صفحه 1:
طبیعت شناسی از دیدگاه قرآن دکتر مهدی گلشنی استاد دانشگاه صنعتی شریف

صفحه 2:
منظور ما از طبیعت. عالم ماّی است. در قرآن در بیش از 2660 آیه به مطالعه پدیده های طبیعی و ندبّر در آفرینش خداوندی توصیه شده است. از نظر قرآن پدیده های طبیعی آیات شناخت حقتعالی هستند و طبیعت شناسی باید ما را از آیات به صاحب آیات برساند : « و من آياتة خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم. ان فی نلک لایات للعالمین. » ( روم / ‎(SC‏ - در قرآن آیات زیادی هست که بشر را به مطالعه طبیعت دعوت می کند : « قل انظروا ماذالسموات والارض ... » ( يونس / 0000 ) « و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون » ( ذاریات / 20- ‎(So‏ - همچنین آیاتی هست که حاکی از امکان شناخت طبیعت است : « سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین اه الحق ... » ( فصلت | ‎GO‏ ‏( « و قل الحمد له سیریکم آیاته فتعرفونها ... » ( نمل / 95 ) طبیعت شناسی قرآن چند مسألة مهم را شامل می شود که به آنها می پردازیم.

صفحه 3:
0- کشف مبداً پیدایش و نحوة تکون موجودات « افلا ينظرون الى الابل كيف خلقت و الى السماء كيف رفعت و الى الجبال كيف نصبت و الى الارض كيف سطحت » ( غاشيه | 0-0 ) « اولم يرالذين كفروا انّ السموات و الارض كانتا رتقاً ففتقناهما ... » ( انبياء / ‎OO‏ ‏( 2 کشف نظم و انسجام و هدفداری در طبیعت «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لاعبین » ما خلقنا هما الآ بالحق ... » ( دخان / 90-9 ) « والشمس و القمر بحسبان » ( الرحمن | © ) « و کل شیی عنده بمقدار » ( رعد / © ) استفاده مشروع از امکانات طبیعی( تکنولوژی در خدمت اهداف الهی) « و لقد مكنا كم فى الارض و جعلنا لكم فيها معایش ... » ( اعراف / ‎(0D‏ ‏و البته كفته شده كه از اين امكانات نبايد استفادة نا مشروع بعمل آيد: "ولا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضٍ بَعْدَ إصْلاحِها...“ ( اعراف/ ©©)

صفحه 4:
مجاری شناخت طبیعت در قرآن چند مجرا برای شناخت طبیعت معرفی شده است : 4 حواس و ‎dic‏ « الله اخرجكم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیناً و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة ... » ( نحل / ©م7) #اقراد رانيد كزه :ترف امور تعتير كردة اندرهمجنين مراد ار اقب بر فزان مبدأ شعور و فكر انسانى استء كه علامه طباطبائى از آن به عنوان «نفس انسانى» تعبير مى كنند : « ان فى ذلى لمن كان له قلب ... » ‎(SPIE)‏ « لهم قلوب لايفقهون بها » ( اعراف / ©0622 ) » در بعضی از روایات اسلامیء قلب به معناى ابزار تعقل آمده است. مثلا از امام صادق (ع) آمده است كه : « فمنها قلبه الذى به يعقل و يفقه و يفهم ... » ( كلينى / اصول كافى )

صفحه 5:
۰ از نظر قر آن مشاهده و تعقل وسیله شناخت طبیعت هستند : « قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدء الخلق » ( عنکبوت / 600 ) اما قرآن حسّ را کافی برای فهم طبیعت نمی داند» بلکه مشاهده باید همراه تعقل باشد : « و سخْر لکم اللیل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره ان فى ذلى لآيات لقوم یعقلون » ( نحل / 48 ) امام صادق در پاسخ ابوشاکر دیصانی که می گفت ما جز آنچه را که بوسیله حواس دریافت می کنیم » قبول نداریم» فرمودند : « ذکرت الحواس الخمس و هی لاتتفع فی الاستتباط الا بدلیل» کما لاتقطع الظلمة بغير مصباح » ( ارشاد شيخ مفید ) * قرآن اشاره به این دارد که بعضی چشم دارند ولی نمی بینند و گوش دارند ولی نمی شنوند ‎GI ET aa‏ لهم آثان لاسمعون بها ... (اعراف ‎aro‏ ‏و لذا پیامبر (ص) فرمودند : « لیس الاعمی من یعمی بصره؛ اما الاعمی من تعمی بصیرته » ( کنز العمال ) اینها نشان می دهد که حواس ابزار اولیه هستند و کار آنها بوسله عقل تکمیل می شود.

صفحه 6:
اما قرآن از اينهم بالاتر مى رود و مى كويد تمام شناختهاى ما مبدأ حسّى نداررند. لذا قوم حضريت موسى را شماتت مى كند كه مى كفتند ما به تو ایمان نمی آوریم مگ اينکه خدا را آشکار ببینیم : « و اذ قلتم يا موسى لن نؤمن لى حتى نرى الله جهرة ... » ( بقره | 99) » در واقع ما برخی از حقایق ‎alle‏ طبیعت را با حواس ظاهرى خود درک نمی کنیم : « سبحان الذی خلق الازواج کلها مما تتبت الارض و من انفسهم و مما لایعلمون « (یس 1 99) » قرآن به ما می آموزد که تنها خداوند بر غیب آسمانها و زمین دانا است: « ولله غيب السموات و الارض و اليه يرجع الامر كلّه» ( هود / 65 ) بعد از رواج تفكر يوزيتيويستى در غرب كه منشاء همه دانشها را تجربه حسّى مى دانستء عدّه اى از متفكران مسلمان اين فكر را ترويج كردند كه تجربه تنها راه بدست آوردن معرفت است و مطالعه تجربى كتاب طبيعت به تنهائى ما را به معرفت خداوند نائل مى سازد.

صفحه 7:
از نظر قرآن همه اطلاعات ما در باره طبیعت منشاء حسّی ندارد و ۰ مشاهدات و تجارب ما نیز بدون تکیه به اصول عقلی هر گز منشاء :هیچگونه علمی نخواهد شد.به قول ماکس پلانک « کمال مطلوب یک فیزیکدان این است که واقعیت خارجی را بشناسد. اما وسایلی که او برای این هدف بکار می گیرد» که در اصطلاح فیزیک به اندازه گیربی موسومند» اطلاعات مستقیمی در باره واقعیت خارجی به او نمی دهند. آنها تنها نمایشی از عكس العمل در برابر پدیده های طبیعی هستند و بدین صورت اطلاعات صریحی به ما نمی دهند» بلكه بايد تفسير شوند. » . (پلانک / تصویر دانشمندان از جهان فیزیکی ) به طور خلاصه قرآن به ما می آموزد که نباید تنها به محسوسات ‎٠‏ ‏قناعت وريزيم؛ بلكه باید با دریافتن پشت ظواهر طبیعت خود را به .خالق آن نزدیک کنیم

صفحه 8:
(0) نقش وحی و الهام در شناخت طبیعت قرآن » خداوند را معلم همه علوم معرفی می کند : « اقراء باسم ریّک الذی خلق ... علم الانسان ما لم یعلم » ( علق / 006 ) « و علّم آدم الاسماء كلها ... » ( بقره / )© ) آين آيات حاكى از آن است كه خداوند استعداد و كسب دانش و ابزار | در انسان بودیعه نهاده است » حکمای اسلامی معتقدند که ابزارهای تجربه و تعقل » نفس را برای افاضة عالم قدس آماده می کند که از خداوند دانش افاضه شود. اما بعضی از طریق سیر فکری به برخی 3 3 بند وبرخی بدون سیر فکری حقایق بسیاری را در می یابند. ‎٠‏ برخى از آيات قرآن حاکی از آن هستند که خداوند علوم خاصی را به بندگان خاصی افاضه می کند. مثلا در بعضی آیات صحبت از وحی به انبیاء است : « رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تأویل الاحادیث » ( یوسف / 0000 ) » برخی از آیات هم حاکی از وحی به غیر انبیاء است : « و اوحیا الی ام موسی آن رضم ... 4 ( قصص ۲۳۱ ) در اين مورد وحی به الهام تعبیر شده است. بنا بر اين در حالیکه در حالت کلی یافتن ‎Sa‏ وسط مستلزم دانستن برخی مقدمات است» در حالات خاصی افراد بدون آگاهی از مقدمات به حذ وسط و مطلوب دست می يابند. اين استعداد ذهن برای رسیدن به مطلوب. بدون سیر فکری حدس نامیده شده و حدّ اعلای .آنرا قوهُ قدسیه نامیده اند

صفحه 9:
۰ بسیاری از علمای درجه اوّل معاصر به وجود این قوه اعتراف کرده اند .مثلا دکثتر الکسیس کارل می گوید: « به يقین اکتشافات علمی تنها محصول و اثر فکر کردن آدمی نیست و نوابغ علاوه بر نیروی مطالعه و درک قضایاء از خصایص دیگری چون اشراق و تصور خلاقه نیز برخوردارند. [ آنها ] با اشراق چیزهانی را که بر دیگران پوشیده است می یابند و روابط مجهول بین قضایائی را که ظاهرأً ارتباطی با هم ندارند می بینند و وجود گنجینه های مجهول را به فراست در می یابند. » و به قول چارلز تاونز « داتش علمی در اذهان عمومی از طریق استنتاج منطقی با جمع آوری اطلاعات» که به روش های متداول ... تحلیل می شود» بدست می آید. امّا چنین توصیفی از کشف علمی تحریفی آشکار از موضوح واقعی است. غالب کشفیات مهم علمی به طریقی کاملا متفاوت صورت می گیرد و خیلی بیشتر شبیه الهام است... در جوامع علمی [ از آن ] صحبت از شهود یا کشف اتفاقی می شود. »

صفحه 10:
مراتب شناخت طبیعت » همواره در قرآن ذکر شده که دست یابی به فهم قضایا مستلزم تعقل و تفقه ... است . يس در حالیکه فهم برخی از امور برای افراد غیر دانشمند میسر است. برای فهم مسائل علمی و امور مربوط به نفس انسانی تفقه و بحث نظری لازم می باشد. مثلا خداوند شناخت صحیح را از غیر اهل ایمان نفی کرده است : « قل انظروا ما ذا فی السموات و الارض وما تغنی الایات والنذرعن قوم لایژمنون » ( يونس / 0000 ) « انّ فى اختلاف الليل و النهار و ما خلق الله فى السموات و الارض لآيات لقوم يتقون » ( يونس/©) * اما چرا فهم برخی از آیات خداوندی به اهل ایمان و تقوی نسبت داده شده است» در حالیکه تفکر منطقی از همه ساخته است ؟ جواب را از خود قرآن می گیریم : « انّ تتقوالله يجعل لكم فرقاناً » ( انفال / ©© ) « و من يومن بالله يهتد قلبه » ( تغابن / 00 ) یعنی انسان در اثر ایمان و تفوی» نیروی تمیز حق از باطل را پیدا مى كند. لذا امیرالمومنین (ع) فرمود : « من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل » ( غرر الحکم و دررالکلم )

صفحه 11:
آفات شناخت گاهی بعضی عوامل بر عقل انسان چیره می شوند و باعث می گردند که عقل نتواند نقش خود را ایفا کند. در اینجاً است كه كرجه ما قضاتها را به عقل نسبت می دهیم ولی در واقع آنها ناشی از عقل آلوده به شوانب هستند. غزّالى در احياء علوم الدين» قلب انسان را به یک آنینه تشبیه مي کند که در اثر جلادادن ( صفات شریفه)» تصوير را بهتر نشان می دهد و در اثر صفات رذيله» مثل حالتی که روی اینه را گرد گرفته باشد»کدورت پیدا می کند و حقایق را نشان نمی دهد. در اینجا عوامل عمده ای را که از نظر قرآن مانع شناخت صحیح می شوند بیان می کنیم. (0) بى ايمانى بى ايمانى مانع بزركى در راه شناخت صحيح مى باشد : «ذلك بأنهم أمنوا ثم كفروا قطبع الله على قلوبهم فهم لايفتهون » ( منافقون / از نظر قرآن صرف اتكاء به علم بدون وجود عنصر ايمان» نمى تواند به شناخت صحیح طبیعت منجر شود: ۱ قل انظروا ما ذا فی السموات و الارض و ما تغنى الآيات و النذر عن قوم لايومنون » ( يونس / 0000 )

صفحه 12:
(الف) پیرویی از هوی و هوس : « فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل اه ...» ( ... ص / ©© ) از امیرالمومنین نقل شده است که : « الهوی عدژالعقل » ( غررالحکم و دررالکلم ) ( ب ) حبٌ و بعض کورکورانه و تعصب بی جا « ذلك بانّهم كرهوا ما انزل الله فاحبط اعمالهم ... » ( محمّد / © ) « و لقد جتناكم بالحق و لكن اكثركم للحق كارهون » )1485 ‎(PO‏ ‏از بيامبر اعظم (ص) روايت شده است كه فرمود: « حبّک للشیی یعمی و یصم » ( عوالی الثالی ) (ج) غرور چه بسا انسان در اثر غرور پیرو حق نمی شود : فلما ‎J‏ 8 ۵ ۰ کی ‎aay mm‏ قالوا هذا سحر مبين و جحدوا بها واستيقنتها انفسهم ... » « تشمع آيات اله ثتلى ‎Basle‏ يُصُِ مُستَب را كأن لم يَسْمَعهَا بش بعَدَاب ألِيم » (جائیه | © ) , ° و از امیرالمزمنین نقل شده که : « العجب یفسد العقل» ( غررالحکم و دررالکلم )

صفحه 13:
(د) تبعیت کورکورانه از آراء گذشتگان و ارباب قدرت « فلمّا جانتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم ... » ( غافر / 69 ) « و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل الله و الى الرسول قالو حسبنا ما وجدنا علیه آبائناء او لو كان آبائهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون » ( مائده / <©000 ) (ه) عجله در قضاوت ديا ام ‎Oe Je AS Ne‏ و از امام على (ع) نقل شده است که : « العجلة تمنع الاصابة » ( غررالحكم و دررالكلم ) (و ) جهل ۱ « فلم تحاجون فيما ليس لكم به علم ... » ( آل عمران / ‎(OO‏ ( ز ) بيروى از ظن عن اكثرهم الا ظنَاً » انّ الظّنّ لايغنى من الحق شيئاً... »( يونس/

صفحه 14:
(ح ) نفی و اثباتهای بی دلیل ۱ « ها انتم هؤلاء حاجّجتم فیما لكم به علم فلم تحاجّون فيما ليس لكم به علم ... » ( آل عمران / ©© ) « ولا تقف ما ليس ل به علم؛ ‎Gf‏ السّمع و البصر و الفوأد کل اولئک کان عند مسئولا” » (99 / els!) امام صادق (ع) در حديثى مى فرمايند : خداوند در قرآن سرزنش کرده بندگانی را که چیزی را که نمی دانند در باره آن صحبت می كنند و يا جيزى رآ که نمی دانند رد می کنند. مان صدوق ). ابن سينا در اشارات مى كويد : « حماقت در تكذيب جيزهائى كه وضع آنها بر تو روشن نیست » کمتر از حماقت در تصدیق چیزهانی که برایت اثبات نشده نمی باشد ». قرآن مجید افرادی را که با پدیده های طبیعی برخورد سطحی دارند نکوهش می کند : « و کاين من آية فی السموات و الارض یمرون علیها و هم عنها معرضون » ( یوسف / ‎(aos‏ یعلمون‌ظاهرا" من ‎yal‏ 5 ا-دّنيا و هم عن-لخرة هب غافلون» ( روم ‎«(PJ‏

صفحه 15:
(ی ) طالب یا پذیرای حق نبودن « لقد جائک الحق من ریک فلا تکونن من الممترین » ( یونس | 90 ) « و من اظلم ممّن افترى على الله كذباً او كدب بالحق لمّا جائه ...» ( عنكبوت / ©© )

51,000 تومان