سای ری رادار ولت ‎i}‏ رحد و وولت ور تام سامادى اذ ذ مورت ومترلت ‎or‏ ‏5 1 لودو تاغل اند درون ‎ey yy bP‏ شو هزر ست از وی ورن حر ارام و راز | ل ‎Cus aS (uci‏ 4 ‎Lb cua‏ روت

صفحه 8:
رآ و عیت باعتاقس تن دیسوواتهارس‌راسالان سح ‎Sele! oa‏ ابرقدرت, قدرت بزرگ, قدرت متوسط, قدرت کوچك, و قدرت ذرهای مىگردد و نابرابری قدرت دولنها ذر سظح بین المللی همواره زمینهساز ظلم و ستم و غارت آ توا زو اف قدرتهای ضعیف شده است؟ این مسئله را متوان در سه وضعیت ساختاری امپراتوری, دولت ملی و حکومت .جهائی مورد بررسی قرار داد BME ‏ری مان ماه ماعات شم فرتمای‎ ‘Zi EL adie vl ‏وورست نان وهر‎ 200 x sos. ‏دیور ی اث ضرق از باه الما دراه سيامست ذبن امل اس‎ il wer ۳ ‏کل ذ سا کال وان مس وتا ارت دی لب‎ ‏دنمان من ملع سماد‎ PEA HN Ili. Phe Gly be etn Me Sr ft IEAM yd.

صفحه 9:
عملكر: 3 فتار و د یا را شد .«افزوده

صفحه 10:
امپراتوربهای قدیم مصر بابل, آشور, ایران, چین, زابن» يونان و روم دوام بیشتری داشتند. امپراتوری آشور تا حد زیادی از طریق لشکرکشی و جنگ به حیات خود ادامه صداد و اغلب با انی که بر آنها چیره مشد. با خشونت و ستمگری رفتار مکرد. جنگهایی که پادشاهان آشور هر سال به آن دست میزدند. هم جنبه دفاعی و هم جنبه غارتگری داشت و از طرفی, دارای انگیزه مذهبی و تا حدی اخلاقی بود. .دشمنان شاه دشمتان خدا بودند. آنها شیاطینی بودند که مبایست مجازات شوند در قرون وسطی به بعد امپراتورنهای دریایی و زمینی با ابعاد گستردهتری ظاهر شدند كه از جلا ‎١‏ آتوربهای‌پپرتقال, اسپانیا, هلند. فرانسه, بریتانیا, آلمان, ایتالیا, بلژيك و ژاپن ان امپراتورنها براعلا یت و سرزمین خود. اقدامات جنگیو مداخاه 00 هاى را اتجام دادند امبراتورى پرتقال به دثبال کشف قاره آفریقا دز سال 1456 میلادی به لاحل كينه ‎١‏ للك يافلد ‎١.‏ ير رك قارمآفريقا و واسکودوگاما در سال ,دی (سيز و اين شبه قارك رازالكتعمار كرد با کشف قاره آمریکا از سوی کرپستف ‎JL jo Goal‏ 150401492 ار ‎Lele Lig Soils eb‏ ييل

صفحه 11:

صفحه 12:
قدرتهای امپراتوري و استعماری اقدامات غیر انسانی و ضد اخلاقی خود را به طرّق مختلف توجیه نمودند و آنها را طبیعی جلوه دادند . بعنوان مثال نژادگرایی و تجارت برده ور اليد كدت رده .از ‎wg! Stee hi)‏ بای ‎en‏ 9 ب اتلافات ای و ی ما ‎BA pate Pipes Hf gal Sly sur‏ وم وت دار ‎sala ap sparta‏ ين عمد باسأن ونان ان مرس ناف سا 9 تال لد يت ذ رار طقال و از کرد کرد و مارد ‎‘ha‏ سل راشای ‎iad rdf Bail‏ وباو ركو لايق ‎mdi Pb da Helen SPY.‏ .شا مسالط

صفحه 13:
قرن نوزدهم عقاید مربوط به برتربهای نژادی به شدت رواج یافت و کنت دو گوبینو در کتاب «مقالاتی در بیان اختلافات تژادها» در سال 1853 مبلادی از آن دفاع کرد. از ددگاه وی, بشريت به نزاد ريا زر و يكو ذارنة و اين نزادها نه ننها فطرنا با لهم اختلاف]:ذارنذ) بلکه ذاتاً نابرابر هستند تر است و سیاه از هر دوی اینها پایینتر مباشد وی میگوید: نژاد سفید که از همان آغاز هوشیاری و نیروی فکری آشکارتری از خود نشان داد. بر سایرنژادها که از نظر شمار, به مراتب از او -نژاد آربا از زا

صفحه 14:
نظریه چارلز داروین در سال 1859 میلادی درباره تنازع بقا و باقی ماندن نژاد برتر, به نظریه نژادگرایی كمك زیادی کرد. نژادگرایی و تقسیم انسانها به دون مایه و برتر, خود را در قالب تجارت برده نشان داد. بردهداری و تجارت برده در تاریخ نظام امپراتوری, سرگذشت وحشتناکی از بیاست دُوّل قدرتمند را باز 9/99 ‏ان‎ Ss Ss 7 قرتمای سط شم حات ‎Whey‏ ای ار ز ملع وقالات د فررتمای ‎Ys‏ 104 44 ‎a Clery oi‏ اذ حبرا اماف عن دو ران ‎ve‏ ۳ ی ع : 4 ‎HAI D7‏ ‎Gua “bier.‏ ( اه ‎“ee Sire‏ رک و ‎Bre fed eof G1) $id vie WE igo‏ 2 يليما ‎Ub bss‏ 0 ایو بل ‎th‏ علدو فال وسال 2500 ملاوی وارو ارت باه مد

صفحه 15:
اواسط سالهای 1500 تا 1800 میلادی, ارویاییان بیش از ده میلیون برده از ‎٩‏ کر آفرها بين سنگال و آنگولا وارد امریکا تمور و ۳ .هزار تن اژ آنها به ایالات متحده و کانادا وارد شدند تتام رن أل سات رو ‎<n,‏ - لت »و افيات اده إلى سال 4648 ملادى با سماهده و ستليا .مش ‎ee a»‏ ار اشير بر زى دلت وام تاره مرو از و امد وب ‎stile.‏ ی رو دص ری کرت کرش زر ۳ ‎re‏ یه ‎١‏ ی ا شماء احاى سسا رای | ل وب ‎wot,‏ ‏ای این زار راد لمع ‎Le‏ ‏ای ار ری وت و ‎batho.‏ مرت مه ‎ihe‏ ى براك داع ال نافع وولت - لت و مقرل ساير دوت - هاسنت

صفحه 16:
مهمترین مولفه دولت ملی, حا در اين نظام, مرژهای ملي آهمیت دارد و هرا گریزی یکی از متغیرهای ‎ae‏ ‏قرائت از نفع مشترك, ابتدا در درون سرزمین ملى معنا به عنوان دو محصول عصر مدرن. نظا آن راز سایر دولتها متمایز متسارد ۱ تلقی صکند و غیریت سازی و بیگانه منباشد . yl Gob Sle ies Gm. ۳1 ‏قدت ولق‎ Liter,

صفحه 17:
گیبرنا معتقد اسث . لینرژیمها با تکیه بر نمادهاعن ژاد محور ناسیونا لستی | گوهای‌خا اس‌شهروندعو دفاع از برتتعوعضیمردماسب له گران احساساته اققتونالستی را استنطاق کرده و آنها را به نوع‌کاطلا نتصادعاز ناسیپوناثلقه مق ال مووند. لنحصارطلبی ب یگانه ستیزه 5 وسع لو اقب تما 2ب اف صل لني ساس در ساختار نظام بین الطللا دولت فحوری, بو قفلانیت به عنوان . مبثای رفتاری دولتها تأکیدشد اين امرپتاآجد زیادی مقوله اخلاق, ارزشا و آمور معنوی را در ۰ سیاست خارجی دولتها بط حاشية راند عقلانیتی که در این نظام محووپت یافت مبثنی بر محالشبه سود او .زیان مادی و معطوف به دستیابی به بیشترین میزان رفاه بود اک نار از در جی ‎i‏ ‏است

صفحه 18:
#اکفززیدون دز این بازه:منگوید: وا سوا ورلی. هميشه احکام و داوربها در يك سطحاند و موضوع اين الست که ۳۲ رایط.خاص, کدامورفتار موجب بیشترین رفاه مىگردد: 19 3307مندی نظژی رای دو مرحله است: 3 اين كه آيا جنيك ‎٠١‏ الق رفلان قاعدخ اخلاقی ‎coat aid yi,‏ درستل © ‎a 1‏ دوم. اين كا آبا و اكلا 0907 ‎٠‏ قاتا فان موجن رفاه بیشتری شوه شدای خير؟ در ابن دیکات سل | ‎lesen‏ طقل ابزارى. مولا 000 . دولتها به ویژه دولتهای تأثیرگذار بر معادلات جهاني,قزار كرفت دولت ‎a‏ عنوان ابزار و دستگاهی برای دستیابی هر چه,بیشتر به اهداف «رفاهی نگریسته شد تعبیه بهترینو کاراترین‌وسایلب راعلمحاین سلب شر هم رفتاری‌عقللنی ۰«به معناعلبزاریآن‌است دولت متواند برای نیل به اهداف خود, ابزارهای کارا و سودمندی را .برگزیند و رفتارهای خود را عقلانی کند در اين راستا اخلاق و ارز 1 ۱ 0 آن به عتوان 9 0000

صفحه 19:
کال اقتضادی: ‎frou ol‏ ال )1 با حامعه ملل به صورت قسدى دور از قدرتهای داراي حق حاکمیت سوق خواهد داد

صفحه 20:
کانت به برقراری صلح پایدار در سطح جهانی ماندیشد؛ صلحی که بر پایه اخلاق استوار است. الغای پیمانهای محرمانه, خلع سلاح عمومی, عدم مداخله در امور دولتهاء محو سیاستهای براندازی, برقراری روابط برابر, انعقاد قراردادهای عادلانه, خیرخواهی و الوا سين تسسات ٠ن‏ بين المللى و بيانكر نقش بنیادین اخاقس ۱۳ .باشد كانت اخلاق را امرى مطلق مبخواند جون هيج جيز نصتواند بناعتنايى ما را به وظايف اخلاقى توجيه كنا: بس بنقيد و قرط قطلفاً به آنها التزام داریم. ر عین حال وی به تعارض عقل و خواهشهای نفسانی واقف, و بر آن بود که کلید قوانین اخلاقی به صورت آوامر ظاهر مشوند و دولت. پیش شرط:جتمی هر گونه پالایش اخلاقی انسان است | مطلق سه فرمول را بیان مکند :کانت درباره اخلاق فرمول‌خود آیینوی | قانون‌عام:: ابد به شیوهای‌عمل‌کنم که نتولنم اراده کنم که .1 صووتقانونعام درآید. 2. ف رمول‌احترام به کرامتاشخاصن چنانعمل‌کنکه لنسانرا - خواه شخص‌خودنو خوله دیگران- همواره غایتس دنی‌نه صرفاً وسیله. 3. ف رمول‌قانونگذاریب راعجامعه اخلاقن همه ضایطههاین اشیاز قانونگذاری‌خود ما باید با ب ك ملکوتامکانیٌایاتچنان‌هماهنگی اشند که گوثیآن(ملکوبا مُلك طبیعناست

صفحه 21:
در نگرش اخلاقی کانت خودانگاری» خودمحوری و خودپسندی برآمده از نظام ملت وستفالیایی وجود ندارد . داخلی و خارجی از منان برزداشته ی واحد قرار ند و گرایانه مشود ‎١‏ انآ است که غایات ؛ البته تنها تا أن جا كه اين غايات ‏وظيفه اخلاقى براى .غير اخلاقى نباشد ‏دیگران را غایات خود

صفحه 22:
دیدگاه کانت:دریردازتدمیلوزههایابدهالیستن: درانظامبین الملل است که بر #78 اناوس جحقوقى تأكيد ميكية هنجارهايى كه دؤلتها را ها 1 رین اقتدا نب تود به نفع خیر عام بشری و تقویت نهادهای فراملی بکاهند و خیر خود زا در چاژچوب .منافع عام بشری + پر لیناشاش ۶ تلا سترده ‎EET aus 55a: Lgsluail‏ ار ‎Bos ar‏ ساختار جوا وا أصلاح ساختارعدر ة لمرههای ۵ ‎pee‏ مسايل «جهانس انش توا سامان‌سبخشد پلکه سیاساتجهانرا ‏ بز [حلاقرمکند اين ساختار در قالب حکومت جهانی و مشارکت همه جانبه دولتها در ساخت آن امکانپذیر است. به كونهاق ‎١‏ اتوزيع قدرت دراان به صورت عاللانه سور كيرد و فرد و دقلكت عادت دیگوان را نیز هماتند سعادت»خود بدانند به نظر مبرسد در ۱۱۳۱ ی که چهان دز حالت وا تگنهای تقایل اقتظادی, اجتماعی و سیاسی ۲ طارل قرآر | ل آل هر 0 حرکت به سمت تحقق بخشیدل ۳ در شطع ای و از رهق [قتانی تقویت شده است از طرفی, مسایل بشری همات ۱۱۳۲ نو 95 ایت. مواد مخدر و . غیره جهانی شده و اقدامات چمعی جهانی برای رفع آئها طروری است از سوی ‎eae Sy‏ هم تنیده شده و ی ملتها نسبت به مسایل ۳۲ 190 افزایش یافته

صفحه 23:
این امر مواند زمینههای توجه به اخلاق و تقدم یافتن آن به سیاست را تقویت نماید و بشریت را به خواست و آرزوی ديرینهاش یعنی ساخت جامعم‌چهانی بر مبنای عدالت و برابری نزديك سازد . مستوان كفت بشریت تجربه دو ساختار قدرت امبراطوری رو دولت ملف را در ببش و۳۳" ١ ‏دارد.‎ ساختارهایی که در قاموس خود همواره اخلاق : ‎atl)‏ طریق محدود ساختن, آن را تضعیف یا سرکوب نموده انا كر[ و مفهوم خاصی به آن داده و در راستای مقاصد ۴ به نظر سيد ساخنار جه کی انديشهها ‎a.‏ و توج ن ابه ارزشها و اخلاق فراهم سازد هز چند موانع و چالشهای آن را نیز نمتوان ناديده كرفت

صفحه 24:
منایع: 3 درباره بت اخلاق در نگاه رالیستی ر. ك: Gordon\' Graham. Ethics and International Pelations: Camridge: Blackwell publishers LTD. 7991\' PP. 32. لغت نامه دهخداء ج 1, ص .2.1296 :3 3. مرتضی مطهزی, فلسقه اخلاق (تهران: صدرآء 1378), ص .14 4 علیرضا شایانمهر, داثرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی, «کتاب دوم» (تهران: ‎soles‏ 1379), ص .46 ویلیام. کق. فرانکنا, فلتبفه اخلاق, ترجمه هادی صادقی, (قم: کناب طم)ء ص . 6. درباره دیدگاه رئالیستها و نقد آن, ر.ك: - هانس جی. مورگنتا, سياست ميان ملتهاء ترجمه حمیرا مشیرزاده, (تهران: دفتر مطالعات سباشی و بینالمللی ۳374 Paul. R. Viotti and Mark, kaupp, International Relations Theory: Realism, Pluralism, Globalism (New york, Macmillan Press 7891).7 8. ‏درباره نظریههای ماکیاول و هابس, ر.ك:‎ 8- نیکولو ماکیاولی, گفتارها, ترجمه محمدحسن لطفی (تهران: خوارزمی, 1377( و 9شهریار, ترجمه داریوس آشوری, (تهران: مرکز, 1375). 0- توماس هابز, لوباتان, ترجمه حسین بشیریه (تهران: نش نی, 1380(

صفحه 25:
ارو ش‌آشوری دلنشنامه سیاسی(تهران مروارید .11 ‎yo (1362‏ .35 1 2. دانناردو, اهبواطور عاشور, ترچمه مهدی#8قیفتخوله (تهران ققنوس 08)1381م.12 50) Ge. wl» .13 4. ن فیاطفیو محمدعلی‌علیژاده تاریخ تحولاتارویا در قرون‌جلیذ (تهیران ستمت1581), ص 83 -.85 5 همان ص 95 6. ف رانك ال فقل ۱ کا مکونه ایکا شد. تراجمه ‎Cte (lage Els. aol!‏ 7. فء,لنوتبدوف تتزاتبرستیو جهاتگوازژی ترجمه غلامحسیر٩ ‎uw His yal ea) FI‏ و107 8. عبداارحیم دار حسین تاسیسانحقوقیو سیاسی ‎vo (1368 wie le OR) iw LL ol‏ 52

صفحه 26:
فرلنسوا دو 3 ونتت: زایک5؟؟ ۲ ‎9٩‏ حسین‌شهیدزاده (تهرلن .19 سازمانلنتشارانو آموزش ۳ 1369), ص .61 0. ر.ك: آن‌مانتفیل. ‎ml‏ ۱ 9 گچه‌سجمود فلکیمقدم (تهران گوتنبرگ 1357 1. مسعود بلفانى ملا وبر آفریقا ( هران دلنشگاه , قام‌ز در. 3) ص .130 2. مونتسرانگ ظا ] مكاتبفاسيونا لزم. ترجمه امير مكو اجتهادئ(ت رار ار بای بنبتا ی 1972 ۰ ۱ ‎we: 23‏ ص 8 ‎Delis > 24‏ يني عصر مدرزو دولتهاعمدرن مانند د رتاک 9 .۷ قهان ص 83 - .84 ‎- (al Pg ‏ادلی لا‎ ii. 25 eae — ‏6 مونته بط ۲ ۲ ۱ تهمجی دیاب بأفیزات ناسبونا لبه رطق الا ۲ ۰ ۱ و و و رلیت ‎oo i eye‏ 08 رماندهسو 0 ۱ ۳۳

صفحه 27:
آر. اف لتکینسون ف لسفه اخلاق ترجمه سهرابعلونیا (تهران .27 مركرترجمة 2 15 0 1 100 8 جسی شیر شد ا مودلا ‎us‏ .53 9. ارسطو, اخلاقن یکو ماخوس ترجمه محمدحسنل طفی(تهران ظرق ك2 78 13). ض 17 1 0. راجر سالولن اخلاقدر ف لسفه کانتت رجمه عزنا له فولادوند (تهران طرح نو, 1380). ص 52. همچنین‌درباره | گوهای :جایگزیندولتملیر.ك Hedley Bull, The Anarchical society )New york\' The Macmillan Press LtD 9991( P.P. 792 - 713.31 راجر سالوان همان ‎Go‏ 51 - .61 .29 ۱ 62 uo ules 32 3. ب روس‌اونی ن ظریه اخلاقیکانت‌ترجمه علبرضا "لب ویه, 2438 2 ‏اوستان؟ تاب1381):‎ eas) :34 درباره مباحنجدید ب ین لمللیو اخلاق ر.ك 1 - 511 ۶.۴ با 00۰ ,6۲۵۲۵۳0

صفحه 28:
AKHLAGH1388@yahoo.com

بی ملل س رابطه اخالق وسیا ت ن ا ل بنام حق مهدی اقبالی مهدی ابادی بهار1390 رابطه اخالق و سياست در عرصه سياست بينالمللى مورد توجه صاحب نظران و نظريهپردازان روابط بينالملل بوده . رئاليستها امكان بهكارگيرى الزامات اخالقى را در سياست بينالملل منتفى مىدانند ،اما ايده آليستها نسبت به تحقق آن خوشبين هستند. در اینجا رابطه اخالق و سياست بينالملل با توجه به نحوه توزيع قدرت در سه وضعيت ساختارى امپراتورى ،دولت -ملت و حكومت جهانى مورد بررسى قرار مىدهیم رئاليستها میگویند بايد بحث ارزشهاى اخالقى را از سياست بين الملل جدا كرد ،در حالى كه ايده آليستها معتقدند كه ميان دو محيط داخلى و بين المللى جدايى وجود ندارد و قواعد و هنجارهاى داخلى را مىتوان در محيط بين .المللى به كار گرفت مف ي چ س ه وم اخالق ت؟ آيا مىتوان از معيارهاى اخالقى محيط داخلى در محيط بين المللى استفاده كرد؟ چه ديدگاههايى درباره اخالق بين المللى وجود دارد؟ چه وضعيتى اخالقى ،و چه وضعيتى غير اخالقى است؟ آيا اخالق در وضعيتهاى عادى ،بحرانى و جنگ به يك معناست؟ بايدهاى اخالقى نظام بين المللى از كجا نشأت مىگيرد؟ مالك رفتار اخالقى دولتها ،عقالنيت است يا تكليف؟ ميان اخالق و عدالت ،اخالق و حقوق بشر ،اخالق و احترام متقابل و عدم مداخله در امور كشورها چه نسبتى وجود دارد؟ اخالق در جهان فرا اطالعاتى و فرا صنعتى از چه جايگاهى برخوردار است؟ تعريف اخالق گاهى اخالق با توجه به شخص انسان و بر مبناى نيروهاى باطنى وى .تعريف شده زمانى در قالب اخالق اجتماعى در ساحت تعامالت جمعى ارايه گرديده .است اخالق در لغت به معناى دانش بد و نيك خویها ،و علم اخالق ،علم معاشرت با خلق است ،از اين رو رفتارها و اقدامات انسان متفاوت مىباشد :برخى از افعال ،طبيعى و عادى است و برخى ديگر ،ارزشى و فرامادى مىباشد كارهاى اخالقى ،در ذهن و وجدان بشر داراى ارزش و قيمت است، ولى نوع ارزشاش با ارزشهاى مادى متفاوت است،ارزشى است .مافوق ارزشهاى مادى مالك و معيار فعل اخالقى در مكاتب و فرهنگ كشورها يكسان نمىباشد و درباره آن ديدگاههاى متعددى بيان شده است. اخالق فردى با اخالق اجتماعى متفاوت است و آنچه محور مباحث اخالقى در سياست داخلى و بين المللى مىباشد ،جنبه اجتماعى اخالق است و اخالقيات عبارت از «مجموعهاى از قواعد و هنجارهايى است كه كردار انسان را راهنمايى و مهار مىكند» و اخالق نيز مقولهاى است كه حدود .و نحوه انجام كار را مشخص مىسازد اخالق از جهتی شبيه قانون ،حقوق و آداب و رسوم .است ،ولى با آنها تفاوت دارد براى نمونه ،موضوعاتى كه عرف به آنها مىپردازد، در حد موضوعات مربوط به قانون و اخالق از اهميت اجتماعى حياتى برخوردار نيست ،زيرا عرف عمدتًا به ظواهر ،ساليق و نمادهايى توجه دارد كه همواره به فضيلت و تكامل منجر نمىشود، همچنين ضمانت اجراى فرمانهاى اخالقى تا حد زيادى بر مكانيسمهاى درونى استوار است و از .اين رو ،از قانون متمايز مىگردد تعريف اخالق در سطح نظام بين المللى را مىتوان با رهيافت تقليل گرايانه با محور قرار دادن دولتها بيان كرد. در اين رهیافت ،دولتهاى ملى به مثابه انسانهايى هستند كه رفتارهاى متنوعى .دارند كه مىتواند اخالقى يا غير اخالقى باشد اين رهيافت ،اخالق را مجموعهاى از معيارها و هنجارهاى ارزشى مىداند كه اقدامات و رفتارهاى دولتها را هدايت .مىكند تفاوت اخالق در جامعه ملى با نظام بين المللى در اين است كه در جامعه ملى ،افراد مصدر رفتارهاى اخالقى هستند و ،محيط عملياتى آنها به مرزهاى ملى محدود است در حالى كه در نظام بين الملل دولتها در قالب نهادها و سازمانها ،به صورت رسمى و غير رسمى منشأ رفتارهاى اخالقىاند و محيط عملياتى آنها ،محيط بين المللى است كه از قواعد و مقررات و هنجارهاى الزامآور و الزم االجراى كشورى برخوردار نمىباشد آنچه بحث اخالق را در سياست بينالملل تبيين مىنمايد ،ارتباط مؤثر و مستقيم آن با ساختار قدرت در نظام بين الملل است. بحث ما اين است كه چگونه ساختار قدرت در سياست و نظام بين الملل مىتواند زمينهها و فرصتهاى الزم را براى تحقق اخالق در تعامالت بينالمللى محدود سازد و يا به تقويت آن كمك كند. در اين جا اخالق در سياست بين الملل را با توجه به ساختار قدرت در سطح نظام بين المللى مورد بررسى قرار مىدهيم س س بي لمل اخالق و ساختار قدرت رد يا ت ن ا ل بي ل سط ح ن ل م ي ل گ ي مت ت يك م ل .رد ح نظام ن ا ى ،وه وز ع قدرت ،دو تها را از د ر مازي ىسازد س س بي لمل ت ثي ح ن ق ي ت بحث اخالق رد يا ت ن ا ل ار لباط و ى با قدرت و وه وز ع قدرت دارد و من مل .رب مبناى طق واقعگرايى ،ساختار نظام بينا ل از رطيق نحوه توزيع قدرت هب دست مىآيد ساختاراهى مت فاوت ،رفصتهاى انرباربى را ردنق اختيار دولت رقار مىدهد و دولت رد نظام ساختارى از موقعيت و منزلت مع .ينى ربخوردار مىشود و ايفاى ش آن رد ردون ساختاراهى تعريف شده ام كانپذري است صح بي ل بيش ل م ت كش ي ل از سوى ديگر ،ره اقدام و رفتار دول خ ن ن قدرت ياز دارد ،لذا وراه ى هك از قدرت رى رب وردارند، هب ى ا ن ه رد ت بيش توان اقدامات ،و رفتاراهى ترى را خواهند داشت ترسيم اين وضعيت باعث دستهبندى دولتها بر اساس سطح قدرت به دولتهاى ابرقدرت ،قدرت بزرگ ،قدرت متوسط ،قدرت كوچك و قدرت ذرهاى مىگردد و نابرابرى قدرت دولتها در سطح بين المللى همواره زمينهساز ظلم و ستم و غارت اموال ،ثروت و منافع قدرتهاى ضعيف شده است. اين مسئله را مىتوان در سه وضعيت ساختارى امپراتورى ،دولت ملى و حكومت .جهانى مورد بررسى قرار داد مپ ت اخالق رد ساختار ا را ورى مطالعه سياست جهانى رد ساختار امپراتورى مىتواند راقبتها و منازعات شديد قدرتهاى امپراتورى را رباى .بسط قدرت و سيطره رب مناطق دوردست ن دهد شان بي ل مل ي .رفتار حكومتهاى امپراتورى رد اتر خ گذشته مصداقى از ديدگاه رئاليستها ردباره سياست ن ا ل است ديدگاه رئاليستها هك ربرگفته از نظريههاى ماكياول و اهب محس مىباشد ،ماهيت دولتها را رشور مىداند هك ره يك رد پى .كسب قدرت و ازفايش آن هستند و ورىترين هدفشان تأمين منافع خود مىباشد ف تب ع ي م ل ع س س .رد اين حالت بحث از ر ع ض و ربرقارى عدا ت بى نا ت و سيا ت مقدم رب اخالق مىباشد قبل از ظهور دولتهاى ملى در عرصه نظام بين المللى ،امپراتورىها مهمترين بازيگران سياست جهانى بودند و رفتار و عملكرد امپراتورىها و نحوه تعامل آنها .با يكديگر تاريخ جهانى را رقم مىزد .اساس قدرت و سياست امپراتورىها بر زور و نظامىگرى مبتنى بود آنها به منظور بسط سرزمين و افزايش قدرت و جمعيت در حال رقابت .و جنگ با يكديگر بودند وحدتشان بيشتر با قدرت نظامى پديد مىآمد و ساخت سياسى قدرت بر .محوريت شخصى امپراتور و اطاعت از سوى سايرين بود يك نظريه اخالقى يا سياسى تحت لواى دين يا ايدئولوژى ،براى صلح و .هماهنگى مورد استفاده قرار مىگرفت امپراتورىها هنگامى در تاريخ بشر پديد آمدند كه اقوامى با روحيهى« جنگاورى و جهانگيرى قومى دامنهى قدرت سياسى خويش را بسط دادند و بر اقوام ديگر چيره شدند و سپس انگيزههاى ايدئولوژيك... ».نيز بر آن افزوده شد امپراتورىهاى قديم مصر ،بابل ،آشور ،ايران ،چين ،ژاپن ،يونان و روم دوام بيشترى داشتند. امپراتورى آشور تا حد زيادى از طريق لشكركشى و جنگ به حيات خود ادامه مىداد و اغلب با كسانى كه بر آنها چيره مىشد ،با خشونت و ستمگرى رفتار مىكرد. جنگهايى كه پادشاهان آشور هر سال به آن دست مىزدند ،هم جنبه دفاعى و هم جنبه غارتگرى داشت و از طرفى ،داراى انگيزه مذهبى و تا حدى اخالقى بود. .دشمنان شاه دشمنان خدا بودند ،آنها شياطينى بودند كه مىبايست مجازات شوند در قرون وسطى به بعد امپراتورىهاى دريايى و زمينى با ابعاد گستردهترى ظاهر شدند كه از جمله امپراتورىهاى پرتقال ،اسپانيا، هلند ،فرانسه ،بريتانيا ،آلمان ،ايتاليا ،بلژيك و ژاپن اين امپراتورىها براى بسط قدرت و سرزمين خود ،اقدامات جنگى و .مداخله جويانهاى را انجام دادند امپراتورى پرتقال به دنبال كشف قاره آفريقا در سال 1456ميالدى به ساحل گينه دست يافت و با دور زدن قاره آفريقا و واسكودوگاما ،در .سال 1489ميالدى به هند رسيد و اين شبه قاره را استعمار كرد با كشف قاره آمريكا از سوى كريستف كلمب در سال 1492ميالدى، .استعمار اسپانيا در اين قاره آغاز شد كشف و استعمار قاره آمريكا ،دولت اسپانيا را در قرن شانزدهم ميالدى به اوج عظمت رسانده بود . اين كشور به صورت بزرگترين و مسلطترين امپراتورى جهان در آن قرن درآمد. وسعت امپراتورى و افزايش توان اقتصادى به لحاظ پشتوانه شمشهاى طال و نقره امريكا و برترىطلبى اسپانيا در عرصه نظامى ،به اين دولت اجازه مىداد تا در امور بين .المللى نقش اساسى ايفا كند تاريخ مداخلهها و توسعهطلبىهاى امپراتورىهاى هلند ،فرانسه، بريتانيا و غيره نيز بيانگر گسترش قدرت به هر نحو ممكن و .به دور از اخالق و ارزشهاى معنوى است مداخلهها و مستعمرهگيرى بريتانيا را مىتوان در قارههاى .امريكا ،آسيا ،اروپا و آفريقا مشاهده كرد حضور بريتانيا در قاره آمريكا بسيار گسترده بود ،به طورى كه .مستعمرات متعددى را در امريكاى شمالى به دست آورد سرانجام« ،خصومت ميان فرانسه و انگلستان در امريكاى شمالى در جريان چهار جنگ پياپى كه حدود هفتاد سال (1759 - 1689م) طول كشيد ،پيامدهاى ناگوارى را به ».همراه آورد قدرتهاى امپراتورى و استعمارى اقدامات غير انسانى و ضد اخالقى خود را به ُطُر ق مختلف توجيه نمودند و آنها را طبيعى جلوه دادند . بعنوان مثال نژادگرايى و تجارت برده ي ت ژنادرگا ى و جارت ربده .از ازباراهى قدرتهاى امپراتورى رباى سلطهگرى ،تأكيد رب اختالافت ژنادى و انرباربى ميان ملتها مىباشد تقس ي رب اساس نظريههاى ژنادى ،انسانها هب ژناداهى پس ش نظ ق ب ط م سل ق تق و ربرت م ى وند و رهي ژنادى طه يك ه ،وم تح ي م ه .و ملت را رب ساريين تأييد مىكند و ر يك رطف را هب راه مىآورد ي .اتر خ عهد باستان و يوانن نشان دهنده تمازي ميان رگوههاى انسانى مىباشد .ايدههايى هك ح كايت از انرباربى طبقاتى و امتيازات يك رگوه رب رگوه ديگر مىكرد مب فئ ليس ت ن ع جت ب ط م س ايدههاى ى رب انرباربى ژنادى رد سيسيان قات ا ماتث ى رد دوران ودا م هب اوج ر يد .رد آن« دوران ،امتيازات طبقاتى رسمًا هب وسيله تم طبقه اجتماعى بيت شد ،نجبا اعتقاد داشتند هك داراى... ».خون رنگينتر مىباشند قرن نوزدهم عقايد مربوط به برترىهاى نژادى به شدت رواج يافت و كنت دو گوبينو در كتاب «مقاالتى در بيان اختالفات نژادها» در سال 1853ميالدى از آن دفاع كرد. از ديدگاه وى ،بشريت سه نژاد آريا ،زرد و سياه دارند و اين نژادها نه تنها فطرتًا با هم .اختالف دارند ،بلكه ذاتًا نابرابر هستند نژاد آريا از زردها باالتر است و سياه از هر دوى اينها پايينتر .مىباشد وى مىگويد: نژاد سفيد كه از همان آغاز هوشيارى و نيروى فكرى آشكارترى از خود نشان داد ،بر ساير نژادها كه از نظر .شمار ،به مراتب از او افزونترند ،تسلط پيدا كرد اين سلطه به اين معنا نبود كه اين نژاد قدرت خود را به رقيبان تحقير شدهاش تحميل كرد ،زيرا هيچ وقت ارتباطى .با آنها نداشت بلكه از اين جهت بود كه قابليت خود را براى كسب تمدن از باالترين سطوح نسبت به آنها كه به كلى فاقد آن بودند ،به ثبوت رسانيد نظريه چارلز داروين در سال 1859ميالدى درباره تنازع بقا و باقى ماندن نژاد برتر ،به نظريه نژادگرايى كمك زيادى كرد. نژادگرايى و تقسيم انسانها به دون مايه و برتر ،خود را در قالب تجارت برده نشان داد. بردهدارى و تجارت برده در تاريخ نظام امپراتورى ،سرگذشت وحشتناكى از سياست ُدَول قدرتمند را بازگو مىكند :وژيگىهاى اين دوره ت سل ي م انسانهاى ضعيف از حقوق رفدى و اجتماعى خود محروم بوده و م قدرتهاى سلط شدند و بع مپ ف ت ب ت ي م .حيات آنها ات ى از نا ع و ما الت قدرتهاى ا را ورى ود ح بش ت می دوره ربدهدارى را يكى از غير اخالقىترين دوران يات رى باشد .جارت ربده رد .ارفيقا از سوى قدرتهاى ارواپيى ،با بدرتين وضع صورت مىگرفت قب ج ن ي بي مق كش ربدگان رد كشتىها هب ز ر يده مىشدند و تعدادى از آنها ل از رسيدن هب صد از ن .مىرفتند سپ ن لس گ هل نس اول رپتقالىها رد اواسط سال 1400ميالدى و س ا تان ،ند و رفا ه رد سال 1600ميالدى وارد تجارت ربده شدند اواسط سالهاى 1500تا 1800ميالدى ،اروپاييان بيش از ده ميليون برده از سواحل غرب آفريقا بين سنگال و آنگوال وارد امريكا نمودند كه حدود پانصد .هزار تن از آنها به اياالت متحده و كانادا وارد شدند ل م اخالق رد ساختار دولت ى تغيي ن بي لمل مپ ي مل م ل ت ي ب خ م ر ظام ن ا ل از سا تار ا را ورى هب «دو ت -ت» رد اد يات ارواپ ى از سال 1648الدى با عاهده و .ستفاليا آغاز شد مش دمرنخ است هك با ش كلگيرى نوعى از دولت هب وجود مىآيد و استفاده روع از زور را تنها رد ردون دولت -ملت پديدهاى مش .يك رسزمين با رمزاهى صى رد اختيار دارد و رد صدد متحد ساختن رمدمى است هك تحت حكمرانىاش رقار دارند مش رد ش كلدهى اين اتحاد از ازبار همگنسازى ،ايجاد رفهنگ ترك ،نماداه ،ارزشها ،احياى سنتها و اسطورههاى اصل و نسب .استفاده میشود .گاهى اين ازبار را خود ابداع مىكند از سوى ديگر ،انحصار هب كارگيرى خشونت هن تنها رد بردون رمزاهى ملى صورت مىگيرد ،بلكه ازبارى رباى دافع از منافع دولت -ملت رد مقا ل ساري دولت -ملتها مىباشد مهمترين مؤلفه دولت ملى ،حاكميت ملى است كه آن را از ساير دولتها متمايز مىسازد. در اين نظام ،مرزهاى ملى اهميت دارد و هر ملت ،ملل ديگر را بيگانه تلقى مىكند و غيريت سازى و بيگانه گريزى يكى از متغيرهاى اساسى هويتساز آن مىباشد . قرائت از نفع مشترك ،ابتدا در درون سرزمين ملى معنا مىيابد و بر آن تأكيد مىشود و ناسيوناليسم و عقالنيت به عنوان دو محصول عصر مدرن ،نظام بين الملل دولت ملى را قوام مىبخشد و اخالق در هيئت آن معنا .مىگيرد ي ل س ني سي ع ق ان وان م و ال ت س س بي لمل .تأكيد رب ملت و ستايش آن هب عنوان يك آيين ،آاثر و ايپدماهى گست م ه س شت رباى يا ت نا ل هب راه دا ه ا ت را ردهاى بيس ن بي لمل ح م ه ل حف ملىگرايى رد رقون نوزدهم و تم هم سبب اتحاد و انسجام ملت شد و ظام ن ا ل دو ت ورى را ظ ركد و م .منازعات ،حبرانها و جن گهاى متعددى را هب وجود آورد بيس ليس ليس .از ديدگاه ويليام .ال .النگر ،انسيوان م ارفاطى منشأ امپريا م و توسعهطلبى رد رقن تم شد .مصداق آن ،سياستهاى افشيستى آلمان هيتلرى و ربوز جنگ جهان دوم رد سال 1939ميالدى مىباشد ى ليس ب بي لمل ن م ج س ل پيوند انسيوان م با قدرت دولتى هب كارربد ازبارى آن رد روا ط ن ا ل از وى دو تها ر رگديد گيبرنا معتقد است. : اين رژيمها با تكيه بر نمادهاى نژاد محوِر ناسيوناليستى ،الگوهاى خالص شهروندى و دفاع از برترى بعضى مردم نسبت به ديگران ،احساسات ناسيوناليستى را استثمار كرده و آنها را به نوع كامًال متضادى از ناسيوناليسم قالب نمودند. .انحصارطلبى ،بيگانه ستيزى ،توسعهطلبى و ظلم ،به مشخصههاى اصلى آنها میباشد در ساختار نظام بين الملل دولت محورى ،بر عقالنيت به .عنوان مبناى رفتارى دولتها تأكيد شد اين امر تا حد زيادى مقوله اخالق ،ارزشها و امور معنوى .را در سياست خارجى دولتها به حاشيه راند عقالنيتى كه در اين نظام محوريت يافت مبتنى بر محاسبه سود و زيان مادى و معطوف به دستيابى به بيشترين .ميزان رفاه بود اصل سودمندى رفتار از دو جهت نظرى و عملى قابل بررسى است اتكينسون در اين باره مىگويد: در اصالت سودمندى عملى ،هميشه احكام و داورىها در يك سطحاند و موضوع اين است كه در فالن شرايط خاص ،كدام رفتار موجب بيشترين رفاه مىگردد. اصالت سودمندى نظرى ،داراى دو مرحله است: اول ،اين كه آيا چنين عملى بر طبق فالن قاعده اخالقى پذيرفته شده ،درست است يا نه؟ دوم ،اين كه آيا واقعًا مراعات آن قاعده اخالقى موجب رفاه بيشترى خواهد شد يا خير؟ در اين ديدگاه ،تأمين منافع ملى با استفاده از عقل ابزارى ،مورد توجه .دولتها به ويژه دولتهاى تأثيرگذار بر معادالت جهانى قرار گرفت دولت به عنوان ابزار و دستگاهى براى دستيابى هر چه بيشتر به اهداف .رفاهى نگريسته شد تعبيه بهترين و كاراترين وسايل براى امحاى نسل بشر هم رفتارى« ».عقالنى به معناى ابزارى آن است دولت مىتواند براى نيل به اهداف خود ،ابزارهاى كارا و سودمندى را .برگزيند و رفتارهاى خود را عقالنى كند در اين راستا اخالق و ارزشها نيز در خدمت منافع ملى قرار مىگيرد و از آن به عنوان يك ابزار استفاده مىشود اخالق رد ساختار حكومت جهانى تح ل سط ع بش هم قق اخالق و ارزشها و ربرقارى عدالت رد ح جهان ،واره از آرزواه و خواستههاى رى بوده است و سازمانهاى بين ا مللى را مىتوان طليعه ملى شدن انديشه انسان رباى دستيابى هب جهان مسالمتآميز و عارى از بحرانها و جن گها دانست. قب هم لمل اين آرزو رد دوران حكومتهاى امپراتورى و ل از آن وجود داشته و رد ساختار نظام بين ا ل دولت محورى رب رضورت و ا يت آن تأكيد شده است. ني مح رد اين ديدگاه ،دولت رد رعهص داخلى و جهانى رد خدمت اخالق مىباشد و اساسًا اخالق رب سياست تقدم مىيابد و سياست ،ازبارى رباى ل هب سعادت سوب مىشود. بخ ي .ارسطو غايت دانش سياست را ني ك تى هك هماان رسيدن هب فضا ل اخالقى است ،ذرك مىكند كانت از جمله انديشمندانى است كه به تقويت اخالق و ارزشهاى انسانى در .سياست بين الملل معتقد است از ديدگاه وى ،باالترين خير سياسى صلح جهانى مىباشد و صلح جهانى از طريق دولت اخالقى امكانپذير است كه در اين صورت ،مهمترين وظيفه .دولت ترويج و حمايت از اخالق در سطح بين المللى مىباشد به اعتقاد ايشان ،همان طور كه نفع شخصى ،افراد را از وضع طبيعى به جامعه قانونمند هدايت كرد و سرانجام ،پس از يك حالت طبيعى به ارزشها و اخالق روى آورد ،در نظام بينالمللى هم وابستگىهاى متقابل اقتصادى، نظام بين الملل را به سمت فدراسيونى بين المللى يا جامعه ملل به صورت قسمى جمهورى جهانى مركب از قدرتهاى داراِى حِق حاكميت .سوق خواهد داد كانت به برقرارى صلح پايدار در سطح جهانى مىانديشد؛ صلحى كه بر پايه اخالق استوار است. الغاى پيمانهاى محرمانه ،خلع سالح عمومى ،عدم مداخله در امور دولتها ،محو سياستهاى براندازى ،برقرارى روابط برابر ،انعقاد قراردادهاى عادالنه ،خيرخواهى و غيره مىتواند سرآغاز سياست نوين بين المللى و بيانگر نقش بنيادين اخالق بين المللى .باشد كانت اخالق را امرى مطلق مىخواند چون هيچ چيز نمىتواند بىاعتنايى ما را به وظايف اخالقى توجيه كند، .پس بىقيد و شرط و مطلقًا به آنها التزام داريم در عين حال وى به تعارض عقل و خواهشهاى نفسانى واقف ،و بر آن بود كه كليد قوانين اخالقى به .صورت اوامر ظاهر مىشوند و دولت ،پيش شرط حتمى هر گونه پااليش اخالقى انسان است :كانت درباره اخالق به عنوان امر مطلق سه فرمول را بيان مىكند فرمول خود آيينى يا قانون عام :هرگز نبايد به شيوهاى عمل كنم كه نتوانم اراده كنم كه ضابطه 1. رفتارى من به صورت قانون عام درآيد. . 2فرمول احترام به كرامت اشخاص :چنان عمل كن كه انسان را -خواه شخص خودت و خواه ديگران -همواره غايت بدانى ،نه صرفًا وسيله. . 3فرمول قانونگذارى براى جامعه اخالقى :همه ضابطههاى ناشى از قانونگذارى خود ما بايد با يك .ملكوت امكانى غايات چنان هماهنگ باشند كه گوئى آن (ملكوت) ُملك طبيعت است در نگرش اخالقى كانت خودانگارى ،خودمحورى و خودپسندى برآمده از نظام دولت -ملت وستفاليايى وجود ندارد . فاصله ميان محيط داخلى و خارجى از ميان برداشته مىشود . همه ملتها و دولتها تابع سرنوشتى واحد قرار مىگيرند و خير عام جايگزين منافع و مصلحتهاى ملى گرايانه مىشود در انديشه كانت ،رفتار و اقدامات افراد بر حسب انجام وظيفه صورت مىگيرد و مادامى كه به وظيفه عمل .شود ،فرد با فضيلت محسوب مىشود اساس تكليف امرى اخالقى است و از سويى ،انسان براى نيل به كمال وظيفه دارد و از سوى ديگر ،سعادت ديگران نيز براى فرد به عنوان غايتى الزامآور محسوب .مىگردد کانت مىگويد: وظيفه اخالقى براى ايجاد سعادت ديگران اين است كه غايات ديگران را غايات خود بدانيم؛ البته تنها تا آن جا .كه اين غايات غير اخالقى نباشد ديدگاه كانت دربر دارنده آموزههاى ايدهاليستى در نظام بين الملل است كه بر هنجارهاى انسانى و حقوقى تأكيد مىكند. هنجارهايى كه دولتها را موظف مىسازد از اقتدار و حاكميت ملى خود به نفع خير عام بشرى و تقويت نهادهاى فراملى بكاهند و خير خود را در چارچوب .منافع عام بشرى بنگرند بر اين اساس ،معضالت گسترده انسانها در عرصه بين المللى ناشى از صورتبندى و . ساختار جهانى است و اصالح ساختارى در قلمروهاى حقوقى و سياسى نه تنها .مسايل جهان سياست را سامان مىبخشد ،بلكه سياست جهان را نيز اخالقى مىكند اين ساختار در قالب حكومت جهانى و مشاركت همه جانبه دولتها در ساخت آن امكانپذير است ،به گونهاى كه توزيع قدرت در آن به صورت عادالنه صورت گيرد و .فرد و دولت سعادت ديگران را نيز همانند سعادت خود بدانند به نظر مىرسد در وضعيت كنونى كه جهان در حالت وابستگىهاى متقابل اقتصادى، اجتماعى و سياسى به صورت متقارن يا نامتقارن قرار دارد ،بيش از هر زمانى حركت به سمت تحقق بخشيدن به ايدههاى انسانى در سطح اخالق و ارزشهاى انسانى تقويت شده است از طرفى ،مسايل بشرى همانند تبعيض و بىعدالتى ،جنگ و بىثباتى ،جنايت ،مواد مخدر .و غيره جهانى شده و اقدامات جمعى جهانى براى رفع آنها ضرورى است از سوى ديگر ،جهان در عصر فرا اطالعات بيش از هر زمانى به هم تنيده شده و .آگاهىهاى ملتها نسبت به مسايل سياست بينالملل افزايش يافته اين امر مىتواند زمينههاى توجه به اخالق و تقدم يافتن آن به سياست را تقويت نمايد و بشريت را به خواست و آرزوى ديرينهاش يعنى ساخت جامعه جهانى بر مبناى عدالت و برابرى نزديك سازد . مىتوان گفت بشريت تجربه دو ساختار قدرت امپراطورى و دولت ملى را در پيش روى دارد. ساختارهايى كه در قاموس خود همواره اخالق وارزشها را به حاشيه رانده و يا از طريق محدود ساختن ،آن را تضعيف يا سركوب نموده است و در صورت لزوم ،معنى و مفهوم خاصى به آن داده و در راستاى مقاصد خويش قرار داده است به نظر مىرسد ساختار حكومت جهانى تحت تأثير انديشهها و آرزوهاى بشرى و قرائت مجدد از نفع مشترك و توجه به انگيزهها ،انگيختهها، باورها ،ارزشها و اخالق مىتواند نحوه توزيع قدرت در سطح جهان را تحت تأثير قرار داده و تحت اين شرايط وضعيت مناسبى را براى توجه نمودن به ارزشها و اخالق فراهم سازد هر چند موانع و چالشهاى آن را نيز نمىتوان ناديده گرفت منابع: .1:درباره بحث اخالق در نگاه رئاليستى ر .ك ‏Gordon\' Graham. Ethics and International Pelations: ‏Camridge: Blackwell publishers LTD. 7991\' PP. 32. لغت نامه دهخدا ،ج ،1ص 3. 2.1296. .3مرتضى مطهرى ،فلسفه اخالق (تهران :صدرا ،)1378 ،ص 14. . 4علىرضا شايانمهر ،دائرة المعارف تطبيقى علوم اجتماعى« ،كتاب دوم» (تهران :كيهان ،)1379 ،ص 46. . 5ر.ك :ويليام .كى .فرانكنا ،فلسفه اخالق ،ترجمه هادى صادقى( ،قم: كتاب طه) ،ص 24. .6درباره ديدگاه رئاليستها و نقد آن ،ر.ك: هانس جى .مورگنتا ،سياست ميان ملتها ،ترجمه حميرا مشيرزاده،(.تهران :دفتر مطالعات سياسى و بين المللى)1374 ، ‏Paul. R. Viotti and Mark, kaupp, International Relations ‏Theory: Realism, Pluralism, Globalism (New york, Macmillan ‏Press 7891).7 درباره نظريههاى ماكياول و هابس ،ر.ك8. : - 8نيكولو ماكياولى ،گفتارها ،ترجمه محمدحسن لطفى (تهران :خوارزمى، )1377و 9شهريار ،ترجمه داريوس آشورى( ،تهران :مركز.)1375 ، - 10توماس هابز ،لوياتان ،ترجمه حسين بشيريه (تهران :نشر نى)1380 ، داريوش آشورى ،دانشنامه سياسى (تهران :مرواريد11. ، ،)1362ص 35. .12دان ناردو ،امپراطورى آشور ،ترجمه مهدى حقيقتخواه (تهران :ققنوس ،)1381 ،ص 12. .13همان ،ص 50. .14نقى لطفى و محمدعلى علىزاده ،تاريخ تحوالت اروپا در قرون جديد (تهران :سمت ،)1381 ،ص 85. - 83 .15همان ،ص 95. .16فرانك .ال .شوئل ،امريكا چگونه امريكا شد ،ترجمه ابراهيم صدقيانى (تهران :اميركبير ،)1363 ،ص 64. .17ف .لئونيدوف ،نژادپرستى و جهانخوارى ،ترجمه غالمحسين فرنود (تبريز :ابن سينا ،بىتا) ،ص 10. .18عبدالرحيم ذاكر حسين ،تأسيسات حقوقى و سياسى امپرياليستى (تهران :چاپ بخش ،)1368 ،ص 52 فرانسوا دو فونتت ،نژادگرايى ،ترجمه حسين شهيدزاده (تهران19. : سازمان انتشارات و آموزش انقالب اسالمى ،)1369 ،ص 61. .20ر.ك :آن مانتفيلد ،تجارت برده ،ترجمه محمود فلكى مقدم (تهران :گوتنبرگ.)1357 ، .21مسعود بلغانى ،مرورى بر آفريقا (تهران :دانشگاه پيام نور، ،)1373ص 130. .22مونتسرات گيبرنا ،مكاتب ناسيوناليزم ،ترجمه اميرمسعود اجتهادى (تهران :دفتر مطالعات سياسى و بينالمللى ،)1378 ،ص 81. .23همان ،ص 97. .24گلنر و گيدنز ،ناسيوناليزم را نتيجه عصر مدرن و دولتهاى مدرن مىدانند در اين باره ،ر.ك :همان ،ص 84. - 83 .25احمد ساعى ،نظريههاى امپرياليسم( ،ترجمه و تأليف) ( -تهران: قومس ،)1376 ،ص 59. .26مونتسرات گيبرنا ،همان ،ص .95همچنين درباره تأثيرات ناسيوناليسم بر روابط بينالملل ،ر.ك :فرد هاليدى ،ملىگرايى ،ترجمه احمد عليخانى (تهران :دوره عالى جنگ ،دانشكده فرماندهى و ستاد، ،)1379ص 45 - 39 آر .اف .اتكينسون ،فلسفه اخالق ،ترجمه سهراب علوىنيا 27. (تهران :مركز ترجمه و نشر كتاب ،)1369 ،ص 47. .28حسين بشيريه ،عقل در سياست (تهران :نگاه معاصر، ،)1382ص 53. .29ارسطو ،اخالق نيكو ماخوس ،ترجمه محمدحسن لطفى (تهران :طرح نو ،)1378 ،ص 17. .30راجر ساليوان ،اخالق در فلسفه كانت ،ترجمه عزت الَّله فوالدوند (تهران :طرح نو ،)1380 ،ص .52همچنين :درباره الگوهاى جايگزين دولت ملى ،ر.ك '\Hedley Bull, The Anarchical society )New york ‏The Macmillan Press LtD 9991( P.P. 792 - 713.31 راجر ساليوان ،همان ،ص 29. 61. - 51 .32همان ،ص 62 .33بروس اونى ،نظريه اخالقى كانت ،ترجمه علىرضا آل بويه( ،قم :بوستان كتاب ،)1381 ،ص 247. .34:درباره مباحث جديد بين المللى و اخالق ،ر.ك ‏Graham, Op. cit, P.P. 511 - 571 مهدی اقبالی مهدی ابادی بهار 1390 ‏AKHLAGH1388@yahoo.com

51,000 تومان