سکولاریسم
اسلاید 1: سکولاریسم“Secularism”نان گیر
اسلاید 2: تعريف سكولاريسمسكولاريسم در اصل مفهوم غربي است كه توصيفگر نوعي تفكر خاص در باب جهان و انسان و تدبير جامعه است كه در شرايط خاص جامعه غربي رخ نموده است. اين واژه در زبان فارسي به معناي دنيامداري، دنيامخوري، دين گريزي و دين جدايي است.در معناي اصطلاحي، بريان ويلسون در دائره المعارف دين، سكولاريسم را چنين تعريف مي كند: سكولاريسم يك ايدئولوژي است كه مدافعان آن آگاهانه همه امور و مفاهيم ماوراي طبيعي و وسايط و كاركردهاي مربوط به آن را نفي مي نمايند و از اصول غير ديني يا ضدديني به عنوان مبناي اخلاق شخصي و سازمان اجتماعي دفاع مي كنند.به تعبيري ديگر، قاتلان به سكولاريسم مي كوشند زندگي انسان را از طريق ابزارهاي مادي صرف، يعني عقل ابزاري و علوم تجربي و بدون استعانت از وحي، توسعه و سامان بخشند. به لحاظ فلسفي، سكولاريسم خود را در ساختار نظامهاي فكري و رفتارهاي عقلاني نمودار مي سازد؛ به گونه اي كه آموزه هاي وحياني و ماوراي طبيعي را كاملاً ناديده مي گيرد، يا مورد انتقاد قرار مي دهد. به لحاظ سياسي نيز مي كوشد سياست را از تاثير آموزه هاي ديني دور نگاه دارد. در حوزه تعاليم و تربيت نيز سعي مي كند تا تعاليم ديني را از برنامه آموزشي كنار نهد.
اسلاید 3: زمينه ها و عوامل پيدايش سكولاريسم عواملي چند باعث پيدايش سكولاريسم در مغرب زمين شد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:متون مقدس و منابع اوليه تفسيرهاي ناروا از كتاب مقدس مسيحيان و انديشه هاي تحريف شده اي كه در اين كتاب راه يافته بود راه را براي ظهور سكولاريسم هموار ساخت كه برخي از آنها بدين قرار است:جدايي دين از سياستدر كتاب مقدس مسيحيان آمده است كه حضرت عيس(ع) در پاسخ به اين پرسش فريسيان كه آيا جزيه دادن به قيصر رواست، گفت( مال قيصر را به قيصر ادا كنيد و مال خدا را به خدا)اين عبارت بدين معناست كه جزيه دادن كه كاري دنيوي است، شأن و مقام قيصر است و به خدا ارتباطي ندارد، يا به تعبير ديگر، شأن و مقام حكومت از شئون بشري و دنيوي است و نه از شئون الهي و ديني. براساس چنين تفسيري، جدايي دين و امور خدايي از سياست و حكومت، آموزه اي ديني است.در تعبيري ديگر، حضرت عيسي(ع) در پاسخ به سؤال پيلاطس كه پرسيد: آيا تو پادشاه يهود هستي؟ فرمود:اگر پادشاهي من از اين جهان مي بود، خدام من جنگ مي كردند تا به يهود تسليم نشوم، لكن اكنون پادشاهي من از اين جهان نيست.از اين تعبير نيز به خوبي بر مي آيد كه پادشاهي اين جهان، مربوط به عيسي(ع) و حواريون او نيست و كسان ديگري كه با او نسبتي ندارند، بايد در اين جهان پادشاهي كنند. اين آموزه در واقع جدايي دين از سياست را اعلام مي دارد.
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.