شناخت حقیقت اشیاء
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
برچسبهای مرتبط
- ابن سینا
- استدلال
- پاورپوينت شناخت حقیقت اشیاء
- پاورپوینت
- پاورپوینت آماده
- پاورپوینت رایگان
- تعریف علم
- جلالالدین دوانی
- چیستی علم
- حقیقت ادراک
- حقیقت اشیا
- حکمه الاشراق
- دانلود پاورپوینت
- دانلود پاورپوینت آماده
- دانلود پاورپوینت رایگان
- درباره حقیقت علم
- سهروردی
- شناخت حقیقت اشیا
- صدرالمتالهین
- علم
- علم از دید علما
- علم در فلسفه اسلامی
- فارابی
- قوشجی
- مبدأ صور
- معرفت
- ملاعبدالرزاق لاهیجی
- نفی ختم علم
- واقع نمایی علم
امتیاز
شناخت حقیقت اشیاء
اسلاید 1: .شناخت حقیقت اشیاء.ابنسینا در باره وقوف بر حقیقت اشیاء میگوید: الوقوف علی حقایق الاشیاء لیس فی قدرةالبشر و نحن لا نعرف منالاشیاء الا الخواص واللوازم و الاعراض(ابنسینا، بیتا، ص34)وی چنین استدلال مینماید: الانسان لا یعرف حقیقة الشئ البتة لانّ مبدأ معرفته للاشیاء هو الحس ثم یتمیز بالعقل بین المتشابهات و المتباینات و یعرف حینئذ ٍ بالعقل بعض لوازمه و افعاله و تأثیراته)ابنسینا، بیتا، ص82)ابنسینا به عدم حصول ذات و حقیقت اشیاء تصریح مینماید: العلم هو حصول صور المعلومات فیالنفس و لیس نعنی به ان تلک الذوات تحصل فیالنفس بل آثار منها و رسوم(ابنسینا، بیتا، ص82)
اسلاید 2: .سهروردی.سهروردی نیز تعریف به حد را برای انسان غیرممکن و سایر تعاریف متداول را تعریف به رسم تلقی نموده است. (سهروردی، 1367، ص36-31) وی دورهای را که در آن دوره، تفکر محدود شود و درهای مکاشفات و راههای مشاهدات مسدود گردد بدترین دوره حیات بشری معرفی کرده است. (سهررودی، 1367، ص 17) او علم و دانش را وقف گروه معدودی ندانسته، منع محقیقین از شناخت بیشتر را مذمت نموده است:«فلیس العلم وقفا علی قوم لیغلق بعدهم بابالملکوت و یمنع المزید عنالعالمین»(سهروردی، 1372/ج)
اسلاید 3: .نفی ختم علم.صدرالمتالهین: وانی ایضا لا ازعم انّی قد بلغت الغایة فیما اردته. کلّا فان وجوه الفهم لا ینحصر فیما فهمت و لا یحصی و معارف الحق لا تقید بما رسمت و لا تحوی لانّ الحق اوسع من ان یحیط به عقل و حدّ.
اسلاید 4: غیرقابل تعریف بودن علم علم و معرفت محصول ارتباط خاص بین عالم و معلوم است. وقتی که معلوم نزد عالم حاضر میشود، ادراک رخ میدهد. دانستن، محصول یافتن است. عالم زمانی معلوم را میشناسد که آن را دریافت کند. اگر دریافتی نباشد، شناختی نیز در کار نخواهد بود.تعریف علم ممکن نیست، زيرا اولاً مفهومي بدیهی است و ثانياً همه چیز را به علم میشناسیم و علم تعریفپذير باشد يا دور يا تسلسل.
اسلاید 5: ادامهعلامه طباطبائی: «حصول العلم لنا ضروری، و کذلک مفهومه عندناوجود العلم ضروریٌ عندن و کذلک مفهومُه بدیهیٌ لناصدرا در اسفار: ولا شیءَ اعرفُ مِن العِلم لانّه حالُه وجدانیةٌ نفسانیّةٌ یجدها الحیُّ العلیمُ مِن ذاته ابتداءً مِن غیر لبسٍ و لا اشتباهٍ و ما هذا شأنه یتعذّر اَن یعرف ما هو اجلی و اَظهر و لانَّ کلَّ شیءٍ یظهر عند العقلِ بالعلمِ به فکیفَ یظهر العلمُ بشیءٍ غیر العلم؟
اسلاید 6: مسائل اساسی ناشی از چیستی علممسأله هستی شناسانه: جوهر یا عرض بودن علم؛ مقولی یا فوق مقوله بودن علممسأله معرفت شناسانه: مطابقت صور علمی با معلوم خارجیمسأله انسان شناسانه: ذاتی یا عرضی بودن علم برای انسان
اسلاید 7: .پیش فرضهای نظریه مشهور حکمای مسلمان.1- علم، حصولی است و علم حضوری منحصر به موارد اندکی است.2- علم، امری مقولی است و مندرج در مقوله کیف است.3- مطابقت صور علمی با واقع، بدیهی یا شبیه آن است.4- صور علمی، از عوارض انضمامی نفس است.
اسلاید 8: دعاوی حکیمان مسلمان در تعریف علمدر مسئله وجود ذهنی، ادعای حکمای مسلمان دو چیز است: 1- به هنگام علم ، چیزی در ذهن موجود میشود و چنین نیست که علم تنها رابطهای اضافی میان عالم و معلوم باشد. 2-آنچه در ذهن پدید میآید با آنچه در عالم خارج موجود میگردد، از نظر ذات و ماهیت یکی است.دو نکته1- در بحث وجود ذهنی به رابطه ادراک با شئ ادراک شده پرداختهاند.2- در بحث اتحاد علم وعالم و معلوم بهرابطه اداراک با شئ اداراک کننده پرداختهاند
اسلاید 9: تعریف علم در فلسفه اسلامیفارابی: علم از مقوله کیف نفسانی است.
اسلاید 10: ابن سیناابنسینا: از سویی علم را عارض بر نفس میداند و از سویی دیگر علم را حضور مثال حقیقت شئ (نه نفس حقیقت شئ) نزد مدرک میدانددر پاسخ به شبهه عرض بودن صور مکتسب از جواهر، تعریف جوهر (ماهیتی که هرگاه به وجود خارجی موجود شود مستغنی از موضوع خواهد بود) را در جوهر معقول جاری میداند. وی جوهر معقول را به شرط تحقق در عالم خارج، از آن مستثنی نمیداند، یعنی استغناء جوهر در عقل از موضوع را جز تعریف جوهر بهشمار نمیآورد
اسلاید 11: ادامه ابن سیناوی با تعریف جوهر به استغناء از موضوع در مقام تحقق خارجی، اطلاق جوهر بر مدرک و معلوم بالذات را جایز و در عین حال غیر منافی با عرض بودن آن دانسته است.بنابراین وی شبهه اجتماع جوهر و عرض را با توجه به عدم استغناء جوهر از موضوع در مقام ادراک ذهنی، ردّ میکند.
اسلاید 12: مبدأ صور ابنسینا و پیروان فلسفه مشاء: عقل فعال یا واهبالصور، همان صورتی را که به ماده افاضه کرده است و در نتیجه انواع ماهیات مادی تحصل یافتهاند، همان را به قوه عاقله افاضه مینماید و در نتیجه ماهیات تحصّل علمی مییابند. تسمیه عقل آدمی، که در آغاز فاقد صور علمی است و قابلیت دریافت آنها را دارد، به عقل هیولانی و عقل بالقوه متأثر از همین عقیده است. نکته: حوزه بحث ابنسینا، حوزه معقولات اوّلی است و تعریف وی از علم، حوزه معقولات ثانی فلسفی و حوزه معقولات ثانی منطقی را پوشش نمیدهد.
اسلاید 13: شیخ اشراقشیخ اشراق: تعقل، حضور شئ مجرد از ماده و بهعبارتی عدم غیبت شئ از ذات مجرد از ماده است. وی در ردّ کسانی که بین وجود و شیئیت تفاوت قائلند و شیئیت را اعمّ از وجود میدانند و مدرَک و معقول ذهنی را غیر موجود اما واجد شیئیت تلقی میکنند، مدرَک ذهنی را در ذهن موجود دانسته استوی صورت ادراکی را هویت مثالی و ظهور ظلّی موجود خارجی میداند بر این نکته تأکید نموده که مثال شئ از هر جهت همانند خود آن شییء نیست. او همچنین میان مثل و مثال تفاوت قائل شده، مثال یک شئ را مثل آن نمیداند
اسلاید 14: پاسخ اشکال اجتماع جوهر و عرضوی بر همین اساس به اشکال اجتماع جوهر و عرض پاسخ می دهد. بهنظر وی معلوم ذهنی، مثال شئ خارجی است و از هر جهت مثل خود آن شئ خارجی نیست. زیرا از خصوصیات موجود خارجی این است که در بیرون از ذهن باشد. اگر معلوم ذهنی حتی از این جهت هم مانند وجود خارجی باشد لازمه آن این است که معلوم ذهنی در ذهن محقق نشود. شیخ اشراق در آخرین نظریه خود، در باب علم انسان، نظریه اشراق نفس را پذیرفته است که در تقابل با نظریه وجود ذهنی است نکته: تعریف وی صرفا به حوزه معقولات اوّلی محدود نیست، زیرا ظهور ظلّی موجود خارجی معنای عامی است که کاربرد آن در حوزه معقولات ثانی نامفهوم و فاقد معنی نیست، هر چند کاربرد آن در حوزه معقولات اولی آشکارتر است
اسلاید 15: فخر رازیکیف محض بودن یا اضافه محض بودن علم را ردّ کرده و آن را کیفیت ذات اضافه میداندوی در پاسخ به استدلال منکران وجود ذهنی مبنی بر استلزام فرض محل واحد برای سیاهی و سپیدی به هنگام تعقل آن دو، نیز لزوم ترتّب آثار وجود خارجی بر وجود ذهنی، میگوید:وجود خارجی با وجود ذهنی تفاوت دارد و حصول تضاد بین سیاهی و سپیدی مشروط به وجود خارجی است و اختلاف در ترتب آثار را ناشی از اختلاف در قوابل دانسته، به گونهای که حرارت موجود در ماده جسمانی دارای عوارض ویژهای و حرارت موجود در نفس مجرد از وضع و مقدار دارای عوارض دیگری است.
اسلاید 16: پاسخ به استدلال منکران وجود ذهنیوی در پاسخ به استدلال منکران وجود ذهنی مبنی بر لزوم اجتماع ضدین به هنگام تصور سیاهی و سفیدی در صورتیکه علم کیف باشد، آن را کیفیت ذات اضافه میداند. وی در مقام بیان رابطه ادراک با شئ ادراک شده بر نظرابنسینا تأکید نموده و با بیان تفاوتهای وجود ذهنی با وجود خارجی، تبیینی جامع از آن ارائه نموده و بر ادّعای تطابق ماهوی تأکید نموده است و در مقام بیان رابطه ادراک با شخص ادراک کننده علم را کیفیت ذات اضافه دانسته است.
اسلاید 17: خواجه طوسی و ...خواجه طوسی: در واکنش به استدلال منکران وجود ذهنی مبنی بر لزوم اجتماع ضدین به هنگام تصور حرارت و برودت، علم را نه عین ماهیت شئ خارجی، بلکه صورت و مثال آن دانسته است.دبیران کاتبی: با تفاوت قائل شدن میان خود شئ و صورت آن، شبهه اجتماع ضدین را ردّ کرده و لزوم ترتّب آثار وجود خارجی بر وجود ذهنی را منتفی دانسته است.علامه حلی: نیز در شرح وی بروز شبهه مذکور را ناشی از عدم لحاظ تفاوت بین شئ و شبیه آن شمرده است و معلوم ذهنی را صورت، مثال و شبیه شئ، نه ذات و حقیقت شئ دانسته است.
اسلاید 18: ادامهخواجه طوسی، دبیران کاتبی و علامه حلی علم و ادراک را بهصورت و مثالی از شئ ادارک شده در نفس ادراک کننده یا در برخی جهازات عصبی وی نظیر سایه بر دیوار و تصویر بر کاغذ تعریف نمودهاند بهگونهای که رابطه این صورت با شئ ادارک شده صرفا شباهت است و صور ذهنی اشباح اشیاء خارجی تلقّی میشوند و به دلیل مشابهت با اشیاء خارجی بر اشیاء خارجی دلالت دارندهمانگونه که وجود لفظی کلمات بر اشیاء خارجی دلالت دارد با این تفاوت که دلالت الفاظ و کلمات بر اشیاء دلالت وضعی است ولی دلالت صور ذهنی بر اشیاء دلالت طبعی است. از اینرو دلالت الفاظ بر معانی تنها برای کسانی که به وضع آنها آگاه هستند مفید است، ولی دلالت صور ذهنی بر اشیاء، همگانی است.
اسلاید 19: ادامه2بنابراین تعریف، علم نه از مقوله مدرک خارجی، بلکه شبح آن و صرفا عرض و از مقوله کیف نفسانی است.نکته: این نظریه بحث را به حوزه معقولات اولی اختصاص و معقولات ثانی را پوشش نمیدهد.
اسلاید 20: قوشجیقوشجی: هرگاه به شئ جوهری عالم میشویم، از این جوهر در ذهن آدمی دو امر حاصل میشود، یکی معلوم که در ذهن است و کلی و جوهر است، زیرا جوهر ماهیتی است که اگر در خارج موجود شود، نیازمند موضوع نیست و دیگری علم که از آن جهت که عارض بر نفس است جزئی و کیف نفسانی است و موجود به وجود خارجی. به نظر وی آن دسته از حکما، که علم را به حضور ماهیت شئ نزد عالم تعریف نمودهاند به امر اول و آن دسته از حکما، که علم را صورت، مثال و شبیه شئ تلقی نمودهاند به امر دوم توجه کردهاند.
اسلاید 21: ادامهقوشجی بین حصول یک شئ در ذهن و قیام آن به ذهن تفاوت قائل شده است و آنها را از دو مقوله به حساب آورده است. وی صفحه ذهن انسان را به یک آئینه شفاف تشبیه کرده و صور علمیه را با صور منعکس شده در آئینه مقایسه نموده است. بنابر نظر وی همانگونه که آنچه در آئینه مشاهده میشود صاحب صورت است و آنچه به آئینه قائم میباشد چیزی جز نفس صورت نیست، در ذهن نیز دو امر حاصل میشود، یکی معلوم که کلی وجوهر است و در ذهن است و دیگری علم که جزئی، عرض، کیف نفسانی، موجود به وجود خارجی و قائم به نفس است.نکته: این نظریه نیز حوزه معقولات ثانی را پوشش نمیدهد.
اسلاید 22: صدرالدین دشتکی معروف به سید سندوی عقیده قوشجی مبنی بر وجود دو امر در ذهن را غیر قابل اثبات دانسته است و قول حکما به حصول صورت اشیاء در ذهن را به قول به حصول ماهیت اشیاء در ذهن تفسیر نموده است، ماهیتی که به دلیل عدم ترتب آثار بر آن، شبح شمرده شده استبر این اساس دشتکی بین قول به حصول ماهیت اشیاء در ذهن و قول به حصول شبح در ذهن تمایزی قایل نشده است. وی میگوید: صورت واحده به حسب وجود ذهنی و وجود خارجی، عرض یا جوهر میشود، پس اتصاف ماهیت به جوهریت و عرضیت به واسطه تعیّن آن به وجود است.
اسلاید 23: ادامه1صدرالدین دشتکی با تفسیر صورت در قول حکماء (به حصول صورت اشیاء در ذهن) به صورتی که در خارج در ماده خارجیه و در ذهن در قوه عاقله حلول میکند، تفسیر صورت به شبح و مثال مغایر با ماهیت شئ را مردود دانسته است. وی با تشبیه صورت به هیولای اولی از آن جهت که با حلول صورت تعین مییابد، وجود را شرط تعین صورت معرفی نموده و به تبیین اختلاف مقولی صورت ذهنی که از مقوله کیف است با صورت خارجی که از مقوله مثلاً جوهر است پرداخته است.
اسلاید 24: ادامه2بنابر نظر وی آنچه به هنگام ادراک در ذهن انسان حاصل میشود چیزی جز نفس صورت اشیاء نیست اما این صورت به مجرد اینکه معلوم واقع شد انقلاب و دگرگونی پذیرفته در زمره اعراض قرار میگیرد. چرا که موجودیت و تحقق ماهیت وابسته به وجود است و بدون در نظر گرفتن وجود یک شئ، ماهیت آن نیز محقق نمیشود. لذا با توجه به تفاوتهای وجود ذهنی با وجود خارجی، صورت موجود به وجود خارجی نیز با صورت موجود به وجود ذهنی متفاوت میباشد. بر این اساس موجود خارجی هرگاه در ذهن تحققپذیرد به کیف نفسانی تغییر مییابد.
اسلاید 25: نکتهنظریه وی اختصاص به حوزه معقولات اولی دارد و معقولات ثانی را پوشش نمی دهد.
اسلاید 26: جلالالدین دوانیجلالالدین دوانی: وی از آنجا که اگر ماهیات ذهنی از مقوله کیف باشند نه از مقوله ماهیات خارجی، انقلاب در ماهیت لازم میآید، سخن قدما که علم را از مقوله کیف دانستهاند، از باب تشبیه و مسامحه دانسته و ماهیات ذهنی را از مقوله ماهیات خارجی بهشمار آورده است. علامه دوانی با توجه به محال بودن انقلاب در ذات، قول به کیف بودن صور علمی را حمل بر تشبیه و مسامحه نموده و ماهیات ذهنی را از مقوله ماهیات خارجی دانسته است.
اسلاید 27: صدرالمتالهینبهگفته برخی وی در بحث وجود ذهنی از صدرالدین دشتکی الهام گرفته است.به نظر ملاصدرا، در شناخت شئ، مفهوم شئ، نه فرد و مصداق آن و نه ذات و حقیقت آن در ذهن محقق میشود، یعنی برای نفس صورت حسی، خیالی یا عقلی شئ حاصل میگردد. چنانچه در آئینه نیز شبح شئ نه فرد و مصداق آن و نه ذات و حقیقت آن حاصل میشود. صدرا برای اینکه از قول وی نظریه شبح استنباط نشود تصریح میکند که به نظر قائلان به شبح، در خارج ماهیت و ذات شئ و در ذهن شبح آن موجود میگردد، ولی بنابر اعتقاد ما، ماهیت شئ و عین ثابت او در هر دو موطن خارج و ذهن محفوظ هستند.
اسلاید 28: ادامه ملاصدراوی، شبهه اجتماع جوهر و عرض و اندراج تحت دو مقوله را ناشی از این دانسته که برخی، جمیع مقولات قابل اطلاق بر چیزی را در تمامی اعتبارات، ذاتی آن تلقی نمودهاند. در حالیکه، صورت ادراکی که همان معلوم بالذات است، به حمل اولی همان موجود خارجی و به حمل شایع صناعی، کیف نفسانی است.
اسلاید 29: ملاعبدالرزاق لاهیجیوی با تأکید بر اینکه قدما، معتقد به انحفاظ ذاتیات ماهیت در مرتبه وجود ذهنی بودهاند، اطلاق لفظ شبح را بر صور ماهیات ذهنی مجازی و ناشی از عدم ترتّب آثار ماهیت خارجی بر ماهیت ذهنی دانسته است. لذا وی اینکه فلاسفه قائل به وجود ذهنی دارای دو عقیده باشند، گروهی صور ذهنی را از مقوله ماهیات خارجی و گروهی آن را شبح ماهیات و حقایق بپندارند، مردود دانسته است.
اسلاید 30: تحلیلملاصدرا همچون صدرالدین دشتکی تعین شئ را به وجود خارجی یا ذهنی او دانسته است و با اعتقاد به حصول مفهوم شئ در ذهن، نه فرد و مصداق آن، و نه ذات و حقیقت آن تبیینی نو از چگونگی انحفاظ ذاتیات در مدرک ذهنی ارائه نموده است. سپس با توسل به حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، صورت ادراکی را از حیث وجود عینی از مقوله مدرک بالعرض و از حیث وجود ذهنی، عرضی و از مقوله کیف نفسانی دانسته است که شاید در این موضوع از علامه قوشجی متأثر شده باشد، با این تفاوت که علامه قوشجی معتقد به حصول دو امر در ذهن بود، ولی ملاصدرا معتقد به حصول یک امر است که از دو منظر دارای دو حکم است.
اسلاید 31: ادامه تحلیلبنابر نظر عرفاء، ماهیت واحده عین ثابتی است که در مراتب و عوالم مختلف وجود و از جمله عالم انسانی دارای ظهورات و بروزات مختلفی است، به گونهای که در هر عالم متناسب با کیفیت وجودی همان عالم ظاهر و متجلی میگردد. این ماهیت در عین گوناگون بودن ظهورات و متفاوت بودن در نحوه وجودات، یک ذات واحد و حقیقت فارد است. این حقیقت واحد در خارج به وجود خارجی و در ذهن به وجود ذهنی موجود میشود.اگر نظریه صدرا در باب وجود ذهنی را بااین تعبیر مقایسه نماییم، میتوانیم نتیجه بگیریم که نظریه ماهوی صدرالمتألهین، با الهام از نظر عرفاء تبیینی معقول مییابد.
اسلاید 32: ادامهصدرا در بحث اتحاد علم و عالم و معلوم حقیقت علم را چیزی جز هستی ندانسته است و آن را از شئون نفس ناطقه بهشمار آورده است و قیام آن را به نفس از نوع قیام صدوری و نه قیام حلولی دانسته است که باید جلوهای از فاعل بهشمار آید، بنابراین صدرالمتألهین، حقیقت علم و ادارک را نه ازجنس مقولات ماهوی بلکه از سنخ هستی دانسته است.بنابر نظریه وجود ذهنی، رابطه ادراک با شخص ادراک کننده رابطه عرضی و بنابر نظر وی در بحث اتحاد علم و عالم و معلوم، رابطه ادراک با شخص ادراک کننده، رابطه یگانگی و اتحاد است. همچنین بنابر نظریه وجود ذهنی معلوم ذهنی به حمل شایع تحت مقوله کیف و بنابر نظر وی در بحث اتحاد علم و عالم و معلوم، معلوم ذهنی در مراتب مختلف ادراکی با مرتبه فعل نفس متحد است، بنابراین از سنخ وجود است و تحت هیچ مقولهای نمیگنجد.
اسلاید 33: حلّ مسأله انتقال آثار و خصوصيات وجود خارجي معلوم به وجود ذهنيمبني الايراد علي عدم التفرقة بين الوجود المتأصل الّذي به الهويّه العينيّة و غير المتأصّل الذي به الصورة العقليّة، فانّ المتّصف بالحرارة ما يقوم به الحرارة العينيّة لاصورتها الذهنيّة
اسلاید 34: مراحل ادراك: احساس، تخيّل، تعقلادراک مانند همه حوادث، با افاضه و ايجاد خداي متعال رخ ميدهد. نفس با ابزارها و قوای خود مانند تماس با ماده محسوس، آماده آفرينش ميشود. اين آفرينش نفساني، صورتي مجرّد از محسوس به نفس ميدهد كه با نفس متحد است.پس از اين مرحله، نفس آمادگي نگهداري صور محسوس را پيدا ميكند. در اين مرحله، نفس با امداد خداي متعال، در خود، وجودي تازه ميآفريند كه همان صورت خيالي يا نقش ماندگار صورتي است كه پيشتر به وسيله احساس آفرید.
اسلاید 35: ادامه مراحل ادراکپس از مرحله تخيّل، نفس آماده فعاليت عقلي ميشود و به ايجاد صورت عقلي ميپردازد. اين ايجاد تنها با امداد خداي متعال صورت ميپذيرد. در اين مرحله نيز نفس با آفرينش صورت عقلي، كه در حقيقت مرتبهاي از مراتب وجودي خود نفس است، بر وجود خود ميافزايد، و صورت عقلي به وجود آمده عينا همان عقل است كه با نفس عاقل يكي است.
اسلاید 36: احساس، تخيّل، توهم، تعقلاحساس، ادراك چيزي مادّي است كه در نزد مدرِک با همان ويژگيهای محسوسش نظير زمان و مكان و وضع و كيف و كم حاضر باشدآنچه نزد مدرِک حاضر ميشود، صورتي از آن شيء محسوس است نه خود آن؛ زيرا بايد اثري كه از محسوس براي احساسكننده حاصل ميشود، با احساسكننده تناسب داشته باشد. اگر اثر محسوس متناسب با احساسكننده نباشد، احساس حاصل نخواهد شد. بنابراين بايد آنچه در حسّ حاصل ميشود صورتي مجرّد از مادّه باشد، ولی تجرّدي كه در اينجا به وسيله حسّ صورت ميگيرد تجرّد كامل نيست.
اسلاید 37: ادامه مراحلپس از حسّ نوبت به تخيّل ميرسد. تخيّل نيز ادراك آن شيء مادّي است با همان خصوصيات و ويژگيهايش؛ زيرا قوّه خيال همان را تخيّل ميكند و نقش برميدارد كه در احساس آمده است؛ توهّم، ادراك معناي غير محسوس است، بلكه ادراك معناي معقول است ولی نه به نحو كليّت و عموم، بلكه به نحو اضافه به جزئي محسوس و لذا معناي متوهّم هيچگاه مشترك نيست، بلكه مخصوص به همان معناي شخصي و جزئي است كه احساس و تخيّل بدان تعلّق گرفته است. تعقّل، ادراك شيء است به لحاظ حقيقت و ماهيتش بدون اينكه چيزي ديگر در نظر گرفته شود.
اسلاید 38: رابطه ادراک و تجرددر هر ادراكي نوعي از تجرد وجود دارد.ادراك حسّي به سه چيز مشروط است: 1- حضور ماده مُدرَك نزد وسيله ادراك 2- آميختگي با خصوصيّات مدرَک 3- جزئي بودن مدرَکتخيّل از شرط اول رها استتوهّم از شرط دوم رها استتعقّل از همه اين شروط رها است.
اسلاید 39: تفاوت تعقل و وهمفرق ميان ادراك وهمي و عقلي بالذات نيست، بلكه به سبب اثري خارج از ذات آنها است كه عبارت است از تعلق و اضافه به جزئي و عدم آن. پس در حقيقت ادراك سه نوع است تفاوت بين مراتب ادراك حسي و خيالي و عقلي تفاوت بالذّات است؛ بدين معنا كه هريك از اين سه مرتبه درجهاي از مراتب وجودي نفس است كه با ديگري متفاوت است؛ در حالي كه تفاوت بين ادراك وهمي و ادراك عقلي تفاوت بالذات نيست، بلكه به لحاظ مدرَك است؛ زيرا مُدرَك در ادراك وهمي، جزئي است و در ادراك عقلي، كلّي.
اسلاید 40: مدرَكات عقل1- معقول اول: مقولات يا مفاهيم كلي برگرفته از محسوسات و منطبق بر آنها؛ نظير انسان، سفيدي. اين معقولات، مصداق خارجي دارند و نخستين مرتبه ادراك عقلي است.2- معقول ثاني منطقي: مفاهيم منطقي؛ نظير كليّت و جزئيّت، نوع و.. ذهن پس از دستيابي به معقولات اولی نظير انسان، حيوان، درخت، و مقايسه آنها با مفاهيمي نظير اين درخت و اين انسان و اين حيوان، مفاهيم جديدي را در خود ميآفريند؛ همچون كلّيّت، جزئيّت، جنس، فصل، نوع، مثلين و ضدّين. چنين مفاهيمي مصاديق خارجي وراي ذهن آدمي ندارند و همچون معقولات اوليّه قابل انطباق بر مصاديق خارجي نيستند.
اسلاید 41: ادامه3- معقول ثاني فلسفي: مفاهيم عام فلسفي؛ نظير وجود، عدم، وحدت، كثرت، علّت و معلول، امكان و ضرورت. اين معقولات، همچون معقولات ثانيه منطقي مصداق معيني در خارج ندارند، ولي اين تفاوت را با آنها دارند كه وصف اشياء خارجي قرار ميگيرند؛ مثلا انسان خارجي، وصف امكان ميپذيرد، ولي وصف كليّت نميپذيرد. معقولات اوليه همگي بر دستهاي خاص از موجودات قابل انطباقاند، ولي معقولات ثاني فلسفي، مفاهيم فراگيري هستند كه دايره انطباق و شمول آنها همه اشيا را در برميگيرد
اسلاید 42: اختلاف نظر ملاصدرا و ابن سينا در ادراكابن سينا و بسياري ديگر از حكما معتقدند كه وقتي ذهن با شيء خارجي روبرو گردد، صورتي از آن شيء در ذهن نقش ميبنددسپس قوة خيال، اين صورت را تجريد ميكند و بعضي از خصوصيات آن را حذف كرده و صورت خيالي بدست ميآيدبعد قوة عاقله از طريق تجريد بيشتر، خصوصيات ديگري از آن را حذف نموده و صورت عقلاني را كه همان مفاهيم كلي ماهوي يا معقولات اوليه هستند حاصل ميكند.
اسلاید 43: نظر صدراصدرادر اين حدّ با آنها موافق است كه علم با حس شروع ميشود و اگر حس نباشد علمي در كار نخواهد بود ولي نظرية «تجريد» را قبول ندارد بلكه نظر او بر صدور استوقتي ذهن (يكي از قوا و مراتب نفس) با شيء خارجي مواجه شد، صورتي از آن را در ذهن ابداع ميكند. سپس قوة خيال از آن صورت حسي، صورتي مماثل يا مشابه، ابداع ميكند و سرانجام قوة عاقله، صورتي عاليتر از صورت خيالي را با توجه به آن صورت خيالي، اما بدون هيچگونه دخل و تصرفي در آن، خلق ميكند و بدين ترتيب معقولات اوليه يا صور عقلي بوجود ميآيند.
اسلاید 44: ادامه نظر صدراصدرا: نفس انسان نسبت به ادراكات حسي و خيالي از همان آغاز، مبدع و خلاّق است ولي نسبت به صور عقلي در بدو سلوك، چون ضعيف است، خلاقيت ندارد و چون کسی است كه شيئي را از دور در هوايي غبار آلود و تاريك ميبيند، ولي هنگامي كه نفس در سلوك عقلي قوّت گرفت با عقول مفارقه و صور عقليه يا عقل فعال متحد گشته و آنها از شئون وجودي نفس ميگردند و سرانجام در آخرين مرحله، نسبت به صورت آنها سمت خلاقيّت پيدا ميكند.
اسلاید 45: دلیل مشهور فلسفه اسلامی درباره واقع نمائی برهان مشهور واقع نمائی علم، برهاني تحلیلی است که نشان میدهد معنای علم واقعنمائی است. این برهان را شیخ اشراق در دو کتاب «حکمه الاشراق» و «مطارحات» آورده است. در «شرح حکمة الاشراق» قطبالدین شیرازی پس از اشاره به اینکه مقصود از علم در این بحث «علم تجددّی» است و نه علم اشراقی یا حضوری که در آن صرف حضور مجرّد کافی است به بیان برهان میپردازد و میگوید:
اسلاید 46: عبارت قطب الدين شيرازيو اما العلم المتجدّد بالاشیا الغائبة عنّا ای بما هو غیر ذاتنا لأنّها لایغیب عنّا، فلابدّ وان یکون بحصول صورها فینا و الی هذا اشار بقوله هو «انّ الشیء الغائب عنک، اذا ادرکته، فانما ادراکه علی یلیق بهذا الموضع...» هو بحصول مثال حقیقته فیک فلقوله «فان الشی الغائب ذاتهای» فانّ الشی المجهول اذا علمته «ان لم یحصل منه اثر فیک فاستوی حالتا ما قبل العلم و ما بعده و هو محال»فیلزم ان یکون لکل معلوم اثر فی العقل یطابقه هو العلم به دون العلم بما عداه و هذا هو المراد بحصول صورة الشی فی العقل و الی هذا اشاره بقوله «و ان حصل منه اثر فیک و لم یطابق» ای لما فی الخارج «فما علمته کما هو» لکن التقدیر انک علمته کما هو «فلابد من المطابقة من جهة ما علمت فالاثر الذی فیک مثاله».
اسلاید 47: تعليقه صدرانظیر همین عبارت شیخ اشراق را صدرا با تذکّر به این نکته که این نحوه استدلال بر وجود علمی اشیاء در ذهن، از مختصّات شیخ اشراق است و در کلمات دیگران دیده نشد، از کتاب مطارحات نقل میکند: و أمّا اذا ادرکنا شیئا بعد ان لم یعلم فنقول هل حصل فینا امرا ام لم یحصل و هل انتفی عنا شیء اولم ینتف. فان لم یحصل و لم ینتف فاستوی حالتا قبل الادراک و بعد و هو محالو فی الجملة لابد من حصول اثر فی النفس فاذا کان للشیء وجود فی الخارج ان لم یطابقه الاثر الذی عندک فلیس بادراک له کما هو، و ان طابقه من وجه، فادراکه من ذلک الوجه، و ان طابقه من جمیع الوجوه التی هو بها، هو یحصل الادراک به کما هو و لابّد ان یکون مثاله
اسلاید 48: خلاصه استدلالما در میان حالات نفسانی خود حالتی به نام علم احساس کنیم در مواجهه با اشیاء يا چيزي براي ما حاصل میشود یا نهمسلما چيزي براي ما حاصل میشود، زیرا هیچکس نمیتواند وجود چنین حالتی را که به گونهای دلالت بر سایر اشیاء دارد در خود انکار نماید. نفس پذیرش این حالت یعنی پذیرش صورت علمیه، و این صورت علمی باید قهرا با خارج از خود مطابق باشد زیرا اگر بنحوی مغایرت ماهوی با او داشته باشد، خلاف فرضی خواهد بود که گفته شد.
اسلاید 49: نظرية ملاصدرا و مشكل مطابقتبا توجه به برخی عبارات صدرا در مبحث وجود ذهنی تنها پل میان ذهن و عين، رابطة ماهوي بين آنهاست، يعني حضور و حصول ماهيت خارجي در ذهنبر این اساس صدرا هم، مانند بسياري از فلاسفة اسلامي ميگويد هر اندازه علم به ماهيت پيدا كنيم معرفت پيدا كرده ايم و هر اندازه كه علم به ماهيت نداشته باشيم معرفت هم نداريم و در واقع علم واقعي، علم به ماهيت است و از همين علم است كه ميتوانيم تعريف حدي از اشياء بيروني ارائه دهيم.ولی اين نظر نهایی صدرا نیست
اسلاید 50: ادامهصدرا: نفس انسان كه مثال اعظم خداوند است صورتي شبيه به صورت شيء عيني را انشاء ميكند همچنانكه خداوند وجود خارجي آن را ايجاد كرده است از اين بالاتر همين صورت علمي، نوعي وجود، آنهم وجودي مجرد و خالي از حجابها و موانع مادّي و شوائب فقدان و عدم است و در نتيجه حقيقت آن، عبارت است از كشف و ظهور و نور; و چيزي كه عين نور و ظهور باشد ترديد در يقيني بودن آن بيمعني است بلكه هر آنچه با آن مرتبط باشد، مكشوف و معلوم آن نيز هست، پس بعد از اين نظر، چه جاي سؤال از مطابقت علم و معلوم؟
اسلاید 51: ادامه2همچنين نفس طبق اصل «كل عاقل مجرد» و بتأكيد صدرا «كل مدرك مجرد»، وجودي مجرد و عاليتر و قويتر از عالم طبيعت است و بر اشياء احاطة وجودي دارد و با اشراف تمام میتواند اشياء را بطور مستقيم و بدون هيچ واسطه اي درك كند اين اعتقاد «مطابقت»، بيشتر و بيشتر تأييد ميگردد، مخصوصاً اگر عقيدة او را - كه همة علوم از جانب خداوند افاضه شده اند و نفس، حكم آلت و واسطة فيض را دارد - به آن بيفزاييم، ديگر جاي هيچگونه ترديدي در مورد مطابقت باقي نخواهد ماند.
اسلاید 52: ادامه3البته با توجه به این که از نظر صدر آنچه صادر از نفس و معلول آن و مكشوف و حاضر در نزد آن است، معلوم بالذات و خود صورت ادراكي است نه هيئتها و عوارض مادي خارجي. به نظر وی اجسام و عوارض آنها نميتوانند براي نفس حضور داشته باشند.اگر بگوييم نفس بواسطة احاطهاي كه بر اشياء خارجي دارد آنها را بعينه شهود ميكند و بنابرين صورتي را كه از آنها ميسازد كاملاً مطابق با واقع خارجي است، بيان منقول از ملاصدرا كه علم ما به اجسام و عوارض مادي و جسماني نميتواند تعلق گيرد، اين ادعا را ردّ ميکند
اسلاید 53: ادامه 4و از اين بالاتر، ابطال آن از اشكالاتي كه او بقول منسوب به شيخ الاشراق در خصوص احساس و ابصار گرفته است، بخوبي معلوم ميگردد.نظر شيخ الاشراق: وقتي نفس با اشياء خارجي مواجه شود بواسطة اشراف و احاطهاي كه برآنها دارد به آنها علم اشراقي حضوري پيدا ميكند. ولي صدرا چند اشكال بر اين نظريه ميگيرد:1ـ به برهان ثابت شده است كه ممكن نيست جسم مادي و عوارض آن مورد ادراك قرار گيرند مگر بالعرض. 2ـ احول دو صورت را ميبيند و اگر عيناً همان امر خارجي باشد لازم ميآيد چيزي كه در خارج وجود ندارد مورد ادراك قرار گيرد و قول باينكه يكي از آنها در خارج است و ديگري در خيال يا در عالم مثال، بيوجه استمهمترين اشكال، اشكال سوم است كه این ادعا را بهتر تأييد ميكند که در بحث علم حضوري مطرح خواهد شد.
اسلاید 54: خلاقیت نفس نسبت به صور علمیخلاقیت نفس نسبت به صور علمی از دیدگاه ملاصدرا از چند راه تبیین می شود:1- از طریق مشاهد عقل فعال از آنکه صور علمی همه اشیائ در عقل فعال وجود دارد، هر چه که بتواند عقل فعال را مشاهد کند، صور موجود در آن را به علم حضوری مشاهده می کند و می تواند آن ها را در عالم خود ایجاد کند
اسلاید 55: 2- از طریق اتحاد با عقل فعالشبیه به آن چه در مورد راه نخست گفته شد به گونه ای شدید تر و تام تر ممکن است زیرا اتحاد از مشاهده تام تر است
اسلاید 56: 3- از طریق اتحاد نفس با علت اشیاءاز آن جا که علت حقیقت معلول و حد تام آن است، هر چه با علت چیزی متحد شود با آن چیز متحد شده است و شبیه آنچه در راه دوم گفته شد بلکه شدیدتر از ان رخ می دهدوجه شدید تر آن است که در راه دوم اتحاد با عقل فعال بود که صور موجودات در او وجود داشت ولی در راه سوم اولا اتحاد با علت است که حقیقت معلول است ثانیاً اتحاد با خود معلول رخ داده است در همه این موارد علم به اشیائ یا معلولها، حضوری است
اسلاید 57: 4- احاطه وجود نفس بر معلومعلم تنها از طریق احاطه بر معلوم تحقق می یابد به همین سبب است که علم به ذات حقیقت ذات و صفات و اسماء حق تعالی ممکن نیست چون مستلزم احاصه به آنهاست که محال استنفس به سبب جامعیت به هر چه علم پیدا کند بر آن احاطه خواهد داشتاین علم حضوری است و نتیجه آن این است که اگر نفس اقتدار بر ایجاد صور داشته باشد با مشاهد حضوری معلوم صورت آنها را ایجاد خواهد کرد
اسلاید 58: 5- از طریق سلوک نفس به سوی معلومعلم سلوک نفس به سوی معلوم استپس از وصول نفس به معلوم به آن علم حضوری خواهد یافتاگر نفس قوه خلاقیت داشته باشد می تواند صور حاکی از معلوم حضوری را ایجاد نماید
اسلاید 59: 6- از طریق انکشاف نفسنفس حقیقتی بسیط استبسیط کل الاشیاء استعلم عبارت از کشف محجوب است که نتیجه انکشاف نفس استپس از انکشاف نفس و مشاهده حضوری خود و کمالات خود، می تواند صورت معلومات حضوری خود را خلق نمایدمشاهده و دیگر فعل و انفعالات نفسانی و بدنی زمینه ساز انکشاف نفس است
اسلاید 60: دلايل تجرد ادراك1- تجرد علم از راه تجرد عالم2- محال بودن انطباع كبير در صغيراشكال: آنچه مىبينيم صورتهاى كوچكى نظير ميكروفيلم است كه در دستگاه عصبى به وجود مىآيد و به كمك قرائن و نسبتسنجيها به اندازه واقعى آنها پى مىبريم.پاسخ: اولا دانستن اندازه صاحب صورت غير از ديدن صورت بزرگ است و ثانيا بفرض اينكه صورت مرئى خيلى كوچك باشد و ما با استفاده از قرائن و از راه نسبتسنجيها آن را بزرگ مىكنيم گويى زير ذرهبين ذهن قرار مىدهيم اما سرانجام صورت بزرگى را در ذهن خودمان مىيابيم و دليل مزبور عينا درباره اين صورت ذهنى و خيالى تكرار مىشود.
اسلاید 61: ادامه دلايل تجرد3- اگر ادراك حسى از قبيل فعل و انفعالات مادى مىبود مىبايست هميشه با فراهم شدن شرايط مادى تحقق يابد در صورتى كه بسيارى از اوقات با وجود فراهم بودن شرايط مادى به سبب تمركز نفس در امر ديگرى تحقق نمىيابد پس حصول ادراك منوط به توجه نفس است و نمىتوان آن را از قبيل فعل و انفعالات مادى دانست هر چند اين فعل و انفعالات نقش مقدمه را براى تحقق ادراك ايفاء مىكنند و نفس در اثر تعلق به بدن نيازمند به اين مقدمات و زمينههاى مادى مىباشد.
اسلاید 62: ادامه14- ما مىتوانيم دو صورت مرئى را با هم درك و آنها را با يكديگر مقايسه كنيم و مثلا بگوييم كه آنها متباين يا متماثل يا متساوى با يكديگرند يا يكى از آنها بزرگتر از ديگرى استاگر هر يك از آنها در جزئى از بدن منتقش شده و ادراك آن عبارت است از همان ارتسام يا حلول خاص لازمهاش اين است كه هر جزئى از اندام درك كننده همان صورت منتقش در خودش را درك كند و از ديگرى بىاطلاع باشد پس كدام نيروى درك كننده است كه آنها را با هم درك مىكند و با يكديگر مىسنجد اگر فرض كنيم عضو مادى ديگرى آنها را با هم درك مىكند باز همان محذور تكرار مىشودزيرا هر عضو مادى داراى اجزائى خواهد بود و اگر ادراك عبارت باشد از انتقاش صورت در يك محل مادى، هر يك از اجزاء آن همان صورت مرتسم در خودش را درك خواهد كرد و در نتيجه مقايسهاى انجام نخواهد گرفت
اسلاید 63: ادامه2پس ناچار بايد بپذيريم كه قوه مدركه بسيطى هر دو را درك مىكند و با وحدت و بساطتخودش هر دو را مىيابد چنين قوهاى نمىتواند جوهر يا عرض مادى باشد پس ادراك هم انطباع صورت در محل مادى نخواهد بود.
اسلاید 64: دليل پنجم5- ما گاهى چيزى را درك مىكنيم و پس از گذشتن ساليان درازى آن را بخاطر مىآوريم حال اگر فرض شود كه ادراك گذشته اثر مادى خاصى در يكى از اندامهاى بدن بوده است بايد پس از گذشت دهها سال محو و دگرگون شده باشد مخصوصا با توجه به اينكه همه سلولهاى بدن در طول چند سال تغيير مىيابد و حتى اگر سلولهايى زنده مانده باشند در اثر سوخت و ساز و جذب مواد غذايى جديد عوض شدهاند پس چگونه مىتوانيم همان صورت را عينا بياد آوريم يا صورت جديد را با آن مقايسه كنيم و مشابهت آنها را دريابيم.
اسلاید 65: ادامهممكن است گفته شود كه هر سلول يا هر جزء مادى جديد آثار جزء سابق را به ارث مىبرد و در خودش حفظ مىكند ولى حتى در چنين فرضى نيز اين سؤال وجود دارد كه كدام قوهاى وحدت يا تشابه صورت سابق و لاحق را درك مىكند و روشن است كه بدون اين مقايسه و درك يادآورى و بازشناسى صورت نمىگيرد.اين دليل با توجه به حركت جوهريه و زوال مستمر هر امر مادى وضوح بيشترى مىيابد.
اسلاید 66: دليل ششم6- بهترين دليل تجرد همه اقسام علم قسمتناپذيرى آنهاست.
اسلاید 67: مسأله رابطه بساطت نفس با کثرت معلوماتعوامل احتمالی كثرت معلومات: 1- كثرت فاعل صور2- كثرت قابل 3- كثرت آلات 4- ترتب طولي و علت و معلولي بين خود معلولات.عامل تكثر ذات نفس نیست؛ زيرا نفس بسيط است و بر فرض تركب، جهات تركيبي نفس وافي به اين همه تعقلات كثير نيست. عامل آن جهات متكثره قابل هم نیست؛ زيرا در مورد معلومات، قابل نيز خودِ نفس استتكثر معلومات به سبب ترتب طولي معلومات هم نيست؛ زيرا بسياري از معلومات رابطه طولي يعني عليت و معلوليت با هم ندارند.
اسلاید 68: ادامهپس تنها عامل تكثر معلومات، كثرت آلات حسي است.كثرت آلات حسي از سویی، و تعداد احساسهاي جزئي از ديگر سو سبب ميشود صور محسوس زيادي در ذهن جمع شود. اين اجتماع ادراكات حسّي، نفس را براي پيدايش بديهيات تصوري و بديهيات تصديقي مستعد ميكند. پس از پيدايش بديهيات، ذهن آنها را با شكلها و صور مختلف تركيب ميكند، و حدود و قياسات ميسازد، و به انواع نتايج ميرسد، و از اين راه علوم نظري را كسب ميكند
اسلاید 69: حقيقت ادراك در فلسفه ملاّصدراحقيقت ادراك: «وجود مدرَك براي مدرِك به وجود صدوري نه حلولي». مرجعه الي نحو من الوجود و هو المجرد الحاصل للجوهر الدرّاك او عنده. يحصل للنفس الانسانية حين موافاتها الموجودات الخارجية لاجل صقالتها و تجردها عن المواد صور عقلية و خيالية و حسّية، كما يحصل في المرءاة اشباح تلك الاشياء و خيالاتهاو الفرق بين الحصولين: انّ الحصول في المرءاة بضرب شبيه بالقبول، وفي النفس بضرب من الفعل.
اسلاید 70: ادامهعلم، نوعي تحوّل و تكامل نفس است. نفس با هر انديشهاي وجودي تازه ميیابد. هر صورت علمي در عين آنكه وجودي براي خود است، وجودي براي نفس عالم نيز هست و وجود صورت علمي براي خود، عين وجود صورت علمي براي نفس است.به نظر ملاّصدرا در معرفت، قوه مدركه و مدرِک و مدرَک، سه چيز مستقل نيستند. در هر ادراكي، وجودي پديد ميآيد كه فعل نفس است. اين وجود در همان حال كه وجود شيء مدرَک است در ظرف ادراك، نوعي وجود براي نفس مدرِک است. اين وجود كه فعل نفس است، به وسيله قوّه فاعله ادراكي نفس آفريده شده است.
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.